✳️نام مصدق با خیابان و بی خیابان در تاریخ ایران میدرخشد✳️
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ 14 اسفند سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق است؛ مردی که همانند تمامی سیاستمداران ایرانی نقاط قوت و ضعفی داشته است که تنها آنان که به بیماری کوررنگی دچارند میتوانند آنها را ندیده و حکم به سفیدی و یا سیاهی مطلق این شخصیت تاریخی کنند؛ اما تصور میکنم که او در زمره معدود سیاستمداران تاریخ معاصر ایران است که هر چه پیشتر میرویم بیشتر بر اعتبار و سرمایه اجتماعی او افزوده میشود.
✅ چند دهه است که مساله قرار دادن نام مصدق بر یک خیابان در پایتخت ایران، هراز چندگاهی طرح میشود و البته تا کنون جز در بازهای کوتاه در ابتدای انقلاب، که خیابان ولیعصر کنونی را به نام او نامگذاری کردند و اکنون نیز داروخانهای در چهارراه ولیعصر به یاد همان ایام همچنان نام او را بر سر در خود دارد، به سرانجامی نرسیده است.
✅ نظامهای سیاسی، دولتها و بخشهای عمومی بیش از آنکه از نهادن نام افرادی چون مصدق بر خیابانی و یا گذری به این شخصیتهای تاریخی خدمت کنند؛ از چنین اقداماتی کسب اعتبار و آبرو نموده و بر سرمایه اجتماعی خود میافزایند.
✅ مصدق هر سال در 14 و 29 اسفند باز میگردد و هر بار با سرمایه اجتماعی و اعتباری بیشتر؛ و این برای ایران امیدوار کننده است؛ چرا که نام مصدق با دغدغهمندی نسبت به منافع ملی پیوند خورده و هر چه نام او بیشتر اعتبار گیرد به آن معناست که «گفتمان منافع ملی» به میزان بیشتری خود را در این سرزمین برکشیده و در حال تبدیل شدن به گفتمانی هژمون در فضای سیاسی ایران است.
نام مصدق با خیابان و بی خیابان در تاریخ ایران میدرخشد.
(این متن را اگر میپسندید برای دیگران نیز ارسال کنید)
@governancesystems
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ 14 اسفند سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق است؛ مردی که همانند تمامی سیاستمداران ایرانی نقاط قوت و ضعفی داشته است که تنها آنان که به بیماری کوررنگی دچارند میتوانند آنها را ندیده و حکم به سفیدی و یا سیاهی مطلق این شخصیت تاریخی کنند؛ اما تصور میکنم که او در زمره معدود سیاستمداران تاریخ معاصر ایران است که هر چه پیشتر میرویم بیشتر بر اعتبار و سرمایه اجتماعی او افزوده میشود.
✅ چند دهه است که مساله قرار دادن نام مصدق بر یک خیابان در پایتخت ایران، هراز چندگاهی طرح میشود و البته تا کنون جز در بازهای کوتاه در ابتدای انقلاب، که خیابان ولیعصر کنونی را به نام او نامگذاری کردند و اکنون نیز داروخانهای در چهارراه ولیعصر به یاد همان ایام همچنان نام او را بر سر در خود دارد، به سرانجامی نرسیده است.
✅ نظامهای سیاسی، دولتها و بخشهای عمومی بیش از آنکه از نهادن نام افرادی چون مصدق بر خیابانی و یا گذری به این شخصیتهای تاریخی خدمت کنند؛ از چنین اقداماتی کسب اعتبار و آبرو نموده و بر سرمایه اجتماعی خود میافزایند.
✅ مصدق هر سال در 14 و 29 اسفند باز میگردد و هر بار با سرمایه اجتماعی و اعتباری بیشتر؛ و این برای ایران امیدوار کننده است؛ چرا که نام مصدق با دغدغهمندی نسبت به منافع ملی پیوند خورده و هر چه نام او بیشتر اعتبار گیرد به آن معناست که «گفتمان منافع ملی» به میزان بیشتری خود را در این سرزمین برکشیده و در حال تبدیل شدن به گفتمانی هژمون در فضای سیاسی ایران است.
نام مصدق با خیابان و بی خیابان در تاریخ ایران میدرخشد.
(این متن را اگر میپسندید برای دیگران نیز ارسال کنید)
@governancesystems
✳️دانشگاه و مخاطرات پیشروی ایران✳️
توضیح: متن زیر تلخیصی آزاد از سخنرانی سید جواد طباطبایی در همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران است. مطالعه این متن و البته گوش سپردن به این سخنرانی را به تمامی آنها که به آینده ایران میاندیشند توصیه میکنم. عنوان با توجه به محتوای سخنرانی انتخاب شده است.
@governancesystems
✅ دانشگاه به دو ضرورت در ایران تاسیس شد. از یک سو وبا می آمد و نصف جمعیت ممالک محروسه یا میمرد و یا فرار میکرد؛ و از سوی دیگر ما میرفتیم در بیرون با دولتهای دیگر مذاکره میکردیم و به گفته قائم مقام، تنها میتوانستیم به زور میرزایی از آنها چیزی بگیریم و سر ما کلاه می رفت به این دو ضرورت بود که دو مدرسه طب و علوم سیاسی در آن زمان به وجود آمد.
✅ علم دارای موضوع است و علمی که موضوع نداشته باشد علم نیست. دانشگاه ایران در آغاز تاسیس فاقد موضوع بود.
✅ تاسیس دانشگاه در ایران تاسیس شعبهای برای نظام علمی غرب بود.
دانشگاههای اروپایی دانشگاههای دارای موضوع و نهادهای عام جامعی بودند که راه را برای وحدت نظام علم در اروپا و صدور آن به سایر نقاط جهان و از جمله آمریکا هموار کردند.
✅ دانشگاه در ایران در کنار یک نظام علم دیگر، یعنی حوزه قرار دارد. در چند دهه گذشته تلاش این بوده که دانشگاه حوزوی شود اما این شدنی نیست چرا که باید قدیم را جدید کرد و نمیتوان جدید را قدیم کرد.
✅ حوزه از آنرو که موضوع آن اسلام بود و ایران نبود نتوانست چیزی را که با مناسبات جدید ارتباط برقرار کند و یا توضیحی برای مناسبات جدید باشد ایجاد کند.
✅ اگر قرار باشد روزی در ایران دانشگاه ایرانی بوجود بیاید موضوع آن نمی تواند در دوران جدید اسلام باشد که موضوع حوزه است، موضوع آن ایران است... اسلام در ایران ذیل ایرانشهر قرار میگیرد و نه بالعکس.
✅ اگر ما دانشگاه در معنای جدید داشته باشیم ناچار باید ایران را به موضوع بحث دانشگاه تبدیل کنیم یعنی دانشگاههای ما از نمایندگی دانشگاههای خارج تبدیل شود به نماینده خودش.
✅ همانطور که اسلام موضوع اسلامشناسی است، موضوع دانشگاه در ایران باید ایرانشهر باشد و البته منظور از ایران در اینجا ایرانی نیست که موضوع ایرانشناسی است.
✅ مفهوم ایرانشهر سابقه استعمال بسیار طولانی دارد و موضوع فکر کردن همیشه ایرانیها از ابن مقفع تا فردوسی و از فردوسی تا حافظ بوده است.
✅ اگر دانشگاه ما روزی در حوزه علوم انسانی چیزی برای گفتن داشته باشد و اگر بتواند از جایی خودش را به نظام علم جهانی پیوند دهد دقیقا همین موضع ایرانشهر است؛ یعنی باید بتواند توضیح دهد که ایرانشهر چه هست و این ایرانشهر به چه ترتیبی در آن مجموعه نظام علم جهانی وارد میشود و چه ربطی با آن دارد در کجاها با آن میخواند و در کجاها نیازمند منطق علم ناحیهای است.
✅ همانطور که اقتصاد ما مواد اولیه صادر میکند دانشگاه ما هم تولید کننده آن چیزی است که به درد آنجا میخورد و نه اینجا.
✅ تاکید من بر اینکه ایرانشهر مسالهای مهم است برای این است که دو موضوع دیگر علم هم در این منطقه ایجاد شده است و دو میدان جاذبه مهم ایجاد کردهاند و چون ما متوجه نبودیم که داریم چه میکنیم و چون موضوع دانشگاه ما امت بود، اما ملت نبود، متوجه نشدیم که بخشی از این امت در غرب کشور و بخشی از آن در جنوب و بعد در شمال در حال بازسازی یک میدان جاذبه جدیدی هستند که ناچار به منطق آن چیزی تن میدهند که دارند ایجاد میکنند.
✅ تا چند سال پیش مشکل بود که بشود گفت که ما در داخل آن امت جا نمیگیریم؛ اما در حال حاضر در غرب کشور عثمانی و در جنوب کشور عربستان با منطق جدیدی متفاوت از منطق امتگونهای که ما از آن حمایت میکنیم در حال ظهور هستند و ما در صورت ادامه این روند در این میانه دفن خواهیم شد.
✅ علاوه بر این مخاطره بیرونی در درون نیز نظام اجتماعی ایران انسجام پیشین خود را از دست داده و انسجام جدیدی در حال شکلگیری است که انسجام نیست. اگر متوجه دو مخاطره بیرونی و درونی فوق نباشیم کشور با مخاطراتی اساسی روبرو خواهد شد.
(این متن را اگر میپسندید برای دیگران نیز ارسال کنید)
@governancesystems
توضیح: متن زیر تلخیصی آزاد از سخنرانی سید جواد طباطبایی در همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران است. مطالعه این متن و البته گوش سپردن به این سخنرانی را به تمامی آنها که به آینده ایران میاندیشند توصیه میکنم. عنوان با توجه به محتوای سخنرانی انتخاب شده است.
@governancesystems
✅ دانشگاه به دو ضرورت در ایران تاسیس شد. از یک سو وبا می آمد و نصف جمعیت ممالک محروسه یا میمرد و یا فرار میکرد؛ و از سوی دیگر ما میرفتیم در بیرون با دولتهای دیگر مذاکره میکردیم و به گفته قائم مقام، تنها میتوانستیم به زور میرزایی از آنها چیزی بگیریم و سر ما کلاه می رفت به این دو ضرورت بود که دو مدرسه طب و علوم سیاسی در آن زمان به وجود آمد.
✅ علم دارای موضوع است و علمی که موضوع نداشته باشد علم نیست. دانشگاه ایران در آغاز تاسیس فاقد موضوع بود.
✅ تاسیس دانشگاه در ایران تاسیس شعبهای برای نظام علمی غرب بود.
دانشگاههای اروپایی دانشگاههای دارای موضوع و نهادهای عام جامعی بودند که راه را برای وحدت نظام علم در اروپا و صدور آن به سایر نقاط جهان و از جمله آمریکا هموار کردند.
✅ دانشگاه در ایران در کنار یک نظام علم دیگر، یعنی حوزه قرار دارد. در چند دهه گذشته تلاش این بوده که دانشگاه حوزوی شود اما این شدنی نیست چرا که باید قدیم را جدید کرد و نمیتوان جدید را قدیم کرد.
✅ حوزه از آنرو که موضوع آن اسلام بود و ایران نبود نتوانست چیزی را که با مناسبات جدید ارتباط برقرار کند و یا توضیحی برای مناسبات جدید باشد ایجاد کند.
✅ اگر قرار باشد روزی در ایران دانشگاه ایرانی بوجود بیاید موضوع آن نمی تواند در دوران جدید اسلام باشد که موضوع حوزه است، موضوع آن ایران است... اسلام در ایران ذیل ایرانشهر قرار میگیرد و نه بالعکس.
✅ اگر ما دانشگاه در معنای جدید داشته باشیم ناچار باید ایران را به موضوع بحث دانشگاه تبدیل کنیم یعنی دانشگاههای ما از نمایندگی دانشگاههای خارج تبدیل شود به نماینده خودش.
✅ همانطور که اسلام موضوع اسلامشناسی است، موضوع دانشگاه در ایران باید ایرانشهر باشد و البته منظور از ایران در اینجا ایرانی نیست که موضوع ایرانشناسی است.
✅ مفهوم ایرانشهر سابقه استعمال بسیار طولانی دارد و موضوع فکر کردن همیشه ایرانیها از ابن مقفع تا فردوسی و از فردوسی تا حافظ بوده است.
✅ اگر دانشگاه ما روزی در حوزه علوم انسانی چیزی برای گفتن داشته باشد و اگر بتواند از جایی خودش را به نظام علم جهانی پیوند دهد دقیقا همین موضع ایرانشهر است؛ یعنی باید بتواند توضیح دهد که ایرانشهر چه هست و این ایرانشهر به چه ترتیبی در آن مجموعه نظام علم جهانی وارد میشود و چه ربطی با آن دارد در کجاها با آن میخواند و در کجاها نیازمند منطق علم ناحیهای است.
✅ همانطور که اقتصاد ما مواد اولیه صادر میکند دانشگاه ما هم تولید کننده آن چیزی است که به درد آنجا میخورد و نه اینجا.
✅ تاکید من بر اینکه ایرانشهر مسالهای مهم است برای این است که دو موضوع دیگر علم هم در این منطقه ایجاد شده است و دو میدان جاذبه مهم ایجاد کردهاند و چون ما متوجه نبودیم که داریم چه میکنیم و چون موضوع دانشگاه ما امت بود، اما ملت نبود، متوجه نشدیم که بخشی از این امت در غرب کشور و بخشی از آن در جنوب و بعد در شمال در حال بازسازی یک میدان جاذبه جدیدی هستند که ناچار به منطق آن چیزی تن میدهند که دارند ایجاد میکنند.
✅ تا چند سال پیش مشکل بود که بشود گفت که ما در داخل آن امت جا نمیگیریم؛ اما در حال حاضر در غرب کشور عثمانی و در جنوب کشور عربستان با منطق جدیدی متفاوت از منطق امتگونهای که ما از آن حمایت میکنیم در حال ظهور هستند و ما در صورت ادامه این روند در این میانه دفن خواهیم شد.
✅ علاوه بر این مخاطره بیرونی در درون نیز نظام اجتماعی ایران انسجام پیشین خود را از دست داده و انسجام جدیدی در حال شکلگیری است که انسجام نیست. اگر متوجه دو مخاطره بیرونی و درونی فوق نباشیم کشور با مخاطراتی اساسی روبرو خواهد شد.
(این متن را اگر میپسندید برای دیگران نیز ارسال کنید)
@governancesystems
✳️ساختارهای ناکارآمد، راز ماندگاری سخنان مصدق!✳️
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
✅ آمارتیان سن در مقدمه کتاب توسعه به مثابه آزادی آرزویی غریب میکند؛ او میگوید اگرچه آرزوی تمامی نویسندگان آن است که مطلبی را بنویسند که در تاریخ بماند، اما من آرزو میکنم به واسطه بهبود اوضاع بشر، مطالبی که در این کتاب نقل شده است برای خوانندگانی از نسلهای آینده کهنه شده و حتی آنها بر این مطالب بخندند که پدران و مادران ما چه خواستههای کوچکی داشتهاند و با چه مسائل کوچی دست به گریبان بودهاند.
✅ یکی از دلایل ماندگاری متون ادبی و یا سخنان بزرگان یک سرزمین و تازه بودن آنها برای نسلهایی که بعد از آنها میآیند، توقف، سکون و حتی عقبگردی است که آن سرزمین در تاریخ خود، پس از درگذشت آن بزرگان تجربه کرده است.
✅ امروز 14 اسفند، پنجاه و یکمین سالروز درگذشت محمد مصدق است. او در دوران زندگی خود جملاتی را بیان کرده است که همچنان میتواند برای ما تازهگی داشته باشد.
✅ بیگمان اگرچه تازهگی سخنان او میتواند بر قدر و اعتبارش بیافزاید، اما برای ایران و نسلهای بعد از او چندان تفاخری ندارد؛ چرا که گویاترین نمود سکون، توقف و حتی عقبگردی است که در تمامی سالهای بعد از درگذشت او تجربه کردهایم.
✅ شاید بتوان علت این امر را در این 2 جمله ساختارگرایانه مصدق جستجو کرد؛ جملاتی که اصلاح در ساختارها و سیستمهای حکمرانی ناکارآمد را مقدمه هرگونه تغییری میداند:
❇️ «اگر امور اجتماعی خوب نباشد، امور انفرادی هم بد می شود؛ پس لازم است که اول هر کس در اصلاح جامعه بکوشد و بعد امور انفرادی را اصلاح نماید.»
❇️ « آزادی مطبوعات و اجتماعات و حقوق مالکیت وسایر حقوق بشری را مردم می توانند در قانون اساسی بخوانند؛ ولی اگر دولت نخواهد نمی توانند از آنها استفاده ببرند و یا استفاده نمایند.»
✅ در ادامه به برخی از مهمترین سخنان محمد مصدق اشاره شده است؛ به امید روزی که اگرچه نام مصدق در تاریخ این کشور در آن روز ماندگار خواهد بود، اما سخنانش از آنرو که آرزوهایی است که به آنها دست یافتهایم دیگر تازهگی نخواهد داشت.
❇️ نجات وطن عالی¬ ترین و بزرگترین قانون است.
❇️ قانون برای مملکت است نه مملکت برای قانون.
❇️ مملکتی که رجال ندارد، هیچ چیز ندارد؛ مخالفت من با دیکتاتوری این بود که از خصائص دیکتاتوری یکی اینست که مملکت فاقد رجال، و دیکتاتور رجل منحصر به فرد باشد.
❇️ اگر از طریق آزادی و دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم، از طریق اختناق و زور و قلدری برای مردم ناراضی نمی توانیم کاری انجام دهیم.
❇️ بر فرض که ما با هواخواهان رژیم موافقت کنیم و بگوییم دیکتاتور به مملکت ما خدمت کرد؛ در مقابل آزادی که از ما سلب نمود چه برای ما کرد؟
❇️ هر ملتی باید عقیده داشته باشد. اگر یک ملتی عقیده نداشته باشد آن ملت کارش زار می شود. همه باید سعی کنید که در جامعه یک عقیده و مسلک و مرامی باشد. اگر ملت بی مرام باشد آن ملت از بین می رود.
❇️ اگر شرایط انتخاب کنندگان و طرز انتخابات صحیح شد آن وقت آنها (مردم) هر کسی را که انتخاب کنند خوب می شود.
❇️ ما نمایندگان قبل از هر چیز باید به ایران نظر کنیم و منافع عموم را بر منافع شخصی خود ترجیح دهیم.
❇️ اگر دنیا وطن همگی است پس این جنگ ها و آدمکشی ها برای چی است؟ و اگر هر ملتی برای خود وطنی است پس چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است.
(توضیح: جملات مصدق، از وبلاگ جملات حکیمانه برگرفته شده است.)
⚠️ این متن را اگر میپسندید برای دیگران نیز ارسال کنید؛ و برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
✅ آمارتیان سن در مقدمه کتاب توسعه به مثابه آزادی آرزویی غریب میکند؛ او میگوید اگرچه آرزوی تمامی نویسندگان آن است که مطلبی را بنویسند که در تاریخ بماند، اما من آرزو میکنم به واسطه بهبود اوضاع بشر، مطالبی که در این کتاب نقل شده است برای خوانندگانی از نسلهای آینده کهنه شده و حتی آنها بر این مطالب بخندند که پدران و مادران ما چه خواستههای کوچکی داشتهاند و با چه مسائل کوچی دست به گریبان بودهاند.
✅ یکی از دلایل ماندگاری متون ادبی و یا سخنان بزرگان یک سرزمین و تازه بودن آنها برای نسلهایی که بعد از آنها میآیند، توقف، سکون و حتی عقبگردی است که آن سرزمین در تاریخ خود، پس از درگذشت آن بزرگان تجربه کرده است.
✅ امروز 14 اسفند، پنجاه و یکمین سالروز درگذشت محمد مصدق است. او در دوران زندگی خود جملاتی را بیان کرده است که همچنان میتواند برای ما تازهگی داشته باشد.
✅ بیگمان اگرچه تازهگی سخنان او میتواند بر قدر و اعتبارش بیافزاید، اما برای ایران و نسلهای بعد از او چندان تفاخری ندارد؛ چرا که گویاترین نمود سکون، توقف و حتی عقبگردی است که در تمامی سالهای بعد از درگذشت او تجربه کردهایم.
✅ شاید بتوان علت این امر را در این 2 جمله ساختارگرایانه مصدق جستجو کرد؛ جملاتی که اصلاح در ساختارها و سیستمهای حکمرانی ناکارآمد را مقدمه هرگونه تغییری میداند:
❇️ «اگر امور اجتماعی خوب نباشد، امور انفرادی هم بد می شود؛ پس لازم است که اول هر کس در اصلاح جامعه بکوشد و بعد امور انفرادی را اصلاح نماید.»
❇️ « آزادی مطبوعات و اجتماعات و حقوق مالکیت وسایر حقوق بشری را مردم می توانند در قانون اساسی بخوانند؛ ولی اگر دولت نخواهد نمی توانند از آنها استفاده ببرند و یا استفاده نمایند.»
✅ در ادامه به برخی از مهمترین سخنان محمد مصدق اشاره شده است؛ به امید روزی که اگرچه نام مصدق در تاریخ این کشور در آن روز ماندگار خواهد بود، اما سخنانش از آنرو که آرزوهایی است که به آنها دست یافتهایم دیگر تازهگی نخواهد داشت.
❇️ نجات وطن عالی¬ ترین و بزرگترین قانون است.
❇️ قانون برای مملکت است نه مملکت برای قانون.
❇️ مملکتی که رجال ندارد، هیچ چیز ندارد؛ مخالفت من با دیکتاتوری این بود که از خصائص دیکتاتوری یکی اینست که مملکت فاقد رجال، و دیکتاتور رجل منحصر به فرد باشد.
❇️ اگر از طریق آزادی و دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم، از طریق اختناق و زور و قلدری برای مردم ناراضی نمی توانیم کاری انجام دهیم.
❇️ بر فرض که ما با هواخواهان رژیم موافقت کنیم و بگوییم دیکتاتور به مملکت ما خدمت کرد؛ در مقابل آزادی که از ما سلب نمود چه برای ما کرد؟
❇️ هر ملتی باید عقیده داشته باشد. اگر یک ملتی عقیده نداشته باشد آن ملت کارش زار می شود. همه باید سعی کنید که در جامعه یک عقیده و مسلک و مرامی باشد. اگر ملت بی مرام باشد آن ملت از بین می رود.
❇️ اگر شرایط انتخاب کنندگان و طرز انتخابات صحیح شد آن وقت آنها (مردم) هر کسی را که انتخاب کنند خوب می شود.
❇️ ما نمایندگان قبل از هر چیز باید به ایران نظر کنیم و منافع عموم را بر منافع شخصی خود ترجیح دهیم.
❇️ اگر دنیا وطن همگی است پس این جنگ ها و آدمکشی ها برای چی است؟ و اگر هر ملتی برای خود وطنی است پس چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است.
(توضیح: جملات مصدق، از وبلاگ جملات حکیمانه برگرفته شده است.)
⚠️ این متن را اگر میپسندید برای دیگران نیز ارسال کنید؛ و برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️سیستمهای حکمرانی، کنشگران کلیدی را چگونه انتخاب میکنند؟✳️
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ پرسش فوق یکی از مهمترین پرسشهایی است که در مواجهه اول با یک نظام حکمرانی باید پرسید.
✅ کارآمدی سیستمهای حکمرانی، ارتباطی وثیق با کارآمدی مکانیزم انتخاب کنشگران کلیدی آنها دارد.
✅ نظامهای حکمرانیای که نقشهای کلیدی خود را به کنشگرانی ناتوان میسپارند، نظامهای ناکارآمد و ناپایداری هستند، که منافع گروهی اندک را به هزینه منافع اکثریت جامعه تامین می کنند.
✅ اصولگرایان چندان شعار شفافیت و کارآمدی نمی دهند و بنابراین از آنها انتظاری نیست؛ اما اصلاحطلبان و اعتدالگرایان منادی شفافیت باید پاسخ دهند، که چرا گامی در جهت شفافسازی مکانیزمهای انتخاب کنشگران کلیدی خود بر نمیدارند؟
✅ چرا نمی گویند که بر اساس چه مکانیزمی، لیستهای انتخاباتی خود را میبندند؟ و بر چه اساس، شهرداران، وزرا و استانداران را پس از آنکه به قدرت دست مییابند انتخاب میکنند؟
✅ آیا آنها نیز منافع گروهی اندک را به منافع اکثریتی از جامعه ترجیح میدهند؟
تاریخ به این پرسش پاسخ خواهد داد.
⚠️ این متن را اگر میپسندید برای دیگران نیز ارسال کنید؛ و برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ پرسش فوق یکی از مهمترین پرسشهایی است که در مواجهه اول با یک نظام حکمرانی باید پرسید.
✅ کارآمدی سیستمهای حکمرانی، ارتباطی وثیق با کارآمدی مکانیزم انتخاب کنشگران کلیدی آنها دارد.
✅ نظامهای حکمرانیای که نقشهای کلیدی خود را به کنشگرانی ناتوان میسپارند، نظامهای ناکارآمد و ناپایداری هستند، که منافع گروهی اندک را به هزینه منافع اکثریت جامعه تامین می کنند.
✅ اصولگرایان چندان شعار شفافیت و کارآمدی نمی دهند و بنابراین از آنها انتظاری نیست؛ اما اصلاحطلبان و اعتدالگرایان منادی شفافیت باید پاسخ دهند، که چرا گامی در جهت شفافسازی مکانیزمهای انتخاب کنشگران کلیدی خود بر نمیدارند؟
✅ چرا نمی گویند که بر اساس چه مکانیزمی، لیستهای انتخاباتی خود را میبندند؟ و بر چه اساس، شهرداران، وزرا و استانداران را پس از آنکه به قدرت دست مییابند انتخاب میکنند؟
✅ آیا آنها نیز منافع گروهی اندک را به منافع اکثریتی از جامعه ترجیح میدهند؟
تاریخ به این پرسش پاسخ خواهد داد.
⚠️ این متن را اگر میپسندید برای دیگران نیز ارسال کنید؛ و برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
Forwarded from شمس - NPPS.IR
📢 تحلیلی دربارهی درگیریهای ورزنه (2)
🔴 ورشکستگی آبی زایندهرود و راهکارهای پیشرو
🖊 سجاد فتاحی، دکترای جامعهشناسی و پژوهشگر سیستمهای حکمرانی
@npps_ir
✅ حوضه آبریز زایندهرود، حوضهای است که از نظر آبی ورشکسته است؛ به این معنا که تعهداتی که بر این حوضه درزمینهی آب تحمیل شده به میزان زیادی از منابع آن فاصله گرفته است؛ بهگونهای که هماکنون با کاهش 10 درصدی در منابع آبی، امنیت آبی حوضه به مخاطره افتاده و دچار تنش شدید آبی میشود.
@npps_ir
✅ بارزترین نمودهای ورشکستگی آبی حوضه زایندهرود را میتوان در ناآرامیهای چند سال اخیر در ورزنه استان اصفهان، خشک شدن تقریباً دائمی رودخانه زایندهرود و همچنین خشک شدن تالاب گاوخونی و تبدیل آن به کانون تولید ریزگرد مشاهده کرد؛ امری که در صورت ادامه روند کنونی میتواند مخاطرات زیستمحیطی غیرقابل جبرانی را نهتنها برای استان اصفهان که بهواسطه شعاع اثرگذاری آن برای سراسر ایران ایجاد کند.
@npps_ir
✅ در حوضه آبریز زایندهرود و بهصورت مشخص استان اصفهان، در طول 6 دهه گذشته، با بهرهگیری از تکنولوژی و انجام طرحهای انتقال آب از قبیل کوهرنگ 1، کوهرنگ 2 و چشمه لنگان، احداث سد زایندهرود (رضاشاه کبیر سابق) و حفر چاههای عمیق مجاز و غیرمجاز این امکان فراهم شده است که بارگذاریهای صنعتی، شهری و کشاورزیای بیش از توان اکولوژیک حوضه در آن میسر شود.
@npps_ir
✅ ناآرامیهای چند سال اخیر ورزنه نشان داد که ورشکستگی آبی در حوضه زایندهرود، رفتهرفته از مسئلهای زیستمحیطی به بحرانی اجتماعی، امنیتی و سیاسی تبدیل شده است که بهواسطه موقعیت استان اصفهان میتواند تبدیل به چالشی امنیتی – سیاسی برای کل کشور گردد.
@npps_ir
✅ مهمترین پیشنهاد این متن طراحی و پیادهسازی سیستم حکمرانی آب انطباقی در حوضه آبریز زایندهرود است.
🔸 متن کامل مقاله در INSTANT VIEW ⬇️
https://goo.gl/NLFVdP
🔴 ورشکستگی آبی زایندهرود و راهکارهای پیشرو
🖊 سجاد فتاحی، دکترای جامعهشناسی و پژوهشگر سیستمهای حکمرانی
@npps_ir
✅ حوضه آبریز زایندهرود، حوضهای است که از نظر آبی ورشکسته است؛ به این معنا که تعهداتی که بر این حوضه درزمینهی آب تحمیل شده به میزان زیادی از منابع آن فاصله گرفته است؛ بهگونهای که هماکنون با کاهش 10 درصدی در منابع آبی، امنیت آبی حوضه به مخاطره افتاده و دچار تنش شدید آبی میشود.
@npps_ir
✅ بارزترین نمودهای ورشکستگی آبی حوضه زایندهرود را میتوان در ناآرامیهای چند سال اخیر در ورزنه استان اصفهان، خشک شدن تقریباً دائمی رودخانه زایندهرود و همچنین خشک شدن تالاب گاوخونی و تبدیل آن به کانون تولید ریزگرد مشاهده کرد؛ امری که در صورت ادامه روند کنونی میتواند مخاطرات زیستمحیطی غیرقابل جبرانی را نهتنها برای استان اصفهان که بهواسطه شعاع اثرگذاری آن برای سراسر ایران ایجاد کند.
@npps_ir
✅ در حوضه آبریز زایندهرود و بهصورت مشخص استان اصفهان، در طول 6 دهه گذشته، با بهرهگیری از تکنولوژی و انجام طرحهای انتقال آب از قبیل کوهرنگ 1، کوهرنگ 2 و چشمه لنگان، احداث سد زایندهرود (رضاشاه کبیر سابق) و حفر چاههای عمیق مجاز و غیرمجاز این امکان فراهم شده است که بارگذاریهای صنعتی، شهری و کشاورزیای بیش از توان اکولوژیک حوضه در آن میسر شود.
@npps_ir
✅ ناآرامیهای چند سال اخیر ورزنه نشان داد که ورشکستگی آبی در حوضه زایندهرود، رفتهرفته از مسئلهای زیستمحیطی به بحرانی اجتماعی، امنیتی و سیاسی تبدیل شده است که بهواسطه موقعیت استان اصفهان میتواند تبدیل به چالشی امنیتی – سیاسی برای کل کشور گردد.
@npps_ir
✅ مهمترین پیشنهاد این متن طراحی و پیادهسازی سیستم حکمرانی آب انطباقی در حوضه آبریز زایندهرود است.
🔸 متن کامل مقاله در INSTANT VIEW ⬇️
https://goo.gl/NLFVdP
Telegraph
تحلیلی بر درگیریهای ورزنه: ورشکستگی آبی زایندهرود و راهکارهای پیشرو
ورشکستگی حالتی است که در آن تعهدات یک سیستم، از منابع و داراییهای آن بیشتر میشود. از این منظر میتوان بیان کرد که حوضه آبریز زایندهرود، حوضهای است که از نظر آبی ورشکسته است؛ به این معنا که تعهداتی که بر این حوضه درزمینهی آب تحمیل شده به میزان زیادی از…
✳️سرمایه اجتماعی نهادی و اصلاحات اقتصادی✳️
🖋 (سجاد فتاحی- جامعه شناس)
@governancesystems
✅ در سیستمهای حکمرانیای که بواسطه ضعف در طراحی، از بحران سرمایه اجتماعی رنج میبرند، اصلاحات اقتصادیای که فشار بر دهکهای میانی و پایین جامعه را افزایش میدهد، میتواند به نارضایتیها و بحرانهای دامنهداری منجر شود که در مراحل نهایی، فروپاشی نظام حکمرانی را در پی خواهد داشت.
✅ در چنین نظامهایی، اصلاحات اقتصادی معطوف به دهکهای بالا و اصلاحات ساختاری در جهت بهبود وضعیت سرمایه اجتماعی در اولویت قرار دارند.
✅ مساله غامض آنجاست که در این سیستم ها، ساختار مولد بحران سرمایه اجتماعی، خود با منافع اقتصادی و سیاسی گروههای متنفذی پیوند خورده است که بزرگترین مانع در پیشروی انجام اصلاحات در جهت بهبود سرمایه اجتماعیاند و دهکهای بالا عموما نهادهای سیاستگذار را به تسخیر خود در آوردهاند.
✅ ناتوانی در حل این مساله، یکی از مهمترین علل فروپاشی نظامهای حکمرانی در طول تاریخ بوده است.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋 (سجاد فتاحی- جامعه شناس)
@governancesystems
✅ در سیستمهای حکمرانیای که بواسطه ضعف در طراحی، از بحران سرمایه اجتماعی رنج میبرند، اصلاحات اقتصادیای که فشار بر دهکهای میانی و پایین جامعه را افزایش میدهد، میتواند به نارضایتیها و بحرانهای دامنهداری منجر شود که در مراحل نهایی، فروپاشی نظام حکمرانی را در پی خواهد داشت.
✅ در چنین نظامهایی، اصلاحات اقتصادی معطوف به دهکهای بالا و اصلاحات ساختاری در جهت بهبود وضعیت سرمایه اجتماعی در اولویت قرار دارند.
✅ مساله غامض آنجاست که در این سیستم ها، ساختار مولد بحران سرمایه اجتماعی، خود با منافع اقتصادی و سیاسی گروههای متنفذی پیوند خورده است که بزرگترین مانع در پیشروی انجام اصلاحات در جهت بهبود سرمایه اجتماعیاند و دهکهای بالا عموما نهادهای سیاستگذار را به تسخیر خود در آوردهاند.
✅ ناتوانی در حل این مساله، یکی از مهمترین علل فروپاشی نظامهای حکمرانی در طول تاریخ بوده است.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
متن زیر از محمد حسین کریمی پور خواندنی است؛ گرچه با تصمیم او برای خداحافظی با سیاست موافق نیستم. به نظرم برای آنان که به آینده ایران می اندیشند، دو راه وجود دارد اگر به اصلاح امیدوارند، همچنان به تلاش خود ادامه دهند و اگر چون کریمی پور از اصلاح ساختار کنونی ناامیدند، باید به بنیان گذاری پس از فروپاشی بیاندیشند، در هر دو حال جایی برای خداحافظی با سیاست باقی نمی ماند.
Forwarded from محمّد حسين كريمي پور
خداحافظ سياست!
محمّد حسين كريمي پور
وقتي انقلاب پيروز شد، من ١٤ ساله بودم. كمي بعد، "انديشه امام خميني" را كشف كردم. قرائت خاص او از تشيع، ربع قرن بر ذهنيت سياسي و اجتماعي من، غالب بود.
شغل من توليد و صادرات بود. خيلي جاهاي دنيا را ديدم و با خيلي ملل كار كردم. سعي كردم با افكار و دنياي آنها آشنا شوم.كشف ديگري كردم : "جامعه مدرن و حكمراني دموكراتيك"! نوعي از حكومت غيرمقدس و جامعه غير ديني كه در اخلاق حكمراني، كرامت فردي، آزادي انديشه، تدبير امور و عدالت، مسلمان تر ( بخوان اخلاقي تر ) از ما بود. پر از سوال شدم.
رفته رفته مثل همه بچه هاي انقلاب، با مصائب كشور، آشنا مي شدم. رويت بي عدالتي، فساد وسوء مديريت فزاينده، جانم را مي آزرد. باور داشتم مدل حاكميتي بهينه اي داريم كه بد اجرا مي شود. ظهور خاتمي و انديشه اصلاحات، احيايم كرد. بايد كمك مي كردم. بخشي از وقتم را صرف كار در تشكلهاي اقتصادي و بعدها اتاق بازرگاني و صنايع ايران كردم. از سوي بخش خصوصي، با سطوح مياني دولت و مجلس به تعامل پرداختم. با دو برنامه پنجساله و چند لايحه بودجه و چند قانون در حال زايش، تماس نزديك داشتم. كشور و حاكميت را بهتر شناختم. دستاورد قابلي ندارم اما بقدر وسع، كوشيدم.
وقايع ٨٨ ، دنياي مرا ويران كرد. مساله من، انتخابات و نتيجه اش نبود. نحوه رفتار نظام با معترضين بود كه مرا شكست. بلاتشبيه حال پسري را داشتم كه پدرش را مست ديده باشد! پايه اصلي مشروعيت حكومت، در مدل ذهني من، اسلاميت بود. غايت اسلام و هم محك آن، جز اخلاق، چيست؟
مدل ذهنيم فروريخت. در فرآيندي طولاني، به باز تحليل همه يافته هايم با انقلاب پرداختم. دريافتم مساله، اجراي بد يك برنامه خوب نبود. پارادايم و مدل ما ايراد داشت.
حاكميت كشورم را فاقد درك درست از جهان-اولويت هاي ملي-استراتژي مناسب- ساختار كارآمد مي ديدم. اسناد انبوه بالادستي، آشفته و ضد و نقيض بود. موجوديت توسعه يابنده نهاد رهبري و ابزارهايش، نظام سه قوه اي را مختل و كارآيي و پاسخگويي حكومت را ناممكن مي كرد. سياست خارجي ما، فارغ از محاسبه هزينه-منابع و آزاد از ملاحظات توسعه بود. در باتلاقي از تنش هاي خارجي قابل اجتناب، فرو مي رفتيم . دشمنان خارجي مان پرشمار و قوي و دوستان كم و ضعيف بودند. دادگستري و مجلس، كيفيت قابل قبول نداشت. انباشت و فربهي چالش هاي راهبردي اقتصادي-اجتماعي- زيستي ، پايايي ايران را تهديد مي كرد. حاكميت سردرگم، چاق، ناسالم و زمين گير بود و توان حل مساله بزرگ را نداشت.
به ابزار خشونت براي تغيير اعتقاد ندارم. حركت راديكال سياسي و جنگ داخلي ثمري جز نابودي ايران ندارد. راه چاره، در تلاش براي ترغيب نظام به تغيير منش فوري و خود اصلاحي اساسي و تعامل بود. بايد به سمت گفتگوي ملي مي رفتيم. ديالوگي بين فرزندان يك ملت و نه مونولوگ خدايان با بردگان! اين تنها راه حلي بود كه مي شناختم و مي شناسم. سخن من بيش ازين نيست. كاري نشدني مي نمود، اما چاره ديگري نبود.
من هم بدون پرده پوشي، از "حكمراني بد به عنوان امّ المصائب " گفتم و نوشتم. وزن و اعتباري نداشتم. اما دوست داشتم نقشي كوچك دركمك به نجات ايران، بازي كنم.
حالا، در اسفند ٩٦، ايمان آورده ام كه هسته اصلي حاكميت، اصلا و ابدا قصد ندارد در تعامل با ديگران، ببيند ، بشنود و بياموزد. راهي هم براي تغيير اين موضع نمي شناسم. يعني تايتانيك ما ، با تمام قوا، ظلمات اقيانوس را مي شكافد و به سوي كوه يخ مقدرش مي شتابد.
در اين شرائط، تكليف آدمي مثل من چيست؟ آيا حجتي براي نوشتن و بازهم نوشتن از ضعف حكمراني و لزوم اصلاح تعاملي آن ، مي ماند؟ اين تكرار مطلب، كم فايده و آزارنده نيست؟ جز تعميق نوميدي، چه فايده دارد؟
نوشتني كه در آن افاده نيست واضرار هست، نباشد به صلاح نزديك ترست. تصميم گرفته ام تا صحنه همين و موجودي فكري من همين است، نوشتن از "حكمراني ايراني" را وا نهم.
من شايد باز از سر پرچانگي، اگر چيز دندان گيري از تاريخ سياسي، دين، اقوام ، آشپزي، اتل و متل يافتم براي گل وجودتان بنويسم. اما فعلا عامدا، دور سياست روز را خط مي كشم!
گمان نمي كنم نيروهاي بزرگي كه در بستر جامعه ايراني در حال تكوين اند، مثل من آويزان، رام و آرام باشند.بل هر روز قويتر باز مي گردند و اركان كشور را مي لرزانند. مع الاسف، زلزله هاي ناگزير پيش رو ، ويران مي كنند امّا آبادي و رفاه نمي زايند.
در افق، اصلا چيز هاي خوب نمي بينم. اما خداي مهربان ما، آن است كه بركات را از جايي كه كس گمان نمي برد، نازل مي كند. خدا كند بدبيني ام درست نباشد. خدا ايران را حفظ كند. آمين!
https://news.1rj.ru/str/M_H_Karimipour
محمّد حسين كريمي پور
وقتي انقلاب پيروز شد، من ١٤ ساله بودم. كمي بعد، "انديشه امام خميني" را كشف كردم. قرائت خاص او از تشيع، ربع قرن بر ذهنيت سياسي و اجتماعي من، غالب بود.
شغل من توليد و صادرات بود. خيلي جاهاي دنيا را ديدم و با خيلي ملل كار كردم. سعي كردم با افكار و دنياي آنها آشنا شوم.كشف ديگري كردم : "جامعه مدرن و حكمراني دموكراتيك"! نوعي از حكومت غيرمقدس و جامعه غير ديني كه در اخلاق حكمراني، كرامت فردي، آزادي انديشه، تدبير امور و عدالت، مسلمان تر ( بخوان اخلاقي تر ) از ما بود. پر از سوال شدم.
رفته رفته مثل همه بچه هاي انقلاب، با مصائب كشور، آشنا مي شدم. رويت بي عدالتي، فساد وسوء مديريت فزاينده، جانم را مي آزرد. باور داشتم مدل حاكميتي بهينه اي داريم كه بد اجرا مي شود. ظهور خاتمي و انديشه اصلاحات، احيايم كرد. بايد كمك مي كردم. بخشي از وقتم را صرف كار در تشكلهاي اقتصادي و بعدها اتاق بازرگاني و صنايع ايران كردم. از سوي بخش خصوصي، با سطوح مياني دولت و مجلس به تعامل پرداختم. با دو برنامه پنجساله و چند لايحه بودجه و چند قانون در حال زايش، تماس نزديك داشتم. كشور و حاكميت را بهتر شناختم. دستاورد قابلي ندارم اما بقدر وسع، كوشيدم.
وقايع ٨٨ ، دنياي مرا ويران كرد. مساله من، انتخابات و نتيجه اش نبود. نحوه رفتار نظام با معترضين بود كه مرا شكست. بلاتشبيه حال پسري را داشتم كه پدرش را مست ديده باشد! پايه اصلي مشروعيت حكومت، در مدل ذهني من، اسلاميت بود. غايت اسلام و هم محك آن، جز اخلاق، چيست؟
مدل ذهنيم فروريخت. در فرآيندي طولاني، به باز تحليل همه يافته هايم با انقلاب پرداختم. دريافتم مساله، اجراي بد يك برنامه خوب نبود. پارادايم و مدل ما ايراد داشت.
حاكميت كشورم را فاقد درك درست از جهان-اولويت هاي ملي-استراتژي مناسب- ساختار كارآمد مي ديدم. اسناد انبوه بالادستي، آشفته و ضد و نقيض بود. موجوديت توسعه يابنده نهاد رهبري و ابزارهايش، نظام سه قوه اي را مختل و كارآيي و پاسخگويي حكومت را ناممكن مي كرد. سياست خارجي ما، فارغ از محاسبه هزينه-منابع و آزاد از ملاحظات توسعه بود. در باتلاقي از تنش هاي خارجي قابل اجتناب، فرو مي رفتيم . دشمنان خارجي مان پرشمار و قوي و دوستان كم و ضعيف بودند. دادگستري و مجلس، كيفيت قابل قبول نداشت. انباشت و فربهي چالش هاي راهبردي اقتصادي-اجتماعي- زيستي ، پايايي ايران را تهديد مي كرد. حاكميت سردرگم، چاق، ناسالم و زمين گير بود و توان حل مساله بزرگ را نداشت.
به ابزار خشونت براي تغيير اعتقاد ندارم. حركت راديكال سياسي و جنگ داخلي ثمري جز نابودي ايران ندارد. راه چاره، در تلاش براي ترغيب نظام به تغيير منش فوري و خود اصلاحي اساسي و تعامل بود. بايد به سمت گفتگوي ملي مي رفتيم. ديالوگي بين فرزندان يك ملت و نه مونولوگ خدايان با بردگان! اين تنها راه حلي بود كه مي شناختم و مي شناسم. سخن من بيش ازين نيست. كاري نشدني مي نمود، اما چاره ديگري نبود.
من هم بدون پرده پوشي، از "حكمراني بد به عنوان امّ المصائب " گفتم و نوشتم. وزن و اعتباري نداشتم. اما دوست داشتم نقشي كوچك دركمك به نجات ايران، بازي كنم.
حالا، در اسفند ٩٦، ايمان آورده ام كه هسته اصلي حاكميت، اصلا و ابدا قصد ندارد در تعامل با ديگران، ببيند ، بشنود و بياموزد. راهي هم براي تغيير اين موضع نمي شناسم. يعني تايتانيك ما ، با تمام قوا، ظلمات اقيانوس را مي شكافد و به سوي كوه يخ مقدرش مي شتابد.
در اين شرائط، تكليف آدمي مثل من چيست؟ آيا حجتي براي نوشتن و بازهم نوشتن از ضعف حكمراني و لزوم اصلاح تعاملي آن ، مي ماند؟ اين تكرار مطلب، كم فايده و آزارنده نيست؟ جز تعميق نوميدي، چه فايده دارد؟
نوشتني كه در آن افاده نيست واضرار هست، نباشد به صلاح نزديك ترست. تصميم گرفته ام تا صحنه همين و موجودي فكري من همين است، نوشتن از "حكمراني ايراني" را وا نهم.
من شايد باز از سر پرچانگي، اگر چيز دندان گيري از تاريخ سياسي، دين، اقوام ، آشپزي، اتل و متل يافتم براي گل وجودتان بنويسم. اما فعلا عامدا، دور سياست روز را خط مي كشم!
گمان نمي كنم نيروهاي بزرگي كه در بستر جامعه ايراني در حال تكوين اند، مثل من آويزان، رام و آرام باشند.بل هر روز قويتر باز مي گردند و اركان كشور را مي لرزانند. مع الاسف، زلزله هاي ناگزير پيش رو ، ويران مي كنند امّا آبادي و رفاه نمي زايند.
در افق، اصلا چيز هاي خوب نمي بينم. اما خداي مهربان ما، آن است كه بركات را از جايي كه كس گمان نمي برد، نازل مي كند. خدا كند بدبيني ام درست نباشد. خدا ايران را حفظ كند. آمين!
https://news.1rj.ru/str/M_H_Karimipour
Telegram
محمّد حسين كريمي پور
.. اين هم حرفي است.
گاهي حرف حساب!
گاهي حرف حساب!
✳️شاهمُردگی و مساله پایداری ایران✳️
🖋(سجاد فتاحی – جامعهشناس)
@governancesystems
✅ در یکی از داستانهای صبحی، زنی از همسر خود که در حال انبار کردن گندم در زیرزمین خانهشان است، علت این کار را جویا میشود؛ و مرد، اینگونه پاسخ میدهد:
شاهمُردگی نزدیک است و به احتمال فراوان قحطی در پیش.
✅ مرگ شاه در تاریخ ایران، با ایجاد ناپایداریهای اقتصادی و سیاسی پیوندی دیرینه داشته است. این از آن روست که بواسطه طراحی خاص نظام پادشاهی، بخش قابل توجهی از قدرت سیاسی و اقتصادی کشور، در ید شاه و نهادهای زیرمجموعه او بوده و این تراکم قدرت با نزدیک شدن به زمان انتخاب جانشین، هم تضاد را بین رقبا بر میانگیخته و هم در کشور ناپایداریهای اساسی ایجاد میکرده است.
✅ در نظام جمهوری اسلامی با وجود برخی تغیرات اساسی در مقایسه با نظام پادشاهی، از آنرو که مساله تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی در نهادهای زیرمجموعه بلندپایهترین مقام نظام، همچنان پابرجاست، مساله جانشینی میتواند به تضادها و بحرانهای اساسی منجر شده و به شدت پایداری ایران را در معرض تهدید قرار دهد.
✅ با در نظر داشتن سوابق فکری هیات رئیسه کنونی مجلس خبرگان، میتوان با قطعیت بالایی بیان کرد که از سویی دستکم بیش از نیمی از ایرانیان، اختلاف نظرهایی اساسی با آنها دارند و از سوی دیگر پایداری ایران، مهمترین متغیر در منظومه فکری این هیات رئیسه نیست.
✅ انتخابات کنونی هیات رئیسه مجلس خبرگان بیش از پیش نشان داد که با وجود تلاش تحولخواهان برای ایجاد یک اقلیت قوی در این مجلس، تحولخواهان امکان اثرگذاری در تصمیمگیریهای آن را نداشته و احتمالا در شرایط حساس، خروجی این مجلس همان خروجی مدنظر هیات رئیسه کنونی است.
✅ با توجه به مطالب فوق، گزینه جانشین رهبرِ برآمده از این مجلس، دارای دو ویژگی خواهد بود: نخست آنکه مقبولیت چندانی در بین جامعه ایران و حتی علمای برجسته حوزههای علمیه نخواهد داشت؛ و همین امر سبب میشود که برای جبران بحران مشروعیت، دستکم در سالهای نخست، فضای کشور، فضایی امنیتی شود؛ و دیگری آنکه مفاهیمی چون منافع ملی و پایداری ایران، مفاهیمی دست چندم در منظومه فکری فرد منتخب است.
✅ مجموعه شرایط بیان شده و سایر مواردی که مجال پرداختن به آنها در این فرصت نیست،، ایران را در موقعیتی قرار میدهد که مساله جانشینی میتواند به بحران و چالشی برای پایداری آن منجر شود؛ چالشی اساسی، که تن تبدار ایران در شرایط کنونی به احتمال فراوان توان تحمل آن را نخواهد داشت.
✅ من راه حل این مساله را نمیدانم؛ اما میدانم که اگر بحران آب را برخی کنشگران کلیدی به عرصه رسانه نمیکشاندند و آن را تبدیل به موضوعی برای گفتگوی ملی نمیکردند، امروز بیگمان فهم ما از بحران آب کمتر و وضعمان از شرایط کنونی بدتر بود. بنابراین نخستین گام برای مواجهه مناسب با یک چالش و مساله ملی و یافتن راه حلی بهینه، تبدیل کردن آن به موضوع گفتگویی ملی است.
✅ از آنان که دغدغه پایداری ایران و منافع ملی را ندارند انتظاری نیست؛ اما تحولخواهان اثرگذاری که بنا به دلایل گوناگون به چنین موضوع مهمی نمیپردازند و آن را از دستور کار گفتگوهای ملی خارج کردهاند، بیگمان در برابر آینده ایران و ناپایداریهای اساسی ناشی از این موضوع مسئولاند.
✅ در واپسین ساعات سال 1396، تمامی اساتید، دوستان و نخبگانی را که در دغدغهمندیشان به منافع ملی تردیدی نیست به چالش پرداختن به این مساله و تبدیل کردن آن به موضوع گفتگوی ملی در سال 1397 دعوت میکنم.
✅ تنها یادمان باشد که تاریخ برای تاریخسازی منتظر ما نمیماند.
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانهی بهرام و گل اندام شمایید!
هم آینهی مهر و هم آتشکدهی عشق،
هم صاعقهی خشم ِ بهنگام شمایید!
امروز اگر میچمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین، حوصلهی دام شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچهی خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایام شمائید (پیرایه یغمایی).
# مساله جانشینی
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
http://apathtoliberation.blog.ir/
http://socialsystems.blog.ir/
🖋(سجاد فتاحی – جامعهشناس)
@governancesystems
✅ در یکی از داستانهای صبحی، زنی از همسر خود که در حال انبار کردن گندم در زیرزمین خانهشان است، علت این کار را جویا میشود؛ و مرد، اینگونه پاسخ میدهد:
شاهمُردگی نزدیک است و به احتمال فراوان قحطی در پیش.
✅ مرگ شاه در تاریخ ایران، با ایجاد ناپایداریهای اقتصادی و سیاسی پیوندی دیرینه داشته است. این از آن روست که بواسطه طراحی خاص نظام پادشاهی، بخش قابل توجهی از قدرت سیاسی و اقتصادی کشور، در ید شاه و نهادهای زیرمجموعه او بوده و این تراکم قدرت با نزدیک شدن به زمان انتخاب جانشین، هم تضاد را بین رقبا بر میانگیخته و هم در کشور ناپایداریهای اساسی ایجاد میکرده است.
✅ در نظام جمهوری اسلامی با وجود برخی تغیرات اساسی در مقایسه با نظام پادشاهی، از آنرو که مساله تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی در نهادهای زیرمجموعه بلندپایهترین مقام نظام، همچنان پابرجاست، مساله جانشینی میتواند به تضادها و بحرانهای اساسی منجر شده و به شدت پایداری ایران را در معرض تهدید قرار دهد.
✅ با در نظر داشتن سوابق فکری هیات رئیسه کنونی مجلس خبرگان، میتوان با قطعیت بالایی بیان کرد که از سویی دستکم بیش از نیمی از ایرانیان، اختلاف نظرهایی اساسی با آنها دارند و از سوی دیگر پایداری ایران، مهمترین متغیر در منظومه فکری این هیات رئیسه نیست.
✅ انتخابات کنونی هیات رئیسه مجلس خبرگان بیش از پیش نشان داد که با وجود تلاش تحولخواهان برای ایجاد یک اقلیت قوی در این مجلس، تحولخواهان امکان اثرگذاری در تصمیمگیریهای آن را نداشته و احتمالا در شرایط حساس، خروجی این مجلس همان خروجی مدنظر هیات رئیسه کنونی است.
✅ با توجه به مطالب فوق، گزینه جانشین رهبرِ برآمده از این مجلس، دارای دو ویژگی خواهد بود: نخست آنکه مقبولیت چندانی در بین جامعه ایران و حتی علمای برجسته حوزههای علمیه نخواهد داشت؛ و همین امر سبب میشود که برای جبران بحران مشروعیت، دستکم در سالهای نخست، فضای کشور، فضایی امنیتی شود؛ و دیگری آنکه مفاهیمی چون منافع ملی و پایداری ایران، مفاهیمی دست چندم در منظومه فکری فرد منتخب است.
✅ مجموعه شرایط بیان شده و سایر مواردی که مجال پرداختن به آنها در این فرصت نیست،، ایران را در موقعیتی قرار میدهد که مساله جانشینی میتواند به بحران و چالشی برای پایداری آن منجر شود؛ چالشی اساسی، که تن تبدار ایران در شرایط کنونی به احتمال فراوان توان تحمل آن را نخواهد داشت.
✅ من راه حل این مساله را نمیدانم؛ اما میدانم که اگر بحران آب را برخی کنشگران کلیدی به عرصه رسانه نمیکشاندند و آن را تبدیل به موضوعی برای گفتگوی ملی نمیکردند، امروز بیگمان فهم ما از بحران آب کمتر و وضعمان از شرایط کنونی بدتر بود. بنابراین نخستین گام برای مواجهه مناسب با یک چالش و مساله ملی و یافتن راه حلی بهینه، تبدیل کردن آن به موضوع گفتگویی ملی است.
✅ از آنان که دغدغه پایداری ایران و منافع ملی را ندارند انتظاری نیست؛ اما تحولخواهان اثرگذاری که بنا به دلایل گوناگون به چنین موضوع مهمی نمیپردازند و آن را از دستور کار گفتگوهای ملی خارج کردهاند، بیگمان در برابر آینده ایران و ناپایداریهای اساسی ناشی از این موضوع مسئولاند.
✅ در واپسین ساعات سال 1396، تمامی اساتید، دوستان و نخبگانی را که در دغدغهمندیشان به منافع ملی تردیدی نیست به چالش پرداختن به این مساله و تبدیل کردن آن به موضوع گفتگوی ملی در سال 1397 دعوت میکنم.
✅ تنها یادمان باشد که تاریخ برای تاریخسازی منتظر ما نمیماند.
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانهی بهرام و گل اندام شمایید!
هم آینهی مهر و هم آتشکدهی عشق،
هم صاعقهی خشم ِ بهنگام شمایید!
امروز اگر میچمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین، حوصلهی دام شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچهی خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایام شمائید (پیرایه یغمایی).
# مساله جانشینی
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
http://apathtoliberation.blog.ir/
http://socialsystems.blog.ir/
✳️ دلار 4800 تومانی، تهدید و فرصتی برای حسن روحانی ✳️
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
بازنشر
@governancesystems
توضیح: متن زیر در 24 بهمنماه 1396 منتشر شد؛ زمانی که بر خلاف وعده رئیسجمهور، دلار از مرز 4800 تومان عبور کرد. امروز که از مرز 5000 تومان نیز عبور کرده است به نظر می رسد رئیس جمهور همچنان راهکاری بجز عذرخواهی از مردم بخاطر وعده ای که محقق نشد ندارد. ارزش پول ملی یک کشور یکی از نشانههای بیماری و یا سلامت نظام حکمرانی آن است؛ بدون درمان بیماری نظام حکمرانی، نمیتوان نمودهای این بیماری، که کاهش ارزش پول ملی یکی از آنهاست را برای مدت زمان زیادی از نظرها پنهان کرد. ایراد اساسی وارد بر دولت کنونی و البته دولتهای پس از انقلاب آن است که بواسطه ترس یا ناتوانی از پرداختن به علت اصلی بیماری و تلاش در جهت درمان آن، با اتکا به نظرهای مشاورانی سیاستپیشه، صرفا به نبرد با مظاهر بیماری پرداختهاند و البته همگی در این نبرد، سرمایه اجتماعی خود را بر باد دادهاند.
✅ بر خلاف اعلام موضع قاطعانه رئیسجمهور در گفتگوی ویژه تلویزیونی، دلار مدتی است که از مرز 4800 تومان نیز عبور کرده است.
✅ اصول ابتدایی سیاست حکم میکند که یک سیاستمدار در صورتی که نسبت به موضوعی ابهام و یا تردید داشته باشد به صورت قاطعانه در مورد آن سخن نگوید و حسن روحانی کارکشتهتر از آن است که این اصل بدیهی سیاست را نداند.
✅ از این منظر اعلام موضع قاطعانه حسن روحانی در رابطه با نرخ دلار، تنها میتواند یک علت داشته باشد و آن این است که بخشی از تیم اقتصادی دولت که از قضا مورد اعتماد رئیسجمهور نیز هستند، بواسطه تحلیل نامناسبی که از فضای اقتصادی کشور و رابطه متقابل آن با حوزههای سیاسی و اجتماعی دارند، مشاورههایی نادرست به ایشان ارائه نموده و روحانی بر اساس این مشاورهها به صورت قاطعانه در ارتباط با نرخ دلار اعلام نظر کرده است.
✅ طبیعتا یک مشاور قوی در حوزه اقتصادی، نمیتواند اثر عوامل گوناگون سیاسی و اجتماعی را در تحلیلهای اقتصادی خود نادیده گرفته و صرفا از لنز اقتصادی به موضوعات نگریسته و به رئیسجمهور مشورت دهد. مشورتهایی که بواسطه این امر که بنیان سخنان رئیسجمهور بر آن قرار میگیرد میتواند بر سرمایه اجتماعی او به شدت اثرگذار باشد.
✅ گذر قیمت دلار از 4800 تومان، از اینرو که بر سرمایه اجتماعی حسن روحانی اثرات مخربی را بر جا خواهد گذاشت، بی شک تهدیدی مهم برای دولت و شخص رئیسجمهور است؛ اما این تهدید در صورت مواجهه مناسب با آن میتواند به فرصتی برای بازنگری در تیم اقتصادی دولت و کارآمدسازی آن منجر شود.
✅در شرایط کنونی روحانی برای ترمیم سرمایه اجتماعی خود تنها یک راه پیشرو دارد:
عذرخواهی از مردم بواسطه بیان سخنی که در مدتی کوتاه خلاف آن رخ داده است و کارآمدسازی تیم اقتصادی دولت از طریق ایجاد زمینه برای ورود افرادی توانمند که لزوما حرفهایی دلچسب نخواهند زد.
✅ روحانی باید بداند که در شرایط پیچیده کنونی، مشاورانی که حرفهای شیرین میزنند و راهحلهایی ساده میدهند، ناتوانتر از آن هستند که ایران، دولت و رئیسجمهور را در عبور از شرایط بحرانی کنونی یاری دهند.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
بازنشر
@governancesystems
توضیح: متن زیر در 24 بهمنماه 1396 منتشر شد؛ زمانی که بر خلاف وعده رئیسجمهور، دلار از مرز 4800 تومان عبور کرد. امروز که از مرز 5000 تومان نیز عبور کرده است به نظر می رسد رئیس جمهور همچنان راهکاری بجز عذرخواهی از مردم بخاطر وعده ای که محقق نشد ندارد. ارزش پول ملی یک کشور یکی از نشانههای بیماری و یا سلامت نظام حکمرانی آن است؛ بدون درمان بیماری نظام حکمرانی، نمیتوان نمودهای این بیماری، که کاهش ارزش پول ملی یکی از آنهاست را برای مدت زمان زیادی از نظرها پنهان کرد. ایراد اساسی وارد بر دولت کنونی و البته دولتهای پس از انقلاب آن است که بواسطه ترس یا ناتوانی از پرداختن به علت اصلی بیماری و تلاش در جهت درمان آن، با اتکا به نظرهای مشاورانی سیاستپیشه، صرفا به نبرد با مظاهر بیماری پرداختهاند و البته همگی در این نبرد، سرمایه اجتماعی خود را بر باد دادهاند.
✅ بر خلاف اعلام موضع قاطعانه رئیسجمهور در گفتگوی ویژه تلویزیونی، دلار مدتی است که از مرز 4800 تومان نیز عبور کرده است.
✅ اصول ابتدایی سیاست حکم میکند که یک سیاستمدار در صورتی که نسبت به موضوعی ابهام و یا تردید داشته باشد به صورت قاطعانه در مورد آن سخن نگوید و حسن روحانی کارکشتهتر از آن است که این اصل بدیهی سیاست را نداند.
✅ از این منظر اعلام موضع قاطعانه حسن روحانی در رابطه با نرخ دلار، تنها میتواند یک علت داشته باشد و آن این است که بخشی از تیم اقتصادی دولت که از قضا مورد اعتماد رئیسجمهور نیز هستند، بواسطه تحلیل نامناسبی که از فضای اقتصادی کشور و رابطه متقابل آن با حوزههای سیاسی و اجتماعی دارند، مشاورههایی نادرست به ایشان ارائه نموده و روحانی بر اساس این مشاورهها به صورت قاطعانه در ارتباط با نرخ دلار اعلام نظر کرده است.
✅ طبیعتا یک مشاور قوی در حوزه اقتصادی، نمیتواند اثر عوامل گوناگون سیاسی و اجتماعی را در تحلیلهای اقتصادی خود نادیده گرفته و صرفا از لنز اقتصادی به موضوعات نگریسته و به رئیسجمهور مشورت دهد. مشورتهایی که بواسطه این امر که بنیان سخنان رئیسجمهور بر آن قرار میگیرد میتواند بر سرمایه اجتماعی او به شدت اثرگذار باشد.
✅ گذر قیمت دلار از 4800 تومان، از اینرو که بر سرمایه اجتماعی حسن روحانی اثرات مخربی را بر جا خواهد گذاشت، بی شک تهدیدی مهم برای دولت و شخص رئیسجمهور است؛ اما این تهدید در صورت مواجهه مناسب با آن میتواند به فرصتی برای بازنگری در تیم اقتصادی دولت و کارآمدسازی آن منجر شود.
✅در شرایط کنونی روحانی برای ترمیم سرمایه اجتماعی خود تنها یک راه پیشرو دارد:
عذرخواهی از مردم بواسطه بیان سخنی که در مدتی کوتاه خلاف آن رخ داده است و کارآمدسازی تیم اقتصادی دولت از طریق ایجاد زمینه برای ورود افرادی توانمند که لزوما حرفهایی دلچسب نخواهند زد.
✅ روحانی باید بداند که در شرایط پیچیده کنونی، مشاورانی که حرفهای شیرین میزنند و راهحلهایی ساده میدهند، ناتوانتر از آن هستند که ایران، دولت و رئیسجمهور را در عبور از شرایط بحرانی کنونی یاری دهند.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
ایراننامه pinned «✳️شاهمُردگی و مساله پایداری ایران✳️ 🖋(سجاد فتاحی – جامعهشناس) @governancesystems ✅ در یکی از داستانهای صبحی، زنی از همسر خود که در حال انبار کردن گندم در زیرزمین خانهشان است، علت این کار را جویا میشود؛ و مرد، اینگونه پاسخ میدهد: شاهمُردگی نزدیک است…»
سیستم حکمرانی ناکارآمد قربانی میخواهد و این بار نوبت روحانی است!
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ گروهی افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی را اقدامی از سوی دولت در سایه میدانند و گروهی دیگر آن را نتیجه ضعف تیم اقتصادی دولت قلمداد میکنند. اما بحرانهای کنونی به صورت عام و بحران کنونی ارزی به صورت خاص، بزرگتر از آن هستند که عواملی در سطح کنشگران فردی پدید آورنده آن باشند.
✅ دو اصل درباره رفتار سیستمها به صورت عام و سیستمهای حکمرانی به صورت خاص وجود دارد که در تحلیل شرایط کنونی کشور میتواند کمک کننده باشد؛ این دو اصل عبارتند از:
1- یک سیستم بیشتر تمایل به تحریف اطلاعات به گونهای دارد که بیشترین پاداش و کمترین تنبیه را برای آن در پی داشته باشد.
2- یک سیستم، اولویت پردازش ضروری را به آن دسته از اطلاعاتی میدهد که پیچیدگی موضوع را کم میکنند.
✅ سیستم حکمرانی کشور نیز بر اساس دو اصل فوق در تمامی سالهای گذشته اطلاعات را به گونهای تحریف کرده است که بحرانهای برآمده از طراحی ناکارآمد و ضعفهای خود را متوجه کنشگران فردی و یا قدرتهای خارجی کرده است؛ بی دلیل نیست که تمامی روسای جمهور پیشین از منظر این سیستم، اکنون بی اعتبار شدهاند؛ چرا که این سیستم برای پوشاندن نقاط ضعف خود به قربانی نیاز دارد و قربانی جدید حسن روحانی است.
✅ در کشور در تمامی سالهای گذشته و از قضا در مورد همین بحران کاهش ارزش پول ملی، گروههای سیاسی رسمی فعال در کشور از تنها عاملی که سخن به میان نمیآورند، ناکارآمدی سیستم حکمرانی کشور است.
✅ از منظر این گروهها، در بحرانها همواره مدیران، کنشگران و گروههای سیاسی رقیب مسئول بودهاند و هیچگاه از علت اصلی پیدایش بحران، یعنی ناکارآمدی سیستم حکمرانی سخنی به میان آورده نمیشود. سخن اینجاست که مگر این سیستم حکمرانی در مجموع سالهای گذشته در عرصههای آموزش، محیط زیست، میراث فرهنگی، سیاست داخلی و سیاست خارجی عملکرد مثبت و رضایت بخشی داشته است که انتظار داریم در عرصه اقتصادی و مشخصا حفظ ارزش پول ملی عملکرد مناسبی داشته باشد.
✅ روند نزولی کاهش ارزش پول ملی ارتباطی تنگاتنگ با عامل کاهش سطح آبهای زیرزمینی، کاهش سطح سرمایه اجتماعی فردی و نهادی، کاهش وسعت جنگلهای کشور، کاهش ارزش پاسپورت ایران و تمامی کاهشها و افزایشهای نگران کننده ایران امروز دارد.
✅ زمان آن رسیده است که درباره این علت مشترک گفتگو کنیم؛ به تعویق انداختن گفتگو درباره این علت، متهم کردن این کنشگر و یا آن کنشگر و تمرکز بر توصیههای اخلاقی به مردم عادی برای مصرف کمتر آب و نخریدن ارز، نه تنها کمکی به حل بحران نخواهد کرد بلکه زمان را برای جلوگیری از رسیدن کشور به مرز فروپاشی از بین خواهد برد و فضای ذهنی جامعه را مغشوش خواهد کرد.
اکنون دو راه بیشتر پیشرو نداریم: آغاز گفتگویی شفاف درباره ناکارآمدیهای نظام حکمرانی و یا ادامه مسیر تا رسیدن به مرز سقوط.
✅ آقای روحانی! بزرگترین مسئولیت شما در شرایط کنونی آغاز گفتگویی شفاف با جامعه ایرانی درباره ناکارآمدیهای نظام حکمرانی است؛ بدون سخن گفتن از آنها که البته موجبات رنجش بسیاری و از جمله خودتان را فراهم خواهد کرد، رهایی از شرایط کنونی امکانپذیر نیست. سیستمهای حکمرانی ناکارآمد برای ادامه حیات به کنشگرانی نیاز دارند که مسئولیت بحرانهای سیستمی را بر عهده آنها بگذارند تا از این طریق هم نقش خود را در پیدایش بحرانها بپوشانند و هم از پیچیدگیهای موضوع بکاهند و این بار نوبت شماست.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ گروهی افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی را اقدامی از سوی دولت در سایه میدانند و گروهی دیگر آن را نتیجه ضعف تیم اقتصادی دولت قلمداد میکنند. اما بحرانهای کنونی به صورت عام و بحران کنونی ارزی به صورت خاص، بزرگتر از آن هستند که عواملی در سطح کنشگران فردی پدید آورنده آن باشند.
✅ دو اصل درباره رفتار سیستمها به صورت عام و سیستمهای حکمرانی به صورت خاص وجود دارد که در تحلیل شرایط کنونی کشور میتواند کمک کننده باشد؛ این دو اصل عبارتند از:
1- یک سیستم بیشتر تمایل به تحریف اطلاعات به گونهای دارد که بیشترین پاداش و کمترین تنبیه را برای آن در پی داشته باشد.
2- یک سیستم، اولویت پردازش ضروری را به آن دسته از اطلاعاتی میدهد که پیچیدگی موضوع را کم میکنند.
✅ سیستم حکمرانی کشور نیز بر اساس دو اصل فوق در تمامی سالهای گذشته اطلاعات را به گونهای تحریف کرده است که بحرانهای برآمده از طراحی ناکارآمد و ضعفهای خود را متوجه کنشگران فردی و یا قدرتهای خارجی کرده است؛ بی دلیل نیست که تمامی روسای جمهور پیشین از منظر این سیستم، اکنون بی اعتبار شدهاند؛ چرا که این سیستم برای پوشاندن نقاط ضعف خود به قربانی نیاز دارد و قربانی جدید حسن روحانی است.
✅ در کشور در تمامی سالهای گذشته و از قضا در مورد همین بحران کاهش ارزش پول ملی، گروههای سیاسی رسمی فعال در کشور از تنها عاملی که سخن به میان نمیآورند، ناکارآمدی سیستم حکمرانی کشور است.
✅ از منظر این گروهها، در بحرانها همواره مدیران، کنشگران و گروههای سیاسی رقیب مسئول بودهاند و هیچگاه از علت اصلی پیدایش بحران، یعنی ناکارآمدی سیستم حکمرانی سخنی به میان آورده نمیشود. سخن اینجاست که مگر این سیستم حکمرانی در مجموع سالهای گذشته در عرصههای آموزش، محیط زیست، میراث فرهنگی، سیاست داخلی و سیاست خارجی عملکرد مثبت و رضایت بخشی داشته است که انتظار داریم در عرصه اقتصادی و مشخصا حفظ ارزش پول ملی عملکرد مناسبی داشته باشد.
✅ روند نزولی کاهش ارزش پول ملی ارتباطی تنگاتنگ با عامل کاهش سطح آبهای زیرزمینی، کاهش سطح سرمایه اجتماعی فردی و نهادی، کاهش وسعت جنگلهای کشور، کاهش ارزش پاسپورت ایران و تمامی کاهشها و افزایشهای نگران کننده ایران امروز دارد.
✅ زمان آن رسیده است که درباره این علت مشترک گفتگو کنیم؛ به تعویق انداختن گفتگو درباره این علت، متهم کردن این کنشگر و یا آن کنشگر و تمرکز بر توصیههای اخلاقی به مردم عادی برای مصرف کمتر آب و نخریدن ارز، نه تنها کمکی به حل بحران نخواهد کرد بلکه زمان را برای جلوگیری از رسیدن کشور به مرز فروپاشی از بین خواهد برد و فضای ذهنی جامعه را مغشوش خواهد کرد.
اکنون دو راه بیشتر پیشرو نداریم: آغاز گفتگویی شفاف درباره ناکارآمدیهای نظام حکمرانی و یا ادامه مسیر تا رسیدن به مرز سقوط.
✅ آقای روحانی! بزرگترین مسئولیت شما در شرایط کنونی آغاز گفتگویی شفاف با جامعه ایرانی درباره ناکارآمدیهای نظام حکمرانی است؛ بدون سخن گفتن از آنها که البته موجبات رنجش بسیاری و از جمله خودتان را فراهم خواهد کرد، رهایی از شرایط کنونی امکانپذیر نیست. سیستمهای حکمرانی ناکارآمد برای ادامه حیات به کنشگرانی نیاز دارند که مسئولیت بحرانهای سیستمی را بر عهده آنها بگذارند تا از این طریق هم نقش خود را در پیدایش بحرانها بپوشانند و هم از پیچیدگیهای موضوع بکاهند و این بار نوبت شماست.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️بیماری نجفی و داستان نمکی!
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ دوران کودکی، مادر، داستانی را برایم تعریف میکرد با عنوان نمکی. نمکی، دختربچهای بود که به توصیه مادر برای بستن هر هفت درب خانهشان توجه نکرد و یکی از آنها را باز گذاشت و شبهنگام دیو از آن یک درب وارد شد.
✅ داستان نمکی از آن زمان برای من تبدیل به نمادی شد از تلاشهایی که بواسطه عدم تکمیل صحیح آنها بر باد میروند.
✅ نجفی پس از مخالفت شورای شهر تهران با استعفای اول او بیان کرد که با قدرت، تا جایی که میتواند به انجام مسئولیت ادامه خواهد داد؛ اما طولی نکشید که با موضعگیری دادستان کل کشور و تنها پس از چند ساعت از درخواست دادستان، برای استعفای دوباره نجفی، یکی از دلایل بیماری او مشخص شد و استعفای دوم خود را به شورای شهر تقدیم کرد و این شورا نیز اینبار استعفا را پذیرفت.
✅ استعفای نجفی به بهانه بیماری، دریچهای است به شناخت یکی از بیماریهای مزمن سیستم حکمرانی در ایران و یکی از دربهایی که برای رسیدن به یک سیستم حکمرانی کارآمد به هنگام بنیانگذاری باید بسته میشد و نشد: «بیماری و درب عدم توازن و تفکیک قوا».
✅ یکی از مهمترین ویژگیهای سیستمهای حکمرانی کارآمد آن است که بخشهای گوناگون این سیستمها تا حد امکان از هم تفکیک شده و توازن قوا بین آنها برقرار است؛ به گونهای که اگر حتی یکی از این اجزا بخواهد صحنه بازی را تسخیر کرده و استقلال سایر بخشها را نقض کند، بواسطه قدرت نسبتا مساوی سایر قسمتها، این امکان را نخواهد یافت.
✅ حتی اگر ناباورانه دلیل استعفای نخست نجفی را بیماری جسمی او بدانیم، بی گمان استعفای دوم او نشانهای از بیماری مزمن عدم توازن و تفکیک قوا در سیستم حکمرانی ایران است.
✅ جامعه ایران در بیش از یکصد سال اخیر، علیرغم انجام دو انقلاب و چندین جنبش، در لحظه بنیانگذاری و طراحی، یکی از دربهایی که برای ایجاد یک سیستم حکمرانی کارآمد باید بسته میشد را نبسته است؛ و دیو ناکارآمدی از همان یک درب وارد شده و مجال ناکارآمدسازی سیستم حکمرانی را یافته است.
✅ اگر هر یک از بحرانهای کنونی ایران را تا رسیدن به ریشههایشان ردیابی کنیم یکی از علل مهم همه آنها همین بیماری عدم توازن و تفکیک قواست.
✅ استعفای دوم نجفی من را یک بار دیگر به یاد بیماری مزمن سیستم حکمرانی در ایران و داستان نمکی و صدای مادر به هنگام تعریف این داستان انداخت که گویی صدای مادر وطن است:
«شش در رو بستی نمکی یک در رو نبستی نمکی»
✅ داستان نمکی، آخر خوشایندی داشت و امیدوارم که داستان ما نیز سرانجام خوشایندی بیابد. اما تنها باید یادمان باشد که برای ایجاد یک سیستم حکمرانی کارآمد، باید دربهای بسیاری را بست که باز بودن هر یک میتواند برای ملتی فاجعهآفرین و دردسرساز باشد.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ دوران کودکی، مادر، داستانی را برایم تعریف میکرد با عنوان نمکی. نمکی، دختربچهای بود که به توصیه مادر برای بستن هر هفت درب خانهشان توجه نکرد و یکی از آنها را باز گذاشت و شبهنگام دیو از آن یک درب وارد شد.
✅ داستان نمکی از آن زمان برای من تبدیل به نمادی شد از تلاشهایی که بواسطه عدم تکمیل صحیح آنها بر باد میروند.
✅ نجفی پس از مخالفت شورای شهر تهران با استعفای اول او بیان کرد که با قدرت، تا جایی که میتواند به انجام مسئولیت ادامه خواهد داد؛ اما طولی نکشید که با موضعگیری دادستان کل کشور و تنها پس از چند ساعت از درخواست دادستان، برای استعفای دوباره نجفی، یکی از دلایل بیماری او مشخص شد و استعفای دوم خود را به شورای شهر تقدیم کرد و این شورا نیز اینبار استعفا را پذیرفت.
✅ استعفای نجفی به بهانه بیماری، دریچهای است به شناخت یکی از بیماریهای مزمن سیستم حکمرانی در ایران و یکی از دربهایی که برای رسیدن به یک سیستم حکمرانی کارآمد به هنگام بنیانگذاری باید بسته میشد و نشد: «بیماری و درب عدم توازن و تفکیک قوا».
✅ یکی از مهمترین ویژگیهای سیستمهای حکمرانی کارآمد آن است که بخشهای گوناگون این سیستمها تا حد امکان از هم تفکیک شده و توازن قوا بین آنها برقرار است؛ به گونهای که اگر حتی یکی از این اجزا بخواهد صحنه بازی را تسخیر کرده و استقلال سایر بخشها را نقض کند، بواسطه قدرت نسبتا مساوی سایر قسمتها، این امکان را نخواهد یافت.
✅ حتی اگر ناباورانه دلیل استعفای نخست نجفی را بیماری جسمی او بدانیم، بی گمان استعفای دوم او نشانهای از بیماری مزمن عدم توازن و تفکیک قوا در سیستم حکمرانی ایران است.
✅ جامعه ایران در بیش از یکصد سال اخیر، علیرغم انجام دو انقلاب و چندین جنبش، در لحظه بنیانگذاری و طراحی، یکی از دربهایی که برای ایجاد یک سیستم حکمرانی کارآمد باید بسته میشد را نبسته است؛ و دیو ناکارآمدی از همان یک درب وارد شده و مجال ناکارآمدسازی سیستم حکمرانی را یافته است.
✅ اگر هر یک از بحرانهای کنونی ایران را تا رسیدن به ریشههایشان ردیابی کنیم یکی از علل مهم همه آنها همین بیماری عدم توازن و تفکیک قواست.
✅ استعفای دوم نجفی من را یک بار دیگر به یاد بیماری مزمن سیستم حکمرانی در ایران و داستان نمکی و صدای مادر به هنگام تعریف این داستان انداخت که گویی صدای مادر وطن است:
«شش در رو بستی نمکی یک در رو نبستی نمکی»
✅ داستان نمکی، آخر خوشایندی داشت و امیدوارم که داستان ما نیز سرانجام خوشایندی بیابد. اما تنها باید یادمان باشد که برای ایجاد یک سیستم حکمرانی کارآمد، باید دربهای بسیاری را بست که باز بودن هر یک میتواند برای ملتی فاجعهآفرین و دردسرساز باشد.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️فیلتر تلگرام و داستان پهلوان لافزن!✳️
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ حتما داستان آن پهلوان مثنوی که میخواست نقش شیر را بر بدن خالکوبی کند، اما چون طاقت درد سوزن نداشت اول از دلاک خواست که دم شیر را از خالکوبی حذف کند و بعد طلب حذف گوشش کرد و در نهایت حذف شکمش را شنیدهاید، دلاک در پاسخ به این درخواستها:
بر زمین زد سوزن از خشم اوستاد
گفت در عالم کسی را این فتاد
شیر بیدم و سر و اشکم که دید
اینچنین شیری خدا کی آفرید
✅ تحقق شعارهای زیبای سیاستمداران و افزایش کارآمدی معنادار در نظام حکمرانی ایران، استلزامهایی دارد که طبیعتا بدون درد و درسر نیست.
✅ اگر دولت و در راس آن رئیس جمهوری محترم، خواهان زدن نقش شیر بر نظام حکمرانی ایران و بهبود وضعیت کشور است، باید ایستاد و درد سوزن را تحمل کرد؛ وگرنه نقش شیری بر این نظام حک نخواهد شد؛ و بهبودی نیز در وضعیت ایجاد نمیشود؛ و پایان ناخوشایند مسیر کنونی نیز مشخص است.
✅ جلوگیری از فیلتر تلگرام به نظرم یکی از آن سوزنهایی است که دولت و شخص رئیسجمهور اگر خواهان بهبود وضعیت کشور است باید درد ایستادگی در برابر آن را تحمل کند.
✅ فیلتر تلگرام، صرفا فیلتر یک پیامرسان خارجی نیست و برای دولت، نقش یکی از آخرین سوزنهایی است که اگر درد آن را تحمل نکند باید نظارهگر فروریختن سرمایه اجتماعی خود باشد.
✅ یادمان باشد یکی از عوامل ناکامی تحولخواهان در انتخابات 1384 و رخدادهای بعدی، عدم تحمل درد سوزنهایی بود که دولت اصلاحات و رئیسجمهور در مقاطعی باید تحمل میکرد و بنا به دلایل گوناگون نکرد.
✅ این سخن مولانای بزرگ را در آخرین فرصتهای تحمل درد نیش به خاطر داشته باشیم:
ای برادر صبر کن بر درد نیش
تا رهی از نیش نفس گبر خویش
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ حتما داستان آن پهلوان مثنوی که میخواست نقش شیر را بر بدن خالکوبی کند، اما چون طاقت درد سوزن نداشت اول از دلاک خواست که دم شیر را از خالکوبی حذف کند و بعد طلب حذف گوشش کرد و در نهایت حذف شکمش را شنیدهاید، دلاک در پاسخ به این درخواستها:
بر زمین زد سوزن از خشم اوستاد
گفت در عالم کسی را این فتاد
شیر بیدم و سر و اشکم که دید
اینچنین شیری خدا کی آفرید
✅ تحقق شعارهای زیبای سیاستمداران و افزایش کارآمدی معنادار در نظام حکمرانی ایران، استلزامهایی دارد که طبیعتا بدون درد و درسر نیست.
✅ اگر دولت و در راس آن رئیس جمهوری محترم، خواهان زدن نقش شیر بر نظام حکمرانی ایران و بهبود وضعیت کشور است، باید ایستاد و درد سوزن را تحمل کرد؛ وگرنه نقش شیری بر این نظام حک نخواهد شد؛ و بهبودی نیز در وضعیت ایجاد نمیشود؛ و پایان ناخوشایند مسیر کنونی نیز مشخص است.
✅ جلوگیری از فیلتر تلگرام به نظرم یکی از آن سوزنهایی است که دولت و شخص رئیسجمهور اگر خواهان بهبود وضعیت کشور است باید درد ایستادگی در برابر آن را تحمل کند.
✅ فیلتر تلگرام، صرفا فیلتر یک پیامرسان خارجی نیست و برای دولت، نقش یکی از آخرین سوزنهایی است که اگر درد آن را تحمل نکند باید نظارهگر فروریختن سرمایه اجتماعی خود باشد.
✅ یادمان باشد یکی از عوامل ناکامی تحولخواهان در انتخابات 1384 و رخدادهای بعدی، عدم تحمل درد سوزنهایی بود که دولت اصلاحات و رئیسجمهور در مقاطعی باید تحمل میکرد و بنا به دلایل گوناگون نکرد.
✅ این سخن مولانای بزرگ را در آخرین فرصتهای تحمل درد نیش به خاطر داشته باشیم:
ای برادر صبر کن بر درد نیش
تا رهی از نیش نفس گبر خویش
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ جرم محمد رضا درد وطن است!
تقدیم به حسن روحانی
(سجاد فتاحی)
✅ اندوه در وصف نمیآید از خبری که کوتاهی آن نسبتی با اهمیت آن ندارد: محمد رضا جلائیپور را گرفتهاند.
✅ نیازی نیست کند و کاو چندانی کنید؛ من جرمش را میدانم، جرمش درد وطن است!
✅ چند ماه قبل نوشتم که :
«چهره محمد رضا برای من، با عکس او در محکمهای که پس از وقایع سال 88 برگزار شد پیوند خورده است؛ هرگاه او را میبینم بی اختیار تصویر جوانی با لباس زندان و نشسته بر روی صندلی قرمز محکمه به یادم میآید؛ که با لبخندی دوست داشتنی به دوربین مینگرد. چند ماهی است که از نزدیک با او برخورد دارم؛ به اندازه همان عکس و حتی بیشتر دوستداشتنی است. مطمئنم اگر اصلاحطلبان به جوانانی چون او بیشتر میدان داده و پندهای ارزشمندشان را بیشتر بشنوند، میتوانند سرمایه اجتماعی خود را بهبود دهند؛ سرمایهای که بنا به دلایل گوناگون، آسیبهایی جدی به آن وارد شده است.»
✅ کارآمدسازی اصلاحطلبان و بازسازی سرمایه اجتماعی آنها، که پروژه محمد رضا در این چند وقت اخیر بود و در نوشتهها و سخنرانیهایش آشکارا از آن سخن میگفت، گناهی نابخشودنی است؛ چون اصلاحطلبی و اصلاحطلبان ناکارآمد به کار استمرار شرایط ناگوار کنونی میآیند و اصلاحطلبی و اصلاحطلبان کارآمد به کار برون رفت از شرایط کنونی؛ و محمد رضا این را فهمیده بود.
✅ دولت، اصلاحطلبان و تحولخواهان باید بدانند که بازداشت محمد رضا صرفا بازداشت یک جوان نیست؛ بازداشت تمامی جوانانی است که درد وطن دارند؛ جوانانی که اگر آنها را از دولت و تحولخواهان بنا به دلایل گوناگون گرفتند کارشان تمام است.
✅ آقای روحانی! دیروز در متنی نوشتم که جلوگیری از فیلتر تلگرام، یکی از آن سوزنهایی است که برای آنکه شما و دولتتان تبدیل به «پهلوان لافزن» نشوید باید درد آن را تحمل کنید؛ از این پس باید درد سوزنهای زیادی را برای حک نقش شیر بر نظام حکمرانی ایران، که برای برون رفت از شرایط کنونی لازم است تحمل کنید.
✅ آقای روحانی! آزادی هر چه سریعتر محمد رضا جلاییپور نه به عنوان یک جوان، بلکه به عنوان نمونهای از جوانانی که دل در گرو وطن دارند نیز یکی دیگر از آن سوزنهاست. اتفاقات چند وقت اخیر و آخرین آن که همین بازداشت محمد رضاست آغاز پروژهای برای زمینگیر کردن دولت در مدت زمان باقی مانده و اجرای پروژهای خطرناک برای آینده ایران است.
✅ ما هنوز امیدواریم و مطمئن باشید که به رسیدن روزی که در آن وطن را آزاد و آباد ببینیم امیدوار خواهیم ماند؛ اما امیدمان را از خودتان و دولتتان ناامید نکنید.
⚠️ لطفا این متن و تمام متنهایی را که برای آزادی محمد رضا نوشته خواهد شد تا آزادی او منتشر کنید.
تقدیم به حسن روحانی
(سجاد فتاحی)
✅ اندوه در وصف نمیآید از خبری که کوتاهی آن نسبتی با اهمیت آن ندارد: محمد رضا جلائیپور را گرفتهاند.
✅ نیازی نیست کند و کاو چندانی کنید؛ من جرمش را میدانم، جرمش درد وطن است!
✅ چند ماه قبل نوشتم که :
«چهره محمد رضا برای من، با عکس او در محکمهای که پس از وقایع سال 88 برگزار شد پیوند خورده است؛ هرگاه او را میبینم بی اختیار تصویر جوانی با لباس زندان و نشسته بر روی صندلی قرمز محکمه به یادم میآید؛ که با لبخندی دوست داشتنی به دوربین مینگرد. چند ماهی است که از نزدیک با او برخورد دارم؛ به اندازه همان عکس و حتی بیشتر دوستداشتنی است. مطمئنم اگر اصلاحطلبان به جوانانی چون او بیشتر میدان داده و پندهای ارزشمندشان را بیشتر بشنوند، میتوانند سرمایه اجتماعی خود را بهبود دهند؛ سرمایهای که بنا به دلایل گوناگون، آسیبهایی جدی به آن وارد شده است.»
✅ کارآمدسازی اصلاحطلبان و بازسازی سرمایه اجتماعی آنها، که پروژه محمد رضا در این چند وقت اخیر بود و در نوشتهها و سخنرانیهایش آشکارا از آن سخن میگفت، گناهی نابخشودنی است؛ چون اصلاحطلبی و اصلاحطلبان ناکارآمد به کار استمرار شرایط ناگوار کنونی میآیند و اصلاحطلبی و اصلاحطلبان کارآمد به کار برون رفت از شرایط کنونی؛ و محمد رضا این را فهمیده بود.
✅ دولت، اصلاحطلبان و تحولخواهان باید بدانند که بازداشت محمد رضا صرفا بازداشت یک جوان نیست؛ بازداشت تمامی جوانانی است که درد وطن دارند؛ جوانانی که اگر آنها را از دولت و تحولخواهان بنا به دلایل گوناگون گرفتند کارشان تمام است.
✅ آقای روحانی! دیروز در متنی نوشتم که جلوگیری از فیلتر تلگرام، یکی از آن سوزنهایی است که برای آنکه شما و دولتتان تبدیل به «پهلوان لافزن» نشوید باید درد آن را تحمل کنید؛ از این پس باید درد سوزنهای زیادی را برای حک نقش شیر بر نظام حکمرانی ایران، که برای برون رفت از شرایط کنونی لازم است تحمل کنید.
✅ آقای روحانی! آزادی هر چه سریعتر محمد رضا جلاییپور نه به عنوان یک جوان، بلکه به عنوان نمونهای از جوانانی که دل در گرو وطن دارند نیز یکی دیگر از آن سوزنهاست. اتفاقات چند وقت اخیر و آخرین آن که همین بازداشت محمد رضاست آغاز پروژهای برای زمینگیر کردن دولت در مدت زمان باقی مانده و اجرای پروژهای خطرناک برای آینده ایران است.
✅ ما هنوز امیدواریم و مطمئن باشید که به رسیدن روزی که در آن وطن را آزاد و آباد ببینیم امیدوار خواهیم ماند؛ اما امیدمان را از خودتان و دولتتان ناامید نکنید.
⚠️ لطفا این متن و تمام متنهایی را که برای آزادی محمد رضا نوشته خواهد شد تا آزادی او منتشر کنید.
✳️حجاب اجباری، انباشت خشونت در جامعه و متهمین اصلی ✳️
🖋(سجاد فتاحی – جامعهشناس)
@governancesystems
✅ از روزگذشته فیلمی در فضای مجازی منتشر شده است، که از برخورد نامناسب ماموران انتظامی با گروهی از دختران این سرزمین حکایت دارد.
قصدم تبرئه ماموران حاضر در این صحنه نیست. اما سخنم این است که صحنههای دردناک این فیلم، پایان فرایندی است که اگر کل آن را در نظر نگیریم ممکن است جایگاه قربانی و متهم عوض شده و یا دستکم متهمینی دست چندم مورد مواخذه و تنبیه قرار گیرند.
✅ قوانین نوشته و نانوشته فراوانی جامعه ایران را به سمت فروپاشی و خشونت داخلی سوق میدهند؛ قوانینی که از منظر منافع ملی تهیه و تصویب نشدهاند، از مجلسی ملی بر نیامدهاند و تنها تامین کننده آمال و آرزوها و البته منافع اقتصادی و سیاسی عدهای قلیلاند. یکی از این قوانین، همین حجاب اجباری است.
✅ حجاب اجباری در تمامی سالهای گذشته در حال تکثیر خشونت، انباشت نفرت و افزایش تظاهر در جامعه ایران بوده است و گروهی بدون توجه به تبعات و هزینههای مادی و معنوی سنگین آن تنها بر اجرای آن پای فشردهاند؛ تا چند صباحی بیشتر ظاهر جامعه را منطبق بر آمال و آرزوهای غیر واقعی خود کنند؛ آمال و آرزوهایی که هر روز بیش از پیش دود میشوند و به هوا میروند.
✅ از نظر من، ماموران حاضر در فیلم، اگر نگوییم خود قربانیاند اما بیگمان متهمینی دست چندماند. برای شناسایی متهمین اصلی باید دوربین تصویر بردار این صحنههای رنج آور را گرداند و زمان را به عقب برد، تا امکان شناسایی متهمین اصلی فراهم شود؛ متهمینی که برخی از آنها عبارتند از:
-قانونگذاران و مسئولانی که در تمامی سالهای گذشته بدون توجه به تبعات ویرانگر حجاب اجباری، از آن دفاع کردهاند، برای آن بخشنامه نوشتهاند و اجرای آن را دستور دادهاند.
-نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی که بنا به ملاحظات گوناگون، اثرات و آسیبهای فراوان حجاب اجباری را دیدهاند اما دم فرو بسته اند و برای تغییر آن عملی انجام ندادهاند و یا در اعتراض به آن سخنی نگفتهاند.
-و مهمتر از همه نظام حکمرانیای که منافع ملی را نادیده گرفته و زمینه را برای بروز و ظهور دو عامل فوق فراهم کرده است.
✅آن ماموران، بی گمان متهماند اما نباید متهمان اصلی تکثیر خشونت در جامعه ایران، و کسانی که با قانونگذاریها و بخشنامههای خود ماموران انتظامی و مردمان این سرزمین را در چنین موقعیتهایی قرار میدهند فراموش کنیم؛ نکند با متهمینی دست چندم برخورد شود و متهمین اصلی را به دست فراموشی بسپاریم.
✅ بی گمان موضعگیری برخی مقامهای دولتی از قبیل خانم ابتکار و وزیر کشور گامی روبه جلوست؛ اما اگر قرار است آنها اقدامی در این جهت انجام دهند باید کل فرایند منتهی به صحنههای دلخراش این فیلم را بررسی کنند؛ به گمانم پیش از آن ماموران و بیش از آنها، شاید خودشان و بسیاری از مسئولان و سیاستگذاران کشور نیز در جایگاه متهمین قرار گیرند. سیاستگذاران و مسئولانی که سیستم حکمرانی ناکارآمد، مجال سیاستگذاریهایی چنین ویرانگر را به آنها داده است که صحنههای دلخراش این فیلم تنها یکی از بیشمار پیامدهای ویرانگر آنها است.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋(سجاد فتاحی – جامعهشناس)
@governancesystems
✅ از روزگذشته فیلمی در فضای مجازی منتشر شده است، که از برخورد نامناسب ماموران انتظامی با گروهی از دختران این سرزمین حکایت دارد.
قصدم تبرئه ماموران حاضر در این صحنه نیست. اما سخنم این است که صحنههای دردناک این فیلم، پایان فرایندی است که اگر کل آن را در نظر نگیریم ممکن است جایگاه قربانی و متهم عوض شده و یا دستکم متهمینی دست چندم مورد مواخذه و تنبیه قرار گیرند.
✅ قوانین نوشته و نانوشته فراوانی جامعه ایران را به سمت فروپاشی و خشونت داخلی سوق میدهند؛ قوانینی که از منظر منافع ملی تهیه و تصویب نشدهاند، از مجلسی ملی بر نیامدهاند و تنها تامین کننده آمال و آرزوها و البته منافع اقتصادی و سیاسی عدهای قلیلاند. یکی از این قوانین، همین حجاب اجباری است.
✅ حجاب اجباری در تمامی سالهای گذشته در حال تکثیر خشونت، انباشت نفرت و افزایش تظاهر در جامعه ایران بوده است و گروهی بدون توجه به تبعات و هزینههای مادی و معنوی سنگین آن تنها بر اجرای آن پای فشردهاند؛ تا چند صباحی بیشتر ظاهر جامعه را منطبق بر آمال و آرزوهای غیر واقعی خود کنند؛ آمال و آرزوهایی که هر روز بیش از پیش دود میشوند و به هوا میروند.
✅ از نظر من، ماموران حاضر در فیلم، اگر نگوییم خود قربانیاند اما بیگمان متهمینی دست چندماند. برای شناسایی متهمین اصلی باید دوربین تصویر بردار این صحنههای رنج آور را گرداند و زمان را به عقب برد، تا امکان شناسایی متهمین اصلی فراهم شود؛ متهمینی که برخی از آنها عبارتند از:
-قانونگذاران و مسئولانی که در تمامی سالهای گذشته بدون توجه به تبعات ویرانگر حجاب اجباری، از آن دفاع کردهاند، برای آن بخشنامه نوشتهاند و اجرای آن را دستور دادهاند.
-نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی که بنا به ملاحظات گوناگون، اثرات و آسیبهای فراوان حجاب اجباری را دیدهاند اما دم فرو بسته اند و برای تغییر آن عملی انجام ندادهاند و یا در اعتراض به آن سخنی نگفتهاند.
-و مهمتر از همه نظام حکمرانیای که منافع ملی را نادیده گرفته و زمینه را برای بروز و ظهور دو عامل فوق فراهم کرده است.
✅آن ماموران، بی گمان متهماند اما نباید متهمان اصلی تکثیر خشونت در جامعه ایران، و کسانی که با قانونگذاریها و بخشنامههای خود ماموران انتظامی و مردمان این سرزمین را در چنین موقعیتهایی قرار میدهند فراموش کنیم؛ نکند با متهمینی دست چندم برخورد شود و متهمین اصلی را به دست فراموشی بسپاریم.
✅ بی گمان موضعگیری برخی مقامهای دولتی از قبیل خانم ابتکار و وزیر کشور گامی روبه جلوست؛ اما اگر قرار است آنها اقدامی در این جهت انجام دهند باید کل فرایند منتهی به صحنههای دلخراش این فیلم را بررسی کنند؛ به گمانم پیش از آن ماموران و بیش از آنها، شاید خودشان و بسیاری از مسئولان و سیاستگذاران کشور نیز در جایگاه متهمین قرار گیرند. سیاستگذاران و مسئولانی که سیستم حکمرانی ناکارآمد، مجال سیاستگذاریهایی چنین ویرانگر را به آنها داده است که صحنههای دلخراش این فیلم تنها یکی از بیشمار پیامدهای ویرانگر آنها است.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ یک خبر و چند پرسش
📢 وزارت بهداشت اعلام کرده است که سکته مغزی و قلبی عامل ۴۰ درصد از مرگومیرها در ایران است.
📢 مشاور معاون درمان وزارت بهداشت اعلام کرده است که «سازمان اورژانس کشور، دانشگاههای علوم پزشکی و وزارت بهداشت هماهنگیهای لازم را با یکدیگر انجام دادهاند تا اگر بیمار دچار سکته شد و پس از آن خانواده با اورژانس تماس گرفت، بیمارتا کمتر از ۹۰ دقیقه به مرکز درمانی آماده در حوزه سکته قلبی و مغزی منتقل شود.»
⭕️آیا وزارت بهداشت تا کنون مجموعه عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موثر بر ابتلای ایرانیان به سکته مغزی و قلبی را شناسایی کرده است؟
⭕️ چند درصد از بودجههای وزارت بهداشت صرف کاهش بیماری، از طریق کنترل مجموعه عوامل موثر بر بروز بیماریها و چند درصد آن صرف افزایش تعداد بیمارستانها، تختهای بیمارستانی، افزایش آمبولانسها و کاهش زمان رسیدن بیمار به بیمارستان شده است؟
✅ پاسخ این پرسشها، مشخص کننده میزان کارآمدی سیستم حکمرانی کشور در زمینه بهداشت است و به ما نقاط ضعف این سیستم را نشان خواهد داد؛ نقاط ضعفی که برطرف کردن آنها به شدت با حوزه اقتصاد سیاسی بیماری پیوند خورده است.
مطلب مرتبط: وزارت بهداشت، وزارت نیرو و اقتصاد سیاسی بیماری و مصرف https://news.1rj.ru/str/governancesystems/105).
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
📢 وزارت بهداشت اعلام کرده است که سکته مغزی و قلبی عامل ۴۰ درصد از مرگومیرها در ایران است.
📢 مشاور معاون درمان وزارت بهداشت اعلام کرده است که «سازمان اورژانس کشور، دانشگاههای علوم پزشکی و وزارت بهداشت هماهنگیهای لازم را با یکدیگر انجام دادهاند تا اگر بیمار دچار سکته شد و پس از آن خانواده با اورژانس تماس گرفت، بیمارتا کمتر از ۹۰ دقیقه به مرکز درمانی آماده در حوزه سکته قلبی و مغزی منتقل شود.»
⭕️آیا وزارت بهداشت تا کنون مجموعه عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موثر بر ابتلای ایرانیان به سکته مغزی و قلبی را شناسایی کرده است؟
⭕️ چند درصد از بودجههای وزارت بهداشت صرف کاهش بیماری، از طریق کنترل مجموعه عوامل موثر بر بروز بیماریها و چند درصد آن صرف افزایش تعداد بیمارستانها، تختهای بیمارستانی، افزایش آمبولانسها و کاهش زمان رسیدن بیمار به بیمارستان شده است؟
✅ پاسخ این پرسشها، مشخص کننده میزان کارآمدی سیستم حکمرانی کشور در زمینه بهداشت است و به ما نقاط ضعف این سیستم را نشان خواهد داد؛ نقاط ضعفی که برطرف کردن آنها به شدت با حوزه اقتصاد سیاسی بیماری پیوند خورده است.
مطلب مرتبط: وزارت بهداشت، وزارت نیرو و اقتصاد سیاسی بیماری و مصرف https://news.1rj.ru/str/governancesystems/105).
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
Telegram
Governance systems
✳ وزارت بهداشت، وزارت نیرو و اقتصاد سیاسی بیماری و مصرف ✳
🖋(سجاد فتاحی- جامعه شناس )
بازنشر
✅ نوع هدف گذاری نظام های حکمرانی، متغیری اساسی در تعیین رفتار و عملکرد آنهاست.
✅ در چند دهه گذشته هدف اصلی وزارت نیرو، تامین منابع برای مصارف آب و برق در حال رشد…
🖋(سجاد فتاحی- جامعه شناس )
بازنشر
✅ نوع هدف گذاری نظام های حکمرانی، متغیری اساسی در تعیین رفتار و عملکرد آنهاست.
✅ در چند دهه گذشته هدف اصلی وزارت نیرو، تامین منابع برای مصارف آب و برق در حال رشد…
✳️ کاهش سرمایه اجتماعی، هزینه عدم شفافیت در انتخاب شهردار
🖋(سجاد فتاحی – جامعهشناس)
@governancesystems
⭕️ توضیح: غلامحسین کرباسچی اعلام کرده است که هر 7 نامزد نهایی شهرداری تهران حاصل لابیگری است و گویا ملاک انتخاب شهردار کارآیی نبوده است. جدا از صحت و یا عدم صحت موضعگیری فوق، فرایند انتخاب شهردار جدید شهر تهران همانند کنارهگیری شهردار سابق، فرایندی غیر شفاف و آسیبزاست که میتواند منجر به کاهش سرمایه اجتماعی شورای شهر تهران و حتی انتخاب گزینهای نامناسب شود. متن زیر را برای ارائه در جای دیگری تهیه کرده بودم که بنا به دلایلی منتشر نشد اما به نظر میرسد حاوی نکاتی است که در صورت توجه شورای شهر به آنها میتواند هم به این شورا در جهت انتخاب گزینهای کارآمد کمک کند و هم بر سرمایه اجتماعی آن بیافزاید.
✅ مکانیزم انتخاب کنشگران کلیدی در سیستمهای حکمرانی، اثری مستقیم بر کارآمدی و سرمایه اجتماعی این سیستمها دارد. این مکانیزمها به هر میزان که از شفافیت و کارآمدی بیشتری برخوردار باشند منجر به انتخاب بهترین افراد ممکن برای نقشهای کلیدی و در نتیجه افزایش کارآمدی سیستمهای حکمرانی خواهند شد.
✅ جدا از پرسشها و ابهامهای فراوانی که استعفای محمد علی نجفی در افکار عمومی ایجاد کرده است و شورای شهر در عمل به یکی از شعارهای خود که همانا شفافیت است باید نسبت به پاسخگویی دقیق به این پرسشها و رفع ابهامهای ایجاد شده در رابطه با آن اقدام کند. این شورا در شرایط کنونی در موقعیتی قرار گرفته است که میتواند از طریق طراحی و اعلام شفاف سازوکاری سه مرحله ای برای انتخاب شهردار جدید تهران، گامی در جهت افزایش کارآمدی و شفافیت در شهرداری بردارد.
1️⃣ در گام نخست شورای شهر باید با تدوین مجموعه شاخصی دقیق و قابل سنجش، به صورت کمی یا کیفی، که مبین ویژگیهایی است که شهردار پایتخت ایران برای اداره بهینه امور باید از آن برخوردار باشد، طی فراخوانی عمومی از کلیه گروهها و جریانهای سیاسی و حتی افراد حقیقی که تصور می کنند با این مجموعه شاخص منطبق هستند بخواهد که وارد فرایند انتخاب شهردار جدید تهران شده و یا نامزدهای خود را برای تصدی این نقش معرفی کنند.
2️⃣ در گام بعد این شورا با انتخاب تیمی از متخصصینی معتبر و صاحب سرمایه اجتماعی، در حوزههای گوناگون، از جامعهشناسی و اقتصاد گرفته تا مطالعات شهری، فرایند ارزیابی نامزدها با توجه به شاخصهای تعیین شده را به آنها واگذار کند.
3️⃣ در نهایت نیز شورای شهر نتیجه ارزیابیهای انجام شده توسط این تیم و نمره هر فرد با توجه به شاخصهای طرح شده را به صورت شفاف اعلام کرده و گزینه نهایی را از بین سه گزینه نخست، از طریق رایگیری انتخاب نماید.
✅ این سازوکار از یک سو احتمال انتخاب شایستهترین فرد ممکن برای تصدی این نقش کلیدی را افزایش خواهد داد و از سوی دیگر گامی است در جهت تامین بیشینه منافع ملی و عملی شدن شعارهایی چون شایستهسالاری و شفافیت که از شعارهای اساسی نمایندگان کنونی شورای شهر در ایام انتخابات بوده است. حتی اگر با گزینه های نهایی انتخاب شده نیز از سوی نهادهای دیگر مخالفت شود بواسطه شفافیت مکانیزم هزینه آن بر عهده شورای شهر نخواهد بود.
✅ همانطور که موضعگیری کرباسچی نیز نشان میدهد ادامه روند کنونی در انتخاب شهردار، تنها تضادها را تشدید نموده و کاهنده سرمایه اجتماعی شورای شهر و در سطحی کلانتر اصلاحطلبان است.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋(سجاد فتاحی – جامعهشناس)
@governancesystems
⭕️ توضیح: غلامحسین کرباسچی اعلام کرده است که هر 7 نامزد نهایی شهرداری تهران حاصل لابیگری است و گویا ملاک انتخاب شهردار کارآیی نبوده است. جدا از صحت و یا عدم صحت موضعگیری فوق، فرایند انتخاب شهردار جدید شهر تهران همانند کنارهگیری شهردار سابق، فرایندی غیر شفاف و آسیبزاست که میتواند منجر به کاهش سرمایه اجتماعی شورای شهر تهران و حتی انتخاب گزینهای نامناسب شود. متن زیر را برای ارائه در جای دیگری تهیه کرده بودم که بنا به دلایلی منتشر نشد اما به نظر میرسد حاوی نکاتی است که در صورت توجه شورای شهر به آنها میتواند هم به این شورا در جهت انتخاب گزینهای کارآمد کمک کند و هم بر سرمایه اجتماعی آن بیافزاید.
✅ مکانیزم انتخاب کنشگران کلیدی در سیستمهای حکمرانی، اثری مستقیم بر کارآمدی و سرمایه اجتماعی این سیستمها دارد. این مکانیزمها به هر میزان که از شفافیت و کارآمدی بیشتری برخوردار باشند منجر به انتخاب بهترین افراد ممکن برای نقشهای کلیدی و در نتیجه افزایش کارآمدی سیستمهای حکمرانی خواهند شد.
✅ جدا از پرسشها و ابهامهای فراوانی که استعفای محمد علی نجفی در افکار عمومی ایجاد کرده است و شورای شهر در عمل به یکی از شعارهای خود که همانا شفافیت است باید نسبت به پاسخگویی دقیق به این پرسشها و رفع ابهامهای ایجاد شده در رابطه با آن اقدام کند. این شورا در شرایط کنونی در موقعیتی قرار گرفته است که میتواند از طریق طراحی و اعلام شفاف سازوکاری سه مرحله ای برای انتخاب شهردار جدید تهران، گامی در جهت افزایش کارآمدی و شفافیت در شهرداری بردارد.
1️⃣ در گام نخست شورای شهر باید با تدوین مجموعه شاخصی دقیق و قابل سنجش، به صورت کمی یا کیفی، که مبین ویژگیهایی است که شهردار پایتخت ایران برای اداره بهینه امور باید از آن برخوردار باشد، طی فراخوانی عمومی از کلیه گروهها و جریانهای سیاسی و حتی افراد حقیقی که تصور می کنند با این مجموعه شاخص منطبق هستند بخواهد که وارد فرایند انتخاب شهردار جدید تهران شده و یا نامزدهای خود را برای تصدی این نقش معرفی کنند.
2️⃣ در گام بعد این شورا با انتخاب تیمی از متخصصینی معتبر و صاحب سرمایه اجتماعی، در حوزههای گوناگون، از جامعهشناسی و اقتصاد گرفته تا مطالعات شهری، فرایند ارزیابی نامزدها با توجه به شاخصهای تعیین شده را به آنها واگذار کند.
3️⃣ در نهایت نیز شورای شهر نتیجه ارزیابیهای انجام شده توسط این تیم و نمره هر فرد با توجه به شاخصهای طرح شده را به صورت شفاف اعلام کرده و گزینه نهایی را از بین سه گزینه نخست، از طریق رایگیری انتخاب نماید.
✅ این سازوکار از یک سو احتمال انتخاب شایستهترین فرد ممکن برای تصدی این نقش کلیدی را افزایش خواهد داد و از سوی دیگر گامی است در جهت تامین بیشینه منافع ملی و عملی شدن شعارهایی چون شایستهسالاری و شفافیت که از شعارهای اساسی نمایندگان کنونی شورای شهر در ایام انتخابات بوده است. حتی اگر با گزینه های نهایی انتخاب شده نیز از سوی نهادهای دیگر مخالفت شود بواسطه شفافیت مکانیزم هزینه آن بر عهده شورای شهر نخواهد بود.
✅ همانطور که موضعگیری کرباسچی نیز نشان میدهد ادامه روند کنونی در انتخاب شهردار، تنها تضادها را تشدید نموده و کاهنده سرمایه اجتماعی شورای شهر و در سطحی کلانتر اصلاحطلبان است.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ «ناتوانی در گفتگو یا ناتوانی در بنیانگذاری»
نقدی بر متن «ناتوانی در گفتگو؛ از امیر کبیر تا شیخ شجاع»
🖋 (سجاد فتاحی)
تقدیم به استاد گرامیم محسن رنانی
@governancesystems
⭕️ توضیح: این متن را پس از انتشار مطلبی از استاد عزیزم محسن رنانی با عنوان «ناتوانی در گفتگو؛ از امیرکبیر تا شیخ شجاع» نوشتم و برای ایشان ارسال کردم؛ اکنون که لطف کردهاند نقد را مطالعه نموده و اجازه انتشار آن را دادهاند، آن را به صورت عمومی منتشر میکنم.
به نظرم ایده مرکزی طرح شده در آن متن، که هسته مرکزی سخنرانیها و مطالب منتشر شده از محسن رنانی در چند مدت اخیر نیز هست، ایدهای قابل نقد است؛ که بواسطه حوزه گسترده اثرگذاری شخصیتی چون ایشان بر اهمیت نقد آن نیز افزوده میشود؛ چرا که اگر علت اصلی گشوده نشدن گره توسعه در ایران را به اشتباه شناسایی کنیم؛ ممکن است در شرایطی که زمینه برای گشودن این گره فراهم میشود بر عواملی تاکید کنیم که خود متغیر وابسته بودهاند و تلاش در جهت بهبود وضعیت آنها اثر چندانی در گشودن گره نخواهد داشت.
در یکی از آخرین گفتگوهای محسن رنانی که در کانال شخصی ایشان نیز منتشر شده است، بیان کردهاند که «تحول در آموزش و پرورش نیازمند عزم سیاسی است»؛ برداشت من از این سخن رنانی این است که بهبود وضعیت رشد و پرورش کودکان ایرانی که دغدغه ارزشمند وی در چند سال اخیر است، تحت تاثیر متغیری سیاسی است؛ اگر این برداشت من از صحبت ایشان صحیح باشد، همین سخن میتواند نقدی بر ایده مرکزی رنانی مبنی بر توسعه نیافتگی ایران بواسطه عدم رشد در دوران کودکی و نیاموختن برخی مهارتها از جمله گفتگو در این دوران باشد.
برای آنانی که حوصله مطالعه متنی در حدود 3700 کلمه را ندارند ایده مرکزی آن را میتوان در 58 کلمه اینگونه خلاصه کرد که: راز فروبستگی توسعه در ایران، نه ناتوانی ما ایرانیان در گفتگو که از قضا تاریخ گواه آن است که از بسیاری از ملل توسعه یافته کنونی در آن تواناتریم، بلکه ناتوانی ما در بنیانگذاری سیستمهای حکمرانی کارآمد پس از فروپاشی سیستمهای حکمرانی ناکارآمد است؛ سیستم هایی که راز پرورش کودکانی توانا را نیز باید در آنها جستجو کرد.
برای مطالعه متن کامل به لینک زیر مراجعه کنید.
https://goo.gl/3TuDYv
نقدی بر متن «ناتوانی در گفتگو؛ از امیر کبیر تا شیخ شجاع»
🖋 (سجاد فتاحی)
تقدیم به استاد گرامیم محسن رنانی
@governancesystems
⭕️ توضیح: این متن را پس از انتشار مطلبی از استاد عزیزم محسن رنانی با عنوان «ناتوانی در گفتگو؛ از امیرکبیر تا شیخ شجاع» نوشتم و برای ایشان ارسال کردم؛ اکنون که لطف کردهاند نقد را مطالعه نموده و اجازه انتشار آن را دادهاند، آن را به صورت عمومی منتشر میکنم.
به نظرم ایده مرکزی طرح شده در آن متن، که هسته مرکزی سخنرانیها و مطالب منتشر شده از محسن رنانی در چند مدت اخیر نیز هست، ایدهای قابل نقد است؛ که بواسطه حوزه گسترده اثرگذاری شخصیتی چون ایشان بر اهمیت نقد آن نیز افزوده میشود؛ چرا که اگر علت اصلی گشوده نشدن گره توسعه در ایران را به اشتباه شناسایی کنیم؛ ممکن است در شرایطی که زمینه برای گشودن این گره فراهم میشود بر عواملی تاکید کنیم که خود متغیر وابسته بودهاند و تلاش در جهت بهبود وضعیت آنها اثر چندانی در گشودن گره نخواهد داشت.
در یکی از آخرین گفتگوهای محسن رنانی که در کانال شخصی ایشان نیز منتشر شده است، بیان کردهاند که «تحول در آموزش و پرورش نیازمند عزم سیاسی است»؛ برداشت من از این سخن رنانی این است که بهبود وضعیت رشد و پرورش کودکان ایرانی که دغدغه ارزشمند وی در چند سال اخیر است، تحت تاثیر متغیری سیاسی است؛ اگر این برداشت من از صحبت ایشان صحیح باشد، همین سخن میتواند نقدی بر ایده مرکزی رنانی مبنی بر توسعه نیافتگی ایران بواسطه عدم رشد در دوران کودکی و نیاموختن برخی مهارتها از جمله گفتگو در این دوران باشد.
برای آنانی که حوصله مطالعه متنی در حدود 3700 کلمه را ندارند ایده مرکزی آن را میتوان در 58 کلمه اینگونه خلاصه کرد که: راز فروبستگی توسعه در ایران، نه ناتوانی ما ایرانیان در گفتگو که از قضا تاریخ گواه آن است که از بسیاری از ملل توسعه یافته کنونی در آن تواناتریم، بلکه ناتوانی ما در بنیانگذاری سیستمهای حکمرانی کارآمد پس از فروپاشی سیستمهای حکمرانی ناکارآمد است؛ سیستم هایی که راز پرورش کودکانی توانا را نیز باید در آنها جستجو کرد.
برای مطالعه متن کامل به لینک زیر مراجعه کنید.
https://goo.gl/3TuDYv
Telegraph
«ناتوانی در گفتگو یا ناتوانی در بنیانگذاری»
نقدی بر متن «ناتوانی در گفتگو؛ از امیر کبیر تا شیخ شجاع» (سجاد فتاحی) درود بر استاد عزیزم به تازگی متنی را با عنوان «ناتوانی در گفتگو؛ از امیرکبیر تا شیخ شجاع» منتشر نمودهاید که حاوی نکاتی آموزنده و انذارهایی هوشمندانه است که باید با دقت از سوی سران نظام…
⚠️ همانطور که مقابله با ویدئو و ماهواره به سرانجامی نرسید و تنها هزینه های سنگینی را بر کشور تحمیل کرد، فیلتر تلگرام نیز به جایی نخواهد رسید، سیستم های حکمرانی ناکارآمد به جای حل مساله، صورت مساله را پاک می کنند و فیلتر تلگرام نیز یکی از این موارد است. مطالب کانال سیستم های حکمرانی به صورت همزمان بر روی وبلاگ های زیر نیز منتشر می شود:
http://apathtoliberation.blog.ir/
http://socialsystems.blog.ir/
http://apathtoliberation.blog.ir/
http://socialsystems.blog.ir/
apathtoliberation.blog.ir
راهی به رهایی
هر انسان در جستجوی راهی به رهایی است؛ راهی که پایانی ندارد