#تجربه@per3onal

اومدم بشینم؛ یک پروژه رو تمیز کنم (اگر بتونم optimize هم بکنم به اشتراک بذارم، برای onboard کردن روی سورس کد بزرگ ازش استفاده می‌کنم)

این پیغام اومد برام؛ من تو زندگیم تا دلتون بخواد فحش خوردم، پشت سرم البته!
چرا ؟
چون سخت می‌گیرم، دقیقاً هم دلیلش همین پیام توی تصویر هست.
خیلی سال پیش جونیور بودم؛ ۱-۲ سال یک شرکتی کار کردم که همه چیز خوب بود!
ولی فقط واسه شرکت؛ ۱ سال که از کارم گذشت به خودم اومدم دیدم هیچی یاد نگرفتم اون چیزایی هم که بلد بودم انقدر بهم اجازه بحث و استفاده ندادند همش از یادم رفته؛ مثلاً می‌خواستند باهامون نایس باشند ولی دروغ بود؛ سنیور‌های بالاسرمون ماهارو تهدید می‌دیدند.

هنوز هم بعضی‌هاشون رو می‌بینم؛ و توی ۳-۴ سال اخیر با فحش خطابشون می‌کنم (خودشونم می‌دونند؛ اسم ۲تاشون رو حتی یادمم نیست دیگه)

به نیروهام می‌گم:

برام مهم نیست، الان بهم فحش میدی یا ناراحت می‌شی یا ...
وقتی از پیشم رفتی؛ اگر فرصتی پیش بیاد و به نیکی ازم یاد کنی و متوجه بشی من برای پیشرفت خودت کارهای سخت بهت دادم. همه‌ی اونا جبران می‌شه



کار از onboard گذشته؛ رسما تونستم ازین ابزار برای توسعه کد استفاده کنم.

این تست روی یکی از پروژه‌هایی هست که خودم توسعه دادم و کدبیس بزرگی هم داره تقریبا.

مدل کل پروژه رو میخونه؛ استانداردهای رعایت شده توی کدهای فعلی رو پیدا می‌کنه؛ تا جایی که لازم باشه کدهای مورد نیاز رو هم پیدا مي‌کنه بعد با توجه به آنچه که توسعه داده شده توسعه کد رو ادامه میده!
مثلا اینجا برای توسعه این تسک متوجه شد یک سری کلیدها رو نیاز نداره چندتا از جالبترین بخش‌هاش:

The foreign‑key points to `RayanFund` (using its `code` column) – we do **not** keep the `FundId` column from the original payload.

یا اینکه متوجه استایل کد من شده و url مربوط رو بجای settings داینامیک کرده و داخل .env گذاشته ولی فقط بخش اولیه (آدرس سایت رو)

یا اینکه توی بخش celery task توی تصویر هم هست؛ برای تست دستی هم کد گذاشته (من اینکار رو می‌کنم برای سرور تست)

تمام اینکارها و خوندن سورس‌کد و ارسال درخواست به سرویس دهنده و درصورت نیاز بررسی مجدد سورس کد و ... (اینجا ۱۷ بار اینکار رو کرده گفتم سورس کد بزرگی بود)

همش توی ۱۴ ثانیه انجام شده با خروجی کامل مدل

پروژه تصویر بالا رو چندماهی هست که روش کار نکردم؛
رفتم سراغ تست روی یکی از کدهای فعلیم (به هیچ وجه فکر نمی‌کردم بتونم همچین خروجی ازش بگریم) اونم توی توسعه کد بصورت تنهایی (واقعا یک پروژه فان بود برام)

و البته می‌خواستم از Onboard کردن نیروهای جدید فرار کنم؛ اینکه هی خط به خط کد رو ازم می‌پرسیدند منظورم هست.

الان یک مشکل اساسی دارم (توی تصویر هم گذاشتم). نمی‌تونم اجازه بدم مدل بیشتر از ۲۰ بار کد جدید از کدبیس درخواست بده! چون ممکنه بیوفته توی loop بی‌نهایت! چون اولش هیچ چیزی به مدل نمیدم و خودش تصمیم میگیره کجاهای کد بدردش میخوره و باید ببینه (نیت اولیه توسعه یک کد برای onboard بود) برای همین هربار به یک روشی از مدل امتیاز کم می‌کنم؛ که زودتر خروجی بده توی کد قبلی هم دقت کنید بخش Celery رو دیگه درخواست نداده سورس کد رو بخونه و گفته فرض کنیم وجود نداره و ...

دقت کردید استراکچر پروژه رو چقدر درست داره دنبال می‌کنه ؟
تمام فایل‌ها در جاهای درست خودشون هستند (مسیرکامل هم داده که کدوم فایل رو کجا بذاریم)

درنهایت:
برای این سورس کد دارم از مدل 120B استفاده می‌کنم که thinking هم نداره (مدل opensource شرکت openai)

قدمهای بعدی بنظرم می‌تونه اینا باشه با توجه به اینکه داره انقدر خوب روی کدهای من جواب میده (با کمترین توضیح و پرامپت و وقت گرفتنی)

۱- زنگ یزنم چندتا از دوستان نزدیک و ازشون بخوام سورس کد رو روی کدبیس بزرگ تست کنند (بخصوص غیر جنگو و حتی غیر بکند)

۲- بجای punishment مدل بابت هربار استفاده از ابزار از یک راهکار دیگه استفاده کنم (حال پیاده‌سازیش رو نداشتم چون فکر نمی‌کردم خروجی انقدر سریع و خوب بشه؛ توقعم این بود اگر توی ۱۵ دقیقه هم ریسپانس بده رضایت دارم ازش ولی الان توی ۱۴ ثانیه طبق خروجی ترمینال داره جواب میده)

۳- کد رو تمیز کنم و براش UI بنویسم که برای خوندنش مجبور نشم هی بیام سراغ Typora

۴- اگر همه چیز واقعا خوب بود کد رو ببرم روی Rust و باینری منتشر کنم!
یا حتی مدل رو عوض کنم و برم روی یک مدل بزرگتر.

ی متن نوشتم طولانی، ولی به گذشته و چندتا رفیقام رفرنس زده بودم.
که بیخیالش

پاک کردم؛ ولی خلاصه حرفی که می‌خوام بگم اینه:

موفقیت آدمارو کوچیک نکنید، شما نمی‌دونید چطوری اون آدم به اون دستاورد رسیده.

بیخیال باقی

موفقیت خودتون رو کوچیک نبینید؛ اگر واسش تلاش کردی و خودت بدست آوردیش.
براش جشن بگیر، حتی اگر قبل از تو میلیاردها نفر دیگه هم اونکار رو کردند.



شب بخیر

#توصیه@per3onal

توی لوپ بی‌نهایت یادگیری نیوفتید ...

احتمالاً تا حالا ۱ میلیارد این رو شنیدید؛ ولی هیچکس نمی‌گه که یعنی چی ؟ مثالش چیه؟ چطوری ؟
حتی می‌تونم بگم شاید چون خودشون هم متوجه نشدند.

یکی از دوستان خودم که اتفاقاً توی زمینه کاری خودش سنیور هم هست، داره AI یاد می‌گیره!
بهش میگم؛ بسه برو کد بزن.
میگه من هنوز اونقدر یاد نگرفتم که بتونم پروژه بزنم (منابع رو خودم بهش دادم و ۱/۳ کتاب اول رو تموم کرده)
میگم اگر قرار شده به حرف من گوش بدی؛ بهونه نیار آخر این هفته فقط پروژه بزن؛ حق خوندن نداری!

بحث ادامه داشت؛ گفتم تو لوپ بی‌نهایت یادگیری نیوفت!
می‌گه؛ نه همین ۵ تا کتابی که گفتی و ۴ تا دوره‌ دانشگاه‌ها رو ببینم دیگه قوی شروع می‌کنم!

پرام ریخته؛ خب این خودش لوپ بی‌نهایت آموزش هست.
اینی که سنیور هست وضعش اینه؛ چه توقع داریم از کسی که تازه داره یاد میگیره ؟

الان اگر کسی ازم بپرسه؛ میگم باید این کتابها رو خوند و باید این دوره‌ها رو دید! و بله باید، ما n8n کار و ... نمی‌خوایم کسی میخوایم که بفهمه چرا و چطور داره کار انجام میشه!
حالا اگر بعداً n8n هم بلد بود که آفرین بهش!

چطوری میشه همه‌ی این منابع رو خوند و توی لوپ بی‌نهایت آموزش هم نیوفتاد ؟

اولاً که این داستان که کلاً برای لوپ آموزش نیوفتادن، می‌گن باید همه چیز رو توی کار تجربه کنی که احمقانه‌ترین حرف دنیاس!
مثال بزنم ؟

فرض کن برنامه‌نویس embedded هستی و قراره یکی از ماژول‌های یک دستگاه توی اتاق عمل رو بنویسی؛ اگر خوب آموزش ندیده باشی و بخوای توی کار یادبگیری شاید جون ۱۰۰۰ نفر رو بگیری تا کد درست رو تحویل بدی.

باید کتاب بخونی، آموزش ببینی، بحث کنی (حتی اشتباه کنی تا یادگیری کامل بشه) و این خاصیت تا آخر عمر تا لحظه‌ای که دست به کیبورد میزنی باید تو وجودت باشه!

اما به این معنی هم نیست که تا روزی که همه چیز رو یاد نگرفتی دست به کیبورد نزنی، تجربه نکنی و ...
۱ فصل کتاب خوندی ؟ کد بزن، نه همون کدی که توی کتاب بود.
مطلب کوچیکی بوده حتی یک کد احمقانه هم ازش در نمیاد؟
اشکالی نداره، از LLM بخواه بهت چندتا پروژه واقعی معرفی کنه که چیزی که یادگرفتی داخلش هست؛ برو و اون سورس کدها رو بخون.
پیدا نشد ؟ از خود LLM بخواه بهت نمونه کد بده و ...

بالاخره بعد از مطلب ۵-۶ ام می‌تونی یک چیز حتی احمقانه و خنده‌دار باهاش بزنی.

اینکه می‌گیم توی لوپ بی‌نهایت یادگیری نیوفت، این نیست که:
۱- کلا یادگیری از کتاب و آموزش رو بذاری کنار
۲- اینم نیست که بگی، این کتاب تموم بشه بعدش حتماً کد میزنم؛ حتی همون ۱ دونه کتابم می‌تونه لوپ بی‌نهایت یادگیری باشه

خلاصه؛ تا همونجا که یادگرفتی رو کد بزن. حتی اگر امروز فقط و فقط
print("Hello World!")
رو یادگرفتی، وقتی خودت کد بزنی، شروع می‌کنی به پرسیدن:
اینکه اگر () نباشه چی می‌شه؟ اگر " نباشه چی؟ یا اگر متن رو عوض کنم چطور؟ و ...

و این مهمترین نکته یادگیری هست!

#تجربه

می‌شه برگردیم به دوران مصاحبه‌های بدون llm لطفاً ؟

چندوقتی هست که درگیر مصاحبه با یکی از شرکت‌های بزرگ هستم؛ مصاحبه
System design
همون فرم قدیمی رو داشت و مشکلی باهاش ندارم ولی مصاحبه توسعه کد ....
پوف

اول مصاحبه؛ مصاحبه کننده گفت که از LLM ؟
فکر کردم می‌خواد بگه غیرفعالش کن؛ گفتم نه ندارم.

بحثش شد که خب چرا استفاده نمی‌کنی ؟
گفتم، استفاده می‌کنم ولی دوس ندارم کنترل کدم رو داشته باشه (روی nvim, vscode, ... ندارم) ترجیح میدم به این فکر کنم که چه جاهایی رو باید بهش بدم، نمی‌خوام مدل بجای من فکر کنه می‌خوام بجای من کد بزنه!
اینجوری حتی مجبورم همه چیز رو بخونم.

بعدش گفت که مشکلی نداره؛ می‌تونی از LLM توی کل مصاحبه استفاده کنی!
اکثراً احتمالاً خوشحال می‌شوند؛ من همونجا فهمیدم این شروع بدبختی هست.

توی دوران قبل از LLM، توی این مرحله مصاحبه؛ شما ی مقدار پترن‌های الگوریتم و ساختمان داده می‌خوندی!
یک سری تکنیک‌های حل مسئله رو تمرین می‌کردی!
و بعد هم design pattern و software architect که توی کد زدن دیده می‌شد چقدر بهش عادت داری و ازین بحث‌ها.
و چون همه چیز در لحظه اتفاق میوفتاد اگر ی چندتا اشتباه هم می‌کردی، چشم پوشی می‌شد.

الان نه اینکه چشم پوشی نشه؛ ولی تو باید همه رو بدونی، دیگه اگر اون مفهوم سنگین بود و زمان زیاد می‌برد پیاده‌سازی کردنش و .... خیلی سوال نمی‌شد؛ کلیاتش رو می‌پرسیدند و تمام!
الان دقیقاً موضوع همون مسائل سخت هست؛ باس بری سراغ اون‌ها و پیاده‌سازی کنی، چون زحمت تایپ کردنش با LLM هست و تو باید مفهوم و نحوه پیاده‌سازی و ... اش رو بدونی که بتونی بهش پرامپت بدی.

نمی‌دونم شانس من بود یا واقعاً اینطوری شده ولی بسیار بسیار سخت‌تر شده.
البته سخت‌تر شاید کلمه خوبی نباشه؛ بهتر بگم تغییر فرمتی که داده شده رو من بهش عادت نداشتم (من خیلی سال پیش ازین مدل مصاحبه‌ها داشتم)


پ.ن:
دست مصاحبه کننده هم خیلی باز بود؛ مثلاً اول حالت معمول رو پیش رفتیم، بعد من یک توضیحی دادم که اگر اینطوری می‌کردم به این دلایل نتیجه بهتری می‌داد احتمالاً.
همونجا گفت :
نکات خوبی بود پس همین روش رو پیاده‌سازی کن؛ قبلاً این چیزا چون ممکن بود زمان بیشتری بگیره فقط بحث می‌شد راجبش!
ولی ازونجا به بعد حواسم بود چی میگم 😁


شرکت ایرانی نیست؛ فکرم نمی‌کنم این پترن حالا حالاها تو ایران بیاد. (باید پلن بچینم روی این پترن هم کار کنم شخصاً ولی بعد از اینکه ۳-۴ روز استراحت کردم)

نور مانیتورم رو زیاد کردم؛
بعضی سایتا چقدر زشته.
برگردوندم رو همون ۲۰-۲۵٪ روشنایی.

ژانر جدید راه افتاده ؟
پول به دیزاینر نمی‌دید ؟
من فقط فکر می‌کردم قراره پول به وانت ندیم!

پیام پاول دوروف به مناسبت تولد ۴۱ سالگی و البته قوانین کنترل شدید اینترنت اروپا؛

https://news.1rj.ru/str/durov/452

این دیگه #چرندیات نیست رسماً گوه خوریه!

آخه الاغ سطح کار داخلی و ... فول تایم رو با کار پارت تایم اروپا و آمریکا مقایسه می‌کنی ؟

اروپا کمتر ولی من چندین سال سابقه کار با شرکت‌های آمریکایی دارم؛ پول خوب می‌دهند حتی می‌شه گفت خیلی خوب ولی رسماً تمام انرژیت رو میگیره!

کار کردن داخلی، حداقل ۵۰٪ اش مال خودته!
وقت ناهار داره
وقت نماز داره
تایم صبحانه داره
تایم جلسات داره
با همکارا هم صحبت می‌شی و کار نمی‌کنی
انقدر تعداد دولوپر زیاده که تسک بهت کم میرسه واسه انجام دادن!

کار ریموت هیچکدوم موارد بالا رو نداره؛ اگر قرارداد ۸ ساعت کار ببندی واقعاً باید ۸ ساعت کار پر کنی (سیستم مانیتورینگ خودش رو داره هر شرکت)
تعداد دولوپر هم همیشه از تعداد تسک‌ها کمتره! حتی یک وقتایی مجبور کار باقی بخش‌ها رو هم انجام بدی.

اگر تجربه ندارید؛ پیشنهاد می‌کنم به هیچ‌وجه با ۶دلار ساعتی توی دام نیوفتید!

پ.ن: شخصاً کار ۲۰۰۰ دلار فول تایم داخلی رو به ۳۰۰۰ دلار پارت‌تایم آمریکا ترجیح میدم!
یادتون نره؛ وقتی پارت‌تایم قرارداد داری ممکنه فقط ۱ ماه کار داشته باشی! فول تایم داخلی حداقل ۱ سال هست.

👆👆👆👆👆
جهت یادآوری

#موقت

#توصیه@per3onal

من پروردگار ازین شاخه به اون شاخه پریدنم، کسی هست ندونه ؟
ولی من از کم دونستن و نصفه بلد بودن چیزی که بدردم میخوره بدم میاد! و چالش هم دوس دارم، چالشی که در نهایت یادگیری داشته باشه.

خیلی‌ها فکر می‌کردند بخاطر پول هست که انقدر ازین شاخه به اون شاخه می‌پرم (که واقعاً نبود، به خودم که دروغ نمی‌گم)؛ واسه همین خیلی می‌شنیدم:

هرچی بیشتر دنبال پول بدویی؛ بیشتر ازت فرار می‌کنه!

من که کاری نداشتم، ولی بنظرم خیلی حرف چرتی بود! شما هم همین فکر رو می‌کنید؟

ولی توی ۱-۲ سال گذشته، خیلی به این نتیجه رسیدم که بسیار حرف درستی هست؛ فقط هیچکس درست برامون توضیح نداده!
شاید چون خودشون هم نمی‌دونستند یعنی چی، واقعاً می‌گم:
یک بار ی نفری بهم گفت، گفتم خب اصن یعنی چی این حرف!
به این نتیجه رسید که از قدیم می‌گن؛ نمی‌دونه یعنی چی.

من توی ۱-۲ سال گذشته، به چشم دیدم آدمایی که دنبال پول می‌دوند و پول رو از خودشون دور می‌کنند! نه اینکه پول فرار کنه، اینا پول رو از خودشون دور می‌کنند! واسه همین گفتم توضیح بدم این موضوع رو مثالش هم دقیقاً توی کار خودمون میزنم!

مثال:

یک نیرویی داشتم ۲۰ ساله؛ درحال پیشرفت توی پایتون بود، با منم کار می‌کرد و یک جورایی منتورش بودم توی شرکت!
تا جایی که کار به مطالب سخت رسید؛ موقع یادگیری مطالب سخت داستان اینه که کسی به تو دستمزد سنیور نمیده و تو هم فکر می‌کنی که بلد ماجرا شدی! یا اینکه هی اشتباه میزنی و فکر می‌کنی خیلی احمق و خنگی (که نیستی، ببین تا کجا اومدی) و این تفکر ازینجا میاد که توقع داری مطالب سخت رو مثل همون یادگیری متغییر چیست توی ۵ دیقه بدون تمرین و ... یادبگیری و درک کنی!

پس

یا ناامید میشی، چون فکر می‌کنی یادگرفتی ولی دارن همون دستمزد جونیور رو بهت میدند
یا ناامید میشی، چون فکر می‌کنی خنگی و یاد نمی‌گیری

وقتی هدفت مالی باشه؛ نتیجه هردو حالت یکی هست؛ تغییر فیلد کاری برای پول بیشتر!

و تو چطوری دنبال فیلد جدید رو بررسی می‌کنی واسه پول بیشتر ؟

۱- اگر نگاه به آینده داشته باشی؛از سنیورها می‌پرسی، آقا دستمزد سنیور DevOps چقدره ؟ دستمزد سنیور AI چقدره و ...

۲- اگر نگاهت به الان باشه که همزمان با یادگیری پول دربیاری، دستمزد جونیور رو توی آگهی استخدام می‌بینی

فرقی نمی‌کنه فیلد رو تغییر میدی؛ اگر براساس حالت اول تغییر فیلد بدی، اولش پول کمتر هم که بهت بدند میگی اشکال نداره آینده‌اش خوبه!
اگرم از حالت دوم هم باشه بازم می‌گی اشکال نداره چون من خیلی جونیورم!

اما چقدر بعدش این موضوع رو دنبال می‌کنی؟ تو بهترین حالت ۱ یا ۲ سال و بعد دوباره مثل تخصص اول میشه؛
فکر می‌کنی همه چیز رو یادگرفتی و سنیور شدی ولی بهت پول جونیور می‌دهند یا اینکه می‌بینی همکارای تخصص قبلی خودت حالا دارند چندبرابر تو پول می‌گیرند (چون تغییر فیلد ندادند و ۲ سالی که تو تغییر فیلد دادی اونا توی کار خودشون متخصص‌تر شدند)

همین موضوع ناامیدی رو بیشتر می‌کنه؛ بازهم تغییر فیلد میدی (مثلاً بر میگردی سراغ تخصص قبلی خودت، تو بهترین حالت) شروع می‌کنی مطالب سخت رو دقیقتر خوندن و ... ولی ۲ سال عقب افتادی دیگه!
تو بدترین حالت هم دوباره لوپ قبلی رو دنبال می‌کنی؛ بگردی دنبال کاری که پول بیشتری داره و ....

حالا همین رو توی تخصص‌های دیگه هم ببینید، توی این چندسال اخیر دقت کردم خیلی از بچه‌های ناامید از دستمزد و .... درگیر این موضوع هستند (متأسفانه حرف هم گوش نمیدند، منم اهل زیاد توضیح دادن نیستم ۱بار نهایتاً ۲بار بعدش باید صبر کنی سرش بخوره به سنگ)

خلاصه :
دنبال تخصص بگردید تغییر فیلد رو برای پول دنبال نکنید، برای یادگیری و بهتر شدن یا علاقه دنبال کنید!
وقتی اینکار رو می‌کنید، مباحث سختش رو هم با علاقه دنبال می‌کنید، توی یادگیری ناامید نمی‌شید و بعد از اینکه تجربه کافی کسب کردید و واقعاً یاد گرفتید پول هم میاد.

باگ جدیدی که توی Redis پیدا شده؛
Severity: 10/10

باگ از کجا در میاد ؟
Use after free

این باگ ۱۳ سال روی کدهای ردیس بوده؛ اما اگر از یوزر و پسورد قوی استفاده کردید (حتی اگر از بیرون کسی نمی‌تونسته به سیستم دسترسی بگیره) و یوزر و پسورد رو هم با هرکسی از راه می‌رسیده به اشتراک نمی‌ذاشتید مشکلی نداشته!


ردیس کلاد، مشکل رو حل کرده و بعد از گذارش پچ جدید داده!
باقی موارد هم آپدیت کنید مشکلی نخواهید داشت 👌

یاد پستم راجب آپدیت پستگرس و کانتینر افتادم!

#آموزشی

آدما مظلوم نمایی می‌کنند؛ که حرومزادگی‌اشون رو قایم کنند.
اکثراً هم برای اینکه، وجدان خودشون رو آروم کنند یا اینکه رأی شمارو به سمت خودشون بچرخونند.

البته آدم مظلوم هم داریم.

داشتم به یکی از دوستام آموزش می‌دادم!

#موقت
مثال خواستید، خب باید چیزی بگم که همه بشناسید:

۱- بخش زیادی از مسئولین ج.ا

۲- سران حماس؛ ۲ سال جنگ ملت غزه اهمیتی نداشت، ی موشک به جای امن خودشون خورد صلح شد.

۳- طالبان، پاکستان که جواب داد شروع کرد مظلوم نمایی که ما خوبیم بیاید همینجا بس کنیم.

بازم اگر لازم بود بگید.

می‌گن هادی چوپان بعد از اینکه نایب قهرمان شده این پست رو گذاشته:

مادرم ایران شرمندتم  خدا شاهد همه چیز است  قلب پسرت هادی تکه تکه شکستست  از قضاوت ها تا تهمت ها تا تمام خون ریزی ‌درد ان زخم هایی که روحم و روانم را رنجاند از درد آهن سرد تا درد تنهایی و غربت من برای تو جنگیدم توانم نرسید به همه حلالم کن مادر پسری طلایی نگذاشتند باشم برات حلالم کن تنها مهم من

خواستم بگم؛ آقای چوپان اون وقتی که واسه دوزار ده‌ شاهی میومدی می‌گفتی:

مردم اگه به جایی نمی‌رسند از بی‌عرضگی خودشونه، به دولت و حکومت ربطی نداره!

باید تو ذهنت مرور می‌کردی؛
زمین گرده
زمین گرده
زمین گرده

خلاصه؛ خواستم بگم.
گردن داورا ننداز؛ شاید از بی‌عرضگی خودت بوده!

شب بخیر 🌹

#تجربه

خیلی پیش میاد می‌بینم آدمایی که میان تو مصاحبه خودشون رو توی دام می‌ندازند.
توی مصاحبه همیشه باید سعی کنی بحث‌ها رو به سمتی ببری که مطمئن هستی بلدی اما دوتا نکته هم داره :

۱- بیش از حد روی این موضوع پافشاری نکنی.
۲- زیاده‌روی نکنی و هر موضوعی رو سمت یک بحث خاص نبری.

برای یک شرکتی امروز مصاحبه نیروی فنی سنیور پایتون انجام دادم و مصاحبه شونده (یک خانم) دائم پافشاری می‌کرد که Threading رو بلدم با Async خیلی کار کردم و ... دیگه کلافم کرد و وقتی بحث‌های تئوری تموم شد منم تسک رو براش عوض کردم!

چون گفتید خیلی با multi-threading رابطه خوبی دارید و بلد هستید؛ منم یک کد ساده از همون بخش ازتون می‌گیرم و دیگه نیازی به توسعه کدهای دیگر هم نیست؛
-
یک thread-pool ساده بنویسید؛ که نیمی از cpu core موجود روی سیستم رو بگیره؛ این thread-pool بعنوان ورودی function قبول می‌کنه و اون رو اجرا می‌کنه و خروجی رو بر می‌گردونه.

هیجکاری نتونست بکنه؛ حتی ایده ای هم توی ذهنش نبود که چطوری میشه یک thread-pool رو پیاده‌سازی یا شبیه‌سازی کرد.


خلاصه؛ توی مصاحبه وقتی رو چیزی بیش‌ از حد پافشاری می‌کنید یا مصاحبه کننده از رفتارتون زده میشه که خب چیز بدی هست.
یا اینکه مثل من؛ یک موضوع مفهومی و سخت رو توی اون مبحث می‌پرسه تا از عصبانیتش کم بشه!

درهر صورت من ایشون رو رد کردم؛ نه بخاطر کافی نبودن دانش فنی بلکه برای اینکه مطمئن شدم این آدم مناسب کار تیمی نیست! چون توانایی کار تیمی نداره و همه تمرکزش روی چیزی هست که فقط و فقط خودش بلد هست. بدون اینکه بخواد یادبگیره یا هم تیمی‌هاش رو درنظر داشته باشه (یا بتونه بهشون یاد بده)

من واقعاً فکر می‌کردم گلوبالیست‌ها (همون چپی‌ خودمون) خودشون رو می‌زنند به حماقت
نگو واقعاً احمقند.

تا همین چندوقت پیش، علیه جنگ توی غزه داشتند اعتراض می‌کردند.
حالا که صلح شده علیه صلح اعتراض می‌کنند، بعد بنظرتون چرا ؟
چون صلح خوبه ولی اینا نمی‌خواستند ترامپ صلح کنه؛ می‌خواستند خودشون اسرائیل رو مجبور به صلح کنند!

ی بنده‌خدایی بود داد می‌زد می‌گفت:

پدرسگا، شما چتونه ؟

خیلی عجیبه؛ چپی جماعت جون آدم براش اصلاً مهم نیست؛ اگر به هدفش نرسه!

فکر کنم منظورش اینه ولش کنم؛
ی چیزی رو می‌خواستم تست کنم انقدر کار دستی داشت، حال نکردم گفتم اتوماتش کنم توی ساعتهای خالیم.

اومدم از AI کمک بگیرم؛ ولی مثه اینکه امروز زیادی خسته‌اش کردم 😂

وسط چت ی دفعه؛ شروع کرد چینی صحبت کردن

پ.ن:
ارور ۵۰۰ شد !
دارم ارور‌ها و رفتارهای جدید رو آنلاک می‌کنم

شت ...
مشتی من تازه میخوام بعد این برم سراغ ایده خودم!

هنوز روزای پرکارم رو ندیدی!
طاقت بیار مرد ...

نشستم دارم ابزار مانیتورینگ داکر می‌نویسم!

اندازه نیاز خودم فیچر داره الان ولی خب حالا که تا اینجا اومدم باقیشم اضافه کنم دیگه؛ داستان اینه که هر شرکتی یک سری محدودیت داره و من برای کارم خیلی وقتا نیاز دارم وضعیت کانتینرهام رو بررسی کنم.

ابزارهایی مثل portainer هستند که اینکار رو انجام میده ولی اگر تست کرده باشید؛ دوتا مشکل داره :

۱- ابزار سنگینی هست؛ من خیلی وقتا فقط برای مانیتورینگ نیاز دارم ولی portainer ابزار کاملی هست.

۲- تحت وب هست؛ بعضی از شرکت‌هایی که باهاشون کار می‌کنم و کار کردم غیر از پورت ssh روی vpn چیزی رو باز نمی‌کنند.
بعضی‌ها اینطوری هست که؛ به vpn وصل میشم؛ بعد وصل میشم به یک سرور میانی و بعد از طریق اون به سرور هر سرویس وصل می‌شم.

یک سری ابزار هم هست؛ که تحت ترمینال هستند ولی خیلی محدود گزارش میده.

البته portainer هم این محدودیت‌ها رو داره؛ مثلا PID, limit رو نشون نمیده (اینکه الان چندتا فعال هست و محدودیت چندتاس) یا گزارش‌های دیگه
خلاصه این شد که نشستم این رو نوشتم! ( خیلی کد کثیفی هست فعلا)

مهمترین feature ایی که جا مونده هم اضافه کردن server ها روی ssh هست که وقتی وارد این ابزار میشم بتونم بگم؛ گزارش وضعیت همه سرورهام رو بده!
البته این یکی زمانبر هست و آخر اضافه می‌کنم؛ درحال حاضر بنظرم باید همه مشکلاتی که این چندسال سر مانیتور کردن سرورهای داکر داشتم رو یک جا بنویسم و با این ابزار حلش کنم!
شاید بعدش بشینم با Ratatui یک TUI خوب براش بنوسیم (کار این مدتم هم هست و به اندازه کافی دستم توش روان شده)
در نهایت برم ssh رو اضافه کنم!

ولی حتما باید این کثافتی که اسمش رو گذاشتم کد رو تمیز کنم؛ خیلی ضایع‌اس

من دارم سعی می‌کنم اینو توسعه بدم روزی ۲ ساعت حتما وقت میذارم روش؛ غیر از مدیریت کردن docker (الان اولویتم نیست)
برای مانیتورینگ اگر نیازمندی دارید یا چیزی به ذهنتون میرسه بهم بگید؛ اگر بتونم سعی می‌کنم اضافه کنم!