پارینه/پالئوگرام
امروز هشتم مارس، #روز_جهانی_زن است؛ فردا هم سالروز مرگ ماری آنینگ (۱۷۹۹-۱۸۴۷)، یکی از نخستین زنان دیرینهشناس و از بزرگترین مکتشفین سنگواره طی سده نوزدهم در انگلستان است. t.me/paleogram t.me/paleon
در کتاب «زندگی و انقراض دایناسورها» (عرفان خسروی و فرزانه پورقناد، تهران: علمیفرهنگی، ۱۳۹۶) که به زودی منتشرخواهدشد، بخشی نیز به داستان زندگی ماری آنینگ و کشفهای او اختصاص یافته است.
t.me/paleogram
t.me/paleogram
پارینه/پالئوگرام
امروز هشتم مارس، #روز_جهانی_زن است؛ فردا هم سالروز مرگ ماری آنینگ (۱۷۹۹-۱۸۴۷)، یکی از نخستین زنان دیرینهشناس و از بزرگترین مکتشفین سنگواره طی سده نوزدهم در انگلستان است. t.me/paleogram t.me/paleon
طراحی و نامهای از ماری آنینگ درباره کشف تازهاش در اواخر ۲۴ سالگی (اواخر دسامبر ۱۸۲۳). امروزه این خزنده دیایی گردندراز را Plesiosaurus dolichodeirus (پلسیوسورِس) مینامیم.
t.me/paleogram
t.me/paleon
t.me/paleogram
t.me/paleon
پارینه/پالئوگرام
طراحی و نامهای از ماری آنینگ درباره کشف تازهاش در اواخر ۲۴ سالگی (اواخر دسامبر ۱۸۲۳). امروزه این خزنده دیایی گردندراز را Plesiosaurus dolichodeirus (پلسیوسورِس) مینامیم. t.me/paleogram t.me/paleon
«دورْسِت باستانی» یا «Duria Antiquior» نام این نقاشی است که آن را هنری دولابش (Henry De la Beche) دیرینهشناسی انگلیسی در سال ۱۸۳۰ بر اساس یافتههای ماری آنینگ کشیده است.
t.me/paleogram
t.me/paleon
t.me/paleogram
t.me/paleon
Forwarded from سیتاک (باشگاه علم و فناوری)
✅ علم چه فایدهای دارد؟
وقتی از علم حرف میزنیم منظورمان چیست؟ علوم پایه و کاربردی چه تفاوتی دارند؟ آیا علوم کاربردی مهمتر از علوم پایه هستند؟ فایده علوم پایه چیست؟
💯در نخستین نشست علمی سیتاک (باشگاه علم و فناوری)، عرفان خسروی، دیرینه شناس و دبیر علمی مجله دانستنیها، از تفاوت علوم پایه و کاربردی و فایدهی هر یک برای جامعه صحبت کرد و توضیح داد که چرا سرمایه گذاری روی علوم پایه ضروری است.
این ویدیو را در کانال آپارات سیتاک ببینید:
http://www.aparat.com/v/BN7RP
سیتاک، باشگاه علم و فناوری
@Sitalk
وقتی از علم حرف میزنیم منظورمان چیست؟ علوم پایه و کاربردی چه تفاوتی دارند؟ آیا علوم کاربردی مهمتر از علوم پایه هستند؟ فایده علوم پایه چیست؟
💯در نخستین نشست علمی سیتاک (باشگاه علم و فناوری)، عرفان خسروی، دیرینه شناس و دبیر علمی مجله دانستنیها، از تفاوت علوم پایه و کاربردی و فایدهی هر یک برای جامعه صحبت کرد و توضیح داد که چرا سرمایه گذاری روی علوم پایه ضروری است.
این ویدیو را در کانال آپارات سیتاک ببینید:
http://www.aparat.com/v/BN7RP
سیتاک، باشگاه علم و فناوری
@Sitalk
Forwarded from سیتاک (باشگاه علم و فناوری)
ویدیوی صحبتهای عرفان خسروی در نخستین نشست سیتاک درباره علوم پایه و کاربردی و فایدهی علم را در لینک زیر ببینید:
http://www.aparat.com/v/BN7RP
سیتاک، باشگاه علم و فناوری
@Sitalk
http://www.aparat.com/v/BN7RP
سیتاک، باشگاه علم و فناوری
@Sitalk
سیتاک (باشگاه علم و فناوری)
ویدیوی صحبتهای عرفان خسروی در نخستین نشست سیتاک درباره علوم پایه و کاربردی و فایدهی علم را در لینک زیر ببینید: http://www.aparat.com/v/BN7RP سیتاک، باشگاه علم و فناوری @Sitalk
✅ علم چه فایدهای دارد؟
وقتی از علم حرف میزنیم منظورمان چیست؟ علوم پایه و کاربردی چه تفاوتی دارند؟ آیا علوم کاربردی مهمتر از علوم پایه هستند؟
https://www.instagram.com/p/BRY8SDklVhu/
وقتی از علم حرف میزنیم منظورمان چیست؟ علوم پایه و کاربردی چه تفاوتی دارند؟ آیا علوم کاربردی مهمتر از علوم پایه هستند؟
https://www.instagram.com/p/BRY8SDklVhu/
Instagram
سیتاک
✅ علم چه فایدهای دارد؟ وقتی از علم حرف میزنیم منظورمان چیست؟ علوم پایه و کاربردی چه تفاوتی دارند؟ آیا علوم کاربردی مهمتر از علوم پایه هستند؟ فایده علوم پایه چیست؟ @Sitalk.club 💯 در نخستین نشست علمی سیتاک (باشگاه علم و فناوری)، عرفان خسروی، دیرینه شناس…
پارینه/پالئوگرام
ظاهر جدید هاتزیگوپتریکس دربرابر اژدرکیدی معمولی به نام آرامبورگیانیا (Arambourgiania) که همان زمان در اردن میزیست؛ در مقایسه با قد انسان و زرافه
هاتزیگوپتریکس روی بالهایش میدود تا خود را به شکار برساند و دایناسور نگونبخت را به نیش بکشد.
اثر هولیو لاثردا Julio Lacerda
برای مطالعه بیشتر: goo.gl/o1rWEa
t.me/paleogram
t.me/paleon
اثر هولیو لاثردا Julio Lacerda
برای مطالعه بیشتر: goo.gl/o1rWEa
t.me/paleogram
t.me/paleon
ساینتیفیک امریکن، ۱۸۷۸:
«بقایایی از عصر پیش از توفان (نوح) در کوهستان راکی کشف شد».
تفسیر سنگوارهها در بافتار کتاب مقدس هنوز هم پدیدهای شایع است.
#creationism
#biblicism
t.me/paleogram
t.me/paleon
«بقایایی از عصر پیش از توفان (نوح) در کوهستان راکی کشف شد».
تفسیر سنگوارهها در بافتار کتاب مقدس هنوز هم پدیدهای شایع است.
#creationism
#biblicism
t.me/paleogram
t.me/paleon
نورمن راس (Norman Ross) درحال سرهمکردن اسکلت "Brachyceratops" به تاریخ مارس ۱۹۲۱؛
امروز میدانیم که برکیسراتوپس درحقیقت گوساله Rubeosaurus (روبیوسورِس) بوده است.
منبع: goo.gl/pF37xc
t.me/paleogram
امروز میدانیم که برکیسراتوپس درحقیقت گوساله Rubeosaurus (روبیوسورِس) بوده است.
منبع: goo.gl/pF37xc
t.me/paleogram
پارینه/پالئوگرام
نورمن راس (Norman Ross) درحال سرهمکردن اسکلت "Brachyceratops" به تاریخ مارس ۱۹۲۱؛ امروز میدانیم که برکیسراتوپس درحقیقت گوساله Rubeosaurus (روبیوسورِس) بوده است. منبع: goo.gl/pF37xc t.me/paleogram
Rubeosaurus ovatus
۷۴/۶ میلیون سال پیش، مونتانا
منبع:
dx.doi.org/10.1371/journal.pone.0022710
تصویرگر:
Lukas Panzarin
۷۴/۶ میلیون سال پیش، مونتانا
منبع:
dx.doi.org/10.1371/journal.pone.0022710
تصویرگر:
Lukas Panzarin
جمجمه هایرکس Hyrax
هایرکس پستانداری است کوچکجثه، اندازه خرگوش یا خوکچه هندی، با ظاهری کمابیش یادآور خرگوشموش. اما نگاهی به آناتومی این جانور بومی آسیای غربی و شمال آفریقا نشان میدهد هایرکس تبار دیگری دارد؛ بهویژه دندانهای پیش عاجمانند (که در این عکس به چشم میآیند)، پنج سم کوچک در پاها و تنها دو پستان در زیر سینه، برخی از ویژگیهای مشترک هایرکس با گاوهای دریایی و فیلهاست.
https://www.instagram.com/p/BRePoTDgBN_/
هایرکس پستانداری است کوچکجثه، اندازه خرگوش یا خوکچه هندی، با ظاهری کمابیش یادآور خرگوشموش. اما نگاهی به آناتومی این جانور بومی آسیای غربی و شمال آفریقا نشان میدهد هایرکس تبار دیگری دارد؛ بهویژه دندانهای پیش عاجمانند (که در این عکس به چشم میآیند)، پنج سم کوچک در پاها و تنها دو پستان در زیر سینه، برخی از ویژگیهای مشترک هایرکس با گاوهای دریایی و فیلهاست.
https://www.instagram.com/p/BRePoTDgBN_/
Instagram
Skulls-bones
Biggest hyrax I find till now cute 🙀#hyrax#nature#awsome#cute#skull#beautiful#collection#rare#tattoo#stuffed#bones#taxidermy#followme
سالها پیش از خلال نوشتههای پیراسته و ویراستهای در دو حوزه مختلف، یعنی دیرینهشناسی و تاریخ، با نویسنده آنها، آقای عبدالرضا شهبازی آشنا شدم و بعدها از نزدیک از نعمت دوستی با ایشان بهرهمند شدم. عبدالرضا شهبازی مترجمی توانا و آشنا با دیرینهشناسی و متخصصی خبره در تاریخ است؛ نثر شیوا و پاکیزه در فارسی و تسلط حرفهای به زبان انگلیسی و از همه مهمتر، ارتباط و مکاتبه علمی با برخی از بزرگترین دیرینهشناسان معاصر، لذت خواندن نوشتههای ایشان را دوچندان میکند. کانال «دیرینهنگار» درباره دیرینهزیستشناسی، تکامل و موضوعات مرتبط است. هیچ مطلبی در دیرینهنگار رونوشت از درگاههای غیرعلمی و نامستند نیست. یادداشتهای عبدالرضا شهبازی را در دیرینهنگار دنبال کنید!
https://news.1rj.ru/str/dirinenegar/48
https://news.1rj.ru/str/dirinenegar/48
Telegram
✨⛏دیرینهنگار🔭🔬
دانُلد هِندرسون (Donald Henderson) كه اكنون از استادان دانشگاه كلگري كاناداست، چند سال قبل موفق شد با استفاده از محاسبات ریاضی و بیومکانیکی حركت برخی دايناسورها و ديگر حيوانات ماقبل تاريخ را بازسازی کند.
در زیر به ترتیب برخی از انیمیشن هایی را که هندرسون…
در زیر به ترتیب برخی از انیمیشن هایی را که هندرسون…
Forwarded from دیرینهنگار
دانُلد هِندرسون (Donald Henderson) كه اكنون از استادان دانشگاه كلگري كاناداست، چند سال قبل موفق شد با استفاده از محاسبات ریاضی و بیومکانیکی حركت برخی دايناسورها و ديگر حيوانات ماقبل تاريخ را بازسازی کند.
در زیر به ترتیب برخی از انیمیشن هایی را که هندرسون بر اساس بازسازی حرکت آلوسوروس و برایکیوسوروس ساخته است می بینید.
@dirinenegar
در زیر به ترتیب برخی از انیمیشن هایی را که هندرسون بر اساس بازسازی حرکت آلوسوروس و برایکیوسوروس ساخته است می بینید.
@dirinenegar
پارینه/پالئوگرام
سالها پیش از خلال نوشتههای پیراسته و ویراستهای در دو حوزه مختلف، یعنی دیرینهشناسی و تاریخ، با نویسنده آنها، آقای عبدالرضا شهبازی آشنا شدم و بعدها از نزدیک از نعمت دوستی با ایشان بهرهمند شدم. عبدالرضا شهبازی مترجمی توانا و آشنا با دیرینهشناسی و متخصصی…
دیرینهنگار در پالئوگرام
https://www.instagram.com/p/BRkJM8wBn_k/
https://www.instagram.com/p/BRkJM8wBn_k/
Instagram
Erfan Khosravi
دیرینهنگار در پالئوگرام t.me/paleogram سالها پیش از خلال نوشتههای پیراسته و ویراستهای در دو حوزه مختلف، یعنی دیرینهشناسی و تاریخ، با نویسنده آنها، آقای عبدالرضا شهبازی آشنا شدم و بعدها از نزدیک از نعمت دوستی با ایشان بهرهمند شدم. عبدالرضا شهبازی مترجمی…
مراثی برای #شهر_کتاب
قریب دو سال پیش بود. عزیزی صدایم کرد؛ وعدهای چیده بود. او بود و دوستانی دیگر که نمیشناختمشان، جز اندکی. سنگهای بزرگ بر دوش، درپی چیدن ستونهای هیکلی سترگ بودند. باری هم بر دوش من نهادند. معبدی برپای میرفت، شهری بود بر کاغذ، شهر کتاب.
از دروازههای این شهر، یکی دروازه علم بود که من نگاهبانش شدم. میخواستم جز آنچه شاید، از این در نیاید و جز آنچه باید، بر آن نَهِشتم. دوست من خیلی زود رفت. به من گفت بمان! نگفت چرا میرود. رفت. من ماندم میان جمعی که هریکیمان، کمابیش مشغول مشق خویش بودیم.
اندکاندک جمعتر شدیم، آهنگهایمان هماهنگتر شد. فرازها و نشیبها را با هم پیمودیم. بر خستگیهای همدیگر صبر کردیم؛ با ناسازی روزگار ساختیم. دوستان خوبی شدیم؛ تازگیها بود که از پای ماندم؛ با زخمهایی که مرا از همرهی انداخت، مدارا کردنند. ماندند، تا به ایشان برسم.
این دو سالی که در شهر کتاب مقیم بودم، برخی از بهترینهای علم همراه ما شدند. مجالی مغتنم بود. کارویژه من این بود که از علم بنویسم؛ اما شیوهای که برای آن برگزیدم، همان نبود که در جای دیگر آزموده باشم. دستاوردها و خبرهای علم، البته مهم است، اما مصلحتدید من این بود که در شهر کتاب، علم را ننویسیم، بلکه درباره علم بنویسیم، درباره دوستان و دشمنان علم، درباره آنان که درباره علم و بنیانهای نظری آن گفتهاند.
چنین بود که شهر کتاب برای من مهم شد؛ بخشی از فکرهای من؛ بخشی از طرحهای من؛ بخشی از شهر کتاب، بخشی از من بود. پارهای از آن، اندامی در تن من. امروز این اندام از کار افتاد، خاموش و متوقف، میرود که خاطرهای باشد؛ خاطرهای از اندامی در میان جان من و جان دوستانم.
خاموشی گناه من بود. بیماری موذی و لجوج از من سرایت کرد و شهر کتاب افتید. چند ماهی پس از من، نوبه شهر کتاب رسید. آخرین نوشته من در شهر کتاب، همان است که اول، نزدیک بود پشتش زیر ناخوشیهای من زمین بخورد. مثل نان داغی که دیر به خانه رسید، مثل نان داغی که سر دست میبری و میانه راه، پایت میلغزد و زمین میخوری و مینگذاری که زمینش بخورد. نان زمیننخورده من، ایستادم و باز، بر دست رفت. بار بیماری من هم آخر رسید. سرد شد، اما رسید. دوستانم برای رسیدنش صبر کردند؛ صبر مرّ. حالا رسیده؛ شیرین شده؛ گرچه آمیخته به تلخی.
شهر کتاب غروبین شد؛ هنگام نماز دیگر رسید و هنگامه ما فرونشست. چون آسمانی نیلگون که پیش از مرگ، طلایی میشود، سنگ کبود شهر کتاب، ایوارهای شد نارنگفام. شام ما را، شبگیری نخواهد رسید، مگر «وقتی مردگان برخیزند». #شهر_کتاب تمام شد.
https://www.instagram.com/p/BRkqZ_8hStL/
قریب دو سال پیش بود. عزیزی صدایم کرد؛ وعدهای چیده بود. او بود و دوستانی دیگر که نمیشناختمشان، جز اندکی. سنگهای بزرگ بر دوش، درپی چیدن ستونهای هیکلی سترگ بودند. باری هم بر دوش من نهادند. معبدی برپای میرفت، شهری بود بر کاغذ، شهر کتاب.
از دروازههای این شهر، یکی دروازه علم بود که من نگاهبانش شدم. میخواستم جز آنچه شاید، از این در نیاید و جز آنچه باید، بر آن نَهِشتم. دوست من خیلی زود رفت. به من گفت بمان! نگفت چرا میرود. رفت. من ماندم میان جمعی که هریکیمان، کمابیش مشغول مشق خویش بودیم.
اندکاندک جمعتر شدیم، آهنگهایمان هماهنگتر شد. فرازها و نشیبها را با هم پیمودیم. بر خستگیهای همدیگر صبر کردیم؛ با ناسازی روزگار ساختیم. دوستان خوبی شدیم؛ تازگیها بود که از پای ماندم؛ با زخمهایی که مرا از همرهی انداخت، مدارا کردنند. ماندند، تا به ایشان برسم.
این دو سالی که در شهر کتاب مقیم بودم، برخی از بهترینهای علم همراه ما شدند. مجالی مغتنم بود. کارویژه من این بود که از علم بنویسم؛ اما شیوهای که برای آن برگزیدم، همان نبود که در جای دیگر آزموده باشم. دستاوردها و خبرهای علم، البته مهم است، اما مصلحتدید من این بود که در شهر کتاب، علم را ننویسیم، بلکه درباره علم بنویسیم، درباره دوستان و دشمنان علم، درباره آنان که درباره علم و بنیانهای نظری آن گفتهاند.
چنین بود که شهر کتاب برای من مهم شد؛ بخشی از فکرهای من؛ بخشی از طرحهای من؛ بخشی از شهر کتاب، بخشی از من بود. پارهای از آن، اندامی در تن من. امروز این اندام از کار افتاد، خاموش و متوقف، میرود که خاطرهای باشد؛ خاطرهای از اندامی در میان جان من و جان دوستانم.
خاموشی گناه من بود. بیماری موذی و لجوج از من سرایت کرد و شهر کتاب افتید. چند ماهی پس از من، نوبه شهر کتاب رسید. آخرین نوشته من در شهر کتاب، همان است که اول، نزدیک بود پشتش زیر ناخوشیهای من زمین بخورد. مثل نان داغی که دیر به خانه رسید، مثل نان داغی که سر دست میبری و میانه راه، پایت میلغزد و زمین میخوری و مینگذاری که زمینش بخورد. نان زمیننخورده من، ایستادم و باز، بر دست رفت. بار بیماری من هم آخر رسید. سرد شد، اما رسید. دوستانم برای رسیدنش صبر کردند؛ صبر مرّ. حالا رسیده؛ شیرین شده؛ گرچه آمیخته به تلخی.
شهر کتاب غروبین شد؛ هنگام نماز دیگر رسید و هنگامه ما فرونشست. چون آسمانی نیلگون که پیش از مرگ، طلایی میشود، سنگ کبود شهر کتاب، ایوارهای شد نارنگفام. شام ما را، شبگیری نخواهد رسید، مگر «وقتی مردگان برخیزند». #شهر_کتاب تمام شد.
https://www.instagram.com/p/BRkqZ_8hStL/
Instagram
Erfan Khosravi
مراثی برای #شهر_کتاب قریب دو سال پیش بود. عزیزی صدایم کرد؛ وعدهای چیده بود. او بود و دوستانی دیگر که نمیشناختمشان، جز اندکی. سنگهای بزرگ بر دوش، درپی چیدن ستونهای هیکلی سترگ بودند. باری هم بر دوش من نهادند. معبدی برپای میرفت، شهری بود بر کاغذ، شهر کتاب.…
برای عاشقان آتش و هیجان...
این دانشمند آتشفشانشناس از آتش و گدازه و گرما نمیترسد، به عمق دهانهای در حال فوران فرومیرود و با سنگهای گداخته و جوشانی که از جهنم داغترند، عکس یادگاری میگیرد.
کاش فرصتی فراهم میشد که شیفتگان هیجان و عاشقان خطر، مانند اهل علم بتوانند به چنین مکانهایی مسافرت روند، میهمان زمین شوند، معاینه در چشم آتش بنگرند و جرأت و جسارت خود را در آن حال بیازمایند که جز خودشان، دیگری در معرض این خاطرات و مخاطرات نباشد.
#تصمیم_اجتماعی #چهارشنبه_سوری_ایمن #به_یاد_آتش_نشان_ها
#کاهش_خطر #همیاری_اجتماعی #تصحیح_سنت_نادرست #بازسازی_فرهنگی #به_چهارشنبه_سوری_قدیمی_بازگردیم
https://www.instagram.com/p/BRm7ZdPhFSD/
این دانشمند آتشفشانشناس از آتش و گدازه و گرما نمیترسد، به عمق دهانهای در حال فوران فرومیرود و با سنگهای گداخته و جوشانی که از جهنم داغترند، عکس یادگاری میگیرد.
کاش فرصتی فراهم میشد که شیفتگان هیجان و عاشقان خطر، مانند اهل علم بتوانند به چنین مکانهایی مسافرت روند، میهمان زمین شوند، معاینه در چشم آتش بنگرند و جرأت و جسارت خود را در آن حال بیازمایند که جز خودشان، دیگری در معرض این خاطرات و مخاطرات نباشد.
#تصمیم_اجتماعی #چهارشنبه_سوری_ایمن #به_یاد_آتش_نشان_ها
#کاهش_خطر #همیاری_اجتماعی #تصحیح_سنت_نادرست #بازسازی_فرهنگی #به_چهارشنبه_سوری_قدیمی_بازگردیم
https://www.instagram.com/p/BRm7ZdPhFSD/
Instagram
Erfan Khosravi
برای عاشقان آتش و هیجان... این دانشمند آتشفشانشناس از آتش و گدازه و گرما نمیترسد، به عمق دهانهای در حال فوران فرومیرود و با سنگهای گداخته و جوشانی که از جهنم داغترند، عکس یادگاری میگیرد. کاش فرصتی فراهم میشد که شیفتگان هیجان و عاشقان خطر، مانند اهل…