فیزیکوه🏔 – Telegram
فیزیکوه🏔
3.75K subscribers
1.09K photos
240 videos
233 links
قله ای از قلل رشته کوه تهران
Download Telegram
Channel created
Channel photo updated
سلام و درود
این کانال برای اطلاع رسانی برنامه های کوه و شنا و... می‌باشد.
تعدادی از برنامه های قبلی را برای نمونه قرار می دهیم.👇👇
بعد از هر برنامه ، گزارش برنامه و عکس هامون قرار می گیرد 📝📸
برنامه فردا جمعه
جنگل کارا
شب مانی
صبش حرکت به سمت کار و دانشگاه و...
ساعت حرکت ۲ از میدون صادقیه.
همه اونجا باشیم بعد من ماشین میارم از اونجا باهم میریم.

وسایل

یه‌ وعده شام . نفری دوتا نودلیت
یه‌وعده صبحونه مشتی املت
یه چادر که متین میاره یدونه هم من
یه کیسه خواب متین دوتا محمدرضا
هرچی هم هرکس بگیره ، هزینشو اعلام میکنیم تقسیم و ....
#برنامه ۱
آقا لقب جدید
ابو کنده🪵
این لقب را برای امید برگزیده ایم
باشد که زیبنده اوباشد و آتش 🔥 را مسخر‌ ما سازد
سلام
قرار ما
میعادگاه عاشقان
۷صب
خوابگاه قدس ۳
به‌ نیت کوه

چین کلاغ
بدون شب مانی و صرفا تفریحی
باشد که عشق و حال و صفا و صمیمیت برقرار باشد
#برنامه ۲
سلام
سه‌شنبه ساعت ۱:۳۰ از دانشکده فیزیک راه میفتیم به سمت کوه ( حالا یا جنگل کارا یا کوهسار).تقریبا یک ساعت طول می‌کشد تا با ماشین به پای صعود برسیم.
بعد از اونجا اگه کارا باشه ۲ ساعت و کوهسار نیم ساعت پیمایش داریم تا به جای استراحت و چادر زدن برسیم.
شب می‌خوابیم و صب خیلی زود برای صبحونه و برگشت بیدار میشیم.
و چهارشنبه ۸:۳۰ دانشکده خواهیم بود.

غذا : نهار دانشکده میخوریم پس میمونه یه وعده شام که تقریبا ساعت ۶ عصر میخوریم و یه وعده صبونه که ۴ صب میخوریم
برای شام یه چیز سبک که هم راحت درست بشه هم سریع هضم بشه مثل نودلیت
صبحونه هم یه چیز باحال و ترجیحا روی هیزم. درست بشه تا گاز. احتمالا املت.


لباس:
برای خود پیمایش لباس آستین بلند و راحت باشه. نیازی نیست گرم باشه + کلاه لبه دار یا چفیه و اسکارف برای اینکه آفتاب سوخته نشیم.
اما برای وقتایی که حرکت نمی‌کنیم و بدنمون سرد میشه حتما باید لباس گرم داشته باشیم ، مخصوصا شب موقع خواب . جوراب و کلاه گرم + شلوار اضافه و بافتنی یا هودی یا سویشرت

تنقلات : آب نیم لیتری کافی هست . چشمه هست و میتونیم پر کنیم پس الکی سنگین نیاریم که اذیت بشیم.
برای اینکه قندخون مون نیوفته خرما فوق العاده هست یا شکلات 🍫 ...
بیسکوییت و‌تخمه چیپس و.... از اینجور چیزا هم هرکس حال می‌کنه بیاره.

تجهیزات خاص :
کیسه خواب و چادر می‌خواهیم
یه چادر و سه کیسه خواب داریم . تو هر چادر هم ۳ نفر جا میشن و از اونجایی که تا الان شدیم ۵ نفر پس حداقل یه چادر و دوتا کیسه خواب دیگه می‌خواهیم .
اگر دارید بیارید و اعلام کنید که داریم همین الان اگرم نه که میتونیم از امیر کبیر قرض بگیریم . کاری که دفعات قبل می کردیم.
فقط زودتر بگید. چون یکی باید بره دانشکده مکانیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر و از اتاق اموال وسیله هارو قرص بگیره . هرکس می‌تونه زودتر بگه که خیالمون راحت بشه چادر جوره.

وسیله بعدی
چاقو خفن و هدایت و آتش زنه هست که متین میاره

اره و‌تبر و ننو هم می خواهیم که امیدواریم امید بده
هرکس هر وسیله ای گرفت مثل چادر و کیسه خواب که مثلا میشه ۱۰۰ تومن و یا خوراکی‌ و... اینا بگه که یکی کنیم و بعد تقسیم کنیم در آخر.
البته من یه مغازه خوب می‌شناسم که خیلی ارزون تر می‌فروشه . اگه معلوم باشه چند نفریم و چیا می‌خواهیم خودم میگیرم.ولی شماهم گرفتید بگید که اضافه کنیم.
حدودی بخوام بگم این دفعه هزینه هر نفر ۱۰۰ تومن میشه
امیدوارم کمتر بشه

مکان ( هدف): من گزینه هارو میگم انتخاب کنید خیلی هم فرق ندارن.

جنگل کارا:
جای باصفایی هست و در یکسال گذشته حداقل ۱۵ بار رفتم .
در مسیر درکه هست و شیب ملایم و طول مسیر حداکثر ۲ ساعت . درخت و کنده هست برای چوب .
جای صاف‌ برای نشستن زیاد نداره
دورش درخت گردو هست و جنگل متراکم نیست باز و باصفا هست. چشمه داره .
آنتن نداره
از پای صعود که دانشگاه بهشتی هست تا دانشکده ما با توجه به جا پارک پیدا کردن تقریبا ۱ ساعت طول می‌کشه.
خود کوهم که ۲ ساعت
پس رفت مجموعا ۳ و برگشت هم ۳ ساعت.

گزینه ۲ : کوهسار
جای خلوتی هست با چنتا دونه 🌲 و یه چشمه و یه جان پناه کوچیک .کلا تو شیب هست فقط یه تیکه کوچولو صاف داره برای چادر زدن.
از جایی که ماشین پارک میکنیم تا چشمه حداکثر نیم ساعت راه هست.
کوهسار با خونه ما ۵ دقیقه با ماشین راه داره و از دانشکده تا خود کوهسار دوباره ۱ ساعت راه هست
مشکلش اینه که جا پارک درست نداره چون تقریبا هیچکس نمیره و خود جا پارکش وسط کوهه و امنیت نداره

آنتن فک کنم داشت. چشمه داره. مسیر متوسط و طول مسیر کم.
نسبتا بکر و خلوت
اگه اوضاع یه‌وقت خراب بشه چون جای استراحت مون به ماشین خیلی نزدیکه سریع میتونیم بریم. مثلا دستشویی یا بیمارستان یا خونه ما حتی

گزینه های دیگه هم هست
مثلا
دارآباد یه جا داره عجیب ۲ ساعت راهه و اسمی که ما واسش گذاشتیم کلبه علی آقا هست.
یا
دربند یه جا داره که فقط شکارچی ها میشناسن ۲ ساعت راه داره

درکه یه جا داره زیادی بکر و باصفا هست.
اینقدر اون پس پشت هست که من یه بار تونستم برم فقط . دوبار دیگه رفتم خودم نتونستم پیداش کنم

اونایی که میان پیام 👍 کنند که بفهمم
#برنامه ۳
آقا لقب جدید

ابی الفوتون ریک الدین
متین
که فقط قسمت اول لقب (ابو فوتون) بر زبان عوام و خواص جاری خواهد بود.
گزارش برنامه شب مانی :
قرار بود ساعت ۱:۳۰ راه بیفتیم ولی خوب ۲:۳۰ حرکت کردیم.
۸ نفر بودیم با ۷ تا کیسه خواب. البته به اندازه کافی بود.
۳:۱۸ دقیقه ماشین پارک کرده بودیم و شروع پیمایش .
ساعت ۵ رسیدیم و اول تا نور نرفته بود دوتا از بچه ها محمد رضا و هادی چادر هارو برپا کردند.
بقیه هم به دنبال «ابوکنده» رفتن چوب پیدا کنند.
ما برای دو وعده چوب‌ می خواستیم . صبحونه و شام.

بعد از اینکه هردو چادر برپا شد و چنتا کنده درست حسابی جور شد با تلاش های فراوان ، اومدیم سر وقت آتیش.
بعضی چوب ها که ریز تر بود هیچی اما درشت تر ها نیاز به قلم و 🔨 برای کوچیک تر شدن داشتند ‌.
اول یه سری دمنوش گذاشتیم که تا آخر صب به سری ششم هم رسیدیم و بعد شام که نودل بود.
نودل نفری یکی بود که اصلا بچه هارو سیر نمی‌کرد و هر لحظه ممکن بود شورش به‌ پا بشه و همدیگرو بخورند بعدش سعی کردیم که با نفری یه بلال کار در بیاریم اما حتی مزه فوق العاده شیر بلال ها هم نمیتونستی جبران کمی اندازه بکنه و همچنان گرسنه بودیم.
طوری‌که می‌خواستیم سهم متین و پارسا هم بخوریم و این کار اصلا ازمون بعید نبود چون قبلش سهم محمدرضا و هادی خورده بودیم.
اینجا بود که صدای آشنای پارسا از دور به 👂 می‌رسید و چند دقیقه بعد خود پارسا متین به خیمه گاه رسیدند .
برای اون هام‌ دمنوش و نودل و بلال درست کردیم و همه دوباره نشستیم به خوردن.
موقع خواب شد و سرما.....
بعضی از بچه‌ها به رغم وجود سرما و موجود بودن کیسه خواب ، بدون کیسه خواب خوابیدند و ترجیح دادند که از کیسه خوابی که به سختی تا جنگل کارا 🌳 آورده بودند به عنوان بالش استفاده کنند.
بعضی ها تا صب لرزیدند و بعضی خسبیدند.

همون شب بود که ابو فوتون ( متین) لقب خودشو دریافت کرد .
صبح هم یه املت سنگین زدیم که به شدت تند بود و تازه یکی از بچه ها هم که به فلفل حساسیت داشت هم مجبور شد بخوره ، چون یادمون رفت براش جدا درست کنیم.
به جای ساعت ۶ ، ۷ صب را افتادیم و‌۹:۱۰ به دانشکده رسیدیم.
#گزارش ۳
سلام کوه 🗻🏔
بعد امت تحلیلی
پنجشنبه ظهر ساعت ۱۲:۳۰ از دانشکده راه بیفتیم.
به سمت کوهسار
۴۰ دقیقه با ماشین🚙 از دانشکده راه داریم بعد ۳۰ دقیقه پیمایش سبک
یه وعده نهار داریم (جوجه 🐔). ۵ هم برمیگردیم و شام یا باهم پایین میزنیم یا هرکس خودش جدا
هرکس میاد خبر‌ بده که وسیله هارو بگیرم
هرکس هم هرچی گرفت بگه تقسیم کنیم آخرش
ولی لطفاً زیاد نشه ، درحد ۸۰ تومن نفری
#برنامه ۴
گزارش برنامه
کوهسار بین الامتحان🫥
قرار بود بعد امتحان سریع راه بیفتیم و از اونجایی که تقریبا آخرین نفری بودم که از جلسه بیرون اومدم😅 ، دیر شد
و ساعت ۱۳:۴۰ دم مترو کوهسار بودیم‌ . به جای ۱۳.
ماشین هارو عوض کردیم و رفتیم به سمت ورودی غربی کوهسار .
از آخرین باری که من اون مسیر چشمه رفته بودم ۵ سال گذشته بوده و نمیتونستم اول مسیر پیدا کنم 😬و همنیحوری دور می‌زدیم تا شاید پیدا شه ولی نمی‌شد. امیدوارم هم بویم‌ کسی متوجه نشه گم‌شدیم ولی اونم تابلو شد🤦🏻🥲
بعدشم که معلوم شد اصلا مسیرش به خاطر تعمیرات مسدود کردند .خلاصه بیخیال شدیم و رفتیم یه مسیر دیگه انتخاب کردیم.

این یکی مسیر هم خیلی طولانی بود و هم بعضی جاهاش به شدت صعب‌العبور ولی زیبا😋 برای همین با ماشین تا یه جای خوبش رفتیم و با ده دقیقه پیاده روی رسیدیم به جایی که نشستیم.

چیزایی که نیاورده بودیم اونجا خودشون نشون دادند و من اینجا یادی از اونها نمی‌کنیم تا در تاریخ ثبت نشه🙃
جواد رفت سیخ ها و گوجه هارو شست و شروع کرد 🐔 های یخ زده باز کردن
جوجه ها آماده شدند و عرشیا هم سیخ هارو مرتب میکرد و کلا حکم آچار فرانسه داشت.( در برنامه های بعدی بیشتر از ایشون خواهیم شنید)
ابو فوتون و آقا شکری و حسام هم آتیش رو برپا می‌کردند.
دقیق در جریان آتیش نبودم ولی مثل اینکه خیلی چموشی می‌کرده و باید خیلی تخصصی بادش می‌زدند وگرنه خاموش می‌شده.😂😂

خانوم ها هم بیشتر سمت ننو بودند یا باهم حرف می‌زدند یا مثلا ول می‌کردند میرفتن ۲ کیلومتر پایین تر و ما امیدوار بودیم از کمبود «نمیگم چی ها» به ستوه نیومده باشند .
خوشحال بودیم که در حال هوای خویش به سر می‌بردند و وقعی بر اتفاقات پیرامون نمی‌نهادند😅 ، که اگر‌ می‌نهادند میتونستند منفجرمون کنند.ولی خوب راه آمدند.
غذا ها یکی یکی آماده می‌شدند و بچه ها صبر‌ کردند همش آماده شه تا باهم بخورند با اینکه غذاشون داشت سرد میشد.
فک کنم غذا کم‌بود و بچه ها سیر نشدند.

ما دفعه قبل هم برنامه شب مانی شام خیلی کم خوردیم ولی صبحونه سنگین بود و تند .
کلا باید غذای هماهنگ حذف کنیم خیلی دردسر داره .
بعد از غذا یکم آهنگ گوش دادیم و ۳ ست دمنوش سیب_آویشن و به لیمو زدیم و یه مقدار‌کم هم راجع به اپلای کردن و برنامه های کوه یا طبیعت گردی بعدی صحبت کردیم برگشتیم.
#گزارش ۴