نه عزیزم تو سخت نمی‌گیری؛ هم سخته٫ هم بقیه درک نمی‌کنن و هم زندگی سخت‌تر از همیشه شده.

میخوام زندگیمو رزومه کنم بفرستم برای سیرک.🦧

نمیدونم مثلا یه عکس از خودت تو حیاط تیمارستان برام بفرست بگو آخرش نبودنت روانیم کرد.🦦

امسال اصلاً حوصله‌ی اول مهر رو ندارم. احساس می‌کنم تابستون استراحت نکردم. احساس می‌کنم در من چیزی از بین رفته که حالا حالاها برنمی‌گرده.

ذهن تو اولویت رو به بقا می‌ده، نه رشد. اگه حس می‌کنی پیشرفت نمی‌کنی، شاید ذهن ناخودآگاهت هنوز در حالت دفاع و بقاست. باهاش نجنگ، بهش امنیت بده.

بچگی ارزومون این بود میلیونر بشیم
الان میلیونی پول دارم ولی خرج نمیتونم بکنم چون ارزشی نداره
یادمون نبود حین آرزو کردنامون بگیم no strings attached

اونارو می‌بینی آقای رنگو، هفته بعد امتحاناشونه ولی یادشون نیست رشتشون چیه

کتابی که اینجوری شروع میشه…

از یه جایی به بعد، واقعا نباید با خونواده زندگی کرد. حداقل برای این که یه سری چیزا بینتون همونی بمونه که بود.

یه جوری تلاش کردن واسهٔ زندگیت رو عقب میندازی انگار عمر جاودانه داری.

تا آخرین روز دنیا من معتقدم آدمِ درست اونیه که کنارش، موقع صحبت کردن باهاش و حتی وقتی بهش فکر میکنی آرامش داری. هر آشوبی رو جدی بگیر عزیزم؛ حس ششمت اشتباه نمیکنه.