چون چراغِ روز فردا برافروزد و کارِ آزمونِ زبانِ نیاگان به کمال رسد، از آن رنج بیاسایم و راه خانه پیش گیرم، و به پرداختنِ نگارههای جُنبان پردازم، و پس از آن، آنرا بر تارِ همگانی بیفشانم، باشد که دیدهوران از آن بهره برند و پسند آید.
Azizi’s Warm Corner
😱😍😍😍
چون بندِ زندهپخش بگشودم و رشتهٔ نامهگستر دنبال کردم، به امید آن بانوی مردخو، کز پیش نویدِ نمودار شدنش داده بودند، چشم در راه ماندم، و لختی برفت، لیک از وی نشان نیافتم و دیدار میسّر نگردید
آن تندخو پیکر را، کز پیش وعده فرموده بودند، هنوز از پسِ پرده بیرون نیاوردند؛ و اگر بیش از این دیر کنند، شعلهٔ قهر از سینه برآید و بنیادِ شکیبایی براندازد!
اگر آن مردخویِ نویدداده را هماکنون به دیدارم نیاورید، بیدرنگ رشته از آن نامهگستر بگسلم و درِ زندهپخش را فرو بندم؛ که دلی شکیببا چون به سر حدّ نهاد رسد، بازگشت نپذیرد!
• 𝑨𝒏𝒂𝒃𝒊𝒐𝒔𝒊𝒔 •
تو این لحظه دقیقاً نمیدونم کدوم امتحانمو انتخاب کنم که براش غصه بخورم.
میتونی برای امتحان من غصه بخوری منم برای امتحان تو
معامله برد برد
معامله برد برد