Audio
نحوهی مواجهه با متن ادبی
سخنرانی دکتر پارسا یعقوبی در نشست
«نسبت تفکر و ادبیات».
چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت، ۱۴۰۴،
دانشگاه کردستان.
@MSandUS
@uoksociology
سخنرانی دکتر پارسا یعقوبی در نشست
«نسبت تفکر و ادبیات».
چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت، ۱۴۰۴،
دانشگاه کردستان.
@MSandUS
@uoksociology
Audio
ادبیات و اتصالات ماشینی
سخنرانی فؤاد حبیبی در نشست
«نسبت تفکر و ادبیات».
چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت، ۱۴۰۴،
دانشگاه کردستان.
@MSandUS
@uoksociology
سخنرانی فؤاد حبیبی در نشست
«نسبت تفکر و ادبیات».
چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت، ۱۴۰۴،
دانشگاه کردستان.
@MSandUS
@uoksociology
جنگ اینک در حال تبدیل شدن به امر مطلق است. در مدرنیته، جنگ هرگز ویژگی مطلق و هستیشناختی نداشت. میدانیم که مدرنها جنگ را عنصر اصلی حیات اجتماعی میپنداشتند. وقتی نظریهپردازان نظامی بزرگ مدرن از جنگ صحبت میکردند، آن را عنصر ویرانگر اما تواماً اجتنابناپذیر جامعهی بشری میدانستند. و نباید فراموش کرد که در فلسفه و سیاست مدرن، جنگ اغلب در حکم عنصری مثبت جلوه کرد که هم دال بر عظمت و شکوه بود و هم معطوف به برقراری همبستگی اجتماعی. اما هیچکدام از اینها جنگ را مطلق نمیدانست. جنگ مدرن دیالکتیکی بود؛ به این صورت که هر لحظهی منفی ویرانسازی، ضرورتاً مستلزم لحظهی مثبت برساخت نظم اجتماعی بود.
در واقع، جنگ تنها با رشد تکنولوژیک تسلیحات مطلق شد و به این ترتیب برای نخستینبار ویرانسازی گسترده و حتی جهانی را امکانپذیر کرد. سلاحهای ویرانی جهانی به دیالکتیک مدرن جنگ پایان داد. جنگ همواره موجب نابودی زندگی بوده است، اما در سدهی بیستم این قدرت ویرانگر به محدودههای تولید محض مرگی رسیده که آشوویتس و هیروشیما بهطور نمادین گویای آن هستند. توان نسلکشی و کشتار هستهای مستقیماً خود ساختار زندگی را به خطر میاندازد و آن را به فساد و انحراف میکشد. قدرت حاکمهای که چنین ابزارهای ویرانیای در اختیار دارد، نوعی زیستقدرت در منفیترین و وحشتناکترین معنی آن است؛ این قدرتیست که مستقیماً بر مرگ فرمان میراند؛ نهفقط مرگ فرد یا گروهی خاص، که مرگ خود انسانیت و شاید در واقع تمام هستی. وقتی نسلکشی و سلاحهای هستهای خود زندگی را در کانون تخریب قرار میدهند، جنگ به امری مطلقاً هستیشناختی بدل میشود.
- مایکل هارت و آنتونیو نگری،
انبوه خلق: جنگ و دموکراسی در عصر امپراتوری (۲۰۰۳)
در واقع، جنگ تنها با رشد تکنولوژیک تسلیحات مطلق شد و به این ترتیب برای نخستینبار ویرانسازی گسترده و حتی جهانی را امکانپذیر کرد. سلاحهای ویرانی جهانی به دیالکتیک مدرن جنگ پایان داد. جنگ همواره موجب نابودی زندگی بوده است، اما در سدهی بیستم این قدرت ویرانگر به محدودههای تولید محض مرگی رسیده که آشوویتس و هیروشیما بهطور نمادین گویای آن هستند. توان نسلکشی و کشتار هستهای مستقیماً خود ساختار زندگی را به خطر میاندازد و آن را به فساد و انحراف میکشد. قدرت حاکمهای که چنین ابزارهای ویرانیای در اختیار دارد، نوعی زیستقدرت در منفیترین و وحشتناکترین معنی آن است؛ این قدرتیست که مستقیماً بر مرگ فرمان میراند؛ نهفقط مرگ فرد یا گروهی خاص، که مرگ خود انسانیت و شاید در واقع تمام هستی. وقتی نسلکشی و سلاحهای هستهای خود زندگی را در کانون تخریب قرار میدهند، جنگ به امری مطلقاً هستیشناختی بدل میشود.
- مایکل هارت و آنتونیو نگری،
انبوه خلق: جنگ و دموکراسی در عصر امپراتوری (۲۰۰۳)
فلسفۀ مواجهه pinned «جنگ اینک در حال تبدیل شدن به امر مطلق است. در مدرنیته، جنگ هرگز ویژگی مطلق و هستیشناختی نداشت. میدانیم که مدرنها جنگ را عنصر اصلی حیات اجتماعی میپنداشتند. وقتی نظریهپردازان نظامی بزرگ مدرن از جنگ صحبت میکردند، آن را عنصر ویرانگر اما تواماً اجتنابناپذیر…»
در این بستر، جنگ به وضعی عام بدل شده است: شاید در مواقع و مکانهایی خاص خصومتها فروکش کند، اما خشونت مرگبار همچون نیرویی پایدار حاضر و همیشه و همهجا در حال فوران است. لذا، این نه صرفاً مجموعهای از جنگهای ایزوله و جدا از هم، بلکه یک وضعیت جنگی جهانی عمومی است که تمایز بین جنگ و صلح را از بین میبرد؛ بهطوری که دیگر نمیتوان به صلح واقعی اندیشید یا حتی بدان امید بست.
امروز در عوض حرکت به سوی صلح و تحقق این رؤیا، به نظر میرسد به کابوس وضعیت جنگی پایدار و نامعینی دچار شدهایم که بدون هرگونه تمایز مشخصی بین صلح و اقدامات جنگی، حاکمیت بینالمللی قانون را به حالت تعلیق درآورده است. از آنجا که فضا و زمان ایزولهی جنگ در درگیری محدود بین دولتهای حاکم از بین رفته است، به نظر میرسد که جنگ بازهم سیلان کرده و کل گسترهی اجتماعی را زیر هجمهی خود گرفته است. وضعیت استثنایی به وضعی دائمی و عمومی بدل شده؛ استثنا به قاعده تبدیل شده و بر روابط خارجی و داخلی چیره شده است.
- مایکل هارت و آنتونیو نگری،
انبوه خلق: جنگ و دموکراسی در عصر امپراتوری (۲۰۰۳)
امروز در عوض حرکت به سوی صلح و تحقق این رؤیا، به نظر میرسد به کابوس وضعیت جنگی پایدار و نامعینی دچار شدهایم که بدون هرگونه تمایز مشخصی بین صلح و اقدامات جنگی، حاکمیت بینالمللی قانون را به حالت تعلیق درآورده است. از آنجا که فضا و زمان ایزولهی جنگ در درگیری محدود بین دولتهای حاکم از بین رفته است، به نظر میرسد که جنگ بازهم سیلان کرده و کل گسترهی اجتماعی را زیر هجمهی خود گرفته است. وضعیت استثنایی به وضعی دائمی و عمومی بدل شده؛ استثنا به قاعده تبدیل شده و بر روابط خارجی و داخلی چیره شده است.
- مایکل هارت و آنتونیو نگری،
انبوه خلق: جنگ و دموکراسی در عصر امپراتوری (۲۰۰۳)
بمب، زیستقدرت و امپراتوری
«کنترل خاص امپراتوری به مدد سه وسیلهی جهانی و مطلق عمل میکند: بمب، پول و فضای رسانهای. مجموع سلاحهای هستهای حرارتی که در اوج نظم امپراتوری گردآمده، از امکان دائمی امحای خود زندگی حکایت میکند. این اعمال خشونتی مطلق، و افق متافیزیکی جدیدی است که برداشتی را که برحسب آن دولت حاکم از انحصار زور فیزیکی مشروع برخوردار بود، کاملاً تغییر میدهد. زمانی در مدرنیته، این انحصار زور بدین بهانه مشروع دانسته میشد که سلاح را از دست جماعتهای هرجومرجطلب و خشن و تودهی نامنظمی خارج میساخت که در پی کشتن همدیگرند، یا آن را همچون ابزاری دفاعی در برابر دشمن ــ سایر مردمانی سامانیافته در قامت دولت ــ به کار میگرفت. هر دوی این شیوههای مشروعیت در نهایت معطوف به بقای عموم مردم بود. اما، امروز آنها دیگر کارآمد نیستند. خلعسلاح از گروههای بهظاهر خودویرانگر به صرف عملیاتهایی اداری و پلیسی با هدف حفظ قلمروهای مولد بدل شده است. توجیه دوم نیز، با منتفیشدن تصور جنگ هستهای بین دولتها اثرش را از دست میدهد. توسعهی فناوریهای هستهای و تمرکز امپراتوریایی آنها، حاکمیت اغلب کشورهای جهان را چنان محدود کرده که قدرت تصمیمگیری درخصوص جنگ و صلح، بهمثابه عنصر اصلی تعریف سنتی حاکمیت، را از آنها گرفته است. بهعلاوه، تهدید نهایی بمبِ خاص نظم امپراتوری، هر جنگی را به درگیری محدود، نوعی جنگ داخلی، جنگی کثیف، و چیزهایی از این دست فروکاسته است. این امر هر جنگی را به عرصهی انحصاری قدرت اجرایی و پلیسی تبدیل کرده است. هیچ منظر دیگری به اندازهی نظرگاه بمب، گذار از مدرنیته به پسامدرنیته و از حاکمیت مدرن به امپراتوری را آشکار نمیسازد. امپراتوری در اینجا، در وهلهی نهایی، به عنوان "نا ـ مکان" زندگی یا، به تعبیر دیگر، بهمثابه توان مطلق برای ویرانی تعریف میشود. امپراتوری، تا جایی که وارونهسازی مطلق قدرت زندگی است، شکل نهایی زیستقدرت است.»
ـــ مایکل هارت و آنتونیو نگری، امپراتوری (۲۰۰۰)
«کنترل خاص امپراتوری به مدد سه وسیلهی جهانی و مطلق عمل میکند: بمب، پول و فضای رسانهای. مجموع سلاحهای هستهای حرارتی که در اوج نظم امپراتوری گردآمده، از امکان دائمی امحای خود زندگی حکایت میکند. این اعمال خشونتی مطلق، و افق متافیزیکی جدیدی است که برداشتی را که برحسب آن دولت حاکم از انحصار زور فیزیکی مشروع برخوردار بود، کاملاً تغییر میدهد. زمانی در مدرنیته، این انحصار زور بدین بهانه مشروع دانسته میشد که سلاح را از دست جماعتهای هرجومرجطلب و خشن و تودهی نامنظمی خارج میساخت که در پی کشتن همدیگرند، یا آن را همچون ابزاری دفاعی در برابر دشمن ــ سایر مردمانی سامانیافته در قامت دولت ــ به کار میگرفت. هر دوی این شیوههای مشروعیت در نهایت معطوف به بقای عموم مردم بود. اما، امروز آنها دیگر کارآمد نیستند. خلعسلاح از گروههای بهظاهر خودویرانگر به صرف عملیاتهایی اداری و پلیسی با هدف حفظ قلمروهای مولد بدل شده است. توجیه دوم نیز، با منتفیشدن تصور جنگ هستهای بین دولتها اثرش را از دست میدهد. توسعهی فناوریهای هستهای و تمرکز امپراتوریایی آنها، حاکمیت اغلب کشورهای جهان را چنان محدود کرده که قدرت تصمیمگیری درخصوص جنگ و صلح، بهمثابه عنصر اصلی تعریف سنتی حاکمیت، را از آنها گرفته است. بهعلاوه، تهدید نهایی بمبِ خاص نظم امپراتوری، هر جنگی را به درگیری محدود، نوعی جنگ داخلی، جنگی کثیف، و چیزهایی از این دست فروکاسته است. این امر هر جنگی را به عرصهی انحصاری قدرت اجرایی و پلیسی تبدیل کرده است. هیچ منظر دیگری به اندازهی نظرگاه بمب، گذار از مدرنیته به پسامدرنیته و از حاکمیت مدرن به امپراتوری را آشکار نمیسازد. امپراتوری در اینجا، در وهلهی نهایی، به عنوان "نا ـ مکان" زندگی یا، به تعبیر دیگر، بهمثابه توان مطلق برای ویرانی تعریف میشود. امپراتوری، تا جایی که وارونهسازی مطلق قدرت زندگی است، شکل نهایی زیستقدرت است.»
ـــ مایکل هارت و آنتونیو نگری، امپراتوری (۲۰۰۰)
Audio
کارگاه پژوهشی «نمایش، نقد و تحلیل فیلم: موج (۲۰۰۸)»
سخنرانی دکتر کمال خالقپناه
31 اردیبهشت، ۱۴۰۴،
دانشگاه کردستان.
@MSandUS
@uoksociology
سخنرانی دکتر کمال خالقپناه
31 اردیبهشت، ۱۴۰۴،
دانشگاه کردستان.
@MSandUS
@uoksociology
Audio
کارگاه پژوهشی «نمایش، نقد و تحلیل فیلم: موج (۲۰۰۸)»
سخنرانی فؤاد حبیبی
31 اردیبهشت، ۱۴۰۴،
دانشگاه کردستان.
@MSandUS
@uoksociology
سخنرانی فؤاد حبیبی
31 اردیبهشت، ۱۴۰۴،
دانشگاه کردستان.
@MSandUS
@uoksociology
تزهای آنتی فاشیستی -- 6.pdf
350.5 KB
تزهای آنتیفاشیستی (۶)
ناسیونالیسم: چرا باید به بحران پناه برد؟
ناسیونالیسم اینک نه چونان بازماندهای از تاریخ، که چونان درمانی برای سرگیجۀ پسامدرن وارد صحنه شده است. پس جای شگفتی نیست اگر یکی پس از دیگری، مسلکها، جریانها و فیگورهایی قد برافرازند که وعدۀ «بازگشت به ریشهها»، «بازگشت به بنیادها»، «بازگشت به ملت» را در گوش ما زمزمه میکنند. و در میان این زمزمهها، صدایی آشنا بیش از همه به گوش میرسد. صدایی که نهتنها در کوچهپسکوچههای تاریخ، که اکنون در خیابانهای کلانشهرها و شبکههای اجتماعی، با فرکانسی تازه طنینانداز شده است: نئوناسیونالیسم. صدایی که نوید آرامش میدهد؛ نه از آن دست آرامشهای جانافزای پس از انقلاب یا آزادی، بلکه آرامشی مرگآسا و مملو از وعدۀ بازگشت به انسجامی گمشده، هویتی ناب، و «خود»ی اصیل. ناسیونالیسم از همهسو دارد آواز سر میدهد: «دوباره میسازمت وطن!» و ملت، خسته از بحران، مشتاقِ بازیابی عظمت ازدسترفته در قامت هویتی پرشکوه و باثبات، با چشمانی اشکبار سر تکان میدهد و با شوری وصفناپذیر همخوانی میکند: «اگرچه با خشت جان خویش ... اگرچه با استخوان خویش».
@MSandUS
@chaosmotics
ناسیونالیسم: چرا باید به بحران پناه برد؟
ناسیونالیسم اینک نه چونان بازماندهای از تاریخ، که چونان درمانی برای سرگیجۀ پسامدرن وارد صحنه شده است. پس جای شگفتی نیست اگر یکی پس از دیگری، مسلکها، جریانها و فیگورهایی قد برافرازند که وعدۀ «بازگشت به ریشهها»، «بازگشت به بنیادها»، «بازگشت به ملت» را در گوش ما زمزمه میکنند. و در میان این زمزمهها، صدایی آشنا بیش از همه به گوش میرسد. صدایی که نهتنها در کوچهپسکوچههای تاریخ، که اکنون در خیابانهای کلانشهرها و شبکههای اجتماعی، با فرکانسی تازه طنینانداز شده است: نئوناسیونالیسم. صدایی که نوید آرامش میدهد؛ نه از آن دست آرامشهای جانافزای پس از انقلاب یا آزادی، بلکه آرامشی مرگآسا و مملو از وعدۀ بازگشت به انسجامی گمشده، هویتی ناب، و «خود»ی اصیل. ناسیونالیسم از همهسو دارد آواز سر میدهد: «دوباره میسازمت وطن!» و ملت، خسته از بحران، مشتاقِ بازیابی عظمت ازدسترفته در قامت هویتی پرشکوه و باثبات، با چشمانی اشکبار سر تکان میدهد و با شوری وصفناپذیر همخوانی میکند: «اگرچه با خشت جان خویش ... اگرچه با استخوان خویش».
@MSandUS
@chaosmotics
Forwarded from پرسیار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 هویت، دمکراسی و دولت
🎤گفتگو با دکتر فؤاد حبیبی؛ نویسنده و استاد جامعه شناسی دانشگاه کردستان
🎥 شوناس، دێمۆکراسی و حکومەت
🎤وتووێژ لەگەڵ دکتۆر فواد حهبیبی، نووسەر و مامۆستای کۆمەڵناسیی زانکۆی کوردستان
🎞 تەواوی فیلمەکە لە یوتیوبی پرسیاردا [فیلم کامل این گفتگو در یوتیوب پرسیار]:
https://www.youtube.com/watch?v=LVMGz4rYOM4&t=386s
🙏🏼 ئێمەتان بە دڵە، بە هاوڕێکانتان بمانناسێنن (ما را دنبال و دوستانتان را با ما آشنا کنید.)
🆔@prsyarjournal
🎤گفتگو با دکتر فؤاد حبیبی؛ نویسنده و استاد جامعه شناسی دانشگاه کردستان
مدرنیته بدیل واجد چه خصایصی می تواند باشد؟
دمکراسی با دولت یا علیه دولت؟
سیاست هویت، آری یا خیر؟
🎥 شوناس، دێمۆکراسی و حکومەت
🎤وتووێژ لەگەڵ دکتۆر فواد حهبیبی، نووسەر و مامۆستای کۆمەڵناسیی زانکۆی کوردستان
مۆدێرنێتیی جێگرەوە دەتوانێ هەڵگری چ تایبەتمەندییەک بێ؟
دێمۆکراسی لەگەڵ حکومەت یان دژی حکومەت؟
سیاسەتی شوناس، ئەرێ یان نا؟
🎞 تەواوی فیلمەکە لە یوتیوبی پرسیاردا [فیلم کامل این گفتگو در یوتیوب پرسیار]:
https://www.youtube.com/watch?v=LVMGz4rYOM4&t=386s
🙏🏼 ئێمەتان بە دڵە، بە هاوڕێکانتان بمانناسێنن (ما را دنبال و دوستانتان را با ما آشنا کنید.)
🆔@prsyarjournal
تزهای آنتی فاشیستی -- 7 (1).pdf
558.8 KB
تزهای آنتیفاشیستی (۷)
صلح و جنگ: چرا صلح همان نبردیست که ارزش جنگیدن دارد؟
پیش از هر کلامی، به همه تسلیت میگوییم، به همه و به تک تک ماها. البته اگر هنوز در زمرۀ کسانی قرار ندارید که به ویروس مهلک و پاندمیک جنگدوستی (pólemosphilia) آلوده شدهاند. چراکه دیگر نیازی به اعلام جنگ نیست، همۀ محدودههای جنگ و صلح در هم شکسته است، ما در وضعیتی سرتاسر جنگی زندگی میکنیم؛ احتمالاً جنگ جهانی سوم باید چنین چیزی باشد، جنگ دائمی و فراگیر، ولو تدریجی و بطئی. آری، اینچنین جنگ به وضعی هستیشناختی بدل شده و لذا همگان کموبیش به آن خو گرفتهاند. مسئله دیگر نزاعهای بیرحمانه و موحش، اما حاشیهای و گهگاه، میان قبایل مختلف در آفریقا نیست که بتوان آن را به روال مألوف نادیده گرفت. از روسیه و اوکراین تا اسرائیل و فلسطین، از تایلند و کامبوج تا ایران و آمریکا، از شرق تا غرب عالم در حال خو گرفتن به این وضعیت جنگی دائمیاند. اما، در جهانی که تفکیکِ کلاسیک مابین جنگ و صلح فروپاشیده است، دیگر نمیتوان با واژگان و به مدد تصورات قدیمی دربارۀ وضعیت حاضر سخن گفت.
@MSandUS
@chaosmotics
صلح و جنگ: چرا صلح همان نبردیست که ارزش جنگیدن دارد؟
پیش از هر کلامی، به همه تسلیت میگوییم، به همه و به تک تک ماها. البته اگر هنوز در زمرۀ کسانی قرار ندارید که به ویروس مهلک و پاندمیک جنگدوستی (pólemosphilia) آلوده شدهاند. چراکه دیگر نیازی به اعلام جنگ نیست، همۀ محدودههای جنگ و صلح در هم شکسته است، ما در وضعیتی سرتاسر جنگی زندگی میکنیم؛ احتمالاً جنگ جهانی سوم باید چنین چیزی باشد، جنگ دائمی و فراگیر، ولو تدریجی و بطئی. آری، اینچنین جنگ به وضعی هستیشناختی بدل شده و لذا همگان کموبیش به آن خو گرفتهاند. مسئله دیگر نزاعهای بیرحمانه و موحش، اما حاشیهای و گهگاه، میان قبایل مختلف در آفریقا نیست که بتوان آن را به روال مألوف نادیده گرفت. از روسیه و اوکراین تا اسرائیل و فلسطین، از تایلند و کامبوج تا ایران و آمریکا، از شرق تا غرب عالم در حال خو گرفتن به این وضعیت جنگی دائمیاند. اما، در جهانی که تفکیکِ کلاسیک مابین جنگ و صلح فروپاشیده است، دیگر نمیتوان با واژگان و به مدد تصورات قدیمی دربارۀ وضعیت حاضر سخن گفت.
@MSandUS
@chaosmotics
این متن که در ماههای اول انتخاب مجدد دونالد ترامپ به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده نوشته شد، تلاشیست برای گشودن راهی دیگر در فهم فاشیسم، راهی که به عوض در پیش گرفتن مسیر نقدهای کهنهی ایدئولوژی و تکیه بر فرضیهی فریب ــ چه در قالب اخلاقگرایی آموزشی (به سبک هنری ژیرو) و چه در صورتبندیهای رادیکال (به سیاق اسلاوی ژیژک) ــ بر شیزوکاوی تمرکز میکند؛ نظرگاهی که مسئلهی اصلیاش نه نشان دادن جهل تودهها، فریبکاری رهبران سیاسی یا تحریف واقعیت به دست رسانهها، بلکه ترسیم مختصات ماشینهای انتزاعی و اجتماعی میل است. پس، فاشیسم را در اینجا نه چونان سایهای بر چهرهی آگاهی، بلکه بهمثابه نیرویی ایجابی در نظر میگیریم که از دل شکست میل به آزادی زاده میشود؛ لحظهای که تمنای آزادی در اثر ناکامی، مسیرش را وارونه کرده و به میل به تبعیت، فرمانبری و بندگی بدل میشود. این میل، نه قسمی توهم نیازمند افشاگری یا حتی کلبیمشربی وقیحانه، که خود شریان حیاتی میکروفاشیسمِ ریشهدوانده در قلوب، اذهان و روابط روزمرهی ماست؛ نیرویی که فرصتطلبانه بیرق بر زمین افتادهی نبردهای شکستخورده را به دست میگیرد، وعدهی ارائه و اجرای «راهحل نهایی» میدهد و به همین دلیل، از ژرفای میل جمعی به زندگی برمیخیزد و در جابهجای حیات اجتماعی رسوخ میکند. به تعبیر سادهتر، آنچه میخواهم نشان دهم این است که هیولای فاشیسم نه بر مبنای سؤاستفاده از «دموکراسی واقعا موجود» و به یاری کژکارکردهای ایدئولوژیک و رسانهای، که برآمده از قلب تپندهٔ خواستِ جمعی و به مدد کارکردهای عاطفی و عقلانی مردم یا ملتی شکستخورده و مستأصل، در مقابل ما قد علم کرده است.
📎 متن کامل را اینجا بخوانید
@MSandUS
📎 متن کامل را اینجا بخوانید
@MSandUS
PWD
Then as Tragedy: The Meaning of the Return of Trump | FOAD HABIBI | PWD
What do reactions to Trump’s return reveal about the scope and limits of political imagination and thought?
Then as Tragedy.pdf
331.4 KB
Then as Tragedy: The Meaning of the Return of Trump
What do reactions to Trump's return reveal about the scope and limits of political imagination and thought?
@MSandUS
What do reactions to Trump's return reveal about the scope and limits of political imagination and thought?
@MSandUS
Forwarded from انتشارات ققنوس
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتگو با فیلسوفان معاصر
این قسمت گفتگو به مارگاریتا پاسکوچی اختصاص دارد
پاسکوچی نویسنده کتاب "قدرت فقر؛ مارکس اسپینوزا میخواند" است که انتشارات ققنوس با ترجمه فواد حبیبی و امین کرمی منتشر کرده است
دکتر محمد هادی در بخشی از این گفتگو این سوال را از " مارگریتا پاسکوچی" پرسیدهاندکه
"قدرت درونی چگونه اقتدار سرمایهداری را به چالش میکشد؟
@qoqnoospub
این قسمت گفتگو به مارگاریتا پاسکوچی اختصاص دارد
پاسکوچی نویسنده کتاب "قدرت فقر؛ مارکس اسپینوزا میخواند" است که انتشارات ققنوس با ترجمه فواد حبیبی و امین کرمی منتشر کرده است
دکتر محمد هادی در بخشی از این گفتگو این سوال را از " مارگریتا پاسکوچی" پرسیدهاندکه
"قدرت درونی چگونه اقتدار سرمایهداری را به چالش میکشد؟
@qoqnoospub
تزهای آنتی فاشیستی - 8.pdf
634.9 KB
تزهای آنتیفاشیستی (۸)
وداع با پدران: چگونه میتوان از شرّ دیالکتیک ارباب - بنده خلاص شد؟
پدر همیشه بازمیگردد. در هیئت دال بزرگ، در لباس سیاستمداری کاریزماتیک، در شکل قانون مقدس، یا در قالب متفکر فرزانهای که همه چیز را به دوگانههای ناگزیر فرو میکاهد. پدر همان میل به انسداد است، همان تمایل به یافتن نقطهای نهایی که همۀ گسستها را پر کند، همۀ شکافها را ببندد، همۀ نیروهای سرکش را در چارچوب یک نظم تاموتمام تثبیت کند. تکلیف پوپولیسم، راست افراطی و فاشیسم با پدر روشن است؛ پدر خط قرمزیست که نمیتوان از آن گذشت. اما نزد سنت بدیل نیز اوضاع چندان بهتر نیست. و چهبسا یکی از دلایل ناتوانیاش در به چالش کشیدن راست بهرغم بحرانیتر شدن هرچه فزونتر اوضاع به همین سبب باشد، یعنی همنوایی با جریان هژمون و نظریهپردازی در باب ناگزیری تبعیت از پدر. یکی از دلایل اهمیت هگل با دیالکتیک ارباب و بندهاش و لاکان با نامِ پدرش برای چپ کلاسیک و مدرن ناشی از همین مسئله است: هر دو صورتبندیهای جذابی از همان فوبیای ضداقتدارگرایانۀ هراسان از تفاوت و گشودگی رادیکال به دست میدهند.
@MSandUS
@chaosmotics
وداع با پدران: چگونه میتوان از شرّ دیالکتیک ارباب - بنده خلاص شد؟
پدر همیشه بازمیگردد. در هیئت دال بزرگ، در لباس سیاستمداری کاریزماتیک، در شکل قانون مقدس، یا در قالب متفکر فرزانهای که همه چیز را به دوگانههای ناگزیر فرو میکاهد. پدر همان میل به انسداد است، همان تمایل به یافتن نقطهای نهایی که همۀ گسستها را پر کند، همۀ شکافها را ببندد، همۀ نیروهای سرکش را در چارچوب یک نظم تاموتمام تثبیت کند. تکلیف پوپولیسم، راست افراطی و فاشیسم با پدر روشن است؛ پدر خط قرمزیست که نمیتوان از آن گذشت. اما نزد سنت بدیل نیز اوضاع چندان بهتر نیست. و چهبسا یکی از دلایل ناتوانیاش در به چالش کشیدن راست بهرغم بحرانیتر شدن هرچه فزونتر اوضاع به همین سبب باشد، یعنی همنوایی با جریان هژمون و نظریهپردازی در باب ناگزیری تبعیت از پدر. یکی از دلایل اهمیت هگل با دیالکتیک ارباب و بندهاش و لاکان با نامِ پدرش برای چپ کلاسیک و مدرن ناشی از همین مسئله است: هر دو صورتبندیهای جذابی از همان فوبیای ضداقتدارگرایانۀ هراسان از تفاوت و گشودگی رادیکال به دست میدهند.
@MSandUS
@chaosmotics
Forwarded from انتشارات ققنوس
کتاب لویی آلتوسر نوشتهی وارن مونتاگ (۲۰۰۲) یکی از ژرفترین، چالشبرانگیزترین و درعینحال متفاوتترین خوانشها از یکی از متفکران نامتعارف سدهی بیستم است؛ خوانشی که آلتوسر را نه در مقام فیلسوفی منسجم و نظاممند، بلکه چونان اندیشمندی سرشار از تنش، تردید و خلاقیت فکری بازمیخواند. مونتاگ در این اثر، با تکیه بر دستنوشتهها و متون کمتر شناختهشدهی آلتوسر، تصویری تازه از او ارائه میدهد؛ تصویری که فراتر از برچسبهای آشنایی چون «مارکسیست ساختارگرا» یا «فیلسوف دستگاه ایدئولوژی» میرود.
در این بازخوانی، آلتوسر نه تنها در میدان نظریهی سیاسی بلکه در قلمرو هنر، ادبیات و تئاتر نیز بهمثابه متفکری زنده و درگیر با مسئلهی شکلگیری سوژه و ایدئولوژی ظاهر میشود. مونتاگ با نگاهی همدلانه و درعینحال انتقادی، نشان میدهد تناقضها و گسستهای درونی آثار آلتوسر خود بخشی از پویایی اندیشهی اویند، نه نشانهی شکستش. از نظر او، فلسفهی آلتوسر نوعی «فلسفهی در حال شدن» است که میان علم و سیاست، نظریه و زندگی، و حقیقت و خطا در نوسان است.
#لویی_آلتوسر
@qoqnoospub
در این بازخوانی، آلتوسر نه تنها در میدان نظریهی سیاسی بلکه در قلمرو هنر، ادبیات و تئاتر نیز بهمثابه متفکری زنده و درگیر با مسئلهی شکلگیری سوژه و ایدئولوژی ظاهر میشود. مونتاگ با نگاهی همدلانه و درعینحال انتقادی، نشان میدهد تناقضها و گسستهای درونی آثار آلتوسر خود بخشی از پویایی اندیشهی اویند، نه نشانهی شکستش. از نظر او، فلسفهی آلتوسر نوعی «فلسفهی در حال شدن» است که میان علم و سیاست، نظریه و زندگی، و حقیقت و خطا در نوسان است.
#لویی_آلتوسر
@qoqnoospub
لویی آلتوسر - 30.pdf
300.1 KB
آلتوسر فراسوی آلتوسر
وارن مونتاگ در این اثر ـ که نخستین مرور تحلیلی مهم بر آثار آلتوسر پس از انتشار انبوه آثار متأخر اوست ـ مسیر پرپیچوخم و پُرتناقض اندیشهٔ آلتوسر را از مباحث اولیهاش دربارهٔ ایدئولوژی و دستگاههای ایدئولوژیک دولت، تا تأملات همیشگیاش در باب هنر، تئاتر و ادبیات دنبال میکند. او در گفتوگویی مستمر با آثار همکار نزدیک آلتوسر، پییذ ماشری، نظریهای از «مادیّت هنر» و «خوانش سیمپنوماتیک» را میپرورد که درک ما از رابطهٔ هنر و ایدئولوژی را بهکلی دگرگون میکند.
در فصلهایی چون «از نخستین برخوردها: هنر در برابر ایدئولوژی»، «خوانش سیمپتوماتیک»، «فلسفه بهمثابه مداخله»، و تحلیلهای درخشان از آثاری همچون دل تاریکی کنراد و رابینسون کروزوئه دفو، مونتاگ نشان میدهد که چگونه آثار آلتوسر، از دل سیاست، میل و شکست، برآمدهاند. در این مسیر، او از اسطورهٔ «آلتوسر، فیلسوف خشک دانشگاهی» عبور میکند و پرترهٔ فیلسوفی را ترسیم میکند که درگیر بحران، بدن، و خطرِ آتش است — همان «خطر سیاست».
لویی آلتوسر کتابی است در خور خواندن — کتابی دربارهٔ اندیشمندی که، همانطور که خود نوشت، «آیندهاش همیشه میپاید».
@MSandUS
وارن مونتاگ در این اثر ـ که نخستین مرور تحلیلی مهم بر آثار آلتوسر پس از انتشار انبوه آثار متأخر اوست ـ مسیر پرپیچوخم و پُرتناقض اندیشهٔ آلتوسر را از مباحث اولیهاش دربارهٔ ایدئولوژی و دستگاههای ایدئولوژیک دولت، تا تأملات همیشگیاش در باب هنر، تئاتر و ادبیات دنبال میکند. او در گفتوگویی مستمر با آثار همکار نزدیک آلتوسر، پییذ ماشری، نظریهای از «مادیّت هنر» و «خوانش سیمپنوماتیک» را میپرورد که درک ما از رابطهٔ هنر و ایدئولوژی را بهکلی دگرگون میکند.
در فصلهایی چون «از نخستین برخوردها: هنر در برابر ایدئولوژی»، «خوانش سیمپتوماتیک»، «فلسفه بهمثابه مداخله»، و تحلیلهای درخشان از آثاری همچون دل تاریکی کنراد و رابینسون کروزوئه دفو، مونتاگ نشان میدهد که چگونه آثار آلتوسر، از دل سیاست، میل و شکست، برآمدهاند. در این مسیر، او از اسطورهٔ «آلتوسر، فیلسوف خشک دانشگاهی» عبور میکند و پرترهٔ فیلسوفی را ترسیم میکند که درگیر بحران، بدن، و خطرِ آتش است — همان «خطر سیاست».
لویی آلتوسر کتابی است در خور خواندن — کتابی دربارهٔ اندیشمندی که، همانطور که خود نوشت، «آیندهاش همیشه میپاید».
@MSandUS
Forwarded from انجمن علمی دانشجویی جامعەشناسی دانشگاە کردستان (ژینووس)
کانون همیاران سلامت روان با همکاری انجمن جامعهشناسی و انجمن مشاوره برگزار میکند:
🎯 کارگاه تحلیلی و پژوهشی:
اقتصاد عاطفیِ فقدان:
شبکههای اجتماعی و سوبژکتیویتهٔ اندوهگین
🕒 زمان : سهشنبه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۱:۳۰ تا ۱۳:۳۰
سخنران : دکتر فؤاد حبیبی،
استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه کردستان
مکان : تالار فردوسی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
همراه با پذیرایی و صدور گواهی برای شرکتکنندگان
@MSandUS
@uoksociology
🎯 کارگاه تحلیلی و پژوهشی:
اقتصاد عاطفیِ فقدان:
شبکههای اجتماعی و سوبژکتیویتهٔ اندوهگین
🕒 زمان : سهشنبه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۱:۳۰ تا ۱۳:۳۰
سخنران : دکتر فؤاد حبیبی،
استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه کردستان
مکان : تالار فردوسی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
همراه با پذیرایی و صدور گواهی برای شرکتکنندگان
https://news.1rj.ru/str/salamat_ravan_403
@MSandUS
@uoksociology
تزهای آنتی فاشیستی - 9.pdf
309.1 KB
تزهای آنتیفاشیستی (۹)
بازگشت به حال: چگونه میتوان هماینک رستگار شد؟
نباید هرگز بهسادگی تصور کرد که موتور فاشیسم با نفرت یا عقلستیزی پیش میرود؛ انفعالات و ایدهها در مقام سوخت این ماشین اهمیت دستاولی ندارد، زیرا مسئله همواره بر سر موتور است، بر سر پیشرانی که ماشین مزبور را قادر به تسخیر فضازمان میکند: زمان (و انواعواقسام مرضهای زمانی، از زمانپریشی تا نوستالژی و خیالبافی در باب آینده). همۀ بحثوجدلهای سخت و بیپایان دربارۀ بازگشت به عظمت گذشته، به «چی بودیم» برای چیرگی بر فاجعهای به نام «چی شدیم»، یا در مقابل انواع رؤیای احیای عظمت مزبور که «یه روز خوب میآد»، صرفاً گواهیست بر اهمیت و محوریت این عامل محوری در نبردهای اجتماعی ــ روانی و تاریخی این نیرو. فاشیسم در این راستا میکوشد زمان را از مفصلهایش درآورد تا آن را همچون شیئی صیقلخورده، پیشبینیپذیر و مصرفشدنی پیش روی ما بگذارد: گذشتهای که باید حسرتآلود پرستید، آیندهای که باید خوشخیال انتظارش را کشید، و حالی که باید اندوهناک حذفش کرد. فاشیسم نه فقط بدنها وذهنها، بلکه زمان را نیز به انقیاد درمیآورد.
@MSandUS
@chaosmotics
بازگشت به حال: چگونه میتوان هماینک رستگار شد؟
نباید هرگز بهسادگی تصور کرد که موتور فاشیسم با نفرت یا عقلستیزی پیش میرود؛ انفعالات و ایدهها در مقام سوخت این ماشین اهمیت دستاولی ندارد، زیرا مسئله همواره بر سر موتور است، بر سر پیشرانی که ماشین مزبور را قادر به تسخیر فضازمان میکند: زمان (و انواعواقسام مرضهای زمانی، از زمانپریشی تا نوستالژی و خیالبافی در باب آینده). همۀ بحثوجدلهای سخت و بیپایان دربارۀ بازگشت به عظمت گذشته، به «چی بودیم» برای چیرگی بر فاجعهای به نام «چی شدیم»، یا در مقابل انواع رؤیای احیای عظمت مزبور که «یه روز خوب میآد»، صرفاً گواهیست بر اهمیت و محوریت این عامل محوری در نبردهای اجتماعی ــ روانی و تاریخی این نیرو. فاشیسم در این راستا میکوشد زمان را از مفصلهایش درآورد تا آن را همچون شیئی صیقلخورده، پیشبینیپذیر و مصرفشدنی پیش روی ما بگذارد: گذشتهای که باید حسرتآلود پرستید، آیندهای که باید خوشخیال انتظارش را کشید، و حالی که باید اندوهناک حذفش کرد. فاشیسم نه فقط بدنها وذهنها، بلکه زمان را نیز به انقیاد درمیآورد.
@MSandUS
@chaosmotics
Forwarded from انجمن علمی دانشجویی جامعەشناسی دانشگاە کردستان (ژینووس)
انجمن جامعهشناسی ایران و گروه جامعهشناسی دانشگاه کردستان با همکاری انجمن علمی دانشجویی جامعهشناسی برگزار میکند:
روز علوم اجتماعی
با محوریت: نقد خویشتن؛ به سوی یک علوم اجتماعی متکثر و روادار
🔹 با حضور سرکار خانم دکتر شیرین احمدنیا، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران
🔹 همراه با برگزاری انتخابات هیئتمدیره جدید انجمن جامعهشناسی کردستان ـ دفتر سنندج
📅زمان: چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴
⏰ساعت ۹ تا ۱۳
📍مکان: دانشگاه کردستان، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، تالار فردوسی
روز علوم اجتماعی
با محوریت: نقد خویشتن؛ به سوی یک علوم اجتماعی متکثر و روادار
🔹 با حضور سرکار خانم دکتر شیرین احمدنیا، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران
🔹 همراه با برگزاری انتخابات هیئتمدیره جدید انجمن جامعهشناسی کردستان ـ دفتر سنندج
📅زمان: چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴
⏰ساعت ۹ تا ۱۳
📍مکان: دانشگاه کردستان، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، تالار فردوسی
علمی که خود را می_بلعد (1).pdf
204 KB
علمی که خود را میبلعد:
به سوی یک علوم اجتماعی خود - انتقادی و گشوده
سخنرانی به مناسبت روز علوم اجتماعی
۱۹ آذر ۱۴۰۴
دانشگاه کردستان
شاید این روزها هدف نه کشف، بلکه آنچه هستیم باشد.
@MSandUS
به سوی یک علوم اجتماعی خود - انتقادی و گشوده
سخنرانی به مناسبت روز علوم اجتماعی
۱۹ آذر ۱۴۰۴
دانشگاه کردستان
شاید این روزها هدف نه کشف، بلکه آنچه هستیم باشد.
@MSandUS