خودِ معمولیت را پیدا کن
خودِ معمولیت را نشان بده!
بهدنبال بهترین و برترین نباش تا از زندگیت و از هر آن چه داری لذت ببری
از خودِ معمولیت لذت ببر و به آن عشق بورز ...
#الیف_شافاک
📚 @Academic_Library
خودِ معمولیت را نشان بده!
بهدنبال بهترین و برترین نباش تا از زندگیت و از هر آن چه داری لذت ببری
از خودِ معمولیت لذت ببر و به آن عشق بورز ...
#الیف_شافاک
📚 @Academic_Library
#تلنگر 📚
تجربه های غلط و حتی درست خودمون رو به دیگران تعمیم ندهیم❗️
- اصلا ازدواج نکن، من جای تو بودم تا آخر عمر ازدواج نمیکردم، بچه چیه همش دردسره، یه دونه بچه کافیه توی این دوره زمونه ...
- من اگه میدونستم اینقدر ازدواج خوبه زودتر ازدواج میکردم و ...
اولاً تجربیات ما دلیل بر درست بودن اون موضوع و یا غلط بودنش نیست که بخوایم ازش نتیجه گیری کنیم، در بسیاری از موارد ما انتخاب های غلط و تجربیات بدی داشتیم
و دیگر آنکه هرکسی شرایط خاص خودش را دارد، ممکنه سنی که شما ازدواج کردید برای فرد دیگر با توجه به شرایطی که دارد نامناسب باشد و برعکس!
"ما قرار نیست نگاه سیاه و سفید داشته باشیم به موضوعات بلکه باید نگاهمون خاکستری باشه"
📚در اینستاگرام هم ما رو دنبال کنید👇
https://www.instagram.com/Academic_Library
📚 @Academic_Library
تجربه های غلط و حتی درست خودمون رو به دیگران تعمیم ندهیم❗️
- اصلا ازدواج نکن، من جای تو بودم تا آخر عمر ازدواج نمیکردم، بچه چیه همش دردسره، یه دونه بچه کافیه توی این دوره زمونه ...
- من اگه میدونستم اینقدر ازدواج خوبه زودتر ازدواج میکردم و ...
اولاً تجربیات ما دلیل بر درست بودن اون موضوع و یا غلط بودنش نیست که بخوایم ازش نتیجه گیری کنیم، در بسیاری از موارد ما انتخاب های غلط و تجربیات بدی داشتیم
و دیگر آنکه هرکسی شرایط خاص خودش را دارد، ممکنه سنی که شما ازدواج کردید برای فرد دیگر با توجه به شرایطی که دارد نامناسب باشد و برعکس!
"ما قرار نیست نگاه سیاه و سفید داشته باشیم به موضوعات بلکه باید نگاهمون خاکستری باشه"
📚در اینستاگرام هم ما رو دنبال کنید👇
https://www.instagram.com/Academic_Library
📚 @Academic_Library
کندوی عسل می تواند ساختار اجتماعی بسیار پیچیده ای داشته باشد و انواع مختلف زنبورهای کارگر را در خود جای دهد. اما تاکنون محققان موفق به یافتن زنبورهای وکیل نشده اند.
زنبورها احتیاجی به وکیل ندارند، چون خطر فراموش کردن یا نقض قانون اساسی کندو وجود ندارد. ملکه غذای نظافتچیان را با دوز و کلک از چنگشان درنمی آورد و آنها هم هرگز برای حقوق بیشتر اعتصاب نمی کنند. اما اینها کارِ همیشگی انسان است.
📙 #انسان_خردمند
✍🏻 #یووال_نوح_هراری
📚در اینستاگرام هم ما رو دنبال کنید👇
https://www.instagram.com/Academic_Library
📚 @Academic_Library
زنبورها احتیاجی به وکیل ندارند، چون خطر فراموش کردن یا نقض قانون اساسی کندو وجود ندارد. ملکه غذای نظافتچیان را با دوز و کلک از چنگشان درنمی آورد و آنها هم هرگز برای حقوق بیشتر اعتصاب نمی کنند. اما اینها کارِ همیشگی انسان است.
📙 #انسان_خردمند
✍🏻 #یووال_نوح_هراری
📚در اینستاگرام هم ما رو دنبال کنید👇
https://www.instagram.com/Academic_Library
📚 @Academic_Library
اگر فقط چشمهایمان
روحها را به جای بدن ها میدیدند
چهقدر عقایدمان از زیبایی متفاوت میبود.
📚 @Academic_Library
روحها را به جای بدن ها میدیدند
چهقدر عقایدمان از زیبایی متفاوت میبود.
📚 @Academic_Library
سالگرد یک روز فراموش نشدنی👌
۸ آذر ۱۳۷۶ مدارس ایران دو شیفته بودند، وقتی که احمدرضا عابدزاده یک انگشتی توپی را کنترل کرد و ایرانیان را در سراسر دنیا به امید و اعتماد به نفس دعوت کرد.
ظهریها از جلو نظام میکردند هنگامی که مهدی پاشازاده از روی خط دروازه احمدرضا توپی را بیرون کشید و صفها به سمت کلاسها روانه شدند.
بیرحمترین آدمهای روی زمین معلمانی بودند که کلاسهای درس را تعطیل نکردند. چه آموزش و پرورشی بالاتر از همدلی و خواست یک ملت برای پیروزی و موفقیت و صعود و البته مهربانترین معلمهای دنیا همان اساتیدی بودند که با شنیدن صدای رادیوها در زیر نیمکتهای مدرسه تسلیم شدند و فرمان تعطیلی صادر کردند، بدون بخشنامه و مجوز!
بازارها راکد شدند و هیچ کاسبی از ضرر آن روزش ننالید. هر دکانی که تلویزیون داشت پر از جمعیت بود و مغازهداران کسی را غریبه نمیدانستند.
دنیای ورزش و کیهان ورزشی شنبهها منتشر میشدند و در کنار ابرار ورزشی رسانههای مکتوب و مطمئن زمانه خود بودند اما آن روز زردترین هفتهنامههای وقت هم روی دکههای مطبوعاتی نایاب شدند.
شبکه ۳ هنوز در بیشتر جاها قابل رویت نبود و شبکه ۲ وظیفه پخش مستقیم مسابقه ملبورن را بر عهده داشت. دنیا منتظر بود که آخرین تیم راهیافته به جام جهانی فرانسه را بشناسد.
بیست دقیقه که گذشت،هری کیول دروازه عابدزاده را گشود. هنگامی که او میدوید و شادی میکرد، این فقط خندههای احمدرضا بود که بسان باتریهای پزشکی بعد از ایست قلبی، اندک امیدی را باقی میگذاشت. نیمه اول که تمام شد تلفن خانه مادربزرگهای شهر اشغال بود و یک ایران التماس دعا داشتند!
از اینترنت و شبکههای اجتماعی خبری نبود و موبایل برای اکثریت جامعه به مانند اتومبیلهای ۸۰۰میلیونی این روزگار قابل دسترس و مقدور نبود! هیچ جایی برای دلداری و بحث درباره نیمه اول در فاصله ۱۵ دقیقه وجود نداشت و از قضا تلویزیون هم حالی برای تفسیر نداشت.
دو دقیقه اول نیمه دوم مسابقه به مانند همیشه ارتباط صوتی با جواد خیابانی در ملبورن برقرار نبود و برای همین یک گزارشگر گمنام با صدایی پر از استرس عذرخواهی کرد و از داخل استودیو در تهران به گزارش بازی پرداخت. صدایش دور از آن هیجان جهنمی بود و هنوز خیلی با فردوسیپور امروز فاصله داشت اما لااقل عادل هم این شانس را داشت که در این مسابقه تاریخی نامش ثبت شود!
خیابانی هنوز سلام مجدد نگفته بود که دوباره دروازه ایران فرو ریخت. خشمها در حالت انفجار قرار داشت و انگار همگان دنبال بهانه بودند که جیمی جامپ استرالیایی تور دروازه ایران را پایین کشید. مسابقه متوقف شد. دو گل خورده بودیم و تور دروازه عابدزاده پاره، پاره! همه چیز برای یک مرگ ناگهانی کافی بود اما ناگهان احمدرضا...
نمایشنامهنویس انگلیسی چند ماه بعد از این مسابقه درباره کلهمعلقهای عابدزاده در وقفه طولانی بعد از گل دوم بهترین توصیف را انجام داد. او نوشت که «این بهترین نمایش قرن بود!»
احمدرضا میدوید و کله معلق میزد و عجیبتر آنکه میخندید! رفتاری که زیباترین مقدمه برای خلق یک معجزه بود. اتفاق عجیبی که حتی بعد از گل کریم باقری هم قابل پیشبینی به نظر نمیرسید که اگر بود یک عکاس پشت دروازه بوسنیچ میایستاد!
کینه بزرگ «تاریخ» در صحنه تک به تک خداداد از عکاسانی است که هرگز پشت دروازه استرالیا حضور نداشتند و هیچ عکس نزدیکی از آن صحنه تاریخی و شادی بعد از گل وجود ندارد! لحظهای که وزن زمین سبک شد. میلیونها ایرانی به آسمان رفتند و هشت دقیقه وقت اضافی آخرین عذاب ممکن برای یک صعود بزرگ بود. صعود نسلی که از نگاه اجتماعی در حال تغییراتی بزرگ بود.
نقطه اوج، شادی خیابانی ایرانیان تا نیمهشب شنبه بود. روز و شبی که مردم عادی در کنار نظامی و ارتشی و پلیس با هم پایکوبی کردند. اتفاقی که در تاریخ بعد از انقلاب فقط در روز آزادسازی خرمشهر رخ داده بود. برای حضور در آن شادی شورانگیز عمومی نه فراخوانی داده شد و نه برنامهریزی و دعوتی!
کسی برای حضور در آن جشن ملی به جلوی آئینه نرفت و لباسها هویدای این اتفاق تاریخی بود . بعدها پلیس اعلام کرد که در آن روز کمترین سرقت و جرم صورت گرفته و این در حالی بود که گربهها حتی در پیادهروها هم در امان نبودند!
یک خاطره شخصی از ۸آذر ۷۶ تصویر تمامقدی از شرایط آن روز ایران را نشان میدهد: لحظهای که در حوالی میدان ونک سرنشینان یک مرسدس بنز پیاده شدند و با رفتگری که کنار جدول خیابان مشغول دست زدن بود، شادی کردند و رقصیدند. انگار در آن لحظات هیچکس یاد طبقه اجتماعیاش نبود. روزی که مرفه و مستضعف دردی نداشتند.
به نشانه تولد ۲۴ سالگي اين شادي بزرگ و به پاس مردمي كه شاديهاي اينچنيني كمترين حق آنها از دنياست، اما براي جستوجوي آن بايد تا خاطرات دور و درازشان سفر كنند.
📚 @Academic_Library
۸ آذر ۱۳۷۶ مدارس ایران دو شیفته بودند، وقتی که احمدرضا عابدزاده یک انگشتی توپی را کنترل کرد و ایرانیان را در سراسر دنیا به امید و اعتماد به نفس دعوت کرد.
ظهریها از جلو نظام میکردند هنگامی که مهدی پاشازاده از روی خط دروازه احمدرضا توپی را بیرون کشید و صفها به سمت کلاسها روانه شدند.
بیرحمترین آدمهای روی زمین معلمانی بودند که کلاسهای درس را تعطیل نکردند. چه آموزش و پرورشی بالاتر از همدلی و خواست یک ملت برای پیروزی و موفقیت و صعود و البته مهربانترین معلمهای دنیا همان اساتیدی بودند که با شنیدن صدای رادیوها در زیر نیمکتهای مدرسه تسلیم شدند و فرمان تعطیلی صادر کردند، بدون بخشنامه و مجوز!
بازارها راکد شدند و هیچ کاسبی از ضرر آن روزش ننالید. هر دکانی که تلویزیون داشت پر از جمعیت بود و مغازهداران کسی را غریبه نمیدانستند.
دنیای ورزش و کیهان ورزشی شنبهها منتشر میشدند و در کنار ابرار ورزشی رسانههای مکتوب و مطمئن زمانه خود بودند اما آن روز زردترین هفتهنامههای وقت هم روی دکههای مطبوعاتی نایاب شدند.
شبکه ۳ هنوز در بیشتر جاها قابل رویت نبود و شبکه ۲ وظیفه پخش مستقیم مسابقه ملبورن را بر عهده داشت. دنیا منتظر بود که آخرین تیم راهیافته به جام جهانی فرانسه را بشناسد.
بیست دقیقه که گذشت،هری کیول دروازه عابدزاده را گشود. هنگامی که او میدوید و شادی میکرد، این فقط خندههای احمدرضا بود که بسان باتریهای پزشکی بعد از ایست قلبی، اندک امیدی را باقی میگذاشت. نیمه اول که تمام شد تلفن خانه مادربزرگهای شهر اشغال بود و یک ایران التماس دعا داشتند!
از اینترنت و شبکههای اجتماعی خبری نبود و موبایل برای اکثریت جامعه به مانند اتومبیلهای ۸۰۰میلیونی این روزگار قابل دسترس و مقدور نبود! هیچ جایی برای دلداری و بحث درباره نیمه اول در فاصله ۱۵ دقیقه وجود نداشت و از قضا تلویزیون هم حالی برای تفسیر نداشت.
دو دقیقه اول نیمه دوم مسابقه به مانند همیشه ارتباط صوتی با جواد خیابانی در ملبورن برقرار نبود و برای همین یک گزارشگر گمنام با صدایی پر از استرس عذرخواهی کرد و از داخل استودیو در تهران به گزارش بازی پرداخت. صدایش دور از آن هیجان جهنمی بود و هنوز خیلی با فردوسیپور امروز فاصله داشت اما لااقل عادل هم این شانس را داشت که در این مسابقه تاریخی نامش ثبت شود!
خیابانی هنوز سلام مجدد نگفته بود که دوباره دروازه ایران فرو ریخت. خشمها در حالت انفجار قرار داشت و انگار همگان دنبال بهانه بودند که جیمی جامپ استرالیایی تور دروازه ایران را پایین کشید. مسابقه متوقف شد. دو گل خورده بودیم و تور دروازه عابدزاده پاره، پاره! همه چیز برای یک مرگ ناگهانی کافی بود اما ناگهان احمدرضا...
نمایشنامهنویس انگلیسی چند ماه بعد از این مسابقه درباره کلهمعلقهای عابدزاده در وقفه طولانی بعد از گل دوم بهترین توصیف را انجام داد. او نوشت که «این بهترین نمایش قرن بود!»
احمدرضا میدوید و کله معلق میزد و عجیبتر آنکه میخندید! رفتاری که زیباترین مقدمه برای خلق یک معجزه بود. اتفاق عجیبی که حتی بعد از گل کریم باقری هم قابل پیشبینی به نظر نمیرسید که اگر بود یک عکاس پشت دروازه بوسنیچ میایستاد!
کینه بزرگ «تاریخ» در صحنه تک به تک خداداد از عکاسانی است که هرگز پشت دروازه استرالیا حضور نداشتند و هیچ عکس نزدیکی از آن صحنه تاریخی و شادی بعد از گل وجود ندارد! لحظهای که وزن زمین سبک شد. میلیونها ایرانی به آسمان رفتند و هشت دقیقه وقت اضافی آخرین عذاب ممکن برای یک صعود بزرگ بود. صعود نسلی که از نگاه اجتماعی در حال تغییراتی بزرگ بود.
نقطه اوج، شادی خیابانی ایرانیان تا نیمهشب شنبه بود. روز و شبی که مردم عادی در کنار نظامی و ارتشی و پلیس با هم پایکوبی کردند. اتفاقی که در تاریخ بعد از انقلاب فقط در روز آزادسازی خرمشهر رخ داده بود. برای حضور در آن شادی شورانگیز عمومی نه فراخوانی داده شد و نه برنامهریزی و دعوتی!
کسی برای حضور در آن جشن ملی به جلوی آئینه نرفت و لباسها هویدای این اتفاق تاریخی بود . بعدها پلیس اعلام کرد که در آن روز کمترین سرقت و جرم صورت گرفته و این در حالی بود که گربهها حتی در پیادهروها هم در امان نبودند!
یک خاطره شخصی از ۸آذر ۷۶ تصویر تمامقدی از شرایط آن روز ایران را نشان میدهد: لحظهای که در حوالی میدان ونک سرنشینان یک مرسدس بنز پیاده شدند و با رفتگری که کنار جدول خیابان مشغول دست زدن بود، شادی کردند و رقصیدند. انگار در آن لحظات هیچکس یاد طبقه اجتماعیاش نبود. روزی که مرفه و مستضعف دردی نداشتند.
به نشانه تولد ۲۴ سالگي اين شادي بزرگ و به پاس مردمي كه شاديهاي اينچنيني كمترين حق آنها از دنياست، اما براي جستوجوي آن بايد تا خاطرات دور و درازشان سفر كنند.
📚 @Academic_Library
کتابخانه دانشگاهی
📚 الفباى زندگى ✍🏻 از نگاه سافار، روانشناس بزرگ ایتالیایی ▪️ A ▫️ Accept ▫️پذیرا باشید دیگران را همانگونه که هستند بپذیرید، حتی اگر برایتان مشکل باشد عقاید، رفتارها و نظرات آنها را درک کنید. ▪️ B ▫️ Break away ▫️خودتان را جدا سازید خود را از تمام چیزهایی…
📚 الفباى زندگی
✍🏻 از نگاه سافار، روانشناس بزرگ ایتالیایی
▪️G: Grow
▫️رشد کنید
عادات و احساسات نادرست خود را ترک کنید تا نتوانند مانع و سد راه شما برای رسیدن به اهدافتان شوند.
▪️H: Hope
▫️امیدوار باشید
به بهترین چیزها امید داشته باشید و هرگز فراموش نکنید که هر چیزی امکانپذیر است، البته اگر در کارهایتان پشتکار داشته باشید و از خدا کمک بخواهید.
▪️I: Ignore
▫️نادیده بگیرید
امواج منفی را نادیده بگیرید. روی اهدافتان تمرکز کنید و موفقیتهای گذشته را به خاطر بسپارید. پیروزیهای گذشته نشانه و رابطی برای موفقیتهای آینده خواهد بود.
▪️J: Journey
▫️سفر
به جاهای جدید سر بزنید و با فکر روشن، امکانات جدید را آزمایش کنید. سعی کنید هر روز چیزهای جدیدی را بیاموزید، بدین صورت رشد خواهید کرد و احساس زنده بودن میکنید.
📚 @Academic_Library
✍🏻 از نگاه سافار، روانشناس بزرگ ایتالیایی
▪️G: Grow
▫️رشد کنید
عادات و احساسات نادرست خود را ترک کنید تا نتوانند مانع و سد راه شما برای رسیدن به اهدافتان شوند.
▪️H: Hope
▫️امیدوار باشید
به بهترین چیزها امید داشته باشید و هرگز فراموش نکنید که هر چیزی امکانپذیر است، البته اگر در کارهایتان پشتکار داشته باشید و از خدا کمک بخواهید.
▪️I: Ignore
▫️نادیده بگیرید
امواج منفی را نادیده بگیرید. روی اهدافتان تمرکز کنید و موفقیتهای گذشته را به خاطر بسپارید. پیروزیهای گذشته نشانه و رابطی برای موفقیتهای آینده خواهد بود.
▪️J: Journey
▫️سفر
به جاهای جدید سر بزنید و با فکر روشن، امکانات جدید را آزمایش کنید. سعی کنید هر روز چیزهای جدیدی را بیاموزید، بدین صورت رشد خواهید کرد و احساس زنده بودن میکنید.
📚 @Academic_Library
این پنج رویکرد موفقیت شما را تضمین می کند:
1) نه گفتن
2) استقبال از انتقاد
3) خوش بینی
4) عدم ترس از شکست
5) توانایی تمرکز بر هدف
#بیل_گیتس
📚 @Academic_Library
1) نه گفتن
2) استقبال از انتقاد
3) خوش بینی
4) عدم ترس از شکست
5) توانایی تمرکز بر هدف
#بیل_گیتس
📚 @Academic_Library
باید یاد بگیری خط پایانی وجود دارد و تو نباید همه چیز را در نیمه راه رها کنی، باید تمامش کنی ...
📙 #خیانت
✍🏻 #پائولو_کوئلیو
📚 @Academic_Library
📙 #خیانت
✍🏻 #پائولو_کوئلیو
📚 @Academic_Library
خوشبختی یک نت موسیقی مجزا و منفک نیست، شادی دو نت موسیقی است که هریک به سویِ دیگری پر میکشند. بدبختی زمانی است که صدای ناهنجاری به گوش میرسد چون نت شما با نت طرف مقابل، هماهنگ نیست.
بدترین نوع جدایی بین آدمها، همین است، چیزِ دیگری نیست، تفاوت ضرباهنگ آنها.
📙 #دیوانهوار
✍🏻 #کریستین_بوبن
📚 @Academic_Library
بدترین نوع جدایی بین آدمها، همین است، چیزِ دیگری نیست، تفاوت ضرباهنگ آنها.
📙 #دیوانهوار
✍🏻 #کریستین_بوبن
📚 @Academic_Library
#تلنگر 📚
ما آدمها دو تا سبد با خودمون داریم. یکی جلومون آویزونه، یکی هم پشتمون آویزونه.
نکات مثبت وخوبیهامون رو میندازیم تو سبد جلویی، عیبهامون رو تو سبد پشتی!
وقتی تو مسیر زندگی داریم راه میریم، فقط دو چیز رو میبینیم؛
خوبیهای خودمونو عیبهای نفر جلویی...!
#پائولو_کوئلیو
📚در اینستاگرام هم ما رو دنبال کنید👇
https://www.instagram.com/Academic_Library
📚 @Academic_Library
ما آدمها دو تا سبد با خودمون داریم. یکی جلومون آویزونه، یکی هم پشتمون آویزونه.
نکات مثبت وخوبیهامون رو میندازیم تو سبد جلویی، عیبهامون رو تو سبد پشتی!
وقتی تو مسیر زندگی داریم راه میریم، فقط دو چیز رو میبینیم؛
خوبیهای خودمونو عیبهای نفر جلویی...!
#پائولو_کوئلیو
📚در اینستاگرام هم ما رو دنبال کنید👇
https://www.instagram.com/Academic_Library
📚 @Academic_Library
نه موفقیت هدف نهایی و پایان راهست و نه شکست به معنای مرگ و نابودی کامل است.
تنها چیزی که در زندگی ارزشمند است، شجاعت برای ادامه دادن زندگیست ...
📚 @Academic_Library
تنها چیزی که در زندگی ارزشمند است، شجاعت برای ادامه دادن زندگیست ...
📚 @Academic_Library
اگر قرار نیست در حرفه خود بهترین باشید بهتر است آنرا رها کنید.
یا تصمیم بگیر که نفر اول رشته خودت باشی.
📙 #شیب
✍🏻 #ست_گادین
📚 @Academic_Library
یا تصمیم بگیر که نفر اول رشته خودت باشی.
📙 #شیب
✍🏻 #ست_گادین
📚 @Academic_Library
شما تنها زمانی به قدرت نیاز دارید
که قصد انجام کار مضری را داشته باشید، در غیر این صورت عشق برای انجام هر کاری کافیست.
#چارلی_چاپلین
📚 @Academic_Library
که قصد انجام کار مضری را داشته باشید، در غیر این صورت عشق برای انجام هر کاری کافیست.
#چارلی_چاپلین
📚 @Academic_Library
📚 نامه آبراهام لینکلن به آموزگار پسرش:
* او بايد بداند كه همه مردم عادل و صادق نيستند. به پسرم بياموزيد كه به ازاي هر آدم شياد، انسانهای درست و صديق هم وجود دارند.
* به او بگوييد در ازای هر سياستمدار خودخواه، رهبر با حمیتی نيز وجود دارد. به او بياموزيد كه در ازای هر دشمن، دوستی هست.
* می دانم كه وقت می گيرد، اما به او بياموزيد، اگر با كار و زحمت يک دلار كسب كند، بهتر از اين است كه پنج دلار از روی زمين پيدا كند.
* به او بياموزيد كه از باختن پند بگيرد و از پيروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن برحذر داريد. به او نقش و تاثير مهم خنديدن را يادآور شويد.
* اگر میتوانید به او نقش مهم كتاب در زندگی را آموزش دهيد.
* به او بگوييد كه تعمق كند:
به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان،
به گلهای درون باغچه،
به زنبورها كه در هوا پرواز میکنند، دقيق شود.
* به پسرم بياموزيد كه در مدرسه بهتر است مردود شود، اما با تقلب به قبولی نرسد.
* به پسرم ياد دهيد كه با ملايم ها، ملايم و با گردن كشان، گردن كش باشد. به او بگوييد به باورهایش ايمان داشته باشد، حتی اگر همه خلاف او حرف بزنند.
* به پسرم ياد بدهيد كه همه حرفها را بشنود و سخنی را كه به نظرش درست میرسد، انتخاب كند.
* ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهيد، اگر میتوانید به پسرم ياد دهيد كه در اوج اندوه تبسم كند.
* به او بياموزيد كه در اشک ريختن خجالتی وجود ندارد.
* به او بياموزيد كه میتواند براي فكر و شعورش مبلغی تعيين كند، اما قيمت گذاری برای دل بیمعناست.
* به او بگوييد تسليم هياهو نشود و اگر خود را بر حق میداند، پاي سخنش بايستد و با تمام قوا بجنگد.
* در كار تدريس به پسرم ملايمت بخرج دهيد، اما از او يک نازپرورده نسازيد؛ بگذاريد كه شجاع باشد.
📚 @Academic_Library
* او بايد بداند كه همه مردم عادل و صادق نيستند. به پسرم بياموزيد كه به ازاي هر آدم شياد، انسانهای درست و صديق هم وجود دارند.
* به او بگوييد در ازای هر سياستمدار خودخواه، رهبر با حمیتی نيز وجود دارد. به او بياموزيد كه در ازای هر دشمن، دوستی هست.
* می دانم كه وقت می گيرد، اما به او بياموزيد، اگر با كار و زحمت يک دلار كسب كند، بهتر از اين است كه پنج دلار از روی زمين پيدا كند.
* به او بياموزيد كه از باختن پند بگيرد و از پيروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن برحذر داريد. به او نقش و تاثير مهم خنديدن را يادآور شويد.
* اگر میتوانید به او نقش مهم كتاب در زندگی را آموزش دهيد.
* به او بگوييد كه تعمق كند:
به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان،
به گلهای درون باغچه،
به زنبورها كه در هوا پرواز میکنند، دقيق شود.
* به پسرم بياموزيد كه در مدرسه بهتر است مردود شود، اما با تقلب به قبولی نرسد.
* به پسرم ياد دهيد كه با ملايم ها، ملايم و با گردن كشان، گردن كش باشد. به او بگوييد به باورهایش ايمان داشته باشد، حتی اگر همه خلاف او حرف بزنند.
* به پسرم ياد بدهيد كه همه حرفها را بشنود و سخنی را كه به نظرش درست میرسد، انتخاب كند.
* ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهيد، اگر میتوانید به پسرم ياد دهيد كه در اوج اندوه تبسم كند.
* به او بياموزيد كه در اشک ريختن خجالتی وجود ندارد.
* به او بياموزيد كه میتواند براي فكر و شعورش مبلغی تعيين كند، اما قيمت گذاری برای دل بیمعناست.
* به او بگوييد تسليم هياهو نشود و اگر خود را بر حق میداند، پاي سخنش بايستد و با تمام قوا بجنگد.
* در كار تدريس به پسرم ملايمت بخرج دهيد، اما از او يک نازپرورده نسازيد؛ بگذاريد كه شجاع باشد.
📚 @Academic_Library
کتابخانه دانشگاهی
📚 الفباى زندگی ✍🏻 از نگاه سافار، روانشناس بزرگ ایتالیایی ▪️G: Grow ▫️رشد کنید عادات و احساسات نادرست خود را ترک کنید تا نتوانند مانع و سد راه شما برای رسیدن به اهدافتان شوند. ▪️H: Hope ▫️امیدوار باشید به بهترین چیزها امید داشته باشید و هرگز فراموش نکنید…
📚 الفباى زندگى
✍🏻 از نگاه سافار، روانشناس بزرگ ایتالیایی
▪️K: Know
▫️بدانید
بدانید که هر مسئلهای هرچقدر هم که سخت و دشوار باشد در نهایت حل خواهد شد. همانطور که گرمای مطبوع و دلپذیر بهار پس از سرمای طاقتفرسای زمستان میآید.
▪️L: Love
▫️دوست بدارید
اجازه دهید که عشق به جای نفرت، قلبتان را پر کند. زمانی که نفرت در قلب شما ساکن است هیچ فضای خالی برای عشق وجود ندارد، اما موقعی که عشق در قلبتان ساکن است، تمام خوشبختی و شادی در وجودتان قرار دارد.
▪️M: Manage
▫️مدیریت کنید
بر زمان مدیریت داشته باشید، تا نگرانی کمتری شما را رنج دهد.
▪️N: Notice
▫️توجه کنید
هرگز افراد فقیر، ناامید، رنجکشیده و ضعیف را نادیده نگیرید و هر نوع کمکی را که قادرید به این افراد ارائه دهید، از آنان دریغ نکنید.
📚 @Academic_Library
✍🏻 از نگاه سافار، روانشناس بزرگ ایتالیایی
▪️K: Know
▫️بدانید
بدانید که هر مسئلهای هرچقدر هم که سخت و دشوار باشد در نهایت حل خواهد شد. همانطور که گرمای مطبوع و دلپذیر بهار پس از سرمای طاقتفرسای زمستان میآید.
▪️L: Love
▫️دوست بدارید
اجازه دهید که عشق به جای نفرت، قلبتان را پر کند. زمانی که نفرت در قلب شما ساکن است هیچ فضای خالی برای عشق وجود ندارد، اما موقعی که عشق در قلبتان ساکن است، تمام خوشبختی و شادی در وجودتان قرار دارد.
▪️M: Manage
▫️مدیریت کنید
بر زمان مدیریت داشته باشید، تا نگرانی کمتری شما را رنج دهد.
▪️N: Notice
▫️توجه کنید
هرگز افراد فقیر، ناامید، رنجکشیده و ضعیف را نادیده نگیرید و هر نوع کمکی را که قادرید به این افراد ارائه دهید، از آنان دریغ نکنید.
📚 @Academic_Library
ما کیستیم؟
درمی یابیم که در سیاره ناچیزی از ستاره ای یکنواخت زندگی میکنیم که در کهکشانی در گوشه فراموش شده جهان قرار دارد
جهانی که تعداد کهکشانهای آن از انسانها بیشتر است.
#کارل_ساگان
📚 @Academic_Library
درمی یابیم که در سیاره ناچیزی از ستاره ای یکنواخت زندگی میکنیم که در کهکشانی در گوشه فراموش شده جهان قرار دارد
جهانی که تعداد کهکشانهای آن از انسانها بیشتر است.
#کارل_ساگان
📚 @Academic_Library
#تلنگر 📚
مارادونا مدتی به خاطر افسردگی پس از ترک اعتياد در آسایش روانی بستری بود، وقتی مرخص شد حرف قشنگی زد:
اونجا ديوانه های زيادی بودند، يكی ميگفت من چگوارا هستم همه باور ميكردن، يكی ميگفت من گاندی ام همه قبول ميكردن.
ولی وقتی من گفتم مارادونا هستم همه خنديدن و گفتن هيچ كس مارادونا نميشه.
اونجا بود كه من خجالت كشيدم كه چه بر سر خودم آوردم.
در اين دنيا غرور دَمار از روزگار آدم در مياره و دقيقا گرفتار چيزی ميشی كه فكر ميكنی هرگز در دامش نخواهی افتاد.
مراقب خودمان باشيم برگ ها هميشه زمانی ميريزند كه فكر ميكنند طلا شدند.
📚در اینستاگرام هم ما رو دنبال کنید👇
https://www.instagram.com/Academic_Library
📚 @Academic_Library
مارادونا مدتی به خاطر افسردگی پس از ترک اعتياد در آسایش روانی بستری بود، وقتی مرخص شد حرف قشنگی زد:
اونجا ديوانه های زيادی بودند، يكی ميگفت من چگوارا هستم همه باور ميكردن، يكی ميگفت من گاندی ام همه قبول ميكردن.
ولی وقتی من گفتم مارادونا هستم همه خنديدن و گفتن هيچ كس مارادونا نميشه.
اونجا بود كه من خجالت كشيدم كه چه بر سر خودم آوردم.
در اين دنيا غرور دَمار از روزگار آدم در مياره و دقيقا گرفتار چيزی ميشی كه فكر ميكنی هرگز در دامش نخواهی افتاد.
مراقب خودمان باشيم برگ ها هميشه زمانی ميريزند كه فكر ميكنند طلا شدند.
📚در اینستاگرام هم ما رو دنبال کنید👇
https://www.instagram.com/Academic_Library
📚 @Academic_Library
❤1