گرامر را آسان یاد بگیرید – Telegram
گرامر را آسان یاد بگیرید
14.3K subscribers
471 photos
720 videos
38 files
2.37K links
ارتباط با ما t.me/L_e_c
لیست کامل مجموعه های مدرسه مکالمه
https://news.1rj.ru/str/addlist/X6DPUv8XjvY2MWRk
Download Telegram
پسوند hood-:
تعریف (Definition) :

۱٫[in nouns]

Used to refer to a period of time or a state
مثال (Example) به همراه معنی :

during his childhood = when he was a child :
دوران بچگی، کودکی

parenthood = the state of being a parent :
پدری، والدینی، وظایف والدین

تعریف (Definition) :
۲٫[in nouns]

The people who belong to a particular group

مثال (Example) به همراه معنی در ریشه شناسی استاد انگلیسی :

the priesthood = all the people who are priests : مقام کشیش، کشیش بودن

توضیحات پسوند hood:

۱٫پسوندیست که تولید اسم می کند و اشاره به دوران خاصی می کند.

۲٫پسوندیست که تولید اسممی کند و اشاره به افرادی که به یک گروه خاص تعلق دارند می کند.

♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️

hood_
پسوند : حالت، - ی، بودن [childhood]
دوستان خوبم البته وقتی به عنوان پسوند استفاده می‌شه با پوزش،از این استاد محترم در نوشتن به کلمه قبل میچسبه مانند childhood
👇👇👇👇
IELTS Cambridge Practice
👍42
گرامر را آسان یاد بگیرید
Video
💢👉hood
/ˈhʊd/
/hʊd/
معنی: کلاهک دودکش، کروک درشکه، باشلق، روپوش، اوباش، روسری، کاپوت، کاپوت ماشین، باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
معانی دیگر: کوه هود (در ایالت اورگان - بلندی: 3427 متر)، کلاه پارچه ای (که سر و گردن و گاهی بخشی از چهره را می پوشاند)، چهره پوش، روبند، سرپوش دار کردن، سرپوش زدن به، هر چیز مشابه کلاه پارچه ای (به ویژه گردن آویزهای قضات و لباس استادان که معرف رشته ی تحصیلی و یا مقام است)، گردن آویز، (اتومبیل و کامیون و غیره) کاپوت، کروک، (در بالای اجاق های برقی و گازی و تنور و غیره) هواکش (که معمولا قیف شکل است و بادزن برقی دارد)، (در سر دودکش و لوله ی بخاری و غیره) سرپوش، کلاهک، (اسب و باز شکاری و غیره) چشم پوش، نقاب، چشم بند، (پرندگان) کاکل، تاج، (مار کبرا - پوسته ی دور گردن مار عینکی که هنگام انگیختگی متورم و پهن می شود) یاله، (خودمانی) رجوع شود به: hoodlum، کاپوت ماشین
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر روز 1% بهتر شدن یعنی 37 برابر بهتر شدن در یک سال

پس اگر در بدترین شرایط هر روز یک درصد از زمانتان را برای یادگیری اختصاص دهید و تلاش کنید در سال ...
حالا فکر کنید هر روز بیست درصد وقت بگذارید ؟؟؟
💢تفاوت "only" و "just" در استفاده و کاربرد آن‌ها می‌باشد.

1. "Only":
- "Only" به معنای "تنها" یا "فقط" استفاده می‌شود.
- "Only" بیانگر این است که فقط یک چیز یا شرایط خاصی صحیح است و هیچ چیز دیگر نیست.
- "Only" معمولاً باعث محدود کردن گزاره یا تاکید بر یک چیز خاص می‌شود.

نمونه:
- She is the only one who can solve this problem. (او تنها کسی است که می‌تواند این مسئله را حل کند.)
- Only the best students are selected for the scholarship. (تنها بهترین دانش‌آموزان برای بورسیه انتخاب می‌شوند.)

2. "Just":
- "Just" به معنای "تازه‌اکنون"، "همین الآن" یا "لحظه قبل" استفاده می‌شود.
- "Just" به عنوان قید زمانی در جمله استفاده می‌شود و به اشاره به زمان نزدیک به لحظه صحبت کننده کمک می‌کند.
- "Just" برای نشان دادن که عملی تا لحظه صحبت جدیداً انجام شده است.

نمونه:
- He has just arrived home. (او همین الآن به خانه رسیده است.)
- I'm just about to finish my work. (در لحظه قبل از پایان دادن به کارم هستم.)

به طور خلاصه، "only" به معنای "تنها" یا "فقط" استفاده می‌شود و برای محدود کردن یک مورد به تنهایی به کار می‌رود، در حالی که "just" به معنای "تازه‌اکنون" یا "همین الآن" استفاده می‌شود و به زمان نزدیک به لحظه صحبت کننده اشاره دارد.
👍3
💢فعل یکی از اجزای اصلی زبان انگلیسی است که برای بیان اعمال، فعالیت‌ها، حالات و وضعیت‌ها استفاده می‌شود. فعل می‌تواند به تنهایی (برای مثال: talk, eat, sleep) یا با کمک کمکی (برای مثال: can, will, have) به کار رود. در زبان انگلیسی، فعل‌ها دارای صورت‌های مختلفی می‌باشند که شامل موارد زیر است:

1. فعل عادی (Base Form): این فعل اصلی و بدون تغییر استفاده می‌شود و بیانگر حالت عادی فعل است. برای مثال: walk, eat, sleep.

2. فعل گذشته (Past Tense): این فعل برای بیان اتفاقات گذشته استفاده می‌شود و با افزودن "ed" به انتهای فعل عادی ساخته می‌شود. برای مثال: walked, ate, slept.

3. فعل گذشته استمراری (Past Continuous): این فعل برای بیان اتفاقاتی که در گذشته در حال وقوع بوده‌اند استفاده می‌شود. با استفاده از "was/were" و "ing" به انتهای فعل عادی ساخته می‌شود. برای مثال: was walking, were eating, was sleeping.

4. فعل حال کامل (Present Perfect): این فعل برای بیان اتفاقاتی که در گذشته شروع شده‌اند و همچنان تا کنون ادامه دارند یا تا زمان گذشته اثری دارند استفاده می‌شود. با افزودن "have/has" به فعل عادی ساخته می‌شود. برای مثال: have walked, has eaten, have slept.

5. فعل آینده (Future): این فعل برای بیان اتفاقات و وقایع آینده استفاده می‌شود. با استفاده از "will" یا "be going to" به فعل عادی ساخته می‌شود. برای مثال: will walk, am going to eat, will sleep.

6. فعل استمراری (Continuous): این فعل برای بیان اتفاقاتی استفاده می‌شود که در حال وقوع هستند و ادامه خواهند داشت. با استفاده از "am/is/are" و "ing" به فعل عادی ساخته می‌شود. برای مثال: am walking, is eating, are sleeping.

7. فعل فعل‌گذاری (Phrasal Verbs): فعل‌هایی که با افزودن حرف اضافه یا قید به انتهای آن‌ها ساخته می‌شوند. برای مثال: look up, give back, get off.

💢همچنین، فعل‌ها در زبان انگلیسی ممکن است شکل‌های دیگری برای زمان‌ها و شرایط مختلف داشته باشند که به عنوان فعل ماضی بعید (Past Perfect), فعل شناختی (Modal Verbs), فعل مشروط (Conditional Verbs) و غیره شناخته می‌شوند. برای یادگیری بیشتر درباره انواع فعل‌ها و قواعد استفاده آن‌ها، به منابع تخصصی گرامر انگلیسی مراجعه کنید.
1👍1
💢گرامر انگلیسی شامل قواعد استفاده از کلمات، ساختار جملات، زمان‌ها و نحوه استفاده از حروف اضافه، ضمایر و غیره است. نکاتی که باید در گرامر انگلیسی رعایت شود عبارت‌اند از:

1. کاربرد حروف اضافه: باید بدانید کدام حروف اضافه با کدام کلمات استفاده می‌شوند. مثلاً از حروف اضافه in برای اشاره به مکان داخلی و از حرف at برای اشاره به مکان خاص در شهرها، نقاط زمانی و برخی عبارات استفاده می‌شود.

2. ترتیب کلمات: در جملات انگلیسی، ترتیب کلمات بسیار مهم است. به عنوان مثال، ترتیب زمان و فاعل در یک جمله باید مطابق باشد. همچنین بعضی از کلمات مانند صفت‌ها، ضمایر و قیدها قبل از اسم یا فعل می‌آیند.

3. استفاده از زمان‌ها: زمان‌ها در انگلیسی برای بیان زمان اتفاقات و وقایع استفاده می‌شوند. باید بدانید چگونه زمان‌های مختلف را بکار ببرید، مانند گذشته ساده، حال ساده، آینده ساده و غیره.

4. استفاده از ضمایر: باید بدانید کدام ضمایر را در زمان‌ها و در موارد مختلف استفاده کنید.

5. ساختار جملات: باید بدانید چگونه جملات را ساخته و ساختارهای گرامری مختلف مانند جملات مثبت و منفی، پرسشی و شرطی را درست استفاده کنید.

💢 می‌توانید از پکبج یادگیری گرامر انگلیسی استفاده کنید.
👍2
💢کاربرد فعل have to
فعل have to نیز معنایی مشابه must داشته و یک باید قوی را مطرح می‌کند.
این دو فعل بعضا ممکن است به جای هم استفاده شوند.

💢نکته‌ی قابل توجه این است که have to باید و اجباری است که از طرف عوامل بیرونی و به غیر از خودمان مثلا قانون به ما تحمیل می‌گردد.

💢دقت داشته باشد که اگر فاعل جمله He ، She و یا It باشد، باید از has to به جای have to استفاده شود.

💢و اما برای منفی کردن آنهم نمی‌توانیم not اضافه کنیم بلکه باید قبل از have to از don’t و قبل از has to از doesn’t استفاده نمائیم. نکته‌ی جالب اینجاست که شکل منفی این ساختار، به معنای نباید نبوده و معنای آن، مجبور نبودن می‌باشد.

She has to pay her debts soon
او باید بدهی هایش را زود بازپس دهد.

I have to arrive there on time
من باید سر وقت به آنجا برسم.

You have to go and see the boss
شما باید بری و رئیس را ببینی.

He doesn’t have to work all day long
او مجبور نیست کل طی روز را کار کند.
👍5
💢کاربرد فعل should
فعل should یک باید ضعیف را مطرح میکند و به اندازه‌ی must و have to قوی نیست.
میتوانید should را “بهتره که” ترجمه کنید.
💢 البته توجه داشته باشید که should معمولا در موقعیت های عمومی استفاده می‌شود. برای حالت های خاص و غیر عمومی، بهتر است از فعل had better استفاده نمائیم.

💢از should زمانی که بخواهیم کسی را نصیحت کنیم و یا نظر شخصی خود را در مورد موضوعی بگوییم و یا زمانی که بخواهیم بگویم انجام کاری بهتر است، استفاده می کنیم.

💢توجه کنید بعد از should، از شکل ساده‌ی فعل یعنی bare infinitive استفاده می‌نمائیم.

💢برای منفی کردن should نیز کافیست تا بعد از آن، not را اضافه نمائیم.

I should exercise at least twice a week
من باید حداقل ۲ مرتبه در هفته ورزش کنم.

You should drink eight glasses of water every day
شما بهتره روزانه هشت لیوان آب بخورید

You should try to find some good friends
بهتره که تلاش کنی که دوستای خوبی پیدا کنی.

People should pay more attention to driving rules
مردم بهتره که به قوانین راهنمایی و رانندگی توجه بیشتری داشته باشن.
👍4
💢صفت "تساوی" در زبان انگلیسی با استفاده از کلمه "equal" توصیف می‌شود. این صفت برای نشان دادن برابری یا همانی دو یا چند مفهوم، شی، شخص یا موضوع مورد استفاده قرار می‌گیرد.

💢به عنوان یک صفت، "equal" قبل از اسم قرار می‌گیرد و صفت منفی آن "unequal" است. در مورد افراد، از صفت "equal" برای بیان برابری از نظر حقوق، قدرت، موقعیت اجتماعی و غیره استفاده می‌شود.

مثال‌ها:
- All students have equal opportunities in this school.
(همه دانش‌آموزان در این مدرسه فرصت‌های برابری دارند.)
- The twins have equal talent in singing.
(دوقلوها استعداد برابری در خوانندگی دارند.)
- In mathematics, 2+2 equals 4.
(در ریاضیات، ۲+۲ برابر ۴ است.)
- This cake and that cake are of equal size.
(کیک این و آن به اندازه یکسانی هستند.)
- The company strives for equal pay for all employees.
(این شرکت برای حقوق برابر تمام کارکنان تلاش می‌کند.)

💢همچنین، اصطلاح "equal rights" به معنای حقوق برابر یا برابری حقوق می‌باشد و به حقوقی اشاره دارد که بین افراد بدون تبعیض تقسیم می‌شوند.
👍3
💢 صفت تساوی با استفاده از ساختار "as...as" در زبان انگلیسی بیان می‌شود. این ساختار برای توصیف برابر یا همانی دو نشانه، مفهوم، شی، شخص و غیره استفاده می‌شود.

💢در این ساختار، "as" بعد از صفت یا قید قرار می‌گیرد و برابری و تساوی را نشان می‌دهد. پس از "as" نیز همان صفت یا قید را تکرار می‌کنیم و با "as" نیز مقایسه می‌کنیم. این نوع ساختار می‌تواند برای توصیف میزان یک ویژگی، وضعیت، قدرت و غیره به کار برود.

👈مثال‌ها:
- She is as tall as her sister.
(او به اندازه خواهرش قد دارد.)
- This car is as fast as that one.
(این ماشین به همان سرعت ماشین آن است.)
- I can run as far as he can.
(من می‌توانم به همان مسافتی که او می‌تواند بدوید.)
- He is as smart as his friend.
(او هوشمند به همان اندازه‌ای است که دوستش هست.)
- The two dresses are as expensive as each other.
(دو لباس به همان اندازه گران هستند.)
- The new phone is as powerful as the old one.
(تلفن جدید به همان قدرتی که تلفن قدیمی دارد است.)
- She sang as beautifully as a professional singer.
(او به همان زیبایی یک خواننده حرفه‌ای خواند.)
- The book is as interesting as I expected it to be.
(این کتاب به همان جذابیتی است که من انتظار داشتم.)
███████████████
👍3👌1
💢 تفاوت بین "neither" و "either" در زبان انگلیسی به شرح زیر است:

👈1. کاربرد:
- "Either" برای بیان انتخاب یا انتخابهای دوتایی استفاده می‌شود. به عبارت دیگر، هنگامی که بین دو گزینه فقط یکی را انتخاب می‌کنیم، از "either" استفاده می‌کنیم. معنی آن معمولاً "از هرکدام" یا "از دو انتخاب" است.
مثال: "You can have either tea or coffee."
(می‌توانید یا چای داشته باشید یا قهوه.)

- "Neither" برای بیان عدم وجود دو انتخاب استفاده می‌شود. به عبارت دیگر، برای نقل قول اینکه هیچ گزینه‌ای انتخاب نشده است یا هیچ یک از دو گزینه مورد علاقه نیست می‌توانیم از "neither" استفاده کنیم.
مثال: "Neither of us wants to go to the party." (هیچ یک از ما نمی‌خواهد به مهمانی برود.)

👈2. ساختار:
- "Either" با فعل مثبت استفاده می‌شود.
مثال: "He can eat either pizza or pasta."
(او می‌تواند یا پیتزا بخورد یا ماکارونی.)

- "Neither" با فعل منفی استفاده می‌شود.
مثال: "Neither of them has seen the movie."
(هیچ کدام از آن‌ها فیلم را ندیده‌اند.)

👈3. استفاده در جملات سوالی:
- برای پرسیدن درباره انتخابها در جملات سوالی، از "either" استفاده می‌شود.
مثال: "Which one do you like, tea or coffee?" - "Either is fine."
(از کدامشون خوشت میاد، چای یا قهوه؟ - هر دویشون هم خوبه.)

- برای پرسیدن درباره عدم وجود یا عدم تمایل به دو گزینه در جملات سوالی، از "neither" استفاده می‌شود.
مثال: "Which one would you like, cake or ice cream?" - "Neither, thank you. I'm on a diet."
(کدومشون دوست داری، کیک یا بستنی؟ - هیچ کدوم، مرسی. رژیمم هست.)
💢██████████████💢
👏2👌2
💢██████████████💢

💢عبارت "make up" در زبان انگلیسی می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد. در زیر، من چند معنی رایج این عبارت را ذکر می‌کنم:

1. "تشکیل دادن": به معنای ایجاد چیزی یا تشکیل دادن آن است. مانند "make up a story" (تشکیل دادن یک داستان) یا "make up a team" (تشکیل دادن یک تیم).

2. "آرایش کردن": به معنای استفاده از مواد و تکنیک‌های آرایشی برای زیبایی‌بخشیدن به صورت یا بدن است. مانند "she likes to wear make up" (او دوست دارد آرایش کند) یا "apply make up" (آرایش کردن).

3. "پرداخت کردن برای تعدادی روشنایی یا کلاسی که غیبت کرده‌ایم": معمولاً در مدارس یا کارهایی که غیبت کرده‌ایم استفاده می‌شود. مانند "I missed a few classes, but I need to make them up" (چند کلاس را از دست دادم، اما باید آنها را جبران کنم).

4. "بخشی از کل یا مجموعه": به تعدادی شیء که با هم تشکیل یک مجموعه را می‌دهند، اشاره دارد. مانند "the group is made up of students and professors" (گروه از دانشجوها و استادان تشکیل شده است).

5. "تصمیم گرفتن یا توافق کردن": به توصیف یا توجیهی که برای رسیدگی به شرایط موجود بکار می‌رود، اشاره دارد. مانند "we need to make up our minds" (باید تصمیم بگیریم) یا "make up for lost time" (جبران کردن زمانی که از دست داده‌ایم).

6. "خلق کردن از باخت یا مشکل جدی": به معنای رفع فاصله، دوستی یا تعامل بعد از اختلاف است. مانند "they had a fight, but they made up" (آنها دعوا کردند، اما آشتی کردند) یا "let's make up and move on" (بیا آشتی کنیم و به جلو برویم).

توجه داشته باشید که این ترجمه‌ها معانی متداول هستند و ممکن است در موارد خاص و در سایر زمینه‌ها نیز کاربرد داشته باشد.

💢██████████████💢
👍3👏1
صفت های تشدید کننده

💢██████████████💢


💢در زبان انگلیسی، صفت های تشدید کننده یا صفت های صفتی (intensifiers) برای افزایش قدر یا قوت صفت به کار می روند. این صفت ها می توانند از شدت یا مقداری که مورد بحث قرار میگیرند، اندازه گیری کنند. در زیر چند مثال از صفت های تشدید کننده را ذکر می کنم:

1. Very (بسیار): مثال: "He is very tall" (او بسیار قد بلندی دارد).
2. Extremely (بسیار، بیش از حد): مثال: "She is extremely smart" (او بسیار باهوش است).
3. Incredibly (باورنکردنی): مثال: "It was an incredibly beautiful sunset" (غروبی باورنکردنی زیبا بود).
4. Intensely (به طور شدید): مثال: "She felt intensely excited about the trip" (او به طور شدید هیجان زده بود درباره سفر).
5. Tremendously (به طور عمده): مثال: "They did a tremendously good job on the project" (آنها در پروژه عمده ای خوب عمل کردند).
6. Insanely (به طور مجنونانه): مثال: "He is insanely talented" (او به طور مجنونانه استعداد دارد).
7. Exceedingly (بسیار زیاد): مثال: "The price was exceedingly high" (قیمت بسیار زیاد بود).

توجه کنید که صفت های تشدید کننده می توانند در این مثال ها و در موارد دیگری از صفت ها استفاده شوند، و معنی آنها در بسته به ساختار جمله ممکن است تغییر کند.



💢██████████████💢
👍6👏1
◽️تفاوت good و well چیست؟


🔸کلمه Good یک صفت است و well یک قید هست و اگر بخوایم یک فعل رو توصیف کنیم از well استفاده می کنیم.


🔹حالا این نکته رو هم در نظر بگیرید که اگر بخوایم در مورد سلامتی یا همان Health صحبت کنیم و اونو توصیف کنیم از well بعنوان صفت استفاده می شود.
This is good lasagna.
این لازانیا خوب است.

Good
لازانیا را توصیف می کند که یک اسم هست.

You did the job well.
شما کار را به خوبی انجام دادید.

Well
قید است و در حال توضیح نحوه انجام کار هست.

چند نکته برای well و good وجود دارد که با هم بررسی می کنیم.

#نکته:
🔹وقتی می خواهید احساسات یک نفر را توصیف کنید و یا از او در مورد احساساتش سوال بپرسید از Good استفاده کنید.

He doesn’t feel good about having cheated
او درباره ی تقلب کردن حساس خوبی ندارد.

#نکته:
🔸وقتی درباره ی سلامتی و Health صحبت می کنیم همیشه از well استفاده می کنیم.
You do not look well
خوب به نظر نمیای.


🔹خب حالا اگر کسی از ما سوال بپرسد How are you?!
باید چطور جواب بدیم؟

🔸اگر نحوه پرسش سوال درباره ی تندرستی جسمی شما بود در پاسخ از well استفاده می کنید مثل:
I feel well
حالم خوبه.

🔸ولی اگر کسی درباره ی احساسات ووضعیت احساسی شما سوال بپرسد در پاسخ از good استفاده می کنید مثل:
I feel good
احساس خوبی دارم.

💠 حالا یه جور دیگه براتون شرح میدم

👈🔹تفاوت good و well چیه؟
کلمه good یک صفت بوده و صفات برای توصیف کردن اسامی (nouns) استفاده میشن. برای یادگیری کاربرد good به مثال های زیر توجه کنین:
This song is very good!
این آهنگ خیلی خوبه!

Bahar is a good cook.
بهار آشپز خوبی هست.

Did you have a good time at the party?
اوقات خوبی در مهمونی داشتی؟

This restaurant has a good reputation.
این رستوران از شهرت خوبی برخورداره.

🔹در مقابل کلمه well یک قید هست و قیدها برای توصیف کردن افعال (verbs) و قیدهای دیگه بکار برده میشن. برای آشنایی با کاربرد well مثال های زیر رو با دقت بخونین:

My dog behaves well.
سگ من به خوبی رفتار میکنه.

Pedram sings really well.
پدرام واقعا خوب آواز میخونه.

Asal plays the piano well.
عسل به خوبی پیانو مینوازه.

#استثنا
🔸معمولاً زمانیکه افعال حسی مثل taste, sound, smell, look, seem, appear رو در جمله بکار میبریم، به جای قید well باید از صفت good استفاده کنیم. به این دلیل که افعال حسی معمولاً به یک عمل یا کار فیزیکی اشاره ندارن، پس در این موارد ما قصد داریم یک موضوع یا فاعل جمله رو‌ توصیف‌ کنیم، نه عمل حسی فعل رو. برای روشن شدن این قانون به مثال های زیر دقت کنین:

Your idea sounds good.
ایده تو خوب به نظر میرسه. (در این جمله در واقع به خوب بودن ایده اشاره میکنیم)

It always smells good after the rain.
هوا همیشه بعد از بارون بوی خوبی میده.

Your house looks good outside.
خونه شما از بیرون خوب به نظر میرسه.

🔹در مثال های بالا صفت good در واقع برای کلمات idea و it و house استفاده شده، نه فعل های جمله.
👍3👏21
حروف ربط مکان (prepositions of place) در زبان انگلیسی برای نشان دادن موقعیت یا مکان جسم، شی یا شخص در جمله استفاده می‌شوند. برخی از حروف ربط مکان رایج عبارتند از:

1. در: in
مثال: The book is in the bag. (کتاب در کیف است.)
2. روی: on
مثال: The pen is on the desk. (خودکار روی میز است.)
3. زیر: under
مثال: The cat is under the table. (گربه زیر میز است.)
4. بالا: above
مثال: The picture is above the fireplace. (تصویر بالای شومینه است.)
5. پشت: behind
مثال: The car is behind the house. (ماشین پشت خانه است.)
6. جلو: in front of
مثال: The bus stop is in front of the school. (ایستگاه اتوبوس جلوی مدرسه است.)
7. بین: between
مثال: There is a park between the two buildings. (یک پارک بین دو ساختمان وجود دارد.)
8. کنار: next to
مثال: The store is next to the post office. (فروشگاه کنار دفتر پست است.)

این فقط تعدادی از حروف ربط مکان هستند. همچنین، هر کلمه‌ای می‌تواند حرف ربط مکان خاص خودش را داشته باشد، بنابراین باید همیشه به ساختار جمله و مفهوم مربوطه توجه کنید.



We develop passion for learning!
ما اشتیاق برای یادگیری را توسعه می دهیم!
👍21
حروف ربط (conjunctions) در زبان انگلیسی برای اتصال کلمات، عبارات یا جملات به یکدیگر استفاده می‌شوند. تعدادی از حروف ربط متداول در زبان انگلیسی عبارتند از:

1. و: and
مثال: I like tea and coffee. (من چای و قهوه دوست دارم.)

2. یا: or
مثال: Do you want tea or coffee? (آیا تو چای میخوای یا قهوه؟)

3. یا...یا: either...or
مثال: You can either come with me or stay here. (می‌توانی همراه من بیایی یا اینجا بمانی.)

4. هم...هم: both...and
مثال: He is both a doctor and a teacher. (او هم دکتر است و هم معلم.)

5. اما: but
مثال: She wants to go out, but it's raining. (او می‌خواهد بیرون برود، اما باران می‌بارد.)

6. اگرچه: although
مثال: Although it's cold, I don't want to wear a coat. (اگرچه سرد است، من نمی‌خواهم کت بپوشم.)

7. ولی: however
مثال: I want to go to the party; however, I have too much work to do. (من می‌خواهم به مهمانی بروم؛ با این حال، من کار زیادی برای انجام دادن دارم.)

8. از آنجایی که: since
مثال: I haven't seen him since last week. (من او را از هفته گذشته دیده نکرده‌ام.)

این فقط تعدادی از حروف ربط رایج در زبان انگلیسی هستند. البته حروف ربط بسیاری وجود دارند که هر کدام نقش خاصی در اتصال کلمات و جملات دارند.


We develop passion for learning!
ما اشتیاق برای یادگیری را توسعه می دهیم!
2👍1
💢██████████████💢

حروف ربط زمان (prepositions of time) از جمله‌هایی هستند که برای نشان دادن زمان و ترتیب رخدادها در جمله استفاده می‌شوند. برخی از حروف ربط زمان رایج عبارتند از: 1. در: in مثال: I will see you in an hour. (تو را در یک ساعت ملاقات می‌کنم.) 2. در: on مثال: The meeting is on Monday. (جلسه روز دوشنبه است.) 3. در: at مثال: I have an appointment at 3 o'clock. (من قرار ملاقاتی ساعت ۳ دارم.) 4. پس از: after مثال: I will call you after I finish work. (بعد از پایان کار با تو تماس می‌گیرم.) 5. پیش از: before مثال: We need to be there before 9 am. (ما باید قبل از ساعت ۹ صبح در آنجا باشیم.) 6. تا: until / till مثال: He waited until the bus arrived. (او تا زمانی که اتوبوس رسید صبر کرد.) 7. در طول: during مثال: I read a book during my vacation. (من در طول تعطیلات کتابی خواندم.) 8. به مدت: for مثال: I have lived here for five years. (من اینجا پنج سال زندگی کرده‌ام.) این فقط تعدادی از حروف ربط زمان هستند. همچنین به توجه داشته باشید که هر حرف ربط ممکن است در جمله‌های مختلف معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد.

💢██████████████💢
👍1