Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#دانستنی
#ژئوپولتیک
🌍 معنا، روش و اهمیت ژئوپولتیک در بررسی روابط جهانی
واژهی ژئوپولتیک را نخستین بار رابرت استراوش هوپه در سال ۱۹۴۲ با چاپ کتابی به همین نام معرفی کرد: "ژئوپولتیک: کشمکشی برای فضا و قدرت". این دیپلمات آمریکایی، ژئوپولتیک را اینگونه تعریف کرد: مسایل جاری و امروزی بین ملتها که این مسایلِ امروزی، ریشه در تاریخ و جغرافیا و فرهنگ دارند.
در این سخنرانی ران رانیری (Ron Granieri) رییس اجرایی اندیشکدهی مطالعات آمریکا و غرب در موسسهی معتبر پژوهشهای سیاست خارجی (FPRI) معنا، روش و اهمیت ژئوپولتیک را در بررسی روابط جهانی بررسی میکند.
💬 به زبان انگلیسی و بدون زیرنویس
@ThinkTogether🌱
#ژئوپولتیک
🌍 معنا، روش و اهمیت ژئوپولتیک در بررسی روابط جهانی
واژهی ژئوپولتیک را نخستین بار رابرت استراوش هوپه در سال ۱۹۴۲ با چاپ کتابی به همین نام معرفی کرد: "ژئوپولتیک: کشمکشی برای فضا و قدرت". این دیپلمات آمریکایی، ژئوپولتیک را اینگونه تعریف کرد: مسایل جاری و امروزی بین ملتها که این مسایلِ امروزی، ریشه در تاریخ و جغرافیا و فرهنگ دارند.
در این سخنرانی ران رانیری (Ron Granieri) رییس اجرایی اندیشکدهی مطالعات آمریکا و غرب در موسسهی معتبر پژوهشهای سیاست خارجی (FPRI) معنا، روش و اهمیت ژئوپولتیک را در بررسی روابط جهانی بررسی میکند.
💬 به زبان انگلیسی و بدون زیرنویس
@ThinkTogether🌱
#نکته
🛐 دعای گروهی اثربخشتر است
از گذشتههای دور همواره نیاکان ما به تجربه این را دریافتهبودند که اگر برای خواستهای دست به دعا دراز کردهایم، وقتی این دعا بطور گروهی و دست جمعی صورت گیرد، احتمال برآورده شدن آن بسیار بیشتر است.
فردوسی بزرگ نیز در جایی از شاهنامه اشاره میکند که دعای گروهی زودتر برآورده میشود؛ یکی از این دعاهای گروهی در داستان هفتخانِ اسفندیار رخ میدهد. وقتی اسفندیار و سپاهیانش در راه درگیر تندباد و ابر سیاه و بارش فراوان برف میشوند، تصمیم میگیرند همه با هم به درگاه خدا دعا کنند تا به سلامت از این راه بگذرند: «نیایش ز اندازه بگذاشتند/ همه در زمان دست برداشتند/ همان گه بیامد یکی باد خوش/ ببرد ابر و روی هوا گشت کش/ چو ایرانیان را دل آمد به جای/ ببودند بر پیش یزدان به پای»
@ThinkTogether🌱
🛐 دعای گروهی اثربخشتر است
از گذشتههای دور همواره نیاکان ما به تجربه این را دریافتهبودند که اگر برای خواستهای دست به دعا دراز کردهایم، وقتی این دعا بطور گروهی و دست جمعی صورت گیرد، احتمال برآورده شدن آن بسیار بیشتر است.
فردوسی بزرگ نیز در جایی از شاهنامه اشاره میکند که دعای گروهی زودتر برآورده میشود؛ یکی از این دعاهای گروهی در داستان هفتخانِ اسفندیار رخ میدهد. وقتی اسفندیار و سپاهیانش در راه درگیر تندباد و ابر سیاه و بارش فراوان برف میشوند، تصمیم میگیرند همه با هم به درگاه خدا دعا کنند تا به سلامت از این راه بگذرند: «نیایش ز اندازه بگذاشتند/ همه در زمان دست برداشتند/ همان گه بیامد یکی باد خوش/ ببرد ابر و روی هوا گشت کش/ چو ایرانیان را دل آمد به جای/ ببودند بر پیش یزدان به پای»
@ThinkTogether🌱
#چکامه
چو خورشید بر چرخ بنمود چهر
بیاراست روی زمین را به مهر
به برج حمل تاج بر سر نهاد
ازو خاور و باختر گشت شاد
پر از غلغل و رعد شد کوهسار
پر از نرگس و لاله شد جویبار
ز لاله فریب و ز نرگس نهیب
ز سنبل عتاب و ز گلنار زیب
👤 عالیجناب فردوسی
@ThinkTogether🌱
چو خورشید بر چرخ بنمود چهر
بیاراست روی زمین را به مهر
به برج حمل تاج بر سر نهاد
ازو خاور و باختر گشت شاد
پر از غلغل و رعد شد کوهسار
پر از نرگس و لاله شد جویبار
ز لاله فریب و ز نرگس نهیب
ز سنبل عتاب و ز گلنار زیب
👤 عالیجناب فردوسی
@ThinkTogether🌱
#نکته
یک دانه، بدون هیچ صدایی رشد میکند،
ولی یک درخت با صدای مهیبی سقوط می کند.
ویرانی باصدا و
رویش و آفرینش بدون صداست...
و قدرت در سکوت است.
در ماههای پشت سر و در کنار همهی صداهای ترسناک سقوط، شاهد موجی بدون صدا از بازگشت به هویت ملی و زنده شدن ققنوس میهنپرستی هستیم.
دانهها اکنون در جایجای ایران در حال جوانهزنی و رویش هستند. از خوی تا چابهار و از سرخس تا خرمشهر. صدای زیبا و امیدآفرین این رویشها را در چند سال آینده خواهیم شنید.
بزرگی و روشنی آیندهی #وطن ما، از راه آگاهی به هویت ملی و ایرانشهری ما میگذرد.
شما نیز در شهر و روستای خود، به یکی از انجمنهای شاهنامهخوانی و خوانش کتابهای ارزشمند و سودمند برای میهن بپیوندید و از پیشگامان این موج نو باشید.
#ایرانشهر_آرمان_من_است 🇮🇷❤️
@ThinkTogether🌱
یک دانه، بدون هیچ صدایی رشد میکند،
ولی یک درخت با صدای مهیبی سقوط می کند.
ویرانی باصدا و
رویش و آفرینش بدون صداست...
و قدرت در سکوت است.
در ماههای پشت سر و در کنار همهی صداهای ترسناک سقوط، شاهد موجی بدون صدا از بازگشت به هویت ملی و زنده شدن ققنوس میهنپرستی هستیم.
دانهها اکنون در جایجای ایران در حال جوانهزنی و رویش هستند. از خوی تا چابهار و از سرخس تا خرمشهر. صدای زیبا و امیدآفرین این رویشها را در چند سال آینده خواهیم شنید.
بزرگی و روشنی آیندهی #وطن ما، از راه آگاهی به هویت ملی و ایرانشهری ما میگذرد.
شما نیز در شهر و روستای خود، به یکی از انجمنهای شاهنامهخوانی و خوانش کتابهای ارزشمند و سودمند برای میهن بپیوندید و از پیشگامان این موج نو باشید.
#ایرانشهر_آرمان_من_است 🇮🇷❤️
@ThinkTogether🌱
#دیدگاه
بیشتر مردم همچون حاکمان خود رفتار میکنند. پس اگر حاکمان کشوری ریاکار باشند، بیشک مردم آن کشور هم ریاکارانه زندگی خواهند کرد...
👤 توماس جفرسون / سومین رییس جمهور آمریکا
@ThinkTogether🌱
بیشتر مردم همچون حاکمان خود رفتار میکنند. پس اگر حاکمان کشوری ریاکار باشند، بیشک مردم آن کشور هم ریاکارانه زندگی خواهند کرد...
👤 توماس جفرسون / سومین رییس جمهور آمریکا
@ThinkTogether🌱
#دیدگاه
#زندگی
ارزش ندارد كه آدمی برای مبارزه كردن با كوتهفكران، خود را آزرده سازد؛
زیرا پیروزی بر آنها هیچ ارزشی ندارد.
👤 میكل آنژ
@ThinkTogether🌱
#زندگی
ارزش ندارد كه آدمی برای مبارزه كردن با كوتهفكران، خود را آزرده سازد؛
زیرا پیروزی بر آنها هیچ ارزشی ندارد.
👤 میكل آنژ
@ThinkTogether🌱
#چکامه
آه ای پسرم "حال وطن بهتر ازین باد"
کس بهتر ازین باتو نگفته ست دعایی!
👤 حسین جنتی
#وطنپرستم
@ThinkTogether🇮🇷🌱
آه ای پسرم "حال وطن بهتر ازین باد"
کس بهتر ازین باتو نگفته ست دعایی!
👤 حسین جنتی
#وطنپرستم
@ThinkTogether🇮🇷🌱
#تاریخ ایران
پیمان پاریس در اسفند ۱۲۳۵ برابر با مارس ۱۸۵۷م پس از دومین نبرد انگلیس با ایران بر سر مساله هرات برای صلح بین دو کشور در پاریس بسته شد.
انگیزه ی ناصرالدین شاه از بستن این پیمان این بود که انگلیس با تصرف بخشهایی از جنوب ایران (بندرهای خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوبی در خلیج فارس) ناصرالدین شاه قاجار را مجبور به پذیرش قرارداد پاریس کرد. بنا به این پیمان، ایران از ادعای خود بر هرات چشمپوشی کرد و هرات در ۱۸۶۳/۱۲۴۲ به افغانستان ملحق گشت و ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را به رسمیت شناخت. در سال ۱۸۸۷/۱۲۶۶ هم بخشهایی از بلوچستان توسط انگلیسها از ایران جدا و به هند (تحت حکومت بریتانیا) ملحق گردید. 💔
@ThinkTogether❤️🇮🇷🌱
پیمان پاریس در اسفند ۱۲۳۵ برابر با مارس ۱۸۵۷م پس از دومین نبرد انگلیس با ایران بر سر مساله هرات برای صلح بین دو کشور در پاریس بسته شد.
انگیزه ی ناصرالدین شاه از بستن این پیمان این بود که انگلیس با تصرف بخشهایی از جنوب ایران (بندرهای خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوبی در خلیج فارس) ناصرالدین شاه قاجار را مجبور به پذیرش قرارداد پاریس کرد. بنا به این پیمان، ایران از ادعای خود بر هرات چشمپوشی کرد و هرات در ۱۸۶۳/۱۲۴۲ به افغانستان ملحق گشت و ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را به رسمیت شناخت. در سال ۱۸۸۷/۱۲۶۶ هم بخشهایی از بلوچستان توسط انگلیسها از ایران جدا و به هند (تحت حکومت بریتانیا) ملحق گردید. 💔
@ThinkTogether❤️🇮🇷🌱
#یادداشت
گروه بزرگی از هموطنانِ داخل ایران هستند که همیشه میگویند قصد مهاجرت دارند، ولی نمی روند.
@ThinkTogether🌱
آنها برای مهاجرت خود کار مهمی نمیکنند اما مدتهاست حالت "زندگی موقت" به خود گرفتهاند و در رویارویی با مشکلات روزمره با یک "باید رفت" خود را تسکین میدهند.
گذرنامههای در حالِ صدور، روادیدِ ناکام، شرکت در لاتاری، حسرت، حسرتِ پیوسته، گپ و گفت و رد و بدل کردنِ اطلاعاتِ پوچ و تهی، آونگان در حرکتند میانِ زحمتِ فراوانِ ناشی از سختیهای مهاجرت یا ایستادن و در بیم و امیدِ غروبوارهی بلاتکلیفی، منجمد شدن.
آنها بیشتر دومی را انتخاب کردهاند
و فکر مهاجرت برای آنها حکم آرامبخش موقتی دارد و دیگر هیچ.
ولی در هزار توی "ویزای کاری، وکیل، تحصیل، گذرنامهی جعلی، واسطههایِ تضمینی، کمپ و اردوگاه و انتظار و انتظار، فرار از مرزِ زمینی، ورود از مرز آبی، توریستی رفتن و دیگر بازنگشتن" مدام ایده عوض میکنند و روزی به این فکر میکنند و روزی آن یکی را جستجو میکنند و "کارهای نیمه کاره"، پروندهی اصلی مهاجرت آنها راتشکیل می دهد.
یکی می گفت، این حالت نوعی تصورِ شبیه به خودکشی ست. یعنی فرار نهایی از اینجایی که به تنگ آمدهای، ولی صبورانهتر و خوشبینانهتر.
وطن ما شده سالن انتظار فرودگاه.
عدهای میپرند و میروند.
عده ای بدرقهشان میکنند.
عدهای هم منتظر هواپیمایی هستند که تاخیر کرده و برخواستنش از آشیانه تا ابد به تعویق افتاده است.
به نظر من این شرایط منفعل و پاندولی یک جور واکنش خسته و کلافه به وضعیت "شرایط حساس کنونی" هم هست، که در گفتمان رسمی مسوولان مدام تبلیغ می شود و مردم را به تحمل شرایط موقت!! تشویق می کند.
شرایطی که معلوم نیست کِی سنگینی خود را از روی سینهی میلیونها نفر ایرانی بر میدارد و مشخص نیست تا چه وقت باید مدام در حالت "تحمل" و "تسکین" به سر ببریم.
✍ صالح تسبیحی
@ThinkTogether🌱
گروه بزرگی از هموطنانِ داخل ایران هستند که همیشه میگویند قصد مهاجرت دارند، ولی نمی روند.
@ThinkTogether🌱
آنها برای مهاجرت خود کار مهمی نمیکنند اما مدتهاست حالت "زندگی موقت" به خود گرفتهاند و در رویارویی با مشکلات روزمره با یک "باید رفت" خود را تسکین میدهند.
گذرنامههای در حالِ صدور، روادیدِ ناکام، شرکت در لاتاری، حسرت، حسرتِ پیوسته، گپ و گفت و رد و بدل کردنِ اطلاعاتِ پوچ و تهی، آونگان در حرکتند میانِ زحمتِ فراوانِ ناشی از سختیهای مهاجرت یا ایستادن و در بیم و امیدِ غروبوارهی بلاتکلیفی، منجمد شدن.
آنها بیشتر دومی را انتخاب کردهاند
و فکر مهاجرت برای آنها حکم آرامبخش موقتی دارد و دیگر هیچ.
ولی در هزار توی "ویزای کاری، وکیل، تحصیل، گذرنامهی جعلی، واسطههایِ تضمینی، کمپ و اردوگاه و انتظار و انتظار، فرار از مرزِ زمینی، ورود از مرز آبی، توریستی رفتن و دیگر بازنگشتن" مدام ایده عوض میکنند و روزی به این فکر میکنند و روزی آن یکی را جستجو میکنند و "کارهای نیمه کاره"، پروندهی اصلی مهاجرت آنها راتشکیل می دهد.
یکی می گفت، این حالت نوعی تصورِ شبیه به خودکشی ست. یعنی فرار نهایی از اینجایی که به تنگ آمدهای، ولی صبورانهتر و خوشبینانهتر.
وطن ما شده سالن انتظار فرودگاه.
عدهای میپرند و میروند.
عده ای بدرقهشان میکنند.
عدهای هم منتظر هواپیمایی هستند که تاخیر کرده و برخواستنش از آشیانه تا ابد به تعویق افتاده است.
به نظر من این شرایط منفعل و پاندولی یک جور واکنش خسته و کلافه به وضعیت "شرایط حساس کنونی" هم هست، که در گفتمان رسمی مسوولان مدام تبلیغ می شود و مردم را به تحمل شرایط موقت!! تشویق می کند.
شرایطی که معلوم نیست کِی سنگینی خود را از روی سینهی میلیونها نفر ایرانی بر میدارد و مشخص نیست تا چه وقت باید مدام در حالت "تحمل" و "تسکین" به سر ببریم.
✍ صالح تسبیحی
@ThinkTogether🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#وطن
گفتار دکتر محمد مصدق با صدایی همراه با بغض دربارهی اندرز مادر ایشان:
«مادرم به سراغم آمد و گفت تو باید بدانی که وزن اشخاص در جامعه به قدر شدایدی است که در راه مردم تحمل میکنند. هر قدر در این راه به تو بیشتر تلخ بگذرد، هر قدر قوهی مقاومت تو بیشتر باشد، مردم قدر تو را بیشتر میدانند.»
روان همهی وطنپرستان از دست رفته شاد و غرق در نور باد
#وطنپرستم
@ThinkTogether🌱🇮🇷
گفتار دکتر محمد مصدق با صدایی همراه با بغض دربارهی اندرز مادر ایشان:
«مادرم به سراغم آمد و گفت تو باید بدانی که وزن اشخاص در جامعه به قدر شدایدی است که در راه مردم تحمل میکنند. هر قدر در این راه به تو بیشتر تلخ بگذرد، هر قدر قوهی مقاومت تو بیشتر باشد، مردم قدر تو را بیشتر میدانند.»
روان همهی وطنپرستان از دست رفته شاد و غرق در نور باد
#وطنپرستم
@ThinkTogether🌱🇮🇷
#دیدگاه
اگر کسی را دیدید که درک و فهمی فراتر از حد متعارف داشت، از او بپرسید که چه کتابهایی میخواند.
@ThinkTogether🌱
اگر کسی را دیدید که درک و فهمی فراتر از حد متعارف داشت، از او بپرسید که چه کتابهایی میخواند.
@ThinkTogether🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ژئوپولتیک
#دانستنی
🌍 چرا ژئوپولتیک مهم است؟
ما همه روزه در حال بمباران با اطلاعاتی هستیم که از گوشه و کنار جهان به گوش و چشم ما میرسند. با بهرهجویی از دانش ژئوپولتیک، میتوانیم این اطلاعات را درون یک ساختار بنشانیم، آنگاه معنایی جدیتر خواهند یافت.
ژئوپولتیک دانش چگونگی پراکندگی و توزیع قدرت در جهان است.
این ویدیو به شرح سه الگوی ساختاربندی اطلاعات پراکنده با بهره بردن از ژئوپولتیک پرداختهاست.
#وطنپرستم
#ایرانشهر_آرمان_من_است
@ThinkTogether🇮🇷🌱
#دانستنی
🌍 چرا ژئوپولتیک مهم است؟
ما همه روزه در حال بمباران با اطلاعاتی هستیم که از گوشه و کنار جهان به گوش و چشم ما میرسند. با بهرهجویی از دانش ژئوپولتیک، میتوانیم این اطلاعات را درون یک ساختار بنشانیم، آنگاه معنایی جدیتر خواهند یافت.
ژئوپولتیک دانش چگونگی پراکندگی و توزیع قدرت در جهان است.
این ویدیو به شرح سه الگوی ساختاربندی اطلاعات پراکنده با بهره بردن از ژئوپولتیک پرداختهاست.
#وطنپرستم
#ایرانشهر_آرمان_من_است
@ThinkTogether🇮🇷🌱
Forwarded from اتچ بات
#فرهنگ
"شاهنامه مهمترین اثر ادبیات کلاسیک جهان است و بعد از آن نیز کلیله و دمنه"
پروفسور اولگا دیویدسون استاد ادبیات کلاسیک جهان در دانشگاه بوستون، از شاهنامه ی فردوسی بزرگ و موج گسترش علاقمندی و توجه به آن در بین فرهیختگان جهان می گوید.
@ThinkTogether🌱
"شاهنامه مهمترین اثر ادبیات کلاسیک جهان است و بعد از آن نیز کلیله و دمنه"
پروفسور اولگا دیویدسون استاد ادبیات کلاسیک جهان در دانشگاه بوستون، از شاهنامه ی فردوسی بزرگ و موج گسترش علاقمندی و توجه به آن در بین فرهیختگان جهان می گوید.
@ThinkTogether🌱
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#موسیقی
🎼 پریچهر و پریزاد
🎬 درویش خان
💬 پریزاد و پریچهر، اثری از درویش خان با تنظیم زندهیاد استاد روحالله خالقی و اجرای ارکستر گلها
@ThinkTogether🌱
🎼 پریچهر و پریزاد
🎬 درویش خان
💬 پریزاد و پریچهر، اثری از درویش خان با تنظیم زندهیاد استاد روحالله خالقی و اجرای ارکستر گلها
@ThinkTogether🌱
#چکامه
نخستین نشانِ خِرَد آن بُوَد
که از بَد همهساله ترسان بُوَد
بداند تنِ خویش را در نِهان
به چشمِ خِرَد جُست رازِ جَهان
خِرَد افسرِ شهریاران بود
همان زیورِ نامداران بود
بداند بد و نیک مردِ خِرَد
بکوشد به داد و بپیچد ز بَد
👤 عالیجناب فردوسی بزرگ
@ThinkTogether🌱
نخستین نشانِ خِرَد آن بُوَد
که از بَد همهساله ترسان بُوَد
بداند تنِ خویش را در نِهان
به چشمِ خِرَد جُست رازِ جَهان
خِرَد افسرِ شهریاران بود
همان زیورِ نامداران بود
بداند بد و نیک مردِ خِرَد
بکوشد به داد و بپیچد ز بَد
👤 عالیجناب فردوسی بزرگ
@ThinkTogether🌱
#بهبود شخصی
♊️ زندان عادتها یا آلکاتراز درون
پژوهشگری از دانشگاه دوک در سال ۲۰۰۶ تصویری از انسان ارایه داد که شگفتآور بود. او نشان داد که بیش از ۴۰ درصد کارهایی که ما در طول روز انجام میدهیم، در واقع تصمیم یا انتخاب نیستند، بلکه عادتند. ما فکر می کنیم که در موقعیتهای مختلف تصمیم میگیریم و انتخاب میکنیم اما واقعیت آن است که در بسیاری از موارد ما بردهی عادات خود هستیم و به صورت ناخودآگاه برخی کارها را انجام میدهیم.
زندگی روزانه ما از تعداد زیادی عادت تشکیل شدهاند: اینکه بعد از بیداری اولین کارمان چیست؟ چطور غذا میخوریم؟ چه زمانی و چگونه تلگرام را چک میکنیم؟ چه زمانی و چرا سیگار میکشیم؟ در زمان خوشحالی چه میکنیم؟
یک چرخه مخوف پشت رفتارهای ما وجود دارد که اگر آنها را بشناسیم، میتوانیم بفهمیم چرا ما زندانی عادات خود هستیم. گاهی ما تا آخر عمر زندانی عادتهای خود باقی میمانیم. بارها تلاش کردهایم که از این زندان بیدیوار فرار کنیم، ولی به نظر میرسد این زندان بیدیوار از زندان آلکاتراز هم نفوذناپذیرتر است. این زندان در جزیرهای به همین نام در مرکز خلیج سانفرانسیسکو در کالیفرنیا واقع شده است و تا سالها به عنوان امنترین زندان جهان به شمار میرفت. در طول ۲۹ سال فعالیت این زندان، هیچ فرار موفقی در این تبعیدگاه ثبت نشد. از بین ۳۶ نفر زندانی که اقدام به فرار کردند، ۷ نفر با شلیک گلوله به قتل رسیدند، ۲ نفر غرق شدند، ۵ نفر ناپدید شدند و بقیه دوباره توسط مأموران زندان دستگیر شدند! اکنون جزیره و زندان آلکاتراز یک جاذبه گردشگری است.
عادتها یک چرخه هستند؛ این چرخه از سه بخشِ «سرنخ/ماشه»، «روتین» و «پاداش» تشکیل شده است. همواره با دیدن نشانه هایی (=سرنخها) ماشه یک فعالیت تکرارپذیر خاص (=روتین) کشیده می شود و ما در اثر انجام آن فعالیت به یک مطلوبیت می رسیم (=پاداش) [کتاب قدرت عادت]
با چند نمونهی ساده این چرخه را با هم مرور می کنیم: شما احساس گرسنگی میکنید (سرنخ) و برای سیر شدن (پاداش) غذا میخورید (روتین). شما احساس کلافگی می کنید (سرنخ) و برای تغییر ذائقه یا فضای ذهنی (پاداش) به سراغ یخچال می روید (روتین). سر یخچال رفتن یک روتین ذهنی و بخشی از عادتهای رفتاری ماست. چرا سیگار میکشیم؟ یکی از این سرنخهای پنجگانه رخ میدهد: نگرانی، عصبانیت، بیحوصلگی ناشی از انتظار، نیاز به تمرکز، بودن در یک موقیت خاص. سپس برای دستیابی به پاداش به روتین (سیگار کشیدن) اقدام می کنید. پاداش چیست؟ آرامش، فاصلهگرفتن از موضوع، تغییر فضای ذهنی، تمرکز و یا گذر زمان (و چیرهشدن بر تلخی انتظار). و بدین ترتیب در این چرخهی آلکاترازی گرفتار می آییم. ماشهها کشیده میشوند (سرنخ)، تیرها شلیک میشود (روتینها) و به سیبل می نشیند (پاداش).
✅ تجویز راهبردی:
همهی ما بارها تلاش کرده ایم که از آلکاتراز فرار کنیم. اما شکستخوردهایم. این شکست به این خاطر نیست که ما آدم با ارادهای نیستیم. به این خاطر است که قانون طلایی را نمیدانیم. قانون طلایی: شما نمیتوانید یک عادت بد را خاموش کنید، فقط میتوانید آن را تغییر مسیر دهید. چگونه؟ سرنخ را نگه دارید، همان پاداش را فراهم کنید، فقط یک روتین جدید جای گذاری کنید. چرا؟
آیا ما میتونیم جلوی گرسنگی، بی حوصلگی یا موقعیتهای استرسزا را بگیریم؟ نه! ولی میتوان روتین را تغییر داد. می شود دمنوشهای طبیعی را جایگزین چای، سیب را جایگزین شکلات، مطالعه را جایگزین وبگردی، گفتگو را جایگزین فریاد، نامه نوشتن را جایگزین سکوت کرد. سه گام اصلی به شرح زیر است:
الف) آشکارسازی: شناسایی دقیق سرنخها و پاداشها؛ باید بطور دقیق بدانیم در چه شرایطی تحریک میشویم و میخواهیم به چه مطلوبیتی برسیم؟ سرنخها معمولن در یکی از این پنج گروه بخشبندی خواهند شد: زمان خاص، مکان خاص، فرد خاص، ایجاد حس خاص یا رفتار خاص. غروب آفتاب، خیابان شلوغ، دوست سیگاری، طرد شدن، جلسات سنگین، هر کدام به نوعی می تواند سرنخ یک روتین بد باشند.
ب) جایگزین سازی: داشتن برنامهی مشخص (روتین جایگزین از قبل طراحی و انتخاب شده) برای هنگامی که سرنخ پدیدار می شود بسیار بسیار حیاتی است. انتخاب یک روتین جایگزین که بعد از سرنخ (محرک) انجام می شود و همان مطلوبیتی (پاداشی) را تولید می کند که روتین قبلی میکرد.
ج) پایدارسازی: تکرار چرخهی جدید به گونهای که تبدیل به یک چرخهی جدید و ریشهدار شود.
چرخه های قدیمی (روتینهای نامطلوب) را با آشکارسازی، جایگزینسازی و پایدارسازی بشکنیم و رهایی از آلکاتراز را تجربه کنیم.
✍ مجتبی لشکربلوکی
@ThinkTogether🌱
♊️ زندان عادتها یا آلکاتراز درون
پژوهشگری از دانشگاه دوک در سال ۲۰۰۶ تصویری از انسان ارایه داد که شگفتآور بود. او نشان داد که بیش از ۴۰ درصد کارهایی که ما در طول روز انجام میدهیم، در واقع تصمیم یا انتخاب نیستند، بلکه عادتند. ما فکر می کنیم که در موقعیتهای مختلف تصمیم میگیریم و انتخاب میکنیم اما واقعیت آن است که در بسیاری از موارد ما بردهی عادات خود هستیم و به صورت ناخودآگاه برخی کارها را انجام میدهیم.
زندگی روزانه ما از تعداد زیادی عادت تشکیل شدهاند: اینکه بعد از بیداری اولین کارمان چیست؟ چطور غذا میخوریم؟ چه زمانی و چگونه تلگرام را چک میکنیم؟ چه زمانی و چرا سیگار میکشیم؟ در زمان خوشحالی چه میکنیم؟
یک چرخه مخوف پشت رفتارهای ما وجود دارد که اگر آنها را بشناسیم، میتوانیم بفهمیم چرا ما زندانی عادات خود هستیم. گاهی ما تا آخر عمر زندانی عادتهای خود باقی میمانیم. بارها تلاش کردهایم که از این زندان بیدیوار فرار کنیم، ولی به نظر میرسد این زندان بیدیوار از زندان آلکاتراز هم نفوذناپذیرتر است. این زندان در جزیرهای به همین نام در مرکز خلیج سانفرانسیسکو در کالیفرنیا واقع شده است و تا سالها به عنوان امنترین زندان جهان به شمار میرفت. در طول ۲۹ سال فعالیت این زندان، هیچ فرار موفقی در این تبعیدگاه ثبت نشد. از بین ۳۶ نفر زندانی که اقدام به فرار کردند، ۷ نفر با شلیک گلوله به قتل رسیدند، ۲ نفر غرق شدند، ۵ نفر ناپدید شدند و بقیه دوباره توسط مأموران زندان دستگیر شدند! اکنون جزیره و زندان آلکاتراز یک جاذبه گردشگری است.
عادتها یک چرخه هستند؛ این چرخه از سه بخشِ «سرنخ/ماشه»، «روتین» و «پاداش» تشکیل شده است. همواره با دیدن نشانه هایی (=سرنخها) ماشه یک فعالیت تکرارپذیر خاص (=روتین) کشیده می شود و ما در اثر انجام آن فعالیت به یک مطلوبیت می رسیم (=پاداش) [کتاب قدرت عادت]
با چند نمونهی ساده این چرخه را با هم مرور می کنیم: شما احساس گرسنگی میکنید (سرنخ) و برای سیر شدن (پاداش) غذا میخورید (روتین). شما احساس کلافگی می کنید (سرنخ) و برای تغییر ذائقه یا فضای ذهنی (پاداش) به سراغ یخچال می روید (روتین). سر یخچال رفتن یک روتین ذهنی و بخشی از عادتهای رفتاری ماست. چرا سیگار میکشیم؟ یکی از این سرنخهای پنجگانه رخ میدهد: نگرانی، عصبانیت، بیحوصلگی ناشی از انتظار، نیاز به تمرکز، بودن در یک موقیت خاص. سپس برای دستیابی به پاداش به روتین (سیگار کشیدن) اقدام می کنید. پاداش چیست؟ آرامش، فاصلهگرفتن از موضوع، تغییر فضای ذهنی، تمرکز و یا گذر زمان (و چیرهشدن بر تلخی انتظار). و بدین ترتیب در این چرخهی آلکاترازی گرفتار می آییم. ماشهها کشیده میشوند (سرنخ)، تیرها شلیک میشود (روتینها) و به سیبل می نشیند (پاداش).
✅ تجویز راهبردی:
همهی ما بارها تلاش کرده ایم که از آلکاتراز فرار کنیم. اما شکستخوردهایم. این شکست به این خاطر نیست که ما آدم با ارادهای نیستیم. به این خاطر است که قانون طلایی را نمیدانیم. قانون طلایی: شما نمیتوانید یک عادت بد را خاموش کنید، فقط میتوانید آن را تغییر مسیر دهید. چگونه؟ سرنخ را نگه دارید، همان پاداش را فراهم کنید، فقط یک روتین جدید جای گذاری کنید. چرا؟
آیا ما میتونیم جلوی گرسنگی، بی حوصلگی یا موقعیتهای استرسزا را بگیریم؟ نه! ولی میتوان روتین را تغییر داد. می شود دمنوشهای طبیعی را جایگزین چای، سیب را جایگزین شکلات، مطالعه را جایگزین وبگردی، گفتگو را جایگزین فریاد، نامه نوشتن را جایگزین سکوت کرد. سه گام اصلی به شرح زیر است:
الف) آشکارسازی: شناسایی دقیق سرنخها و پاداشها؛ باید بطور دقیق بدانیم در چه شرایطی تحریک میشویم و میخواهیم به چه مطلوبیتی برسیم؟ سرنخها معمولن در یکی از این پنج گروه بخشبندی خواهند شد: زمان خاص، مکان خاص، فرد خاص، ایجاد حس خاص یا رفتار خاص. غروب آفتاب، خیابان شلوغ، دوست سیگاری، طرد شدن، جلسات سنگین، هر کدام به نوعی می تواند سرنخ یک روتین بد باشند.
ب) جایگزین سازی: داشتن برنامهی مشخص (روتین جایگزین از قبل طراحی و انتخاب شده) برای هنگامی که سرنخ پدیدار می شود بسیار بسیار حیاتی است. انتخاب یک روتین جایگزین که بعد از سرنخ (محرک) انجام می شود و همان مطلوبیتی (پاداشی) را تولید می کند که روتین قبلی میکرد.
ج) پایدارسازی: تکرار چرخهی جدید به گونهای که تبدیل به یک چرخهی جدید و ریشهدار شود.
چرخه های قدیمی (روتینهای نامطلوب) را با آشکارسازی، جایگزینسازی و پایدارسازی بشکنیم و رهایی از آلکاتراز را تجربه کنیم.
✍ مجتبی لشکربلوکی
@ThinkTogether🌱
#بخشی از یک کتاب
همه ی اینها تقصیر خودمان است که میدانیم و هیچ اقدامی نمیکنیم. همین بیعلاقگی و ندانمکاری جلوی هر اقدام سودمندی را گرفته.
هر کس میگوید: به من چه؟! هرکس می خواهد در میان این هرج و مرج و بخور و بچاپ به بهانهی اینکه از نان خوردن نیفتیم، گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و [بنابراین] دست به اصلاحات اساسی نمیزنیم.
📖 حاجی آقا
✍ صادق هدایت
@ThinkTogether🌱
همه ی اینها تقصیر خودمان است که میدانیم و هیچ اقدامی نمیکنیم. همین بیعلاقگی و ندانمکاری جلوی هر اقدام سودمندی را گرفته.
هر کس میگوید: به من چه؟! هرکس می خواهد در میان این هرج و مرج و بخور و بچاپ به بهانهی اینکه از نان خوردن نیفتیم، گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و [بنابراین] دست به اصلاحات اساسی نمیزنیم.
📖 حاجی آقا
✍ صادق هدایت
@ThinkTogether🌱
#تلنگر
گروه بزرگی از نسل جوان کنونی، دارد میرود به طرف سرگردانیِ روحی و آنارشیسم؛ و میتوان گفت که این نسل، آشفتهترین، [بیهویتترین و] سرگشتهترین نسلی است که تاریخ ایران تاکنون به خود دیده است.
👤 دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن / نویسنده و منتقد و تحلیگر فرهنگی
@ThinkTogether🌱
گروه بزرگی از نسل جوان کنونی، دارد میرود به طرف سرگردانیِ روحی و آنارشیسم؛ و میتوان گفت که این نسل، آشفتهترین، [بیهویتترین و] سرگشتهترین نسلی است که تاریخ ایران تاکنون به خود دیده است.
👤 دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن / نویسنده و منتقد و تحلیگر فرهنگی
@ThinkTogether🌱
#تلنگر
#فرهنگ
#بخشی از یک کتاب
⁉️ ما در اینجا چه کردیم؟
@ThinkTogether
جز اینکه آن بالا مشغول تقسیم میزها و غنایم بودیم؛ مشغول دریغ کردن ابزار آفرینش فرهنگی از اهالی فرهنگ! و اهالی فرهنگ خود مشغول تقسیم مسوولیت شکستهای اجتماعی این قرن میان خود و دیگران؛
⁉️ چه کردیم جز اینکه در غارت و ویرانی آثار تاریخی و فرهنگی و نیز ویرانیِ محیط زیست با چشم بستن و خاموش ماندن- همدستی کردیم؛
⁉️ هر کس را که ردی از فرهنگ خویش جستجو میکرد نژادپرست میخواندیم! تا خود را در چشم غربی مقبول، و در چهارچوب مدرنیزم عقب افتادهٔ وطنی، پیشرو نشان دهیم!
⁉️ و چه در برنامه داشتیم٬ جز اینکه بزرگترین بودجهٔ خلاقیتهای فرهنگی کشور را –با اعلام افتخار آمیز اولویت– صرف ساختن عربی بازیهای تلویزیونی و فیلمهای توراتی کنیم٬ که شگفت آور نبود اگر دیناری هم پای فرهنگ ملی و ﭘﮋوهشها و خلاقیتهای ایرانشناختی میرفت!
⚠️ در حالی که کممایهترین سرزمینهای جهان٬ با پرداخت هزینههای گزاف٬ میکوشند صاحب فرهنگ جلوه کنند٬ ما –مرعوب و محو سیادت فرهنگ بساز بفروش و دلالی– خود را سبک میکردیم از سرمایههای مادی و معنوی٬ از مفهوم و معنی و فرهنگ٬ تا در آینده -پنهان در برجکهای پیشرفت– مصرف کنندگانِ مُطیعی باشیم.
خودناشناسی٬ کین ورزی٬ و دانش گریزی تا آنجا پیش راندهاست که آشکارا دیده میشود برخی هم میهنان خشمگین٬ حتی نام «ایران» را [که از باستان تا امروز هزاران گواه از آن داریم] بر ساخته پهلوی یکم گمان میبرند؛ و بسیاری دیگر مشتاقند همین چند سخنور و اندیشمند هنوز غنیمتنرفته را هم زودتر بدهیم بروند و همین چند یادگار تاریخی جان به دربرده را هم زودتر سر به نیست کنیم٬ تا با خیال راحت به کار و کاسبیمان برسیم. در سایهٔ ترویج فرهنگ ریا، و تمسخرِ خودیابی، و بیاعتنایی به بازشناسی فرهنگ خلاقه است که سرانجام هزارافسان باستانی، بجای ارایهٔ هر نشانهای از اصل گمشدهٔ ایرانی آن -بنا به گزارشی مستند- در نمایشگاه اوساکای ژاپن، با رقص شکم عربی به بینندگان معرفی میشود!
📜در گذشته، قابل فهم بود که چرا در اغلب دستبردهای به ایرانیان، خود ایرانیان نیز دست داشتند. جدای از سود شخصی، احتمالا در عدهٔ بیشتری این تصور کلی - واقع بینی یا خودفریبی- وجود داشته است که اگر اثری به هر نام بماند، بهتر است تا آن که چون ایرانی است، مهاجمان آن را در کینکِشیها و کتابسوزیها نابود کنند. همچنان که بسیاری مردمان، در برخی فرازهای تاریخی، ناچار از تغییر عقاید و زبان - و انکار هویت خود شدند تنها برای ماندن.
در روزگار ما، دیگر این همدستی در انکار خود، قابل فهم نیست، مگر که فریب -یا خودفریبی- تازهای جای قبلیها نشسته باشد؛ یا شاید تهاجمی در درون!
📖 هزار افسان کجاست؟ صفحهٔ ۱۱-۱۲
✍ بهرام بیضایی
#وطنپرستم
@ThinkTogether🌱
#فرهنگ
#بخشی از یک کتاب
⁉️ ما در اینجا چه کردیم؟
@ThinkTogether
جز اینکه آن بالا مشغول تقسیم میزها و غنایم بودیم؛ مشغول دریغ کردن ابزار آفرینش فرهنگی از اهالی فرهنگ! و اهالی فرهنگ خود مشغول تقسیم مسوولیت شکستهای اجتماعی این قرن میان خود و دیگران؛
⁉️ چه کردیم جز اینکه در غارت و ویرانی آثار تاریخی و فرهنگی و نیز ویرانیِ محیط زیست با چشم بستن و خاموش ماندن- همدستی کردیم؛
⁉️ هر کس را که ردی از فرهنگ خویش جستجو میکرد نژادپرست میخواندیم! تا خود را در چشم غربی مقبول، و در چهارچوب مدرنیزم عقب افتادهٔ وطنی، پیشرو نشان دهیم!
⁉️ و چه در برنامه داشتیم٬ جز اینکه بزرگترین بودجهٔ خلاقیتهای فرهنگی کشور را –با اعلام افتخار آمیز اولویت– صرف ساختن عربی بازیهای تلویزیونی و فیلمهای توراتی کنیم٬ که شگفت آور نبود اگر دیناری هم پای فرهنگ ملی و ﭘﮋوهشها و خلاقیتهای ایرانشناختی میرفت!
⚠️ در حالی که کممایهترین سرزمینهای جهان٬ با پرداخت هزینههای گزاف٬ میکوشند صاحب فرهنگ جلوه کنند٬ ما –مرعوب و محو سیادت فرهنگ بساز بفروش و دلالی– خود را سبک میکردیم از سرمایههای مادی و معنوی٬ از مفهوم و معنی و فرهنگ٬ تا در آینده -پنهان در برجکهای پیشرفت– مصرف کنندگانِ مُطیعی باشیم.
خودناشناسی٬ کین ورزی٬ و دانش گریزی تا آنجا پیش راندهاست که آشکارا دیده میشود برخی هم میهنان خشمگین٬ حتی نام «ایران» را [که از باستان تا امروز هزاران گواه از آن داریم] بر ساخته پهلوی یکم گمان میبرند؛ و بسیاری دیگر مشتاقند همین چند سخنور و اندیشمند هنوز غنیمتنرفته را هم زودتر بدهیم بروند و همین چند یادگار تاریخی جان به دربرده را هم زودتر سر به نیست کنیم٬ تا با خیال راحت به کار و کاسبیمان برسیم. در سایهٔ ترویج فرهنگ ریا، و تمسخرِ خودیابی، و بیاعتنایی به بازشناسی فرهنگ خلاقه است که سرانجام هزارافسان باستانی، بجای ارایهٔ هر نشانهای از اصل گمشدهٔ ایرانی آن -بنا به گزارشی مستند- در نمایشگاه اوساکای ژاپن، با رقص شکم عربی به بینندگان معرفی میشود!
📜در گذشته، قابل فهم بود که چرا در اغلب دستبردهای به ایرانیان، خود ایرانیان نیز دست داشتند. جدای از سود شخصی، احتمالا در عدهٔ بیشتری این تصور کلی - واقع بینی یا خودفریبی- وجود داشته است که اگر اثری به هر نام بماند، بهتر است تا آن که چون ایرانی است، مهاجمان آن را در کینکِشیها و کتابسوزیها نابود کنند. همچنان که بسیاری مردمان، در برخی فرازهای تاریخی، ناچار از تغییر عقاید و زبان - و انکار هویت خود شدند تنها برای ماندن.
در روزگار ما، دیگر این همدستی در انکار خود، قابل فهم نیست، مگر که فریب -یا خودفریبی- تازهای جای قبلیها نشسته باشد؛ یا شاید تهاجمی در درون!
📖 هزار افسان کجاست؟ صفحهٔ ۱۱-۱۲
✍ بهرام بیضایی
#وطنپرستم
@ThinkTogether🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#زیبایی
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای، هزاری
تو چراغ خود بیفروز
👤 مولانا
@ThinkTogether🌺🌱
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای، هزاری
تو چراغ خود بیفروز
👤 مولانا
@ThinkTogether🌺🌱
#وطن
ایران❤️ با وجود همهی سختیها، خیانتها و بدخواهیها، و نیز برخلاف میل شوم بعضی کسان، نابود نخواهد شد. ایران ما طی تاریخ هزاران سالهی خود، مصیبتهای فراوانی را پشت سرگذارده و باز هم در طول عمر طولانی آیندهی خود از سر خواهد گذراند.
امید این که، گذار از نادانی/بیوطنی/ بیسوادی/بیدادگری به بزرگی/وطنپرستی/خردورزی/رفاه، با سرعت بیشتر و کمترین ویرانی به دستآید و ملت ما طعم پیشرفت و شکوفایی و آزادی و اقتدار را که از مشروطه بدنبال آن بودهاست، بزودی بچشد.
و باز امید اینکه، فرزندان آیندهی ایرانمان، برخلاف این نسل سوخته، بجای امتگرایی اسلامی و چرندیات ایدئولوژیک، سخنان زیبا بشنوند، رشتهی خردورزی سرزمین خود را دوباره پیگیرند، با فرهنگ زیبای خود آشنا شوند و کشوری سرسبز و آباد ببینند. و نخبگان ما آنچنان ارج ببینند که به کشور خود بازگشته، در راه آبادانی میهن بکوشند.
به امید رویش دوباره میهنمان. ایران عزیزتر از جانمان. 🇮🇷❤️
#وطنپرستم
@ThinkTogether🇮🇷🌱
ایران❤️ با وجود همهی سختیها، خیانتها و بدخواهیها، و نیز برخلاف میل شوم بعضی کسان، نابود نخواهد شد. ایران ما طی تاریخ هزاران سالهی خود، مصیبتهای فراوانی را پشت سرگذارده و باز هم در طول عمر طولانی آیندهی خود از سر خواهد گذراند.
امید این که، گذار از نادانی/بیوطنی/ بیسوادی/بیدادگری به بزرگی/وطنپرستی/خردورزی/رفاه، با سرعت بیشتر و کمترین ویرانی به دستآید و ملت ما طعم پیشرفت و شکوفایی و آزادی و اقتدار را که از مشروطه بدنبال آن بودهاست، بزودی بچشد.
و باز امید اینکه، فرزندان آیندهی ایرانمان، برخلاف این نسل سوخته، بجای امتگرایی اسلامی و چرندیات ایدئولوژیک، سخنان زیبا بشنوند، رشتهی خردورزی سرزمین خود را دوباره پیگیرند، با فرهنگ زیبای خود آشنا شوند و کشوری سرسبز و آباد ببینند. و نخبگان ما آنچنان ارج ببینند که به کشور خود بازگشته، در راه آبادانی میهن بکوشند.
به امید رویش دوباره میهنمان. ایران عزیزتر از جانمان. 🇮🇷❤️
#وطنپرستم
@ThinkTogether🇮🇷🌱