📝
دولت تدبیری و ما از شما مچکریم
کشته ی تدبیرهاتان، سینه چاک و چاکریم
دست خود را می زنی بر دکمه ی فیلتر عزیز
ما رو هم فیلتر کن آقاجان تو اصلا! حاضریم
آی گپ و ایتا، سروش و هـُـدهـُـد و بله، نخیر، ...
ما کجا باید به دنبال مخاطب ها بریم؟
پاره پوره کرده ای لیست مخاطب هایمان
باز هم ممنون، پیامک هست، آقا شاکریم
آمدم در اندرونیِ سروش اما عجب!
هیچکی اینجی که نی! اینجی کــُجیِّه؟! بی بریم* ...
👤 #منوره_سادات_نمائی
پ.ن: لهجه شیرین و فصیح قمی!
@ThinkTogether 🌱
دولت تدبیری و ما از شما مچکریم
کشته ی تدبیرهاتان، سینه چاک و چاکریم
دست خود را می زنی بر دکمه ی فیلتر عزیز
ما رو هم فیلتر کن آقاجان تو اصلا! حاضریم
آی گپ و ایتا، سروش و هـُـدهـُـد و بله، نخیر، ...
ما کجا باید به دنبال مخاطب ها بریم؟
پاره پوره کرده ای لیست مخاطب هایمان
باز هم ممنون، پیامک هست، آقا شاکریم
آمدم در اندرونیِ سروش اما عجب!
هیچکی اینجی که نی! اینجی کــُجیِّه؟! بی بریم* ...
👤 #منوره_سادات_نمائی
پ.ن: لهجه شیرین و فصیح قمی!
@ThinkTogether 🌱
درختان را بنگر، چه تحسین برانگیز گذر فصلهای زندگی را بر خود پذیرا میشوند.
هر فصلی زیبایی خود را دارد.
اما گاهی ما چه مصمم در نپذیرفتن فصلهای زندگی خویش هستيم.
@ThinkTogether 🌱
هر فصلی زیبایی خود را دارد.
اما گاهی ما چه مصمم در نپذیرفتن فصلهای زندگی خویش هستيم.
@ThinkTogether 🌱
۱. نشسته بود روی زمین و اشک توی چشمهایش بود و از طلاقش میگفت، که آقای همسر پسر خوبی بود، ولی هرچه کردند کنار نیامدند. نگران بود که پسر شش سالهشان خیلی اذیت شده. سعی کردم دلداری بدهم که پیش میآید و زندگی قابل پیشبینی نیست و هر دو هنوز جوانید و اینجا وسط این مزارع ذرت فاصلهها کم است و بچه با وجود طلاق با پدر و مادرش بزرگ میشود و از این حرفها، اما به بیراهه میزدم. میگفت بزرگترین اشتباهشان زود بچهدار شدن بوده. فرزند شش ساله در یک ازدواج هفت ساله.
۲. نشستهام توی واشنگتن و از فیسبوک عکسهای عروسی دوستم را نگاه میکنم. همسر سابق نجار بود، همسر جدید کتابدار است. همسر سابق قدبلند بود و لاغر، همسر جدید تپل است و کوتاه. یک عکس سیاه و سفید عروس و داماد را نگاه میکنم و تازه متوجه میشوم که عروس حامله است. از روز اشکها و آهها، همان روزی که زود بچهدار شدن بزرگترین اشتباه دنیا بود و قبل از بچهدار شدن باید از ازدواج چند سالی میگذشت، سه سال گذشته. لپتاپ را میبندم و میروم توی فکر که آدمیزاد کلا به تئوریهای خودش هم در مورد زندگی پابند نیست.
۳. سر کارم. خیلی تازهام. بگو سه ماه است که شروع کردهام به کار. همکارم آمده که یک سری محاسباتِ آلودگی هوا و ذرات معلق کردهام که نتیجهاش این شده که فلان شرکت باید نزدیک یک میلیون دلار برای رفع آلودگیش خرج کند. فقط نگرانم که چطور برای کارفرما این عدد را توضیح بدهم. یک میلیون دلار. یک هفتهای هر روز میآید و همین قصه را تکرار میکند. روز آخر محاسبات را میفرستد برای من که کنترل کیفیت کنم و خودش میرود قدم میزند و هوایی میخورد که وقتی کارفرما پشت تلفن داد زد "چی؟؟؟؟ یک میلیون دلار؟؟؟؟" خودش را نبازد. نگاه میکنم. یکجا تقسیم به دوهزار را یادش رفته. از فرط تازهکاری خودم را باور نمیکنم. دوباره نگاه میکنم. همکارم از در میآید تو. قبل از اینکه باز بگوید "یک میلیون دلار"، توضیح میدهم که آن آلودگی که حساب کرده بود دوهزار تُن نیست و یک تن است، میتواند بعد از یک هفته بیخوابی آسوده بخوابد و کارفرما هم لازم نیست کار خاصی بکند. از خوشحالی بالا و پایین میپرد. دو هفته بعدش یک سری دیگر محاسبات میفرستد برای کنترل کیفیت، باز تقسیم به دوهزار را یادش رفته. دو هفته بعدش سری سوم، باز به همچنین. آن روزها برایم عجیب بود، امروز بعد از ده سال فهمیدهام هر آدمی یک نقطه کوری دارد، اشتباههای محاسباتی هم همیشه از همان نقطه کورند. این یکی تقسیم به دوهزار را فراموش میکرد، یکی دیگر ترتیب آلایندهها را همیشه اشتباه میکند، آن سومی فرمولهای محاسباتیش همیشه یکچیزی کم دارند. آدمها اشتباهاتشان را همیشه تکرار میکنند.
۴. همه اینها ساعت پنج و چهل و هفت دقیقه صبح آمد جلوی چشمم. دوشی گرفته بودم و اصلاح میکردم که بروم سر کار، یاد دوستی افتادم که همیشه اصلاح یک تکه از ریشش را فراموش میکرد. درست آن قسمت شمال غربی لپ راست. صاف و تمیز و اصلاحکرده میآمد با یک خط نازک مشکی که آن بالا یک طرف لپ جا مانده بود. دلیلش هم همیشه این بود که آینه بخار داشت. یک بار یادش نمیافتاد که این یک تکه لامذهب را من همیشه فراموش میکنم، این بار حواسم باشد. اینکه عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود راستش فقط ضربالمثل است، در عالم واقع اشتباهاتمان را همیشه تکرار میکنیم. کسی هم اگر به رویمان بیاورد، جوابمان اینست که آینه بخار داشت. آینه دنیای ما ولی راستش همیشه یک بخاری دارد وخواهد داشت. آدم همیشه یا وسط کار و درس و عشق و عاشقی و عیش و خوشی است و یا وسط زجر و حرمان. گاهی راحتتر است که هر بار دنبال آینه نگردد. صرفا یک دستی به صورتش بکشد و ببیند که آن تکه ریشی که دفعه قبلی جا مانده بود، آن قسمت شمال غربی لپ راست، این دفعه هم جا مانده یا نه.
@ThinkTogether 🌱
۲. نشستهام توی واشنگتن و از فیسبوک عکسهای عروسی دوستم را نگاه میکنم. همسر سابق نجار بود، همسر جدید کتابدار است. همسر سابق قدبلند بود و لاغر، همسر جدید تپل است و کوتاه. یک عکس سیاه و سفید عروس و داماد را نگاه میکنم و تازه متوجه میشوم که عروس حامله است. از روز اشکها و آهها، همان روزی که زود بچهدار شدن بزرگترین اشتباه دنیا بود و قبل از بچهدار شدن باید از ازدواج چند سالی میگذشت، سه سال گذشته. لپتاپ را میبندم و میروم توی فکر که آدمیزاد کلا به تئوریهای خودش هم در مورد زندگی پابند نیست.
۳. سر کارم. خیلی تازهام. بگو سه ماه است که شروع کردهام به کار. همکارم آمده که یک سری محاسباتِ آلودگی هوا و ذرات معلق کردهام که نتیجهاش این شده که فلان شرکت باید نزدیک یک میلیون دلار برای رفع آلودگیش خرج کند. فقط نگرانم که چطور برای کارفرما این عدد را توضیح بدهم. یک میلیون دلار. یک هفتهای هر روز میآید و همین قصه را تکرار میکند. روز آخر محاسبات را میفرستد برای من که کنترل کیفیت کنم و خودش میرود قدم میزند و هوایی میخورد که وقتی کارفرما پشت تلفن داد زد "چی؟؟؟؟ یک میلیون دلار؟؟؟؟" خودش را نبازد. نگاه میکنم. یکجا تقسیم به دوهزار را یادش رفته. از فرط تازهکاری خودم را باور نمیکنم. دوباره نگاه میکنم. همکارم از در میآید تو. قبل از اینکه باز بگوید "یک میلیون دلار"، توضیح میدهم که آن آلودگی که حساب کرده بود دوهزار تُن نیست و یک تن است، میتواند بعد از یک هفته بیخوابی آسوده بخوابد و کارفرما هم لازم نیست کار خاصی بکند. از خوشحالی بالا و پایین میپرد. دو هفته بعدش یک سری دیگر محاسبات میفرستد برای کنترل کیفیت، باز تقسیم به دوهزار را یادش رفته. دو هفته بعدش سری سوم، باز به همچنین. آن روزها برایم عجیب بود، امروز بعد از ده سال فهمیدهام هر آدمی یک نقطه کوری دارد، اشتباههای محاسباتی هم همیشه از همان نقطه کورند. این یکی تقسیم به دوهزار را فراموش میکرد، یکی دیگر ترتیب آلایندهها را همیشه اشتباه میکند، آن سومی فرمولهای محاسباتیش همیشه یکچیزی کم دارند. آدمها اشتباهاتشان را همیشه تکرار میکنند.
۴. همه اینها ساعت پنج و چهل و هفت دقیقه صبح آمد جلوی چشمم. دوشی گرفته بودم و اصلاح میکردم که بروم سر کار، یاد دوستی افتادم که همیشه اصلاح یک تکه از ریشش را فراموش میکرد. درست آن قسمت شمال غربی لپ راست. صاف و تمیز و اصلاحکرده میآمد با یک خط نازک مشکی که آن بالا یک طرف لپ جا مانده بود. دلیلش هم همیشه این بود که آینه بخار داشت. یک بار یادش نمیافتاد که این یک تکه لامذهب را من همیشه فراموش میکنم، این بار حواسم باشد. اینکه عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود راستش فقط ضربالمثل است، در عالم واقع اشتباهاتمان را همیشه تکرار میکنیم. کسی هم اگر به رویمان بیاورد، جوابمان اینست که آینه بخار داشت. آینه دنیای ما ولی راستش همیشه یک بخاری دارد وخواهد داشت. آدم همیشه یا وسط کار و درس و عشق و عاشقی و عیش و خوشی است و یا وسط زجر و حرمان. گاهی راحتتر است که هر بار دنبال آینه نگردد. صرفا یک دستی به صورتش بکشد و ببیند که آن تکه ریشی که دفعه قبلی جا مانده بود، آن قسمت شمال غربی لپ راست، این دفعه هم جا مانده یا نه.
@ThinkTogether 🌱
⭕️اگر درونگراييد، نگذاريد برونگرايان به شما اين حس را القا كنند
عموم مردم خوش صحبت بودن و یا جلوی جمع صحبت کردن را مهارت ارتباطی میدانند. در صورتی که اصل مهارت ارتباطی این نیست. بنابراین شاید شما فقط مهارت خوب صحبت کردن را بلد باشید و همچنان مهارت ارتباطی بلد نباشید.
👈مهارت ارتباطی یعنی اینکه شما یک پیامى را كه در ذهن دارید، به مخاطبتان به شیوهای درست منتقل کنید و مطمئن بشوید که او نیز همان پیامی را دریافت کرده است که شما اراده کرده بودید.
به این میگویند ارتباط و بلد بودن این مهارت برای ازدواج بسیار مهم است. هر مهارتی که باعث شود شما منظور خودتان را بهتر بیان کنید و دیگران منظور شما را بهتر متوجه شوند، در دسته مهارتهای ارتباطی قرار میگیرد.
❓سوالی که برای خیلی از مردم پیش میآید این است که مهارت ارتباطی آموختنی است یا ذاتی؟
مسلما آموختنی است. منکر این نیستم که بعضی از افراد بهتر این مهارت را یاد میگیرند ولی مهارت ارتباطی یک استعداد ذاتی نیست یا شانس نیست!
مهارت ارتباطی برای افرد درون گرا و برون گراها متفاوت است. با اینکه ٤٩% جوامع درونگرا هستند، مهارتهای ارتباطی را برونگرایان به جامعه ميخواهند آموزش دهند و طبيعتا به درونگرايان احساس ناتوانی در ارتباط القا ميكنند!
مردم فکر میکنند در شرایطی میتوانند مهارت ارتباطی خوبی را تجربه کنند که مثل برونگراها پر سر و صدا باشند. این طرز فکر اشتباه است! درونگراها هم میتوانند به این مهارت مجهز شوند بدون اینکه نیاز به سروصداى برون گراها داشته باشند.
این اشتباه را را نکنید که چون درون گرا هستید، ارتباط درست را بلد نیستید و بناست که فرضا مثل برونگراها با دیگران مرتبط شوید!
کل مهارت ارتباطی در یک جمله خلاصه میشود:
شما اگر میخواهید منظورتان را به کسی برسانید، به درستی این کار را انجام دهید. تمام!
حال اگر درون گرا باشید ممکن است با آرامش بیشتری منظورتان را برسانید. برون گرا هم که باشید ممکن است با حرف زدن بیشتری منظورتان را برسانید. پس مهم انتقال پیام است. دانستن این مهارت برای یک انتخاب و یک ارتباط درست بسیار لازم است.
فرضا آدمها سمعی، بصری و یا لمسی هستند. اگر بدانید طرف مقابل شما کدام یک از این موارد است ارتباط به شکلی صحیح تر صورت میگیرد. مثل این است که با یک چینی به اصرار بخواهید فارسی صحبت کنید. تازه اصرار به انگلیسی صحبت کردن هم شاید اشتباه باشد!
دكترشيرى
@ThinkTogether 🌱
عموم مردم خوش صحبت بودن و یا جلوی جمع صحبت کردن را مهارت ارتباطی میدانند. در صورتی که اصل مهارت ارتباطی این نیست. بنابراین شاید شما فقط مهارت خوب صحبت کردن را بلد باشید و همچنان مهارت ارتباطی بلد نباشید.
👈مهارت ارتباطی یعنی اینکه شما یک پیامى را كه در ذهن دارید، به مخاطبتان به شیوهای درست منتقل کنید و مطمئن بشوید که او نیز همان پیامی را دریافت کرده است که شما اراده کرده بودید.
به این میگویند ارتباط و بلد بودن این مهارت برای ازدواج بسیار مهم است. هر مهارتی که باعث شود شما منظور خودتان را بهتر بیان کنید و دیگران منظور شما را بهتر متوجه شوند، در دسته مهارتهای ارتباطی قرار میگیرد.
❓سوالی که برای خیلی از مردم پیش میآید این است که مهارت ارتباطی آموختنی است یا ذاتی؟
مسلما آموختنی است. منکر این نیستم که بعضی از افراد بهتر این مهارت را یاد میگیرند ولی مهارت ارتباطی یک استعداد ذاتی نیست یا شانس نیست!
مهارت ارتباطی برای افرد درون گرا و برون گراها متفاوت است. با اینکه ٤٩% جوامع درونگرا هستند، مهارتهای ارتباطی را برونگرایان به جامعه ميخواهند آموزش دهند و طبيعتا به درونگرايان احساس ناتوانی در ارتباط القا ميكنند!
مردم فکر میکنند در شرایطی میتوانند مهارت ارتباطی خوبی را تجربه کنند که مثل برونگراها پر سر و صدا باشند. این طرز فکر اشتباه است! درونگراها هم میتوانند به این مهارت مجهز شوند بدون اینکه نیاز به سروصداى برون گراها داشته باشند.
این اشتباه را را نکنید که چون درون گرا هستید، ارتباط درست را بلد نیستید و بناست که فرضا مثل برونگراها با دیگران مرتبط شوید!
کل مهارت ارتباطی در یک جمله خلاصه میشود:
شما اگر میخواهید منظورتان را به کسی برسانید، به درستی این کار را انجام دهید. تمام!
حال اگر درون گرا باشید ممکن است با آرامش بیشتری منظورتان را برسانید. برون گرا هم که باشید ممکن است با حرف زدن بیشتری منظورتان را برسانید. پس مهم انتقال پیام است. دانستن این مهارت برای یک انتخاب و یک ارتباط درست بسیار لازم است.
فرضا آدمها سمعی، بصری و یا لمسی هستند. اگر بدانید طرف مقابل شما کدام یک از این موارد است ارتباط به شکلی صحیح تر صورت میگیرد. مثل این است که با یک چینی به اصرار بخواهید فارسی صحبت کنید. تازه اصرار به انگلیسی صحبت کردن هم شاید اشتباه باشد!
دكترشيرى
@ThinkTogether 🌱
ترکیه در دزدی فرهنگ ایرانی دیگه سنگ تمام گذاشته!
مجسمه ابن سینا را وسط شهر گذاشته و نوشته "ابن سینا دانشمند بزرگ ترک!"
@ThinkTogether 🌱
مجسمه ابن سینا را وسط شهر گذاشته و نوشته "ابن سینا دانشمند بزرگ ترک!"
@ThinkTogether 🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انیمیشن کوتاه:بهترین انتخاب !!!
کاری جدید از سروش رضایی ، مربوط به رفتار غیراخلاقی و غیر حرفه ای اخیر یک مدیر مدرسه دخترانه که موی یکی دانش آموزان رو قیچی کرده بود
@ThinkTogether 🌱
کاری جدید از سروش رضایی ، مربوط به رفتار غیراخلاقی و غیر حرفه ای اخیر یک مدیر مدرسه دخترانه که موی یکی دانش آموزان رو قیچی کرده بود
@ThinkTogether 🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تامار گیندین اسرائیلی استاد تاریخ، زبان فارسی و متخصص زبانهای فارسی باستان در دانشگاههای اسرائیل است. تامار هیچگونه تبار ایرانی ندارد و هیچگاه به ایران نرفته، اما دلبسته زبان و فرهنگ ایرانیان است
ایران در سانسور محتوا و فيلترينگ، با سبقت از چين و پس از سومالى و كرهشمالی به مقام سوم جهان رسید!
@ThinkTogether 🌱
@ThinkTogether 🌱
📝
مرگ تمدنها زمانی فرا میرسد
که بزرگان مردم
به سوالات جدید آنها
پاسخهای کهنه می دهند!
✍ #ویل_دورانت
@ThinkTogether 🌱
مرگ تمدنها زمانی فرا میرسد
که بزرگان مردم
به سوالات جدید آنها
پاسخهای کهنه می دهند!
✍ #ویل_دورانت
@ThinkTogether 🌱
📝
این کلمه ی "وطن" یک روز از بین میرود. آن وقت مردم به پشت سرشان، به" ما " نگاه می کنند؛
که خودمان را توی مرزها حبس کرده بودیم و سرِ چند تا خط روی نقشه همدیگر را می کُشتیم.
بعد می گویند: این ها عجب احمق هایی بودند...
📚 #جنگ_آخر_زمان
👤 #ماریو_بارگاس_یوسا
@ThinkTogether 🌱
این کلمه ی "وطن" یک روز از بین میرود. آن وقت مردم به پشت سرشان، به" ما " نگاه می کنند؛
که خودمان را توی مرزها حبس کرده بودیم و سرِ چند تا خط روی نقشه همدیگر را می کُشتیم.
بعد می گویند: این ها عجب احمق هایی بودند...
📚 #جنگ_آخر_زمان
👤 #ماریو_بارگاس_یوسا
@ThinkTogether 🌱
📝
مردی شبی را در خانه ای روستایی می گذراند
پنجره های اتاق باز نمی شد .
نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند
با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد
و سراسر شب را راحت خوابید
صبح روز بعد فهمید که شیشه کمدکتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است
" او تنها با فکر اکسیژن ، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود.
وقتی بهترین ها را می خواهید افکارتان بِکر است و زلال.
افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد
📚 #چهار_اثر
✍ #فلورانس_اسکاویل_شیل
@ThinkTogether 🌱
مردی شبی را در خانه ای روستایی می گذراند
پنجره های اتاق باز نمی شد .
نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند
با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد
و سراسر شب را راحت خوابید
صبح روز بعد فهمید که شیشه کمدکتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است
" او تنها با فکر اکسیژن ، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود.
وقتی بهترین ها را می خواهید افکارتان بِکر است و زلال.
افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد
📚 #چهار_اثر
✍ #فلورانس_اسکاویل_شیل
@ThinkTogether 🌱
📝
گویند، ملا نصرالدین از محلی میگذشت؛
دید فردی را شلاق میزدند،
علت را جویا شد، گفتند:
شراب خورده...
ملا گفت: خوب بخورد مگر چه میشود؟
گفتند: شراب حرام است!!
ملا پرسید: برای چه حرامست؟
گفتند:، چون به بدن ضرر میرساند و در قرآن آمده هرچه به بدن ضرر زند حرام است!!
ملا گفت:
خدا را هزار مرتبه شکر که شلاق نه به بدن ضرر میزند و نه به آبرو..!!
@ThinkTogether 🌱
گویند، ملا نصرالدین از محلی میگذشت؛
دید فردی را شلاق میزدند،
علت را جویا شد، گفتند:
شراب خورده...
ملا گفت: خوب بخورد مگر چه میشود؟
گفتند: شراب حرام است!!
ملا پرسید: برای چه حرامست؟
گفتند:، چون به بدن ضرر میرساند و در قرآن آمده هرچه به بدن ضرر زند حرام است!!
ملا گفت:
خدا را هزار مرتبه شکر که شلاق نه به بدن ضرر میزند و نه به آبرو..!!
@ThinkTogether 🌱
نوشته روی فندک یکی از سربازان آمریکا در جنگ ویتنام :
ما بی رغبت ها
با رهبری بی کفایت ها
با کشتار تیره بختان
برای ناسپاسان جان میدهیم...
@ThinkTogether 🌱
ما بی رغبت ها
با رهبری بی کفایت ها
با کشتار تیره بختان
برای ناسپاسان جان میدهیم...
@ThinkTogether 🌱
📝
اگر بخاطر سرقت
جوجه هایت به روباه رحم کردی؛
منتظر باش که گوسفندانت رو هم ببره!
📜 #ضرب_المثل
@ThinkTogether 🌱
اگر بخاطر سرقت
جوجه هایت به روباه رحم کردی؛
منتظر باش که گوسفندانت رو هم ببره!
📜 #ضرب_المثل
@ThinkTogether 🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گلایههای مرحوم #ناصر_ملک_مطیعی از وضعیت کنونی مملکت؛
روحش شاد و یادش تا ابد گرامی باد.
@ThinkTogether 🌱
روحش شاد و یادش تا ابد گرامی باد.
@ThinkTogether 🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر کنجکاوید بدونید بازی snake (بازی مار معروف گوشیهای نوکیا) چجوری تموم میشه هوش مصنوعی این کار واستون انجام داده!
ببینید 👆
@ThinkTogether 🌱
ببینید 👆
@ThinkTogether 🌱
📝
آقای کوینر از پسر بچهای که زارزار گریه میکرد علت غم و غصهاش را پرسید.
پسر بچه گفت: من دو سکه برای رفتن به سینما جمع کرده بودم، اما پسرکی آمد و یکی از آنها را از دستام قاپید و به پسری که دورتر دیده میشد اشاره کرد.
آقای کوینر پرسید: مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟
پسر بچه با هقهق شدیدتری گفت: چرا.
آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش میکرد دوباره پرسید: کسی صدایت را نشنید؟
پسر بچه هق هق کنان گفت: نه.
آقای کوینر پرسید : نمیتوانی بلندتر فریاد بزنی ؟
پسر بچه با امیدواری گفت: نه.
آنگاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت: پس حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست بچه گرفت و بیواهمه به راهش ادامه داد.
📚 #داستانک_های_فلسفی
✍ #برتولت_برشت
@ThinkTogether 🌱
آقای کوینر از پسر بچهای که زارزار گریه میکرد علت غم و غصهاش را پرسید.
پسر بچه گفت: من دو سکه برای رفتن به سینما جمع کرده بودم، اما پسرکی آمد و یکی از آنها را از دستام قاپید و به پسری که دورتر دیده میشد اشاره کرد.
آقای کوینر پرسید: مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟
پسر بچه با هقهق شدیدتری گفت: چرا.
آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش میکرد دوباره پرسید: کسی صدایت را نشنید؟
پسر بچه هق هق کنان گفت: نه.
آقای کوینر پرسید : نمیتوانی بلندتر فریاد بزنی ؟
پسر بچه با امیدواری گفت: نه.
آنگاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت: پس حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست بچه گرفت و بیواهمه به راهش ادامه داد.
📚 #داستانک_های_فلسفی
✍ #برتولت_برشت
@ThinkTogether 🌱
زمانی که نیوتن وارد دانشگاه کمبریج شد چون نمیتوانست مخارج دانشگاه را بپردازد جزو دانشجویانی بود که بجای پرداخت شهریه، اتاقها را نظافت می کردند یا به عنوان پیشخدمت کار می کردند.
@ThinkTogether 🌱
@ThinkTogether 🌱