This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کنایه سنگین خواننده سنتی (همای) در کنسرت زنده در کانادا، هنگامی که متوجه شد خاوری در میان تماشاچیان نشسته است.
@ThinkTogether 🌱
@ThinkTogether 🌱
اونا انقلاب میخوان، ما بهشون اصلاحات میدیم، اصلاحات بیشمار.
اصلا تو اصلاحات غرقشون میکنیم.
یا درواقع اونا رو تو وعده و وعید اصلاحات غرق میکنیم، چون حتی اصلاحات واقعی رو هم هرگز به اونا نمیدیم!
📚 #مرگ تصادفی_یک_آنارشیست
✍🏼 #داریو_فو
@ThinkTogether 🌱
اصلا تو اصلاحات غرقشون میکنیم.
یا درواقع اونا رو تو وعده و وعید اصلاحات غرق میکنیم، چون حتی اصلاحات واقعی رو هم هرگز به اونا نمیدیم!
📚 #مرگ تصادفی_یک_آنارشیست
✍🏼 #داریو_فو
@ThinkTogether 🌱
🔷میگویند وقتی ارنست چگوارا را در پناهگاهش باکمک چوپان خبرچین دستگیر کردند، یکی از چوپان پرسید: چرا خبرچینی کردی درحالی که چگوارا برای آزادی شماها مبارزه میکرد!!؟
چوپان جواب داد که او باجنگهایش گوسفندان مرا میترساند!
🔷بعداز مقاومت محمدکریم درمقابل فرانسویها در مصر و شکست او، قرار براعدامش شد، که ناپلئون او را فراخواند و گفت:
سخت است برایم کسی را اعدام کنم که برای آزادی وطنش مبارزه میکرد، من به تو فرصتی میدهم تا ده هزارسکه طلا بابت غرامت سربازهای کشته شده به من بدهی...
محمدکریم گفت: من اکنون این پول را ندارم اما صدهزارسکه از تاجران میخواهم، میروم تهیه میکنم و باز میگردم...
محمدکریم به مدت چندروز در بازارها با زنجیر برای تهیه پول گردانیده میشد اما هیچ تاجری حاضر به پراخت پولی جهت ازادی او نبود و حتی بعضی طلبکارانه میگفتند که با جنگهایش وضعیت اقتصادی را نابسامان کرد پس نزد ناپلئون برگشت.!!
ناپلئون به او گفت:
چاره ایی جز اعدام تو ندارم، نه بخاطر کشتن سربازهایم، بلکه بدلیل جنگیدن برای مردمی که پول را مقدم بر وطن خود میدانند.
🔷محمد رشید میگوید:
آدم دانا که برای جامعه ای نادان مجاهدت میکند مانند کسی است که خودش را آتش میزند تا روشنایی را برای آدم نابینافراهم سازد!!
🔷اين همان حكايت سقراط است كه ويل دورانت در پايان داستانش وقتی او را جام شوكران می دهند و می كشند، می گويد:
« بدا به حال آدمی كه بخواهد جامعه ای را پيش از آن كه موعد بيدار شدنش فرا رسيده باشد، بيداركند!!! »
@thinktogether 🌱
چوپان جواب داد که او باجنگهایش گوسفندان مرا میترساند!
🔷بعداز مقاومت محمدکریم درمقابل فرانسویها در مصر و شکست او، قرار براعدامش شد، که ناپلئون او را فراخواند و گفت:
سخت است برایم کسی را اعدام کنم که برای آزادی وطنش مبارزه میکرد، من به تو فرصتی میدهم تا ده هزارسکه طلا بابت غرامت سربازهای کشته شده به من بدهی...
محمدکریم گفت: من اکنون این پول را ندارم اما صدهزارسکه از تاجران میخواهم، میروم تهیه میکنم و باز میگردم...
محمدکریم به مدت چندروز در بازارها با زنجیر برای تهیه پول گردانیده میشد اما هیچ تاجری حاضر به پراخت پولی جهت ازادی او نبود و حتی بعضی طلبکارانه میگفتند که با جنگهایش وضعیت اقتصادی را نابسامان کرد پس نزد ناپلئون برگشت.!!
ناپلئون به او گفت:
چاره ایی جز اعدام تو ندارم، نه بخاطر کشتن سربازهایم، بلکه بدلیل جنگیدن برای مردمی که پول را مقدم بر وطن خود میدانند.
🔷محمد رشید میگوید:
آدم دانا که برای جامعه ای نادان مجاهدت میکند مانند کسی است که خودش را آتش میزند تا روشنایی را برای آدم نابینافراهم سازد!!
🔷اين همان حكايت سقراط است كه ويل دورانت در پايان داستانش وقتی او را جام شوكران می دهند و می كشند، می گويد:
« بدا به حال آدمی كه بخواهد جامعه ای را پيش از آن كه موعد بيدار شدنش فرا رسيده باشد، بيداركند!!! »
@thinktogether 🌱
#بخشی از یک کتاب
#دیدگاه
یکی از نتایج ملاقات شمس با مولانا آن بود که فهمید تنها اصل ثابت جهان، بیثباتی است. فقط بیثباتی است که ثبات دارد و ما مدام در حال نقض این مهمترین قانون جهان هستیم.
مدام میخواهیم قرار و ثبات را حفظ کنیم در حالیکه اصل جهان
بر بی ثباتی و تغییر است.
📖 داشتن یا بودن
✍ اریک فروم
@ThinkTogether
🎴🔅〰
#دیدگاه
یکی از نتایج ملاقات شمس با مولانا آن بود که فهمید تنها اصل ثابت جهان، بیثباتی است. فقط بیثباتی است که ثبات دارد و ما مدام در حال نقض این مهمترین قانون جهان هستیم.
مدام میخواهیم قرار و ثبات را حفظ کنیم در حالیکه اصل جهان
بر بی ثباتی و تغییر است.
📖 داشتن یا بودن
✍ اریک فروم
@ThinkTogether
🎴🔅〰
#یادداشت مهم
#فرهنگ
⁉️ آیا متوجه شدهاید چقدر جامعهی ایران زیر بمباران مفاهیم منفی و سیاه قرار دارد؟
آیا دقت کردهاید دایم واژههای مرگ، بیماری، طلاق، سرطان، اعتیاد، خشونت، جنگ، ناامنی، آوارگی، دزدی، اختلاف، فقر، نفرت، تبعیض و کشمکش، زندان و ... در رسانههای پارسی زبان چه از داخل و چه از خارج با شدت تمام بر سر مخاطبان ایرانی میریزد؟ و دریغ از یک موسیقی خوب، یک شعر دلنشین، یک رنگ شاد، یک رفتار محترمانه، یک گفتار فاخر... 😐
از سوی دیگر آیا حسب اتفاق، برنامههای تلویزیونهای اروپایی و آمریکایی و حتا ترکیهای (آنچه برای خودشان پخش میشود) را دیدهاید که چگونه با شادی، طراوت، امید به آینده، مهربانی، خانواده دوستی، رنگ، خنده، وطنپرستی، عشق، موسیقی، ازدواج، استعدادیابی، رقص و .... آکنده شده است و مخاطبانشان را در بستری از اندیشهها و رویاهای زیبا برای فردای خود و وطنشان قرار میدهند؟
❓هدف از این بمباران سیاه چیست؟ هدف از آوارِ اخبار ناامید کننده و فیلمها و سریالهایی که مغز مخاطب ایرانی را با بیماری و مرگ و بیهودگی و ناامیدی از آینده، هماهنگ و همنشین میکنند، چیست؟!
⬅️ در پاسخ این پرسش عباراتی از کتاب شکستن طلسمِ وحشت نوشتهی آریل دورفمن را نقل میکنم. وی که از پیگیران محاکمهی پینوشه، دیکتاتور شیلی و از روایتگران دوران حکومت سیاه او است، در کتابش مینویسد:
"خبرهای فراوان از مرگ آدمها، دست آخر برای بسیاری از ما به نمادی از ناپدید شدن خود کشور تبدیل شد، تلاش برای نابودی ابدی کشور آزادی که زمانی در آن زندگی میکردیم."
درس بزرگی که دورفمن در این کتاب به ما میدهد این است:
"ترویج مرگ، اختلاف، وحشت و دیگر افکار منفی، یک جامعه را فلج میکند. زندگی کردن با حسِ حضورِ پیوستهی بدی و شر، روح یک ملت را فاسد میکند و باعث میشود یک سرزمین انرژی حیات خود را از دست بدهد. ناپدید شدن یک کشور در ذهن مردم آن کشور به این معناست که آن مردم دیگر احساس تعلقی به آن سرزمین و مسایل آن نخواهند داشت و خود را مردمانی بدون وطن و بیپناه احساس خواهند کرد، و از اینرو در جستجوی هویتی جدید که بتوانند در پناه آن به آرامش و افتخار و امنیت و شکوفایی برسند برخواهند آمد."
و این همان چیزی است که این روزها در صحنهی سرزمینمان شاهدش هستیم.
دشمنان این سرزمینِ کهن و مردمانش، با زمینهسازیهای اقتصادی / روانی / فرهنگیِ رذیلانه، گام به گام میلیونها ایرانی را به بیماریهایِ ناامیدی، بیاخلاقی، دلسردی به سرنوشت وطن و هموطن، بیخبری از تاریخ، خودویرانگری و خودزنی دچار کردهاند.
بخش روانی این حرکت رذیلانه را رسانههایی که همگی (با وجود تنوع ظاهری مشربها) از یک مرکز هدایت و راهبری میشوند، عهدهدار هستند. اهمیت این بمباران روانی شبانهروزی، در پروژهی دلسرد کردن و فروپاشی روانی ما ایرانیان به اندازهای است، که مخالف خوانیهای سیاسی و لگداندازیهای ظاهری رسانههای برونمرزی در کنار آن کماهمیت هستند.
🔆 پیشنهاد: یک گام بزرگ برای رهایی از چاه سیاه سقوط و زنده کردن امید به رویش دوبارهی سلامتی و عزت و زیبایی و همبستگی و عشق در #وطن ، فاصله گرفتن از رسانههای دیداری و شنیداری و نوشتاری و گزیدهبینی و گزیدهخوانی است.
خود را از شعاع مسمومِ اخبار، فیلمها و سریالهای تلویزیونهای برونمرزی و درونمرزی خارج کرده، در آرامشی لطیف و انسانی، در همنشینی با کتاب و نویسندگان بزرگ و نیز نیوشیدن موسیقی فاخر و عمیق، خویشتنِ مهربان و سازنده و اصیل خود را به یاد آوریم.🕯
اینگونه میتوانیم گام نخست را در درمان دردهای فردی و ملی برداریم.
✍ بابک مهرآیین
@ThinkTogether🌱
#فرهنگ
⁉️ آیا متوجه شدهاید چقدر جامعهی ایران زیر بمباران مفاهیم منفی و سیاه قرار دارد؟
آیا دقت کردهاید دایم واژههای مرگ، بیماری، طلاق، سرطان، اعتیاد، خشونت، جنگ، ناامنی، آوارگی، دزدی، اختلاف، فقر، نفرت، تبعیض و کشمکش، زندان و ... در رسانههای پارسی زبان چه از داخل و چه از خارج با شدت تمام بر سر مخاطبان ایرانی میریزد؟ و دریغ از یک موسیقی خوب، یک شعر دلنشین، یک رنگ شاد، یک رفتار محترمانه، یک گفتار فاخر... 😐
از سوی دیگر آیا حسب اتفاق، برنامههای تلویزیونهای اروپایی و آمریکایی و حتا ترکیهای (آنچه برای خودشان پخش میشود) را دیدهاید که چگونه با شادی، طراوت، امید به آینده، مهربانی، خانواده دوستی، رنگ، خنده، وطنپرستی، عشق، موسیقی، ازدواج، استعدادیابی، رقص و .... آکنده شده است و مخاطبانشان را در بستری از اندیشهها و رویاهای زیبا برای فردای خود و وطنشان قرار میدهند؟
❓هدف از این بمباران سیاه چیست؟ هدف از آوارِ اخبار ناامید کننده و فیلمها و سریالهایی که مغز مخاطب ایرانی را با بیماری و مرگ و بیهودگی و ناامیدی از آینده، هماهنگ و همنشین میکنند، چیست؟!
⬅️ در پاسخ این پرسش عباراتی از کتاب شکستن طلسمِ وحشت نوشتهی آریل دورفمن را نقل میکنم. وی که از پیگیران محاکمهی پینوشه، دیکتاتور شیلی و از روایتگران دوران حکومت سیاه او است، در کتابش مینویسد:
"خبرهای فراوان از مرگ آدمها، دست آخر برای بسیاری از ما به نمادی از ناپدید شدن خود کشور تبدیل شد، تلاش برای نابودی ابدی کشور آزادی که زمانی در آن زندگی میکردیم."
درس بزرگی که دورفمن در این کتاب به ما میدهد این است:
"ترویج مرگ، اختلاف، وحشت و دیگر افکار منفی، یک جامعه را فلج میکند. زندگی کردن با حسِ حضورِ پیوستهی بدی و شر، روح یک ملت را فاسد میکند و باعث میشود یک سرزمین انرژی حیات خود را از دست بدهد. ناپدید شدن یک کشور در ذهن مردم آن کشور به این معناست که آن مردم دیگر احساس تعلقی به آن سرزمین و مسایل آن نخواهند داشت و خود را مردمانی بدون وطن و بیپناه احساس خواهند کرد، و از اینرو در جستجوی هویتی جدید که بتوانند در پناه آن به آرامش و افتخار و امنیت و شکوفایی برسند برخواهند آمد."
و این همان چیزی است که این روزها در صحنهی سرزمینمان شاهدش هستیم.
دشمنان این سرزمینِ کهن و مردمانش، با زمینهسازیهای اقتصادی / روانی / فرهنگیِ رذیلانه، گام به گام میلیونها ایرانی را به بیماریهایِ ناامیدی، بیاخلاقی، دلسردی به سرنوشت وطن و هموطن، بیخبری از تاریخ، خودویرانگری و خودزنی دچار کردهاند.
بخش روانی این حرکت رذیلانه را رسانههایی که همگی (با وجود تنوع ظاهری مشربها) از یک مرکز هدایت و راهبری میشوند، عهدهدار هستند. اهمیت این بمباران روانی شبانهروزی، در پروژهی دلسرد کردن و فروپاشی روانی ما ایرانیان به اندازهای است، که مخالف خوانیهای سیاسی و لگداندازیهای ظاهری رسانههای برونمرزی در کنار آن کماهمیت هستند.
🔆 پیشنهاد: یک گام بزرگ برای رهایی از چاه سیاه سقوط و زنده کردن امید به رویش دوبارهی سلامتی و عزت و زیبایی و همبستگی و عشق در #وطن ، فاصله گرفتن از رسانههای دیداری و شنیداری و نوشتاری و گزیدهبینی و گزیدهخوانی است.
خود را از شعاع مسمومِ اخبار، فیلمها و سریالهای تلویزیونهای برونمرزی و درونمرزی خارج کرده، در آرامشی لطیف و انسانی، در همنشینی با کتاب و نویسندگان بزرگ و نیز نیوشیدن موسیقی فاخر و عمیق، خویشتنِ مهربان و سازنده و اصیل خود را به یاد آوریم.🕯
اینگونه میتوانیم گام نخست را در درمان دردهای فردی و ملی برداریم.
✍ بابک مهرآیین
@ThinkTogether🌱
Telegram
♤اندیشهی میهن♡
با هم بیندیشیم و آیندهای بهتر برای ایرانمان بیافرینیم🇮🇷❤️
#بخشی از یک کتاب
آتاتورک خطاب به محمدعلى فروغی:
شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمیدانید، و نمیدانید ریشه داشتن، و حق آب و گل داشتن در قسمتی از زمین چه نعمتی عظیم است. ملیت وقتی مصداق پیدا میکند که آن ملت را بزرگان ادب و حکمت و سیاست و در معارف و تمدن بشری، سابقه ممتد باشد...
شما قدر و قیمت بزرگان خود را نمیشناسید و عظمت شاهنامه را درنمییابید که این کتاب سند مالکیت، و ملیت و ورقهی هویت شماست، و من ناگزیرم برای کشورم چنین سوابقی دست و پا کنم.
📖 مقالات فروغی
✍🏻 مقدمهی حبیب یغمایی/ ج ۱، ص ۱۹
📍در فرستهی زیر، بیان دیگری از این سخن آتاتورک و لینک سند ترکیهای آن ارایه شده است:
https://news.1rj.ru/str/Ir_Bahman/1906
@ThinkTogether🌱
آتاتورک خطاب به محمدعلى فروغی:
شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمیدانید، و نمیدانید ریشه داشتن، و حق آب و گل داشتن در قسمتی از زمین چه نعمتی عظیم است. ملیت وقتی مصداق پیدا میکند که آن ملت را بزرگان ادب و حکمت و سیاست و در معارف و تمدن بشری، سابقه ممتد باشد...
شما قدر و قیمت بزرگان خود را نمیشناسید و عظمت شاهنامه را درنمییابید که این کتاب سند مالکیت، و ملیت و ورقهی هویت شماست، و من ناگزیرم برای کشورم چنین سوابقی دست و پا کنم.
📖 مقالات فروغی
✍🏻 مقدمهی حبیب یغمایی/ ج ۱، ص ۱۹
📍در فرستهی زیر، بیان دیگری از این سخن آتاتورک و لینک سند ترکیهای آن ارایه شده است:
https://news.1rj.ru/str/Ir_Bahman/1906
@ThinkTogether🌱
#نکته
یکی از راههای بدست آوردن شادی آن است که دیگران را شاد کنی!
و یکی از بهترین راههای شاد کردن دیگران آن است که خودت شاد باشی!
👤 گرچن رابین / نویسنده و سخنران آمریکایی
@ThinkTogether
↩️💙↪️
یکی از راههای بدست آوردن شادی آن است که دیگران را شاد کنی!
و یکی از بهترین راههای شاد کردن دیگران آن است که خودت شاد باشی!
👤 گرچن رابین / نویسنده و سخنران آمریکایی
@ThinkTogether
↩️💙↪️
Forwarded from مجلّه سفینه تبریز
با یاد و نام خدا
به یاد شهیدان غیرتمند سوم شهریور 1320 در منطقه مرزی جلفا
شبی آمد که می باید فدا کرد
به راه مملکت فرزند و زن را
به پیش دشمنان اِستاد و جنگید
رهاند از بند اهریمن، وطن را
به پاس هر وجب خاکی از این مُلک
چه بسیار است، آن سرها که رفته!
زمستی بر سر هر قطعه زین خاک
خدا داند چه افسرها که رفته...
@safinehyetabriz
به یاد شهیدان غیرتمند سوم شهریور 1320 در منطقه مرزی جلفا
شبی آمد که می باید فدا کرد
به راه مملکت فرزند و زن را
به پیش دشمنان اِستاد و جنگید
رهاند از بند اهریمن، وطن را
به پاس هر وجب خاکی از این مُلک
چه بسیار است، آن سرها که رفته!
زمستی بر سر هر قطعه زین خاک
خدا داند چه افسرها که رفته...
@safinehyetabriz
#بخشی از یک کتاب
چراغی افروخته،
چراغی ناافروخته را
بوسهای داد و برفت.
آن در حقِّ او بَس است
و او به مقصود رسید.
📖 فيه ما فيه
✍ مولانا جلال الدین
@ThinkTogether
🕯🕯
چراغی افروخته،
چراغی ناافروخته را
بوسهای داد و برفت.
آن در حقِّ او بَس است
و او به مقصود رسید.
📖 فيه ما فيه
✍ مولانا جلال الدین
@ThinkTogether
🕯🕯
💯☢💯☢💯☢
💯☢
#یادداشت
‼️ موفقیت با سرعت نور
@ThinkTogether
مطلقن با تلاش و صبر میانهای نداریم و شیفتهی این ضربالمثل هستیم: ره صد ساله رو یک شبه رفتن
عاشق شغلی هستیم که در آن فعالیت خاصی نکنیم و به خودمان فشار نیاوریم اما روز به روز صفرهای حساب بانکیمان زیادتر شود.
بینهایت دوست داریم که متفاوتترین و بهترین رابطهی عاطفی جهان را تجربه کنیم اما برای رسیدن به آن نه تمایلی به تلاش داریم، نه تغییر دادن چیزی. حتی دنبال کسب دانش مرتبط نیز نیستیم.
نگاهی به عنوان پرفروشترین کتابها در ایران بیندازیم:
- موفقیت در دو روز
- مدیر یک دقیقهای
- هفت روز تا اعتماد به نفس
- پنج راه کوتاه و خلاصه برای بهترین بودن در هر کاری
- در عرض یک ماه درآمد خود را ده برابر کنید
هر روز چند سمینار موفقیت برگزار میشود و این حرفها را پشتسر هم در بوق و کرنا میکنند:
- اگر واقعن بخواهی موفق میشوی.
- خواستههایت را روی تابلوی کائنات بنویس و به آن فکر کن تا بهدست بیاوریشان.
- اگر این فیلمهای انگیزشی را ببینید، در عرض یک سال موفقترین آدم روی کره زمین خواهید بود.
موفق شدن شبیه گرم کردن غذا در مایکروویو نیست. زمان میبرد. آگاهی، دانش، مهارت و کنش میخواهد. باید تجربه کسب کرد. باید تلاش کرد. تلاش، تلاش، تلاش.
این که بنشینیم و عمرمان را به خیالپردازی بگذرانیم، صد سال بعد هم همین جایی خواهیم بود که الان هستیم.
✍ رضا مقصودی
گروه علوم تربیتی دانشگاه تهران
@ThinkTogether
💯☢
💯☢💯☢💯☢
💯☢
#یادداشت
‼️ موفقیت با سرعت نور
@ThinkTogether
مطلقن با تلاش و صبر میانهای نداریم و شیفتهی این ضربالمثل هستیم: ره صد ساله رو یک شبه رفتن
عاشق شغلی هستیم که در آن فعالیت خاصی نکنیم و به خودمان فشار نیاوریم اما روز به روز صفرهای حساب بانکیمان زیادتر شود.
بینهایت دوست داریم که متفاوتترین و بهترین رابطهی عاطفی جهان را تجربه کنیم اما برای رسیدن به آن نه تمایلی به تلاش داریم، نه تغییر دادن چیزی. حتی دنبال کسب دانش مرتبط نیز نیستیم.
نگاهی به عنوان پرفروشترین کتابها در ایران بیندازیم:
- موفقیت در دو روز
- مدیر یک دقیقهای
- هفت روز تا اعتماد به نفس
- پنج راه کوتاه و خلاصه برای بهترین بودن در هر کاری
- در عرض یک ماه درآمد خود را ده برابر کنید
هر روز چند سمینار موفقیت برگزار میشود و این حرفها را پشتسر هم در بوق و کرنا میکنند:
- اگر واقعن بخواهی موفق میشوی.
- خواستههایت را روی تابلوی کائنات بنویس و به آن فکر کن تا بهدست بیاوریشان.
- اگر این فیلمهای انگیزشی را ببینید، در عرض یک سال موفقترین آدم روی کره زمین خواهید بود.
موفق شدن شبیه گرم کردن غذا در مایکروویو نیست. زمان میبرد. آگاهی، دانش، مهارت و کنش میخواهد. باید تجربه کسب کرد. باید تلاش کرد. تلاش، تلاش، تلاش.
این که بنشینیم و عمرمان را به خیالپردازی بگذرانیم، صد سال بعد هم همین جایی خواهیم بود که الان هستیم.
✍ رضا مقصودی
گروه علوم تربیتی دانشگاه تهران
@ThinkTogether
💯☢
💯☢💯☢💯☢
Forwarded from اتچ بات
#تاریخ
⚔ سربداران
زوال از یک روستا شروع شد.
صدوبیست سال مغولها هر چه خواستند در ایران کردند؛ جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند. از کشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت...
برخی از قبایل مغولها پس از فتح ایران ساکن خراسان شدند، ولی چون بیابانگرد بودند، در شهرها زندگی نمیکردند!
مغولها همه گونه حقی داشتند!
مغولان مجاز بودند هر که را خواستند بکشند، به هر که خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند...
ایرانیان برایشان حتی برده نبودند، احشام بودند!
در دوره ی تسلط مغول، چنان یأسی میان مردم ایران وجود داشته که حتا در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمیکردند.
ولی سرانجام سرنگونی از یک روستا شروع شد.
ابن اثیر مینویسد یک مغول در صحرایی به هفده نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد! هیچ کس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر، که همان یک نفر او را کشت!
داستان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع میشود؛ چند مغول بیابانگرد به خانه ی ایندو میروند و زنان و دخترانشان را طلب میکنند؛ بر خلاف ۱۲۰سال قبلش، دو برادر مقاومت میکنند و مغولان را میکشند؛ مردم باشتین اول میترسند، ولی مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت به ایستادگی می کند.
خبر به قریههای اطراف میرسد؛ حاکم سبزوار مامورانی را میفرستد تا دو برادر را دستگیر کنند. عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را میکشند. در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چند صد نفره را به باشتین میفرستد، ولی حالا خیلیها جرأت مقاومت پیدا میکنند؛ عبدالرزاق فرمانده قیام میشود.
در چند روستا، مردم مغولان را میکشند و خبرهای مغولکشی کمکم زیاد میشود؛ عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشتهاش میگذارد. فوجفوج مردمان بهستوه آمده از ستم مغولها به باشتین میروند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند.
عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز میشود و سبزوار فتح میگردد.
پس از صد و بیست سال، ایرانیان بر مغولها پیروز میشوند.
آن روز حتماً پرشکوه بوده است!
طغای تیمور ایلخان مغول، یک ایلچی مغول را میفرستد تا سربداران از او اطاعت کنند؛ سربداران او را هم میکشند و از طغایتیمور میخواهند که اطاعت کند.
سربداران به جنگ طغای تیمور می روند و او را شکست می دهند و این نقطه ی پایان ایلخانان مغول است.
همان لحظهای که سیف فرغانی انتظارش را میکشید:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت، غبارش فرونشست
باد سُم خران شما نیز بگذرد
در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
📖 چگونه حكومت ١٢٠ ساله مغول به پایان رسید؟
✍ سیدعلیرضا شفیعی مطهر
@ThinkTogether
💬 سربداران نام جنبشی از ایرانیان، در سده ی هشتم خورشیدی بود. پس از یکصد و بیست سال چیرگی قوم تاتار و مغول بر ایران و بسیاری از مناطق آسیا، جنبشی مردمی در باشتین و سبزوار خراسان علیه ستم و تعدی فرمانروایان مغول و عاملان آنان با شعار (سر به دار می دهیم، تن به ذلت نمی دهیم) رخ داد. از تلاش پیگیر رهبران آزاده این قیام، منجر به تشکیل حکومت مستقل ملی ایرانی در خراسان شد.
⛓🕊
@ThinkTogether
⚔ سربداران
زوال از یک روستا شروع شد.
صدوبیست سال مغولها هر چه خواستند در ایران کردند؛ جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند. از کشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت...
برخی از قبایل مغولها پس از فتح ایران ساکن خراسان شدند، ولی چون بیابانگرد بودند، در شهرها زندگی نمیکردند!
مغولها همه گونه حقی داشتند!
مغولان مجاز بودند هر که را خواستند بکشند، به هر که خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند...
ایرانیان برایشان حتی برده نبودند، احشام بودند!
در دوره ی تسلط مغول، چنان یأسی میان مردم ایران وجود داشته که حتا در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمیکردند.
ولی سرانجام سرنگونی از یک روستا شروع شد.
ابن اثیر مینویسد یک مغول در صحرایی به هفده نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد! هیچ کس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر، که همان یک نفر او را کشت!
داستان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع میشود؛ چند مغول بیابانگرد به خانه ی ایندو میروند و زنان و دخترانشان را طلب میکنند؛ بر خلاف ۱۲۰سال قبلش، دو برادر مقاومت میکنند و مغولان را میکشند؛ مردم باشتین اول میترسند، ولی مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت به ایستادگی می کند.
خبر به قریههای اطراف میرسد؛ حاکم سبزوار مامورانی را میفرستد تا دو برادر را دستگیر کنند. عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را میکشند. در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چند صد نفره را به باشتین میفرستد، ولی حالا خیلیها جرأت مقاومت پیدا میکنند؛ عبدالرزاق فرمانده قیام میشود.
در چند روستا، مردم مغولان را میکشند و خبرهای مغولکشی کمکم زیاد میشود؛ عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشتهاش میگذارد. فوجفوج مردمان بهستوه آمده از ستم مغولها به باشتین میروند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند.
عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز میشود و سبزوار فتح میگردد.
پس از صد و بیست سال، ایرانیان بر مغولها پیروز میشوند.
آن روز حتماً پرشکوه بوده است!
طغای تیمور ایلخان مغول، یک ایلچی مغول را میفرستد تا سربداران از او اطاعت کنند؛ سربداران او را هم میکشند و از طغایتیمور میخواهند که اطاعت کند.
سربداران به جنگ طغای تیمور می روند و او را شکست می دهند و این نقطه ی پایان ایلخانان مغول است.
همان لحظهای که سیف فرغانی انتظارش را میکشید:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت، غبارش فرونشست
باد سُم خران شما نیز بگذرد
در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
📖 چگونه حكومت ١٢٠ ساله مغول به پایان رسید؟
✍ سیدعلیرضا شفیعی مطهر
@ThinkTogether
💬 سربداران نام جنبشی از ایرانیان، در سده ی هشتم خورشیدی بود. پس از یکصد و بیست سال چیرگی قوم تاتار و مغول بر ایران و بسیاری از مناطق آسیا، جنبشی مردمی در باشتین و سبزوار خراسان علیه ستم و تعدی فرمانروایان مغول و عاملان آنان با شعار (سر به دار می دهیم، تن به ذلت نمی دهیم) رخ داد. از تلاش پیگیر رهبران آزاده این قیام، منجر به تشکیل حکومت مستقل ملی ایرانی در خراسان شد.
⛓🕊
@ThinkTogether
Telegram
attach 📎
#نکته
#بخشی از یک کتاب
🌸 آهستگی و پیوستگی
کارهای عالم بدینسان میرود.
نبینی صُلح و دوستیِ بهار
در آغاز، اندک اندک گرمیای مینماید
و آنگه بیشتر؟
و درختان نگر
که چون اندک اندک پیش میآیند:
اول تبسّمى،
آنگه اندک اندک، رختها را از برگ و میوه پیدا میکند
و درویشانه و صوفیانه،
همه را در میان مینهد
و هرچه دارد جمله در میبازد.
پس کارهای عالم را و عقبا را،
جمله را،
هرکه اِشتاب کرد و در اولِ کار مبالغه نمود،
آن کار میسّرِ او نشد.
📖 فیه ما فیه
✍ مولانا
اِشتاب: عجله
@ThinkTogether
🌸🍃🌳
#بخشی از یک کتاب
🌸 آهستگی و پیوستگی
کارهای عالم بدینسان میرود.
نبینی صُلح و دوستیِ بهار
در آغاز، اندک اندک گرمیای مینماید
و آنگه بیشتر؟
و درختان نگر
که چون اندک اندک پیش میآیند:
اول تبسّمى،
آنگه اندک اندک، رختها را از برگ و میوه پیدا میکند
و درویشانه و صوفیانه،
همه را در میان مینهد
و هرچه دارد جمله در میبازد.
پس کارهای عالم را و عقبا را،
جمله را،
هرکه اِشتاب کرد و در اولِ کار مبالغه نمود،
آن کار میسّرِ او نشد.
📖 فیه ما فیه
✍ مولانا
اِشتاب: عجله
@ThinkTogether
🌸🍃🌳
#پندک
اگر دوست دارین بچهتون کتابخون بشه، باید خود شما هم کتاب بخونید،
اگه مامان و بابا، اهل سیگار و قلیون
هستن،
نمیتونن انتظار داشته باشن که
بچهشون شاهنامهی فردوسی و هملت شکسپیر دوست داشته باشه!
@ThinkTogether
📚🌺🍃
اگر دوست دارین بچهتون کتابخون بشه، باید خود شما هم کتاب بخونید،
اگه مامان و بابا، اهل سیگار و قلیون
هستن،
نمیتونن انتظار داشته باشن که
بچهشون شاهنامهی فردوسی و هملت شکسپیر دوست داشته باشه!
@ThinkTogether
📚🌺🍃
Forwarded from وطنیولی 🇮🇷 راه وطن
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستندی از عزاداری سنتی ایرانی در باکو 77 سال قبل این فیلم در سال 1941 ضبط شده است . این شیوه و سبک نوعی عزاداری دارای ریتم خاص برگرفته از موسیقی مذهبی (تعزیه خوانی) کاملا ایرانی است که از قدیم الایام در مناطق آذری نشین اجرا می شد
#فرهنگ
♣️ برای نذر كردن همیشه نبايد خيلی هزينه كنيم
@ThinkTohether
هیچوقت فکر کرده اید که می توان تعریف نذر کردن را تغییر داد؟
مثلن بجای پول و غذا و شربت...
می توانید برای مدت معین هیچ چیز را دور نریزید و حتا خرده نان را هم برای گنجشکها بریزید.
می توانید نذر کنید تا یک ماه هیچ جا آشغال نریزید و اگر کسی ریخت آن را بردارید و در سطل زباله بیندازید.
می توانید نذر کنید تا چهل روز آب به اندازه ی نیاز مصرف کنید.
می توانید نذر کنید تا چهل روز ریا نکنید. از کارتان نزنید. دروغ نگید.
می توانید نذر کنید تا چهل روز به کسی تعارف بیجا نکنید. درباره ی زندگی خصوصی دیگران پرس و جو نکنید.
می توانید نذر کنید تا چهل روز با واقعیتها زندگی کنید. مثلن تا زمانی که از درستی چیزی مطمئن نیستید، آن را در گروهتان پخش نکنید. یا برای کسی تعریف نکنید.
می توانید نذر کنید تا چهل روز گفتگوهای پوچ و بیحاصل را طولانی نکنید.
می توانید نذر کنید یک هسته میوه کنار خیابان بکارید و تا سبز شدن آن، از او پاسداری کنید.
می توانید کتابی سودمند یا آگاهی بخش را ترجمه کنید و به صورت رایگان در اینترنت نشر دهید.
نذر کردن فقط قیمه و مرغ بخاطر چشم و هم چشمی نیست...
میتوان نذر کرد خوب بودن را، سازنده بودن را...
و اگر این مفاهیم و حرکتها را همرسانی و ترویج کنی، آدمهای بیشتری را با خودت همراه می کنی و ناگهان می بینی در کشور و ملت ما خیلی چیزها بهتر شده
@ThinkTohether
🇮🇷🦠🍃
♣️ برای نذر كردن همیشه نبايد خيلی هزينه كنيم
@ThinkTohether
هیچوقت فکر کرده اید که می توان تعریف نذر کردن را تغییر داد؟
مثلن بجای پول و غذا و شربت...
می توانید برای مدت معین هیچ چیز را دور نریزید و حتا خرده نان را هم برای گنجشکها بریزید.
می توانید نذر کنید تا یک ماه هیچ جا آشغال نریزید و اگر کسی ریخت آن را بردارید و در سطل زباله بیندازید.
می توانید نذر کنید تا چهل روز آب به اندازه ی نیاز مصرف کنید.
می توانید نذر کنید تا چهل روز ریا نکنید. از کارتان نزنید. دروغ نگید.
می توانید نذر کنید تا چهل روز به کسی تعارف بیجا نکنید. درباره ی زندگی خصوصی دیگران پرس و جو نکنید.
می توانید نذر کنید تا چهل روز با واقعیتها زندگی کنید. مثلن تا زمانی که از درستی چیزی مطمئن نیستید، آن را در گروهتان پخش نکنید. یا برای کسی تعریف نکنید.
می توانید نذر کنید تا چهل روز گفتگوهای پوچ و بیحاصل را طولانی نکنید.
می توانید نذر کنید یک هسته میوه کنار خیابان بکارید و تا سبز شدن آن، از او پاسداری کنید.
می توانید کتابی سودمند یا آگاهی بخش را ترجمه کنید و به صورت رایگان در اینترنت نشر دهید.
نذر کردن فقط قیمه و مرغ بخاطر چشم و هم چشمی نیست...
میتوان نذر کرد خوب بودن را، سازنده بودن را...
و اگر این مفاهیم و حرکتها را همرسانی و ترویج کنی، آدمهای بیشتری را با خودت همراه می کنی و ناگهان می بینی در کشور و ملت ما خیلی چیزها بهتر شده
@ThinkTohether
🇮🇷🦠🍃
#بخشی از یک کتاب
- تو با من دشمنى دارى، معلومه
من زندانبان تو هستم...
+ من با تو دشمنى ندارم، من با رژيمى كـه تو در خدمت آنى، دشمنى دارم. تو هم مثل من يك زندانى هستى. عين زندانبانهاى تمام زندانهایديگر، چهدر ديكتاتورى چه در نظامهاى ديگر. وقتیكه دوباره آزادى در اين كشور مستقر شد، تازه خواهى فهميد چرا من اينطورى رفتار میكنم شماها قـربانى جهالت خودتان هسـتيد، گناهى نداريد. تقصير آنهايى است كه بـه شما دستور می دهند. بیرحمی در آن كسانى ست كـه حكمرانى مى كنند. تو بیرحم نيستى، فقط خنگى!
📖 يك مرد
✍ اوريانا فالاچى
@ThinkTogether
⛓⚔
- تو با من دشمنى دارى، معلومه
من زندانبان تو هستم...
+ من با تو دشمنى ندارم، من با رژيمى كـه تو در خدمت آنى، دشمنى دارم. تو هم مثل من يك زندانى هستى. عين زندانبانهاى تمام زندانهایديگر، چهدر ديكتاتورى چه در نظامهاى ديگر. وقتیكه دوباره آزادى در اين كشور مستقر شد، تازه خواهى فهميد چرا من اينطورى رفتار میكنم شماها قـربانى جهالت خودتان هسـتيد، گناهى نداريد. تقصير آنهايى است كه بـه شما دستور می دهند. بیرحمی در آن كسانى ست كـه حكمرانى مى كنند. تو بیرحم نيستى، فقط خنگى!
📖 يك مرد
✍ اوريانا فالاچى
@ThinkTogether
⛓⚔
#فرهنگ
💮 شعار سال تحصیلی ۱۳۲۹-۱۳۲۸ دانش آموزان دارالفنون:
۱. راست بگویید، راست بشنوید، راست بروید.
۲. آنچه را که میخواهید جسورانه و خردمندانه به دست آورید.
۳. میهن عزیز ما ایران نیازمند جوانان تندرست و داناست. ورزش کنید تا تندرست و توانا و دانش آموزید تا دانا و خردمند باشید.
۴. با خود تعهد جوانمردانه کنید که فریب ندهید، و کوشش کنید تا فریب هم نخورید. بنابراین در دوره زندگانی چشم و گوش خود را خوب باز و شنوا کنید.
📎 چقدر امروز ارزش این آموزهها را در مییابیم...
@ThinkTogether🌱
💮 شعار سال تحصیلی ۱۳۲۹-۱۳۲۸ دانش آموزان دارالفنون:
۱. راست بگویید، راست بشنوید، راست بروید.
۲. آنچه را که میخواهید جسورانه و خردمندانه به دست آورید.
۳. میهن عزیز ما ایران نیازمند جوانان تندرست و داناست. ورزش کنید تا تندرست و توانا و دانش آموزید تا دانا و خردمند باشید.
۴. با خود تعهد جوانمردانه کنید که فریب ندهید، و کوشش کنید تا فریب هم نخورید. بنابراین در دوره زندگانی چشم و گوش خود را خوب باز و شنوا کنید.
📎 چقدر امروز ارزش این آموزهها را در مییابیم...
@ThinkTogether🌱
Forwarded from آذریها |Azariha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❇️ اینجا شهر #لالی در استان عزیز #خوزستان است که صحنه بوسهی این دختر #میهن_دوست به وسیلهی دوربین مداربسته مدرسه ضبط شده است.
✅ مگر میشود از بوسهی پر از مهر و #عشق_به_میهن این شیردخت ایرانی بر #پرچم_ایران احساس غرور و افتخار نکرد؟! ❤️🇮🇷❤️
♨️ پخش گستردهی این ویدئو در شبکههای اجتماعی سبب راه افتادن پویشی با عنوان پویش #تقدیر_رئیس_جمهور_از_دختر_شهر_لالی توسط کاربران شده است.
@Ir_Azariha
✅ مگر میشود از بوسهی پر از مهر و #عشق_به_میهن این شیردخت ایرانی بر #پرچم_ایران احساس غرور و افتخار نکرد؟! ❤️🇮🇷❤️
♨️ پخش گستردهی این ویدئو در شبکههای اجتماعی سبب راه افتادن پویشی با عنوان پویش #تقدیر_رئیس_جمهور_از_دختر_شهر_لالی توسط کاربران شده است.
@Ir_Azariha
🌺🍂🌺🍂🌺🍂
🍂🌺🍂🌺
#نوستالژی
این شعر تقدیم به تمام متولّدین دهه های سی، چهل، پنجاه و شصت؛ که اکنون خودساخته ترین پدران و مادران این سرزمین هستند:
من پُرم از خاطرات و قصه های کودکی
این که روباهی چگونه می فریبد زاغکی!
قصّه ی افتادنِ دندانِ شیری از هُما
لاک پشت و تکّه چوب و فکرهای اُردکی!
قصّهٔ گاو حسن، دارا و سارا و امین
روزٍ بارانی، کتابٍ خیسٍ کُبری طِفلکی!
تیله بازی درحیاط و کوچه و فرشِ اتاق!
بر سرِ کبریت و سکه، یا که درب تَشتکی!
چای والفجر و سماور نفتیِ کُنجِ اتاق
مادرم هرگز نیاورد استکان بی نعلبکی!
داستانِ نوک طلا با مخمل و مادر بزرگ!
در دهی زیبا که زخمی گشته بچّه لَک لَکی!
هاچ زنبور عَسل، نِل در فراق مادرش!
یادٍ دوران اوشین و نقطه های برفکی!
هشت سال از دوره ی شیرین امّا تلخِ ما
پر ز آژیرِ خطر با حمله های موشکی!
تا کجاها می برد این خاطره امشب مرا
کاش می رفتم به آن دورانِ خوبم، دزدکی!
یاد آن دوره همیشه با من و در قلبٍ من
من به یاد و خاطراتت زنده ام، ای کودکی!
دفترٍ مشقِ دبستانم ببین
پر ز مُهرِ آفرین، صد آفرین !
راستی آن دفترِ کاهی کجاست؟!
عکس حوض آبِ پُر ماهی کجاست؟!
باز آیا ریز علی ها زنده اند؟!
در حوادث جامه از تن کنده اند؟!
کاش حالا خاله کوکب زنده بود!
عطرِ نانش خانه را آکنده بود!
ای معلّم خاطر و یادت به خیر
یادٍ درسِ آب بابایت به خیر!
هرکجا هستید ، هستی نوشتان!
کامیابی گرمیِ آغوشتان!
هم کلاسیهای سالِ کودکم
دستهگلهایی ز یاس و میخکم!
باز از دل می کنم یادٍ شما
یادِ قلبِ ساده ی شادِ شما
آدمی سر زنده از یاد است، یاد!
رمزِ عمرِ آدمیزاد است یاد!
شادتان میخواهم و شادم کنید!
همکلاسیهای من یادم کنید!
🌺🍂🌺🍂
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
🍂🌺🍂🌺
#نوستالژی
این شعر تقدیم به تمام متولّدین دهه های سی، چهل، پنجاه و شصت؛ که اکنون خودساخته ترین پدران و مادران این سرزمین هستند:
من پُرم از خاطرات و قصه های کودکی
این که روباهی چگونه می فریبد زاغکی!
قصّه ی افتادنِ دندانِ شیری از هُما
لاک پشت و تکّه چوب و فکرهای اُردکی!
قصّهٔ گاو حسن، دارا و سارا و امین
روزٍ بارانی، کتابٍ خیسٍ کُبری طِفلکی!
تیله بازی درحیاط و کوچه و فرشِ اتاق!
بر سرِ کبریت و سکه، یا که درب تَشتکی!
چای والفجر و سماور نفتیِ کُنجِ اتاق
مادرم هرگز نیاورد استکان بی نعلبکی!
داستانِ نوک طلا با مخمل و مادر بزرگ!
در دهی زیبا که زخمی گشته بچّه لَک لَکی!
هاچ زنبور عَسل، نِل در فراق مادرش!
یادٍ دوران اوشین و نقطه های برفکی!
هشت سال از دوره ی شیرین امّا تلخِ ما
پر ز آژیرِ خطر با حمله های موشکی!
تا کجاها می برد این خاطره امشب مرا
کاش می رفتم به آن دورانِ خوبم، دزدکی!
یاد آن دوره همیشه با من و در قلبٍ من
من به یاد و خاطراتت زنده ام، ای کودکی!
دفترٍ مشقِ دبستانم ببین
پر ز مُهرِ آفرین، صد آفرین !
راستی آن دفترِ کاهی کجاست؟!
عکس حوض آبِ پُر ماهی کجاست؟!
باز آیا ریز علی ها زنده اند؟!
در حوادث جامه از تن کنده اند؟!
کاش حالا خاله کوکب زنده بود!
عطرِ نانش خانه را آکنده بود!
ای معلّم خاطر و یادت به خیر
یادٍ درسِ آب بابایت به خیر!
هرکجا هستید ، هستی نوشتان!
کامیابی گرمیِ آغوشتان!
هم کلاسیهای سالِ کودکم
دستهگلهایی ز یاس و میخکم!
باز از دل می کنم یادٍ شما
یادِ قلبِ ساده ی شادِ شما
آدمی سر زنده از یاد است، یاد!
رمزِ عمرِ آدمیزاد است یاد!
شادتان میخواهم و شادم کنید!
همکلاسیهای من یادم کنید!
🌺🍂🌺🍂
🍂🌺🍂🌺🍂🌺