ساختارهای ایرانی Iranian structures – Telegram
ساختارهای ایرانی Iranian structures
444 subscribers
225 photos
34 videos
8 files
4 links
مرتبط با مدیرکانال :
t.me/Iranianstructures1
مطالب عمومی:
t.me/Iranianstructures2
ارتباطات :
@Aminha70
Download Telegram
🌐 معاونت راهبردی ریاست‌جمهوری با همکاری انجمن جامعه شناسی ایران برگزار می‌کند:

در پی تعطیلی‌های هفته گذشته، سومین روز از سلسله نشست‌های دانشگاهی ارائه مقالات همایش وفاق ملی، شنبه ۱۱ اسفند، با عنوان «کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره ایده وفاق ملی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار می‌شود.

این سلسله نشست‌ها در ادامه همایش وفاق ملی و با هدف تامل، پژوهش و گفت‌وگو در این باره برگزار می‌شود. مقالات توسط اساتید برجسته علوم سیاسی و علوم اجتماعی داوری و به عنوان مقالات علمی-پژوهشی تایید شده‌اند. علاقه‌مندان می‌توانند با نام‌نویسی در اینجا در این نشست حضور یابند.

هفته گذشته دو نشست از این مجموعه برگزار شد. همچنین هفته بعد به‌غیر از نشست شنبه دانشکده علوم اجتماعی، دوشنبه و سه‌شنبه نیز دو نشست دیگر در دانشگاه‌های شهید بهشتی و الزهرا برگزار خواهد شد که پوستر آنها نیز متعاقبا در همین کانال انتشار می‌یابد.

@css_govir

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@iranianstructures
🌐 این تصویر از هوش مصنوعی ترکیبی از ساختارها و معماری سنتی و مدرن ایران را نشان می‌دهد که در آن عناصری مانند گنبدهای ایرانی، کاشی‌کاری‌های پیچیده و بناهای تاریخی در کنار آسمان‌خراش‌های مدرن و زیرساخت‌های پیشرفته دیده می‌شود.

پس‌زمینه‌ای روشن و آسمانی امیدبخش نماد آینده‌ای روشن برای ایران است که در این تصویر دیده می شود.


کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی

🆔@Iranianstructures
🌐 مذاکرات ایران و آمریکا
🔹 دکتر محمد رضا یکتا
🔸 مبحث چند قسمتی

#ساختارهای_ایرانی
#مذاکرات‌ـ‌ایران‌ـ‌آمریکا

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 مذاکره مستقیم یا چیزی شبیه به آن از رگِ گردن به جمهوری اسلامی ایران و آمریکا نزدیک‌تر است

🔹دکتر محمدرضا یکتا
🔹 فروردین ۱۴۰۴
🔸بخش اول
🗓 ۶فروردین۱۴۰۴

♦️ با بررسی شواهد و قرائن ساختاری می‌توان دریافت که واقعیت ناشی از نوع نگاه دولت‌های ایران و آمریکا به مسائل جهانی و منطقه‌ای مشترک به گونه‌ایست که امکان یک رویارویی تمام عیار و تعیین‌کننده اکنون، فراهم شده و این محصول ایرانی- آمریکایی در ایام پایانی دوره پشت‌پرده‌نشینی خود است.

♦️ این موضوع اتفاقی است که هر بار دو کشور تلاش می‌کردند، از آن پرهیز و به دلایل مختلف به زمان‌های بعدی موکول نمایند.

♦️ در هر صورت به نظر می‌رسد که ادامه بازیگردانی در شرایط کنونی برای دو کشور قابل تحمل نیست و آنچه که تحقیقا دنیای غرب و به خصوص آمریکا از ایران می‌خواهد این است که درک قابل اعتنایی از منافع غرب و اصولاً آنچه که ما از آن به عنوان جهان غرب می‌شناسیم داشته باشد و در این زمینه در حد متعارف همدلی نماید و به درد ناشی از این فراغ پایان دهد.

♦️ بنابراین آنچه که امروز موضوع بحث میان ایران، آمریکا و جهان غرب است، امکان دستیابی به یک فهم مشترک از مسائل در محدوده فلسفی و سیاست‌گذاری است و این در واقع چیزی فراتر از موضوعات هسته‌ای و حضور منطقه‌ای ایران است و هم ایرانی‌ها و هم آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که دو کشور می‌توانند در نقش جدید چه هنرهایی از خود نشان دهند.

#ساختارهای_ایرانی
#مذاکرات‌ـ‌ایران‌ـ‌آمریکا

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 صلحی که از میان دیواره‌های آتش برخیزد، پخته‌تر خواهد بود

🔹 دکتر محمد رضا یکتا
🔹 فروردین ۱۴۰۴
🔸 بخش دوم
🗓 ۱۲فروردین ۱۴۰۴

♦️ ساختارهای ایرانی و آمریکایی این روزها در یک نقطه مشترک تاریخی، سر یک میز نشسته‌اند و یک شطرنج چند لایه در حال برگزاری است. حرکت‌ها گام به گام، در یک پیوستگی طولی و در حالی صورت می‌گیرد که صفحه بازی لازم است به گونه‌ای طراحی شود که با کمترین هزینه بیشترین بخش از مراسم برگزار گردد.

♦️ باز هم شواهد نشان می‌دهد که نمادهای بیرونی این صحنه‌آرائی ممکن است در مسیری معکوس با آنچه که در نرم خویش به کار گرفته می‌شوند، به کار گرفته شوند و تقریباً از هیچ فرصتی برای این کنش نوآورانه در ماتریکس رابطه ایران و آمریکا دریغ نمی‌شود.

♦️ اگر کمی جسورانه نگاه کنیم و باز هم با کمی بالا و پایین، راهبردهای اساسی و استراتژیک دو کشور دچار تحول شده‌اند.‌ کسی که می‌خواهد خودکشی کند نیازمند لشکرکشی نیست، "یک گلوله" اینجا کافی است. لشکرآرایی و نمایش قدرت نهایتاً برای ایجاد سایه‌ای است که در آن زندگی کنی و نه جنگی را سامان دهی و کسی که قدرتمندتر است، به زندگی علاقه بیشتری دارد.

♦️ گردهمایی پایانی برای دهه‌ها سیاست‌ورزی غیردوستانه می‌تواند شکوهمند برگزار شود.‌ نمایش این دیواره‌های آتش از بمب‌ و موشک که امروز میان دو کشور شاهد آن هستیم، نشان می‌دهد که صلحی پخته ممکن است پدید آید. البته رشد این دیواره‌ها را باید با دقت کنترل کرد که تحت پازل و برنامه‌ بماند و این کار ساده‌ای نیست.‌

♦️ خشونت در نماد و نرمش در حرکت، چیزی است که امروز شاهد آن هستیم، اما آنچه به نظر می‌رسد در حال رخ‌دادن است، اصلاح راهبردها و نگرش به جهان درون و بیرون است که در میان کنش‌های موجود ایرانی دیده می‌شود.

♦️ مقاومت ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی ایرانی، تراز کشور را تغییر داده‌است و البته پیامبر هر مسلکی باشی گاهی‌ و زمانی باید از در صلح درآیی، صلحی که نه از سر استیصال بلکه راهبرد و روند است. حاصل جنگ طولانی یا شکست یا فرسودگی است و گاهی، مسیری غیر صلح نمی‌ماند.

♦️ هماهنگی دیپلماسی و میدان و ورود به گفتگو با قدرت‌های جهانی و تلاش برای توازن در سیاست نگاه به شرق و غرب عالم، در کنار گشودگی‌های ساختاری در درون‌ و برداشتن گامهای عملی در این زمینه‌ها، امروز ناشی از یک خواست عمومی و عقلانیت دینی و فرهنگی است که جامعه ایرانی در حال تجربه کردن آن است و البته این راه بدخواهانی دارد که این امر به پیچیدگی‌های مسیر می‌افزاید‌ و لازم است مراقب آنها بود که صلح ارزشش را دارد.

♦️ انتزاع و رویا، آینده است و سخن، خلق و ساختن است. می‌گوئیم تا بسازیم، که هر آینده‌ای، ابتدا از ذهن انسانی یا اجتماعی، گذشته است.

#ساختارهای_ایرانی
#مذاکرات‌ـ‌ایران‌ـ‌آمریکا

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 اضلاع سه‌گانۀ تصمیم‌‌سازی و تصمیم‌گیری در اتاق فکر مذاکرات ایران و آمریکا

🔹 دکتر محمد رضا یکتا
🔹 مبحث چند قسمتی
🔸 بخش سوم
🗓 ۱۴ فروردین ۱۴۰۴

♦️ اگر بخواهیم "مسئله‌شناسی" درستی نسبت به جامعه ایرانی داشته باشیم امروز رابطه ایران و آمریکا و چند و چون آن مسئله اصلی و فوری برای کشور ماست که با بسیاری از فرایندهای داخلی و بین‌المللی ما در ارتباط و بر آنها تاثیرگذار است.

♦️ اما اگر از زاویۀ دیگری به موضوع نگاه کنیم برای ما جالب توجه خواهد بود که امروز دیگر رابطه ایران و آمریکا و نوع مواجهه آنها در منطقه و حتی ذهنیت آنها نسبت به هم، تنها وضعیت و شرایطی نیست که به سرنوشت دو کشور و حتی منطقه مرتبط باشد، رابطۀ ایران و آمریکا امروز دارای تأثیرات تعیین‌کنندۀ بین‌المللی است.

♦️ نوع بودن یا نبودن ما در نظام آیندۀ جهانی برای برخی از قدرت‌ها خوشایند و مکمل نقشه‌های بین‌المللی آنها است و برای برخی دیگر حتی از این نیز فراتر رفته و نقش حیاتی پیدا کرده است.

♦️ برخی کارشناسان معتقدند که مسئلۀ مبتلابه برای ایران در این شرایط کمیت یا کیفیت ایدئولوژی حاکم یا جهان‌بینی نظام دینی یا سکولاریسم موجود در کشور نیست، و فی‌الواقع امروز "مسئله، خود ایران" است و حیات این جامعه مورد شرط‌بندی و عنوان‌بندی طرح‌های روی میز قدرت‌های جهانی قرار گرفته و به همین دلیل ما نیازمند حساسیت فوق‌العاده‌ای نسبت به موضوع هستیم.

♦️ بنابراین اتاق فکر مذاکرات و نسبت ارتباطی میان ایران و آمریکا لازم است از ترکیبی با حساسیت فوق‌العاده انتخاب گردد. امروز ما با یک مسئله پیچیده و چند وجهی مواجه هستیم که باید در برابر آن پلن و نقشه چند وجهی و پیچیده فراهم کنیم.‌ وقتی پای هویت و حیات یک ساختار و ملت، حتی به نحوی حداقلی و حتی در حد گمانه‌زنی‌ها در میان باشد، معانی کلمات تغییر می‌کنند.

♦️ اتاق فکر مذاکرات میان ایران و آمریکا برای بررسی شرایط امروز باید متشکل از سه گروه و ضلع فلاسفه و استراتژیست‌ها به عنوان ضلع اولی که بنیادین و تصمیم‌ساز است، سیاستمداران و اهل رصدهای اجتماعی مانند اقتصاددانان و جامعه‌شناسان و دین‌پژوهان به عنوان ضلع دوم و نیروهای اجرایی و نظامیان به عنوان ضلع سوم انتخاب گردد. اعضای تعیین‌کنندۀ این اضلاع سه گانه ممکن است در دانشگاه‌های علمی و یا حوزه‌های دینی تحصیل کرده‌باشند، یا عضو نیروهای اجرایی و نظامی مردمی یا حاکمیتی و رسمی باشند. اضلاع دوم و سوم در امر تصمیم‌گیری و اجرا نقش دارند.

♦️ تعیین سطح و مدل مواجهه و شکل‌گیری گفتمان و تصمیمات این اتاق فکر باید به صورتی باشد که راهبردهای اساسی به استراتژیست‌ها و فلاسفه واگذار گردد، از این لحاظ که اندیشۀ این ضلع مبتنی بر سازوکارهای دوراندیش و هستی‌شناسانه است و البته این کاری است که در عمده‌ای از نقاط جهان که دارای عنصر آگاهی هستند، جریان دارد.

♦️ سیاستمداران، اقتصاددانان و سایر افراد دو ضلع بعدی حق ورود به راهبردهای استراتژیک را ندارند، زیرا امروز جامعه ما نیازمند تغییر راهبردهاست و وقتی کار تعیین استراتژی و اصول کلان را به سیاستمداران یا نظامیان سپردی گام اول را که برداشته‌ای، لرزان خواهد بود. در تغییر راهبردها که معمولاً ما جامعه ایرانی به آن کمتر عادت داریم ممکن است از راهی که دهه‌ها با قدرت و تعلق خاطر پیموده‌ای برگشت نمایی و این برای ما با ذهن متصلبی که داریم سخت خواهد بود.

♦️ از اتاق فکر مذاکرات نیز نباید اخباری از تصمیمات غیر همسو و گاه متضاد در سطح جامعۀ هدف انتشار یابد. گرچه ممکن است ادبیات این اضلاع سه‌گانه متفاوت باشد، اما تمامی انتشارات اتاق فکر باید همسو و هم‌جهت و در راستای راهبردهای تعیین شده و مورد اجماع باشد.

#ساختارهای_ایرانی
#مذاکرات‌ـ‌ایران‌ـ‌آمریکا

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 عمان؛ مذاکرات ایران و آمریکا و تیمهائی که از شرق و از غرب می‌آیند

🔹 دکتر محمد رضا یکتا
🔹 مبحث چند قسمتی
🔸 بخش چهارم
🗓 ۲۳ فروردین ۱۴۰۴

🕌 از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «تفاءلوا بالخير تجدوه» فال نیک بزنید تا آن را بیابید. (ميزان الحكمه: 3/2353).

♦️ دهه‌هاست که ملت ایران می‌خواهد در موقعیتی با ثبات و در شأن، با جهان زندگی کند و لااقل جهان به بخشی از جایگاه و میراث تاریخی ایرانی احترام بگذارد. صحبت از یک میراث تاریخی است که نه تنها به عنوان بخشی از تاریخ بشری، بلکه به عنوان منبع الهام برای هنر، دانش و فرهنگ امروز جهان نیز محسوب می‌شود. شاهد مثال سؤالات "عباس‌میرزا" نماد پرسش‌های نظام‌مند یک ملت از سوی یک فرمانده نظامی و شخصیت سیاسی است که در تاریخ کشورش همواره شاخص‌هایی برای افتخار وجود داشته‌است و اکنون او در یک اوضاع آشفته مبهوت است که چرا آن تاریخ تداوم نمی‌یابد و آن اعتبار تکرار نمی‌شود.

♦️ شاید در این قالب است که انسجام ملی و پرداختِ ساختارهای درونی در دستور کار قرار می‌گیرد. انقلاب‌ها و جنبش‌های مهم و متعدد اجتماعی و سیاسی معاصر، نشان هیجان یک ملت است که می‌خواهد سهم خود را از تاریخ جهان بازپس بگیرد. یک روز به نام مشروطیت، یک روز به نام نفت، و یک روز به نام دین، بهانه‌ای جور می‌شود تا مسیر طی شود. هر کدام از این وقایع تأثیرات عمیقی بر ساختار اجتماعی و سیاسی ایران به‌جای گذاشته و مبنای شکل‌گیری اوضاع کنونی کشور شده است.

♦️ هیچ آینده‌ای نیست که قبل از آنکه از ذهن‌ها گذشته باشد و در کتاب‌ها نگاشته شده‌باشد به وقوع بپیوندد، بیندیش و خلق کن. جهانِ معاصر ایرانی و تئوری‌های دوگانه‌ای که مبتنی بر انسجام داخلی و مداخلات و حضور منطقه‌ای از سوی ملتی طرح‌ریزی می‌شود که تنها می‌خواهد تاریخ خود را بازساخت(Reconstruction) نماید.

♦️ مجموعه‌ای از ساختارسازی‌های داخلی به منظور بهبود و افزایش کارایی و ارتقای هماهنگی ملی در کنار روابط منطقه‌ای مبتنی بر مقاومت، جریانی از مفهوم، کلمه، متن و حضور در یکی از مهم‌ترین مناطق جهان را راه می‌اندازد. تمرین متن‌گسترانی در یک منطقه محدود ممکن است برای شما فرصت گسترش منطقه را به جهانی افزونتر فراهم سازد.‌

♦️ ما توانستیم و اکنون کافی است و اکنون میانه راه است و تدبیر و تغییر ضرورت دارد. مبتنی بر تاریخ پرشکوه، فرهنگ غنی، و تأثیرات عمیق ایران بر جهان، می‌توان گفت ایران، به عنوان یک غول فرهنگی و تاریخی، جایگاه ویژه‌ای در تاریخ بشری دارد و اکنون نظام جهانی بیداری یک غول خفته را احساس می‌کند. امپراتوری بزرگ بیدار شده است با همۀ فرهنگ، تاریخ، دینداری و سکولاریسمی که روزی جهان الفبای آن را از این ملت آموخته است.

♦️ اکنون ما به مسقط می‌رویم با همه تاریخ و اعتبار‌ و آدم‌هائی که داریم. از کوروش بزرگ افسانه‌ای تا حاج قاسم شهید سلیمانی. ملاقات خدای شرق و خدای غرب.‌ تواضع در برابر تواضع و احترام در برابر احترام، چه کسی می‌داند شاید بخشی از آینده‌ای که برای جهان، خلق می‌شود در این رفت و آمد اغلب فرهنگی و تاریخی و به ظاهر دیپلماتیک شکل بگیرد.

♦️جهان به تفکر ایرانی نیازمند است و ما مأمور به صلح برای جهان و مأمور به خدمت برای بشریت و بازگشت ساختارها به مسیر هستیم. کمترین سهم ما از مسقط "التزامی" به حضور مجدد در آیندۀ رهبری جهان است و برای این امر ناچار به حضور در بازی‌های جهانی هستیم و برای این امر تمام مفاهیم جهان را به کار خواهیم گرفت.

♦️ برای عظمت ایران و برای صلحِ جهانی هم می‌جنگیم، هم صلح می‌کنیم. هم می‌میریم، هم زندگی می‌کنیم. هم مستقیم، هم غیر مستقیم، هم با شیطان هم با رحمان، هم با دوستان، هم با قاتلانمان، سر یک میز می‌نشینیم. مهم این است که ما تصمیم گرفته‌ایم اینگونه باشیم.

♦️ و طرف مذاکرۀ ما می‌داند ملتی که آماده و مصمم است با قدرت در صلح و آیندۀ جهانی مشارکت داشته باشد، ملتی که برای صلح جنگیده است نباید و نمی‌شود تضعیف شود. مذاکراتی که آغاز بسیاری از فرآیندهای داخلی و بین‌المللی است و باید از این روند در برابر بدخواهان محافظت و تدبیر کرد.

#ساختارهای_ایرانی
#مذاکرات‌ـ‌ایران‌ـ‌آمریکا

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 مذاکرات ایران وآمریکا: تلاش ساختاری و مسیر بی‌بازگشت برای تعامل با جهان و حرکت در راستای ارادۀ مردم/ عبور از بازتولید عقب‌ماندگی

🔹 دکتر محمد رضا یکتا
🔹 مبحث چند قسمتی
🔸 بخش پنجم

♦️ هر اتفاقی که در جهان صورت بگیرد روی یک ریل مشخص است. ممکن است شما آن را ریل را بپسندید، یا می‌تواند آن ریل را نپسندید. ریل‌ها البته قابل پیش‌بینی و ساخت هستند.

♦️ در کتاب مفهوم نقد در جهان عرب آمده است: جهانِ عرب فاقد آن جانمایۀ نظریه‌سازی است که بتوان آن را موجب گذار و تحول دانست و لازم است تاکید نمود که بدون داشتن این جانمایه هر تلاشی عبث است و صرفاً با داشتن قصدِ تغییر و میل به تحول‌خواهی نمی‌توان روزنی در دیوارۀ سیاهچال قرون گشود و از بن‌بست خارج شد.

♦️ همین کتاب می‌افزاید: فعالیت در وجوه مختلف حوزه نقد در جوامع اخیر هنوز به سطح نظریه‌پردازی نظیر آنچه در سطح جهانی ارائه شده، نرسیده است و بیشترِ کوشش اندیشمندانِ عرب به تعمیم نظریه‌های مکاتب انتقادی غرب و یافتن مصادیقی برای آن نظریه‌ها در جوامع خود محدود مانده است و آنچه یافت می‌شود مطالعاتی است که بر محور بحران فرهنگی و نقد ادبی متمرکز است و گاه نیز ترجمه‌های شتاب‌زده از نظریه‌پردازان غربی در رویکردهای پسامدرن ارائه می‌شود که در آن نگرش‌های تند و تیزِ ساختارشکنانه باعث جلب توجه بسیار می‌شود.

♦️ ساختار محل ظهور و بروز تلاش‌های نخبگانی و پاسخ‌های عمومی به این تلاش‌ها و رابطه ساخت و بازساخت میان این دو گروه اجتماعی است. هیچ حاکمیت صالحی نیست، جز آنکه محصول نخبگان و بخش‌هایی از جامعه باشد که مردم عادی محسوب می‌شوند. از سوی دیگر "دیکتاتورها" نیز محصول همین وضعیت هستند. تخصصی که افراد و جامعه در تبدیل آزاد‌اندیش‌ترین افراد به مستبدترین حاکمان دارند، کمتر هستومندی در جهان دارا می‌باشد.

♦️ حالا می‌توانید سیر تحولات جهان را خطی فرض کنید. مسیری را که طی کرده‌اید، هم شما مسیر را تغییر داده‌اید و هم مسیر بر شما اثر گذاشته است. تعامل سوژه و مسیر، موجود و حتی وجود دیگری را ایجاد می‌کند. در این میان دانش و یا سرمایه‌ای که شکل می‌گیرد دانش ساختار است. ساختار دانش حاصل اثر یا تاثیرگذاری نظام‌مند عوامل موجود است و اتفاقی که معمولاً صورت می‌گیرد حفظ نظام و بالاتر از آن، ساختار است. ساختار به هر قیمتی خود را حفظ می‌کند و برایش فرقی نمی‌کند که شما به عنوان عامل Agent  یا سوژه Subject  افول و یا صعود کنید.

♦️ اتفاقی که این روزها در روند مذاکرات ایران و امریکا در جریان است نوعی تحولات ساختاری محسوب می‌شود. یعنی دارای جانمایۀ نظریه‌پردازانه است و در مقابل، ناشی از شتاب‌زدگی نیست و همچنین محصول تلاش نخبگانی و تعامل پابلیک و جمهور مردم با آن است، بنابراین ساختاری و برگشت‌ناپذیر است و ناشی از بازتولید عقب‌ماندگی نیست. تحولات ساختاری عمیق‌ترین تحولات هستی‌شناسانه هستند. مراتبی از نمادهای این تحولاتِ ساختاری، ابتدا تحول شناختی و در میانه تحول فلسفی و در نتیجۀ آن تحولات سیاسی و اجتماعی در عرصه نظام‌های داخلی و بین‌المللی مرتبط با جامعۀ ایران است.

♦️ یحتمل شناخت‌شناسی‌های گروهی، ایدئولوژیک و بسته در کشور، دارد جای خود را به شناخت‌شناسی‌های قراردادی و تعاملی و وفاق شناختی می‌دهد. نتیجه این امر نوعی تحمل فردی و اجتماعی در جامعۀ ایران برای پذیرش ایده‌های غیر همسو است و شاید ما اکنون نیازمند مطالعاتی با عنوان مفهوم نقد و تفکر انتقادی Critical thinking در جهان ایرانی باشیم.

♦️ جامعۀ آینده ایرانی تحمل بیشتری در خصوص حضور نحله‌های مختلف فکری اعم از دیندار و سکولار از خود نشان خواهد داد در عرصۀ نظام‌های بین‌المللی هم چنین رخدادی در حال وقوع است. دهه‌ها تلاش و تکاپوی سوژۀ ایرانی برای فهم اندیشۀ مدرن در جهان کنونی، ما را با ماتریکس کنونی جامعۀ جهانی آشناتر کرده است.

♦️ تاکید بر «ماتریکس کنونی جامعۀ جهانی» به خوبی به شناخت ما از ساختارهای قدرت، فناوری، و ارزش‌های جهانی اشاره دارد که ما ایرانی‌ها در تلاشیم با آن‌ها همگام یا حداقل نسبت به آن‌ آگاه‌تر شویم.

♦️ ما اکنون جامعه‌ای پر از سرمایۀ مادی و همچنین معناگرا و اهل مدارا با جهان هستیم و تقریباً این روند در گوشه گوشۀ جامعه، هم در فضای پابلیک و هم فضای نخبگانی قابل فهم است. به جرأت می‌توان گفت عقل سلیم ایرانی امروز شکل گرفته است و این عقل اهل مدارا و اهل زمین است و نسبت به آسمان هم دعوایی ندارد. ما با پای خود، با پای ساختار به عمان آمده‌ایم و در این آمدن صادق هستیم.

#ساختارهای_ایرانی
#مذاکرات‌ـ‌ایران‌ـ‌آمریکا

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 مذاکرات ایران و آمریکا: مذاکره در لبه پرتگاه/ ایرانی‌ها در شرایطی وارد مذاکره می‌شوند که راه دیگری برای رسیدن به هدف نداشته باشند، در این شرایط آرمانها فدای ساختار می‌شوند

🔹 دکتر محمد رضا یکتا
🔹 مبحث چند قسمتی
🔸 بخش ششم

♦️ روزی که تاریخ ما را قضاوت خواهد کرد، ما می‌توانیم این شانس را داشته باشیم که توسط کسانی و جریانی به بوته نقد سپرده شویم که از جامعیت ذهن و نگرش مبتنی بر پردازش علمی برخوردار باشند.

♦️ قرائت از تاریخ اگر یکسویه و بدونِ هنرِ آگاهی باشد ملت‌ها را به تکرار آن محکوم خواهد کرد. شاید اگر ندانیم که این مسیر را پیموده‌ایم، مجبور شویم دوباره آن را بپیمائیم. پرسه‌زنی و خوابگردی در سرگذشت ملت‌ها ظلم آشکار به سرمایۀ آنهاست.

♦️ زمانی که قلمِ نقد عالمانه و تاریخی بر منظری از آنچه بر ملت‌ها گذشته است، به حرکت در می‌آید، شاید عمدتاً آنچه مورد پژوهش باشد، شناخت‌شناسی، عقلانیت‌پژوهی، انسان‌گرایی، صور اجتماعی و نقش‌های ساختاری ‌باشد. به عبارتی پژوهشگر به دنبال آن است که در ساختارهای یک ملت، واقعیت چگونه شناخته می‌شود؟ این ملت از چه نوع عقلانیتی بهره‌مند است و با عقل در چه بازیهائی مشارکت دارد؟ انسان به عنوان یک بازیگر طبیعی نه چندان قدرتمند دارای چه میزان از حرمت است و چه ساختارهای اجتماعی برای دستیابی به این میزان از محوریت و جایگاه در این ساختارها تعبیه شده است؟

♦️ ساختار رد پای عبور انسان از تاریخ و ناشی از فشردگی ممتد این عبور است. هر کنش انسانی، منجر به هستومندیِ انسانی یا ساختار می‌گردد که دارای دو اولویت است: اولاً خود را به نحو حداکثری حفظ می‌کند و ثانیاً به اندیشه و کنش انسانی به نحو حداقلی اجازه بروز و ظهور می‌دهد. کنشِ انسانی به بدنۀ ساختار الحاق می‌یابد.

♦️ ساختارها در مقام قضاوت نیستند و محتمل است به ایده‌های بی‌قواره اجازه ظهور دهند در اینجاست که ساختار، هست، اما از شایستگیِ مفهوم پر نشده است. در مقابل هیچ تصمیم و ایده‌ای مانند دموکراسی، ساختار را در شرایط کمال خود قرار نمی‌دهد. ملتی موفق است که میان دموکراسی، جمهوریت، فرهنگ و ساختار تعادل برقرار کند.

♦️ مذاکرات ایران و آمریکا اکنون در دو سطح در جریان است. سطح اول سطح عملگرایانه و نمادین و سطح دوم سطح ساختاری و بنیادین است. مذاکرات ساختاری منطق خود را در سطح تئوری، فلسفه و در حوزه انتزاعی و مذاکرات پراگماتیک خود را در سطح بازیگری، نمود و انضمام نشان می‌دهد. این تقسیم‌بندی ناشی از نوعی تحلیل لایه لایه‌ای علت‌هاست. امروز مذاکره ایران و آمریکا مذاکره ایدئولوژی نیست، مذاکره ساختار است. ایدئولوژی، نوعی آرمانخواهی و سمیت برای ساختار است.

♦️ مذاکرات در هر یک از دو سطح ساختاری و پراگماتیک، عمق، اهداف و بازیگران خودش را دارد. این تمایز باعث نوعی تفاوت در این دوره از مذاکرات است. ساختار ایرانی با درک ضرورتهایِ ساختاری در حالت مذاکره است و لاجرم باید از هر تفکر و ایده‌ای آرمانی به پای حفظ ساختار عبور کند.

♦️ اکنون اگر هوشمندانه به دنبال پاسخ به این سؤال باشیم که اصولاً فرد ِایرانی یا جامعه ایرانی یا حاکمیت ایرانی چه وقتی وارد مذاکره می‌شود و یا این عبارت که ایرانی‌ها چه موقع مذاکره می‌کنند؟ در پاسخ می‌توان گفت ایرانی‌ها چه در تاریخ و چه در زمان معاصر معمولاً زمانی وارد مذاکره می‌شوند که احساس کنند منافع ملی یا عزت کشور در خطر است. رویکرد دیگر ما پایان دادن به بحران‌هاست به این معنی که ایرانی‌ها غالباً در زمان‌هایی که بحران یا فشار خارجی بالا است، وارد مذاکره می‌شوند.

♦️ اما برخی شواهد گویای چیز دیگریست و در مجموع نشان می‌دهد ، ایرانی‌ها ترجیح می‌دهند در شرایطی وارد مذاکره شوند که مجبور هستند، و اگر راه دیگری برای رسیدن به هدف داشته باشند، حاضر نیستند وارد مذاکره ‌شوند. ما در دوگانه آرمان‌_ساختار تا میزانی که ساختار را به لبه پرتگاه ببریم از پیگیری آرمانها دست نمی‌کشیم. شاید اصطلاح «مذاکره در لبه پرتگاه» هم تأکید بر وضعیت حساس و اضطراری این نوع مذاکرات دارد.

♦️ این نگاه تا حدی با برخی رویکردهای تاریخی و فرهنگی ایرانی مطابقت دارد، و مذاکرات زمانی شکل می‌گیرد که گزینه‌های دیگر تقریباً تمام شده باشد یا وضعیت بحرانی باشد. در مجموع، این تحلیل‌ها نشان می‌دهند که نگرش «مذاکره در لبه پرتگاه» تا حد زیادی با رویکرد واقعی و تجربه‌های تاریخی و معاصر ایرانی‌ها تطابق دارد. با این حساب و کتاب ما اکنون در لبه پرتگاهیم و برای حفظ ساختار مذاکره می‌کنیم و تقریباً همه چیز را فدای حفظ ساختار خواهیم کرد. شاید این یک مورد "عقلانیتِ منحصر بفرد" است که ما را تا کنون در تاریخ حفظ کرده است و باز خواهد کرد. اما باید یادمان باشد و از خود بپرسیم چرا از آن شیر به این گربه رسیدیم؟

#ساختارهای_ایرانی
#مذاکرات‌ـ‌ایران‌ـ‌آمریکا

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
کانال ساختارهای ایرانی
<unknown>
🌐 ایران و جنگ تحمیلی ۱۲ روزه از منظر ساختارگرایی و تغییرات پارادایمی

♦️دکتر یونس احمدی: دین پژوه، ساختار پژوه.


#دکتر_یونس_احمدی
#ساختارهای_ایرانی

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی

@Iranianstructures
🌐 چرا جوامع عرب، هنوز که هنوز است همچنان دستخوش پدیده‌ای هستند که آن را می‌توان "باز تولید عقب ماندگی" نامید؟

♦️متفکران عرب و چالش ناشی از تقابل مدرنیته و سنت
♦️فاروق نجم‌الدین
♦️مقدمۀ کتاب مفهوم نقد در نهضت‌های تجدد‌خواه جهان عرب
♦️بخش اول

🔹اندیشه تحول‌خواهی در جهان عرب / گام نخست برای توسعه در این جوامع
🔹اندیشه تحول خواهی در جهان عرب از قرن هجدهم به دغدغه اصلی اندیشمندان عرب بدل شده بود. کسانی چون عبدالرحمن الکواکبی در سوریه، رفاعه الطهطاوی در مصر، جمال الدین الافغانی در عثمانی، الحسنی النائینی در عراق و خیرالدین التونسی در تونس فقط بخشی از اندیشمندان هستند که از لزوم تحول در جهان عرب سخن گفتند.

🔹در این میان متفکران کشورهای عربی نیز از چالش ناشی از تقابل مدرنیته و سنت و سهم این تقابل در توسعه جامعه برکنار نبوده‌اند. اندیشه تحول‌خواهی در جوامع عربی که از دهه‌های گذشته با رویارویی مدرنیته و سنت خود را نشان داد از دیرباز و به نحوی از انحاء در این جوامع مطرح شده و امروزه نیز گام نخست برای توسعه شناخته می‌شود. از سوی دیگر این همنوایی بین اندیشمندان عرب وجود دارد که گذار به توسعه‌یافتگی با اشکالات جدی روبرو است.

🔹باز تولید عقب ماندگی
🔹دولت‌های توسعه‌گرا در کشورهای عربی، مدت‌های مدید زمام امور را در دست داشتند و اقداماتی برای عبور از این گذار صورت داده‌اند که به زودی با مصلحت‌سنجی‌های محافظ‌کارانه خنثی می‌شدند.

🔹نزاع بر سر تصاحب قدرت مزید بر علت شد و موجب گردید ابتدایی‌ترین آرمان‌های تجددخواهی عملاً نقض شود. نتیجه آنکه جوامع عرب هنوز که هنوز است همچنان دستخوش پدیده‌ای هستند که آن را می‌توان "باز تولید عقب ماندگی" نامید.

🔹جان‌مایۀ نظریه‌سازی
🔹جهان عرب فاقد آن جان‌مایۀ نظریه‌سازی است که بتوان آن را موجد گذار و تحول دانست و بدون داشتن این جان‌مایه هر تلاشی عبث است و صرفاً با داشتن قصد تغییر و میل به تحول‌خواهی نمی‌توان روزنی در دیوارۀ سیاهچال قرون گشود و از بن‌بست خارج شد.

🔹فعالیت در وجوه مختلف حوزه نقد در جوامع عرب هنوز به سطح نظریه‌پردازی نظیر آنچه در سطح جهانی ارائه شده، نرسیده است. بیشتر کوشش دانشمندان عرب به تعمیم نظریه‌های مکاتب انتقادی غرب و یافتن مصادیقی برای آن نظریه‌ها در جوامع خود محدود مانده است.

🔹آنچه جسته‌گریخته در برخی روزنامه‌ها، مجله‌ها و سخنرانی‌های دانشگاهی یا مراکز تحقیق در حوزه نقد یافت می‌شود مطالعات کم‌رمقی است که عمدتاً بر محور بحران فرهنگی و نقد ادبی متمرکز است. گاه نیز ترجمه‌هایی شتاب‌زده از نظریه‌پردازانِ غربی و خصوصاً رویکردهای پسامدرن، ارائه می‌شود که نگرش‌های تند و تیز ساختارشکنانه‌شان باعث جلب توجه بسیار می‌شود.

🔹به همین دلیل است که لازم است ریشه‌های عصر روشنگری و مبانی اولیه تفکر مدرنیتۀ جهانِ غرب توضیح داده شود و نقدهایی که موجب پیدایش این رویکرد پسامدرنیستی نیز می‌شود را تبیین نمود.

🔹روند تشکیل دولت‌های مدرن در جوامع عرب پس از جنگ جهانی
🔹موضوع دیگر آنکه روند تشکیل دولت‌های مدرن در جوامع عرب بلافاصله پس از جنگ جهانی اول تحت تاثیر شرایط خاصی صورت گرفت که متأثر از دو نیرو بود: یکی نیروهای استعماری غرب بود و دیگری نیروهای محلی که در دوران امپراتوری عثمانی در قدرت سهیم بودند.

🔹این نیروها ائتلافی بودند از شیوخ عشایر، صاحب منصبانِ اداری، تاجران بزرگ، اشراف، زمین‌داران، افندی‌ها یا همان نخبگان تحصیل کرده در حکومت عثمانی، روحانیون و نیز متنفذین شهری تشکیل می‌شد. اغلب سرزمین‌های عربی تا پیش از جنگ جهانی اول مستقیماً تحت تاثیر حاکمیت والیان عثمانی بودند و اصلاً دولتی از خود نداشتند.

#ساختارهای_ایرانی
#فاروق_نجم‌الدین
#نهضت‌های_تجدد‌خواه_جهان_عرب

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 چرا جوامع عرب، هنوز که هنوز است همچنان دستخوش پدیده‌ای هستند که آن را می‌توان "باز تولید عقب ماندگی" نامید؟

♦️متفکران عرب و چالش ناشی از تقابل مدرنیته و سنت
♦️فاروق نجم‌الدین
♦️مقدمۀ کتاب مفهوم نقد در نهضت‌های تجدد‌خواه جهان عرب
♦️بخش دوم

🔹حاکمیتِ دور تازه‌ای از گرایش‌های ارتجاعی در جامعه
🔹سرعت تشکیل دولت‌های مدرن در این سرزمین‌ها بلافاصله پس از شکست عثمانی در جنگ موجب شد که همان ائتلاف نیروهای محلی زمام امور را در دست گیرند و در نتیجه دور تازه‌ای از گرایش‌های ارتجاعی در جامعه حاکم گردد.

🔹درست است که نیروهای تحول‌خواه عرب نیز پس از زوال عثمانی فرصت حضور در قدرت را پیدا کردند اما تغییراتی که آنها به ارمغان آوردند از درون و متن جامعه برنیامده بود بلکه از بالا به آنها تحمیل شده بود.

🔹عامل وحدت‌سازی
🔹مهمترین فاکتور تشکیل دولت_ملت در هر یک از کشورها پیدایش عامل وحدت‌سازی است که افراد را به ترک تعلقات بازدارنده قبیله‌ای و مذهبی پیشین و جایگزین کردن آنها با تعلقات جدید و هویت جدید فرا می‌خواند.

🔹جوامع عرب در طول دوران حاکمیت عثمانی از چنین عامل وحدت‌سازی برخوردار نبودند. اصولاً آنان شهروند دولت عثمانی به حساب نمی‌آمدند بلکه رعایای حکومت‌های خودکامه‌ای بودند که با پشتیبانی ائتلاف سایر قبایل و اقوامِ ترک قدرت را برای سده‌ها در اختیار داشتند.

🔹تعلقات قبیله‌ای و طایفه‌ای در جوامع عرب
🔹در دوران عثمانی تعلقات قبیله‌ای و طایفه‌ای در جوامع عرب حرف اول را می‌زد. گروه‌های اجتماعی به شهری، روستایی و قبایل بدوی تقسیم می‌شدند که هر یک، از هنجارهای خود را تبعیت می‌کردند و نسبت به هویت خود تعصب نشان می‌دادند. عامل قومیت عربی و حتی دین مشترک به آن اندازه نیرومند نبود که بر تعلقات قبیله‌ای فائق آید و به عاملی هویت‌ساز تبدیل شود.

🔹این الگو با الگوی دولت مدرن بسیار فاصله داشت. نتیجه آن که با شکل‌گیری دولت‌های مدرنِ ملی پس از جنگ جهانی اول، سست و بی‌رمق بودن عوامل وحدت‌زا در این جوامع آشکار شد به نحوی که عصبیت‌های قبیله‌ای، قومیتی و طایفه‌ای بار دیگر همراه با دولتمردان جدید در رأس قدرت نمایان شدند. زمامداران جدید اگرچه به ضرورت تحول در جامعه آگاه بودند، اما برای تثبیت قدرتِ خود مجدداً پیوندهای محکمی با نهاد قبیله و نظام پدرسالار اجتماعی برقرار کردند.

🔹خانواده و قبیله در رأس مهمترین نهادهای حزبی و حکومتی
🔹به همین جهت می‌بینیم که حتی دولت‌هایی که خود را مدعی حکومت مبتنی بر نهادهای دموکراتیک و حزبی می‌دانستند، خانواده و قبیلۀ خود را در رأس مهمترین نهادهای حزبی و حکومتی قرار دادند. بر کسی پوشیده نیست که اقتدار واقعی در عراق و سوریه نه در دست حزبِ بعث، که در انحصار خانواده صدام حسین و حافظ اسد قرار داشت.

🔹شاخص‌ترین جلوه این شیوه از حکومت‌داری ظهور حکومت‌های موروثی در درون نظام‌های جمهوری بود که در حقیقت می‌توان آن را تداوم و احیای همان شیوه دیرینه و سنتی دانست. بدیهی است که در چنین شرایطی نمی‌توان از نقد اجتماعی و در نتیجه از بالیدن اندیشه‌های نوگرایانه سخن گفت.

🔹تبیین ناکامی نهضت‌های تجددخواهی در جهان عرب
🔹در تبیین ناکامی نهضت‌های تجددخواهی در جهان عرب باید بیش از آنکه کوتاهی و تقصیر را به گردن سنتگرایان و دشمنان خارجی انداخت، به دنبال کاستی‌هایی بود که در عملکرد نیروهای تجددخواه وجود داشته و به باز تولید عقب‌ماندگی در این جوامع انجامیده است.

🔹برخی از اندیشمندان عربی بر این باورند که کندی یا توقف این گذار بیش از آنکه ناشی از مقاومت ساختار سنتی جوامع عرب در برابر تجدد باشد برآمده از درک نادرستی است که از مقولۀ توسعه‌یافتگی و خصوصاً مقوله مدرنیته رواج یافته است.

🔹کنستانتین زریق یکی از بارزترین اندیشمندان ناسیونالیست عرب می‌نویسد: با کالبد شکافی روند نهضت ملی معلوم می‌شود که فرایند تشکیل حکومت‌های قومی_ملی_اجتماعی در جوامع عرب فرایندی به غایت سست بوده است. از سوی دیگر کامل نشدن فرایند تشکیل نهادهای حاکمیتی، جوامع جدید را دچار خلاء نهادهای قانونی می‌نماید و این امر به سلطه مجدد مناسبات پدرسالار در قدرت می‌انجامد.

🔹بدین سان می‌توان نتیجه گرفت که نیروهای تجددخواه در جهان عرب بیش از آنکه مقبول ساختار سنتی شده باشند، خود در توجیه مناسبات سنتی نقشی فعال ایفا کرده و موجب کندی یا توقف فرایند گذار به سوی تجدد شده‌اند.

#ساختارهای_ایرانی
#فاروق_نجم‌الدین
#نهضت‌های_تجدد‌خواه_جهان_عرب

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 چالش توسعه در جوامع عربی با قرارگیری خانواده و قبیله در رأس مهمترین نهادهای حزبی و حکومتی

♦️فاروق نجم‌الدین
♦️مقدمۀ کتاب مفهوم نقد در نهضت‌های تجدد‌خواه جهان عرب

🔹دولت‌های توسعه‌گرا در کشورهای عربی، مدت‌های مدید زمام امور را در دست داشتند. سرعت تشکیل دولت‌های مدرن موجب شد که همان ائتلاف نیروهای محلی زمام امور را در دست گیرند.

🔹در دوران عثمانی تعلقات قبیله‌ای و طایفه‌ای در جوامع عرب حرف اول را می‌زد. این الگو با الگوی دولت مدرن بسیار فاصله داشت. زمامداران جدید برای تثبیت قدرتِ خود مجدداً پیوندهای محکمی با نهاد قبیله و نظام پدرسالار اجتماعی برقرار کردند.

🔹به همین جهت می‌بینیم که حتی دولت‌هایی که خود را مدعی حکومت مبتنی بر نهادهای دموکراتیک و حزبی می‌دانستند، خانواده و قبیلۀ خود را در رأس مهمترین نهادهای حزبی و حکومتی قرار دادند.

🔹شاخص‌ترین جلوه این شیوه از حکومت‌داری ظهور حکومت‌های موروثی در درون نظام‌های جمهوری بود که در حقیقت می‌توان آن را تداوم و احیای همان شیوه دیرینه و سنتی دانست.

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Audio
🌐 یک قرن ساختارهای حکمرانی آب در ایران

♦️با حضور دکتر طالبی عضو هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علوم و تحقیقات

#ساختارهای_حکمرانی_آب_در_ایران

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی

@Iranianstructures
🌐دکتر رضا داوري اردكاني: کشور در شرایط کنونی بیش از همیشه به فلسفه نیاز دارد

♦️دکتر رضا داوري اردكاني/ آبان ۱۴۰۳
♦️ بخش اول

♦️به نام خداوند جان و خرد

🔹سه درك و شناخت از ايران

به مناسبت روز جهاني فلسفه پيشنهاد كرده‌اند به مسئله ايران بيانديشيم. اما شايد كساني بگويند ايران به عنوان يك كشور مسئله فلسفه نيست. اينان به اعتباري حق دارند زيرا كشور ماهيت ثابت ندارد و از چيستي آن نمي‌توان پرسيد. ايران يك ذات تاريخي است. ماهيت تاريخي امر پايداري است كه شئونش در تاريخ دگرگون مي‌شود. اما جوهري دارد كه همانكه بود، مي‌ماند.

ايران گرچه در طي تاريخ دگرگوني‌هاي بسيار داشته، همواره ايران بوده و ايران مانده‌است. از ايران سه درك و شناخت مي‌توان داشت: اول درك جغرافيايي/سياسي، دوم درك فرهنگي/تاريخي و بالاخره سوم درك و دريافت ايران که به عنوان وطن است. از نظر جغرافيايي/ سياسي ايران كشوري است داراي حدود و مرزهاي جغرافيايي و داراي حكومتي كه نامش جمهوري اسلامي است. وصف جغرافيايي/سياسي وصف رسمي كشور ايران است. اما كشوري كه هزاران سال تاريخ دارد، در وصف رسمي نمي‌گنجد. ما هزاران سال تاريخ مضبوط و مكتوب داريم و از حدود ٢٠٠ سال پيش با دنياي جديد مواجه شده‌ايم.

🔹تاريخ ايران پرماجرا

از آن زمان آثار و آداب و آراء جديد نه فقط در كشور ما بلكه در سراسر روي زمين آغاز به انتشار كرده و منشأ دگرگوني بزرگي در سراسر جهان شده‌است. تا آن زمان، هيچ تاريخي به اندازه تاريخ ايران پرماجرا نبوده است و شايد تاريخ هيچ منطقه‌اي از جهان قديم را نتوان با تاريخ ايران قياس كرد. ايران، سرزمين و جلوه‌گاه دين و دانش و هنر و فرهنگ و اخلاق و سياست بوده‌است. اينكه ما از اين تاريخ چه آموخته و مي‌توانيم بياموزيم و اكنون در چه وضعي از دانايي و خرد قرار داريم مطلب بسيار مهمي است. اشاره شد كه معني ايران با وصف جغرافيايي/سياسي تمام نمي‌شود، بلكه ايران را با توجه و تذكر به عظمت ديرينش مي‌توان شناخت.

🔹فرارسيدن دوران تجدد

اين شناخت مخصوصاً از آن جهت لازم است كه ما را متوجه آينده مي‌كند. براي اينكه وضع و موقع كنوني ايران را درك كنيم لازم است بدانيم كه با فرارسيدن دوران تجدد ما هم مثل همه اقوام ديگر جهان، دچار انقطاع و گسست تاريخي شديم. تجدد صرفاً سوداي تسخير سرزمين ها و غلبه سياسي/اقتصادي نبود، بلكه تفكر و نظمي تازه از زندگي بود كه بر اساس اصول و مباني خاص و تلقي تازه از عالم و آدم قوام يافت. اقوام جهان در برابر انتشار و رواج نظم و شيوه جديد زندگي عكس‌العمل يكسان نداشتند مثلا كشوري مثل ژاپن تاريخش را خيلي زود به راه جديد غرب پيوند زد. اما اقوامي هم بودند كه تجدد را نشناخته، رد كردند و احياناً در برابرش ايستادند. اين ايستادگي كمتر انديشيده و بلكه بيشتر طبيعي بود. في‌المثل در عالم اسلام و در كشوري مثل ايران، نمي‌توانستند بپذيرند كه كار حكومت از دين جدا باشد.

🔹علماي دين تجدد را نپذيرفتند

علماي دين تجدد را نپذيرفتند و با بعضي اصول آن و مخصوصاً با اصل استقلال سياست از دين مخالفت كردند. در سرزمين ما "از هزاران سال پيش" ميان حكومت و دين جدايي نبوده و دين و دولت با يك قرارداد نانوشته كار حكومت و اداره جامعه و مناسبات و معاملات را ميان خود تقسيم كرده بودند؛ يعني نه حكومت در كار دين دخالت مي كرد و نه علماي دين رغبت و علاقه اي به سياست داشتند.

🔹طرح ولايت فقيه و تقابل قديم و جديد

اما وقتي در جهان جديد استقلال سياست از دين اعلام شد و ديانت را امر شخصي و وجداني دانستند و دخالتش در سياست منع شد، عكس‌العمل طبيعي علماي دين را برانگيخت. شايد طرح ولايت فقيه در آثار ملااحمد نراقي پاسخي به اصل و قاعده استقلال سياست از دين بود. تا آن زمان چنانكه گفته شد فقها در كار حكومت مداخله نمي‌كردند. حتي وقتي شاه طهماسب صفوي از محقق اردبيلي درخواست كرد كه به او اجازه سلطنت بدهد فقيه از اين كار ابا كرد.

ولايت فقيه يك بحث نظري نبود، بلكه دستور عمل بود و از همان زمان كه طرح شد علماي دين در سياست وارد شدند. پس از آن در كشور ما هيچ حادثه مهمي بيرون از تقابل قديم و جديد روي نداده و وضع فكري كنوني نيز نتيجه شدت يافتن اين تقابل است. اين دوره را مي‌توان فصل جديدي در تاريخ ايران دانست كه گرچه در آن كوشش‌هايي براي تخفيف جدال ميان قديم و جديد صورت گرفته، ثمر مؤثر و كارساز از آن عايد نشده است. با پيشامد انقلاب مشروطه اين تقابل مي‌توانست به مسئله سياست روز تبديل شود. ولي اولين جلوه‌هاي آن بيشتر اميدواركننده بود.

#دکتر_رضا_داوري_اردكاني
#ایران_و_فلسفه
#ساختارهای_ایرانی

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوري اردكاني: کشور در شرایط کنونی بیش از همیشه به فلسفه نیاز دارد

♦️دکتر رضا داوري اردكاني/ آبان ۱۴۰۳
♦️بخش دوم

🔹استقبال از مشروطيت و اعدام شيخ فضل الله

مراجع ديني در تهران و در عتبات و از جمله شيخ فضل الله نوري از مشروطيت استقبال كردند. آیت‌الله محمدحسن نائینی غروی كتاب تنبیه الامه و تنزیه المله را نوشت و در آن طرحي از سازش ميان قديم و جديد تدوين كرد. ولي ظاهراً هنوز وقت صلح و حتي آتش‌بس نرسيده بود و خيلي زود اختلاف ظاهر شد و با اعدام شيخ فضل الله همه تمهيدات صلح بر هم خورد و به مشروطيت آسيب بزرگ رسيد. از آن پس، كوشش‌ها تقريباً همه صرفاً سياسي و بدون مبناي فكري و فرهنگي بود. از چند دهه پيش هم كه مي‌رفت مسئله به صورت تازه‌اي مطرح شود، موجي از كينه و خشم و دشنام و افكار عاميانه پوشيده در الفاظ و عبارات شبه فلسفي در برابر آن برخاست و قضيه را لوث كرد و در نتيجه نهال پژمرده روشنفكري ايران نيز پژمرده‌تر شد.

🔹پنهان‌كاری و وقتي تفكر نباشد

البته امكان‌ها و شرايط تاريخي با حرف‌هاي سطحي اين يا آن گروه ديگرگون نمي‌شود، اما وقتي تفكر نباشد نمي‌توان شرايطِ امكان‌ها و مسير آينده را بازشناخت. گذشتِ زمان نيز نشان داد كه انديشۀ معاصر ما به كدام سمت رفته است. اثر مستقيم اين نزاع اين بود كه ارتباط ميان گذشته و آينده پوشيده‌تر شد و تقريباً از يادها رفت. در شرايطي كه تجدد همه جهان را مسخر كرده، اقوام و كشورها كه نمي‌دانند چه روي داده، معلوم نيست كه چرا و با چه چيز مخالفت مي‌كنند.

تجدد رأي و نظر نيست كه بتوان با آن موافقت يا مخالفت كرد، بلكه راهي است كه با اراده به قدرت آغاز شده و به تدريج اقتضاها و ضرورت‌هاي تاريخي‌اش، ضرورت زندگي همۀ مردم جهان شده‌است. اين ضرورت‌ها امر تاريخي است. نه اينكه با رد و قبول اشخاص پديد آمده باشد و با مخالفت بتوان آن را از ميان برد. مشكل تقابل ميان قديم و جديد، با پنهان كردن قضيه و ارائه راه حل‌هاي عاميانه رفع نمي‌شود و چه بسا از اين انكار و سطحي‌انديشي آسيب‌هاي بزرگ به كشور برسد.

🔹ناآشنايي با جانِ سياست و روگرداندن از خردِ عملي

پايين آوردن اختلاف‌هاي تاريخي تا سطح نزاع‌ها و دشمني‌هاي سياسي و نظامي غالباً بي‌وجه، نشانۀ ناآشنايي با جانِ سياست و روگرداندن از خردِ عملي است. اكنون وظيفۀ ما اين است كه به وضع ايران بيانديشيم. تاريخ ما هم مثل تاريخ همه اقوام و مردمان و سرزمين‌ها شكست و پيروزي و غم و شادي و ركود و رونق داشته و متأسفانه در دو قرن اخير سهم پيروزي و رونق و نشاط علمي/فرهنگي و شادي رو به كاهش بوده است.

اشاره شد كه غير از ايران جغرافيايي/سياسي و فرهنگي/تاريخي ايران ديگري هم هست كه با دوستي و دلبستگي مردمان به سرزمين و گذشته و آينده‌اش تحقق مي‌يابد. ايرانِ جغرافيايي/سياسي و ايران تاريخي/فرهنگي اجزای ايران وطنند، اما تا وقتي جان‌هاي مردمان در دوستي با آنها متحد نشوند، ايران وطن نمي‌شود. وطن سرزمين و تاريخ محبوب اقوام و مردماني است كه يادها و خاطرات مشترك تاريخي دارند. وطن جاي همبستگي و پناه زندگي و سكونتگاه دائمي مردمان است.

🔹ايران اكنون دردمند و تنها و افسرده خاطر است

در عالم كنوني كه كشورها از حيث دانش و تكنولوژي در يك سطح و مرتبه نيستند، طبيعي است كه بعضي دانشمندان كه كشور به آنها نياز ندارد و نمي‌تواند از علمشان بهره‌مند شود مهاجرت كنند. از اين بابت نبايد چندان نگران بود. مهم اين است كه اساس پيوستگي با وطن سست نشود، كه اين سستي آسيبي بزرگ است و وطن را رنجور و بيمار و افسرده مي‌كند. به نظر مي‌رسد كه ايران اكنون دردمند و تنها و افسرده خاطر است و به وفاداري و غمخواري نياز دارد. وطن ديار الفت و مهر و دوستي همه مردمان است و هيچ دسته و گروهي نبايد آن را ملك و مال خود و وسيله رسيدن به مقاصد و سوداهاي خود بينگارد.

🔹اين ما هستيم كه به وطن تعلق داريم

وقتي وطن گروگان گروه‌ها و فرقه‌ها و وسيله‌اي در دست آنان باشد، ديگر پناه امن و مايه اميد و آزادي و عدالت نيست و اينها كه نباشند كارش به درماندگي و انزوا و تنهايي مي‌كشد. اكنون ايران دردمند و تنهاست. وظيفه فلسفه در ديار ما مثل همه كشورها انديشيدن به حدود درك و فهم موجود و تحقيق در وضع خرد و بي‌خردي و ناداني و توانايي و ناتواني است.

🔹فلسفه و آگاهي به حدود دانايي و ناداني

ما نبايد از اين نكته غافل باشيم كه گره كار فروبستۀ كشور جز با آگاهي به حدود دانايي و ناداني و توانايي و ناتواني و خردمندي و بي‌خردي گشوده نمي‌شود. اين است كه كشور در شرايط كنوني بيش از هميشه به فلسفه نياز دارد و براي اينكه پايدار بماند بايد بتواند به وضع كنوني و امكانات آينده آن بينديشد. ما هم بهتر است كمتر غم روزگار بخوريم و بيشتر غمخوار ايران باشيم.

#دکتر_رضا_داوري_اردكاني
#ایران_و_فلسفه
#ساختارهای_ایرانی

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوري اردكاني: تقابل ميان قديم و جديد، با پنهان كردن قضيه رفع نمي‌شود


۱_ايران هزاران سال تاريخ دارد، هيچ تاريخي به اندازه ما پرماجرا نبوده است و شايد تاريخ هيچ منطقه‌اي از جهان قديم را نتوان با تاريخ ايران قياس كرد.

۲_ما از حدود ٢٠٠ سال پيش با دنياي جديد مواجه شده‌ايم.

۳_با فرارسيدن دوران تجدد ما هم مثل همه اقوام ديگر جهان، دچار انقطاع و گسست تاريخي شديم.

۴_كشوري مثل ژاپن تاريخش را خيلي زود به راه جديد غرب پيوند زد.

۵_علماي دين تجدد را نپذيرفتند.

۶_شايد طرح ولايت فقيه در آثار ملااحمد نراقي پاسخي به قاعده استقلال سياست از دين بود.

۷_با اعدام شيخ فضل الله همه تمهيدات صلح بر هم خورد و به مشروطيت آسيب بزرگ رسيد.

۸_وقتي تفكر نباشد نمي‌توان شرايطِ امكان‌ها و مسير آينده را بازشناخت.

۹_مشكل تقابل ميان قديم و جديد، با پنهان كردن قضيه و ارائه راه حل‌هاي عاميانه رفع نمي‌شود و چه بسا از اين انكار و سطحي‌انديشي آسيب بزرگ به كشور برسد.

۱۰_گره كار فروبستۀ كشور جز با آگاهي به حدود دانايي و ناداني گشوده نمي‌شود.

#ساختارهای_ایرانی

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures