تنی چند در صحبت من بودند ظاهر ایشان به صلاح آراسته و یکی از بزرگان در حقّ این طایفه حسن ظنّی بلیغ داشت و ادراری معیّن کرده تا یکی از اینان حرکتی کرد نه مناسب حال درویشان ظنّ آن شخص فاسد شد و بازار اینان کاسد خواستم به طریقی کفاف یاران مستخلص کنم آهنگ خدمتش کردم دربانم رها نکرد و جفا کرد معذورش داشتم که لطیفان گفته‌ اند
( در میر و وزیر و سلطان را
بی‌ وسیلت مگرد پیرامن
سگ و دربان چو یافتند غریب
این گریبانش گیرد آن دامن )
چندان‌ که مقرّبان حضرت آن بزرگ بر حال من وقوف یافتند به اکرامم در آوردند و مقامی برتر معیّن کردند - ( سعدی )

مجتبی ملک زاده ۸۲

#مجتبی_ملک_زاده
#شکسته_معاصر
#شکسته
@Calligraphy_Archive

هو المعزّ

اوّل شوخی به لطف بنواخت مرا
در قید وفا اسیر خود ساخت مرا
چون دید که نور چشم خود ساختمش
رنجید و چو اشک از نظر انداخت مرا

الفقیر الحقیر المذنب عماد الحسنی
غفر الله ذنوبه و ستر عیوبه

#میر_عماد_الحسنی
#نستعلیق_قدما
#نستعلیق
@Calligraphy_Archive

لواحد من الاکابر

اوّل شوخی به لطف بنواخت مرا
در قید وفا اسیر خود ساخت مرا
چون دید که نور چشم خود ساختمش
رنجید و چو اشک از نظر انداخت مرا

#میر_عماد_الحسنی
#نستعلیق_قدما
#نستعلیق
@Calligraphy_Archive

بسی کند و کاوید و کوشش نمود
کز آن سنگ خارا رهی بر گشود - ( ملک الشّعراء بهار )

عبّاس اخوین
هیجدهم فروردین هزار و ۳۹۸

#عباس_اخوین
#نستعلیق_معاصر
#نستعلیق
@Calligraphy_Archive

قال رسول الله صلّی الله علیه ( و آله ) و سلّم
انّ الاسلام نظیف فتنظّفوا
فانّه لا یدخل الجنّة الّا نظیف
کتبه حسن رضا ۱۳۲۰

#حسن_رضا
#ثلث_قدما
#ثلث
@Calligraphy_Archive

و للّه المشرق و المغرب فاينما تولّوا فثمّ وجه الله
( سوره بقره آیه ۱۱۵ )

عبد الرّحمن ۱۴۳۹

( با تشکّر از آقای عبد الله محمّدی پارسا )

#سید_عبد_الرحمن_دپلر
#ثلث_معاصر
#ثلث
@Calligraphy_Archive

سوره غافر آیه ۱۸ الی ۲۰

( اندازه قطعه : ۱۲۱ × ۷۳ سانتی متر )
( اندازه خط : ۱۰۱ × ۵۵ سانتی متر )
( عرضه شده در حراج بونامز - لندن انگلستان )

#محقق_قدما
#محقق
@Calligraphy_Archive

و من یتّق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکّل علی الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قد جعل الله لکلّ شئ قدرا - ( سوره طلاق آیه ۲ و ۳ )
کتبه خزاعی

( با تشکّر از آقای محمّد زال پور )

#ابوالفضل_خزاعی
#محقق_معاصر
#محقق
@Calligraphy_Archive

زنده دلی از صف افسردگان
رفت به همسایگی مردگان
کارشناسی پی تفتیش حال
کرد ازو بر سر راهی سوال - ( جامی )

فقیر سلطان علی المشهدی

پرند سبز بر خورشید بستند
گلی را در میان بید بستند
به بانو گفت شیرین کای جهان ‌گیر
برون خواهم شدن فردا به نخجیر
یکی فردا بفرما ای خداوند
که تا شبدیز را بگشایم از بند
برو بنشینم و صحرا نوردم
شبانگه سوی خدمت باز گردم
مهین ‌بانو جوابش داد کای ماه
به جای مرکبی صد ملک در خواه
به حکم آن که این شب ‌رنگ شبخیز
به گاه پویه بس تند است و بس تیز
مبادا کز سر تندی و تیزی
کند در زیر آب آتش ستیزی
و گر بر وی نشستن نا گزیر است
نه شب زیباتر از بدر منیر است
لگام پهلوانی بر سرش کن
به زیر خود ریاضت ‌پرورش کن
رخ‌ گل‌ چهره چون گل ‌برگ بشگفت
زمین بوسید بانو را و خوش خفت
چو بر زد بامدادان خازن چین
بدین درج زمرّد قفل زرّین
برون آمد ز درج آن نقش چینی
شدن را کرده با خود نقش بینی - ( نظامی )

( اندازه : ۳۸.۹ × ۲۶.۴ سانتی متر )
( محلّ نگهداری : موزه ویکتوریا و آلبرت - لندن انگلستان )

#سلطان_علی_مشهدی
#نستعلیق_قدما
#نستعلیق
@Calligraphy_Archive