شبکه داستانی عصبی
Mahya Hamedi – Deng
ترجمه قطعه “دنگ” را در زیر بخوانید:
منگ منگم، انگار سه تا مرد جنگی تو سرم میجنگن
چشمام دو دو میزنن، واسه یه لحظه خواب قتل میکن
خون داغی تو تنم جاری شده، جوش و خروشی میکنه
کل شهر دور و برت از داغ دل کِل میکشه
مثل بی کسترین جاشوی دریا که غروب
شرمش رو زیر پا میذاره و روی لِنجش میرقصه
شورش تیر و تفنگ رو ول کردم که (هرچی میخواد) غوغا بکنه
دنبال تو میدوم و غول جنگ پشت سرم ارابه میکشه
هر چی دریا، نخل و خرما، هرچی موج و قایقه
همصدای من ضجه میزنن تا از رفتنت دست بکشی
سرزمینم، لشکرم، تمام سپاهم قبضهته
قلب سربازهای جبهه بندِ لحظه نگاهته
عزیزم چشم دیدن هیج رنگرزی رو ندارم
که به بخت آدمها رنگ نیلی میزنند
یک دستم نی انبون و دست دیگهم کاسه آبه تا پشت سرت بریزم
از پشت بوم برات ساز میزنم تا برگردی و نگاهم کنی
ای (درخت) کُنار قد بلندم، ای نُت همراه صِدام
متنفرم که ببینم این بحران روی تو رو از نگاهم میدزده
هر چی دریا، نخل و خرما، هرچی موج و قایقه
همصدای من ضجه میزنن تا از رفتنت دست بکشی
سرزمینم، لشکرم، تمام سپاهم قبضهته
قلب سربازهای جبهه بندِ لحظه نگاهته
منگ منگم، انگار سه تا مرد جنگی تو سرم میجنگن
چشمام دو دو میزنن، واسه یه لحظه خواب قتل میکن
خون داغی تو تنم جاری شده، جوش و خروشی میکنه
کل شهر دور و برت از داغ دل کِل میکشه
مثل بی کسترین جاشوی دریا که غروب
شرمش رو زیر پا میذاره و روی لِنجش میرقصه
شورش تیر و تفنگ رو ول کردم که (هرچی میخواد) غوغا بکنه
دنبال تو میدوم و غول جنگ پشت سرم ارابه میکشه
هر چی دریا، نخل و خرما، هرچی موج و قایقه
همصدای من ضجه میزنن تا از رفتنت دست بکشی
سرزمینم، لشکرم، تمام سپاهم قبضهته
قلب سربازهای جبهه بندِ لحظه نگاهته
عزیزم چشم دیدن هیج رنگرزی رو ندارم
که به بخت آدمها رنگ نیلی میزنند
یک دستم نی انبون و دست دیگهم کاسه آبه تا پشت سرت بریزم
از پشت بوم برات ساز میزنم تا برگردی و نگاهم کنی
ای (درخت) کُنار قد بلندم، ای نُت همراه صِدام
متنفرم که ببینم این بحران روی تو رو از نگاهم میدزده
هر چی دریا، نخل و خرما، هرچی موج و قایقه
همصدای من ضجه میزنن تا از رفتنت دست بکشی
سرزمینم، لشکرم، تمام سپاهم قبضهته
قلب سربازهای جبهه بندِ لحظه نگاهته
❤1
Forwarded from DLeX: AI Python (Farzad 🦅)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مدل زبانی خیلی بزرگ Galactica که میتواند:
Can summarize academic literature, solve math problems, generate Wiki articles, write scientific code, annotate molecules and proteins, and more.
To accelerate science, we open source all models including the 120 billion model with no friction. You can access them here.
galactica.org/paper.pdf
Explore and get weights: galactica.org
#مقاله
✳️ @AI_Python
Can summarize academic literature, solve math problems, generate Wiki articles, write scientific code, annotate molecules and proteins, and more.
To accelerate science, we open source all models including the 120 billion model with no friction. You can access them here.
galactica.org/paper.pdf
Explore and get weights: galactica.org
#مقاله
✳️ @AI_Python
🤩1
mdjrny-v4 style, mahsa amini, life, women, liberty, freedom, iran, tehran, happiness,intricate, elegant, highly detailed, digital painting, artstation, concept art, smooth, sharp focus, illustration, art by artgerm and greg rutkowski and alphonse mucha, 8k
mdjrny-v4 style, free tehran landscape, people are happy, morning of victory, intricate, elegant, highly detailed, digital painting, artstation, concept art, smooth, sharp focus, illustration, art by artgerm and greg rutkowski and alphonse mucha, 8k
Forwarded from واژه بـــــاران (Zahra Arabzadeh)
این روزها سنت نامهنویسی دارد از بین میرود. از این به بعد ما به جای مکاتبات شاهد مفاکسات، ایمیلیات و انسرینگات هنرمندان خواهیم بود. بهنظر من هیچ کدام اینها جای نامه را نمیگیرد. نامه چیز دیگریست. فکس و ایمیل و پیامگیر و نظایر آنها همه جلوی چشم و گوش است. چیزهای پنهان لطف دیگری دارند.
نامهای که باترس و لرز و شوق و ذوق دور از نظر در اماکن خاص خوانده میشود کجا و نمابری که بدون پاکت و پوشش در دسترس و چشمرس همه است کجا ...
گشودن نامه لذت دیگری دارد، مخصوصا اگر از طرف محبوبی رسیده باشد. گیرنده پاکت را جلوی نور میگیرد و با احتیاط و ظرافت آن را باز میکند تا لطمهای به نامه وارد نشود. نامه را که باز میکند، روی طرف مربوطه را میبیند و از سطر سطر آن بوی او را میشنود.
این جور نامهها معمولا در جمع خوانده نمیشود. در خلوت و تنهایی خوانده میشود و بارها و بارها خوانده میشود و تا مدت ها همراه گیرنده است.
.
📖💓اولین تپشهای عاشقانه قلبم؛ نامههای #فروغ_فرخزاد به همسرش #پرویز_شاپور
@vaaje_baran 💌📫
نامهای که باترس و لرز و شوق و ذوق دور از نظر در اماکن خاص خوانده میشود کجا و نمابری که بدون پاکت و پوشش در دسترس و چشمرس همه است کجا ...
گشودن نامه لذت دیگری دارد، مخصوصا اگر از طرف محبوبی رسیده باشد. گیرنده پاکت را جلوی نور میگیرد و با احتیاط و ظرافت آن را باز میکند تا لطمهای به نامه وارد نشود. نامه را که باز میکند، روی طرف مربوطه را میبیند و از سطر سطر آن بوی او را میشنود.
این جور نامهها معمولا در جمع خوانده نمیشود. در خلوت و تنهایی خوانده میشود و بارها و بارها خوانده میشود و تا مدت ها همراه گیرنده است.
.
📖💓اولین تپشهای عاشقانه قلبم؛ نامههای #فروغ_فرخزاد به همسرش #پرویز_شاپور
@vaaje_baran 💌📫
👍1
واژه بـــــاران
این روزها سنت نامهنویسی دارد از بین میرود. از این به بعد ما به جای مکاتبات شاهد مفاکسات، ایمیلیات و انسرینگات هنرمندان خواهیم بود. بهنظر من هیچ کدام اینها جای نامه را نمیگیرد. نامه چیز دیگریست. فکس و ایمیل و پیامگیر و نظایر آنها همه جلوی چشم و گوش است.…
دلم میخواد نامه بنویسم
نمیدونم به کی
به عزیزی
نمیدونم به کی
به عزیزی
❤1👍1