Forwarded from مجله تحلیلی دقیقه
جایزه دیتاژورنالیسم دقیقه نخستین جایزه تحلیل داده و روایتگری در حوزه عمومی در ایران است. این جایزه برای تشویق تحلیلگران داده، پژوهشگران و روزنامهنگاران طراحی شده و هدف آن ترویج شفافیت، تقدیر از تحلیلهای گیرا و روشمند و نوآوری در روزنامهنگاری و تولید محتواست.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره معیارهای ارزیابی و ثبت نام جهت شرکت در مسابقه به آدرس زیر مراجعه کنید:
در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید:
02188349244 | 09103209837 | dmagzmail@gmail.com
@dmag_ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍4
فلسفه و نوشتههای زندان آنتونیو گرامشی
🖋 کریس هارمن
🔁 ترجمهی علی ارومیهای
افرادی که قصد دارند آنتونیو گرامشی را به عنوان شخصیتی غیر از یک مارکسیست انقلابی نشان دهند همواره برتفسیر نوشتههایی که او در زندان نگاشته تاکید میکنند. اما باید توجه داشت که گرامشی یادداشتهای زندانش را تحت نظارت یک زندانبان فاشیست نوشته و گاه خود را مجبور میدیده که منظور اصلیاش را پنهان کند؛ به همین دلیل به مارکسیسم به عنوان «فلسفهی عمل» اشاره میکند، لنین را «ایلیچ» مینامد و حزب انقلابی را «شهریار مدرن» میخواند (اشاره به شهریاری که نیکولو ماکیاولی امید داشت ایتالیای رنسانس را یکپارچه سازد). در هر صورت اشاراتی در این یادداشتها وجود دارد که کسانی که دقت کنند، متوجه آنها خواهند شد.
به عنوان مثال نوشتههای او دربارهی مهمترین روشنفکر آن زمان ایتالیا که تاثیر فراوانی هم بر گرامشی جوان گذاشته بود یعنی بندیتو کروچه، سرشار از انتقاد به او بابت «اصلاحطلبی و رفرمیست بودن» و حذف «آتش و آهن» از تاریخ است. در بخشی از یادداشتهای زندان که میتواند مقابل بسیاری از بهاصطلاح پیروان امروزی گرامشی باشد، میگوید: «تصورکردن پیشرفت تاریخی به صورت بازیای که دارای داور، قوانین و نظم از پیش تعیین شده است و باید به آنها احترام گذاشت، یک تحلیل خام و محافظهکارانه است. در واقع، گویی به شکل مستمر، ساختاری را از خارج وصله میزنیم که قادر به حفظ خود از داخل نیست.»
در برداشتهای رفرمیستی و دانشگاهی از گرامشی، عملا بخشهای مهمی از نوشتههای اقتصادی او نادیده گرفته شدهاند. در این بخشها گرامشی از عناصر اساسی اقتصاد کارل مارکس و تحلیل او مبنی بر گرایش نزولی نرخ سود پشتیبانی کرده و اشاره میکند که این امر در نهایت منجر به وقوع بحرانهای اجتماعی بزرگ و کنش کلان تودهای میشود....
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
انگاره؛ رسانه علوم اجتماعی
علیه خوانش کلیشهای: فلسفه و نوشتههای زندان آنتونیو گرامشی | انگاره ؛رسانه علوم اجتماعی
افرادی که قصد دارند آنتونیو گرامشی را به عنوان شخصیتی غیر از یک مارکسیست انقلابی نشان دهند همواره برتفسیر نوشتههایی که او در زندان نگاشته تاکید میکنند. اما
👍2❤1
گابریل راکهیل فیلسوف سیاسی و منتقد فرهنگی امریکایی از چهرههای متأخری است که به نحو هوشمندانهای جریان چپ وابسته به نظام سرمایهداری و نهادهای امنیتی را شناسایی کرده و از ضرورت تولید دانش و نیز نهادها و سازمانهای علمی موازی در برابر این جریان بحث میکند. او در مصاحبهای که با عنوان “تبلیغات امپریالیستی و ایدئولوژی روشنفکران چپ غربی” منتشر شده است به تفصیل نشان میدهد که چگونه کشورهای سرمایهداری، جنگ سرد فرهنگی را علیه قطب کمونیستی سازماندهی کردهاند. به زعم او قطب سرمایهداری نهادها و سازمانهای علمی-فرهنگی را با سرمایه سازمان سیا تحت کنترل و نظارت خود درآورده تا با طرح آلترناتیوهای به ظاهر انتقادی اما خنثی دعاوی اصلی کمونیسم و سوسیالیسم را به چالش بکشند. راکهیل کنگره آزادی فرهنگی(CCF) را که در سال ۱۹۵۰ آغاز به کار کرد نمونه بارز یک کنگره علمی وابسته به سازمان سیا میداند که به موضوعاتی مانند فرهنگ، هنر و تاریخ در جهان میپرداخت. این کنگره در مدت فعالیت خود سمینارها و کنفرانسهای علمی متعددی برگزار کرده و با موسسات علمی متفاوتی رابطه برقرار نموده و حدود ۱۷۰ جلد کتاب منتشر کرده است. راکهیل کنگرههایی از این قسم را سازوکاری در دست نظام سرمایهداری میداند برای اینکه نظم یکسانی را بر جهان تحمیل کند. هر چند که او این پروژه را شکستخورده میداند زیرا افشاءسازیهایی که در مورد پیوند این کنگرههای به ظاهر علمی با سازمان سیا رخ داده مانع از آن شده که قطب سرمایهداری بتواند هژمونی فرهنگی خود را به سهولت غالب کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6👍2👎1
در جوامع سنتی، روابط اجتماعی بر پایه تکلیفمحوری بود؛ مردم موظف به اطاعت از پادشاه، خدمت به اربابها و پذیرش باورهای دینی بودند. فرادستان قدرت حکمرانی و تنبیه داشتند و فرودستان باید مطیع و بدون اعتراض میماندند. این ساختار در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تکرار میشد و رابطهای یکسویه میان مردم و قدرت ایجاد میکرد.
با گذر زمان و ورود به دوره مدرن، این ساختار تغییر کرد. ارزشهای عقلانی جای باورهای اسطورهای را گرفت، حکومتها مردمی شدند و اقتصاد صنعتی شد. نتیجه این تحول، گذر از رابطه تکلیفمحوری به حقمحوری بود؛ جایی که مردم از سیاستمداران آزادی، از دین عدالت و از کارفرمایان حقوق منصفانه را مطالبه میکنند. این تغییر بنیادین در ساختار اجتماعی، حقطلبی را به جای وظیفهگرایی نشاند.
شهروندی به معنای حقوق و وظایف متقابل دولت و مردم است که در جوامع دموکراتیک با تابعیت کشور تعریف میشود. در غرب، حقوق شهروندی از قرن هجدهم و با تحول ساختارهای اجتماعی به سه دسته مدنی، سیاسی و اجتماعی شکل گرفت. در ایران نیز این مفهوم با استقرار مشروطیت در صد سال اخیر مطرح شده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍2
از مرزهای جغرافیایی تا مرزهای انسانی
پرسش از اینکه وطن چیست و چه نسبتی بین ایده وطن و شهروندان وجود دارد در نفس خود پرسش مهمی است، ولی آن چیزی که مهمتر و اساسیتر جلوه میکند، این پرسش است که چگونه میل و خواست وطن میتواند به ایده ضد انسانی تبدیل شود. چگونه یک ملت و با چه مناسبات عقلانی و تاریخی میتواند وطن را در برابر انسان قرار دهد.
چه امکانات ساختاری تاریخی و یا کدام موقعیتها، این امکان را برای در برابر هم قرار گرفتن انسان و وطن فراهم میکنند؟ شواهد و مشاهدات جامعه شناختی به ما نشان میدهد که مسئله رفاه و مناسبات اقتصادی، مهاجران و پرتاب شدگان فقیر را در یک وضعیت فرودست قرار داده است. ورود انسانهای غریبه وقتی با مشکلات و بحرانهای اقتصادی پیوند بخورد، میتواند عامل مهمی در مخالفت و طرد مهاجرین محسوب شود. قاعده طرد مهاجران همه جا و در تمام مکانها یکسان نیست. عنصر اساسی که میل طرد را در سوژه برجسته میکند، مفهوم سود و زیان اقتصادی است. یکی از دلایل ضدیت و رویکرد ضد انسانی ما ایرانیان نسبت به شهروندان افغان، عامل اقتصادی و مسئله بحرانهای گسترش بیکاری است. گویا شهروندان ایرانی گمان میکنند، آنها هیچ سود اقتصادی برای کشور ما ندارند و نیروی کار با ورود افغانیان در معرض خطر قرار گرفته است. به طور مشخص ما گمان میکنیم یک دیگری وارد جغرافیای سرزمینی ما شده است و بدون هیچ سودی از منابع و منافع ایرانیان استفاده میکند.
میتوان اینگونه این روایت را تحلیل کرد که یک عامل اقتصادی میتواند روحیه وطن دوستی و ملی گرایی را به روحیه ضد انسانی یا در برابر نوع انسان تبدیل کند. یعنی میل به وطن به هردلیلی (اقتصادی، سیاسی، عاطفی و غیره) به یک دوگانگی غیراخلاقی (مرادم از مفهوم غیر اخلاقی دقیقا به معنای حذف دیگری است) دامن زند. البته
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍8👎2
به بهانه سقوط دولت در سوریه
با سقوط دولت در سوریه و تحولات اخیر «خاورمیانه» چنین پرسشهایی اذهان را به خود مشغول ساخته است: چرا اسد سقوط کرد؟ تحولات سیاسی خاورمیانه به چه سمتی میرود؟ امریکا، روسیه، قدرتهای منطقهای چون ایران، ترکیه و عربستان در این میان چه جایگاهی دارند؟ و ... اینها بهانه بحثی است برای فراتر رفتن از صرف سقوط بعث سوری و پرداختن به دیگر تحولات و قطعات مشابه آن که در جورچین قریب به یک قرنی خاورمیانه رقم زده میشوند.
در نگاه اول، بشار اسد که در ۲۰۱۱ و آغاز جنگ داخلی مشروعیتی اکثریتی نداشت، در شرایط فرسودگی دولتاش و ضعف شدید آن در حکمرانی بر قلمرو سرزمینی سقوطش در ۲۰۲۴ عجیب نیست. تولید ناخالص داخلی سوریه که پیش از جنگ ۲۰۱۱ رقم ۶۷/۵ میلیارد دلار بود در ۲۰۲۳ به حدود ۱۷/۵ میلیارد دلار کاهش یافت و همزمان ۷۱ درصد جمعیت کشور به زیر خط فقر رسید. از طرف دیگر مهمترین ابرقدرت حامیاش روسیه خود درگیر جنگ طولانی فرسایندهای در اوکراین شده و حتی از حفظ حیات خلوتش در قفقاز ناتوان است. برخی گمانه میزنند که روسیهی آچمزشده توسط ناتو وقتی خود را ناتوان از حفظ دولت بعث سوریه دیده و به امید گرفتن امتیازی در اوکراین آن را معامله کرده باشد؛ بعید نیست ثروت خانواده اسد را مصادره و آنها را نیز معامله کند مانند کارهای عجیبی که روسها با پناهجویان چپ ایرانی کردهاند. همچنین، رژیم اسد در سالهای اخیر بهویژه سال گذشته با وعدههای اتحادیه عرب از دولت ایران فاصله گرفت. نیز این مهمترین حامیاش در منطقه خود در چنبره تحریمها و مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی گرفتار است و با محاصره زمینی و هوایی سوریه توسط امریکا و اسرائیل نتوانست کمکی به سوریه برساند. به علاوه، دولت ترکیه با سازماندهی نظامی و تقویت گروههای معارض سوری و فرستادن اسلامگرایان اویغور به کمک آنان شتافت. بیتردید چنین عللی در اضمحلال ارتش بیرمق و سقوط دولت در حال احتضار سوریه نقش داشته است. با وجود این، همانگونه که خواهیم دید، سقوط بعث سوری قطعهای در پازل جهانی مناسبات قدرت و پیادهسازی منطقهای آن بوده است و همه اینها را باید در روند تحولات زمانی-مکانی کلانتری دید تا بتوان به مسیرنمای روشنتر و فهمی عمیقتر از وقایع رخداده و محتمل پیشرو دست یافت.
سوریه استثناء نبوده است، چنین جدالی بر سر مصر ناصریست، ایران دوره ملیگرایی تا مذهبگرایی کنونی، عراق بعث، لبنان، افغانستان انقلاب ثور و پس از آن و ملت-دولتهایی دیگر در خاورمیانه نیز به مثابه تکههای این جورچین ژئوپلیتیکی-ژئواکانومیکی مورد کشمکش وجود داشته است. آنگاه که از منظر جامعهشناسی سیاسی نظام بینالملل به چنین جدالهایی بنگریم بهتر رؤیت میشوند. سقوط دولت اسد ادامه روند جدال ممتدی است که از جنگ بینالملل دوم و جایگزینی ابرقدرتی امریکا با بریتانیا و نیز تلاش شوروی برای سیطره بر این منطقه و نتیجتاً ادامه جدال میان روسها و امریکا است. باید صریحاً گفت، پایانیافتن جبههبندیهای جنگ سرد با فروپاشی شوروی، در خاورمیانه، تصوری نادقیق است، از دهه ۱۹۹۰ به بعد با اندک تغییراتی در قالب جدال امریکا(ناتو) با روسیه تداوم یافته است و ما در آن وضعیت بهسر میبریم. در ادامهی همین روند، نبرد ادامه دارد خانه به خانه تا تسخیر خاورمیانه؛ و با استمرار مسیر سیاسی کنونی عرصه بر دولتهای غربستیز این منطقه تنگتر گشته، یکی پس از دیگری سقوط میکنند. این است عرصه قدرت و سیاست! وقایع خاورمیانه تا ۱۴۱۰ برای محققان دیدنی است ...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍4❤1
چرا بعضی گروهها همیشه مقصر همه چیز محسوب میشوند؟ این مقاله با استفاده از نظریه معروف استنلی کوهن درباره "شیاطین شهری و هراس اخلاقی"، نشان میدهد که چگونه مهاجران افغانستانی در ایران قربانی این فرایند شدهاند. فرایندی که از ماجرای خفاش شب تا امروز ادامه داشته است.
در این تحلیل خواهید خواند که چگونه رسانهها "شیاطین شهری" میسازند، نقش هراس اخلاقی در پنهان کردن ناکارآمدیهای ساختاری چیست، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این پدیده کدامند و اینکه چه کسانی از این هراسها منتفع میشوند. از ماجرای خفاش شب گرفته تا امروز، این تحلیل نشان میدهد که چگونه افکار عمومی شکل میگیرد و چرا درک این مکانیزمها برای ساخت جامعهای عادلانهتر ضروری است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍10❤5👎4
تحلیلی بر آینده ایران در معادلات ژئوپلیتیک
مسئله اصلی آمریکا با ایران، محور مقاومت یا برنامه هستهای نیست، بلکه تقابل دولت ایران با آمریکا و بودنش در جبهه روسیه و چین است. هدف واقعی آمریکا استحاله یا سقوط دولت ایران و قرارگیری آن در جبهه غرب است - سیاستی که صرفنظر از دموکرات یا جمهوریخواه بودن ادامه خواهد داشت. حتی اگر ایران اسرائیل را به رسمیت میشناخت و برنامه هستهای نداشت، باز هم با همین فشارها مواجه میشد، چرا که آمریکا در پی تسخیر کامل خاورمیانه است.
در این فرآیند فرسایشی که احتمالاً یک دهه ادامه یابد، اقتصاد ایران ضربه میبیند و طبقه متوسط ریزش میکند، اما جامعه ایران دچار بینظمی نخواهد شد. برعکس، جامعه مدنی تقویت میشود، هویت اجتماعی یکپارچهتر و پوستاندازی فرهنگی سرعت میگیرد. همچنین احتمال تجزیه ایران کم است، زیرا غرب به ایران یکپارچه به عنوان وزنه تعادل در برابر قدرتهای منطقهای نیاز دارد. متأسفانه شواهد نشان میدهد احتمالاً همین امسال جنگ دیگری در راه است، اما باید امیدوار بود که ایران از این طوفان سالم بیرون بیاید...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤11
چرا گفتمان غالب در سینما و علوم اجتماعی ایران، به جای «تحلیل رنج» به «روایت رنج» بسنده کرده است؟ یزدچی در این نوشتار، استدلال میکند که چگونه نیت خیرِ «صدای فرودستان شدن» به ضد خود بدل شده و با حذف تحلیل، به تعطیلی اندیشه و حتی نفی عاملیت خودِ سوژه فرودست انجامیده است.
پرسش نویسنده از آنجا شروع میشود که اگر اندیشیدن امری طبیعی و همگانی است، چه عاملی این ارتباط را قطع کرده و این ناتوانی یا کمتوانی را ایجاد میکند؟ در پاسخ به این سوال به نقد چند متن منتشر شده در علوم اجتماعی میپردازد که آنها را «روضه اجتماعی» مینامد. «روضه اجتماعی» متنهایی هستند که به ضعف فرآیند اندیشیدن میانجامند؛ پدیدهای که در آن، اندیشه قربانی صرفاً دچار درگیری احساسی میشود و در نهایت با تقلیل یافتن به بازگویی صرفِ روایت، از کارکرد اصلی خود یعنی «تولید دانش» فاصله گرفته و ناخواسته به حذف سوژه و فروکاستن رنج به کالایی احساسی برای تسکین وجدان مخاطب دامن میزند...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍8❤2🔥1
چگونه صنعت مشاوره کسبوکارها را تضعیف میکند، دولتها را کودکانه میسازد و اقتصادها را منحرف میکند
کتاب «فریبکاری بزرگ» نوشته ماریانا مازوکاتو و رُزی کلینگتون به بررسی نقش پنهان و تأثیرگذار شرکتهای مشاوره در اقتصاد مدرن میپردازد. نویسندگان با ارائه نمونههای واقعی از پروژههای بزرگ و بحرانی، نشان میدهند که وابستگی بیرویه دولتها و شرکتها به مشاوران نه تنها منجر به اتلاف منابع و کاهش استقلال نهادی میشود، بلکه مسیر نوآوری و یادگیری سازمانی را نیز تضعیف میکند. کتاب با رویکردی تحلیلی و مستند، مخاطب را به بازاندیشی درباره نقش صنعت مشاوره در ساختار اقتصادی و سیاسی جهان معاصر دعوت میکند.
این اثر با تمرکز بر رانتجویی، تضاد منافع و نبود شفافیت در روابط مشاوران با دولت و بخش خصوصی، ضرورت احیای ظرفیتهای داخلی و ایجاد نظام شفاف و پاسخگو برای خدمات مشاورهای را برجسته میسازد. «فریبکاری بزرگ» مطالعهای مهم برای همه علاقمندان به اقتصاد، سیاستگذاری و حکمرانی محسوب میشود و دیدگاهی تازه نسبت به چالشهای وابستگی به مشاوران ارائه میکند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6👍1
در یکی از روزهای سرد زمستان، گروهی از پژوهشگران علوم اجتماعی با دفتر یادداشت و ضبطصوت، زیر پلی در حاشیه تهران گرد میآیند تا به «میدان» بروند؛ اما آنچه میبینند، نه میدان است و نه فقر. آنها با نگاههای پر از آهوافسوس، چند سؤال میپرسند، متنها را پیاده میکنند، نظریهها را احضار میکنند و مقالهای مینویسند تا در قبیله دانشگاهیشان پذیرفته شود. اما کسی نمیپرسد این مردم چه رؤیایی داشتهاند؟ چه سازوکارهایی آنها را به حاشیه رانده؟ و این حاشیهنشینی به سود چه کسانیست؟
کسی که تنها مشاهدهگر است، نه مترجم دردها...
💡 متن کامل یادداشت را میتوانید در انگاره بخوانید
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5👍2👎1🔥1