نکته عجیب این است که، یک الگوی تفکر وجود دارد که برای دستیابی به هر نوع موفقیتی که به دنبال آن هستید اهمیت دارد، مهم نیست تعریف شما از موفقیت چه باشد. به هر حال، با پیش گرفتن روش درست، می توانید در مسیر دستیابی به آن استاد شوید، روش درست این است: پذیرای ریسک ها باشید.
چرا ریسک پذیری باعث دستیابی به موفقیت می شود؟
اینکه افراد ریسک پذیر را به عنوان الگوی خود انتخاب کنید چندان کار جالبی نیست، چون آستانه بقای هر شخص متفاوت است و ممکن است باعث شود واقعیت موقعیتی که فرد مورد نظر شما در آن قرار داشته را به صورت غیر واقع گرایانه برای شما جلوه دهد.
ریسک ها با عدم قطعیت و تغییر همراه هستند. طبیعتا، ریسک ها با چالش عدم قطعیت و تغییرات بنیادی همراه هستند. اگر می خواهید فرد موفق تری باشید، یعنی اینکه تا حدی شما از وضعیت فعلی خود رضایت ندارید. تغییر دادن آن وضعیت، در واقع راهی برای فرار از آن وضعیت برای شما فراهم می کند.
از بین بردن ریسک، تضمینی برای شکست خوردن است. مارک زاکربرگ موسس فیسبوک می گوید: “تنها استراتژی که به صورت تضمینی باعث شکست یک فرد می شود، این است که هیچ ریسکی نکند”. اگر از پذیرفتن ریسک ها در زندگی خود سر باز بزنید، تمام فرصت های پیش روی خود را قربانی یک آینده قطعی و ثابت می کنید. این با ثبات بودن ممکن است آرامش بخش باشد،اما موجبات رشد یا پیشرفت شما را در هیچ جنبه ای فراهم نمی کند.
ریسک پذیران، در اقلیت هستند. اکثر مردم مخالف ریسک کردن هستند، بنابراین اگر شما در زندگی روزانه خود ریسک می کنید، جزو دسته اقلیت ها هستید. این امر از دو جنبه کلیدی، بسیار سودبخش است: اول اینکه در مسیر خود با رقیبان کمتری مواجه می شوید، بنابراین می توانید مسیرتان را خودتان هموار کنید. دوما، در مسیری که پا می گذارید، کمتر با پدیده اشباع شدگی مواجه خواهید شد.
افراد ریسک پذیر، شادتر هستند. ریسک پذیری احتمال نگاه کردن به گذشته و پرسیدن سوال “خب که چی؟” از خودمان را کاهش می دهد. حتی اگر شکست هم بخورید، در نهایت به تجربه و علم بیشتری دست یافته اید که می توانند شما را به سمت موفقیت های بیشتر در دیگر جنبه های زندگی تان سوق دهند. مطالعات ثابت کرده اند که افراد ریسک پذیر، در نهایت رضایت بیشتری از زندگی خود دارند.
اصول مصمم و مهم در ریسک پذیری موفق
باید تمام گزینه های موجود را بررسی کنید. ریسک پذیری به معنای پریدن ناگهانی در وسط هر فرصتی که پیش می آید نیست. بلکه به معنی پذیرفتن ریسک مناسب است. قبل از اینکه تصمیمی بگیرید، به طور کامل و دقیق تمام گزینه های پیش روی خود را بررسی کنید.
ریسک هایی که می کنید باید حساب شده باشند. لئونارد سی گرین، یک پیشگام کارآفرین است و به خاطر تاکیدش بر این جمله معروف است: “کارآفرینان، فقط ریسک پذیر نیستند. آن ها ریسک پذیران حساب گر و محتاط هستند”. هدف شما این نیست که کورکورانه شغل و آینده خود را به خطر بیندازید، بلکه این است که با ریسک حساب شده، احتمال موفقیت خود را چندین برابر کنید. باید سعی کنید تا جای ممکن، از تمام نکات منفی و مثبت موجود آگاه شوید، این کلید انتخاب ریسک های مناسب است.
باید ریسک های زیادی بپذیرید. احتمالات فقط بعد از اینکه چندین بار یک مورد خاص را تکرار و امتحان کنید، به نفع شما تفسیر می شوند. برای مثال، اگر یک بار ریسکی را پذیرید که ۵۵ درصد احتمال موفقیت داشته باشد، پس احتمال زیادی وجود دارد که در نهایت به آن ۴۵ درصد دیگر دچار شوید. اما اگر ۱۰۰ بار آن ریسک را بپذیرید، پس احتمال اینکه جزو آن ۵۵ درصد باشید بیشتر می شود.
چرا ریسک ها ترسناک هستند؟
متاسفانه، فقط درک کردن مزایای ریسک پذیری، کافی نیست. اکثر ما، از ریسک کردن هراس داریم. در مواجهه با ریسک یا یک وضعیت بد، مغز انسان به شکل عجیبی فقط بدترین سناریوهای ممکن را تجسم می کند، که متاسفانه باعث کاهش شدید عملکرد ما می شوند و باعث می شوند احساس اضطراب و پریشانی کنیم.
برای تمرین ریسک پذیری، یک ریسک غیر واقعی ایجاد کنید.
به عبارت دیگر، روش “تظاهر کن تا موفق شوی” ریشه در واقعیت دارد. اگر مثل یک فرد ریسک پذیر فکر کنید و سعی کنید مثل یک فرد ریسک پذیر هم رفتار کنید، در نهایت به ناگزیر با ریسک پذیری در زندگی روزانه خود راحت تر می شوید.
منبع:
http://sariab.ir/Home/Redirect/20189
چرا ریسک پذیری باعث دستیابی به موفقیت می شود؟
اینکه افراد ریسک پذیر را به عنوان الگوی خود انتخاب کنید چندان کار جالبی نیست، چون آستانه بقای هر شخص متفاوت است و ممکن است باعث شود واقعیت موقعیتی که فرد مورد نظر شما در آن قرار داشته را به صورت غیر واقع گرایانه برای شما جلوه دهد.
ریسک ها با عدم قطعیت و تغییر همراه هستند. طبیعتا، ریسک ها با چالش عدم قطعیت و تغییرات بنیادی همراه هستند. اگر می خواهید فرد موفق تری باشید، یعنی اینکه تا حدی شما از وضعیت فعلی خود رضایت ندارید. تغییر دادن آن وضعیت، در واقع راهی برای فرار از آن وضعیت برای شما فراهم می کند.
از بین بردن ریسک، تضمینی برای شکست خوردن است. مارک زاکربرگ موسس فیسبوک می گوید: “تنها استراتژی که به صورت تضمینی باعث شکست یک فرد می شود، این است که هیچ ریسکی نکند”. اگر از پذیرفتن ریسک ها در زندگی خود سر باز بزنید، تمام فرصت های پیش روی خود را قربانی یک آینده قطعی و ثابت می کنید. این با ثبات بودن ممکن است آرامش بخش باشد،اما موجبات رشد یا پیشرفت شما را در هیچ جنبه ای فراهم نمی کند.
ریسک پذیران، در اقلیت هستند. اکثر مردم مخالف ریسک کردن هستند، بنابراین اگر شما در زندگی روزانه خود ریسک می کنید، جزو دسته اقلیت ها هستید. این امر از دو جنبه کلیدی، بسیار سودبخش است: اول اینکه در مسیر خود با رقیبان کمتری مواجه می شوید، بنابراین می توانید مسیرتان را خودتان هموار کنید. دوما، در مسیری که پا می گذارید، کمتر با پدیده اشباع شدگی مواجه خواهید شد.
افراد ریسک پذیر، شادتر هستند. ریسک پذیری احتمال نگاه کردن به گذشته و پرسیدن سوال “خب که چی؟” از خودمان را کاهش می دهد. حتی اگر شکست هم بخورید، در نهایت به تجربه و علم بیشتری دست یافته اید که می توانند شما را به سمت موفقیت های بیشتر در دیگر جنبه های زندگی تان سوق دهند. مطالعات ثابت کرده اند که افراد ریسک پذیر، در نهایت رضایت بیشتری از زندگی خود دارند.
اصول مصمم و مهم در ریسک پذیری موفق
باید تمام گزینه های موجود را بررسی کنید. ریسک پذیری به معنای پریدن ناگهانی در وسط هر فرصتی که پیش می آید نیست. بلکه به معنی پذیرفتن ریسک مناسب است. قبل از اینکه تصمیمی بگیرید، به طور کامل و دقیق تمام گزینه های پیش روی خود را بررسی کنید.
ریسک هایی که می کنید باید حساب شده باشند. لئونارد سی گرین، یک پیشگام کارآفرین است و به خاطر تاکیدش بر این جمله معروف است: “کارآفرینان، فقط ریسک پذیر نیستند. آن ها ریسک پذیران حساب گر و محتاط هستند”. هدف شما این نیست که کورکورانه شغل و آینده خود را به خطر بیندازید، بلکه این است که با ریسک حساب شده، احتمال موفقیت خود را چندین برابر کنید. باید سعی کنید تا جای ممکن، از تمام نکات منفی و مثبت موجود آگاه شوید، این کلید انتخاب ریسک های مناسب است.
باید ریسک های زیادی بپذیرید. احتمالات فقط بعد از اینکه چندین بار یک مورد خاص را تکرار و امتحان کنید، به نفع شما تفسیر می شوند. برای مثال، اگر یک بار ریسکی را پذیرید که ۵۵ درصد احتمال موفقیت داشته باشد، پس احتمال زیادی وجود دارد که در نهایت به آن ۴۵ درصد دیگر دچار شوید. اما اگر ۱۰۰ بار آن ریسک را بپذیرید، پس احتمال اینکه جزو آن ۵۵ درصد باشید بیشتر می شود.
چرا ریسک ها ترسناک هستند؟
متاسفانه، فقط درک کردن مزایای ریسک پذیری، کافی نیست. اکثر ما، از ریسک کردن هراس داریم. در مواجهه با ریسک یا یک وضعیت بد، مغز انسان به شکل عجیبی فقط بدترین سناریوهای ممکن را تجسم می کند، که متاسفانه باعث کاهش شدید عملکرد ما می شوند و باعث می شوند احساس اضطراب و پریشانی کنیم.
برای تمرین ریسک پذیری، یک ریسک غیر واقعی ایجاد کنید.
به عبارت دیگر، روش “تظاهر کن تا موفق شوی” ریشه در واقعیت دارد. اگر مثل یک فرد ریسک پذیر فکر کنید و سعی کنید مثل یک فرد ریسک پذیر هم رفتار کنید، در نهایت به ناگزیر با ریسک پذیری در زندگی روزانه خود راحت تر می شوید.
منبع:
http://sariab.ir/Home/Redirect/20189
پرورش افکار
کاری که علم می گوید باید انجام دهیم، تا به موفقیت های بزرگ تر دست پیدا کنیم - پرورش افکار
نکته عجیب این است که، یک الگوی تفکر وجود دارد که برای دستیابی به هر نوع موفقیتی که به دنبال آن هستید اهمیت دارد، مهم نیست تعریف شما از موفقیت چه باشد.
ساریاب
وقتی ترم رو ۱ ماه دیر شروع میکنن خوشحال نشید
اونی که گفت «ارشد دو روز در هفتهاس» رو بهم نشان بدید :) کاریش ندارم. قول میدم.
امروز داشتم توی یک وبسایتی شغلهایی که برای افراد دارای افسردگی توصیه شده بود رو نگاه میکردم، و دیدم برنامهنویسی هم یکی از اون موارد بود!
افسردگی یکی از بیماریهاییه که بیش از ۵۰ درصد از افرادی که به طور حرفهای در مشاغل حوزهی فناوری اطلاعات هستند رو درگیر میکنه.
ضمن اینکه آیندگان باید از برنامهنویسها ممنون باشند بابت دنیایی که دارن خلق میکنن (با ازخودگذشتگی و البته ناآگاهی)، این آمار واقعا نگران کننده است.
مشکلات استخوان، عضله، روان، و سیستم گردش خون بسیار در بین این افراد شایعه.
مواظب سلامتی خودتان باشید.
افسردگی یکی از بیماریهاییه که بیش از ۵۰ درصد از افرادی که به طور حرفهای در مشاغل حوزهی فناوری اطلاعات هستند رو درگیر میکنه.
ضمن اینکه آیندگان باید از برنامهنویسها ممنون باشند بابت دنیایی که دارن خلق میکنن (با ازخودگذشتگی و البته ناآگاهی)، این آمار واقعا نگران کننده است.
مشکلات استخوان، عضله، روان، و سیستم گردش خون بسیار در بین این افراد شایعه.
مواظب سلامتی خودتان باشید.
ساریاب
امروز داشتم توی یک وبسایتی شغلهایی که برای افراد دارای افسردگی توصیه شده بود رو نگاه میکردم، و دیدم برنامهنویسی هم یکی از اون موارد بود! افسردگی یکی از بیماریهاییه که بیش از ۵۰ درصد از افرادی که به طور حرفهای در مشاغل حوزهی فناوری اطلاعات هستند رو…
Health_problems_and_stress_in_Information_Technology_and_Business.pdf
271.5 KB
ساریاب
امروز داشتم توی یک وبسایتی شغلهایی که برای افراد دارای افسردگی توصیه شده بود رو نگاه میکردم، و دیدم برنامهنویسی هم یکی از اون موارد بود! افسردگی یکی از بیماریهاییه که بیش از ۵۰ درصد از افرادی که به طور حرفهای در مشاغل حوزهی فناوری اطلاعات هستند رو…
علوم پایه، حسابداری، مهندسی اقتصاد، استراتژیستها، مانیتورینگ برج مراقبت، بازیکنهای پوکر، تریدرها، و ... هم مثل همین مورد هستند حالا یه ذره کمتر یا بیشتر.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️❤️:❤️❤️
که همهاش دو روز در هفتهاس...
که همهاش دو روز در هفتهاس...
Forwarded from کانال همدانی سیزان
وقتی میگن: دیگه از کرونا چیز عجیبتری پیش نمیاد!
https://github.com/torvalds/linux/commits/8bcab0346d4fcf21b97046eb44db8cf37ddd6da0
https://github.com/torvalds/linux/commits/8bcab0346d4fcf21b97046eb44db8cf37ddd6da0
ساریاب
Photo
ساریاب به خواب زمستانی رفت
۳ سال پیش چنین روزهایی، وقتی که فکر میکردیم خیلی تنهاییم، فهمیدیم که همو داریم. کنار هم جمع شدیم و برای شاد کردن و پیشرفت همدیگه تلاش کردیم. قید سختگیریهای اضافه رو زدیم و توی یکی از اتاقهای خوابگاه جمع شدیم و ساختیمش؛ اونم ظرف یکی دو روز :) اصلا قرار بود یه مقاله باشه کل کار. یه مقاله دانشگاهی که احتمالا خاک بخوره و بجز نویسنده هیچ کس دیگهای اونو نخوانه. بعد بنا شد یک برنامهی موبایل بسازیم که روی گوشی بچههای دانشکده نصب بشه و مثل یک خبر خوان، ساعتهای مفیدی رو برای مخاطب بسازیم. کم کم تبدیل شدیم به یه وبسایت، کم کم جلساتی که توی سلف دانشگاه برگزار میکردیم رو رسمیتر و جدیتر برگزار کردیم و بعد هم برای مطالبی که پیدا کردنش زمانبر بود یه روبات ساختیم. به دنبال ساختن بهانه برای بودن در کنار هم، حتی پادکست هم ساختیم؛ البته که بهترین پادکست دنیا نشد ولی خوب بعضیا گوشش میکردن و خودش میشد دلیلی برای همصحبتیهای بعدی.
ساریاب برای یکی یه تجربهی کار تیمی بود، برای یکی اولین تجربهی آشنایی با دنیای عجیب و مرموز کامپیوترها بود، برای یکی دیگه جایی برای دوست پیدا کردن بود، برای یکی دیگه جایی بود که خجالتی بودنش رو کنار بذاره، برای یکی دیگه بهانهای برای شروع کردن یک کار جدی بود، برای هر کسی یه جوری بود... برای من همهی اینا بود، و به قول شاعر: شاید کمی هم بیشتر.
برای کسایی که میخوان تجربهی مشابهی رو تکرار کنن میگم که: شاید بجز وقتی که گذاشتیم، بیشتر از یک میلیون تومن برای این کار هزینه نشد؛ و کمتر از ۳۰۰ مگابایت فضای دیسک :) اگر توی کانال به عقب برگردید، حتما مواردی رو از زمانهایی که دادههای وبسایت رو منتشر کردیم، آمارهای بازدید و غیره رو عمومی کردیم، و غیره خواهید دید. سورس کد سایت هم که از همون اول متنباز منتشر شد. فیلمهای جلسات رو روی آپارات وو یوتوب آرشیو کردیم و بخشی از اطلاعات هم روی ویرگوله و جاهایی که پادکست رو منتشر کردیم. دیتابیس نهایی ساریاب رو هم به زودی منتشر میکنیم. برای کسایی که دوست دارن تحلیل روی دادهها بزنن و تمرین کنن و یا چیزای دیگهای رو با خلاقیت و نبوغ خودشان به دست بیارن، این دیتابیس یه گنجینه ارزشمنده.
خورشید رو دم صبح دیدید؟ یا شکوفههایی که توی بهار از زیر برف سر در میارن؟
حالا وقتشه که ساریاب، این بهانهی همصحبتیهامان، به خواب زمستانی بره. یعنی وبسایت در حالت «فقط خواندنی» قرار میگیره، و در ۷ روز آینده، کانال و گروه چت هم همینطور.
از این درختی که باهم رشدش دادیم بذرهایی توی دل خاک نشسته که شاید یه روزی شکوفه بزنه. شاید جلوی چشم ما و شاید جایی که فعلا نمیبینیمش.
در پایان باید خدا رو شکر کنم و از جمع مهربانمان تشکر کنم. بدون شما این چند سال، بهترین سالهای زندگیم نمیشد. از شما میخوام اگر تجربهای دارید، برای من یا توی گروه، بنویسید. ❤️
۳ سال پیش چنین روزهایی، وقتی که فکر میکردیم خیلی تنهاییم، فهمیدیم که همو داریم. کنار هم جمع شدیم و برای شاد کردن و پیشرفت همدیگه تلاش کردیم. قید سختگیریهای اضافه رو زدیم و توی یکی از اتاقهای خوابگاه جمع شدیم و ساختیمش؛ اونم ظرف یکی دو روز :) اصلا قرار بود یه مقاله باشه کل کار. یه مقاله دانشگاهی که احتمالا خاک بخوره و بجز نویسنده هیچ کس دیگهای اونو نخوانه. بعد بنا شد یک برنامهی موبایل بسازیم که روی گوشی بچههای دانشکده نصب بشه و مثل یک خبر خوان، ساعتهای مفیدی رو برای مخاطب بسازیم. کم کم تبدیل شدیم به یه وبسایت، کم کم جلساتی که توی سلف دانشگاه برگزار میکردیم رو رسمیتر و جدیتر برگزار کردیم و بعد هم برای مطالبی که پیدا کردنش زمانبر بود یه روبات ساختیم. به دنبال ساختن بهانه برای بودن در کنار هم، حتی پادکست هم ساختیم؛ البته که بهترین پادکست دنیا نشد ولی خوب بعضیا گوشش میکردن و خودش میشد دلیلی برای همصحبتیهای بعدی.
ساریاب برای یکی یه تجربهی کار تیمی بود، برای یکی اولین تجربهی آشنایی با دنیای عجیب و مرموز کامپیوترها بود، برای یکی دیگه جایی برای دوست پیدا کردن بود، برای یکی دیگه جایی بود که خجالتی بودنش رو کنار بذاره، برای یکی دیگه بهانهای برای شروع کردن یک کار جدی بود، برای هر کسی یه جوری بود... برای من همهی اینا بود، و به قول شاعر: شاید کمی هم بیشتر.
برای کسایی که میخوان تجربهی مشابهی رو تکرار کنن میگم که: شاید بجز وقتی که گذاشتیم، بیشتر از یک میلیون تومن برای این کار هزینه نشد؛ و کمتر از ۳۰۰ مگابایت فضای دیسک :) اگر توی کانال به عقب برگردید، حتما مواردی رو از زمانهایی که دادههای وبسایت رو منتشر کردیم، آمارهای بازدید و غیره رو عمومی کردیم، و غیره خواهید دید. سورس کد سایت هم که از همون اول متنباز منتشر شد. فیلمهای جلسات رو روی آپارات وو یوتوب آرشیو کردیم و بخشی از اطلاعات هم روی ویرگوله و جاهایی که پادکست رو منتشر کردیم. دیتابیس نهایی ساریاب رو هم به زودی منتشر میکنیم. برای کسایی که دوست دارن تحلیل روی دادهها بزنن و تمرین کنن و یا چیزای دیگهای رو با خلاقیت و نبوغ خودشان به دست بیارن، این دیتابیس یه گنجینه ارزشمنده.
خورشید رو دم صبح دیدید؟ یا شکوفههایی که توی بهار از زیر برف سر در میارن؟
حالا وقتشه که ساریاب، این بهانهی همصحبتیهامان، به خواب زمستانی بره. یعنی وبسایت در حالت «فقط خواندنی» قرار میگیره، و در ۷ روز آینده، کانال و گروه چت هم همینطور.
از این درختی که باهم رشدش دادیم بذرهایی توی دل خاک نشسته که شاید یه روزی شکوفه بزنه. شاید جلوی چشم ما و شاید جایی که فعلا نمیبینیمش.
در پایان باید خدا رو شکر کنم و از جمع مهربانمان تشکر کنم. بدون شما این چند سال، بهترین سالهای زندگیم نمیشد. از شما میخوام اگر تجربهای دارید، برای من یا توی گروه، بنویسید. ❤️
❤10