Forwarded from روزمرگیهای یک رواندرمانگر (Danial)
این نقاشی حامد رو خیلی دوست داشتم. همهی اون «من»هایی که توی سَرمونه و هر کدومشون از ما انتظار خودخواهانهی خودش رو داره. یکی میخواد که با همه خیلی خوش برخورد باشیم، یکیشون میخواد که بخزیم به کُنج عُزلت و تنهایی، یکیشون میخواد که خوشتیپ و پولدار باشیم و اون یکی توقع داره که فلسفه و عرفان حالیمون باشه. دیگری فریاد میزنه که عقب موندی و بیعرضهای و اون یکی ازت میخواد که آرامشات رو حفظ کنی چون این رفتارها در شأن تو نیست! انسان زمانی به آرامش میرسه که اکثریت این منهای توی سرش، با همدیگه همسو باشن و یک چیز رو بخوان. تا زمانی که هر کدوم از منها یه درخواستی داره، آرامش تنها چیزیه که وجود نداره.
Forwarded from امید در لب مرز
احساس تنهایی ناشی از دیده نشدن توسط دیگران، به اندازه جراحت جسمی دردآوره.
مجرد بمون، تا زمانیکه که کسیو پیدا کنی که دنبال بازی نیست و میدونه هدفش از رابطه چیه!
مجرد بمون تا زمانیکه به جای استرس و اضطراب اینکه کجاست و با کی رفته و کِی آنلاینه؛ احساس آرامش و امنیت داشته باشی.
مجرد بمون تا زمانیکه دوست داشتن فقط در حد حرف نباشه و توی رفتارای طرفتت ببینیش.
مجرد بمون تا زمانیکه کسی رو پیدا کنی که به تو احساس دلبستگی بده نه وابستگی!
مجرد بمون تا زمانیکه کسی باشه که تو لحظات سخت کنارت بمونه و حالت رو بهتر کنه.
مجرد بمون تا زمانیکه یه نفر تفاوت و ایرادات رو درک کنه و بهش احترام بزاره!
مجرد بمون تا زمانیکه به جای استرس و اضطراب اینکه کجاست و با کی رفته و کِی آنلاینه؛ احساس آرامش و امنیت داشته باشی.
مجرد بمون تا زمانیکه دوست داشتن فقط در حد حرف نباشه و توی رفتارای طرفتت ببینیش.
مجرد بمون تا زمانیکه کسی رو پیدا کنی که به تو احساس دلبستگی بده نه وابستگی!
مجرد بمون تا زمانیکه کسی باشه که تو لحظات سخت کنارت بمونه و حالت رو بهتر کنه.
مجرد بمون تا زمانیکه یه نفر تفاوت و ایرادات رو درک کنه و بهش احترام بزاره!
👍1
Mag Die Bome Groen Bly
Vox Chamber Choir, Franco Prinsloo, Misha Melck
I love this one in a special way
@averagebpdguy
@averagebpdguy
بهترین کار برای تمیز کردن آب گل آلود
اینه که کاری نکنی...
این متن راجب آب نبود، راجب افکارت بود.
@averagebpdguy
اینه که کاری نکنی...
این متن راجب آب نبود، راجب افکارت بود.
@averagebpdguy
👍1
به قول آلبر کامو در رمان سقوط:
من آنقدر بزرگوار نبودم که از اهانتها بگذرم،
اما سرانجام فراموش میکردم.
و آنکه گمان میبرد از او بیزارم مبهوت میشد،
آنگاه که میدید لبخند زنان به او سلام میکنم،
برحسب سرشتش عظمت روحم تحسینش را
برمیانگیخت یا خفت منشم را خوار میشمرد،
غافل از اینکه علت رفتارم سادهتر از این حرفها بود:
من حتی نامش رافراموش کرده بودم...
من آنقدر بزرگوار نبودم که از اهانتها بگذرم،
اما سرانجام فراموش میکردم.
و آنکه گمان میبرد از او بیزارم مبهوت میشد،
آنگاه که میدید لبخند زنان به او سلام میکنم،
برحسب سرشتش عظمت روحم تحسینش را
برمیانگیخت یا خفت منشم را خوار میشمرد،
غافل از اینکه علت رفتارم سادهتر از این حرفها بود:
من حتی نامش رافراموش کرده بودم...
👍1👏1
Forwarded from [ وجودیَت ]
متاسفم که تو غمگینی و دستهای من دورند.
«ببخشید بلد نبودم چطور باهات رفتار کنم، منم اولین باره که زندگی میکنم!»
@averagebpdguy
@averagebpdguy
👍1
من پنج دقیقه بعد از اینکه توی جمع میخندیدم و خوشحال بودم.
@averagebpdguy
@averagebpdguy