به طور خلاصه: اگر چه اروس یک هیولا بود و در حالی که خواب بود ، چاقویی را برداشت تا او را بکشد . اما وقتی او را از نزدیک نگاه کرد او یک هیولا نبود ، بلکه یک مرد زیبا بالدار بود

راهی برای کشف این که او فقط هیولا نیست ؟ دیدن آنچه در تایم لاین قبلی رخ داده و کشف این که چگونه ارن در timeloop( حلقه زمانی) به دام افتاده . در جدول زمانی دوم ، او اولین مورد را به یاد آورد . در تایم لاین سوم دومی رو به یاد میاره

اما بیایید به جزئیاتی که این موضوع رو در قسمت ها بهبود میبخشه رو نگاه کنیم . همونطور که گفتم پروانه ها روح یکسانی هستند که از دنیا رفتند . صحنه های زیادی با اجساد مرده و پروانه ها وجود داره . اما یک چیز خاص وجود داره : پروانه آبی .

این پیچیدگی aot است پروانه میتونه به این معنا باشه : eren mikasa ، چندین جدول زمانی، روح مردگان ، اثر پروانه و ...
به همین دلیله که شما نیز میتوانید مخالف باشید ، اما بین ما : شما باهوش تر از هستید

ببینید چگونه آنها ارن و هیستوریا را در غروب ، شب و سپیده دم ، پروانه هایی که از گور ها بیرون میروند ، قرار میدهند . این بدیهی که به معنای مردم سقوط کرده که آنها برای نجات یمیر قربانی کنند( و نماد های غروب ، شب و سحر نیز وجود داره )

به عبارت دیگر ، وقتی یمیر/ پرسفون از دنیای مردگان نجات پیدا میکند. در این داستان دنیای زیرین (فیزیکی) وجود ندارد منظورم اینه که یمیر به معنای واقعی کلمه زیر درختی که احساس میکند قفل نشده

جایی که پرسفون نفرین شده مکانی ماورایی و متافیزیکی هست . بنابراین نجات یمیر در اینجا فقط به یک طریق باشد : بازگشت از دنیای متافیزیکی به دنیای فیزیکی . دوباره متولد شدن

این وظیفه هرمس/ارن و دیمتر/هیستوریا است . یمیر/پرسفونه را دوباره متولد کن . به همین دلیله که یمیر/ پرسفونه در آهنگ 《عنوانی که فکر میکنید مناسب ترین است》 به عنوان نوزادی که هنوز به دنیا اومده است ، نمایش داده میشه . "من دوباره مثل وقتی بهار می آید خواهم کرد"

به نظر شما الان یعنی چی ؟

🎈 عنوان ویدیو : Mikasa's love song for Eren | ENGLISH SUB+ROM/JPN | 13 no fuyu (13 winters) | LYRICS
در شعر 13 زمستان یافتید : " فصل ها میگذرند ... و همانطور که بهار میخواند ... من مطمئن هستم که به پرواز خواهی رفت ... و اگر نتوانم جلوی تو رو بگیرم ... پس همیشه ماندن ... در کنار تو ... آرزوی من است ...."

و حتی اگر آن را نخواهم ... بهار امسال نیز خواهد آمد .... و 《13 زمستان را پشت سر بگذار .." فکر میکنم میکاساست که با ارن صحبت میکنه اما :
" از آن روز ... وقتی با تو فکر کردم ... چند فصل گذشت؟ ... چشمانم را به این فکر میکنم ... به درخشش آن نوری که هرگز نمیتونم به آن باز گردم ... " این کلمات همان چیزی که پرسفون به هادس میگه