یه اپلیکیشن هست وقتی مواد غذایی، غذا دسر کیک اینا زیاد میاد میزاری تو اپلیکیشن اونی که میخواد میره میگیره اینجوری هم کسایی که بضاعت مالی ندارن تامین میشن هم بازیافت کمتری لازمه.
برنامه نویس ها ببینم این ایده رو کدومتون تو ایران پیاده میکنین متاسفانه دورریز زیاد داریم.
<Vanilla/>
@DevTwitter
برنامه نویس ها ببینم این ایده رو کدومتون تو ایران پیاده میکنین متاسفانه دورریز زیاد داریم.
<Vanilla/>
@DevTwitter
👍1
یکی از بچه های توییتر رفته ۴ میلیون داده کورس آموزش اندروید
بعد دایرکت داده میگه هیچی نمیفهمم چی میگه
گفتم بفرست برام ببینم چخبره
آخه کدوم اسکولی جلسه اول آموزش اندروید میاد شی گرایی توی جاوا رو درس میده
عجب
<𝒜𝒷𝑜𝓁𝒻𝒶𝓏𝓁/>
@DevTwitter
بعد دایرکت داده میگه هیچی نمیفهمم چی میگه
گفتم بفرست برام ببینم چخبره
آخه کدوم اسکولی جلسه اول آموزش اندروید میاد شی گرایی توی جاوا رو درس میده
عجب
<𝒜𝒷𝑜𝓁𝒻𝒶𝓏𝓁/>
@DevTwitter
👍1
دیروز یکی از دوستان توییتری در دایرکت ازم پرسید؛ به چه برنامهنویسی خفن میگید!؟
و قرار شد تو یه توییت نظرم رو بگم!
از ۴ ماه پیش شروع کنم که کار جدیدم شروع شد! بواسطه pair programming طی این مدت با ۱۵ برنامه نویس مختلف کار کردم که هرکدوم سبک کاری متفاوتی داشتند.
بعضی از برنامهنویسها برچسب دارن! مثلا فلانی بکندکار C# خوبیه! یا اون یکی js رو میفهمه و فرانتکار خوبیه! نفر ۳،۴،۵ سیستمهای x,y,z رو خوب میشناسن! بعدی مورچه زحمتکش است! و ...
شروع کارم با آقای A بود که c#, java, js, docker, linux, teamcity و ... رو خیلی خوب میدونست واقعا خفن بود! اما یه جای کار یه سوالی داشتم که جوابش رو نمیدونست و باعث شد دایره افرادم رو گسترده تر کنم رفتم سراغ نفر بعدی! آقای B با اینکه سیستم رو نمیشناخت و اولش هم گفت نمیدونم اما حوصله به خرج داد و با دنبال کردن چند سرنخ و ۱-۲ ساعت وقت خیلی کمکم کرد و مشکل حل شد! سطح معلومات این دو نفر تقریبا یکی بود اما B نظم فکری و حوصله بیشتری به خرج میداد و همیشه هم داوطلب بود! معیار خفن بودنم شد B! این رو هم بگم B بعنوان code reviewer رُسِت رو میکشه تا کدت رو تایید کنه! یک جا دیدم اشک A رودرآورده بود! گذشت تا یک جلسه ۳ نفره من، C و B!
آقای C جلسه رو شروع کرد و مشکل رو توضیح داد! C سوالاتش رو شروع کرد و بعد track کردیم! B یه فرضیه مطرح کرد و C با اینکه سیستم رو نمیشناخت همه جوانب فرضیه رو مطرح کرد و بعد انگار که از سیاره دیگه اومده باشه فقط یک جاهایی کامنت اضافه کرد و نشونه گذاری کرد! من و B فقط نگاه میکردیم از نظر سطح کاری A,B, C در حد بکهام، رونالدینیو و زیدان بودند! C علاوه بر زبانها و ابزارها Big picture رو به خوبی میشناسه! کنش و واکنش تغییرات و سیستمها رو بررسی میکنه، سود و زیان تغییرات رو میسنجه و بعد تصمیم میگیره مثلا فلان فیچر با چه ابزاری ایجاد بشه! خوب ارایه میده رفتار اجتماعی خیلی خوبی داره! همه رو در کار مشارکت میده! مثلا اولین نفری بود که در pair programmingاسم همه نفرات رو در هر کامیت اضافه کرد! اوج کار C زمانی بود که یه کد ناشناس رو تو گیتهاب track کرد و تو ۴ تا repo گشت تا بفهمه کد چیکار میکنه!
از نظر من، تا اطلاع بعدی، C خفن هست!
<Aras/>
@DevTwitter
دیروز یکی از دوستان توییتری در دایرکت ازم پرسید؛ به چه برنامهنویسی خفن میگید!؟
و قرار شد تو یه توییت نظرم رو بگم!
از ۴ ماه پیش شروع کنم که کار جدیدم شروع شد! بواسطه pair programming طی این مدت با ۱۵ برنامه نویس مختلف کار کردم که هرکدوم سبک کاری متفاوتی داشتند.
بعضی از برنامهنویسها برچسب دارن! مثلا فلانی بکندکار C# خوبیه! یا اون یکی js رو میفهمه و فرانتکار خوبیه! نفر ۳،۴،۵ سیستمهای x,y,z رو خوب میشناسن! بعدی مورچه زحمتکش است! و ...
شروع کارم با آقای A بود که c#, java, js, docker, linux, teamcity و ... رو خیلی خوب میدونست واقعا خفن بود! اما یه جای کار یه سوالی داشتم که جوابش رو نمیدونست و باعث شد دایره افرادم رو گسترده تر کنم رفتم سراغ نفر بعدی! آقای B با اینکه سیستم رو نمیشناخت و اولش هم گفت نمیدونم اما حوصله به خرج داد و با دنبال کردن چند سرنخ و ۱-۲ ساعت وقت خیلی کمکم کرد و مشکل حل شد! سطح معلومات این دو نفر تقریبا یکی بود اما B نظم فکری و حوصله بیشتری به خرج میداد و همیشه هم داوطلب بود! معیار خفن بودنم شد B! این رو هم بگم B بعنوان code reviewer رُسِت رو میکشه تا کدت رو تایید کنه! یک جا دیدم اشک A رودرآورده بود! گذشت تا یک جلسه ۳ نفره من، C و B!
آقای C جلسه رو شروع کرد و مشکل رو توضیح داد! C سوالاتش رو شروع کرد و بعد track کردیم! B یه فرضیه مطرح کرد و C با اینکه سیستم رو نمیشناخت همه جوانب فرضیه رو مطرح کرد و بعد انگار که از سیاره دیگه اومده باشه فقط یک جاهایی کامنت اضافه کرد و نشونه گذاری کرد! من و B فقط نگاه میکردیم از نظر سطح کاری A,B, C در حد بکهام، رونالدینیو و زیدان بودند! C علاوه بر زبانها و ابزارها Big picture رو به خوبی میشناسه! کنش و واکنش تغییرات و سیستمها رو بررسی میکنه، سود و زیان تغییرات رو میسنجه و بعد تصمیم میگیره مثلا فلان فیچر با چه ابزاری ایجاد بشه! خوب ارایه میده رفتار اجتماعی خیلی خوبی داره! همه رو در کار مشارکت میده! مثلا اولین نفری بود که در pair programmingاسم همه نفرات رو در هر کامیت اضافه کرد! اوج کار C زمانی بود که یه کد ناشناس رو تو گیتهاب track کرد و تو ۴ تا repo گشت تا بفهمه کد چیکار میکنه!
از نظر من، تا اطلاع بعدی، C خفن هست!
<Aras/>
@DevTwitter
👍2
برنامه نویسی سخت افزار واقعا یه کار فرسایشی و اعصاب خورد کنه. امروز با اینکه کدم درست بود یه قطعه خراب چند ساعت وققتمو گرفت و اعصابمو رید
<Shamshir_Khan/>
@DevTwitter
<Shamshir_Khan/>
@DevTwitter
👍1
یه چیز جالبی رو یه نفر توییت کرده بود در مورد این که چرا یه برنامهنویسی که گیتهابش پره، کلی پروژه رنگ و وارنگ داره دنبال کاره، یکی که هیچکس اسمش هم نشنیده تو اسنپ و ... میشه مدیرفنی یهو!
خب، دوستان شما رو با فاکتور «رانت» آشنا میکنم! و همچنین «ارجحیت تعهد بر تخصص».
<Macincii(She/Her)/>
@DevTwitter
خب، دوستان شما رو با فاکتور «رانت» آشنا میکنم! و همچنین «ارجحیت تعهد بر تخصص».
<Macincii(She/Her)/>
@DevTwitter
👍1
من اگر مُردم بدونید بخاطر برنامهنویسی بود. احتمالا پشت میز تبدیل به فسیلی میشم که یه دستش به گردنشه، یه دستش به کیبورد لپتاپ.
<آنیم/>
@DevTwitter
<آنیم/>
@DevTwitter
👍1
خب تعطیلات سال نو به بطالت نگذشت 😉 شروع کردم به ساختن وبلاگ شخصی 😊 در راستای دوری جستن از شبکههای اجتماعی. اما کار روی backend پیچیدهتر از آن چیزیه که فکر میکردم. فقط چون نمیخواهم وابسته به هیچ سرویسی باشم (حتی وردپرس) ناچارم چند خط کد جدید یاد بگیرم (سر زاغ بودنه گرفتن)
<Omid/>
@DevTwitter
<Omid/>
@DevTwitter
👍1
بی حوصلگی یعنی این که 10 خط کد مینویسم (بدون نیاز به فکر کردن)، 10 دقیقه میرم بازی میکنم، 10 دقیقه میرم تو تلگرام، 10 دقیقه میام توییتر، 10 دقیقه میرم چایی و سیگار، و همین چرخه تکرار میشه 😐
<Ex Dayus Hunter/>
@DevTwitter
<Ex Dayus Hunter/>
@DevTwitter
👍2
🎄 DevTwitter | توییت برنامه نویسی
دیروز یکی از دوستان توییتری در دایرکت ازم پرسید؛ به چه برنامهنویسی خفن میگید!؟ و قرار شد تو یه توییت نظرم رو بگم! از ۴ ماه پیش شروع کنم که کار جدیدم شروع شد! بواسطه pair programming طی این مدت با ۱۵ برنامه نویس مختلف کار کردم که هرکدوم سبک کاری متفاوتی…
من عمو ارس رو خیلی دوست دارم، بزرگ ماست و توییت بسیار شیرین و جذابی نوشته، اما من حقیقتا کمی با نتیجهگیری نهاییش موافق نیستم، من شخصا باور دارم چیزی به اسم "برنامهنویس خفن" نداریم، چرا؟ در تمام این سالهای کاریم یکی از بزرگترین درسهایی که گرفتم این بود که هر شخصی منحصر/به فرده، هر شخصی چه برنامهنویس چه تخصص دیگهای مجموعهای از مهارتها، توانایی، تجربه و از همه مهمتر نقطه ضعفهای منحصر به فرد خودشه، این نه فقط در کار ما به عنوان برنامهنویس بلکه در تقریبا هر حوزهای وجود داره، من یک مثالی همیشه برای بچههایی که باهام کار میکنن میزنم، ما همه مثل چرخدندههای یک ساعت هستیم، بزرگترین چرخدنده تا کوچکترین چرخدنده همه در کل سیستم به یک اندازه مهم هستن، هر کدوم که هرز بچرخه، کل سیستم معیوب میشه، چرا همیشه این مثال رو میزنم؟ من این مثال رو همیشه برای دیگران میزنم اما در واقع دارم یک درس مهم رو برای خودم مرور میکنم تا یادم باشه هیچ وقت راحت متر دستم نگیرم برای ارزیابی دیگران، مخصوصا جایی که مثلا 👇🏻
به عنوان یک مدیر یا مسئول به راحتی میتونم این کار رو بکنم، این متر کردنها همیشه این خطر رو دارن که همراه با سوگیری باشن، ما در واقع همیشه یک تجمسم ذهنی از افراد برای خودمون میسازیم، و این تجسم ذهنی قطعا هیچ وقت تمام چیزی نیست که یک شخص میتونه باشه، ما خیلی راحت میتونیم ضعفها رو نادیده بگیریم یا برعکس توانمندیها رو نادیده بگیریم، ما حتی در شناخت خودمون هم نمیتونیم خیلی دقیق باشم چه برسه به دیگران و اگر قرار باشه با این میزان از خطاپذیر بودن تصورات، به دیگران برچسبی بر میزان "خفن" بودن بزنیم قطعا به بیراهه داریم میریم. من نظرم اینه که باید بیخیال این مرز بندی و قدیس سازیها بشیم، با ذهن باز تا میتونیم نقطه ضعفها رو ندیده بگیریم و نقاط مثبت رو ببینیم و جمع رو الگوی خودمون بکنیم نه فرد رو، از جمع یاد بگیریم نه فرد، با جمع ارزش بسازیم نه فرد. این به عنوان یک اصل پایه در حرفه و کار ما در اصول 12 گانه بیانیه چابک به طور مشخصی بهش اشاره شده و من هم شدیدا بهش اعتقاد دارم. پس دنبال برنامهنویس خفن نباشید، شما خودتون خفن هستید وقتی که در کنار دیگران بتونید یک ارزش بسازید.
<vesal/>
@DevTwitter
<vesal/>
@DevTwitter
یه مدت گفتید برنامه نویسی مدرک نمیخواد و جامعه برنامه نویسا (تنها افراد جامعه) بزرگ شد.
حاصل این طرز تفکر این شد :
برنامه نویس هایی که فقط تایپ میکنن و درک نمیکنن چه اتفاقی داره میوفته
آموزش های صدتا یه غاز
حقوق های پایین
برنامه های بی کیفیت
کارآموزی بدون حقوق
خودمون کردیم :)
<Ali FirouzBakhsh/>
@DevTwitter
حاصل این طرز تفکر این شد :
برنامه نویس هایی که فقط تایپ میکنن و درک نمیکنن چه اتفاقی داره میوفته
آموزش های صدتا یه غاز
حقوق های پایین
برنامه های بی کیفیت
کارآموزی بدون حقوق
خودمون کردیم :)
<Ali FirouzBakhsh/>
@DevTwitter
👍1
1. پروژه ای که یکی دیگه روش کار کرده
2. هیچ استانداردی رو رعایت نکرده و قیمه ها تو ماستاعه
3. دستمزدی بابتش نمیگیری
4. واسه سربازیت هست و مجبوری انجام بدی
<Ex Dayus Hunter/>
@DevTwitter
2. هیچ استانداردی رو رعایت نکرده و قیمه ها تو ماستاعه
3. دستمزدی بابتش نمیگیری
4. واسه سربازیت هست و مجبوری انجام بدی
<Ex Dayus Hunter/>
@DevTwitter
👍1
یعنی هیچ کس اونقدر کون گشاد نبوده یه کد بنویسه این دیتابیس Mysql رو بشه ازش خروجی schema واسه swagger گرفت؟
<Mohammad Askari/>
@DevTwitter
<Mohammad Askari/>
@DevTwitter
احساس میکنم JAMstack خیلی آندرریتد و مهجوره
چرا از چیزای باحال جاوا اسکریپت تو ایران فقط به ویو و ریاکت بها میدن؟ حالا انگولارم کنار اون دوتا...
چرا یه چیزی مثل Netlify یا Vercel نداریم آخه!
<Mehdi Mohammadi Sanj/>
@DevTwitter
چرا از چیزای باحال جاوا اسکریپت تو ایران فقط به ویو و ریاکت بها میدن؟ حالا انگولارم کنار اون دوتا...
چرا یه چیزی مثل Netlify یا Vercel نداریم آخه!
<Mehdi Mohammadi Sanj/>
@DevTwitter
👍1
امروز داشتم تو اینستا میگشتم دیدم پیج codewithmaster یکی از پست های کانالو استوری کرده، واتر مارک عکس رو هم پوشونده :))
مشتی من خودم از تو کپی میکنم، تو دیگه چرا
مشتی من خودم از تو کپی میکنم، تو دیگه چرا
👍1
👍1
خیلی خلاصه و مفید بود.
بطور کلی توی پروژه های بزرگ (اللخصوص اوپن سورس) خیلی مهمه که جوری کار بشه که برای اکثریت قابل فهم باشه و مهمتر از اون توسعه پذیر باشه.
برای این مورد خاص، خیلی ساده با دیزاین پترن Repository میشه وابستگی به دیتابیس رو به حداقل رسوند. خیلی هم رایج هست و توی زبان های مختلف کلی مقاله داره.
با این دیزاین پترن نه تنها وابستگی به دیتابیس کم میشه. بلکه وابستگی به ORM و امثالهم هم به حداقل ممکن میرسه.
پ.ن: من همیشه میگم که بودنه Repository خیلی کمک کننده ست و مزایاش بیشتر از معایبشه.
<Ali Keshvar/>
@DevTwitter
بطور کلی توی پروژه های بزرگ (اللخصوص اوپن سورس) خیلی مهمه که جوری کار بشه که برای اکثریت قابل فهم باشه و مهمتر از اون توسعه پذیر باشه.
برای این مورد خاص، خیلی ساده با دیزاین پترن Repository میشه وابستگی به دیتابیس رو به حداقل رسوند. خیلی هم رایج هست و توی زبان های مختلف کلی مقاله داره.
با این دیزاین پترن نه تنها وابستگی به دیتابیس کم میشه. بلکه وابستگی به ORM و امثالهم هم به حداقل ممکن میرسه.
پ.ن: من همیشه میگم که بودنه Repository خیلی کمک کننده ست و مزایاش بیشتر از معایبشه.
<Ali Keshvar/>
@DevTwitter
👍1
👍2
برنامه نویسی که شب 11 می خوابه و صبح 8 بیدار میشه احتمالا موجودی فضاییه
<Farhad PourReza/>
@DevTwitter
<Farhad PourReza/>
@DevTwitter
👍1
این کاربر در ۷۲ ساعت اخیر، ۴۰ ساعت کامل را در حال نوشتن کد های JavaScript و Typenoscript بوده و الان مثل یک جنازه در رختخواب خود در حال نوشتن این توییت برای شما است
فکرش رو هم نمیکردم یه روزی برسه این طوری بشه. آخه چرا جاوااسکریپت
<برنامه نویس سرگردان/>
@DevTwitter
فکرش رو هم نمیکردم یه روزی برسه این طوری بشه. آخه چرا جاوااسکریپت
<برنامه نویس سرگردان/>
@DevTwitter
👍1
جاوا اسکریپت خیلی قویه اما اصلا با جاوا مقایسه نیست از دوستان خواهش میکنم این دوتارو قیاس مع الفارغ نکنن. مرسی اه
<mr.robot/>
@DevTwitter
<mr.robot/>
@DevTwitter
👍1