بلاگ پست جدید پایتورچ در زمینهی اجرا کردن سریعتر مدلهای llama به صورت native در خود پایتورچ
https://pytorch.org/blog/accelerating-generative-ai-2
https://pytorch.org/blog/accelerating-generative-ai-2
🙏1
شبکه داستانی عصبی
https://www.lofree.co/products/chocolate-typewriter-mechanical-keyboard
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این جالب بود: شبکههای عصبی رو با استفاده از انتگرال پیاده کردند. این باعث میشه که امکان فشردهسازی وجود داشته باشه و اینکه میتونن هر مدل pre-trained رو هم تبدیل به یه Intergral Neural Network (INN) بکنن:
https://medium.com/@TheStageAI/unlocking-2x-acceleration-for-dnns-transforming-models-with-integral-neural-networks-in-just-1-3b76cbfc4b31
https://medium.com/@TheStageAI/unlocking-2x-acceleration-for-dnns-transforming-models-with-integral-neural-networks-in-just-1-3b76cbfc4b31
Medium
Unlocking 2x Acceleration for DNNs: Transforming Models with Integral Neural Networks in Just 1…
Integral Neural Networks (INNs) are flexible architectures that trained once can be transformed to arbitrary user-defined size without any…
🔥2
چند وقتی هی در توییتر میدیدم خیلی از این اکانتهای توییتر تایملاین هوش مصنوعی راجع به e/acc مینویسن و meme میذارن و اینا و هی نمیفهمیدم چیه!
سرچ کردم و اینه:
E/acc is an acronym for the phrase Effective Accelerationism, which is an ideology and movement that draws from Nick Land's theories of accelerationism to advocate for the belief that artificial intelligence and large language models (LLMs) will lead to a post-scarcity technological utopia.
https://knowyourmeme.com/memes/cultures/eacc-effective-accelerationism
سرچ کردم و اینه:
E/acc is an acronym for the phrase Effective Accelerationism, which is an ideology and movement that draws from Nick Land's theories of accelerationism to advocate for the belief that artificial intelligence and large language models (LLMs) will lead to a post-scarcity technological utopia.
https://knowyourmeme.com/memes/cultures/eacc-effective-accelerationism
Know Your Meme
e/acc (Effective Accelerationism) | Know Your Meme
E/acc is an acronym for the phrase Effective Accelerationism, which is an ideology and movement that draws from Nick Land's theories of accelerationism to
👍1
شبکه داستانی عصبی
چند وقتی هی در توییتر میدیدم خیلی از این اکانتهای توییتر تایملاین هوش مصنوعی راجع به e/acc مینویسن و meme میذارن و اینا و هی نمیفهمیدم چیه! سرچ کردم و اینه: E/acc is an acronym for the phrase Effective Accelerationism, which is an ideology and movement…
حالا آقای Nick Land و نظریهی accelerationism چیه و چی میگه که این از اونجا اومده؟
از ویکیپدیا فارسی:
«شتابگرای طیفی از ایده های مارکسیستی و ارتجاعی در نظریه انتقادی و اجتماعی است که باور دارد فرآیندهای اجتماعی، مانند رشد سرمایهداری و تغییرات تکنولوژیک ، باید به سرعت تشدید شوند تا سیستم ها بیثبات شوند و در نتیجه تغییرات اجتماعی رادیکال بیشتری ایجاد کنند که به آن «شتاب» می گویند. [۱] این اصطلاح همچنین به این ایده پسا مارکسیستی اشاره دارد که به دلیل تضادها و بی ثباتی های درونی سرمایهداری که می تواند رشد آن را به خطر بیندازد، الغای سیستم و ساختارهای طبقاتی آن می تواند با شتاب آن ایجاد شود.»
از ویکیپدیا فارسی:
«شتابگرای طیفی از ایده های مارکسیستی و ارتجاعی در نظریه انتقادی و اجتماعی است که باور دارد فرآیندهای اجتماعی، مانند رشد سرمایهداری و تغییرات تکنولوژیک ، باید به سرعت تشدید شوند تا سیستم ها بیثبات شوند و در نتیجه تغییرات اجتماعی رادیکال بیشتری ایجاد کنند که به آن «شتاب» می گویند. [۱] این اصطلاح همچنین به این ایده پسا مارکسیستی اشاره دارد که به دلیل تضادها و بی ثباتی های درونی سرمایهداری که می تواند رشد آن را به خطر بیندازد، الغای سیستم و ساختارهای طبقاتی آن می تواند با شتاب آن ایجاد شود.»
شبکه داستانی عصبی
حالا آقای Nick Land و نظریهی accelerationism چیه و چی میگه که این از اونجا اومده؟ از ویکیپدیا فارسی: «شتابگرای طیفی از ایده های مارکسیستی و ارتجاعی در نظریه انتقادی و اجتماعی است که باور دارد فرآیندهای اجتماعی، مانند رشد سرمایهداری و تغییرات تکنولوژیک…
ولی به نظرم کلا امثال اینا رو جدی نگیرید 😅😅
اون ور دارن شر و ور تفت میدن که نه پایه و اساس علمی داره به نظرم نه هدف و نتیجهای و نه کسایی که هستند کسای معتبری هستند در هوض مصنوعی از نظر من
اون ور دارن شر و ور تفت میدن که نه پایه و اساس علمی داره به نظرم نه هدف و نتیجهای و نه کسایی که هستند کسای معتبری هستند در هوض مصنوعی از نظر من
شبکه داستانی عصبی
ولی به نظرم کلا امثال اینا رو جدی نگیرید 😅😅 اون ور دارن شر و ور تفت میدن که نه پایه و اساس علمی داره به نظرم نه هدف و نتیجهای و نه کسایی که هستند کسای معتبری هستند در هوض مصنوعی از نظر من
شاید جدیترین بحثی که بشه بهش توجه کرد بحث یان لکان و جفری هینتون باشه.
البته توی ذهنم یان لکان از نظر کلهخری خیلی شبیه ایلان ماسک عه بابت مدل توییتهایی که میزنه.
بحث این دو تا هم بحث جدیدی نیست و ربطی به این مباحث هم نداره! از قبل کلا با هم بحث داشتند. حالا هم سر همین قضههای AI دعوا دارن.
البته توی ذهنم یان لکان از نظر کلهخری خیلی شبیه ایلان ماسک عه بابت مدل توییتهایی که میزنه.
بحث این دو تا هم بحث جدیدی نیست و ربطی به این مباحث هم نداره! از قبل کلا با هم بحث داشتند. حالا هم سر همین قضههای AI دعوا دارن.
شبکه داستانی عصبی
اولین قسمت که توش میگم چرا؟! #NeuralFictionalNetVoice
۱۳ ژانویه ۲۰۲۲ یعنی همون حوالی دی و این روزها، دو سال پیش، اولین قسمت این رو ضبط کردم.
کمی قبلتر، بعد از مدتهای زیادی بالاخره با تشویق یه سری از دوستان، این کانال رو زده بودم. که خیلی پیش میومد چیزهایی داشتم که دوست داشتم برای دوستام بفرستم ولی نمیفرستادم. اینجا رو زدم که مطالبی که برام جالبه به صورت کلی در هر حوزهای اینجا با دوستام به اشتراک بگذارم و بعد باهاشون گپ بزنم.
چند وقت بعد از زدن کانال، تصمیم گرفتم این رو ضبط کنم. کلی اصرار و تشویق دوستان مختلف هم بود. ولی مشخصا یک شب نسبتا دیروقت در طاقچه رو یادمه که با حسام گپ میزدیم. راجع به چیزهای مختلف. و صحبتهایی اونجا با حسام قانعم کرد که این رو ضبط کنم.
ضبطش تا ۳ قسمت ادامه پیدا کرد و متوقف شد. هر ۳ قسمت رو در اوج فشارهای کاریم، در ساعتهای دیروقت روزهای کاری یا حتی پنجشنبه، پشت میزم توی طاقچه ضبط کردم در حالی که گوشی رو گذاشته بودم روی فلاسک فلزیام که بالاتر باشه و بتونه صدام رو بهتر بگیره! متوقف شد. به دلایل خیلی مختلف.
حالا به واسطهی این کانال کلی دوست جدید پیدا کردم که هر روز مطالبی که برام جالبه رو براشون میفرستم. اشتراک علاقهها یا حتی تخصصها بین همه شاید محدود باشه. خیلی از مطالب تخصصی هوش مصنوعی یا کامپیوتر هستند و اینجا دوستان خیلی خوبی دارم که اصلا در اون حوزه نیستند.
بارها اخیرا از دوستان دور و نزدیک مطرح شد که کانال یوتیوب بزنم. پادکست درست کنم. و از این جور چیزها. مسئله اینه که اینجور چیزها خیلی وقتگیرن و شاید الان نمیتونم چنین چیزایی رو شروع کنم.
مدتهای زیادی عه که ننوشتهام. نه داستان. نه شعر. نه جستار. نه خاطره. نه متن فنیای که به دلم بنشینه. خیلی دوست دارم که برگردم به نوشتن. خیلی خیلی زیاد. خیلی خیلی خیلی زیاد. مشخصا دلم برای داستان نوشتن و جستارنویسی تنگ شده.
الان لینک یه پادکست فرستادم که میخوام چند دقیقه راجع بهش حرف بزنم. وقتی تصمیم گرفتم که به جای نوشتنشون، راجع بهشون حرف بزنم، یاد این ضبط افتادم. یاد صحبتهای با حسام که قانعم کرد به جای اینکه بنویسمشون، بگمشون. ولی دلم خواست قبلش راجع به اینها بگم. خیلی از دوستانم در این کانال، اخیرتر عضو اینجا شدند. این فرصتی برای خودم هم شد که برگردم و به گذشته و مسیری که اومدم نگاه کنم.
کمی قبلتر، بعد از مدتهای زیادی بالاخره با تشویق یه سری از دوستان، این کانال رو زده بودم. که خیلی پیش میومد چیزهایی داشتم که دوست داشتم برای دوستام بفرستم ولی نمیفرستادم. اینجا رو زدم که مطالبی که برام جالبه به صورت کلی در هر حوزهای اینجا با دوستام به اشتراک بگذارم و بعد باهاشون گپ بزنم.
چند وقت بعد از زدن کانال، تصمیم گرفتم این رو ضبط کنم. کلی اصرار و تشویق دوستان مختلف هم بود. ولی مشخصا یک شب نسبتا دیروقت در طاقچه رو یادمه که با حسام گپ میزدیم. راجع به چیزهای مختلف. و صحبتهایی اونجا با حسام قانعم کرد که این رو ضبط کنم.
ضبطش تا ۳ قسمت ادامه پیدا کرد و متوقف شد. هر ۳ قسمت رو در اوج فشارهای کاریم، در ساعتهای دیروقت روزهای کاری یا حتی پنجشنبه، پشت میزم توی طاقچه ضبط کردم در حالی که گوشی رو گذاشته بودم روی فلاسک فلزیام که بالاتر باشه و بتونه صدام رو بهتر بگیره! متوقف شد. به دلایل خیلی مختلف.
حالا به واسطهی این کانال کلی دوست جدید پیدا کردم که هر روز مطالبی که برام جالبه رو براشون میفرستم. اشتراک علاقهها یا حتی تخصصها بین همه شاید محدود باشه. خیلی از مطالب تخصصی هوش مصنوعی یا کامپیوتر هستند و اینجا دوستان خیلی خوبی دارم که اصلا در اون حوزه نیستند.
بارها اخیرا از دوستان دور و نزدیک مطرح شد که کانال یوتیوب بزنم. پادکست درست کنم. و از این جور چیزها. مسئله اینه که اینجور چیزها خیلی وقتگیرن و شاید الان نمیتونم چنین چیزایی رو شروع کنم.
مدتهای زیادی عه که ننوشتهام. نه داستان. نه شعر. نه جستار. نه خاطره. نه متن فنیای که به دلم بنشینه. خیلی دوست دارم که برگردم به نوشتن. خیلی خیلی زیاد. خیلی خیلی خیلی زیاد. مشخصا دلم برای داستان نوشتن و جستارنویسی تنگ شده.
الان لینک یه پادکست فرستادم که میخوام چند دقیقه راجع بهش حرف بزنم. وقتی تصمیم گرفتم که به جای نوشتنشون، راجع بهشون حرف بزنم، یاد این ضبط افتادم. یاد صحبتهای با حسام که قانعم کرد به جای اینکه بنویسمشون، بگمشون. ولی دلم خواست قبلش راجع به اینها بگم. خیلی از دوستانم در این کانال، اخیرتر عضو اینجا شدند. این فرصتی برای خودم هم شد که برگردم و به گذشته و مسیری که اومدم نگاه کنم.
❤5