🌐دکتر داوری اردکانی: دانشگاه، دیگر چندان پیوندی با سیاست و جامعه و زندگی ندارد، توقعات به روزنامهنگاران بر میگردد
♦️دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شده اند.
♦️گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه را دارند و بی آنکه به عمل بیندیشند تصمیم میگیرند و اقدام میکنند.
♦️اما روزنامهنویسان بیشتر از دیگران از ناتوانیها و کمبودها و بخصوص ضعفهای سازمانها و متصدیان امور خبر دادند و مهمتر اینکه آنها زبان نقد را میشناسند.
♦️پس روزنامهنگاران باید این خودآگاهی را در جامعه ایجاد کنند که کشور فقط حرفهای سیاسی نیست، بلکه نظامی از فرهنگ و دانش و آموزش و مدیریت و قوام و همبستگی اجتماعی و اخلاقی و سامان معاش و زندگی است.
♦️به این جهت از روزنامهنگاران توقع و استدعا دارم به فرهنگ و آینده کشور توجه بیشتری مبذول دارند.
#ساختارهای_ایرانی
#دانشگاه_پیوندی_با_جامعه_ندارد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شده اند.
♦️گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه را دارند و بی آنکه به عمل بیندیشند تصمیم میگیرند و اقدام میکنند.
♦️اما روزنامهنویسان بیشتر از دیگران از ناتوانیها و کمبودها و بخصوص ضعفهای سازمانها و متصدیان امور خبر دادند و مهمتر اینکه آنها زبان نقد را میشناسند.
♦️پس روزنامهنگاران باید این خودآگاهی را در جامعه ایجاد کنند که کشور فقط حرفهای سیاسی نیست، بلکه نظامی از فرهنگ و دانش و آموزش و مدیریت و قوام و همبستگی اجتماعی و اخلاقی و سامان معاش و زندگی است.
♦️به این جهت از روزنامهنگاران توقع و استدعا دارم به فرهنگ و آینده کشور توجه بیشتری مبذول دارند.
#ساختارهای_ایرانی
#دانشگاه_پیوندی_با_جامعه_ندارد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: تعبیرِ شایستۀ ما کار و وضع فروبسته است. به بیسامانی عادت کردهایم. معنی الفاظ بیم و خوف برایمان چندان آزار دهنده نیستند
🔹اینجا همه چیز برای ما عادی است.
🔹تعبیرِ کار و وضع فروبسته تعبیر بسیار مناسبی است. ما حتی به بیسامانی و بیرویگی و ندانمکاری عادت کردهایم.
🔹ما با خیال راحت مشغول دوره کردن روز و شب و هنوزِ خود هستیم.
🔹به مدیریت و بوروکراسیِ تنبل و پرهزینه و کمثمر و شاید هم بیثمر و بطورکلی به امور تاریخیِ زندگی و خانه و فردای کشور و جامعه و حتی به اخلاق عمومی چندان توجهی نداریم.
🔹معمولاً فکر نمیکنیم که چه باید کرد و وقت و جای هر کار کجاست و کارهایمان تا چه حد در وقت و جای خود انجام میشود بلکه بی آنکه به عمل بیندیشیم، تصمیم میگیریم و اقدام میکنیم.
🔹معنی الفاظ بیم و خوف و دلنگرانی و دلواپسی را چندان تعدیل و مأنوس کردهایم که دیگر برایمان چندان آزار دهنده نیستند.
#ساختارهای_ایرانی
#به_بیسامانی_عادت_کردهایم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹اینجا همه چیز برای ما عادی است.
🔹تعبیرِ کار و وضع فروبسته تعبیر بسیار مناسبی است. ما حتی به بیسامانی و بیرویگی و ندانمکاری عادت کردهایم.
🔹ما با خیال راحت مشغول دوره کردن روز و شب و هنوزِ خود هستیم.
🔹به مدیریت و بوروکراسیِ تنبل و پرهزینه و کمثمر و شاید هم بیثمر و بطورکلی به امور تاریخیِ زندگی و خانه و فردای کشور و جامعه و حتی به اخلاق عمومی چندان توجهی نداریم.
🔹معمولاً فکر نمیکنیم که چه باید کرد و وقت و جای هر کار کجاست و کارهایمان تا چه حد در وقت و جای خود انجام میشود بلکه بی آنکه به عمل بیندیشیم، تصمیم میگیریم و اقدام میکنیم.
🔹معنی الفاظ بیم و خوف و دلنگرانی و دلواپسی را چندان تعدیل و مأنوس کردهایم که دیگر برایمان چندان آزار دهنده نیستند.
#ساختارهای_ایرانی
#به_بیسامانی_عادت_کردهایم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 بنام خدا و با سلام و احترام و پوزش از وقفهای که پدید آمد و همچنین قدردانی از صبوریتان، فعالیت کانال با قسمت 5 مقاله ضرورت داوری اندیشی ایرانیان به قلم استاد عبدالکریمی از سرگرفته می شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: وقتی که تحقیق در راه پیشرفت علم و شرایط پیمودن آن آسان نبود ...
🔹سخنرانی در فرهنگستان علوم/۶ شهریور ۱۴۰۲
🔸علم از جمله شئون جامعه/ طرح بعضی نظرها
علم از جمله شئون جامعه است و با شئون دیگر یعنی فرهنگ و سیاست و اقتصاد و شیوه زندگی و کار و معاش نسبت دارد و در این نسبت است که پیشرفت میکند. با درک و فهم این معنی است که میتوان برنامه پیشرفت علم را طراحی و تدوین کرد.
به گمان من طرح بعضی نظرها و بحثها در اوایل انقلاب باعث شد که نظرها از امور اساسی و مهم و منجمله از نظام علم و جایگاهی که در برنامه توسعه کشور دارد منصرف شود. از جمله آنها طرح مطالب بسیار انتزاعی و سطحی و نشر و ترویج آنها در کوچه و بازار به عنوان صورت کامل فلسفه علم و فلسفه اخلاق بود.
حرفهایی از این قبیل که «باید از هست بیرون نمی آید» یا «علم اثبات پذیر نیست، ابطال پذیر است»، متضمن هیچ فکر و نظری نیست بلکه بیان وصف و صفتی برای علم است که در شأن علم نیست. تاکنون هیچکس نگفته است که باید از هست و است بیرون میآید تا لازم باشد نوابغی بیایند و کشف کنند که بیرون نمیآید. علم هم نیاز به اثبات ندارد و خود عین اثبات است. درستی یک پژوهش را هم نباید اثبات کرد زیرا پژوهش یافت علم درست و معتبر است.
علم ابطال نمیشود. هندسه اقلیدس و هندسه تحلیلی دکارت و فیزیک گالیله و نیوتون نه چیزی را ابطال کردهاند و نه ابطال شدهاند بلکه در تحول تاریخ جای خود را به صورتهای دیگری از علم داده اند که با زمان تناسب دارد. علم ابطال نمیشود بلکه از صحنه تأثیر و منشائیت اثر در زندگی و کارسازی امورِ زمان کنار میرود.
اشاعه این حرفها در کوچه و بازار آن هم به نام فلسفه علم و فلسفه اخلاق اگر به فهم آسیب نرساند اذهان را از درک وضع موجود علم و اخلاق غافل میسازد و غرور دانایی دروغین به وجود میآورد. با رواج این حرفها تحقیق در راه پیشرفت علم و شرایط پیمودن آن آسان نبود.
مشکل های دیگر از جمله طرح و اعلام سیاست علم بین المللی نیز اندیشیدن به سیاست علم ملی را دشوارتر کرد. اگر تعبیر علم ملی را نمیپسندید عرض میکنم که علم جهانی است اما بسط و توسعه و پیشرفت آن به شرایط و امکانهای هر کشور بستگی دارد.
🔸کاری که من به عهده گرفتم
کاری که من به عهده گرفتم بیان اهمیت علم در زمان کنونی و لزوم هموار کردن راه پژوهش و تأکید بر لزوم قرار گرفتن علم در نظام کلی کشور بود. این کار گرچه در ظاهر سهل مینماید نه فقط آسان نبود و نیست بلکه کسانی نیز آن را زائد و غیرلازم میدانستند اما هرچه بود کمکم جای خود را باز کرد و اکنون بیشتر کسانی که در سیاست علم و برنامهریزی پژوهش کار میکنند کم و بیش به اینکه علم یک امر انتزاعی نیست و شأنی از شئون جامعه و پیوسته به آنست و نیز به نظام علم و لزوم تناسب پژوهشها با برنامه توسعه توجه دارند.
فرهنگستان نمیتوانسته است یک تنه و تنها با اتخاذ تصمیمهایی که هیچ سازمانی ملزم به قبول و پیروی از آنها نیست این وظیفه را چنان که باید انجام دهد. اما به این نکته هم میبایست توجه کرد که تا شرایط امکان پیشرفت علم روشن نشود و دانشمندان و متصدیان اداره کشور به این امر خودآگاهی پیدا نکنند علم در راه پیشرفت منظم قرار نمیگیرد.
🔸سیاست و علم
اینجاست که سیاست و علم به هم نزدیک میشوند. راستی علم و سیاست با هم چه نسبت دارند؟ این دو، دو شأن پیوسته به هم در جهان کنونی اند. در این جهان علم از سیاست فرمان نمیبرد و به آن فرمان هم نمیدهد. نسبت سیاست با علم نسبتی پیچیده است. آنچه میدانیم اینست که گاهی سیاست سودای بهره برداری از علم برای رسیدن به مقاصد خود دارد.
در اینکه علم میتواند به سیاست خدمت کند تردید نیست. سیاست و علم در همه جا به هم مدد رسانده اند و میرسانند اما این خدمت و مددکاری اقتضاها و شرایطی دارد که اگر به درستی رعایت نشود چه بسا که به علم آسیب برسد و سیاست هم بهره ای نبرد. این وضع در تاریخ اتحاد جماهیر شوروی آزمایش شده است. سیاست و علم دو یار همراهند که باید در کنار هم و پشتیبان یکدیگر باشند بی آنکه از یکدیگر اطاعت بخواهند و در کار یکدیگر دخالت کنند.
#دکتر_داوری_اردکانی
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructure
🔹سخنرانی در فرهنگستان علوم/۶ شهریور ۱۴۰۲
🔸علم از جمله شئون جامعه/ طرح بعضی نظرها
علم از جمله شئون جامعه است و با شئون دیگر یعنی فرهنگ و سیاست و اقتصاد و شیوه زندگی و کار و معاش نسبت دارد و در این نسبت است که پیشرفت میکند. با درک و فهم این معنی است که میتوان برنامه پیشرفت علم را طراحی و تدوین کرد.
به گمان من طرح بعضی نظرها و بحثها در اوایل انقلاب باعث شد که نظرها از امور اساسی و مهم و منجمله از نظام علم و جایگاهی که در برنامه توسعه کشور دارد منصرف شود. از جمله آنها طرح مطالب بسیار انتزاعی و سطحی و نشر و ترویج آنها در کوچه و بازار به عنوان صورت کامل فلسفه علم و فلسفه اخلاق بود.
حرفهایی از این قبیل که «باید از هست بیرون نمی آید» یا «علم اثبات پذیر نیست، ابطال پذیر است»، متضمن هیچ فکر و نظری نیست بلکه بیان وصف و صفتی برای علم است که در شأن علم نیست. تاکنون هیچکس نگفته است که باید از هست و است بیرون میآید تا لازم باشد نوابغی بیایند و کشف کنند که بیرون نمیآید. علم هم نیاز به اثبات ندارد و خود عین اثبات است. درستی یک پژوهش را هم نباید اثبات کرد زیرا پژوهش یافت علم درست و معتبر است.
علم ابطال نمیشود. هندسه اقلیدس و هندسه تحلیلی دکارت و فیزیک گالیله و نیوتون نه چیزی را ابطال کردهاند و نه ابطال شدهاند بلکه در تحول تاریخ جای خود را به صورتهای دیگری از علم داده اند که با زمان تناسب دارد. علم ابطال نمیشود بلکه از صحنه تأثیر و منشائیت اثر در زندگی و کارسازی امورِ زمان کنار میرود.
اشاعه این حرفها در کوچه و بازار آن هم به نام فلسفه علم و فلسفه اخلاق اگر به فهم آسیب نرساند اذهان را از درک وضع موجود علم و اخلاق غافل میسازد و غرور دانایی دروغین به وجود میآورد. با رواج این حرفها تحقیق در راه پیشرفت علم و شرایط پیمودن آن آسان نبود.
مشکل های دیگر از جمله طرح و اعلام سیاست علم بین المللی نیز اندیشیدن به سیاست علم ملی را دشوارتر کرد. اگر تعبیر علم ملی را نمیپسندید عرض میکنم که علم جهانی است اما بسط و توسعه و پیشرفت آن به شرایط و امکانهای هر کشور بستگی دارد.
🔸کاری که من به عهده گرفتم
کاری که من به عهده گرفتم بیان اهمیت علم در زمان کنونی و لزوم هموار کردن راه پژوهش و تأکید بر لزوم قرار گرفتن علم در نظام کلی کشور بود. این کار گرچه در ظاهر سهل مینماید نه فقط آسان نبود و نیست بلکه کسانی نیز آن را زائد و غیرلازم میدانستند اما هرچه بود کمکم جای خود را باز کرد و اکنون بیشتر کسانی که در سیاست علم و برنامهریزی پژوهش کار میکنند کم و بیش به اینکه علم یک امر انتزاعی نیست و شأنی از شئون جامعه و پیوسته به آنست و نیز به نظام علم و لزوم تناسب پژوهشها با برنامه توسعه توجه دارند.
فرهنگستان نمیتوانسته است یک تنه و تنها با اتخاذ تصمیمهایی که هیچ سازمانی ملزم به قبول و پیروی از آنها نیست این وظیفه را چنان که باید انجام دهد. اما به این نکته هم میبایست توجه کرد که تا شرایط امکان پیشرفت علم روشن نشود و دانشمندان و متصدیان اداره کشور به این امر خودآگاهی پیدا نکنند علم در راه پیشرفت منظم قرار نمیگیرد.
🔸سیاست و علم
اینجاست که سیاست و علم به هم نزدیک میشوند. راستی علم و سیاست با هم چه نسبت دارند؟ این دو، دو شأن پیوسته به هم در جهان کنونی اند. در این جهان علم از سیاست فرمان نمیبرد و به آن فرمان هم نمیدهد. نسبت سیاست با علم نسبتی پیچیده است. آنچه میدانیم اینست که گاهی سیاست سودای بهره برداری از علم برای رسیدن به مقاصد خود دارد.
در اینکه علم میتواند به سیاست خدمت کند تردید نیست. سیاست و علم در همه جا به هم مدد رسانده اند و میرسانند اما این خدمت و مددکاری اقتضاها و شرایطی دارد که اگر به درستی رعایت نشود چه بسا که به علم آسیب برسد و سیاست هم بهره ای نبرد. این وضع در تاریخ اتحاد جماهیر شوروی آزمایش شده است. سیاست و علم دو یار همراهند که باید در کنار هم و پشتیبان یکدیگر باشند بی آنکه از یکدیگر اطاعت بخواهند و در کار یکدیگر دخالت کنند.
#دکتر_داوری_اردکانی
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructure
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: سیاست و علم دو یار همراهند بی آنکه از یکدیگر اطاعت بخواهند و در کار یکدیگر دخالت کنند
🔸سخنرانی در فرهنگستان علوم/6 شهریور ۱۴۰۲
🔹علم از جمله شئون جامعه است و با شئون دیگر یعنی فرهنگ و سیاست و اقتصاد و شیوه زندگی و کار و معاش نسبت دارد و در این نسبت است که پیشرفت میکند.
🔹راستی علم و سیاست با هم چه نسبتی دارند؟ این دو، دو شأن پیوسته به هم در جهان کنونی اند. در این جهان علم از سیاست فرمان نمیبرد و به آن فرمان هم نمیدهد. "نسبت سیاست با علم نسبتی پیچیده است".
🔹سیاست و علم در همه جا به هم مدد رساندهاند و میرسانند اما این خدمت و مددکاری اقتضاءها و شرایطی دارد که اگر به درستی رعایت نشود، چه بسا که به علم آسیب برسد و سیاست هم بهرهای نبرد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔸سخنرانی در فرهنگستان علوم/6 شهریور ۱۴۰۲
🔹علم از جمله شئون جامعه است و با شئون دیگر یعنی فرهنگ و سیاست و اقتصاد و شیوه زندگی و کار و معاش نسبت دارد و در این نسبت است که پیشرفت میکند.
🔹راستی علم و سیاست با هم چه نسبتی دارند؟ این دو، دو شأن پیوسته به هم در جهان کنونی اند. در این جهان علم از سیاست فرمان نمیبرد و به آن فرمان هم نمیدهد. "نسبت سیاست با علم نسبتی پیچیده است".
🔹سیاست و علم در همه جا به هم مدد رساندهاند و میرسانند اما این خدمت و مددکاری اقتضاءها و شرایطی دارد که اگر به درستی رعایت نشود، چه بسا که به علم آسیب برسد و سیاست هم بهرهای نبرد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر بیژن عبدالکریمی: تودهها با خشم و کینههایشان شبهروشنفکران را هدایت میکنند
♦️گفتوگو با ایبنا/ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔹جریان روشنفکری در مبتذلترین روزهای خود، به شدت اسیر لمپنیسم و پوپولیسم شده است. تودهها با خشم و کینههایشان شبهروشنفکران را هدایت میکنند.
🔹رابطه روشنفکر و مردم برعکس شده است و روشنفکر طوری صحبت میکند که مخاطب و فالوور جمع کند و کمتر مسائل کشور را در یک تصویر بزرگتر فهم میکند. روشنفکران آنچنان اسیر دگماتیسماند که تن به روند گفتوگویی نمیدهند.
🔹پرسش انتقادی من از روشنفکران، حاکمیت سیاسی و وفاداران به گفتمان انقلاب این است: آیا ما میتوانیم با همان منطق فهم اندکی از دردها و رنجهای تودههای وسیع جامعۀ ایرانی بکاهیم؟
🔹ما نیازمند یک شیفت پاردایمی در نوع نگرش و روش فهم و تحلیل مسائل اجتماعی ایران در میان روشنفکران و نخبگان سیاسی و اجتماعی کشور هستیم و این تغییر منطق و پارادایم یقیناً از رهگذر بازتعریف و بازتفسیر مناسبات میان روشنفکران، گفتمان انقلاب و حاکمیت سیاسی ایران میگذرد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
♦️گفتوگو با ایبنا/ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔹جریان روشنفکری در مبتذلترین روزهای خود، به شدت اسیر لمپنیسم و پوپولیسم شده است. تودهها با خشم و کینههایشان شبهروشنفکران را هدایت میکنند.
🔹رابطه روشنفکر و مردم برعکس شده است و روشنفکر طوری صحبت میکند که مخاطب و فالوور جمع کند و کمتر مسائل کشور را در یک تصویر بزرگتر فهم میکند. روشنفکران آنچنان اسیر دگماتیسماند که تن به روند گفتوگویی نمیدهند.
🔹پرسش انتقادی من از روشنفکران، حاکمیت سیاسی و وفاداران به گفتمان انقلاب این است: آیا ما میتوانیم با همان منطق فهم اندکی از دردها و رنجهای تودههای وسیع جامعۀ ایرانی بکاهیم؟
🔹ما نیازمند یک شیفت پاردایمی در نوع نگرش و روش فهم و تحلیل مسائل اجتماعی ایران در میان روشنفکران و نخبگان سیاسی و اجتماعی کشور هستیم و این تغییر منطق و پارادایم یقیناً از رهگذر بازتعریف و بازتفسیر مناسبات میان روشنفکران، گفتمان انقلاب و حاکمیت سیاسی ایران میگذرد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 ضرورتِ داوریاندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: او به ما آموخت که باید به جهان، زمان و تاریخ خود و به جایگاه و موقعیت جامعۀ خود در جهان و شرایط کنونی بیندیشیم
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹سیاستنامه 292
🔹ضرورت داوریاندیشی ایرانیان؛ بخش پنجم
🔸عدم دعوت به خویش
همه کسانی که داوری را کم و بیش از نزدیک میشناسند میدانند که او از ادبی سرشار، حسنِ سلوک کریمانه، جانی عاری از خشم، نفرت و کینه توزی و وجودی مملو از لطف برخوردار است. اما برخلاف باور رایج در روزگار کنونی اخلاق نه صرفاً امری فردی و روانشناختی بلکه واقعیتی وجودشناختی و معرفت شناختی نیز است.
🔸همگان در مواجهه با جهان میکوشند بر پدیدارها چیره شوند، اما متفکران به این حقیقت به خوبی آگاهند که در مواجهه با جهان باید بر خود و نه بر پدیدارها چیره شد. تسلط بر خویشتن شرط آغاز تفکر اصیل است.
🔸تفکر نوعی فرارَوی از خویش است و انسان متفکر با این فرارَوی به ساحت تفکر گام میگذارد. تفکر فراروی است این فراروی با فرو شدن آغاز میشود. با چنین آغازی راه وی قطعی میشود. تفکر حاصل مواجهه انسان با جهان است. در مواجهه با جهان دو امکان بنیادین در برابر انسان وجود دارد. این دو امکان عبارتند از: (الف) خودبنیادی یا اراده معطوف به قدرت، و (ب) دگربنیادی یا اراده معطوف به حقیقت.
🔸نامتفکر یا سوبژه خودبنیاد، پدیدارها و هر آنچه هست را به مثابه چیزها و وضعیتهای متعلق به خویش تلقی کرده آنها را متوقف و مسدود میسازد. او پدیدارها را در ذات خودشان رها نمیکند، بلکه میکوشد هر آنچه هست را تا سطح فهم خویش فروکاهد و سپس به تجزیه و تحلیل و ارزیابی آن بپردازد. سوبژه خودبنیاد به صورتبخشهای آزادانه و خودانگیخته خویش از هستی پدیدارها بیش از خودِ هستی پدیدارها ارزش و اعتبار میبخشد. اراده او معطوف به خویش و بسط قدرت خویشتن است. اما تا فرد خود را تحت امر خویش قرار نداده، در برابر پدیدارها و آنچه هست به خوارداشت خویش نپردازد، نمیتواند به ساحت تفکر اصیل گام گذارد.
🔸متفکران با مهمیز زدن بر اراده معطوف به قدرت خویش و خوارداشت آن میکوشند اراده خود را بر رویدادگی تاریخ هستی هماهنگ و سازگار سازند و بدین وسیله، آزادی، اقتدار و معنا را در بالاترین حد ممکن تجربه کنند. دوری از دعوت به خویش عدم تلاش برای بزرگنمایی و برای خود ارزشی بیش از آن چیزی که هست، قائل نشدن، شاگردپروری و شاگردنوازی و تفسیرهای کریمانه از تلاشهای دانشجویانی که در پرتاب اندیشههای وی میاندیشند، همه و همه نشانههایی از تعلق خاطر به حقیقتی است که داوری کمتر از آن سخن گفته اما جانش لبریز از آن بوده است. بر اساس دریافتی که بنده از سرشت فلسفه و تفکر دارم «خوارداشت خویش و عدم دعوت به خویشتن» عنصری اجتنابناپذیر از تفکر فلسفی است. این اوصاف در داوری به وضوح دیده میشود.
🔸تفکر تاریخی و غیرانتفاعی
داوری برخلاف اغلب صاحبنظران، روشنفکران و سنتگرایان ما، درباره مسائل جامعۀ ایران، هرگز نه در فضایی ذهنی، انتزاعی، اثیری، توهمی، رمانتیک و در یک کلمه غیر تاریخی، بلکه همواره بر اساس نگرش تاریخی و در فضایی واقعی و با توجه به امکانات و تقدیر تاریخی ما در عالم تجدد و در جهان کنونی سخن گفته است.
🔸او به ما آموخت که باید به جهان، زمان و تاریخ خود و به جایگاه و موقعیت جامعه خود در جهان و شرایط کنونی بیندیشیم. با این تلقی است که وی دهههاست به وضع یا به تقدیر توسعه نیافتگی ما میاندیشد و وضع کنونی ما و همه مسائل و بحرانهای آن را نه صرفاً امور سطحی و گذرای سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی بلکه به منزله موقعیتی تاریخی و بسیار دشوار میفهمد که به سهولت و با امکانات کنونیمان به سادگی نمیتوان بر آن فائق آمد.
🔸او بر اساس نگرشی تاریخی کوشید نسبت ما با گذشته، حال و آیندهمان را مورد تأمل قرار دهد. او ساده اندیشانه از سنت و گذشتمان سخن نگفت، زیرا در شرایط تاریخی کنونی از سنت تاریخی ما چیز زیادی باقی نمانده است و جهان تجدد تمام شرق و سنت ما را تحت سیطرۀ خویش درآورده است.
🔸او بر اساس درکی تاریخی و انضمامی و نه در چارچوب تفکری انتزاعی و توهمی به خوبی به این امر واقع شده است که هرچه در هر جا هست، به غرب تعلق دارد و رنگ غربی به خود گرفته است. حتی ناسزایی هم که به غرب میدهیم محتوا و مضمونش را وامدار غرب هستیم. او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ضرورت_داوری_اندیشی_ایرانیان
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹سیاستنامه 292
🔹ضرورت داوریاندیشی ایرانیان؛ بخش پنجم
🔸عدم دعوت به خویش
همه کسانی که داوری را کم و بیش از نزدیک میشناسند میدانند که او از ادبی سرشار، حسنِ سلوک کریمانه، جانی عاری از خشم، نفرت و کینه توزی و وجودی مملو از لطف برخوردار است. اما برخلاف باور رایج در روزگار کنونی اخلاق نه صرفاً امری فردی و روانشناختی بلکه واقعیتی وجودشناختی و معرفت شناختی نیز است.
🔸همگان در مواجهه با جهان میکوشند بر پدیدارها چیره شوند، اما متفکران به این حقیقت به خوبی آگاهند که در مواجهه با جهان باید بر خود و نه بر پدیدارها چیره شد. تسلط بر خویشتن شرط آغاز تفکر اصیل است.
🔸تفکر نوعی فرارَوی از خویش است و انسان متفکر با این فرارَوی به ساحت تفکر گام میگذارد. تفکر فراروی است این فراروی با فرو شدن آغاز میشود. با چنین آغازی راه وی قطعی میشود. تفکر حاصل مواجهه انسان با جهان است. در مواجهه با جهان دو امکان بنیادین در برابر انسان وجود دارد. این دو امکان عبارتند از: (الف) خودبنیادی یا اراده معطوف به قدرت، و (ب) دگربنیادی یا اراده معطوف به حقیقت.
🔸نامتفکر یا سوبژه خودبنیاد، پدیدارها و هر آنچه هست را به مثابه چیزها و وضعیتهای متعلق به خویش تلقی کرده آنها را متوقف و مسدود میسازد. او پدیدارها را در ذات خودشان رها نمیکند، بلکه میکوشد هر آنچه هست را تا سطح فهم خویش فروکاهد و سپس به تجزیه و تحلیل و ارزیابی آن بپردازد. سوبژه خودبنیاد به صورتبخشهای آزادانه و خودانگیخته خویش از هستی پدیدارها بیش از خودِ هستی پدیدارها ارزش و اعتبار میبخشد. اراده او معطوف به خویش و بسط قدرت خویشتن است. اما تا فرد خود را تحت امر خویش قرار نداده، در برابر پدیدارها و آنچه هست به خوارداشت خویش نپردازد، نمیتواند به ساحت تفکر اصیل گام گذارد.
🔸متفکران با مهمیز زدن بر اراده معطوف به قدرت خویش و خوارداشت آن میکوشند اراده خود را بر رویدادگی تاریخ هستی هماهنگ و سازگار سازند و بدین وسیله، آزادی، اقتدار و معنا را در بالاترین حد ممکن تجربه کنند. دوری از دعوت به خویش عدم تلاش برای بزرگنمایی و برای خود ارزشی بیش از آن چیزی که هست، قائل نشدن، شاگردپروری و شاگردنوازی و تفسیرهای کریمانه از تلاشهای دانشجویانی که در پرتاب اندیشههای وی میاندیشند، همه و همه نشانههایی از تعلق خاطر به حقیقتی است که داوری کمتر از آن سخن گفته اما جانش لبریز از آن بوده است. بر اساس دریافتی که بنده از سرشت فلسفه و تفکر دارم «خوارداشت خویش و عدم دعوت به خویشتن» عنصری اجتنابناپذیر از تفکر فلسفی است. این اوصاف در داوری به وضوح دیده میشود.
🔸تفکر تاریخی و غیرانتفاعی
داوری برخلاف اغلب صاحبنظران، روشنفکران و سنتگرایان ما، درباره مسائل جامعۀ ایران، هرگز نه در فضایی ذهنی، انتزاعی، اثیری، توهمی، رمانتیک و در یک کلمه غیر تاریخی، بلکه همواره بر اساس نگرش تاریخی و در فضایی واقعی و با توجه به امکانات و تقدیر تاریخی ما در عالم تجدد و در جهان کنونی سخن گفته است.
🔸او به ما آموخت که باید به جهان، زمان و تاریخ خود و به جایگاه و موقعیت جامعه خود در جهان و شرایط کنونی بیندیشیم. با این تلقی است که وی دهههاست به وضع یا به تقدیر توسعه نیافتگی ما میاندیشد و وضع کنونی ما و همه مسائل و بحرانهای آن را نه صرفاً امور سطحی و گذرای سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی بلکه به منزله موقعیتی تاریخی و بسیار دشوار میفهمد که به سهولت و با امکانات کنونیمان به سادگی نمیتوان بر آن فائق آمد.
🔸او بر اساس نگرشی تاریخی کوشید نسبت ما با گذشته، حال و آیندهمان را مورد تأمل قرار دهد. او ساده اندیشانه از سنت و گذشتمان سخن نگفت، زیرا در شرایط تاریخی کنونی از سنت تاریخی ما چیز زیادی باقی نمانده است و جهان تجدد تمام شرق و سنت ما را تحت سیطرۀ خویش درآورده است.
🔸او بر اساس درکی تاریخی و انضمامی و نه در چارچوب تفکری انتزاعی و توهمی به خوبی به این امر واقع شده است که هرچه در هر جا هست، به غرب تعلق دارد و رنگ غربی به خود گرفته است. حتی ناسزایی هم که به غرب میدهیم محتوا و مضمونش را وامدار غرب هستیم. او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ضرورت_داوری_اندیشی_ایرانیان
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 ضرورتِ داوریاندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: داوری وضع کنونی ما را به منزله موقعیتی تاریخی میفهمد که در صورت عدم توجه به آن، ارزشخواهی به جریانی مولد خشونت تبدیل خواهد شد
♦️دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
♦️خلاصه بخش پنجم
🔹داوری درباره مسائل جامعۀ ایران، همواره بر اساس نگرش تاریخی و در فضایی واقعی و با توجه به امکانات و تقدیر تاریخی ما در عالم تجدد و در جهان کنونی سخن گفته است.
🔹داوری وضع کنونی ما و همه مسائل و بحرانهای آن را به منزله موقعیتی تاریخی و بسیار دشوار میفهمد که به سهولت و با امکانات کنونیمان به سادگی نمیتوان بر آن فائق آمد.
🔹او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند و به آنها هشدار میدهد که در صورت عدم توجه به شرایط و امکانات تاریخی، این ارزشها به الفاظ و مفاهیمی صرف و حتی سرد، عبوس و خشونتآمیز تبدیل خواهند شد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
♦️دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
♦️خلاصه بخش پنجم
🔹داوری درباره مسائل جامعۀ ایران، همواره بر اساس نگرش تاریخی و در فضایی واقعی و با توجه به امکانات و تقدیر تاریخی ما در عالم تجدد و در جهان کنونی سخن گفته است.
🔹داوری وضع کنونی ما و همه مسائل و بحرانهای آن را به منزله موقعیتی تاریخی و بسیار دشوار میفهمد که به سهولت و با امکانات کنونیمان به سادگی نمیتوان بر آن فائق آمد.
🔹او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند و به آنها هشدار میدهد که در صورت عدم توجه به شرایط و امکانات تاریخی، این ارزشها به الفاظ و مفاهیمی صرف و حتی سرد، عبوس و خشونتآمیز تبدیل خواهند شد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
به نام خدا
🌐 شرحی بر ساختارهایِ ایرانی
🔹شماره: یک
🔹مقدمه
🔸مبتنی بر تفاهم و قرارداد، "ساختار، نسبتِ ما و داده و بررسی جهاتِ مفهومی و زوایایِ آن" است. ساختارهایِ ایرانی پیش و بیش از پرداختهایِ متنشناسانه، رفتاری روششناسانه دارد. مفهوم و معرفت، در روندِ تاریخی، با فردِ ایرانی، چگونه، دارایِ نسبت، و دارایِ چگونه نسبتی است؟
🔸مفاهیم و افراد در نوع و مدلِ ایرانی چگونه بر هم اثر میگذارند؟ این اتفاق در سایر ملل با چه سیرِ تحوّلی، همراه بودهاست؟
🔸در ساختارهای ایرانی، ازتحلیلِ متنها و فضا و فرم درونیِ آنها پرهیز و نهایتاً متنی توصیه نمیشود. ورود به ساختارهایِ ایرانی نیازمندِ چارچوبی از خلأ است.
🔸بازیگران اصلی صحنه در ساختارهایِ ایرانی، دو مؤلفۀ فردِ ایرانی و مفهومِ ایرانی است. در درنگِ اخیر، شکلگیری مفهوم در ساحتِ انسانِ ایرانی و سپس رابطۀ رفت و برگشتی میان این دو مؤلفه مورد نظر است.
🔸آیا در جامعۀ تاریخی ایرانی، مرزی در این رابطه احساس شدهاست؟ چه کسانی و چگونه به این مرز پرداختهاند؟
#شرحی_بر_ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 شرحی بر ساختارهایِ ایرانی
🔹شماره: یک
🔹مقدمه
🔸مبتنی بر تفاهم و قرارداد، "ساختار، نسبتِ ما و داده و بررسی جهاتِ مفهومی و زوایایِ آن" است. ساختارهایِ ایرانی پیش و بیش از پرداختهایِ متنشناسانه، رفتاری روششناسانه دارد. مفهوم و معرفت، در روندِ تاریخی، با فردِ ایرانی، چگونه، دارایِ نسبت، و دارایِ چگونه نسبتی است؟
🔸مفاهیم و افراد در نوع و مدلِ ایرانی چگونه بر هم اثر میگذارند؟ این اتفاق در سایر ملل با چه سیرِ تحوّلی، همراه بودهاست؟
🔸در ساختارهای ایرانی، ازتحلیلِ متنها و فضا و فرم درونیِ آنها پرهیز و نهایتاً متنی توصیه نمیشود. ورود به ساختارهایِ ایرانی نیازمندِ چارچوبی از خلأ است.
🔸بازیگران اصلی صحنه در ساختارهایِ ایرانی، دو مؤلفۀ فردِ ایرانی و مفهومِ ایرانی است. در درنگِ اخیر، شکلگیری مفهوم در ساحتِ انسانِ ایرانی و سپس رابطۀ رفت و برگشتی میان این دو مؤلفه مورد نظر است.
🔸آیا در جامعۀ تاریخی ایرانی، مرزی در این رابطه احساس شدهاست؟ چه کسانی و چگونه به این مرز پرداختهاند؟
#شرحی_بر_ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 شرحی بر ساختارهای ایرانی
🔹شماره: دو
🔹فلسفهای برای امروز
🔸محصولِ حرکت، به سمتِ مفهوم، دچار شدن به فلسفه است. مفهوم، از آنِ فلسفه و فلسفه سؤالِ شریفتر است. فلسفه، دوستداریِ دانش یا خرد و مطالعۀ نظاممند و سیستماتیک و طرح سؤالاتی کلیتر، از یک موضوع یا مسأله، که احوالی از آن، به جهت هستی و واقعیت، روشن گشته، به امید آنکه امکانی برای دستکاری در واقعیت یا توضیح آن فراهم گردد.
🔸با همین مقدار معنا و تعریف از فلسفه، اگر برای "آنچه امروز، در ایران هستیم"، بین دوآلیسم و دوگانه انگاریِ "فلسفه ورزیدن و فلسفه نورزیدن"، راه اول را انتخاب کنیم، ساختارهای ایرانی به دنبال فلسفۀ وضعِ موجود و افزودنِ اضافهای توضیحی است، برای آنچه که در طولِ تاریخ، در ظرفِ ایران پدید آمده است.
🔸راه ِساختارهای ایرانی در این مسیر، نسبت انسانِ ایرانی و مفهوم است.
🔸اولین کنشِ مفهومی، یک ساخت ایجاد میکند و به دنبال آن ما با تجمعی از ساختها یا ساختارهایی مواجه میشویم که این ساختهایِ انسانی، سرنوشت، ملتها را عوض میکنند.
#شرحی_بر_ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🔹شماره: دو
🔹فلسفهای برای امروز
🔸محصولِ حرکت، به سمتِ مفهوم، دچار شدن به فلسفه است. مفهوم، از آنِ فلسفه و فلسفه سؤالِ شریفتر است. فلسفه، دوستداریِ دانش یا خرد و مطالعۀ نظاممند و سیستماتیک و طرح سؤالاتی کلیتر، از یک موضوع یا مسأله، که احوالی از آن، به جهت هستی و واقعیت، روشن گشته، به امید آنکه امکانی برای دستکاری در واقعیت یا توضیح آن فراهم گردد.
🔸با همین مقدار معنا و تعریف از فلسفه، اگر برای "آنچه امروز، در ایران هستیم"، بین دوآلیسم و دوگانه انگاریِ "فلسفه ورزیدن و فلسفه نورزیدن"، راه اول را انتخاب کنیم، ساختارهای ایرانی به دنبال فلسفۀ وضعِ موجود و افزودنِ اضافهای توضیحی است، برای آنچه که در طولِ تاریخ، در ظرفِ ایران پدید آمده است.
🔸راه ِساختارهای ایرانی در این مسیر، نسبت انسانِ ایرانی و مفهوم است.
🔸اولین کنشِ مفهومی، یک ساخت ایجاد میکند و به دنبال آن ما با تجمعی از ساختها یا ساختارهایی مواجه میشویم که این ساختهایِ انسانی، سرنوشت، ملتها را عوض میکنند.
#شرحی_بر_ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 ضرورتِ داوریاندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: داوری رسالتی را عهدهدار بوده است که تنها از عهده متفکران برمیآید: رسالت یاری رساندن به جامعه برای نیل به خودآگاهی
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹سیاستنامه 292
🔹ضرورت داوریاندیشی ایرانیان؛ بخش ششم
🔸او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند و از آنان میپرسد که در جهان کنونی چه راهی را به سوی عدالت یا آزادی میشناسند و به آنها هشدار میدهد که در صورت عدم توجه به شرایط و امکانات تاریخی، این ارزشها به الفاظ و مفاهیمی صرف و حتی سرد، عبوس و خشونتآمیز تبدیل خواهند شد.
🔸داوری به ما میآموزد که میتوان پیوسته از آزادی سخن گفت، بی آنکه با آزادی و آزادیخواهی نسبتی داشت و با صرف تکرار واژگان عقل و عقلانیت و سخنرانی و نوشتن کتاب و مقاله درباره آنها هیچ قومی صاحب عقل و عقلانیت نشده است.
🔸او از آزادیخواهان و عدالت طلبان و مدافعان عقلانیت میخواهد عقل و آزادی و عدالت را نه در صرف ذهنیت و احساسات خویش بلکه در اکنونیت تاریخی ما، یعنی در اینجا و در این زمان، معنا کرده و روشن سازند که چگونه میتوان به آنها رسید!
🔸داوری خود را با ستایش این الفاظ و مفاهیم مشغول نکرده، این اشتغال را بیش از هر چیز به حال آزادی عدالت و عقلانیت مضر میبیند. از نظر داوری، آزادی عدالت و عقلانیت را نه در الفاظ و شعارها بلکه در واقعیت انضمامی و زیستِ تاریخیمان یعنی در کوچه و بازار و در خیابان و در متن حیات واقعی، باید جستجو کرد. از نظر او نمیتوان درباره ارزشها و آرمانها، در فضایی ذهنی و انتزاعی و غیر تاریخی اندیشید، اما به شرایط و امکان تحقق وجودِ این ارزشها در واقعیتِ انضمامی زندگی بیتوجه بود.
🔸خودآگاهی تاریخی به بیتاریخی ما
🔸گفته شد داوری یک استاد دانشگاه یا پژوهشگر و متتبع در آثار فلسفی یا یک مترجم نوشتههای فلسفی نبوده و نیست. برخلاف آنچه بسیاری انجام میدهند تفکر داوری رسالتی را عهدهدار بوده است که تنها از عهده متفکران برمیآید: رسالت یاری رساندن به جامعه برای نیل به خودآگاهی. تفکر چیزی جز خودآگاهی نیست و این تنها فیلسوفان و متفکرانند که نه به آگاهی، بلکه به خودآگاهی و تعیین نسبتشان با جهان، دیگری و خویشتن نظر دارند.
🔸تاکید داوری براندیشیدن به زمان و زمانه و تاریخ خود و به تقدیر توسعه نیافتگی و توجه دادن به مسدود بودن بسیاری از راهها در زمانه سیطره تجدد حاصل همین رسالت است. او به درستی به این خودآگاهی نائل آمد و دانشجویان معنویش را نیز بدان خودآگاه ساخت که توسعه نیافتگی یک امر صرفاً اقتصادی-اجتماعی نیست و نمیتوان فقدان توسعه و عدم دستیابی به مسیر تجدد را صرفاً به یک پروژه سیاسی اجتماعی و اقتصادی تقلیل داد.
🔸او به هیجانات و رمانتیسمِ حاکم بر جامعه ما تن نداد و آزادانه و فارغالبال از مخالفتها و موافقتها، با شکیبایی، بردباری، متانت و تحمل بسیاری از تهمتها و نارواییها در حاشیه به سر باد و در تقدیر توسعه نیافتگی ما تأمل و درنگی متفکرانه کرد. او خودآگاه بود که یافتن مسیری تازه مغایر با آنچه تجدد پیش روی ما میگذارد تا چه اندازه دشوار است.
🔸او در این اواخر حتی مدعی گذر از ایدئولوژی نیست و صعوبت و دشواری این گذر را با تمام وجود لمس میکند و به این صعوبت و دشواری بر خلاف بسیاری خودآگاه است. او به ویژه در آثار اخیرش که نسبت به آثار یکی دو دهه پیش و پس از انقلاب وجوه پدیدارشناسانۀ اصیلتری مییابند، از شرقشناسی های وارونه -در واکنش به منطق شرقشناسی غربی- بسیار فاصله میگیرد.
🔸وی از همان اوان مراحل ورودش به دانشگاه، به خوبی به این حقیقت خودآگاه بود که در روزگار ما از شرق خبری نیست و کمتر کسی برای ما از شرق خبر میآورد یا میتواند پاسخگوی این پرسش باشد که شرق چیست و شرقی کدام، و شرق و شرقیت در تفکر را در کجا و در کدامین ساحات باید جستجو کرد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ضرورت_داوری_اندیشی_ایرانیان
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹سیاستنامه 292
🔹ضرورت داوریاندیشی ایرانیان؛ بخش ششم
🔸او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند و از آنان میپرسد که در جهان کنونی چه راهی را به سوی عدالت یا آزادی میشناسند و به آنها هشدار میدهد که در صورت عدم توجه به شرایط و امکانات تاریخی، این ارزشها به الفاظ و مفاهیمی صرف و حتی سرد، عبوس و خشونتآمیز تبدیل خواهند شد.
🔸داوری به ما میآموزد که میتوان پیوسته از آزادی سخن گفت، بی آنکه با آزادی و آزادیخواهی نسبتی داشت و با صرف تکرار واژگان عقل و عقلانیت و سخنرانی و نوشتن کتاب و مقاله درباره آنها هیچ قومی صاحب عقل و عقلانیت نشده است.
🔸او از آزادیخواهان و عدالت طلبان و مدافعان عقلانیت میخواهد عقل و آزادی و عدالت را نه در صرف ذهنیت و احساسات خویش بلکه در اکنونیت تاریخی ما، یعنی در اینجا و در این زمان، معنا کرده و روشن سازند که چگونه میتوان به آنها رسید!
🔸داوری خود را با ستایش این الفاظ و مفاهیم مشغول نکرده، این اشتغال را بیش از هر چیز به حال آزادی عدالت و عقلانیت مضر میبیند. از نظر داوری، آزادی عدالت و عقلانیت را نه در الفاظ و شعارها بلکه در واقعیت انضمامی و زیستِ تاریخیمان یعنی در کوچه و بازار و در خیابان و در متن حیات واقعی، باید جستجو کرد. از نظر او نمیتوان درباره ارزشها و آرمانها، در فضایی ذهنی و انتزاعی و غیر تاریخی اندیشید، اما به شرایط و امکان تحقق وجودِ این ارزشها در واقعیتِ انضمامی زندگی بیتوجه بود.
🔸خودآگاهی تاریخی به بیتاریخی ما
🔸گفته شد داوری یک استاد دانشگاه یا پژوهشگر و متتبع در آثار فلسفی یا یک مترجم نوشتههای فلسفی نبوده و نیست. برخلاف آنچه بسیاری انجام میدهند تفکر داوری رسالتی را عهدهدار بوده است که تنها از عهده متفکران برمیآید: رسالت یاری رساندن به جامعه برای نیل به خودآگاهی. تفکر چیزی جز خودآگاهی نیست و این تنها فیلسوفان و متفکرانند که نه به آگاهی، بلکه به خودآگاهی و تعیین نسبتشان با جهان، دیگری و خویشتن نظر دارند.
🔸تاکید داوری براندیشیدن به زمان و زمانه و تاریخ خود و به تقدیر توسعه نیافتگی و توجه دادن به مسدود بودن بسیاری از راهها در زمانه سیطره تجدد حاصل همین رسالت است. او به درستی به این خودآگاهی نائل آمد و دانشجویان معنویش را نیز بدان خودآگاه ساخت که توسعه نیافتگی یک امر صرفاً اقتصادی-اجتماعی نیست و نمیتوان فقدان توسعه و عدم دستیابی به مسیر تجدد را صرفاً به یک پروژه سیاسی اجتماعی و اقتصادی تقلیل داد.
🔸او به هیجانات و رمانتیسمِ حاکم بر جامعه ما تن نداد و آزادانه و فارغالبال از مخالفتها و موافقتها، با شکیبایی، بردباری، متانت و تحمل بسیاری از تهمتها و نارواییها در حاشیه به سر باد و در تقدیر توسعه نیافتگی ما تأمل و درنگی متفکرانه کرد. او خودآگاه بود که یافتن مسیری تازه مغایر با آنچه تجدد پیش روی ما میگذارد تا چه اندازه دشوار است.
🔸او در این اواخر حتی مدعی گذر از ایدئولوژی نیست و صعوبت و دشواری این گذر را با تمام وجود لمس میکند و به این صعوبت و دشواری بر خلاف بسیاری خودآگاه است. او به ویژه در آثار اخیرش که نسبت به آثار یکی دو دهه پیش و پس از انقلاب وجوه پدیدارشناسانۀ اصیلتری مییابند، از شرقشناسی های وارونه -در واکنش به منطق شرقشناسی غربی- بسیار فاصله میگیرد.
🔸وی از همان اوان مراحل ورودش به دانشگاه، به خوبی به این حقیقت خودآگاه بود که در روزگار ما از شرق خبری نیست و کمتر کسی برای ما از شرق خبر میآورد یا میتواند پاسخگوی این پرسش باشد که شرق چیست و شرقی کدام، و شرق و شرقیت در تفکر را در کجا و در کدامین ساحات باید جستجو کرد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ضرورت_داوری_اندیشی_ایرانیان
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 ضرورتِ داوریاندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: داوری به هیجانات و رمانتیسمِ حاکم بر جامعه ما تن نداد و آزادانه در تقدیرِ توسعه نیافتگی ما تأمل و درنگی متفکرانه کرد
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹خلاصه بخش ششم
♦️از نظر داوری، آزادی، عدالت و عقلانیت را نه در الفاظ و شعارها بلکه در واقعیت انضمامی و زیستِ تاریخیمان، باید جستجو کرد.
♦️از نظر او نمیتوان درباره ارزشها و آرمانها، در فضایی ذهنی و انتزاعی و غیر تاریخی اندیشید، اما به شرایط و امکان تحقق وجودِ این ارزشها در واقعیتِ انضمامی زندگی بیتوجه بود.
♦️از نظر داوری تفکر چیزی جز خودآگاهی نیست و این تنها فیلسوفان و متفکرانند که نه به آگاهی، بلکه به خودآگاهی و تعیین نسبتشان با جهان، دیگری و خویشتن نظر دارند.
♦️تاکید داوری براندیشیدن به زمان و زمانه و تاریخ خود و به تقدیر توسعه نیافتگی و توجه دادن به مسدود بودن بسیاری از راهها در زمانه سیطره تجدد حاصل همین رسالت است.
♦️او به درستی به این خودآگاهی نائل آمد که توسعه نیافتگی یک امر صرفاً اقتصادی-اجتماعی نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
.
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹خلاصه بخش ششم
♦️از نظر داوری، آزادی، عدالت و عقلانیت را نه در الفاظ و شعارها بلکه در واقعیت انضمامی و زیستِ تاریخیمان، باید جستجو کرد.
♦️از نظر او نمیتوان درباره ارزشها و آرمانها، در فضایی ذهنی و انتزاعی و غیر تاریخی اندیشید، اما به شرایط و امکان تحقق وجودِ این ارزشها در واقعیتِ انضمامی زندگی بیتوجه بود.
♦️از نظر داوری تفکر چیزی جز خودآگاهی نیست و این تنها فیلسوفان و متفکرانند که نه به آگاهی، بلکه به خودآگاهی و تعیین نسبتشان با جهان، دیگری و خویشتن نظر دارند.
♦️تاکید داوری براندیشیدن به زمان و زمانه و تاریخ خود و به تقدیر توسعه نیافتگی و توجه دادن به مسدود بودن بسیاری از راهها در زمانه سیطره تجدد حاصل همین رسالت است.
♦️او به درستی به این خودآگاهی نائل آمد که توسعه نیافتگی یک امر صرفاً اقتصادی-اجتماعی نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
.
🌐دکتر سیدجواد میری ، جامعه شناس ایرانی:
♦️تنها راه تحولات اجتماعی "صندوق رای" است.
♦️به قول مالکوم اِکس برای کنشگری ما باید بین "Ballot" (صندوق رای) یا "Bullet" (گلوله و خشونت) یکی را انتخاب کنیم.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
♦️تنها راه تحولات اجتماعی "صندوق رای" است.
♦️به قول مالکوم اِکس برای کنشگری ما باید بین "Ballot" (صندوق رای) یا "Bullet" (گلوله و خشونت) یکی را انتخاب کنیم.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 دکتر سیدجواد میری ، جامعه شناس ایرانی: سخن اصلی من در باب "صندوق رأی" فراتر از شرکت در انتخابات است/ بشر در دوران مدرن بهتر از "صندوق رای" هنوز نتوانسته ابداع کند
♦️هنگامیکه گفتم تنها راه تحولات اجتماعی "صندوق رأی" است بسیاری چنین پنداشتند که مقصودم دعوت به "شرکت" در انتخابات است اما منظورم این نبوده و نیست.
🔸سخن اصلی من در باب "صندوق رای" فراتر از شرکت در انتخابات است.
🔸بحث "مشارکت مدنی" به معنای وسیع کلمه است که صندوق رای یکی از اضلاع مهم آن است. بشر در دوران مدرن بهتر از "صندوق رای" هنوز نتوانسته ابداع کند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
♦️هنگامیکه گفتم تنها راه تحولات اجتماعی "صندوق رأی" است بسیاری چنین پنداشتند که مقصودم دعوت به "شرکت" در انتخابات است اما منظورم این نبوده و نیست.
🔸سخن اصلی من در باب "صندوق رای" فراتر از شرکت در انتخابات است.
🔸بحث "مشارکت مدنی" به معنای وسیع کلمه است که صندوق رای یکی از اضلاع مهم آن است. بشر در دوران مدرن بهتر از "صندوق رای" هنوز نتوانسته ابداع کند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 دکتر سیدجواد میری ، جامعه شناس ایرانی: این جمهوری برآمده از موجودیت تاریخی ماست با تمامی کمیها و کاستیهایش
🔹 ۴تیرماه۱۴۰۳
🔹به نظرم این تلاطمات و تردیدها و تصمیمها و تاملات در پیش از انتخابات همگی ما را به یک نکته مهم و کلیدی سوق میدهند و آن این است که این "جمهوری اسلامی" تمام نشده است.
🔸امکانهایش ریشه در ذهن و زبان و جهان و تاریخ "ما" دارد.
♦️این جمهوری برآمده از موجودیت تاریخی ماست با تمامی کمیها و کاستیهایش.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🔹 ۴تیرماه۱۴۰۳
🔹به نظرم این تلاطمات و تردیدها و تصمیمها و تاملات در پیش از انتخابات همگی ما را به یک نکته مهم و کلیدی سوق میدهند و آن این است که این "جمهوری اسلامی" تمام نشده است.
🔸امکانهایش ریشه در ذهن و زبان و جهان و تاریخ "ما" دارد.
♦️این جمهوری برآمده از موجودیت تاریخی ماست با تمامی کمیها و کاستیهایش.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 دکتر یونس احمدی دینپژوه، ساختارپژوه:
این روزها، در ایام انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری با وجود همه کمی و کاستیها، میتوانیم شاهد «پرواز بلند دموکراسی فرهنگی و مردمسالاری دینی» در کشور باشیم.
♦️ما بخش مهمی از آغاز یک تاریخ برای ایرانیم.
🔹ما سهمی مهم در ورود ایران به عصری داریم که در آن تصمیمگیریها نیازمند پشتوانه حمایتی انسان ایرانی صاحب رأی است و باید به او یک مراجعه اثرگذار داشت. در این خصوص ما بخشی از یک روندیم.
🔹چه صحنه ماندگاری است وقتی همه باید در انتظار بمانند و ببینند مردم چه تصمیمی خواهند گرفت. تکرار و تمرین این صحنهها، با خود برکت و عاقبت به خیری به همراه دارد.
🔹مردم، چه با میل ما باشند، چه بر میل ما، کثرت، فراوانی و وسعتند. حق و نعمت با مردم است.
🔹ساختاری که بدون رأی مردم توقف میکند، وضعیت اصیلی است که باید از آن و روندهایش محافظت کرد و به آیندگان تحویل داد. بل لله الأمر جميعاً.
🔸 ۱۵ تیرماه ۱۴۰۳
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
این روزها، در ایام انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری با وجود همه کمی و کاستیها، میتوانیم شاهد «پرواز بلند دموکراسی فرهنگی و مردمسالاری دینی» در کشور باشیم.
♦️ما بخش مهمی از آغاز یک تاریخ برای ایرانیم.
🔹ما سهمی مهم در ورود ایران به عصری داریم که در آن تصمیمگیریها نیازمند پشتوانه حمایتی انسان ایرانی صاحب رأی است و باید به او یک مراجعه اثرگذار داشت. در این خصوص ما بخشی از یک روندیم.
🔹چه صحنه ماندگاری است وقتی همه باید در انتظار بمانند و ببینند مردم چه تصمیمی خواهند گرفت. تکرار و تمرین این صحنهها، با خود برکت و عاقبت به خیری به همراه دارد.
🔹مردم، چه با میل ما باشند، چه بر میل ما، کثرت، فراوانی و وسعتند. حق و نعمت با مردم است.
🔹ساختاری که بدون رأی مردم توقف میکند، وضعیت اصیلی است که باید از آن و روندهایش محافظت کرد و به آیندگان تحویل داد. بل لله الأمر جميعاً.
🔸 ۱۵ تیرماه ۱۴۰۳
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐خروجی انتخابات ریاست جمهوری در ایران/ دکتر یونس احمدی: خروجی انتخابات ریاست جمهوری در ایران علاوه بر تعیین رئیسجمهور، نوعی گفتمانسازی نیز محسوب میشود. دموکراسی یک "امر کنترل شده" در میان همۀ ساختارهاست
♦️دکتر یونس احمدی: دینپژوه، ساختارپژوه
♦️مصاحبه با ایسنا/ بخش اول
♦️مرداد1403
🔹خُب من برای این مصاحبه از شما تشکر میکنم و در روششناسی بحث میخواهم چند نکتهای را عرض کنم. فرض ما این است، الآن من در مقابل سؤالاتی که میفرمایید در واقع کالایی را میخواهم به شما عرضه بکنم. این کالایِ فکری از یک مخزنِ اندیشه صادر میشود که اگر این مخزن را شناسایی کنیم، بهتر میتوانیم در مرحله بعدی پاسخهایی را که میدهیم توضیح دهیم و یا فهم و نوع شناسی کنیم.
🔹به هر صورت هر فردی از یک مخزنِ اندیشه، سؤالات را پاسخ میدهد و واردِ مورد و موضوعات میشود. مخزنشناسیِ اندیشه یک بخش از روششناسی گفتگو است که لازم است ما در ابتدای مصاحبهها اگر میخواهیم نوعی ورود علمیتر به بحث داشته باشیم آن را طرح کنیم. ورود علمی به معنای ورود اقتصادی و جلوگیری از پرگوئی است.
🔹از خصوصیات ذهنیت Attitude من برای ورود به بحث _که البته مصطلح است و در برخی از زبانها گفته میشود، ذهنیت، همه چیزِ بحث است_ این است که من مثبتاندیشی و واقعنگری را در دستور کار قرار میدهم و سؤالات را با این روش پاسخ میدهم.
🔹برای درک مشترک از بحث، شما مفروض بگیرید که میخواهید مسیری را با خودرویی طی کنید و آن مسیر نیاز به ۱۰۰ واحد سوخت دارد و شما ۶۰ واحد از سوخت با خود همراه دارید، در واقع "مثبتِ سوخت" شما ۶۰ است و عدم وجود سوخت 40 واحد است.
🔹به یک بیان، اینجا شما، با خودرویی که در اختیار دارید به همان اندازه که سوخت دارید میتوانید مسیر را طی کنید، مابقِیِ ظرفیتِ اسمیِ سوخت شما موجود نیست و نمیتوانید روی آن حساب کنید پس "سوختِ شما" یک مقدار است و "ناسوختِ شما" یک مقدار و مشخص است.
🔹تئوری من در این مصاحبه این است که روی زمین حرکت کنم و با منابع موجود و افعالِ قابل لمس به سؤالات پاسخ بدهم. ناموجودیها و مشکلات جزءِ ناسوخت هستند و نمیتوانند برای توضیح کارکرد یک سیستم و ساختار به کار گرفته شوند. البته میتوانند "بهانهها"یِ خوبی باشند، اما روش من در این مصاحبه این نیست که با بهانهجویی به سؤالات پاسخ بدهم.
🔹همیشه علیه شما نیروهای مخالفی فعال میباشند و شما نمیتوانید برای توضیح کارکردهای مثبت سیستم خود آنها را بکارگیری کنید. این نیروها برای شما نقش ناسوخت را بازی میکنند و شما باید بر آن نیروها غلبه کنید یا لااقل از پَسِ آنها برآئید. آنها دلیل ناکارآمدی سیستم شما نیستند. شما بایستی به سوختی که فراهم کردهاید، تکیه داشته باشید. لطفاً این دقت را داشته باشید که نیروهای مخالفخوانِ شما، موافقخوانِ یک سیستم دیگر هستند و در آنجا نیرویِ مثبت تلقی میشوند. اصولاً هیچ نیروی مخالفخوانی وجود ندارد."وجود خوانش است" نه ناخوانش. ناخوانش ناوجود است. ناخوانشی وجود ندارد. اگر کمی روشنتر صحبت کنیم، مخالفخوانها قرائتهایِ دیگری از هستیِ موضوع هستند.
🔹وقتی شما از تئوریِ توضیحِ مثبت Theory of positive explanation یا عبارت نزدیک به آن به معنای واقعنگری استفاده میکنید، در واقع دستانِ خود را برای توضیح سیستمهایی که دارید و عملکرد آنها با عملکرد سایر سیستمها میبندید. اینجا دیگر هیچ توطئهای در کار نیست. چون توطئه یک توضیح مثبت نیست. توطئه وجود نیست، ناوجود است و در حساب و کتابها قابِلِ قرار گرفتن در معادله نیست. معادلات مملو از توطئه درست از آب در نمیآیند و این چیزی است که ما به آن عادت داریم و بسیاری از ملتها از این عادت عبورکردهاند.
🔹هر ساختار و سیستمی ممکن است عملکرد خود را داشته باشد و آن عملکرد در مسیر "غیرِ همراستا" و عکسِ عملکرد ساختار شما در جریان باشد. شما نمیتوانید این سیستم و ساختار را توطئهگر معرفی کنید. در واقع سیستمها برای توطئه خلق نمیشوند. سیستمها جهتهای مختلفی دارند و ممکن است عکس اثر همدیگر را داشته باشند اما همه از قوانینِ طبیعی مربوط به ساختارها و سیستمها تبعیت میکنند.
#دکتر_یونس_احمدی
#خروجی_انتخابات_ریاست_جمهوری_در_ایران
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️دکتر یونس احمدی: دینپژوه، ساختارپژوه
♦️مصاحبه با ایسنا/ بخش اول
♦️مرداد1403
🔹خُب من برای این مصاحبه از شما تشکر میکنم و در روششناسی بحث میخواهم چند نکتهای را عرض کنم. فرض ما این است، الآن من در مقابل سؤالاتی که میفرمایید در واقع کالایی را میخواهم به شما عرضه بکنم. این کالایِ فکری از یک مخزنِ اندیشه صادر میشود که اگر این مخزن را شناسایی کنیم، بهتر میتوانیم در مرحله بعدی پاسخهایی را که میدهیم توضیح دهیم و یا فهم و نوع شناسی کنیم.
🔹به هر صورت هر فردی از یک مخزنِ اندیشه، سؤالات را پاسخ میدهد و واردِ مورد و موضوعات میشود. مخزنشناسیِ اندیشه یک بخش از روششناسی گفتگو است که لازم است ما در ابتدای مصاحبهها اگر میخواهیم نوعی ورود علمیتر به بحث داشته باشیم آن را طرح کنیم. ورود علمی به معنای ورود اقتصادی و جلوگیری از پرگوئی است.
🔹از خصوصیات ذهنیت Attitude من برای ورود به بحث _که البته مصطلح است و در برخی از زبانها گفته میشود، ذهنیت، همه چیزِ بحث است_ این است که من مثبتاندیشی و واقعنگری را در دستور کار قرار میدهم و سؤالات را با این روش پاسخ میدهم.
🔹برای درک مشترک از بحث، شما مفروض بگیرید که میخواهید مسیری را با خودرویی طی کنید و آن مسیر نیاز به ۱۰۰ واحد سوخت دارد و شما ۶۰ واحد از سوخت با خود همراه دارید، در واقع "مثبتِ سوخت" شما ۶۰ است و عدم وجود سوخت 40 واحد است.
🔹به یک بیان، اینجا شما، با خودرویی که در اختیار دارید به همان اندازه که سوخت دارید میتوانید مسیر را طی کنید، مابقِیِ ظرفیتِ اسمیِ سوخت شما موجود نیست و نمیتوانید روی آن حساب کنید پس "سوختِ شما" یک مقدار است و "ناسوختِ شما" یک مقدار و مشخص است.
🔹تئوری من در این مصاحبه این است که روی زمین حرکت کنم و با منابع موجود و افعالِ قابل لمس به سؤالات پاسخ بدهم. ناموجودیها و مشکلات جزءِ ناسوخت هستند و نمیتوانند برای توضیح کارکرد یک سیستم و ساختار به کار گرفته شوند. البته میتوانند "بهانهها"یِ خوبی باشند، اما روش من در این مصاحبه این نیست که با بهانهجویی به سؤالات پاسخ بدهم.
🔹همیشه علیه شما نیروهای مخالفی فعال میباشند و شما نمیتوانید برای توضیح کارکردهای مثبت سیستم خود آنها را بکارگیری کنید. این نیروها برای شما نقش ناسوخت را بازی میکنند و شما باید بر آن نیروها غلبه کنید یا لااقل از پَسِ آنها برآئید. آنها دلیل ناکارآمدی سیستم شما نیستند. شما بایستی به سوختی که فراهم کردهاید، تکیه داشته باشید. لطفاً این دقت را داشته باشید که نیروهای مخالفخوانِ شما، موافقخوانِ یک سیستم دیگر هستند و در آنجا نیرویِ مثبت تلقی میشوند. اصولاً هیچ نیروی مخالفخوانی وجود ندارد."وجود خوانش است" نه ناخوانش. ناخوانش ناوجود است. ناخوانشی وجود ندارد. اگر کمی روشنتر صحبت کنیم، مخالفخوانها قرائتهایِ دیگری از هستیِ موضوع هستند.
🔹وقتی شما از تئوریِ توضیحِ مثبت Theory of positive explanation یا عبارت نزدیک به آن به معنای واقعنگری استفاده میکنید، در واقع دستانِ خود را برای توضیح سیستمهایی که دارید و عملکرد آنها با عملکرد سایر سیستمها میبندید. اینجا دیگر هیچ توطئهای در کار نیست. چون توطئه یک توضیح مثبت نیست. توطئه وجود نیست، ناوجود است و در حساب و کتابها قابِلِ قرار گرفتن در معادله نیست. معادلات مملو از توطئه درست از آب در نمیآیند و این چیزی است که ما به آن عادت داریم و بسیاری از ملتها از این عادت عبورکردهاند.
🔹هر ساختار و سیستمی ممکن است عملکرد خود را داشته باشد و آن عملکرد در مسیر "غیرِ همراستا" و عکسِ عملکرد ساختار شما در جریان باشد. شما نمیتوانید این سیستم و ساختار را توطئهگر معرفی کنید. در واقع سیستمها برای توطئه خلق نمیشوند. سیستمها جهتهای مختلفی دارند و ممکن است عکس اثر همدیگر را داشته باشند اما همه از قوانینِ طبیعی مربوط به ساختارها و سیستمها تبعیت میکنند.
#دکتر_یونس_احمدی
#خروجی_انتخابات_ریاست_جمهوری_در_ایران
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 خروجی انتخابات ریاست جمهوری در ایران/ دکتر یونس احمدی: سیستمها برای توطئه خلق نمیشوند
♦️دکتر یونس احمدی: دینپژوه، ساختارپژوه
♦️مصاحبه با ایسنا/ خلاصه بخش اول
♦️مرداد1403
🔹مخزنشناسیِ اندیشه یک بخش از روششناسی گفتگو است. من مثبتاندیشی و واقعنگری را در دستور کار قرار میدهم و سؤالات را با این روش پاسخ میدهم.
🔹ناموجودیها و مشکلات جزءِ ناسوخت هستند و نمیتوانند برای توضیح کارکرد یک سیستم و ساختار به کار گرفته شوند.
🔹نیروهای مخالفخوانِ شما، موافقخوانِ یک سیستم دیگر هستند و در آنجا نیرویِ مثبت تلقی میشوند. اصولاً هیچ نیروی مخالفخوانی وجود ندارد."وجود خوانش است" نه ناخوانش. ناخوانش ناوجود است. ناخوانشی وجود ندارد.
🔹باید دستانِ خود را برای توضیح سیستمهایی که دارید، با استفاده از عملکرد منفی سایر سیستمها ببندید. اینجا دیگر هیچ توطئهای در کار نیست. چون توطئه یک توضیح مثبت نیست.
🔹در واقع سیستمها برای توطئه خلق نمیشوند. سیستمها جهتهای مختلفی دارند و ممکن است عکس اثر همدیگر را داشته باشند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️دکتر یونس احمدی: دینپژوه، ساختارپژوه
♦️مصاحبه با ایسنا/ خلاصه بخش اول
♦️مرداد1403
🔹مخزنشناسیِ اندیشه یک بخش از روششناسی گفتگو است. من مثبتاندیشی و واقعنگری را در دستور کار قرار میدهم و سؤالات را با این روش پاسخ میدهم.
🔹ناموجودیها و مشکلات جزءِ ناسوخت هستند و نمیتوانند برای توضیح کارکرد یک سیستم و ساختار به کار گرفته شوند.
🔹نیروهای مخالفخوانِ شما، موافقخوانِ یک سیستم دیگر هستند و در آنجا نیرویِ مثبت تلقی میشوند. اصولاً هیچ نیروی مخالفخوانی وجود ندارد."وجود خوانش است" نه ناخوانش. ناخوانش ناوجود است. ناخوانشی وجود ندارد.
🔹باید دستانِ خود را برای توضیح سیستمهایی که دارید، با استفاده از عملکرد منفی سایر سیستمها ببندید. اینجا دیگر هیچ توطئهای در کار نیست. چون توطئه یک توضیح مثبت نیست.
🔹در واقع سیستمها برای توطئه خلق نمیشوند. سیستمها جهتهای مختلفی دارند و ممکن است عکس اثر همدیگر را داشته باشند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐خروجی انتخابات ریاست جمهوری در ایران/ دکتر یونس احمدی: تا هستی دچار ساخت نشود در دنیایِ انسانی وارد نشده است. یک دولت، باید خودش بخواهد که دولت باشد
♦️دکتر یونس احمدی: دینپژوه، ساختارپژوه
♦️مصاحبه با ایسنا/ بخش دوم
♦️مرداد1403
🔹اگر بخواهیم به مثالی که دادیم برگردیم آن میزان از سوختی که برای شما ظرفیتِ اسمی است و شما آنرا فراهم نکردهاید یک توطئه محسوب نمیشود، بلکه در بهترین شرایط میتوان گفت شما تنها از ظرفیتهای خود استفاده نکردهاید و ممکن است رقبای شما با ظرفیت کامل سفر خود را شروع کرده باشند و همین امر باعث شود شما در راه بمانید، یا مدتی متوقف شوید. آن میزان از سوختی که شما استفاده نکردهاید، در واقع در سیستمهای دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. آنچه برای شما ناسوخت است، جائی نرفته است، بخشی از سوخت دیگران شدهاست. قانونِ طبیعت بر بقا و هستی بنا شدهاست. هیچ سوخت، ظرفیت و فرصتی گم نمیشود بلکه در سیستمی دیگر Another system مورد استفاده قرار میگیرد. به طور طبیعی هیچگونه تضادی بین سیستمها نیست. اگر کاری به روابِطِ نظاممندِ سیستمها نداشتهباشیم، بالندگی و پیشرفت یک سیستم بر بالندگی و پیشرفت سیستم دیگر، "فی نفسه" بی اثر است و این امر به استفاده از فرصتها بر میگردد. سیستمها ممکن است بر هم اثر مثبت مستقیم نداشتهباشند، اما اثر منفی هم ندارند. جهان بر و برای نفی بنا نشده است. جهان بر ثبت و برای ثبات بنا شده است. ما در جهانِ ثبت، ثبات و اثتباتیم.
🔹خصوصیت دیگر بحث من ساختارگرایی است. چون من یک فرد ساختارگرا و دارای پژوهشهایِ ساختارگرایانه هستم، سعی میکنم در چارچوب این نگرش یا ذهنیت به سؤالات و مباحث شما پاسخ بدهم.
🔹راههای مختلفی برای پاسخ دادن به سؤالات و ورود به مباحث وجود دارد. شما زمانی که دو مصاحبه و یا دو متن و مطلب را با هم مقایسه میکنید ابتدا باید ببینید که آیا اینها در یک چهارچوب یکسان ذهنیتی تولید شدهاند. در پاسخهای ساختارگرایانه من روی ساختارها، کنشها و اجزاء صحبت میکنم و اسمی از افراد در اینجا برده نمیشود. با ساختارگرائی تقریباً میتوان تمامِ کنشهای جهان را به شکلی توضیح داد که هیچ فرایندی در آن خارج از اراده و اداره انسانی نیست.
🔹ساختارگرائی نگرش عینی و قابل اندازهگیریِ محسوس است. در ساختارگرائی آنچه که هست و دارای هستی یا Existence است، لاجرم دچار ساخت یا Structure میشود و این یک فرایند قابل شناسائی است. به این ترتیب تا هستی دچار ساخت نشود قابل شناسایی نیست و در دنیایِ انسانی وارد نشده است. هستی هرچه "ساختمندتر، انسانیتر" میشود. تنها شما وقتی میتوانید یک وضعیت را دستکاری یا دچار ساخت کنید که آن را از قبل شناخته باشید. این یک معادله معکوس نیز هست و وقتی که شما یک موضوعی را دستکاری میکنید یعنی آنرا دچار ساخت کردهاید و به دانش بیشتری هم در مورد آن دست یافتهاید. برخی حتی معتقدند این دانش، دانشتر است. به این ترتیب دچار ساخت نمودن یک موضوع، انسانی کردن آن است.
🔹دکتر احمدی در این مصاحبه و در ابتدا در خصوص دستاوردهای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم گفت: دولت سیزدهم به پایان رسید و جای خود را به دولت جدید داد. اگر از زاویهای دیگر بخواهم برای روشنسازی بحث به ادامه آن بپردازم، در واقع میتوانم بگویم حجم و قدرتِ ساز و کارهای نرمافزارِیِ فلسفی و سختافزارِیِ سیاسی و اجرایی به عنوانِ سوخت، و همچنین ساز و برگهایِ این دولت، آن را به نقطهای که عرض کردم کشاند و رساند.
🔹فقدان دولت و دستگاه اجرایی در ایران با توجه به وسعت عملکرد و حوزههای تصمیمگیری و اجرایی یک مشکل بزرگ محسوب میشود. این مشکل زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که توجه داشته باشیم خروجی انتخاباتهای ریاست جمهوری در ایران علاوه بر تعیین رئیسجمهوری نوعی گفتمانسازی نیز محسوب میشود. البته این در شرایطی است که یک دولت، خودش بخواهد دولت باشد و از فرصتها به نفع هویت و منافع ملی استفاده کند.
🔹ما اگر دورههای حاکمیتی جمهوری اسلامی مانند دوران سازندگی، اصلاحات و توسعه سیاسی و همچنین عدالتمحوری و سایر ادوار را در نظر بگیریم، این دورهها از انتخاباتهای ریاستجمهوری پدید میآیند و منشأ میگیرند و نبود دولت در جامعه نوعی نبود گفتمان نیز محسوب میشود که خلأ کوچکی نیست. انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری هم دولت را در ایران تعیین کرد و هم یک گفتمان را به حاکمیت رساند.
#دکتر_یونس_احمدی
#خروجی_انتخابات_ریاست_جمهوری_در_ایران
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️دکتر یونس احمدی: دینپژوه، ساختارپژوه
♦️مصاحبه با ایسنا/ بخش دوم
♦️مرداد1403
🔹اگر بخواهیم به مثالی که دادیم برگردیم آن میزان از سوختی که برای شما ظرفیتِ اسمی است و شما آنرا فراهم نکردهاید یک توطئه محسوب نمیشود، بلکه در بهترین شرایط میتوان گفت شما تنها از ظرفیتهای خود استفاده نکردهاید و ممکن است رقبای شما با ظرفیت کامل سفر خود را شروع کرده باشند و همین امر باعث شود شما در راه بمانید، یا مدتی متوقف شوید. آن میزان از سوختی که شما استفاده نکردهاید، در واقع در سیستمهای دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. آنچه برای شما ناسوخت است، جائی نرفته است، بخشی از سوخت دیگران شدهاست. قانونِ طبیعت بر بقا و هستی بنا شدهاست. هیچ سوخت، ظرفیت و فرصتی گم نمیشود بلکه در سیستمی دیگر Another system مورد استفاده قرار میگیرد. به طور طبیعی هیچگونه تضادی بین سیستمها نیست. اگر کاری به روابِطِ نظاممندِ سیستمها نداشتهباشیم، بالندگی و پیشرفت یک سیستم بر بالندگی و پیشرفت سیستم دیگر، "فی نفسه" بی اثر است و این امر به استفاده از فرصتها بر میگردد. سیستمها ممکن است بر هم اثر مثبت مستقیم نداشتهباشند، اما اثر منفی هم ندارند. جهان بر و برای نفی بنا نشده است. جهان بر ثبت و برای ثبات بنا شده است. ما در جهانِ ثبت، ثبات و اثتباتیم.
🔹خصوصیت دیگر بحث من ساختارگرایی است. چون من یک فرد ساختارگرا و دارای پژوهشهایِ ساختارگرایانه هستم، سعی میکنم در چارچوب این نگرش یا ذهنیت به سؤالات و مباحث شما پاسخ بدهم.
🔹راههای مختلفی برای پاسخ دادن به سؤالات و ورود به مباحث وجود دارد. شما زمانی که دو مصاحبه و یا دو متن و مطلب را با هم مقایسه میکنید ابتدا باید ببینید که آیا اینها در یک چهارچوب یکسان ذهنیتی تولید شدهاند. در پاسخهای ساختارگرایانه من روی ساختارها، کنشها و اجزاء صحبت میکنم و اسمی از افراد در اینجا برده نمیشود. با ساختارگرائی تقریباً میتوان تمامِ کنشهای جهان را به شکلی توضیح داد که هیچ فرایندی در آن خارج از اراده و اداره انسانی نیست.
🔹ساختارگرائی نگرش عینی و قابل اندازهگیریِ محسوس است. در ساختارگرائی آنچه که هست و دارای هستی یا Existence است، لاجرم دچار ساخت یا Structure میشود و این یک فرایند قابل شناسائی است. به این ترتیب تا هستی دچار ساخت نشود قابل شناسایی نیست و در دنیایِ انسانی وارد نشده است. هستی هرچه "ساختمندتر، انسانیتر" میشود. تنها شما وقتی میتوانید یک وضعیت را دستکاری یا دچار ساخت کنید که آن را از قبل شناخته باشید. این یک معادله معکوس نیز هست و وقتی که شما یک موضوعی را دستکاری میکنید یعنی آنرا دچار ساخت کردهاید و به دانش بیشتری هم در مورد آن دست یافتهاید. برخی حتی معتقدند این دانش، دانشتر است. به این ترتیب دچار ساخت نمودن یک موضوع، انسانی کردن آن است.
🔹دکتر احمدی در این مصاحبه و در ابتدا در خصوص دستاوردهای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم گفت: دولت سیزدهم به پایان رسید و جای خود را به دولت جدید داد. اگر از زاویهای دیگر بخواهم برای روشنسازی بحث به ادامه آن بپردازم، در واقع میتوانم بگویم حجم و قدرتِ ساز و کارهای نرمافزارِیِ فلسفی و سختافزارِیِ سیاسی و اجرایی به عنوانِ سوخت، و همچنین ساز و برگهایِ این دولت، آن را به نقطهای که عرض کردم کشاند و رساند.
🔹فقدان دولت و دستگاه اجرایی در ایران با توجه به وسعت عملکرد و حوزههای تصمیمگیری و اجرایی یک مشکل بزرگ محسوب میشود. این مشکل زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که توجه داشته باشیم خروجی انتخاباتهای ریاست جمهوری در ایران علاوه بر تعیین رئیسجمهوری نوعی گفتمانسازی نیز محسوب میشود. البته این در شرایطی است که یک دولت، خودش بخواهد دولت باشد و از فرصتها به نفع هویت و منافع ملی استفاده کند.
🔹ما اگر دورههای حاکمیتی جمهوری اسلامی مانند دوران سازندگی، اصلاحات و توسعه سیاسی و همچنین عدالتمحوری و سایر ادوار را در نظر بگیریم، این دورهها از انتخاباتهای ریاستجمهوری پدید میآیند و منشأ میگیرند و نبود دولت در جامعه نوعی نبود گفتمان نیز محسوب میشود که خلأ کوچکی نیست. انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری هم دولت را در ایران تعیین کرد و هم یک گفتمان را به حاکمیت رساند.
#دکتر_یونس_احمدی
#خروجی_انتخابات_ریاست_جمهوری_در_ایران
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures