Learning With M – Telegram
Learning With M
1.83K subscribers
58 photos
30 videos
3 files
83 links
سلام.
من مسعود دانش پور هستم.
همسر، پدر، پسر، برادر، انسان و مهندس نرم افزار.👻

اینجا جایی هست که من تلاش می کنم موضوعاتی که برای یک مهندس نرم افزار مهم و لازمه رو بازگو کنم.

آکادمی یادگیری با M :
https://academy.daneshpour.ir
Download Telegram
یووال هراری جایی می‌گوید: «داستان‌ها جهان را اداره می‌کنند؛ و کسی دست روی اهرم قدرت می‌گذارد که داستان‌های بیشتری خوانده باشد.» اگر مدیرعامل باشی و با داستان سروکار نداشته باشی، یعنی داوطلبانه بخشی از قدرت قضاوت‌ات را کنار گذاشته‌ای.

این همان نکته‌ای است که این یادداشت رویش انگشت می‌گذارد. در دنیایی که مدیران ارشد مدام در حال تقلا، جلسه و مدیریت بحران‌اند، کتاب‌خواندن معمولاً در دسته‌ی «تفریح لوکس» می‌رود. اما پیام ساده است:
خواندن، بخشی از کارِ رهبری است، نه فرار از آن.

نویسنده یادآوری می‌کند که خیلی از چهره‌های فناوری، بر خلاف کلیشه‌ی «بیزنسمَن بی‌ذوق»، عمیقاً بدهکار کتاب‌اند. خود ایلان ماسک از مجموعه‌ی علمی‌تخیلی بنیاد آسیموف به‌عنوان یکی از ریشه‌های فکری‌اش نام می‌برد؛ رمانی درباره‌ی فروپاشی امپراتوری‌ها و اینکه چطور می‌شود احتمال «دوران تاریک» را کم کرد. این‌جور داستان‌ها، سناریوهای افراطی آینده را جلوی چشم می‌گذارند و ذهن مدیر را قبل از تصمیم‌های واقعی، در یک شبیه‌ساز امن تمرین می‌دهند.

پژوهش مک‌کنزی برای کتاب A CEO for All Seasons هم همین را تأیید می‌کند. ده‌ها مدیرعامل گفته‌اند که آگاهانه برای «کنجکاوی شخصی» وقت می‌گذارند، نه فقط برای کتاب‌های مدیریتی. ساتیا نادلا هر ماه یک روز کامل را به خواندن اختصاص می‌دهد. خودش می‌گوید این زمان، استراحتِ بی‌هدف نیست؛ فضایی است برای خلوت‌کردن ذهن و جرقه‌زدن ایده‌های تازه.

امی گالو از هاروارد بیزینس ریویو نکته‌ی مهم دیگری اضافه می‌کند: رمان و نمایش‌نامه برخلاف کتاب‌های مدیریتی «جواب آماده» نمی‌دهند. تو را مجبور می‌کنند با شخصیت‌های خاکستری، تعارض‌های حل‌نشدنی و پایان‌های مبهم کنار بیایی؛ درست مثل سازمان واقعی که در آن هیچ تصمیمی صددرصد درست یا غلط نیست. نتیجه این تمرین چیست؟ توانِ دیدن «انسانِ پشتِ سمت سازمانی»؛ مهارتی که در گفت‌وگوهای سخت، تعدیل نیرو، یا تغییر استراتژی حیاتی است.

یک سود جانبی هم هست: حرف‌زدن درباره‌ی کتاب و فیلم، رابطه‌ی مدیر با تیم را از حالت خشک و صرفاً کاری درمی‌آورد. کسی که فقط «CFO» بود، ناگهان به شکل آدمی دیده می‌شود که عاشق رمان پلیسی یا شعر کلاسیک است؛ و از همین‌جا اعتماد و خلاقیت رشد می‌کند.

خلاصه اینکه برای مدیران، کتاب‌خواندن «ادایِ فرهنگ»نیست؛ یک ابزار حرفه‌ای است. از هفته‌ای نیم‌ساعت شروع کن: در را ببند، گوشی را سایلنت کن، و اجازه بده چند صفحه داستان، آرام‌آرام کیفیت تصمیم‌ها و رهبری‌ات را عوض کند.

#رهبری_هوشمند #سواد_روایی #هفته_کتاب #سپندارند
👍205🔥3🥰2
من همیشه برگشت به درون رو می پسندم.

همه چیز از داخل شروع میشه. همون قصه قدیمی که می گفت بچه بودم می‌خواستم دنیا رو عوض کنم و بزرگتر شدم خواستم کشورم رو عوض کنم، بزرگ تر شدم گفتم شهرم، بعد محلم، بعد خونم و در آخر وقتی خردمند شدم فهمیدم درونم رو باید تغییر بدم، بقیه چیز ها خودش درست میشه.

به نظرم فرهنگمون هم نیاز به توجه داره و اگر خودمون به فکر فرهنگ و ارزش های فرهنگی خودمون نباشیم کسی قرار نیست کاری کنه.

یکی از چیزهایی که خیلی منو به خودش علاقه مند کرده گروه eranshahr.com هستند. در مسیر جالبی در حال کار هستند. انگار نسل Z رو ریختن تو فرهنگ ها.پیشنهاد می کنم دنبالشون کنید.

#شاید_بی_ربط_ولی_عمیق
11👍4🔥1🤔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این روحیه مهندس نرم افزاریه که من دنبالشم.

الان اپلای کنید

#استخدام
19👍8🔥5😁2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تمرین روز تعطیل.

برداشت خودتون از شرایط رو بنویسید.

چی می فهمید، چه احساسی دارید و چه تصمیمی میگیرید؟

پ.ن: از تفکر نقادانه کمک بگیرید

#تمرین #عمیق #share_آزاد
👍5🤔2🔥1
«اگر ندانی چرا موفق شدی، دیر یا زود همان چیز تو را زمین می‌زند.» این حسِ مشترکِ خیلی‌ از برندهای بزرگ است که یک روز بیدار شده‌اند و فهمیده‌اند دیگر شبیه «خودِ قدیمی‌شان» نیستند. یادداشت اکونومیست دقیقاً درباره همین لحظه است؛ لحظه‌ای که شرکت‌ها می‌فهمند مسیر را گم کرده‌اند و مجبور می‌شوند خودشان را دوباره «بنیان‌گذاری» کنند؛ چیزی که جان ایواتا اسمش را گذاشته Refounding.

نایک و استارباکس دو نمونه زنده‌اند. مدیرعامل جدید نایک در اسلاید اولش فقط دو جمله داشت: «نایک یک شرکت ورزشی است» و «نایک شرکتِ رشد است». پیامش ساده بود: برند در سال‌های اخیر آن‌قدر در مد، کالکشن، اینفلوئنسر و تکنولوژی غرق شده که وسواسش روی «ورزشکار» کم‌رنگ شده است. نسخه‌اش برای نایک، برگشتن به همان دی‌ان‌ای اولیه است: دویدن در پیست‌های اورِگُن.

در استارباکس هم مدیرعامل تازه در نامه‌ای نوشت: «دوباره برگردیم به استارباکس.» یعنی از کافی‌شاپِ صرفاً «تحویل موبایل‌اوردر» برگردیم به جایی برای ماندن، مکث کردن، دیدن آدم‌ها. چیزی که این دو را به هم وصل می‌کند همان ایده‌ی «بازگشت به هسته» است: وقتی سال‌ها تصمیمِ ظاهراً منطقی می‌گیری (سهم بازار جدید، محصول تازه، کانال دیجیتال…) در مجموع می‌بینی سازمان آرام‌آرام از خودش جدا شده است.

بعضی وقت‌ها خودِ بنیان‌گذار برمی‌گردد و عملِ «بازبنیان‌گذاری» را انجام می‌دهد؛ مثل استیو جابز در اپل یا هاوارد شولتز در استارباکس. اما همیشه هم لازم نیست مؤسس برگردد؛ مهم این است که مدیر جدید بتواند «شخصیتِ واقعی سازمان» را صریح تعریف کند و از آن مثل خط‌کش استفاده کند. ایواتا می‌گوید شخصیت سازمانی یعنی ترکیبِ یک نیاز ماندگارِ انسانی + یک توانمندیِ منحصربه‌فرد. دیزنی، نیازِ «گریختن از واقعیت» را با توانایی خلق جهان‌های عجیب پاسخ می‌دهد.

رشد، بدون این خط‌کش، دیر یا زود تبدیل می‌شود به پَخش‌وپلا شدن. نه محصول باید هویت ما را زندانی کند (مثل نتفلیکس که به DVD نچسبید)، نه بیانیه‌های «هدف» توخالی جای هویت را بگیرد. هر چند سال یک‌بار باید صادقانه بپرسیم: واقعاً در چه کاری بهترین‌ایم؟ چه نیازی را بهتر از بقیه جواب می‌دهیم؟ و بعد هر تصمیم بزرگ را با همین دو سؤال تراز کنیم. این یعنی شرکت را قبل از آن‌که واقعاً گم شود، دوباره پیدا کنیم.

#بازآفرینی_سازمان #بحران_هویت #مدیریت_استراتژیک #اکونومیست #سپندارند
8👍4🔥3🥰1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر کاری که هر روز میریم سر کار و انجامش میدیم، ما رو در راه یک محصول ارزشمند قرار نمیده، پس داریم چی کار می کنیم؟

ارزشمند مند بودن در مقابل ارزش ساختن.
خفن بودن در مقابل خلق کردن.
شروع کردن در مقابل تمام کردن.

#عمیق
13👍5🔥4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من با همش موافقم ولی یه مورد ششم هم من اضافه کنم که به نظرم از همه مهم تره.

اونم اینه که : مدیر ها باید دنبال آدم هایی باشن که رشد می کنن و رشد میدن.
10🔥5👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می خندید ولی من زیستم این شرایط رو.

همینه میگم که:
یادبگیریم بدون بایاس بشنویم.
یاد بگیریم فکر کنیم.
یاد بگیریم یاد بگیریم.

کمی #فان ، کمی #جدی
😁154🤔2👍1
و در نهایت باران !
#بی_ربط
38👍3🥰3😁1
Forwarded from Geniuses Group (Omid Hekayati)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گاهی وقت ها #رها_کن
رها کردن، فضایی برای فرصت‌های بهتر ایجاد می‌کنه. ولی باید یادمون باشه مقاومت در برابر رها کردن، غریزه بقا (#فرگشت) است. پس نیاز به #یادگیری و تمرین کردن داریم، ولی ارزششو داره، رها کردن می‌تونه یکی از قدرتمندترین مهارت‌هایی باشه که می‌تونیم بدست بیاریم.
آژان چاه (Ajahn Chah) راهب بودایی می‌گوید: «اگر کمی رها کنی، کمی آرامش خواهی یافت. اگر زیاد رها کنی، آرامش زیادی خواهی یافت. اگر کاملاً رها کنی، آرامش و آسایش مطلق خواهی یافت.»

ویدئو پیوست، اجرای مشترک سینا ساعی و سروین ضابطیان در مرحله فینال رئالیتی شوی کارناوال با اجرای قطعه با مضمون رها کردن هست، پیشنهاد می کنم تماشا کنید و لذت ببرید.
8🔥4🥰1🤔1
سلام.
به تازگی کتاب "چگونه با آمار دروغ بگوییم" رو تموم کردم.

طبق معمول خلاصشو و نظر خودم رو توی وبلاگ قرار دادم که می تونید مطالعش کنید.

👈 لینک توضیحات کتاب

#کتاب
10🔥3
اگر فکر می کنی که رشد سخته، باید بگم که حق داری.
اگر فکر می کنی بالا رفتن سخته، باید بهت اطمینان بدم که قطعا هست.

صبح زود بیدار شدن داره، مطالعه لازم داره، سخت تلاش کردن لازم داره، برنامه ریزی لازم داره، استراتژی لازم داره، هدف گذاری لازم داره و از همه مهم تر، کوک چهارم لازم داره.

ولی بهت قول میدم برای همه هم جا هست.

فقط مساله اینه که انتخابت چیه؟

پ.ن: انتخاب چیه؟
🔥287
سایمون سینک: «آدم‌ها شرکت‌ها را ترک نمی‌کنند؛ مدیرها را ترک می‌کنند.»

گاهی «خروج» یک تصمیم شجاعانه نیست؛ یک خستگیِ بی‌صداست. مدیر می‌رود نه چون شکست خورده، بلکه چون مدام احساس کرده دیده نمی‌شود؛ نه در عددها، نه در رفتارها، نه در لحن اتاق هیأت‌مدیره. از بیرون، استعفا شبیه یک رویداد ناگهانی است؛ از داخل، نتیجه‌ی ماه‌ها «بی‌قدردانی» و چند دقیقه «بی‌احترامی» است.

در بسیاری از سازمان‌ها، خروج مدیران فقط درباره‌ی مدیرعامل نیست. مدیر مالی‌ای که هر بحران را جمع کرده، مدیر عملیاتِی که هر روز آتش خاموش کرده، مدیر منابع انسانی‌ای که تیم را از ریزش نجات داده—همه می‌توانند قربانی همان خطای قدیمی شوند: وقتی هیأت‌مدیره و مدیران ارشد، موفقیت را بدیهی فرض می‌کنند و فقط شکست را با ذره‌بین می‌بینند.

تناقض تلخ همین‌جاست: هیأت‌مدیره‌ها معمولاً می‌خواهند «بهترین‌ها» بمانند، اما گاهی دقیقاً همان بهترین‌ها را با یک سبک تعاملِ خشک و طلبکارانه، به سمت درِ خروج هل می‌دهند. قدردانی فقط یک تشکرِ مودبانه نیست؛ یک سیگنال حکمرانی است. یعنی «ما می‌فهمیم چه چیزی را باید حفظ کنیم». وقتی این سیگنال قطع شود، مدیر موفق برای حفظ عزت‌نفسش راهی جز رفتن نمی‌بیند—حتی اگر هنوز می‌توانست ارزش بسازد.

خروجِ درست، با احترام شروع می‌شود: شفافیت در نقش‌ها، مرزهای روشن در تصمیم‌گیری، و یک روایت سالم. مدیر باید بداند چرا تغییر رخ می‌دهد، چه چیزی قرار است ثابت بماند، و چه چیزهایی قرار است بهتر شود. هیأت‌مدیره هم باید بلد باشد «خداحافظی حرفه‌ای» کند: نه با سکوت، نه با شایعه، نه با بازی‌های پشت‌پرده. خروجِ آبرومندانه یعنی انتقال اعتماد، نه تخریب سرمایه انسانی.

اگر سازمانی می‌خواهد مدیران خوب را از دست ندهد، باید یک عادت ساده را جدی بگیرد: قدردانیِ به‌موقع، دقیق و عمومی نه تعریف‌های کلی، بلکه اشاره به تصمیم‌های درست، ریسک‌های مدیریت‌شده و نتایج ملموس. چون مدیران موفق، معمولاً با پول نمی‌روند؛ با «احساسِ بی‌ارزشی» می‌روند.خروج، پایان یک کار نیست؛ آزمون بلوغ حاکمیت شرکتی است. شرکتی که بلد باشد درست «خداحافظی» کند، معمولاً بلد است درست «شروع» هم بکند.

#حاکمیت_شرکتی #هیأت_مدیره #فرهنگ_سازمانی #سپندارند #فایننشال_تایمز
👍178🔥3
Forwarded from iCodeNext
Managers Have been vibe coding forever.

مدیران برای همیشه وایب کدینگ میکنن:

- به توسعه دهنده ها میگن که یه فیچر جدید بساز ( وایب کدینگ )
- توسعه دهنده ها کد هارو تغییر میدن.
- مدیر اون اپلیکیشن رو تست میکنه.
- مدیر کد رو نمیخونه.
- مدیر از باگ های توی سیستم شکایت میکنه.
- توسعه دهنده ها کد رو تغییر میدن تا اون باگ ها فیکس بشن.

کمی فان.
😁152
سلام سلام
یک بحثی چند هفته پیش در گروه گفت و گو شکل گرفت در زمینه اینکه چرا dislike در کانال وجود نداره.

ایده من این بود که این انتخاب منه و دوست ندارم dislike داشته باشم.

ولی برام یک زنگه خطر شد، گذاشتم چند روزی بگذره تا تصمیم احساسی نگرفته باشم و خوب ته‌نشین شده باشه چیزی که بهش فکر کردم.

الان این طوری برام روشنه که من اینفلوئنسر نیستم، از کانال درآمد نمیسازم برای خودم و تمرکزم روی خودمه و بهینه شدن خودم و بعد جامعه تخصصیمون.

پس علاوه بر dislike کلیه ری اکشن ها کارایی ندارن، این دفعه این برای این نیست که دیکتاتورم و دوست ندارم، الان برای اینه که به این نتیجه رسیدم که تعداد لایک ها برام مهمه و به عنوان یک نفر که سوشال مدیا‌هایی مثل اینستاگرام رو ترک کرده، متاسفانه اعتیاد دوپامین لایک ها هنوز داره منو کنترل می کنه.

برای همین، با احترام به همتون، از امروز توی گروه و کانال هیچ ری اکشنی نخواهیم داشت و من فقط در راستای ویژن خودم که "رشد community مهندسی نرم افزار ایران برای داشتن بهترین مهندسان نرم افزار دنیاست" خواهم نوشت.

پ.ن: بیاید به جای اثر کوتاه در اندازه یک لایک یا دیس لایک، در مورد تفکراتمون گفت و گو کنیم. به قول اسب در انیمیشن "پسرک، روباه، موش کور و اسب" : "صادق بودن همیشه چیز جالبیه."

ارادت./
یه جمله عمیق برای تفکر در شب یلدا:

هیچ درختی نمی تواند در بهشت رشد کند ، مگر زمانی که ریشه هایش در جهنم محکم باشد .
- کارل گوستاو یونگ