قهوه لمیز

مزه‌اش انقدر گنده، که فکر کنم پشکل توش می‌ریزن ؟

خیلی دوس داشتم اونجا داد بزنم چطوری اینو می‌خورید دیوسا ولی تعداد آدما خیلی زیاد بود، زورم به همشون نمی‌رسید!

همونجا ریختم تو سطل آشغال و زدم بیرون!

من حتی توی پمپ بنزین بین راهی هم قهوه خوردم؛ لمیز خیلی کثافت بود.

شب بخیر

دیروز عصر برای راه‌اندازی دوتا H100NVL روی یکی از سرورها رفتم.

امروز صبح، جایی بودم که تحویل شمش طلای ۱ کیلوگرمی دیدم.

خواستم بگم پول اینطوری ساخته میشه؛

شمش طلای ۲۴ عیار، ۱ کیلوگرمی حدوداً ۱۰.۵ میلیارد تومان.
سرور با دوتا H100NVL حدوداً ۱۳ میلیارد تومان.


خیلی عجیبه که الان قدرت پردازش یک کشور سرمایه بزرگتری نسبت به میزان طلا خزانه‌داری اش هست.

بچه‌ مدرسه‌ای بودم؛ پولامو جمع می‌کردم که یک بازی بخرم، اواسط سال بود (دقیقاً یادم هست کلاس چهارم ابتدایی بودم)

معلم عمل جراحی داشت و ۱-۲ ماه نمی‌تونست بیاد مدرسه؛ یک معلم جایگزین برامون اومد (کفتار قابل تحمل‌تر بود)

عرزشی و الاغ و احمق بود

به درس میهن دوستی که رسیدیم و تموم شد شروع کرد از فردوسی بد گفتن.
وقتی رسیدم خونه؛ اولین کاری که کردم پولامو برداشتم و التماس پدر که بریم من شاهنامه بخرم.

مشکلش با شاهنامه این بود که
The Book of Kings
هست.

به هفته نکشید؛ فهمیدم اکثر کلاس شاهنامه خریدند و می‌خونند!
(یک بخش اشعار بود، یک بخش داستانی که روان نوشته شده بود ما داستان بیشتر می‌خوندیم)


می‌خوام بگم به گوه خوری این خوار... ها اهمیت ندید؛ حکیم فردوسی و شاه‌نامه برای همه‌ی ایرانیان مقدس هستند؛ با این چیزا فقط مقدس‌تر می‌شه.

عجب

اینم که پروژه بود
ولی سوخت

۳ صبح هست و از ۱۱ شب با ذهن درگیر، نمی‌تونم بخوابم
نه کار می‌کنم
نه کتاب می‌خونم

از ۶ عصر به چندتا از دوستان زنگ زدم برای معرفی به یک شرکت بین‌المللی و کار دورکاری ...
موقعیت کاری عالی و دستمزد خیلی خوب! (خودمم کار رو نگرفتم)


همه‌ی بچه‌های متخصص که می‌دونستم بدرد اینکار می‌خورند؛ بدون استثنا، قمار رو گذاشتن روی رفتن!
موندن دیگه بدرد هیچکس نمی‌خوره؛ دیگه حتی با درآمد دلاری و خرج ریالی هم زورم نرسید کسی رو قانع کنم!

حتی براشون مقصد مهم نبود؛ رفتن مهم بود.

از اون موقع تو مخی دارم ....

پیشرفت توی ایران؛ از قدیم تا امروز :

بچه‌ها ۲۰ دقیقه دیگه همه جلسه آنلاین.

بچه‌ها ۲۰ دقیقه دیگه هرکی اینترنت داره جلسه آنلاین.

بچه‌ها ۲۰ دقیقه دیگه هرکی اینترنت داره و برقشون وصل هست، جلسه آنلاین

بعضی وقتا هم
رو خریت دشمناتون حساب باز کنید!

صبح که آهنگ مهستی رو گذاشتم؛ یک دوستی این رو برام فرستاد.

خوبه 👌

می‌شه چندساعت رو ولوم بالاتر گوش داد و باهاش روی کار تمرکز کرد (تست کردم)

شما بهترین آدم زندگیت کیه ؟

بهترین آدم زندگیت رو هم مرور کنی؛ چندبار باهاش بحث کردی.
چندبار باهات مخالفت کرده؛
سلیقه‌اش رو بعضی جاها قبول نداشتی
سلیقه‌ات رو بعضی جاها قبول نداشته.

می‌خوام بگم حتی بهترین آدم زندگیت که خودت انتخابش کردی (احتمالاً انتخاب اون آدم هم هستی) هم ی جاهایی بهت دیسلایک داده.

نمی‌فهمم چرا درگیر کامنت اینستاگرام و توییتر و ... می‌شی رفیق.
یا پاک کن ...
یا بلاک کن ...

#توصیه@per3onal

مغزتو شرطی کن؛

بهترین تکنیک برای تمرکز، کنترل و ... داشتن روی ذهن شرطی کردن هست.

چندوقت پیش یک سری تسک‌هام مونده بود.
به مدیر تیم گفتم من اینارو تا فردا صبح میرسونم، همه فکر کردن شوخی می‌کنم به جز مدیر تیم که چندسال قبل باهم کار کرده بودیم.

صبح‌اش تمام تسک‌های مونده انجام شده بود؛ لانچ شده بود و ....

یکی از همکارام (توی تیم منم نیست) و خیلی جوونم هست؛ گفت چطوری اینکارو می‌کنی ؟ شاید توقع داشت بگم AI
گفتم در اتاقم رو می‌بندم، می‌شینم رو صندلیم تا مجبور نشم بلند نمی‌شم و کد میزنم، همین تسک‌ها ۱۴ ساعت طول کشید.

بعد بحث شد و ... که چطور اینکار رو می‌کنی؟
بعد توضیح دادن بهش تو ذهنم بود اینجا هم پست کنم، که خب امروز بالاخره فرصت شد.

من مغزم رو شرطی کردم؛
یک زمانی ۳۰ دقیقه قبل از تایم ورزش، اسپرسو می‌خوردم، اینجوری شده بود که درحال مرگ هم بودم بعد از اسپرسو عصر باید ورزش می‌کردم.

روزای اولی که کرونا اومده بود (همه می‌گفتن آنفولانزا زیاد شده) منم درگیر شدم، صبح تا عصر افتاده بودم، عصر وقتی اسپرسو رو می‌خوردم بازم ورزشم رو می‌کردم!

همون تکنیک رو برای کد زدن هم دارم، الان شده:
اسپرسو صبح + ۲۰-۳۰ دقیقه قدم زدن (تو خونه) + موسیقی (یک چیزی که پترن بیتش برای حداقل ۱۰ دقیقه ثابت باشه) توی انجام این موارد بصورت همزمان انگشت‌هام رو هم ماساژ میدم.

این مغزم رو شرطی کرده؛ ۵ صبح اینکار رو شروع کنم تا ۵:۴۵ طول می‌کشه آماده بشم بعدش تا ۱ ظهر می‌تونم بشینم و کد بزنم بخصوص اگر یک آهنگی هم پیدا کنم که روی repeat بذارم؛ بیت‌اش عوض هم نشه که تمرکزم بهم نریزه.

خلاصه من راهکار انجام کارهای زیاد رو برای خودم توی شرطی کردن مغزم می‌بینم.

برای کتاب خوندنم هم همچین روشی رو دارم، توی مدت تمرکزم هم نوتیف و .... همرو می‌بندم روی گوشیم، تحت هیچ شرایطی نباید شخصاً انتخاب کنید سراغ کار دیگری غیر از موضوع تمرکز یا موضوعی که مغز رو روش شرطی کردید برید.

پیشنهاد می‌کنم از سرورهای خارج از ایران، هرچی که دارید
همین الان بکاپ بگیرید!

بعد کباب قهوه نخورید!

اگر از Docker Desktop استفاده می‌کنید حتما باید آپدیتش کنید؛ یک vulnerability سطح بالا توی نحوه پیاده‌سازی داره (آپدیت آخر مشکل رو حل کرده)

https://nvd.nist.gov/vuln/detail/CVE-2025-9074

این مورد باعث میشه با ۲ خط کد بشه تمام موارد امنیتی رو دور زد و به سیستم عامل اصلی دسترسی گرفت.

توی گزارش اصلی فقط ویندوز گفته شده (نمی‌دونم مک هم داره یا نه)

اوکی تنها نسخه امن linux هست
باقی همه آپدیت باید بزنن

قبلاً دورکاری بودن موقعیت شغلی شرکت‌ها؛ یک بونس بود و بس!
برای شرکتم خوبیش این بود پول خرید سیستم؛
اجاره محل بزرگ و ... نمی‌داد.

الان شده راهکار برای کم کردن دستمزد.

اوضاع خیلی خیته ...


پی‌نوشت:
می‌خوام بگم، ببین دنبال فرهنگ دورکاری نباش توی این شرکتا، نه تجهیزاتش رو دارند، نه آموزش دیدند نه ...
حتی تیم هم آمادگیش رو نداره.

فقط چون نیرو لازم دارن و پول ندارند، رفتن سراغ دورکاری (تهشم غر میزنه با دورکاری، کارخا انجام نمی‌شه)

امروز ۱۱ ساعت شرکت بودم (حداقل ۸ ساعتش کار مفید بود) چون تسک زیاد داشتم از ۷ صبح تا ۶ غروب.
۱ ساعت استراحت کردم و حالا که وقت خالی پیدا کردم دارم روی Rust کار می‌کنم. البته این کتاب رو هم برای یادگیری بهتر می‌خونم هم review دارم می‌کنم برای نویسنده.


امیدوارم یه روزی برسه که بالاخره منم کاری که دوست دارم رو بکنم! اونروز قطعا روی این پیام reply میزنم.

البته روزهای بدتر ازینم داشتم ولی قشنگی این لحظه اینه که دقیقا بخاطر علاقه شخصی از خوابم زدم که یک فصل دیگه ازین کتاب رو بخونم.

قشنگ نیست ؟

یارو بیش از ۱۰ سال به جرم‌های مختلف دزدی و پولشویی و ... تو زندان بوده

حالا دارن بعنوان قهرمان ملی می‌کننش تو پاچمون! 👎

این داستان قدرت خرید تبلیغات اینستاگرامی.