✅ قسمت دوم :
@villagephysics
و این پرش انرژی در سال ۲۰۱۵ بیانگر بهترین شانسی بود که تا به حال نوع بشر داشته در کشف ذرات — پاسخهای تازه به این سوالهای طولانی مدت، چون تقریباً دو برابر انرژی بیشتری صرف آن کردیم زمانیکه ذرات بوزون هیگز را کشف کردیم. خیلی از همکاران من تمام ساعات کارشان را به خاطر این لحظه کار کرده بودند، و راستش، برای طفل کنجکاوم، این لحظهای بود که تمام عمرم منتظرش بودم. پس سال ۲۰۱۵ بزنگاهش بود. حالا ژوئن سال ۲۰۱۵ دوباره الاچسی روشن شد. من و همکارانم نفسمون رو حبس کرده و ناخنهامون رو میساییدیم. و بالاخره شاهد اولین برخورد پروتونها بودیم در این بالاترین انرژی تاریخ. تشویق، شامپاین، جشن. مرحلهی مهمی از علم بود، و نمیدانستیم چه چیزی در این اطلاعات جدید پیدا خواهیم کرد. و چند هفته بعدش، یک موج پیدا کردیم. برجستگی بزرگی نبود، اما اونقدری بزرگ بود که خم به ابروهاتون بیارید. ولی در نسبتی یک به ۱۰ در بالابردن ابروها، اگر ۱۰ نشانگر کشف ذرهی جدیدی باشه، این ابرو از درجهی ۴ بلند شد. (خنده تماشاگران) من ساعتها، روزها، هفتهها در جلسههای محرمانه گذراندم، در بحث با همکارانم سر این موج کوچک، عقب جلو کردنش با بیرحمترین چوبهای آزمایشگرمون که ببینیم آیا بررسی بیشتر رو طاقت میاره. اما بعد از ماهها کار بیقرارانه — خوابیدن در دفتر کارمون و نرفتن به خونه، خوردن شکلات به جای شام، پارچ پارچ قهوه خوردن — فیزیکدانها ماشینهای تبدیل قهوه به نمودار هستند — (خنده تماشاگران) این موج کوچک از جاش تکان نخورد.
پس بعد از چند ماه، موج کوچکمان را با یک پیام روشن به دنیا ارائه دادیم: این موج کوچک جالب هست اما قطعی نیست، پس بیایید حواسمان به آن باشد تا اطلاعات جدید برسد. بنابراین سعی داشتیم شدیداً در قبال آن خونسرد باشیم. اما دنیا راه خودش رو رفت. خبرگزاریها عاشقاش شدند. مردم میگفتن این اونها رو متوجه موج کوچکی کرده که راه کشف بوزن هیگز رو نشونشون میده. بهتر از اون، همکاران نظریهپرداز من — عاشق همکاران نظریهپردازم هستم — همکاران نظریهپرداز من ۵۰۰ مقاله در مورد این موجک نوشتند. (خنده تماشاگران) دنیای فیزیک ذرات از این رو به اون رو شد. اما چه چیزی در این موج خاص بود که باعث شد هزاران فیزیکدان با هم سر از پای خود نشناسند؟ این موج کوچک خاص بود. این موج کوچک میگفت که ما به طور غیر منتظرهای شاهد تعداد زیادی برخورد بودیم که بقایای آنها فقط از دو فوتون تشکیل شده، دو ذرهی نور. و این کمیابه. برخورد ذرهها مثل برخورد خودروها نیست. قانونهاشون فرق داره. وقتی دو ذره تقریبا با سرعت نور به هم برخورد میکنن، وارد دنیای کوانتوم میشیم. و در دنیای کوانتوم، این دو ذره به ندرت میتوانند ذرهای جدید بسازند که برای کسری از ثانیه ماندگار شود قبل از اینکه به ذرات دیگری تجزیه شده و جذب آشکارساز ما بشود. تصادف خودروها را در نظر بگیرید که بر اثر برخورد ناپدید شوند، و یک دوچرخه به جایشان ظاهر شود — (خنده تماشاگران) بعدش دوچرخه منفجر شده و به دو تخته اسکیت تبدیل شود، که به آشکارساز ما برسد. (خنده تماشاگران) با امید، نه با یقین. خیلی گرانقیمتاند
منبع :TED
✅✅ ادامه دارد
🌸 @VillagePhysics
🌿💐💐🌺🌻🌹🌾🍁🍃
@villagephysics
و این پرش انرژی در سال ۲۰۱۵ بیانگر بهترین شانسی بود که تا به حال نوع بشر داشته در کشف ذرات — پاسخهای تازه به این سوالهای طولانی مدت، چون تقریباً دو برابر انرژی بیشتری صرف آن کردیم زمانیکه ذرات بوزون هیگز را کشف کردیم. خیلی از همکاران من تمام ساعات کارشان را به خاطر این لحظه کار کرده بودند، و راستش، برای طفل کنجکاوم، این لحظهای بود که تمام عمرم منتظرش بودم. پس سال ۲۰۱۵ بزنگاهش بود. حالا ژوئن سال ۲۰۱۵ دوباره الاچسی روشن شد. من و همکارانم نفسمون رو حبس کرده و ناخنهامون رو میساییدیم. و بالاخره شاهد اولین برخورد پروتونها بودیم در این بالاترین انرژی تاریخ. تشویق، شامپاین، جشن. مرحلهی مهمی از علم بود، و نمیدانستیم چه چیزی در این اطلاعات جدید پیدا خواهیم کرد. و چند هفته بعدش، یک موج پیدا کردیم. برجستگی بزرگی نبود، اما اونقدری بزرگ بود که خم به ابروهاتون بیارید. ولی در نسبتی یک به ۱۰ در بالابردن ابروها، اگر ۱۰ نشانگر کشف ذرهی جدیدی باشه، این ابرو از درجهی ۴ بلند شد. (خنده تماشاگران) من ساعتها، روزها، هفتهها در جلسههای محرمانه گذراندم، در بحث با همکارانم سر این موج کوچک، عقب جلو کردنش با بیرحمترین چوبهای آزمایشگرمون که ببینیم آیا بررسی بیشتر رو طاقت میاره. اما بعد از ماهها کار بیقرارانه — خوابیدن در دفتر کارمون و نرفتن به خونه، خوردن شکلات به جای شام، پارچ پارچ قهوه خوردن — فیزیکدانها ماشینهای تبدیل قهوه به نمودار هستند — (خنده تماشاگران) این موج کوچک از جاش تکان نخورد.
پس بعد از چند ماه، موج کوچکمان را با یک پیام روشن به دنیا ارائه دادیم: این موج کوچک جالب هست اما قطعی نیست، پس بیایید حواسمان به آن باشد تا اطلاعات جدید برسد. بنابراین سعی داشتیم شدیداً در قبال آن خونسرد باشیم. اما دنیا راه خودش رو رفت. خبرگزاریها عاشقاش شدند. مردم میگفتن این اونها رو متوجه موج کوچکی کرده که راه کشف بوزن هیگز رو نشونشون میده. بهتر از اون، همکاران نظریهپرداز من — عاشق همکاران نظریهپردازم هستم — همکاران نظریهپرداز من ۵۰۰ مقاله در مورد این موجک نوشتند. (خنده تماشاگران) دنیای فیزیک ذرات از این رو به اون رو شد. اما چه چیزی در این موج خاص بود که باعث شد هزاران فیزیکدان با هم سر از پای خود نشناسند؟ این موج کوچک خاص بود. این موج کوچک میگفت که ما به طور غیر منتظرهای شاهد تعداد زیادی برخورد بودیم که بقایای آنها فقط از دو فوتون تشکیل شده، دو ذرهی نور. و این کمیابه. برخورد ذرهها مثل برخورد خودروها نیست. قانونهاشون فرق داره. وقتی دو ذره تقریبا با سرعت نور به هم برخورد میکنن، وارد دنیای کوانتوم میشیم. و در دنیای کوانتوم، این دو ذره به ندرت میتوانند ذرهای جدید بسازند که برای کسری از ثانیه ماندگار شود قبل از اینکه به ذرات دیگری تجزیه شده و جذب آشکارساز ما بشود. تصادف خودروها را در نظر بگیرید که بر اثر برخورد ناپدید شوند، و یک دوچرخه به جایشان ظاهر شود — (خنده تماشاگران) بعدش دوچرخه منفجر شده و به دو تخته اسکیت تبدیل شود، که به آشکارساز ما برسد. (خنده تماشاگران) با امید، نه با یقین. خیلی گرانقیمتاند
منبع :TED
✅✅ ادامه دارد
🌸 @VillagePhysics
🌿💐💐🌺🌻🌹🌾🍁🍃
🌸 @VillagePhysics
آنچه ما آن را فیزیک می نامیم،خود طبیعت نیست،تصویری از طبیعت است تحت یک الگوی ریاضی...
این اصلی است که کمتر کسی به آن توجه میکند....
دلیل این پدیده مشخص است،در واقع ما با استفاده از ریاضیات الگوهایی برای بیان کارکرد پدیده های مختلف میسازیم،این تنها یک الگو است،نه خود حقیقت پدیده.....
الگوهای ما تاکنون جهانی مشخص با مختصاتی معین را به ما میشناساند،آیا این الگو همان تصویر جهان است؟
تنها راه اثبات این است که مشخص کنیم یکتایی نظریه را...
🌸 @VillagePhysics
🌿💐💐🌺🌻🌹🌾🍁🍃
آنچه ما آن را فیزیک می نامیم،خود طبیعت نیست،تصویری از طبیعت است تحت یک الگوی ریاضی...
این اصلی است که کمتر کسی به آن توجه میکند....
دلیل این پدیده مشخص است،در واقع ما با استفاده از ریاضیات الگوهایی برای بیان کارکرد پدیده های مختلف میسازیم،این تنها یک الگو است،نه خود حقیقت پدیده.....
الگوهای ما تاکنون جهانی مشخص با مختصاتی معین را به ما میشناساند،آیا این الگو همان تصویر جهان است؟
تنها راه اثبات این است که مشخص کنیم یکتایی نظریه را...
🌸 @VillagePhysics
🌿💐💐🌺🌻🌹🌾🍁🍃
iℏTalks |فیزیک پیشه ها
Coldplay – A Sky Full Of Stars
••🍃🌸JOiN👇🏻
🎤 : a sky full of stars
🎼coldplay
🌹 کــانــال دهکده فيزيک 🌹
____________________
Join 👉 @villagephysics
🎤 : a sky full of stars
🎼coldplay
🌹 کــانــال دهکده فيزيک 🌹
____________________
Join 👉 @villagephysics
✅ قسمت آخر:
از سخنرانی
✅James Beacham
Experimental particle physicist😍
پس بعد از چند ماه، موج کوچکمان را با یک پیام روشن به دنیا ارائه دادیم: این موج کوچک جالب هست اما قطعی نیست، پس بیایید حواسمان به آن باشد تا اطلاعات جدید برسد. بنابراین سعی داشتیم شدیداً در قبال آن خونسرد باشیم. اما دنیا راه خودش رو رفت. خبرگزاریها عاشقاش شدند. مردم میگفتن این اونها رو متوجه موج کوچکی کرده که راه کشف بوزن هیگز رو نشونشون میده. بهتر از اون، همکاران نظریهپرداز من — عاشق همکاران نظریهپردازم هستم — همکاران نظریهپرداز من ۵۰۰ مقاله در مورد این موجک نوشتند. (خنده تماشاگران) دنیای فیزیک ذرات از این رو به اون رو شد. اما چه چیزی در این موج خاص بود که باعث شد هزاران فیزیکدان با هم سر از پای خود نشناسند؟ این موج کوچک خاص بود. این موج کوچک میگفت که ما به طور غیر منتظرهای شاهد تعداد زیادی برخورد بودیم که بقایای آنها فقط از دو فوتون تشکیل شده، دو ذرهی نور. و این کمیابه. برخورد ذرهها مثل برخورد خودروها نیست. قانونهاشون فرق داره. وقتی دو ذره تقریبا با سرعت نور به هم برخورد میکنن، وارد دنیای کوانتوم میشیم. و در دنیای کوانتوم، این دو ذره به ندرت میتوانند ذرهای جدید بسازند که برای کسری از ثانیه ماندگار شود قبل از اینکه به ذرات دیگری تجزیه شده و جذب آشکارساز ما بشود. تصادف خودروها را در نظر بگیرید که بر اثر برخورد ناپدید شوند، و یک دوچرخه به جایشان ظاهر شود — (خنده تماشاگران) بعدش دوچرخه منفجر شده و به دو تخته اسکیت تبدیل شود، که به آشکارساز ما برسد. (خنده تماشاگران) با امید، نه با یقین. خیلی گرانقیمتاند. رویدادهایی که در آن تنها دو فوتون به آشکارساز ما برسند کمیاب هستند. و به خاطر ویژگی مخصوص فوتونها، تعداد احتمالی خیلی کمی از ذرات جدید هستند — این دوچرخههای اسرارآمیز — که میتوانند تنها دو فوتون تولید کنند. اما یکی از این گزینهها خیلی مهم است، و مربوط میشود به آن سوال طولانی مدت که از زمان بچگیام آزارم میداد، در مورد گرانش. گرانش شاید برای شما خیلی عجیب باشد، اما در واقع نسبت به دیگر نیروهای طبیعت نیرویی است به شدت ضعیف. میتوانم با پریدن شکستش دهم، اما نمیتوانم یک پروتون را در دست بگیرم. قدرت گرانش در مقایسه با دیگر نیروهای طبیعت؟ ۱۰ به توان منفی ۳۹ است. یعنی یک اعشار و ۳۹ تا صفر پشتش. بدتر، بقیهی نیروهای شناخته شدهی طبیعت به خوبی توسط چیزی که مدل استاندارد مینامیم توصیف شدهاند، که بهترین توصیف طبیعت در کوچکترین مقیاسها است، و به واقع، یکی از موفقترین دستاوردهای بشریت — به جز گرانش، که در مدل استاندارد حضور نداره. این دیوانگیه. انگار که بیشترِ گرانش گم شده باشه. ما بخش کوچکی از اون رو احساس میکنیم، اما بقیهش کجاست؟ کسی نمیدونه. اما یک توضیح نظری راه حل عجیبی ارائه میده. من و شما — حتی شما اون پشت — همگی در فضایی سه بعدی زندگی میکنیم. امیدوارم این جمله بحثانگیز نباشه. (خنده تماشاگران) تمام ذرات شناخته شده هم در فضایی سه بعدی هستند. در واقع، ذره نام دیگری است برای یک برانگیختگی در میدان سه بعدی، یک محدودهی مرتعش در فضا. مهمتر آنکه، همهی ریاضیاتی که برای این موضوع به کار میبریم با این فرض است که فضا فقط سه بعدی است. اما ریاضی ریاضی است، و میتوانیم هرطور بخواهیم با آن بازی کنیم. و بعضیها هم با استفاده از ابعاد بیشتر فضا در دورهای طولانی مشغول آن شدند، اما این همیشه یک مفهوم انتزاعی ریاضی بوده است. حالا فقط به اطرافتون نگاه کنید — تو اون عقب، نگاه کن — واضحه که تنها سه بعد در فضا هست. اما اگر اینطور نباشه چی؟ اگر گرانش نیست شده به یک بعد چهارمی نشت کرده باشه که برای من و شما قابل درک نیست چی؟ اگر گرانش درست به اندازهی دیگر نیروها قوی باشه چی اگر شما این بُعد فراتر از سوم رو میدیدید، و چیزی که من و شما حس میکنیم تنها بخشی کوچکی از گرانش باشه باز هم ضعیف به نظر میرسید؟ اگر اینطور بود، مجبور بودیم مدل استاندارد ذرات رو گسترش بدیم تا شامل ذرهی دیگری باشه، یک ذرهی چندین بعدی مربوط به گرانش، یک گراویتون که در ابعاد بیشتر از سوم قرار داره. چهرههای متعجبتون رو میبینم. حتما میخواید ازم سوال کنید، «چطور قراره در واقعیت این ایدهی علمی تخیلی دیوانهوار رو آزمایش کنیم، در حالیکه توی سه بعد محدود شدیم؟» کاری که همیشه میکنیم، با کوبیدن دو پروتون به یکدیگر — (خنده تماشاگران) اونقدر شدید که برخوردشون بازتاب کنه در یک بعد فراتر از سومی که ممکنه وجود داشته باشه، که در لحظه این گراویتون رو خلق کنه که بعدش کشیده بشه به این دنیای سه بعدی الاچسی و دو تا فوتون آزاد کنه، دو ذره از نور.
از سخنرانی
✅James Beacham
Experimental particle physicist😍
پس بعد از چند ماه، موج کوچکمان را با یک پیام روشن به دنیا ارائه دادیم: این موج کوچک جالب هست اما قطعی نیست، پس بیایید حواسمان به آن باشد تا اطلاعات جدید برسد. بنابراین سعی داشتیم شدیداً در قبال آن خونسرد باشیم. اما دنیا راه خودش رو رفت. خبرگزاریها عاشقاش شدند. مردم میگفتن این اونها رو متوجه موج کوچکی کرده که راه کشف بوزن هیگز رو نشونشون میده. بهتر از اون، همکاران نظریهپرداز من — عاشق همکاران نظریهپردازم هستم — همکاران نظریهپرداز من ۵۰۰ مقاله در مورد این موجک نوشتند. (خنده تماشاگران) دنیای فیزیک ذرات از این رو به اون رو شد. اما چه چیزی در این موج خاص بود که باعث شد هزاران فیزیکدان با هم سر از پای خود نشناسند؟ این موج کوچک خاص بود. این موج کوچک میگفت که ما به طور غیر منتظرهای شاهد تعداد زیادی برخورد بودیم که بقایای آنها فقط از دو فوتون تشکیل شده، دو ذرهی نور. و این کمیابه. برخورد ذرهها مثل برخورد خودروها نیست. قانونهاشون فرق داره. وقتی دو ذره تقریبا با سرعت نور به هم برخورد میکنن، وارد دنیای کوانتوم میشیم. و در دنیای کوانتوم، این دو ذره به ندرت میتوانند ذرهای جدید بسازند که برای کسری از ثانیه ماندگار شود قبل از اینکه به ذرات دیگری تجزیه شده و جذب آشکارساز ما بشود. تصادف خودروها را در نظر بگیرید که بر اثر برخورد ناپدید شوند، و یک دوچرخه به جایشان ظاهر شود — (خنده تماشاگران) بعدش دوچرخه منفجر شده و به دو تخته اسکیت تبدیل شود، که به آشکارساز ما برسد. (خنده تماشاگران) با امید، نه با یقین. خیلی گرانقیمتاند. رویدادهایی که در آن تنها دو فوتون به آشکارساز ما برسند کمیاب هستند. و به خاطر ویژگی مخصوص فوتونها، تعداد احتمالی خیلی کمی از ذرات جدید هستند — این دوچرخههای اسرارآمیز — که میتوانند تنها دو فوتون تولید کنند. اما یکی از این گزینهها خیلی مهم است، و مربوط میشود به آن سوال طولانی مدت که از زمان بچگیام آزارم میداد، در مورد گرانش. گرانش شاید برای شما خیلی عجیب باشد، اما در واقع نسبت به دیگر نیروهای طبیعت نیرویی است به شدت ضعیف. میتوانم با پریدن شکستش دهم، اما نمیتوانم یک پروتون را در دست بگیرم. قدرت گرانش در مقایسه با دیگر نیروهای طبیعت؟ ۱۰ به توان منفی ۳۹ است. یعنی یک اعشار و ۳۹ تا صفر پشتش. بدتر، بقیهی نیروهای شناخته شدهی طبیعت به خوبی توسط چیزی که مدل استاندارد مینامیم توصیف شدهاند، که بهترین توصیف طبیعت در کوچکترین مقیاسها است، و به واقع، یکی از موفقترین دستاوردهای بشریت — به جز گرانش، که در مدل استاندارد حضور نداره. این دیوانگیه. انگار که بیشترِ گرانش گم شده باشه. ما بخش کوچکی از اون رو احساس میکنیم، اما بقیهش کجاست؟ کسی نمیدونه. اما یک توضیح نظری راه حل عجیبی ارائه میده. من و شما — حتی شما اون پشت — همگی در فضایی سه بعدی زندگی میکنیم. امیدوارم این جمله بحثانگیز نباشه. (خنده تماشاگران) تمام ذرات شناخته شده هم در فضایی سه بعدی هستند. در واقع، ذره نام دیگری است برای یک برانگیختگی در میدان سه بعدی، یک محدودهی مرتعش در فضا. مهمتر آنکه، همهی ریاضیاتی که برای این موضوع به کار میبریم با این فرض است که فضا فقط سه بعدی است. اما ریاضی ریاضی است، و میتوانیم هرطور بخواهیم با آن بازی کنیم. و بعضیها هم با استفاده از ابعاد بیشتر فضا در دورهای طولانی مشغول آن شدند، اما این همیشه یک مفهوم انتزاعی ریاضی بوده است. حالا فقط به اطرافتون نگاه کنید — تو اون عقب، نگاه کن — واضحه که تنها سه بعد در فضا هست. اما اگر اینطور نباشه چی؟ اگر گرانش نیست شده به یک بعد چهارمی نشت کرده باشه که برای من و شما قابل درک نیست چی؟ اگر گرانش درست به اندازهی دیگر نیروها قوی باشه چی اگر شما این بُعد فراتر از سوم رو میدیدید، و چیزی که من و شما حس میکنیم تنها بخشی کوچکی از گرانش باشه باز هم ضعیف به نظر میرسید؟ اگر اینطور بود، مجبور بودیم مدل استاندارد ذرات رو گسترش بدیم تا شامل ذرهی دیگری باشه، یک ذرهی چندین بعدی مربوط به گرانش، یک گراویتون که در ابعاد بیشتر از سوم قرار داره. چهرههای متعجبتون رو میبینم. حتما میخواید ازم سوال کنید، «چطور قراره در واقعیت این ایدهی علمی تخیلی دیوانهوار رو آزمایش کنیم، در حالیکه توی سه بعد محدود شدیم؟» کاری که همیشه میکنیم، با کوبیدن دو پروتون به یکدیگر — (خنده تماشاگران) اونقدر شدید که برخوردشون بازتاب کنه در یک بعد فراتر از سومی که ممکنه وجود داشته باشه، که در لحظه این گراویتون رو خلق کنه که بعدش کشیده بشه به این دنیای سه بعدی الاچسی و دو تا فوتون آزاد کنه، دو ذره از نور.
و این گراویتون بعد اضافهی فرضی یکی از تنها ذرات فرضی ممکن است که مشخصات کوانتومی خاصی داره که یک موج دو فوتونی کوچک ایجاد کنه.
پس، احتمال برملا کردن اسرار گرانش و کشف ابعاد جدید فضا — شاید الان حسی داشته باشید که چرا هزاران خورهی فیزیک همگی با هم عنان از کف دادند به خاطر یه موج کوچیک دو فوتونی. کشفی از این دسته کتابهای درسی رو بازنویسی میکنه. اما یادتون نره، پیام ما متخصصین آزمایشگاه که مدتهاست این کارو میکنیم خیلی واضح بود: به اطلاعات بیشتری نیاز داریم. با اطلاعات بیشتر، این موج کوچک یا به یک جایزه نوبل زیبا و ظریف تبدیل میشه — (خنده تماشاگران) یا فضای اطراف اون موج رو پر کرده و به یک خط صاف و معمولی تبدیلش میکنه. پس اطلاعات بیشتری گرفتیم، و با اطلاعاتی پنج برابری، و چندین ماه وقت بیشتر این موج کوچک به یک خط صاف تبدیل شد. خبرگزاریها «یک نا امیدی بزرگ» و «امید از دست رفته» رو گزارش کردن و اینکه فیزیکدانان ذرات «ناراحت هستند». طوری به گزارش شون آب و تاب دادن، انگار تصمیم گرفتیم کرکرهی الاچسی رو بکشیم پایین و بریم خونه. (خنده تماشاگران) اما این کارو نکردیم. ولی چرا؟ حالا اگر ذرهای کشف نکردم — که نکردم — اگر ذرهای کشف نکردم چرا اومدم براتون سخنرانی میکنم؟ چرا از خجالت سرم رو نینداختم پایین و برم خونه؟ متخصصان فیزیک ذرهای کاوشگرانند. و عمدهی کاری که ما میکنیم نقشهنگاری است. بگذارید اینطور بگم: یک ثانیه الاچسی را فراموش کنید. تصور کنید فضانوردی هستید که وارد یک سیارهی دوردست میشوید، به دنبال موجودات بیگانه. اولین وظیفهتون چیه؟ اینکه فوراً در مدار قرار بگیرید، فرود بیایید، مختصر نگاهی کنید به دنبال نشانههای بزرگ و آشکار حیات، و به پایگاه اصلی گزارش بدید. ما الان در همین مرحله هستیم. یک نظر به الاچسی میکنیم به دنبال هر ذرهی تازهی بزرگی که چشمگیر باشه، و میتوانیم گزارش کنیم که هیچی ندیدیم. ما یک موج بیگانهی عجیب رو در کوهی دوردست دیدیدم، ولی همین که نزدیک شدیم، فهمیدیم صخره است. ولی بعدش چه کار کنیم؟ ولش کنیم و برگردیم؟ معلومه که نه؛ در اون صورت دانشمندان ضعیفی بودیم. نه، ما دهها سال بعدش رو هم به جستجو پرداختیم، منطقه رو نقشهبرداری کردیم، شنها رو با بهترین ابزار غربال کردیم. زیر هر سنگی رو گشتیم، به زیر سطح سوراخ زدیم. هر ذرهی جدیدی باید فوراً پیدا میشد به شکل موجهای بزرگ و چشمگیر یا تنها در صورتی دیده میشن که سالها اطلاعات جمع آوری کنیم. بشریت تازه کاوشگریاش رو در الاچسی با این انرژی بالا شروع کرده، و جستجوهای زیادی باید انجام بدیم. اما اگر ۱۰ یا ۲۰ سال دیگه، هنوز ذرهی جدیدی پیدا نکنیم چی؟ دستگاه بزرگتری میسازیم. (خنده تماشاگران) در انرژیهای بالاتر جستجو میکنیم. در انرژیهای بالاتر جستجو میکنیم. طرحی در جریانه برای یک تونل ۱۰۰ کیلومتری که ذرات رو با ده برابر انرژی الاچسی برخورد میده تصمیم جاگیری ذرات در طبیعت با ما نیست. فقط تصمیم ادامهی کاوشگری با ماست. اما اگر با آن تونل ۱۰۰ کیلومتری یا با تونلی ۵۰۰ کیلومتری یا با تونلی ۱۰/۰۰۰ کیلومتری به عنوان برخورد دهنده در فضا بین زمین و ماه، باز هم ذرهای پیدا نکنیم چی؟ در آن صورت شاید فیزیک ذرات را اشتباه برداشت کردهایم. (خنده تماشاگران) شاید باید مسائل را از نو مرور کنیم. شاید به منابع، فناوری تخصصهای بیشتری نیاز داریم نسبت به آنچه که الان داریم. ما الان از هوش مصنوعی و فنون یادگیری ماشین استفاده میکنیم در بخشهایی از الاچسی، اما طراحی یک آزمایش فیزیک ذرات را مجسم کنید به وسیله از این الگوریتمهای پیچیده که میتواند به خودش کشف کردن گراویتونهای چندبعدی را آموزش دهد. اما چی میشه؟ چی میشهی نهایی: چی میشه اگر هوش مصنوعی نتواند به ما در یافتن پاسخمان کمک کند؟ چی میشه اگر این سوالهای بیپاسخ دورانها، مقدر باشد که تا آیندهای قابل پیشبینی بیپاسخ بمانند؟ چی میشه اگر این موضوعاتی که از زمان کودکی مرا آزار میداده مقدر باشد که در تمام عمرم بیپاسخ بماند؟ در آن صورت ... بیش از پیش شگفت زده میشویم. مجبور خواهیم بود به روشهای کاملاً جدیدی فکر کنیم. مجبور میشویم به پیش فرضهایمان رجوع کنیم، و ببینیم که کجا را اشتباه کردهایم. و باید افراد بیشتری را تشویق کنیم که در مطالعهی علم به ما بپیوندند چرا که به دیدگاههای نوین در حل این مسائل قدیمی نیاز داریم. من پاسخی نیافتم، و هنوز هم در جستجوی آنم. اما یک نفر — که شاید الان در مدرسه باشد، شاید هنوز متولد هم نشده باشد — بالاخره راهنماییمان کند فیزیک را به شیوهای کاملاً تازه ببینیم. و شاید به ما بفهماند که سؤالمان غلط است. که این به آخر رسیدن فیزیک نیست، بلکه شروع ماجراست. سپاسگزارم. (تشویق)
منبع :TED
🌸 @VillagePhysics
🌿💐💐🌺🌻🌹🌾🍁🍃
پس، احتمال برملا کردن اسرار گرانش و کشف ابعاد جدید فضا — شاید الان حسی داشته باشید که چرا هزاران خورهی فیزیک همگی با هم عنان از کف دادند به خاطر یه موج کوچیک دو فوتونی. کشفی از این دسته کتابهای درسی رو بازنویسی میکنه. اما یادتون نره، پیام ما متخصصین آزمایشگاه که مدتهاست این کارو میکنیم خیلی واضح بود: به اطلاعات بیشتری نیاز داریم. با اطلاعات بیشتر، این موج کوچک یا به یک جایزه نوبل زیبا و ظریف تبدیل میشه — (خنده تماشاگران) یا فضای اطراف اون موج رو پر کرده و به یک خط صاف و معمولی تبدیلش میکنه. پس اطلاعات بیشتری گرفتیم، و با اطلاعاتی پنج برابری، و چندین ماه وقت بیشتر این موج کوچک به یک خط صاف تبدیل شد. خبرگزاریها «یک نا امیدی بزرگ» و «امید از دست رفته» رو گزارش کردن و اینکه فیزیکدانان ذرات «ناراحت هستند». طوری به گزارش شون آب و تاب دادن، انگار تصمیم گرفتیم کرکرهی الاچسی رو بکشیم پایین و بریم خونه. (خنده تماشاگران) اما این کارو نکردیم. ولی چرا؟ حالا اگر ذرهای کشف نکردم — که نکردم — اگر ذرهای کشف نکردم چرا اومدم براتون سخنرانی میکنم؟ چرا از خجالت سرم رو نینداختم پایین و برم خونه؟ متخصصان فیزیک ذرهای کاوشگرانند. و عمدهی کاری که ما میکنیم نقشهنگاری است. بگذارید اینطور بگم: یک ثانیه الاچسی را فراموش کنید. تصور کنید فضانوردی هستید که وارد یک سیارهی دوردست میشوید، به دنبال موجودات بیگانه. اولین وظیفهتون چیه؟ اینکه فوراً در مدار قرار بگیرید، فرود بیایید، مختصر نگاهی کنید به دنبال نشانههای بزرگ و آشکار حیات، و به پایگاه اصلی گزارش بدید. ما الان در همین مرحله هستیم. یک نظر به الاچسی میکنیم به دنبال هر ذرهی تازهی بزرگی که چشمگیر باشه، و میتوانیم گزارش کنیم که هیچی ندیدیم. ما یک موج بیگانهی عجیب رو در کوهی دوردست دیدیدم، ولی همین که نزدیک شدیم، فهمیدیم صخره است. ولی بعدش چه کار کنیم؟ ولش کنیم و برگردیم؟ معلومه که نه؛ در اون صورت دانشمندان ضعیفی بودیم. نه، ما دهها سال بعدش رو هم به جستجو پرداختیم، منطقه رو نقشهبرداری کردیم، شنها رو با بهترین ابزار غربال کردیم. زیر هر سنگی رو گشتیم، به زیر سطح سوراخ زدیم. هر ذرهی جدیدی باید فوراً پیدا میشد به شکل موجهای بزرگ و چشمگیر یا تنها در صورتی دیده میشن که سالها اطلاعات جمع آوری کنیم. بشریت تازه کاوشگریاش رو در الاچسی با این انرژی بالا شروع کرده، و جستجوهای زیادی باید انجام بدیم. اما اگر ۱۰ یا ۲۰ سال دیگه، هنوز ذرهی جدیدی پیدا نکنیم چی؟ دستگاه بزرگتری میسازیم. (خنده تماشاگران) در انرژیهای بالاتر جستجو میکنیم. در انرژیهای بالاتر جستجو میکنیم. طرحی در جریانه برای یک تونل ۱۰۰ کیلومتری که ذرات رو با ده برابر انرژی الاچسی برخورد میده تصمیم جاگیری ذرات در طبیعت با ما نیست. فقط تصمیم ادامهی کاوشگری با ماست. اما اگر با آن تونل ۱۰۰ کیلومتری یا با تونلی ۵۰۰ کیلومتری یا با تونلی ۱۰/۰۰۰ کیلومتری به عنوان برخورد دهنده در فضا بین زمین و ماه، باز هم ذرهای پیدا نکنیم چی؟ در آن صورت شاید فیزیک ذرات را اشتباه برداشت کردهایم. (خنده تماشاگران) شاید باید مسائل را از نو مرور کنیم. شاید به منابع، فناوری تخصصهای بیشتری نیاز داریم نسبت به آنچه که الان داریم. ما الان از هوش مصنوعی و فنون یادگیری ماشین استفاده میکنیم در بخشهایی از الاچسی، اما طراحی یک آزمایش فیزیک ذرات را مجسم کنید به وسیله از این الگوریتمهای پیچیده که میتواند به خودش کشف کردن گراویتونهای چندبعدی را آموزش دهد. اما چی میشه؟ چی میشهی نهایی: چی میشه اگر هوش مصنوعی نتواند به ما در یافتن پاسخمان کمک کند؟ چی میشه اگر این سوالهای بیپاسخ دورانها، مقدر باشد که تا آیندهای قابل پیشبینی بیپاسخ بمانند؟ چی میشه اگر این موضوعاتی که از زمان کودکی مرا آزار میداده مقدر باشد که در تمام عمرم بیپاسخ بماند؟ در آن صورت ... بیش از پیش شگفت زده میشویم. مجبور خواهیم بود به روشهای کاملاً جدیدی فکر کنیم. مجبور میشویم به پیش فرضهایمان رجوع کنیم، و ببینیم که کجا را اشتباه کردهایم. و باید افراد بیشتری را تشویق کنیم که در مطالعهی علم به ما بپیوندند چرا که به دیدگاههای نوین در حل این مسائل قدیمی نیاز داریم. من پاسخی نیافتم، و هنوز هم در جستجوی آنم. اما یک نفر — که شاید الان در مدرسه باشد، شاید هنوز متولد هم نشده باشد — بالاخره راهنماییمان کند فیزیک را به شیوهای کاملاً تازه ببینیم. و شاید به ما بفهماند که سؤالمان غلط است. که این به آخر رسیدن فیزیک نیست، بلکه شروع ماجراست. سپاسگزارم. (تشویق)
منبع :TED
🌸 @VillagePhysics
🌿💐💐🌺🌻🌹🌾🍁🍃
iℏTalks |فیزیک پیشه ها
Video
سال 2016 و انچه که در دنیای علم گذشت
🎄 @villagephysics
🎄 @villagephysics
#نسبیت_خاص
فردی که ثابت است زمان فردی را که در حال حرکت است را کندتر محاسبه میکند. در سرعتهای خیلی نزدیک به نور ممکن است هر ثانیه فرد در حال حرکت معادل سالها زندگی فرد بدون حرکت باشد.
@villagephysic
فردی که ثابت است زمان فردی را که در حال حرکت است را کندتر محاسبه میکند. در سرعتهای خیلی نزدیک به نور ممکن است هر ثانیه فرد در حال حرکت معادل سالها زندگی فرد بدون حرکت باشد.
@villagephysic
iℏTalks |فیزیک پیشه ها
Video
🎥 ماجرای ورزشکاری که از فیزیک برای شکستن رکورد جهانی استفاده کرد!
@villagephysics
@villagephysics
3397-low.mp4
11.8 MB
چند آزمایش ساده حتما ببینید .
@villagephysics
@villagephysics
قانون برنولی
اگر تندی دریک شاره به هنگام حرکت در راستای افقی افزایش یابد فشار کاهش میابدو برعکس
@villagephysics
اگر تندی دریک شاره به هنگام حرکت در راستای افقی افزایش یابد فشار کاهش میابدو برعکس
@villagephysics
iℏTalks |فیزیک پیشه ها
Video
🎄بزرگی کیهان و فراتر از آن
اگر هنگام مشاهده ی این ویدیو به مرز بحران وجودی نرسیدید حتما از عناصر قوی تری نسبت به ما ساخته شده اید.
@villagephysics
اگر هنگام مشاهده ی این ویدیو به مرز بحران وجودی نرسیدید حتما از عناصر قوی تری نسبت به ما ساخته شده اید.
@villagephysics
iℏTalks |فیزیک پیشه ها
Video
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
نگاهی ژرف به باروری ابرها
در ایران
20 دي ماه ازشبکه مستند ساعت 20
🌸@villagephysics
نگاهی ژرف به باروری ابرها
در ایران
20 دي ماه ازشبکه مستند ساعت 20
🌸@villagephysics
Einstein_1905_relativity.pdf
237 KB
نظریه ی نسبیت خاص در سال 1905 توسط آلبرت انیشتین در مقاله ای به عنوان "درباره الکترودینامیک اجسام متحرک " نوشته شد .
@villagephysics
میتوانید این مقاله رو بخونید .
@villagephysics
میتوانید این مقاله رو بخونید .
✳️بررسی حرکت حشره کک با قوانین فیزیک و زیست شناختی
@villagephysics
✅خب سرانجام انرژی را دریک سیستم زیست شناختی بررسی میکنیم.....
کک (کَکها حشرات بدون بال هسنتد) به داشتن توانایی پرش شگفت آور مشهوراست چرا میتواند بیش از صدبرابر ارتفاع پیکر خود بپرد.؟😕
کک وقتی که از حالت سکون پرش را آغاز میکند در یک میلی ثانیه به حداکثر سرعت در راستای قایم میرسد دراین لحظه سرعت کک حدود 1m/sاست و با این سرعت به ارتفاع 3/5cm میرسد
خوب فیزیک پیشه ها دراینجا ما به مقداری اطلاعات نیاز داریم جرم کک حدود450 میکروگرم است عضله پایش کمتر از یک پنجم این جرم را به خود اختصاص میدهد😱😱😱😱
خلاصه براتون بگم حداکثر توانی که عضلات حشره ایجاد میکند حدود60W/kgاست .
@villagephysics
—----------------------------------------------------
بعد از محاسبات نتایج زیر حاصل شد .....😱
1)کک به ارتفاع 5.1cm میرسد
2)چون حداکثر ارتفاعی که بالا میرود 5.3 نیست حدود 3.5 cm می باشد
✅پس افت انرژی ناشی از اصطحکاک هوا مقدار 7.1ضبدر ده به توان منفی 8 ژول می باشد
3)اگر فرض کنیم همین انرژی را هنگام فرود دارد مقدار 14ضبدر ده به توان منفی 8 ژول است
✅باید خاطر نشان شوم که افت انرژی حدود60 درصد بیشتر نیست پس به محاسبات ایمان داشته باشد
4)آهنگ آزاد شدن انرژی در طول مدت خیزش 2.25ضبدر ده به توان منفی 4 وات است
✅توانی که عظلات کک درست میکند 5.4 ضبدر ده به توان منفی 6 وات است
—---------------------------------------------------
💥💥💥 پاسخ این معما در لایه کوچکی از ماده ای کشسانی به نام رزیلین نهته است
که پای عقب حشره قرار دارد حشره پس از پریدن پای عقب را کمی خم میکند و ماده رزیلین فشرده میشود وانرژی به صورت پتانسیل کشسانی تراکمی ذخیره میشود
@villagephysics
@villagephysics
✅خب سرانجام انرژی را دریک سیستم زیست شناختی بررسی میکنیم.....
کک (کَکها حشرات بدون بال هسنتد) به داشتن توانایی پرش شگفت آور مشهوراست چرا میتواند بیش از صدبرابر ارتفاع پیکر خود بپرد.؟😕
کک وقتی که از حالت سکون پرش را آغاز میکند در یک میلی ثانیه به حداکثر سرعت در راستای قایم میرسد دراین لحظه سرعت کک حدود 1m/sاست و با این سرعت به ارتفاع 3/5cm میرسد
خوب فیزیک پیشه ها دراینجا ما به مقداری اطلاعات نیاز داریم جرم کک حدود450 میکروگرم است عضله پایش کمتر از یک پنجم این جرم را به خود اختصاص میدهد😱😱😱😱
خلاصه براتون بگم حداکثر توانی که عضلات حشره ایجاد میکند حدود60W/kgاست .
@villagephysics
—----------------------------------------------------
بعد از محاسبات نتایج زیر حاصل شد .....😱
1)کک به ارتفاع 5.1cm میرسد
2)چون حداکثر ارتفاعی که بالا میرود 5.3 نیست حدود 3.5 cm می باشد
✅پس افت انرژی ناشی از اصطحکاک هوا مقدار 7.1ضبدر ده به توان منفی 8 ژول می باشد
3)اگر فرض کنیم همین انرژی را هنگام فرود دارد مقدار 14ضبدر ده به توان منفی 8 ژول است
✅باید خاطر نشان شوم که افت انرژی حدود60 درصد بیشتر نیست پس به محاسبات ایمان داشته باشد
4)آهنگ آزاد شدن انرژی در طول مدت خیزش 2.25ضبدر ده به توان منفی 4 وات است
✅توانی که عظلات کک درست میکند 5.4 ضبدر ده به توان منفی 6 وات است
—---------------------------------------------------
💥💥💥 پاسخ این معما در لایه کوچکی از ماده ای کشسانی به نام رزیلین نهته است
که پای عقب حشره قرار دارد حشره پس از پریدن پای عقب را کمی خم میکند و ماده رزیلین فشرده میشود وانرژی به صورت پتانسیل کشسانی تراکمی ذخیره میشود
@villagephysics