Azizi’s Warm Corner – Telegram
Azizi’s Warm Corner
336 subscribers
1.82K photos
286 videos
83 files
1.55K links
جوهر انسانی ما توانایی ما در استدلال کردن است.

https://www.youtube.com/@AziziWC
https://news.1rj.ru/str/HarfChatBot?start=the_azizi
Download Telegram
Azizi’s Warm Corner
#پیام_ناشناس ‌ بیا شربت سینه بخوریم با هم🥰
من روبین از وانجیش رو انتخاب میکنم ولی فکر نکنم سینش شربت بده ها
1
عزیزی کنترل کن خودتو
1
Azizi’s Warm Corner
عزیزی کنترل کن خودتو
دارم از دست میرم عادل 😭😂
خدا شاهده نمی‌دونم چی دارم تایپ میکنم فقط میکنم تایپو
1
#پیام_ناشناس

اگه الان استند داشتی میتونستی با ویروس های بدنت مبارزه کنی😂(استند میتونه تا سلول کوچیک بشه) jojo
2
Azizi’s Warm Corner
GIF
بچه ها خیلی موجودات عجیبی هستن
انگار یه ورقه سفید خام خامن که چیزای بد هنوز روش نوشته نشده
هیچ شیله پیله ای توشون نیست


پدر شدن خیلی می‌تونه باحال باشه ولی
1👍1
همسایه‌ رو باند های خونش قرآن گذاشته بلند بلند
با این حالم یهو حس اینکه مردم بهم دست داد و الان مراسم ختم و خاکسپاریمه😂
1
توییتر فارسی | TwitterFrsi
‏می‌دونید یه اپلیکیشنی وجود داره به نام ممدقلی؟ همون لولوخورخوره‌س ولی دیگه ذهنی نیست. بدتره. توی اپ مثلا زنگ می‌زنی بهش. یه صورت ترسناک می‌گه اسم بچه چیه؟ میام میندازمش تو گونی می‌برمش. ‏دانلودش هم خیلی بوده. یعنی داره به‌طور گسترده‌ استفاده می‌شه. ایرانی…
بدبخت تازه الان دیده اونو
من دو سالم بود بابام رو گوشی تاشو دکمه ای سامسونگش داشت
هروقت منه مظلوم و آروم فکر یکم شیطونی به سرم میزد باهاش تا یه چهار پنج ماه تمدید میکرد مظلوم و ساکت بودنم رو 😂
1🤣1
حالا اون به کنار
یادمه یه همسایه داشتیم به دختر دم بخت داشت اسمش سهیلا بود
آقا این هرچیزی بود جز دختر
اصلا انسان نبود تناسخ ممدقلی در کالبد مالنیا از سولز بود لامصب
منو می‌ذاشتن پیش این میرفتن مغازه
یا خدا از ترس می‌لرزیدم باهام حرف میزد
میرفتم تو دستشویی خودم رو حبس میکردم تا خانواده ام بیان 😂


آخرم نفهمیدم و نمی‌خوام بفهمم کدوم پسر بدبختی اینو گرفت
1🤣1
S32 Cj
من یادمه از یه عروسکه میترسیدم تو بچگیم.....
منتظرم اون داییم که اینو برام کادو گرفت تو ۳ سالگیم بچه دار بشه


منتظرم....
🤣31
1
1
Azizi’s Warm Corner
حالا اون به کنار یادمه یه همسایه داشتیم به دختر دم بخت داشت اسمش سهیلا بود آقا این هرچیزی بود جز دختر اصلا انسان نبود تناسخ ممدقلی در کالبد مالنیا از سولز بود لامصب منو می‌ذاشتن پیش این میرفتن مغازه یا خدا از ترس می‌لرزیدم باهام حرف میزد میرفتم تو دستشویی…
من الان دارم فکر میکنم فقط یه نولایف که کل سری سولز رو چند بار تموم کرده شاید بتونه یه شب اینو تحمل کنه
شاید
ببین شایدهاااا
قشنگ می‌خندید حس میکردی وسط جنگلی یکی از این موجودات مدگل پسند که تو ویدیو هاش می‌گفت داره می‌خنده بهت
اصلا آب می‌شدی از ترس
یادمه تو کار نوشتن طلسم و این کصشعرات بود اصلا و جو تاریک دورش از همین بود

وای چرا دارم بهش فکر میکنم دستام می لرزه
2
1
1
1
1
1
1