@QmsQms 💟💟💟💟💟💟💟 ISO 9001:2015اصول مدیریت کیفیت در
هفت اصل مدیریت کیفیت
یک ) اصول مدیریت کیفیت – تمرکز بر مشتری
الف) بیانیه
تمرکز اصلی مدیریت کیفیت برآوردن الزامات مشتری و تلاش بر فراتر رفتن از انتظارات مشتری است.
ب) استدلال منطقی
موفقیت پایدار زمانی حاصل میشود که یک سازمان اعتماد مشتریلن و سایر طرفهای ذی نفع که به آنها وابسته است را جلب کرده و حفظ نماید
هر جنبه از تعامل با مشتری فرصتی برای ایجاد ارزش به مشتری فراهم مینماید درک نیازهای جاری و آتی مشتریان و دیگر طرفهای ذینفع به موفقیت پایدار سازمان کمک مینماید.
دو) اصول مدیریت کیفیت – رهبری
الف) بیانیه
رهبران در تمام سطوح پدید آورنده وحدت هدف و جهتگیری یم باشند و شرایطی را فراهم میکنند که در آن افراد در دستیابی به اهداف کیفی سازمان مشارکت نمایند.
ب) استدلال منطقی
ایجاد وحدت هدف، جهت گیری و مشارکت سازمان را قادر میسازد استراتژیها، خطمشیها، فرآیندها و منابعش را برای دستیابی به اهدافش همراستا سازد.
سه ) اصول مدیریت کیفیت – مشارکت افراد
الف) بیانیه
برای سازمان ضروری است که تمام افراد ذیصلاح و توانمند بوده و در ارائه ارزش مشارکت کنند.
افردا ذیصلاح و توانمندکه درتمام سازمان مشارکت میکنند توانایی سازمان را برای اجاد ارزش ارتقاء میدهند.
ب) استدلال منطقی
برای مدیریت مؤثر و کارآمد سازمان مهم است که تمام افراد در تمام سطوح مشارکت کنند و به تکتک آنها احترام گذاشته شود قدردانی، توانمندسازی و ارتقای مهارتها و دانش به مشارکت افراد در دستیابی به اهداف سازمان کمک میکند.
چهار) اصول مدیریت کیفیت – رویکرد فرآیندی
الف ) بیانیه
نتایج یکسان و قابل پیشبینی موثرنر و کاراتر بهدست میآیند وقتی فعالیتها بهصورت فرآیندهای به هم مرتبط بهعنوان سیستم منسجم عمل میکنند درک و مدیریت میشوند.
ب) استدلال منطقی
سیستم مدیریت کیفیت از فرآیندهای به هم مرتبط تشکیلشده است درک اینکه چگونه نتایج توسط این سیستم شامل تمام فرآیندها، منابع، کنترل و تعاملات ایجاد میشوند به سازمان کمک میکند عملکرد خود را ارتقاء دهد.
پنج) اصول مدیریت کیفیت – بهبود
الف) بیانیه
سازمانهای موفق تمرکز روزافزون بر بهبود دارند.
ب) استدلال منطقی
بهبود برای سازمان بهمنظور نگهداری سطوح فعلی عملکرد، واکنش در برابر تغییرات در شرایط داخلی و خارجیاش و ایجا دفرصت های جدید ضروری است.
شش) اصول مدیریت کیفیت – تصمیمگیری مبتنی بر شواهد
الف) بیانیه
احتمال کسب نتایج دلخواه از تصمیمات مبتنی بر تجزیهوتحلیل و ارزیابی داده و اطلاعات بیشتر است.
ب) استدلال منطقی
تصمیمگیری میتواند فرآیند پیچیده ای باشد و همیشه تا حدی عدم قطعیت به دنبال دارد این فرآیند شامل انواع و منابع ورودیها و همچنین تفسیر آنها میباشد که ممکن است ذهنی باشددانستن روابط علت و معلولی و عواقب بالقوه غیر دلخواه مهم است حقایق، شواهد و تجزیهوتحلیل داده منجر به افزایش خاصیت عینی بودن و اعتمادپذیری در تصمیمات اتخاذ شده میشود.
هفت )اصول مدیریت کیفیت – مدیریت روابط
الف) بیانیه
سازمانها برای موفقیت پایدار روابط خود با طرفهای ذینفع مانند تأمین کنندگان مدیریت میکنند.
ب) استدلال منطقی
طرفهای ذی نفع بر عملکرد سازمان تأثیر میگذارند زمانی که سازمان روابط ذینفعان خود را بهمنظور بهینهسازی تاثیرشان بر عملکرد مدیریت میکند موفقیت پایدار نیز محتملتر خواهد بودمدیریت روابط با تأمین کنندگان و شبکه شرکاء اغلب اهمیت ویژه ای دارند.
💟@QmsQms
هفت اصل مدیریت کیفیت
یک ) اصول مدیریت کیفیت – تمرکز بر مشتری
الف) بیانیه
تمرکز اصلی مدیریت کیفیت برآوردن الزامات مشتری و تلاش بر فراتر رفتن از انتظارات مشتری است.
ب) استدلال منطقی
موفقیت پایدار زمانی حاصل میشود که یک سازمان اعتماد مشتریلن و سایر طرفهای ذی نفع که به آنها وابسته است را جلب کرده و حفظ نماید
هر جنبه از تعامل با مشتری فرصتی برای ایجاد ارزش به مشتری فراهم مینماید درک نیازهای جاری و آتی مشتریان و دیگر طرفهای ذینفع به موفقیت پایدار سازمان کمک مینماید.
دو) اصول مدیریت کیفیت – رهبری
الف) بیانیه
رهبران در تمام سطوح پدید آورنده وحدت هدف و جهتگیری یم باشند و شرایطی را فراهم میکنند که در آن افراد در دستیابی به اهداف کیفی سازمان مشارکت نمایند.
ب) استدلال منطقی
ایجاد وحدت هدف، جهت گیری و مشارکت سازمان را قادر میسازد استراتژیها، خطمشیها، فرآیندها و منابعش را برای دستیابی به اهدافش همراستا سازد.
سه ) اصول مدیریت کیفیت – مشارکت افراد
الف) بیانیه
برای سازمان ضروری است که تمام افراد ذیصلاح و توانمند بوده و در ارائه ارزش مشارکت کنند.
افردا ذیصلاح و توانمندکه درتمام سازمان مشارکت میکنند توانایی سازمان را برای اجاد ارزش ارتقاء میدهند.
ب) استدلال منطقی
برای مدیریت مؤثر و کارآمد سازمان مهم است که تمام افراد در تمام سطوح مشارکت کنند و به تکتک آنها احترام گذاشته شود قدردانی، توانمندسازی و ارتقای مهارتها و دانش به مشارکت افراد در دستیابی به اهداف سازمان کمک میکند.
چهار) اصول مدیریت کیفیت – رویکرد فرآیندی
الف ) بیانیه
نتایج یکسان و قابل پیشبینی موثرنر و کاراتر بهدست میآیند وقتی فعالیتها بهصورت فرآیندهای به هم مرتبط بهعنوان سیستم منسجم عمل میکنند درک و مدیریت میشوند.
ب) استدلال منطقی
سیستم مدیریت کیفیت از فرآیندهای به هم مرتبط تشکیلشده است درک اینکه چگونه نتایج توسط این سیستم شامل تمام فرآیندها، منابع، کنترل و تعاملات ایجاد میشوند به سازمان کمک میکند عملکرد خود را ارتقاء دهد.
پنج) اصول مدیریت کیفیت – بهبود
الف) بیانیه
سازمانهای موفق تمرکز روزافزون بر بهبود دارند.
ب) استدلال منطقی
بهبود برای سازمان بهمنظور نگهداری سطوح فعلی عملکرد، واکنش در برابر تغییرات در شرایط داخلی و خارجیاش و ایجا دفرصت های جدید ضروری است.
شش) اصول مدیریت کیفیت – تصمیمگیری مبتنی بر شواهد
الف) بیانیه
احتمال کسب نتایج دلخواه از تصمیمات مبتنی بر تجزیهوتحلیل و ارزیابی داده و اطلاعات بیشتر است.
ب) استدلال منطقی
تصمیمگیری میتواند فرآیند پیچیده ای باشد و همیشه تا حدی عدم قطعیت به دنبال دارد این فرآیند شامل انواع و منابع ورودیها و همچنین تفسیر آنها میباشد که ممکن است ذهنی باشددانستن روابط علت و معلولی و عواقب بالقوه غیر دلخواه مهم است حقایق، شواهد و تجزیهوتحلیل داده منجر به افزایش خاصیت عینی بودن و اعتمادپذیری در تصمیمات اتخاذ شده میشود.
هفت )اصول مدیریت کیفیت – مدیریت روابط
الف) بیانیه
سازمانها برای موفقیت پایدار روابط خود با طرفهای ذینفع مانند تأمین کنندگان مدیریت میکنند.
ب) استدلال منطقی
طرفهای ذی نفع بر عملکرد سازمان تأثیر میگذارند زمانی که سازمان روابط ذینفعان خود را بهمنظور بهینهسازی تاثیرشان بر عملکرد مدیریت میکند موفقیت پایدار نیز محتملتر خواهد بودمدیریت روابط با تأمین کنندگان و شبکه شرکاء اغلب اهمیت ویژه ای دارند.
💟@QmsQms
@QmsQms
⭕️تعریف و مفاهیم EFQM
یک مدل تعالی سازمانی که بنیاد مدیریت کیفیت اروپا ارائه و در سال 1988 به رسمیت شناخته شد . به طور کلی EFQM ابزاری به منظور ارزیابی و شناخت تمام سطوح سازمان و ایجاد نظم در سیستم مدیریتی به کار میرود
در مدلEFQM دودسته معیار اصلی وجود دارد:
⭕️معیار های توانمند ساز:
1.رهبری
2.استرتژی
3.کارکنان
4.مشارکت ها و منابع
5.فرایندها , محصولات و خدمات
معیار های نتیجه:
6.نتایج مشتری
7.نتایج کارکنان
8.نتایج جامعه
9.نتایج کلیدی @QmsQms
⭕️تعریف و مفاهیم EFQM
یک مدل تعالی سازمانی که بنیاد مدیریت کیفیت اروپا ارائه و در سال 1988 به رسمیت شناخته شد . به طور کلی EFQM ابزاری به منظور ارزیابی و شناخت تمام سطوح سازمان و ایجاد نظم در سیستم مدیریتی به کار میرود
در مدلEFQM دودسته معیار اصلی وجود دارد:
⭕️معیار های توانمند ساز:
1.رهبری
2.استرتژی
3.کارکنان
4.مشارکت ها و منابع
5.فرایندها , محصولات و خدمات
معیار های نتیجه:
6.نتایج مشتری
7.نتایج کارکنان
8.نتایج جامعه
9.نتایج کلیدی @QmsQms
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ تفکر استراتژیک قابل یادگیری است
@QmsQms
غواصان آزاد به وسیله ورزش و تمرین بدن خود را آماده ساختهاند که حیاتی ترین منبع، یعنی اکسیژن را به صورت مناسب به اعضای مهم بدن هدایت کند ،تا بتوانند عمیقتر و طولانیتر در زیر آب شنا کنند.
مدیران اثربخش باید ذهن خود را از طریق ممارست و تفکرِ باز آماده سازند تا بتواند منابع حیاتی سازمان یعنی زمان، افراد و سرمایه را در جهت خدمترسانی به مشتریان اصلی سازمان هدایت کنند و مزیت رقابتی ایجاد نمایند.
💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟
رهبر کاریزما کی برای سازمان مناسب نیست؟
@QmsQms
اصولا کاریزماها سبک رهبریشون به دستوری نزدیکتره تا مشارکتی. دلیلشم اینه که کاریزماها سازمان رو با جهان بینی خودشون اداره می کنند. معمولا کاریزماها اهداف شخصی خودشون رو به اهداف سازمانی ترجیح میدن و به این دلایل در دام دیکتاتوری گرفتار میشن. اما همونطور که در پست قبلی هم گفتم، برای بعضی از موقعیتها و شرایط همین رفتارهای کاریزماها مناسبه. به این جمله از «استیو جابز» دقت بفرمایید:
«یک محصول بزرگ حاصل کار دموکراسی نیست. این کار یک دیکتاتور توانا میطلبد.»
این جمله بیان کننده خیلی خوبی از دیدگاه و جهان بینی یک کاریزما در اداره کسب و کارشه. کاریزماها به شدت وظیفه گرا هستند و نیاز به موفقیت (nAch) در اونها به نیاز به قدرت (nPow) میچربه. ( دسته بندی نیازهای مک کللند که قبلا صحبت کردیم). پس خیلی خصایص رهبری و نفوذ از طریق حمایت دیگران در اونها دیده نمیشه.
@QmsQms
غواصان آزاد به وسیله ورزش و تمرین بدن خود را آماده ساختهاند که حیاتی ترین منبع، یعنی اکسیژن را به صورت مناسب به اعضای مهم بدن هدایت کند ،تا بتوانند عمیقتر و طولانیتر در زیر آب شنا کنند.
مدیران اثربخش باید ذهن خود را از طریق ممارست و تفکرِ باز آماده سازند تا بتواند منابع حیاتی سازمان یعنی زمان، افراد و سرمایه را در جهت خدمترسانی به مشتریان اصلی سازمان هدایت کنند و مزیت رقابتی ایجاد نمایند.
💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟
رهبر کاریزما کی برای سازمان مناسب نیست؟
@QmsQms
اصولا کاریزماها سبک رهبریشون به دستوری نزدیکتره تا مشارکتی. دلیلشم اینه که کاریزماها سازمان رو با جهان بینی خودشون اداره می کنند. معمولا کاریزماها اهداف شخصی خودشون رو به اهداف سازمانی ترجیح میدن و به این دلایل در دام دیکتاتوری گرفتار میشن. اما همونطور که در پست قبلی هم گفتم، برای بعضی از موقعیتها و شرایط همین رفتارهای کاریزماها مناسبه. به این جمله از «استیو جابز» دقت بفرمایید:
«یک محصول بزرگ حاصل کار دموکراسی نیست. این کار یک دیکتاتور توانا میطلبد.»
این جمله بیان کننده خیلی خوبی از دیدگاه و جهان بینی یک کاریزما در اداره کسب و کارشه. کاریزماها به شدت وظیفه گرا هستند و نیاز به موفقیت (nAch) در اونها به نیاز به قدرت (nPow) میچربه. ( دسته بندی نیازهای مک کللند که قبلا صحبت کردیم). پس خیلی خصایص رهبری و نفوذ از طریق حمایت دیگران در اونها دیده نمیشه.