ایران‌نامه – Telegram
ایران‌نامه
1.6K subscribers
58 photos
70 videos
8 files
376 links
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعه‌شناسی هستم. ایران‌نامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
Download Telegram
ایران، سدۀ نو، نظم نو، قانون نو
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

در مرز پایان یک سده و آغاز سده‌ای نو ایستاده‌ایم.
وضعیت ایران در پایان سدۀ چهاردهم خورشیدی از منظر شاخص‌های محیط‌زیستی، اقتصادی، اجتماعی و حکمرانی در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه و جهان، وضعیتی نامناسب است (برای گزارشی دربارۀ وضعیت پایداری ایران اینجا را ببینید)؛ ما با محیط‌زیستی فرسوده، اقتصادی ورشکسته، و جامعه‌ای سرخورده به سدۀ جدید پا می‌گذاریم.
اگرچه می‌توان عوامل درونی و بیرونی گوناگونی را برای توضیح این وضعیت و شکست‌ها و ناکامی‌های سدۀ گذشته برشمرد؛ اما به گمانم دو دلیل از همه مهمترند:
نخست قوانین اساسی نامناسب، که بواسطۀ بی‌توجهی به پی‌سنگ‌ها و بنیان‌هایی که یک قانون اساسی کارآمد باید بر آنها مبتنی باشد؛ قوانینی بوده‌اند که از دل آنها استبداد، سرکوب، کودتا، انقلاب، تورم و جنگ زاده شده‌ است.
دومین عامل، معماری و طراحی نظام‌های سیاسی پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ است؛ که خود زادۀ علت نخست‌ است. این نظام‌ها بواسطۀ برخوردار نبودن از ویژگی‌هایی چون، شفافیت، پاسخ‌گویی، توازن و تفکیک قوا و... اصول مثبت موجود در قوانین اساسی را نیز بی‌اثر و تعطیل کرده‌اند.
طنز تلخ داستان سدۀ پیش آن است که قانون اساسی و نظام سیاسی برآمده از انقلاب ۱۳۵۷، که زادۀ ناکارآمدی‌های نظم سیاسی پیشین بود، به مراتب ناکارآمدتر و نامناسب‌تر از قانون اساسی مشروطه و نظام پهلوی بود؛ تفاوت آن قانون و نظام سیاسی و این قانون و نظام سیاسی را می‌توان در جایگاه ایران در منطقه و جهان در امروز و دیروز دید.
سایر شکست‌ها و تلخ‌کامی‌های این سده برآمده از دو عامل بنیادین فوق است.
بدون توجه به این عوامل، نادیده گرفتن آنها در تحلیل و عدم تغییر آنها، سدۀ نو تکرار تلخ سدۀ گذشته خواهد بود در ظاهری جدید.
بر این اساس است که در ساعات، روزها، هفته‌ها و ماه‌های نخستین این سده باید خواست بازنگری قانونِ اساسی و بازآرایی نظام سیاسی را به خواستی عمومی تبدیل کرد، دربارۀ آن سخن گفت، بدیل‌های قانون اساسی و نظام سیاسی کنونی را طرح کرد و برای فرصتی آماده شد که دیر یا زود از راه خواهد رسید و فرصتی برای بنیان‌گذاری دوباره است:
بنیان‌گذاری قانونِ نو و نظمِ سیاسیِ نو در سده‌ای نو.

نوروز بر همۀ دوستداران آن فرخنده باد.

مطالب‌ مرتبط
پی‌سنگ‌های قانون اساسی

#سده_پانزدهم
#نوروز
#ایران #پایداری #قانون_اساسی
#بازنگری_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
نفت و توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی
(پی‌سنگ یازدهم قانون اساسی)
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
یکی از عوامل مهم و اساسی در کارآمدی نظام‌های حکمرانی، طراحی آنها به گونه‌ای است که در گذر زمان، توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی حفظ شود؛ یعنی دولت نتواند با انباشت منابع گوناگون اقتصادی و سیاسی، قدرت خود را به‌گونه‌ای افزایش دهد که جامعۀ مدنی را تحت سلطه و استیلای خود در آورده و ساختار اجتماعی و سیاسی را به سمت الگویی استبدادی هدایت نماید.
در سدۀ گذشته نوع خاص تزریق درآمدهای نفتی به نظام‌های سیاسی ایران (در این زمینه تفاوت چندانی بین دوران پهلوی و جمهوری اسلامی وجود ندارد)، سبب افزایش قابل ملاحظۀ قدرت و استقلال این نظام‌ها در برابر جامعۀ مدنی شد. هنگامی هم که توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی به نفع دولت از بین برود، دولت‌ها عموماً جامعۀ مدنی را که مزاحم اجرای بی‌دردسر سیاست‌های خود می‌دانند سرکوب نموده و خود را از نعمت شنیدن صدای اعتراض آن در زمان مناسب بی‌بهره می‌کنند؛ اما این اعتراض‌ها و نارضایتی‌ها در زیرپوست جامعه گسترش یافته و به‌یکباره با تکانه و بحرانی سر باز نموده و تبدیل به شورش‌ها یا انقلاب‌های اجتماعی- سیاسی می‌شوند. از این منظر است که در طراحی نظام‌های حکمرانی، وابستگی اقتصادی دولت به جامعه و حفظ توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی موضوعی مهم و اساسی است؛ که در سدۀ گذشته نوع خاص تزریق درآمدهای نفتی به ساختار اقتصادی- سیاسی ایران مانعی مهم بر سر راه آن بوده است.
از منظر توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی در ایران می‌توان بسیاری از کنش‌های اصلاح‌طلبان ایرانی در سدۀ گذشته را مورد نقد قرار داد، چرا که بر خلاف شعارهای این جریان سیاسی، برآیند کنش‌های آنها در زمان حضور در قدرت، به افزایش قدرت دولت و نظام سیاسی در برابر جامعۀ مدنی ایران منجر شده است؛ و به همین دلیل، بواسطۀ ضعف نظری، ناخواسته مسیر اصلاح در ایران را مسدود کرده‌اند. این موضوعی است که در فرصتی دیگر باید به آن پرداخته شود.
بر این اساس یکی از پی‌سنگ‌هایی که در بازنویسی قانون اساسی باید مورد توجه قرار گیرد، «حفظ توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی» و بر آن اساس طراحی سازوکاری برای تزریق درآمدهای نفتی، و البته سایر درآمدهای مشابه، به اقتصاد و نظام سیاسی ایران به‌گونه‌ای است که این درآمدها سبب برهم خوردن توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی در ایران نشود.

مطالب مرتبط
پی‌سنگ‌های قانون اساسی

#نفت
#جامعه_مدنی
#ایران #پایداری #حکمرانی #قانون_اساسی
#پی_سنگ_های_قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
قانون اساسی، فراگیر یا انحصارگرا؟
(پی‌سنگ دوازدهم قانون اساسی)
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
یکی از پرسش‌های اساسی برای مشخص نمودن اینکه یک قانونِ اساسی، سرنوشتی نیکو برای ساکنان یک سرزمین رقم می‌زند و موجبات شادکامی آنها را فراهم می‌کند یا خیر این پرسش است:
قانونِ اساسی، فراگیر و کثرت‌گراست یا استبدادی و انحصارگرا؟
«دارون عجم‌اوغلو» و «جیمز رابینسون» در کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟»، ریشۀ ثروت و فقر کشورها و پیروزی یا فروپاشی آنها را نه به موقعیت جغرافیایی، نه به جهل رهبران سیاسی و نه به فرهنگ و دین حاکم بر آنها ارتباط نمی‌دهند؛ آنها اگرچه نقش این عوامل را نادیده نمی‌گیرند اما معتقدند که این نوعِ نهادهای سیاسی و اقتصادی موجود در کشورهاست که سرنوشت آنها را رقم می‌زند.
به ساده‌ترین بیان، نهادهای یک کشور، قواعد بازی در آن سرزمینند و یکی از مهمترین این نهادها و بزرگ‌ترین قاعدۀ بازی قانون اساسی است.
اگر قواعد بازی سیاسی و اقتصادی در یک کشور امکان مشارکت و بازی در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی را برای تمامی مردمان آن سرزمین فراهم کنند آنها را نهادهای فراگیر یا کثرت‌گرا و اگر این نهادها به گونه‌ای باشند که تنها امکان بازیگری در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی را برای عده‌ای محدود ایجاد نمایند آنها را نهادهای انحصارگرا، استبدادی یا استثماری می‌نامیم.
بر این اساس در یک کشور سه حالت وجود دارد:
یا نهادهای اقتصادی و سیاسی فراگیر حاکمند
یا نهادهای سیاسی و اقتصادی انحصارگرا، استبدادی و استثماری سلطه دارند
یا ترکیبی از هر دو که در نهایت به یکی از دو قطب بالا می‌رسند.
از این منظر مسئلۀ اساسی ایران در سدۀ چهاردهم آن بود که در چنبرۀ نهادها و قوانین اساسی انحصارگرا و استثماری گرفتار بود و انقلاب ۱۳۵۷ و قانون اساسی و نظام سیاسی برآمده از آن هم نه تنها این مسئله را حل نکرد بلکه بر ابعاد آن به‌گونه‌ای بیمارگونه افزود.
قانون اساسی جمهوری اسلامی، ماهیتا پرورش دهندۀ نهادهای سیاسی استبدادی و مطلقه و نهادهای اقتصادی استثماری است و این یکی از مهمترین دلایل وضعیت ناگوار ایران در دهه‌های پایانی سدۀ چهاردهم بود.
بر این اساس در سدۀ پانزدهم باید قاعدۀ بازی و قانون اساسی را به‌گونه‌ای نوشت که
این قانون، به عنوان مهمترین نهاد و اصلی‌ترین قاعدۀ بازی در این سرزمین، مشوق و حامی نهادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر باشد و امکان رشد نهادهای سیاسی و اقتصادی، انحصارگرا، استبدادی و استثماری را در نظر و عمل محدود نماید.
این پی‌سنگ دوازدهم قانون اساسی است.

مطالب مرتبط
پی‌سنگ‌های قانون اساسی

#ایران #پایداری #حکمرانی #قانون_اساسی
#دارون_عجم_اوغلو
#جیمز_رابینسون
#چرا_ملت_ها_شکست_میخورند؟
#پی_سنگ_های_قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
در ستایش امید
(ششم فرودین‌ماه روز امید فرخنده‌ باد)
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

ابوریحان بیرونی در کتاب اثرهای مانده از سده‌های گذشته (آثارالباقیه عن‌ القرون الخالیه) دربارۀ ششم فروردین ماه نوشته است: «۶ فروردین ، نوروز بزرگ است و نزد ایرانیان جشن بزرگ می‌باشد. گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید. زرتشتیان می‌گویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین، سعادت قسمت می‌کنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز روز امید می‌گويند.»
شاید سخن گفتن از «امید» آن‌هم در زمانه‌ای که «ناامیدی» سکۀ رایج بازار است، اندکی مضحک باشد؛ اما به گمانم این شرایط ماندگار نیست و جامعۀ ایرانی در شرایط سکون پیش از طوفان خود است؛ و به زودی امید به توانایی خود برای تغییرِ شرایطِ کنونی در جامعه زنده خواهد شد.
«امید» در سیاه‌ترین و سردترین ایام تاریخ این سرزمین، آتشِ رسیدن فردایی نو و بهتر را در دل ساکنان آن گرم و روشن نگاه داشته است؛ اما برای آنکه امید تبدیل به مفهومی مبتذل نشود؛ آنگونه که برخی آن را به ابتذال کشیده‌اند باید به دو پرسش پاسخ گفت:
از چه چیز باید ناامید بود؟
و به چه چیز باید امید بست؟
تصور می‌کنم راز یأس و ناامیدی بزرگی که در شرایط کنونی، جامعۀ ایران را در بر گرفته است آن است که ما سال‌ها و دهه‌ها به منبع ناامیدی خود امید بستیم و هربار ناامیدتر از گذشته بازگشتیم؛ اما اکنون با این واقعیت سخت روبرو شده‌ایم که دیگر نمی‌توان و نباید به منبع ناامیدی امید بست؛ بعد از گذر از این مرحله است که منابع اصلی امید را خواهیم یافت و جامعۀ ایرانی از سکون، یأس و افسردگی کنونی خارج خواهد شد.
باور کنیم که امید در حال زاده شدن است!
بنگریم به زنان و دخترانی که در هیچ برهه‌ای از تاریخ این سرزمین اینچنین توانمند و آگاه نبوده‌اند و بزرگترین عاملان تغییر در آیندۀ ایرانند
بنگریم به نسلی که پرسش‌های بزرگ دارد و پاسخ‌های کهنۀ دیروز، او را دیگر قانع نخواهد کرد
بنگریم به «ایدۀ ایران» که به گمانم هیچگاه در تاریخ این سرزمین چنین پویا نبوده است
اگر به همۀ اینها و بسیاری چیزهای دیگر که بیانگر حرکت‌هایی بزرگ در آیندۀ این سرزمینند بنگریم
و مهم‌تر از همه به توانایی خود برای پایان دادن به این فصلِ سرد ایمان بیاوریم
امید زاده خواهد شد.
روز امید بر همۀ ایرانیان فرخنده باد.
#ششم_فروردین
#امید
#ابوریحان_بیرونی
#سجاد_فتاحی
بزرگترین علت ناکامی اصلاحات در ایران
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
به گمانم عجم‌اوغلو و رابینسون در کتاب ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی به یکی از اصلی‌ترین علل ناکامی اصلاحات در ایران اشاره کرده‌اند.
انقلابیون دیروز که سران اصلاح‌طلب امروز هستند جامعه را بواسطهٔ انقلابی ناکام در بنیان‌گذاریِ صحیح، از انقلاب می‌ترسانند و به این ترتیب مهمترین ابزار تغییر وضع موجود را از جامعه می‌گیرند؛ و خواسته یا ناخواسته به استمرار وضع کنونی کمک می‌کنند. ترس از انقلاب بزرگترین علت ناکامی اصلاحات در ایران است‌.
#عجم_اوغلو
#رابینسون
#ریشه‌های_اقتصادی_دیکتاتوری_و_دموکراسی
#تهدید_انقلاب
#ناکامی_اصلاحات
#سجاد_فتاحی
آری یا نه؟ همچنان مسئله همین است!
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸، پدران ما آرایی را به صندوق‌ها ریختند که اثر آن تا به امروز ادامه دارد.
بخش قابل توجهی از آنانی که رأی «آری» به «جمهوری اسلامی» دادند به یقین نمی‌دانستند که به چه چیز رأی می‌دهند؛ چرا که جمهوری اسلامی در آن زمان نه قانون اساسی داشت و نه طراحی و معماری نظام سیاسی‌ای که قرار بود این قانون اساسی را پیاده‌سازی و اجرا کند مشخص شده بود؛ و همین، یعنی ندانستن اینکه به چه چیز رأی «آری» می‌دهیم کافی بود تا بدانند که باید به آن «نه» گفت؛ گرچه خودِ همین نام نیز به تنهایی دلایل فراوانی برای نه گفتن دارد؛ اما ۲۰ میلیون و ۲۸۶ هزار و ۳۵۳ نفر به آن آری گفتند.
۴۳ سال از آن روز گذشته است و امروز دیگر ما می‌دانیم که جمهوری اسلامی چیست، معماری و طراحی نظام سیاسی و حکمرانی برخاسته از قانون اساسی آن چگونه است، سطح کارآمدی و ظرفیت این نظام سیاسی برای حل مسائل ایران تا چه اندازه است، و نتیجۀ عملکرد آن در حوزه‌های اجتماعی، محیط‌زیستی، اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی نیز در پیش‌رویمان است.
همۀ اینها کافی است تا آگاهانه به جمهوری اسلامی «نه» بگوییم.
اما مهمتر از این نه، بدیلی است که باید برای این نظام سیاسی و قانون اساسی آن یافت و آیندۀ ایران را بر آن بنا کرد. پدرانمان یک بار در سال ۱۳۵۸ به نظام سیاسی پیشین، بدون آنکه بدانند جایگزین آن چیست «نه» گفتند؛ و همین تجربه باید برای ما کافی باشد که نه گفتن به تنهایی کافی نیست.
برای ساختن آیندۀ ایران در مواجهه با جمهوری اسلامی باید دو چیز را کنترل کرد، نخست «ترس» و دیگری «خشم»؛ ترس را باید کنترل کرد و بر آن غلبه نمود تا بدون لکنت زبان بگوییم که با این نظام سیاسی بواسطۀ نقص‌ها و ضعف‌های فراوان موجود در آن و بواسطۀ آنچه که بر سر ایران و ایرانیان آورده است مخالفیم؛ و «خشم» را باید کنترل کرد، چرا که خشم آتشی است که همه‌چیز را خواهد سوخت، حتی فردای ایران را.
رأی من به جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن «نه» است و دلایل این نه را از منظر معماری نظام حکمرانی در کتاب ایران و مسئلهٔ پايداری نوشته‌ام.
شما هم اگر دوست داشتید در مورد دلایل موافقت یا مخالفت خود با جمهوری اسلامی بگویید و بنویسید.
#ايران #پایداری #قانون_اساسی
#جمهوری_اسلامی
#حکمرانی #ظرفیت_حکومت
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
پایان یک رؤیا
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

امروز ۱۲ فرودین است، روزی که نتیجۀ «همه‌پرسی جمهوری اسلامی» اعلام شد و بر آن اساس بخش قابل توجهی از ایرانیان به این نظام سیاسی «آری» گفتند.
در آذرماه ۱۳۵۸ هم قانون اساسی جمهوری اسلامی از طریق یک همه‌پرسی دیگر به رأی گذاشته شد و در آن نیز با رأی موافق حدود ۱۵ میلیون و ۶۸۰ هزار نفر از ایرانیان این قانون اساسی به تصویب رسید.
نتایج این همه‌پرسی‌ها، در واقع نقطۀ پایانی بود بر رؤیای افزایش کارآمدی نظم سیاسی جدید در مقایسه با نظام سیاسی پیشین؛ چرا که نتیجۀ آنها، قانون اساسی‌ و نظام‌ سیاسی‌ای را بر سرنوشت ایرانیان حاکم کرد که بخاطر ضعف‌ها و نقص‌هایی بنیادین، نه تنها از کارآمدی و ظرفیت لازم برای حل و فصل مسائل ایران در جهان امروز برخوردار نیست بلکه خود مسئله‌ساز و بحران‌زاست.
برخی از این ضعف‌ها که در قالب سلسله‌ مطالبی با عنوان پی‌سنگ‌های قانون اساسی به آنها پرداخته شده است و نیازی به شرح و بسط دوبارۀ آنها نیست این مواردند:
- تبعیض نظام‌مند دینی و مذهبی
- تبعیض نظام‌مند نسبت به زنان در مقایسه با مردان
- عدم توجه به اصل تفکیک قوا در عمل
- عدم استقلال قوۀ قضائیۀ
- مکانیزم‌ها و سازوکارهای ناکارآمد برای حل بدون تنش مسئلۀ جانشینی
- عدم توجه به اصل توازن قوا در عمل و قرار گرفتن قوای سه‌گانۀ کشور ذیل یک نهاد فرادست در نظام سیاسی.
- نادیده گرفتن اصل ضرورت زیستنِ انسانِ ایرانی در چهارچوب محدودیت‌های محیط‌زیستی ایران، که باعث ایجاد ناپایداری‌ها و بحران‌های بزرگ محیط‌زیستی در ایران شده است.
- برهم خوردن توازن قدرت بین دولت (به معنای عام) و جامعۀ مدنی، به نفع دولت؛ بواسطۀ شکل خاص تزریق درآمدهای نفتی به ساختار اقتصادی و سیاسی ایران
- انحصارگرا بودن نظام سیاسی و قانون اساسی
ریشه‌های هر یک از بحران‌های ایران در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، محیط‌زیستی و سیاست داخلی و خارجی را می‌توان در یک یا چند عامل فوق یافت؛ عوامل و ضعف‌هایی که عدم توجه به آنها ایده‌هایی چون «اصلاح تدریجی و گام‌به‌گام» و «بهبود از طریق موفقیت‌های کوچک» را در جمهوری اسلامی ناکام گذارده و تنها سبب از دست رفتن فرصت و تعمیق بحران‌ها می‌شود.
اولین گام برای بهبود شرایط ایران، گردآمدن ایرانیان (فارغ از دسته‌بندی‌هایی چون اصول‌گرا، اصلاح‌طلب و برانداز) حول خواست «بازنویسی قانون اساسی و بازنگری در نظام سیاسی»، طرح پیشنهادها در این زمینه و حرکت به سوی عملی کردن این خواست به‌گونه‌ای خشونت‌پرهیز است.

مطالب مرتبط
پی‌سنگ‌های قانون اساسی

#دوازدهم_فروردین
#جمهوری_اسلامی
#ايران #پایداری #حکمرانی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
نمی‌دانم از بداقبالی تاریخِ ماست یا بزرگی سخن حافظ، که این بیت، در گذر قرن‌ها همچنان تازه است...
و گویی آنان که مردمان این سرزمین را در آغاز هر ماه رمضان با تهدید مورد خطاب قرار می‌دهند که روزه‌خواران را چنین و چنان می‌کنیم و در دل‌ها نفرت می‌کارند از سرنوشت محتسبان تاریخ درسی نیاموخته‌اند.

#رمضان
#حافظ
#سجاد_فتاحی
https://news.1rj.ru/str/SIAGS
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایران، سرشار از چنين زیبایی‌ها و فرصت‌هایی است که اگر از دریچهٔ تنگ ایدئولوژی به آنها ننگریم هر یک پشتوانه‌ای برای شناساندن بهتر ایران در جهان و شکوفایی اقتصادی این سرزمین است.
در دهه‌های گذشته هموطنان یارسان را که از ایرانی‌ترین ایرانیان هستند آزرده‌اند و آنها را همچون پیروان سایر ادیان و مذاهب ایرانی از بدیهی‌ترین حقوق خود محروم کرده‌اند؛ اما عمر این تبعیض‌ها روبه پایان است و ایران در حال تبدیل شدن به همان رویائی است که بود:
سرزمینی برای همهٔ ايرانيان.
#ایران
#یارسان
#نه_به_تبعیض‌_مذهبی
#نه_به_تبعیض_دینی
#سجاد_فتاحی
Audio
میانکاله، قربانی بعدی توهم، جهل و رانت

محسن رنانی در شانزدهم دی‌ماه ۱۴۰۰ متنی را منتشر کرد با عنوان «هرمز کیش، قشم مات؟» چکیده و جان کلام او در آن متن این بود که میراث طبیعی و تاریخی ایران قربانی اتحاد نامقدس «توهم، جهل و رانت» در نظام تدبیر ایران شده است؛ و اگر با «اتحادهای مقدس میهنی» در برابر آن نایستیم «برای نسل‌های آیندۀ کشور، آینده‌ای باقی نخواهد ماند».
به نظرم داستان امروز میانکاله نیز همان است؛ و کافی است در آن متن، به جای هرمز، کیش و قشم بگذاریم «میانکاله»؛ اتحاد نامقدس «توهم، جهل و رانت» قربانی تازه‌ای می‌خواهد و این قربانی تازه میانکاله است.

در فایل پیوست می‌توانید، فایل صوتی متن محسن رنانی را بشنوید.

#میانکاله
#هرمز
#کیش
#محسن_رنانی
#سجاد_فتاحی
https://news.1rj.ru/str/SIAGS
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مُردن در آب مطهر

مُردن در آب مطهر فیلمی است به کارگردانی نوید محمودی که در آن به خوبی به مسائل هموطنان افغانستانی در ایران پرداخته شده است.
در جشنوارۀ فیلم ۹۸ در قالب برنامۀ نقد نو که به همت دوست عزیزم امیرحسین تمنایی و با حمایت مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و حسام الدین آشنا برگزار شد، فرصتی دست داد تا دربارهٔ اين فيلم با کوروش علیانی و میلاد دخانچی صحبت کنیم. نسخهٔ کامل این گفتگو را می‌توانید در سایت آپارات مشاهده‌ کنید.
به نظرم این روزها بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم تا مُردن در آب مطهر را بارها و بارها ببينيم.

پ.ن: در صحبت‌های خودم در این برنامه از مفهوم هم‌وطنان افغان استفاده کرده‌ام که صحیح‌تر آن بود که از هم‌وطنان افغانستانی استفاده‌ کنم.

#ایران
#افغانستان
#مردن_در_آب_مطهر
#نوید_محمودی
#سجاد_فتاحی
تاراج امانت ملّت بوسیلۀ دولت
(پی‌سنگ سیزدهم قانونِ اساسی: تفسیرپذیری و ناکارآمدی قانونِ اساسی)
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
تصور کنید که امانتی را به فردی داده‌اید و قرارداد بین شما به‌گونه‌ای است که گیرندۀ امانت، هم می‌تواند آن را به شما بدهد و هم ندهد؛ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یا فرد آنقدر اخلاق‌مدار است که آن را به شما خواهد داد؛ یا با استفاده از عدم شفافیت قرارداد آن را به شما نمی‌دهد؛ یا قدرت شما باید به‌گونه‌ای از فرد مقابل بیشتر باشد که او را مجبور به دادن امانت کنید.
این اتفاقی است که در رابطۀ بین دولت و ملّت در ایران رخ داده است؛ و نظام سیاسی، بواسطۀ عدم شفافیتِ قانون اساسی که همان قرارداد بین ملت و دولت است، حق و حقوق ملت را، که به امانت به او سپرده است، نمی‌دهد؛ و ملت نیز تا امروز از قدرت کافی برای ستاندن حق خود برخوردار نبوده است و البته تاریخ نشان داده است که «چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند».
یکی از ایرادهای بنیادینِ قانونِ اساسیِ جمهوری اسلامی عدم شفافیت آن است؛ و بواسطۀ همین نقص است که می‌توان با تفسیرهایی گوناگون از این قانونِ اساسی، هم حکومتی مطلقه و استبدادی را از آن بیرون کشید و هم حکومتی دموکراتیک را که طبیعتاً در نهایت، تفسیر نظام سیاسی که قدرت اقتصادی و سیاسی را در دست دارد حاکم می‌گردد.
قوانین اساسی، به هر اندازه که غیرشفاف و تفسیرپذیر باشند از کارآمدی و کیفیت کمتری برخوردار بوده و نمی‌توانند وظایف خود را به درستی در کشورها ایفا کنند.
قانون اساسی‌ای که بعد از گذشت بیش از چهار دهه هنوز در آن مشخص نیست که منظور از «رجل سیاسی»، مردان است یا مقصود بزرگان و افراد شناخته شدۀ سیاسی، فارغ از جنسیت آنهاست؛ یا در آن مشخص نیست که حدومرزِ نظارت استصوابی در آن چگونه است؛ و البته بسیاری موارد غیرشفاف دیگر، نه تنها نمی‌تواند مسئله‌ای را در ایران حل کند بلکه بر عمق و شدت مسائل ایران خواهد افزود.
از این منظر می‌توان گفت که پی‌سنگ سیزدهم قانون اساسی آیندۀ ایران «صراحت و شفافیت» است؛ که باید در نگارش تمامی اصول این قانون مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که تفسیرپذیری قانون اساسی، امکان سوء استفاده از آن را توسط سیاست‌مداران در قدرت فراهم نموده و فرصتی را برای تاراج امانت ملت توسط دولت فراهم می‌کند. این همان اتفاقی است که در ایران رخ داده است.

پ.ن: در این متن دولت و نظام سیاسی به یک معنی به کار رفته است.

مطالب مرتبط
پی‌سنگ‌های قانون اساسی

#ایران #پایداری #حکمرانی #قانون_اساسی #پی_سنگ_های_قانون_اساسی
#شفافیت
#سجاد_فتاحی
ناسازگاری اندیشه و کنش سیاسی-انتخاباتی در جریان اصلاح‌طلب
(نمونۀ موردی محمد قوچانی)
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
به نظرم بزرگترین نقد بر جریان اصلاح‌طلب در ایران آن است که آرزوهایی دارد و خواسته‌ها و مطالباتی را طرح می‌کند که اصولاً امکان تحقق در چهارچوب قانون اساسی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی را ندارد؛ اما در عین‌حال می‌خواهد در همین چهارچوب، بازیگری و کنش سیاسی خود را انجام داده و البته گهگاهی به قدرت نیز دست یابد. همین رویکرد، اندیشه و کنش سیاسی-انتخاباتی آنها را ناسازگار نموده و یکی از مهمترین علت‌های شکست اصلاح‌طلبی در ایران و از دست رفتن سرمایۀ اجتماعی آنان است.
محمد قوچانی را جز دو بار از نزدیک ندیده ام؛ اما به خاطر تمام فعالیت‌های مطبوعاتیش در دهه‌های گذشته برایم فردی دوست‌داشتنی و قابل احترام است و از نوشته‌های او بسیار آموخته‌ام؛ اما او اخیراً گزارشی را از جلسۀ دیدار اخیر «رئیس‌جمهوری اسلامی» با اصحاب رسانه در صفحۀ اینستاگرام خود منتشر کرده است که به نظرم نمودی آشکار از همان ناسازگاری اندیشه و کنش سیاسی-انتخاباتی است که در ابتدای متن گفتم.
محمد قوچانی بیان نموده که در صحبت خود به آقای رئیسی گفته است که «گرچه به شما رأی نداده‌ام اما آرزوی تحقق سه گام اساسی» زیر را در دولت شما دارم:
- اصلاح نظام انتخابات کشور تا انتخابات رقابتی‌تر شود
- تحقق سیاست خارجی مستقل و «نه شرقی، نه غربی»
- حل شکاف‌های رو به تزاید اجتماعی مانند حوادث تلخ ورزشگاه مشهد یا طرح ناپخته و نادرست صیانت! از اینترنت.
گرچه به نظرم به دلیل محدودیت‌های موجود در ساختار نظام جمهوری اسلامی، با حفظ این ساختار و بدون بازنگری اساسی در قانون اساسی و نظام سیاسی کنونی، اصولاً هر سه آرزوی محمد قوچانی، در حد آرزو باقی خواهد ماند، اما نقدی که می‌توان با توجه به این آرزوها بر کنشگری سیاسی-انتخاباتی محمد قوچانی و البته جریان اصلاح‌طلب وارد کرد این است که اگر به راستی این آرزوها را مهم می‌دانند که به نظرم می‌دانند، و اگر تصور می‌کنند تحقق چنین آرزوهایی تنها در دولتی همانند دولت آقای رئیسی ممکن است، که به قول محمد قوچانی «معتمد نظام» است و برخوردار از «سرمایۀ سیاسی کافی»، که به نظر من هم چنین است، پس این همه کوفتن بر طبل حضور در انتخابات برای انتخاب نامزدی اصلاح‌طلب و نسبتاً تحول‌خواه و افزایش تنش در فضای سیاسی کشور در دهه‌های گذشته برای چه بوده است؟
آیا محمد قوچانی و اصلاح‌طلبان تصور می‌کنند که با حضور نامزد مطبوعشان در قدرت که بواسطۀ ساختار سیاسی جمهوری اسلامی عموماً با تنش‌هایی فراوان همراه است اندک امید موجود برای تحقق این آرزوها بیشتر می‌شود؟ یا همانند تجربۀ دوران خاتمی، ایام انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ و دوران ریاست‌جمهوری روحانی تنش‌های سیاسی بین بخش‌های اصلی نظام سیاسی و نامزد انتخاب‌شدۀ اصلاح‌طلبان، اندک امید موجود برای تحقق چنین آرزوهایی را نیز بر باد خواهد داد؟
بر این اساس به نظرم محمد قوچانی و البته اصلاح‌طلبانی که امید به تحقق آرزوهایی شبیه به آرزوهای او را در چهارچوب قانونِ اساسی و نظام جمهوری اسلامی در سر دارند، برای آنکه سازگاری بین اندیشه و کنش سیاسی‌شان حفظ شود باید در ایام انتخابات به افرادی چون سید ابراهیم رئیسی رأی دهند؛ چرا که اگر امیدی به تحقق آرزوهای آنها در نظام سیاسی کنونی باشد تنها از مسیر انتخاب افرادی چون رئیسی خواهد بود که به قول محمد قوچانی «معتمد نظام» است و برخوردار از «سرمایۀ سیاسی کافی»؛ که البته به نظر نگارنده، آن آرزوها از این مسیر نیز تحقق نخواهد یافت.

#ایران #حکمرانی #قانون_اساسی
#اصلاح_طلبی
#محمد_قوچانی
#سجاد_فتاحی
خواسته‌های انقلابی و راهکارهای اصلاحی!
(نقدی بر پاسخ محمد قوچانی)
بخش اول
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
پس از انتشار مطلب «ناسازگاری اندیشه و کنش سیاسی- انتخاباتی در جریان اصلاح‌طلب»، محمد قوچانی در ذیل این مطلب در صفحهٔ اینستاگرام نویسنده نکاتی را بیان نمود که به نظرم باب بحث دربارۀ ناسازگاری اندیشه و کنش در اصلاح‌طلبان ایرانی را بیش از پیش گشود.
قوچانی در پاسخ به آن نقد، بیان خواسته‌ها و آرزوهای خود در برابر آقای رئیسی را مشابه ارائۀ برنامۀ نامزدی شکست خورده در انتخابات به نامزد پیروز دانسته است. جدا از تفاوت اساسی که بین برنامه، آرزو و خواسته وجود دارد، اصولا یکی دیگر از دلایل اصلی شکست اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان در ایران آن بوده که برای برآورده کردن آرزوها و خواسته‌هایی شبیه آنچه محمد قوچانی طرح نموده و در انتخابات‌ها از طریق آنها از بدنۀ تحول‌خواه جامعۀ ایرانی رأی گرفته‌اند، برنامه‌ای نداشته‌اند و البته من معتقدم که در چهارچوب نظام سیاسی و قانون اساسی کنونی نمی‌توانسته‌اند داشته باشند؛ چون سقف آن خواسته‌ها، آرزوها و مطالبات از سقف و چهارچوب نظام سیاسی و قانون اساسی کنونی فراتر است و خواسته‌ها و آرزوهایی اصولاً انقلابیند.
نمی‌توان در عالم آرزوها، خواسته‌ها و مطالبات، انقلابی بود و در عرصۀ کنشِ سیاسی شعار اصلاح‌طلبی سر داد و آنوقت توقع داشت که هم جامعه در بلند مدت به این تناقض پی نبرده و نسبت به آن آگاه نشود و هم نظام سیاسی نسبت به نیت اصلاح‌طلبان بدگمان نگردد.
اصلاح‌طلبان ایرانی تکلیفشان مشخص نیست! از یک سو خواسته‌ها و آرزوهایی انقلابی در سر دارند و از سوی دیگر ابزارهایی اصلاحی در چهارچوب نظام سیاسی و قانون اساسی کنونی را جستجو می‌کنند.
تا آنجا که به خاطر دارم نه محمد قوچانی و نه هیچ‌یک از اصلاح‌طلبان ایرانی هیچگاه برنامه‌ای مشخص برای محقق نمودن آرزوها و خواسته‌هایی شبیه آنچه قوچانی در دیدار با رئیسی بیان نموده ارائه نکرده‌اند؛ و البته طبیعی است که ارائه نکنند چون هم امکان‌ناپذیر است و هم حتی در صورت تهیه برنامه، برای همیشه امکان بازیگری در چارچوب نظام سیاسی کنونی را از دست خواهند داد.
اصلاح‌طلبانی چون محمد قوچانی باید در برابر دوراهی کوتاه کردن سقف آرزوهای خود یا تجدیدنظر در ایدۀ اصلاح‌پذیر بودن نظام سیاسی و قانون اساسی کنونی یکی را برگزینند و ادامۀ این بازی دوگانه دیگر امکان‌پذیر نیست و از سوی تحول‌خواهان ایرانی با اقبال روبرو نخواهد شد.
محمد قوچانی در کامنت خود نکات دیگری را نیز بیان نموده که در نوشته‌های بعدی به آنها خواهم پرداخت.
از او سپاسگزارم که باب بحث را گشود.

#ایران #پایداری #قانون_اساسی
#اصلاح_طلبی
#محمد_قوچانی
#سجاد_فتاحی
گناه رئیسی، گناه ضرغامی و سازوکارهای انتخاب حکمرانان در ایران

اگر به جای بیش از ۴ دهه امر به معروف و نهی از منکر خلق می‌آموختند که انتصاب فردی بدون تخصص بر مسندی کاملا تخصصی منکر در منکر است و پذیرش مسئولیتی که فرد، تخصصی در آن ندارد گناهی کبیره، وضعیت امروز ایران بهتر بود.
گناه عزت‌الله ضرغامی پذیرش مسئولیتی است که تخصصی در آن ندارد. گناه ابراهیم رئیسی انتصاب فردی بدون تخصص بر مسند یکی از تخصصی‌ترین وزارتخانه‌های کشور است و مجال این گناه را برای آن دو سازوکار ناکارآمد انتخاب حُکمرانان و مسئولین دولتی در ایران فراهم کرده‌ است.

#ایران #پایداری #حکمرانی
#سازوکارهای_انتخاب_حکمرانان
#مخزن_موزه_ملی
#عزت_الله_ضرغامی
#ابراهیم_رئیسی
#سجاد_فتاحی
آلمان‌لنگه را دریابید!
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

روستای آلمان لنگه، روستایی زیبا در قلب جنگل‌های لنگرود استان گیلان است. بهشتی است به معنای واقعی کلمه و اگر آن را در نیابیم داستان تلخ سراوان برای آن نیز تکرار خواهد شد؛ گرچه بخشی از آنچه که نباید می‌شد شده است.
در سفری که سال ۱۳۹۸ همراه نرگس آذری برای تهیه گزارش پسماند استان گیلان به این استان داشتم، یکی از دلخراش‌ترین صحنه‌های ناکارآمدی و کیفیت نازل حکومت و حکمرانی در ایران، پس از سراوان، سایت دفع پسماند آلمان لنگه بود؛ در قلب زیباترین جنگل‌های ایران، در آلمان لنگه، زباله‌ها را بدون رعایت کوچک‌ترین معیارهای محیط‌زیستی، نه دفن که بر روی هم انبار کرده بودند؛ جنگل‌ را ویران، منابع خاک و آب را آلوده کرده و در حال ساخت سراوان دیگری در بخش دیگری از گیلان بودند.
هنگام خروج از سایت دفع پسماند آلمان لنگه در حالی که شرمسار از این بودم که به نمایندگی از دولتی ناکارآمد برای دیدن وضعیتی دلخراش به آنجا رفته‌ام؛ یکی از ساکنان روستا با داد و فریاد در برابرم قرار گرفت؛ هنوز چهره و صدای او در ذهنم است؛ آنروز او را به آرامش دعوت کردم و امیدش دادم که اوضاع درست می‌شود اما امروز باید به خاطر امیدی واهی که به او دادم از او عذرخواهی کنم؛ اشتباه افرادی چون من این بود که ما به چیزی امید بسته بودیم و دیگران را دعوت به امید به چیزی می‌کردیم که منبع ناامیدی و فلاکت ایران بود؛ از این منبع مولد ناامیدی که ناامید شویم؛ امید واقعی زاده خواهد شد.
در آن سال، سایت دفع پسماند آلمان لنگه، در نقطۀ شروعی بود که سال‌ها پیش سراوان در آن قرار داشت و امروز به اینجا رسیده است؛ مردم ایران، مردم گیلان، مردم لنگرود و مردم آلمان لنگه با دیدن داستان پرغصۀ سراوان از همین امروز باید به فکر نجات آلمان لنگه باشند؛ سرمایه‌های ارزشمند ایران را یکی پس از دیگری قربانی نظام مدیریت ناکارآمد خود می‌کنند و دیگر نباید در برابر آن سکوت کرد؛ اگر بخواهند آماده‌ایم علیرغم تمامی بی‌اعتمادی‌هایی که به آنها داریم یاریشان ‌کنیم اما اگر نخواهند دیگر انتظار سکوت از ما نداشته باشند؛ سکوت نخواهیم کرد!

#ایران #محیط_زیست #پسماند #کیفیت_حکمرانی
#سراوان #آلمان_لنگه #لنگرود
#نرگس_آذری
#سجاد_فتاحی
Forwarded from سار مديا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #ویدئو

📌 گیلان و هرم وارونه مدیریت پسماند؛

🔴 ارتفاع ۱۰۰ متری زباله در میان جنگل

⭕️ هرم وارونه مدیریت پسماند عنوان سلسله گزارش‌هایی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک در مورد چیستی و چرایی وقوع #بحران_پسماند در #استان‌های_ساحلی کشور و نحوه مواجهه با این بحران در دست تهیه دارد.

⭕️ علی درستکار در مورد این گزارش، گفتگویی را با دکتر سجاد فتاحی و نرگس آذری، کارشناسان مرکز بررسی‌های استراتژیک انجام داده است که اخیراً گزارشی میدانی را از این منطقه تهیه کرده‌اند.

📎 برای دانلود این گفتگو با کیفیت دلخواه، از لینک زیر استفاده کنید:

🌐 aparat.com/v/W3OhV

🆔 @saarmedia_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌 گیلان و هرم وارونه مدیریت پسماند(۲)؛

🔴 بحران پسماند زباله در گیلان

⭕️ هرم وارونه مدیریت پسماند عنوان سلسله گزارش‌هایی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک در مورد چیستی و چرایی وقوع #بحران_پسماند در #استان‌های_ساحلی کشور و نحوه مواجهه با این بحران در دست تهیه دارد.

⭕️ علی درستکار در مورد این گزارش، دومین گفتگو را با دکتر سجاد فتاحی و نرگس آذری، کارشناسان مرکز بررسی‌های استراتژیک انجام داده است.

📎 برای دانلود این گفتگو با کیفیت دلخواه، از لینک زیر استفاده کنید:

🌐 aparat.com/v/Oti0M

🆔 @saarmedia_ir
مریم میرزاخانی، یگانه‌ و فردای روشن ایران!
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
صدا، چهره و منشش دلنشین بود؛ «یگانه» را می‌گویم؛ دختری ۱۳ ساله؛ یکی از دختران این سرزمین که به گمانم فردای ایران بر شانه‌های آنها بسیار زیباتر از دیروز و امروز خواهد بود.
صدایش را برای اولین بار بر روی کلیپی شنیدم که کتابی را در حوزۀ کودکان روایت می‌کرد.
هنگامی که از او خواستند تا برای رعایت ظواهر و اینکه بتوانند تصویرش را هم به عنوان بخشی از آن کلیپ منتشر کنند شال بر سر کند، با قاطعیتی ستودنی گفت: نه!
نکتۀ مهم داستان پوشیدن یا نپوشیدن شال نیست؛ که موضوعی است در حیطۀ اختیارات و عقاید شخصی هر فرد؛ نکتۀ مهم، قاطعیت و اعتماد به نفس دختری است برای نه گفتن به آنچه که نمی‌پسندد؛ پاسخش را که شنیدم حسی از شادی سراسر وجودم را فراگرفت.
نمی‌دانم چرا او را که دیدم ناخودآگاه چهرهٔ «مریم میرزاخانی» در نظرم آمد.
امروز، ۲۲ اردیبهشت، زادروز «مریم میرزاخانی»است؛ نخستین زن جهانی ایران در حوزۀ ریاضیات که ایران و جهان خیلی زود او را از دست داد؛ امروز را به یاد او «روز جهانی زن در ریاضیات» نام‌گذاری کرده‌اند.
ایران می‌تواند بستری برای رشد و بالندگی مریم‌ها و یگانه‌های فراوانی باشد که آینده‌ای با شکوه را برای این سرزمین و ساکنانش رقم خواهند زد؛ تنها کافی است قواعد کهنه و منسوخ شده از دست‌وپای زنان این سرزمین گشوده شود؛ البته حتی اگر این کار را نکنند؛ یگانه‌ها این قواعد را منسوخ خواهند کرد و فردای ایران را خواهند ساخت.
#زنان_ایران
#دختران_ایران
#مريم_میرزاخانی
#یگانه
#روز_جهانی_زن_در_ریاضیات
#سجاد_فتاحی