#یادداشت
💗 از شما سپاسگزاریم
سه سال قبل در همین روزها جلوی ایستگاههای آتشنشانی شهر حاضر شدیم و با افتخار به آتشنشانان حاضر در ایستگاهها، دسته گل تقدیم کردیم. سه سال قبل در همین روزهای سرد انسانهایی پیدا شدند و ما را به روشن ماندن چراغ میهندوستی دلگرم کردند. انسانهایی که برای نجات هموطنانشان جانشان را کف دست گرفتند، خودشان سوختند تا دیگران نسوزند. ما برای آنها در گوشه گوشهی شهر شمع روشن کردیم و با افتخار یادشان را گرامی داشتیم. کسی فکر نمیکرد که از ویرانهای به نام پلاسکو، انسانیت آبادانی گیرد. همانند گلی که از شکاف باریک آسفالتِ داغ بیرون زند. در پلاسکو چراغهای بسیاری خاموش، ولی چراغی دیگر روشن شد. چراغی که امیدوارمان کرد.
و در این روزهای دوباره سرد که برای امیدواری دچار چالشیم، و برای یافتن آدم شرافتمند با فانوس گرد شهر میگردیم، انسانهایی پیدا شدهاند که دارند ما را به روشن ماندن آن چراغ، امیدوار میکنند. اینان اگرچه آتشنشان نیستند ولی همانند پیشینیانِ آتشنشان خود جان فشانند. ولی افسوس و صد افسوس که این بار باید در خانه بمانیم، باید مراقبت کنیم تا ویروس کرونا مجال انتشار بیشتر نیابد. افسوس و صد افسوس در این هیاهوی ویروس کرونا نمی توانیم کنارشان باشیم، نمیتوانیم به بیمارستانها برویم و با افتخار به کادر درمانی گل و شیرینی بدهیم و برای هموطنان شریف و نیکنامی که جانفشانی میکنند، با غرور و احترام شمع روشن کنیم.
بیان و یادآوری ایثاری که از دور شاهد آنیم کوچکترین کاری است که می توان کرد. ما شما را می بینیم.
🕯 به یاد نرجس خانعلیزاده، پرستار ۲۵ ساله اورژانس بیمارستان میلاد لاهیجان که بخاطر خدمترسانی به هموطنان بیمار جان گرامی خود را از دست داد.
✍️ فردین علیخواه / جامعهشناس
@ThinkTogether🌱
💗 از شما سپاسگزاریم
سه سال قبل در همین روزها جلوی ایستگاههای آتشنشانی شهر حاضر شدیم و با افتخار به آتشنشانان حاضر در ایستگاهها، دسته گل تقدیم کردیم. سه سال قبل در همین روزهای سرد انسانهایی پیدا شدند و ما را به روشن ماندن چراغ میهندوستی دلگرم کردند. انسانهایی که برای نجات هموطنانشان جانشان را کف دست گرفتند، خودشان سوختند تا دیگران نسوزند. ما برای آنها در گوشه گوشهی شهر شمع روشن کردیم و با افتخار یادشان را گرامی داشتیم. کسی فکر نمیکرد که از ویرانهای به نام پلاسکو، انسانیت آبادانی گیرد. همانند گلی که از شکاف باریک آسفالتِ داغ بیرون زند. در پلاسکو چراغهای بسیاری خاموش، ولی چراغی دیگر روشن شد. چراغی که امیدوارمان کرد.
و در این روزهای دوباره سرد که برای امیدواری دچار چالشیم، و برای یافتن آدم شرافتمند با فانوس گرد شهر میگردیم، انسانهایی پیدا شدهاند که دارند ما را به روشن ماندن آن چراغ، امیدوار میکنند. اینان اگرچه آتشنشان نیستند ولی همانند پیشینیانِ آتشنشان خود جان فشانند. ولی افسوس و صد افسوس که این بار باید در خانه بمانیم، باید مراقبت کنیم تا ویروس کرونا مجال انتشار بیشتر نیابد. افسوس و صد افسوس در این هیاهوی ویروس کرونا نمی توانیم کنارشان باشیم، نمیتوانیم به بیمارستانها برویم و با افتخار به کادر درمانی گل و شیرینی بدهیم و برای هموطنان شریف و نیکنامی که جانفشانی میکنند، با غرور و احترام شمع روشن کنیم.
بیان و یادآوری ایثاری که از دور شاهد آنیم کوچکترین کاری است که می توان کرد. ما شما را می بینیم.
🕯 به یاد نرجس خانعلیزاده، پرستار ۲۵ ساله اورژانس بیمارستان میلاد لاهیجان که بخاطر خدمترسانی به هموطنان بیمار جان گرامی خود را از دست داد.
✍️ فردین علیخواه / جامعهشناس
@ThinkTogether🌱
#چکامه
ز کار بسته میندیش و دل شکسته مدار
که آب چشمهی حیوان درون تاریکی است
منشین ترش از گردش ایام که صبر
تلخ است ولیکن برِ شیرین دارد
👤 سعدی / گلستان، باب یکم، در سیرت پادشاهان
@ThinkTogether🌱
ز کار بسته میندیش و دل شکسته مدار
که آب چشمهی حیوان درون تاریکی است
منشین ترش از گردش ایام که صبر
تلخ است ولیکن برِ شیرین دارد
👤 سعدی / گلستان، باب یکم، در سیرت پادشاهان
@ThinkTogether🌱
#تلنگر
🌡سه فرد مبتلا به کرونا در «سیلیکون ولی» آمریکا شناسایی شده و این وضعیت قفسه مواد غذایی فروشگاه محل است!
💬 همانطور که میدانیم silicon valley مرکز شرکتهای هایتک آمریکاست و بیشتر کسانی که در شرکتهای آنجا زندگی می کنند، دانشمندان و مهندسان و پژوهشگرانی هستند که در تراز اول آمریکا و جهان هستند.
⬅️ بدانیم همهی آدمیان در همه جای دنیا، تحت شرایط یکسان رفتار مشابه دارند. دست از خود تحقیری برداریم و عبارات سخیف و بیخبرانهای مانند "ما ایرانیها چنین هستیم، حالا اگر یک کشور پیشرفته بود چنان بود" را رها کنیم. به یقین فرهنگ کهن و ریشهدار ایرانی، در شرایط سخت باعث کنترل و تلطیف رفتارهای ایرانیان بوده است.
@ThinkTogether🌱
🌡سه فرد مبتلا به کرونا در «سیلیکون ولی» آمریکا شناسایی شده و این وضعیت قفسه مواد غذایی فروشگاه محل است!
💬 همانطور که میدانیم silicon valley مرکز شرکتهای هایتک آمریکاست و بیشتر کسانی که در شرکتهای آنجا زندگی می کنند، دانشمندان و مهندسان و پژوهشگرانی هستند که در تراز اول آمریکا و جهان هستند.
⬅️ بدانیم همهی آدمیان در همه جای دنیا، تحت شرایط یکسان رفتار مشابه دارند. دست از خود تحقیری برداریم و عبارات سخیف و بیخبرانهای مانند "ما ایرانیها چنین هستیم، حالا اگر یک کشور پیشرفته بود چنان بود" را رها کنیم. به یقین فرهنگ کهن و ریشهدار ایرانی، در شرایط سخت باعث کنترل و تلطیف رفتارهای ایرانیان بوده است.
@ThinkTogether🌱
#فرهنگ
گاهی که مثل این روزها، ناچار میشویم در خانه بمانیم، بهترین فرصت برای کارهایی است که مدتهاست فرصتی برای انجامشان نیافتهایم.
یکی از این کارها، کتاب خواندن 📚 است.
این سالها بخاطر گسترش اینترنت و گوناگونی مطالبی که با آنها روبرو میشویم، کتاب خواندن نسبت به گذشته سختتر شده است. چرا که ذهنها به مطالب کوتاه و گذرا خو گرفتهاند، مانند یک عکس یا ویدیوی کوتاه با چند کلمه توضیح!
⬅️ شاید یکی از فرصتهایی که خانهنشینی این روزها برایمان ارمغان آورده، این باشد که دوباره عادت کتاب خواندنمان را زنده کنیم.
@ThinkTogether🌱
گاهی که مثل این روزها، ناچار میشویم در خانه بمانیم، بهترین فرصت برای کارهایی است که مدتهاست فرصتی برای انجامشان نیافتهایم.
یکی از این کارها، کتاب خواندن 📚 است.
این سالها بخاطر گسترش اینترنت و گوناگونی مطالبی که با آنها روبرو میشویم، کتاب خواندن نسبت به گذشته سختتر شده است. چرا که ذهنها به مطالب کوتاه و گذرا خو گرفتهاند، مانند یک عکس یا ویدیوی کوتاه با چند کلمه توضیح!
⬅️ شاید یکی از فرصتهایی که خانهنشینی این روزها برایمان ارمغان آورده، این باشد که دوباره عادت کتاب خواندنمان را زنده کنیم.
@ThinkTogether🌱
#چکامه
بدارم وفای تو تا زنده ام
روان را به مهر تو آکندهام....
👤 عالیجناب فردوسی
#وطن
@ThinkTogether🌱
بدارم وفای تو تا زنده ام
روان را به مهر تو آکندهام....
👤 عالیجناب فردوسی
#وطن
@ThinkTogether🌱
#سینما
حیدرخان: این مملکت از دوسو داره غارت میشه، یکی انگلیسیها و روسها، یکی هم خودیها!
ستارخان: دستهی سوم رو فراموش کردید، بی طرفها، بلاتکلیفها، آدمهایی که سکوت می کنند و فقط ناظرند، بی تفاوتها، اونا بیشتر از همه من رو رنج میدن. وگرنه آدم تکلیفش با دوست و دشمن روشنه...
📽 ستارخان
🎬 علی حاتمی
@ThinkTogether🇮🇷🌱
حیدرخان: این مملکت از دوسو داره غارت میشه، یکی انگلیسیها و روسها، یکی هم خودیها!
ستارخان: دستهی سوم رو فراموش کردید، بی طرفها، بلاتکلیفها، آدمهایی که سکوت می کنند و فقط ناظرند، بی تفاوتها، اونا بیشتر از همه من رو رنج میدن. وگرنه آدم تکلیفش با دوست و دشمن روشنه...
📽 ستارخان
🎬 علی حاتمی
@ThinkTogether🇮🇷🌱
Forwarded from روز نگار تفلیس (Sina)
#تاریخ_را_بخوانیم_۱
کریم خان زند بدلیل آزار و اذیتی که پاشای حکمران عراق برای زایران ایرانی عتبات ایجاد کرده بود، بصره را محاصره کرده و قصد تصرف بصره را داشت. بصره و بغداد در آن زمان و کل عراق عرب زیر مجموعه ای از عثمانی به شمار می رفت.
تدبیر خان زند در عدم حمایت از لشگرکشی روس ها به خاک عثمانی از راه ایران و کنار گذاشتن این ایده که دشمن دشمن تو دوست توست، باعث شد که بدون جنگ با عثمانی به هدف خود برسد..
@dailytbilisi
کریم خان زند بدلیل آزار و اذیتی که پاشای حکمران عراق برای زایران ایرانی عتبات ایجاد کرده بود، بصره را محاصره کرده و قصد تصرف بصره را داشت. بصره و بغداد در آن زمان و کل عراق عرب زیر مجموعه ای از عثمانی به شمار می رفت.
تدبیر خان زند در عدم حمایت از لشگرکشی روس ها به خاک عثمانی از راه ایران و کنار گذاشتن این ایده که دشمن دشمن تو دوست توست، باعث شد که بدون جنگ با عثمانی به هدف خود برسد..
@dailytbilisi
دوستان،
از کانال خوب روزنگار تفلیس بازدید بفرمایید 🙂🌺👆
از کانال خوب روزنگار تفلیس بازدید بفرمایید 🙂🌺👆
Telegram
روز نگار تفلیس
Admin: @Cynnaa
#سرباز_وطن
🔅 یک توییت بسیار مهم و دلنشین.
🔅درود و عشق و احترام ما به شما سربازان وطن.
اگر این یک دیدگاه تازه برای رهبران و راهبردسازان و فرماندهان ایران است، پس اینجا یک نقطه عطف تاریخی خواهد بود. همه چیز معنای دیگری خواهد یافت. همه چیز!
#وطنپرستم
@ThinkTogether🌱
🔅 یک توییت بسیار مهم و دلنشین.
🔅درود و عشق و احترام ما به شما سربازان وطن.
اگر این یک دیدگاه تازه برای رهبران و راهبردسازان و فرماندهان ایران است، پس اینجا یک نقطه عطف تاریخی خواهد بود. همه چیز معنای دیگری خواهد یافت. همه چیز!
#وطنپرستم
@ThinkTogether🌱
#چکامه
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتادهای بگیری، مردی
👤 رودکی / سدهی چهارم خورشیدی
@ThinkTogether🌱
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتادهای بگیری، مردی
👤 رودکی / سدهی چهارم خورشیدی
@ThinkTogether🌱
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#دانستنی
#ژئوپولتیک
💬 در رشته مطالب جغرافیای سیاسی، در این فرسته آقای دکتر ایمان فانی به معرفی متنی بنیادی در مطالعات سیاسی، یعنی اثر کلاسیک گوستاو لوبون، روانشناسی تودهها پرداختهاست.
📖 The Crowds, Study of the Popular Mind
✍ Gustave Le Bon
ایشان برخی کاربردهای جالب و عملی دیدگاههای لوبون را در تبلیغات، فروش و بازاریابی شرح داده، سپس سرگذشت مفصلی از زمینههای فکری لوبون را بیان میکند که با نظرات زیگموند فروید، ادوارد برنیز، چارلز داروین و هربرت اسپنسر هم ارتباط پیدا میکنند.
📎 در پادکست بعدی خلاصهای از کتاب درخشان گوستاو لوبون نقل خواهدشد که دانش پایه در مدیریت افکار عمومی، شناخت جنگهای روانی، فروش و بازاریابی را به دست می دهد.
🙏 با سپاس و قدردانی از آقای دکتر ایمان فانی و رسانهی ارزشمندشان مدرسهی زندگی فارسی
@ThinkTogether🌱
#ژئوپولتیک
💬 در رشته مطالب جغرافیای سیاسی، در این فرسته آقای دکتر ایمان فانی به معرفی متنی بنیادی در مطالعات سیاسی، یعنی اثر کلاسیک گوستاو لوبون، روانشناسی تودهها پرداختهاست.
📖 The Crowds, Study of the Popular Mind
✍ Gustave Le Bon
ایشان برخی کاربردهای جالب و عملی دیدگاههای لوبون را در تبلیغات، فروش و بازاریابی شرح داده، سپس سرگذشت مفصلی از زمینههای فکری لوبون را بیان میکند که با نظرات زیگموند فروید، ادوارد برنیز، چارلز داروین و هربرت اسپنسر هم ارتباط پیدا میکنند.
📎 در پادکست بعدی خلاصهای از کتاب درخشان گوستاو لوبون نقل خواهدشد که دانش پایه در مدیریت افکار عمومی، شناخت جنگهای روانی، فروش و بازاریابی را به دست می دهد.
🙏 با سپاس و قدردانی از آقای دکتر ایمان فانی و رسانهی ارزشمندشان مدرسهی زندگی فارسی
@ThinkTogether🌱
#داستانک
قدیمها یک کارگر عرب داشتیم
که خیلی میفهمید.
اسمش جمال بود.
از خوزستان کوبیده بود و آمده بود تهران برای کارگری.
اولها مَلات سیمان درست میکرد
و میبرد وَردست اوستا،
تا دیوار مستراح و حمّام را عَلَم کنند.
جَنَم داشت.
بعد از چهار ماه شد همهکارهی کارگاه.
حضور و غیاب کارگرها،
کنترل انبار، سفارش خرید.
همه چیز.
قشنگ حرف میزد.
دایرهی لغات وسیعی داشت.
تُن صدایش هم خوب بود،
شبیه آلِن دِلون.
اما مهمترین خاصیتش همان بود که گفتم:
خیلی قشنگ حرف میزد.
یک بار کارگر مُقّنیِ قوچانیمان
رفت توی یک چاه ششمتری
که خودش کنده بود.
بعد خاک آوار شد روی سرش.
جمال هم پرید به رییس کارگاه خبر داد.
رییس کارگاه رنگش شد مثل پنیر لیقوان.
حتا یادش رفت زنگ بزند آتشنشانی.
جمال، موبایل رییس کارگاه را از روی کمرش کشید و خودش زنگ زد.
گفت که:
«کارگرمان مانده زیر آوار.»
خیلی خوب و خلاصه گفت.
تَهِش هم گفت: «مُقنّّیمان دو تا دختر دارد.
خودش هم شناسنامه ندارد.
اگر بمیرد دست یتیمهایش به هیچ جا بند نیست.»
بعد جمال رفت سر چاه تا کمک کند برای پسزدن خاکها.
خاک که نبود!!! گِل رُس بود و برف یخزدهی چهار روز مانده.
تا آتشنشانی برسد،
رسیده بودند به سر مُقنّی.
دقیقن زیر چانهاش.
هنوز زنده بود.
اورژانسچی آمد.
و یک ماسک اکسیژن زد روی دَکوپوزش. آتشنشانها گفتند
چهار ساعت طول میکشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون!
چهار ساعت برای چاهی که مُقنّی دوساعته و یکنفره کنده بودش!
بعد هم شروع کردند.
همهچیز فراهم بود:
آتشنشان بود.
پرستار بود.
چایِ گرم بود.
رییسکارگاه هم بود.
فقط امّید نبود.
مُقنّی سردش بود و ناامّید.
جمال رفت روی برفها کنارش خوابید،
و شروع کرد خیلی قشنگ قشنگ آلِن دِلونی برایش حرف زد.
حرف که نمیزد!
لاکِردار داشت برایش نقّاشی میکرد.
جمال میخواست آسمان ابریِ زمستانِ دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند.
او میخواست امّید بدهد.
همه میدانستند خاک رُس
و برف چهارروزه، چقدر سرد است.
مخصوصن اگر قرار باشد
چهار ساعت لایِ آن باشی.
دو تا دختر فِسقِلی هم
توی قوچان داشته باشی، بیشناسنامه.
ولی جمال کارش را خوب بلد بود.
جمال خوب میدانست که کلمات، منبع لایتناهی انرژی و امیدند،
اگر درست مصرفشان کنند.
جمال چهار ساعت تمام ماند کنار مّقنّی و ریزریز دنیای خاکستری و واقعیِ دوروبرش را برایش رنگ کرد:
آبی، سبز، سفید، قرمز.
جمال امید را گاماس گاماس تزریق کرد زیر پوستش.
چهار ساعت تمام.
مُقنّی زنده ماند.
البته حتمن بیشتر هم به همت جمال زنده ماند.
آدمها - همه - توی زندگیشان،
یک جمال میخواهند برای خودشان.
زندگی از ازل تا به اَبد خاکستری بوده و هست.
فقط این وسط یکی باید باشد که بهدروغ هم که شده، رنگ بپاشد روی اینهمه اَبرِ خاکستری.
رمز زنده ماندن زیر آوار زندگی فقط کلمات هستند وبس.
کلمات را قبل از انقضا،
درست مصرف کنیم.
جمالِ زندگیمان را پیدا کنیم.
جمالِ زندگیِ دیگران باشیم.
@ThinkTogether🌱
قدیمها یک کارگر عرب داشتیم
که خیلی میفهمید.
اسمش جمال بود.
از خوزستان کوبیده بود و آمده بود تهران برای کارگری.
اولها مَلات سیمان درست میکرد
و میبرد وَردست اوستا،
تا دیوار مستراح و حمّام را عَلَم کنند.
جَنَم داشت.
بعد از چهار ماه شد همهکارهی کارگاه.
حضور و غیاب کارگرها،
کنترل انبار، سفارش خرید.
همه چیز.
قشنگ حرف میزد.
دایرهی لغات وسیعی داشت.
تُن صدایش هم خوب بود،
شبیه آلِن دِلون.
اما مهمترین خاصیتش همان بود که گفتم:
خیلی قشنگ حرف میزد.
یک بار کارگر مُقّنیِ قوچانیمان
رفت توی یک چاه ششمتری
که خودش کنده بود.
بعد خاک آوار شد روی سرش.
جمال هم پرید به رییس کارگاه خبر داد.
رییس کارگاه رنگش شد مثل پنیر لیقوان.
حتا یادش رفت زنگ بزند آتشنشانی.
جمال، موبایل رییس کارگاه را از روی کمرش کشید و خودش زنگ زد.
گفت که:
«کارگرمان مانده زیر آوار.»
خیلی خوب و خلاصه گفت.
تَهِش هم گفت: «مُقنّّیمان دو تا دختر دارد.
خودش هم شناسنامه ندارد.
اگر بمیرد دست یتیمهایش به هیچ جا بند نیست.»
بعد جمال رفت سر چاه تا کمک کند برای پسزدن خاکها.
خاک که نبود!!! گِل رُس بود و برف یخزدهی چهار روز مانده.
تا آتشنشانی برسد،
رسیده بودند به سر مُقنّی.
دقیقن زیر چانهاش.
هنوز زنده بود.
اورژانسچی آمد.
و یک ماسک اکسیژن زد روی دَکوپوزش. آتشنشانها گفتند
چهار ساعت طول میکشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون!
چهار ساعت برای چاهی که مُقنّی دوساعته و یکنفره کنده بودش!
بعد هم شروع کردند.
همهچیز فراهم بود:
آتشنشان بود.
پرستار بود.
چایِ گرم بود.
رییسکارگاه هم بود.
فقط امّید نبود.
مُقنّی سردش بود و ناامّید.
جمال رفت روی برفها کنارش خوابید،
و شروع کرد خیلی قشنگ قشنگ آلِن دِلونی برایش حرف زد.
حرف که نمیزد!
لاکِردار داشت برایش نقّاشی میکرد.
جمال میخواست آسمان ابریِ زمستانِ دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند.
او میخواست امّید بدهد.
همه میدانستند خاک رُس
و برف چهارروزه، چقدر سرد است.
مخصوصن اگر قرار باشد
چهار ساعت لایِ آن باشی.
دو تا دختر فِسقِلی هم
توی قوچان داشته باشی، بیشناسنامه.
ولی جمال کارش را خوب بلد بود.
جمال خوب میدانست که کلمات، منبع لایتناهی انرژی و امیدند،
اگر درست مصرفشان کنند.
جمال چهار ساعت تمام ماند کنار مّقنّی و ریزریز دنیای خاکستری و واقعیِ دوروبرش را برایش رنگ کرد:
آبی، سبز، سفید، قرمز.
جمال امید را گاماس گاماس تزریق کرد زیر پوستش.
چهار ساعت تمام.
مُقنّی زنده ماند.
البته حتمن بیشتر هم به همت جمال زنده ماند.
آدمها - همه - توی زندگیشان،
یک جمال میخواهند برای خودشان.
زندگی از ازل تا به اَبد خاکستری بوده و هست.
فقط این وسط یکی باید باشد که بهدروغ هم که شده، رنگ بپاشد روی اینهمه اَبرِ خاکستری.
رمز زنده ماندن زیر آوار زندگی فقط کلمات هستند وبس.
کلمات را قبل از انقضا،
درست مصرف کنیم.
جمالِ زندگیمان را پیدا کنیم.
جمالِ زندگیِ دیگران باشیم.
@ThinkTogether🌱
#چکامه
خداوندا در توفیق بگشای
نظامی را ره تحقیق بنمای
دلی ده کو یقینت را بشاید
زبانی کافرینت را سراید
مده ناخوب را بر خاطرم راه
بدار از ناپسندم دست کوتاه
درونم را به نور خود برافروز
زبانم را ثنای خود در آموز
به داودی دلم را تازه گردان
زبورم را بلند آوازه گردان
👤 عالیجناب نظامی گنجوی
@ThinkTogether🌱
خداوندا در توفیق بگشای
نظامی را ره تحقیق بنمای
دلی ده کو یقینت را بشاید
زبانی کافرینت را سراید
مده ناخوب را بر خاطرم راه
بدار از ناپسندم دست کوتاه
درونم را به نور خود برافروز
زبانم را ثنای خود در آموز
به داودی دلم را تازه گردان
زبورم را بلند آوازه گردان
👤 عالیجناب نظامی گنجوی
@ThinkTogether🌱
#بخشی از یک کتاب
#وطن
ما نخواهیم توانست با رفتار حزب دمکرات آذربایجان موافقت کنیم، ناچار خواهیم بود، آن به دیده دشمنی نگاه کنیم. خواهند گفت چرا مگر دموکراتهای آذربایجان استقلال ایران را به هم میزنند؟ و میخواهند ایران را به دست بیگانگان دهند؟ آنان که چنین چیزی را نمی خواهند. میگویم چه آنها بخواهند چه نخواهند نتیجه رفتارشان به هم خوردن استقلال ایران است. اگر با رفتار آنها موافقت شود، تاریخ چند هزار سالهی ایران را در اینجا به پایان خواهند داد. شاید آنها نتیجه کار خود را نمی دانند ... امروز در ایران اگر انجمنی از مردان دوراندیش و دلسوز برای گفتگو از حال کشور تشکیل یابد، آنچه سخنش به میان نخواهد آمد، برای استانها استقلال داخلی خواستناست. امروز صد مساله مهمتر از آن در میان است.
📖 سرنوشت ایران چه خواهد بود
✍ احمد کسروی / روشنفکر ایرانی
@ThinkTogether🇮🇷🌱
#وطن
ما نخواهیم توانست با رفتار حزب دمکرات آذربایجان موافقت کنیم، ناچار خواهیم بود، آن به دیده دشمنی نگاه کنیم. خواهند گفت چرا مگر دموکراتهای آذربایجان استقلال ایران را به هم میزنند؟ و میخواهند ایران را به دست بیگانگان دهند؟ آنان که چنین چیزی را نمی خواهند. میگویم چه آنها بخواهند چه نخواهند نتیجه رفتارشان به هم خوردن استقلال ایران است. اگر با رفتار آنها موافقت شود، تاریخ چند هزار سالهی ایران را در اینجا به پایان خواهند داد. شاید آنها نتیجه کار خود را نمی دانند ... امروز در ایران اگر انجمنی از مردان دوراندیش و دلسوز برای گفتگو از حال کشور تشکیل یابد، آنچه سخنش به میان نخواهد آمد، برای استانها استقلال داخلی خواستناست. امروز صد مساله مهمتر از آن در میان است.
📖 سرنوشت ایران چه خواهد بود
✍ احمد کسروی / روشنفکر ایرانی
@ThinkTogether🇮🇷🌱
Forwarded from ♤اندیشهی میهن♡
#نکته
وقتی به سرزنش خود و دیگران میپردازیم، از مسالهی اصلی که باید کاری در رابطه با آن انجام دهیم غافل میشویم.
👤 آندرو متیوس / نویسنده و کاریکاتوریست
@ThinkTogether🌱
وقتی به سرزنش خود و دیگران میپردازیم، از مسالهی اصلی که باید کاری در رابطه با آن انجام دهیم غافل میشویم.
👤 آندرو متیوس / نویسنده و کاریکاتوریست
@ThinkTogether🌱
#چکامه
باد و ابر است این جهان، افسوس!
باده پیش آر، هر چه باداباد
شاد بودهست از این جهان هرگز
هیچ کس؟ تا از او تو باشی شاد
داد دیدهست از او به هیچ سبب
هیچ فرزانه؟ تا تو بینی داد...
👤 رودکی / قرن سوم و چهارم خورشیدی
@ThinkTogether🌱
باد و ابر است این جهان، افسوس!
باده پیش آر، هر چه باداباد
شاد بودهست از این جهان هرگز
هیچ کس؟ تا از او تو باشی شاد
داد دیدهست از او به هیچ سبب
هیچ فرزانه؟ تا تو بینی داد...
👤 رودکی / قرن سوم و چهارم خورشیدی
@ThinkTogether🌱
#تاریخ
#وطن
#فرهنگ
میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف) آزادیخواه ایرانیِ دورهی قاجار بود. او را نخستین نمایشنامهنویس ایرانی و از پیشگامان جنبش ترقیخواهی و ناسیونالیسم ایرانی میدانند. اندیشههای او بر اندیشمندان جنبش مشروطیت ایران از جمله میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکمخان، عبدالرحیم طالبوف، میرزا آقا تبریزی و ... بسیار تأثیر گذاشت.
وی در سال ۱۱۹۱ خورشیدی در شهر نخو از توابع شکی زادهشد. این شهر در پی جنگهای ایران و روسیه از سال ۱۱۸۵ در تصرف قشون روسیه بود و در ۱۱۹۲ طبق عهدنامه گلستان از وطن جدا گردید💔 پدر میرزا فتحعلی، میرزا محمدتقی اهل تبریز و کدخدای روستای خامنه بود.
میرزا فتحعلی آخوند زاده را اندیشهساز میهنپرستی نوین در ایران به شمار میآورند . همچنین ایشان مروج اصول مشروطیت و حکومت قانون و همچنین هوادار تفکیک مطلق سیاست از شریعت بود و این دیدگاه را پیش از دیگر اندیشمندان در ایران و مصر و عثمانی طرح نمود.
آخوندزاده علاقه زیادی به ایران باستان و اندیشههای میهنپرستی ایرانی داشت، به گونهای که حتا در نمایشنامههای خود نیز آشکارا میهنپرستی ایرانی را برجسته میکند. به باور وی باید تخم ملت دوستی و میهنپرستی را در دلها کاشت و تعصبِ میهن باید بجای تعصبهای دینی بنشیند. به همین انگیزه نیز مذهبیون همهی تلاش خود را در مشروطه و پس از آن برای بایکوت و پسزدن نام وی به کار بستند.
آخوندزاده در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در تفلیس در ۶۶ سالگی درگذشت.
@ThinkTogether🌱
#وطن
#فرهنگ
میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف) آزادیخواه ایرانیِ دورهی قاجار بود. او را نخستین نمایشنامهنویس ایرانی و از پیشگامان جنبش ترقیخواهی و ناسیونالیسم ایرانی میدانند. اندیشههای او بر اندیشمندان جنبش مشروطیت ایران از جمله میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکمخان، عبدالرحیم طالبوف، میرزا آقا تبریزی و ... بسیار تأثیر گذاشت.
وی در سال ۱۱۹۱ خورشیدی در شهر نخو از توابع شکی زادهشد. این شهر در پی جنگهای ایران و روسیه از سال ۱۱۸۵ در تصرف قشون روسیه بود و در ۱۱۹۲ طبق عهدنامه گلستان از وطن جدا گردید💔 پدر میرزا فتحعلی، میرزا محمدتقی اهل تبریز و کدخدای روستای خامنه بود.
میرزا فتحعلی آخوند زاده را اندیشهساز میهنپرستی نوین در ایران به شمار میآورند . همچنین ایشان مروج اصول مشروطیت و حکومت قانون و همچنین هوادار تفکیک مطلق سیاست از شریعت بود و این دیدگاه را پیش از دیگر اندیشمندان در ایران و مصر و عثمانی طرح نمود.
آخوندزاده علاقه زیادی به ایران باستان و اندیشههای میهنپرستی ایرانی داشت، به گونهای که حتا در نمایشنامههای خود نیز آشکارا میهنپرستی ایرانی را برجسته میکند. به باور وی باید تخم ملت دوستی و میهنپرستی را در دلها کاشت و تعصبِ میهن باید بجای تعصبهای دینی بنشیند. به همین انگیزه نیز مذهبیون همهی تلاش خود را در مشروطه و پس از آن برای بایکوت و پسزدن نام وی به کار بستند.
آخوندزاده در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در تفلیس در ۶۶ سالگی درگذشت.
@ThinkTogether🌱
Telegram
روز نگار تفلیس
مزار میرزا فتحعلی آخوند زاده، باغ گیاه شناسی، تفلیس
اول فروردین 97
طوبی ، مصطفی، عادل آخوندزاده هم اینجا به خاک سپرده شده اند..
@dailytbilisi
اول فروردین 97
طوبی ، مصطفی، عادل آخوندزاده هم اینجا به خاک سپرده شده اند..
@dailytbilisi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چکامه
نباشد خرد، جان نباشد رواست
خرد جانِ پاکست و ایزد گواست
چوبنیادِ مردی بیاموخت مرد
سرافراز گردد به ننگ و نبرد
ز دانش نخستین به یزدان گِرای
که او هست و باشد همیشه به جای
بدو بگروی، کام دل یافتی
رسیدی به جایی که بشتافتی
👤 عالیجناب فردوسی
@ThinkTogether🌱
نباشد خرد، جان نباشد رواست
خرد جانِ پاکست و ایزد گواست
چوبنیادِ مردی بیاموخت مرد
سرافراز گردد به ننگ و نبرد
ز دانش نخستین به یزدان گِرای
که او هست و باشد همیشه به جای
بدو بگروی، کام دل یافتی
رسیدی به جایی که بشتافتی
👤 عالیجناب فردوسی
@ThinkTogether🌱
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#آموختنی
#ژئوپولتیک
🗺 آشنایی با ژئوپولتیک، بخش سوم
🦠 تاریخچهی شکلگیری و نظریههای مهم
💬 تاریخچهی ژئوپولتیک و چگونگی شکل گیری این دانش مهم در اروپا. نظریههای گوناگون آن و آزمونهای تاریخی که این نظریهها از سر گذراندهاند، در این ویدیو به سرعت مرور میگردند. تمرکز این بررسی مختصر بر تاثیر کشمکشهای اروپایی بر شکلگیری ژئوپولتیک میباشد.
📎 در این رشته فرستهها به آشنایی با ژئوپولتیک و روش تحلیل آن خواهیم پرداخت. با امید به اینکه آشنایی با ژئوپولتیک، به درک بهتر آنچه پیرامون #وطن میگذرد سود رساند و جایگزین تحلیلهای احساسی و بیپایه و بیحاصل شود.
🔡 پاورپوینت به زبان انگلیسی
@ThinkTogether🌱
#ژئوپولتیک
🗺 آشنایی با ژئوپولتیک، بخش سوم
🦠 تاریخچهی شکلگیری و نظریههای مهم
💬 تاریخچهی ژئوپولتیک و چگونگی شکل گیری این دانش مهم در اروپا. نظریههای گوناگون آن و آزمونهای تاریخی که این نظریهها از سر گذراندهاند، در این ویدیو به سرعت مرور میگردند. تمرکز این بررسی مختصر بر تاثیر کشمکشهای اروپایی بر شکلگیری ژئوپولتیک میباشد.
📎 در این رشته فرستهها به آشنایی با ژئوپولتیک و روش تحلیل آن خواهیم پرداخت. با امید به اینکه آشنایی با ژئوپولتیک، به درک بهتر آنچه پیرامون #وطن میگذرد سود رساند و جایگزین تحلیلهای احساسی و بیپایه و بیحاصل شود.
🔡 پاورپوینت به زبان انگلیسی
@ThinkTogether🌱
#تاریخ
پنجم مارس (پانزدهم اسفند) سالمرگ یکی از سیاهکارترین دیکتاتورهای تاریخ جهان «ژوزف استالین» است.
در تهران الدنگهای حزب توده در مرگ او عزاداری کردند!
«به آذین» تودهای معروف در کتاب
«از هر دری» می نویسد: اين رويداد با «درد و سوگ واقعی همراه بود[!] ... در تهران جوانان کراوات سياه بستند و دختران دبيرستانی روبان سياه به سر زدند[!] دو روز بعد، ميتينگ بسيار بزرگی در ميدان فوزيه ترتيب داده شد.
سراسر ميدان و مدخل خيابانهايی که به آن می پيوندند از مردم موج میزد...
درگذشت استالين الهامبخش شاعران[!] ما نيز شد. و نمی توانست چنين نباشد. مرد بزرگ بود[!] و واقعه بزرگ» ...
هنوز هم پسماندههای متعفن همان خائنان در راستای ضربه به ایران عزیزمان در تکاپو هستند. بسیاری از شکستها و سقوطهای فرهنگی و ملی و سیاسی ما ایرانیان، بخاطر تاثیر پذیری از تبلیغات ضدملی چپها و ترویج بیوطنی از سوی آنها در پوشش شعارهای دهن پرکن برابری و حقوق ساختگی بوده است.
📸 عزاداری تودهایها در میدان فوزیه تهران، سال ۱۳۳۱
#چپهرگزنفهمید
@ThinkTogether🌱
پنجم مارس (پانزدهم اسفند) سالمرگ یکی از سیاهکارترین دیکتاتورهای تاریخ جهان «ژوزف استالین» است.
در تهران الدنگهای حزب توده در مرگ او عزاداری کردند!
«به آذین» تودهای معروف در کتاب
«از هر دری» می نویسد: اين رويداد با «درد و سوگ واقعی همراه بود[!] ... در تهران جوانان کراوات سياه بستند و دختران دبيرستانی روبان سياه به سر زدند[!] دو روز بعد، ميتينگ بسيار بزرگی در ميدان فوزيه ترتيب داده شد.
سراسر ميدان و مدخل خيابانهايی که به آن می پيوندند از مردم موج میزد...
درگذشت استالين الهامبخش شاعران[!] ما نيز شد. و نمی توانست چنين نباشد. مرد بزرگ بود[!] و واقعه بزرگ» ...
هنوز هم پسماندههای متعفن همان خائنان در راستای ضربه به ایران عزیزمان در تکاپو هستند. بسیاری از شکستها و سقوطهای فرهنگی و ملی و سیاسی ما ایرانیان، بخاطر تاثیر پذیری از تبلیغات ضدملی چپها و ترویج بیوطنی از سوی آنها در پوشش شعارهای دهن پرکن برابری و حقوق ساختگی بوده است.
📸 عزاداری تودهایها در میدان فوزیه تهران، سال ۱۳۳۱
#چپهرگزنفهمید
@ThinkTogether🌱
#چکامه
مدارا کن، که خوی چرخ تند است
به همت رو، که پای عمر کند است
هوا مسموم شد با گَرد میساز
دوا معدوم شد با درد میساز
به چشم خویش دیدم در گذرگاه
که زد بر جان موری مرغکی راه
هنوز از صید منقارش نپرداخت
که مرغی دیگر آمد کار او ساخت
چو بد کردی مباش ایمن ز آفات
که واجب شد طبیعت را مکافات
سپهر آیینه عدلست و شاید
که هرچ آن از تو بیند وا نماید
👤 عالیجناب نظامی گنجوی
@ThinkTogether🌱
مدارا کن، که خوی چرخ تند است
به همت رو، که پای عمر کند است
هوا مسموم شد با گَرد میساز
دوا معدوم شد با درد میساز
به چشم خویش دیدم در گذرگاه
که زد بر جان موری مرغکی راه
هنوز از صید منقارش نپرداخت
که مرغی دیگر آمد کار او ساخت
چو بد کردی مباش ایمن ز آفات
که واجب شد طبیعت را مکافات
سپهر آیینه عدلست و شاید
که هرچ آن از تو بیند وا نماید
👤 عالیجناب نظامی گنجوی
@ThinkTogether🌱