📃مارکسیسم فرهنگی و افیون روشنفکران
✍️آنتونی مولر
▪️نام دیگر نئومارکسیسم، که محبوبیت روزافزونی در ایالات متحده یافته، مارکسیسم فرهنگی است. این تئوری میگوید که نیروی پیشران پشت سر انقلاب سوسیالیستی، پرولتاریا نیست، بلکه روشنفکران هستند. درحالیکه مارکسیسم تا حد زیادی از جنبش کارگری رخت بربسته است، نظریهی مارکسیستی امروز در نهادهای فرهنگی، در دنیای آکادمیک، و رسانههای جمعی نشوونما مییابد. این «مارکسیسم فرهنگی» به آنتونیو گرامشی و مکتب فرانکفورت برمیگردد. نظریهپردازان مارکسیست تشخیص دادند که پرولتاریا نقش تاریخی موردانتظار خود را بهعنوان «عامل انقلابی» ایفا نخواهد کرد. بنابراین، برای وقوع انقلاب، جنبش باید به رهبران فرهنگی وابسته باشد تا آنان فرهنگ و اخلاق موجودِ عمدتاً مسیحی را نابود کرده و تودههای گمراه را به سوی کمونیسم، بهعنوان کیش جدیدشان، هدایت کنند. هدف این جنبش استقرار حکومت جهانی است که در آن روشنفکران مارکسیست حرف آخر را میزنند. بدین مفهوم، مارکسیستهای فرهنگی ادامهدهندهی چیزی هستند که با انقلاب روسیه آغاز شد.
◾️لنین و شوروی
▪️جنایتپیشگان انقلابی تحت رهبری لنین پیروزیشان در روسیه را تنها نخستین مرحله از انقلاب جهانی قلمداد میکردند. انقلاب روسیه، نه روسی بود و نه کارگری (پرولتری). در سال ۱۹۱۷، کارگران صنعتی در روسیه تنها بخش کوچکی از نیروی کار را که عمدتاً از کشاورزان تشکیل شده بود، نمایندگی میکردند. انقلاب روسیه نتیجهی یک جنبش کارگری نبود، بلکه نتیجهی کار یک دسته انقلابی حرفهای بود. نگاهی دقیقتر به ترکیب حزب بلشویست و نخستین حکومتهای اتحاد جماهیر و دستگاه سرکوبگر آن نشان میدهد که سرشت اصلی انقلاب سوسیالیستی طرحی برای رهاندن مردم روسیه از یوغ حکومت تزاری نبود، بلکه طرحی برای به خدمت گرفتن آنان همچون تکیهگاهی برای انقلاب جهانی بود.
▪️تجربهی جنگ جهانی اول و پیامدهای آن نشان داد که مفهوم مارکسیستی «پرولتاریا» بهعنوان نیرویی انقلابی، یک توهم بود. در مثال شوروی، میتوان دید که سوسیالیسم نمیتواند بدون دیکتاتوری عمل کند. این ملاحظات موجب شد متفکران برجستهی مارکسیست به این نتیجه برسند که راهبرد متفاوتی برای استقرار سوسیالیسم موردنیاز است. نویسندگان کمونیست این بینش را که دیکتاتوری سوسیالیستی میبایست تغییر چهره دهد، گسترش دادند. پیش از آنکه سوسیالیسم بتواند پیروز شود، فرهنگ موجود میبایست تغییر کند. کنترل فرهنگ باید بر کنترل سیاسی مقدم باشد.
◾️کنترل فرهنگی پابهپای کنترل سیاسی پیش میرود
▪️کمک به نئومارکسیستها این واقعیت بود، که بسیاری از تلاشهای آنان در دستیابی به کنترل فرهنگ به موازات تجاوز دولت به آزادیهای فردی انجام گرفت. طی دهههای گذشته، همزمان با اینکه «نزاکت سیاسی» (political correctness) در حال رشد بود، حکومت آمریکا زرادخانهی عظیمی از ابزارهای سرکوب را به دست آورد. به نظر میرسد آمریکاییهای کمی میدانند که ایالات متحده همچنان تحت قانون اضطراری قرار دارد که از زمان جرج دبیلو. بوش در حال اجراست؛ قانونی که او با استفاده از اختیارات اجرایی برای اعلام وضعیت اضطراری ملّی در سال ۲۰۰۱ وضع کرد. در همان سال حادثهی ۱۱ سپتامبر راه را برای تحمیل لایحهی میهندوستی گشود. از آن زمان امتیاز ۹۵ آمریکا در «شاخص کل آزادی» خانهی آزادی (Freedom House) به امتیاز ۸۶ در سال ۲۰۱۸ سقوط کرده است.
◾️فساد اخلاقی
▪️راه حاکمیت مارکسیستهای فرهنگی، فساد اخلاقی مردم است. برای دستیافتن به این مقصود، رسانههای جمعی و آموزش عمومی نمیبایست روشنگر باشند، بلکه میبایست گمراهکننده و سردرگمکننده باشند. سازمانهای رسانهای و آموزشی در راستای قرار دادن یک بخش از جامعه در برابر بخش دیگر اقدام میکنند [درگیری گروهی]. درحالیکه هویت گروهی به جزئیات بیشتری دست مییابد، فهرست قربانیشدن و تاریخ ظلم نیز جزئیات بیشتری مییابد. تبدیل شدن به یک قربانی سرکوب شناختهشده، راه دستیابی به موقعیت اجتماعی و بهدستآوردن حق کمک ویژه، احترام و حمایت اجتماعی است.
▪️تقاضا برای عدالت اجتماعی موجب شکلگیری جریان بیپایانی از هزینههای ضروریتلقیشده میشود -هزینههایی همچون هزینه برای بهداشت، آموزش، سالمندی، هزینه برای کسانیکه «نیازمند»، «مظلوم» و «آزار-دیده» قلمداد میشوند، چه واقعی باشد چه فرضی. سیل مخارج پایانناپذیر در این حوزهها وضع مالی دولت را به فساد میکشاند و بحرانهای مالی میآفریند. این امر به نئومارکسیستها کمک میکند که «سرمایهداری» را متهم به همهی تباهیها و شرها کنند؛ درحالیکه، در حقیقت، این وضعیت اضطراری است که شکستهای سیستمی را تحریک میکند، و این مازاد بدهیهای عمومی است که موجب بحران مالی میشود.
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
✍️آنتونی مولر
▪️نام دیگر نئومارکسیسم، که محبوبیت روزافزونی در ایالات متحده یافته، مارکسیسم فرهنگی است. این تئوری میگوید که نیروی پیشران پشت سر انقلاب سوسیالیستی، پرولتاریا نیست، بلکه روشنفکران هستند. درحالیکه مارکسیسم تا حد زیادی از جنبش کارگری رخت بربسته است، نظریهی مارکسیستی امروز در نهادهای فرهنگی، در دنیای آکادمیک، و رسانههای جمعی نشوونما مییابد. این «مارکسیسم فرهنگی» به آنتونیو گرامشی و مکتب فرانکفورت برمیگردد. نظریهپردازان مارکسیست تشخیص دادند که پرولتاریا نقش تاریخی موردانتظار خود را بهعنوان «عامل انقلابی» ایفا نخواهد کرد. بنابراین، برای وقوع انقلاب، جنبش باید به رهبران فرهنگی وابسته باشد تا آنان فرهنگ و اخلاق موجودِ عمدتاً مسیحی را نابود کرده و تودههای گمراه را به سوی کمونیسم، بهعنوان کیش جدیدشان، هدایت کنند. هدف این جنبش استقرار حکومت جهانی است که در آن روشنفکران مارکسیست حرف آخر را میزنند. بدین مفهوم، مارکسیستهای فرهنگی ادامهدهندهی چیزی هستند که با انقلاب روسیه آغاز شد.
◾️لنین و شوروی
▪️جنایتپیشگان انقلابی تحت رهبری لنین پیروزیشان در روسیه را تنها نخستین مرحله از انقلاب جهانی قلمداد میکردند. انقلاب روسیه، نه روسی بود و نه کارگری (پرولتری). در سال ۱۹۱۷، کارگران صنعتی در روسیه تنها بخش کوچکی از نیروی کار را که عمدتاً از کشاورزان تشکیل شده بود، نمایندگی میکردند. انقلاب روسیه نتیجهی یک جنبش کارگری نبود، بلکه نتیجهی کار یک دسته انقلابی حرفهای بود. نگاهی دقیقتر به ترکیب حزب بلشویست و نخستین حکومتهای اتحاد جماهیر و دستگاه سرکوبگر آن نشان میدهد که سرشت اصلی انقلاب سوسیالیستی طرحی برای رهاندن مردم روسیه از یوغ حکومت تزاری نبود، بلکه طرحی برای به خدمت گرفتن آنان همچون تکیهگاهی برای انقلاب جهانی بود.
▪️تجربهی جنگ جهانی اول و پیامدهای آن نشان داد که مفهوم مارکسیستی «پرولتاریا» بهعنوان نیرویی انقلابی، یک توهم بود. در مثال شوروی، میتوان دید که سوسیالیسم نمیتواند بدون دیکتاتوری عمل کند. این ملاحظات موجب شد متفکران برجستهی مارکسیست به این نتیجه برسند که راهبرد متفاوتی برای استقرار سوسیالیسم موردنیاز است. نویسندگان کمونیست این بینش را که دیکتاتوری سوسیالیستی میبایست تغییر چهره دهد، گسترش دادند. پیش از آنکه سوسیالیسم بتواند پیروز شود، فرهنگ موجود میبایست تغییر کند. کنترل فرهنگ باید بر کنترل سیاسی مقدم باشد.
◾️کنترل فرهنگی پابهپای کنترل سیاسی پیش میرود
▪️کمک به نئومارکسیستها این واقعیت بود، که بسیاری از تلاشهای آنان در دستیابی به کنترل فرهنگ به موازات تجاوز دولت به آزادیهای فردی انجام گرفت. طی دهههای گذشته، همزمان با اینکه «نزاکت سیاسی» (political correctness) در حال رشد بود، حکومت آمریکا زرادخانهی عظیمی از ابزارهای سرکوب را به دست آورد. به نظر میرسد آمریکاییهای کمی میدانند که ایالات متحده همچنان تحت قانون اضطراری قرار دارد که از زمان جرج دبیلو. بوش در حال اجراست؛ قانونی که او با استفاده از اختیارات اجرایی برای اعلام وضعیت اضطراری ملّی در سال ۲۰۰۱ وضع کرد. در همان سال حادثهی ۱۱ سپتامبر راه را برای تحمیل لایحهی میهندوستی گشود. از آن زمان امتیاز ۹۵ آمریکا در «شاخص کل آزادی» خانهی آزادی (Freedom House) به امتیاز ۸۶ در سال ۲۰۱۸ سقوط کرده است.
◾️فساد اخلاقی
▪️راه حاکمیت مارکسیستهای فرهنگی، فساد اخلاقی مردم است. برای دستیافتن به این مقصود، رسانههای جمعی و آموزش عمومی نمیبایست روشنگر باشند، بلکه میبایست گمراهکننده و سردرگمکننده باشند. سازمانهای رسانهای و آموزشی در راستای قرار دادن یک بخش از جامعه در برابر بخش دیگر اقدام میکنند [درگیری گروهی]. درحالیکه هویت گروهی به جزئیات بیشتری دست مییابد، فهرست قربانیشدن و تاریخ ظلم نیز جزئیات بیشتری مییابد. تبدیل شدن به یک قربانی سرکوب شناختهشده، راه دستیابی به موقعیت اجتماعی و بهدستآوردن حق کمک ویژه، احترام و حمایت اجتماعی است.
▪️تقاضا برای عدالت اجتماعی موجب شکلگیری جریان بیپایانی از هزینههای ضروریتلقیشده میشود -هزینههایی همچون هزینه برای بهداشت، آموزش، سالمندی، هزینه برای کسانیکه «نیازمند»، «مظلوم» و «آزار-دیده» قلمداد میشوند، چه واقعی باشد چه فرضی. سیل مخارج پایانناپذیر در این حوزهها وضع مالی دولت را به فساد میکشاند و بحرانهای مالی میآفریند. این امر به نئومارکسیستها کمک میکند که «سرمایهداری» را متهم به همهی تباهیها و شرها کنند؛ درحالیکه، در حقیقت، این وضعیت اضطراری است که شکستهای سیستمی را تحریک میکند، و این مازاد بدهیهای عمومی است که موجب بحران مالی میشود.
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
📃یک حرف نیمه شوخی نیمه جدی بگویم و امیدوارم هیچکس به دل نگیرند...
✍️ #مهرپویا_علا
الان در ایران بعضیها منتظرند ببینند ترامپ بالاخره آقای روحانی را بهعنوان حاکم آیندۀ ایران منصوب میکند یا آقای پهلوی را تا به موقع همان سمت ملق بزنند و خودشان را تا جای امکان جلوی صف جا دهند! من شخصاً شانس آقای روحانی را کمی بیشتر میدانم، هرچند کار او هم دشواریهای بسیار زیادی دارد. مثلاً فرض کنید آقای روحانی ولی فقیه بشود. با توجه به اینکه بدنۀ اجتماعی هواداران آقایان پهلوی و روحانی کموبیش با یکدیگر منطبق خواهند بود (هرچند الان به هم فحش بدهند) این موضوع نمیتواند مورد حمایت حزباللهیها باشد. یعنی برای حزباللهی شاه شدن آقای پهلوی یا رهبر شدن آقای روحانی تقریباً فرقی ندارند. حالا تصور کنید چه صحنه بامزهای بشود که عدهای خانم بیحجاب در خیابان شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» سر میدهند که مصداقش همین حزباللهیها هستند!
چنانکه گفتم این حرف نیم شوخی و نیم جدی است. نمیخواهم چیزی را پیشبینی کنم که اصلاً امکانپذیر نیست و خود ترامپ هم نمیداند قرار است فردا چه تصمیمی بگیرد و خب اینطوری هم نیست که به این سادگی کسی را در ایران منصوب کند! فقط خواستم بگویم تاریخ معاصر ایران از این صحنههای بامزه کم به خودش ندیده است. ما که زندگیمان تباه شد بگذار قدری به این صحنهها بخندیم.
@alamehrpouia
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
✍️ #مهرپویا_علا
الان در ایران بعضیها منتظرند ببینند ترامپ بالاخره آقای روحانی را بهعنوان حاکم آیندۀ ایران منصوب میکند یا آقای پهلوی را تا به موقع همان سمت ملق بزنند و خودشان را تا جای امکان جلوی صف جا دهند! من شخصاً شانس آقای روحانی را کمی بیشتر میدانم، هرچند کار او هم دشواریهای بسیار زیادی دارد. مثلاً فرض کنید آقای روحانی ولی فقیه بشود. با توجه به اینکه بدنۀ اجتماعی هواداران آقایان پهلوی و روحانی کموبیش با یکدیگر منطبق خواهند بود (هرچند الان به هم فحش بدهند) این موضوع نمیتواند مورد حمایت حزباللهیها باشد. یعنی برای حزباللهی شاه شدن آقای پهلوی یا رهبر شدن آقای روحانی تقریباً فرقی ندارند. حالا تصور کنید چه صحنه بامزهای بشود که عدهای خانم بیحجاب در خیابان شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» سر میدهند که مصداقش همین حزباللهیها هستند!
چنانکه گفتم این حرف نیم شوخی و نیم جدی است. نمیخواهم چیزی را پیشبینی کنم که اصلاً امکانپذیر نیست و خود ترامپ هم نمیداند قرار است فردا چه تصمیمی بگیرد و خب اینطوری هم نیست که به این سادگی کسی را در ایران منصوب کند! فقط خواستم بگویم تاریخ معاصر ایران از این صحنههای بامزه کم به خودش ندیده است. ما که زندگیمان تباه شد بگذار قدری به این صحنهها بخندیم.
@alamehrpouia
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
📃ایران در خطر فروپاشی خاموش
تحلیلی تطبیقی میان وضعیت کنونی ایران و تجربهی ونزوئلا
✍️ #حسن_یونسی
چکیده
این نوشته به بررسی احتمال «فروپاشی خاموش» در ایران میپردازد؛ وضعیتی که در آن، جامعه بدون جنگ یا انقلاب، در اثر انسداد سیاسی و ناکارآمدی مزمن، بهتدریج فرسوده میشود.
اگر اصلاحات واقعی رخ ندهد و نیروی اجتماعی مؤثری برای تغییر وجود نداشته باشد، کشور ممکن است مانند ونزوئلا وارد مسیر زوال آرام شود؛ ظاهراً پایدار، اما از درون تهی.
مقایسهی ایران و ونزوئلا نشان میدهد که فساد سیستماتیک، فرار مغزها، و بیتفاوتی عمومی، از نشانههای اصلی این نوع فروپاشیاند.
مقدمه
در تحلیل آیندهی ایران معمولاً دو مسیر مطرح میشود: اصلاحات از درون، یا تغییرات برآمده از انقلاب یا جنگ.
اما سناریوی سوم، یعنی تداوم وضع موجود بدون اصلاح، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
در این حالت، نهادها پابرجا میمانند ولی کارکرد خود را از دست میدهند و جامعه در چرخهای از تکرار و سکون فرو میرود.
این همان روندی است که ونزوئلا در دو دههی اخیر طی کرده است.
۱. فرسایش اجتماعی و روانی
وقتی نظام سیاسی پاسخگو نباشد و امید به اصلاح از میان برود، جامعه دچار بیحسی جمعی میشود. مردم از مشارکت فاصله میگیرند، اعتماد اجتماعی فرو میریزد و بقا جای توسعه را میگیرد.
در ایران، افزایش مهاجرت نخبگان، افسردگی، و ناامیدی گسترده نشانههای این روند است.
در ونزوئلا نیز میلیونها نفر بدون جنگ یا انقلاب کشور را ترک کردند، صرفاً بهدلیل فقدان امید به آینده.
۲. تضعیف سرمایه انسانی
هر نظامی که بهجای شایستهسالاری بر وفاداری ایدئولوژیک تکیه کند، سرمایهی انسانی خود را از دست میدهد.
در ایران، حذف نیروهای متخصص و مهاجرت نخبگان بهرهوری را به شدت کاهش داده است.
در ونزوئلا نیز تصفیهی گسترده در شرکت نفت ملی و سیاستهای پوپولیستی، صنایع حیاتی را از کار انداخت.
در هر دو کشور، راهحل حکومتها نه اصلاح ساختار تولید، بلکه توزیع رانت و یارانه بوده است، درمانی موقتی و مخرب.
۳. اقتصاد رانتی و فساد ساختاری
اقتصادهای نفتمحور بهطور ذاتی در معرض فساد و تمرکز قدرت هستند.
در ونزوئلا، انحصار درآمد نفت و کنترل دولتی اقتصاد، به ابرتورم و فروپاشی پول ملی انجامید.
در ایران نیز فساد در نظام بانکی و تخصیص رانتی منابع، بخش مولد را تضعیف کرده است.
وجه مشترک این دو الگو، تکیه بر مدیریت فقر بهجای تولید ثروت است؛ راهی برای حفظ اقتدار سیاسی، نه توسعه.
۴. اقتدارگرایی پایدار اما پوسیده
چنین نظامهایی ممکن است سالها دوام بیاورند، اما از درون پوک میشوند. در ظاهر نهادها پابرجاست، اما کارکردشان نمایشی است.
در ونزوئلا انتخابات برگزار میشود اما نتیجه از پیش مشخص است؛ در ایران نیز نشانههایی از همین روند دیده میشود.
این نوع اقتدارگرایی، بهجای بازتولید مشروعیت، تنها به بازتولید کنترل میپردازد.
۵. بیتفاوتی عمومی
بزرگترین خطر برای هر جامعه نه خشم، بلکه بیتفاوتی است. وقتی مردم باور به امکان تغییر را از دست میدهند، جامعه از کنشگری به انفعال میرسد.
در ونزوئلا همین انفعال عمومی سبب شد حکومت مادورو با وجود بحران اقتصادی شدید در قدرت بماند.
در ایران نیز اگر روند بیاعتمادی ادامه یابد، جامعه ممکن است وارد همین چرخهی سکوت و فرسایش شود.
۶. فروپاشی تدریجی؛ خطر خاموشتر اما عمیقتر
در نگاه نخست، انقلاب یا حملهی خارجی خطرناکتر از سکون سیاسی بهنظر میرسد، اما واقعیت برعکس است.
فروپاشی تدریجی، بهدلیل از بین بردن اعتماد، انگیزه و ظرفیت بازسازی، آسیبزاتر است.
در بحران ناگهانی ممکن است بازسازی امکانپذیر باشد؛ اما در فرسایش مداوم، جامعه حتی نیروی احیا را نیز از دست میدهد.
این همان «مرگ در لباس بقا»ست. کشوری که هنوز هست، اما دیگر زنده نیست.
نتیجهگیری
اگر ایران بدون اصلاح ساختاری، بدون اعتراض مؤثر و بدون بازخورد اجتماعی به مسیر کنونی ادامه دهد، احتمال ورود به مرحلهای از «حیات نباتی سیاسی» جدی است: ظاهراً پایدار، اما در عمل تهی از پویایی.
تجربهی ونزوئلا هشدار میدهد که اقتدارگرایی میتواند بماند، اما بهایش زوال جامعه است.
در چنین مسیری، فروپاشی نه با صدای انفجار، بلکه با سکوت طولانیِ فرسایش رخ میدهد.
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
تحلیلی تطبیقی میان وضعیت کنونی ایران و تجربهی ونزوئلا
✍️ #حسن_یونسی
چکیده
این نوشته به بررسی احتمال «فروپاشی خاموش» در ایران میپردازد؛ وضعیتی که در آن، جامعه بدون جنگ یا انقلاب، در اثر انسداد سیاسی و ناکارآمدی مزمن، بهتدریج فرسوده میشود.
اگر اصلاحات واقعی رخ ندهد و نیروی اجتماعی مؤثری برای تغییر وجود نداشته باشد، کشور ممکن است مانند ونزوئلا وارد مسیر زوال آرام شود؛ ظاهراً پایدار، اما از درون تهی.
مقایسهی ایران و ونزوئلا نشان میدهد که فساد سیستماتیک، فرار مغزها، و بیتفاوتی عمومی، از نشانههای اصلی این نوع فروپاشیاند.
مقدمه
در تحلیل آیندهی ایران معمولاً دو مسیر مطرح میشود: اصلاحات از درون، یا تغییرات برآمده از انقلاب یا جنگ.
اما سناریوی سوم، یعنی تداوم وضع موجود بدون اصلاح، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
در این حالت، نهادها پابرجا میمانند ولی کارکرد خود را از دست میدهند و جامعه در چرخهای از تکرار و سکون فرو میرود.
این همان روندی است که ونزوئلا در دو دههی اخیر طی کرده است.
۱. فرسایش اجتماعی و روانی
وقتی نظام سیاسی پاسخگو نباشد و امید به اصلاح از میان برود، جامعه دچار بیحسی جمعی میشود. مردم از مشارکت فاصله میگیرند، اعتماد اجتماعی فرو میریزد و بقا جای توسعه را میگیرد.
در ایران، افزایش مهاجرت نخبگان، افسردگی، و ناامیدی گسترده نشانههای این روند است.
در ونزوئلا نیز میلیونها نفر بدون جنگ یا انقلاب کشور را ترک کردند، صرفاً بهدلیل فقدان امید به آینده.
۲. تضعیف سرمایه انسانی
هر نظامی که بهجای شایستهسالاری بر وفاداری ایدئولوژیک تکیه کند، سرمایهی انسانی خود را از دست میدهد.
در ایران، حذف نیروهای متخصص و مهاجرت نخبگان بهرهوری را به شدت کاهش داده است.
در ونزوئلا نیز تصفیهی گسترده در شرکت نفت ملی و سیاستهای پوپولیستی، صنایع حیاتی را از کار انداخت.
در هر دو کشور، راهحل حکومتها نه اصلاح ساختار تولید، بلکه توزیع رانت و یارانه بوده است، درمانی موقتی و مخرب.
۳. اقتصاد رانتی و فساد ساختاری
اقتصادهای نفتمحور بهطور ذاتی در معرض فساد و تمرکز قدرت هستند.
در ونزوئلا، انحصار درآمد نفت و کنترل دولتی اقتصاد، به ابرتورم و فروپاشی پول ملی انجامید.
در ایران نیز فساد در نظام بانکی و تخصیص رانتی منابع، بخش مولد را تضعیف کرده است.
وجه مشترک این دو الگو، تکیه بر مدیریت فقر بهجای تولید ثروت است؛ راهی برای حفظ اقتدار سیاسی، نه توسعه.
۴. اقتدارگرایی پایدار اما پوسیده
چنین نظامهایی ممکن است سالها دوام بیاورند، اما از درون پوک میشوند. در ظاهر نهادها پابرجاست، اما کارکردشان نمایشی است.
در ونزوئلا انتخابات برگزار میشود اما نتیجه از پیش مشخص است؛ در ایران نیز نشانههایی از همین روند دیده میشود.
این نوع اقتدارگرایی، بهجای بازتولید مشروعیت، تنها به بازتولید کنترل میپردازد.
۵. بیتفاوتی عمومی
بزرگترین خطر برای هر جامعه نه خشم، بلکه بیتفاوتی است. وقتی مردم باور به امکان تغییر را از دست میدهند، جامعه از کنشگری به انفعال میرسد.
در ونزوئلا همین انفعال عمومی سبب شد حکومت مادورو با وجود بحران اقتصادی شدید در قدرت بماند.
در ایران نیز اگر روند بیاعتمادی ادامه یابد، جامعه ممکن است وارد همین چرخهی سکوت و فرسایش شود.
۶. فروپاشی تدریجی؛ خطر خاموشتر اما عمیقتر
در نگاه نخست، انقلاب یا حملهی خارجی خطرناکتر از سکون سیاسی بهنظر میرسد، اما واقعیت برعکس است.
فروپاشی تدریجی، بهدلیل از بین بردن اعتماد، انگیزه و ظرفیت بازسازی، آسیبزاتر است.
در بحران ناگهانی ممکن است بازسازی امکانپذیر باشد؛ اما در فرسایش مداوم، جامعه حتی نیروی احیا را نیز از دست میدهد.
این همان «مرگ در لباس بقا»ست. کشوری که هنوز هست، اما دیگر زنده نیست.
نتیجهگیری
اگر ایران بدون اصلاح ساختاری، بدون اعتراض مؤثر و بدون بازخورد اجتماعی به مسیر کنونی ادامه دهد، احتمال ورود به مرحلهای از «حیات نباتی سیاسی» جدی است: ظاهراً پایدار، اما در عمل تهی از پویایی.
تجربهی ونزوئلا هشدار میدهد که اقتدارگرایی میتواند بماند، اما بهایش زوال جامعه است.
در چنین مسیری، فروپاشی نه با صدای انفجار، بلکه با سکوت طولانیِ فرسایش رخ میدهد.
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
Forwarded from دانشجویان متحد
⭕️موج تازه بازداشت پژوهشگران و روشنفکران
🔻در روزهای اخیر، نهادهای امنیتی شماری از پژوهشگران، نویسندگان و اقتصاددانان منتقد را بازداشت کردهاند. صبح امروز مأموران با یورش به منازل محمد مالجو و پرویز صداقت، وسایل شخصی آنان را ضبط کردند؛ صداقت بازداشت و از سرنوشت مالجو اطلاعی در دست نیست.
🔻 شیرین کریمی، نویسنده و مترجم، و نیز مهسا اسدالهنژاد و رسول قنبری، دو پژوهشگر علوم اجتماعی و اقتصادی، بازداشت شدهاند.
🔻این بازداشتها بهگفته منابع مطلع در ادامهی برخوردهای امنیتی با چهرههای دانشگاهی و فرهنگی منتقد صورت گرفته است.
🆔@anjmotahed
🔻در روزهای اخیر، نهادهای امنیتی شماری از پژوهشگران، نویسندگان و اقتصاددانان منتقد را بازداشت کردهاند. صبح امروز مأموران با یورش به منازل محمد مالجو و پرویز صداقت، وسایل شخصی آنان را ضبط کردند؛ صداقت بازداشت و از سرنوشت مالجو اطلاعی در دست نیست.
🔻 شیرین کریمی، نویسنده و مترجم، و نیز مهسا اسدالهنژاد و رسول قنبری، دو پژوهشگر علوم اجتماعی و اقتصادی، بازداشت شدهاند.
🔻این بازداشتها بهگفته منابع مطلع در ادامهی برخوردهای امنیتی با چهرههای دانشگاهی و فرهنگی منتقد صورت گرفته است.
🆔@anjmotahed
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
ابراز نگرانی نسبت به خبر احضار و بازداشت برخی جامعهشناسان
در شرایطی که جامعه ایران با دشواریهای متعدد اقتصادی، اجتماعی و نیز تهدیدهای بیرونی مواجه است، انتشار اخباری مبنی بر احضار یا بازداشت شماری از جامعهشناسان و پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی، مایه نگرانی عمیق جامعه علمی کشور است.
علوم اجتماعی در همه جوامع بهمثابه وجدان نقاد جامعه و یاریگر سیاستگذاران در درک واقعیتهای پیچیده اجتماعی عمل میکند. تضعیف امنیت حرفهای و روانیِ پژوهشگران این حوزه نه تنها به زیان جامعه علمی، بلکه به زیان کل جامعه است که بیش از هر زمان دیگر به تحلیلهای واقعبینانه و سیاستهای مبتنی بر دانش نیاز دارد.
انجمن جامعهشناسی ایران با ابراز نگرانی از این رویدادها، بر ضرورت حفظ امنیت، آرامش و آزادی اندیشه و بیان برای اعضای جامعه علمی کشور تأکید میکند و امید دارد مسئولان امر، با درایت و تدبیر، شرایطی را فراهم آورند که ضمن آزادی سریع این پژوهشگران و محققان، اهالی علم بتوانند در فضایی امن و به دور از اضطراب، به رسالت علمی و اجتماعی خود در خدمت به کشور ادامه دهند.
هیاتمدیره انجمن جامعهشناسیایران
در شرایطی که جامعه ایران با دشواریهای متعدد اقتصادی، اجتماعی و نیز تهدیدهای بیرونی مواجه است، انتشار اخباری مبنی بر احضار یا بازداشت شماری از جامعهشناسان و پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی، مایه نگرانی عمیق جامعه علمی کشور است.
علوم اجتماعی در همه جوامع بهمثابه وجدان نقاد جامعه و یاریگر سیاستگذاران در درک واقعیتهای پیچیده اجتماعی عمل میکند. تضعیف امنیت حرفهای و روانیِ پژوهشگران این حوزه نه تنها به زیان جامعه علمی، بلکه به زیان کل جامعه است که بیش از هر زمان دیگر به تحلیلهای واقعبینانه و سیاستهای مبتنی بر دانش نیاز دارد.
انجمن جامعهشناسی ایران با ابراز نگرانی از این رویدادها، بر ضرورت حفظ امنیت، آرامش و آزادی اندیشه و بیان برای اعضای جامعه علمی کشور تأکید میکند و امید دارد مسئولان امر، با درایت و تدبیر، شرایطی را فراهم آورند که ضمن آزادی سریع این پژوهشگران و محققان، اهالی علم بتوانند در فضایی امن و به دور از اضطراب، به رسالت علمی و اجتماعی خود در خدمت به کشور ادامه دهند.
هیاتمدیره انجمن جامعهشناسیایران
📌 اقتصاد آکادمیک به زبان ساده
📃 اقتصاد توسعه
📌 ویژگیهای کشورهای در حال توسعه
کشورهای در حال توسعه به کشورهایی گفته میشود که در مسیر پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و صنعتی قرار دارند اما هنوز به سطح کشورهای توسعهیافته نرسیدهاند. این کشورها معمولاً با مجموعهای از ویژگیها و چالشهای مشترک روبهرو هستند که روند توسعه را کند میکند. یکی از مهمترین ویژگیها، سطح پایین درآمد سرانه است که موجب کاهش قدرت خرید و کیفیت زندگی مردم میشود. در این کشورها، بسیاری از مردم در بخشهای سنتی مانند کشاورزی مشغولاند و بهرهوری اقتصادی پایین است.
از دیگر ویژگیهای مهم، وابستگی اقتصادی به صادرات مواد اولیه است. بهجای تولید کالاهای صنعتی و با ارزش افزوده بالا، اقتصاد این کشورها بر صادرات منابع طبیعی مانند نفت، گاز، مواد معدنی یا محصولات کشاورزی متکی است. این موضوع باعث آسیبپذیری اقتصاد در برابر نوسانات قیمت جهانی میشود.
علاوه بر این، نرخ بالای بیکاری و فقر در کشورهای در حال توسعه بسیار چشمگیر است. نبود فرصتهای شغلی کافی و گسترش مشاغل غیررسمی باعث کاهش رفاه عمومی و افزایش فاصله طبقاتی میشود. همچنین رشد سریع جمعیت فشار زیادی بر منابع طبیعی، خدمات عمومی، آموزش و بهداشت وارد میکند.
ضعف در زیرساختها مانند راهها، شبکه حملونقل، سیستم انرژی و فناوری اطلاعات، مانعی بزرگ برای سرمایهگذاری و رشد اقتصادی است. نظام آموزشی نیز اغلب از کیفیت پایین و دسترسی نابرابر رنج میبرد که مانع ارتقای سرمایه انسانی میشود.
در نهایت، نابرابری اجتماعی و منطقهای از مشکلات عمده این کشورهاست؛ بهگونهای که مناطق شهری نسبت به مناطق روستایی از امکانات بیشتری برخوردارند. رفع این نابرابریها و تقویت نهادهای اقتصادی، سیاسی و آموزشی از مهمترین گامها برای حرکت بهسوی توسعه پایدار است.
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
📃 اقتصاد توسعه
📌 ویژگیهای کشورهای در حال توسعه
کشورهای در حال توسعه به کشورهایی گفته میشود که در مسیر پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و صنعتی قرار دارند اما هنوز به سطح کشورهای توسعهیافته نرسیدهاند. این کشورها معمولاً با مجموعهای از ویژگیها و چالشهای مشترک روبهرو هستند که روند توسعه را کند میکند. یکی از مهمترین ویژگیها، سطح پایین درآمد سرانه است که موجب کاهش قدرت خرید و کیفیت زندگی مردم میشود. در این کشورها، بسیاری از مردم در بخشهای سنتی مانند کشاورزی مشغولاند و بهرهوری اقتصادی پایین است.
از دیگر ویژگیهای مهم، وابستگی اقتصادی به صادرات مواد اولیه است. بهجای تولید کالاهای صنعتی و با ارزش افزوده بالا، اقتصاد این کشورها بر صادرات منابع طبیعی مانند نفت، گاز، مواد معدنی یا محصولات کشاورزی متکی است. این موضوع باعث آسیبپذیری اقتصاد در برابر نوسانات قیمت جهانی میشود.
علاوه بر این، نرخ بالای بیکاری و فقر در کشورهای در حال توسعه بسیار چشمگیر است. نبود فرصتهای شغلی کافی و گسترش مشاغل غیررسمی باعث کاهش رفاه عمومی و افزایش فاصله طبقاتی میشود. همچنین رشد سریع جمعیت فشار زیادی بر منابع طبیعی، خدمات عمومی، آموزش و بهداشت وارد میکند.
ضعف در زیرساختها مانند راهها، شبکه حملونقل، سیستم انرژی و فناوری اطلاعات، مانعی بزرگ برای سرمایهگذاری و رشد اقتصادی است. نظام آموزشی نیز اغلب از کیفیت پایین و دسترسی نابرابر رنج میبرد که مانع ارتقای سرمایه انسانی میشود.
در نهایت، نابرابری اجتماعی و منطقهای از مشکلات عمده این کشورهاست؛ بهگونهای که مناطق شهری نسبت به مناطق روستایی از امکانات بیشتری برخوردارند. رفع این نابرابریها و تقویت نهادهای اقتصادی، سیاسی و آموزشی از مهمترین گامها برای حرکت بهسوی توسعه پایدار است.
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
من که یک مارکسیست لنینیست هستم؛ برای نخستینبار عدالت اجتماعی را در مکتب باراک حسین اوباما جستم...
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
یکی از بزرگترین انحرافهای تاریخ نظری سیاست در ایران همین بود که عدهای ابتدا به اسم آزادی و لیبرالیسم مشهور شدند، بعد به جای لیبرالیسم، محافظهکاری را تبلیغ کردند و بعد امروز مشغول تبلیغ و ترویج راست افراطی و پوپولیسم به اسم لیبرالیسماند. از دو حالت خارج نیست: یا منافع الیگارشی آینده و خلع سلاح آزادیهای موثر در لیبرالیسم را دنبال میکنند یا اینکه به خاطر فقدان دانش و مطالعهی عمیق، با موجهای "جناحی" نظر و اصولشان تغییر میکند (دقیقا برخلاف کسی که رویکرد غیرجناحی و نظری دارد). اولین هدف لیبرالیسم، مبارزه با استبداد و حکومت خودکامه بوده است و برای مبارزه با انحصار ثروت و قدرت در یک طبقه، اشرافیت را به زیر کشیدند.
اینکه نباید به خاطر فقدان مطالعه به جای تحقیق و دقیق بودن بازیچهی موجهای حزبی نشویم یعنی باید بدون برچسبزنی و با شناخت واقعی جریانها عمل کرد و این باعث انصاف هم میشود. مثلا چپ افراطی برای حمله به راست افراطی از برچسب فاشیسم استفاده میکند. در حالی که راست افراطی به هیچ وجه فاشیست نیست. حتی اگر منظور از فاشیست، نژادپرست باشد باز هم درست نیست. فاشیسم، اساسا یک واژهی ایتالیایی است و بر صنفگرایی موسولینی دلالت دارد که اساسا نژادپرستانه نبود. نازیسم بود که بنیادش نژادپرستی بود و ربطی به فاشیسم نداشت. راست افراطی امروز که بیشتر اوقات از "پوپولیسم" کمک میگیرد نه فاشیسم.
✍️ #رضا_یعقوبی
@rezayaghoubipublic
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
اینکه نباید به خاطر فقدان مطالعه به جای تحقیق و دقیق بودن بازیچهی موجهای حزبی نشویم یعنی باید بدون برچسبزنی و با شناخت واقعی جریانها عمل کرد و این باعث انصاف هم میشود. مثلا چپ افراطی برای حمله به راست افراطی از برچسب فاشیسم استفاده میکند. در حالی که راست افراطی به هیچ وجه فاشیست نیست. حتی اگر منظور از فاشیست، نژادپرست باشد باز هم درست نیست. فاشیسم، اساسا یک واژهی ایتالیایی است و بر صنفگرایی موسولینی دلالت دارد که اساسا نژادپرستانه نبود. نازیسم بود که بنیادش نژادپرستی بود و ربطی به فاشیسم نداشت. راست افراطی امروز که بیشتر اوقات از "پوپولیسم" کمک میگیرد نه فاشیسم.
✍️ #رضا_یعقوبی
@rezayaghoubipublic
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
🔵🔴تهران را تخلیه کنید
✍️#حامد_پاک_طینت
"اگر باران نبارد آب از آذر ماه در تهران جیره بندی می شود و اگر باز هم نبارد باید تهران را خالی کنید"
این جملات رئیس جمهور محبوبمان دیروز در سخنرانی سنندج بوده است!
چه شد که به این روز افتادیم؟
۹۰% آب ایران در کشاورزی مصرف میشود که ۶۰% آن هدر میرود. دولت ها در تمام این ادوار از خودکفایی کشاورزی گفتند بدون آنکه به ظرفیتهای ایران خشک کمترین توجهی کنند، بیش از ۶۰۰ سد ساختند که رودخانه ها را قطع و تالابها را خشک کرد و در همین شهر تهران ۲۲% آب شرب در لوله های فرسوده هدر میرود؛ شهری که از یک جمعیت ۵ میلیون نفری بدون برنامه ریزی برای آب، برای ترافیک و زیرساخت به بیش از ۱۵ میلیون نفر رسید
حداقل ده دولت قبل و تمام مسئولان مرتبط باید پاسخگوی این بحران باشند. کدامیک را بیاد دارید که سیستم آبیاری نوین را برای کشاورزی اجبار کرده باشند که می توانست مصرف آب را نصف کند؟ کدامیک کشت محصولات پرآب بر در مناطق مرکزی را ممنوع و ترویج کشت محصولات کم آب بر را در دستور کار قرار داد؟
چرا نکردند؟ چون خودکفایی در دستور کار بود؛ چون ذینفعانی در بردن آب بود که قدرت داشتند - مافیای آب
همه دولتها باید پاسخگو باشند که چرا در طول این چند دهه و با علم به اینکه روزی به این نقطه خواهیم رسید، ظرفیت شیرین سازی آب خلیج فارس یا دریای عمان را نتوانستند به ۵ میلیون متر مکعب برسانند. امروز فقط ۱% از آب شرب از این روش تامین میشود در حالیکه عربستان ۷۰% از آب مصرفی خود را از این طریق تامین می کند و چرا تصفیه و بازیافت فاضلاب شهری برای مصارف صنعتی و کشاورزی هرگز بعنوان یک پروژه ملی در دستور کار قرار نگرفت
باید پاسخگو باشند که چرا در طول این چند دهه حداقل ۳۰% از بودجه آب به نوسازی لوله های فرسوده اختصاص نیافت که امروز عامل هدررفت یک چهارم آب تهران شود و جای آن مردم، بعنوان مقصر مصرف بیش از حد آب جلوه داده شود. باید پاسخ داده شود چرا هیچ دولتی صنایع آب بر در مناطق خشک را ممنوع نکرد و سیاست مرکز زدایی از تهران را از حرف به عمل تبدیل نکرد
دولتها حتی اگر به ناتوانی و ناکارآمدی خود عالم و واقف بودند باید به کنوانسیونهای جهانی آب می پیوستند تا برای فناوریهای جدید و کاهش مصرف و با توجه با اقلیم معلوم ایران در خشکسالی کمک و یاری می طلبیدند اما بپذیریم که هیچیک از اینها اولویتهای ما نبود. اصلا رابطه با دنیا اولویت ما نبود
بحران آب در تهران و ایران حالا به اوج خود رسیده تا حدی که سدهای تهران بیشتر از ۵% آب ندارد و معلوم نیست جواب تامین آب ۱۵ میلیون نفر را چه کسی باید بدهد!
از دو سه هفته آینده محله هایی بخصوص حوالی ازگل، یوسف آباد، نیاوران، جردن و گیشا در وضعیت نیمه بحرانی قرار خواهد گرفت. جیره بندی آب قطعی است. برای برخی مناطق ممکن است بین ۲ الی ۳ ساعت در روز در صورت استمرار وضعیت بیشتر آب نباشد. کمبود آب شرب تمیز، خطر بیماریهای عفونی را افزایش می دهد بخصوص برای کودکان و سالمندان و دولت فخیمه حداقل باید برای این موضوع پیش بینی های لازم را انجام دهد!
صرفه جویی ۲۰% آب توسط مردم که تنها راه حل دولت شده است مشخص نیست چقدر عملی است و روشن نیست صنایع، رستورانها، بیمارستانها و البته محصولات کشاورزی و مواد غذایی که باید به این شهر برسد چگونه مدیریت خواهد شد؛ تنها چیزی که روشن است تاثیر این وضعیت بر قیمتهاست!
دولت پزشکیان می تواند مدعی باشد این وضعیت حاصل چند دهه ندانم کاری و سو مدیریت است اما نمی تواند از امکان ناپذیری تخلیه تهران که به زبان رانده شانه خالی کند
۱۵ میلیون نفر به کجا بروند آقای پزشکیان؟ تهران بزرگترین کلان شهر خاورمیانه است. تخلیه حتی موقت این شهر یعنی تامین مسکن این ۱۵ میلیون نفر در نقاط دیگری از ایران! شغل این افراد چه خواهد شد؟ مدارس فرزاندانشان کجاست؟ چگونه می خواهی حمل و نقل این افراد را تا شهرهای دیگر و در داخل همان شهر مدیریت کنی؟ چگونه می خواهی مایحتاج روزانه آنها و لجستیک این موضوع را مدیریت کنی؟ و از همه مهمتر از کجا می خواهی آب مصرفی این ۱۵ میلیون نفر را در شهر دیگری تامین کنی؟!!
جابجایی ۱۵ میلیون نفر انسان یا حتی جابجایی پایتخت یک پروژه ۲۵ ساله است حداقل با ۲۵ میلیارد دلار بودجه تهیه زیرساخت و تا جایی که بیاد داریم جنابعالی گیر ۱ میلیارد دلار هستید!
جای جلسات بی خاصیت با سازمان هواشناسی و امید به باران یا هشدار به مردم تهران، جای شما بودم ۲۰۰ میلیون دلار از زیر سنگ پیدا می کردم، از بودجه یکی از همین مراکز فرهنگی بی خاصیت، و خرج بازسازی لوله های فرسوده تهران می کردم.
تمام راه حلهای دیگر میان مدت و بلند مدت است. این وضعیت بغرنج راه حل کوتاه مدت دیگری ندارد.
بحران از آنچه می بینید به شما نزدیکتر است!
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
✍️#حامد_پاک_طینت
"اگر باران نبارد آب از آذر ماه در تهران جیره بندی می شود و اگر باز هم نبارد باید تهران را خالی کنید"
این جملات رئیس جمهور محبوبمان دیروز در سخنرانی سنندج بوده است!
چه شد که به این روز افتادیم؟
۹۰% آب ایران در کشاورزی مصرف میشود که ۶۰% آن هدر میرود. دولت ها در تمام این ادوار از خودکفایی کشاورزی گفتند بدون آنکه به ظرفیتهای ایران خشک کمترین توجهی کنند، بیش از ۶۰۰ سد ساختند که رودخانه ها را قطع و تالابها را خشک کرد و در همین شهر تهران ۲۲% آب شرب در لوله های فرسوده هدر میرود؛ شهری که از یک جمعیت ۵ میلیون نفری بدون برنامه ریزی برای آب، برای ترافیک و زیرساخت به بیش از ۱۵ میلیون نفر رسید
حداقل ده دولت قبل و تمام مسئولان مرتبط باید پاسخگوی این بحران باشند. کدامیک را بیاد دارید که سیستم آبیاری نوین را برای کشاورزی اجبار کرده باشند که می توانست مصرف آب را نصف کند؟ کدامیک کشت محصولات پرآب بر در مناطق مرکزی را ممنوع و ترویج کشت محصولات کم آب بر را در دستور کار قرار داد؟
چرا نکردند؟ چون خودکفایی در دستور کار بود؛ چون ذینفعانی در بردن آب بود که قدرت داشتند - مافیای آب
همه دولتها باید پاسخگو باشند که چرا در طول این چند دهه و با علم به اینکه روزی به این نقطه خواهیم رسید، ظرفیت شیرین سازی آب خلیج فارس یا دریای عمان را نتوانستند به ۵ میلیون متر مکعب برسانند. امروز فقط ۱% از آب شرب از این روش تامین میشود در حالیکه عربستان ۷۰% از آب مصرفی خود را از این طریق تامین می کند و چرا تصفیه و بازیافت فاضلاب شهری برای مصارف صنعتی و کشاورزی هرگز بعنوان یک پروژه ملی در دستور کار قرار نگرفت
باید پاسخگو باشند که چرا در طول این چند دهه حداقل ۳۰% از بودجه آب به نوسازی لوله های فرسوده اختصاص نیافت که امروز عامل هدررفت یک چهارم آب تهران شود و جای آن مردم، بعنوان مقصر مصرف بیش از حد آب جلوه داده شود. باید پاسخ داده شود چرا هیچ دولتی صنایع آب بر در مناطق خشک را ممنوع نکرد و سیاست مرکز زدایی از تهران را از حرف به عمل تبدیل نکرد
دولتها حتی اگر به ناتوانی و ناکارآمدی خود عالم و واقف بودند باید به کنوانسیونهای جهانی آب می پیوستند تا برای فناوریهای جدید و کاهش مصرف و با توجه با اقلیم معلوم ایران در خشکسالی کمک و یاری می طلبیدند اما بپذیریم که هیچیک از اینها اولویتهای ما نبود. اصلا رابطه با دنیا اولویت ما نبود
بحران آب در تهران و ایران حالا به اوج خود رسیده تا حدی که سدهای تهران بیشتر از ۵% آب ندارد و معلوم نیست جواب تامین آب ۱۵ میلیون نفر را چه کسی باید بدهد!
از دو سه هفته آینده محله هایی بخصوص حوالی ازگل، یوسف آباد، نیاوران، جردن و گیشا در وضعیت نیمه بحرانی قرار خواهد گرفت. جیره بندی آب قطعی است. برای برخی مناطق ممکن است بین ۲ الی ۳ ساعت در روز در صورت استمرار وضعیت بیشتر آب نباشد. کمبود آب شرب تمیز، خطر بیماریهای عفونی را افزایش می دهد بخصوص برای کودکان و سالمندان و دولت فخیمه حداقل باید برای این موضوع پیش بینی های لازم را انجام دهد!
صرفه جویی ۲۰% آب توسط مردم که تنها راه حل دولت شده است مشخص نیست چقدر عملی است و روشن نیست صنایع، رستورانها، بیمارستانها و البته محصولات کشاورزی و مواد غذایی که باید به این شهر برسد چگونه مدیریت خواهد شد؛ تنها چیزی که روشن است تاثیر این وضعیت بر قیمتهاست!
دولت پزشکیان می تواند مدعی باشد این وضعیت حاصل چند دهه ندانم کاری و سو مدیریت است اما نمی تواند از امکان ناپذیری تخلیه تهران که به زبان رانده شانه خالی کند
۱۵ میلیون نفر به کجا بروند آقای پزشکیان؟ تهران بزرگترین کلان شهر خاورمیانه است. تخلیه حتی موقت این شهر یعنی تامین مسکن این ۱۵ میلیون نفر در نقاط دیگری از ایران! شغل این افراد چه خواهد شد؟ مدارس فرزاندانشان کجاست؟ چگونه می خواهی حمل و نقل این افراد را تا شهرهای دیگر و در داخل همان شهر مدیریت کنی؟ چگونه می خواهی مایحتاج روزانه آنها و لجستیک این موضوع را مدیریت کنی؟ و از همه مهمتر از کجا می خواهی آب مصرفی این ۱۵ میلیون نفر را در شهر دیگری تامین کنی؟!!
جابجایی ۱۵ میلیون نفر انسان یا حتی جابجایی پایتخت یک پروژه ۲۵ ساله است حداقل با ۲۵ میلیارد دلار بودجه تهیه زیرساخت و تا جایی که بیاد داریم جنابعالی گیر ۱ میلیارد دلار هستید!
جای جلسات بی خاصیت با سازمان هواشناسی و امید به باران یا هشدار به مردم تهران، جای شما بودم ۲۰۰ میلیون دلار از زیر سنگ پیدا می کردم، از بودجه یکی از همین مراکز فرهنگی بی خاصیت، و خرج بازسازی لوله های فرسوده تهران می کردم.
تمام راه حلهای دیگر میان مدت و بلند مدت است. این وضعیت بغرنج راه حل کوتاه مدت دیگری ندارد.
بحران از آنچه می بینید به شما نزدیکتر است!
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
«لیبرالیسم فرد را اتمیزه میکند» یعنی قبلاً شما اختیار ازدواج و خریدوفروش و سکونت و باورها و شرکت در مناسک و اشتغال و بهطورکلی اموری را که امروزه در جوامع مدرن کاپیتالیستی بهعنوان خصوصیترین حیطۀ انسان شناخته میشوند نداشتید و شیخ قبیله این مسائل را با «مصلحتاندیشی» برای شما تعیین میکرد، ولی فردگرایی لیبرل آمد و به شما در این حیطهها اختیار و آزادی داد؛ و خب بله آزادی ترس و مسئولیت و ریسک دارد. کسی که با این موضوع مشکل دارد منطقاً نباید با توتالیتریسم مشکلی داشته باشد چون توتالیتریسم تعمیم همان منطق حاکم بر مناسبات قبایل چند صد نفره به جوامع ملی چند میلیون نفره است.
ولی لیبرالیسم کسی را از اینکه به جمعها بپیوندد منع نمیکند. آنچه لیبرالیسم منع میکند پیوستن اجباری افراد به جمعهاست. هواداران زیست قبیلگی میتوانند در یک جامعه مدرن لیبرال هم یکدیگر را پیدا کنند و بروند در تکهای زمین برای خودشان «کیبوتص» درست کنند. تنها چیزی که لیبرالیسم منع میکند منع افراد از خروج از این کیبوتصهاست و این دقیقاً همان چیزی است که مخالفان حق انتخاب فردی را ناراحت میکند. لیبرالیسم جلوی زورگویی را گرفت و اینها اندوهگینند. اندوه این را که دیگر نمیتوان همچون بخش اعظم تاریخ زندگی بشر روی زمین زور گفت و رفتارهای سادو-مازوخیسمی بروز داد و آن را پشت الفاظ بیمعنا مثل «سنن»، «رسوم» «خرد انباشته» و مانند اینها پنهان کرد.
✍️ #مهرپویا_علا
https://news.1rj.ru/str/alamehrpouia
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
ولی لیبرالیسم کسی را از اینکه به جمعها بپیوندد منع نمیکند. آنچه لیبرالیسم منع میکند پیوستن اجباری افراد به جمعهاست. هواداران زیست قبیلگی میتوانند در یک جامعه مدرن لیبرال هم یکدیگر را پیدا کنند و بروند در تکهای زمین برای خودشان «کیبوتص» درست کنند. تنها چیزی که لیبرالیسم منع میکند منع افراد از خروج از این کیبوتصهاست و این دقیقاً همان چیزی است که مخالفان حق انتخاب فردی را ناراحت میکند. لیبرالیسم جلوی زورگویی را گرفت و اینها اندوهگینند. اندوه این را که دیگر نمیتوان همچون بخش اعظم تاریخ زندگی بشر روی زمین زور گفت و رفتارهای سادو-مازوخیسمی بروز داد و آن را پشت الفاظ بیمعنا مثل «سنن»، «رسوم» «خرد انباشته» و مانند اینها پنهان کرد.
✍️ #مهرپویا_علا
https://news.1rj.ru/str/alamehrpouia
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
📃گرچه نازیها جنایتهای وحشیانهی خود را به نام جبرگرایی زیستشناختی مرتکب شدند، رژیمهای کمونیستی در شوروی، چین و دیگر مناطق دنیا زیر پرچم جبرگرایی محیطی با انسانها وحشیگری کردند.
مطابق باور به جبرگرایی محیط، رفتار انسان با تربیت، آموزش و محیط پیرامونش تعیین میشود. کمونیستها به پیروی از فلسفهی مارکس گمان کردند رفتار انسان در درجهی نخست با نظام اقتصادی شکل میگیرد. ایشان به جای جنگ نژادها، دغدغهی جنگ طبقاتی را در پیش گرفتند و تا به نابودکردن طبقهی بورژوا برسند که نخستین رهبر پلیس مخفی لنین وضع کرده بود.
📌بعضی روشهای کمونیستها خیلی به نازیها شباهت داشت:
دولت تکحزبی، سرکوبی آزادیهای مدنی، پلیس مخفی، و اردوگاههای کار اجباری. البته ایدئولوژی آنها در تقابل محض با ایدئولوژی نازیها بود. طرح آرمانگرایانهی ایشان با هدف دگرگونی محیط زندگی _ بهویژه نظام اقتصادی _ اجرا میشد تا سرشت بشر را از نو شکل دهد و همدلی و سعادت بیافریند. بااینحال امروزه نام استالین، مائو یا پولپوت، همدلی و خوشبختی را به ذهن مردم تداعی نمیکند. آشکار بود که یک جای کار میلنگد. چه مشکلی در میان بود؟
متقاعد شدهام که کاستی اصلی کمونیسم، نظام اقتصادیاش نبود (که البته بیتردید دردسرساز بوده است). فساد در نظامهای کمونیستی رشد کرد و عمیقتر شد. عیب بنیادین آنها، نگاه کممایه به سرشت انسان و شکلگیری جبری رفتارهایش با عوامل محیط بود. آن نگاه، انسان را از کرامت تهی ساخت و حرمت حیات آدمی را نابود کرد.
📚مرگ انسان و دلیلی در جانبداری از زندگی، ریچارد وایکرت
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
مطابق باور به جبرگرایی محیط، رفتار انسان با تربیت، آموزش و محیط پیرامونش تعیین میشود. کمونیستها به پیروی از فلسفهی مارکس گمان کردند رفتار انسان در درجهی نخست با نظام اقتصادی شکل میگیرد. ایشان به جای جنگ نژادها، دغدغهی جنگ طبقاتی را در پیش گرفتند و تا به نابودکردن طبقهی بورژوا برسند که نخستین رهبر پلیس مخفی لنین وضع کرده بود.
📌بعضی روشهای کمونیستها خیلی به نازیها شباهت داشت:
دولت تکحزبی، سرکوبی آزادیهای مدنی، پلیس مخفی، و اردوگاههای کار اجباری. البته ایدئولوژی آنها در تقابل محض با ایدئولوژی نازیها بود. طرح آرمانگرایانهی ایشان با هدف دگرگونی محیط زندگی _ بهویژه نظام اقتصادی _ اجرا میشد تا سرشت بشر را از نو شکل دهد و همدلی و سعادت بیافریند. بااینحال امروزه نام استالین، مائو یا پولپوت، همدلی و خوشبختی را به ذهن مردم تداعی نمیکند. آشکار بود که یک جای کار میلنگد. چه مشکلی در میان بود؟
متقاعد شدهام که کاستی اصلی کمونیسم، نظام اقتصادیاش نبود (که البته بیتردید دردسرساز بوده است). فساد در نظامهای کمونیستی رشد کرد و عمیقتر شد. عیب بنیادین آنها، نگاه کممایه به سرشت انسان و شکلگیری جبری رفتارهایش با عوامل محیط بود. آن نگاه، انسان را از کرامت تهی ساخت و حرمت حیات آدمی را نابود کرد.
📚مرگ انسان و دلیلی در جانبداری از زندگی، ریچارد وایکرت
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
همیشه زنان به ویژه زنان جوان، متعصبترین پیروان حزب، بودند.
_ جورج اورول، ۱۹۸۴
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
_ جورج اورول، ۱۹۸۴
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
اگر خودتان یک چیز احمقانه بگویید، دیوانه پنداشته میشوید. اما اگر فرضاً مجموعهای بیستنفره بسازید تا یک آکادمی تشکیل بدهید و آنگاه چیزهای احمقانهای بگویید که مورد قبول جمع هم هست، از ویژگی «تایید همکاران» برخوردار شده و میتوانید یک دپارتمان را در دانشگاه تشکیل دهید.
پوست در بازی
نسیم نیکولاس طالب
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
پوست در بازی
نسیم نیکولاس طالب
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
🔶روزگار سیاه گنج سبز ایران | روایتی از دلایل افزایش وقوع آتشسوزی در جنگلهای هیرکانی مازندران
🔹در واقع، از ۲۴ آبان که موج اصلی آتشسوزی آغاز شد، تاکنون ۸ هکتار از کهنترین و باارزشترین جنگلهای جهان در مازندران ایران طعمه حریق شده است. به همین بهانه، بد نیست یکبار به ریشهیابی این وقایع تلخ، اما متعدد بپردازیم. چرا شعلههای سرکش آتش به جان گنج سبز ایران میافتد؟ آیا همهچیز تصادفی است؟
👤درویش، فعال حوزه محیطزیست در گفتوگو با #شهرآرانیوز:
🔹بررسی شواهد علمی ثابت میکند که تغییر اقلیم، استمرار خشکسالی و افزایش مستمر میانگین دمای هوا عامل اصلی این وضعیت است. البته میتوان ناآگاهی مردم را نیز بهعنوان یک عامل تأثیرگذار معرفی کرد؛ حالا چه ناآگاهی کلان در سطح تغییر کاربری اراضی و چه ناآگاهی جزئی در سطح سفرهای تفریحی و آتشی که خاموشنشده در جنگلها رها میشود.
🌍بیشتر بخوانید:
https://shrr.ir/001ZSw
@ShahraraNews
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
🔹در واقع، از ۲۴ آبان که موج اصلی آتشسوزی آغاز شد، تاکنون ۸ هکتار از کهنترین و باارزشترین جنگلهای جهان در مازندران ایران طعمه حریق شده است. به همین بهانه، بد نیست یکبار به ریشهیابی این وقایع تلخ، اما متعدد بپردازیم. چرا شعلههای سرکش آتش به جان گنج سبز ایران میافتد؟ آیا همهچیز تصادفی است؟
👤درویش، فعال حوزه محیطزیست در گفتوگو با #شهرآرانیوز:
🔹بررسی شواهد علمی ثابت میکند که تغییر اقلیم، استمرار خشکسالی و افزایش مستمر میانگین دمای هوا عامل اصلی این وضعیت است. البته میتوان ناآگاهی مردم را نیز بهعنوان یک عامل تأثیرگذار معرفی کرد؛ حالا چه ناآگاهی کلان در سطح تغییر کاربری اراضی و چه ناآگاهی جزئی در سطح سفرهای تفریحی و آتشی که خاموشنشده در جنگلها رها میشود.
🌍بیشتر بخوانید:
https://shrr.ir/001ZSw
@ShahraraNews
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
🔷 بن سلمان و تاثیر مارکسیسم و کمونیسم ِ صفر در جنوب خلیج فارس
🔹برای پیشرفت، رفاه و تجدد در کشورهای جنوب خلیج فارس دلایل سیاسی و اقتصادی گوناگونی ذکر شده است اما عدم امکان شکلگیری یک جنبش سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مارکسیستی و کمونیستی در کشورهای جنوب خلیج فارس در شش دهه گذشته، یکی از دلایل مهمی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
🔹 به دلیل ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مردمان جنوب خلیج فارس و زیست پذیرفته شدهی مبتنی بر نظام شیخنشینی، مردمان این کشورها نمیتوانند هیچ ارتباط ذهنی با کمونیسم و مارکسیسم برقرار کنند و نسبت به آن به شدت بیتفاوت هستند به نحوی که هیچگاه، هیچکدام از این کشورها هرگز شاهد یک جنبش عمومی چپگرا نبوده است و اندک کنشهای کمونیستی در این کشورها هم به دلیل نداشتن پایگاه اجتماعی به سادگی سرکوب شدند.
✍ #مهدی_الیاسی
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
🔹برای پیشرفت، رفاه و تجدد در کشورهای جنوب خلیج فارس دلایل سیاسی و اقتصادی گوناگونی ذکر شده است اما عدم امکان شکلگیری یک جنبش سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مارکسیستی و کمونیستی در کشورهای جنوب خلیج فارس در شش دهه گذشته، یکی از دلایل مهمی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
🔹 به دلیل ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مردمان جنوب خلیج فارس و زیست پذیرفته شدهی مبتنی بر نظام شیخنشینی، مردمان این کشورها نمیتوانند هیچ ارتباط ذهنی با کمونیسم و مارکسیسم برقرار کنند و نسبت به آن به شدت بیتفاوت هستند به نحوی که هیچگاه، هیچکدام از این کشورها هرگز شاهد یک جنبش عمومی چپگرا نبوده است و اندک کنشهای کمونیستی در این کشورها هم به دلیل نداشتن پایگاه اجتماعی به سادگی سرکوب شدند.
✍ #مهدی_الیاسی
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
🔷 لیبرالهای گرانی بنزین
🔹 در ایران به جز ملیگراهای ۱۲ روزه، "لیبرالهای ایام گرانی بنزین" هم داریم. این گونه از لیبرالها در طول سال و بلکه حتی در طول چند سال هیچ بحثی درباره لیبرالیسم ندارند و به هیچ یک اقدامات ضد لیبرال حکومت در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، نه تنها کوچکترین انتقادی نمیکنند که در توجیه آن نیز میکوشند.
🔹 اما این گونه از جانداران، هر وقت دولت تصمیم میگیرد بنزین را گران کند، ناگهان به شدت و کاملا لیبرال میشوند و کلی منبر میروند که یارانه دادن به بنزین یک اقدام ضد لیبرالی است و قیمتگذاری دستوری، کار غلطی است و قیمتها باید توسط مکانیسم بازار کشف شود نه توسط دولت، قیمتگذاری دستوری باعث اتلاف منابع میشود، قیمت جهانی بنزین فلان قدر است و...
🔹 بعد از این که بنزین گران شد هم مانند همیشه پی کارشان میروند و انگار نه انگار شدیدا لیبرال شده بودند!
#مهدی_الیاسی
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
🔹 در ایران به جز ملیگراهای ۱۲ روزه، "لیبرالهای ایام گرانی بنزین" هم داریم. این گونه از لیبرالها در طول سال و بلکه حتی در طول چند سال هیچ بحثی درباره لیبرالیسم ندارند و به هیچ یک اقدامات ضد لیبرال حکومت در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، نه تنها کوچکترین انتقادی نمیکنند که در توجیه آن نیز میکوشند.
🔹 اما این گونه از جانداران، هر وقت دولت تصمیم میگیرد بنزین را گران کند، ناگهان به شدت و کاملا لیبرال میشوند و کلی منبر میروند که یارانه دادن به بنزین یک اقدام ضد لیبرالی است و قیمتگذاری دستوری، کار غلطی است و قیمتها باید توسط مکانیسم بازار کشف شود نه توسط دولت، قیمتگذاری دستوری باعث اتلاف منابع میشود، قیمت جهانی بنزین فلان قدر است و...
🔹 بعد از این که بنزین گران شد هم مانند همیشه پی کارشان میروند و انگار نه انگار شدیدا لیبرال شده بودند!
#مهدی_الیاسی
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
دکتر جواد صفینژاد جامعهشناس برجستهی ایرانی درگذشت
صفینژاد از آن دست جامعهشناسان باسواد و آدمحسابی به معنای دقیق کلمه بود. نه اهل ایدئولوژیسازی علوماجتماعی بود و نه اهل جاروجنجالهای مرسوم در پشت تریبونها و کلاسهای درس. کافی بود یکبار او را ببینید و فقط پنج دقیقه در محضر ایشان باشید، تفاوت سطح شخصیتی و علمی او را بهوضوح میشد درک کرد. او از آن نسلی بود که حقیقتاً رو به انقراض است. از آن نسلی که فرهیخته بود و با سواد. متواضع بود و بزرگوار، مهربان و درعینحال جدی. از آن نسلی که عزتالله فولادوند، غلامحسین صدیقی و متأخرهایشان مرحوم قانعیراد بود.
درگذشت این استاد فرهیخته را به جامعهی علوماجتماعی بهانزوا رفته و در معرض فروپاشی و سرکوب شدن و خانوادهی محترم ایشان تسلیت میگوییم.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
صفینژاد از آن دست جامعهشناسان باسواد و آدمحسابی به معنای دقیق کلمه بود. نه اهل ایدئولوژیسازی علوماجتماعی بود و نه اهل جاروجنجالهای مرسوم در پشت تریبونها و کلاسهای درس. کافی بود یکبار او را ببینید و فقط پنج دقیقه در محضر ایشان باشید، تفاوت سطح شخصیتی و علمی او را بهوضوح میشد درک کرد. او از آن نسلی بود که حقیقتاً رو به انقراض است. از آن نسلی که فرهیخته بود و با سواد. متواضع بود و بزرگوار، مهربان و درعینحال جدی. از آن نسلی که عزتالله فولادوند، غلامحسین صدیقی و متأخرهایشان مرحوم قانعیراد بود.
درگذشت این استاد فرهیخته را به جامعهی علوماجتماعی بهانزوا رفته و در معرض فروپاشی و سرکوب شدن و خانوادهی محترم ایشان تسلیت میگوییم.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
📊مقایسه بودجه ایران و هزینه تحقیق و توسعه اپل
🔹دولت ایران لایحه بودجه ۱۴۰۵ را با بودجهای حدود ۴۰ میلیارد دلار به مجلس ارائه کرد. این در حالی است که این رقم ممکن است تا سال آینده به دلیل نوسانات نرخ ارز کاهش یابد.
🔹در مقابل، شرکت اپل در سال گذشته ۳۴.۵ میلیارد دلار را صرفاً برای تحقیق و توسعه هزینه کرده است. بودجه سال آینده ایران حتی ۱۰ درصد بودجه کشورهای ترکیه و عربستان سعودی هم نیست.
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
🔹دولت ایران لایحه بودجه ۱۴۰۵ را با بودجهای حدود ۴۰ میلیارد دلار به مجلس ارائه کرد. این در حالی است که این رقم ممکن است تا سال آینده به دلیل نوسانات نرخ ارز کاهش یابد.
🔹در مقابل، شرکت اپل در سال گذشته ۳۴.۵ میلیارد دلار را صرفاً برای تحقیق و توسعه هزینه کرده است. بودجه سال آینده ایران حتی ۱۰ درصد بودجه کشورهای ترکیه و عربستان سعودی هم نیست.
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
#بهرام_بیضایی درگذشت
مرد بیهمتای سینمای ایران که در نثر همپای ادبای بزرگ بود... 🏴
«من دست خودم را میشکنم و اجازه نمیدهم مرا سانسورچی خودم کنید»
#بهرام_بیضایی
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
مرد بیهمتای سینمای ایران که در نثر همپای ادبای بزرگ بود... 🏴
«من دست خودم را میشکنم و اجازه نمیدهم مرا سانسورچی خودم کنید»
#بهرام_بیضایی
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢