This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پوست شیر ابی در تلویزیون
شکست سیاست ممنوعیت و حذف
دو تن از مجریان مشهور و معروف صداوسیما (محمدرضا حیاتی و کامران نجفزاده) ترانهی معروف پوست شیر ابی را میخوانند؛ ترانهای که پخش نسخهی اصلی آن با صدای خوانندهاش برای مردم ممنوع است.
این صحنه، نه یک اتفاق حاشیهای، بلکه نشانهی شکست مستقیم و عریان سیاست سانسور است. آنچه سالها «ممنوع» اعلام شد، بیسر و صدا از فیلترها عبور کرد و تا قلب صداوسیما نفوذ کرد.
سانسور نهتنها نتوانست اثر و خواننده آن را حذف کند، بلکه آن را چنان فراگیر کرد که امروز خودِ رسانهی رسمی، نسخهی بیصاحب و بینام آن را بازتولید میکند؛ بیآنکه بتواند خالقش را به رسمیت بشناسد.
اکنون سؤال این است که ممنوعیتها دقیقاً برای چه کسی و با چه کارکردی ادامه دارد؟
@journalistsclub1
شکست سیاست ممنوعیت و حذف
دو تن از مجریان مشهور و معروف صداوسیما (محمدرضا حیاتی و کامران نجفزاده) ترانهی معروف پوست شیر ابی را میخوانند؛ ترانهای که پخش نسخهی اصلی آن با صدای خوانندهاش برای مردم ممنوع است.
این صحنه، نه یک اتفاق حاشیهای، بلکه نشانهی شکست مستقیم و عریان سیاست سانسور است. آنچه سالها «ممنوع» اعلام شد، بیسر و صدا از فیلترها عبور کرد و تا قلب صداوسیما نفوذ کرد.
سانسور نهتنها نتوانست اثر و خواننده آن را حذف کند، بلکه آن را چنان فراگیر کرد که امروز خودِ رسانهی رسمی، نسخهی بیصاحب و بینام آن را بازتولید میکند؛ بیآنکه بتواند خالقش را به رسمیت بشناسد.
اکنون سؤال این است که ممنوعیتها دقیقاً برای چه کسی و با چه کارکردی ادامه دارد؟
@journalistsclub1
روزنامه خراسان نوشت: ۵ سال پیش «حیاتی» به جرم ابراز علاقه به «اِبی»، خواننده آن طرف آبی، از تلویزیون اخراج شد؛ شب یلدا روی آنتن آهنگ ابی را خواند!
@journalistsclub1
@journalistsclub1
روایتی تصویری از پنجاه سال عکاسی
«کتاب مریم» (پنج دهه زندگی عکاسانه مریم زندی)، که به همت نشر نظر منتشر شده، اثری است شایان توجه. این مجموعه حاصل کوششی پنجساله است، نه تنها یک کتاب، بلکه گنجینهای بصری از نیم قرن تاریخ معاصر ایران به شمار میرود.
این اثر جامع، با گزینشی دقیق از میان هزاران عکس آرشیو مریم زندی، سیری منسجم از فراز و نشیبهای کارنامه هنری این عکاس نامدار را پیش روی مخاطب قرار میدهد. کتاب، خواننده را به سفری دیداری از نخستین گامهای زندی در عکاسی تا آثار متأخرش میبرد و طیف گستردهای از ژانرها و موضوعات را دربر میگیرد.
بخشی مهم از کتاب به عکسهای مستند و سیاسی دوران انقلاب اسلامی اختصاص دارد که به عنوان اسناد تاریخیِ بیبدیل، حال و هوای آن روزهای پرشور را روایت میکنند. «کتاب مریم» با ترجمه مارال دادور در قطع رحلی، با جلد گالینگور در ۵۰۴ صفحه و بهای 6 میلیون 200 هزار تومان منتشر شده است.
#معرفی_کتاب
@journalistsclub1
«کتاب مریم» (پنج دهه زندگی عکاسانه مریم زندی)، که به همت نشر نظر منتشر شده، اثری است شایان توجه. این مجموعه حاصل کوششی پنجساله است، نه تنها یک کتاب، بلکه گنجینهای بصری از نیم قرن تاریخ معاصر ایران به شمار میرود.
این اثر جامع، با گزینشی دقیق از میان هزاران عکس آرشیو مریم زندی، سیری منسجم از فراز و نشیبهای کارنامه هنری این عکاس نامدار را پیش روی مخاطب قرار میدهد. کتاب، خواننده را به سفری دیداری از نخستین گامهای زندی در عکاسی تا آثار متأخرش میبرد و طیف گستردهای از ژانرها و موضوعات را دربر میگیرد.
بخشی مهم از کتاب به عکسهای مستند و سیاسی دوران انقلاب اسلامی اختصاص دارد که به عنوان اسناد تاریخیِ بیبدیل، حال و هوای آن روزهای پرشور را روایت میکنند. «کتاب مریم» با ترجمه مارال دادور در قطع رحلی، با جلد گالینگور در ۵۰۴ صفحه و بهای 6 میلیون 200 هزار تومان منتشر شده است.
#معرفی_کتاب
@journalistsclub1
کتابی درباره زندگی و قتل احمد دهقان مدیر مجلۀ تهران مصور
کتاب فرجام بازی، جدیدترین اثر سیدفرید قاسمی است. این کتاب به زندگی و زمانهی احمد دهقان، مدیر مجلهٔ «تهران مصور»، و چگونگی قتل او پرداخته است.
احمد دهقان، از چهرههای شاخص و برجستهٔ فرهنگی و سیاسی دههٔ ۲۰ بود. او در روزنامهنگاری و با تأسیس مجلهٔ «تهران مصور» از سرآمدان روزگارش شد. مجلهای که از هر قشری خواهان داشت و بر بسیاری از مناسبات اجتماعی تأثیرگذار بود.
آنچه در صفحههای این کتاب آمده است، صفحهای از کتاب قطور نقشهکشی ماهرانه، سناریونویسی، دسیسهچینی، حیلهگری، صحنهآرایی، پروندهسازی، پاپوشدوزی است که استعدادهایی همچون جعفری را به مسلخ برد و به فنا داد.
استاد سید فرید قاسمی در این کتاب با قلمی شیوا و روایتی مستند و دقیق، به زوایای ناشناختهٔ قتل احمد دهقان و دادگاه جنجالی حسن جعفری پرداخته است. مدارکی جدید و مستدل که برخی برای اوّلین بار ارائه شده است.
کتاب در 136 صفحه توسط خانه فرهنگ و هنر مان منتشر شده است.
#معرفی_کتاب
@journalistsclub1
کتاب فرجام بازی، جدیدترین اثر سیدفرید قاسمی است. این کتاب به زندگی و زمانهی احمد دهقان، مدیر مجلهٔ «تهران مصور»، و چگونگی قتل او پرداخته است.
احمد دهقان، از چهرههای شاخص و برجستهٔ فرهنگی و سیاسی دههٔ ۲۰ بود. او در روزنامهنگاری و با تأسیس مجلهٔ «تهران مصور» از سرآمدان روزگارش شد. مجلهای که از هر قشری خواهان داشت و بر بسیاری از مناسبات اجتماعی تأثیرگذار بود.
آنچه در صفحههای این کتاب آمده است، صفحهای از کتاب قطور نقشهکشی ماهرانه، سناریونویسی، دسیسهچینی، حیلهگری، صحنهآرایی، پروندهسازی، پاپوشدوزی است که استعدادهایی همچون جعفری را به مسلخ برد و به فنا داد.
استاد سید فرید قاسمی در این کتاب با قلمی شیوا و روایتی مستند و دقیق، به زوایای ناشناختهٔ قتل احمد دهقان و دادگاه جنجالی حسن جعفری پرداخته است. مدارکی جدید و مستدل که برخی برای اوّلین بار ارائه شده است.
کتاب در 136 صفحه توسط خانه فرهنگ و هنر مان منتشر شده است.
#معرفی_کتاب
@journalistsclub1
«کافیشاتِ» پانزدهم روی گوشیهای شما
ماهنامه الکترونیکی کافیشات در ۶۰ صفحه منتشر شد.
به تازگی بخش تازهای هم با عنوان « تیپ » به نشریه اضافه شده است برای آندسته از افرادی که شمارههای قبل را از دست دادهاند؛ این بخش، گزیده مقالات شمارههای قبل را ارائه میدهد.
شماره جدید ماهنامه کافیشات و شمارههای پیشین آن را بهصورت رایگان اینجا ببینید و در صورت نیاز دانلود کنید.
@journalistsclub1
ماهنامه الکترونیکی کافیشات در ۶۰ صفحه منتشر شد.
به تازگی بخش تازهای هم با عنوان « تیپ » به نشریه اضافه شده است برای آندسته از افرادی که شمارههای قبل را از دست دادهاند؛ این بخش، گزیده مقالات شمارههای قبل را ارائه میدهد.
شماره جدید ماهنامه کافیشات و شمارههای پیشین آن را بهصورت رایگان اینجا ببینید و در صورت نیاز دانلود کنید.
@journalistsclub1
کیهان: مدیران همشهری باید بابت دستمزدی که به فراستی میدهند پاسخگو باشند
روزنامه کیهان به پرداخت پولهای نامتعارف در فضای رسانهای امروز ایران پرداخت و با نام بردن از موسسه همشهری که مبالغ خاصی را مسعود فراستی میدهد نوشت: افرادی که چنین دستمزدی به وی میپردازند، پاسخگو باشند.
کیهان نوشت: « منتقدی که برای هر قسمت حضور در میزگرد یک برنامه، رقمی دهها برابر سایر همصنفیهایش از رسانه منتسب به شهرداری تهران میگیرد! فراستی که در جوانی از پیروان مرام اشتراکی بود و احتمالاً جامعه بیطبقه را میجست، امروز خودش عامل گسل درآمدی و نماد دریافت دستمزد نجومی از ارگانها شده است! جدای از اینکه حرفهای فراستی هم تکراری شده است و آورده تازه و خاصی ندارد، اما به هر حال مبلغ دریافتی او غیرمنطقی و ظالمانه است و باید افرادی که چنین دستمزدی به وی میپردازند، پاسخگو باشند.»
@journalistsclub1
روزنامه کیهان به پرداخت پولهای نامتعارف در فضای رسانهای امروز ایران پرداخت و با نام بردن از موسسه همشهری که مبالغ خاصی را مسعود فراستی میدهد نوشت: افرادی که چنین دستمزدی به وی میپردازند، پاسخگو باشند.
کیهان نوشت: « منتقدی که برای هر قسمت حضور در میزگرد یک برنامه، رقمی دهها برابر سایر همصنفیهایش از رسانه منتسب به شهرداری تهران میگیرد! فراستی که در جوانی از پیروان مرام اشتراکی بود و احتمالاً جامعه بیطبقه را میجست، امروز خودش عامل گسل درآمدی و نماد دریافت دستمزد نجومی از ارگانها شده است! جدای از اینکه حرفهای فراستی هم تکراری شده است و آورده تازه و خاصی ندارد، اما به هر حال مبلغ دریافتی او غیرمنطقی و ظالمانه است و باید افرادی که چنین دستمزدی به وی میپردازند، پاسخگو باشند.»
@journalistsclub1
ابراز تأسف کارزار برای برخورد با دو خبرنگار لرستانی
در پی شکایت استاندار لرستان از نویسندگان کارزار «اعتراض به انتصاب بازنشستگان (استانداران بازنشسته)» پلتفرم کارزار بیانیه زیر را صادر کرده است: «متأسفانه با شکایت سیدسعید شاهرخی استاندار فعلی لرستان از نویسنده کارزاری انتقادی درباره او، دادگاه حکم به حبس و تبعید نویسنده کارزار و یکی از خبرنگاران تبلیغکننده آن داده است. این در حالی است که این کارزار صرفا با طرح چند سوال درباره شائبه بازنشستگی استاندار نقدهایی مطرح کرده بود و این موضوع به امضای بیش از ۲ هزار نفر رسیده بود.
پلتفرم کارزار بابت این سطح از عدم تحمل و سرکوب منتقدان و اهالی رسانه متأسف است و ضمن تأکید بر حق شهروندان برای اعتراض خشونتپرهیز مدنی، توقع دارد این برخوردهای فاقد وجاهت متوقف شوند. انتظار میرود مدیرانی که تصور میکنند شهروندان تنها باید مجیزگوی آنان باشند با سعه صدر به منتقدان گوش دهند و قوه قضائیه در این راه پشتیبان مردم باشد و نه همراه مسئولانی که هیچ صدای مخالفی را بر نمیتابند!
اعتراض و مطالبهگری مطابق با قوانین متعدد کشوری و با تأکیدات و تأییدات قضات محترم در محاکم مختلف، جزء حقوق بدیهی شهروندان است و باید قدردان کنشگران دغدغهمندی بود که با وجود هزینهها صدای بخشهای مختلف مردم هستند و نجیبانه از ابزار پلتفرم کارزار برای طرح اعتراضات مدنی خود استفاده میکنند.»
@journalistsclub1
در پی شکایت استاندار لرستان از نویسندگان کارزار «اعتراض به انتصاب بازنشستگان (استانداران بازنشسته)» پلتفرم کارزار بیانیه زیر را صادر کرده است: «متأسفانه با شکایت سیدسعید شاهرخی استاندار فعلی لرستان از نویسنده کارزاری انتقادی درباره او، دادگاه حکم به حبس و تبعید نویسنده کارزار و یکی از خبرنگاران تبلیغکننده آن داده است. این در حالی است که این کارزار صرفا با طرح چند سوال درباره شائبه بازنشستگی استاندار نقدهایی مطرح کرده بود و این موضوع به امضای بیش از ۲ هزار نفر رسیده بود.
پلتفرم کارزار بابت این سطح از عدم تحمل و سرکوب منتقدان و اهالی رسانه متأسف است و ضمن تأکید بر حق شهروندان برای اعتراض خشونتپرهیز مدنی، توقع دارد این برخوردهای فاقد وجاهت متوقف شوند. انتظار میرود مدیرانی که تصور میکنند شهروندان تنها باید مجیزگوی آنان باشند با سعه صدر به منتقدان گوش دهند و قوه قضائیه در این راه پشتیبان مردم باشد و نه همراه مسئولانی که هیچ صدای مخالفی را بر نمیتابند!
اعتراض و مطالبهگری مطابق با قوانین متعدد کشوری و با تأکیدات و تأییدات قضات محترم در محاکم مختلف، جزء حقوق بدیهی شهروندان است و باید قدردان کنشگران دغدغهمندی بود که با وجود هزینهها صدای بخشهای مختلف مردم هستند و نجیبانه از ابزار پلتفرم کارزار برای طرح اعتراضات مدنی خود استفاده میکنند.»
@journalistsclub1
ویژهنامه استاد «باستانی پاریزی» در شماره جدید فصلنامه «جُنگِ هنرِ مس»
شماره تازه مجله «جُنگِ هنرِ مس»، به مدیرمسئولی «سیدعلی میرافضلی» و سردبیری «مجتبی احمدی» منتشر شده است.
شماره بیستوپنجم این فصلنامه فرهنگی هنری، ویژهنامهای است درباره زندهیاد استاد «محمدابرهیم باستانی پاریزی»، که در آستانه سوم دیماه، صدمین زادروز این تاریخدان و نویسنده، انتشار یافته است.
گفتوگو با داریوش رحمانیان، گفتوگو با مرتضی فرهادی و مقالات و یادداشتهایی از یوسفعلی میرشکاک، میرعلیرضا میرعلینقی، گودرز رشتیانی، جمشید روستا، محمدعلی گلابزاده، احمد یوسفزاده، امین شول سیرجانی، حسین مسرت و…، از مطالب این ویژهنامه است.
این شماره از «جُنگِ هنر»، به تاریخ زمستان ۱۴۰۴، در ۲۴۰صفحه به چاپ رسیده است.
سایتِ این مجله به نشانی jongmag.com در دسترس است.
@journalistsclub1
شماره تازه مجله «جُنگِ هنرِ مس»، به مدیرمسئولی «سیدعلی میرافضلی» و سردبیری «مجتبی احمدی» منتشر شده است.
شماره بیستوپنجم این فصلنامه فرهنگی هنری، ویژهنامهای است درباره زندهیاد استاد «محمدابرهیم باستانی پاریزی»، که در آستانه سوم دیماه، صدمین زادروز این تاریخدان و نویسنده، انتشار یافته است.
گفتوگو با داریوش رحمانیان، گفتوگو با مرتضی فرهادی و مقالات و یادداشتهایی از یوسفعلی میرشکاک، میرعلیرضا میرعلینقی، گودرز رشتیانی، جمشید روستا، محمدعلی گلابزاده، احمد یوسفزاده، امین شول سیرجانی، حسین مسرت و…، از مطالب این ویژهنامه است.
این شماره از «جُنگِ هنر»، به تاریخ زمستان ۱۴۰۴، در ۲۴۰صفحه به چاپ رسیده است.
سایتِ این مجله به نشانی jongmag.com در دسترس است.
@journalistsclub1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کتاب خانواده مطبوعات و بزرگان ما
کتاب چهره مطبوعات معاصر در سال ۱۳۵۰ به کوشش غلامحسین صالحیار، عمید نائینی و ده دوازده نفر از همکاران آنها تهیه و تدوین شده است. ناگفته پیداست که جمعآوری هزار و دویست سیصد شرح حال، هرچند مختصر، و همین تعداد عکس چه کار پرزحمتی است. افرادی که این کتاب را تهیه کردند، اخراجیهای روزنامهی آیندگان بودند.
این کتاب مروری است کوتاه بر زندگی روزنامهنگارانی که در جایگاههای گوناگون از مسئول و سردبیر تا عضو تحریریه و کادر فنی در مطبوعات ایران فعالیت میکردند. ورقزدن صفحات این اثر، گذشته از حس نوستالوژی که برمیانگیزد، یادآورِ چهرههای پیشین عرصهٔ مطبوعات، راههایی که پیمودند و تجربههایی است که از خود به جای گذاشتند.
این کتاب دیگر تجدید چاپ نشد و اکنون به کتابی مرجع تبدیل شده است. کتابی درباره خانوادهی مطبوعات. نام کسانی که آمده همه اهل مطبوعاتاند. مطبوعاتیهای قدیمی و پیش از انقلاب، که بیشترشان در آن ایام جوان بودند و هرچه زمان گذشت پیر و سالخورده شدند یا از دست رفتند و اکنون نام آنها به یادگار مانده است و در جای جای 344 صفحه این کتاب آمده است.
@journalistsclub1
کتاب چهره مطبوعات معاصر در سال ۱۳۵۰ به کوشش غلامحسین صالحیار، عمید نائینی و ده دوازده نفر از همکاران آنها تهیه و تدوین شده است. ناگفته پیداست که جمعآوری هزار و دویست سیصد شرح حال، هرچند مختصر، و همین تعداد عکس چه کار پرزحمتی است. افرادی که این کتاب را تهیه کردند، اخراجیهای روزنامهی آیندگان بودند.
این کتاب مروری است کوتاه بر زندگی روزنامهنگارانی که در جایگاههای گوناگون از مسئول و سردبیر تا عضو تحریریه و کادر فنی در مطبوعات ایران فعالیت میکردند. ورقزدن صفحات این اثر، گذشته از حس نوستالوژی که برمیانگیزد، یادآورِ چهرههای پیشین عرصهٔ مطبوعات، راههایی که پیمودند و تجربههایی است که از خود به جای گذاشتند.
این کتاب دیگر تجدید چاپ نشد و اکنون به کتابی مرجع تبدیل شده است. کتابی درباره خانوادهی مطبوعات. نام کسانی که آمده همه اهل مطبوعاتاند. مطبوعاتیهای قدیمی و پیش از انقلاب، که بیشترشان در آن ایام جوان بودند و هرچه زمان گذشت پیر و سالخورده شدند یا از دست رفتند و اکنون نام آنها به یادگار مانده است و در جای جای 344 صفحه این کتاب آمده است.
@journalistsclub1
اینستاگرام، «غیرخودیها» و حکمرانی
مهدی جلیلی
روزنامهنگار و مستندساز
گزارش تازه مرکز پژوهشهای مجلس که اینستاگرام را با حدود ۳۱ میلیون کاربر فعال، پرمخاطبترین رسانه اجتماعی در ایران معرفی میکند، صرفاً یک آمار رسانهای نیست؛ نشانهای روشن از شکست یک منطق حکمرانی است. منطقی که سالها کوشید با «غیریتسازی» در عرصه امنیت و فرهنگ، ذائقه عمومی را مهار کند و نهایتاً از همه جهت شکست خورد.
غیریتسازی در سیاست رسانهای ایران از همان نقطهای آغاز شد که تفاوت به تهدید تقلیل یافت. شبکههای اجتماعی نه بهعنوان ابزار ارتباطی و فرهنگیِ جهان معاصر، بلکه بهمثابه «خطر» تعریف شدند. نتیجه این سیاست، نه گفتوگو و تنظیمگری هوشمند از سوی اجتماع، بلکه فیلترینگ، محدودسازی و برخورد سلبی از طرف حکمرانان بود.
واقعیت این است که سیاست غیریتسازی، هم در سطح امنیتی و هم در سطح فرهنگی، شکست خورده است. در سطح امنیتی، چون نتوانست رفتار کاربران را متوقف کند؛ مردم از فیلترها عبور کردند و دسترسی را به شیوههای مختلف حفظ کردند. در سطح فرهنگی، چون نتوانست اعتماد و جذابیت بسازد؛ مخاطب، رسانهای را انتخاب کرد که او را میبیند، به او امکان سخن گفتن میدهد و زندگی روزمرهاش را بازنمایی میکند، حتی اگر آن رسانه «غیرخودی» نامیده شود.
انتخاب اینستاگرام بهعنوان «اولین رسانه مردم ایران» به معنای انتخاب یک پلتفرم خارجی در برابر یک رسانه داخلی نیست؛ انتخاب یک کارکرد در برابر یک روایت است. کارکردِ ارتباط، مشارکت و دیدهشدن در برابر روایتی که سالها با دوگانهسازی «ما/آنها» خود را بازتولید کرد. مردم نه الزاماً علیه صداوسیما، که به نفع چیزی رأی دادند که برایشان معنا داشت. این انتخاب، واکنشی به حذف، نادیدهگرفتن و بیاعتنایی بود.
تولید محتوا بدون مخاطب یا با مخاطب اندک ممکن است از نظر فرم درست باشد، چنانکه مدیران صدا و سیما به آن عمل می کنند، اما از نظر معنا تهی است. رسانهای که مخاطبش را «مسئله» ببیند، نه «شریک»، دیر یا زود مخاطب را از دست میدهد و در مقابل، پلتفرمی که به مخاطب امکان کنش میدهد به رسانه غالب تبدیل میشود.
در نهایت، این گزارش یادآور یک حقیقت ساده است: رسانه را مردم انتخاب میکنند، نه سیاست. و هرجا سیاست در برابر این انتخاب بایستد، نه مردم متوقف میشوند و نه رسانههای بدیل حذف می شوند؛ فقط شکاف عمیقتر میشود. اگر قرار است این چرخه شکسته شود، نخستین گام، کنار گذاشتن منطق غیریتسازی و بهرسمیتشناختن جامعه بهعنوان «خودیِ واقعی» است؛ جامعهای که امروز، انتخابش را کرده است.
@journalistsclub1
مهدی جلیلی
روزنامهنگار و مستندساز
گزارش تازه مرکز پژوهشهای مجلس که اینستاگرام را با حدود ۳۱ میلیون کاربر فعال، پرمخاطبترین رسانه اجتماعی در ایران معرفی میکند، صرفاً یک آمار رسانهای نیست؛ نشانهای روشن از شکست یک منطق حکمرانی است. منطقی که سالها کوشید با «غیریتسازی» در عرصه امنیت و فرهنگ، ذائقه عمومی را مهار کند و نهایتاً از همه جهت شکست خورد.
غیریتسازی در سیاست رسانهای ایران از همان نقطهای آغاز شد که تفاوت به تهدید تقلیل یافت. شبکههای اجتماعی نه بهعنوان ابزار ارتباطی و فرهنگیِ جهان معاصر، بلکه بهمثابه «خطر» تعریف شدند. نتیجه این سیاست، نه گفتوگو و تنظیمگری هوشمند از سوی اجتماع، بلکه فیلترینگ، محدودسازی و برخورد سلبی از طرف حکمرانان بود.
واقعیت این است که سیاست غیریتسازی، هم در سطح امنیتی و هم در سطح فرهنگی، شکست خورده است. در سطح امنیتی، چون نتوانست رفتار کاربران را متوقف کند؛ مردم از فیلترها عبور کردند و دسترسی را به شیوههای مختلف حفظ کردند. در سطح فرهنگی، چون نتوانست اعتماد و جذابیت بسازد؛ مخاطب، رسانهای را انتخاب کرد که او را میبیند، به او امکان سخن گفتن میدهد و زندگی روزمرهاش را بازنمایی میکند، حتی اگر آن رسانه «غیرخودی» نامیده شود.
انتخاب اینستاگرام بهعنوان «اولین رسانه مردم ایران» به معنای انتخاب یک پلتفرم خارجی در برابر یک رسانه داخلی نیست؛ انتخاب یک کارکرد در برابر یک روایت است. کارکردِ ارتباط، مشارکت و دیدهشدن در برابر روایتی که سالها با دوگانهسازی «ما/آنها» خود را بازتولید کرد. مردم نه الزاماً علیه صداوسیما، که به نفع چیزی رأی دادند که برایشان معنا داشت. این انتخاب، واکنشی به حذف، نادیدهگرفتن و بیاعتنایی بود.
تولید محتوا بدون مخاطب یا با مخاطب اندک ممکن است از نظر فرم درست باشد، چنانکه مدیران صدا و سیما به آن عمل می کنند، اما از نظر معنا تهی است. رسانهای که مخاطبش را «مسئله» ببیند، نه «شریک»، دیر یا زود مخاطب را از دست میدهد و در مقابل، پلتفرمی که به مخاطب امکان کنش میدهد به رسانه غالب تبدیل میشود.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس یک هشدار است: نمیتوان همزمان جامعه را «غیرخودی» نامید و انتظار داشت رسانه رسمی، رسانه اول مردم بماند. نمیتوان خواست عمومی را نادیده گرفت و بعد از «بیاعتنایی مردم» شگفتزده شد. اگر سیاست رسانهای بر پایه غیریتسازی بنا شود، نتیجهاش دقیقاً همین است: انتخاب رسانههای آلترناتیو، عبور از فیلترها و فاصله گرفتن از روایت رسمی.
در نهایت، این گزارش یادآور یک حقیقت ساده است: رسانه را مردم انتخاب میکنند، نه سیاست. و هرجا سیاست در برابر این انتخاب بایستد، نه مردم متوقف میشوند و نه رسانههای بدیل حذف می شوند؛ فقط شکاف عمیقتر میشود. اگر قرار است این چرخه شکسته شود، نخستین گام، کنار گذاشتن منطق غیریتسازی و بهرسمیتشناختن جامعه بهعنوان «خودیِ واقعی» است؛ جامعهای که امروز، انتخابش را کرده است.
@journalistsclub1
وزیر سابق مو کاشت
احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد دولت مرحوم رئیسی، ظاهراً در مدت دو سال دوری از دولت، عمل کاشت مو انجام داده است. رسانهها تصویر جدیدی از او منتشر کردهاند که تفاوت معناداری با ظاهر سابقش دارد.
@journalistsclub1
احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد دولت مرحوم رئیسی، ظاهراً در مدت دو سال دوری از دولت، عمل کاشت مو انجام داده است. رسانهها تصویر جدیدی از او منتشر کردهاند که تفاوت معناداری با ظاهر سابقش دارد.
@journalistsclub1
به یاد بهرام بیضایی
بهرام بیضایی، کارگردان و نویسنده برجسته ایرانی، ساعاتی پیش درگذشت.
او در کنار فیلمسازی و نمایشنامهنویسی، فعالیتهای مطبوعاتی جدی و اثرگذار نیز داشت. از دههٔ ۴۰ با نوشتن مقالهها و نقدهای تند و دقیق دربارهٔ تئاتر، اسطوره، تاریخ و زبان در مجلاتی چون آرش و سخن و پس از انقلاب در نشریاتی مانند چراغ، آدینه و دنیای سخن نشان داد مجلات روشنفکری برای او نه محل دیدهشدن، بلکه میدان ارائه اندیشه و آثاری است که اغلب مجال انتشار رسمی نمییافتند.
نوشتههایش آگاهانه غیرعامهپسند و عمیقاً نظری بودند؛ درست به همان اندازه که سینما و تئاترش چنین بودند. بیضایی در مطبوعات نیز اهل مصالحه نبود. با ابتذال، تاریخنویسی جعلی و سادهسازی فرهنگ درافتاد و پیگیرانه بر روشنگری ایستاد.
نامش بلند و یادش ماندگار
@journalistsclub1
بهرام بیضایی، کارگردان و نویسنده برجسته ایرانی، ساعاتی پیش درگذشت.
او در کنار فیلمسازی و نمایشنامهنویسی، فعالیتهای مطبوعاتی جدی و اثرگذار نیز داشت. از دههٔ ۴۰ با نوشتن مقالهها و نقدهای تند و دقیق دربارهٔ تئاتر، اسطوره، تاریخ و زبان در مجلاتی چون آرش و سخن و پس از انقلاب در نشریاتی مانند چراغ، آدینه و دنیای سخن نشان داد مجلات روشنفکری برای او نه محل دیدهشدن، بلکه میدان ارائه اندیشه و آثاری است که اغلب مجال انتشار رسمی نمییافتند.
نوشتههایش آگاهانه غیرعامهپسند و عمیقاً نظری بودند؛ درست به همان اندازه که سینما و تئاترش چنین بودند. بیضایی در مطبوعات نیز اهل مصالحه نبود. با ابتذال، تاریخنویسی جعلی و سادهسازی فرهنگ درافتاد و پیگیرانه بر روشنگری ایستاد.
نامش بلند و یادش ماندگار
@journalistsclub1
.
دو روزنامهی شرق و اعتماد، تیتر و عکس اول خود را به درگذشت بهرام بیضایی اختصاص دادند.
@journalistsclub1
دو روزنامهی شرق و اعتماد، تیتر و عکس اول خود را به درگذشت بهرام بیضایی اختصاص دادند.
@journalistsclub1
در کنار شرق و اعتماد، روزنامههای پیامما، دنیای اقتصاد، آرمان ملی و تعادل نیز از جمله روزنامههایی بودند که عکس اول خود را به درگذشت بهرام بیضایی اختصاص دادند.
@journalistsclub1
@journalistsclub1
اتفاقی کمسابقه
تسلیت مقامات رسمی دولت به مناسبت درگذشت بهرام بیضایی
در پی درگذشت بهرام بیضایی، اسطورهی بیبدیل نمایش و سینمای ایران، تاکنون پنج مقام رسمی دولت با انتشار پیامهایی جداگانه، این ضایعه را تسلیت گفتهاند.
محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور؛ عبدالکریم حسینزاده، معاون رئیسجمهور؛ و علی ربیعی، دستیار اجتماعی رئیسجمهور در پیامهای جداگانهای پیام تسلیت صادر کردند و آقای بیضایی را معمار اندیشه در هنر خواندند و تأکید کردند آثارش در حافظه ایرانیان پایدار خواهد ماند.
چنین واکنشی در مواجهه با درگذشت یک چهرهی فرهنگی، کمسابقه است. حتی در دولت اصلاحات نیز، درگذشت روشنفکران و هنرمندان برجسته، کمتر با چنین همدلی و واکنشی از سوی مسئولان همراه بود.
این توجه را باید به فال نیک گرفت و آن را نشانهای از درک ژرفتر جایگاه فرهنگ و هنر در عرصهی عمومی و ساحت سیاستگذاری کلان دانست. امید آنکه این رویکرد، آغازی باشد برای گشودن درهای بازگشت به روی ایراندوستان، هنرمندان و اندیشمندانی که سالها دور از وطن زیستهاند.
دعوت رسمی از آنان برای بازگشت، نهتنها ادای دینی است به سرمایههای فرهنگی این سرزمین، بلکه گامی است در تقویت سرمایه اجتماعی.
در کنار آن، نباید از هنرمندان، نویسندگان و دانشورانی که در همین خاک ماندهاند و بیصدا برای اعتلای فرهنگ این مرز و بوم تلاش میکنند، غافل شد. فراهمسازی فضای امن، آزاد و خلاقانه برای آنان، ضرورتی است که بیش از همیشه احساس میشود.
@journalistsclub1
تسلیت مقامات رسمی دولت به مناسبت درگذشت بهرام بیضایی
در پی درگذشت بهرام بیضایی، اسطورهی بیبدیل نمایش و سینمای ایران، تاکنون پنج مقام رسمی دولت با انتشار پیامهایی جداگانه، این ضایعه را تسلیت گفتهاند.
محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور؛ عبدالکریم حسینزاده، معاون رئیسجمهور؛ و علی ربیعی، دستیار اجتماعی رئیسجمهور در پیامهای جداگانهای پیام تسلیت صادر کردند و آقای بیضایی را معمار اندیشه در هنر خواندند و تأکید کردند آثارش در حافظه ایرانیان پایدار خواهد ماند.
چنین واکنشی در مواجهه با درگذشت یک چهرهی فرهنگی، کمسابقه است. حتی در دولت اصلاحات نیز، درگذشت روشنفکران و هنرمندان برجسته، کمتر با چنین همدلی و واکنشی از سوی مسئولان همراه بود.
این توجه را باید به فال نیک گرفت و آن را نشانهای از درک ژرفتر جایگاه فرهنگ و هنر در عرصهی عمومی و ساحت سیاستگذاری کلان دانست. امید آنکه این رویکرد، آغازی باشد برای گشودن درهای بازگشت به روی ایراندوستان، هنرمندان و اندیشمندانی که سالها دور از وطن زیستهاند.
دعوت رسمی از آنان برای بازگشت، نهتنها ادای دینی است به سرمایههای فرهنگی این سرزمین، بلکه گامی است در تقویت سرمایه اجتماعی.
در کنار آن، نباید از هنرمندان، نویسندگان و دانشورانی که در همین خاک ماندهاند و بیصدا برای اعتلای فرهنگ این مرز و بوم تلاش میکنند، غافل شد. فراهمسازی فضای امن، آزاد و خلاقانه برای آنان، ضرورتی است که بیش از همیشه احساس میشود.
@journalistsclub1
رئیسجمهور در پیامی درگذشت زنده یاد بهرام بیضایی هنرمند و کارگردان برجسته سینما و تئاتر ایران را تسلیت گفت.
@journalistsclub1
@journalistsclub1