ایده این کانال از اینجا اومد که اواسط شب داشتم با یکی از دوستان صحبت میکردم قرار شد بیاد یک وسیلهای رو بهش بدم.
خواهرش هم همراهش بود، تازه وارد دانشگاه شده (سال اولی) و لیسانس کامپیوتر میخونه، و عضو کانال هست، همراه دوستم اومده بود که مثلاً به من معرفی کنه و راهنماییش کنم و ...
ی جایی وسط صحبتهاش، گفت من حاضرم از خیلی چیزا بگذرم ولی برنامهنویس خوبی بشم مثل شما.
اونجا افتادم تو این صحبت که عمرا من برنامهنویس خوبی نیستم، حتی نزدیکشم نیستم و بدون تعارف گفتم.
چون اگر خودم اینطوری فکر میکردم انقدر درگیر یادگیری نبودم، تو دهه سوم زندگیم.
چندساعت بعد کارهام که تموم شد، به این فکر کردم که خب حالا خودمونیم تو از چی گذشتی ؟
۲۰ دقیقه که فکر کردم زنگ زدم به رفیقم، گفتم به خواهرت بگو اشتباه نکنه.
هیچوقت شبیه من نشه و قطع کردم.
بعدم به این فکر کردم من کلی دارم از برنامهنویسی و تلاش و ... میگم اما هیچوقت از اون روی سکه نگفتم پس قطعاً آدما فکر میکنند همیشه اوضاع قشنگ و خوبه (من بخاطر همین احساس کاذب که همیشه همه چیز خوبه شبکههای اجتماعی ندارم، واتساپ، اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و ...)
تصمیم گرفتم کانال
@per3onal
رو راه بندازم تا درمورد هرچیزی که توی کانال برنامهنویسی نمیشه صحبت کرد اینجا صحبت کنم.
شامل همه چیز.
خواهرش هم همراهش بود، تازه وارد دانشگاه شده (سال اولی) و لیسانس کامپیوتر میخونه، و عضو کانال هست، همراه دوستم اومده بود که مثلاً به من معرفی کنه و راهنماییش کنم و ...
ی جایی وسط صحبتهاش، گفت من حاضرم از خیلی چیزا بگذرم ولی برنامهنویس خوبی بشم مثل شما.
اونجا افتادم تو این صحبت که عمرا من برنامهنویس خوبی نیستم، حتی نزدیکشم نیستم و بدون تعارف گفتم.
چون اگر خودم اینطوری فکر میکردم انقدر درگیر یادگیری نبودم، تو دهه سوم زندگیم.
چندساعت بعد کارهام که تموم شد، به این فکر کردم که خب حالا خودمونیم تو از چی گذشتی ؟
۲۰ دقیقه که فکر کردم زنگ زدم به رفیقم، گفتم به خواهرت بگو اشتباه نکنه.
هیچوقت شبیه من نشه و قطع کردم.
بعدم به این فکر کردم من کلی دارم از برنامهنویسی و تلاش و ... میگم اما هیچوقت از اون روی سکه نگفتم پس قطعاً آدما فکر میکنند همیشه اوضاع قشنگ و خوبه (من بخاطر همین احساس کاذب که همیشه همه چیز خوبه شبکههای اجتماعی ندارم، واتساپ، اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و ...)
تصمیم گرفتم کانال
@per3onal
رو راه بندازم تا درمورد هرچیزی که توی کانال برنامهنویسی نمیشه صحبت کرد اینجا صحبت کنم.
شامل همه چیز.
👍27❤20
نوتیف این کانال رو ببندید، چون ۹۰٪ زمان پست گذاشتم
۱۲ به بعد هست (بعد ساعت کاری)
یکبار باید راجب روتین روزانهام بگم
ولی ۹۹٪ داستان اسپویل میشه
۱۲ به بعد هست (بعد ساعت کاری)
یکبار باید راجب روتین روزانهام بگم
ولی ۹۹٪ داستان اسپویل میشه
❤7🎄7
Audio
بازخوانی تصنیف عشق و انتظار
۸ سال از اولین باری که این بازخوانی رو گوش دادم میگذره.
۲ صبح از تجریش تازه رسیده بودم سر خیابون ولیعصر و داشتم قدم میزدم سمت پایین.
به خودم اومدم دیدم خیلی نزدیکم به میدون ولیعصر، کسی که آهنگ رو فرستاده بود زنگ زد؛ گفت ۳۰ دقیقه دیگه در خونتونم. (کجایی و بیرون میای و فلان جا بریم نداشتیم)
گفتم ولیعصر رو بیا بالا و ...
الان که ۸ سال گذشت و اتفاقی به این آهنگ رسیدم.
اگر برگردم به اون شب، قدم نمیزنم ولیعصر رو بیام پایین، به خودم میگم برو عشق و حال کن
زندگی قراره خیلی چیزای بدتر رو هم نشونت بده.
۸ سال از اولین باری که این بازخوانی رو گوش دادم میگذره.
۲ صبح از تجریش تازه رسیده بودم سر خیابون ولیعصر و داشتم قدم میزدم سمت پایین.
به خودم اومدم دیدم خیلی نزدیکم به میدون ولیعصر، کسی که آهنگ رو فرستاده بود زنگ زد؛ گفت ۳۰ دقیقه دیگه در خونتونم. (کجایی و بیرون میای و فلان جا بریم نداشتیم)
گفتم ولیعصر رو بیا بالا و ...
الان که ۸ سال گذشت و اتفاقی به این آهنگ رسیدم.
اگر برگردم به اون شب، قدم نمیزنم ولیعصر رو بیام پایین، به خودم میگم برو عشق و حال کن
زندگی قراره خیلی چیزای بدتر رو هم نشونت بده.
💔10❤6👍1
تو کل شعرها و آهنگهای ابی،
فقط ی جاش رو مطمئنم همیشه درست میگه :
فقط ی جاش رو مطمئنم همیشه درست میگه :
خدا به همرات ای خسته از شب ...
اما سفر نیست علاج این درد.
❤10👏2
مسیر من برای چیزی که بهش برسم خیلی مسیر تمیز و خوبی نبوده
اما چون زود شروع کردم و با سرعت پیش میرفتم بهم اجازه داد عقب نمونم، به ترتیب :
۱ - ۱۳ سالگی اینطورها بود که بخاطر قدیمی بودن دسکتاپ رفتم سراغ لینوکس
کلی خراب کاری کردم تا یاد گرفتم، بعدم چندتا کتاب خوندم که برای درست کردن خراب کاریهام منتظر بازگشت خواهرم از خوابگاه نشم.
یک مدت بعد با پرویی تمام شغل گرفتم بعنوان ادمین سرور لینوکس
۲) بعد از یک مدت برای درک بهتر امنیت سرورها رفتم تو زمینه نفوذ و امنیت کار کردم و کمی بعد برای درآمد مهندسی معکوس (کرک نویسی) رو شروع کردم یادگرفتن (البته اکثراً با ابزار)
۳) توی همین دوران امنیت و مهندسی معکوس بودم که برای پیشرفت رفتم سراغ یادگیری
اکثر اکسپلویتهای اون موقع روی
۴) توی دانشگاه مجبور شدم pascal / C رو یاد بگیرم همزمان توی یکی از تابستونها یک دوره فوق فشرده شروع کردم
Network+, CCNA, CCNP
فقط درصورتی میتونستی دوره رو ادامه بدی که نمره خوبی بگیری و بعد وارد مرحله بعدی میشدی.
با چندتا متخصص امنیت روس آشنا شدم و مجبور شدم python یادبگیرم هرچند از perl چیزی بدست نیاوردم.
Assembly / C / Python
به ترتیب از چپ به راست زبانهایی بود که باهاش کار میکردم.
۵) آخرای دوره لیسانس بود رفتم سراغ هوش مصنوعی (پروژه دانشگاهم هم تشخیص سرطان بود) ۹۰٪ استادا اصن نمیفهمیدن چی میگم، لیست رفرنسها و ... رو که دیدند نمرهام رو دادند قشنگ یادمه استادم گفت این موضوع خیلی داغ هست و من هیچی نمیفهمم اما چون داری میری برای ارشد و باید زودتر نمرهات رد بشه ۱۹.۵ میدم که مثلاً من متوجه شدم چی کار کردی.
۶) با دنیای سرور، امنیت و ... خدافظی کردم فاز آکادمیک برداشته بودم شدید (البته اوضاع روحی و ذهنیمم خوب نبود)
یک کتاب با دوتا از استادام توی دانشگاه تربیت مدرس ترجمه کردم، هوش مصنوعی و پپتیدهای سرطانی.
۷) دیدم تأثیرم روی تیم خوب نیست و خودمم آدم اینکار نیستم (توی دنیای سرور و امنیت موفقیت رو دیده بودم) خدافظی کردم. پیگیر کتاب هم نشدم دیگه ولی بعد خبر رسید چاپ شده
۸) وارد دنیای بیگدیتا شدم، بیشتر سمت طراحی سیستم، راهاندازی و حتی کار باهاشون
۹) توی دانشگاهها شروع کردم درس دادن یا TA شدن دورههای تخصصی امیرکبیر، تهران و ...
اما اینم چیزی نبود که خوشحالم کنه.
۱۰) تنسورفلو ۰.۶ یا ۰.۷ منتشر شد، دانشگاه GPU خریده بود نمیتونستند نصب کنند.
برای نصب باید با bazel کامپایل میکردی و ... بعد whl میگرفتی ازش، بعد این رو نصب میکردی نسخه GPU که کلا داستان خودش رو داشت
یادمه یک آموزش نصب کودا به انگلیسی گذاشتم، روی اوبونتو فرستادم برای چندتا از دوستام.
اون کانال ۲۰.۰۰۰ تا عضو گرفت
۱۱) همون مسیر پایتون و هوش مصنوعی رو شروع کردم و دنبال کردم، کم کم بیگدیتا رو هم گذاشتم کنار
کار کم بود و پولش برای ماها کمتر (اونایی که قرارداد میبستند خوب پول در میآوردند) ارشد رو هم انصراف دادم و جدی هوش مصنوعی رو دنبال کردم.
۱۲) منبع درآمدم بود تا یک کلکل و احساس نیاز به یادگیری بکند، ۱ ماه وقت گذاشتم و نشستم کل بکند رو خوندم، ۲ هفته مفاهیم ۲ هفته هم nodejs, Express
۱۳) دیدم جاوااسکریپت بلدم، گفتم این فرانت کارا سرمون کلاه میذارند، ۲ ماه هم وقت گذاشتم react رو یادگرفتم.
باهاش یک پروژه رو زدم وسطاش بودم یک شرکت ایده رو میخرید خارجی، منم فروختم (خیلی ایده پول دربیار و ... ایی نبود فروشش هوشمندانه بود)
۱۴) فرانت رو گذاشتم کنار، یکی از بچهها که توی لینکدین دیده بود فرانت و بکند رو شروع کردم و کار میزنم.
گفت پروژه جنگو داریم به مشکل خورده تو هم پایتون بلدی بیا کمک و
با کلی اینور و اونور
گفتم من بلد جنگو نیستم، ولی ۲ هفته سرم خلوته (پروژه هوش مصنوعی رفته بود واسه فاز تست) میخونم اگر یاد گرفتم میام کد میزنم اگر نه که هیچی.
ازین ۱۴ روز ۱۲ روزش رو خوندم، ۱ روز مفاهیمی که برام جا نیفتاده بود (توی خود جنگو) رو از یکی از دوستان با مثال و بحث زیاد پرسیدم و ۱ روز آخر هم نشستم اون فیچری که باگ خورده بود رو کدش رو زدم
فرستادم برای تیم، گفتم من اینکارو کردم بنظر میاد مشکل شما برطرف شده باشه و ... که گفتن بیا تیم لید وایسا هم بکند هم فرانت هم دواپس و هم سرور رو میفهمی جای خوبی هست.
* دواپس رو بلد نیستم ولی برای کارهای هوش مصنوعی و express.js مجبور شدم :
Docker, K8s, Swarm, Ansible, Gitlab ci/cd
رو یاد بگیرم باقیشم که از دوران بیگدیتا و سرور بلد بودم.
بعد کم کم پروژههای FastApi رو قبول کردم
و استک کاریم شد
Deep Learning / Backend (python) Developer
اما چون زود شروع کردم و با سرعت پیش میرفتم بهم اجازه داد عقب نمونم، به ترتیب :
۱ - ۱۳ سالگی اینطورها بود که بخاطر قدیمی بودن دسکتاپ رفتم سراغ لینوکس
کلی خراب کاری کردم تا یاد گرفتم، بعدم چندتا کتاب خوندم که برای درست کردن خراب کاریهام منتظر بازگشت خواهرم از خوابگاه نشم.
یک مدت بعد با پرویی تمام شغل گرفتم بعنوان ادمین سرور لینوکس
۲) بعد از یک مدت برای درک بهتر امنیت سرورها رفتم تو زمینه نفوذ و امنیت کار کردم و کمی بعد برای درآمد مهندسی معکوس (کرک نویسی) رو شروع کردم یادگرفتن (البته اکثراً با ابزار)
۳) توی همین دوران امنیت و مهندسی معکوس بودم که برای پیشرفت رفتم سراغ یادگیری
Perl, Assembly اکثر اکسپلویتهای اون موقع روی
Perl بود و اسمبلی هم که برای مهندسی معکوس لازم بود.۴) توی دانشگاه مجبور شدم pascal / C رو یاد بگیرم همزمان توی یکی از تابستونها یک دوره فوق فشرده شروع کردم
Network+, CCNA, CCNP
فقط درصورتی میتونستی دوره رو ادامه بدی که نمره خوبی بگیری و بعد وارد مرحله بعدی میشدی.
با چندتا متخصص امنیت روس آشنا شدم و مجبور شدم python یادبگیرم هرچند از perl چیزی بدست نیاوردم.
Assembly / C / Python
به ترتیب از چپ به راست زبانهایی بود که باهاش کار میکردم.
۵) آخرای دوره لیسانس بود رفتم سراغ هوش مصنوعی (پروژه دانشگاهم هم تشخیص سرطان بود) ۹۰٪ استادا اصن نمیفهمیدن چی میگم، لیست رفرنسها و ... رو که دیدند نمرهام رو دادند قشنگ یادمه استادم گفت این موضوع خیلی داغ هست و من هیچی نمیفهمم اما چون داری میری برای ارشد و باید زودتر نمرهات رد بشه ۱۹.۵ میدم که مثلاً من متوجه شدم چی کار کردی.
۶) با دنیای سرور، امنیت و ... خدافظی کردم فاز آکادمیک برداشته بودم شدید (البته اوضاع روحی و ذهنیمم خوب نبود)
یک کتاب با دوتا از استادام توی دانشگاه تربیت مدرس ترجمه کردم، هوش مصنوعی و پپتیدهای سرطانی.
۷) دیدم تأثیرم روی تیم خوب نیست و خودمم آدم اینکار نیستم (توی دنیای سرور و امنیت موفقیت رو دیده بودم) خدافظی کردم. پیگیر کتاب هم نشدم دیگه ولی بعد خبر رسید چاپ شده
۸) وارد دنیای بیگدیتا شدم، بیشتر سمت طراحی سیستم، راهاندازی و حتی کار باهاشون
۹) توی دانشگاهها شروع کردم درس دادن یا TA شدن دورههای تخصصی امیرکبیر، تهران و ...
اما اینم چیزی نبود که خوشحالم کنه.
۱۰) تنسورفلو ۰.۶ یا ۰.۷ منتشر شد، دانشگاه GPU خریده بود نمیتونستند نصب کنند.
برای نصب باید با bazel کامپایل میکردی و ... بعد whl میگرفتی ازش، بعد این رو نصب میکردی نسخه GPU که کلا داستان خودش رو داشت
یادمه یک آموزش نصب کودا به انگلیسی گذاشتم، روی اوبونتو فرستادم برای چندتا از دوستام.
اون کانال ۲۰.۰۰۰ تا عضو گرفت
۱۱) همون مسیر پایتون و هوش مصنوعی رو شروع کردم و دنبال کردم، کم کم بیگدیتا رو هم گذاشتم کنار
کار کم بود و پولش برای ماها کمتر (اونایی که قرارداد میبستند خوب پول در میآوردند) ارشد رو هم انصراف دادم و جدی هوش مصنوعی رو دنبال کردم.
۱۲) منبع درآمدم بود تا یک کلکل و احساس نیاز به یادگیری بکند، ۱ ماه وقت گذاشتم و نشستم کل بکند رو خوندم، ۲ هفته مفاهیم ۲ هفته هم nodejs, Express
۱۳) دیدم جاوااسکریپت بلدم، گفتم این فرانت کارا سرمون کلاه میذارند، ۲ ماه هم وقت گذاشتم react رو یادگرفتم.
باهاش یک پروژه رو زدم وسطاش بودم یک شرکت ایده رو میخرید خارجی، منم فروختم (خیلی ایده پول دربیار و ... ایی نبود فروشش هوشمندانه بود)
۱۴) فرانت رو گذاشتم کنار، یکی از بچهها که توی لینکدین دیده بود فرانت و بکند رو شروع کردم و کار میزنم.
گفت پروژه جنگو داریم به مشکل خورده تو هم پایتون بلدی بیا کمک و
code review و ... با کلی اینور و اونور
گفتم من بلد جنگو نیستم، ولی ۲ هفته سرم خلوته (پروژه هوش مصنوعی رفته بود واسه فاز تست) میخونم اگر یاد گرفتم میام کد میزنم اگر نه که هیچی.
ازین ۱۴ روز ۱۲ روزش رو خوندم، ۱ روز مفاهیمی که برام جا نیفتاده بود (توی خود جنگو) رو از یکی از دوستان با مثال و بحث زیاد پرسیدم و ۱ روز آخر هم نشستم اون فیچری که باگ خورده بود رو کدش رو زدم
فرستادم برای تیم، گفتم من اینکارو کردم بنظر میاد مشکل شما برطرف شده باشه و ... که گفتن بیا تیم لید وایسا هم بکند هم فرانت هم دواپس و هم سرور رو میفهمی جای خوبی هست.
* دواپس رو بلد نیستم ولی برای کارهای هوش مصنوعی و express.js مجبور شدم :
Docker, K8s, Swarm, Ansible, Gitlab ci/cd
رو یاد بگیرم باقیشم که از دوران بیگدیتا و سرور بلد بودم.
بعد کم کم پروژههای FastApi رو قبول کردم
و استک کاریم شد
Deep Learning / Backend (python) Developer
👍30❤14🤯12🔥3😐3👌2😭2👏1
در حال حاضر هم Rust رو اضافه کردم و دارم باهاش کد میزنم.
اگر بخوایم حساب کنیم حدوداً
۱۰ سال کار پایتون و هوش مصنوعی میکنم، خیلی جدی ولی ۱۸ سال پیش اولین باری بود که وارد دنیای لینوکس شدم و شروع کردم کسب تجربه.
حالا راجب اینکه تو این مسیر چه چیزایی رو فدا کردم هم یکبار میگم.
همه چیزم توش بوده، عشقحال، مسافرت با رفقای دانشگاه، اردوهای دانشگاه و مدرسه، تا عشق و عاشقی (اسکل بودیم دیگه 😂 ولی اسکل دانا، چون طرف رو گذاشتم کنار هدفم رو نه) و ...
کلی هم خطا زدمها :
php, java, ...
رو یادگرفتم ولی چون هیچوقت به کارم نیومد راجبش نگفتم.
خیلی مزخرف بود این دوتا زبان، هنوزم بنظرم هست.
اگر بخوایم حساب کنیم حدوداً
۱۰ سال کار پایتون و هوش مصنوعی میکنم، خیلی جدی ولی ۱۸ سال پیش اولین باری بود که وارد دنیای لینوکس شدم و شروع کردم کسب تجربه.
حالا راجب اینکه تو این مسیر چه چیزایی رو فدا کردم هم یکبار میگم.
همه چیزم توش بوده، عشقحال، مسافرت با رفقای دانشگاه، اردوهای دانشگاه و مدرسه، تا عشق و عاشقی (اسکل بودیم دیگه 😂 ولی اسکل دانا، چون طرف رو گذاشتم کنار هدفم رو نه) و ...
کلی هم خطا زدمها :
php, java, ...
رو یادگرفتم ولی چون هیچوقت به کارم نیومد راجبش نگفتم.
خیلی مزخرف بود این دوتا زبان، هنوزم بنظرم هست.
👍26❤7👎2👏1👌1
اینو نمیگفتم نمیشد:
توی ۲ سال گذشته، لذت بردن از برنامهنویسی از سرم رفته بود، جدی میگم اصلا دلیل تأسیس کانال @pyhints این بود که تازهکارها رو ببینم و ازشون انگیزه بگیرم و از کارم لذت ببرم ولی نشد.
توی این چندماهی که
سریعتر تسکهام رو انجام میدم و کد میزنم که وقت کنم یک ویدئو
هیچ دلیلی هم براش ندارم، خودم به این فکر میکنم که خیلیها میگن سخت هست و درکش سختتر شاید این انگیزهام شده و به وجد آوردتم برای یادگیری
ولی من به معنای واقعی دارم ازش لذت میبرم، انقدر که
توی ۲ سال گذشته، لذت بردن از برنامهنویسی از سرم رفته بود، جدی میگم اصلا دلیل تأسیس کانال @pyhints این بود که تازهکارها رو ببینم و ازشون انگیزه بگیرم و از کارم لذت ببرم ولی نشد.
توی این چندماهی که
Rust رو شروع کردم، خیلی احساس خوبی دارم.سریعتر تسکهام رو انجام میدم و کد میزنم که وقت کنم یک ویدئو
Rust ببینم یا ۴ خط کتاب و داکیومنت بخونم.هیچ دلیلی هم براش ندارم، خودم به این فکر میکنم که خیلیها میگن سخت هست و درکش سختتر شاید این انگیزهام شده و به وجد آوردتم برای یادگیری
ولی من به معنای واقعی دارم ازش لذت میبرم، انقدر که
Rust داره الان زندگی بهم حال میده فکر نمیکنم حتی تور دور دنیا بهم حال میداد، ی جورایی بهم هدف داده 👌👍28🔥3❤2👌2
RandRng
اینو نمیگفتم نمیشد: توی ۲ سال گذشته، لذت بردن از برنامهنویسی از سرم رفته بود، جدی میگم اصلا دلیل تأسیس کانال @pyhints این بود که تازهکارها رو ببینم و ازشون انگیزه بگیرم و از کارم لذت ببرم ولی نشد. توی این چندماهی که Rust رو شروع کردم، خیلی احساس خوبی…
#موقت
همین قبل نوشتن پست هم اومدم استراحت کنم که youtube بهم sqlx در rust رو پیشنهاد داد، گفتم بذار اینم ببینم یک مروری بشه
همین قبل نوشتن پست هم اومدم استراحت کنم که youtube بهم sqlx در rust رو پیشنهاد داد، گفتم بذار اینم ببینم یک مروری بشه
❤16🔥5
چندروز پیش این رو میخواستم بذارم یادم رفت :
یک نیرو برام اومده بود، لیسانس و ارشد رو از ۳ تا دانشگاه برتر ایران گرفته بود.
موضوع مال ۱-۲ سال پیش هست، طرف ۳ تا مقاله خوب هم داشت.
عرف دستمزد، اون موقع جونیور
۱۳م شروع میشد تا سنیور تو ایران که ۶۰م بود (سنیور سقف نداره ولی خب)
بعد من به طرف پیشنهاد ۱۵م دادم و گفتم با رقم بالاتر هم مخالفم
ایشون هم حداقل درخواستش ۳۰م بود.
چندماه بعد توی یک کافه من رو دید، صحبت کردیم و ... گفت که هنوز سر کار نرفته و چرا من اون روز اینطوری گفتم بهش ؟
و بعد، از افتخاراتش گفت.
مودبانه داشت میگفت که پوزیشن شما با پارتی شخص رو انتخاب کرده بود دنبال بهونه بودید من رو رد کنید!
براش توضیح دادم؛ گفتم ببین من خیلی متوجهام که شما بسیار باهوش هستید و بسیار تلاش کردید اما در حوزه آکادمیک.
بعد براش مثال زدم، گفتم ببین من توی زمینه آکادمیک افتخارات تورو ندارم ولی تو حق میدی من و تو همزمان برای اسکولارشیپ یک کار تحقیقاتی رزومه بدیم و من بجای تو انتخاب بشم؟
گفت نه، گفتم آفرین
داستان کار هم همین بود، شما تجربه مدل پروداکشن و داکر کردن و اپتیمایز و بچ ریسپانس و بکند آسینک و ... رو نداشتی.
همونطوری که هیچوقت کد پایتون با استانداردهای enterprise نزدی، توی محیط کاری من شما جونیور بودی به احترام سوادت من ۲م هم پیشنهاد بالاتر دادم.
تو ۷-۸ ماه حقوق نگرفتی، یعنی حدود ۱۰۰ میلیون ضرر.
حالا آیا توی این ۸ ماه رفتی این چیزا رو یاد بگیری (سوالات مصاحبه) ؟ گفت نه
گفتم آفرین از وقتت هم که استفاده نکردی بگم الان پیشنهاد ۳۰م میگیری جبران میشه
پس تو کلا ضرر کردی.
دنبال مقصر نگرد، که همش گردن خودت هست.
خلاصه حرفم اینه:
من عنوان شغلیم: مهندس نرمافزار
یک آدم دیگری هم: مهندس عمران
اما چون جفتمون مهندس اول عنوان شغلمون هست دلیل نمیشه من برم توی پروژه ساخت پل و بخوام پول یک متخصص عمران رو بگیرم.
توی کار ما تفاوت فضای آکادمیک و پروداکشن هم همین هست، صرف اینکه من توی پروداکشن قوی هستم دلیل نمیشه توی آکادمیک ادعا کنم.
برعکس کسی هم که توی دانشگاه قوی هست، دلیل نمیشه توی پروداکشن هم سنیور باشه.
عاقلانه تصمیم بگیرید، هر حرف و دستمزد و جایگاهی رو درجا با خودتون مقایسه نکنید.
یک مدت کار کنید اگر سرعت پیشرفت از سرعت افزایش حقوق بیشتر بود.
استعفا بدید، این حق شماست.
یک نیرو برام اومده بود، لیسانس و ارشد رو از ۳ تا دانشگاه برتر ایران گرفته بود.
موضوع مال ۱-۲ سال پیش هست، طرف ۳ تا مقاله خوب هم داشت.
عرف دستمزد، اون موقع جونیور
AI فرض کنید : ۱۳م شروع میشد تا سنیور تو ایران که ۶۰م بود (سنیور سقف نداره ولی خب)
بعد من به طرف پیشنهاد ۱۵م دادم و گفتم با رقم بالاتر هم مخالفم
ایشون هم حداقل درخواستش ۳۰م بود.
چندماه بعد توی یک کافه من رو دید، صحبت کردیم و ... گفت که هنوز سر کار نرفته و چرا من اون روز اینطوری گفتم بهش ؟
و بعد، از افتخاراتش گفت.
مودبانه داشت میگفت که پوزیشن شما با پارتی شخص رو انتخاب کرده بود دنبال بهونه بودید من رو رد کنید!
براش توضیح دادم؛ گفتم ببین من خیلی متوجهام که شما بسیار باهوش هستید و بسیار تلاش کردید اما در حوزه آکادمیک.
بعد براش مثال زدم، گفتم ببین من توی زمینه آکادمیک افتخارات تورو ندارم ولی تو حق میدی من و تو همزمان برای اسکولارشیپ یک کار تحقیقاتی رزومه بدیم و من بجای تو انتخاب بشم؟
گفت نه، گفتم آفرین
داستان کار هم همین بود، شما تجربه مدل پروداکشن و داکر کردن و اپتیمایز و بچ ریسپانس و بکند آسینک و ... رو نداشتی.
همونطوری که هیچوقت کد پایتون با استانداردهای enterprise نزدی، توی محیط کاری من شما جونیور بودی به احترام سوادت من ۲م هم پیشنهاد بالاتر دادم.
تو ۷-۸ ماه حقوق نگرفتی، یعنی حدود ۱۰۰ میلیون ضرر.
حالا آیا توی این ۸ ماه رفتی این چیزا رو یاد بگیری (سوالات مصاحبه) ؟ گفت نه
گفتم آفرین از وقتت هم که استفاده نکردی بگم الان پیشنهاد ۳۰م میگیری جبران میشه
پس تو کلا ضرر کردی.
دنبال مقصر نگرد، که همش گردن خودت هست.
خلاصه حرفم اینه:
من عنوان شغلیم: مهندس نرمافزار
یک آدم دیگری هم: مهندس عمران
اما چون جفتمون مهندس اول عنوان شغلمون هست دلیل نمیشه من برم توی پروژه ساخت پل و بخوام پول یک متخصص عمران رو بگیرم.
توی کار ما تفاوت فضای آکادمیک و پروداکشن هم همین هست، صرف اینکه من توی پروداکشن قوی هستم دلیل نمیشه توی آکادمیک ادعا کنم.
برعکس کسی هم که توی دانشگاه قوی هست، دلیل نمیشه توی پروداکشن هم سنیور باشه.
عاقلانه تصمیم بگیرید، هر حرف و دستمزد و جایگاهی رو درجا با خودتون مقایسه نکنید.
یک مدت کار کنید اگر سرعت پیشرفت از سرعت افزایش حقوق بیشتر بود.
استعفا بدید، این حق شماست.
👍69❤11🫡1
RandRng
چندروز پیش این رو میخواستم بذارم یادم رفت : یک نیرو برام اومده بود، لیسانس و ارشد رو از ۳ تا دانشگاه برتر ایران گرفته بود. موضوع مال ۱-۲ سال پیش هست، طرف ۳ تا مقاله خوب هم داشت. عرف دستمزد، اون موقع جونیور AI فرض کنید : ۱۳م شروع میشد تا سنیور تو ایران…
حالا حتماً یادم باشه
یک روز هم راجب، اشتباهات میگم.
اینکه متخصص هستی اما پیشنهاد حقوق میدلول بیشتر نمیگیری
یا میدلول هستی ولی دستمزد بیشتر از جونیور بهت پیشنهاد نمیشه
یک روز هم راجب، اشتباهات میگم.
اینکه متخصص هستی اما پیشنهاد حقوق میدلول بیشتر نمیگیری
یا میدلول هستی ولی دستمزد بیشتر از جونیور بهت پیشنهاد نمیشه
❤21👍8
یادها وخاطره ها- آمد آما
بنان
ای نداده خوشه ای زان خرمن زیبایی ام
تا نبودی در کنارم زندگی زیبا نبود
تا نبودی در کنارم زندگی زیبا نبود
❤11💘2
اوضاع امروز :
اخبار و مصاحبههای مختلف، بیاید باهم رو راست باشیم انتخابات آمریکا ۱۰۰۰ برابر تأثیر بیشتر و مهمتری روی زندگی ما داره تا انتصابات ایران.
دپلوی و سرور و ...
چندتا مقاله و ریسرچ
و یک ویدئو دیگر از سری Decrusting برای یادگیری بهتر Rust ....
ولی، وزن اولی از همه بیشتر بود
اخبار و مصاحبههای مختلف، بیاید باهم رو راست باشیم انتخابات آمریکا ۱۰۰۰ برابر تأثیر بیشتر و مهمتری روی زندگی ما داره تا انتصابات ایران.
دپلوی و سرور و ...
چندتا مقاله و ریسرچ
و یک ویدئو دیگر از سری Decrusting برای یادگیری بهتر Rust ....
ولی، وزن اولی از همه بیشتر بود
👍21👎4❤3
یک پستی گذاشتم از فعالیت روی گیتهاب و
یاد قدیما افتادم، توی مسیر یادگیری که بودم وقتی داشتم
چون پروژهای کار میکردم، وقتایی بود که درآمدم خیلی میومد پایین و اینکه نمیتونستم هم کار بگیریم چون روزی ۶-۸ ساعت حداقل داشتم کتاب میخوندم و کد میزدم و ... (همشم فقط
یکبار یک دانشجوی ایرانی از آمریکا اومد گفت این اکانت گیتهابم اینم یک دوره آموزشی (دوره خیلی سطح بالا بود طرف phd میخوند)
گفت بشین جلسه اولش رو ببین کدهایی که خواسته رو انجام بده اگر تونستی من ماهی n دلار بهت میدم.
تهش هم گیتهابم رو میگیرم، من میخوام فلان شرکت برم سرکار پوزیشن تحقیقاتی هست ولی خودم آنقدر روی مقالات هستم وقت نمیکنم کد بزنم، اینا کد هم میخوان
تهش هم 2n دلار بهت میدم که همهی کدها رو بهم توضیح بدی.
به جایی رسیده بود که درآمد من از ایشون و کسایی که از طرف ایشون معرفی شده بودند بیشتر از درآمد واسه سرکار رفتن بود.
خلاصه که آره منم ازین کارا کردم، ولی نه اینکه تمرین کسی روحل کنم یا طرف یاد نگرفته باشه نه من فقط نقش خلاصه کردن دوره و آموزش سادهتر رو براشون داشتم.
چندبار سر این موضوع مجبور شدم اکانتهای گیتهاب خودم رو بهشون بدم تهش (۹ تا اکانت گیتهاب دارم هنوزم و ۴ تا اکانتها رو دادم رفته)
دلیل اینکه اکانت فعلی گیتهابم که اصلی هم شد، آیدیش ربطی به اسم و فامیل و ... نداره هم همین هست (شاید اینم مجبور میشدم بدم بره)
open source و ... یاد قدیما افتادم، توی مسیر یادگیری که بودم وقتی داشتم
AI رو یاد میگرفتم.چون پروژهای کار میکردم، وقتایی بود که درآمدم خیلی میومد پایین و اینکه نمیتونستم هم کار بگیریم چون روزی ۶-۸ ساعت حداقل داشتم کتاب میخوندم و کد میزدم و ... (همشم فقط
AI نبودا ولی خب)یکبار یک دانشجوی ایرانی از آمریکا اومد گفت این اکانت گیتهابم اینم یک دوره آموزشی (دوره خیلی سطح بالا بود طرف phd میخوند)
گفت بشین جلسه اولش رو ببین کدهایی که خواسته رو انجام بده اگر تونستی من ماهی n دلار بهت میدم.
تهش هم گیتهابم رو میگیرم، من میخوام فلان شرکت برم سرکار پوزیشن تحقیقاتی هست ولی خودم آنقدر روی مقالات هستم وقت نمیکنم کد بزنم، اینا کد هم میخوان
تهش هم 2n دلار بهت میدم که همهی کدها رو بهم توضیح بدی.
به جایی رسیده بود که درآمد من از ایشون و کسایی که از طرف ایشون معرفی شده بودند بیشتر از درآمد واسه سرکار رفتن بود.
خلاصه که آره منم ازین کارا کردم، ولی نه اینکه تمرین کسی روحل کنم یا طرف یاد نگرفته باشه نه من فقط نقش خلاصه کردن دوره و آموزش سادهتر رو براشون داشتم.
چندبار سر این موضوع مجبور شدم اکانتهای گیتهاب خودم رو بهشون بدم تهش (۹ تا اکانت گیتهاب دارم هنوزم و ۴ تا اکانتها رو دادم رفته)
دلیل اینکه اکانت فعلی گیتهابم که اصلی هم شد، آیدیش ربطی به اسم و فامیل و ... نداره هم همین هست (شاید اینم مجبور میشدم بدم بره)
👍30❤4👌2
ری اکشن پستها رو محدود کردم.
راست میگن دیگه، این کانال شخصی هست اگر با سبک و تجربیات من حال نمیکنید
چرا عضو شدید ؟!
چون حال نمیکنم برای خوشآمد کسی دروغ بگم.
من همینم که هستم، خوب یا بد (خودم خیلی باهاش حال میکنم)
راست میگن دیگه، این کانال شخصی هست اگر با سبک و تجربیات من حال نمیکنید
چرا عضو شدید ؟!
چون حال نمیکنم برای خوشآمد کسی دروغ بگم.
من همینم که هستم، خوب یا بد (خودم خیلی باهاش حال میکنم)
7❤41👍17🔥6🤣4❤🔥2😐2
RandRng
Afshin Moghadam – Zemestoon
زمستون نشده
ولی افشین مقدم قطعاً امروز میچسبه
به اندازه کافی خنک شده
ولی افشین مقدم قطعاً امروز میچسبه
به اندازه کافی خنک شده
🔥10🍾1
