Forwarded from Matematic_learn
دعوت به همکاری در شهر تهران
شرکت گسترش فناوریهای نوین بانک کشاورزی
🖋* شرکت گسترش فناوریهای نوین بانک کشاورزی جهت تکمیل تیمها و سرمایههای انسانی متخصص خود از افراد جوان، باانگیزه و هدفمند دعوت به همکاری میکند:
توسعهدهنده مبتنی بر داتنت و انگورلار
توسعه دهنده مبتنی بر فلاتر
توسعه دهنده اپلیکیشنهای موبایلی (بکاند و فرانتاند)
توسعه دهنده مبتنی بر جاوا
توسعهدهنده مبتنی بر کوبول
متخصص فرانت وب و موبایل
🔹 شرکت گسترش فناوریهای نوین (سهامی خاص) یک شرکت وابسته به بانک کشاورزی است که بطور تخصصی در زمینه توسعه راهکارهای جامع بانکی، پرداخت و مالی فعال است.
🔸 مسیر ارتباطی برای ارسال رزومهکاری
🌐 info@htsc.ir
شرکت گسترش فناوریهای نوین بانک کشاورزی
🖋* شرکت گسترش فناوریهای نوین بانک کشاورزی جهت تکمیل تیمها و سرمایههای انسانی متخصص خود از افراد جوان، باانگیزه و هدفمند دعوت به همکاری میکند:
توسعهدهنده مبتنی بر داتنت و انگورلار
توسعه دهنده مبتنی بر فلاتر
توسعه دهنده اپلیکیشنهای موبایلی (بکاند و فرانتاند)
توسعه دهنده مبتنی بر جاوا
توسعهدهنده مبتنی بر کوبول
متخصص فرانت وب و موبایل
🔹 شرکت گسترش فناوریهای نوین (سهامی خاص) یک شرکت وابسته به بانک کشاورزی است که بطور تخصصی در زمینه توسعه راهکارهای جامع بانکی، پرداخت و مالی فعال است.
🔸 مسیر ارتباطی برای ارسال رزومهکاری
🌐 info@htsc.ir
❤1
سلام و درود بر همراهان گرامی
به دلیل برگزاری اردوی استارتاپی در روز پنجشنبه؛
رویداد بیست و پنج استیم این هفته در روز چهارشنبه برگزار خواهد شد.
لینک ثبت نام در پیام فوق خدمت تون ارسال شد
به دلیل برگزاری اردوی استارتاپی در روز پنجشنبه؛
رویداد بیست و پنج استیم این هفته در روز چهارشنبه برگزار خواهد شد.
لینک ثبت نام در پیام فوق خدمت تون ارسال شد
❤1👍1
#آدرس_جدید سالن برگزاری استیم ۲۵ که فردا #چهارشنبه برگزار میشه (چون ما پنجشنبه اردوی استارتاپی داریم https://evnd.co/3ZZav ) مثل همیشه از ساعت ۲ الی ۵ عصر
برای شرکت در استيم از طريق لينک زير #رایگان ثبت نام کنيد
https://lnkd.in/erTCrcuA
آدرس محل برگزاری #استیم ۲۵ به شرح زیر است:
تهران، خیابان فردوسی، خیابان نوفل لوشاتو، خیابان مسعود سعد، پلاک ۱۲، #پردیس_علم_و_فناوری
لوکیشن روی بلد:
https://lnkd.in/eX8a_sBE
لوکیشن روی نشان:
https://lnkd.in/eYaivGDU
لوکیشن روی گوگل مپ:
https://lnkd.in/eRMNzDDm
نزدیک ترین ایستگاه مترو:
ایستگاه #مترو_فردوسی
وب سایت محل برگزاری رویداد استیم:
https://ystp.ir
پیج اینستاگرام پردیس علم و فناوری:
https://lnkd.in/erFEykUv
اگر پیدا نکردید با من (علی رشیدی) تماس بگیرید: ۰۹۳۰۲۲۲۲۱۶۷
علی رشیدی
بنیانگذار استارتاپ استیم (STeam)
برای شرکت در استيم از طريق لينک زير #رایگان ثبت نام کنيد
https://lnkd.in/erTCrcuA
آدرس محل برگزاری #استیم ۲۵ به شرح زیر است:
تهران، خیابان فردوسی، خیابان نوفل لوشاتو، خیابان مسعود سعد، پلاک ۱۲، #پردیس_علم_و_فناوری
لوکیشن روی بلد:
https://lnkd.in/eX8a_sBE
لوکیشن روی نشان:
https://lnkd.in/eYaivGDU
لوکیشن روی گوگل مپ:
https://lnkd.in/eRMNzDDm
نزدیک ترین ایستگاه مترو:
ایستگاه #مترو_فردوسی
وب سایت محل برگزاری رویداد استیم:
https://ystp.ir
پیج اینستاگرام پردیس علم و فناوری:
https://lnkd.in/erFEykUv
اگر پیدا نکردید با من (علی رشیدی) تماس بگیرید: ۰۹۳۰۲۲۲۲۱۶۷
علی رشیدی
بنیانگذار استارتاپ استیم (STeam)
🙏2❤1👍1
STeam
Martin Czerny – The Rain Hides Anything (Rainy Mood)
این بیکلامِ ترکیب بارون و پیانو برای تو که خستگی ظهرت و انرژی منفیایی که در طی روز بهت وارد شده رو بشوره ببره...
❤7💯1
با برگزاری یک برنامه ورزشی برای صبحِ جمعه موافقید؟
Anonymous Poll
55%
عالیه! از تو به یک اشاره از من به سر دویدن🤸♂️🏃♀️🏃♂️
29%
نه ورزش برای سلامتی ضرر داره🙄😒
16%
نمیدانم اطلاعی ندارم 😶
در خود بطلب هر آنچه خواهی، كه تویی...
شروعی تازه...
معمار تجربههای این هفتهمون باشیم🎉
صبحتان عالی🫖🧈
شروعی تازه...
معمار تجربههای این هفتهمون باشیم🎉
صبحتان عالی🫖🧈
👍7🕊1
گزارش اولین اردوی استارتاپی #استیم (قسمت اول)
بعضی از اتفاق ها فقط یکبار تو زندگی آدم رخ میدن، مثل تولد، مثل روز اول مدرسه، مثل لحظه تحویل سال ۱۴۰۲ که بهترین سال زندگی من شد و مثل اولین اردوی استارتاپی استیم که دیگه محاله تکرار بشه!
وقتی پست ثبت نام اردوی استارتاپی استیم رو گذاشتم خیلی ها به من گفتن وای یک و نیم میلیون زیاده !!! و من رو تنها گذاشتن
اما دم همه اونهایی که مرد و مردونه و زن و زنونه مثل همیشه پشت من وایسادن و حمایتم کردن گرم، عاشقتون هستم که بهم ثابت کردید فقط حرف نمی زنید و پای کارید
من اولین باری بود که اردو می بردم دیگه خودتون تصور کنید هیچی بلد نبودم و همه چیز یهویی پیش رفت، چهارشنبه تا دقیقه نود هم خیلی ها قطعی نکرده بودن (پول نداده بودن) و من حسابی بلاتکلیف بودم و خلاصه دردسرتون ندم تا دو نصف شب به همرا سارا جان بیدار بودیم و لیست اردو رو نهایی کردیم و فایل رو بستیم: ۸ ماشین شدیم!!!
من که تازه سرماخوردگیم داشت کم کم خوب میشد پنجشنبه صبح با یک پتک زدن تو سرم و نقش زمین شدم و بعد از اینکه بارها و بارها سارا رو گرفتم و جواب نداد یهو یک اس ام اس گرفتم که :
بعضی از اتفاق ها فقط یکبار تو زندگی آدم رخ میدن، مثل تولد، مثل روز اول مدرسه، مثل لحظه تحویل سال ۱۴۰۲ که بهترین سال زندگی من شد و مثل اولین اردوی استارتاپی استیم که دیگه محاله تکرار بشه!
وقتی پست ثبت نام اردوی استارتاپی استیم رو گذاشتم خیلی ها به من گفتن وای یک و نیم میلیون زیاده !!! و من رو تنها گذاشتن
اما دم همه اونهایی که مرد و مردونه و زن و زنونه مثل همیشه پشت من وایسادن و حمایتم کردن گرم، عاشقتون هستم که بهم ثابت کردید فقط حرف نمی زنید و پای کارید
من اولین باری بود که اردو می بردم دیگه خودتون تصور کنید هیچی بلد نبودم و همه چیز یهویی پیش رفت، چهارشنبه تا دقیقه نود هم خیلی ها قطعی نکرده بودن (پول نداده بودن) و من حسابی بلاتکلیف بودم و خلاصه دردسرتون ندم تا دو نصف شب به همرا سارا جان بیدار بودیم و لیست اردو رو نهایی کردیم و فایل رو بستیم: ۸ ماشین شدیم!!!
من که تازه سرماخوردگیم داشت کم کم خوب میشد پنجشنبه صبح با یک پتک زدن تو سرم و نقش زمین شدم و بعد از اینکه بارها و بارها سارا رو گرفتم و جواب نداد یهو یک اس ام اس گرفتم که :
❤8
سلام
صبحت بخیر
از نزدیک های صبح سپهر حالش بد شده، حالت تهوع و تب
سلین هم تب داره
مطب دکترم😔
ضربه های کاری پنجشنبه به همینجا ختم نشد و من که هنوز گیج بودم چه خاکی به سرم بریزم یک تماس از رضا گرفتم که به من گفتم ما داریم میریم تو #آبسرک و منتظر شما هستیم فقط یک نکته اینجا تلفن آنتن نمیده و اینترنت هم نداریم و این آخرین تماس من هست منتظر شما هستیم خداحافظ !!!
گرفتاری های من تمامی نداشتن چون اون روز (پنجشنبه) من یک کاروان ۸ ماشینی رو باید هندل می کردم و شب برای بیش از ۳۰ نفر شام تدارک می دیدم و ساعت ۱۲ ظهر شده بود و من تک و تنها بدون ماشین وسط خونه داشتم دور سر خودم می چرخیدم و خود خوری میکردم که ای وای این چه غلطی بود من کردم!
در این شرایط که کاملا گیج شده بودم و به هر کسی تلفن میزدم تیرم به سنگ می خورد ناگهان یاد این شعر مولانا افتادم:
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرامتر از آهو بیباکترم از شیر
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
این شد که کوله پشتیم رو انداختم روی دوشم و از خونه زدم بیرون و خودم رو سپردم دست تقدیر
(این #سفرنامه ادامه دارد . . .)
علی رشیدی
بنیانگذار استارتاپ استیم (STeam)
صبحت بخیر
از نزدیک های صبح سپهر حالش بد شده، حالت تهوع و تب
سلین هم تب داره
مطب دکترم😔
ضربه های کاری پنجشنبه به همینجا ختم نشد و من که هنوز گیج بودم چه خاکی به سرم بریزم یک تماس از رضا گرفتم که به من گفتم ما داریم میریم تو #آبسرک و منتظر شما هستیم فقط یک نکته اینجا تلفن آنتن نمیده و اینترنت هم نداریم و این آخرین تماس من هست منتظر شما هستیم خداحافظ !!!
گرفتاری های من تمامی نداشتن چون اون روز (پنجشنبه) من یک کاروان ۸ ماشینی رو باید هندل می کردم و شب برای بیش از ۳۰ نفر شام تدارک می دیدم و ساعت ۱۲ ظهر شده بود و من تک و تنها بدون ماشین وسط خونه داشتم دور سر خودم می چرخیدم و خود خوری میکردم که ای وای این چه غلطی بود من کردم!
در این شرایط که کاملا گیج شده بودم و به هر کسی تلفن میزدم تیرم به سنگ می خورد ناگهان یاد این شعر مولانا افتادم:
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرامتر از آهو بیباکترم از شیر
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
این شد که کوله پشتیم رو انداختم روی دوشم و از خونه زدم بیرون و خودم رو سپردم دست تقدیر
(این #سفرنامه ادامه دارد . . .)
علی رشیدی
بنیانگذار استارتاپ استیم (STeam)
👏11❤10👍2👌1
گزارش اولین اردوی استارتاپی #استیم (قسمت دوم)
با یک کوله پشتی نشسته بودم روی نیمکت های میدان منیریه ساعت ۱ ظهر بود و دسته کبوترها دور میدان پرواز می کردند به امید گفتم: باید در لحظه زندگی کنیم و سر گرم حرف زدن شدیم و اصلا متوجه نشدم چطور یک ساعت گذشت تا اباذر رسید و ماشین شماره ۴ هم مسافرانش تکمیل شد و به راه افتادیم
از دردسرهای ترافیک و پیدا کردن راه خروج از شهر و سر در گمی های میان راه که بگذریم حوالی ساعت ۵ بود که به گرمسار رسیدیم و من تازه یک نگاهی به لیست خرید انداختم و وارد شهر شدیم. وای خدای من چقدر این خرید کردن ریزه کاری داشت!!! از تهیه جوجه کباب زعفرانی طعم دار شده و گوشت راسته چنجه گوسفندی گرفته تا کبریت و نون و نمک و و و
با یک کوله پشتی نشسته بودم روی نیمکت های میدان منیریه ساعت ۱ ظهر بود و دسته کبوترها دور میدان پرواز می کردند به امید گفتم: باید در لحظه زندگی کنیم و سر گرم حرف زدن شدیم و اصلا متوجه نشدم چطور یک ساعت گذشت تا اباذر رسید و ماشین شماره ۴ هم مسافرانش تکمیل شد و به راه افتادیم
از دردسرهای ترافیک و پیدا کردن راه خروج از شهر و سر در گمی های میان راه که بگذریم حوالی ساعت ۵ بود که به گرمسار رسیدیم و من تازه یک نگاهی به لیست خرید انداختم و وارد شهر شدیم. وای خدای من چقدر این خرید کردن ریزه کاری داشت!!! از تهیه جوجه کباب زعفرانی طعم دار شده و گوشت راسته چنجه گوسفندی گرفته تا کبریت و نون و نمک و و و
❤7👍1
بدتر از همه آنها باکس های آب معدنی و نوشابه بود که خیلی حجیم بودند و تخمین فضای لازم برای چیدن آنها تمام محاسبات من را نقش برآب کرده بود، در شهر غریب مدام خیابان ها را بالا و پایین می رفتیم و در به در دنبال چیزهایی بودیم که بنظر بسیار ساده بودند مثل پنیر برای صبحانه و کلی مخلفات که متاسفانه از قلم افتادن و من مجبور شدم که شب باز با یک ماشین دیگه برگردم شهر برای خرید
کم کم غروب شد و ناگهان هوا تاریک شد طوری که من انتظار آن حجم از سیاهی را درون جاده نداشتم، چیزی که بیشتر از همه من را ترسانده بود سکوت زنگ موبایلم بود که بی سابقه بود!!! چرا کسی به من زنگ نمیزنه
حدود ساعت ۷ دیدن شماره تلفن رضا روی اسکرین گوشیم حالم رو خوب کرد، واقعا دم رضا گرم که آمد دنبال ما چون پیدا کردن مسیر آبسرک در آن تاریکی شب برای ما کار چندان راحتی نبود آن هم بدون تلفن و اینترنت!
دردسرتون ندم پشت ماشین رضا راه افتادیم و وقتی من به آبسرک رسیدم از آنچه دیدم شوکه شدم!!! اصلا باورم نمیشد!!! خشکم زده بود آخه چطور ممکنه!!! یعنی #استیم و #آبسرک با هم رابطه داشتن!!!
(این #سفرنامه ادامه دارد . . .)
کم کم غروب شد و ناگهان هوا تاریک شد طوری که من انتظار آن حجم از سیاهی را درون جاده نداشتم، چیزی که بیشتر از همه من را ترسانده بود سکوت زنگ موبایلم بود که بی سابقه بود!!! چرا کسی به من زنگ نمیزنه
حدود ساعت ۷ دیدن شماره تلفن رضا روی اسکرین گوشیم حالم رو خوب کرد، واقعا دم رضا گرم که آمد دنبال ما چون پیدا کردن مسیر آبسرک در آن تاریکی شب برای ما کار چندان راحتی نبود آن هم بدون تلفن و اینترنت!
دردسرتون ندم پشت ماشین رضا راه افتادیم و وقتی من به آبسرک رسیدم از آنچه دیدم شوکه شدم!!! اصلا باورم نمیشد!!! خشکم زده بود آخه چطور ممکنه!!! یعنی #استیم و #آبسرک با هم رابطه داشتن!!!
(این #سفرنامه ادامه دارد . . .)
❤12👍1
❤5🕊1
استمرار این نیست که هر روز بهترین قدم ممکن رو برداری، استمرار اینه که هر روز قدم برداری...
سلامی دوباره
به خورشید🌞
@Steam_Startup
سلامی دوباره
به خورشید🌞
@Steam_Startup
👏5❤2👍2
Forwarded from EcoLearn
" یه دفعه قرار بذاریم ، بشینیم آه بکشیم "
◽حال دلت خوب نیست ؟
◼تنها شدی ! کسی نیست حرفتو گوش کنه ؟
◼نمیدونی دیگه تو این دنیا باید چی کار کنی که نکردی ؟
◻دیگه چیزی ، کسی نیست حالتو خوب کنه ؟
🍁 این سریالو برای تو ساختیم ...
🍁 دومین سریال اکو لرن به اسم زنده یاد احمدرضا احمدی شاعر ونقاش مشهور نام گذاری کردیم تا به سهم خودمون قدردان زحماتشون باشیم 🌸
✅ هدف از برگزاری این سریال :
🔹️پرورش افراد شنونده قابل اعتماد
🔹️پیدا کردن راهی برای رهایی از مساله
🔹️پیدا کردن هم مسیر برای گذر از این شرایط
🔻خالی شدن از انرژی های منفی
🔻دورماندن از آسیب های روحی و جسمی
💢 دورهمی های احمدرضا احمدی هر سه شنبه به صورت رایگان ساعت ۱۸ در بام تهران برگزار می شه و اولین قسمت اون ۲۵ مهر یعنی سه شنبه همین هفته هست .
💢 هرقسمت از این سریال میزبان ۲۰ نفر هستیم . برای رزرو به موقع به پشتیبانی پیام بدید .
@Supeco
🌿 سرویس ایاب ذهاب از تجریش تا بام به صورت رفت و برگشت براتون درنظر گرفتیم نگران رفت وآمدتون نباشید.
@Ecolearn1
◽حال دلت خوب نیست ؟
◼تنها شدی ! کسی نیست حرفتو گوش کنه ؟
◼نمیدونی دیگه تو این دنیا باید چی کار کنی که نکردی ؟
◻دیگه چیزی ، کسی نیست حالتو خوب کنه ؟
🍁 این سریالو برای تو ساختیم ...
🍁 دومین سریال اکو لرن به اسم زنده یاد احمدرضا احمدی شاعر ونقاش مشهور نام گذاری کردیم تا به سهم خودمون قدردان زحماتشون باشیم 🌸
✅ هدف از برگزاری این سریال :
🔹️پرورش افراد شنونده قابل اعتماد
🔹️پیدا کردن راهی برای رهایی از مساله
🔹️پیدا کردن هم مسیر برای گذر از این شرایط
🔻خالی شدن از انرژی های منفی
🔻دورماندن از آسیب های روحی و جسمی
💢 دورهمی های احمدرضا احمدی هر سه شنبه به صورت رایگان ساعت ۱۸ در بام تهران برگزار می شه و اولین قسمت اون ۲۵ مهر یعنی سه شنبه همین هفته هست .
💢 هرقسمت از این سریال میزبان ۲۰ نفر هستیم . برای رزرو به موقع به پشتیبانی پیام بدید .
@Supeco
🌿 سرویس ایاب ذهاب از تجریش تا بام به صورت رفت و برگشت براتون درنظر گرفتیم نگران رفت وآمدتون نباشید.
@Ecolearn1
❤6
گزارش اولین اردوی #استارتاپی استیم (قسمت سوم)
شب بود و در دل تاریکی عمارتی را می دیدم که از پنجره هایش نور می تابید کمی که نزدیک تر شدیم صداها به گوش می رسید و من بهت زده نظاره گره چیزی بودم که برایم غیر قابل تصور بود
#استیم و #آبسرک چنان در هم تنیده شده بودند که انگار سالهاست همدیگر را می شناسند، تو گویی معشوقی به دل داده اش رسیده باشد صدای خنده های بی وقفه بچه ها از دور به گوش می رسید و حرکت پر جنب و جوش سایه های از پشت پنجره حکایت از حیات داشت
وارد سالن که شدم برای یک لحظه فکر کردم که اشتباه آمدم، اینها اینقدر با هم صمیمی و راحت هستند که انگار من اینجا غریبه ام، توهم زده بودم و تند تند چشمم دنبال چهره های آشنا میگشت
علت آن هم بهت و تعجب من این بود که خیلی ها تا بحال در رویداد استیم شرکت نکرده بودند و تازه به جمع ما پیوسته بودند و چه استیم محشری شده بود آن شب
بچه های لندن (Esmaeil safavi ) که انگار فرستاده خدا بودند با یک ماشین آفرود (پیکاپ) و کلی تجهیزات و امکانات نازل شده بودند و حتی کنده های چوب درخت برای کباب شام شب از تهران آورده بودند و بدون شک اگر مجید و اسماعیل نمی آمدند ما آن شب شام نداشتیم
شب بود و در دل تاریکی عمارتی را می دیدم که از پنجره هایش نور می تابید کمی که نزدیک تر شدیم صداها به گوش می رسید و من بهت زده نظاره گره چیزی بودم که برایم غیر قابل تصور بود
#استیم و #آبسرک چنان در هم تنیده شده بودند که انگار سالهاست همدیگر را می شناسند، تو گویی معشوقی به دل داده اش رسیده باشد صدای خنده های بی وقفه بچه ها از دور به گوش می رسید و حرکت پر جنب و جوش سایه های از پشت پنجره حکایت از حیات داشت
وارد سالن که شدم برای یک لحظه فکر کردم که اشتباه آمدم، اینها اینقدر با هم صمیمی و راحت هستند که انگار من اینجا غریبه ام، توهم زده بودم و تند تند چشمم دنبال چهره های آشنا میگشت
علت آن هم بهت و تعجب من این بود که خیلی ها تا بحال در رویداد استیم شرکت نکرده بودند و تازه به جمع ما پیوسته بودند و چه استیم محشری شده بود آن شب
بچه های لندن (Esmaeil safavi ) که انگار فرستاده خدا بودند با یک ماشین آفرود (پیکاپ) و کلی تجهیزات و امکانات نازل شده بودند و حتی کنده های چوب درخت برای کباب شام شب از تهران آورده بودند و بدون شک اگر مجید و اسماعیل نمی آمدند ما آن شب شام نداشتیم
❤6