منطقیه منابع انسانی به جای تماس پیامک بده؟ اونم نه یکی دو تا. عملا داره پیامک بازی میکنه 😆
خدا بخیر کنه. الان هم اومدم یه جایی ، شبیه خونه آقا ماشالله.
جناب مدیر عامل هنوز اجازه شرف یابی ندادن 😂
نتیجش رو مینویسم ، احتمالا چیز فانی بشه
خدا بخیر کنه. الان هم اومدم یه جایی ، شبیه خونه آقا ماشالله.
جناب مدیر عامل هنوز اجازه شرف یابی ندادن 😂
نتیجش رو مینویسم ، احتمالا چیز فانی بشه
رقصنده با کد
منطقیه منابع انسانی به جای تماس پیامک بده؟ اونم نه یکی دو تا. عملا داره پیامک بازی میکنه 😆 خدا بخیر کنه. الان هم اومدم یه جایی ، شبیه خونه آقا ماشالله. جناب مدیر عامل هنوز اجازه شرف یابی ندادن 😂 نتیجش رو مینویسم ، احتمالا چیز فانی بشه
خب خب خب...
اومدم بیرون. کاش میشد از ساختمونش عکس بندازم ولی چون وابسته به وزارت دفاع بود ، ترسیدم شر شه.
ساختمون در حد خونه آقا ماشالله. یه دو طبقه خیلی قدیمی.
هیچ فرآیندی استقبال وجود نداشت و تقریبا مشابه اپلای برای کار کارگری بود. (البته با افتخار چندسال کارگری هم کردم)
رفتم توی ساختمون اصلا نمیدونستم کجا برم ، درا اسم نداشت ، همینجوری رفتم داخل یکی گفت بشین اینجا الان میان. نیم ساعت نشستم تا بالخره یکی اومد. صندلیها رو حس کردم از زباله پیدا کردن. ترجیح میدادم نشینم ، ولی نمیشد دیگه.
پنج شنبه بود و برنامه نویسا داشتن کار میکردن.
با بیست دقیقه تاخیر رفتم داخل ، آقای مدیرعامل سلام کرد و تا اومدیم حرف بزنیم یکی دیگه اومد داخل داشتن راجع به یک کتاب صحبت میکردن. بین من و خانم hr واستاده بود و ما نمیتونستیم همو ببینیم.
بعد چند دقیقه که طرف رفت ، خانم hr سوال پرسید ، اومدم جواب بدم که این آقای دکتر (مدیر عامل) گوشی رو برداشت شروع کرد صحبت کردن. خود خانمه مشخص بود ناراحته ولی مشخص هم خیلی مطیعه.
چندسری این داستان تلفن و چت مدیرعامل تکرار شد.
چندتا سوال تکراری پرسیدن. توی یکی از سوالها بحث اضافه کاری پیش اومد و گفتم به شدت پشیمونم که خیلی جاها اضافه کاری واستادم و اینجا بود که آقای مدیر عامل رفت توی دیوار و کامل بهش برخورد ، خانمه هم یه خنده ریزی کرد و کاشف به عمل اومد دست گذاشتم روی نقطه ضعف طرف.
خانمه گفت مجموعه ما رو میشناسی؟ گفتم نه ولی حس میکنم به یک ارگانی وصلید. گفت ما زیر مجموعه وزارت دفاعیم اپهای .... رو مینویسیم ۱۸۰ تا محصول داریم با ۳۰ میلیون کاربر. گفتم میشه معروفترینشون رو بگید؟ مدیرعامله اعصابش به هم ریخت گفت اپهای تخصصیه. گفتم چه اپ تخصصیه که ۳۰ میلیون کاربر داره ولی اسمش رو نشنیدم؟
خانمه گفت با همه این اوصاف مجموعه ما رو مجموعهای میبینی که باهاش همکاری کنی؟ گفتم با کمال احترام و تشکر ، خیر و ممنونم که وققتون رو در اختیارم گذاشتید. بیشتر وققتتون رو نمیگیرم.
دیگه اینجا آقای مدیر عامل خونش به جوش اومد ولی محترمانه گفت تو شخصیتت اینطوریه اونطوریه هی سوییچ میکنی ولی ما کامیونیتی هستیم کارمند کارفرما نداریم ، بهش گفتم اگر الان مشکل مالی بخورید ، آیا اولین کارتون تعدیل نیروها نیست؟ خانمه خندید دوباره.
گفت تو کارها رو نصفه ول میکنی شخصییت رو شناختم ، گفتم ممنون که توی چند دقیقه شخصیتم رو شناختید. میتونید با همه کارفرماهام تماس بگیرید ، هیچ کاری رو نصفه ول نکردم و همه رو تکمیل تحویل دادم.
گفتم اگر شما قرارداد یکساله میبندید معناش اینه که اجازه دارید بعد یکسال تمدید نکنید دیگه ، پس چطور من اجازه ندارم تمدید نکنم؟ گفت نه فرق داره. گفتم چه فرقی داره؟
چیزی نداشت دیگه بگه آخرش گفت هیچی از صحبتهایی که گفتی نفهمیدم ، ما اینجا کامیونیتی هستیم ، گفتم کامیونیتی توهمی هست که کارفرما ایجاد میکنه تا کارش پیش بره وگرنه هر ثانیه که دلتون بخواد اخراج میکنید درسته؟ من کارم رو کامل و صحیح انجام میدم ، کامل و صحیح هم حقوقم رو دریافت میکنم.
حرف دیگهای نداشت بزنه. حس کردم خانم hr باهام هم نظر بود.
همه این صحبتها توی فضای دوستانه و مودبی انجام شد ولی خب خواست قهوهای کنه ، انتظار نداشت قهوهای بشه.
پاورقی:
اصلا اجازه ندید کسی شخصیتتون رو هدف بگیره. منظورم این نیست بیادب باشید. منظورم اینه وقتی سوالی میپرسه ، حق نداره موقع جواب دادن شما ، گوشی رو برداره با یکی دیگه حرف بزنه. حق نداره با ۵ دقیقه صحبت این اجازه رو به خودش بده شما رو قضاوت کنه. حق نداره اعتماد به نفستون رو بیاره پایین.
اگر برای خودتون احترام قائل نشید ، میزنن توی سرتون.
اونجایی باید میزدم تو دهنش که اول صحبت گفت بچه داری ، گفتم نه ، گفت بیار حتما. حتی اون "نه" رو هم نباید جواب میدادم و سراپا باید گلریزونش میکردم.
ولی خوبه دیگه. من تجربه میکنم که شما دیگه تجربه نکنید 😁
اومدم بیرون. کاش میشد از ساختمونش عکس بندازم ولی چون وابسته به وزارت دفاع بود ، ترسیدم شر شه.
ساختمون در حد خونه آقا ماشالله. یه دو طبقه خیلی قدیمی.
هیچ فرآیندی استقبال وجود نداشت و تقریبا مشابه اپلای برای کار کارگری بود. (البته با افتخار چندسال کارگری هم کردم)
رفتم توی ساختمون اصلا نمیدونستم کجا برم ، درا اسم نداشت ، همینجوری رفتم داخل یکی گفت بشین اینجا الان میان. نیم ساعت نشستم تا بالخره یکی اومد. صندلیها رو حس کردم از زباله پیدا کردن. ترجیح میدادم نشینم ، ولی نمیشد دیگه.
پنج شنبه بود و برنامه نویسا داشتن کار میکردن.
با بیست دقیقه تاخیر رفتم داخل ، آقای مدیرعامل سلام کرد و تا اومدیم حرف بزنیم یکی دیگه اومد داخل داشتن راجع به یک کتاب صحبت میکردن. بین من و خانم hr واستاده بود و ما نمیتونستیم همو ببینیم.
بعد چند دقیقه که طرف رفت ، خانم hr سوال پرسید ، اومدم جواب بدم که این آقای دکتر (مدیر عامل) گوشی رو برداشت شروع کرد صحبت کردن. خود خانمه مشخص بود ناراحته ولی مشخص هم خیلی مطیعه.
چندسری این داستان تلفن و چت مدیرعامل تکرار شد.
چندتا سوال تکراری پرسیدن. توی یکی از سوالها بحث اضافه کاری پیش اومد و گفتم به شدت پشیمونم که خیلی جاها اضافه کاری واستادم و اینجا بود که آقای مدیر عامل رفت توی دیوار و کامل بهش برخورد ، خانمه هم یه خنده ریزی کرد و کاشف به عمل اومد دست گذاشتم روی نقطه ضعف طرف.
خانمه گفت مجموعه ما رو میشناسی؟ گفتم نه ولی حس میکنم به یک ارگانی وصلید. گفت ما زیر مجموعه وزارت دفاعیم اپهای .... رو مینویسیم ۱۸۰ تا محصول داریم با ۳۰ میلیون کاربر. گفتم میشه معروفترینشون رو بگید؟ مدیرعامله اعصابش به هم ریخت گفت اپهای تخصصیه. گفتم چه اپ تخصصیه که ۳۰ میلیون کاربر داره ولی اسمش رو نشنیدم؟
خانمه گفت با همه این اوصاف مجموعه ما رو مجموعهای میبینی که باهاش همکاری کنی؟ گفتم با کمال احترام و تشکر ، خیر و ممنونم که وققتون رو در اختیارم گذاشتید. بیشتر وققتتون رو نمیگیرم.
دیگه اینجا آقای مدیر عامل خونش به جوش اومد ولی محترمانه گفت تو شخصیتت اینطوریه اونطوریه هی سوییچ میکنی ولی ما کامیونیتی هستیم کارمند کارفرما نداریم ، بهش گفتم اگر الان مشکل مالی بخورید ، آیا اولین کارتون تعدیل نیروها نیست؟ خانمه خندید دوباره.
گفت تو کارها رو نصفه ول میکنی شخصییت رو شناختم ، گفتم ممنون که توی چند دقیقه شخصیتم رو شناختید. میتونید با همه کارفرماهام تماس بگیرید ، هیچ کاری رو نصفه ول نکردم و همه رو تکمیل تحویل دادم.
گفتم اگر شما قرارداد یکساله میبندید معناش اینه که اجازه دارید بعد یکسال تمدید نکنید دیگه ، پس چطور من اجازه ندارم تمدید نکنم؟ گفت نه فرق داره. گفتم چه فرقی داره؟
چیزی نداشت دیگه بگه آخرش گفت هیچی از صحبتهایی که گفتی نفهمیدم ، ما اینجا کامیونیتی هستیم ، گفتم کامیونیتی توهمی هست که کارفرما ایجاد میکنه تا کارش پیش بره وگرنه هر ثانیه که دلتون بخواد اخراج میکنید درسته؟ من کارم رو کامل و صحیح انجام میدم ، کامل و صحیح هم حقوقم رو دریافت میکنم.
حرف دیگهای نداشت بزنه. حس کردم خانم hr باهام هم نظر بود.
همه این صحبتها توی فضای دوستانه و مودبی انجام شد ولی خب خواست قهوهای کنه ، انتظار نداشت قهوهای بشه.
پاورقی:
اصلا اجازه ندید کسی شخصیتتون رو هدف بگیره. منظورم این نیست بیادب باشید. منظورم اینه وقتی سوالی میپرسه ، حق نداره موقع جواب دادن شما ، گوشی رو برداره با یکی دیگه حرف بزنه. حق نداره با ۵ دقیقه صحبت این اجازه رو به خودش بده شما رو قضاوت کنه. حق نداره اعتماد به نفستون رو بیاره پایین.
اگر برای خودتون احترام قائل نشید ، میزنن توی سرتون.
اونجایی باید میزدم تو دهنش که اول صحبت گفت بچه داری ، گفتم نه ، گفت بیار حتما. حتی اون "نه" رو هم نباید جواب میدادم و سراپا باید گلریزونش میکردم.
ولی خوبه دیگه. من تجربه میکنم که شما دیگه تجربه نکنید 😁
من جای برادر کوچیک شما ولی به نظرم اون کاری رو کنید که حالتون رو خوب کنه.
اگر انتخاب شغله ، اگر انتخاب لایف استایله ، اگر انتخاب شرکته ، اگر انتخاب دوسته ، اگر انتخاب همسره ، اگر انتخاب حقوق مورد نظره و ...
برای مثال من دوست دارم شرکتی که میرم داخلش (مثل شرکتهایی که تا الان بودم) ، ظاهر خوبی داشته باشه ، سیستمهای قوی داشته باشن ، فرآیند جذب مشخص و منطقی داشته باشه ، مدیرعامل مرکز جهان نباشه ، اضافه کار اجباری وجود نداشته باشه، کارها سیستمی پیش بره و همچین مسایلی.
حالا یه کاری حالم رو خوب نمیکنه؟ قبول نمیکنم به همین راحتی.
ساید افکتش چیه؟ بیپولی یا بیکاری، که باید سعی کنی اینقدر خودت رو قوی کنی که به همچین داستانی نخوری. میرم یه کار بدون قید و شرط مثل راننده اسنپ کار میکنم که هزینهام تامین بشه (مثلا) ، در حینش تلاش میکنم خودم رو قوی کنم که به خواستهام برسم یا اصلا یه مدت بیپولی رو تحمل میکنم.
اگر حقوق مثلا ۱۰۰ تومن حالتون رو خوب میکنه ، چرا ۲۵ رو قبول میکنید؟ اگر فکر میکنید مهاجرت براتون خوبه چرا انجامش نمیدید؟ و هزار مثال دیگه.
مشابه اینه عاشق یه دختر باشید ولی چون دختر همسایه بالایی نزدیکتره برید اونو بگیرید. پس کی میخواید برای خواستههاتون بجنگید؟
چند بار قراره زندگی کنید مگه؟
اگر انتخاب شغله ، اگر انتخاب لایف استایله ، اگر انتخاب شرکته ، اگر انتخاب دوسته ، اگر انتخاب همسره ، اگر انتخاب حقوق مورد نظره و ...
برای مثال من دوست دارم شرکتی که میرم داخلش (مثل شرکتهایی که تا الان بودم) ، ظاهر خوبی داشته باشه ، سیستمهای قوی داشته باشن ، فرآیند جذب مشخص و منطقی داشته باشه ، مدیرعامل مرکز جهان نباشه ، اضافه کار اجباری وجود نداشته باشه، کارها سیستمی پیش بره و همچین مسایلی.
حالا یه کاری حالم رو خوب نمیکنه؟ قبول نمیکنم به همین راحتی.
ساید افکتش چیه؟ بیپولی یا بیکاری، که باید سعی کنی اینقدر خودت رو قوی کنی که به همچین داستانی نخوری. میرم یه کار بدون قید و شرط مثل راننده اسنپ کار میکنم که هزینهام تامین بشه (مثلا) ، در حینش تلاش میکنم خودم رو قوی کنم که به خواستهام برسم یا اصلا یه مدت بیپولی رو تحمل میکنم.
اگر حقوق مثلا ۱۰۰ تومن حالتون رو خوب میکنه ، چرا ۲۵ رو قبول میکنید؟ اگر فکر میکنید مهاجرت براتون خوبه چرا انجامش نمیدید؟ و هزار مثال دیگه.
مشابه اینه عاشق یه دختر باشید ولی چون دختر همسایه بالایی نزدیکتره برید اونو بگیرید. پس کی میخواید برای خواستههاتون بجنگید؟
چند بار قراره زندگی کنید مگه؟
Forwarded from Ali KhodaeiDoost
این کتاب رو قبلا خوندم و الان دوباره میخوام بخونم.
کم حجمه و قلم طنزی داری. خیلی کامل شرح میده شرکتهای ایران چه فیس و افادهای دارن و تجربیات واقعی خود نویسنده از کار و مصاحبه با شرکتهای ایرانیه
کم حجمه و قلم طنزی داری. خیلی کامل شرح میده شرکتهای ایران چه فیس و افادهای دارن و تجربیات واقعی خود نویسنده از کار و مصاحبه با شرکتهای ایرانیه
مقایسه جاوااسکریپت با راست
خلاصش اینکه :
- یادگیری جاوااسکریپت راحتتره ، موقعیت شغلی بیشتر ، همه جا کار پیدا میشه ولی رقیبای خیلی ریادی دارید
- یادگیری راست به شدت سختتره ، موقعیت شغلی خیلی کمتره و بیشتر توی آمریکا و آلمان و کاناداست ، ولی حقوق خیلی بیشتری داره و رقیباتون خیلی کمتره
خلاصش اینکه :
- یادگیری جاوااسکریپت راحتتره ، موقعیت شغلی بیشتر ، همه جا کار پیدا میشه ولی رقیبای خیلی ریادی دارید
- یادگیری راست به شدت سختتره ، موقعیت شغلی خیلی کمتره و بیشتر توی آمریکا و آلمان و کاناداست ، ولی حقوق خیلی بیشتری داره و رقیباتون خیلی کمتره
رقصنده با کد
مقایسه جاوااسکریپت با راست خلاصش اینکه : - یادگیری جاوااسکریپت راحتتره ، موقعیت شغلی بیشتر ، همه جا کار پیدا میشه ولی رقیبای خیلی ریادی دارید - یادگیری راست به شدت سختتره ، موقعیت شغلی خیلی کمتره و بیشتر توی آمریکا و آلمان و کاناداست ، ولی حقوق خیلی…
انتخاب با شماست.
گو ، راست ، سی و جاوا و ... توی یک دست
جاوااسکریپت ، پایتون ، متلب و ... توی یک دست دیگه
آیا میخواهی بدونی در پایینِ حفرهی خرگوش، چه چیزهایی در انتظارته؟
گو ، راست ، سی و جاوا و ... توی یک دست
جاوااسکریپت ، پایتون ، متلب و ... توی یک دست دیگه
آیا میخواهی بدونی در پایینِ حفرهی خرگوش، چه چیزهایی در انتظارته؟
امیدوارم اونقدری پول دستتون باشه که حاضر باشید ۱۸ میلیون بدید برای دوره ، ولی من ۷ ساله دارم تخصصی فرانت کار میکنم هنوز تموم نشده ، امیدوارم شما ۳ ماهه اوکی بشید.
مطلب بالا رو که به طعنه گفتم ولی اگر میخواید یاد بگیرید پله پله یاد بگیرید.
هر کدوم از تکنولوژیهای وب حداقل ۲،۳ ماه زمان میبره و شما حداقل ۴،۵ تاش رو باید بلد باشید. فلهای به نتیجه نمیرسید.
One Step At A Time
رفرنس : مرغ پست قبل 🐥
مطلب بالا رو که به طعنه گفتم ولی اگر میخواید یاد بگیرید پله پله یاد بگیرید.
هر کدوم از تکنولوژیهای وب حداقل ۲،۳ ماه زمان میبره و شما حداقل ۴،۵ تاش رو باید بلد باشید. فلهای به نتیجه نمیرسید.
One Step At A Time
رفرنس : مرغ پست قبل 🐥
رقصنده با کد
دوره جامع جاوااسکریپت (با تمرکز فقط روی جاوااسکریپت مدرن) پیشنیاز: ندارد مخاطب : همه نفرات علاقه مند ( با سابقه یا بدون سابقه ) کاربرد : فرانت اند ، بکاند ، موبایل و ... تاریخ شروع : ۱۷ مرداد تعداد جلسات : ۱۶ جلسه ۲ ساعته ( هر جمعه ۲ جلسه ) ساعت برگزاری…
☝️☝️☝️
دوره تخصصی جاوااسکریپتمون این جمعه شروع میشه... جا نمونی 😎
پاورقی: اکثر چیزها رو میشه بدون استاد و از اینترنت یاد گرفت.
دوره تخصصی جاوااسکریپتمون این جمعه شروع میشه... جا نمونی 😎
پاورقی: اکثر چیزها رو میشه بدون استاد و از اینترنت یاد گرفت.
امروز به عنوان مرحله سوم و آخر مصاحبه ، حدود ۲.۵ ساعت مصاحبه فنی کدزنی داشتم ، البته برق رفت پای تخته سرپا داشتم مینوشتم 😁
میتونم بگم اگر پستای فنی این کانال رو دنبال میکردید ، حدود ۸۰ درصد سوالات رو راحت میتونستید جواب بدید.
از این ۶،۷ تا مصاحبه اخیر متوجه شدم به صورت ناخودآگاه ، اکثر سوالات مصاحبهای ممکن رو توی کانال پوشش دادیم.
میتونم بگم اگر پستای فنی این کانال رو دنبال میکردید ، حدود ۸۰ درصد سوالات رو راحت میتونستید جواب بدید.
از این ۶،۷ تا مصاحبه اخیر متوجه شدم به صورت ناخودآگاه ، اکثر سوالات مصاحبهای ممکن رو توی کانال پوشش دادیم.