فلسفه دیزاین – Telegram
فلسفه دیزاین
6.94K subscribers
68 photos
12 videos
1 file
1.2K links
این کانال چکیده‌ای از مقالات روز، نمونه‌های موفق، ابزارهایی‌ست که ما در DeXign Studio با آن برخورد داشته و معرفی‌شان می‌کنیم.

ارتباط با کانال:
@mohsenissapour

منابع و ابزارهای دیزاین:
DexignResources.com

دسخط:
https://daskhat.dexignresources.com
Download Telegram
همکاری دستیار صوتی گوگل با Adobe XD

طراحی مبتنی بر صدا، همگام با پیشرفت تکنولوژی بیش از گذشته مورد توجه دیزاینر‌های باتجربه قرار گرفته است. طبق نظرسنجی اخیر شرکت Adobe از کاربران فناوری صوتی خود در ایالات متحده، سال گذشته ۳۹ درصد پاسخ‌دهندگان استفاده از فناوری صوتی را آغاز کرده‌اند و ۷۷ درصد از آنها اظهار داشته‌اند که استفاده از این فناوری را در ماه‌های آینده افزایش خواهند داد. آسانی استفاده از فناوری صوتی و دردسترس بودن آن باعث شده که دیزاینرها استفاده از عنصر صدا در طراحی را به عنوان یک فرصت جدید مورد توجه قرار داده و از آن در طراحی‌های خود بهره ببرند.

در همین راستا شرکت Adobe روش جدید خود برای طراحی مبتنی بر صدا در Adobe XD با همکاری دستیار صوتی Google را معرفی کرده ‌است. این یکپارچه‌سازی به طراحان کمک می‌کند تا بتوانند پروتوتایپ‌های اولیه همراه با تعاملات صوتی را ساخته و ضمن به اشتراک گذاشتن آنها با مدیران کسب‌و‌کار و یا کاربران، نسبت به انجام فرآیند تست آنها در دستگاه‌های مختلف از جمله تلفن‌های همراه، تلویزیون‌های هوشمند و ... اقدام نمایند. این کار باعث می‌شود تا مدیران کسب‌و‌کار و یا کاربران، هدف طراح محصول را بهتر درک کنند. بعلاوه، تست تجربه‌های صوتی در دستگاه‌های واقعی، این امکان را به دیزاینرها می‌دهد که بازخورد کاربران را در هنگام استفاده از محصول جمع‌آوری نموده و طراحی‌های خود را با کمترین هزینه بهبود ببخشند.

برای آگاهی بیشتر از این سرویس جدید و جذاب شما را به خواندن مقاله امروز دعوت می‌کنم.

http://bit.ly/dxgn743

(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴ دقیقه)

نویسنده: نیما‌ حکیم‌رابط

#طراحی_مبتنی‌بر_صدا #تجربه‌کاربری #دستیار‌صوتی‌گوگل

@Dexign فلسفه دیزاین

______
قدرت مینیمالیسم واقعی و روش‌های پیاده‌سازی آن

طراح که باشید اسم مینیمالیسم خیلی به گوشتان می‌خورد. چون این اسم را هرکسی به راحتی استفاده می‌کند. چه وقتی که چیزی از شما می‌خواهد و چه زمانی که می‌خواهد چیزی تحویل بگیرد.

این روزها که اغلب سرویس‌های اینترنتی مبتنی بر اپلیکیشن موبایل یا وبسایت بسیار پیچیده هستند و خیلی از آنها به سوی سوپراپ بودن سوق داده شده‌اند، مینیمالیسم تبدیل به مفهوم گمشده دنیای ما شده است.

از مینیمالیسم معمولی در دیزاین صحبت نمی‌کنم، از مینیمالیسمی صحبت می‌کنم که از قبل از شروع دیزاین بصری شروع می‌شود. به قول معروف: «به فضای بیشتری نیاز ندارید، به چیزهای کمتری نیاز دارید»

مقاله‌ای که امروز برای شما انتخاب کردم، درباره روش‌های پیاده‌سازی مینیمالیسم واقعی روی محصولات و وبسایت‌هاست. روش‌هایی که می‌شود با مدیریت و دیزاین کردن درست منابع، به مینیمالیسمی معنادار رسید.

پیشنهاد می‌کنم این مقاله را مطالعه کنید. این مفاهیم همان فوت‌های کوزه‌گری خاص هستند که دنبالش می‌گردیم.

http://bit.ly/dxgn744

(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#رابط‌ـ‌کاربری #مینیمالیسم
@Dexign فلسفه دیزاین

______
نحوه پخت منوی همبرگر خوشمزه! 🍔

در این مقاله قرار است به یکی از پرطرفدارترین و قدیمی‌ترین کانسپت‌های طراحی بپردازیم. اگر از قدیمی‌های دنیای دیزاین به خصوص طراحی رابط کاربری باشید، محال هست با منوی همبرگری آشنا نباشید. با این حال قصد داریم موارد استفاده، نحوه طراحی و چند نکته تجربه کاربری در باب منوی همبرگری را مورد بررسی قرار دهیم.

منوی همبرگری چیست؟ (⚠️ خطر اسپویل)
مطمئنا انتظار ندارید که در اینجا یک همبرگر غرق‌شده در روغن و پنیر بیابید. (چرا که نه؟!) آنچه که می‌خواهیم در مورد آن بحث کنیم، همان منوی سه‌خطی افقی است که در بیشتر وب‌سایت‌ها و برنامه‌های موبایل آن‌ها را دیده‌اید. آنچه که به عنوان “منوی همبرگری” در بین طراحان معروف و شناخته‌شده است.

بیاید کمی در مورد گذشته “منوی همبرگری” بدانیم!
در دهه‌ی هشتاد، پدر همبرگر "Norm Cox" ایستگاه کاری شخصی خود به نام “Xerox Star” را راه‌اندازی کرد. او نمادی با ۴ خط ایجاد کرد تا با کلیک برروی آن لیستی از موارد را باز کند. دنیای دیزاین بعد‌ها نام “منوی همبرگری” را به این نماد اختصاص داد.

هزینه تعامل با منوی همبرگری
با وجود اینکه منوی همبرگری، کاربر را مجبور به طی مرحله‌ی اضافی برای دستیابی به محتوای مورد نظر می‌کند اما این را باید در نظر داشته باشیم که منوی همبرگری یک مدل ذهنی آشکار در بین کاربران است به این صورت که کاربران در هنگام مشاهده منوی همبرگری سردرگم نمی‌شوند و فوراً می‌دانند که نحوه کار آن چگونه است.

چه زمانی می‌توان از منوی همبرگری استفاده کرد؟
زمانی که تصمیم به استفاده از منوی همبرگری گرفتید، نیاز است تا چند نکته را در نظر داشته باشید:

پنهان‌کردن صفحات دارای اهمیت ثانویه
اگر عناصر اصلی و نحوه پیمایش در پروژه شما به طور کامل مشخص و قابل مشاهده است، می‌توانید برخی صفحات کم اهمیت مانند صفحات تماس با ما یا درباره ما (بستگی به اهداف شما دارد) را در منوی همبرگری قرار دهید.

در نقطه مقابل، ممکن است شما فضای خالی و کافی برای نمایش موارد ثانویه داشته باشید اما نمی‌خواهید تا صفحه بیش از حد شلوغ شود زیرا صفحات با عناصر زیاد می‌تواند سبب افزایش بار شناختی کاربر شود. اینجا نیز، منوی همبرگری می‌تواند راه‌گشای مشکل شما باشد.

در چه مواردی نباید از منوی همبرگری استفاده کرد؟

۱- ممکن است موارد اصلی را پنهان کند
موارد اصلی وب‌سایت نباید پشت منوی همبرگری پنهان شود، زیرا باید به راحتی توسط کاربر به منظور کشفیات و پیماش بیشتر، قابل مشاهده باشد. به جای آن می‌توانید از یک منوی ثابت افقی در بالای وب‌سایت استفاده کنید.

۲- وب‌سایت شما دارای طراحی تعاملی سنگین باشد
مشخص است که در این مورد شما در پی کاهش تعداد کلیک‌ها توسط کاربر به منظور مشاهده صفحات و اهداف مختلف خواهید بود.

۳- مانع استفاده منوی پیمایش پیش‌فرض دستگاه شود
بدترین اتفاق این است که شما برخلاف منوی پیمایش پیش‌فرض دستگاه، بخواهید از منوی همبرگری استفاده کنید. زیرا بسیاری از کاربران عادت دارند از منوی پیش‌فرض دستگاه استفاده کنند. مانند کاربران گوشی آیفون.

در ادامه این مقاله، بهترین موارد پیاده‌سازی شده منوی همبرگری و نمونه‌های استفاده شده آن در وبسایت‌های مشهور را مشاهده خواهید کرد:

http://bit.ly/dxgn745

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا وفائی

#طراحی‌ #رابط_کاربری #منوی_همبرگری #طراحی_تعاملی #پیمایش #هزینه #بار_شناختی

@Dexign فلسفه دیزاین

_______
چرا از قبول و درک تغییر گریزانیم؟

چندوقت پیش بود قسمتی از پادکست Moniaz گوش می‌کردم که درباره ذهن انسان و علاقه‌اش به تغییر نکردن صحبت می‌کرد.

تغییر، وقت و انرژی مصرف می‌کند و طبیعتا ذهن ما تمام تلاشش را می‌کند تا حتی ایده تغییرات احتمالی را در هنگام شکل‌گیری از بین ببرد.

دقیقا برای همین است که بیشتر مواقع با تغییر مخالفیم،‌ چون راحتی‌مان را به خطر می‌اندازد.

این مساله درباره دیزاین و ری‌برند شرکت‌ها هم صدق می‌کند. چرا خیلی از مردم از ری‌برند شرکت‌ها بدشان می‌آید؟ چرا به راحتی پذیرای لوگوی جدید یک شرکت قدیمی نیستند؟ در طراحی لوگوی جدید برای یک شرکت قدیمی چه مسائلی را باید در نظر گرفت که حاشیه این خطر را به حداقل رساند؟

دیزاین، سوای مسائل تکنیکی‌اش، یک مقوله احساسی است. شما به عنوان یک دیزاینر مستقیما با احساسات کاربر سروکار دارید. اینکه چه حسی به شما و برند شما دارد. این حس از شمایل لوگو در حال شکل‌گیری است تا میزان گردی باتن‌های رابط کاربری.

در این مقاله، Kushaan Shah به واکاوی دلایلی می‌پردازد که چرا مردم از ری‌برندها متنفرند؟

پیشنهاد می‌کنم این مقاله جذاب رو از دست ندهید.

http://bit.ly/dxgn746

(زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#دیزاین #چالش

@Dexign فلسفه دیزاین

______
روانشناسانه طراحی کنیم
هفت پدیده مهم روانشناسی در طراحی تجربه کاربری

ما انسان‌های خردمند، حیوان‌های اجتماعی‌ و با احساسی هستیم که نمی‌توانیم هیجاناتمان را از رفتارهایمان جدا کنیم. بعد از شکست ناراحت می‌شویم و با هر موفقیت حس کامیابی وجودمان را در بر می‌گیرد. حالا تصور کنید که اگر طراحان محصولات تجاری به رفتارها، شناخت‌ها و تعاملات ما دقت نمی‌کردند چه اتفاقی می‌افتاد؟

طراحی ‌UX رابطه دیرینه‌ای با روانشناسی اجتماعی، رفتاری و شناختی دارد. می‌توان گفت: طراحی که روان انسان را نمی‌فهمد، مانند معماری است که با علم فیزیک آشنایی ندارد.
ما انسان‌ها به چالش علاقه‌مندیم و به‌دست آوردن راحت چیزها برای‌مان راضی کننده نیست. انگیزه و رقابت باعث به حرکت درآوردن‌ ما می‌شود و اشتیاقی در وجود ماست که باعث می‌شود با هم همکاری داشته باشیم و گاهی با هم رقابت کنیم، گاهی بسازیم و گاهی نابود کنیم. کاربران ما نیز انسان‌هایی هستند که گاهی مدل‌های ذهنی آن‌ها با ما متفاوت است، برای فهمیدن کنش و واکنش‌های روانی‌شان، باید آنها را بشناسیم و این شناخت فقط از طریق مشاهده‌کردن و فهمیدن رفتارها و هیجانات کاربران نهایی به دست می‌آید. به همین دلیل است که پیش‌زمینه روانشناسی می‌تواند در شناخت بهتر کاربر و در نهایت تبدیل شدن به یک طراح تجربه کاربری موفق به ما کمک کند.

روانشناسان از اوایل قرن نوزدهم آزمایش‌های فراوانی را در محیط‌های کنترل‌شده مختلف انجام داده‌ و پدیده‌های مختلف روانشناسی را بررسی و پژوهش‌ها را آنها را تایید کرده‌‌اند. ما به عنوان یک طراح لازم است که این پدیده‌ها را بفهمیم و در طراحی تجربه کاربری از آنها استفاده کنیم. در ادامه با برخی از این پدیده‌ها و بازخوردهای آن در تجربه کاربری بیشتر آشنا می‌شویم.

پدیده روانشناختی: شرطی‌سازی پاولفی (Pavlovian Conditioning)
اگر برای انجام یک عمل بخصوص به یک الگوی مشخص عادت کنیم، هر جا که آن الگو را ببینیم همان عمل را انجام خواهیم داد.
تجربه کاربری: ولی من فقط یه دکمه رو زدم!

پدیده روانشناختی: اثر دارونما (Placebo Effect)
وقتی یک بیمار، ماده‌ای بدون هیچگونه اثر درمانی دریافت می‌کند، اما به نظرش می‌آید که این ماده برایش مفید است و حالش بهتر می‌شود.
تجربه کاربری: عجیبه... اما حس خوبی بهم میده!

پدیده روانشناختی: اثر آفتاب‌پرست
آدم‌ها وقتی در نزدیکی کسی هستند، ناخودآگاه رفتار و هیجان آن فرد را تقلید می‌کنند.
تجربه کاربری: تروخدا گریه نکن، من رو هم به گریه می‌ندازی!

پدیده روانشناختی: اثر زیبایی‌شناختی-استفاده‌پذیری (Aesthetic-Usability Effect)
برخی از افراد معتقدند که استفاده از محصولاتی که طراحی جذابی دارند راحت‌تر است. و اگر در استفاده از محصول زیبایی مشکل پیدا کنند خودشان را مقصر می‌دانند.
تجربه کاربری: آخه خیلی خوشگه...

پدیده روانشناختی: اثر وان رستورف (Von Restorff Effect)
اگر تفاوت چیزی در در بین مجموعه‌ای از اشیا به چشم بیاید، احتمالا افراد بعدها آن را راحت‌تر به یاد می‌آورند.
تجربه کاربری: تو همان بچه عجیب‌ بیست سال پیش هستی؟

پدیده روانشناختی: اثر دنباله-جایگاه (Serial-Position Effect)
افراد معمولا موارد اول و آخر یک لیست را به یاد می‌آورند و موردهای وسط لیست معمولا فراموش می‌شود.
تجربه کاربری: چرا همیشه بچه وسط فراموش می‌شود؟

پدیده روانشناختی: اثر مواجهه‌ی صرف (Mere-Exposure Effect)
افراد چیزهایی که برایشان آشناست را ترجیح می‌دهند.
تجربه کاربری: هرچه بیشتر نگاهش می‌کند جالب‌تر می‌شود.

اگر به پدیده‌های روانشناختی و ارتباط آن‌ها با تجربه کاربری علاقه دارید این مقاله را بخوانید.

http://bit.ly/dxgn747


(زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)

نویسنده: فیروزه ایمانی

#روانشناسی #تجربه_کاربری

@Dexign فلسفه دیزاین

______
وارونگی؛ زاویه‌ی دیگر مسئله

روش وارونگی زمانی مفید است که هنگام حل مسئله، نیازمند این باشید که آن را از زاویه‌ی دیگری ببینید. این تکنیک به شما کمک می‌کند که بدترین سناریوهای ممکن را متصور شوید و از ابعاد دیگر مسئله نیز آگاه شوید.

بهترین سؤالی که می‌توانید از خود بپرسید تا بدانید که آیا این روش می‌تواند به شما کمک کند اینست: آیا به دنبال یک راه‌حل ایده‌آلی هستیم؟

حالا می‌توانید افکار خود را درباره‌ی مسئله و یا راه‌حل معکوس کنید.

۱. از خودتان بپرسید که بدترین تصمیم یا راه‌حل برای این مسئله چیست؟
۲. حال از خود بپرسید که چرا این بدترین تصمیم است؟ علت‌ها را یادداشت کنید.
۳. با توجه به علت‌ها و راه‌حل بدی که یادداشت کردید. تصمیم یا راه‌حل درست را ارائه بدهید. (از خود بپرسید که چطور می‌شود ازین راه‌حل بد جلوگیری کرد.)

وارونگی به شما کمک می‌کند که نتایج بد را ببینید و از وقوع آن‌ها جلوگیری کنید.

سؤالاتی که می‌تواند شما را در این تکنیک کمک کند می‌تواند موارد زیر باشد:

- چطور می‌تواند این تصمیم غلط اتفاق بیافتد؟
- عکس این قضیه چه خواهد بود؟
- چه چیزهایی باعث بدترین راه‌حل برای این موضوع شده است؟

معمولا مدیران پروژه از روشی به نام Pre-mortem (پیش از مرگ) استفاده می‌کنند. افراد تیم را جمع می‌کنند و فرض می‌کنند به اتمام زمان پروژه رسیده‌اند و پروژه شکست خورده است. آن‌ها این سناریو را با سؤالاتی از قبیل «چه چیزی اشتباه پیش رفت؟»، «چه اشتباهاتی انجام دادیم؟» و «چطور شد که این پروژه شکست خورد» بررسی می‌کنند.
این کار باعث می‌شود که افراد تیم زودتر از موعد مشکلات احتمالی را ببینند و برای آن‌ها آماده شوند.

مقاله‌ی زیر را مطالعه کنید تا با دیگر مثال‌های این روش حل مسئله آشنا شوید:

http://bit.ly/dxgn748

(زمان حدودی مطالعه‌ مقاله‌‌: ۹ دقیقه)

نویسنده: حسین میرزاده

#مدل_ذهنی #تعریف_مسئله #روش_حل_مشکل #وارونگی #معکوس_سازی

@Dexign فلسفه دیزاین

______
۶ متد طراحی وب برای درک کاربر

واقعیت این است زمانی که کاربری وارد وب‌سایتی می‌شود، به جای آنکه شروع به خواندن محتوایی کند، یک نگاه سریع و کلی به آن صفحه می‌اندازد. حتی اگر بداند که به دنبال چه چیزی است این نگاه کلی با سرعت بیشتری انجام می‌گیرد، اما اگر بدون هدف خاصی به وبسایت سر زده باشد، تا زمانی که کلمه‌ای توجه او را جلب کند تمام صفحه را اسکن خواهد کرد . به این نوع کلمات «واژه‌های تحریک‌کننده» می‌گویند.

متاسفانه تمامی محتوایی که در وبسایت به کار گرفته می‌شود، توجه کاربر را جلب نمی‌کند زیرا کاربر می‌داند با چه هدفی وارد وب‌سایت شده است. صرف نظر از اینکه رفتار او را تنبلی یا هرچیز دیگری می‌نامید، باید بگوییم این کار بر اساس رفتار همه ما در اینترنت است، نه فرد خاصی! به همین دلیل، ما باید صفحاتی دیزاین کنیم تا به راحتی قابل اسکن‌شدن باشند.
به این منظور به تلاش زیادی احتیاج نداریم، کافی است بر اساس عادات کاربر دیزاین کنیم، برای مثال می توانیم لوگو را در بالای صفحه سمت راست یا چپ، باکس جست‌وجو و در ادامه صفحات بخش‌بندی قسمت‌های مختلف با استفاده از عناوین را قرار دهیم. اما تمام خلاقیت ما از دیزاین بر اساس کاربر این است؟ قطعا نه!

می‌توانیم در پروژه‌های کوچک از خلاقیت‌های متفاوتی استفاده کنیم اما توجه داشته باشید که این سورپرایز، تاثیر منفی بر کاربران‌تان نداشته باشد.

چیزی به نام “کاربران این دیزاین را دوست دارند” وجود ندارد، تست کاربرپذیری انجام دهید. این یک واقعیت است که ما عاشق دیزاین‌هایمان می‌شویم اما هیچ تضمینی وجود ندارد که کاربران هم آن را دوست داشته باشند 🙂

کاربران باید بدانند که وب‌سایت شما به چه منظور ایجاد شده است یا هدف از مراجعه به ‌وب‌سایت شما چیست! این بدان معنی نیست که هر محتوایی که در سایت به کار گرفته می‌شود باید در رابطه با کار و موضوع وب‌سایت شما باشد اما به طور کلی باید مشخص باشد که هدف شما از این وب‌سایت چیست!
به طور کلی در هنگام دیزاین و تولید محتوا مخاطب را کسانی قرار دهید که هیچ ایده‌ای در رابطه با وب‌سایت شما ندارد.

در مورد همه‌ی صفحات وب‌سایت وسواس به خرج دهید نه فقط صفحه اصلی. اگر چه تا به این لحظه در مورد شروع خوب در مواجهه با کاربر صحبت کردیم اما تعداد ورودی‌های موتورهای جست‌وجو و … از دیگر صفحات وب‌سایت نیز زیاد است بنابراین نیاز است در دیزاین دیگر صفحات نیز وسواس و خلاقیت به خرج دهید.

برای دستیابی به منبع اصلی این مقاله از طریق لینک زییر اقدام کنید:

http://bit.ly/dxgn749

(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا وفائی

#طراحی‌ #وب #متد #کاربر #ساختار #صفحه #تست #کاربردپذیری #تحریک_کننده #خلاقیت

@Dexign فلسفه دیزاین

______
هرآنچه که باید برای طراحی مارکت‌پلیس‌ها بدانید!

برای طراحی یک مارکت‌پلیس، اول از همه باید به درک درستی از مفهوم واقعی آن و تفاوت‌هایی که با یک فروشگاه آنلاین دارد برسیم، برای مثال از ابتدایی‌ترین و واضح‌ترین تفاوت‌هایی که این دو فروشگاه باهم دارند می‌توان به مخاطبان و کاربرانشان اشاره کرد، نکته مهمی که وجود دارد این است که تکنیک بازاریابی و تشخیص تارگت‌مارکت شما در یک فروشگاه با یک مارکت‌پلیس متفاوت است، در فروشگاه تمرکز اصلی باید روی خریدار و مشتری باشد، در صورتیکه که در مارکت‌پلیس مخاطب شما دایره بزرگتری را در بر می‌گیرد و نه تنها روی خریدار بلکه روی فروشنده هم به عنوان مخاطب خود باید تمرکز داشته باشید، باید خریدار را تشویق به خرید و فروشنده را تشویق به لیست کردن محصولات بیشتر کنیم. این دو مورد با یکدیگر رابطه مستقیم دارند: خریداران بیشتر، فروشنده‌های بیشتر و برعکس.

به عنوان طراحان تجربه کاربری اولین نکته‌ای باید به آن توجه کنیم «ایجاد حس اعتماد» است. تحقیقات نشان می‌دهند که ۶۷٪ مشتریان اگر به هویت مارکت‌پلیس اعتماد داشته باشند حتی از فروشنده نا‌آشنا هم خرید می‌کنند، اگر این اعتماد ایجاد شود و کاربران تجربه رضایت‌بخشی از خرید خود و این سرویس داشته باشد ۵۴٪ درصد آنها به این مارکت‌پلیس باز خواهند گشت، که مهم‌ترین فاکتور این تجربه کاربری رضایت‌بخش، اعتماد است.

در این مقاله به تفاوت‌های مارکت‌پلیس و فروشگاه آنلاین، فیچرهای لازم برای مارکت‌پلیس‌ها، نکات طراحی مارکت‌پلیس‌ها و خلاصه هرآنچه که باید برای طراحی مارکت‌پلیس‌ها بدانید، پرداخته شده است.

http://bit.ly/dxgn751

(زمان حدودی مطالعه: ۱۵ دقیقه)

نویسنده: هانیه طاهری

#تجربه_کاربری #مارکت_پلیس

@dexign فلسفه دیزاین

______
درخت موضوعی؛ مسائل ساختارمند و راه‌حل‌های اصولی

درخت موضوعی در واقع نقشه‌ی مشکلات است. به شما یک روش واضح و منظم را برای بررسی مسئله‌ای می‌دهد که در پی حل آن هستید. به شما کمک می‌کند که یک مشکل بزرگ را به قطعات کوچکتر و قابل مدیریت‌تر خرد کنید. و قسمت‌هایی از مسئله را اولویت‌بندی کنید.

دو نوع درخت موضوعی وجود دارد:
۱- درخت مسئله: با جواب به پرسش «چرا» رشد می‌کند.
۲- درخت راه‌حل: با جواب به پرسش «چگونه» رشد می‌کند.

چگونه یک درخت موضوعی را رشد دهیم؟

- درخت مسئله
یک درخت مسئله‌ی خوب باید کل مشکل را پوشش دهد. باید دقیق باشد. در اینجا به برخی از اصول اساسی برای ایجاد یک درخت مسئله اشاره می‌کنیم:

۱- مسائل را به شاخه یا دسته‌بندی‌های جداگانه تقسیم کنید. (نکته‌ی مهم: این شاخه‌ها باید مقابل هم قرار بگیرند یعنی هم‌پوشانی‌ای با یکدیگر نداشته باشند و نیز همدیگر را تکمیل کنند)
۲- زیاد وارد جزئیات نشوید. روی شاخه‌های بزرگتر که مسئله را تشکیل می‌دهند تمرکز کنید.
۳- روی قسمت‌هایی از مسئله تمرکز کنید که بیشترین تأثیرگذاری را دارند. (مهم است که به جای فرضیه‌های شما، مبتنی بر داده‌ها باشد)

- درخت راه‌حل
هنگامی که برخی از قسمتهای خاص مشکل را که می‌خواهید روی آنها تمرکز کنید، جدا کردید؛ می‌توانید با ایجاد یک درخت راه‌حل، مسئله را جلو ببرید:

۱- قسمتی از مسئله را که می‌خواهید روی آن تمرکز کنید را جدا کنید و از خود بپرسید که چگونه می‌شود آن را حل کرد یا بهبود داد؟
۲- شاخه‌های بالقوه‌ی راه‌حل‌های خود را رشد بدهید.
۳- ایده‌های خود را در هر شاخه تولید کنید.

مزیت اصلی این روش تفکر ساختاری است، کار با این محدودیت‌ها در واقع به شما کمک می‌کند ایده‌های بیشتری را تولید کنید.

برای فهم بیشتر مطلب و همینطور بررسی نمونه‌های موردی این تکنیک حل مسئله، شما را به خواندن مقاله‌ی زیر دعوت می‌کنم. در نظر داشته باشید که، درخت موضوعی به طور خلاصه در بالا توضیح داده شد، مقاله‌ی پیش‌رو یک راهنمای جامع و کامل است. می‌توانید از فهرست آن در اول صفحه استفاده کنید یا اسکرول کنید و هر جا را که دوست داشتید مطالعه کنید، پیشنهاد من این است که فصل چهارم یعنی Issue Tree Examples را مطالعه کنید تا این روش برای شما بیشتر جا بیافتد:

http://bit.ly/dxgn752

(زمان حدودی مطالعه‌ کل راهنما‌‌: ۷۰ دقیقه)

نویسنده: حسین میرزاده

#مدل_ذهنی #تعریف_مسئله #روش_حل_مشکل #درخت_موضوعی #نقشه_ذهنی #راه_حل

@Dexign فلسفه دیزاین

____
ساختن یک پالت رنگی در ۸ قدم خیلی ساده

ساختن دیزاین‌سیستم برای هر پروژه‌ای یکی از اولویت‌های مهم شروع آن است.
یکی از مهم‌ترین بخش‌های هر دیزاین‌سیستمی، ساختار رنگی و حالات مختلف رنگی آن است و دست یافتن به پالت رنگی درست بسیار سخت و لذت‌بخش است.

پالت‌های رنگی معمولا بر اساس زمان و آزمون و خطا تکمیل می‌شوند ولی پس از مدتی، می‌توانید به الگوی خاصی که تمام پالت‌های رنگی آن را رعایت می‌کنند برسید و از روی همان پالت رنگی جدیدی تولید کنید.

در مقاله‌ای که امروز به شما معرفی می‌کنم، نویسنده، با بیان ۸ قدم ساده به مخاطب می‌آموزد تا برای خود پالت رنگی مناسب بسازد و همین الگو را برای هر پالت رنگی دیگری تکرار کنید.

http://bit.ly/dxgn753

(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#رنگ #پالت

@Dexign فلسفه دیزاین

______
یک رنگ و هزار رو

مرحله‌ی انتخاب رنگ در پروسه طراحی هیجان‌انگیزترین و نامطمئن‌ترین قدمی بوده است که برداشته‌ام. تنوع انتخاب‌های ممکن، حفظ هماهنگی در کنار جلوگیری از زیادی‌روی در استفاده از رنگ‌ها چالش‌هایی هستند که جواب‌ها و متدهایی دقیق برای مواجه شدن با آن‌ها وجود ندارد و می‌توانند گیج کننده باشند.

ما طراحان عادت داریم در میان هزاران پالت رنگی ساعت‌ها به جستجو و انتخاب بپردازیم، تئوری رنگ‌ها را آموخته تا الگوهای رنگی مخصوص به خودمان را تولید کنیم و هر بار تمام آن‌ها را دور ریخته و از نو شروع کنیم. اما پتانسیلی هست که معمولا از آن غافل می‌مانیم؛ تنوع منحصربه‌فردی که هر رنگی به تنهایی در خود دارد.

این تنوع منحصربه‌فرد را می‌توانیم در اطراف خود و دنیای واقعی ببینیم؛ اگر به رنگ هرچیز در محیط‌های نوری متفاوت یا ساعات مختلف یک روز توجه کنید می‌توانید ببینید که با کم و زیاد شدن شدت و یا تغییر منبع نور خصوصیات متنوع رنگ را نشان می‌دهد، بدون آنکه هویت اصلی رنگ تغییری بکند.

این ویژگی را می‌توانیم در دنیای طراحی نیز به کار بگیریم؛ بسیاری از مواقع می‌توان تنها با ایجاد تغییراتی در خصوصیات متغیر یک رنگ خاص، آن را برای محیط‌ها و عملکردهای متنوع در طراحی آماده و بهینه کرد. با به‌کارگیری این پتانسیل فضای طراحی‌ مینیمال‌تری ساخته و هماهنگی را تنها با انتخاب یک رنگ تضمین کنیم.

این روش به نوعی شبیه به قرار دادن یک رنگ در سایه و یا گذاشتن آن در معرض نور مستقیم است، بااین‌حال برای به‌درستی انجام دادن این عمل ساده به قوانین کاربردی مشخص نیاز داریم و همچنین می‌بایست ویژگی‌های متغیر یک رنگ را بشناسیم.

در مقاله زیر با خصوصیات متغیر یک رنگ یعنی فام (Hue) ، غلظت (Saturation) و روشنایی (Brightness) آشنا می‌شویم و با مثال‌هایی کاربردی نحوه‌ی تغییر دادن این ویژگی‌ها را برای رسیدن به یک تنوع رنگی هماهنگ یاد می‌گیریم.

http://bit.ly/dxgn754

(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)

نویسنده: ریحانه خدایی

#طراحی #رابط_کاربری #رنگ

@Dexign فلسفه دیزاین

______
جادوی حرکت
استفاده از انیمیشن برای برطرف کردن مشکلات در طراحی UI

آیکن‌های متحرک، دکمه‌هایی که بعد از فشردن تغییر می‌کنند و تصویرسازی‌هایی که نسبت به رفتار ما واکنش نشان می‌دهند، همه این‌ها مواردی است که هنگام استفاده از یک سایت یا اپلیکیشن با آن برخورد کرده‌ایم و گاهی چنان مجذوبش شده‌ایم که فقط برای دیدن دوباره آن حرکت، یک عمل چندبار تکرار کردیم.

اما چرا وجود حرکت در یک محصول انقدر جذاب است و کاربران تا این حد به آن علاقه‌مند هستند؟ شاید چون انیمیشن‌ها احساس و درکی مشابه تعامل با یک جسم فیزیکی در زندگی واقعی را ایجاد می‌کنند. احساسی که بخشی جدایی ناپذیر از تجربه تعامل کاربر با محصول است و باعث می‌شود آن را بیشتر دوست داشته باشد یا در مقابل از استفاده از آن پشیمان شود.

با وجود علاقه کاربران به حرکت بازهم افرادی هستند که استفاده از انیمیشن در طراحی UI را کاری پیچیده و غیرضروری می‌دانند که باعث بالا بردن زمان بارگزاری طرح می‌شود. شاید گفته‌ی این افراد درست باشد اما حذف عاملی که باعث رضایت و لذت کاربران هنگام استفاده از یک محصول می‌شود کار چندان عاقلانه‌ای نیست. پس به عنوان یک طراح، بهتر است به‌جای حذف انیمیشن از طراحی UI آن را به عنوان یک عنصر کاربردی ببنیم و سعی کنیم تا با رویکردی متفکرانه و هدفمند از این جادوی شگفت انگیز در طراحی‌هایمان استفاده کنیم.

یکی از بهترین رویکرد‌ها استفاده از انیمیشن برای حل مشکلات موجود در طرح‌هایمان است اما قبل از این کار لازم است تا مشکلات را بشناسیم و راه‌های برطرف کردن آن‌ها با استفاده از انیمیشن را بدانیم. اگر به شناخت این مشکلات و روش‌های ازبین بردنشان با انیمیشن علاقه دارید پیشنهاد می‌کنم که این مقاله را بخوانید.

http://bit.ly/dxgn755

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: فیروزه ایمانی

#طراحی #رابط_کاربری #انیمیشن

@Dexign فلسفه دیزاین

______
راهکارهایی برای طراحی محصولات دیجیتال فراگیر

در این مقاله به معرفی و ارائه راهکارهایی برای طراحی محصولات دیجیتال فراگیر پرداخته شده است. در اینجا منظور از محصولات فراگیر محصولاتی هستند که توسط طیف متنوع و وسیعی از کاربران قابل استفاده هستند و در طراحی آنها با توجه به این نکته انجام شده است که تمامی گروه‌های کاربران اعم از کاربران با سلیقه‌های مختلف یا ویژگی‌های ذاتی و فیزیکی مختلف بتوانند از آن استفاده کنند و در استفاده از محصول تجربه کاربری مناسبی داشته باشند.

یکی از رویکردهای رایج در طراحی محصولات دیجیتال، بررسی آن از نقطه نظر خودمان و باور به این موضوع است که تجربه ما منعکس‌کننده تجربه همه کاربران است. این پیش‌داوری ذهنی که برخواسته از طبیعت انسان است در مقابل تفکر دیزاین قرار می‌گیرد و باعث می‌شود تا مشکل را صرفا مربوط به خود دیده و یافتن راه‌حل جامع برای آن که توسط همه انسان‌ها کاربردی باشد را کنار بگذاریم.

چالش اصلی دیزاین، ایجاد تجربه‌ای است که انطباق‌پذیر، منعطف، مقیاس‌پذیر و از همه مهم‌تر قابل استفاده توسط بیشترین تعداد ممکن از انسان‌ها باشد. هدف ما به عنوان دیزاینر، بهبود تجربه کاربری برای همه و نه فقط برای گروهی خاص است.

با این تفاسیر برای رسیدن به محصولاتی فراگیر، راهکارهایی وجود دارد که برخی از آنها به شرح زیر است:

۱- استفاده از رنگ‌ها و پایبندی به استانداردهای رنگی و تضاد رنگ‌ها

۲- توجه به استاندارهای دسترسی‌پذیری نظیر WCAG و ADA برای افراد دارای معلولیت

۳- تنوع نژادی در تصویرسازی‌ها و تصاویر مورد استفاده در خلق محصولات دیجیتال

۴- طراحی فرم‌ها بر مبنای تمامی جنسیت‌های مختلف

۵- مصاحبه با افراد و گروه‌های مختلف با پیشینه و تجربیات مختلف

۶- طراحی بر مبنای فضا و محیط کاربر

۷- ایجاد امکان شخصی‌سازی برای کاربران

۸- سخن گفتن به زبانی و ادبیاتی که برای همه کاربران قابل فهم باشد.

۹- طراحی برای کاربران راست‌دست و چپ‌دست

۱۰- عدم تخطی از استانداردها و الگوهای مورد پذیرش کاربران

براساس این راهکارها می‌توانید محصولی فراگیر طراحی کنید. برای آشنایی بیشتر با هریک از این راهکارها، می‌توانید مقاله زیر را مطالعه کنید:

http://bit.ly/dxgn756

(زمان حدودی مطالعه: ۱۵ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#دیزاین #فراگیر #تجربه‌_کاربری
@Dexign فلسفه دیزاین

_____
چطور لندینگ پیج خود را خراب کنیم؟

همانطور که از تیتر این مقاله پیداست، در آن به روش‌هایی می‌پردازیم که شما نباید آن را در زمینه لندینگ‌پیج دنبال کنید.

لندینگ‌پیج‌ها عموما برای یک هدف خاص طراحی می‌شوند و تمام المان‌های صفحه، تلاش خود را به کار می‌گیرند تا به آن هدف برسند.

هدف‌گذاری‌های اشتباه معمولا بازدید‌های وبسایت را کم کرده و در نتیجه این اتفاق به شکست لندینگ می‌انجامد.

* یکی از نکات جالبی که این مقاله به آن اشاره می‌کند، همیشه روی ترند دیزاین کردن لندینگ‌پیج است.
معمولا زمانی که یک سبک دیزاین تبدیل به ترند می‌شود، به سرعت به سمت از مد افتادن پیش می‌رود و از آنجایی که این روند با سرعت زیادی اتفاق می‌افتد، بهتر است تا ما همیشه سبک خودمان را پیدا کنیم و بتوانیم بهترین خروجی برای منظوری که داریم را داشته باشیم.
درواقع تفاوت ارزشمند واقعی همینجاست.

در مقاله‌ی امروز، نویسنده ۵ عامل بسیار مهم در شکست لندینگ پیج را بررسی می‌کند که خواندن و مرورش خالی از لطف نیست.

http://bit.ly/dxgn757

(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#تجربه_کاربری #لندینگ

@dexign فلسفه دیزاین

______
چگونه بازآفرینی برند موفقی داشته باشیم؟

همین چند وقت پیش بود که تغییر لوگوی قدیمی کافه بازار موجی از انتقادات را در فضای مجازی برانگیخت و بسیاری از کاربران را خواسته یا ناخواسته با خود همراه کرد، پیش از این تغییر لوگوهای اسنپ و تپسی هم چنین فضایی را ایجاد کرده بود. نمونه‌هایی مشابه کم نیستند و این تغییر آخرین تغییر نخواهد بود. اما چرا شرکت‌های بزرگ با وجود آگاهی از مقاومت کاربران در برابر تغییر و همه هجمه‌های احتمالی بازهم ریسک بازآفرینی برند (rebranding) را می‌پذیرند و خود را در معرض قضاوت‌ها و گاهی تمسخر کاربرانشان قرار می‌دهند؟

به طور کلی برندسازی و باز طراحی برند همیشه نیاز به زمان، تلاش و کمی شانس دارد، بازآفرینی برند فرصتی شگفت‌انگیز برای شرکت‌ها ایجاد می‌کند، تا پیوند خود را با مشتریانشان قوی‌تر کرده و ذهنیت‌ آن‌ها در مورد برندشان را بهبود دهند و از سوی دیگر با جذب مشتریان جدید، سهم بیشتری از بازار را به‌دست آورده و از رقبای خود پیشی بگیرند. همه این تغییرات مثبت تاثیر بسیار خوبی در جایگاه و موقعیت برند دارند اما همیشه اینطور نیست و گاهی شرکت‌ها نه‌تنها بازخورد مثبتی از انجام آن دریافت نمی‌کنند بلکه به‌جای رسیدن به سود بیشتر باعث رکود آن‌ها نیز می‌شود.

موفقیت در بازآفرینی برند به مهارت‌های خلاقانه وابسته نیست بلکه به کیفیت تحقیقات بستگی دارد. تنها زمانی که از نیازهای کاربرانمان به درستی آگاه باشیم می‌توانیم آن‌چه را که آن‌ها نیاز دارند در اختیارشان بگذاریم. عدم آگاهی از نیازهای کاربران یا تصور آگاهی از آن‌ها باعث می‌شود که این بازآفرینی بدون هدف انجام شود. در یک جمله بازآفرینی بدون تحقیقات جامع و کامل، هدردادن بودجه بازاریابی است.

بارزترین تغییرات مفهومی در یک شرکت با بازطراحی لوگو اتفاق می‌افتد. تغییر در لوگو بیشتر از سایر تغییرات از سمت کاربران مورد قضاوت قرار می‌گیرد زیرا کاربران به صورت ملموسی با آن سروکار دارند. اما تغییر لوگو همیشه با مقاومت کاربران روبرو نیست و اگر بر مبنای تحقیقات درست و مطابق با نیازهای کاربران باشد سبب موفقیت برند خواهد بود.

اگر دوست دارید درباره نتایج موفق بازآفرینی برند و بازطراحی لوگو در شرکت‌های اپل، Airbnb ،لگو، پیتزا هات و کمیک های DC بیشتر بدانید پیشنهاد می‌کنم که این مقاله را بخوانید.

http://bit.ly/dxgn758


(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)

نویسنده: فیروزه ایمانی

#بازآفرینی_برند #بازطراحی_لوگو #برند #لوگو

@DEXIGN فلسفه دیزاین

______
چراغ‌های راهنما در مسیر تجربه کاربری

یکی از واضح‌ترین رسالت‌های طراحی تجربه کاربری اطمینان یافتن از حضور همیشگی تجربه مثبت در فضای سرویس و به تبع آن جلوگیری از به وجود آمدن تجربه‌های منفی است.

ما انسان‌ها موجودات ساده‌ای هستیم، برای انجام کارها دستورالعمل‌ها را ترجیح می‌دهیم و از یافتن راه‌حل‌ها اگر در اختیارمان قرار نگیرند طفره می‌رویم. عنوان کتاب استیو کروگ «نگذار من فکر کنم» یادآور خوبی از این ویژگی محسوب می‌شود؛ هر اندازه تجربه کاربران بیشتر احساسی و بصری باشد و بدون اینکه ذهن آن‌ها را درگیر کند اهدافشان را محقق سازد، ریسک به وجود آمدن تجربه‌های منفی کمتر می‌شود. به بیان ساده‌تر به کاربران بگویید چه‌کار کنند و چه‌کار نکنند قبل از آنکه این سوال‌ها را از خودشان بپرسند.

یکی از راه‌ها برای ارائه این اطلاعات و روشن کردن مسیر تجربه کاربر استفاده از چراغ راهنمای تجربه کاربری است؛

۱. چراغ قرمز: این چراغ سدهای بر سر راه کاربر در جریان تجربه را نشان می‌دهد. این سدها نقاطی از مسیر تعامل کاربر با سرویس هستند که به هر دلیلی ممکن است مانع ادامه مسیر شوند. می‌بایست به سرعت این احتمال را به اطلاع کاربر برسانید. برای مثال می‌توان به لزوم پر کردن اطلاعات بانکی پیش از فرم استفاده‌ی رایگان از سرویس اشاره کرد. چراغ‌های قرمز یکی از راه‌های مناسب برای ایجاد اعتماد در کاربران به شمار می‌رود و آنچه که کاربر باید انتظارش را داشته باشد متذکر می‌شوند.

۲. چراغ سبز: این چراغ زمانی به کار می‌آید که کاربر برای ادامه مسیر نیاز به تکمیل یک سری مراحل داشته باشد تا اجازه عبور بگیرد. یکی از پرکاربردترین چراغ‌های سبز غیرفعال نگه داشتن دکمه ادامه مسیر تا زمانی‌ است که کاربر اطلاعات لازم را وارد کند. با استفاده از چراغ سبز کاربر از زمان کامل شدن اقداماتی که باید انجام دهد مطلع می‌شود و با عمل نکردن دکمه‌ها و لینک‌هایی که به اشتباه به او می‌گویند که می‌تواند ادامه دهد سرخورده نمی‌شود.

۳. چراغ زرد: چراغ‌های زرد به دو صورت می‌توانند به شفاف‌سازی مسیر کاربر کمک کنند؛ یکی با ارائه اخطارهایی که از احتمال به وجود آمدن مشکل در مسیر خبر می‌دهند و دومی با تلنگر زدن به کاربر برای ادامه دادن مسیری که در پیش گرفته است. پیامی که به شما اطلاع می‌دهد مهلت استفاده رایگان‌تان در سرویس رو به اتمام است و در کنار آن طریقه تمدید یا خرید سرویس را در اختیارتان می‌گذارد یکی از واضح‌ترین و کاربردی‌ترین چراغ‌های زرد محسوب می‌شود.

برای مطالعه بیشتر در رابطه با چراغ‌های راهنمای مسیر تجربه کاربری و مشاهده مثال‌های تصویری هر کدام به این مقاله مراجعه کنید:

http://bit.ly/dxgn759

(زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)

نویسنده: ریحانه خدایی

#طراحی #تجربه_کاربری #چراغ_راهنما

@Dexign فلسفه دیزاین

______
دایر‌ة‌المعارفی برای دیزاینرها

با گشتی در فضای مجازی و دیدن وبسا‌یت‌ها و شبکه‌های اجتماعی مختلف که دیزاینرها در آنها حضور دارند، احتمالا با مطالب مختلفی روبرو شده‌اید که مجموعه نکات و راهکارهایی را برای بهبود کیفیت رابط کاربری و تجربه کاربری، معرفی کرده و توضیح داده‌اند. این مطالب معمولا برخواسته از تجربه افراد مختلف است و دیزاینرهای مختلف براساس تجربه و چالش‌هایی که داشته‌اند این مطالب را برای راهنمایی و کمک به دیزاینرهای دیگر و علاقه‌مندان منتشر کرده‌اند.

امروز می‌خواهیم یکی از طولانی‌ترین و کامل‌ترین مطالب در این زمینه را به شما معرفی کنیم. مطلبی که به‌قدری کامل و همه‌جانبه به نکات مربوط به طراحی رابط کاربری و تجربه کاربری پرداخته که تصمیم گرفتیم عنوان «دایرة‌المعارف» را برای آن برگزینیم.

در این مقاله، Mark Andrew به بیان نکاتی می‌پردازد که باور دارد با رعایت آنها تغییرات شگرفی در خروجی کار ایجاد خواهد شد. اگر علاقه دارید با این نکات آشنا شوید، پیشنهاد می‌کنیم مقاله زیر را مطالعه کنید:

http://bit.ly/dxgn760

(زمان حدودی مطالعه: ۲۰ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#رابط_کاربری #تجربه_کاربری
@Dexign فلسفه دیزاین

_______
نقش فونت در طراحی رابط کاربری

همین چندسال پیش بود که دیزاین‌های واقع‌گرا، جایشان را به سبک دیزاین فلت دادند، البته بعدا این سبک‌ها در هم تلفیق شدند ولی از آن دوره به بعد، دیزاین رابط کاربری برای همیشه تغییر کرد.

دیگر این اجرای دنیای واقعی روی یک صفحه سفید نبود که طرحی رابط کاربری را تشکیل می‌داد بلکه دیزاینر باید «حس» را با خطوط، رنگ‌ها و نوشته‌ها انتقال می‌داد.

اینجا بود که مطالعه، سلیقه، دیدهنری و ترکیب این مفاهیم، توانایی‌های یک دیزاینر خوب را تشکیل می‌داد.

تایپوگرافی هر روز نسبت به قبل از ارزش بیشتری برخوردار می‌شود، چرا که یکی از مهم‌ترین وسائط انتقال پیام‌های مختلف از رابط کاربری، فونت‌ها و حالت‌های مختلف فونت‌هاست.

تا حالا با خودتان فکر کرده‌اید که چرا ما در برابر بعضی از دیزاین‌ها حس خاصی داریم؟

احساسی که صفحه طرحی‌شده منتقل می‌کند باید در جهت هدف آن صفحه باشد. تمام اجزای یک صفحه در جهت آن هدف طراح شده اند و هر عاملی که خارج از این دیزاین‌سیستم رفتار کند، تمام حس و هدف صفحه را بهم می‌ریزد.

در مقاله‌ای که امروز به شم معرفی می‌کنم، Ayadi Ghaith درباره اهمیت دقت به تایپوگرافی در طرحی رابط کاربری نوشته و با نمونه‌های جذابی توضیح داده است.

http://bit.ly/dxgn761

(زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#رابط_کاربری #تجربه_کاربری
@Dexign فلسفه دیزاین

_______
ریشه‌یابی؛ ابزاری برای حل مسئله

این ابزار قدرتمند حل مسئله را گاهی اوقات "استدلال از اصول اولیه" نیز می‌نامند. شناسایی ریشه‌های پایه‌ای یک مسئله به شما این امکان را می‌دهد که راه‌‌حل‌های ابتکاری ارائه دهید.

اصول اولیه، حقایقی است که دیگر نمی‌تواند به جزءهای کوچکتری شکسته شود. تفکر ریشه‌ای این است که باید انقدر بِکَنید تا به پایه‌های یک مسئله برسید.

چگونه از این ابزار استفاده کنیم؟

با مسئله شروع می‌کنیم و این دو مرحله را انجام می‌دهیم:
۱. شکستن و تجزیه‌ی مشکل به اساسی ترین حقایق موجود (اصول اولیه)
۲. ساختن راه‌حل از این اصول اولیه‌

به نظر ساده می‌رسد اما نیاز به تفکر متمرکز دارد تا واقعاً در مسئله عمیق شوید و اصول اولیه‌ی آن را کشف کنید.

چند روش برای کمک به شما وجود دارد:

پنج چرا
این یک روش محبوب در تحقیقات کاربر است که در آن پژوهشگر با پرسیدن مکرر سؤالات "چرا" دار به عمق بیشتری از مسئله می‌پردازد. این روش به شما کمک می‌کند تا ریشه‌ی اصلی مشکلات را کشف کنید. لازم نیست که در پنجمین چرا متوقف شوید، اما به طور کلی برای کشف ریشه‌ی یک مسئله کافی است.

پرسش سقراطی
شکلی از پرسیدن منظم است که تفکر انتقادی را امکان پذیر می‌کند. شش نوع سؤال وجود دارد که می توانید برای درک عمیق‌تر حقیقت اصلی مسئله بپرسید:

۱. شفاف سازی: منظورتان از فلان چیز چیست؟
۲. فرضیات احتمالی: به جای آن چه چیزی را می‌توانیم فرض کنیم؟
۳. دلایل و شواهد احتمالی: چرا فکر می‌کنید که این درست است؟
۴. مفاهیم و پیامدها: چه تاثیری می‌تواند داشته باشد؟
۵. دیدگاه‌های مختلف: گزینه‌ی جایگزین چیست؟
۶. زیر سؤال بردن سؤال اصلی: نکته‌ی این سؤال چه بود؟

در بالا به خلاصه‌ای از این روش اشاره کردیم که نیازمند مطالعه‌ی بیشتر به همراه مثال است. شما را به خواندن آن از طریق لینک زیر دعوت می‌کنم:

http://bit.ly/dxgn762

(زمان حدودی مطالعه‌ مقاله: ۲۰ دقیقه)

نویسنده: حسین میرزاده

#مدل_ذهنی #تعریف_مسئله #روش_حل_مشکل #ریشه_یابی #پنج_چرا #پرسش_سقراطی

@Dexign فلسفه دیزاین

______
راهنمای دیزاین فیلد جست‌وجو برای وب

مطمئناً همه‌ی ما فیلد جست‌وجو را در بیشتر وب‌سایت‌ها به خصوص وب‌سایت‌های محتوا محور دیده‌ایم. این فیلد می‌تواند مربوط به یک فروشگاه آنلاین باشد که کاربر به وسیله این فیلد می‌تواند به محصول مورد نظر خود برسد یا فیلد درون یک وبلاگ باشد که کاربر به وسیله‌ی آن سعی در پیدا کردن مطلب مورد نظرش دارد. اگر چه دیزاین این فیلد، خیلی ساده به نظر می‌رسد اما ممکن است بعضی طراحان در مورد آن اشتباهاتی را مرتکب شوند. در ادامه نکاتی بیان کرده‌ایم که با توجه به آن‌ها، فیلد جست‌وجوی عالی‌ای دیزاین خواهیم کرد.

نیاز است تا فیلد جست‌وجو به راحتی توسط کاربر قابل تشخیص باشد. معمولا قراردادن آن در قسمت بالای سایت می‌تواند به این موضوع کمک بسزایی کند. در واقع کاری نکنید تا کاربر در جست وجوی فیلد جست‌وجو باشد. قرار دادن رنگ بک‌گراند متفاوت از صفحه نیز، به تمرکز کاربر برروی این قسمت کمک خواهد کرد.

حداکثر ساده‌گرایی، در دیزاین این فیلد به خرج دهید. نیازی به زرق و برق آنچنانی نیست، فقط روی کاربرد این قسمت تمرکز کنید. وجود آیکن ذره‌بین نیز می تواند گویای کامل فیلد جست‌وجو باشد. فیلد جست‌وجوی گوگل بهترین مثال در این مورد است.

مواقعی که نتیجه‌ای از جست‌وجوی کاربر حاصل نشد، نیاز است تا پیام مربوط به خطای ۴۰۴ "نتیجه‌ای پیدا نشد" را نشان دهیم. یکی از مزایای این صفحه این است که کاربر را تشویق به جست‌وجوی دوباره در مورد چیزهای دیگر می‌کند.

استفاده از قابلیت Auto-Complete، باعث خواهد شد تا پیشنهاداتی برای کاربر نمایش داده شود و در نتیجه مرتبط‌ترین نتایج برای او نمایش داده خواهد شد. اما نیاز است بیشترین وسواس راددر این قسمت به خرج دهید چرا که عملکرد ضعیف این قابلیت باعث گیج‌شدن کاربر و در نتیجه ترک سایت شما خواهد شد.

اگر سایت شما شامل انواع مختلفی از محتوا یا محصولات است، بهتر است در کنار فیلد جست‌وجو از گزینه دسته‌بندی موضوعی نیز استفاده شود تا نتایج منسجم‌تر و متمرکزتر نمایش داده شوند.

همیشه متن جست‌وجو را در قسمت نتایج جست‌وجو نشان دهید، چرا که کاربر با مشاهده‌ی آن سعی در بهبود جست‌وجوی خود خواهد کرد و در نتیجه سریع‌تر به هدف خود خواهد رسید.

استفاده از تاریخچه جست‌وجوهای کاربر این امکان را خواهد داد تا کاربر در مراجعه‌ی بعدی به وب‌سایت شما از جست‌وجوهای قبلی خود آگاه شده و گرفتار دور باطل جست‌وجوهای تکراری نشود.

بهتر است تا نتایج جست‌وجو بهینه شده باشند، با این کار نتایج بهتر در ابتدای لیست قرار گرفته و در نتیجه تجربه کاربری بهتری به کاربر القا خواهد شد.

در نسخه کامل مقاله، می‌توانید نمونه‌های پیاده‌شده خوب برای هریک از موارد بالا را مشاهده کنید.

http://bit.ly/dxgn763

(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا وفائی

#طراحی‌ #فیلد #جستجو #تجربه‌_کاربری #نتایج #جست‌وجو

@Dexign فلسفه دیزاین

______
قدرت مسکات‌ها در برندینگ و دیزاین

در ابتدای مطلب اجازه دهید کمی در مورد واژه «مسکات» یا همان Mascot توضیح دهیم که در ظاهر شاید واژه‌ای عجیب و کمتر شنیده شده باشد اما مفهومی آشنا و دوست‌داشتنی دارد. خیلی تلاش کردیم تا معادلی فارسی برای این واژه پیدا کنیم اما چیزی نیافتیم که هم این مفهوم را کامل منتقل کند و هم ساده و مختصر باشد. اگر با یک مثال بخواهیم این واژه را تعریف کنیم شاید «میمون چی‌توز» آشنا‌ترین و بهترین مثال باشد. مسکات همان شخصیتی است که نماینده و معرفی‌کننده یک برند یا یک طراحی دیجیتال است.

یکی از دغدغه‌های اصلی هنگام ساخت یک محصول یا طراحی یک پیام خاص برای مردم، تلاش برای ایجاد طرحی انسان‌محورتر است. یکی از راه‌های موثر برای نیل به این هدف و ایجاد ارتباطی موثر بین مخاطبین و محصول، استفاده از یک مسکات خوب است.

اگر بخواهیم تعریفی دقیق‌تر از این مفهوم داشته باشیم، می‌توانیم بگوییم مسکات در طراحی و مارکتینگ، یک کاراکتر یا تصویر شخصیت‌پردازی شده است که نماد سمبلیک یک برند، کمپانی یا حتی یک شخصیت معروف است.این واژه برگرفته از واژه فرانسوی «Mascotte» به معنی طلسم خوش‌شانسی است و به نمادهایی از انسان‌ها و حیوانات اشاره دارد که سالیان سال توسط انسان‌ها به عنوان نماد خوش‌شانسی مورد استفاده قرار می‌گرفتند و همین محبوبیت و مقبولیت آنها باعث شده به عنوان یک المان طراحی برای بهبود تجربه کاربری وارد دنیای محصولات دیجیتال نیز شوند.

اگر علاقه‌مند هستید که اطلاعات بیشتری در زمینه مزایای استفاده از مسکات‌ها در طراحی و برندیگ به دست بیاورید و با نمونه‌هایی موفق از این امر آشنا شوید، پیشنهاد می‌کنیم مقاله زیر از استودیوی معروف و خوش‌نام Tubik را مطالعه کنید:

http://bit.ly/dxgn764

همچنین اگر معادل فارسی مناسبی برای این واژه سراغ دارید، آن را با ما هم در میان بگذارید.

(زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#دیزاین #برندینگ #مارکتینگ #مسکات
@Dexign فلسفه دیزاین

______