حتماً شنیدید که بعضی از پرینترهای کاغذی، مخصوصاً لیزریها، یهجور نشونه نامرئی از خودشون روی هر برگه چاپشده جا میذارن. مثلاً ترکیبی از نقاط ریز زرد که با چشم دیده نمیشن، اما میتونن بهراحتی نشون بدن سند از کدوم دستگاه پرینت شده. به این تکنیک میگن Machine Identification Code یا همون Yellow Dot Tracking که سالهاست نهادهای امنیتی برای ردیابی اسناد چاپی ازش استفاده میکنن.
حالا با همهگیر شدن پرینترهای سهبعدی، ماجرا پیچیدهتر شده. چاپ سهبعدی دیگه فقط برای ساخت قطعات دکوری یا اسباببازی نیست. خیلیها، از جمله گروههای مجرمانه، ازش برای ساختن اسلحههای غیرقابلردیابی استفاده میکنن, سلاحهایی که شمارهسریال ندارن و عملاً از همه سیستمهای ثبت و کنترل اسلحه عبور میکنن. به اینا میگن Ghost Guns. ولی حالا محققها راهی پیدا کردن که حتی این اسلحههای ظاهراً نامرئی رو هم بشه تا حدی ردگیری کرد.
داستان از این قراره که تیمی از دانشگاه فلوریدا و مؤسسه ملی استاندارد و فناوری آمریکا (NIST) روشی توسعه دادن که میتونه با تحلیل سطح قطعات چاپشده، بهنوعی اثر انگشت پرینتر رو از روی خودش شناسایی کنه. اینبار، برعکس پرینترهای کاغذی که یه نشونهگذاری دیجیتال داخلی دارن، داستان روی رد فیزیکیای تمرکز داره که پرینتر ـ ناخواسته ـ روی سطح قطعه به جا میذاره. همون چیزایی که بهش میگن toolmarks یا رد ابزار.
وقتی یه قطعه با پرینتر سهبعدی ساخته میشه، به جز خطوط لایهلایهی معمولی، یهسری الگوهای ریزتر و پیچیدهتر هم روی سطح شکل میگیرن. اینا تحتتأثیر کلی چیز مختلفه: لرزش موتور، کیفیت نازل، میکروآسیبهای مکانیکی، استهلاک، تنظیمات چاپ و حتی نوع حرکات محورها. این ترکیب پیچیده باعث میشه هر دستگاه عملاً یه امضای منحصربهفرد روی قطعه بذاره، شبیه همون کاری که گلوله توی علم بالستیک انجام میده؛ یعنی از روی شیارهای روی پوکه میفهمن که از کدوم اسلحه شلیک شده. حالا همین منطق، توی مقیاس میکرومتری، روی قطعه پلاستیکی چاپشده هم داره جواب میده.
توی این تحقیق، محققها با ترکیبی از تصویربرداری میکروسکوپی دقیق و الگوریتمهای بینایی ماشین و یادگیری عمیق (CNN-based) تونستن از همین toolmarkها برای تشخیص پرینتر استفاده کنن. طبق چیزی که منتشر کردن، مدلشون تونسته با حدود ۹۲٪ دقت تشخیص بده که یه قطعه خاص با کدوم پرینتر ساخته شده. و نکته جالبتر اینکه حتی تغییراتی مثل عوضکردن فیلامنت، جابهجا کردن قطعه روی بستر یا تنظیمات slicer هم باعث نشده مدلشون از دقت بیفته. بهجز در مواردی مثل تعویض کامل نازل یا خرابی مکانیکی که خب طبیعیه اثر ابزار عوض بشه، ولی حتی اون موقع هم پرینتر بعد یه مدت دوباره یه الگوی پایدار جدید تولید میکنه که میشه باز شناساییش کرد.
اما خب، به نظرم اینا همه توی شرایط آزمایشگاهی انجام شده و به نظر من پیادهسازیش توی دنیای واقعی، اونقدرا هم راحت نیست. توی واقعیت، با حجم بزرگی از متغیرها سروکار داریم که میتونن این الگوهای سطحی رو بههم بریزن یا عملاً پاکش کنن. مثلاً تنوع شدید فیلامنتها (از PLA ساده گرفته تا کامپوزیتهای پرکربن)، تغییر قطر نازل یا جنسش، تنظیمات متنوع slicer مثل ارتفاع لایه، سرعت چاپ، دمای اکسترودر، jerk و acceleration، همه اینا میتونن نتیجه چاپ رو زیر و رو کنن.
از اون طرف، خیلی از کاربرهای حرفهای قطعاتشون رو بعد چاپ، پولیش میکنن، با استون صاف میکنن، با هوا یا مشعل حرارتی گرم میکنن، یا حتی از هموارسازهای شیمیای(chemical smoothing) استفاده میکنن که میتونه کل اون الگوی سطحی رو از بین ببره. و بدتر اینکه اگه کسی بخواد عمداً از شناسایی فرار کنه، خیلی راحت میتونه تنظیمات چاپ رو هر بار یهجور بزنه یا حتی چند تا پرینتر مختلف برای یه قطعه استفاده کنه تا الگوریتمها گیج بشن.
در نتیجه، با اینکه این تحقیق از نظر علمی خیلی جالبه و قطعاً قدم مهمیه توی forensic چاپ سهبعدی، ولی واقعبینانهاش اینه که هنوز راه زیادی مونده تا به ابزار قابلاتکا توی پروندههای واقعی تبدیل بشه. فعلاً بیشتر از اینکه نقش مدرک قضایی داشته باشه، نقش یه سرنخ فنی قوی رو بازی میکنه, چیزی که میتونه مسیر تحقیقات رو مشخص کنه ولی بهتنهایی برای اثبات جرم کافی نیست. به نظرم کاربرد اصلیش توی این فاز، بیشتر بازدارندگیه؛ اینکه مجرم بدونه حتی قطعه چاپشدهاش ممکنه اثر انگشت داشته باشه، شاید باعث شه یهبار بیشتر به ریسک کارش فکر کنه.
🔗source
📡openpcb
حالا با همهگیر شدن پرینترهای سهبعدی، ماجرا پیچیدهتر شده. چاپ سهبعدی دیگه فقط برای ساخت قطعات دکوری یا اسباببازی نیست. خیلیها، از جمله گروههای مجرمانه، ازش برای ساختن اسلحههای غیرقابلردیابی استفاده میکنن, سلاحهایی که شمارهسریال ندارن و عملاً از همه سیستمهای ثبت و کنترل اسلحه عبور میکنن. به اینا میگن Ghost Guns. ولی حالا محققها راهی پیدا کردن که حتی این اسلحههای ظاهراً نامرئی رو هم بشه تا حدی ردگیری کرد.
داستان از این قراره که تیمی از دانشگاه فلوریدا و مؤسسه ملی استاندارد و فناوری آمریکا (NIST) روشی توسعه دادن که میتونه با تحلیل سطح قطعات چاپشده، بهنوعی اثر انگشت پرینتر رو از روی خودش شناسایی کنه. اینبار، برعکس پرینترهای کاغذی که یه نشونهگذاری دیجیتال داخلی دارن، داستان روی رد فیزیکیای تمرکز داره که پرینتر ـ ناخواسته ـ روی سطح قطعه به جا میذاره. همون چیزایی که بهش میگن toolmarks یا رد ابزار.
وقتی یه قطعه با پرینتر سهبعدی ساخته میشه، به جز خطوط لایهلایهی معمولی، یهسری الگوهای ریزتر و پیچیدهتر هم روی سطح شکل میگیرن. اینا تحتتأثیر کلی چیز مختلفه: لرزش موتور، کیفیت نازل، میکروآسیبهای مکانیکی، استهلاک، تنظیمات چاپ و حتی نوع حرکات محورها. این ترکیب پیچیده باعث میشه هر دستگاه عملاً یه امضای منحصربهفرد روی قطعه بذاره، شبیه همون کاری که گلوله توی علم بالستیک انجام میده؛ یعنی از روی شیارهای روی پوکه میفهمن که از کدوم اسلحه شلیک شده. حالا همین منطق، توی مقیاس میکرومتری، روی قطعه پلاستیکی چاپشده هم داره جواب میده.
توی این تحقیق، محققها با ترکیبی از تصویربرداری میکروسکوپی دقیق و الگوریتمهای بینایی ماشین و یادگیری عمیق (CNN-based) تونستن از همین toolmarkها برای تشخیص پرینتر استفاده کنن. طبق چیزی که منتشر کردن، مدلشون تونسته با حدود ۹۲٪ دقت تشخیص بده که یه قطعه خاص با کدوم پرینتر ساخته شده. و نکته جالبتر اینکه حتی تغییراتی مثل عوضکردن فیلامنت، جابهجا کردن قطعه روی بستر یا تنظیمات slicer هم باعث نشده مدلشون از دقت بیفته. بهجز در مواردی مثل تعویض کامل نازل یا خرابی مکانیکی که خب طبیعیه اثر ابزار عوض بشه، ولی حتی اون موقع هم پرینتر بعد یه مدت دوباره یه الگوی پایدار جدید تولید میکنه که میشه باز شناساییش کرد.
اما خب، به نظرم اینا همه توی شرایط آزمایشگاهی انجام شده و به نظر من پیادهسازیش توی دنیای واقعی، اونقدرا هم راحت نیست. توی واقعیت، با حجم بزرگی از متغیرها سروکار داریم که میتونن این الگوهای سطحی رو بههم بریزن یا عملاً پاکش کنن. مثلاً تنوع شدید فیلامنتها (از PLA ساده گرفته تا کامپوزیتهای پرکربن)، تغییر قطر نازل یا جنسش، تنظیمات متنوع slicer مثل ارتفاع لایه، سرعت چاپ، دمای اکسترودر، jerk و acceleration، همه اینا میتونن نتیجه چاپ رو زیر و رو کنن.
از اون طرف، خیلی از کاربرهای حرفهای قطعاتشون رو بعد چاپ، پولیش میکنن، با استون صاف میکنن، با هوا یا مشعل حرارتی گرم میکنن، یا حتی از هموارسازهای شیمیای(chemical smoothing) استفاده میکنن که میتونه کل اون الگوی سطحی رو از بین ببره. و بدتر اینکه اگه کسی بخواد عمداً از شناسایی فرار کنه، خیلی راحت میتونه تنظیمات چاپ رو هر بار یهجور بزنه یا حتی چند تا پرینتر مختلف برای یه قطعه استفاده کنه تا الگوریتمها گیج بشن.
در نتیجه، با اینکه این تحقیق از نظر علمی خیلی جالبه و قطعاً قدم مهمیه توی forensic چاپ سهبعدی، ولی واقعبینانهاش اینه که هنوز راه زیادی مونده تا به ابزار قابلاتکا توی پروندههای واقعی تبدیل بشه. فعلاً بیشتر از اینکه نقش مدرک قضایی داشته باشه، نقش یه سرنخ فنی قوی رو بازی میکنه, چیزی که میتونه مسیر تحقیقات رو مشخص کنه ولی بهتنهایی برای اثبات جرم کافی نیست. به نظرم کاربرد اصلیش توی این فاز، بیشتر بازدارندگیه؛ اینکه مجرم بدونه حتی قطعه چاپشدهاش ممکنه اثر انگشت داشته باشه، شاید باعث شه یهبار بیشتر به ریسک کارش فکر کنه.
🔗source
📡openpcb
❤18👍11
دانشمندهای دانشگاه رایس آمریکا به تازگی موفق شدن نوعی «پردازنده» بیولوژیکی طراحی کنن که میتونه مثل یک مدار منطقی داخل سلولهای زنده کار کنه. این سیستم با استفاده از مکانیزم فسفریلاسیون (اضافهکردن گروه فسفات به پروتئینها) ساخته شده و میتونه خیلی سریع، در حد چند ثانیه، به سیگنالهای محیطی پاسخ بده.
نکتهی مهم اینجاست که برخلاف مدارهای ژنتیکی سنتی که با تغییر در بیان ژن کار میکنن و زمانبر هستن، این روش جدید از مسیرهایی استفاده میکنه که خود سلول بهصورت طبیعی برای انتقال سریع پیام استفاده میکنه. یعنی به جای ساعتها انتظار برای پاسخدهی سلول، حالا داریم در مورد واکنشهایی در حد چند ثانیه حرف میزنیم.
مدارهایی که طراحی کردن کاملاً ماژولار هستن یعنی میتونی اجزای مختلف رو جدا جدا تنظیم کنی، بدون اینکه کل ساختار از بین بره. این یعنی میشه با دقت بالا، رفتار سلول رو در موقعیتهای خاص برنامهریزی کرد. بهعنوان مثال، اگه یک نشانه از التهاب یا یک مولکول خاص مثل TNF-alpha تو محیط دیده بشه، این پردازنده بلافاصله فعال میشه و یه پروتئین ضدالتهاب مثل IL-10 تولید میکنه بعد که شرایط نرمال شد، خاموش میشه و به حالت استندبای برمیگرده.
این تکنولوژی کاملاً جدا از مسیرهای طبیعی سلول عمل میکنه و به اونها آسیب نمیزنه. دقیقاً مثل یه مدار موازی که بدون دستکاری سیستم اصلی، وظیفه خودش رو انجام میده.
در حال حاضر تیم تحقیقاتی در حال تست این سیستم روی مدلهای سهبعدی تومور هست و دنبال راههایی هستن که این مدارها رو با ابزارهای ایمنتر (مثل mRNA یا DNA غیرادغامشونده) به سلول منتقل کنن تا بشه در آینده بهصورت درمانی ازشون استفاده کرد.
عملاً داریم وارد دورهای میشیم که میشه سلولها رو مثل نرمافزار برنامهنویسی کرد! با رفتار دقیق، پاسخ سریع، و هدفگیری کاملاً مشخص. چیزی که تا چند سال پیش فقط در حد فرضیه یا تخیل علمی بود، الان روی میز آزمایشگاهه.
🔗source
📡openpcb
نکتهی مهم اینجاست که برخلاف مدارهای ژنتیکی سنتی که با تغییر در بیان ژن کار میکنن و زمانبر هستن، این روش جدید از مسیرهایی استفاده میکنه که خود سلول بهصورت طبیعی برای انتقال سریع پیام استفاده میکنه. یعنی به جای ساعتها انتظار برای پاسخدهی سلول، حالا داریم در مورد واکنشهایی در حد چند ثانیه حرف میزنیم.
مدارهایی که طراحی کردن کاملاً ماژولار هستن یعنی میتونی اجزای مختلف رو جدا جدا تنظیم کنی، بدون اینکه کل ساختار از بین بره. این یعنی میشه با دقت بالا، رفتار سلول رو در موقعیتهای خاص برنامهریزی کرد. بهعنوان مثال، اگه یک نشانه از التهاب یا یک مولکول خاص مثل TNF-alpha تو محیط دیده بشه، این پردازنده بلافاصله فعال میشه و یه پروتئین ضدالتهاب مثل IL-10 تولید میکنه بعد که شرایط نرمال شد، خاموش میشه و به حالت استندبای برمیگرده.
این تکنولوژی کاملاً جدا از مسیرهای طبیعی سلول عمل میکنه و به اونها آسیب نمیزنه. دقیقاً مثل یه مدار موازی که بدون دستکاری سیستم اصلی، وظیفه خودش رو انجام میده.
در حال حاضر تیم تحقیقاتی در حال تست این سیستم روی مدلهای سهبعدی تومور هست و دنبال راههایی هستن که این مدارها رو با ابزارهای ایمنتر (مثل mRNA یا DNA غیرادغامشونده) به سلول منتقل کنن تا بشه در آینده بهصورت درمانی ازشون استفاده کرد.
عملاً داریم وارد دورهای میشیم که میشه سلولها رو مثل نرمافزار برنامهنویسی کرد! با رفتار دقیق، پاسخ سریع، و هدفگیری کاملاً مشخص. چیزی که تا چند سال پیش فقط در حد فرضیه یا تخیل علمی بود، الان روی میز آزمایشگاهه.
🔗source
📡openpcb
❤18👍3🔥2
شرکت Iridium Communications بهتازگی از یک کیت توسعه جدید برای اینترنت اشیاء ماهوارهای رونمایی کرده که میتونه مسیر ساخت پروژههای IoT در نقاطی خارج از پوشش شبکههای معمول رو بهطور جدی سادهتر کنه. این کیت که بر پایهی ماژول Certus 9704 ساخته شده، و به شدت کممصرف و جمعوجوره که میتونه توی پروژههای واقعی و میدانی استفاده بشه بدون اینکه دغدغهی باتری یا فضا داشته باشید حتی با پلتفرم آردوینو هم سازگاره!
این ماژول به شکل چشمگیری از نظر اندازه کوچکتر از نسلهای قبلی خودش طراحی شده، با این حال قابلیتهایی مثل ارسال و دریافت پیام تا ۱۰۰ کیلوبایت، پشتیبانی از صدا و تصویر، ارتباط دوطرفه و تأخیر پایین باعث میشه حتی برای اپلیکیشنهای جدی هم مناسب باشه. مهمترین نکته اینه که دیگه برای ارسال دیتا از دل کوه، وسط دریا یا بیابون نیازی به زیرساخت سلولی یا وایفای نیست! چون ماهوارهها همیشه اون بالا هستن. با این حال تو یه سری کشورها بهتره سراغش نرید مثل ایران، کره شمالی یا هر جایی که ممکنه برای این موارد برچسب جاسوسی بخورید.
برد توسعهای که همراه این ماژول عرضه میشه، با میکروکنترلر ATSAMD21 کار میکنه و امکان برنامهنویسی با Arduino IDE و ارتباط با پلتفرمهایی مثل Blynk رو هم میده. یعنی بهسادگی میشه یه داشبورد موبایلی یا تحت وب براش درست کرد و دیتاها رو از هر نقطهی دنیا مانیتور یا کنترل کرد. برای شروع کار باتری، آنتن، کابل و همهی قطعات لازم توی پک قرار داده شده تا سریعتر پروژه رو بالا آورد.
در مورد شرکت Iridium Communications باید بگم که یکی از معدود اپراتورهای ماهوارهای جهانه که پوشش واقعی و دائمی در سطح کره زمین ارائه میده. تخصصش ارتباطات ماهوارهای کمتأخیر و پایدار برای کاربردهای نظامی، صنعتی و حالا هم اینترنت اشیاءه.
🔗source
📡openpcb
این ماژول به شکل چشمگیری از نظر اندازه کوچکتر از نسلهای قبلی خودش طراحی شده، با این حال قابلیتهایی مثل ارسال و دریافت پیام تا ۱۰۰ کیلوبایت، پشتیبانی از صدا و تصویر، ارتباط دوطرفه و تأخیر پایین باعث میشه حتی برای اپلیکیشنهای جدی هم مناسب باشه. مهمترین نکته اینه که دیگه برای ارسال دیتا از دل کوه، وسط دریا یا بیابون نیازی به زیرساخت سلولی یا وایفای نیست! چون ماهوارهها همیشه اون بالا هستن. با این حال تو یه سری کشورها بهتره سراغش نرید مثل ایران، کره شمالی یا هر جایی که ممکنه برای این موارد برچسب جاسوسی بخورید.
برد توسعهای که همراه این ماژول عرضه میشه، با میکروکنترلر ATSAMD21 کار میکنه و امکان برنامهنویسی با Arduino IDE و ارتباط با پلتفرمهایی مثل Blynk رو هم میده. یعنی بهسادگی میشه یه داشبورد موبایلی یا تحت وب براش درست کرد و دیتاها رو از هر نقطهی دنیا مانیتور یا کنترل کرد. برای شروع کار باتری، آنتن، کابل و همهی قطعات لازم توی پک قرار داده شده تا سریعتر پروژه رو بالا آورد.
در مورد شرکت Iridium Communications باید بگم که یکی از معدود اپراتورهای ماهوارهای جهانه که پوشش واقعی و دائمی در سطح کره زمین ارائه میده. تخصصش ارتباطات ماهوارهای کمتأخیر و پایدار برای کاربردهای نظامی، صنعتی و حالا هم اینترنت اشیاءه.
🔗source
📡openpcb
1👍9❤4
حتماً این روزها زیاد دربارهی کارتهای گرافیک قدرتمند و سوپرکامپیوترها شنیدید، اما تا حالا به این فکر افتادید که خودتون یه کارت گرافیک بسازید؟ نه با یه GPU حرفهای چندصدواتی، بلکه با کلی میکروکنترلر کوچیک! مثلاً چی میشه اگه ۱۶۰ تا میکروکنترلر RISC-V رو کنار هم بذارید و ازشون یه سیستم موازی درست کنید؟
یه مهندس خوشذوق دقیقاً همین کار رو کرده و با استفاده از ۱۶۰ تا میکروکنترلر CH32V003 با فرکانس ۴۸ مگاهرتز که همه روی یه برد با فرمفکتور M.2 کنار هم قرار گرفتن و از طریق تراشهی CH382 به کامپیوتر وصل میشن یه GPU ساخته که ظاهرش شبیه یه SSD معمولیه، اما کاری که انجام میده زمین تا آسمون فرق داره.
ایشون حتی برای تست یه صحنهی سهبعدی با تکنیک raymarching روی این برد رندر کرده. طبیعتاً نباید انتظار خروجی خیرهکنندهای مثل کارتهای NVIDIA داشته باشید، ولی همین که چنین مجموعهای بتونه تصویری تولید کنه، خودش کلی جای تحسین داره. جالبه که گلوگاه یا تنگنا (bottleneck) اصلی این پروژه نه قدرت پردازشی، بلکه ارتباط کند سریالی با کامپیوتره چون فعلاً نمیشه دادهها رو به اندازهی کافی سریع منتقل کرد.
این پروژه به صورت کامل متنبازه، سورس کدش روی گیتهاب در دسترسه و ویدیویی هم برای معرفی و نمایش کارش وجود داره. اگه به معماری RISC‑V یا پروژههای خلاقانهی میکروکنترلری علاقه دارید، این یکی حتماً ارزش دیدن داره شاید جرقهی ایدهی بعدیتون هم از همینجا زده بشه.
ویدئوی جذاب این پروژه رو میتونید تو لینک زیر ببینید:
📺YouTube
📡openpcb
یه مهندس خوشذوق دقیقاً همین کار رو کرده و با استفاده از ۱۶۰ تا میکروکنترلر CH32V003 با فرکانس ۴۸ مگاهرتز که همه روی یه برد با فرمفکتور M.2 کنار هم قرار گرفتن و از طریق تراشهی CH382 به کامپیوتر وصل میشن یه GPU ساخته که ظاهرش شبیه یه SSD معمولیه، اما کاری که انجام میده زمین تا آسمون فرق داره.
ایشون حتی برای تست یه صحنهی سهبعدی با تکنیک raymarching روی این برد رندر کرده. طبیعتاً نباید انتظار خروجی خیرهکنندهای مثل کارتهای NVIDIA داشته باشید، ولی همین که چنین مجموعهای بتونه تصویری تولید کنه، خودش کلی جای تحسین داره. جالبه که گلوگاه یا تنگنا (bottleneck) اصلی این پروژه نه قدرت پردازشی، بلکه ارتباط کند سریالی با کامپیوتره چون فعلاً نمیشه دادهها رو به اندازهی کافی سریع منتقل کرد.
این پروژه به صورت کامل متنبازه، سورس کدش روی گیتهاب در دسترسه و ویدیویی هم برای معرفی و نمایش کارش وجود داره. اگه به معماری RISC‑V یا پروژههای خلاقانهی میکروکنترلری علاقه دارید، این یکی حتماً ارزش دیدن داره شاید جرقهی ایدهی بعدیتون هم از همینجا زده بشه.
ویدئوی جذاب این پروژه رو میتونید تو لینک زیر ببینید:
📺YouTube
📡openpcb
2👍23❤6👏2
پروژهی CM5 MINIMA یه کریربرد رزبریپای هست که توسط Pierluigi Colangeli طراحی شده و میشه گفت یکی از پختهترین کرِیر بردهای موجود برای CM5 به حساب میاد! چه از نظر طراحی سختافزار، چه از نظر امکانات واقعیای که ارائه میده.
برد CM5 MINIMA برای پروژههایی ساخته شده که با محدودیت فضا روبهرو هستن، اما از طرف دیگه نیاز به عملکرد بالا دارن. مثل تلهدوربینهای هوشمند، دستگاههای خودکار خانگی، سیستمهای بینایی ماشین، یا هر پروژهای که پردازش سنگین، مصرف پایین و عملکرد بیصدا رو تو یه فضای جمعوجور نیاز داره. یکی از نکات مهم این برد، وجود اسلات M.2 از نوع M-Key هست که هم SSDهای NVMe با فرمفکتور 2230 یا 2242 رو پشتیبانی میکنه، هم شتابدهندههای هوش مصنوعی مثل Hailo رو. یعنی یه برد کوچیک داریم که هم فضای ذخیرهسازی سریع داره، هم توانایی پردازش هوش مصنوعی سطح بالا.
از نظر ورودی/خروجی هم چیزی کم نذاشته. پورت USB-C برای تغذیه با پشتیبانی از Power Delivery داره و همچنین میتونه برای انتقال داده استفاده بشه. خروجی HDMI فولسایز داره برای اتصال راحت به مانیتور یا نمایشگرهای صنعتی، اترنت گیگابیتی با سوکت کمارتفاع برای حفظ ظاهر فشرده برد، و پورتهای USB 2.0 برای اتصال لوازم جانبی. برای پروژههایی که با تصویر سروکار دارن، ترکیب CSI/DSI در نظر گرفته شده که امکان اتصال دوربین یا نمایشگر رو فراهم میکنه.
این برد به شتابسنج LIS3DH مجهزه که تو پروژههایی که لازمه جهتگیری دوربین یا نمایشگر بسته به موقعیت تغییر کنه، بهدرد میخوره. یه RTC با کانکتور باتری داره برای حفظ زمان سیستم، LEDهای وضعیت برای نشون دادن روشن بودن یا فعالیت سیستم داره، و یه هدر فن هم براش در نظر گرفته شده تا توی کارهای سنگین بشه خنکسازی فعال داشت. از همه مهمتر، سوئیچ nRPI_BOOT روی برد هست که یه امکان خیلی خوب برای فلش مستقیم سیستمعامل از طریق USB فراهم میکنه. این یعنی لازم به باز کردن برد بوت کردن سیستم نیست.
از همه جذابتر اینکه این برد کاملاً متنبازه. شماتیکها و طراحی PCB با KiCad انجام شدن و بهراحتی روی GitHub در دسترسه. از نظر فلسفهی طراحی، کاملاً حرفهای، باز و با رعایت اصول اخلاقی طراحی شده و حتی تاییدیهی Open Source Hardware Association رو هم داره.
نکتهی مهم دیگه اینه که CM5 MINIMA با Raspberry Pi OS و اکثر توزیعهای لینوکسی سازگار با CM5 کاملاً هماهنگه. ابعادش ۶۵ در ۶۲ میلیمتره با ضخامت ۱۳ میلیمتر، که با توجه به امکاناتی که ارائه میده، واقعاً جمعوجور محسوب میشه. بازهی دمای عملیاتیاش هم بین منفی ۲۰ تا ۸۵ درجهی سانتیگراده، که یعنی هم توی پروژههای صنعتی، هم در محیطهای خشن و خاص، بهخوبی جواب میده.
در نهایت، اگه قبلاً بردهایی مثل Waveshare CM5-NANO-B یا BentoIO CMX1 رو بررسی کرده باشید، متوجه میشید CM5 MINIMA یه سطح بالاتر رفته! چه از نظر قدرت پردازش، چه از نظر گزینههای توسعه، طراحی صنعتی و چه از نظر آزادی عملی که به برنامهنویس یا سازنده میده. خلاصه، اگه دنبال یه برد جمعوجور، پرامکانات و حرفهای برای کار با CM5 هستید، این دقیقاً همون چیزیه که دنبالش بودید! نه بیشتر، نه کمتر.
📺Source
📡openpcb
برد CM5 MINIMA برای پروژههایی ساخته شده که با محدودیت فضا روبهرو هستن، اما از طرف دیگه نیاز به عملکرد بالا دارن. مثل تلهدوربینهای هوشمند، دستگاههای خودکار خانگی، سیستمهای بینایی ماشین، یا هر پروژهای که پردازش سنگین، مصرف پایین و عملکرد بیصدا رو تو یه فضای جمعوجور نیاز داره. یکی از نکات مهم این برد، وجود اسلات M.2 از نوع M-Key هست که هم SSDهای NVMe با فرمفکتور 2230 یا 2242 رو پشتیبانی میکنه، هم شتابدهندههای هوش مصنوعی مثل Hailo رو. یعنی یه برد کوچیک داریم که هم فضای ذخیرهسازی سریع داره، هم توانایی پردازش هوش مصنوعی سطح بالا.
از نظر ورودی/خروجی هم چیزی کم نذاشته. پورت USB-C برای تغذیه با پشتیبانی از Power Delivery داره و همچنین میتونه برای انتقال داده استفاده بشه. خروجی HDMI فولسایز داره برای اتصال راحت به مانیتور یا نمایشگرهای صنعتی، اترنت گیگابیتی با سوکت کمارتفاع برای حفظ ظاهر فشرده برد، و پورتهای USB 2.0 برای اتصال لوازم جانبی. برای پروژههایی که با تصویر سروکار دارن، ترکیب CSI/DSI در نظر گرفته شده که امکان اتصال دوربین یا نمایشگر رو فراهم میکنه.
این برد به شتابسنج LIS3DH مجهزه که تو پروژههایی که لازمه جهتگیری دوربین یا نمایشگر بسته به موقعیت تغییر کنه، بهدرد میخوره. یه RTC با کانکتور باتری داره برای حفظ زمان سیستم، LEDهای وضعیت برای نشون دادن روشن بودن یا فعالیت سیستم داره، و یه هدر فن هم براش در نظر گرفته شده تا توی کارهای سنگین بشه خنکسازی فعال داشت. از همه مهمتر، سوئیچ nRPI_BOOT روی برد هست که یه امکان خیلی خوب برای فلش مستقیم سیستمعامل از طریق USB فراهم میکنه. این یعنی لازم به باز کردن برد بوت کردن سیستم نیست.
از همه جذابتر اینکه این برد کاملاً متنبازه. شماتیکها و طراحی PCB با KiCad انجام شدن و بهراحتی روی GitHub در دسترسه. از نظر فلسفهی طراحی، کاملاً حرفهای، باز و با رعایت اصول اخلاقی طراحی شده و حتی تاییدیهی Open Source Hardware Association رو هم داره.
نکتهی مهم دیگه اینه که CM5 MINIMA با Raspberry Pi OS و اکثر توزیعهای لینوکسی سازگار با CM5 کاملاً هماهنگه. ابعادش ۶۵ در ۶۲ میلیمتره با ضخامت ۱۳ میلیمتر، که با توجه به امکاناتی که ارائه میده، واقعاً جمعوجور محسوب میشه. بازهی دمای عملیاتیاش هم بین منفی ۲۰ تا ۸۵ درجهی سانتیگراده، که یعنی هم توی پروژههای صنعتی، هم در محیطهای خشن و خاص، بهخوبی جواب میده.
در نهایت، اگه قبلاً بردهایی مثل Waveshare CM5-NANO-B یا BentoIO CMX1 رو بررسی کرده باشید، متوجه میشید CM5 MINIMA یه سطح بالاتر رفته! چه از نظر قدرت پردازش، چه از نظر گزینههای توسعه، طراحی صنعتی و چه از نظر آزادی عملی که به برنامهنویس یا سازنده میده. خلاصه، اگه دنبال یه برد جمعوجور، پرامکانات و حرفهای برای کار با CM5 هستید، این دقیقاً همون چیزیه که دنبالش بودید! نه بیشتر، نه کمتر.
📺Source
📡openpcb
1👍9❤5🔥1
به نظر میآد آنتن مختص سیستمهای ناوبری ضدجمینگ ۱۱ المانهای که تو «پهپادهای شاهد» استفاده میشه، حالا تو علیاکسپرس با قیمت حدود ۵۰۰۰ دلار فروخته میشه. این مدل TDXL-KGR1101 ساخت چینه و برای سیستم ناوبری بیدو و گلوناس طراحی شده، طوری که تو مناطق با جمینگ سنگین هم پهپاد رو دقیق به هدف میرسونه. بدنه مقاوم، عملکرد پایدار، و قابلیت سفارشیسازی داره و برای کشتیها و خودروها هم کاربردیه. این قطعه یکی از دلایل اصلیه که باعث میشه پهپادهای شاهد تو اوکراین سخت سرنگون بشن. با گذر زمان، مرز بین قطعات نظامی و قطعات معمولی روزبهروز کمرنگتر میشه و پیدا کردن این فناوریها تو بازار آزاد دیگه چیز عجیبی نیست.
📡openpcb
📡openpcb
👍21🔥2🤔1
توسعهدهندههای GCC بعد از بحث حذف پشتیبانی Itanium IA-64، حالا دارن سه معماری دیگه رو هم به خاطر نبود پشتیبانی فعال و قدیمی بودن کنار میذارن: epiphany (آخرین آپدیت جدی ۲۰۱۶)، m32c (۲۰۱۵)، و rl78 (۲۰۱۸). این پورتها نه ویژگیهای جدید GCC رو پشتیبانی میکنن، نه توسعه فعالی دارن. اگه کسی داوطلب نگهداریشون نشه، تو نسخه بعدی منقضی و یک نسخه بعدش هم کامل حذف میشن. با گذر زمان، معماریهای کمکاربرد و فراموششده جاشون رو به گزینههای پرتقاضای امروز میدن. اگه هنوز از این میکروکنترلرها استفاده میکنید یا پروژهای دارید که باید آپدیت نگهش دارید، الان وقتشه برای نجاتشون وارد عمل بشید.
📺Source
📡openpcb
📺Source
📡openpcb
1👍13💔3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شرکت Fabric8Labs تو کنفرانس Hot Chips یه روش جدید معرفی کرده که میتونه مس رو به صورت سهبعدی و خیلی دقیق به عنوان هیتسینک روی پردازندهها پرینت کنه و مستقیم برای خنککاری به کار ببره. این کار یه جورایی شبیه پرینت رزینیه، ولی به جای نور UV از تکنولوژی نمایشگر OLED استفاده میکنه و به دقت «پیکسل به پیکسل» میرسه.
تو پرینت رزینی معمولی، نور میزنه توی رزین و لایهبهلایه سختش میکنه. اینجا اما Fabric8Labs به جای نور، از بار الکتریکی برای رسوبگذاری مس استفاده میکنه. اسم این روش Electrochemical Additive Manufacturing (ECAM)ـه.
با این تکنیک میشه ساختارهای مسی خیلی ریز و دقیق ساخت که مستقیم روی چیپ میشینه و خنکش میکنه. طراحی هم میتونه دستی باشه، هم بهینهسازیشده با هوش مصنوعی.
در مقایسه با خنککنندههای مسی معمولی، این تکنولوژی به خاطر رسوبگذاری دقیق میتونه سطح تماس خیلی بیشتری با تراشه ایجاد کنه، پس انتقال حرارت سریعتره و نسبت به liquid coolingهم این روش نیاز به پمپ، لوله و مایع خنککننده نداره، بنابراین پیچیدگی مکانیکی و ریسک نشت صفر میشه.
این روش در مقیاس میکرو میتونه ساختارهایی تولید کنه که عملاً با روشهای سنتی ماشینکاری یا لحیمکاری غیرممکنه. با اینکه liquid cooling هنوز برای توانهای خیلی بالا (چند صد وات در دیتاسنترها) ممکنه بهتر عمل کنه، ولی برای چیپهای مصرفی و طراحیهای جمعوجور، این تکنیک احتمالاً بازده بالاتری خواهد داشت.
📺Source
📡openpcb
تو پرینت رزینی معمولی، نور میزنه توی رزین و لایهبهلایه سختش میکنه. اینجا اما Fabric8Labs به جای نور، از بار الکتریکی برای رسوبگذاری مس استفاده میکنه. اسم این روش Electrochemical Additive Manufacturing (ECAM)ـه.
با این تکنیک میشه ساختارهای مسی خیلی ریز و دقیق ساخت که مستقیم روی چیپ میشینه و خنکش میکنه. طراحی هم میتونه دستی باشه، هم بهینهسازیشده با هوش مصنوعی.
در مقایسه با خنککنندههای مسی معمولی، این تکنولوژی به خاطر رسوبگذاری دقیق میتونه سطح تماس خیلی بیشتری با تراشه ایجاد کنه، پس انتقال حرارت سریعتره و نسبت به liquid coolingهم این روش نیاز به پمپ، لوله و مایع خنککننده نداره، بنابراین پیچیدگی مکانیکی و ریسک نشت صفر میشه.
این روش در مقیاس میکرو میتونه ساختارهایی تولید کنه که عملاً با روشهای سنتی ماشینکاری یا لحیمکاری غیرممکنه. با اینکه liquid cooling هنوز برای توانهای خیلی بالا (چند صد وات در دیتاسنترها) ممکنه بهتر عمل کنه، ولی برای چیپهای مصرفی و طراحیهای جمعوجور، این تکنیک احتمالاً بازده بالاتری خواهد داشت.
📺Source
📡openpcb
👍14🔥4❤2
پروژه LWMalloc یه memory allocator سبک برای سیستمهای امبدده که نسبت به ptmalloc تو Glibc تا ۵۳٪ سریعتره و ۲۳٪ هم حافظه کمتری مصرف میکنه.
مشکل malloc تو امبدد اینه که به مرور حافظه رو تکهتکه میکنه و وقتی فریمور طولانیمدت بالا بمونه آخرش به کرش میرسه. بعضیا سمت garbage collection میرن، ولی روی دیوایسهای محدود خیلی وقتا عملی نیست. به همین خاطر خیلیا ترجیح میدن حافظه رو استاتیک یا با memory pool مدیریت کنن (که به نظر من بهترین راهه). یه گزینه دیگه هم نوشتن allocator اختصاصیه (که از نظر من بدترین راهه!)، و این دقیقاً کاریه که LWMalloc کرده.
طبق مقاله “LWMalloc: A Lightweight Dynamic Memory Allocator for Resource-Constrained Environments”، این لایبرری از ساختار داده خیلی سبک، سیاست deferred coalescing و استخرهای جدا برای chunkهای کوچیک استفاده میکنه. نتیجه؟ متادیتای کمتر، عملیات ادغام بهموقع به جای وسط کار، و پاسخ O(1) برای درخواستهای کوچیک.
تستهای دانشگاه SEOULTECH نشون داده LWMalloc نسبت به ptmalloc حدود ۵۳٪ سریعتره و ۲۳٪ کمتر حافظه میخوره. کل کدش ۵۳۰ خط و footprint حدود ۲۰ کیلوبایته، در حالی که ptmalloc نزدیک ۴۸۳۸ خط و ۱۱۶ کیلوبایته. تو اطلاعیهشون هم اشاره کردن که allocatorهایی مثل jemalloc، tcmalloc و mimalloc هستن ولی به خاطر مصرف حافظه بالا و پیچیدگی آخرش افت کارایی دارن.
کد C و برنامه تستش روی گیتهاب هست و چون همون malloc/calloc/realloc/free استاندارد رو پیادهسازی کرده، میشه مستقیم جاش استفاده کرد یا حتی با LD_PRELOAD بدون تغییر اپلیکیشن جایگزینش کرد.
کاربرد اصلیش تو سیستمهای امبدد و IoT با محدودیت حافظه و کاراییه: از تلویزیون هوشمند و ستتاپباکس گرفته تا پوشیدنیها، سیستمهای خودرویی real-time و کامپیوترهای edge برای AI.
ولی راستش رو بخواید، من همچنان روشهای استاتیک یا memory pool رو پیشنهاد میکنم، مگر اینکه اسلحه رو سرتون باشه :)
اگه دوست داشتید اصل مقاله رو مطالعه کنید اینجا میتونید پیداش کنید.
ریپوی پروژه رو هم اینجا میتونید بررسی کنید.
📺Source
📡openpcb
مشکل malloc تو امبدد اینه که به مرور حافظه رو تکهتکه میکنه و وقتی فریمور طولانیمدت بالا بمونه آخرش به کرش میرسه. بعضیا سمت garbage collection میرن، ولی روی دیوایسهای محدود خیلی وقتا عملی نیست. به همین خاطر خیلیا ترجیح میدن حافظه رو استاتیک یا با memory pool مدیریت کنن (که به نظر من بهترین راهه). یه گزینه دیگه هم نوشتن allocator اختصاصیه (که از نظر من بدترین راهه!)، و این دقیقاً کاریه که LWMalloc کرده.
طبق مقاله “LWMalloc: A Lightweight Dynamic Memory Allocator for Resource-Constrained Environments”، این لایبرری از ساختار داده خیلی سبک، سیاست deferred coalescing و استخرهای جدا برای chunkهای کوچیک استفاده میکنه. نتیجه؟ متادیتای کمتر، عملیات ادغام بهموقع به جای وسط کار، و پاسخ O(1) برای درخواستهای کوچیک.
تستهای دانشگاه SEOULTECH نشون داده LWMalloc نسبت به ptmalloc حدود ۵۳٪ سریعتره و ۲۳٪ کمتر حافظه میخوره. کل کدش ۵۳۰ خط و footprint حدود ۲۰ کیلوبایته، در حالی که ptmalloc نزدیک ۴۸۳۸ خط و ۱۱۶ کیلوبایته. تو اطلاعیهشون هم اشاره کردن که allocatorهایی مثل jemalloc، tcmalloc و mimalloc هستن ولی به خاطر مصرف حافظه بالا و پیچیدگی آخرش افت کارایی دارن.
کد C و برنامه تستش روی گیتهاب هست و چون همون malloc/calloc/realloc/free استاندارد رو پیادهسازی کرده، میشه مستقیم جاش استفاده کرد یا حتی با LD_PRELOAD بدون تغییر اپلیکیشن جایگزینش کرد.
کاربرد اصلیش تو سیستمهای امبدد و IoT با محدودیت حافظه و کاراییه: از تلویزیون هوشمند و ستتاپباکس گرفته تا پوشیدنیها، سیستمهای خودرویی real-time و کامپیوترهای edge برای AI.
ولی راستش رو بخواید، من همچنان روشهای استاتیک یا memory pool رو پیشنهاد میکنم، مگر اینکه اسلحه رو سرتون باشه :)
اگه دوست داشتید اصل مقاله رو مطالعه کنید اینجا میتونید پیداش کنید.
ریپوی پروژه رو هم اینجا میتونید بررسی کنید.
📺Source
📡openpcb
👍13❤2⚡1
الان یکی از گلوگاههای اصلی در مینیاتوریکردن اجزای کامپیوترهای کوانتومی، محدودیت روشهای ساخت موجوده! محدودیتی که باعث میشه هم ابعاد قطعات بزرگ بمونه و هم امکان مقیاسپذیری از بین بره.
یکی از این اجزا «تلههای یونی»ـه که برای ذخیرهسازی اطلاعات کوانتومی به کار میره. توی این سیستم هر یون نقش یک کیوبیت رو بازی میکنه و در یک چاه پتانسیل عمیق نگهداری میشه تا نه فرار کنه و نه محیط اطراف بتونه اون رو مختل کنه.
اما مشکل اینجاست که این تلهها ابعاد بزرگی دارن و نمیشه به راحتی تعدادشون رو افزایش داد. از طرف دیگه، فاصله نسبتاً زیاد بین یونها و الکترودها (حدود یک میلیمتر) باعث ضعیفشدن میدان الکتریکی میشه و همین احتمال ناپایداری یا فرار یونها رو بالا میبره.
حالا دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا و آزمایشگاه ملی لارنس برکلی در پژوهشی که در Nature منتشر شده، روشی نو برای ساخت تلههای یونی معرفی کردهن که میتونه این مشکلات رو حل کنه.
این پژوهشگران با استفاده از تکنیک پرینت سهبعدی بسیار دقیق به نام پلیمریزاسیون دو فوتونی (2PP) موفق شدند تلههایی بسازن که فاصله یون تا الکترود در اونها کمتر از ۰.۱ میلیمتره. این کاهش فاصله باعث تقویت میدان الکتریکی و افزایش پایداری یونها میشه.
مزیت مهم دیگهی پرینت سهبعدی، آزادی طراحی بالاست. محققان تونستن هندسههای پیچیده و آرایههای بزرگی از تلهها رو بسازن که با روشهای قدیمی اصلاً امکانپذیر نبود.
این دستاورد نشون میده پرینت سهبعدی میتونه راهی عملی برای عبور از محدودیتهای ساخت و کوچکسازی در فناوری کوانتوم هم باشه و مسیر توسعهی نسل بعدی کامپیوترهای کوانتومی رو هموار کنه.
📺Source
📡openpcb
یکی از این اجزا «تلههای یونی»ـه که برای ذخیرهسازی اطلاعات کوانتومی به کار میره. توی این سیستم هر یون نقش یک کیوبیت رو بازی میکنه و در یک چاه پتانسیل عمیق نگهداری میشه تا نه فرار کنه و نه محیط اطراف بتونه اون رو مختل کنه.
اما مشکل اینجاست که این تلهها ابعاد بزرگی دارن و نمیشه به راحتی تعدادشون رو افزایش داد. از طرف دیگه، فاصله نسبتاً زیاد بین یونها و الکترودها (حدود یک میلیمتر) باعث ضعیفشدن میدان الکتریکی میشه و همین احتمال ناپایداری یا فرار یونها رو بالا میبره.
حالا دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا و آزمایشگاه ملی لارنس برکلی در پژوهشی که در Nature منتشر شده، روشی نو برای ساخت تلههای یونی معرفی کردهن که میتونه این مشکلات رو حل کنه.
این پژوهشگران با استفاده از تکنیک پرینت سهبعدی بسیار دقیق به نام پلیمریزاسیون دو فوتونی (2PP) موفق شدند تلههایی بسازن که فاصله یون تا الکترود در اونها کمتر از ۰.۱ میلیمتره. این کاهش فاصله باعث تقویت میدان الکتریکی و افزایش پایداری یونها میشه.
مزیت مهم دیگهی پرینت سهبعدی، آزادی طراحی بالاست. محققان تونستن هندسههای پیچیده و آرایههای بزرگی از تلهها رو بسازن که با روشهای قدیمی اصلاً امکانپذیر نبود.
این دستاورد نشون میده پرینت سهبعدی میتونه راهی عملی برای عبور از محدودیتهای ساخت و کوچکسازی در فناوری کوانتوم هم باشه و مسیر توسعهی نسل بعدی کامپیوترهای کوانتومی رو هموار کنه.
📺Source
📡openpcb
👍20❤1👎1
طبق دادههای شاخص TIOBE، زبان برنامهنویسی پرل از سال قبل که رتبه ۲۷ام را داشته، امسال یهویی به رتبه دهم زبانهای برنامهنویسی محبوب رسیده!
این جهش نه حاصل نسخههای انقلابی بوده و نه کمپینهای تبلیغاتی، بلکه بیشتر به یک عامل کمتر دیدهشده برمیگرده: منابع آموزشی! پرل تو آمازون چهار برابر PHP و هفت برابر Rust کتاب داره! این حجم محتوای آموزشی و انتشارهای منظم نسخههای جدید باعث شده توسعهدهندگان دوباره سراغش برن، در حالی که Perl 6 (یا همان Raku) در رتبه ۱۲۹ مونده.
در همین بازه، سی هم جای خودش رو با جاوا عوض کرده و از رتبه چهار به سوم رسیده. پایتون همچنان در صدر جدوله و حتی سهمش بیشتر شده، اما راست از رتبه ۱۴ام به ۱۸ام سقوط کرده. این نشون میده حتی زبانهای پرسروصدا هم بدون اکوسیستم آموزشی قوی افت میکنند🤷🏻♂️
این اعداد نشون میدن شاخص TIOBE فقط یک عکس لحظهای نیست، بلکه روندهای بلندمدت جامعه رو هم منعکس میکنه، زبانهای قدیمی با انتشار منظم و منابع آموزشی غنی میتونند اوج بگیرند و زبانهای تازهنفس بدون پشتیبانی محتوایی ممکنه افت کنند.
📺Source
📡openpcb
این جهش نه حاصل نسخههای انقلابی بوده و نه کمپینهای تبلیغاتی، بلکه بیشتر به یک عامل کمتر دیدهشده برمیگرده: منابع آموزشی! پرل تو آمازون چهار برابر PHP و هفت برابر Rust کتاب داره! این حجم محتوای آموزشی و انتشارهای منظم نسخههای جدید باعث شده توسعهدهندگان دوباره سراغش برن، در حالی که Perl 6 (یا همان Raku) در رتبه ۱۲۹ مونده.
در همین بازه، سی هم جای خودش رو با جاوا عوض کرده و از رتبه چهار به سوم رسیده. پایتون همچنان در صدر جدوله و حتی سهمش بیشتر شده، اما راست از رتبه ۱۴ام به ۱۸ام سقوط کرده. این نشون میده حتی زبانهای پرسروصدا هم بدون اکوسیستم آموزشی قوی افت میکنند🤷🏻♂️
این اعداد نشون میدن شاخص TIOBE فقط یک عکس لحظهای نیست، بلکه روندهای بلندمدت جامعه رو هم منعکس میکنه، زبانهای قدیمی با انتشار منظم و منابع آموزشی غنی میتونند اوج بگیرند و زبانهای تازهنفس بدون پشتیبانی محتوایی ممکنه افت کنند.
📺Source
📡openpcb
👍18❤3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محققانی از دانشگاههای گوتنبرگ و چند تا دانشگاه دیگه «موتورهای میکروسکوپی» توسعه دادن که با نور کنترل میشن و سدی که سه دهه مانع کوچکسازی ماشینهای مکانیکی بود رو شکستن. فناوری ساخت موتورهای میکرو و چرخدندهها زیر مقیاس ۰٫۱ میلیمتر گیر کرده بود! نه بهخاطر قوانین فیزیک، بلکه بهخاطر پیچیدگی ساخت محرکها و اتصالات تو این ابعاد. این محققها بهجای میدانهای الکتریکی و مغناطیسی، یه متاسطح نوری رو خود چرخدنده نشوندن که با نور تخت(نور با پرتوهای موازی، غیر همگرا غیر واگرا) نیرو میگیره و حرکت تولید میکنه. نتیجه، ماشینهایی با ابعاد چند ده میکرومتر و دقت حرکتی زیرمیکرومتریه که روی یه تراشهٔ شیشهای یا سیلیکونی و با لیتوگرافی استاندارد ساخته میشه.
قلب این فناوری یه «متاروتوره»! یه رینگ میکروسکوپی با متاسطح نوری که روی یه پایهٔ ستونی مهار شده و تو محیط مایع آزادانه میچرخه. نور ورودی روی متاسطح پراکنده میشه و طبق پایستگی تکانهٔ نوری، نیرویی در خلاف جهت به حلقه وارد میشه و گشتاور ایجاد میکنه. با تغییر طراحی متاسطح یا شدت و قطبش نور، سرعت زاویهای و حتی جهت چرخش رو میشه لحظهای تنظیم کرد. این فرآیند با CMOS و لیتوگرافی معمول سازگاره و الان دهها هزار واحد تو مساحت ۵×۵ میلیمتر روی یه تراشه ساخته شده.
برای نمایش قابلیتها، چند متاماشین کاربردی ساختن:
– یه قطار چرخدنده که با یه «متاچرخدنده» محرک، چندین چرخدندهٔ غیرفعال رو به حرکت درمیآره و بسته به نسبت قطرها گشتاور یا سرعت رو تقویت میکنه.
– یه سیستم رکوپینیون که حرکت دورانی متاروتور رو به حرکت خطی رفتوبرگشتی تبدیل میکنه و جهت حرکت با تغییر قطبش نور کنترل میشه.
– یه رک مجهز به آینههای طلا که میتونه نور رو در مقیاس میکرو منحرف یا مسدود کنه و جایگزین آینههای الکترواستاتیکی موجود تو کاربردهای جابجایی بزرگ بشه.
مزایای این رویکرد منبع انرژی تمیز و در دسترس (نور)، سازگاری با محیطهای زیستی (لیزر ۱۰۶۴ نانومتر آسیب کمی به سلولها و باکتریها داره)، تولید انبوه و یکپارچهسازی با اجزای نوری و الکترونیکی دیگه روی تراشه ست. محدودیتهای فعلی هم بازده پایین و حساسیت به آلودگی محیطیه که خود نویسندهها پیشنهاد دادن با مواد فازتغییری یا آینههای تطبیقی بهصورت پویا رفع بشه.
این موتورهای میکروسکوپی میتونن تو خیلی زمینهها کاربرد پیدا کنن. از جابهجایی و دستهبندی ذرات خیلی ریز تو آزمایشگاههای زیستی و شیمیایی گرفته، تا کنترل نور یا فیلترهای نوری تو سیستمهای ارتباطی و حسگرها. حتی میتونن تو روباتهای میکروسکوپی حرکت بدن، یا اجزای مکانیکی کوچیک مثل دریچهها، سوپاپها و بازوهای میکرومکانیکی رو حرکت بدن. بهخاطر دقت زیرمیکرومتری، میشه حرکتهای خیلی ظریف و پیچیده ساخت و به صورت همزمان چندین وظیفهٔ متفاوت روی یه تراشه انجام داد. تو یه سطح تخیلیتر، این موتورهای میکروسکوپی میتونن تو پوشیدنیهای نانو یا روباتهای خودگردان میکروسکوپی کار کنن که خون یا سلولها رو کنترل میکنن، یا حتی تو سیستمهای نوری پیشرفته مثل «پوشش نامرئیکننده» و میکروآینههای متحرک برای تغییر مسیر نور در لحظه به کار برن.
اصل مقاله رو میتونید تو این لینک بخونید.
📡openpcb
قلب این فناوری یه «متاروتوره»! یه رینگ میکروسکوپی با متاسطح نوری که روی یه پایهٔ ستونی مهار شده و تو محیط مایع آزادانه میچرخه. نور ورودی روی متاسطح پراکنده میشه و طبق پایستگی تکانهٔ نوری، نیرویی در خلاف جهت به حلقه وارد میشه و گشتاور ایجاد میکنه. با تغییر طراحی متاسطح یا شدت و قطبش نور، سرعت زاویهای و حتی جهت چرخش رو میشه لحظهای تنظیم کرد. این فرآیند با CMOS و لیتوگرافی معمول سازگاره و الان دهها هزار واحد تو مساحت ۵×۵ میلیمتر روی یه تراشه ساخته شده.
برای نمایش قابلیتها، چند متاماشین کاربردی ساختن:
– یه قطار چرخدنده که با یه «متاچرخدنده» محرک، چندین چرخدندهٔ غیرفعال رو به حرکت درمیآره و بسته به نسبت قطرها گشتاور یا سرعت رو تقویت میکنه.
– یه سیستم رکوپینیون که حرکت دورانی متاروتور رو به حرکت خطی رفتوبرگشتی تبدیل میکنه و جهت حرکت با تغییر قطبش نور کنترل میشه.
– یه رک مجهز به آینههای طلا که میتونه نور رو در مقیاس میکرو منحرف یا مسدود کنه و جایگزین آینههای الکترواستاتیکی موجود تو کاربردهای جابجایی بزرگ بشه.
مزایای این رویکرد منبع انرژی تمیز و در دسترس (نور)، سازگاری با محیطهای زیستی (لیزر ۱۰۶۴ نانومتر آسیب کمی به سلولها و باکتریها داره)، تولید انبوه و یکپارچهسازی با اجزای نوری و الکترونیکی دیگه روی تراشه ست. محدودیتهای فعلی هم بازده پایین و حساسیت به آلودگی محیطیه که خود نویسندهها پیشنهاد دادن با مواد فازتغییری یا آینههای تطبیقی بهصورت پویا رفع بشه.
این موتورهای میکروسکوپی میتونن تو خیلی زمینهها کاربرد پیدا کنن. از جابهجایی و دستهبندی ذرات خیلی ریز تو آزمایشگاههای زیستی و شیمیایی گرفته، تا کنترل نور یا فیلترهای نوری تو سیستمهای ارتباطی و حسگرها. حتی میتونن تو روباتهای میکروسکوپی حرکت بدن، یا اجزای مکانیکی کوچیک مثل دریچهها، سوپاپها و بازوهای میکرومکانیکی رو حرکت بدن. بهخاطر دقت زیرمیکرومتری، میشه حرکتهای خیلی ظریف و پیچیده ساخت و به صورت همزمان چندین وظیفهٔ متفاوت روی یه تراشه انجام داد. تو یه سطح تخیلیتر، این موتورهای میکروسکوپی میتونن تو پوشیدنیهای نانو یا روباتهای خودگردان میکروسکوپی کار کنن که خون یا سلولها رو کنترل میکنن، یا حتی تو سیستمهای نوری پیشرفته مثل «پوشش نامرئیکننده» و میکروآینههای متحرک برای تغییر مسیر نور در لحظه به کار برن.
اصل مقاله رو میتونید تو این لینک بخونید.
📡openpcb
👍19🔥9❤6
Forwarded from TechTube 𝕏 تک توب
شرکت کوالکام از نسل بعدی چیپهای این شرکت برای پرچمداران با نام Snapdragon 8 Elite Gen 5 رونمایی کرده که از تکنولوژی ساخت 3 نانومتری استفاده میکنه و به ادعای این شرکت قویترین چیپ موبایل دنیا هست و حتی از A19 Pro هم قویتره.
این چیپ دارای پردازنده 8 هسته ای هست که 2 هسته اصلی اون فرکانسی تا 4.6 گیگاهرتز دارن و بقیه اونها دارای حداکثر فرکانس 3.62 گیگاهرتزی هستن که در مجموع 20 درصد نسبت به نسل قبل قویتره و 35 درصد مصرف انرژی بهینه تری داره.
پردازشگر گرافیکی اون هم 23 درصد عملکرد بهتری نسبت به نسل قبل کسب کرده، دارای پشتیبانی کامل از موتور بازی سازی Unreal Engine 5 هست و 20 درصد مصرف انرژی بهتری داره. عملکرد بخش هوش مصنوعی این چیپ 37 درصد افزایش داشته. با ترکیب این تغییرات در مجموع مصرف انرژی این چیپ 16 درصد بهتر شده که حدود 2 ساعت شارژدهی بهتری در حین بازی خواهد داشت.
این چیپ به زودی در پرچمداران شرکتهای مختلف ظاهر خواهد شد که اولین اونها شیاومی 17 خواهد بود.
🔎 gsmarena
📍 @TechTube
این چیپ دارای پردازنده 8 هسته ای هست که 2 هسته اصلی اون فرکانسی تا 4.6 گیگاهرتز دارن و بقیه اونها دارای حداکثر فرکانس 3.62 گیگاهرتزی هستن که در مجموع 20 درصد نسبت به نسل قبل قویتره و 35 درصد مصرف انرژی بهینه تری داره.
پردازشگر گرافیکی اون هم 23 درصد عملکرد بهتری نسبت به نسل قبل کسب کرده، دارای پشتیبانی کامل از موتور بازی سازی Unreal Engine 5 هست و 20 درصد مصرف انرژی بهتری داره. عملکرد بخش هوش مصنوعی این چیپ 37 درصد افزایش داشته. با ترکیب این تغییرات در مجموع مصرف انرژی این چیپ 16 درصد بهتر شده که حدود 2 ساعت شارژدهی بهتری در حین بازی خواهد داشت.
این چیپ به زودی در پرچمداران شرکتهای مختلف ظاهر خواهد شد که اولین اونها شیاومی 17 خواهد بود.
🔎 gsmarena
📍 @TechTube
👍7🔥2👏1
گول تبلیغات رو نخورید! پاوربانکهای ارزون با ظرفیتهای فضایی و دروغی میتونن جون و مالتون رو به خطر بندازن. احتمال آتیشسوزی توی این باتریها خیلی بالاست.
امروزه همهچیز با باتری کار میکنه! از گوشی و لپتاپ گرفته تا اسکوتر و دریل شارژی. توی ایران، ماجرا حتی جدیتره: خیلیها برای قطعی برق، مودمها رو با UPSهای دستساز اینستاگرامی و باتریهای چینی بیکیفیت روشن میکنن. این یعنی خطر مضاعف.
گزارش Lumafield بعد از سیتیاسکن بیش از ۱۰۰۰ سلول 18650 از ۱۰ برند مختلف، هشدار مهمی داده:
«مشکل فقط ظرفیت الکی یا عمر کم نیست! خطر اصلی آتیش گرفتن سلولهاست.»
طبق آمار، سالی بیش از ۱۰ میلیارد سلول باطری ساخته میشه. خرابی فقط «یک در میلیون» هم میتونه به آتیشسوزیهای جدی ختم بشه. بررسیها نشون داده حدود ۸٪ از باتریهای ارزون «بیرونزدگی کاتد» دارن که یعنی ریسک بالقوهی اتصال کوتاه و انفجار. «حاشیه ایمنی آند» هم تا ۷ برابر بدتر از برندهای معتبر بوده. ظرفیتهای تقلبی مثل ۹۹۰۰ mAh عملاً فقط حدود ۱۲۰۰ mAh خروجی داشتن! یعنی یکدهم!
ظاهر همهی سلولها شبیه همه، ولی اگه آند درست طراحی نشده باشه یا لایهها موجدار بشن، اتصال کوتاه تقریباً حتمیه. توی پکهای چندسلولی مثل پاوربانک یا دوچرخه برقی، این خطر چند برابر هم میشه.
نتیجه:
سمت قیمتهای غیرعادی پایین و ظرفیتهای غیرواقعی نرید. فقط از فروشندهی معتبر بخرید. باتریهای مختلف رو با هم قاطی نکنید. به نشونههایی مثل تورم (بادکردگی)، گرمای غیرعادی، بوی شیمیایی یا صدای عجیب حساس باشید. اگه دیدید، همون لحظه باتری رو کنار بذارید.
گزارش کامل و فنی Lumafield رو میتونید از لینک زیر دانلود کنید:
📺Source
📡openpcb
امروزه همهچیز با باتری کار میکنه! از گوشی و لپتاپ گرفته تا اسکوتر و دریل شارژی. توی ایران، ماجرا حتی جدیتره: خیلیها برای قطعی برق، مودمها رو با UPSهای دستساز اینستاگرامی و باتریهای چینی بیکیفیت روشن میکنن. این یعنی خطر مضاعف.
گزارش Lumafield بعد از سیتیاسکن بیش از ۱۰۰۰ سلول 18650 از ۱۰ برند مختلف، هشدار مهمی داده:
«مشکل فقط ظرفیت الکی یا عمر کم نیست! خطر اصلی آتیش گرفتن سلولهاست.»
طبق آمار، سالی بیش از ۱۰ میلیارد سلول باطری ساخته میشه. خرابی فقط «یک در میلیون» هم میتونه به آتیشسوزیهای جدی ختم بشه. بررسیها نشون داده حدود ۸٪ از باتریهای ارزون «بیرونزدگی کاتد» دارن که یعنی ریسک بالقوهی اتصال کوتاه و انفجار. «حاشیه ایمنی آند» هم تا ۷ برابر بدتر از برندهای معتبر بوده. ظرفیتهای تقلبی مثل ۹۹۰۰ mAh عملاً فقط حدود ۱۲۰۰ mAh خروجی داشتن! یعنی یکدهم!
ظاهر همهی سلولها شبیه همه، ولی اگه آند درست طراحی نشده باشه یا لایهها موجدار بشن، اتصال کوتاه تقریباً حتمیه. توی پکهای چندسلولی مثل پاوربانک یا دوچرخه برقی، این خطر چند برابر هم میشه.
نتیجه:
سمت قیمتهای غیرعادی پایین و ظرفیتهای غیرواقعی نرید. فقط از فروشندهی معتبر بخرید. باتریهای مختلف رو با هم قاطی نکنید. به نشونههایی مثل تورم (بادکردگی)، گرمای غیرعادی، بوی شیمیایی یا صدای عجیب حساس باشید. اگه دیدید، همون لحظه باتری رو کنار بذارید.
گزارش کامل و فنی Lumafield رو میتونید از لینک زیر دانلود کنید:
📺Source
📡openpcb
❤16👍11
محققانی از دانشگاههای مختلف، از جمله دانشگاه کالیفرنیا، حملهای به نام «Mic‑E‑Mouse» توسعه دادن که ماوسهای گیمینگ با حساسیت بالا (DPI و polling rate بالا) رو به میکروفونهای پنهان تبدیل میکنه.
سنسورهای این ماوسها با اینکه برای ثبت حرکت طراحی شدن، بلکه ارتعاشات آکوستیکی میز رو هم ناخواسته ضبط میکنن. این موضوع به محققان اجازه داده تا بهجای روشهای سنتی جاسوسی، از یک پایپلاین ترکیبی پردازش سیگنال و یادگیری ماشین استفاده کنن و دادههای خام موس رو به گفتار قابلفهم تبدیل کنن، حتی بدون میکروفون واقعی یا فعال.
روند کار به این صورته که ماوس خیلی حساس روی میزه و یه برنامه آلوده (مثلاً بازی) به دادههای خام HID دسترسی داره. از اونجایی که دادهها ممکنه با زمانبندی نامنظم ثبت شده باشن، پس اول زمانبندی نمونهها اصلاح میشه تا همه روی یک نرخ نمونهبرداری قرار بگیرن. بعد با فیلترهای دیجیتال، فقط بازه فرکانسی مهم برای گفتار (~۲۰۰–۲۰۰۰ هرتز) جدا میشه تا بقیه فرکانسها حذف شن. چون حسگر ممکنه پاسخ فرکانسی خطی نداشته باشه، با کالیبراسیون اثرهای غیرخطی جبران میشن. در نهایت مدلهای یادگیری ماشین، نویزِ باقیمونده رو کم میکنن و از سیگنال ارتعاشی، موج صوتی شنیدنی میسازن.
آزمایشها نشون دادن این حمله در دنیای واقعی هم جواب میده! از
مزایای این روش نیاز فقط به دسترسی نرمافزاری و سختافزار معمولی، بدون میکروفون اضافی، و قابل اجرا برای کاربران خانگی یا سازمانیه!
با این حال کیفیت وابسته به محیطه (کثیفی یا نویز بالا عملکرد رو کم میکنه) و فعلاً نیاز به پردازش آفلاین هم وجود داره، محققان میگن با الگوریتمها یا فیلترهای تطبیقی این موارد قابلبهبودن.
موارد استفاده هم میتونه جاسوسی در محل کار یا خونه، استخراج اطلاعات حساس، سوءاستفاده در سیستمهای امنیتی که ماوس ورودیشونه، و بهکارگیری در روباتها/IoT یا دستگاههای پوشیدنی برای نظارت پنهان باشه.
خلاصه این مقاله رو میتونید تو این لینک و نسخه کاملش رو هم اینجا مطالعه کنید.
📡openpcb
سنسورهای این ماوسها با اینکه برای ثبت حرکت طراحی شدن، بلکه ارتعاشات آکوستیکی میز رو هم ناخواسته ضبط میکنن. این موضوع به محققان اجازه داده تا بهجای روشهای سنتی جاسوسی، از یک پایپلاین ترکیبی پردازش سیگنال و یادگیری ماشین استفاده کنن و دادههای خام موس رو به گفتار قابلفهم تبدیل کنن، حتی بدون میکروفون واقعی یا فعال.
روند کار به این صورته که ماوس خیلی حساس روی میزه و یه برنامه آلوده (مثلاً بازی) به دادههای خام HID دسترسی داره. از اونجایی که دادهها ممکنه با زمانبندی نامنظم ثبت شده باشن، پس اول زمانبندی نمونهها اصلاح میشه تا همه روی یک نرخ نمونهبرداری قرار بگیرن. بعد با فیلترهای دیجیتال، فقط بازه فرکانسی مهم برای گفتار (~۲۰۰–۲۰۰۰ هرتز) جدا میشه تا بقیه فرکانسها حذف شن. چون حسگر ممکنه پاسخ فرکانسی خطی نداشته باشه، با کالیبراسیون اثرهای غیرخطی جبران میشن. در نهایت مدلهای یادگیری ماشین، نویزِ باقیمونده رو کم میکنن و از سیگنال ارتعاشی، موج صوتی شنیدنی میسازن.
آزمایشها نشون دادن این حمله در دنیای واقعی هم جواب میده! از
مزایای این روش نیاز فقط به دسترسی نرمافزاری و سختافزار معمولی، بدون میکروفون اضافی، و قابل اجرا برای کاربران خانگی یا سازمانیه!
با این حال کیفیت وابسته به محیطه (کثیفی یا نویز بالا عملکرد رو کم میکنه) و فعلاً نیاز به پردازش آفلاین هم وجود داره، محققان میگن با الگوریتمها یا فیلترهای تطبیقی این موارد قابلبهبودن.
موارد استفاده هم میتونه جاسوسی در محل کار یا خونه، استخراج اطلاعات حساس، سوءاستفاده در سیستمهای امنیتی که ماوس ورودیشونه، و بهکارگیری در روباتها/IoT یا دستگاههای پوشیدنی برای نظارت پنهان باشه.
خلاصه این مقاله رو میتونید تو این لینک و نسخه کاملش رو هم اینجا مطالعه کنید.
📡openpcb
🔥22🤯14👍4
به نظرم کانکتور USB-C یکی از درخشانترین ایدههای بشره، البته بعد از چرخ!
با این حال مهندسهای شرکت Segger وقتی داشتن J-Link BASE Compact با قیمت ۴۰۰یورویی رو بازطراحی میکردن، انگار از چگونگی کارکرد این استاندارد اطلاعی نداشتن به طور خجالتآوری همون اشتباهی رو تکرار کردن که مهندسها حین طراحی Raspberry Pi 4 در سال ۲۰۱۹ مرتکب شده بودن.
اون موقع کابلهای موسوم به e-marked باعث میشدن برد رزبری اصلاً روشن نشه! حالا هم تاریخ با دقت آزمایشگاهی تکرار شده! این دیباگر وقتی با یکی از همین کابلها وصل میشه، تصمیم میگیره هیچ کاری نکنه! نه برق بگیره، نه حتی یه LED از خودش نشون بده.
داستان از پینهای CC میاد، همون دو لاین که باید به هاست بگن «من یه دیوایسم، لطفاً بهم برق بده». طبق استاندارد، دستگاه باید روی هر پین CC یه مقاومت ۵.۱ کیلواهمی به زمین بذاره تا هاست بفهمه مجازه برق بده، ولی Segger ظاهراً تصمیم گرفته هر دو پین رو با هم قاطی کنه، دقیقاً همون اشتباه کلاسیکی که Pi 4 قبل از اصلاح طراحی مرتکب شده بود.
مشخص شده هر دو مقاومت CC به هم وصل شدن، احتمالاً برای صرفهجویی در یه دیود ESD بیزبان. طنز ماجرا اینجاست که طراحی فعلی احتمالاً از نسخهی قبلی با micro-USB کپی شده و یکی یادش رفته که حالا دیگه CC هم داریم. اصلاحش چند سنت بیشتر خرج نداره، ولی نتیجهی نداشتنش یه دیباگر ۴۰۰ یوروییه که با کابل خودش کار میکنه و با کابلهای استانداردتر خاموش میمونه. راهحل فعلاً سادهست: از کابلهای e-marked مثل کابلهای Thunderbolt یا 100 W استفاده نکنید، یا برید سراغ USB-A-to-C، یا اگه اهل ریسکید، دو تا مقاومت عوض کنید و گارانتی رو بفرستید پی کارش.
📺Source
📡openpcb
با این حال مهندسهای شرکت Segger وقتی داشتن J-Link BASE Compact با قیمت ۴۰۰یورویی رو بازطراحی میکردن، انگار از چگونگی کارکرد این استاندارد اطلاعی نداشتن به طور خجالتآوری همون اشتباهی رو تکرار کردن که مهندسها حین طراحی Raspberry Pi 4 در سال ۲۰۱۹ مرتکب شده بودن.
اون موقع کابلهای موسوم به e-marked باعث میشدن برد رزبری اصلاً روشن نشه! حالا هم تاریخ با دقت آزمایشگاهی تکرار شده! این دیباگر وقتی با یکی از همین کابلها وصل میشه، تصمیم میگیره هیچ کاری نکنه! نه برق بگیره، نه حتی یه LED از خودش نشون بده.
داستان از پینهای CC میاد، همون دو لاین که باید به هاست بگن «من یه دیوایسم، لطفاً بهم برق بده». طبق استاندارد، دستگاه باید روی هر پین CC یه مقاومت ۵.۱ کیلواهمی به زمین بذاره تا هاست بفهمه مجازه برق بده، ولی Segger ظاهراً تصمیم گرفته هر دو پین رو با هم قاطی کنه، دقیقاً همون اشتباه کلاسیکی که Pi 4 قبل از اصلاح طراحی مرتکب شده بود.
مشخص شده هر دو مقاومت CC به هم وصل شدن، احتمالاً برای صرفهجویی در یه دیود ESD بیزبان. طنز ماجرا اینجاست که طراحی فعلی احتمالاً از نسخهی قبلی با micro-USB کپی شده و یکی یادش رفته که حالا دیگه CC هم داریم. اصلاحش چند سنت بیشتر خرج نداره، ولی نتیجهی نداشتنش یه دیباگر ۴۰۰ یوروییه که با کابل خودش کار میکنه و با کابلهای استانداردتر خاموش میمونه. راهحل فعلاً سادهست: از کابلهای e-marked مثل کابلهای Thunderbolt یا 100 W استفاده نکنید، یا برید سراغ USB-A-to-C، یا اگه اهل ریسکید، دو تا مقاومت عوض کنید و گارانتی رو بفرستید پی کارش.
📺Source
📡openpcb
👍31❤8
کوالکام آردوینو رو خرید!
بله، همون آردوینویی که سالها الهامبخش رویاپردازان سختافزار بود و باهاش میشد از یه چراغ چشمکزن ساده تا رباتهای پیچیده ساخت، حالا رسماً رفته زیر پرچم Qualcomm. معاملهای که احتمالاً یکی از مهمترین نقطهعطفهای دنیای میکرها و دوستداران آماتور سختافزارها باشه!
قراره ترکیب جالبی ببینیم! قدرت پردازشی و هوش مصنوعی کوالکام در کنار سادگی و جامعهی باز آردوینو. نتیجه این میشه که کابران این پلتفرم میتونن ایدههاشون رو خیلی سریعتر از قبل به محصول واقعی تبدیل کنن.
اولین ثمرهی این خرید هم Arduino UNO Qـه. یه برد با دو پردازنده، یکی لینوکس Debian بالا میاره، اون یکی میکروکنترلر ریلتایمه. یعنی از یه طرف قدرت محاسباتی بالا داری، از اون طرف کنترل دقیق در زمان واقعی. قلب این برد پردازندهی Qualcomm Dragonwing QRB2210ـه، مخصوص اجرای هوش مصنوعی روی صدا و تصویره! این برد میتونه تو سیستمها و اتوماسیون هوشمند خونگی گرفته تا رباتیک آماتور کاربرد داشته باشه. هدف آردوینو اینه که UNO Q بشه ابزار پایهی هر توسعهدهندهای، از تازهکار تا حرفهای (هرچند شخصاً بعید میدونم!)
در کنارش، آردوینو یه ابزار تازه معرفی کرده به اسم Arduino App Lab. یه محیط توسعهی یکپارچه که کل تجربهی آردوینو رو از سیستمعاملهای ریلتایم تا لینوکس، پایتون و پایپلاینهای هوش مصنوعی تو یه فضا جمع میکنه. دیگه لازم نیست بین چند محیط مختلف سوییچ کنید. App Lab اوپنسورسه و هدفش اینه که مسیر تبدیل ایده به محصول نهایی، مخصوصاً تو پروژههای AI، سریعتر و تمیزتر بشه.
کوالکام با خریدهای اخیرش مثل Foundries.io و Edge Impulse داشت نشون میداد دنبال ساخت یه Edge Platform کامله! حالا با آردوینو اون پازل تقریباً تکمیل شده.
فابیو ویولانته، مدیرعامل آردوینو گفته این فقط شروعه و UNO Q قراره دروازهی ورود به یه دورهی جدید باشه! دورهای که توسعهی هوش مصنوعی راحتتر، مقیاسپذیرتر و در دسترستر میشه.
ماسیمو بانزی، اون یکی بنیانگذار آردوینو هم گفته:
«ما از اول دنبال سادگی و جامعه بودیم، حالا با کوالکام میخوایم همون فلسفه رو با ابزارهای هوش مصنوعی پیشرفته ادامه بدیم.»
خبر اصلی رو میتونید اینجا بخونید.
📡openpcb
بله، همون آردوینویی که سالها الهامبخش رویاپردازان سختافزار بود و باهاش میشد از یه چراغ چشمکزن ساده تا رباتهای پیچیده ساخت، حالا رسماً رفته زیر پرچم Qualcomm. معاملهای که احتمالاً یکی از مهمترین نقطهعطفهای دنیای میکرها و دوستداران آماتور سختافزارها باشه!
قراره ترکیب جالبی ببینیم! قدرت پردازشی و هوش مصنوعی کوالکام در کنار سادگی و جامعهی باز آردوینو. نتیجه این میشه که کابران این پلتفرم میتونن ایدههاشون رو خیلی سریعتر از قبل به محصول واقعی تبدیل کنن.
اولین ثمرهی این خرید هم Arduino UNO Qـه. یه برد با دو پردازنده، یکی لینوکس Debian بالا میاره، اون یکی میکروکنترلر ریلتایمه. یعنی از یه طرف قدرت محاسباتی بالا داری، از اون طرف کنترل دقیق در زمان واقعی. قلب این برد پردازندهی Qualcomm Dragonwing QRB2210ـه، مخصوص اجرای هوش مصنوعی روی صدا و تصویره! این برد میتونه تو سیستمها و اتوماسیون هوشمند خونگی گرفته تا رباتیک آماتور کاربرد داشته باشه. هدف آردوینو اینه که UNO Q بشه ابزار پایهی هر توسعهدهندهای، از تازهکار تا حرفهای (هرچند شخصاً بعید میدونم!)
در کنارش، آردوینو یه ابزار تازه معرفی کرده به اسم Arduino App Lab. یه محیط توسعهی یکپارچه که کل تجربهی آردوینو رو از سیستمعاملهای ریلتایم تا لینوکس، پایتون و پایپلاینهای هوش مصنوعی تو یه فضا جمع میکنه. دیگه لازم نیست بین چند محیط مختلف سوییچ کنید. App Lab اوپنسورسه و هدفش اینه که مسیر تبدیل ایده به محصول نهایی، مخصوصاً تو پروژههای AI، سریعتر و تمیزتر بشه.
کوالکام با خریدهای اخیرش مثل Foundries.io و Edge Impulse داشت نشون میداد دنبال ساخت یه Edge Platform کامله! حالا با آردوینو اون پازل تقریباً تکمیل شده.
فابیو ویولانته، مدیرعامل آردوینو گفته این فقط شروعه و UNO Q قراره دروازهی ورود به یه دورهی جدید باشه! دورهای که توسعهی هوش مصنوعی راحتتر، مقیاسپذیرتر و در دسترستر میشه.
ماسیمو بانزی، اون یکی بنیانگذار آردوینو هم گفته:
«ما از اول دنبال سادگی و جامعه بودیم، حالا با کوالکام میخوایم همون فلسفه رو با ابزارهای هوش مصنوعی پیشرفته ادامه بدیم.»
خبر اصلی رو میتونید اینجا بخونید.
📡openpcb
❤26🔥8👍6