╔═════════════════════╗
🌿 هفتمین نشست حضوری
گروه کتابخوانی «بهوقت کتاب»
╚═════════════════════╝
🗓 زمان: چهارشنبه ۳۰ مهرماه
🕰 ساعت: ۱۲:۳۰ تا ۱۴
📍مکان: کتابخانه دانشکده مهندسی
📘موضوع: گفتوگو و بررسی کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» اثر مِگان دیواین
🔔 یادآوری: حضور در نشست تنها با ثبتنام قبلی امکانپذیر است.
⚠️ ظرفیت محدود است؛ اولویت با افرادی است که زودتر ثبتنام کنند.
📩 مهلت ثبتنام: تا دوشنبه ۲۸ مهرماه
از طریق:
👉 @Eng_library402
و یا مراجعه به کتابخانه مهندسی
🌿 با حضور شما، این نشست صمیمیتر و پربارتر خواهد بود.
🔗
🌿 هفتمین نشست حضوری
گروه کتابخوانی «بهوقت کتاب»
╚═════════════════════╝
این حرف متناقض بهنظر میرسد، اما تسلی واقعی در سوگ، در پذیرش درد است، نه در تلاش برای رهایی از آن.
(از کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست.)
🗓 زمان: چهارشنبه ۳۰ مهرماه
🕰 ساعت: ۱۲:۳۰ تا ۱۴
📍مکان: کتابخانه دانشکده مهندسی
📘موضوع: گفتوگو و بررسی کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» اثر مِگان دیواین
🔔 یادآوری: حضور در نشست تنها با ثبتنام قبلی امکانپذیر است.
⚠️ ظرفیت محدود است؛ اولویت با افرادی است که زودتر ثبتنام کنند.
📩 مهلت ثبتنام: تا دوشنبه ۲۸ مهرماه
از طریق:
👉 @Eng_library402
و یا مراجعه به کتابخانه مهندسی
🌿 با حضور شما، این نشست صمیمیتر و پربارتر خواهد بود.
🔗
درود بر همراهان فرهیختهی کتابخانه مهندسی 📚🍃
اینبار نیز چند اثر ارزشمند دیگر، از سوی اهداکنندگان نیکاندیش، به مجموعه افزوده شدهاند تا لحظههای ناب مطالعه را برایتان رقم بزنند.
🔹 امانت این کتابها از امروز دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵ در کتابخانه میسر است.
جلد این کتابها را تصاویر بالا قابل مشاهده است ✨📖
#کتب_اهدایی_جدید
https://news.1rj.ru/str/+iwEwERUIQGRkM2Fk
اینبار نیز چند اثر ارزشمند دیگر، از سوی اهداکنندگان نیکاندیش، به مجموعه افزوده شدهاند تا لحظههای ناب مطالعه را برایتان رقم بزنند.
🔹 امانت این کتابها از امروز دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵ در کتابخانه میسر است.
جلد این کتابها را تصاویر بالا قابل مشاهده است ✨📖
#کتب_اهدایی_جدید
https://news.1rj.ru/str/+iwEwERUIQGRkM2Fk
کتابخانه مهندسی Basu✨️
╔═════════════════════╗ 🌿 هفتمین نشست حضوری گروه کتابخوانی «بهوقت کتاب» ╚═════════════════════╝ این حرف متناقض بهنظر میرسد، اما تسلی واقعی در سوگ، در پذیرش درد است، نه در تلاش برای رهایی از آن. (از کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست.) 🗓 زمان: چهارشنبه…
📌 اطلاعیه
با سپاس از استقبال پرشور شما دوستان کتابدوست ✨
ظرفیت شرکت در هفتمین نشست حضوری گروه کتابخوانی «بهوقت کتاب»
🛑به علت محدودیت فضا تکمیل شده است.
🙏 منتظر دیدار شما در نشستهای آینده خواهیم بود.📚
با سپاس از استقبال پرشور شما دوستان کتابدوست ✨
ظرفیت شرکت در هفتمین نشست حضوری گروه کتابخوانی «بهوقت کتاب»
🛑به علت محدودیت فضا تکمیل شده است.
🙏 منتظر دیدار شما در نشستهای آینده خواهیم بود.📚
کتابخانه مهندسی Basu✨️ pinned «📌 اطلاعیه با سپاس از استقبال پرشور شما دوستان کتابدوست ✨ ظرفیت شرکت در هفتمین نشست حضوری گروه کتابخوانی «بهوقت کتاب» 🛑به علت محدودیت فضا تکمیل شده است. 🙏 منتظر دیدار شما در نشستهای آینده خواهیم بود.📚»
📝 دلنوشته_دانشجویی | شماره هیجدهم
هوشیار زِ عقل دیوانه ندارد اِخبار
دیوانه درونش نبود هیچ اجبار
هوشیار بداند گر بداند، دیوانه شود
از مستی عشقش رهِ میخانه شود
لیکن دیوانه زِ دیوانگی خود آموخت
با هرکه نسازد، سخن راز نگفت
✍️علی مهاجرانی
#سه_شنبه_دلنواز
#دلنوشته_دانشجویی
https://news.1rj.ru/str/+iwEwERUIQGRkM2Fk
هوشیار زِ عقل دیوانه ندارد اِخبار
دیوانه درونش نبود هیچ اجبار
هوشیار بداند گر بداند، دیوانه شود
از مستی عشقش رهِ میخانه شود
لیکن دیوانه زِ دیوانگی خود آموخت
با هرکه نسازد، سخن راز نگفت
✍️علی مهاجرانی
#سه_شنبه_دلنواز
#دلنوشته_دانشجویی
https://news.1rj.ru/str/+iwEwERUIQGRkM2Fk
Telegram
کتابخانه مهندسی Basu✨️
📗📙📕 کتابخانه دانشکده مهندسی
کتابخانه مهندسی Basu✨️ pinned «📝 دلنوشته_دانشجویی | شماره هیجدهم هوشیار زِ عقل دیوانه ندارد اِخبار دیوانه درونش نبود هیچ اجبار هوشیار بداند گر بداند، دیوانه شود از مستی عشقش رهِ میخانه شود لیکن دیوانه زِ دیوانگی خود آموخت با هرکه نسازد، سخن راز نگفت ✍️علی مهاجرانی #سه_شنبه_دلنواز #…»
دوستان عزیز، بهترین جمله یا شعر هفتهی چهارمین بنویس، بخوانیم را از میان گزینه های زیر انتخاب کنید
Final Results
2%
واوبه شیوه ی باران پر از طراوت تکرار بود...س.م
17%
نردبان این رویا به دیوارهای جهان قد نمی دهد . ن. ش
9%
زهمه دست کشیدم که تو باشی همه ام با تو بودن زهمه دست کشیدن دارد. ی. ش
11%
حضرت پیامبر(ص)می فرماید:این دخترانند که دلسوز و مددکار و با برکتند. "روز دختر مبارک"زهرا رستم پور
15%
نگفتی بادل آشوبم چ داری؟ نمودی عشق رارفتی ب کاری نشاندی دردلم طوفان تردید نماندی ماندم و این بیقراری
46%
که رویا شعره؛ میشه خواند و حظ کرد... همین رویا چقدر مارو عوض کرد...! خسروی
📍❇️ اعلام نتایج نظرسنجی تابلوهای هفته چهارم داخل کتابخانه"بنویس،بخوانیم"
دوستان عزیز،✨️
با سپاس از همراهی و مشارکت شما در نظرسنجی این هفته بنویس ، بخوانیم 🌿
🏅 نفر اول:
که رویا شعره؛ میشه خواند و حظ کرد...
همین رویا چقدر مارو عوض کرد...!
خسروی
🥈 نفر دوم:
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم؟Z.EB
♦️از آقا/خانم Z.EB خواهشمندیم جهت ارائهی مشخصات خود، امروز تا قبل از جلسه به کتابخانه مهندسی مراجعه فرمایند.
📚 همچنین از برگزیدگان در جلسه امروز ساعت ۱۲:۳۰تا ۱۴ "به وقت کتاب" تقدیر بهعمل خواهد آمد.
دوستان عزیز،✨️
با سپاس از همراهی و مشارکت شما در نظرسنجی این هفته بنویس ، بخوانیم 🌿
🏅 نفر اول:
که رویا شعره؛ میشه خواند و حظ کرد...
همین رویا چقدر مارو عوض کرد...!
خسروی
🥈 نفر دوم:
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم؟Z.EB
♦️از آقا/خانم Z.EB خواهشمندیم جهت ارائهی مشخصات خود، امروز تا قبل از جلسه به کتابخانه مهندسی مراجعه فرمایند.
📚 همچنین از برگزیدگان در جلسه امروز ساعت ۱۲:۳۰تا ۱۴ "به وقت کتاب" تقدیر بهعمل خواهد آمد.
📝 دلنوشته دانشجویی | شماره نوزدهم
افسردگی یک دفعه اومد.
دونه دونه ولی به سرعت داشت چراغهای مسیرو خاموش میکرد. نمیتونستم راهمو ادامه بدم، تو تاریکی جایی رو نمیدیدم، پشت سرش میدویدم؛ که چراغها رو روشن کنم، نمیرسیدم. هر چراغی که روشن میکردم، با نورش فقط جلوی پامو میتونستم ببینم. یه جایی دیگه خسته شدم و دست از دویدن برای روشن کردن تک چراغها کشیدم. از دور افسردگی رو میدیدم که باد تو دماغش افتاده بود و سریعتر داشت روشناییهای مسیرمو خاموش میکرد. نشستم و زانوهامو بغل کردم. رفته رفته به تاریکی عادت کردم. با خودم گمون میکردم مشکلی ندارم، به بیشتر از این نیازی هم ندارم، که کمکم هرکس از کنارم رد شد نگاهم کرد، دستمو گرفت و برام یه چراغ روشن کرد. ولی نور چشمامو میزد و دلم تاریکی میخواست. دستم میرفت به خاموش کردن چراغها، اما هیچکس نمیذاشت. این وسط، نور جدید از بین پلکهای نیمه بازم تا ته جونم میدوید. ته ته ذهنم هم حتی مزه روشنایی رو چشید. و از اونجا به بعد دیگه چشمهام بیشتر مسیرو میدید. اینقدر گذشت که بعد از روزهای تاریک، ماجرای من به این روزها رسید.
حالا از اون خاموش و روشن شدنها، بعضی چراغها هنوز کم جونن، گاهی حتی چندتاشون میسوزن. من ولی صندلی زیر پام میذارم و با دقت و حوصله چراغهای جدید وصل میکنم. بعضی وقتها هم از دور افسردگی رو میبینم که داره دست تکون میده. شونههامو براش بالا میاندازم و چراغها رو محکمتر میکنم. به آدمهای دیگه دقت میکنم، اگر بتونم هر جا تاریک باشه برای اونها هم یه شمعی، چراغی، چیزی روشن میکنم.✨
✍🏽 ژاله
#پنج_شنبه_دلنواز
#دلنوشته_دانشجویی
https://news.1rj.ru/str/+iwEwERUIQGRkM2Fk
افسردگی یک دفعه اومد.
دونه دونه ولی به سرعت داشت چراغهای مسیرو خاموش میکرد. نمیتونستم راهمو ادامه بدم، تو تاریکی جایی رو نمیدیدم، پشت سرش میدویدم؛ که چراغها رو روشن کنم، نمیرسیدم. هر چراغی که روشن میکردم، با نورش فقط جلوی پامو میتونستم ببینم. یه جایی دیگه خسته شدم و دست از دویدن برای روشن کردن تک چراغها کشیدم. از دور افسردگی رو میدیدم که باد تو دماغش افتاده بود و سریعتر داشت روشناییهای مسیرمو خاموش میکرد. نشستم و زانوهامو بغل کردم. رفته رفته به تاریکی عادت کردم. با خودم گمون میکردم مشکلی ندارم، به بیشتر از این نیازی هم ندارم، که کمکم هرکس از کنارم رد شد نگاهم کرد، دستمو گرفت و برام یه چراغ روشن کرد. ولی نور چشمامو میزد و دلم تاریکی میخواست. دستم میرفت به خاموش کردن چراغها، اما هیچکس نمیذاشت. این وسط، نور جدید از بین پلکهای نیمه بازم تا ته جونم میدوید. ته ته ذهنم هم حتی مزه روشنایی رو چشید. و از اونجا به بعد دیگه چشمهام بیشتر مسیرو میدید. اینقدر گذشت که بعد از روزهای تاریک، ماجرای من به این روزها رسید.
حالا از اون خاموش و روشن شدنها، بعضی چراغها هنوز کم جونن، گاهی حتی چندتاشون میسوزن. من ولی صندلی زیر پام میذارم و با دقت و حوصله چراغهای جدید وصل میکنم. بعضی وقتها هم از دور افسردگی رو میبینم که داره دست تکون میده. شونههامو براش بالا میاندازم و چراغها رو محکمتر میکنم. به آدمهای دیگه دقت میکنم، اگر بتونم هر جا تاریک باشه برای اونها هم یه شمعی، چراغی، چیزی روشن میکنم.✨
✍🏽 ژاله
#پنج_شنبه_دلنواز
#دلنوشته_دانشجویی
https://news.1rj.ru/str/+iwEwERUIQGRkM2Fk
Telegram
کتابخانه مهندسی Basu✨️
📗📙📕 کتابخانه دانشکده مهندسی
« کتاب، مونسِ جانِ هوشیاران است
چراغِ خلوتِ شبهایِ یاران است»
📚✨ گزارش هفتمین نشست حضوری کتابخوانی ، از سری نشستهای کتابخوانی «« بهوقت کتاب »»
🖋 با محوریت تحلیل، نقد و نظرات مربوط به کتاب《 عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست 》اثر مگان دیواین
هفتمین نشست حضوریِ « به وقت کتاب » روز چهارشنبه ۳۰ مهر راس ساعت ۱۲:۳۰ در فضایِ گرم، صمیمانه و دوستداشتنی کتابخانه مهندسی با حضور پرشور و پرتعداد دانشجویان و اساتید اهل کتاب برگزار شد.
💫 ابتدای جلسه ۳ تن از دوستان محترم و عزیز با شعرهای دلی و احساسی خود فضای ادبی و احساسی نشست را میان دوستداران شعر و ادب برانگیختند.
در این نشست ابتدا عنوان و موضوع کلی کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست حول محور سوگواری مطرح شد، سپس اعضا نظرات و نقدهای شخصی مثبت و منفی خود را با کمال احترام نسبت به افراد حاضر در جلسه ارائه کرده و درباره آن به صحبت پرداختند.
💫📕 گزیدههایی از متن کتاب:
❗️ضمن معرفی کتابهای سازنده و مفید به اتفاق نظر افراد حاضر قرار بر امتناع و دوری از خواندن کتاب های زرد شد.❗️
✨ در انتهای جلسه به ۲ نفر از برگزیدگان مسابقه دوستانه { بنویس بخوانیم } و ۱ نفر برگزیده کتابخوان، هدیههایی به رسم مهر و دوستی اهدا شد.
این نشست به مدیریت و گردانندگی آقای محمد سجاد عصاریها برگزار شد و درمیان لبخند و خرسندی به پایان رسید.🌱
📆 تاریخ برگزاری: چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴
🕰 زمان: ۱۲:۳۰ تا ۱۴:۰۰
📍بستر و مکان برگزاری: حضوری / کتابخانه مهندسی
🖋 تنظیم و تهیه: آروین عزیزی
چراغِ خلوتِ شبهایِ یاران است»
📚✨ گزارش هفتمین نشست حضوری کتابخوانی ، از سری نشستهای کتابخوانی «« بهوقت کتاب »»
🖋 با محوریت تحلیل، نقد و نظرات مربوط به کتاب《 عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست 》اثر مگان دیواین
هفتمین نشست حضوریِ « به وقت کتاب » روز چهارشنبه ۳۰ مهر راس ساعت ۱۲:۳۰ در فضایِ گرم، صمیمانه و دوستداشتنی کتابخانه مهندسی با حضور پرشور و پرتعداد دانشجویان و اساتید اهل کتاب برگزار شد.
💫 ابتدای جلسه ۳ تن از دوستان محترم و عزیز با شعرهای دلی و احساسی خود فضای ادبی و احساسی نشست را میان دوستداران شعر و ادب برانگیختند.
در این نشست ابتدا عنوان و موضوع کلی کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست حول محور سوگواری مطرح شد، سپس اعضا نظرات و نقدهای شخصی مثبت و منفی خود را با کمال احترام نسبت به افراد حاضر در جلسه ارائه کرده و درباره آن به صحبت پرداختند.
💫📕 گزیدههایی از متن کتاب:
«وقتی کسی را از دست میدهی، فقط او را در گذشته از دست نمیدهی؛
بلکه آیندهای را هم از دست میدهی که میتوانستی با او داشته باشی.»
«وظیفهی ما تسکین دادن غمِ دیگران نیست؛
بلکه حضورِ آرام و صادقانه کنار آنهاست،
بی آن که بخواهیم اندوهشان را درست کنیم.»
«تسلی واقعی در غم، در پذیرفتن درد است، نه در تلاش برای پاک کردنش.📗 در میانه نشست، اعضای حاضر به کتاب اثر مرکب تام هاردی و برتری خفیف جف اولسون اشاره کردند.
همدلی، نه اصلاح، راهِ کنار آمدن با اندوه است.»
❗️ضمن معرفی کتابهای سازنده و مفید به اتفاق نظر افراد حاضر قرار بر امتناع و دوری از خواندن کتاب های زرد شد.❗️
✨ در انتهای جلسه به ۲ نفر از برگزیدگان مسابقه دوستانه { بنویس بخوانیم } و ۱ نفر برگزیده کتابخوان، هدیههایی به رسم مهر و دوستی اهدا شد.
این نشست به مدیریت و گردانندگی آقای محمد سجاد عصاریها برگزار شد و درمیان لبخند و خرسندی به پایان رسید.🌱
📆 تاریخ برگزاری: چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴
🕰 زمان: ۱۲:۳۰ تا ۱۴:۰۰
📍بستر و مکان برگزاری: حضوری / کتابخانه مهندسی
🖋 تنظیم و تهیه: آروین عزیزی