🌿 @VillagePhysics
🌿مکانيک کوانتومي بوهمي:
🌻از نظر بوهم اجزا سازنده جهان به نوعی با یکدیگر مربوط اند وبا این ارتباط بر دوش پتانسیل کوانتومی است که پتانسیل کوانتومی بمبین نوعی یکپارچگی درعالم کوانتومی است
جهان جداناپذیره مکانیک بوهمی نظریه کوانتومی بدون ناظر است ومشاهده گر تاثیری بر فرایند سیستم ندارد
اگر ناظر جزی ار همین دنیا باشد واگر او را متشکل از ذرات فرض کنیم به طور حتم تاثیری اگه چه شاید غیر مستقیم بر این سیستم خواهد داشت ایا این ما را به همان چیز ک تعبیر کپنهاگی میگوید هدایت میکند؟
تفاوت مهم این خود ناظر نیست بلکه استقلال واقعیت فیزیکی از ناظر است
در مکانیک بوهمی هم کاهش تابع موج درست زمانی اتفاق میوفتد ک اندازه گیری صورت میگیرد ینی ذرات سیستم اندازه گیری وارد فرایند میشوند شاید بشه اینطوری گفت ک این تاثیر میتواند برقرارباشد ولی نتیجه اندازه گیری اثری ندارد
چرا ک اندازه گیری دردیدگاه بوهم ثبت همان واقعیت پیشین است نه خلق واقعیت چون توصیف تابع موج از واقعیت فیزیکی درمکانیک بوهمی توصیف ناقصی در نظر گرفته میشود
🌱اینجا باید وارد معادلات مکانیک بوهمی بشم
@VillagePhysics
تعدل کوانتومی بخشی ار مکانیک بوهمی است ک توافق میان نتایج اندازه گیری درمکانیک بوهمی و فرمالیسم کوانتومی رو تضمین میکنه
✅و سوال این است چطور در یک نظریه دترمینیستی احتمالات وارد میشود؟
در مکانیک بوهمی ما کل رو درنظر میگیریم
ولی اگه زیر سیستم ها نیز باید از مکانیک بوهمی تبعیت کنه آنگاه خطر پراکندگی وناسازگاری وجود خواهد داشت
نظریه دترمینستی مارو مجبور به بررسی در سطح جهان میکنه
پس در دنیایی ک تحت مکانیک بوهمی تحول میابد تها یک تابع موج که جهانی نامیده میشود داریم
وتنها یک سیستم تحت مکانیک بوهمی داریم وان سیستم هم خود #جهان است
در حالت کلی نیازی نیست ک سیستم ها تحت راهنمایی های مکانیک بوهمی باشند
برای اینکه لازم نیست هیچ تابع موجی برای زیر سیستم وجودداشته باشه
و دنیای بوهمی تنها یک سیستم در تعادل کوانتومی است و ان خود #دنیاست
بوهم با رویکرد خودش وبا طرح موجبیت باردیگر متافیزیک خاصی را به کل قضیه تحمیل کرد
در فیزیک کلاسیک ذرات مستقل از یکدیگرند ینی ما نوعی رئالیسم موضعی رو پایبندیم درحالی ک در دنیای کوانتومی اینطور نیست بلکه به هم وابسته اند
این پتانسیل کوانتومی وابسته به کل سیستم جهانی است
@VillagePhysics
🌿
🍁🍂🍃🌾🌺🌻💐🌸🌼🌷
🌿مکانيک کوانتومي بوهمي:
🌻از نظر بوهم اجزا سازنده جهان به نوعی با یکدیگر مربوط اند وبا این ارتباط بر دوش پتانسیل کوانتومی است که پتانسیل کوانتومی بمبین نوعی یکپارچگی درعالم کوانتومی است
جهان جداناپذیره مکانیک بوهمی نظریه کوانتومی بدون ناظر است ومشاهده گر تاثیری بر فرایند سیستم ندارد
اگر ناظر جزی ار همین دنیا باشد واگر او را متشکل از ذرات فرض کنیم به طور حتم تاثیری اگه چه شاید غیر مستقیم بر این سیستم خواهد داشت ایا این ما را به همان چیز ک تعبیر کپنهاگی میگوید هدایت میکند؟
تفاوت مهم این خود ناظر نیست بلکه استقلال واقعیت فیزیکی از ناظر است
در مکانیک بوهمی هم کاهش تابع موج درست زمانی اتفاق میوفتد ک اندازه گیری صورت میگیرد ینی ذرات سیستم اندازه گیری وارد فرایند میشوند شاید بشه اینطوری گفت ک این تاثیر میتواند برقرارباشد ولی نتیجه اندازه گیری اثری ندارد
چرا ک اندازه گیری دردیدگاه بوهم ثبت همان واقعیت پیشین است نه خلق واقعیت چون توصیف تابع موج از واقعیت فیزیکی درمکانیک بوهمی توصیف ناقصی در نظر گرفته میشود
🌱اینجا باید وارد معادلات مکانیک بوهمی بشم
@VillagePhysics
تعدل کوانتومی بخشی ار مکانیک بوهمی است ک توافق میان نتایج اندازه گیری درمکانیک بوهمی و فرمالیسم کوانتومی رو تضمین میکنه
✅و سوال این است چطور در یک نظریه دترمینیستی احتمالات وارد میشود؟
در مکانیک بوهمی ما کل رو درنظر میگیریم
ولی اگه زیر سیستم ها نیز باید از مکانیک بوهمی تبعیت کنه آنگاه خطر پراکندگی وناسازگاری وجود خواهد داشت
نظریه دترمینستی مارو مجبور به بررسی در سطح جهان میکنه
پس در دنیایی ک تحت مکانیک بوهمی تحول میابد تها یک تابع موج که جهانی نامیده میشود داریم
وتنها یک سیستم تحت مکانیک بوهمی داریم وان سیستم هم خود #جهان است
در حالت کلی نیازی نیست ک سیستم ها تحت راهنمایی های مکانیک بوهمی باشند
برای اینکه لازم نیست هیچ تابع موجی برای زیر سیستم وجودداشته باشه
و دنیای بوهمی تنها یک سیستم در تعادل کوانتومی است و ان خود #دنیاست
بوهم با رویکرد خودش وبا طرح موجبیت باردیگر متافیزیک خاصی را به کل قضیه تحمیل کرد
در فیزیک کلاسیک ذرات مستقل از یکدیگرند ینی ما نوعی رئالیسم موضعی رو پایبندیم درحالی ک در دنیای کوانتومی اینطور نیست بلکه به هم وابسته اند
این پتانسیل کوانتومی وابسته به کل سیستم جهانی است
@VillagePhysics
🌿
🍁🍂🍃🌾🌺🌻💐🌸🌼🌷
iℏTalks |فیزیک پیشه ها
Video
پيشنهاد ميکنم کليپ رو ببينيد .
صحبت هاي استيفن ويليام هاوکينگ است.
صحبت هاي استيفن ويليام هاوکينگ است.
⚜واکنش نسبت به زمان درمقابل واکنش نسبت به بسامد:
@VillagePhysics
⏸ هرچه ميرايي يک نوسانگر آزادکمتر باشپ .انرژي آن آهسته تلف ميشه .همين نوسانگر درحالتي که نيروي وادارنده برآن وارد ميشود با کاهش ميرايي به طور فزاينده اي بسامد گزين ميشود همانطور ک نشون ميدم وابستگي به زمان درنوسانگر آزاد وابستگي به بسامد درنوسانگر واداشتي رابطه نزديکي دارند
ميدانيم که انرژي نوسانگر آزاد :
E(t)=E e^ -at
زمان ميراي برابر
t=1/a
حال تغيير بسامد نوسانگر را موقعي که به وسيله نيروي :
F cos wt
واداشته شود پهناي منحني تشديد به صورت زيراست:
Delta w = a
زمان ميراي t وپهناي منحني تشديد delta w ازرابطه زير تبعيت ميکند:
✅ t delta w = 1
@VillagePhysics
🌸بنابر نتيجه فوق طرح نوسانگر با زمان ميرايي وپهناي تشديد اختياري ناممکن است اگر يکي را انتخاب کنيم ديگري به طور خود به خود تعيين ميشود.
🌸🌸 معادله اخر پيامدهاي بسياري درطرح دستگاه هاي مکانيکي والکتريکي است.
🌿هر عنصري که از خاصيت بسامدي گزيني بالا برخوردار است اگه بطور اتفاقي مختل شود براي مدتي طولاني نوسان ميکند ووقتي نيروي وادارنده براون وارد شود براي چنين عنصري مدت زيادي طوو ميکشد تابه حالت #پايا برسد .
•🌸• واين معادله نقش اساسي در مکانيک کوانتومي داره ومشابه اصل عدم قطعيت هايزنبرگ است.
🌿 @VillagePhysics
🍂🌿🌷💐🌸🍁🍂🌸💐
@VillagePhysics
⏸ هرچه ميرايي يک نوسانگر آزادکمتر باشپ .انرژي آن آهسته تلف ميشه .همين نوسانگر درحالتي که نيروي وادارنده برآن وارد ميشود با کاهش ميرايي به طور فزاينده اي بسامد گزين ميشود همانطور ک نشون ميدم وابستگي به زمان درنوسانگر آزاد وابستگي به بسامد درنوسانگر واداشتي رابطه نزديکي دارند
ميدانيم که انرژي نوسانگر آزاد :
E(t)=E e^ -at
زمان ميراي برابر
t=1/a
حال تغيير بسامد نوسانگر را موقعي که به وسيله نيروي :
F cos wt
واداشته شود پهناي منحني تشديد به صورت زيراست:
Delta w = a
زمان ميراي t وپهناي منحني تشديد delta w ازرابطه زير تبعيت ميکند:
✅ t delta w = 1
@VillagePhysics
🌸بنابر نتيجه فوق طرح نوسانگر با زمان ميرايي وپهناي تشديد اختياري ناممکن است اگر يکي را انتخاب کنيم ديگري به طور خود به خود تعيين ميشود.
🌸🌸 معادله اخر پيامدهاي بسياري درطرح دستگاه هاي مکانيکي والکتريکي است.
🌿هر عنصري که از خاصيت بسامدي گزيني بالا برخوردار است اگه بطور اتفاقي مختل شود براي مدتي طولاني نوسان ميکند ووقتي نيروي وادارنده براون وارد شود براي چنين عنصري مدت زيادي طوو ميکشد تابه حالت #پايا برسد .
•🌸• واين معادله نقش اساسي در مکانيک کوانتومي داره ومشابه اصل عدم قطعيت هايزنبرگ است.
🌿 @VillagePhysics
🍂🌿🌷💐🌸🍁🍂🌸💐
👍1
🌿خلاصه نظريه نسبت عام عبارتست از :
@VillagePhysics
١. فضا چھار بعدي است: طول، عرض، ارتفاع، زمان.
٢. رويدادھا در يک جھان چھار بعدي روي مي دھد.
٣. فضا زمان به سبب اجرام بزرگي مثل خورشید، خمیده يا تورفته است .
میزان اين خمیدگي يا انحنا به شدت میدان گرانشي مربوط است.
۴. گرانش و شتاب ھم ارزند و اثري مشابه يکديگر دارند.
۵. گرانش خاصیتي از فضاست نه نیروي بین اجسام.
۶. لختي و وزن جسم بوسیله يک ثابت واحد و ھمسان يعني جرم اندازه گیري
مي شود.
٧. ماده يک میدان گرانشي تولید مي کند که به فضا، در تمام نقطه ھايش مي
توان خاصیتي نسبت دارد.
٨. ماده فضا را خم مي کند و به آن انحنا مي دھد . مسیر حرکت اجسام در
گرانش، خمیده است.
٩. خطوط طیفي که از ستار ه اي دور به ما مي رسد به سمت حد قرمز میل
مي کند.
🌿 @VillagePhysics
🌷🌿🌸💐🌸🌿🌷🍁🍂
@VillagePhysics
١. فضا چھار بعدي است: طول، عرض، ارتفاع، زمان.
٢. رويدادھا در يک جھان چھار بعدي روي مي دھد.
٣. فضا زمان به سبب اجرام بزرگي مثل خورشید، خمیده يا تورفته است .
میزان اين خمیدگي يا انحنا به شدت میدان گرانشي مربوط است.
۴. گرانش و شتاب ھم ارزند و اثري مشابه يکديگر دارند.
۵. گرانش خاصیتي از فضاست نه نیروي بین اجسام.
۶. لختي و وزن جسم بوسیله يک ثابت واحد و ھمسان يعني جرم اندازه گیري
مي شود.
٧. ماده يک میدان گرانشي تولید مي کند که به فضا، در تمام نقطه ھايش مي
توان خاصیتي نسبت دارد.
٨. ماده فضا را خم مي کند و به آن انحنا مي دھد . مسیر حرکت اجسام در
گرانش، خمیده است.
٩. خطوط طیفي که از ستار ه اي دور به ما مي رسد به سمت حد قرمز میل
مي کند.
🌿 @VillagePhysics
🌷🌿🌸💐🌸🌿🌷🍁🍂
🌿 @VillagePhysics
🍀 چه مقدار ماده سیاه غیربار یونی وجود دارد؟
چندین روش برای برآوردن میزان ماده تاریک وجوددارد یکی از مستقیم ترین روشها میتنی بر تجزیه وتحلیل افت و خیز در زمینه ریزموج کیهانی است درصد ماده تارک یک تاثیر مشاهداتی دادرد به نظر من ودر بهترین هوخوانی ها رصدی کنکونی ماده تاریک حدود23% ازمحتویات جر/انرژی جهان را به خوداختصاص میدهد که رصدهای دیگر ازاین پشتیبانی میکند.
🍀سوال دومی که پیش می آید ماده تاریک چیست؟ و73%باقی مانده از محتوات جرم/انژی راچه چیزی تامین میکند؟
خوب صادقانه ترین جوابی که میتونم بهتون بدم اینه که ما واقعا نمیدانیم.مدل استاندارد فیزیک ذرات وجودآن راپیش بینی نمیکند.
ماده تاریک را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
🌿 @VillagePhysics
1⃣ماده تاریک بسیار داغ ازذرات بسیار سبک که با سرعتی نزدیک به نور حرکت میکنند وازاین رو داغ هستند
2⃣ ماده تاریک سرد شامل ذرات نسبتا سنگین که آرامتر حرکت میکنند.
خبری که خوش میتونم بدم که شبیه سازی های تحول درساختار جهان را مدل سازی میکنند و نشون داده که بیشتر ماده تاریک سرد استوازاین وجودستاره شناسان معتقد هستند که سهم کوچیکی از ماده تاریک داغ به نوترینو علق داردهرچند که تعداد بسیارفراوانی نوترینو درجهان وجوددارد اما تصور ابتدایی آن بود که آنها فاقد جرم اند.
خب رصدهای اختر وتلاش های انجام شده نشان میدهد که ن.ترینومیتواند بین سه گونه نوسان کنند:
1⃣تائوئی
2⃣الکترونی
3⃣میونی
✅ این مطلب اینو نشون میده که باید اندکی جرم داشته باشند که این جرم کمترازیک میلیونیوم جرم الکترون هستند که این این واقعیتو روشن میکند سهم کوچکی ازتمام ماده تاریک را به خود اختصاص میدهند (موافق با شبیه سازی ها)
تاییدی دیگری که میشه با اون ثابت کرد که ماده تاریک داغ فراگیر نیست اگر اینگونه بود افت خیزهای مقیاس کوچکی که درداده WMAPمیبینیم هموارشده.وساختار زمینه ریز موج کیهانی مشاهده شده جزئیات بسیار کمی نشان میداد.
☘ @VillagePhysics
🍁
🌱🍂🍁🍃🌷🌼🌸💐🍄
🍀 چه مقدار ماده سیاه غیربار یونی وجود دارد؟
چندین روش برای برآوردن میزان ماده تاریک وجوددارد یکی از مستقیم ترین روشها میتنی بر تجزیه وتحلیل افت و خیز در زمینه ریزموج کیهانی است درصد ماده تارک یک تاثیر مشاهداتی دادرد به نظر من ودر بهترین هوخوانی ها رصدی کنکونی ماده تاریک حدود23% ازمحتویات جر/انرژی جهان را به خوداختصاص میدهد که رصدهای دیگر ازاین پشتیبانی میکند.
🍀سوال دومی که پیش می آید ماده تاریک چیست؟ و73%باقی مانده از محتوات جرم/انژی راچه چیزی تامین میکند؟
خوب صادقانه ترین جوابی که میتونم بهتون بدم اینه که ما واقعا نمیدانیم.مدل استاندارد فیزیک ذرات وجودآن راپیش بینی نمیکند.
ماده تاریک را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
🌿 @VillagePhysics
1⃣ماده تاریک بسیار داغ ازذرات بسیار سبک که با سرعتی نزدیک به نور حرکت میکنند وازاین رو داغ هستند
2⃣ ماده تاریک سرد شامل ذرات نسبتا سنگین که آرامتر حرکت میکنند.
خبری که خوش میتونم بدم که شبیه سازی های تحول درساختار جهان را مدل سازی میکنند و نشون داده که بیشتر ماده تاریک سرد استوازاین وجودستاره شناسان معتقد هستند که سهم کوچیکی از ماده تاریک داغ به نوترینو علق داردهرچند که تعداد بسیارفراوانی نوترینو درجهان وجوددارد اما تصور ابتدایی آن بود که آنها فاقد جرم اند.
خب رصدهای اختر وتلاش های انجام شده نشان میدهد که ن.ترینومیتواند بین سه گونه نوسان کنند:
1⃣تائوئی
2⃣الکترونی
3⃣میونی
✅ این مطلب اینو نشون میده که باید اندکی جرم داشته باشند که این جرم کمترازیک میلیونیوم جرم الکترون هستند که این این واقعیتو روشن میکند سهم کوچکی ازتمام ماده تاریک را به خود اختصاص میدهند (موافق با شبیه سازی ها)
تاییدی دیگری که میشه با اون ثابت کرد که ماده تاریک داغ فراگیر نیست اگر اینگونه بود افت خیزهای مقیاس کوچکی که درداده WMAPمیبینیم هموارشده.وساختار زمینه ریز موج کیهانی مشاهده شده جزئیات بسیار کمی نشان میداد.
☘ @VillagePhysics
🍁
🌱🍂🍁🍃🌷🌼🌸💐🍄
🍂 @VillagePhysics
✅مکانیک کوانتومی نسبیتی:
یکی دیگر از خاستگاه های نظریه میدان کوانتومی مکانیک کوانتومی نسبیتی است.
به شکل فلی مکانیک کوانتومی با نسبیت خاص ناسازگار است. نخست بدلیل آنکه معادله شرودینگر به وضوح با تبدیلات لورنتز ناسازگار است چرا که زمان و مکان به دوگونه متفاوت در آن وارد شده اند ومهمترین از آن اینکه
🌸 میدانیم در سرعت های زیاد انرژی میتواند به ذره تبدیل شود.وبرعکس
بنابراین تعداد ذرات در اثر این واکنش ها میتواند تغییر کند. به هر صورت که مکانیک کوانتومی شرودینگر را دستکاری کنیم امکان افزایش یا کاهش تعداد ذرات در آن وجود ندارد چراکه همواره همه اتفاقات در یک فضای #هیلبرت ثابت که جا دهنده تعداد معینی از ذرات است می افتد.
بنابراین اگر بخواهیم مکانیک کوانتومی را با نسبیت خاص سازگار کنیم میبایست یک صورت بندی جدید ارائه بدیم که نه تنها با تبدیلات لورنتز سازگار باشد بلکه #فضای_هیلبرت آن گنجایش تعداد دلخواهی از ذرات را داشته باشد.
🌸 این چارچوب به طور طبیعی به نظریه میدان کوانتومی میرسد.
🌾🍂 @VillagePhysics
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌸🌸🌸🌸
✅مکانیک کوانتومی نسبیتی:
یکی دیگر از خاستگاه های نظریه میدان کوانتومی مکانیک کوانتومی نسبیتی است.
به شکل فلی مکانیک کوانتومی با نسبیت خاص ناسازگار است. نخست بدلیل آنکه معادله شرودینگر به وضوح با تبدیلات لورنتز ناسازگار است چرا که زمان و مکان به دوگونه متفاوت در آن وارد شده اند ومهمترین از آن اینکه
🌸 میدانیم در سرعت های زیاد انرژی میتواند به ذره تبدیل شود.وبرعکس
بنابراین تعداد ذرات در اثر این واکنش ها میتواند تغییر کند. به هر صورت که مکانیک کوانتومی شرودینگر را دستکاری کنیم امکان افزایش یا کاهش تعداد ذرات در آن وجود ندارد چراکه همواره همه اتفاقات در یک فضای #هیلبرت ثابت که جا دهنده تعداد معینی از ذرات است می افتد.
بنابراین اگر بخواهیم مکانیک کوانتومی را با نسبیت خاص سازگار کنیم میبایست یک صورت بندی جدید ارائه بدیم که نه تنها با تبدیلات لورنتز سازگار باشد بلکه #فضای_هیلبرت آن گنجایش تعداد دلخواهی از ذرات را داشته باشد.
🌸 این چارچوب به طور طبیعی به نظریه میدان کوانتومی میرسد.
🌾🍂 @VillagePhysics
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌸🌸🌸🌸
💢💢نظريه آشوب ياور پرندگان است .
@VillagePhysics
✅ آيا تا كنون تماشا كردن دسته اي پرنده ي در حال پرواز كه در هوا، در هماهنگي كامل از سويي به سوي ديگر مي روند مسحورتان كرده است ؟ چرا پرندگان به هم برخورد نمي كنند ؟؟
✅ فرانگ اج. هنپر ،جانور شناس مي خواست به اين پرسش پاسخ دهد . پس از فيلمبرداري و بررسي موشكافانه ي تك تك فريم ها ، به اين نتيجه رسيد كه پرندگان را رهبري هدايت نمي كند . آنها در حالت تعادل پايدار با تغيير مداوم پرنده هاي دسته ي لبه ي جلو در فواصل كوتاه زماني پرواز مي كردند .
✅ او تا وقتي كه با نظريه آشوب در رياضيات آشنا نشده بود، قادر به توضيح حركت گروهي پرندگان نبود . هنپر با مفاهيم نظريه ي آشوب برنامه اي كامپوتري ساخت كه حركت علمي دسته ي پرندگان را شبيه سازي مي كرد . او چهار قاعده ي ساده بر پايه ي رفتار پرندگان وضع كرد ، و از مثلث براي نمايش پرندگان استفاده كرد . با تغيير شدت در هريك از قائده ها ، دسته ي مثلث ها در صفحه ي نمايشگر كامپيوتر به روش هايي آشنا پرواز مي كند . هنپر ادعا نمي كند كه برنامه اش لزوما شكل گيري دسته ي از پرندگان را توضيح مي دهد ، اما توضيحي عملي براي چگونگي و علت پرواز گروهي پرندگان به دست مي دهد .
🚫به نظر مي رسد كه نظريه ي آشوب اينجا هم حضور دارد.
@VillagePhysics
🌿
🌸🌼🍁🌾🌺🌻🌹🍃
@VillagePhysics
✅ آيا تا كنون تماشا كردن دسته اي پرنده ي در حال پرواز كه در هوا، در هماهنگي كامل از سويي به سوي ديگر مي روند مسحورتان كرده است ؟ چرا پرندگان به هم برخورد نمي كنند ؟؟
✅ فرانگ اج. هنپر ،جانور شناس مي خواست به اين پرسش پاسخ دهد . پس از فيلمبرداري و بررسي موشكافانه ي تك تك فريم ها ، به اين نتيجه رسيد كه پرندگان را رهبري هدايت نمي كند . آنها در حالت تعادل پايدار با تغيير مداوم پرنده هاي دسته ي لبه ي جلو در فواصل كوتاه زماني پرواز مي كردند .
✅ او تا وقتي كه با نظريه آشوب در رياضيات آشنا نشده بود، قادر به توضيح حركت گروهي پرندگان نبود . هنپر با مفاهيم نظريه ي آشوب برنامه اي كامپوتري ساخت كه حركت علمي دسته ي پرندگان را شبيه سازي مي كرد . او چهار قاعده ي ساده بر پايه ي رفتار پرندگان وضع كرد ، و از مثلث براي نمايش پرندگان استفاده كرد . با تغيير شدت در هريك از قائده ها ، دسته ي مثلث ها در صفحه ي نمايشگر كامپيوتر به روش هايي آشنا پرواز مي كند . هنپر ادعا نمي كند كه برنامه اش لزوما شكل گيري دسته ي از پرندگان را توضيح مي دهد ، اما توضيحي عملي براي چگونگي و علت پرواز گروهي پرندگان به دست مي دهد .
🚫به نظر مي رسد كه نظريه ي آشوب اينجا هم حضور دارد.
@VillagePhysics
🌿
🌸🌼🍁🌾🌺🌻🌹🍃
❎یک سياه چاله واقعا به چه ماند؟
@VillagePhysics
❇️یک بدفهمی بزرگ این است که سياه چاله از ماده ای ساخته شده که تا اندازه بسيار کوچکی فشرده شده است. این درست نيست یک سياه چاله از فضا و زمان درهم تنيده
ساخته شده است. گرچه ممکن است سياه چاله از ستاره رمبيدی ایجاد شده است (که در آن گرانی چنان شدید می شود که هيچ چيز حتی نور هم نمی تواند بگریزد) ولی ماده ستاره ای در مرکز آن کاملا از بين رفته است تا جایی که فضا زمان کاملا درهم تنيده اند. هيچ چيز به جز فضا زمان درهم تنيده برجای نمانده است.
یک سياه چاله واقعا جسمی باساختاری بسيار غنی است درست مانند زمين که ساختاری غنی از کوه ها دره ها اقيانوس ها و غيره دارد. فضای درهم پيچيده آن درست مانند هوا در گردباد به دور تکنيکی
مرکزی می چرخد. با نزدیک شدن به لبه چاله که افق خوانده می شود زمان کند می شود و سپس در داخل افق زمان رو به سمت (و به داخل) تکنيکی (نقطه ای مرکزی به چگالی نامتناهی و حجم صفر) جریان می یابد و با حرکت رو به جلوی زمان هر چيزی داخل افق به سمت نابودی کشيده می شود. اگر از بيرون به یک سایه چاله نگاه کنيد سياه چاله
پرتوهای نور عبوری از نزدیک آن را خم می کند و بدین ترتيب تصاویر آسمان اطراف خود را کج و معوج می سازد. شما یک نقطه تاریک می بينيد که از آنجا هيچ چيز نمی تواند بيرون بياید زیرا پرتوهای نور به داخل حفره فرو می روند و به دور آن حلقه روشنی از تصاویر بسيار واپيچيده ای از فضای اطراف ستاره و یا هر چه را که در فراسوی آن است می بينيد.
🌿 @VillagePhysics
❄️🌿💐🌸🍂🍀☘🌿🌱
✅کپي باذکرمنبع مجازاست.
@VillagePhysics
❇️یک بدفهمی بزرگ این است که سياه چاله از ماده ای ساخته شده که تا اندازه بسيار کوچکی فشرده شده است. این درست نيست یک سياه چاله از فضا و زمان درهم تنيده
ساخته شده است. گرچه ممکن است سياه چاله از ستاره رمبيدی ایجاد شده است (که در آن گرانی چنان شدید می شود که هيچ چيز حتی نور هم نمی تواند بگریزد) ولی ماده ستاره ای در مرکز آن کاملا از بين رفته است تا جایی که فضا زمان کاملا درهم تنيده اند. هيچ چيز به جز فضا زمان درهم تنيده برجای نمانده است.
یک سياه چاله واقعا جسمی باساختاری بسيار غنی است درست مانند زمين که ساختاری غنی از کوه ها دره ها اقيانوس ها و غيره دارد. فضای درهم پيچيده آن درست مانند هوا در گردباد به دور تکنيکی
مرکزی می چرخد. با نزدیک شدن به لبه چاله که افق خوانده می شود زمان کند می شود و سپس در داخل افق زمان رو به سمت (و به داخل) تکنيکی (نقطه ای مرکزی به چگالی نامتناهی و حجم صفر) جریان می یابد و با حرکت رو به جلوی زمان هر چيزی داخل افق به سمت نابودی کشيده می شود. اگر از بيرون به یک سایه چاله نگاه کنيد سياه چاله
پرتوهای نور عبوری از نزدیک آن را خم می کند و بدین ترتيب تصاویر آسمان اطراف خود را کج و معوج می سازد. شما یک نقطه تاریک می بينيد که از آنجا هيچ چيز نمی تواند بيرون بياید زیرا پرتوهای نور به داخل حفره فرو می روند و به دور آن حلقه روشنی از تصاویر بسيار واپيچيده ای از فضای اطراف ستاره و یا هر چه را که در فراسوی آن است می بينيد.
🌿 @VillagePhysics
❄️🌿💐🌸🍂🍀☘🌿🌱
✅کپي باذکرمنبع مجازاست.
✳️خلا و ميدان کوانتومي:
🆔 @VillagePhysics
✅🔰در فيزیک کلاسيک٬ فضا زمان تخت و تهی را خلا می نامند و این خلا کاملا بی مشخصه است.
در فيزیک کوانتومی خلا به موجودی اطلاق می شود که بسيار پيچيده تر است وساختاری غنی دارد. ساختار این خلا ناشی از ميدان الکترومغناطيسی آزادی است که صفر نمی شود.
از لحاظ ریاضی (بنا به قضيه موسوم به قضيه جينز) یک ميدان الکترومغناطيسی آزاد معادل یک مجموعه نامتناهی از نوسانگرهای هماهنگ است. در خلا هر نوسانگر در حالت پایه خود (یعنی در پایين ترین حالت انرژی😉) قرار دارد. وقتی یک نوسانگر غير کوانتومی (کلاسيک) در حالت پایه خود باشد در مکان خود کاملاً بی حرکت است. ولی این درباره نوسانگر کوانتومی صادق نيست. اگر یک نوسانگر کوانتومی در مکان معينی باشد طبق اصل عدم قطعيت هایزنبرگ تکانه و انرژی نامتناهی خواهد داشت که چنين امری ناممکن است. به همين ترتيب تکانه و انرژی تکانه نوسانگر کوانتومی در حالت پایه معين نيستند و هر دو افت و خيزهای ميدان الکترومغناطيس است. از این افت و خيزها می توان برای تعيين شتاب استفاده کرد.
✅ویليام آنرو در سال 1976با یک آزمایش ذهنی مشهور این مساله را نشان داد.👇
🗣 اتاقک یک آسانسور را در نظر بگيرید. فرض کنيد هم در داخل و هم در بيرون اتاقک خلا کامل وجود دارد. اما با شتاب گرفتن آسانسور کف رسانای آن موجی الکترومغناطيسی را گسيل می کند و اتاقک مملو از فوتون می شود. فرض کنيد وسيله ای فوتون ها را از اتاقک خارج میکند. وقتی همه فوتون ها از اتاقک خارج شدند آشکار سازهای فوتون که در داخل و خارج آسانسور متصل به آن قرار دارند٬ انرژی خلا را اندازه گيری می کنند. آشکارسازی که در خارج آسانسور قرار دارد چون در خلا شتاب گرفته است به افت و خيزهای ميدان هایی که در فضا نفوذ می کنند پاسخ می دهد آشکارسازی که در داخل آسانسور قرار دارد نسبت به
اتاقک بی حرکت است و افت و خيزها را حس نمی کند. در نتيجه٬ خلا داخل و خارج اتاقک هم ارز نيستند. اگر انرژی خل استاندارد خارج اتاقک را طبق تعریف صفر اختيار کنيم خلا داخل اتاقک باید انرژی منفی داشته باشد. برای آنکه انرژی داخل اتاقک را صفر کنيم باید فوتون هایی که از اتاقک خارج شده اند را بازگردانيم. بنابراین دیدیم که شتاب می تواند انرژی منفی ایجاد کند.
البته مشاهده چنين آثاری در زندگی روزمره ناممکن است😧.
🌸ولی از لحاظ آزمایشگاهی کازیمير در سال 1948 آن را به اثبات رساند. در اثر کازیمير دو صفحه فلزی بسيار تميز و بی بار که در مقياس ميکروسکوپی مسطح اند و در خلا و در فاصله بسيار کمی موازی هم قرار داده شده اند یکدیگر را با نيروی ضعيفی می ربایند که این را می توان به چگالی انرژی منفی در خلا موجود بين دو صفحه نسبت داد.
☘ @VillagePhysics
🌿
🍃🍂🍁🌿☘🍀🌺🌻🌹🌸
🌸کپي با ذکر منبع مجاز است
🆔 @VillagePhysics
✅🔰در فيزیک کلاسيک٬ فضا زمان تخت و تهی را خلا می نامند و این خلا کاملا بی مشخصه است.
در فيزیک کوانتومی خلا به موجودی اطلاق می شود که بسيار پيچيده تر است وساختاری غنی دارد. ساختار این خلا ناشی از ميدان الکترومغناطيسی آزادی است که صفر نمی شود.
از لحاظ ریاضی (بنا به قضيه موسوم به قضيه جينز) یک ميدان الکترومغناطيسی آزاد معادل یک مجموعه نامتناهی از نوسانگرهای هماهنگ است. در خلا هر نوسانگر در حالت پایه خود (یعنی در پایين ترین حالت انرژی😉) قرار دارد. وقتی یک نوسانگر غير کوانتومی (کلاسيک) در حالت پایه خود باشد در مکان خود کاملاً بی حرکت است. ولی این درباره نوسانگر کوانتومی صادق نيست. اگر یک نوسانگر کوانتومی در مکان معينی باشد طبق اصل عدم قطعيت هایزنبرگ تکانه و انرژی نامتناهی خواهد داشت که چنين امری ناممکن است. به همين ترتيب تکانه و انرژی تکانه نوسانگر کوانتومی در حالت پایه معين نيستند و هر دو افت و خيزهای ميدان الکترومغناطيس است. از این افت و خيزها می توان برای تعيين شتاب استفاده کرد.
✅ویليام آنرو در سال 1976با یک آزمایش ذهنی مشهور این مساله را نشان داد.👇
🗣 اتاقک یک آسانسور را در نظر بگيرید. فرض کنيد هم در داخل و هم در بيرون اتاقک خلا کامل وجود دارد. اما با شتاب گرفتن آسانسور کف رسانای آن موجی الکترومغناطيسی را گسيل می کند و اتاقک مملو از فوتون می شود. فرض کنيد وسيله ای فوتون ها را از اتاقک خارج میکند. وقتی همه فوتون ها از اتاقک خارج شدند آشکار سازهای فوتون که در داخل و خارج آسانسور متصل به آن قرار دارند٬ انرژی خلا را اندازه گيری می کنند. آشکارسازی که در خارج آسانسور قرار دارد چون در خلا شتاب گرفته است به افت و خيزهای ميدان هایی که در فضا نفوذ می کنند پاسخ می دهد آشکارسازی که در داخل آسانسور قرار دارد نسبت به
اتاقک بی حرکت است و افت و خيزها را حس نمی کند. در نتيجه٬ خلا داخل و خارج اتاقک هم ارز نيستند. اگر انرژی خل استاندارد خارج اتاقک را طبق تعریف صفر اختيار کنيم خلا داخل اتاقک باید انرژی منفی داشته باشد. برای آنکه انرژی داخل اتاقک را صفر کنيم باید فوتون هایی که از اتاقک خارج شده اند را بازگردانيم. بنابراین دیدیم که شتاب می تواند انرژی منفی ایجاد کند.
البته مشاهده چنين آثاری در زندگی روزمره ناممکن است😧.
🌸ولی از لحاظ آزمایشگاهی کازیمير در سال 1948 آن را به اثبات رساند. در اثر کازیمير دو صفحه فلزی بسيار تميز و بی بار که در مقياس ميکروسکوپی مسطح اند و در خلا و در فاصله بسيار کمی موازی هم قرار داده شده اند یکدیگر را با نيروی ضعيفی می ربایند که این را می توان به چگالی انرژی منفی در خلا موجود بين دو صفحه نسبت داد.
☘ @VillagePhysics
🌿
🍃🍂🍁🌿☘🍀🌺🌻🌹🌸
🌸کپي با ذکر منبع مجاز است
@VillagePhysics
🌸گرانش و خلا
وقتی فضا زمان خميده باشد خلا از این هم پيچيده تر می شود خميدگی به توزیع
فضایی افت و خيزهای ميدان کوانتومی تاثير می گذارد و مانند شتاب می تواند یک انرژی خلا غير صفر ایجاد کند. چون خميدگی از جایی به جای دیگر تغيير می کند انرژی خلا نيز می
تواند تغيير کند٬ یعنی در بعضی جاها مثبت و در جاهایی دیگر منفی باشد. در هر حال در هر نظریه فيزیکی انرژی باید پایسته بماند. مثلا فرض کنيد افزایش خميدگی موجب افزایش انرژی خلا کوانتومی باشد.
❎حال سوال این است که این افزایش انرژی از کجا آمده است؟
@VillagePhysics
بنابراین همين افت و خيزهای ميدان کوانتومی حکایت از آن دارد که برای خم کردن فضا زمان به انرژی نياز است. همچنين نتيجه می گيریم وقتی خميدگی فضا زمان تغيير می کند
خواص فيزیکی نوسانگرهای ميدان نيز تغيير می کند. مثلا فرض کنيد یک نوسانگر معمولی ابتدا در حالت پایه خود باشد. اگر یکی از ویژگی آن٬ مثلا سختی فنر تغيير کند در آن صورت نوسان های حالت پایه باید خود را با آن سازگار کنند.
ممکن است بر اثر این تطبيق نوسانگر هر جا خميدگی بيشترین مقدار و سریع ترین تغيير را داشته است آهنگ توليد ذره بيشترین است. احتمالا این رویداد سهم عمده ای در جهان اوليه داشته است. رویداد دیگری که در آن خميدگی به سرعت تغيير می کند٬ رمبش یک ستاره برای تشکيل سياه چاله است.
🌿 در سال 1974 استيون هوکينگ نشان داد تغيير خميدگی در نزدیکی یک سياه چاله در حال رميش موجب پدید آمدن جریانی از ذرات می شود٬ که البته آهنگ آن به دليل
ميدان گرانشی عظيمی که در نزدیکی سطح «افق» سياه چاله وجود دارد٬ از دید ناظر بيرونی کند به نظر می رسد و اصطلاحا ذرات برای فرار در نزدیکی افق «به انتظار می ایستند».مهم ترین ویژگی این تابش سرشت «جسم سياهی» آن است. بنابراین می توان هم دما و هم آنتروپی به سياه چاله نسبت داد. آنتروپی ميزان بی نظمی ترمودیناميکی یک
سيستم را نشان می دهد و با مساحت افق سياه چاله متناسب است. ولی دما با جرم سياه چاله نسبت عکس دارد و بنابراین ميزان تابش از یک سياه چاله بزرگ ناچيز است.
@VillagePhysics
🌿
🌸💐🌿🍁❄️🍁🌾🌺🌻
کپي با ذکر منبع مجاز است .
🌸گرانش و خلا
وقتی فضا زمان خميده باشد خلا از این هم پيچيده تر می شود خميدگی به توزیع
فضایی افت و خيزهای ميدان کوانتومی تاثير می گذارد و مانند شتاب می تواند یک انرژی خلا غير صفر ایجاد کند. چون خميدگی از جایی به جای دیگر تغيير می کند انرژی خلا نيز می
تواند تغيير کند٬ یعنی در بعضی جاها مثبت و در جاهایی دیگر منفی باشد. در هر حال در هر نظریه فيزیکی انرژی باید پایسته بماند. مثلا فرض کنيد افزایش خميدگی موجب افزایش انرژی خلا کوانتومی باشد.
❎حال سوال این است که این افزایش انرژی از کجا آمده است؟
@VillagePhysics
بنابراین همين افت و خيزهای ميدان کوانتومی حکایت از آن دارد که برای خم کردن فضا زمان به انرژی نياز است. همچنين نتيجه می گيریم وقتی خميدگی فضا زمان تغيير می کند
خواص فيزیکی نوسانگرهای ميدان نيز تغيير می کند. مثلا فرض کنيد یک نوسانگر معمولی ابتدا در حالت پایه خود باشد. اگر یکی از ویژگی آن٬ مثلا سختی فنر تغيير کند در آن صورت نوسان های حالت پایه باید خود را با آن سازگار کنند.
ممکن است بر اثر این تطبيق نوسانگر هر جا خميدگی بيشترین مقدار و سریع ترین تغيير را داشته است آهنگ توليد ذره بيشترین است. احتمالا این رویداد سهم عمده ای در جهان اوليه داشته است. رویداد دیگری که در آن خميدگی به سرعت تغيير می کند٬ رمبش یک ستاره برای تشکيل سياه چاله است.
🌿 در سال 1974 استيون هوکينگ نشان داد تغيير خميدگی در نزدیکی یک سياه چاله در حال رميش موجب پدید آمدن جریانی از ذرات می شود٬ که البته آهنگ آن به دليل
ميدان گرانشی عظيمی که در نزدیکی سطح «افق» سياه چاله وجود دارد٬ از دید ناظر بيرونی کند به نظر می رسد و اصطلاحا ذرات برای فرار در نزدیکی افق «به انتظار می ایستند».مهم ترین ویژگی این تابش سرشت «جسم سياهی» آن است. بنابراین می توان هم دما و هم آنتروپی به سياه چاله نسبت داد. آنتروپی ميزان بی نظمی ترمودیناميکی یک
سيستم را نشان می دهد و با مساحت افق سياه چاله متناسب است. ولی دما با جرم سياه چاله نسبت عکس دارد و بنابراین ميزان تابش از یک سياه چاله بزرگ ناچيز است.
@VillagePhysics
🌿
🌸💐🌿🍁❄️🍁🌾🌺🌻
کپي با ذکر منبع مجاز است .
✅ اطلاعات کوانتومی :
@VillagePhysics
برهم نهی حالت ها اگرچه یکی از ویژگی های سیستم های کوانتومی است ولی ویژگی ای نیست که تنها مختص سیستم های کوانتومی باشد😉. مثلانور و امواج الکترومغناطیسی نیز از این ویژگی برخوردارند. یک باریکه نور می تواند دارای قطبش خطی در راستای افقی یا عمودی و یا ترکیبی از هر دو راستا باشد. بنابراین باریکه نور کلاسیک از خود خاصیت برهم نهی نشان می دهد. اما آنچه که واقعا ویژگی منحصر بفرد و یکتای مکانیک کوانتومی است خصلت ناموضعی آن است. این خصلت ارتباط نزدیکی با درهم تنیدگی دارد و نشان می دهد که اندازه گیری یک ذره در یک نقطه می تواند خصلت های بالقوه ای که در یک ذره دوردست وجود دارد را به طور آنی تغییر دهد و آن ها را به فعلیت درآورد بدون این که هیچ گونه ارتباط علی با آن ذره داشته باشد.😳😉😒😏
@VillagePhysics
✅شما می توانید اسپین یک ذره را در یک نقطه اندازه گیری کنید و بلافاصله به صورت آنی اسپین یک ذره دیگر در کیلومترها آنطرف تر که تا قبل از اندازه گیری می توانست هر مقدار دلخواهی را اختیار کند، حالت مشخص و متعینی
به خود می گیرد. اندازه گیری شما از میان تمام حالت های احتمالی ای که یک ذره در کیلومترها آن طرف تر می توانست اختیار کند یکی را به
صورت قطعی انتخاب می کند بدون اینکه نور و یا هیچ علامت دیگری فرصت کرده باشد که در بین این دو اندازه گیری این فاصله را طی کرده باشد.
✅ امروزه با آزمایش های دقیق اپتیکی می توانیم فوتون هایی را تولید کنیم که در فاصله های بیش از ١۵٠کیلومتر از یکدیگر درهم تنیده باشند. این ویژگی که البته چنانکه بعدها خواهیم دید ناقص نسبیت خاص نیست یک ویژگی بسیار عمیق و رازآمیز دنیای کوانتومی است.
🌸 درسنامه وحید کریمی پور 🌸
🌿@VillagePhysics
🌸💐🌿🍁❄️🍁🌾🌺🌻
@VillagePhysics
برهم نهی حالت ها اگرچه یکی از ویژگی های سیستم های کوانتومی است ولی ویژگی ای نیست که تنها مختص سیستم های کوانتومی باشد😉. مثلانور و امواج الکترومغناطیسی نیز از این ویژگی برخوردارند. یک باریکه نور می تواند دارای قطبش خطی در راستای افقی یا عمودی و یا ترکیبی از هر دو راستا باشد. بنابراین باریکه نور کلاسیک از خود خاصیت برهم نهی نشان می دهد. اما آنچه که واقعا ویژگی منحصر بفرد و یکتای مکانیک کوانتومی است خصلت ناموضعی آن است. این خصلت ارتباط نزدیکی با درهم تنیدگی دارد و نشان می دهد که اندازه گیری یک ذره در یک نقطه می تواند خصلت های بالقوه ای که در یک ذره دوردست وجود دارد را به طور آنی تغییر دهد و آن ها را به فعلیت درآورد بدون این که هیچ گونه ارتباط علی با آن ذره داشته باشد.😳😉😒😏
@VillagePhysics
✅شما می توانید اسپین یک ذره را در یک نقطه اندازه گیری کنید و بلافاصله به صورت آنی اسپین یک ذره دیگر در کیلومترها آنطرف تر که تا قبل از اندازه گیری می توانست هر مقدار دلخواهی را اختیار کند، حالت مشخص و متعینی
به خود می گیرد. اندازه گیری شما از میان تمام حالت های احتمالی ای که یک ذره در کیلومترها آن طرف تر می توانست اختیار کند یکی را به
صورت قطعی انتخاب می کند بدون اینکه نور و یا هیچ علامت دیگری فرصت کرده باشد که در بین این دو اندازه گیری این فاصله را طی کرده باشد.
✅ امروزه با آزمایش های دقیق اپتیکی می توانیم فوتون هایی را تولید کنیم که در فاصله های بیش از ١۵٠کیلومتر از یکدیگر درهم تنیده باشند. این ویژگی که البته چنانکه بعدها خواهیم دید ناقص نسبیت خاص نیست یک ویژگی بسیار عمیق و رازآمیز دنیای کوانتومی است.
🌸 درسنامه وحید کریمی پور 🌸
🌿@VillagePhysics
🌸💐🌿🍁❄️🍁🌾🌺🌻
✅ اطلاعات کوانتومی :
@VillagePhysics
تا قبل از سال های آغازین دهه آخر قرن بیستم، فیزیکدانان توجه خود را معطوف به تلاش برای درک این خصلت کرده بودند. شرودینگردر سال ١٩٣۵از این ویژگی به عنوان مهم ترین ویژگی کوانتومی نام برده بود. اینتشین، روزن و پودولسکی نیز در مقاله معروف خود در سال ١٩٣۵نخستین بار از این حالت ها استفاده کردند تا نشان بدهند مکانیک کوانتومی یک نظریه فیزیکی کامل نیست. تنها پس از شصت سال که توجه عموم فیزیکدانان معطوف به بررسی جنبه های معنایی درهم تنیدگی شده بود نخستین کاربردهای مهم و تکان دهنده درهم تنیدگی پدیدارشدند. نخست در سال ١٩٩١معلوم شد که از حالت های درهم تنیده می توان برای توزیع کوانتومی کلید برای رمزنگاری استفاده کرد وسپس در ١٩٩۵معلوم شد که می توان حالت کوانتومی ذرات را با سرعت نور از یک نقطه به نقطه دیگر انتقال داد. اگر قبول کنیم که یک شئ
چیزی نیست جز حالت کوانتومی آن، این پدیده که به آن فرابرد کوانتومی ١٩می گوییم، در واقع نخستین نمونه از جابجایی اشیا با سرعت نور
خواهد بود. اینکه یک شی ماکروسکوپی را نیز بتوان با استفاده از این پدیده با سرعت نور جابجا کرد در حال حاضر به طور کامل دور از دسترس علم و فناوری است .
ما نمی دانیم که آیا یک شی بزرگتر مثل یک مولکول یا یک پروتئین یا یک موجود زنده مثل گربه یا انسان را نیز میتوان با سرعت نور جابجا کرد یا خیر. اخیرا نشان داده شده است که با طراحی یک آزمایش دو شکاف می توان طرح های تداخلی را حتی برای مولکولهایی به بزرگی فولرین یا C60مشاهده کرد. به عبارت دیگر مولکولهایی به این بزرگی می توانند در حالت برهم نهی قرار گیرند و از خودخاصیت دوگانه موج ذره نشان دهند.
✅اما این برهم نهی و خصلت کوانتومی تا به کجا ادامه پیدا می کند؟
✅آیا یک پروتئین ، یا سلول، یک گربه یایک انسان نیز می تواند در یک برهم نهی از حالت هایش قرار بگیرد؟
🌸 درسنامه وحید کریمی پور 🌸
🌿
🌸💐🌿🍁❄️🍁🌾🌺🌻
@VillagePhysics
تا قبل از سال های آغازین دهه آخر قرن بیستم، فیزیکدانان توجه خود را معطوف به تلاش برای درک این خصلت کرده بودند. شرودینگردر سال ١٩٣۵از این ویژگی به عنوان مهم ترین ویژگی کوانتومی نام برده بود. اینتشین، روزن و پودولسکی نیز در مقاله معروف خود در سال ١٩٣۵نخستین بار از این حالت ها استفاده کردند تا نشان بدهند مکانیک کوانتومی یک نظریه فیزیکی کامل نیست. تنها پس از شصت سال که توجه عموم فیزیکدانان معطوف به بررسی جنبه های معنایی درهم تنیدگی شده بود نخستین کاربردهای مهم و تکان دهنده درهم تنیدگی پدیدارشدند. نخست در سال ١٩٩١معلوم شد که از حالت های درهم تنیده می توان برای توزیع کوانتومی کلید برای رمزنگاری استفاده کرد وسپس در ١٩٩۵معلوم شد که می توان حالت کوانتومی ذرات را با سرعت نور از یک نقطه به نقطه دیگر انتقال داد. اگر قبول کنیم که یک شئ
چیزی نیست جز حالت کوانتومی آن، این پدیده که به آن فرابرد کوانتومی ١٩می گوییم، در واقع نخستین نمونه از جابجایی اشیا با سرعت نور
خواهد بود. اینکه یک شی ماکروسکوپی را نیز بتوان با استفاده از این پدیده با سرعت نور جابجا کرد در حال حاضر به طور کامل دور از دسترس علم و فناوری است .
ما نمی دانیم که آیا یک شی بزرگتر مثل یک مولکول یا یک پروتئین یا یک موجود زنده مثل گربه یا انسان را نیز میتوان با سرعت نور جابجا کرد یا خیر. اخیرا نشان داده شده است که با طراحی یک آزمایش دو شکاف می توان طرح های تداخلی را حتی برای مولکولهایی به بزرگی فولرین یا C60مشاهده کرد. به عبارت دیگر مولکولهایی به این بزرگی می توانند در حالت برهم نهی قرار گیرند و از خودخاصیت دوگانه موج ذره نشان دهند.
✅اما این برهم نهی و خصلت کوانتومی تا به کجا ادامه پیدا می کند؟
✅آیا یک پروتئین ، یا سلول، یک گربه یایک انسان نیز می تواند در یک برهم نهی از حالت هایش قرار بگیرد؟
🌸 درسنامه وحید کریمی پور 🌸
🌿
🌸💐🌿🍁❄️🍁🌾🌺🌻
👍1
🍁 @VillagePhysics 🍁
🌱مهمترین معیار بسته بودن یک نظام وجود یک دسته اصول موضوع است که به صورت دقیق تنظیم شده بایکدیگر سازکار باشند واین اصول برمفاهیم وروابط منطقی میان آنها حکومت است.
میزان تطابق هرنظام اصول موضوعی را با واقعیت فقط از راه تجربه میتوان تعیین کرد وفقط درصورتی چنین نظامی را نظریه مینامیم که نماینده حوزه های وسعی از تجربه است.
🗣:ورنر هایزنبرگ🗣
🌾🍂
🍃🌺🍂 @VillagePhysics 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌸🌸🌸🌸
🌱مهمترین معیار بسته بودن یک نظام وجود یک دسته اصول موضوع است که به صورت دقیق تنظیم شده بایکدیگر سازکار باشند واین اصول برمفاهیم وروابط منطقی میان آنها حکومت است.
میزان تطابق هرنظام اصول موضوعی را با واقعیت فقط از راه تجربه میتوان تعیین کرد وفقط درصورتی چنین نظامی را نظریه مینامیم که نماینده حوزه های وسعی از تجربه است.
🗣:ورنر هایزنبرگ🗣
🌾🍂
🍃🌺🍂 @VillagePhysics 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌸🌸🌸🌸
Forwarded from PHYPO
Afshordi,_Niayesh;_Magueijo,_João.pdf
127.3 KB
PHYPO
Afshordi,_Niayesh;_Magueijo,_João.pdf
مقاله دکتر نیایش افشردی و تلاش برای حل مشکل افق در کیهانشناسی
🌸زبان اصلي🌸
🌸زبان اصلي🌸