Forwarded from English quiz
گزینه مناسب را انتخاب کنید.
We wondered about ___ the book was.
We wondered about ___ the book was.
Anonymous Quiz
34%
whom
10%
who
48%
where
7%
when
Forwarded from English quiz
👆👆👆
who یا whom؟
حتمن تو سریال ها و فیلم های طنز انگلیسی دیدید که سر درستی who و whom بحث میکنند. پس مشخصه تمایز گذاشتن بین این دو relative pronoun کار آسونی نیست. حتی native speaker ها هم این مشکلو دارند. اما اینجا میخوایم این مشکل رو برای همیشه واستون حل کنیم.
who و whom بعنوان relative pronoun
اگه هر دوی اینها relative pronoun هستند (یعنی کلماتی که relative clause رو به جمله اصلی ربط میدن)، و هر دوشون در جایگاه افراد میشینن (برخلاف which یا where مثلا)، پس چه تفاوتی بین اینا وجود داره؟ آیا میتونیم بجای هم بکار ببریمشون؟
دو جمله زیر رو در نظر بگیرید
I have a friend who works for NASA.
My friend is someone whom I can rely on the most.
همینطور که از مثال ها مشخصه، در جمله اول who جایگزین فاعل بندجمله works for NASA شده. اما در جمله دوم، بند جمله I can rely on the most خودش فاعل داره، یعنی I. چیزی که این بند جمله کم داره مفعوله. I can rely on my friend the most. پس whom در این بندجمله نقش مفعول رو برعهده میگیره.
انگلیسی با سریال فرندز
who یا whom؟
حتمن تو سریال ها و فیلم های طنز انگلیسی دیدید که سر درستی who و whom بحث میکنند. پس مشخصه تمایز گذاشتن بین این دو relative pronoun کار آسونی نیست. حتی native speaker ها هم این مشکلو دارند. اما اینجا میخوایم این مشکل رو برای همیشه واستون حل کنیم.
who و whom بعنوان relative pronoun
اگه هر دوی اینها relative pronoun هستند (یعنی کلماتی که relative clause رو به جمله اصلی ربط میدن)، و هر دوشون در جایگاه افراد میشینن (برخلاف which یا where مثلا)، پس چه تفاوتی بین اینا وجود داره؟ آیا میتونیم بجای هم بکار ببریمشون؟
دو جمله زیر رو در نظر بگیرید
I have a friend who works for NASA.
My friend is someone whom I can rely on the most.
همینطور که از مثال ها مشخصه، در جمله اول who جایگزین فاعل بندجمله works for NASA شده. اما در جمله دوم، بند جمله I can rely on the most خودش فاعل داره، یعنی I. چیزی که این بند جمله کم داره مفعوله. I can rely on my friend the most. پس whom در این بندجمله نقش مفعول رو برعهده میگیره.
انگلیسی با سریال فرندز
👍2
Forwarded from English quiz
Forwarded from English quiz
👆👆
soon enough idiom
Definition of soon enough
: no later than needed : soon
We'll find out the answer soon enough.
ما به زودی پاسخ آن را خواهیم یافت.
➖➖➖ friends➖➖➖
:نه دیرتر از زمان مورد نیاز ،به زودی
soon enough idiom
Definition of soon enough
: no later than needed : soon
We'll find out the answer soon enough.
ما به زودی پاسخ آن را خواهیم یافت.
➖➖➖ friends➖➖➖
:نه دیرتر از زمان مورد نیاز ،به زودی
یک دیالوگ از فیلم سینمایی Driven (رانده شده)
Mind your own business
سرت بکار خودت باشه
#اصطلاح
دوستان عزیز وقتی فیلم های پر دیالوگ را با دو زیر نویس فارسی و انگلیسی میبینید یک عالمه عبارت و جملات کاربردی و اصطلاحات یاد میگیرید.
برای دیدن فیلم های سینمایی و ۵۰۰ قسمت سریال در مجموعه آموزش انگلیسی با فیلم 👉عضو شوید
Mind your own business
سرت بکار خودت باشه
#اصطلاح
دوستان عزیز وقتی فیلم های پر دیالوگ را با دو زیر نویس فارسی و انگلیسی میبینید یک عالمه عبارت و جملات کاربردی و اصطلاحات یاد میگیرید.
برای دیدن فیلم های سینمایی و ۵۰۰ قسمت سریال در مجموعه آموزش انگلیسی با فیلم 👉عضو شوید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🤖 “Hardly ever”
[قید]hardly ever
/ˈhɑrdli ˈɛvər/
غیرقابل مقایسه
1 بهندرت تقریباً هیچوقت
almost never always usually
1.I hardly ever go shopping.
1. من بهندرت به خرید میروم.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
hardly ever adverb
Save Word
To save this word, you'll need to log in.
Log In
Definition of hardly ever
: almost never : very seldom
we hardly ever see them anymore
➖➖➖➖➖➖➖➖
یادگیری انگلیسی با فیلم👉
[قید]hardly ever
/ˈhɑrdli ˈɛvər/
غیرقابل مقایسه
1 بهندرت تقریباً هیچوقت
almost never always usually
1.I hardly ever go shopping.
1. من بهندرت به خرید میروم.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
hardly ever adverb
Save Word
To save this word, you'll need to log in.
Log In
Definition of hardly ever
: almost never : very seldom
we hardly ever see them anymore
➖➖➖➖➖➖➖➖
یادگیری انگلیسی با فیلم👉
👉 WORK OUT
✔ Meaning: (of a situation) to happen or develop in a particular, esp. a satisfactory, way, or (of a person) to be suitable for a particular situation:
🇬🇧 I think it will work out.
🇬🇧 It can’t work out well for you.
🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙
to work out
/wɜrk aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: worked out] [گذشته: worked out] [گذشته کامل: worked out]
صرف فعل
1 بدنسازی کردن ورزش کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی: ورزش کردن
مترادف و متضاد
exercise train
1.Do you work out?
1. بدنسازی میکنی؟
2.I work out regularly to stay in shape.
2. من برای روی فرم ماندن، مرتب ورزش میکنم.
3.They regularly walked, danced, ran and worked out at the gym.
3. آنها بهطور مرتب پیادهروی میکردند، میرقصیدند، میدویدند و در باشگاه بدنسازی میکردند.
to work out with something
با چیزی بدنسازی/ورزش کردن
He works out with weights twice a week.
او هفتهای دوبار با وزنه بدنسازی میکند.
2 (به گونهای) پیش رفتن (بهخصوص خوب) (به گونهای) از آب درآمدن
معادل ها در دیکشنری فارسی: جور شدن سر گرفتن
مترادف و متضاد
turn out
1.My first job didn't work out.
1. کار اولم خوب پیش نرفت [موفقیتآمیز نبود].
2.We were worried that the event would be disorganized, but it all worked out in the end.
2. ما نگران بودیم که مراسم بیسامان باشد، اما در آخر همهچیز خوب پیش رفت.
to work out right/well
درست/خوب پیش رفتن/از آب درآمدن
Nothing was working out right.
هیچ چیزی درست پیش نمیرفت.
توضیحاتی درباره فعل work out
فعل work out وقتی که بدون قید بهخصوصی بیاید، به معنای "خوب پیش رفتن/خوب از آب درآمدن" است و بهطور کلی به موفقیتآمیز بودن چیزی اشاره دارد.
3 محاسبه کردن برآورد کردن، حساب کردن
مترادف و متضاد
calculate
to work something out
(هزینه/میزان) چیزی را برآورد کردن/محاسبه کردن
1. See if you can work this bill out.
1. ببین میتوانی این صورتحساب را محاسبه کنی.
2. We need to work out the total cost of the project.
2. ما باید هزینه کلی پروژه را برآورد کنیم.
to work out how much/how many, etc.
برآورد کردن اینکه چقدر/چندتا و ...
We’ll have to work out how much food we’ll need for the party.
ما باید برآورد کنیم که چقدر غذا برای آن مهمانی نیاز خواهیم داشت.
4 سر درآوردن فهمیدن
مترادف و متضاد
figure out
to work something/somebody out
از چیزی/کسی سردرآوردن
I can't work these instructions out.
از این دستورالعملها سر درنمیآورم.
to work out what, where, etc…
فهمیدن اینکه چه، کجا و ...
I couldn't work out where the music was coming from.
نمیتوانستم بفهمم که صدای موسیقی از کجا میآمد.
5 حل کردن
مترادف و متضاد
solve
to work out a problem
مشکل/مسئلهای را حل کردن
I can't work out this problem.
نمیتوانم این مشکل را حل کنم.
to work something out for oneself
چیزی را تنهایی/خود حل کردن
I’m sure you can work it out for yourself.
مطمئنم که میتوانی تنهایی [خودت] آن را حل کنم.
6 تعبیه کردن تدبیر کردن، برنامهریزی کردن، فکر کردن
مترادف و متضاد
plan think of
1.I had it all worked out.
1. تمامش را برنامهریزی کرده بودم.
to work out something
چیزی تدبیر/تعبیه/برنامهریزی کردن
1. I've worked out a new way of doing it.
1. راهی جدید برای انجام آن تعبیه [پیدا] کردهام.
2. UN negotiators have worked out a set of compromise proposals.
2. مذاکران سازمان ملل مجموعهای از پیشنهادات مصالحه تعبیه [تدبیر] کردهاند.
to work out what/where/how, etc.
فکر/برنامهریزی کردن اینکه چه/کجا/چگونه و ...
We need to work out how we’re going to get there.
باید فکر کنیم که چگونه میخواهیم به آنجا برویم.
7 (مبلغی/میزانی) شدن (گران و ...) تمام شدن
مترادف و متضاد
amount to come to
to work out at/to
(مبلغی/میزانی) شدن
The losses work out at $2.94 a share.
خسارات، سهمی 2.94 دلار میشود.
to work out expensive/cheap, etc.
گران/تمام و ... تمام شدن
1. If we go by taxi, it’s going to work out very expensive.
1. اگر با تاکسی برویم، خیلی گران تمام خواهد شد.
2. It'll work out cheaper to travel by bus.
2. سفرکردن با اتوبوس ارزانتر تمام میشود.
FRIENDS
✔ Meaning: (of a situation) to happen or develop in a particular, esp. a satisfactory, way, or (of a person) to be suitable for a particular situation:
🇬🇧 I think it will work out.
🇬🇧 It can’t work out well for you.
🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙
to work out
/wɜrk aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: worked out] [گذشته: worked out] [گذشته کامل: worked out]
صرف فعل
1 بدنسازی کردن ورزش کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی: ورزش کردن
مترادف و متضاد
exercise train
1.Do you work out?
1. بدنسازی میکنی؟
2.I work out regularly to stay in shape.
2. من برای روی فرم ماندن، مرتب ورزش میکنم.
3.They regularly walked, danced, ran and worked out at the gym.
3. آنها بهطور مرتب پیادهروی میکردند، میرقصیدند، میدویدند و در باشگاه بدنسازی میکردند.
to work out with something
با چیزی بدنسازی/ورزش کردن
He works out with weights twice a week.
او هفتهای دوبار با وزنه بدنسازی میکند.
2 (به گونهای) پیش رفتن (بهخصوص خوب) (به گونهای) از آب درآمدن
معادل ها در دیکشنری فارسی: جور شدن سر گرفتن
مترادف و متضاد
turn out
1.My first job didn't work out.
1. کار اولم خوب پیش نرفت [موفقیتآمیز نبود].
2.We were worried that the event would be disorganized, but it all worked out in the end.
2. ما نگران بودیم که مراسم بیسامان باشد، اما در آخر همهچیز خوب پیش رفت.
to work out right/well
درست/خوب پیش رفتن/از آب درآمدن
Nothing was working out right.
هیچ چیزی درست پیش نمیرفت.
توضیحاتی درباره فعل work out
فعل work out وقتی که بدون قید بهخصوصی بیاید، به معنای "خوب پیش رفتن/خوب از آب درآمدن" است و بهطور کلی به موفقیتآمیز بودن چیزی اشاره دارد.
3 محاسبه کردن برآورد کردن، حساب کردن
مترادف و متضاد
calculate
to work something out
(هزینه/میزان) چیزی را برآورد کردن/محاسبه کردن
1. See if you can work this bill out.
1. ببین میتوانی این صورتحساب را محاسبه کنی.
2. We need to work out the total cost of the project.
2. ما باید هزینه کلی پروژه را برآورد کنیم.
to work out how much/how many, etc.
برآورد کردن اینکه چقدر/چندتا و ...
We’ll have to work out how much food we’ll need for the party.
ما باید برآورد کنیم که چقدر غذا برای آن مهمانی نیاز خواهیم داشت.
4 سر درآوردن فهمیدن
مترادف و متضاد
figure out
to work something/somebody out
از چیزی/کسی سردرآوردن
I can't work these instructions out.
از این دستورالعملها سر درنمیآورم.
to work out what, where, etc…
فهمیدن اینکه چه، کجا و ...
I couldn't work out where the music was coming from.
نمیتوانستم بفهمم که صدای موسیقی از کجا میآمد.
5 حل کردن
مترادف و متضاد
solve
to work out a problem
مشکل/مسئلهای را حل کردن
I can't work out this problem.
نمیتوانم این مشکل را حل کنم.
to work something out for oneself
چیزی را تنهایی/خود حل کردن
I’m sure you can work it out for yourself.
مطمئنم که میتوانی تنهایی [خودت] آن را حل کنم.
6 تعبیه کردن تدبیر کردن، برنامهریزی کردن، فکر کردن
مترادف و متضاد
plan think of
1.I had it all worked out.
1. تمامش را برنامهریزی کرده بودم.
to work out something
چیزی تدبیر/تعبیه/برنامهریزی کردن
1. I've worked out a new way of doing it.
1. راهی جدید برای انجام آن تعبیه [پیدا] کردهام.
2. UN negotiators have worked out a set of compromise proposals.
2. مذاکران سازمان ملل مجموعهای از پیشنهادات مصالحه تعبیه [تدبیر] کردهاند.
to work out what/where/how, etc.
فکر/برنامهریزی کردن اینکه چه/کجا/چگونه و ...
We need to work out how we’re going to get there.
باید فکر کنیم که چگونه میخواهیم به آنجا برویم.
7 (مبلغی/میزانی) شدن (گران و ...) تمام شدن
مترادف و متضاد
amount to come to
to work out at/to
(مبلغی/میزانی) شدن
The losses work out at $2.94 a share.
خسارات، سهمی 2.94 دلار میشود.
to work out expensive/cheap, etc.
گران/تمام و ... تمام شدن
1. If we go by taxi, it’s going to work out very expensive.
1. اگر با تاکسی برویم، خیلی گران تمام خواهد شد.
2. It'll work out cheaper to travel by bus.
2. سفرکردن با اتوبوس ارزانتر تمام میشود.
FRIENDS
Telegram
این پست از مدرسه مکالمه
🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙
👉 WORK OU
/3242
👉 WORK OU
/3242
Forwarded from English quiz
تام مجبور شد رانندگی را یاد بگیرد.
Anonymous Quiz
32%
Tom has to learn to drive
24%
Tom has had to learned to drive
34%
Tom has had to learn to drive
10%
Tom has had to learn to drove
Forwarded from English quiz
Forwarded from English quiz
Forwarded from English quiz
Forwarded from English quiz
Forwarded from English quiz
Forwarded from English quiz
Forwarded from English quiz
Forwarded from English quiz
Forwarded from English quiz
Forwarded from English quiz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
[ Video ]
📌بهترین روش آموزش زبان انگلیسی با فیلم
1. انتخاب فیلم مناسب
2. دیدن فیلم و نگاه کردن آن بدون زیرنویس انگلیسی
3. دیدن فیلم و نگاه کردن آن با زیرنویس انگلیسی
4. دیدن و تمرین کلمات کلیدی و درک مفهوم آنها
5. دیدن فیلم بدون زیر نویس و استفاده از تکنیک سایه
میخواهید بدانید تکنیک سایه چیست کلیک کنید
🔘 هیچ چیز به اندازهی یک تصویر گویا نمیتواند در ذهن ما باقی بماند. بنابراین در ادامه، تشریح جامعی دربارهی یادگیری زبان انگلیسی با فیلم، برای شما قرار داده شده است که چرا فیلم برای یادگیری زبان انگلیسی مناسب است؛ چگونه با فیلم زبان انگلیسی یاد بگیریم.
👇🎞👇🎞 فقط ده روز
این مجموعه با تخفیف ویژه فقط ده روز به مبلغ 40 هزار تومان بشما تقدیم میشود بالغ بر 130 کلیپ منحصر به فرد و ارزشمند فقط ده روز 👇 سفارش
https://news.1rj.ru/str/L_e_c
کسانی که ارزش این مجموعه رو نمیفهمند بهتره زبان نخونند هر روز فقط یک کلیپ را یاد بگیرید جملات و عبارات زرد را بنویسد بلد نیستید ترجمش کنید من بهتون ربات مترجم میدم لذت ببرید و یاد بگیرید
📌بهترین روش آموزش زبان انگلیسی با فیلم
1. انتخاب فیلم مناسب
2. دیدن فیلم و نگاه کردن آن بدون زیرنویس انگلیسی
3. دیدن فیلم و نگاه کردن آن با زیرنویس انگلیسی
4. دیدن و تمرین کلمات کلیدی و درک مفهوم آنها
5. دیدن فیلم بدون زیر نویس و استفاده از تکنیک سایه
میخواهید بدانید تکنیک سایه چیست کلیک کنید
🔘 هیچ چیز به اندازهی یک تصویر گویا نمیتواند در ذهن ما باقی بماند. بنابراین در ادامه، تشریح جامعی دربارهی یادگیری زبان انگلیسی با فیلم، برای شما قرار داده شده است که چرا فیلم برای یادگیری زبان انگلیسی مناسب است؛ چگونه با فیلم زبان انگلیسی یاد بگیریم.
👇🎞👇🎞 فقط ده روز
این مجموعه با تخفیف ویژه فقط ده روز به مبلغ 40 هزار تومان بشما تقدیم میشود بالغ بر 130 کلیپ منحصر به فرد و ارزشمند فقط ده روز 👇 سفارش
https://news.1rj.ru/str/L_e_c
کسانی که ارزش این مجموعه رو نمیفهمند بهتره زبان نخونند هر روز فقط یک کلیپ را یاد بگیرید جملات و عبارات زرد را بنویسد بلد نیستید ترجمش کنید من بهتون ربات مترجم میدم لذت ببرید و یاد بگیرید