IT Guys👾 – Telegram
429 subscribers
120 photos
183 videos
27 files
284 links
نکاتی که تو مسیر یادگیری بدست آوردیم رو باهاتون به اشتراک میزاریم. اين كانال رو به عنوان سرگرمی نگاه كنيد.
شما هم اگر نکته ای داشتید ، چه بصورت متن ، عکس و یا صدا به نشانی ربات زیر با ما به اشتراک بگذارید ، با تشکر.

Bot ID : https://news.1rj.ru/str/bootrampbot🤖
Download Telegram
در حوزه DevOps، تمرکز بر روی بهینه‌سازی فرآیند توسعه و عملیاتی کردن نرم‌افزار همچنان در حال تکامل است. با رشد تکنولوژی و تغییر نیازهای سازمان‌ها، چندین المان و گرایش مهم در حال شکل‌گیری هستند که آینده DevOps را تحت تأثیر قرار خواهند داد. در ادامه به المان‌هایی که در حال حاضر در دنیا روی آن‌ها کار می‌شود و پیش‌بینی می‌شود در آینده مورد توجه بیشتری قرار گیرند، می‌پردازیم:

1. اتوماتیک‌سازی کامل (Full Automation)
تمرکز فعلی: در حال حاضر، اتوماتیک‌سازی بخش‌های مختلف فرآیند توسعه، تست، و استقرار نرم‌افزار از طریق ابزارهایی مانند Jenkins، GitLab CI/CD، Ansible، Terraform، و Kubernetes رایج است. این ابزارها فرآیندهای پیوسته‌ای مانند تست، استقرار، و زیرساخت‌ها را اتوماتیک کرده‌اند.
آینده: آینده DevOps به سمت اتوماسیون کامل‌تر می‌رود که شامل مدیریت خودکار خطاها، بهینه‌سازی مصرف منابع، و اتوماتیک‌سازی تصمیم‌گیری‌های پیچیده از طریق هوش مصنوعی و یادگیری ماشین خواهد بود.
2. AI و ML در DevOps (AIOps)
تمرکز فعلی: استفاده از AI و Machine Learning در DevOps، تحت عنوان AIOps، به سرعت در حال رشد است. AIOps از داده‌های تاریخی برای پیش‌بینی مشکلات، خودکارسازی حل آن‌ها و بهینه‌سازی عملکرد سیستم‌ها استفاده می‌کند. ابزارهایی مانند Datadog، New Relic، و Splunk به صورت فزاینده‌ای از AI برای مدیریت سیستم‌های پیچیده بهره می‌برند.
آینده: پیش‌بینی می‌شود که استفاده از هوش مصنوعی برای مانیتورینگ، پیش‌بینی خرابی‌ها و حتی تصمیم‌گیری در فرآیندهای پیچیده توسعه و عملیاتی شدن به طور گسترده‌تری توسعه یابد. خودکارسازی تصمیم‌گیری‌ها و حتی مدیریت خودکار زیرساخت‌ها از طریق الگوریتم‌های یادگیری عمیق بخشی از این آینده است.
3. GitOps و Infrastructure as Code (IaC)
تمرکز فعلی: GitOps یکی از مفاهیم محبوب جدید است که به استفاده از Git به عنوان منبع حقیقت (source of truth) برای مدیریت زیرساخت‌ها اشاره دارد. ابزارهایی مانند ArgoCD و Flux به تیم‌ها کمک می‌کنند تا استقرار زیرساخت‌ها را به صورت اتوماتیک و مبتنی بر Git انجام دهند. Infrastructure as Code (IaC) نیز با ابزارهایی مانند Terraform و Pulumi روند توسعه زیرساخت‌ها را ساده‌تر کرده است.
آینده: GitOps و IaC به مرور زمان بیشتر به سمت توسعه زیرساخت‌های خودمختار حرکت می‌کنند، جایی که فرآیندهای ایجاد، مدیریت، و به‌روزرسانی زیرساخت‌ها به طور خودکار و با کمترین مداخله انسانی انجام می‌شود.
4. DevSecOps
تمرکز فعلی: امنیت یکی از موضوعات کلیدی DevOps در سال‌های اخیر بوده است و مفهوم DevSecOps به ادغام امنیت در چرخه توسعه و عملیاتی شدن نرم‌افزار اشاره دارد. ابزارهایی مانند Snyk، Aqua Security، و Twistlock به اتوماتیک‌سازی فرآیندهای امنیتی در کنار توسعه کمک می‌کنند.
آینده: در آینده، امنیت به طور کامل در زنجیره CI/CD یکپارچه خواهد شد. امنیت کد و پیکربندی‌ها به صورت بلادرنگ بررسی خواهد شد و سیستم‌های امنیتی خودکارسازی بیشتری برای شناسایی و رفع آسیب‌پذیری‌ها در زمان واقعی ارائه خواهند داد.
5. فراگیری Multi-cloud و Hybrid-cloud
تمرکز فعلی: استفاده از چندین ارائه‌دهنده ابر (multi-cloud) و ابرهای ترکیبی (hybrid-cloud)، برای بهینه‌سازی هزینه‌ها، دسترسی بیشتر، و جلوگیری از وابستگی به یک ارائه‌دهنده، در حال گسترش است. ابزارهای مثل Kubernetes و Terraform به مدیریت محیط‌های multi-cloud کمک می‌کنند.
آینده: در آینده، مدیریت و خودکارسازی زیرساخت‌ها در محیط‌های multi-cloud و hybrid-cloud پیچیده‌تر خواهد شد. سازمان‌ها به سمت سکوهای چند ابری خودکار (automated multi-cloud platforms) حرکت خواهند کرد که به طور هوشمند منابع بین ابرهای مختلف را مدیریت و بهینه‌سازی می‌کند.
6. سرویس‌های بدون سرور (Serverless)
تمرکز فعلی: استفاده از Serverless به عنوان مدلی که نیاز به مدیریت سرورها را حذف می‌کند، رو به افزایش است. سرویس‌هایی مانند AWS Lambda، Google Cloud Functions، و Azure Functions به تیم‌ها این امکان را می‌دهند که بر روی کد تمرکز کنند و زیرساخت‌ها را به ارائه‌دهندگان ابری بسپارند.
آینده: در آینده، استفاده از معماری‌های بدون سرور بیشتر می‌شود و حتی اپلیکیشن‌های پیچیده نیز به سمت این مدل حرکت خواهند کرد. همچنین، اتوماتیک‌سازی مدیریت هزینه‌ها و بهینه‌سازی منابع در سرویس‌های بدون سرور به یک چالش مهم تبدیل می‌شود.
7. پیشرفت در ابزارهای مانیتورینگ و Observability
تمرکز فعلی: ابزارهای مانیتورینگ و observability به یکی از المان‌های کلیدی در DevOps تبدیل شده‌اند. ابزارهایی مانند Prometheus، Grafana، Elastic Stack و Datadog در حال حاضر به تیم‌ها کمک می‌کنند تا سیستم‌ها و سرویس‌های خود را به صورت دقیق مانیتور کنند.
آینده: آینده به سمت مشاهده‌پذیری (observability) همه‌جانبه حرکت خواهد کرد، که شامل مانیتورینگ داده‌های لاگ، متریک‌ها، ردیابی‌های توزیع‌شده و حتی داده‌های مرتبط با کاربر نهایی است. هوش مصنوعی نیز در این حوزه نقش بزرگی ایفا خواهد کرد.
8. کاهش تاخیر (Latency) و افزایش سرعت CI/CD
تمرکز فعلی: زمان‌بندی و بهبود فرآیندهای CI/CD به منظور تسریع در توسعه و انتشار نرم‌افزار یکی از چالش‌های بزرگ تیم‌های DevOps است. بسیاری از ابزارهای CI/CD تلاش می‌کنند تا با استفاده از caching، parallelization و توزیع بار، این فرآیندها را بهینه کنند.
آینده: انتظار می‌رود که ابزارهای CI/CD با هوش مصنوعی و تکنولوژی‌های جدید سرعت بیشتری پیدا کنند و فرآیندهایی مثل تست، استقرار، و انتشار به طور قابل ملاحظه‌ای سریع‌تر شوند.
9. تمرکز بر فرهنگ سازمانی و همکاری بین تیم‌ها
تمرکز فعلی: یکی از اصول DevOps بهبود همکاری بین تیم‌های توسعه و عملیات است. تحول فرهنگی و رویکرد همکاری تیمی برای موفقیت DevOps حیاتی است.
آینده: در آینده، سازمان‌ها بر ایجاد فرهنگ همکاری بیشتر و یادگیری مستمر تمرکز بیشتری خواهند کرد. ابزارهای جدید نیز به بهبود ارتباط و هماهنگی بین تیم‌ها کمک خواهند کرد.
نتیجه‌گیری:
آینده DevOps بر اتوماتیک‌سازی بیشتر، استفاده از هوش مصنوعی، امنیت یکپارچه، و زیرساخت‌های چند ابری تمرکز خواهد داشت. سازمان‌ها باید برای تطبیق با این تغییرات، بر روی ابزارها، فرآیندها، و بهبود فرهنگ سازمانی سرمایه‌گذاری کنند تا بتوانند در این حوزه رقابت‌پذیر بمانند.
اتوماسیون شبکه به فرآیند استفاده از تکنولوژی‌ها و ابزارهای خودکار برای مدیریت، کنترل، پیکربندی و مانیتورینگ شبکه‌های کامپیوتری اشاره دارد. با افزایش پیچیدگی شبکه‌ها و نیاز به مقیاس‌پذیری بیشتر، اتوماسیون شبکه به یکی از کلیدی‌ترین موضوعات در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) تبدیل شده است.

اهداف اصلی اتوماسیون شبکه:
کاهش خطاهای انسانی: پیکربندی دستی شبکه می‌تواند مستعد خطاهای انسانی باشد. با اتوماسیون، فرآیندها استاندارد می‌شوند و خطاهای احتمالی کاهش می‌یابند.
افزایش بهره‌وری: خودکارسازی فرآیندهای تکراری و زمان‌بر، زمان آزاد بیشتری برای تیم‌های IT ایجاد می‌کند تا روی وظایف مهم‌تر تمرکز کنند.
کاهش زمان پاسخگویی: تغییرات شبکه، اعمال پالیسی‌ها، و پاسخ به مشکلات به سرعت و به صورت خودکار انجام می‌شوند، بدون نیاز به مداخله دستی.
مقیاس‌پذیری: اتوماسیون اجازه می‌دهد تا شبکه‌ها به سرعت رشد کنند و تغییرات لازم بدون نیاز به نیروی انسانی زیاد اعمال شوند.
اجزای اصلی اتوماسیون شبکه:
پیکربندی خودکار (Automated Configuration)

ابزارهای اتوماسیون می‌توانند به صورت خودکار پیکربندی تجهیزات شبکه مانند روترها، سوییچ‌ها، فایروال‌ها و سرورها را انجام دهند. این کار می‌تواند از طریق اسکریپت‌های از پیش تعریف‌شده یا سیستم‌های مدیریت مرکزی انجام شود.
ابزارهایی مانند Ansible، Chef، Puppet و Terraform برای خودکارسازی پیکربندی استفاده می‌شوند. این ابزارها از طریق Infrastructure as Code (IaC) امکان پیکربندی شبکه‌ها را فراهم می‌کنند.
مدیریت تغییرات و به‌روزرسانی‌ها

یکی از مهم‌ترین بخش‌های شبکه مدیریت تغییرات است. از طریق اتوماسیون، تغییرات در پیکربندی شبکه و به‌روزرسانی نرم‌افزارها به صورت خودکار انجام می‌شود.
ابزارهایی مانند Cisco DNA Center یا Juniper Contrail این قابلیت را فراهم می‌کنند تا تغییرات به‌صورت بلادرنگ و بدون نیاز به مداخله انسانی اعمال شوند.
مانیتورینگ و شناسایی خودکار مشکلات

سیستم‌های اتوماسیون شبکه می‌توانند وضعیت شبکه را به صورت پیوسته مانیتور کنند و در صورت بروز مشکلات به طور خودکار اقدام به رفع آن‌ها یا هشدار دادن کنند.
ابزارهایی مانند Nagios، Prometheus، Zabbix و SolarWinds برای مانیتورینگ و آلارم‌دهی خودکار به‌کار می‌روند.
مدیریت سیاست‌ها و امنیت شبکه

اتوماسیون شبکه امکان مدیریت سیاست‌های امنیتی به صورت خودکار را نیز فراهم می‌کند. برای مثال، می‌توان به‌طور خودکار پالیسی‌های فایروال، فیلترهای ترافیک، یا مجوزهای دسترسی را بر اساس نیازها و شرایط جدید اعمال کرد.
ابزارهایی مانند Palo Alto Networks Panorama یا Cisco Firepower Management Center برای خودکارسازی امنیت شبکه استفاده می‌شوند.
خودکارسازی عملیات شبکه (NetOps Automation)

عملیات‌های روزانه در شبکه، مانند اضافه کردن کاربران جدید، تغییر دسترسی‌ها، یا مدیریت ترافیک شبکه می‌توانند به‌صورت خودکار انجام شوند. به این فرآیند خودکارسازی عملیات شبکه (NetOps) گفته می‌شود.
ابزارهای محبوب اتوماسیون شبکه:
Ansible: ابزاری بسیار قدرتمند برای اتوماتیک کردن پیکربندی شبکه‌ها. با استفاده از Playbookها می‌توانید عملیات‌های پیچیده روی شبکه‌های بزرگ را با چند خط کد پیاده کنید.
Terraform: یک ابزار Infrastructure as Code است که برای مدیریت زیرساخت‌های شبکه و سرویس‌های ابری به کار می‌رود.
Cisco DNA Center: پلتفرمی از سیسکو که امکان مدیریت و اتوماسیون شبکه‌های سیسکو را فراهم می‌کند.
Juniper Contrail: پلتفرمی برای مدیریت شبکه‌های مبتنی بر SDN (Software Defined Networking).
SaltStack: ابزاری برای اتوماسیون و مدیریت پیکربندی‌های بزرگ در محیط‌های توزیع‌شده.
معماری‌های مرتبط با اتوماسیون شبکه:
Software-Defined Networking (SDN):

SDN یکی از مهم‌ترین تکنولوژی‌های مورد استفاده در اتوماسیون شبکه است. در این معماری، کنترل و مدیریت شبکه از لایه‌های فیزیکی جدا می‌شود و از طریق یک کنترلر مرکزی به صورت نرم‌افزاری مدیریت می‌شود.
OpenFlow یکی از پروتکل‌های محبوب در SDN است که ارتباط بین کنترلر و تجهیزات شبکه را تسهیل می‌کند.
Network Function Virtualization (NFV):

NFV به جای استفاده از سخت‌افزارهای شبکه‌ای اختصاصی، از ماشین‌های مجازی یا کانتینرها برای اجرای عملکردهای شبکه مانند روترها، فایروال‌ها، و سیستم‌های مانیتورینگ استفاده می‌کند.
این رویکرد به شدت اتوماتیک است و به سازمان‌ها امکان می‌دهد عملکردهای جدید را به سرعت و بدون نیاز به خرید سخت‌افزار جدید پیاده‌سازی کنند.
روندهای آینده در اتوماسیون شبکه:
AI و یادگیری ماشین (AI/ML) در شبکه‌ها:
استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای پیش‌بینی مشکلات شبکه، بهینه‌سازی ترافیک و حتی خودکارسازی رفع مشکلات رو به افزایش است. این تکنولوژی‌ها می‌توانند به تشخیص مشکلات پنهان و بهینه‌سازی عملکرد شبکه کمک کنند.
Network-as-a-Service (NaaS):

NaaS مفهومی است که به خودکارسازی کل شبکه در قالب یک سرویس اشاره دارد. در این مدل، شرکت‌ها می‌توانند بدون مدیریت دستی شبکه، به شبکه‌ای که توسط ارائه‌دهنده خدمات NaaS مدیریت می‌شود دسترسی پیدا کنند.
Zero-touch provisioning:

یکی از روندهای آینده، پیاده‌سازی Zero-touch provisioning است که اجازه می‌دهد تجهیزات جدید به شبکه اضافه شوند و به‌صورت خودکار پیکربندی شوند بدون اینکه نیازی به مداخله فیزیکی باشد.
نتیجه‌گیری:
اتوماسیون شبکه به طور چشم‌گیری می‌تواند بهره‌وری، امنیت و کارایی شبکه‌ها را افزایش دهد. با گسترش ابزارهای اتوماتیک و تکنولوژی‌هایی مانند SDN، NFV و هوش مصنوعی، سازمان‌ها به سوی شبکه‌های هوشمندتر و خودکارتر حرکت می‌کنند.
در داکر، تقریباً هر نرم‌افزار یا اپلیکیشنی که روی یک سیستم عامل (معمولاً لینوکس یا ویندوز) اجرا شود، می‌تواند داکرایز شود. اما به طور کلی، موارد زیر از جمله پرکاربردترین چیزهایی هستند که می‌توان آن‌ها را داکرایز کرد:

1. برنامه‌های وب
سرورهای وب مانند Apache، Nginx، IIS.
برنامه‌های تحت وب مانند WordPress، Drupal، Joomla.
اپلیکیشن‌های توسعه داده شده با زبان‌های مختلف مانند Node.js، Django (پایتون)، Ruby on Rails.
2. پایگاه‌های داده
دیتابیس‌های رابطه‌ای مثل MySQL، PostgreSQL، SQL Server.
دیتابیس‌های NoSQL مثل MongoDB، Redis، Cassandra.
3. میکروسرویس‌ها
میکروسرویس‌هایی که با زبان‌های مختلف مانند Go، Java، Python، C# توسعه داده شده‌اند.
سیستم‌های مدیریت میکروسرویس مثل Kubernetes، Docker Swarm.
4. ابزارهای مدیریت لاگ و مانیتورینگ
ابزارهایی مانند Elasticsearch، Logstash، Kibana (مجموعه ELK).
ابزارهای مانیتورینگ مثل Prometheus، Grafana، Uptime Kuma.
5. ابزارهای توسعه و تست
محیط‌های توسعه مانند Jenkins، GitLab CI، CircleCI.
ابزارهای تست اتوماتیک مانند Selenium.
6. سرورهای پیام و صف‌ها
سیستم‌های پیام‌رسان و صف‌بندی مانند RabbitMQ، Kafka.
ابزارهای انتقال پیام و ارتباطات بین‌سرویسی.
7. ابزارهای امنیتی
فایروال‌ها، VPNها، ابزارهای مانیتورینگ امنیت مانند Suricata، Snort.
8. برنامه‌های دسکتاپ
برنامه‌هایی که می‌توانند بدون رابط کاربری یا با کمک رابط‌های وب اجرا شوند، مثل LibreOffice، GIMP.
9. پروژه‌های علمی و یادگیری ماشین
ابزارهای تحلیلی و علمی مانند Jupyter Notebooks.
محیط‌های یادگیری ماشین مانند TensorFlow، PyTorch.
10. سیستم‌های مدیریت فایل و بکاپ
ابزارهایی مانند Nextcloud، Syncthing، Veeam (اگر نسخه داکری داشته باشد).
موارد مهم در داکرایز کردن:
وابستگی‌ها و کتابخانه‌ها: داکر می‌تواند تمامی وابستگی‌ها، کتابخانه‌ها، و ابزارهای مورد نیاز اپلیکیشن شما را در یک تصویر (Image) محصور کند.
پیکربندی شبکه: سرویس‌ها و اپلیکیشن‌هایی که به ارتباطات شبکه نیاز دارند، می‌توانند به صورت ایزوله در داکر اجرا شوند.
امنیت و دسترسی‌ها: با کانتینر کردن نرم‌افزارها می‌توان سطح دسترسی آن‌ها را محدود کرد و در عین حال امنیت بیشتری ایجاد کرد.
چه چیزی را نباید داکرایز کرد؟
سیستم‌عامل‌های کامل: اگرچه برخی افراد از داکر برای اجرای سیستم‌عامل‌های کامل استفاده می‌کنند، این کار معمولاً بهترین کاربرد داکر نیست.
برنامه‌هایی که به منابع سخت‌افزاری خاصی نیاز دارند: مثلاً درایورهای سخت‌افزاری ممکن است در کانتینر به خوبی کار نکنند.
با توجه به گستردگی قابلیت‌های داکر، گزینه‌های زیادی برای داکرایز کردن وجود دارد، و انتخاب آن بسته به نیاز و کاربرد شماست.
👍2
برنامه‌های دسکتاپی ویندوزی که به صورت سنتی بر روی ویندوز نصب می‌شوند و از قفل‌های سخت‌افزاری (dongle) برای احراز هویت استفاده می‌کنند، به طور کلی چالش‌هایی برای داکرایز کردن دارند. این موضوع به دلیل وابستگی‌هایی است که این نوع برنامه‌ها به سیستم عامل و سخت‌افزار فیزیکی دارند. بیایید به جزئیات آن بپردازیم:

1. تعامل با قفل سخت‌افزاری (Dongle)
قفل‌های سخت‌افزاری (dongles) معمولاً به صورت فیزیکی به پورت USB سیستم متصل می‌شوند و به درایورها و کتابخانه‌های خاصی نیاز دارند تا نرم‌افزار مربوطه بتواند آن‌ها را شناسایی و اعتبارسنجی کند.
کانتینرهای داکر به طور معمول با سخت‌افزار فیزیکی به صورت مستقیم تعامل ندارند، مگر اینکه پیکربندی خاصی انجام دهید تا دسترسی به دستگاه‌های USB را برای کانتینر فراهم کنید. این کار ممکن است از طریق پیکربندی‌های خاص پاس‌ثرو (pass-through) برای USB صورت گیرد، اما این روش پیچیدگی‌هایی دارد و همیشه با نرم‌افزارهای مختلف سازگار نیست.
2. برنامه‌های دسکتاپی
داکر به طور معمول برای اپلیکیشن‌های سروری یا سرویس‌های پس‌زمینه (background services) طراحی شده است و اجرای اپلیکیشن‌های دسکتاپی که به رابط کاربری نیاز دارند، در داکر کارکرد مستقیم ندارد. اگرچه می‌توانید از ابزارهایی مثل X11 forwarding یا RDP برای اجرای رابط‌های گرافیکی استفاده کنید، اما این رویکرد پیچیده‌تر و ناپایدارتر از نصب مستقیم روی ویندوز است.
3. محدودیت‌های ویندوزی در کانتینرها
در حال حاضر، کانتینرهای داکر بر روی ویندوز (Windows Containers) به طور کامل مانند یک ماشین مجازی کامل رفتار نمی‌کنند و برخی از قابلیت‌های سطح پایین سیستم عامل مانند درایورها یا تعامل با سخت‌افزار فیزیکی به خوبی پشتیبانی نمی‌شود.
حتی در کانتینرهای ویندوزی، برخی برنامه‌ها به APIهای خاص ویندوز یا درایورهایی که نیاز به دسترسی مستقیم به سیستم دارند، وابسته هستند. بنابراین اجرای آن‌ها در کانتینر ممکن است مشکل‌ساز باشد.
4. مجازی‌سازی به جای داکرایز کردن
اگر هدف شما مجازی‌سازی نرم‌افزاری است که به قفل سخت‌افزاری نیاز دارد، ممکن است بهتر باشد به جای استفاده از داکر، از ماشین‌های مجازی (VM) مثل VMware، VirtualBox، یا حتی Hyper-V استفاده کنید. در این حالت، می‌توانید به سیستم‌عامل ویندوز کامل دسترسی داشته باشید و قفل سخت‌افزاری را به صورت مستقیم از طریق USB به ماشین مجازی متصل کنید.

5. گزینه‌های دیگر برای قفل‌های نرم‌افزاری
اگر نرم‌افزار شما به قفل سخت‌افزاری وابسته است و نمی‌خواهید با مشکلات سخت‌افزاری مواجه شوید، برخی از شرکت‌ها جایگزین‌های قفل سخت‌افزاری مانند قفل‌های نرم‌افزاری (software dongles) یا اعتبارسنجی‌های آنلاین ارائه می‌دهند. این راهکارها می‌توانند کمک کنند تا برنامه‌ها بدون نیاز به قفل فیزیکی اجرا شوند.

نتیجه‌گیری
داکرایز کردن برنامه‌های ویندوزی دسکتاپی که از قفل‌های سخت‌افزاری استفاده می‌کنند، به دلیل وابستگی به درایورهای سخت‌افزاری و نیاز به تعامل مستقیم با پورت‌های USB چالش‌برانگیز است. اگرچه در برخی موارد ممکن است بتوان با پیکربندی‌های پیچیده داکر به این هدف رسید، استفاده از ماشین‌های مجازی یا راهکارهای نرم‌افزاری جایگزین معمولاً راهکارهای بهتری خواهند بود.
👍2
nicolaka/netshoot
یک ابزار کاربردی و مفید برای عیب‌یابی شبکه در محیط‌های Docker و Kubernetes است. این کانتینر به عنوان یک جعبه ابزار شبکه عمل می‌کند و شامل مجموعه‌ای از ابزارهای شبکه برای عیب‌یابی، تست و مانیتورینگ شبکه‌ها در داخل کانتینرها است.

قابلیت‌ها و ابزارهای موجود در netshoot:
آشنایی با شبکه: برای عیب‌یابی مشکلات شبکه مثل DNS، مسیریابی، دسترسی‌پذیری و مشکلات ارتباطی بین کانتینرها بسیار مفید است.
ابزارهای شبکه: netshoot شامل بسیاری از ابزارهای شبکه‌ای است، مانند:
curl, dig, traceroute, ping, tcpdump, ip, ifconfig, netstat, nmap, nslookup, wireshark, iptables, conntrack
ابزارهای بیشتر مثل jq, tshark, telnet, iperf3, netcat, ethtool و غیره.
این ابزارها برای تحلیل و بررسی ترافیک شبکه، رفع مشکلات اتصال بین کانتینرها، بررسی قوانین فایروال و دیگر موارد مربوط به شبکه‌های Docker و Kubernetes بسیار مفید هستند.

نحوه استفاده:
برای استفاده از netshoot کافی است آن را به عنوان یک کانتینر اجرا کنید. به عنوان مثال:


docker run -it --rm nicolaka/netshoot

این دستور شما را وارد محیط کانتینر netshoot می‌کند که در آن می‌توانید از ابزارهای مختلف برای عیب‌یابی استفاده کنید.

مثال‌هایی از کاربردهای netshoot:
بررسی اتصال بین کانتینرها: فرض کنید دو کانتینر در حال اجرا هستند و شما می‌خواهید بررسی کنید آیا ارتباط بین آنها برقرار است یا خیر:


docker run -it --rm --network container:<container_name> nicolaka/netshoot ping <target_container>

تحلیل ترافیک شبکه با tcpdump: برای ضبط ترافیک شبکه داخل یک کانتینر:


docker run -it --rm --network container:<container_name> nicolaka/netshoot tcpdump -i eth0

بررسی تنظیمات DNS: اگر مشکلی در دسترسی به DNS دارید، می‌توانید از dig یا nslookup استفاده کنید:

docker run -it --rm nicolaka/netshoot dig google.com

موارد استفاده اصلی:
حل مشکلات مربوط به اتصال شبکه در کانتینرهای Docker.
تحلیل ترافیک شبکه و بررسی ترافیک ورودی و خروجی کانتینرها.
بررسی فایروال‌ها و تنظیمات iptables.
تست‌های مربوط به سرعت شبکه و عملکرد.
nicolaka/netshoot یک ابزار همه‌کاره برای ادمین‌های شبکه و سیستم‌عامل‌ها در محیط‌های کانتینری است و به عیب‌یابی سریع مشکلات شبکه کمک شایانی می‌کند.
چرا کانتینر پس از توقف دستی ری‌استارت نمی‌شود؟
سیاست always به این شکل کار می‌کند:

اگر کانتینر به‌صورت غیرمنتظره متوقف شود (مثلاً به‌خاطر خطا یا خاموش شدن سیستم)، Docker آن را مجدداً استارت می‌کند.
اما اگر شما به‌صورت دستی و از طریق دستور docker stop یا docker kill کانتینر را متوقف کنید، Docker کانتینر را مجدداً استارت نمی‌کند، زیرا فرض می‌کند که شما به‌طور عمدی آن را متوقف کرده‌اید.
اگر قصد دارید کانتینر بعد از هر توقف، حتی توقف دستی، به‌طور خودکار استارت شود، باید از یک اسکریپت خارجی یا ابزار مانیتورینگ استفاده کنید که دائماً وضعیت کانتینر را بررسی کرده و در صورت توقف، آن را مجدداً استارت کند. اما به‌طور پیش‌فرض، Docker سیاست ری‌استارت always را برای متوقف کردن دستی اعمال نمی‌کند.
برای این‌که یک راه‌حل ساده داشته باشی که کانتینر بعد از توقف دستی هم دوباره به‌طور خودکار استارت شود، می‌توانی یک اسکریپت شِل کوچک بنویسی که وضعیت کانتینر را بررسی کند و اگر متوقف شده بود، دوباره آن را استارت کند.

اسکریپت ساده:
#!/bin/bash

CONTAINER_NAME="<container_name_or_id>"

while true; do
STATUS=$(docker inspect -f '{{.State.Status}}' $CONTAINER_NAME)

if [ "$STATUS" != "running" ]; then
echo "Container $CONTAINER_NAME is not running. Starting it now..."
docker start $CONTAINER_NAME
fi

sleep 10 # بررسی وضعیت هر ۱۰ ثانیه یکبار
done

توضیحات:
اسکریپت هر ۱۰ ثانیه وضعیت کانتینر را بررسی می‌کند.
اگر کانتینر در وضعیت running نباشد، دستور docker start اجرا شده و کانتینر استارت می‌شود.
متغیر CONTAINER_NAME را به نام یا ID کانتینر موردنظر تغییر بده.
نحوه اجرای اسکریپت:
اسکریپت را در یک فایل ذخیره کن. مثلاً به نام container-watch.sh.
به فایل دسترسی اجرایی بده:
chmod +x container-watch.sh
اسکریپت را اجرا کن:
./container-watch.sh

این اسکریپت کانتینر را به‌طور مداوم مانیتور می‌کند و اگر متوقف شد (حتی به‌صورت دستی)، آن را مجدداً استارت می‌کند.
برای این‌که این اسکریپت به عنوان یک سرویس سیستم‌عامل (systemd service) همیشه در بک‌گراند اجرا شود، می‌توانید آن را به‌صورت یک سرویس systemd تنظیم کنید. این روش به شما اجازه می‌دهد که اسکریپت به‌صورت خودکار با بوت شدن سیستم شروع شود و در صورت نیاز به‌سادگی مدیریت شود.

مراحل ایجاد سرویس systemd:
1. ایجاد فایل سرویس:
ابتدا فایل اسکریپت را در یک دایرکتوری مناسب مثل /usr/local/bin کپی کنید. مثلاً:
sudo cp container-watch.sh /usr/local/bin/
سپس یک فایل سرویس جدید در دایرکتوری systemd ایجاد کنید:
sudo nano /etc/systemd/system/container-watch.service
2. محتوای فایل سرویس:
فایل سرویس را به‌صورت زیر تنظیم کنید:
[Unit]
Denoscription=Container Watch Service
After=docker.service
Requires=docker.service

[Service]
ExecStart=/usr/local/bin/container-watch.sh
Restart=always
User=root

[Install]
WantedBy=multi-user.target

توضیحات:
ExecStart: مسیر کامل اسکریپت شما.
Restart=always: به سرویس می‌گوید اگر اسکریپت متوقف شد، آن را دوباره اجرا کند.
User=root: اسکریپت به عنوان کاربر root اجرا می‌شود. (در صورت نیاز می‌توانید کاربر دیگری را انتخاب کنید)
After=docker.service و Requires=docker.service: این خطوط تضمین می‌کنند که سرویس بعد از اجرای Docker شروع می‌شود.
3. ریلود و فعال‌سازی سرویس:
بعد از ایجاد فایل سرویس، systemd را ریلود کنید تا تغییرات اعمال شوند:
sudo systemctl daemon-reload
4. بررسی وضعیت سرویس:
برای مشاهده وضعیت سرویس می‌توانید از دستور زیر استفاده کنید:
sudo systemctl status container-watch.service
Forwarded from Milad Mahmoodian
https://gparted.org/download.php

GParted is a free partition manager that enables you to resize, copy, and move partitions without data loss.
Forwarded from Milad Mahmoodian
Webmin
Forwarded from Milad Mahmoodian
sudo apt update
sudo apt upgrade
sudo apt install software-properties-common apt-transport-https wget
Forwarded from Milad Mahmoodian
wget -q http://www.webmin.com/jcameron-key.asc -O- | sudo apt-key add -
Forwarded from Milad Mahmoodian
echo "deb http://download.webmin.com/download/repository sarge contrib" | sudo tee /etc/apt/sources.list.d/webmin.list
Forwarded from Milad Mahmoodian
sudo apt update
sudo apt install webmin
Forwarded from Milad Mahmoodian
https://localhost:10000/