Forwarded from کانال تحلیلی در آیات قرآن ، احادیث،اشعار حافظ و مولانا
عقل کل و انسان کامل
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، سرآمد سهروردیپژوهان معاصر معتقد است، حکمت اشراق سهروردی، مدیون فرهنگ اسلام است. هنگامی که سهروردی از اشراق سخن میگوید، نخستین مستندات او، منابع حوزه فرهنگ اسلامی است، بنابراین حکمت اشراق در تفسیر استاد دینانی، به باطن سالک اشراقی مسلمان بازگشته و رویداد نفس محسوب میشود. در گفتوگوی پیشرو دکتر دینانی دیدگاه سهروردی نسبت به حضرت ختمی مرتبت(ص) را شرح میدهد که از نظر شما میگذرد.
استاد! شما منتقد سهروردیپژوهی معاصر هستید و میگویید از عهد سهروردی تاکنون از اندیشه وی غفلت شده است. به نظر شما برای شناخت صحیح اندیشه های سهروردی چه باید کرد؟
-در قرن مدرن و پسامدرن و حتی قبل از این هم، اندیشههایی مانند اندیشه سهروردی کمتر مورد توجه بوده، هست و شاید خواهد بود. مادامی که بشر عقل را به مثابه ابزارمینگرد، نمیتواند با سهروردی ارتباط برقرار کند. در گذشته و در طول قرون هم این گونه بوده است، ولی امروزه کمی بیشتر مورد نظر است، چون امروز ابزاری شدن عقل بیش از هر زمان دیگری آشکار است، همیشه این نگرش بوده، ولی امروزه خیلی روشن است که از عقل به عنوان ابزار استفاده میکنند، بخصوص بعد از دکارت.
بنیاد فلسفه دکارت «میاندیشم، پس هستم» است و براساس این فکر اثری با عنوان «رسالهای در روش به کار بردن عقل» نوشته است که اتفاقا مهمترین اثر دکارت هم هست. وی معتقد است عقل چیزی هست که باید آن را به کار برد و در به کار بردن آن باید روش داشت. اگر روش نداشته باشیم، نمیتوانیم از عقل استفاده کنیم و خود دکارت هم این اعتقاد و نظر خود را انجام داد. این نظر دکارت را باید خیلی جدی گرفت و خیلی مهم است. این نظر دکارت چهره جهان را عوض کرد؛ یعنی دنیای قبل از دکارت و دنیای بعد از دکارت کاملا متفاوت شد. دنیای فناوری جدید بدون شک مدیون دکارت فرانسوی است. منکر اهمیت این نظریه دکارت نیستم، این نظر به همان اندازه که مهم است به همان اندازه سهمناک و خطرناک نیز هست.
اجازه بدهید به اصل موضوع بپردازیم. سهروردی میگوید: «همه صفات الهی در وجود حضرت ختمی(ص) ظاهر شدهاند و از این جهت خداوند میفرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ ا... أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» تفسیر شما از اینکه سهروردی معتقد است همه صفات الهی در وجود حضرت ختمی(ص) ظاهر شده است، چیست؟
- آیه تلاوت شده، آیه بسیار عجیبی در نعت حضرت ختمی مرتبت(ص) است؛ اولا منشأ اخلاق را خُلق الهی دانسته است. دوم اینکه خُلق و صفات الهی که در خُلق و حیات ریشه دارند، همه در حضرت ختمی مرتبت(ص) ظهور یافته است.
صفات حق در حیات ریشه دارند، همه این صفات مظهر پیدا کردند، یعنی به ظهور رسیدند، یعنی هیچ صفتی از صفات حق نیست، مگر اینکه به ظهور رسیده باشد. هیچ صفت حضرت حق پنهان نمانده و در وجود حضرت ختمی مرتبت(ص) به ظهور رسیدند و از این جهت ایشان مظهر خُلق عظیم الهی است و خداوند در قرآن هم میفرماید: « وَإِنکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ» به همین خاطر است.
ابن عربی میگوید: «خداوند مطلق است، اما أخذ از خداوند مقید است. حضرت ختمی مرتبت(ص) مقید است، اما هر آنچه ما از او بگیریم مطلق است.» این حرف عظیم و عجیبی است. خداوند در وجود، حیات، صفات و ... مطلق است، یعنی قید و بند و زمان و مکان ندارد. پیغمبر(ص) هم مقید است، چون ممکنالوجود است، اما سخن او برای ما مطلق است، چون درست است که حضرت، مقید و انسان کامل است اما سخن او سخن الهی و سخن حق است و سخن حق همانند خود حق مطلق است، اگر حق مطلق است، سخناش هم مطلق است. سخن از لب پیغمبر(ص) مستقیم سخن حق است نه با واسطه، یعنی خداوند به طور مستقیم از زمان پیغمبر(ص) حرف میزند، یعنی سخن خدا همان سخنی است که پیغمبر(ص) میگوید در مقام وحی، سخن پیغمبر(ص) بدون واسطه سخن خداست. از این روست که ابن عربی چنین میگوید و این مناسبت دارد با چیزی که سهروردی در اینجا گفته است.
«فِی رَسُولِ ا... أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» یعنی نه اینکه حضرت ختمی مرتبت(ص) در عصری، در مدتی، در شرایط معینی، بلکه علیالاطلاق حضرت تا ابد اسوه است. اسوه حسنه یعنی زمان و مکان ندارد، یعنی مدام و در هر شرایط و در هر زمان و مکان و در هر عالم، آن حضرت اسوه هستند، یعنی حضرت فیالدنیا و الاخره، اسوه هستند.
@alirejali
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، سرآمد سهروردیپژوهان معاصر معتقد است، حکمت اشراق سهروردی، مدیون فرهنگ اسلام است. هنگامی که سهروردی از اشراق سخن میگوید، نخستین مستندات او، منابع حوزه فرهنگ اسلامی است، بنابراین حکمت اشراق در تفسیر استاد دینانی، به باطن سالک اشراقی مسلمان بازگشته و رویداد نفس محسوب میشود. در گفتوگوی پیشرو دکتر دینانی دیدگاه سهروردی نسبت به حضرت ختمی مرتبت(ص) را شرح میدهد که از نظر شما میگذرد.
استاد! شما منتقد سهروردیپژوهی معاصر هستید و میگویید از عهد سهروردی تاکنون از اندیشه وی غفلت شده است. به نظر شما برای شناخت صحیح اندیشه های سهروردی چه باید کرد؟
-در قرن مدرن و پسامدرن و حتی قبل از این هم، اندیشههایی مانند اندیشه سهروردی کمتر مورد توجه بوده، هست و شاید خواهد بود. مادامی که بشر عقل را به مثابه ابزارمینگرد، نمیتواند با سهروردی ارتباط برقرار کند. در گذشته و در طول قرون هم این گونه بوده است، ولی امروزه کمی بیشتر مورد نظر است، چون امروز ابزاری شدن عقل بیش از هر زمان دیگری آشکار است، همیشه این نگرش بوده، ولی امروزه خیلی روشن است که از عقل به عنوان ابزار استفاده میکنند، بخصوص بعد از دکارت.
بنیاد فلسفه دکارت «میاندیشم، پس هستم» است و براساس این فکر اثری با عنوان «رسالهای در روش به کار بردن عقل» نوشته است که اتفاقا مهمترین اثر دکارت هم هست. وی معتقد است عقل چیزی هست که باید آن را به کار برد و در به کار بردن آن باید روش داشت. اگر روش نداشته باشیم، نمیتوانیم از عقل استفاده کنیم و خود دکارت هم این اعتقاد و نظر خود را انجام داد. این نظر دکارت را باید خیلی جدی گرفت و خیلی مهم است. این نظر دکارت چهره جهان را عوض کرد؛ یعنی دنیای قبل از دکارت و دنیای بعد از دکارت کاملا متفاوت شد. دنیای فناوری جدید بدون شک مدیون دکارت فرانسوی است. منکر اهمیت این نظریه دکارت نیستم، این نظر به همان اندازه که مهم است به همان اندازه سهمناک و خطرناک نیز هست.
اجازه بدهید به اصل موضوع بپردازیم. سهروردی میگوید: «همه صفات الهی در وجود حضرت ختمی(ص) ظاهر شدهاند و از این جهت خداوند میفرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ ا... أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» تفسیر شما از اینکه سهروردی معتقد است همه صفات الهی در وجود حضرت ختمی(ص) ظاهر شده است، چیست؟
- آیه تلاوت شده، آیه بسیار عجیبی در نعت حضرت ختمی مرتبت(ص) است؛ اولا منشأ اخلاق را خُلق الهی دانسته است. دوم اینکه خُلق و صفات الهی که در خُلق و حیات ریشه دارند، همه در حضرت ختمی مرتبت(ص) ظهور یافته است.
صفات حق در حیات ریشه دارند، همه این صفات مظهر پیدا کردند، یعنی به ظهور رسیدند، یعنی هیچ صفتی از صفات حق نیست، مگر اینکه به ظهور رسیده باشد. هیچ صفت حضرت حق پنهان نمانده و در وجود حضرت ختمی مرتبت(ص) به ظهور رسیدند و از این جهت ایشان مظهر خُلق عظیم الهی است و خداوند در قرآن هم میفرماید: « وَإِنکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ» به همین خاطر است.
ابن عربی میگوید: «خداوند مطلق است، اما أخذ از خداوند مقید است. حضرت ختمی مرتبت(ص) مقید است، اما هر آنچه ما از او بگیریم مطلق است.» این حرف عظیم و عجیبی است. خداوند در وجود، حیات، صفات و ... مطلق است، یعنی قید و بند و زمان و مکان ندارد. پیغمبر(ص) هم مقید است، چون ممکنالوجود است، اما سخن او برای ما مطلق است، چون درست است که حضرت، مقید و انسان کامل است اما سخن او سخن الهی و سخن حق است و سخن حق همانند خود حق مطلق است، اگر حق مطلق است، سخناش هم مطلق است. سخن از لب پیغمبر(ص) مستقیم سخن حق است نه با واسطه، یعنی خداوند به طور مستقیم از زمان پیغمبر(ص) حرف میزند، یعنی سخن خدا همان سخنی است که پیغمبر(ص) میگوید در مقام وحی، سخن پیغمبر(ص) بدون واسطه سخن خداست. از این روست که ابن عربی چنین میگوید و این مناسبت دارد با چیزی که سهروردی در اینجا گفته است.
«فِی رَسُولِ ا... أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» یعنی نه اینکه حضرت ختمی مرتبت(ص) در عصری، در مدتی، در شرایط معینی، بلکه علیالاطلاق حضرت تا ابد اسوه است. اسوه حسنه یعنی زمان و مکان ندارد، یعنی مدام و در هر شرایط و در هر زمان و مکان و در هر عالم، آن حضرت اسوه هستند، یعنی حضرت فیالدنیا و الاخره، اسوه هستند.
@alirejali
Forwarded from کانال تحلیلی در آیات قرآن ، احادیث،اشعار حافظ و مولانا
باسمه تعالی
خاتم پیامبران
چرا حضرت محمد(ص) به خاتم پیامبران معروف است، این واژه خاتم، هم معنای مقامی و هم معنای علم و کمال را در بردارد؟
- روایت دیگری داریم که حضرت ختمی مرتبت(ص) فرمودند: «اول ما خلقا... نوری» حضرت محمد بن عبدا...(ص) جسمانیتی دارد که در مکه متولد شد، اما نورانیت و باطن حضرت ختمی مرتبت(ص) که همان عقل کل است، ازلی است که سهروردی هم این اعتقاد را دارد. سهروردی انبیا(ع) را انسان کامل میداند. کامل بودن انسان کامل، در کامل بودن عقل اوست. کسی که عقلش کامل نباشد، انسان کامل نیست. نبی(ع)؛ یعنی عقل کل. عقل کل، عقلانی حرف میزند. همه حرف انبیا(ع)، بخصوص حضرت ختمی مرتبت(ص) عقل کل هستند، به همین جهت خاتم است. خاتم است؛ یعنی عقل کل است.
نام احمد، نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست
در فلسفه سهروردی چه رابطهای میان نور و حضرت ختمی مرتبت(ص) وجود دارد؟
-فرهنگ ما میگوید: نبی(ع) ظهور عقل است و کاملترین عقل حضرت ختمی مرتبت(ص) است. همه انبیا(ع) با نور شروع میکنند، ولی اولین پیغمبری(ع) که از نور صحبت کرد، حضرت زرتشت(ع) بود، حضرت موسی(ع) نیز از نور صحبت کرد. انبیا(ع) نور هستند و نور محمدی(ص) کاملترین نور است و سهروردی مسلمانی است که فرهنگ ایران باستان را آغاز میکند و به نور محمدی(ص) ختم میکند.
عقل دکارتی
بشری که با عقل ابزاری کار میکند، نمیتواند با عقل اشراقی رابطهای داشته باشد. اصولا اشراق؛ یعنی عقلی که ابزاری نیست. اشراق چیزی نیست که به راحتی قابل دسترسی باشد و انسان بتواند یک شبه حکیم و نورانی شود. این نظر، وهمی بیش نیست که در ذهن آدمهای تنبل و اهل غیر اندیشه وجود دارد که این گونه فکر میکنند و منتظر هستند که به سرعت و با اتفاقی حکیم شوند، نظام عالم به این بلبشویی نیست، نظام هستی این گونه نیست. نباید منتظر این گونه اتفاقات بود. این مسأله خیلی مهمی است که اکنون در جهان معاصر در قالب عرفانهای کاذب مطرح هست و گریبان گیر جوامع و مردم شده است.
@alirejali
خاتم پیامبران
چرا حضرت محمد(ص) به خاتم پیامبران معروف است، این واژه خاتم، هم معنای مقامی و هم معنای علم و کمال را در بردارد؟
- روایت دیگری داریم که حضرت ختمی مرتبت(ص) فرمودند: «اول ما خلقا... نوری» حضرت محمد بن عبدا...(ص) جسمانیتی دارد که در مکه متولد شد، اما نورانیت و باطن حضرت ختمی مرتبت(ص) که همان عقل کل است، ازلی است که سهروردی هم این اعتقاد را دارد. سهروردی انبیا(ع) را انسان کامل میداند. کامل بودن انسان کامل، در کامل بودن عقل اوست. کسی که عقلش کامل نباشد، انسان کامل نیست. نبی(ع)؛ یعنی عقل کل. عقل کل، عقلانی حرف میزند. همه حرف انبیا(ع)، بخصوص حضرت ختمی مرتبت(ص) عقل کل هستند، به همین جهت خاتم است. خاتم است؛ یعنی عقل کل است.
نام احمد، نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست
در فلسفه سهروردی چه رابطهای میان نور و حضرت ختمی مرتبت(ص) وجود دارد؟
-فرهنگ ما میگوید: نبی(ع) ظهور عقل است و کاملترین عقل حضرت ختمی مرتبت(ص) است. همه انبیا(ع) با نور شروع میکنند، ولی اولین پیغمبری(ع) که از نور صحبت کرد، حضرت زرتشت(ع) بود، حضرت موسی(ع) نیز از نور صحبت کرد. انبیا(ع) نور هستند و نور محمدی(ص) کاملترین نور است و سهروردی مسلمانی است که فرهنگ ایران باستان را آغاز میکند و به نور محمدی(ص) ختم میکند.
عقل دکارتی
بشری که با عقل ابزاری کار میکند، نمیتواند با عقل اشراقی رابطهای داشته باشد. اصولا اشراق؛ یعنی عقلی که ابزاری نیست. اشراق چیزی نیست که به راحتی قابل دسترسی باشد و انسان بتواند یک شبه حکیم و نورانی شود. این نظر، وهمی بیش نیست که در ذهن آدمهای تنبل و اهل غیر اندیشه وجود دارد که این گونه فکر میکنند و منتظر هستند که به سرعت و با اتفاقی حکیم شوند، نظام عالم به این بلبشویی نیست، نظام هستی این گونه نیست. نباید منتظر این گونه اتفاقات بود. این مسأله خیلی مهمی است که اکنون در جهان معاصر در قالب عرفانهای کاذب مطرح هست و گریبان گیر جوامع و مردم شده است.
@alirejali
Forwarded from Ali Rejali
مرکب عقل عشق است
اولین مخلوق خداوند که می فهمد عقل است
عقل تمایز دهنده خوب و بدی است
عقل بدون عشق جامد است و سکون دارد
عامل حرکت، عشق است
اولین مخلوق خداوند که می فهمد عقل است
عقل تمایز دهنده خوب و بدی است
عقل بدون عشق جامد است و سکون دارد
عامل حرکت، عشق است
Forwarded from Ali Rejali
عشق وسیله ای است که عقل را به حرکت در می آورد تا سیر تکاملی داشته باشد تا جائی که یک انسان کامل گردد
🔷جلسه هفتگی دبیران ریاضی متوسطه دوم در خانه ریاضیات اصفهان
🔸موضوع: هندسه پایه ۱۲
🔸سخنران: آقای محمد علی سازش
🔸زمان: دوشنبه ۲۱ آبان ۹۷ ساعت ۱۷
🔷
🔸موضوع: هندسه پایه ۱۲
🔸سخنران: آقای محمد علی سازش
🔸زمان: دوشنبه ۲۱ آبان ۹۷ ساعت ۱۷
🔷
Forwarded from بهرام قاسمی
پرسش:آيا مي توان از طريق رياضيات به خدا رسيد؟ چگونه؟
پاسخ:
1. اگر مقصود این است که کسی مساله ی « خدا موجود است » یا « خدا یگانه است » و امثال این مسائل خداشناسی را به عنوان مساله ای ریاضی قرار داده ، به حلّ آنها بپردازد ، روشن است که نشدنی است. چرا که هر علمی موضوع و مسائل و غایات مخصوص به خود را دارد. علم ریاضی نیز از این قاعده مستثنی نیست. موضوع علوم ریاضی کمّیّت است ؛ و خدا کمّیّت نیست تا در ریاضیّات از او بحث شود. خدا وجود محض است لذا جای بحث از او علومی چون علم کلام ، فلسفه و عرفان است که از وجود بحث می کنند. اینکه بخواهیم وجود خدا یا اوصاف او را در ریاضِیّات بررسی کنیم مثل این است که بخواهیم در علوم ریاضی مسائل پزشکی را حلّ کنیم. و این نشدنی است. چون موضوع و مسائل و غایات این دو علم یکی نیستند.
2. امّا اگر مقصود این است که از طریق شیوه ی استدلالهای ریاضی که شیوه ی برهانی و یقینی است به حلّ مسائل خداشناسی بپردازیم ، نه تنها امکان پذیر است بلکه در عمل نیز واقع شده است. چون شیوه ی استدلال ریاضی دقیقاً همان شیوه ای است که در فلسفه ی اسلامی به کار می رود. یعنی قالب استدلالها و براهین ریاضی و فلسفی و منطق حاکم بر هر دو علم یکی است و فرق آنها در محتوای قضایاست. برای نمونه به دو استدلال زیر توجّه فرمایید.
الف)
هر عدد زوجی ، مضرب عدد دو است.
و هیچ عددی که مضرب دو باشد ، وجود ندارد که عدد اوّل باشد.
پس هیچ عدد زوجی ، وجود ندارد که عدد اوّل باشد.
ب)
هر موجود محدودی ، محتاج علّت است
و هیچ محتاج به علّتی ، وجود ندارد که واحب الوجود باشد.
پس هیچ موجود محدودی ، وجود ندارد که واجب الوجود باشد.
در هر دوی این استدلالها که یکی ریاضی و دیگری فلسفی است قالب استدلال یکی است که در علم منطق این قالب را یکی از ضروب قیاس برهانی شکل اوّل گفته ، چنین می نویسند.
هر الف ب است.
هیچ ب ج نیست.
پس هیچ الف ج نیست.
3. همچنین از محصولات علوم ریاضی می توان در براهین خداشناسی استفاده نمود. برای مثال می توان از طریق علوم ریاضی مقدّمه ی اوِّل برهان نظم را فراهم ساخت ؛ به این صورت که:
علم ریاضی از کمّیّات ــ چه کمّ منفصل (عدد) و چه کمّ متّصل (خطّ و سطح و حجم) ــ بحث می کند ، بی آن که کاری به عالم طبیعت داشته باشد. لذا برای هر عالم ریاضی روشن است که نظمی شگفت انگیز و پیچیده بین کمّیّات موجود است که انسان فقط آنها را کشف می کند و هیچ ریاضی دانی آن قواعد و نظمها را نمی سازد. از طرف دیگر عقل حکم می کند که هر نظمی محتاج به ناظم است. بنا بر این نظم موجود در موجودات ریاضی ، دارای ناظمی است.
این استدلال در حقیقت بیان خاصّی از همان برهان نظم مشهور است ؛ لکن این تقریر از برهان نظم ، ظرافتها و نقطه قوّتهایی دارد که در بیان متداول برهان نظم موجود نیستند.
4. طریقه ی دیگر رسیدن به خدا و ملکوت از راه علوم ریاضی این است که علوم ریاضی به خاطر نامحسوس بودن موضوعش ذهن آدمی را مجرّداندیش و مجرّدیاب می کنند ؛ و به او کمک می کنند تا بتواند امور نامحسوسی چون ملائک ، عرش ، اسماء حسنای الهی ، لازمان و لامکان ، وجود ، صرف و محض بودن و امثال این امور را راحتتر ادراک نماید. یعنی حلّ مسائل ریاضی ، بخصوص در حیطه ی مسائل فراطبیعی مثل مسائل مرتبط با اعداد موهومی و اعداد مختلط و ابعاد اعشاری و ابعاد بالاتر از سه بُعد ذهن را تمرین و ورزش می دهند برای فهم امور نامسوس. لذا برخی از حکمای سابق شاگردان فلسفه ابتدا به درس ریاضیّات می گماشتند تا هم ذهنشان ورزیده شود هم طریقه استدلال برهانی را یاد بگیرند. گفته شده که برخی از حکمای یونان بر سردر کلاس فلسفی خود نوشته بودند: هر که هندسه نمی داند وارد نشود.
5. همچنین علوم ریاضی باعث می شوند که ذهن طالب حقایق الهی ، منظّم و منطقی تربیت شود تا به راحتی بتواند استدلال نماید و نیز برای کشف مغالطات استدلالهای خود و دیگران توانا گردد.
6. و ایضاً ریاضیّات ابزار خوبی است برای درک عمیقتر طبیعت و کشف ظرافتها و شگفتیهای آن ، که باعث تقویت ایمان آدمی نسبت به خالق متعال شده ، علاقه و حبّی عقلانی را در انسان نسبت به خدا بر می انگیزد. برای مثال ردّ پای عدد طلایی ، مستطیل طلایی ، مثلث طلایی و مارپیچ طلایی که عدد هنرمندان و نسبت الهی و نسبت اعتدال نیز نامیده شده در جای جای طبیعت به چشم می خورد. همچنین فراکتالهای شگفت انگیزی در طبیعت دیده می شوند ، یا در جاهایی از طبیعت سری فيبوناچي به چشم می خورد که یقیناً یک نفر عالم ریاضی بهتر از افراد عادی می تواند چنین زیبایی های ریاضی را ادراک نماید.
پاسخ:
1. اگر مقصود این است که کسی مساله ی « خدا موجود است » یا « خدا یگانه است » و امثال این مسائل خداشناسی را به عنوان مساله ای ریاضی قرار داده ، به حلّ آنها بپردازد ، روشن است که نشدنی است. چرا که هر علمی موضوع و مسائل و غایات مخصوص به خود را دارد. علم ریاضی نیز از این قاعده مستثنی نیست. موضوع علوم ریاضی کمّیّت است ؛ و خدا کمّیّت نیست تا در ریاضیّات از او بحث شود. خدا وجود محض است لذا جای بحث از او علومی چون علم کلام ، فلسفه و عرفان است که از وجود بحث می کنند. اینکه بخواهیم وجود خدا یا اوصاف او را در ریاضِیّات بررسی کنیم مثل این است که بخواهیم در علوم ریاضی مسائل پزشکی را حلّ کنیم. و این نشدنی است. چون موضوع و مسائل و غایات این دو علم یکی نیستند.
2. امّا اگر مقصود این است که از طریق شیوه ی استدلالهای ریاضی که شیوه ی برهانی و یقینی است به حلّ مسائل خداشناسی بپردازیم ، نه تنها امکان پذیر است بلکه در عمل نیز واقع شده است. چون شیوه ی استدلال ریاضی دقیقاً همان شیوه ای است که در فلسفه ی اسلامی به کار می رود. یعنی قالب استدلالها و براهین ریاضی و فلسفی و منطق حاکم بر هر دو علم یکی است و فرق آنها در محتوای قضایاست. برای نمونه به دو استدلال زیر توجّه فرمایید.
الف)
هر عدد زوجی ، مضرب عدد دو است.
و هیچ عددی که مضرب دو باشد ، وجود ندارد که عدد اوّل باشد.
پس هیچ عدد زوجی ، وجود ندارد که عدد اوّل باشد.
ب)
هر موجود محدودی ، محتاج علّت است
و هیچ محتاج به علّتی ، وجود ندارد که واحب الوجود باشد.
پس هیچ موجود محدودی ، وجود ندارد که واجب الوجود باشد.
در هر دوی این استدلالها که یکی ریاضی و دیگری فلسفی است قالب استدلال یکی است که در علم منطق این قالب را یکی از ضروب قیاس برهانی شکل اوّل گفته ، چنین می نویسند.
هر الف ب است.
هیچ ب ج نیست.
پس هیچ الف ج نیست.
3. همچنین از محصولات علوم ریاضی می توان در براهین خداشناسی استفاده نمود. برای مثال می توان از طریق علوم ریاضی مقدّمه ی اوِّل برهان نظم را فراهم ساخت ؛ به این صورت که:
علم ریاضی از کمّیّات ــ چه کمّ منفصل (عدد) و چه کمّ متّصل (خطّ و سطح و حجم) ــ بحث می کند ، بی آن که کاری به عالم طبیعت داشته باشد. لذا برای هر عالم ریاضی روشن است که نظمی شگفت انگیز و پیچیده بین کمّیّات موجود است که انسان فقط آنها را کشف می کند و هیچ ریاضی دانی آن قواعد و نظمها را نمی سازد. از طرف دیگر عقل حکم می کند که هر نظمی محتاج به ناظم است. بنا بر این نظم موجود در موجودات ریاضی ، دارای ناظمی است.
این استدلال در حقیقت بیان خاصّی از همان برهان نظم مشهور است ؛ لکن این تقریر از برهان نظم ، ظرافتها و نقطه قوّتهایی دارد که در بیان متداول برهان نظم موجود نیستند.
4. طریقه ی دیگر رسیدن به خدا و ملکوت از راه علوم ریاضی این است که علوم ریاضی به خاطر نامحسوس بودن موضوعش ذهن آدمی را مجرّداندیش و مجرّدیاب می کنند ؛ و به او کمک می کنند تا بتواند امور نامحسوسی چون ملائک ، عرش ، اسماء حسنای الهی ، لازمان و لامکان ، وجود ، صرف و محض بودن و امثال این امور را راحتتر ادراک نماید. یعنی حلّ مسائل ریاضی ، بخصوص در حیطه ی مسائل فراطبیعی مثل مسائل مرتبط با اعداد موهومی و اعداد مختلط و ابعاد اعشاری و ابعاد بالاتر از سه بُعد ذهن را تمرین و ورزش می دهند برای فهم امور نامسوس. لذا برخی از حکمای سابق شاگردان فلسفه ابتدا به درس ریاضیّات می گماشتند تا هم ذهنشان ورزیده شود هم طریقه استدلال برهانی را یاد بگیرند. گفته شده که برخی از حکمای یونان بر سردر کلاس فلسفی خود نوشته بودند: هر که هندسه نمی داند وارد نشود.
5. همچنین علوم ریاضی باعث می شوند که ذهن طالب حقایق الهی ، منظّم و منطقی تربیت شود تا به راحتی بتواند استدلال نماید و نیز برای کشف مغالطات استدلالهای خود و دیگران توانا گردد.
6. و ایضاً ریاضیّات ابزار خوبی است برای درک عمیقتر طبیعت و کشف ظرافتها و شگفتیهای آن ، که باعث تقویت ایمان آدمی نسبت به خالق متعال شده ، علاقه و حبّی عقلانی را در انسان نسبت به خدا بر می انگیزد. برای مثال ردّ پای عدد طلایی ، مستطیل طلایی ، مثلث طلایی و مارپیچ طلایی که عدد هنرمندان و نسبت الهی و نسبت اعتدال نیز نامیده شده در جای جای طبیعت به چشم می خورد. همچنین فراکتالهای شگفت انگیزی در طبیعت دیده می شوند ، یا در جاهایی از طبیعت سری فيبوناچي به چشم می خورد که یقیناً یک نفر عالم ریاضی بهتر از افراد عادی می تواند چنین زیبایی های ریاضی را ادراک نماید.
Forwarded from اخبار منتخب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸فیلمای تخیلی دارن واقعی میشن. باورتون میشه این مجری خبرگزاری شینهوای چین یه رباته و آدم نیست
#فناوری
@akhbar_montakhab
#فناوری
@akhbar_montakhab
Forwarded from اخبار منتخب
ثبت نام ارز دانشجویی آغاز شد
🔺فرایند ثبت نام دانشجویان ایرانی خارج از کشور برای دریافت ارز دانشجویی از امروز شنبه در سامانه سجاد (سامانه جامع اموردانشجویان) آغاز شد. #منبع_ایرنا
@akhbar_montakhab
🔺فرایند ثبت نام دانشجویان ایرانی خارج از کشور برای دریافت ارز دانشجویی از امروز شنبه در سامانه سجاد (سامانه جامع اموردانشجویان) آغاز شد. #منبع_ایرنا
@akhbar_montakhab
Forwarded from سلسله جلسات "پیوست"
📚 طرح همخوانى کتاب "رياضيات چيست؟"
🖋نوشته ى : ريچارد کورانت، هربرت رابينز، يان استيوارت
🔵جلسه دوم
🌀موضوع:
اعداد اول، از اقليدس تا فرستنبرگ
🕔 دوشنبه ٢١ آبان، ساعت ١٧ الى ١٨
🏛دانشکده ى علوم رياضى، اتاق انجمن علمى و فوق برنامه(همبند)
🆔 @WhatIsMathematics
🖋نوشته ى : ريچارد کورانت، هربرت رابينز، يان استيوارت
🔵جلسه دوم
🌀موضوع:
اعداد اول، از اقليدس تا فرستنبرگ
🕔 دوشنبه ٢١ آبان، ساعت ١٧ الى ١٨
🏛دانشکده ى علوم رياضى، اتاق انجمن علمى و فوق برنامه(همبند)
🆔 @WhatIsMathematics
Forwarded from اخبار منتخب
کسب مقام نخست جهان در دوازدهمین المپیاد جهانی نجوم توسط دانشآموزان ایرانی
🔺دانش آموزان ایرانی در دوازدهمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک (IOAA ۲۰۱۸) با کسب ۶ مدال طلا و ۴ مدال نقره مقام نخست جهان را کسب کردند.
🔺روسیه و چین به ترتیب مقام های دوم و سوم را کسب کردند. #منبع_تسنیم
@akhbar_montakhab
🔺دانش آموزان ایرانی در دوازدهمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک (IOAA ۲۰۱۸) با کسب ۶ مدال طلا و ۴ مدال نقره مقام نخست جهان را کسب کردند.
🔺روسیه و چین به ترتیب مقام های دوم و سوم را کسب کردند. #منبع_تسنیم
@akhbar_montakhab
Forwarded from Beheshti Cryptology SB (پژمان)
مساله_یادگیری_با_خطا_و_رمزنگاری.pdf
2.5 MB
🔹فایل ارائه سرکار خانم دکتر خدیجه باقری با موضوع مسئله یادگیری با خطا و رمزنگاری مبتنی بر آن
◀️ پژوهشکده فضای مجازی دانشگاه شهید بهشتی
@Beheshti_CryptologySB
◀️ پژوهشکده فضای مجازی دانشگاه شهید بهشتی
@Beheshti_CryptologySB