شبکه داستانی عصبی – Telegram
شبکه داستانی عصبی
793 subscribers
746 photos
35 videos
96 files
1.9K links
اینجا راجع به چیزایی که دوست دارم صحبت می‌کنم: داستان، هوش مصنوعی، موسیقی، نرم‌افزار، هنر، روانشناسی و ... :)

اگه خواستید صحبت کنیم خیلی خوشحالم می‌کنید:
@alimirferdos
Download Telegram
اگه هر کدوم از نژادهای پیشی‌ها لباس می‌پوشید، چه تیپی لباس می‌پوشید،
به روایت چت‌جی‌پی‌تی
2
شبکه داستانی عصبی
Photo
هانیه برای هر کدوم از اینا پروفایل کرکتر نوشت و خیلی خوب بود! اینجا میذارم:
1
شبکه داستانی عصبی
Photo
Forwarded from Haniyeh Farasat:

به این میاد گربه‌ی یک خانم میانسال باشه که تو لندن زندگی میکنه و اشیای خونه‌ش مال جنگ جهانی دومن و تو خونه رب دوشامبر می‌پوشن و سر میز شام‌ می‌شینن و خونه‌شون ازین عمارت‌های قدیمیه و از شمع استفاده میکنن
اسم خانمه هم میسیز بِنِت هست اخرین دختر خاندان کبیر بِنِت
👍1
شبکه داستانی عصبی
Photo
Forwarded from Haniyeh Farasat:

به این میاد وقتی بازنشسته شد با هم‌دوره‌ای‌هاش برنامه کوه و ماهی‌گیری و طبیعت گردی بچینن. تو زیر زمین خونه‌ی چوبیش که تابستونا میرن اونجا، یک کلکسیون داره از درهای نوشابه‌های کوکاکولای قرمز که از طبیعت جمعشون کرده، یه کارگاه نجاری هم داره و عکاسی هم میکنه
👍2
شبکه داستانی عصبی
Photo
Forwarded from Haniyeh Farasat:

به این میاد طراح لباس مردونه باشه تو نیویورک، ولی اگه بری فشن شوهاشو ببینی میبینی لباسای عجیب غریب طراحی کرده، خودش ظاهر موجهی داره و به استایلش میرسه اما لباس مردونه‌هاش انگار رخت خواب پیچیده دورِ مانکن
کلی هم جایزه برده و مارکت دست اینه و همشم میتینگه با برندای خفن جهان
😁1
شبکه داستانی عصبی
Photo
Forwarded from Haniyeh Farasat:

این یکی بیزینس‌مَنه، ادکلنش یکی‌ از پرفیوم‌های مردونه‌ی دیوره، همش تو جلسه‌س و مدیر خفنیه، ادمای باهوش و استخدام میکنه و وقتشو الکی تو سوشال مدیا هدر نمیده
مرخصیاشو جمع میکنه با زنش میرن دور اروپا رو بگردن، خودش ساکن کالیفرنیاست و هرکی می‌بینتش فکر میکنه تو کار مدلینگه، ولی درواقع CEO عه
😁1
شبکه داستانی عصبی
Photo
Forwarded from Haniyeh Farasat:

این یکی زدبازی گوش میده😂
صبح میره جیم، ظهر میره جیم، شب میره جیم
کللل علایقش تو ورزش خلاصه میشه، انرژی منفی تو زندگیش راه نمیده و با دخترهای ورزشکار هم دوست میشه
اگه ایران باشه، مربی ورزش یک مدرسه پسرونه‌ی غیرانتفاعی تو اکباتانه که با پسرها خیلی صمیمیه
اگه امریکا باشه، یک باشگاه خیلی خفن زده و یک کانال پادکست‌های انگیزه‌بخش هم داره
🤣2
شبکه داستانی عصبی
Photo
Forwarded from Haniyeh Farasat:

ووی گوگولی🥹
این‌یکی تو حوزه آموزشه
(دلم میخواد استاد دانشگاه بناممش)
یک رشته‌ی محض خونده و خیلی نرده، از جوونیش نرد بوده و خانمش خیلییی خوشگله و اونو تو یه سمینار علمی تو دانشکده هنر دیده و عاشقش شده
یک پسر و یک دختر دارن و تو پاریس زندگی میکنن
اسم خانمش رُزه و خیلی براشون مهمه که هر هفته یک تایمی رو باهم بگذرونن: برن کافه قهوه و کروسان بخورن و این گربه‌هه از همکارای اکادمیاییش بگه و خانمش بگه اوه ساموئل! (چون از یهودیای امریکاست) لطفا درباره کار حرف نزن، بعد همو بوس میکنن و خونه‌شون پر از عشق و محبته و تِم زرشکی-کرم-نارنجی داره
🤣3
شبکه داستانی عصبی
Photo
Forwarded from Haniyeh Farasat:

این یکی دختر کوچیکه‌ی یک خونواده نسبتا لاکژری مدرنه، کارمندِ جایی نیست، یوتیوبره و میاد ویدیوهای حال‌خوب‌کن از تمیز کردن اتاقش و مرتب‌کردن بالش‌ها و روکش مبل‌ها و اینا میذاره، یوگا میکنه
روتین پوستیشو رعایت میکنه، لوازم ارایشش Revolution و victoria secret عه
گیاهخواره و به غذاش اهمیت میده
تِم خونشون مینیماله، خانوادگی روحیه حساسی دارن و یک خونه نوساز تو ایالت اوهایو دارن، دوست ندارن تو شهرهای شلوغ زندگی کنن
اتاق این گربه‌هه همون اتاقیه که ویوش رو به یک منظره سرسبزه
اسمش الیناست و تنها معیار مهمش‌ با پسری که باهاش دیت میکنه اینه که مثل خودش تر و تمیز باشه.
🤣1
شبکه داستانی عصبی
Photo
Forwarded from Haniyeh Farasat:

این گربه‌هه تو اواخر قرن ۱۸ زندگی میکنه، شایدم بعد از انقلاب صنعتی، تاجر پارچه‌ست چون رنگ لباسش شبیهِ لباس‌های اشرافیه :) تازگیا فهمیده که اونور دنیا مردم وارد کارهای صنعتی شدن پس هر روز بعد از برگشتن از معبد، میره مغازه ریسندگی و پارچه‌بافی میکنه، پارچه‌های ابریشمم خیلی خوب میشناسه و صادر میکنه به جاهای دیگه‌ی جهان
اسمش وونگ-کار-وای عه، تو یه صبح زمستونی، تو کارگاه ریسندگی گربه‌ی موردعلاقشو تو پشت درخت شکوفه‌های به ژاپنی وسط توکیو میبینه و عاشقش میشه، یک پارچه با ارزش و قیمتی که طرح شکوفه‌های صورتی داره رو به دختره هدیه میده، بهم لبخند میزنن و یک قرن کنار هم زندگی خوب و خوشی رو تو کوهستان‌ها سپری میکنن
21
صحیح... 🚶🚶🚶
🤣4
Forwarded from DeepMind AI Expert (Farzad 🦅)
تاریخچه Text Embeddings

▪️ The 1950-2024 Text Embeddings Evolution Poster

#مقاله #ایده_جذاب

🔸 مطالب بیشتر 👇👇

@AI_DeepMind
🔸 @AI_Person
4
خب
با شما هستیم که جدیدترین کشفیات خودم رو به اشتراک بگذارم.
آیا می‌دانستید «تام و جری» اولین بار در یک قسمت کوتاه ۹ دقیقه در سال ۱۹۴۰ ارائه شد؟!
برای اینکه دست‌تون بیاد، جنگ جهانی دوم سال ۱۹۳۹ شروع شد. ۱۹۴۵ هیروشیما و ناکازاکی بمباران شدند و جنگ تموم شد!
داستانش بر اساس یک حکایت قدیمی از حکایت‌های ازوپ ساخته شده. ازوپ یکی از نویسندگان یونان باستانه که حدود ۵۶۴ سال قبل از میلاد مسیح فوت شده. بعضیا میگن با کورش هخامنشی قاعدتا هم‌دوره بوده؛ بعضیا میگن همون لقمان حکیم عه؛ و بعضیا هم میگن داستانای «چوپان دروغگو، روباه و زاغ، روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست» از اونه.

(منابع این شر و ورایی که میگم اکثرا ویکیپدیا عه 😅)

حکایت رفرنس تام و جری حکایت موش و گربه از همین مجموعه است. ولی وقتی خوندم متوجه نشدم دقیقا چطور قسمت اول به این حکایت مرتبط میشه. البته حال و هواش می‌خوره باز هم.
https://en.wikipedia.org/wiki/The_Cat_and_the_Mice

نکته‌ی بعدی اینه که اسماشون هم واقعا «تام و جری» نبوده. اسماشون اینا بوده انگار:
تام:
Thomas Jasper "Tom" Cat, Sr.

جری:
Gerald Jinx "Jerry" Mouse

و خب تام Thomas Jasper Senior بوده که قاعدتا باید یه پسربچه داشته باشه که جونیور باشه با همین اسم!

قسمت کاملش رو می‌تونید اینجا ببینید:
https://www.facebook.com/share/v/yZpEHJzfM13wwNLa/?mibextid=wAa3IX


پ.ن.: پیشی من تام و جری خیلی دوست داره! 😅 اصلا کلا گوشی و اینا رو خیلی متوجه نیست ولی تام و جری که میذارم میاد میشینه نگاه می‌کنه. با دقت. و دنبال می‌کنه با سر و چشماش. گاهی دستش رو میاره بالا که مثلا بگیره ولی انگار متوجه عه که اون کارتونه و صرفا نگاه می‌کنه و حمله نمیکنه! 😅😅
خلاصه که نشستیم با هم تام و جری دیدیم الان
8🔥1