🔻گزارش گاردین از گسترش حضور نظامی اسرائیل در جنوب سوریه
🔹روزنامه گاردین در گزارشی به تحولات جنوب سوریه پس از سقوط دولت بشار اسد پرداخته و توضیح میدهد که با ایجاد خلأ قدرت، ارتش اسرائیل وارد مناطق مرزی از جمله استان قنیطره شده است. به روایت ساکنان محلی، ورود نیروهای اسرائیلی همزمان با صدای تانکها و تیراندازی بوده و این امر باعث شده مردم بهجای تجربه آزادی با ترس و ناامنی مداوم روبهرو شوند. گزارش تأکید میکند که شرایط جدید، احساس رهایی را که در دیگر نقاط سوریه شکل گرفته به این منطقه منتقل نکرده است.
🔹در ادامه، گاردین با استناد به گفتههای اهالی منطقه اشاره میکند که حضور نظامی اسرائیل بهتدریج از یک اقدام موقت امنیتی به نوعی اشغال پایدار تبدیل شده است. به گفته ساکنان، ایستهای بازرسی، یورشهای شبانه، بازرسی تلفنهای همراه و بازداشت افراد به بخشی از زندگی روزمره بدل شده و کنترل امور عملاً از دست نهادهای سوری خارج شده است. نویسندگان گزارش میافزایند که بسیاری از مردم احساس میکنند تنها قدرت حاکم تغییر کرده، اما فشار و محدودیتها همچنان ادامه دارد.
🔹همچنین در این گزارش آمده است که اسرائیل هدف حضور خود را حفظ امنیت مرزها و جلوگیری از فعالیت گروههای مسلح عنوان میکند، اما بر اساس روایتهای محلی، این حضور با اقداماتی نظیر مصادره سلاحها، تخریب خانهها و ساخت حداقل شش پایگاه نظامی در جنوب سوریه همراه بوده است. گاردین مینویسد که برخی از این اقدامات به آوارگی خانوادهها و کشته شدن غیرنظامیان انجامیده و موجی از نگرانی و خشم در میان ساکنان ایجاد کرده است.
🔹در عین حال، پس از انتشار این گزارش، برخی منابع و کاربران مستقل در شبکههای اجتماعی با استناد به دادههای میدانی ادعا کردهاند که شمار پایگاههای نظامی اسرائیل در سوریه بیش از برآورد گاردین است. به گفته این منابع، اسرائیل اوایل سال جاری دستکم نه پایگاه نظامی در سوریه ایجاد کرده که سه پایگاه آن در گزارش گاردین ذکر نشده و در نقشههای منتشر شده توسط این منبع با رنگسبز مشخص شدهاند. این واکنشها، بهزعم ناظران، پرسشهای تازهای درباره ابعاد واقعی حضور نظامی اسرائیل در جنوب سوریه و چشمانداز آینده این مناطق مطرح کرده است.
منبع:
https://www.theguardian.com/world/2025/dec/09/fears-southern-syria-israel-growing-occupation
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
🔹روزنامه گاردین در گزارشی به تحولات جنوب سوریه پس از سقوط دولت بشار اسد پرداخته و توضیح میدهد که با ایجاد خلأ قدرت، ارتش اسرائیل وارد مناطق مرزی از جمله استان قنیطره شده است. به روایت ساکنان محلی، ورود نیروهای اسرائیلی همزمان با صدای تانکها و تیراندازی بوده و این امر باعث شده مردم بهجای تجربه آزادی با ترس و ناامنی مداوم روبهرو شوند. گزارش تأکید میکند که شرایط جدید، احساس رهایی را که در دیگر نقاط سوریه شکل گرفته به این منطقه منتقل نکرده است.
🔹در ادامه، گاردین با استناد به گفتههای اهالی منطقه اشاره میکند که حضور نظامی اسرائیل بهتدریج از یک اقدام موقت امنیتی به نوعی اشغال پایدار تبدیل شده است. به گفته ساکنان، ایستهای بازرسی، یورشهای شبانه، بازرسی تلفنهای همراه و بازداشت افراد به بخشی از زندگی روزمره بدل شده و کنترل امور عملاً از دست نهادهای سوری خارج شده است. نویسندگان گزارش میافزایند که بسیاری از مردم احساس میکنند تنها قدرت حاکم تغییر کرده، اما فشار و محدودیتها همچنان ادامه دارد.
🔹همچنین در این گزارش آمده است که اسرائیل هدف حضور خود را حفظ امنیت مرزها و جلوگیری از فعالیت گروههای مسلح عنوان میکند، اما بر اساس روایتهای محلی، این حضور با اقداماتی نظیر مصادره سلاحها، تخریب خانهها و ساخت حداقل شش پایگاه نظامی در جنوب سوریه همراه بوده است. گاردین مینویسد که برخی از این اقدامات به آوارگی خانوادهها و کشته شدن غیرنظامیان انجامیده و موجی از نگرانی و خشم در میان ساکنان ایجاد کرده است.
🔹در عین حال، پس از انتشار این گزارش، برخی منابع و کاربران مستقل در شبکههای اجتماعی با استناد به دادههای میدانی ادعا کردهاند که شمار پایگاههای نظامی اسرائیل در سوریه بیش از برآورد گاردین است. به گفته این منابع، اسرائیل اوایل سال جاری دستکم نه پایگاه نظامی در سوریه ایجاد کرده که سه پایگاه آن در گزارش گاردین ذکر نشده و در نقشههای منتشر شده توسط این منبع با رنگسبز مشخص شدهاند. این واکنشها، بهزعم ناظران، پرسشهای تازهای درباره ابعاد واقعی حضور نظامی اسرائیل در جنوب سوریه و چشمانداز آینده این مناطق مطرح کرده است.
منبع:
https://www.theguardian.com/world/2025/dec/09/fears-southern-syria-israel-growing-occupation
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
the Guardian
‘We’re living in terror’: fears in southern Syria over Israel’s growing occupation
Residents say incursions and raids have increased since forces first entered country a year ago after fall of Assad
👍1👎1🥱1
🔻دیپلماسی در سایه؛ روایت یک راهبرد ماندگار در سیاست خارجی ایران
📌 نکته: گزارش پیشِ رو ترجمهای است از وبسایت «میدل ایست مانیتور» که صرفاً با هدف آشنایی مخاطبان با دیدگاهها و تحلیلهای مطرحشده در این منبع منتشر میشود و لزوماً بهمعنای تأیید محتوای آن نیست.
🔹جاسم العزاوی، تحلیلگر و پژوهشگر مسائل منطقه، در گزارشی تحلیلی به این نکته میپردازد که قدرت واقعی ایران نه در رویاروییهای آشکار نظامی، بلکه در لایهای پنهان از کنش سیاسی و امنیتی نهفته است. به باور او، در حالی که توجه افکار عمومی به تبادل موشکی مستقیم میان ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵ جلب شده، بخش تعیینکننده معادله همان ظرفیت نامرئی است که تهران طی دههها بهتدریج آن را ساخته و تقویت کرده است؛ ظرفیتی که بدون نشستن بر صندلی مذاکره بر نتیجه نهایی اثر میگذارد.
🔹در ادامه گزارش توضیح داده میشود که سیاست خارجی ایران بر نوعی «کنش در غیاب» استوار است؛ الگویی که بهجای جنگ مستقیم، بر ابهام راهبردی، انکارپذیری و استفاده از بازیگران واسطه تکیه دارد. وی عنوان میکند که تهران ترجیح میدهد زیر آستانه جنگ علنی عمل کند و نفوذ خود را در جاهایی اعمال کند که کمترین ردپا از خود بر جا میگذارد. این رویکرد، چه در مدیریت بحرانها و چه در تأثیرگذاری بر ادراک نخبگان سیاسی در غرب، به ایران امکان داده است ضعفهای مادی را با ابتکارهای غیرمستقیم جبران کند.
🔹بخش مهمی از این دیپلماسی سایه، به شبکه نیروهای متحدان در منطقه اختصاص دارد؛ شبکهای که به گفته نویسنده، بدون حضور رسمی ایران، بازدارندگی و فشار مستمر ایجاد میکند. نویسنده با اشاره به نقش نیروهایی چون حزبالله، گروههای مسلح در عراق و انصارالله یمن، مدعی میشود که تهران از طریق تأمین مالی، آموزش و تسلیح این بازیگران، نوعی وابستگی ساختاری ایجاد کرده است. در عین حال، انکار رسمی مسئولیت حملات، همان ابهامی را حفظ میکند که هزینه پاسخ متقابل را برای رقبا بالا میبرد.
📌در جمعبندی، العزاوی خاطرنشان میکند که اگرچه تحولات اخیر ــ از حملات اسرائیل تا تضعیف برخی متحدان منطقهای ایران ــ در ظاهر این محور را شکننده نشان میدهد، اما تهران بار دیگر خود را با شرایط جدید وفق داده است. نزدیکی محتاطانه برخی کشورهای عربی، چرخش به شرق و اتکا به روابط با روسیه و چین، همگی نشانه تداوم همان منطق قدیمیاند: مدیریت بحران بهجای حل آن. به بیان نویسنده، ایران شاید در بسیاری از میزها حضور نداشته باشد، اما همچنان چیدمان صندلیها را بلد است.
منبع:
middleeastmonitor.com/20251214-irans…
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
📌 نکته: گزارش پیشِ رو ترجمهای است از وبسایت «میدل ایست مانیتور» که صرفاً با هدف آشنایی مخاطبان با دیدگاهها و تحلیلهای مطرحشده در این منبع منتشر میشود و لزوماً بهمعنای تأیید محتوای آن نیست.
🔹جاسم العزاوی، تحلیلگر و پژوهشگر مسائل منطقه، در گزارشی تحلیلی به این نکته میپردازد که قدرت واقعی ایران نه در رویاروییهای آشکار نظامی، بلکه در لایهای پنهان از کنش سیاسی و امنیتی نهفته است. به باور او، در حالی که توجه افکار عمومی به تبادل موشکی مستقیم میان ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵ جلب شده، بخش تعیینکننده معادله همان ظرفیت نامرئی است که تهران طی دههها بهتدریج آن را ساخته و تقویت کرده است؛ ظرفیتی که بدون نشستن بر صندلی مذاکره بر نتیجه نهایی اثر میگذارد.
🔹در ادامه گزارش توضیح داده میشود که سیاست خارجی ایران بر نوعی «کنش در غیاب» استوار است؛ الگویی که بهجای جنگ مستقیم، بر ابهام راهبردی، انکارپذیری و استفاده از بازیگران واسطه تکیه دارد. وی عنوان میکند که تهران ترجیح میدهد زیر آستانه جنگ علنی عمل کند و نفوذ خود را در جاهایی اعمال کند که کمترین ردپا از خود بر جا میگذارد. این رویکرد، چه در مدیریت بحرانها و چه در تأثیرگذاری بر ادراک نخبگان سیاسی در غرب، به ایران امکان داده است ضعفهای مادی را با ابتکارهای غیرمستقیم جبران کند.
🔹بخش مهمی از این دیپلماسی سایه، به شبکه نیروهای متحدان در منطقه اختصاص دارد؛ شبکهای که به گفته نویسنده، بدون حضور رسمی ایران، بازدارندگی و فشار مستمر ایجاد میکند. نویسنده با اشاره به نقش نیروهایی چون حزبالله، گروههای مسلح در عراق و انصارالله یمن، مدعی میشود که تهران از طریق تأمین مالی، آموزش و تسلیح این بازیگران، نوعی وابستگی ساختاری ایجاد کرده است. در عین حال، انکار رسمی مسئولیت حملات، همان ابهامی را حفظ میکند که هزینه پاسخ متقابل را برای رقبا بالا میبرد.
📌در جمعبندی، العزاوی خاطرنشان میکند که اگرچه تحولات اخیر ــ از حملات اسرائیل تا تضعیف برخی متحدان منطقهای ایران ــ در ظاهر این محور را شکننده نشان میدهد، اما تهران بار دیگر خود را با شرایط جدید وفق داده است. نزدیکی محتاطانه برخی کشورهای عربی، چرخش به شرق و اتکا به روابط با روسیه و چین، همگی نشانه تداوم همان منطق قدیمیاند: مدیریت بحران بهجای حل آن. به بیان نویسنده، ایران شاید در بسیاری از میزها حضور نداشته باشد، اما همچنان چیدمان صندلیها را بلد است.
منبع:
middleeastmonitor.com/20251214-irans…
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
Middle East Monitor
Iran’s shadow diplomacy: The art of winning without showing
...
👍3❤1🕊1
🔻پرونده هستهای ایران از منظر اسرائیل: بنبست دیپلماتیک و گزینههای پیشرو
🔹سیما شاین، پژوهشگر ارشد مسائل ایران و رئیس پیشین پرونده ایران در اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل در یادداشتی تحلیلی که در رسانه اسرائیلی کانال ۱۲ منتشر شده به بررسی وضعیت کنونی برنامه هستهای ایران و چشمانداز مذاکرات مرتبط با آن میپردازد. نویسنده استدلال میکند که پس از تحولات نظامی سال ۲۰۲۵ پرونده هستهای ایران وارد مرحلهای از بنبست شده است؛ وضعیتی که نه مسیر دیپلماتیک روشنی برای خروج از آن دیده میشود و نه امکان تداوم شرایط موجود بدون پیامدهای راهبردی برای تهران وجود دارد.
🔹شاین در تحلیل خود بر تیره شدن روابط ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تمرکز دارد. به گفته او، اگرچه آژانس تاکنون شواهدی دال بر ازسرگیری فعال غنیسازی اورانیوم ارائه نکرده، اما محدودیت دسترسی بازرسان و توقف عملی نظارت، توان آژانس برای ارزیابی ماهیت برنامه هستهای ایران را بهشدت کاهش داده است. نویسنده تأکید میکند که همین فقدان شفافیت، حتی در غیاب فعالیت آشکار به عاملی تشدیدکننده بیاعتمادی در غرب و اسرائیل تبدیل شده و ابهام هستهای ایران را به یک متغیر نگرانکننده بدل کرده است.
🔹در بخش دیگری از مقاله، بنبست در مذاکرات ایران و ایالات متحده بهعنوان یکی از محورهای اصلی بحران مطرح میشود. شاین توضیح میدهد که اختلاف بنیادین بر سر اصل غنیسازی ــ از یکسو مطالبه آمریکا برای توقف آن و از سوی دیگر اصرار تهران بر حق قانونی غنیسازی ــ عملاً امکان پیشرفت مذاکرات را از میان برده است. به باور نویسنده، شرایط داخلی ایران و غلبه ملاحظات سیاسی–امنیتی، انعطافپذیری لازم برای مصالحه هستهای را کاهش داده و موجب شده مسیر دیپلماسی در حالت تعلیق باقی بماند.
📌در جمعبندی، شاین نتیجه میگیرد که وضعیت کنونی برای ایران قابل دوام نیست و تهران در آیندهای نهچندان دور ناگزیر به اتخاذ تصمیمی راهبردی خواهد شد. از نگاه او، ایران یا باید بهنوعی همکاری محدود با آژانس و احیای مسیر مذاکره تن دهد یا با ادامه وضعیت موجود ــ از جمله تهدید به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) ــ خود را در معرض افزایش فشارهای سیاسی و حتی خطر تقابل نظامی قرار دهد. این یادداشت، در مجموع، بازتابدهنده قرائت انتقادی یک نویسنده اسرائیلی از چشمانداز مبهم پرونده هستهای ایران در مرحله پس از جنگ است.
منبع:
https://www.mako.co.il/news-columns/2025_q4/Article-65ca1709a420b91027.htm
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
🔹سیما شاین، پژوهشگر ارشد مسائل ایران و رئیس پیشین پرونده ایران در اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل در یادداشتی تحلیلی که در رسانه اسرائیلی کانال ۱۲ منتشر شده به بررسی وضعیت کنونی برنامه هستهای ایران و چشمانداز مذاکرات مرتبط با آن میپردازد. نویسنده استدلال میکند که پس از تحولات نظامی سال ۲۰۲۵ پرونده هستهای ایران وارد مرحلهای از بنبست شده است؛ وضعیتی که نه مسیر دیپلماتیک روشنی برای خروج از آن دیده میشود و نه امکان تداوم شرایط موجود بدون پیامدهای راهبردی برای تهران وجود دارد.
🔹شاین در تحلیل خود بر تیره شدن روابط ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تمرکز دارد. به گفته او، اگرچه آژانس تاکنون شواهدی دال بر ازسرگیری فعال غنیسازی اورانیوم ارائه نکرده، اما محدودیت دسترسی بازرسان و توقف عملی نظارت، توان آژانس برای ارزیابی ماهیت برنامه هستهای ایران را بهشدت کاهش داده است. نویسنده تأکید میکند که همین فقدان شفافیت، حتی در غیاب فعالیت آشکار به عاملی تشدیدکننده بیاعتمادی در غرب و اسرائیل تبدیل شده و ابهام هستهای ایران را به یک متغیر نگرانکننده بدل کرده است.
🔹در بخش دیگری از مقاله، بنبست در مذاکرات ایران و ایالات متحده بهعنوان یکی از محورهای اصلی بحران مطرح میشود. شاین توضیح میدهد که اختلاف بنیادین بر سر اصل غنیسازی ــ از یکسو مطالبه آمریکا برای توقف آن و از سوی دیگر اصرار تهران بر حق قانونی غنیسازی ــ عملاً امکان پیشرفت مذاکرات را از میان برده است. به باور نویسنده، شرایط داخلی ایران و غلبه ملاحظات سیاسی–امنیتی، انعطافپذیری لازم برای مصالحه هستهای را کاهش داده و موجب شده مسیر دیپلماسی در حالت تعلیق باقی بماند.
📌در جمعبندی، شاین نتیجه میگیرد که وضعیت کنونی برای ایران قابل دوام نیست و تهران در آیندهای نهچندان دور ناگزیر به اتخاذ تصمیمی راهبردی خواهد شد. از نگاه او، ایران یا باید بهنوعی همکاری محدود با آژانس و احیای مسیر مذاکره تن دهد یا با ادامه وضعیت موجود ــ از جمله تهدید به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) ــ خود را در معرض افزایش فشارهای سیاسی و حتی خطر تقابل نظامی قرار دهد. این یادداشت، در مجموع، بازتابدهنده قرائت انتقادی یک نویسنده اسرائیلی از چشمانداز مبهم پرونده هستهای ایران در مرحله پس از جنگ است.
منبع:
https://www.mako.co.il/news-columns/2025_q4/Article-65ca1709a420b91027.htm
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
N12
הם בבעיה: תוכנית הגרעין האיראנית הגיעה למבוי סתום
הפתרון למשבר סביב תוכנית הגרעין האיראנית אינו נראה באופק, והשעון המתקתק מחייב את טהראן לקבל החלטות הרות גורל • פרשנות
👍1🕊1
تحلیل پروژه آمریکا–اسرائیل در لبنان و سوریه
تحولات منطقه پس از هفت اکتبر نشان میدهد که امریکا و اسرائیل در حال پیادهکردن نظمی هستند که بر پایه تضعیف حاکمیت دولتها، مهار یا حذف مقاومت و جایگزینی آن با سازوکارهای امنیتی–اقتصادی وابسته بنا شده است. در لبنان، این پروژه با روایت «دولت شکستخورده» آغاز میشود؛ روایتی که هم فرستاده امریکا (تام باراک) و هم محمد بنسلمان تکرار کردهاند تا مداخله خارجی را ضروری جلوه دهند. در همین چارچوب، ایده «واگذاری مدیریت ثبات» مطرح میشود؛ یعنی لبنان نه بازسازی شود و نه مستقل بماند، بلکه به بازیگری منطقهای و به سوریه جدید تحت حاکمیت احمد الشرع متصل شود. امریکا آشکارا اعلام میکند که مسئلهاش دموکراسی نیست، بلکه «اقتدارگرایی روشننگر» است؛ نظمی که بتواند مقاومت را کنترل کند، حتی اگر به بهای حذف سیاست و اراده مردمی باشد.
در داخل لبنان، این پروژه بهدنبال یافتن یا ساختن یک نیروی داخلی همکار است. فشار برای خلع سلاح حزبالله، عمداً بهعنوان «عملیات امنیتی دولت علیه یک اقلیت» بازتعریف میشود؛ تعبیری که سمیر جعجع و جریان راست لبنان آن را ترویج میکنند. طبق گزارشها، اسرائیل با همکاری امارات، شبکههایی سیاسی، رسانهای و مالی در لبنان فعال کرده تا فضا را برای تقابل مستقیم با حزبالله آماده کند و همزمان «عادیسازی» را از یک تابو به یک بحث عادی سیاسی تبدیل نماید. تمرکز ظاهری بر «شاخه نظامی» حزبالله در واقع مقدمهای برای حذف کامل آن از ساختار سیاسی است؛ پروژهای که هدف نهاییاش تغییر موازنه قدرت داخلی و تحمیل دولتی همسو با محور امریکا–اسرائیل است، حتی اگر این مسیر با اشغال دوباره یا تجزیه عملی کشور همراه شود.
در بعد نظامی، اسرائیل شکل جنگ را تغییر داده است. آنچه منابع از آن بهعنوان «جنگ الگوریتمی» یاد میکنند، نشان میدهد که ترور و هدفگیری دیگر صرفاً به اطلاعات میدانی یا جاسوسی کلاسیک متکی نیست. انفجار همزمان پیجرها و بیسیمهای آلوده در سپتامبر ۲۰۲۴ که به کشته و معلول شدن هزاران نفر انجامید، نمونهای عینی از این تحول است. اسرائیل اکنون بهجای نفوذ مستقیم به سامانههای حزبالله، «محیط اطراف» نیروها را هدف میگیرد: تلفن همراه راننده، وایفای ساختمان، دوربینهای شهری، دادههای ترافیکی، حتی سیگنالهای بلوتوث. با ترکیب این دادهها و هوش مصنوعی، نقشهای از حضور هدف ساخته میشود و سپس الگوریتم تصمیم میگیرد چه زمانی و کجا حمله شود. در این مدل، ماشینها نهتنها ابزار جنگ، بلکه تصمیمگیر مرگ و زندگیاند؛ تحولی که مفهوم بازدارندگی و امنیت را بهطور بنیادین دگرگون کرده است.
همزمان، فشار امریکا برای کشاندن لبنان به عادیسازی با اسرائیل از مسیر «مذاکرات فنی» و «صلح اقتصادی» دنبال میشود. کمیتههای نظامی آتشبس، بهتدریج با حضور چهرههای سیاسی ضد مقاومت به سازوکاری شبهدیپلماتیک تبدیل شدهاند که درباره امنیت جنوب لیتانی، زمانبندی خلع سلاح و حتی مدیریت اقتصادی مناطق مرزی بحث میکنند. این دقیقاً همان الگویی است که اسرائیل پس از اسلو در کرانه باختری اجرا کرد: مهار جامعه از طریق مشوقهای اقتصادی، بدون اعطای حاکمیت واقعی.
در سوریه نیز همان منطق حاکم بر لبنان در حال اجراست: نه بازسازی یک دولت مقتدر، بلکه شکلدهی به دولتی ضعیف، وابسته و قابلکنترل. تحولات دسامبر صرفاً به فروپاشی یک حاکمیت محدود نماند، بلکه بخش مهمی از ساختار دولت و انسجام اجتماعی را از هم گسست و جامعهای عمیقاً چندپاره بر جای گذاشت. امریکا میکوشد این وضعیت را در قالب «مدل سوری» عادیسازی کند؛ الگویی مبتنی بر اقتدارگرایی همسو که در آن ثبات از طریق مهار امنیتی، نه مشارکت سیاسی، تأمین میشود. در این چارچوب، جنوب سوریه به میدان مداخله فعال اسرائیل تبدیل شده است؛ از تجاوزهای مستمر و تحمیل ترتیبات کنترلی جدید گرفته تا حمایت از اشکال خودمدیریتی محلی که عملاً حاکمیت مرکزی را فرسایش میدهد، حتی اگر نشانههایی از مقاومت مردمی در برابر این روند در حال ظهور باشد.
در بُعد اقتصادی، دلاریشدن فزاینده اقتصاد سوریه نقش مکمل این پروژه را ایفا میکند. این روند، که بهظاهر با هدف مهار تورم و جذب سرمایه تبلیغ میشود در عمل استقلال پولی و توان تصمیمگیری دولت را تضعیف کرده و کشور را به شبکههای مالی خارجی وابسته میسازد. بازسازی، سرمایهگذاری و حتی زمین، بهتدریج از مقولههای حاکمیتی خارج و به موضوع قرارداد و امتیازدهی بدل میشوند. حاصل کار، نظمی است که در آن مقاومت نامشروع، حاکمیت قابلمذاکره و سرزمین قابلمدیریت تلقی میشود؛ نظمی با ثباتی مصنوعی که بحران را حل نمیکند، بلکه آن را به شکلی کنترلشده و دائمی بازتولید میکند.
لینک عضویت در کانال مشکاتاندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
تحولات منطقه پس از هفت اکتبر نشان میدهد که امریکا و اسرائیل در حال پیادهکردن نظمی هستند که بر پایه تضعیف حاکمیت دولتها، مهار یا حذف مقاومت و جایگزینی آن با سازوکارهای امنیتی–اقتصادی وابسته بنا شده است. در لبنان، این پروژه با روایت «دولت شکستخورده» آغاز میشود؛ روایتی که هم فرستاده امریکا (تام باراک) و هم محمد بنسلمان تکرار کردهاند تا مداخله خارجی را ضروری جلوه دهند. در همین چارچوب، ایده «واگذاری مدیریت ثبات» مطرح میشود؛ یعنی لبنان نه بازسازی شود و نه مستقل بماند، بلکه به بازیگری منطقهای و به سوریه جدید تحت حاکمیت احمد الشرع متصل شود. امریکا آشکارا اعلام میکند که مسئلهاش دموکراسی نیست، بلکه «اقتدارگرایی روشننگر» است؛ نظمی که بتواند مقاومت را کنترل کند، حتی اگر به بهای حذف سیاست و اراده مردمی باشد.
در داخل لبنان، این پروژه بهدنبال یافتن یا ساختن یک نیروی داخلی همکار است. فشار برای خلع سلاح حزبالله، عمداً بهعنوان «عملیات امنیتی دولت علیه یک اقلیت» بازتعریف میشود؛ تعبیری که سمیر جعجع و جریان راست لبنان آن را ترویج میکنند. طبق گزارشها، اسرائیل با همکاری امارات، شبکههایی سیاسی، رسانهای و مالی در لبنان فعال کرده تا فضا را برای تقابل مستقیم با حزبالله آماده کند و همزمان «عادیسازی» را از یک تابو به یک بحث عادی سیاسی تبدیل نماید. تمرکز ظاهری بر «شاخه نظامی» حزبالله در واقع مقدمهای برای حذف کامل آن از ساختار سیاسی است؛ پروژهای که هدف نهاییاش تغییر موازنه قدرت داخلی و تحمیل دولتی همسو با محور امریکا–اسرائیل است، حتی اگر این مسیر با اشغال دوباره یا تجزیه عملی کشور همراه شود.
در بعد نظامی، اسرائیل شکل جنگ را تغییر داده است. آنچه منابع از آن بهعنوان «جنگ الگوریتمی» یاد میکنند، نشان میدهد که ترور و هدفگیری دیگر صرفاً به اطلاعات میدانی یا جاسوسی کلاسیک متکی نیست. انفجار همزمان پیجرها و بیسیمهای آلوده در سپتامبر ۲۰۲۴ که به کشته و معلول شدن هزاران نفر انجامید، نمونهای عینی از این تحول است. اسرائیل اکنون بهجای نفوذ مستقیم به سامانههای حزبالله، «محیط اطراف» نیروها را هدف میگیرد: تلفن همراه راننده، وایفای ساختمان، دوربینهای شهری، دادههای ترافیکی، حتی سیگنالهای بلوتوث. با ترکیب این دادهها و هوش مصنوعی، نقشهای از حضور هدف ساخته میشود و سپس الگوریتم تصمیم میگیرد چه زمانی و کجا حمله شود. در این مدل، ماشینها نهتنها ابزار جنگ، بلکه تصمیمگیر مرگ و زندگیاند؛ تحولی که مفهوم بازدارندگی و امنیت را بهطور بنیادین دگرگون کرده است.
همزمان، فشار امریکا برای کشاندن لبنان به عادیسازی با اسرائیل از مسیر «مذاکرات فنی» و «صلح اقتصادی» دنبال میشود. کمیتههای نظامی آتشبس، بهتدریج با حضور چهرههای سیاسی ضد مقاومت به سازوکاری شبهدیپلماتیک تبدیل شدهاند که درباره امنیت جنوب لیتانی، زمانبندی خلع سلاح و حتی مدیریت اقتصادی مناطق مرزی بحث میکنند. این دقیقاً همان الگویی است که اسرائیل پس از اسلو در کرانه باختری اجرا کرد: مهار جامعه از طریق مشوقهای اقتصادی، بدون اعطای حاکمیت واقعی.
در سوریه نیز همان منطق حاکم بر لبنان در حال اجراست: نه بازسازی یک دولت مقتدر، بلکه شکلدهی به دولتی ضعیف، وابسته و قابلکنترل. تحولات دسامبر صرفاً به فروپاشی یک حاکمیت محدود نماند، بلکه بخش مهمی از ساختار دولت و انسجام اجتماعی را از هم گسست و جامعهای عمیقاً چندپاره بر جای گذاشت. امریکا میکوشد این وضعیت را در قالب «مدل سوری» عادیسازی کند؛ الگویی مبتنی بر اقتدارگرایی همسو که در آن ثبات از طریق مهار امنیتی، نه مشارکت سیاسی، تأمین میشود. در این چارچوب، جنوب سوریه به میدان مداخله فعال اسرائیل تبدیل شده است؛ از تجاوزهای مستمر و تحمیل ترتیبات کنترلی جدید گرفته تا حمایت از اشکال خودمدیریتی محلی که عملاً حاکمیت مرکزی را فرسایش میدهد، حتی اگر نشانههایی از مقاومت مردمی در برابر این روند در حال ظهور باشد.
در بُعد اقتصادی، دلاریشدن فزاینده اقتصاد سوریه نقش مکمل این پروژه را ایفا میکند. این روند، که بهظاهر با هدف مهار تورم و جذب سرمایه تبلیغ میشود در عمل استقلال پولی و توان تصمیمگیری دولت را تضعیف کرده و کشور را به شبکههای مالی خارجی وابسته میسازد. بازسازی، سرمایهگذاری و حتی زمین، بهتدریج از مقولههای حاکمیتی خارج و به موضوع قرارداد و امتیازدهی بدل میشوند. حاصل کار، نظمی است که در آن مقاومت نامشروع، حاکمیت قابلمذاکره و سرزمین قابلمدیریت تلقی میشود؛ نظمی با ثباتی مصنوعی که بحران را حل نمیکند، بلکه آن را به شکلی کنترلشده و دائمی بازتولید میکند.
لینک عضویت در کانال مشکاتاندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
Telegram
مشکات اندیشه
راه اندیشه بیهمراهان، ره به جایی نمیبرد. ما مشتاق شنیدن دیدگاهها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایهای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
👍1🕊1
🔻از معامله بزرگ تا همگرایی محدود: مختصات نظم تازه در روابط آمریکا و عربستان
🔹وبسایت «وار آن د راکس» (warontherocks)در گزارشی تحلیلی به قلم اچ.ای. هلیر (H. A. Hellyer) استدلال میکند که روابط آمریکا و عربستان سعودی وارد مرحلهای تازه و ساختاری شده است؛ مرحلهای که دیگر عادیسازی روابط ریاض با اسرائیل شرط یا محور آن نیست. بهگفته نویسنده، تحولات منطقهای پس از جنگ غزه، افت شدید اعتبار آمریکا در جهان عرب و فشارهای ژئوپلیتیکی گستردهتر باعث شده واشنگتن اهرم سنتی خود برای وادار کردن عربستان به عادیسازی را از دست بدهد.
🔹گزارش توضیح میدهد که بازتنظیم سیاست آمریکا نه از سر تغییر ارزشی، بلکه ناشی از نیازهای ساختاری است: رقابت فزاینده با چین، آسیبپذیری زنجیرههای تأمین، بحران انرژی پس از جنگ اوکراین و وابستگی آمریکا به سرمایه، نفت و موقعیت راهبردی عربستان. در این چارچوب دو طرف به بستهای گسترده از همکاریها رسیدهاند که شامل توافق دفاعی جدید، همکاری هستهای غیرنظامی، مشارکت در صنایع پیشرفته، هوش مصنوعی و مواد معدنی حیاتی است؛ آن هم بدون دریافت هیچ تعهدی از سوی ریاض درباره اسرائیل.
🔹بهنوشته هلیر، عربستان با محاسبهای آگاهانه از این وضعیت استفاده کرده است. محمد بن سلمان موفق شده همکاری راهبردی با آمریکا را از پرونده عادیسازی جدا کند و در عین حال تأکید کند که هرگونه رابطه رسمی با اسرائیل منوط به تشکیل کشور فلسطین یا دستکم یک مسیر «برگشتناپذیر» بهسوی آن است؛ شرطی که در فضای سیاسی پس از جنگ غزه و با تداوم سیاستهای اسرائیل، عملاً دستنیافتنی به نظر میرسد و هزینه اجتماعی سنگینی برای ریاض دارد.
📌در جمعبندی، گزارش نتیجه میگیرد که الگوی جدید روابط آمریکا و عربستان بر پایه معاملهگری و همگرایی محدود منافع شکل گرفته است؛ همکاری عمیق امنیتی و اقتصادی بدون همسویی سیاسی کامل و بدون عادیسازی با اسرائیل. این تحول نهتنها نشانه کاهش نفوذ آمریکا در تحمیل اولویتهایش است، بلکه پیام روشنی برای منطقه دارد؛ اینکه عادیسازی دیگر مسیر اجتنابناپذیر روابط با واشنگتن نیست و مسئله فلسطین، پس از غزه، دوباره به معیاری برای مشروعیت سیاسی دولتهای عربی تبدیل شده است.
منبع:
https://warontherocks.com/2025/12/the-u-s-saudi-reconfiguration-is-real-and-it-no-longer-depends-on-israel/
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
🔹وبسایت «وار آن د راکس» (warontherocks)در گزارشی تحلیلی به قلم اچ.ای. هلیر (H. A. Hellyer) استدلال میکند که روابط آمریکا و عربستان سعودی وارد مرحلهای تازه و ساختاری شده است؛ مرحلهای که دیگر عادیسازی روابط ریاض با اسرائیل شرط یا محور آن نیست. بهگفته نویسنده، تحولات منطقهای پس از جنگ غزه، افت شدید اعتبار آمریکا در جهان عرب و فشارهای ژئوپلیتیکی گستردهتر باعث شده واشنگتن اهرم سنتی خود برای وادار کردن عربستان به عادیسازی را از دست بدهد.
🔹گزارش توضیح میدهد که بازتنظیم سیاست آمریکا نه از سر تغییر ارزشی، بلکه ناشی از نیازهای ساختاری است: رقابت فزاینده با چین، آسیبپذیری زنجیرههای تأمین، بحران انرژی پس از جنگ اوکراین و وابستگی آمریکا به سرمایه، نفت و موقعیت راهبردی عربستان. در این چارچوب دو طرف به بستهای گسترده از همکاریها رسیدهاند که شامل توافق دفاعی جدید، همکاری هستهای غیرنظامی، مشارکت در صنایع پیشرفته، هوش مصنوعی و مواد معدنی حیاتی است؛ آن هم بدون دریافت هیچ تعهدی از سوی ریاض درباره اسرائیل.
🔹بهنوشته هلیر، عربستان با محاسبهای آگاهانه از این وضعیت استفاده کرده است. محمد بن سلمان موفق شده همکاری راهبردی با آمریکا را از پرونده عادیسازی جدا کند و در عین حال تأکید کند که هرگونه رابطه رسمی با اسرائیل منوط به تشکیل کشور فلسطین یا دستکم یک مسیر «برگشتناپذیر» بهسوی آن است؛ شرطی که در فضای سیاسی پس از جنگ غزه و با تداوم سیاستهای اسرائیل، عملاً دستنیافتنی به نظر میرسد و هزینه اجتماعی سنگینی برای ریاض دارد.
📌در جمعبندی، گزارش نتیجه میگیرد که الگوی جدید روابط آمریکا و عربستان بر پایه معاملهگری و همگرایی محدود منافع شکل گرفته است؛ همکاری عمیق امنیتی و اقتصادی بدون همسویی سیاسی کامل و بدون عادیسازی با اسرائیل. این تحول نهتنها نشانه کاهش نفوذ آمریکا در تحمیل اولویتهایش است، بلکه پیام روشنی برای منطقه دارد؛ اینکه عادیسازی دیگر مسیر اجتنابناپذیر روابط با واشنگتن نیست و مسئله فلسطین، پس از غزه، دوباره به معیاری برای مشروعیت سیاسی دولتهای عربی تبدیل شده است.
منبع:
https://warontherocks.com/2025/12/the-u-s-saudi-reconfiguration-is-real-and-it-no-longer-depends-on-israel/
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
War on the Rocks
The U.S.-Saudi Reconfiguration Is Real and It No Longer Depends on Israel
Saudi Crown Prince Mohammed bin Salman’s recent White House visit has crystallized a fundamental shift in U.S.-Saudi relations: Washington no longer has
👍4🕊1
🔻افشاگری تاکر کارلسون از پشتپرده سیاستهای جنگطلبانه واشینگتن؛ از لابیگری برای اسرائیل تا نقشه تغییر رژیم در ونزوئلا
🔹تاکر کارلسون در گفتگو با قاضی اندرو ناپولیتانو در برنامه «Judging Freedom»، به موضوعاتی چون فشار لابیهای قدرتمند بر آزادی بیان، تبعات حمایت بیقید و شرط از اسرائیل، نقش چین در معادلات جهانی و هشدارهای جدی درباره نقشههای دولت آمریکا برای تغییر رژیم در سایر کشورها پرداخت.
🔹در ابتدای این گفتگو، کارلسون با اشاره به تلاش سنا برای سانسور او، خاطرنشان کرد که این اقدامات نتیجه مستقیم نفوذ لابیهای قدرتمندی همچون «ADL» و «آیپک» است که سیاستمداران هر دو حزب را به ابزاری برای تأمین منافع خود تبدیل کردهاند. او با صراحت بیان کرد که سیستم سیاسی آمریکا به جای اولویت دادن به متمم اول قانون اساسی در خدمت گروههای فشاری است که هرگونه نقد به سیاستهای خارجی را با برچسبهای اتهامآمیز پاسخ میدهند. او تأکید کرد که لابیگری در واشینگتن باعث شده تا منافع ملی آمریکا فدای برنامههای دولتهای بیگانه شود.
🔹در محور مربوط به اسرائیل و جنگ غزه، کارلسون با انتقاد شدید از رویکرد دولت آمریکا، یادآور شد که آنچه در غزه میگذرد یک «نسلکشی» آشکار برای تصاحب زمین است که با حمایت مالی و تسلیحاتی واشینگتن انجام میشود. وی خاطرنشان کرد که سیاستمداران جنگطلبی مانند لیندزی گراهام با نادیده گرفتن ارزشهای اخلاقی در حال ویران کردن اعتبار اخلاقی آمریکا در جهان هستند. او استدلال کرد که این حمایتهای کورکورانه، نه تنها کمکی به امنیت بلندمدت نمیکند، بلکه باعث انزوای بیسابقه آمریکا و خشم جهانی علیه این کشور شده است.
🔹در ادامه، کارلسون به موضوع تغییر رژیم بهویژه در ونزوئلا پرداخت و فاش کرد که زمزمههای جدی در کنگره و دولت ترامپ برای مداخله نظامی در این کشور شنیده میشود. او با هشدار نسبت به این رویکرد، خاطرنشان کرد که ۸۰ سال تجربه مداخلهگری آمریکا نشان داده که «تغییر رژیم» هرگز به دموکراسی ختم نشده و تنها باعث ایجاد خلأ قدرت و هرجومرج شده است. وی تصریح کرد که هرگونه ماجراجویی نظامی جدید، صرفاً باعث تضعیف بیشتر آمریکا و هدر رفتن منابعی میشود که باید صرف امنیت داخلی و مرزهای خود کشور شود.
📌در نهایت، وی به نقش استراتژیک چین اشاره کرد و توضیح داد که سیاستهای غلط واشینگتن و درگیر شدن در جنگهای نیابتی، بهترین هدیه برای پکن است. کارلسون معتقد است که چین با تماشای تضعیف تدریجی آمریکا در باتلاقهای خاورمیانه و آمریکای جنوبی در حال تقویت نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در جهان است. او با ابراز نگرانی عمیق، تأکید کرد که اگر آمریکا به جای تمرکز بر «عدالت فردی» و بازسازی داخلی، همچنان به دنبال دیکته کردن اراده خود به جهان باشد، بازی را به طور کامل به چین واگذار خواهد کرد و به سمت یک فروپاشی داخلی غیرقابل بازگشت حرکت میکند.
منبع:
https://www.youtube.com/live/5sgUp-Q2kWg?si=HjFveBqwQui-0ra1
لینک عضویت در کانال مشکاتاندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
🔹تاکر کارلسون در گفتگو با قاضی اندرو ناپولیتانو در برنامه «Judging Freedom»، به موضوعاتی چون فشار لابیهای قدرتمند بر آزادی بیان، تبعات حمایت بیقید و شرط از اسرائیل، نقش چین در معادلات جهانی و هشدارهای جدی درباره نقشههای دولت آمریکا برای تغییر رژیم در سایر کشورها پرداخت.
🔹در ابتدای این گفتگو، کارلسون با اشاره به تلاش سنا برای سانسور او، خاطرنشان کرد که این اقدامات نتیجه مستقیم نفوذ لابیهای قدرتمندی همچون «ADL» و «آیپک» است که سیاستمداران هر دو حزب را به ابزاری برای تأمین منافع خود تبدیل کردهاند. او با صراحت بیان کرد که سیستم سیاسی آمریکا به جای اولویت دادن به متمم اول قانون اساسی در خدمت گروههای فشاری است که هرگونه نقد به سیاستهای خارجی را با برچسبهای اتهامآمیز پاسخ میدهند. او تأکید کرد که لابیگری در واشینگتن باعث شده تا منافع ملی آمریکا فدای برنامههای دولتهای بیگانه شود.
🔹در محور مربوط به اسرائیل و جنگ غزه، کارلسون با انتقاد شدید از رویکرد دولت آمریکا، یادآور شد که آنچه در غزه میگذرد یک «نسلکشی» آشکار برای تصاحب زمین است که با حمایت مالی و تسلیحاتی واشینگتن انجام میشود. وی خاطرنشان کرد که سیاستمداران جنگطلبی مانند لیندزی گراهام با نادیده گرفتن ارزشهای اخلاقی در حال ویران کردن اعتبار اخلاقی آمریکا در جهان هستند. او استدلال کرد که این حمایتهای کورکورانه، نه تنها کمکی به امنیت بلندمدت نمیکند، بلکه باعث انزوای بیسابقه آمریکا و خشم جهانی علیه این کشور شده است.
🔹در ادامه، کارلسون به موضوع تغییر رژیم بهویژه در ونزوئلا پرداخت و فاش کرد که زمزمههای جدی در کنگره و دولت ترامپ برای مداخله نظامی در این کشور شنیده میشود. او با هشدار نسبت به این رویکرد، خاطرنشان کرد که ۸۰ سال تجربه مداخلهگری آمریکا نشان داده که «تغییر رژیم» هرگز به دموکراسی ختم نشده و تنها باعث ایجاد خلأ قدرت و هرجومرج شده است. وی تصریح کرد که هرگونه ماجراجویی نظامی جدید، صرفاً باعث تضعیف بیشتر آمریکا و هدر رفتن منابعی میشود که باید صرف امنیت داخلی و مرزهای خود کشور شود.
📌در نهایت، وی به نقش استراتژیک چین اشاره کرد و توضیح داد که سیاستهای غلط واشینگتن و درگیر شدن در جنگهای نیابتی، بهترین هدیه برای پکن است. کارلسون معتقد است که چین با تماشای تضعیف تدریجی آمریکا در باتلاقهای خاورمیانه و آمریکای جنوبی در حال تقویت نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در جهان است. او با ابراز نگرانی عمیق، تأکید کرد که اگر آمریکا به جای تمرکز بر «عدالت فردی» و بازسازی داخلی، همچنان به دنبال دیکته کردن اراده خود به جهان باشد، بازی را به طور کامل به چین واگذار خواهد کرد و به سمت یک فروپاشی داخلی غیرقابل بازگشت حرکت میکند.
منبع:
https://www.youtube.com/live/5sgUp-Q2kWg?si=HjFveBqwQui-0ra1
لینک عضویت در کانال مشکاتاندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👏3🕊1
🔻مأموریت نتانیاهو در فلوریدا: متقاعد کردن ترامپ درباره حمله مجدد به ایران
🔹انبیسی در گزارشی اختصاصی به قلم «گوردون لوبولد»، «کورتنی کیوب»، «دن دیلوس» و «کارول لی» فاش کرده است که مقامات اسرائیلی با نگرانی فزایندهای بر این باورند که ایران در حال گسترش تولیدات برنامه موشکی بالستیک خود است و تلآویو اکنون در حال آمادهسازی طرحهایی برای متقاعدکردن دونالد ترامپ جهت انجام حملات جدید علیه این تأسیسات است.
🔹 انبیسی به نقل از یک منبع مطلع و چهار مقام سابق آمریکایی در جریان این برنامهها، گزارش داد که اگرچه توان موشکی ایران در حملات اوایل سال جاری اسرائیل آسیب دیده بود، اما اکنون مقامات تلآویو معتقدند تهران فرآیند بازسازی و توسعه آن را آغاز کرده است؛ موضوعی که باعث شده اسرائیل گزینههای حمله مجدد را جهت ارائه به رئیسجمهور آمریکا تدوین کند.
🔹در ادامه این گزارش آمده است که اگرچه مقامات اسرائیلی نگرانیهایی نیز درباره تلاش ایران برای احیای سایتهای غنیسازی هستهای دارند (سایتهایی که به گفته منابع، در ماه ژوئن توسط ایالات متحده بمباران شدند)، اما آنها بازسازی کارخانههای تولید موشک بالستیک و تلاش برای بازسازی ساختار سیستمهای پدافند هوایی ایران را به عنوان نگرانیهایی «فوریتر» و با اولویت بالاتر ارزیابی میکنند.
🔹انبیسی همچنین اشاره کرده است که انتظار میرود دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو اواخر همین ماه در اقامتگاه «مار-آ-لاگو» در فلوریدا با یکدیگر دیدار کنند.
🔹منابع آگاه تصریح کردهاند که نتانیاهو قصد دارد در این ملاقات استدلال کند که توسعه برنامه موشکی ایران تهدیدی جدی است که میتواند «اقدام سریع» را ضروری سازد.
منبع:
https://www.nbcnews.com/politics/white-house/netanyahu-plans-brief-trump-possible-new-iran-strikes-rcna250112
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
🔹انبیسی در گزارشی اختصاصی به قلم «گوردون لوبولد»، «کورتنی کیوب»، «دن دیلوس» و «کارول لی» فاش کرده است که مقامات اسرائیلی با نگرانی فزایندهای بر این باورند که ایران در حال گسترش تولیدات برنامه موشکی بالستیک خود است و تلآویو اکنون در حال آمادهسازی طرحهایی برای متقاعدکردن دونالد ترامپ جهت انجام حملات جدید علیه این تأسیسات است.
🔹 انبیسی به نقل از یک منبع مطلع و چهار مقام سابق آمریکایی در جریان این برنامهها، گزارش داد که اگرچه توان موشکی ایران در حملات اوایل سال جاری اسرائیل آسیب دیده بود، اما اکنون مقامات تلآویو معتقدند تهران فرآیند بازسازی و توسعه آن را آغاز کرده است؛ موضوعی که باعث شده اسرائیل گزینههای حمله مجدد را جهت ارائه به رئیسجمهور آمریکا تدوین کند.
🔹در ادامه این گزارش آمده است که اگرچه مقامات اسرائیلی نگرانیهایی نیز درباره تلاش ایران برای احیای سایتهای غنیسازی هستهای دارند (سایتهایی که به گفته منابع، در ماه ژوئن توسط ایالات متحده بمباران شدند)، اما آنها بازسازی کارخانههای تولید موشک بالستیک و تلاش برای بازسازی ساختار سیستمهای پدافند هوایی ایران را به عنوان نگرانیهایی «فوریتر» و با اولویت بالاتر ارزیابی میکنند.
🔹انبیسی همچنین اشاره کرده است که انتظار میرود دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو اواخر همین ماه در اقامتگاه «مار-آ-لاگو» در فلوریدا با یکدیگر دیدار کنند.
🔹منابع آگاه تصریح کردهاند که نتانیاهو قصد دارد در این ملاقات استدلال کند که توسعه برنامه موشکی ایران تهدیدی جدی است که میتواند «اقدام سریع» را ضروری سازد.
منبع:
https://www.nbcnews.com/politics/white-house/netanyahu-plans-brief-trump-possible-new-iran-strikes-rcna250112
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
NBC News
Netanyahu plans to brief Trump on possible new Iran strikes
Israeli officials believe Iran is expanding its ballistic missile program. They are preparing to make the case during an upcoming meeting with Trump that it poses a new threat.
❤3🔥1🕊1
🔻قمار ۲۴ میلیون دلاری برای هر شلیک؛ گزارش محرمانه از فلج شدن صنایع دفاعی آمریکا
🔹مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS) در گزارشی تحلیلی به قلم «وس رامبو»، تصویری هشدارآمیز از وضعیت ذخایر موشکی ایالات متحده ترسیم کرده و تأکید میکند که نبردهای اخیر، بهویژه درگیری ژوئن ۲۰۲۵ میان ایران و اسرائیل، زنگ خطر را برای توان پدافندی آمریکا به صدا درآورده است. این گزارش استدلال میکند که موشکهای رهگیر اکنون به «شرط ورود» به هر منازعه مدرنی تبدیل شدهاند و بدون ذخایر کافی، قدرتهای بزرگ ناچار به عقبنشینی از اهداف راهبردی خود خواهند بود.
🔹نویسنده با واکاوی آمار بهرهبرداری در جنگ ۱۲ روزه، خاطرنشان میسازد که مصرف انبوه موشکهای گرانقیمتی نظیر «تاد» (THAAD) و «استاندارد-۳»، شکاف عمیقی میان موجودی انبارها و نرخ جایگزینی آنها ایجاد کرده است. گزارش توضیح میدهد که ایالات متحده طی این مدت کوتاه، بیش از ۱۵۰ تیر موشک تاد و ۸۰ تیر SM-3 شلیک کرده است که این حجم از مصرف در کنار عملیاتهای مستمر در دریای سرخ علیه پهپادها و موشکهای انصارالله، فشار بیسابقهای بر زرادخانههای موجود وارد آورده است.
🔹در بخش دیگری از این تحلیل، به چالشهای ساختاری در صنایع دفاعی اشاره شده و آمده است که نوسانات بودجهای و تکیه بر بودجههای اضطراری، سیگنالهای متناقضی به سازندگان تسلیحات ارسال میکند. بر اساس دادههای ارائه شده، در حالی که تقاضای عملیاتی فرماندهان نظامی به شدت بالاست، بیثباتی در تخصیص بودجه سالانه مانع از آن میشود که شرکتهای دفاعی روی توسعه خطوط تولید و نیروی کار متخصص سرمایهگذاری بلندمدت انجام دهند. این مسئله منجر به افزایش سرسامآور هزینهها شده، به طوری که قیمت برخی موشکها نظیر SM-3 به دلیل اختلال در زنجیره تأمین، از ۹ میلیون دلار به حدود ۲۴ میلیون دلار جهش یافته است.
📌تحلیلگر این گزارش با تمرکز ویژه بر وضعیت بحرانی موشکهای «تاد»، هشدار میدهد که تداوم مصرف با نرخ فعلی میتواند تا ۵۰ درصد از کل موجودی این سامانه را به سرعت تخلیه کند. طبق محاسبات فنی، شلیک ۱۵۰ تیر موشک تاد به معنای مصرف بخش بزرگی از ذخایر «بارگذاری مجدد» است، به گونهای که ارتش در صورت بروز درگیری دوم، فاقد ذخیره استراتژیک برای تجهیز دوباره باتریهای مستقر خواهد بود. علاوه بر این، شکاف زمانی طولانی بین ثبت سفارش و تحویل که ناشی از اولویتدهی به سفارشهای خارجی مثل قرارداد عربستان است، عملاً امکان جبران سریع این کسری را تا سال ۲۰۲۷ سلب کرده است.
منبع:
https://www.csis.org/analysis/depleting-missile-defense-interceptor-inventory
لینک عضویت در کانال مشکاتاندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
🔹مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS) در گزارشی تحلیلی به قلم «وس رامبو»، تصویری هشدارآمیز از وضعیت ذخایر موشکی ایالات متحده ترسیم کرده و تأکید میکند که نبردهای اخیر، بهویژه درگیری ژوئن ۲۰۲۵ میان ایران و اسرائیل، زنگ خطر را برای توان پدافندی آمریکا به صدا درآورده است. این گزارش استدلال میکند که موشکهای رهگیر اکنون به «شرط ورود» به هر منازعه مدرنی تبدیل شدهاند و بدون ذخایر کافی، قدرتهای بزرگ ناچار به عقبنشینی از اهداف راهبردی خود خواهند بود.
🔹نویسنده با واکاوی آمار بهرهبرداری در جنگ ۱۲ روزه، خاطرنشان میسازد که مصرف انبوه موشکهای گرانقیمتی نظیر «تاد» (THAAD) و «استاندارد-۳»، شکاف عمیقی میان موجودی انبارها و نرخ جایگزینی آنها ایجاد کرده است. گزارش توضیح میدهد که ایالات متحده طی این مدت کوتاه، بیش از ۱۵۰ تیر موشک تاد و ۸۰ تیر SM-3 شلیک کرده است که این حجم از مصرف در کنار عملیاتهای مستمر در دریای سرخ علیه پهپادها و موشکهای انصارالله، فشار بیسابقهای بر زرادخانههای موجود وارد آورده است.
🔹در بخش دیگری از این تحلیل، به چالشهای ساختاری در صنایع دفاعی اشاره شده و آمده است که نوسانات بودجهای و تکیه بر بودجههای اضطراری، سیگنالهای متناقضی به سازندگان تسلیحات ارسال میکند. بر اساس دادههای ارائه شده، در حالی که تقاضای عملیاتی فرماندهان نظامی به شدت بالاست، بیثباتی در تخصیص بودجه سالانه مانع از آن میشود که شرکتهای دفاعی روی توسعه خطوط تولید و نیروی کار متخصص سرمایهگذاری بلندمدت انجام دهند. این مسئله منجر به افزایش سرسامآور هزینهها شده، به طوری که قیمت برخی موشکها نظیر SM-3 به دلیل اختلال در زنجیره تأمین، از ۹ میلیون دلار به حدود ۲۴ میلیون دلار جهش یافته است.
📌تحلیلگر این گزارش با تمرکز ویژه بر وضعیت بحرانی موشکهای «تاد»، هشدار میدهد که تداوم مصرف با نرخ فعلی میتواند تا ۵۰ درصد از کل موجودی این سامانه را به سرعت تخلیه کند. طبق محاسبات فنی، شلیک ۱۵۰ تیر موشک تاد به معنای مصرف بخش بزرگی از ذخایر «بارگذاری مجدد» است، به گونهای که ارتش در صورت بروز درگیری دوم، فاقد ذخیره استراتژیک برای تجهیز دوباره باتریهای مستقر خواهد بود. علاوه بر این، شکاف زمانی طولانی بین ثبت سفارش و تحویل که ناشی از اولویتدهی به سفارشهای خارجی مثل قرارداد عربستان است، عملاً امکان جبران سریع این کسری را تا سال ۲۰۲۷ سلب کرده است.
منبع:
https://www.csis.org/analysis/depleting-missile-defense-interceptor-inventory
لینک عضویت در کانال مشکاتاندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
CSIS
The Depleting Missile Defense Interceptor Inventory
The proliferation of missile threats has made air and missile defense interceptors the table stakes for entry into future conflicts, forcing the Department of Defense to either ante up and buy the necessary interceptors, or fold on its regional interests…
👍3🕊1
🔻پرونده ادعایی گداخت هستهای ایران؛ چشمانداز یک جهش تسلیحاتی یا اغراق امنیتی؟
👤نکته: این متن صرفاً بازتابدهنده ساختار روایت و چارچوب تحلیلی رسانهای اسرائیل در دوره پساجنگ است. هدف، شناخت فضای گفتاری و ادراکی این رسانههاست و ترجمه آن به معنای تأیید ادعاهای مطرحشده نیست.
🔹روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارانوت در گزارشی جنجالی به قلم «ناداو ایال»، مدعی افشای زوایای پنهان یک پروژه فوقمحرمانه در نهادهای نظامی ایران شده است که هدف نهایی آن، عبور از مرزهای سنتی دانش هستهای و دستیابی به «نسل چهارم تسلیحات اتمی» بر پایه فناوری گداخت پاک است. تحلیلگر این روزنامه بر این باور است که تهران در کنار سرمایهگذاریهای عظیم و چندین ساله در چرخه غنیسازی اورانیوم، حالا در یک شیفت پارادایم استراتژیک به دنبال تسلیحاتی است که بدون نیاز به مواد رادیواکتیو مرسوم، قدرتی تخریبی و هولناک ایجاد میکند. اگرچه دستگاههای جاسوسی غرب از جمله سیا، احتمال عملیاتی شدن این فناوری در کوتاهمدت را ناچیز ارزیابی میکنند، اما به زعم نویسنده، ورود ایران به این عرصه پیچیده، پیش از آنکه یک اقدام فنی باشد، یک «فریب استراتژیک» برای بیاثر کردن پادمانهای بینالمللی و عبور زیرپوستی از محدودیتهای ناشی از فتاوی مذهبی و فشارهای آژانس است.
🔹در ادامه این تحلیل، به تغییر پارادایم امنیتی در تلآویو اشاره شده و آمده است که پس از شکست اطلاعاتی در ۷ اکتبر، واژگانی نظیر «برتری اطلاعاتی» در ارتش اسرائیل به کلمات مطرود و «مادر تمام گناهان» تبدیل شدهاند. طبق این گزارش، مقامات امنیتی اسرائیل اکنون با بدبینی و وسواس فزایندهای سیگنالهای دریافتی از ایران را رصد میکنند، چرا که معتقدند تهران پس از مشاهده ضعفهای اسرائیل در مقابله با حجم انبوه راکتها، در حال بازسازی شبکه موشکی خود برای استراتژی «اشباع پدافندی» است. نویسنده خاطرنشان میکند که رقابت کنونی در منطقه، نه بر سر توازن قوا، بلکه «مسابقهای برای غافلگیری بعدی» است که میتواند شامل حملات ترکیبی پهپادی-موشکی یا حتی نفوذ زمینی باشد.
🔹بخش تاملبرانگیز این گزارش به نتایج نظرسنجیهای جدید در جامعه صهیونیستی اختصاص یافته که نشاندهنده تعمیق شکافهای داخلی و رشد تئوریهای توطئه است. طبق دادههای ارائه شده، درصد قابلتوجهی از رایدهندگان ائتلاف حاکم (بیش از ۵۰ درصد) معتقدند که مقامات ارشد امنیتی اسرائیل از حمله ۷ اکتبر اطلاع داشتند اما عمداً آن را از بنیامین نتانیاهو مخفی کردند تا به جایگاه سیاسی او آسیب بزنند. این گزارش تصریح میکند که همزمان با نبرد بیرونی علیه ایران، اسرائیل با یک بحران داخلی بیسابقه روبروست که در آن بخش بزرگی از جامعه، نهادهای دفاعی خود را به خیانت متهم میکنند.
🔹در نهایت، ناداو ایال با بررسی وضعیت بینالمللی، به موج یهودستیزی و فشارهای اجتماعی بر جوامع یهودی خارج از اسرائیل، به ویژه در استرالیا میپردازد. وی با نقلقول از صاحبان کسبوکارهای یهودی که به دلیل تهدیدات مداوم ناچار به تعطیلی شدهاند، استدلال میکند که جنگ غزه به ابزاری برای مشروعیتبخشی به یهودستیزی در جوامع غربی تبدیل شده است. گزارش با این هشدار به پایان میرسد که ایران با وجود وضعیت نامناسب داخلیاش، همچنان به دنبال «بیمهنامه هستهای» برای بقا است. گزارش مذکور با استناد به سخنان مقامات بلندپایه امنیتی، خاطرنشان میکند که ایران با بازسازی توان موشکی خود و بهرهگیری از استراتژی «اشباع موشکی»، به دنبال بهرهبرداری از هزینههای بالای پدافندی اسرائیل و ایجاد چالشی پایدار برای توان دفاعی این رژیم است
📌نکته اصلی گزارش اینجاست که ایران ظاهراً به دنبال مسیری بوده که در آن نیازی به اورانیوم غنیشده (که تمام دنیا روی آن حساس هستند) نباشد. اگر کشوری به گداخت خالص دست یابد، عملاً میتواند بدون داشتن کارخانههای عظیم غنیسازی، به قدرتمندترین سلاح جهان دست پیدا کند؛ هرچند گزارش ذکر میکند که دستیابی به چنین سطحی از دانش، در حال حاضر برای تهران یک معما و بسیار فراتر از توان فنی موجود به نظر میرسد.
منبع:
https://www.ynet.co.il/news/article/syu9djw7zl
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👤نکته: این متن صرفاً بازتابدهنده ساختار روایت و چارچوب تحلیلی رسانهای اسرائیل در دوره پساجنگ است. هدف، شناخت فضای گفتاری و ادراکی این رسانههاست و ترجمه آن به معنای تأیید ادعاهای مطرحشده نیست.
🔹روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارانوت در گزارشی جنجالی به قلم «ناداو ایال»، مدعی افشای زوایای پنهان یک پروژه فوقمحرمانه در نهادهای نظامی ایران شده است که هدف نهایی آن، عبور از مرزهای سنتی دانش هستهای و دستیابی به «نسل چهارم تسلیحات اتمی» بر پایه فناوری گداخت پاک است. تحلیلگر این روزنامه بر این باور است که تهران در کنار سرمایهگذاریهای عظیم و چندین ساله در چرخه غنیسازی اورانیوم، حالا در یک شیفت پارادایم استراتژیک به دنبال تسلیحاتی است که بدون نیاز به مواد رادیواکتیو مرسوم، قدرتی تخریبی و هولناک ایجاد میکند. اگرچه دستگاههای جاسوسی غرب از جمله سیا، احتمال عملیاتی شدن این فناوری در کوتاهمدت را ناچیز ارزیابی میکنند، اما به زعم نویسنده، ورود ایران به این عرصه پیچیده، پیش از آنکه یک اقدام فنی باشد، یک «فریب استراتژیک» برای بیاثر کردن پادمانهای بینالمللی و عبور زیرپوستی از محدودیتهای ناشی از فتاوی مذهبی و فشارهای آژانس است.
🔹در ادامه این تحلیل، به تغییر پارادایم امنیتی در تلآویو اشاره شده و آمده است که پس از شکست اطلاعاتی در ۷ اکتبر، واژگانی نظیر «برتری اطلاعاتی» در ارتش اسرائیل به کلمات مطرود و «مادر تمام گناهان» تبدیل شدهاند. طبق این گزارش، مقامات امنیتی اسرائیل اکنون با بدبینی و وسواس فزایندهای سیگنالهای دریافتی از ایران را رصد میکنند، چرا که معتقدند تهران پس از مشاهده ضعفهای اسرائیل در مقابله با حجم انبوه راکتها، در حال بازسازی شبکه موشکی خود برای استراتژی «اشباع پدافندی» است. نویسنده خاطرنشان میکند که رقابت کنونی در منطقه، نه بر سر توازن قوا، بلکه «مسابقهای برای غافلگیری بعدی» است که میتواند شامل حملات ترکیبی پهپادی-موشکی یا حتی نفوذ زمینی باشد.
🔹بخش تاملبرانگیز این گزارش به نتایج نظرسنجیهای جدید در جامعه صهیونیستی اختصاص یافته که نشاندهنده تعمیق شکافهای داخلی و رشد تئوریهای توطئه است. طبق دادههای ارائه شده، درصد قابلتوجهی از رایدهندگان ائتلاف حاکم (بیش از ۵۰ درصد) معتقدند که مقامات ارشد امنیتی اسرائیل از حمله ۷ اکتبر اطلاع داشتند اما عمداً آن را از بنیامین نتانیاهو مخفی کردند تا به جایگاه سیاسی او آسیب بزنند. این گزارش تصریح میکند که همزمان با نبرد بیرونی علیه ایران، اسرائیل با یک بحران داخلی بیسابقه روبروست که در آن بخش بزرگی از جامعه، نهادهای دفاعی خود را به خیانت متهم میکنند.
🔹در نهایت، ناداو ایال با بررسی وضعیت بینالمللی، به موج یهودستیزی و فشارهای اجتماعی بر جوامع یهودی خارج از اسرائیل، به ویژه در استرالیا میپردازد. وی با نقلقول از صاحبان کسبوکارهای یهودی که به دلیل تهدیدات مداوم ناچار به تعطیلی شدهاند، استدلال میکند که جنگ غزه به ابزاری برای مشروعیتبخشی به یهودستیزی در جوامع غربی تبدیل شده است. گزارش با این هشدار به پایان میرسد که ایران با وجود وضعیت نامناسب داخلیاش، همچنان به دنبال «بیمهنامه هستهای» برای بقا است. گزارش مذکور با استناد به سخنان مقامات بلندپایه امنیتی، خاطرنشان میکند که ایران با بازسازی توان موشکی خود و بهرهگیری از استراتژی «اشباع موشکی»، به دنبال بهرهبرداری از هزینههای بالای پدافندی اسرائیل و ایجاد چالشی پایدار برای توان دفاعی این رژیم است
📌نکته اصلی گزارش اینجاست که ایران ظاهراً به دنبال مسیری بوده که در آن نیازی به اورانیوم غنیشده (که تمام دنیا روی آن حساس هستند) نباشد. اگر کشوری به گداخت خالص دست یابد، عملاً میتواند بدون داشتن کارخانههای عظیم غنیسازی، به قدرتمندترین سلاح جهان دست پیدا کند؛ هرچند گزارش ذکر میکند که دستیابی به چنین سطحی از دانش، در حال حاضر برای تهران یک معما و بسیار فراتر از توان فنی موجود به نظر میرسد.
منبع:
https://www.ynet.co.il/news/article/syu9djw7zl
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
ynet
האיראנים ניסו לפתח פצצה גרעינית בלי ביקוע / נדב איל
עדות מאוסטרליה: בעל המאפייה היהודי מספר כיצד עבר הטרדות ואיומים מאז 7 באוקטובר. השבוע הוא סגר את העסק | בלעדי: איראן ניסתה לפתח נשק גרעיני מדור רביעי, מבוסס היתוך טהור, שאין לאף מדינה | השאלה: לטהרן אין יכולת לייצר נשק מתוחכם כל כך, ומכאן התעלומה ‑ מדוע בכלל…
👍3❤1🕊1
🔻خیز تهران برای بازیابی قدرت استراتژیک
🔹روزنامه اسرائیلی «اسرائیل هیوم» در گزارشی به قلم «دانی سیترینوویچ» با بررسی رزمایشهای اخیر موشکی و پهپادی ایران، این اقدامات را تلاشی برای بازسازی توان بازدارندگی تهران در برابر اسرائیل و آمریکا توصیف کرده است. نویسنده خاطرنشان میکند که این مانورهای گسترده پیامی روشن به همسایگان و افکار عمومی داخلی ایران دارد مبنی بر اینکه تهران از پیامدهای نبردهای گذشته خود را بازیابی کرده و برای رویارویی احتمالی بعدی آمادگی کامل دارد.
🔹این تحلیلگر اسرائیلی تصریح کرده است که همزمانی این رزمایشها با گزارشهای مربوط به بازسازی سریع سامانههای موشکی ایران، نگرانیهای تلآویو را درباره تهدیدات جدی علیه پدافند اسرائیل افزایش داده است.
🔹بر اساس این گزارش، نهادهای امنیتی اسرائیل با درس گرفتن از وقایع هفتم اکتبر، دیگر به فرضيات اطلاعاتی خوشبینانه تکیه نمیکنند و اکنون «خطرناکترین سناریو» را محتملترین گزینه پیشرو میدانند.
🔹در ادامه این گزارش آمده است که نبود کانالهای ارتباطی و تنش شدید میان دو طرف، خطر «سوءبرداشت» و محاسبات غلط را به شدت افزایش داده است.
🔹نویسنده هشدار میدهد که در چنین فضای غبارآلودی، تمایز میان یک رزمایش نظامی و آغاز یک حمله واقعی دشوار شده است و هر یک از طرفین ممکن است برای پرهیز از غافلگیری، به یک حمله پیشدستانه روی بیاورند که نتیجه آن تصعیدی مهارناپذیر و جنگی ناخواسته خواهد بود.
📌در پایان، گزارش تأکید میکند که اصرار اسرائیل بر تمرکز محض روی تواناییهای دشمن بدون در نظر گرفتن نیات واقعی آن، میتواند منطقه را وارد دورانی از درگیریهای مداوم کند. سیترینوویچ معتقد است اگرچه بازسازی سامانه استراتژیک ایران هنوز کامل نشده، اما پافشاری تلآویو بر بدبینانهترین سناریوها، ریسک برخورد ناشی از سوءتفاهم را به بالاترین سطح خود رسانده است.
منبع:
https://www.israelhayom.co.il/news/world-news/middle-east/article/19516358
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
🔹روزنامه اسرائیلی «اسرائیل هیوم» در گزارشی به قلم «دانی سیترینوویچ» با بررسی رزمایشهای اخیر موشکی و پهپادی ایران، این اقدامات را تلاشی برای بازسازی توان بازدارندگی تهران در برابر اسرائیل و آمریکا توصیف کرده است. نویسنده خاطرنشان میکند که این مانورهای گسترده پیامی روشن به همسایگان و افکار عمومی داخلی ایران دارد مبنی بر اینکه تهران از پیامدهای نبردهای گذشته خود را بازیابی کرده و برای رویارویی احتمالی بعدی آمادگی کامل دارد.
🔹این تحلیلگر اسرائیلی تصریح کرده است که همزمانی این رزمایشها با گزارشهای مربوط به بازسازی سریع سامانههای موشکی ایران، نگرانیهای تلآویو را درباره تهدیدات جدی علیه پدافند اسرائیل افزایش داده است.
🔹بر اساس این گزارش، نهادهای امنیتی اسرائیل با درس گرفتن از وقایع هفتم اکتبر، دیگر به فرضيات اطلاعاتی خوشبینانه تکیه نمیکنند و اکنون «خطرناکترین سناریو» را محتملترین گزینه پیشرو میدانند.
🔹در ادامه این گزارش آمده است که نبود کانالهای ارتباطی و تنش شدید میان دو طرف، خطر «سوءبرداشت» و محاسبات غلط را به شدت افزایش داده است.
🔹نویسنده هشدار میدهد که در چنین فضای غبارآلودی، تمایز میان یک رزمایش نظامی و آغاز یک حمله واقعی دشوار شده است و هر یک از طرفین ممکن است برای پرهیز از غافلگیری، به یک حمله پیشدستانه روی بیاورند که نتیجه آن تصعیدی مهارناپذیر و جنگی ناخواسته خواهد بود.
📌در پایان، گزارش تأکید میکند که اصرار اسرائیل بر تمرکز محض روی تواناییهای دشمن بدون در نظر گرفتن نیات واقعی آن، میتواند منطقه را وارد دورانی از درگیریهای مداوم کند. سیترینوویچ معتقد است اگرچه بازسازی سامانه استراتژیک ایران هنوز کامل نشده، اما پافشاری تلآویو بر بدبینانهترین سناریوها، ریسک برخورد ناشی از سوءتفاهم را به بالاترین سطح خود رسانده است.
منبع:
https://www.israelhayom.co.il/news/world-news/middle-east/article/19516358
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
www.israelhayom.co.il
התרגיל האיראני: מטרת המשטר - והסיכוי לעימות עם ישראל | היום
הופעת שובלי טילים וכטב"מים בשמי איראן נתפסת כתרגיל הרתעתי שנועד לשדר התאוששות לאחר הפגיעה במערכים האסטרטגיים • בישראל עלה חשש מטעות חישוב שתיתפס כהכנה למתקפת פתע • היעדר ערוץ להעברת מסרים בין הצדדים מחדד את סכנת ההידרדרות לעימות, גם ללא כוונה מוקדמת • פרשנות
❤1👍1🕊1
🔻واکاوی بنبست راهبردی تلآویو در برابر بازدارندگی موشکی ایران
🔹کانال ۱۲ اسرائیل در گزارشی تحلیلی به قلم ژنرال تسویکا هایموویچ با اذعان به پایداری توانمندیهای راهبردی تهران، تأکید میکند که علیرغم تهاجمات گسترده، اراده جمهوری اسلامی برای تثبیت موقعیت خود به عنوان یک قدرت هستهای و موشکی خللناپذیر باقی مانده است.
🔹این گزارش تصریح دارد که ادعاهای واشنگتن مبنی بر نابودی زیرساختهای هستهای ایران با واقعیتهای میدانی همخوانی ندارد و تهران با بازتعریف اولویتهای خود، اکنون بر احیای خطوط تولید موشکهای بالستیک به عنوان ستون فقرات بازدارندگی ملی تمرکز کرده است.
🔹از منظر موازنه قوا، هایموویچ اعتراف میکند که راهبرد موشکی ایران در نبردهای اخیر، کارآمدترین سامانه دفاعی-تهاجمی در برابر ائتلافهای منطقهای بوده است. تحلیل دادههای آماری نشان میدهد که تهران با وجود صرف بخشی از توان خود در درگیریهای پیشین، همچنان زرادخانهای حاوی دستکم ۱۵۰۰ موشک بالستیک دوربرد را برای جولات احتمالی آتی صیانت کرده است.
🔹این واقعیت نشاندهنده شکست محاسبات دشمن در فلج کردن توان آسیب متقابل ایران است، چرا که هدفگذاری میانمدت تهران برای دستیابی به ۲۰ هزار فروند موشک، همچنان به عنوان یک تهدید ساختاری علیه امنیت رژیم صهیونیستی پابرجاست.
🔹در لایه تحلیل دکترین امنیتی، گزارش مذکور بر این باور است که ایران با هوشمندی راهبردی، از خلأهای نظارتی بینالمللی برای پیشبرد برنامههای خود بهره برده و همزمان بازسازی محور مقاومت را در اولویت قرار داده است.
🔹نویسنده معتقد است که تلآویو پس از شوک ناشی از عملیات هفتم اکتبر، به دنبال اجرای دکترین «بازدارندگی مطلق» است، اما در عین حال اعتراف میکند که تقابل با ایران به دلیل عمق راهبردی و پیچیدگیهای تکنولوژیک با هیچیک از جبهههای دیگر قابل مقایسه نیست و ایران توانسته است قواعد بازی را به نفع خود تغییر دهد.
📌در نهایت، این مقام سابق نظامی با ابراز نگرانی از آمادگی ایران برای «نبرد سرنوشتساز» هشدار میدهد که تهران با استخراج تجربه از تقابلهای پیشین، در حال طراحی نوآوریهای دفاعی است که میتواند در رویارویی آتی، سیستمهای پدافندی دشمن را با چالش جدی مواجه کند. این گزارش به صراحت بیان میدارد که هرگونه کنش نظامی احتمالی از سوی تلآویو، نه یک اقدام پیشدستانه موفق، بلکه ورود به دامی است که در آن تهران با تکیه بر برتری اطلاعاتی و توان بازسازی سریع، دست برتر را در اختیار خواهد داشت. از دیدگاه او، با توجه به عزم ایران برای توسعه توانمندیهای نظامی و دکترین جدید امنیتی اسرائیل که اجازه شکلگیری تهدید در خارج از مرزها را نمیدهد، وقوع یک دور جدید از جنگ حتمی است و اسرائیل باید با سرمایهگذاری بر توان پدافندی و برتری اطلاعاتی، خود را برای این رویارویی ناگزیر آماده کند.
منبع:
https://www.mako.co.il/news-columns/2025_q4/Article-8b3e37480ef3b91027.htm
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
🔹کانال ۱۲ اسرائیل در گزارشی تحلیلی به قلم ژنرال تسویکا هایموویچ با اذعان به پایداری توانمندیهای راهبردی تهران، تأکید میکند که علیرغم تهاجمات گسترده، اراده جمهوری اسلامی برای تثبیت موقعیت خود به عنوان یک قدرت هستهای و موشکی خللناپذیر باقی مانده است.
🔹این گزارش تصریح دارد که ادعاهای واشنگتن مبنی بر نابودی زیرساختهای هستهای ایران با واقعیتهای میدانی همخوانی ندارد و تهران با بازتعریف اولویتهای خود، اکنون بر احیای خطوط تولید موشکهای بالستیک به عنوان ستون فقرات بازدارندگی ملی تمرکز کرده است.
🔹از منظر موازنه قوا، هایموویچ اعتراف میکند که راهبرد موشکی ایران در نبردهای اخیر، کارآمدترین سامانه دفاعی-تهاجمی در برابر ائتلافهای منطقهای بوده است. تحلیل دادههای آماری نشان میدهد که تهران با وجود صرف بخشی از توان خود در درگیریهای پیشین، همچنان زرادخانهای حاوی دستکم ۱۵۰۰ موشک بالستیک دوربرد را برای جولات احتمالی آتی صیانت کرده است.
🔹این واقعیت نشاندهنده شکست محاسبات دشمن در فلج کردن توان آسیب متقابل ایران است، چرا که هدفگذاری میانمدت تهران برای دستیابی به ۲۰ هزار فروند موشک، همچنان به عنوان یک تهدید ساختاری علیه امنیت رژیم صهیونیستی پابرجاست.
🔹در لایه تحلیل دکترین امنیتی، گزارش مذکور بر این باور است که ایران با هوشمندی راهبردی، از خلأهای نظارتی بینالمللی برای پیشبرد برنامههای خود بهره برده و همزمان بازسازی محور مقاومت را در اولویت قرار داده است.
🔹نویسنده معتقد است که تلآویو پس از شوک ناشی از عملیات هفتم اکتبر، به دنبال اجرای دکترین «بازدارندگی مطلق» است، اما در عین حال اعتراف میکند که تقابل با ایران به دلیل عمق راهبردی و پیچیدگیهای تکنولوژیک با هیچیک از جبهههای دیگر قابل مقایسه نیست و ایران توانسته است قواعد بازی را به نفع خود تغییر دهد.
📌در نهایت، این مقام سابق نظامی با ابراز نگرانی از آمادگی ایران برای «نبرد سرنوشتساز» هشدار میدهد که تهران با استخراج تجربه از تقابلهای پیشین، در حال طراحی نوآوریهای دفاعی است که میتواند در رویارویی آتی، سیستمهای پدافندی دشمن را با چالش جدی مواجه کند. این گزارش به صراحت بیان میدارد که هرگونه کنش نظامی احتمالی از سوی تلآویو، نه یک اقدام پیشدستانه موفق، بلکه ورود به دامی است که در آن تهران با تکیه بر برتری اطلاعاتی و توان بازسازی سریع، دست برتر را در اختیار خواهد داشت. از دیدگاه او، با توجه به عزم ایران برای توسعه توانمندیهای نظامی و دکترین جدید امنیتی اسرائیل که اجازه شکلگیری تهدید در خارج از مرزها را نمیدهد، وقوع یک دور جدید از جنگ حتمی است و اسرائیل باید با سرمایهگذاری بر توان پدافندی و برتری اطلاعاتی، خود را برای این رویارویی ناگزیر آماده کند.
منبع:
https://www.mako.co.il/news-columns/2025_q4/Article-8b3e37480ef3b91027.htm
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
N12
איראן, בדרך לסיבוב נוסף
היקף טילים בליסטיים של אלפים רבים בידי איראן מהווה איום על מדינת ישראל - כזה המשתווה לאיום קיומי שאיננו נשק גרעיני • פרשנות
👍1🕊1
🔻گزارش راهبردی ۲۰۲۵ پنتاگون: خیزش اژدها در عصر «جنگ تمامعیار» و بازگشت به شطرنج خاورمیانه
🔹تازهترین گزارش وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) با ترسیم چهرهای نوظهور از ارتش چین، هشدار میدهد که پکن از فاز توسعه تدریجی عبور کرده و وارد عصر «بسیج ملی برای جنگ» شده است؛ تحولی که ایالات متحده را بیش از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر، در برابر ضربات مستقیم پکن «آسیبپذیر» نشان میدهد. طبق یافتههای این سند، رهبران حزب کمونیست با حذف عامدانه کلیدواژه «اتحاد مسالمتآمیز» در قبال تایوان، عملاً شیپور جنگ را نواخته و با اتکا به مفهوم «جنگ تمامعیار ملی»، تمام ظرفیتهای صنعتی و تکنولوژیک خود را برای درهمشکستن برتری نظامی واشنگتن گسیل کردهاند. این گزارش تصریح میکند که چین با کپیبرداری هوشمندانه از نقاط قوت غرب و درسگیری از زخمهای روسیه در اوکراین، در حال ساختن ماشینی جنگی است که هدفش دیگر نه فقط دفاع منطقهای، بلکه به زیر کشیدن هژمونی آمریکا تا میانه قرن حاضر است.
🔹در لایه دکترین هستهای و تسلیحات استراتژیک، گزارش فاش میکند که چین با استقرار بیصدا اما پرشتاب بیش از ۱۰۰ موشک قارهپیمای «دیاف-۳۱» در قلب سیلوهای یخی شمال خود به توانایی «شلیک در وضعیت هشدار» دست یافته که لرزه بر اندام سیستمهای دفاعی سنتی انداخته است. این سند با اشاره به پیشی گرفتن چین در مسابقه تسلیحات «فراصوت» (هایپرسونیک)، تأکید میکند که زرادخانه اتمی پکن با سرعتی سرسامآور به سمت مرز ۱۰۰۰ کلاهک حرکت میکند تا موازنه وحشت را از دو قطبی قدیمی به مسیری چندوجهی سوق دهد. پنتاگون معتقد است استقرار این تسلیحات راهبردی، پیامی روشن به دولت جدید دونالد ترامپ است؛ اینکه پکن دیگر در برابر فشارهای واشنگتن دستبسته نیست و توانایی هدف قرار دادن مستقیم قلب تپنده آمریکا را به عنوان بخشی از بازدارندگی فعال خود تثبیت کرده است.
🔹در بخش مربوط به نفوذ در جغرافیای سیاسی ایران و خاورمیانه، گزارش پنتاگون از یک «رقص دیپلماتیک-نظامی» پرده برمیدارد که در آن چین با بهرهبرداری از خلاء اعتماد میان کشورهای منطقه و آمریکا، به دنبال تثبیت جایگاه خود به عنوان «شریک مطمئن» است. طبق این سند، تعاملات نظامی پکن با تهران، اگرچه زیر سایه ترس از تحریمها با احتیاط پیش میرود، اما در لایههای زیرین شامل همکاریهای حساس ماهوارهای با سپاه پاسداران و انتقال قطعات حیاتی برای پهپادها و موشکهای ایرانی است که توازن قوا را در منطقه تغییر داده است. گزارش خاطرنشان میکند که رزمایشهای مشترک ایران، چین و روسیه، فراتر از یک نمایش نظامی، بیانیهای سیاسی علیه نظم مستقر است؛ پکن در حالی که ژست بیطرفی در بحران غزه و دریای سرخ میگیرد، همزمان با انصارالله وارد تعاملات پشتپرده میشود تا امنیت شریانهای انرژی خود را در میان آشوب منطقهای تضمین کند.
📌نهایتاً در حوزه صادرات مرگبار و رقابت تکنولوژیک، یافتههای این گزارش نشاندهنده اشتهای فزاینده ایران و قدرتهای عربی برای دستیابی به عقابهای آهنین چینی، بهویژه جنگنده نسل چهارم «جی-۱۰ سی» و پهپادهای سری «وینگ لونگ» است که میتواند پایان عصر یکهتازی تسلیحات غربی در آسمان منطقه باشد. اگرچه گزارش به پاکسازیهای بیرحمانه شیجینپینگ در سطوح عالی ارتش و وجود فساد ساختاری به عنوان «پاشنه آشیل» کوتاهمدت پکن اشاره دارد، اما تأکید میکند که سرمایهگذاری نجومی چین در هوش مصنوعی و جنگهای رباتیک، ارتش این کشور را به سمتی میبرد که پیروزی در نبردها نه با تعداد سربازان، بلکه با برتری در «عملیاتهای اطلاعاتی پایه» رقم بخورد. این گزارش در یک جمعبندی هشدارآمیز به کنگره یادآور میشود که اژدهای زرد اکنون در خانههای امن منطقه، از خلیج فارس تا تنگه تایوان، چنبره زده و آماده است تا در کمترین زمان ممکن، نظم جهانی را از نو تعریف کند.
منبع:
https://media.defense.gov/2025/Dec/23/2003849070/-1/-1/1/ANNUAL-REPORT-TO-CONGRESS-MILITARY-AND-SECURITY-DEVELOPMENTS-INVOLVING-THE-PEOPLES-REPUBLIC-OF-CHINA-2025.PDF
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
🔹تازهترین گزارش وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) با ترسیم چهرهای نوظهور از ارتش چین، هشدار میدهد که پکن از فاز توسعه تدریجی عبور کرده و وارد عصر «بسیج ملی برای جنگ» شده است؛ تحولی که ایالات متحده را بیش از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر، در برابر ضربات مستقیم پکن «آسیبپذیر» نشان میدهد. طبق یافتههای این سند، رهبران حزب کمونیست با حذف عامدانه کلیدواژه «اتحاد مسالمتآمیز» در قبال تایوان، عملاً شیپور جنگ را نواخته و با اتکا به مفهوم «جنگ تمامعیار ملی»، تمام ظرفیتهای صنعتی و تکنولوژیک خود را برای درهمشکستن برتری نظامی واشنگتن گسیل کردهاند. این گزارش تصریح میکند که چین با کپیبرداری هوشمندانه از نقاط قوت غرب و درسگیری از زخمهای روسیه در اوکراین، در حال ساختن ماشینی جنگی است که هدفش دیگر نه فقط دفاع منطقهای، بلکه به زیر کشیدن هژمونی آمریکا تا میانه قرن حاضر است.
🔹در لایه دکترین هستهای و تسلیحات استراتژیک، گزارش فاش میکند که چین با استقرار بیصدا اما پرشتاب بیش از ۱۰۰ موشک قارهپیمای «دیاف-۳۱» در قلب سیلوهای یخی شمال خود به توانایی «شلیک در وضعیت هشدار» دست یافته که لرزه بر اندام سیستمهای دفاعی سنتی انداخته است. این سند با اشاره به پیشی گرفتن چین در مسابقه تسلیحات «فراصوت» (هایپرسونیک)، تأکید میکند که زرادخانه اتمی پکن با سرعتی سرسامآور به سمت مرز ۱۰۰۰ کلاهک حرکت میکند تا موازنه وحشت را از دو قطبی قدیمی به مسیری چندوجهی سوق دهد. پنتاگون معتقد است استقرار این تسلیحات راهبردی، پیامی روشن به دولت جدید دونالد ترامپ است؛ اینکه پکن دیگر در برابر فشارهای واشنگتن دستبسته نیست و توانایی هدف قرار دادن مستقیم قلب تپنده آمریکا را به عنوان بخشی از بازدارندگی فعال خود تثبیت کرده است.
🔹در بخش مربوط به نفوذ در جغرافیای سیاسی ایران و خاورمیانه، گزارش پنتاگون از یک «رقص دیپلماتیک-نظامی» پرده برمیدارد که در آن چین با بهرهبرداری از خلاء اعتماد میان کشورهای منطقه و آمریکا، به دنبال تثبیت جایگاه خود به عنوان «شریک مطمئن» است. طبق این سند، تعاملات نظامی پکن با تهران، اگرچه زیر سایه ترس از تحریمها با احتیاط پیش میرود، اما در لایههای زیرین شامل همکاریهای حساس ماهوارهای با سپاه پاسداران و انتقال قطعات حیاتی برای پهپادها و موشکهای ایرانی است که توازن قوا را در منطقه تغییر داده است. گزارش خاطرنشان میکند که رزمایشهای مشترک ایران، چین و روسیه، فراتر از یک نمایش نظامی، بیانیهای سیاسی علیه نظم مستقر است؛ پکن در حالی که ژست بیطرفی در بحران غزه و دریای سرخ میگیرد، همزمان با انصارالله وارد تعاملات پشتپرده میشود تا امنیت شریانهای انرژی خود را در میان آشوب منطقهای تضمین کند.
📌نهایتاً در حوزه صادرات مرگبار و رقابت تکنولوژیک، یافتههای این گزارش نشاندهنده اشتهای فزاینده ایران و قدرتهای عربی برای دستیابی به عقابهای آهنین چینی، بهویژه جنگنده نسل چهارم «جی-۱۰ سی» و پهپادهای سری «وینگ لونگ» است که میتواند پایان عصر یکهتازی تسلیحات غربی در آسمان منطقه باشد. اگرچه گزارش به پاکسازیهای بیرحمانه شیجینپینگ در سطوح عالی ارتش و وجود فساد ساختاری به عنوان «پاشنه آشیل» کوتاهمدت پکن اشاره دارد، اما تأکید میکند که سرمایهگذاری نجومی چین در هوش مصنوعی و جنگهای رباتیک، ارتش این کشور را به سمتی میبرد که پیروزی در نبردها نه با تعداد سربازان، بلکه با برتری در «عملیاتهای اطلاعاتی پایه» رقم بخورد. این گزارش در یک جمعبندی هشدارآمیز به کنگره یادآور میشود که اژدهای زرد اکنون در خانههای امن منطقه، از خلیج فارس تا تنگه تایوان، چنبره زده و آماده است تا در کمترین زمان ممکن، نظم جهانی را از نو تعریف کند.
منبع:
https://media.defense.gov/2025/Dec/23/2003849070/-1/-1/1/ANNUAL-REPORT-TO-CONGRESS-MILITARY-AND-SECURITY-DEVELOPMENTS-INVOLVING-THE-PEOPLES-REPUBLIC-OF-CHINA-2025.PDF
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
👏1🕊1