ایران‌نامه – Telegram
ایران‌نامه
1.6K subscribers
58 photos
70 videos
8 files
376 links
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعه‌شناسی هستم. ایران‌نامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
Download Telegram
آلمان‌لنگه را دریابید!
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

روستای آلمان لنگه، روستایی زیبا در قلب جنگل‌های لنگرود استان گیلان است. بهشتی است به معنای واقعی کلمه و اگر آن را در نیابیم داستان تلخ سراوان برای آن نیز تکرار خواهد شد؛ گرچه بخشی از آنچه که نباید می‌شد شده است.
در سفری که سال ۱۳۹۸ همراه نرگس آذری برای تهیه گزارش پسماند استان گیلان به این استان داشتم، یکی از دلخراش‌ترین صحنه‌های ناکارآمدی و کیفیت نازل حکومت و حکمرانی در ایران، پس از سراوان، سایت دفع پسماند آلمان لنگه بود؛ در قلب زیباترین جنگل‌های ایران، در آلمان لنگه، زباله‌ها را بدون رعایت کوچک‌ترین معیارهای محیط‌زیستی، نه دفن که بر روی هم انبار کرده بودند؛ جنگل‌ را ویران، منابع خاک و آب را آلوده کرده و در حال ساخت سراوان دیگری در بخش دیگری از گیلان بودند.
هنگام خروج از سایت دفع پسماند آلمان لنگه در حالی که شرمسار از این بودم که به نمایندگی از دولتی ناکارآمد برای دیدن وضعیتی دلخراش به آنجا رفته‌ام؛ یکی از ساکنان روستا با داد و فریاد در برابرم قرار گرفت؛ هنوز چهره و صدای او در ذهنم است؛ آنروز او را به آرامش دعوت کردم و امیدش دادم که اوضاع درست می‌شود اما امروز باید به خاطر امیدی واهی که به او دادم از او عذرخواهی کنم؛ اشتباه افرادی چون من این بود که ما به چیزی امید بسته بودیم و دیگران را دعوت به امید به چیزی می‌کردیم که منبع ناامیدی و فلاکت ایران بود؛ از این منبع مولد ناامیدی که ناامید شویم؛ امید واقعی زاده خواهد شد.
در آن سال، سایت دفع پسماند آلمان لنگه، در نقطۀ شروعی بود که سال‌ها پیش سراوان در آن قرار داشت و امروز به اینجا رسیده است؛ مردم ایران، مردم گیلان، مردم لنگرود و مردم آلمان لنگه با دیدن داستان پرغصۀ سراوان از همین امروز باید به فکر نجات آلمان لنگه باشند؛ سرمایه‌های ارزشمند ایران را یکی پس از دیگری قربانی نظام مدیریت ناکارآمد خود می‌کنند و دیگر نباید در برابر آن سکوت کرد؛ اگر بخواهند آماده‌ایم علیرغم تمامی بی‌اعتمادی‌هایی که به آنها داریم یاریشان ‌کنیم اما اگر نخواهند دیگر انتظار سکوت از ما نداشته باشند؛ سکوت نخواهیم کرد!

#ایران #محیط_زیست #پسماند #کیفیت_حکمرانی
#سراوان #آلمان_لنگه #لنگرود
#نرگس_آذری
#سجاد_فتاحی
Forwarded from سار مديا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #ویدئو

📌 گیلان و هرم وارونه مدیریت پسماند؛

🔴 ارتفاع ۱۰۰ متری زباله در میان جنگل

⭕️ هرم وارونه مدیریت پسماند عنوان سلسله گزارش‌هایی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک در مورد چیستی و چرایی وقوع #بحران_پسماند در #استان‌های_ساحلی کشور و نحوه مواجهه با این بحران در دست تهیه دارد.

⭕️ علی درستکار در مورد این گزارش، گفتگویی را با دکتر سجاد فتاحی و نرگس آذری، کارشناسان مرکز بررسی‌های استراتژیک انجام داده است که اخیراً گزارشی میدانی را از این منطقه تهیه کرده‌اند.

📎 برای دانلود این گفتگو با کیفیت دلخواه، از لینک زیر استفاده کنید:

🌐 aparat.com/v/W3OhV

🆔 @saarmedia_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌 گیلان و هرم وارونه مدیریت پسماند(۲)؛

🔴 بحران پسماند زباله در گیلان

⭕️ هرم وارونه مدیریت پسماند عنوان سلسله گزارش‌هایی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک در مورد چیستی و چرایی وقوع #بحران_پسماند در #استان‌های_ساحلی کشور و نحوه مواجهه با این بحران در دست تهیه دارد.

⭕️ علی درستکار در مورد این گزارش، دومین گفتگو را با دکتر سجاد فتاحی و نرگس آذری، کارشناسان مرکز بررسی‌های استراتژیک انجام داده است.

📎 برای دانلود این گفتگو با کیفیت دلخواه، از لینک زیر استفاده کنید:

🌐 aparat.com/v/Oti0M

🆔 @saarmedia_ir
مریم میرزاخانی، یگانه‌ و فردای روشن ایران!
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
صدا، چهره و منشش دلنشین بود؛ «یگانه» را می‌گویم؛ دختری ۱۳ ساله؛ یکی از دختران این سرزمین که به گمانم فردای ایران بر شانه‌های آنها بسیار زیباتر از دیروز و امروز خواهد بود.
صدایش را برای اولین بار بر روی کلیپی شنیدم که کتابی را در حوزۀ کودکان روایت می‌کرد.
هنگامی که از او خواستند تا برای رعایت ظواهر و اینکه بتوانند تصویرش را هم به عنوان بخشی از آن کلیپ منتشر کنند شال بر سر کند، با قاطعیتی ستودنی گفت: نه!
نکتۀ مهم داستان پوشیدن یا نپوشیدن شال نیست؛ که موضوعی است در حیطۀ اختیارات و عقاید شخصی هر فرد؛ نکتۀ مهم، قاطعیت و اعتماد به نفس دختری است برای نه گفتن به آنچه که نمی‌پسندد؛ پاسخش را که شنیدم حسی از شادی سراسر وجودم را فراگرفت.
نمی‌دانم چرا او را که دیدم ناخودآگاه چهرهٔ «مریم میرزاخانی» در نظرم آمد.
امروز، ۲۲ اردیبهشت، زادروز «مریم میرزاخانی»است؛ نخستین زن جهانی ایران در حوزۀ ریاضیات که ایران و جهان خیلی زود او را از دست داد؛ امروز را به یاد او «روز جهانی زن در ریاضیات» نام‌گذاری کرده‌اند.
ایران می‌تواند بستری برای رشد و بالندگی مریم‌ها و یگانه‌های فراوانی باشد که آینده‌ای با شکوه را برای این سرزمین و ساکنانش رقم خواهند زد؛ تنها کافی است قواعد کهنه و منسوخ شده از دست‌وپای زنان این سرزمین گشوده شود؛ البته حتی اگر این کار را نکنند؛ یگانه‌ها این قواعد را منسوخ خواهند کرد و فردای ایران را خواهند ساخت.
#زنان_ایران
#دختران_ایران
#مريم_میرزاخانی
#یگانه
#روز_جهانی_زن_در_ریاضیات
#سجاد_فتاحی
نکاتی در ارتباط با پروژه جداسازی بحرین از ایران
(۲۴ اردیبهشت سالروز تصويب جدایی بحرين از ایران در مجلس شورای ملی)
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

در ۲۴ ارديبهشت‌ ۱۳۴۹، استقلال بحرین از ایران، پس از اعلام استقلال این کشور به دست شورای امنیت سازمان ملل متحد، به تصویب مجلس شورای ملّی ایران رسید و در ۲۲ مرداد سال ۱۳۵۰، بحرین که تا آن زمان بخشی از ایران بود به عنوان کشوری جدید اعلام استقلال کرد.
در ارتباط با این موضوع نکاتی مطرح است که باید به آن توجه کنیم.
تا پیش از این تاریخ هیچ‌گونه سند معتبر و قابل اتکایی مبنی بر اینکه بحرین در طول تاریخ خود، پاره‌ای جدا از ایران بوده است در دست نیست و کلیه اسناد و مدارک موجود بر این واقعیت تاکید می‌کنند که بحرین همواره بخشی از سرزمین ایران بوده است.
بخش های گوناگون یک کشور، آن هم کشوری کهن چون ایران که مهاجرت از بخشی به بخش دیگری از این سرزمین یکی از پویایی های اساسی آن است، صرفا متعلق به ساکنان آن بخش نیست و متعلق به تمامی ایرانیان است؛ چه بسا ساکنان کنونی یک نقطه، تنها چند نسل قبل، از نقطه‌ای دیگر از ایران به این بخش آمده باشند و ساکنانی که نسل ها در آن بخش از سرزمین بوده‌اند تنها چند نسل است که به نقطه‌ای دیگر مهاجرت کرده‌اند. در حال حاضر می‌توان ایرانیانی را یافت که چند نسل پیش از آنها در بحرین متولد شده‌اند. از این رو تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت استقلال یک بخش صرفا از طریق رجوع به آرای تمام ایرانیان ممکن است.
حتی اگر آرای عمومی ساکنان یک بخش از کشور را معیاری برای پذیرش استقلال آن بخش بدانیم، این مورد نیز در مورد بحرین رعایت نشده است و استقلال بحرین صرفا از طریق یک نظرسنجی پر ابهام صورت گرفته است و همه می‌دانند که تفاوت بین نظرسنجی و رفراندوم از زمین تا آسمان است.
پرونده سیاست‌مداران در ایران پر است از خدمت‌ها و اشتباه‌هایی که باید در کنار هم دیده شوند تا دچار بیماری کوررنگی اجتماعی و سیاه و سفید دیدن آنها نشویم. محمد رضا پهلوی در کنار خدمات غیر قابل انکاری که در کارنامه او ثبت است و ایران بواسطه آن خدمات وامدار اوست، دارای نقاط ضعف و خطاهایی بود که باید حتماً به آنها توجه کنیم؛ به نظر می‌رسد موضوع جداسازی بحرین از ایران یکی از نقاط پر ابهام و خطاهای بزرگ او در عرصه سیاست بود که همانطور که خود نیز نگران بود به احتمال فراوان ایرانیان قضاوت مثبتی نسبت به آن نخواهند داشت.

مطالب‌ مرتبط:
فیلم سخنرانی محسن پزشکپور نماينده مجلس شورای ملّی در نقد سیاست پذیرش جدایی بحرین از ایران

#ایران
#بحرین
#سجاد_فتاحی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی محسن پزشکپور نماينده مجلس شورای ملّی در نقد سیاست پذیرش جدایی بحرین از ایران
(۲۴ اردیبهشت سالروز تصويب جدایی بحرين از ایران در مجلس شورای ملی)

مطالب مرتبط:
نکاتی در ارتباط با پروژه جداسازی بحرین از ایران

#ایران
#بحرین
#سجاد_فتاحی
✳️ مصدق، اگر امروز بود همین را می‌خواست! ✳️
(بازنشر به‌ مناسبت ۲۹ اردیبهشت زادروز محمد مصدق)

🖋 سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
محمد مصدق را می‌توان یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های سیاسی جریانی دانست که تحت عنوان جریان ملّی‌گرایی یا ایران‌گرایی شناخته می‌شود؛ از قضا در درون این جریان، دوگانه‌هایی حول شخصیت‌های سیاسی گوناگون و از جمله محمد مصدق شکل گرفته است که یکی از مهمترین آسیب‌های وارد بر این جریان و یکی از مهمترین دلایل عدم شکل‌گیری ائتلافی در درون آن برای رقم زدن آینده‌ای بهتر برای ایران است.
فارغ از اقدامات محمد مصدق که می‌تواند مورد موافقت یا مخالفت ما باشد، در دستگاه نظری او گزاره‌هایی وجود دارد که می‌تواند محور ائتلاف تمامی جریان‌های سياسی-اجتماعی دل‌نگران ایران باشد؛ امری که با آشفتگی‌ها و پریشان‌حالی‌های کنونی ایران بیش از هر زمان دیگری لازم و ضروری است.
⭕️ در دستگاه نظری مصدق، «نجات وطن عالی‌ترین و بزرگترین قانون است»؛ در این رویکرد، ایران به منزله یک کلیت، اصلی اساسی است و تنها ایرانی بودن برای بهره‌مندی از کلیه حقوق برابر با ساکنان این سرزمین کافی است؛ بنابراین آنان که با تقسیم‌بندی‌های دینی و مذهبی ساکنان این سرزمین را به شهروندانی درجه یک و دو تقسیم‌ می‌کنند بنیان‌های انسجام ملّی را نشانه گرفته‌اند؛ از منظر مصدق «قانون برای مملکت است و نه مملکت برای قانون» بر این اساس هیچ قانون مقدسی وجود ندارد و همه چیز باید در خدمت سعادت ایران و ساکنانش باشد؛ قانونی که پایداری ایران را در معرض خطر قرار می‌دهد باید بازنگری شده و تغییر کند.
⭕️ او وجود شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی برجسته را عاملی اساسی برای بهبود اوضاع وطن می‌دانست؛ چرا که معتقد بود «مملکتی که رجال ندارد، هیچ چیز ندارد» یکی از دلایل مخالفت او با دیکتاتوری نیز همین بود:
«از خصائص دیکتاتوری یکی اینست که مملکت، فاقد رجال، و دیکتاتور رجل منحصر به فرد باشد».
⭕️ هنگامی که یک فرد یا یک نهاد تبدیل به نهاد و فرد مرکزی در یک کشور می‌شود اندک اندک همه نهادها از نهادهای قانون‌گذاری و اجرایی گرفته تا نهادهای قضایی تعطیل شده و کارکردهای خود را از دست می‌دهند؛ در پایان، همه، آن فرد یا نهاد را مسئول و مقصر اوضاع کشور می‌دانند و این اتفاقی بود که در اواخر حکومت پهلوی رخ داد و امروز نیز زمزمه‌هایش به گوش می‌رسد.
⭕️ مصدق با هرگونه اختناق با هر توجیهی مخالف بود؛ چرا که معتقد بود که «اگر از طریق آزادی و دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم، از طریق اختناق و زور و قلدری برای مردم ناراضی نمی توانیم کاری انجام دهیم».
⭕️ او معتقد بود که ایرانیان باید عقیده خود را به اصل و اصولی مشترک حفظ کنند چرا که «اگر یک ملتی عقیده نداشته باشد آن ملت کارش زار می‌شود. همه باید سعی کنید که در جامعه یک عقیده و مسلک و مرامی باشد. اگر ملت بی مرام باشد آن ملت از بین می رود» و چه اصلی برای ایرانیان بالاتر از ایران.
⭕️ او در عین احترام به سایر کشورها، #امت_گرایی، که یکی از اصول ایدئولوژیک ساختار سیاسی کنونی است و جهان‌وطنی را اصولی دست‌کم در شرایط کنونی غیر ممکن و حتی فریبنده و ویرانگر برای ایرانیان می‌دانست زیرا معتقد بود که: «اگر دنیا وطن همگی است پس این جنگ ها و آدم‌کشی‌ها برای چی است؟ و اگر هر ملتی برای خود وطنی است پس چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است».
مصدق مانند هر شخصیت سیاسی دیگری در دوران فعالیت سیاسی خود و بویژه در دوران نخست وزیری، اقداماتی را انجام داد که می‌توانیم با آن موافق یا مخالف باشیم؛ #کوررنگی_اجتماعی_و_سیاسی سبب می‌شود که او را همانند برخی دیگر از شخصیت‌های سیاسیِ ایرانِ معاصر یکپارچه سفید یا به زعم بعضی یکپارچه سیاه ببینیم و این یکی از آسیب‌های اساسی جریان های ملی‌گرا در تاریخ معاصر است که سبب شده است آنها در برابر جریان‌های سیاسی دیگری که اصولاً ایران، اصل اساسی مورد توجه آنها نیست شکننده و آسیب‌پذیر باشند.
بر این اساس به نظر می‌رسد گفتگو و ائتلاف بین تمامی جریانهای سیاسی که ایران در کانون اندیشه آنان است و هر یک دل‌بسته‌ی یکی از شخصیت‌های سیاسیِ ایران معاصر از محمد مصدق، تا میرحسین موسوی، و حتی گروه‌ها و جریان‌هایی که به آخرین شاه ایران دلبسته‌اند لازم و ضروری باشد.

ایران می‌تواند و باید محور گفتگو و ائتلاف بین تمامی جریان‌های سیاسی-اجتماعی دلبستهٔ ایران باشد و تصور می‌کنم محمد مصدق اگر امروز بود همین را می‌خواست.

#ایران
#مصدق
#سجاد_فتاحی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همایون موسیقی ایران
استاد محمدعلی اسلامی ندوشن در آخرین فیلمی که از او به ثبت رسیده است این عبارت را بیان می‌کند:
«ایران هیچ‌وقت تنها نخواهد بود»
این اظهارنظر جدا از آنکه نشانی است از دلبستگی محمد علی اسلامی ندوشن به ایران؛ بیان کنندۀ واقعیتی است که در طول تاریخ این سرزمین ساری و جاری بوده است؛ واقعیتی که راز ماندگاری ایران و ایدۀ ایران در گذر طوفان‌ها و حوادثی است که هر یک به تنهایی برای حذف همیشگی یک تمدن از صحنۀ تاریخ کافی بوده است.
ماندگاری ایران و ایدۀ ایران در گذر هزاره‌هایی که بخش‌هایی از آن به دلیل ناکارآمدی‌های نظام حکمرانی و سیاسی در این سرزمین، با سختی‌های فراوانی همراه بوده است، بر دوش مردان و زنانی امکان‌پذیر شده که ایدۀ ایران در جان و دلشان رسوخ نموده است.
31 اردیبهشت زادروز همایون موسیقی ایران است، دردانه‌ای که اگر نبود ایران و موسیقی آن قطعه‌ای شورانگیز کم داشت.

#ایران
#همایون_شجریان
#سجاد_فتاحی
مهمترین آموزۀ ۲ خرداد ۱۳۷۶
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

به گمانم بزرگترین آموزهٔ پیروزی سید محمد خاتمی در ۲خرداد ۱۳۷۶ و آغاز دوران هشت‌سالۀ ریاست‌جمهوری وی آن بود که ثابت کرد بدون بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی، به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان و نیروهای تحول‌خواه در ساختار سیاسی کنونی بیش از آنکه درمانگر بلندمدت دردهای مردمان این سرزمین باشد تخفیف دهندۀ کوتاه‌مدت بحران‌های پیش‌روی نظام سیاسی در ایران است.
به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان در ایران، کارکردهای مثبت و منفی فراوانی داشته است؛ اما منفی‌ترین کارکرد آن که به نظرم اثر پیامدهای مثبت به قدرت رسیدن آنها را خنثی نموده و مسیر اصلاح را مسدود کرده است؛ به تعویق انداختن مواجهۀ مستقیم نظام سیاسی با بحران‌هایی است که از قانون اساسی و معماری خود این نظام برمی‌خیزد.
امیدی اگر به اصلاح نظام سیاسی موجود باشد تنها از مسیر مواجهۀ مستقیم این نظام با بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی‌ خودساخته است؛ مواجهه‌ای که از ۲ خرداد ۱۳۷۶ با هربار به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان در نظام سیاسی کنونی به تأخیر افتاد.
مهمترین آموزۀ ۲ خرداد ۱۳۷۶ و تجربۀ ۲۵ سال گذشته این است:
گاهی اوقات برای اصلاح نظام‌های سیاسی، نباید رأی داد تا بخش‌هایی از نظام سیاسی که مسبب اصلی وضعیت کنونی هستند خود در مواجهه‌ای مستقیم با بحران‌های خوساخته قرار گیرند؛ اگر بحران‌ها آنها را وادار به اصلاح نکنند فرد و جریان دیگری نیز نمی‌تواند این کار را انجام دهد.
۲ خرداد ۱۳۷۶، ۸ سال مواجهه‌ مستقیم نظام سیاسی با بحران‌های خودساخته را به تعویق انداخت و از این منظر احتمال اصلاح را کاهش داد.
#دوم_خرداد
#ایران #پایداری #قانون‌_اساسی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
رضا پهلوی و جمهوری اسلامی

✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

به نظرم فارغ از موافقت یا مخالفت ما با رضا پهلوی، به دلایل جامعه‌شناختی و ساختاری، او رفته رفته تبدیل به رهبر سیاسی اپوزیسيون جمهوری اسلامی خواهد شد. البته در این موفقیت، در درجهٔ نخست، جمهوری اسلامی به خاطر حذف و سرکوب تمامی افراد و جریان‌های جایگزین، و در درجه دوم رهبر جریان اصلاح‌طلب (سید محمد خاتمی) به خاطر عدم انجام مناسب وظایف خود، نقشی اساسی ایفا کرده‌اند.
در شرایط موجود، درک این واقعیت سیاسی و جامعه‌شناختی، موضوعی مهم برای آینده ایران است.
در روزهای آینده به این موضوع دقیقتر می‌پردازم.

#رضا_پهلوی
#جمهوری_اسلامی
#سید_محمد_خاتمی
#سجاد_فتاحی
منکر حکومت و وظیفهٔ آمران به معروف!
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

یکی از ابتدایی‌ترین وظايف نظام‌های سياسی و حکمرانی، مدیریت شکاف‌های فرهنگی موجود در جامعه و جلوگیری از حرکت آنها به سمت تنش‌هایی ویرانگر است. انجام این وظیفه جز از طریق رعایت اصل بی‌طرفی حکومت نسبت به تفاوت‌ها و شکاف‌های فرهنگی موجود در جامعه ممکن‌ نیست.
در چند دهۀ گذشته نظام سیاسی کنونی نه تنها این وظیفه را فروگذاشته است بلکه با حمایت خود از یک طرف این شکاف‌ها بر شدت تضادها و تنش‌های موجود در جامعهٔ ایرانی افزوده است.
فیلم کوتاهی که در پست بعدی آمده است، روایت تلخی است از حرکت تفاوت‌ها و شکاف‌های فرهنگی موجود در جامعهٔ ایرانی به سمت تنش‌ها و تضادهایی ویرانگر، حرکتی که ناشی از عدم توجه نظام سیاسی به ابتدایی‌ترین وظیفهٔ خود است.
یادمان باشد که اگر طراحی نظام سیاسی به گونه‌ای باشد که اصل بی‌طرفی نظام، نسبت به شکاف‌های فرهنگی موجود در جامعه را نقض کند حتی آنانی که نظام سیاسی از آنها حمایت می‌کند بازنده خواهند بود.
به نظرم آنان که دل‌نگران دین و حجاب در جامعهٔ ایرانیند باید بدانند که نظام سیاسی کنونی توانمندتر از هر حکومت غیردینی یا حتی ضددینی، خواسته یا ناخواسته، با نقض اصل بیطرفی فرهنگی، بذر نفرت نسبت به این دو پدیده را در جامعهٔ ایرانی کاشته است؛ بذرهایی که خشونت کلامی و فیزیکی موجود در این فیلم تنها جوانه‌های رویش این بذرند.
بزرگترین منکر، نقض اصل بی‌طرفی نظام سیاسی نسبت به تفاوت‌های فرهنگی موجود در جامعهٔ متکثر ایران است که آمران به معروف باید آن را به نظام سیاسی متذکر شوند.
#ایران
#قانون_اساسی
#نظام_حکمرانی
#سجاد_فتاحی
يا مكن با پیل‌بانان دوستی/ يا بنا كن خانه‌ای در خورد پيل!
(جمهوری اسلامی و مسئلۀ حجاب)
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

هر سیستمی در این عالم از خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم تا خودرویی که در آن سوار می‌شویم ظرفیت‌ها و محدودیت‌هایی دارد؛ که بیش از آن ظرفیت و محدودیت نمی‌توان از آن انتظار داشت؛ سعدی به خوبی این نکته را در این بیت به نظم درآورده است:
يا مكن با پیل‌بانان دوستی/ يا بنا كن خانه‌ای در خورد پيل!
پیل و پیل‌بانِ امروز ایران، همان آرزوها و خواسته‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند که بخش قابل توجهی از ایرانیان ناراضی از شرایط کنونی در سر می‌پرورند و خانه نمادی از ساختارهای سیاسی و اقتصادی کهنه‌ای است که اصولاً به ما ظرفیت و توانایی دوستی با پیل‌بان و وارد شدن پیل به آن خانه را نمی‌دهند.
از این روست که ما ایرانیان ناراضی در شرایط کنونی دو راه بیشتر پیش‌رو نداریم یا فراموش کردن دوستی با پیل‌بان و کنار گذاشتن تمامی خواسته‌ها و آرزوهایی که در سر می‌پروریم یا بنا کردن خانه‌ای در خورد پیلِ آرزوها و آرمان‌هایمان برای خود و این سرزمین.
به گمانم یکی از بارزترین نمودهای این مسئله را می‌توان در موضوع حجاب دید؛ ساختار سیاسی کنونی اصولاً از توان و ظرفیت لازم برای حل مسئلۀ حجاب برخوردار نیست؛ این ساختار خود این مسئله را پدید آورده است و نمی‌توان از آن انتظار حل این مسئله را داشت.
این مسئله و بسیاری مسائل دیگر از زمانی پدید آمدند که تصمیم گرفته شد در معماری ساختار سیاسی کنونی بلند‌پایه‌ترین مقام را به فقیهی بسپارند که طبیعتاً از او نمی‌توان انتظار داشت از ابزارهای حکومتی برای اجرای آنچه که از نظر او و اکثر فقها حکم شرع است خودداری کند؛ آنان که چنین انتظاری از او دارند یا اثر محدودکنندۀ معماری نظام‌های سیاسی را نمی‌شناسند؛ یا فقه را نمی‌شناسند؛ یا چنان از تحول و تغییر در هراس افتاده‌اند که چشمشان را بر تمام واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی موجود بسته‌اند و در حالی که شعار امید سر می‌دهند خون ناامیدی را در رگ‌های جامعه تزریق می‌کنند.
زمان آن فرا رسیده است که بین دوستی پیل‌بان و خانۀ فرسوده و ناکارآمد موجود یکی را انتخاب کنیم و البته یادمان باشد که معماری نظام‌های سیاسی چه اثر تعیین‌کننده‌ای بر ایجاد و حل مسائل و سرنوشت مردمان یک سرزمین دارد.
یا مکن با پیل‌بانان دوستی/ یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل!

#مسئله‌_حجاب
#جمهوری_اسلامی
#معماری_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
داستان سلمان رشدی و دشواری‌های حضور فقها در قدرت
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

پیشتر در داستان حجاب گفته بودم که نظام جمهوری اسلامی به دلیل معماری خاص آن، که فقیهی را در بلندپایه‌ترین مقام سیاسی خود نشانده است، اصولاً نمی‌تواند نسبت به موضوع حجاب بی‌تفاوت باشد و همین ساختار و معماری نظام سیاسی است که ایجاد مسئله می‌کند. مثالی دیگر در این زمینه موضوع سلمان رشدی است. فارغ از جزئیات داستان سلمان رشدی و حکم ارتدادی که آیت الله خمینی برای او صادر کرد، به صورت ساده مسئله این است که فقیهی با اتکا به آموزه‌های فقهی که بدان باور دارد، و در صورت عدم عمل به آن آموزه‌ها، از منظری درون دینی مرتکب گناهی بزرگ شده، حکم به ارتداد نویسندۀ کتابی داده است. مسئله از اینجا آغاز می‌شود که به خاطر ساختار و معماری خاص نظام سیاسی کنونی در ایران، این فقیه در عین فقیه بودن بالاترین مقام را در نظام سیاسی مستقر در کشور نیز برعهده دارد. این بدان معناست که حکم او فارغ از جنبه‌های فقهی و دینی، تبعات قابل توجه سیاسی برای ساکنان سرزمینی که او بر آن حکم می‌راند نیز در پی دارد. یکی از نقاط ضعف اساسی نظام سیاسی کنونی که با هیچ اصلاحی نیز ترمیم‌پذیر نیست، همین است؛ مگر آنکه منظور افرادی که از اصلاح و اصلاح‌پذیر بودن نظام جمهوری اسلامی دفاع می‌کنند این باشد که با روش اصلاح می‌خواهند روزی مسند ولی فقیه به عنوان یکی از مهمترین و کلیدی‌ترین نقش‌های موجود در نظام سیاسی کنونی را حذف کنند که قطعاً همان انقلاب است اگرچه ممکن است با روشی نرم صورت گیرد.

در ساختار سیاسی کنونی، ولی فقیه در موقعیتی قرار گرفته است که یا باید به آموزه‌ها و احکام فقهی مورد پذیرش خود عمل کند، حتی اگر منافع اقتصادی و سیاسی ساکنان سرزمینی که بر آن حکم می‌راند تامین نشود؛ یا باید در برخی موارد احکام فقهی را در پیش پای مصلحت مردمان یک سرزمین قربانی کند که در این حال، طبیعتا از منظر دینی مرتکب گناهی بزرگ شده است و اعتبار خود را در نزد فقها و باورمندان به شریعت از دست خواهد داد.

در این شرایط یا فقها باید شجاعانه تصمیم بگیرند که خود و دین را از این موقعیت چالش‌برانگیز خارج کنند، یا به این بازی تا آنجا ادامه دهند که بواسطۀ بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، بخش قابل توجهی از مردم به ستوه آمده و بر علیه ساختار سیاسی کنونی بشورند.  

#معماری_نظام_سیاسی
#قانون‌_اساسی
#آیت_الله_خمینی
#سلمان_رشدی
#سجاد_فتاحی
بن‌بست اصلاحِ «سیستم‌های اصلاح‌ناپذیر»!
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

دوست عزیزم محمدرضا جلایی‌پور در مطلبی با عنوان «پرسش‌هایی از رئیس‌جمهور دربارهٔ اولویت محیط‌زیست بر توسعه» به نکات مهمی اشاره کرده است؛ گرچه متن کمی ابهام دارد اما برداشت من از آن، این است که او نظام جمهوری اسلامی را نظامی توسعه‌گرا و دوست‌دار محیط‌زیست نمی‌داند!
مسئله اصلی که اصلاح‌طلبان و از جمله دوست عزیرم محمدرضا با آن روبرو هستند این است که در عرصهٔ نقد و تبیین وضعیت، رویکردی نسبتا واقع‌بینانه‌ و علمی اتخاذ می‌کنند اما در مرحلهٔ تجویز و راهکار، بواسطۀ پیش‌فرض‌هایی اثبات نشده و قابل نقد، رویکردی احساسی را برمی‌گزیند و به نظرم یکی از علت‌های شکست اصلاح‌طلبی در ایران همین است؛ گرچه شرایط به‌گونه‌ای پیش می‌رود که رفته رفته اصلاح‌طلبان نیز با واقعیت «سیستم‌های اصلاح‌ناپذیر» آشنا می‌شوند و طبیعتا باید رویکردی واقع‌بینانه‌تر اتخاذ کنند.
آنچه که برای آيندهٔ ایران مهم است نه حمایت از ایدهٔ اصلاح «سیستمی اصلاح‌ناپذیر» است و نه مخالفتی کورکورانه و بی‌هدف با ساختار سیاسی کنونی؛ بلکه باید از این سخن گفت که قانون اساسی و معماری نظام سیاسی ایران باید چگونه باشد تا توسعه و پایداری را برای این سرزمين و مردمانش به ارمغان آورد؛ با این رویکرد هم تکلیف بحث فرساینده و بی‌نتیجهٔ اصلاح‌پذیر یا اصلاح‌ناپذیر بودن ساختار سیاسی کنونی مشخص می‌شود، هم ایران با خطر کمتری مسیر پیش‌رو را خواهد پیمود؛ و هم سرمایه‌های انسانی ارزشمندی چون محمدرضا می‌توانند نقشی اثرگذارتر در فردای ایران داشته باشند.

#سیستمهای_اصلاح‌_ناپذیر
#قانون‌_اساسی
#معماری_نظام_سیاسی
#معماری_نظام_حکمرانی
#محمدرضا_جلایی_پور
#سجاد_فتاحی
#کثافت_گشت_ارشاد_را_جمع_کنید
یا
#ماشین_تولید_پلشتی_را_خاموش_کنیم

✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS


در پی حادثۀ ناگوار درگذشت «مهسا امینی»؛ به ابتکار دوست عزیزم محمدرضا جلایی‌پور هشتگ «کثافت گشت ارشاد را جمع کنید!» ایجاد شده است و تا این لحظه که این متن را می‌نویسم ۲۷۱ هزار نفر موافقت خود را با این هشتگ اعلام کرده‌اند. ضمن سپاس از او بابت این حرکت، نکاتی در نقد این هشتگ وجود دارد.
به نظرم این هشتگ چه از نظر مخاطب و چه از نظر رویکرد آن، در ادامۀ کنشگری‌ها و نصیحت‌الملوک‌های نافرجام و بی‌سرانجامی است که عموماً از سال ۱۳۷۶ به بعد و زیرعنوان اصلاح‌طلبی صورت گرفته است؛ اصولا بعد از دهه‌ها تجربه اندوزی باید به این نتیجه رسیده باشیم که مخاطب قرار دادن نظام سیاسی کنونی و تقاضای اینکه خود، مجری اصلاح پلشتی‌ها یا به تعبیر محمدرضا «کثافت‌هایی» شود که خود پدید آورده است و ارتباطی تنگاتنگ با مبانی پارادایمی و معماری این نظام سیاسی دارد، اقدامی بیهوده است؛ و تنها به از دست رفتن زمان و تعمیق بحران‌های ایران می‌انجامد. ما نیازمند گذر از «کنید» به «کنیم» هستیم و باید مسئولیت خود را در کنشگری مؤثر برای گذر دادن ایران از این فضای خطرناک بپذیریم.
نکتۀ دیگر در مورد این هشتگ آن است که همانند رویکردهای پیشین اصلاح‌طلبان، اصولا به لایۀ بیرونی و سطحی این رخداد تلخ پرداخته است. «گشت ارشاد» یا به تعبیر محمدرضا «کثافت گشت ارشاد»، یکی از خروجی‌ها و پلشتی‌های برآمده از ماشینی (بخوانید «قانون اساسی» و «معماری خاص نظامی سیاسی») است که در حوزه‌های گوناگون اقتصاد، محیط‌زیست، آسیب‌های اجتماعی، سیاست خارجی و... پلشتی‌هایی به همین اندازه منزجر کننده تولید کرده است.
بر این اساس به گمانم بهتر است که رویکردی عمیق‌تر و نقشی فعالانه‌تر اختیار کنیم و به علت اصلی و بنیادینی بپردازیم که «کثافت گشت ارشاد» یکی از پلشتی‌های برآمده از آن است. بنابراین بهتر است از «کثافت گشت ارشاد را جمع کنیم!» بگذریم و مطالبه‌ای اساسی‌تر را طرح کنیم که مخاطب آن تک تک ما ایرانیان فارغ از گرایش‌های سیاسی، دینی و مذهبی هستیم:
#ماشین_تولید_پلشتی_را_خاموش_کنیم

#ایران
#مهسا_امینی
#قانون_اساسی #معماری_نظام_سیاسی #بازنویسی_قانون_اساسی #بازآرایی_نظام_سیاسی
#کثافت_گشت_ارشاد_را_جمع_کنید
#ماشین_تولید_پلشتی_را_خاموش_کنیم
#محمد_رضا_جلایی‌_پور
#سجاد_فتاحی
ژینا و گشودن راه آزادی
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

خالهٔ ژینا امینی در مراسم به خاکسپاری او جمله‌ای مهم را بیان کرد که به گمانم هرچه پیشتر برویم درستی آن بیش از پیش آشکار خواهد شد. او گفت:
«ژینا مسیر آزادی را برایمان باز کرد.
ژینا شهید است. ژینا شهید این جوانان است.»

محمدرضا جلایی‌پور در متنی که در کانال تلگرام و صفحهٔ اینستاگرام خود منتشر کرده است به برخی ویژگی‌های حرکت اعتراضی شکل‌گرفته حول فاجعهٔ درگذشت ژینا اشاره کرده است. به نکات طرح شده از طرف محمدرضا باید یک نکته را اضافه کرد و آن این است که در این حرکت بواسطۀ شدت و عمق فاجعه، بخش قابلِ‌توجهی از افراد و جریان‌های سیاسی که با نام اصلاح‌طلب می‌شناسیم، در سخن و عمل از اصلاح‌طلبی میانه‌رو به رادیکال (الگوی مصطفی تاج‌زاده) گذر کردند و این گامی مهم و بازگشت ناپذیر برای هم‌سویی جریان‌های سیاسی تحول‌خواه در ایران است. عدم همگرایی جریان‌های گوناگون تحول‌خواه در دهه‌های گذشته یکی از عمده‌ترین دلایل شکست اين جریان‌ها در بهبود وضعیت ایران بوده است. اکنون پایان اصلاح‌طلبی میانه‌رو و در ادامه شکست اصلاح‌طلبی رادیکال که به احتمال فراوان با محقق نشدن خواسته‌هایی چون لغو حجاب اجباری و برچیده شدن گشت ارشاد به وقوع خواهد پیوست، زمینه را برای ائتلافی گسترده بین جریان‌های تحول‌خواه ایرانی بر سر خواسته‌هایی چون «بازنویسی قانون اساسی» و «بازآرایی نظام سیاسی» فراهم خواهد کرد و به نظرم این‌گونه است که سخن خالهٔ ژینا محقق خواهد شد:
«ژینا مسیر آزادی را برایمان باز کرد.
ژینا شهید است. ژینا شهید این جوانان است.»

پی‌نوشت: تصویر از صفحه اینستاگرام دکتر مهرزاد بروجردی برگرفته شده است.

#ایران
#ژینا_امینی #مهسا_امینی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#اصلاح_طلبی_میانه‌_رو
#اصلاح‌_طلبی_رادیکال
#محمدرضا_جلایی‌_پور
#سجاد_فتاحی
سخن همچنان همین است!
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS

متن زیر در ۷ آذرماه ۱۳۹۸ منتشر شد و بعد از آن به جای سخن گفتن با نظام سیاسی تمرکز خود را بر آيندهٔ ایران و گفتگو با مردم قرار دادم؛ ماجرای تلخی است که در این سرزمین می‌توان متنی متعلق به ۴ سال پیش را منتشر کرد اما گویی همین امروز نوشته شده است.

(بازنشر)
توضیح: این روزها دیگر دست آدمی به قلم نمی‌رود؛ راستش را بخواهید به نظر می‌رسد هرآنچه که باید برای نرسیدن به وضعیت کنونی گفته می‌شد، گفته شده است، حتی به راهکارهای برون رفت از چنین شرایطی نیز به صورت کامل پرداخته شده است؛ و هرآنچه گفته شود تکراری و ملال زاست. از این پس دیگر با نظام سیاسی سخنی نیست که اگر گوشی برای شنیدن و عزمی برای عمل در آن پیدا شود به اندازه کافی سخن و متن نیکو در اختیار دارد؛ اگرچه با در نظر داشتن واقعیت های جامعه‌شناختی به نظر می‌رسد دیگر زمانی ندارد. در چنین شرایطی وظیفه استراتژیک ایران گرایان ( از طیف های گوناگون درون و برون مرزی آن) سخن گفتن با ایرانیان در مورد شرایط پیچیده پیش رو، حفظ سرمایه اجتماعی با دوری گزیدن از موقعیت های سرمایه سوز و نظریه پردازی برای شرایطی است که تنها با نظریه پیچیدگی و آشوب قابل توضیح است.
10 مهرماه 1397 در همین کانال متنی کوتاه منتشر شد که بن مایه اصلی آن هشدار به نظام سیاسی برای نزدیک شدن به نقطه‌ای بی بازگشت بود که وضعیت «خر یا پالان خر»! نامیده شد؛ به نظرم با رخدادهای آبان ماه از این نقطه عبور کردیم. از این پس حفظ پایداری ایران تنها با اتکا به ایران گرایان امکان پذیر است و نظام سیاسی همین که شر نرساند باید شکرگذار بود، گرچه در تواناییش برای این امر نیز تردیدهایی جدی وجود دارد.

✳️ایران و خطر نزدیک شدن به وضعیت «خر یا پالان خر»!✳️
🖌 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
t.me/SIAGS
یکی از شعارهای انقلابیون ایران در سال 1357 این شعار بود که: «ما میگیم خر نمیخوایم پالان خر عوض میشه؛ ما میگیم شاه نمیخوایم نخست وزیر عوض میشه». فراگیر شدن این شعار گویای آن است که جامعه به وضعیتی رسیده که در آن دیگر حتی تغییراتی قابل توجه از قبیل تغییر نخست وزیر را چاره بهبود وضعیت خود نمی‌داند و تنها به دنبال ایجاد تغییراتی ساختاری و کلان است.
اجرای اقدامات اصلاحی در نظام‌های سیاسی زمانی دارد که اگر زمان آن سپری شد؛ آن سطح از اقدامات اصلاحی دیگر نخواهد توانست چاره ناکارآمدی‌‌ها و نارضایتی‌های انباشته شده باشد و نظام سیاسی باید سطح بالاتری از راهکارهای اصلاحی را دنبال نماید. به عنوان مثال اگر روزی با تغییر چند وزیر و انتخاب افرادی تواناتر بتوان بر ناکارآمدی‌ها غلبه کرد و به مطالبات جامعه پاسخ گفت و این اقدام در زمان مناسب صورت نگیرد، آنگاه با انباشت ناکارآمدی‌ها و نارضایتی‌ها، دیگر تغییر وزرا کارساز نیست و باید چاره کار را در تغییر رئیس‌جمهور جستجو کرد و اگر زمان آن نیز بگذرد سطح اقدام اصلاحی از این نیز بیشتر افزایش خواهد یافت.
اگر اکثریت قابل توجهی از اعضای جامعه‌ای تغییر وزرای کابینه را درمان دردهای خود ندانند و حتی فراتر از آن احساس کنند که با تغییر روسای جمهور نیز تغییر محسوسی در وضعیت آنها ایجاد نمی‌شود، این نشانه‌ای خطرناک از نزدیک شدن جامعه به نقطه‌ی بی بازگشتی است که با توجه به شعار انقلابیون سال 1357 می‌توان آن را نقطه «خر یا پالان خر» نامید؛ نقطه‌ای که نظام‌های سیاسی باید سخت مراقب نزدیک شدن به آن باشند.
 ⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
تبدیل «من‌ها» به «ما»

اعتراضات شکل گرفته پس از تراژدی ژینا حاوی مطالبات فراوانی است؛ از مطالباتی خرد چون برچیده شدن گشت ارشاد تا مطالباتی ساختاری و کلان که در شعارهای برخی معترضان به آنها اشاره شده است. یکپارچه کردن این مطالبات به راحتی ممکن نیست و علت آن هم این است که در ایران، در هر جنبش اجتماعی، تمامی مطالبات ناکام جنبش‌های پیشین سر باز می‌کند.
اما نکته‌ای جالب در مورد مطالبات متکثر موجود در جامعهٔ ایران این است که اگر این مطالبات را برای رسیدن به راهکارهایی جهت برآورده شدن آنها به صورت اساسی بررسی کنیم به #بازنویسی_قانون_اساسی و #بازآرایی_نظام_سیاسی می‌رسیم.
بنابراین تصور می‌کنم راهکار تحقق مطالبات جنبشی که محمدرضا جلایی‌پور با بهره‌گیری از خوشنویسی کسری کرکزی به زیبایی «جنبش ما» نامیده است #بازنویسی_قانون_اساسی و #بازآرایی_نظام_سیاسی است و باید در شعار و عمل بر این دو متمرکز شد. این دو می‌توانند کانونی برای ائتلاف همهٔ ما ایرانیان با مطالباتی به ظاهر متکثر باشند، «من‌ها» را به «ما» تبدیل کنند و این کثرت را به وحدت برسانند.

#ایران
#ژینا_امینی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه تلخ است که این شعر را در هر سال و دهه‌ای که می‌خوانیم باز هم تازه است. کجای کار را اشتباه می‌کنیم که هر از چندی باید بخوانیم
از خون جوانان وطن لاله دمیده...

#عارف_قزوینی
#همایون_شجریان