شبکه داستانی عصبی – Telegram
شبکه داستانی عصبی
793 subscribers
746 photos
35 videos
96 files
1.9K links
اینجا راجع به چیزایی که دوست دارم صحبت می‌کنم: داستان، هوش مصنوعی، موسیقی، نرم‌افزار، هنر، روانشناسی و ... :)

اگه خواستید صحبت کنیم خیلی خوشحالم می‌کنید:
@alimirferdos
Download Telegram
یه ابزاری درست کردند که با Minecraft میتونی kubernetes رو مدیریت کنی 😂😂😂

https://eric-jadi.medium.com/minecraft-as-a-k8s-admin-tool-cf16f890de42
😁1🤯1
وقت مشاوره با چت جی پی تی:

Question: When someone asks me what's up or how am I or how am I doing, I answer thank you. And it's strange for them and they feel I'm making fun of them. But I'm not. If I say I'm good, it's a lie because I'm not good. And if I say I'm not good they'll ask why. And I have to explain but I don't have any explanations plus that they will think I'm always bad.

ChatGPT Answer:
I understand your dilemma. It's okay to not be okay and it's okay to not have an explanation for why. When someone asks you "how are you?", they are often just making small talk and don't expect a detailed answer. In these situations, you could try saying something like "I'm hanging in there" or "just taking it one day at a time". This acknowledges that you're not necessarily okay, but also doesn't require you to go into detail about why.

Alternatively, you could try redirecting the conversation to the other person and ask how they are doing. This can take the pressure off of you to answer the question and shift the focus to the other person.

Remember that it's okay to take care of yourself and not feel obligated to put on a facade for others. If you need support, consider talking to a trusted friend or mental health professional.

here are some alternative responses you can use when someone asks how you're doing:

"I'm doing okay, thanks for asking."
"I've been better, but I'm hanging in there."
"I'm just taking it one day at a time."
"I'm surviving, thanks for asking."
"It's been a challenging day, but I'm managing."
"I'm doing as well as can be expected, thanks."
"I'm feeling a bit overwhelmed, but I'll get through it."
"I'm not great, but I appreciate you asking."
"I've had better days, but I'm trying to stay positive."
"I'm doing okay, how about you?"
"Just trying to stay positive."
"I've been better, but I'm managing."
"I'm coping, thanks for asking."
"It's been a bit of a rough patch, but I'm getting through it."
"I'm getting by, how about you?"
"I'm holding up, thanks for asking."
"I'm not great, but I appreciate your concern."
"I've had better days, but I'm still pushing through."
"I'm doing okay, just trying to stay focused on the positive."
"I'm taking it day by day, but I appreciate you asking."
"I'm living the dream"
Forwarded from 🐧 WTechnicals 🐧
David Guetta uses ChatGPT and uberduck.ai to deepfake Eminem rap for DJ set Article
نام تمامی پرنده‌هایی را که در خواب دیده‌ام
‏برای تو در این جا نوشته‌‌ام.
‏نام تمامی آن‌هایی را که دوست داشته‌ام،
‏نام تمامی آن شعرهای خوبی را که خوانده‌ام،
‏و دست‌هایی را که فشرده‌ام.
‏نام تمامی گل‌ها را،
‏در یک گلدان آبی
‏برای تو در این‌جا نوشته‌ام.

#رضا_براهنی
Kubernetes is all you need
بالاخره بعد از حدود هشت ماه، دیروز خوندن این کتاب رو تموم کردم. کتاب نسبتا کم حجمیه و مجموعه‌ای از چند داستان کوتاه از دن شاون عه.

توی توضیحات راجع به کتاب نوشته شده:
«دن شاون در کتاب در میان گمشدگان قصه‌ زن‌ها و مردها و بچه‌هایی را تعریف می‌کند که مانده‌اند کدام تصمیم، کدام انتخاب و کدام حادثه آن‌ها را به جایی که هستند کشانده است. از خانواده‌هایی می‌گوید که خود را میان رنج‌های این دنیای آشفته‌ی مدرن «گمشده» یافته‌اند و به حکم غریزه می‌کوشند همچنان با هم بمانند.
آنچه این آدم‌ها پشت سرگذاشته‌اند معمولاً سیاه است، زمان حال به خاکستری می‌زند و آینده، مثل توفانی در راه، نحس و وحشت‌زا است.»

توی داستان‌ها خیلی زیاد لحظاتی رو تجربه کردم که به قول خود نویسنده «یافتن گنگی و ابهام در احساسات به‌ظاهر روشن» بودند.
کتاب رو یکی از دوستای خیلی نزدیکم معرفی کرده بود و وقتی یه دوست نزدیک دیگه‌ام فهمید دارم اینو می‌خونم گفت «عه! کتاب مورد علاقه‌ی من و فلانی!»
مدت‌ها جمله‌ای که مثل یک ترجیع‌بند توی پست‌های اینستاگرامم می‌آوردم این بود: «از اینجا که ایستاده‌ام، به عقب نگاه می‌کنم. عجب مسیر عجیبی!»
خوندن کتاب به دلایل مختلفی برام طول کشید. اینکه حین پروسه‌ی رفتن و خیلی چیزای دیگه بود قطعا بی‌تاثیر نبود؛ ولی کتاب هم برام سنگین بود. داستان‌هاش، هرچند که گاهی از واقعیت تجربه‌ی زیسته‌ام فاصله‌ی زیادی داشتند، ولی عمیقا به درونم متصل می‌شدند. چقدر جاهای زیادی از زندگی حس کرده‌ام که گم شده‌ام. در نقطه‌ای قرار گرفتم که هیچ ایده‌ای نمی‌تونستم داشته باشم که به اونجا برسم. چقدر زمان‌های زیاد دیگه‌ای بوده که دلم می‌خواسته گم بشم. نباشم. در اون لحظه و در اون موقعیت نباشم. گم بشم. انگار اصلا وجود نداشتم.
و این کتاب داستان‌هایی داره از بین آدم‌هایی که گم شدند. گم شدن‌هایی گاهی از جنس سوگ.
من خیلی زیاد لا به لای روزهای خاکستری شهری گم شدم که زادگاهم بود؛ شهری که تمام سال‌های زندگی‌ام رو اونجا گذروندم. شهری خاکستری مثل «زمان حال» توی کتاب که «به خاکستری می‌زند». و حالا نزدیک نه هزار و پونصد کیلومتر از خانه‌ای که گم شدن نسبت به آن تعریف می‌شد، جور دیگه‌ای گم شده‌ام.
یکی از داستان های کتاب رو انتخاب کرده بودم که بخونمش و بگذارمش اینجا براتون. و خوندمش؛ یعنی حدود چهل دقیقه خوندمش. فکر کنم دو سه صفحه مونده بود ازش. نتونستم جلوی گریه رو بگیرم و ادامه دادنش غیرممکن به نظر رسید. به همین خاطر اصلا فایل رو حذف کردم.
و اگه قرار بود بعد از خوندن کتاب، یادداشتی در باب نظرم راجع بهش بنویسم، همین جملات کوتاه و مبهم و گم‌شده نتیجه می‌شدند.


https://taaghche.com/book/98207
👍2
این جدولی از معادل‌های مفاهیم لوکال و توزیع‌شده توی سیستم‌هاست.
چیز تر و تمیز و قشنگیه

منبع
سه روز پیش معرفی شده:
البته روی GPT-2 کار می‌کنه اساسا. نه مدل‌های بعدی (از جمله ChatGPT)

DetectGPT can determine with up to 95% accuracy whether a large language model wrote that essay or social media post.

https://hai.stanford.edu/news/human-writer-or-ai-scholars-build-detection-tool
هر چی اون OpenAI بدبخت سعی داره ChatGPT رو جوری نشون بده که بگه نه اوضاع تحت کنترله و فاجعه‌ی هوش مصنوعی قرار نیست مثل فیلما اتفاق بیوفته، از این ور مایکروسافت داره میرینه به همه چی 🚶🚶🚶🙄🙄

https://twitter.com/sethlazar/status/1626257535178280960
شبکه داستانی عصبی
هر چی اون OpenAI بدبخت سعی داره ChatGPT رو جوری نشون بده که بگه نه اوضاع تحت کنترله و فاجعه‌ی هوش مصنوعی قرار نیست مثل فیلما اتفاق بیوفته، از این ور مایکروسافت داره میرینه به همه چی 🚶🚶🚶🙄🙄 https://twitter.com/sethlazar/status/1626257535178280960
یکی از جالب‌ترین مواجهه‌هام رو یکی دو هفته پیش با یه دانشجوی مهندسی کارشناسی توی دانشگاهمون داشتم. می‌گفت که داشته فکر می‌کرده که بره کامپیوتر بخونه ولی بعد منصرف شده. وقتی پرسیدم چرا گفت که این اتفاقات هوش مصنوعی ترسناکن و نمی‌خواد جزو کسایی باشه که سازنده‌ی اینجور چیزا و تاثیرگذار روشونن باشه.
دیدگاه جالبی بود.