تجربه هفته
بازخوانی طراحی Drift detection در ۴ ماه پیش
روزبه نوروزی
در سازمانی مجبور به طراحی کشف دریفت شدیم . اولین نشانه نیاز به این پروژه زمانی ظاهر شد که تیم امنیت چند رفتار غیرعادی در سرویسهای حیاتی مثل Payment و Fraud مشاهده کرد؛ رفتارهایی که در Image اصلی وجود نداشتند و توسط ابزارهای کلاسیک مانند WAF یا IPS نیز قابل تشخیص نبودند. برای مثال، اجرای غیرمنتظره /bin/sh در یک کانتینر Nginx اولین هشدار جدی برای ما بود.
در قدم اول، با تیم DevSecOps فرآیند استانداردسازی Imageها را اصلاح کردیم و برای تمام سرویسها Golden Baseline تعریف شد. سپس Agentهای سبک مبتنی بر eBPF روی Nodeهای Kubernetes مستقر کردیم که توانایی تشخیص تغییرات در لایههای Filesystem، Process، Network و Syscall را داشته باشند. در مرحله بعد، برای هر سرویس سیاستهای رفتاری (Allowed Behavior) تعریف کردیم؛ بهعنوان مثال، سرویس Payment مجاز نبود هیچ ابزاری خارج از باینریهای اصلی خود اجرا کند و outbound غیرمجاز باید فوراً مسدود میشد.
حدود دو هفته بعد از استقرار، Drift Detection یک Incident واقعی را کشف کرد: ایجاد یک فایل ناشناس در /tmp، اجرای Bash، و تلاش برای برقراری ارتباط با یک IP مشکوک. Agentها بهصورت خودکار کانتینر را قرنطینه کردند و نسخه سالم آن Deploy شد. تحلیلهای بعدی نشان داد مهاجم تلاش داشته از طریق یک Webshell حرکت عرضی کند
در نهایت، این پروژه باعث کاهش محسوس ریسکهای Runtime، افزایش شفافیت برای SOC و ایجاد یک چارچوب قابل ممیزی بر اساس اصول CISSP شد.
#آکادمی_روزبه
بازخوانی طراحی Drift detection در ۴ ماه پیش
روزبه نوروزی
در سازمانی مجبور به طراحی کشف دریفت شدیم . اولین نشانه نیاز به این پروژه زمانی ظاهر شد که تیم امنیت چند رفتار غیرعادی در سرویسهای حیاتی مثل Payment و Fraud مشاهده کرد؛ رفتارهایی که در Image اصلی وجود نداشتند و توسط ابزارهای کلاسیک مانند WAF یا IPS نیز قابل تشخیص نبودند. برای مثال، اجرای غیرمنتظره /bin/sh در یک کانتینر Nginx اولین هشدار جدی برای ما بود.
در قدم اول، با تیم DevSecOps فرآیند استانداردسازی Imageها را اصلاح کردیم و برای تمام سرویسها Golden Baseline تعریف شد. سپس Agentهای سبک مبتنی بر eBPF روی Nodeهای Kubernetes مستقر کردیم که توانایی تشخیص تغییرات در لایههای Filesystem، Process، Network و Syscall را داشته باشند. در مرحله بعد، برای هر سرویس سیاستهای رفتاری (Allowed Behavior) تعریف کردیم؛ بهعنوان مثال، سرویس Payment مجاز نبود هیچ ابزاری خارج از باینریهای اصلی خود اجرا کند و outbound غیرمجاز باید فوراً مسدود میشد.
حدود دو هفته بعد از استقرار، Drift Detection یک Incident واقعی را کشف کرد: ایجاد یک فایل ناشناس در /tmp، اجرای Bash، و تلاش برای برقراری ارتباط با یک IP مشکوک. Agentها بهصورت خودکار کانتینر را قرنطینه کردند و نسخه سالم آن Deploy شد. تحلیلهای بعدی نشان داد مهاجم تلاش داشته از طریق یک Webshell حرکت عرضی کند
در نهایت، این پروژه باعث کاهش محسوس ریسکهای Runtime، افزایش شفافیت برای SOC و ایجاد یک چارچوب قابل ممیزی بر اساس اصول CISSP شد.
#آکادمی_روزبه
👏5❤3
بعنوان مقدمه این ویدئوی کوتاه رو ببینید
https://www.aparat.com/v/h71z6cb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
کوبرنتیز چیست؟ Kubernetes به زبان ساده!
این روزها که صحبتهای زیادی در مورد داکر میشود، فناوری کوبرنتیز هم خیلی محبوب شده است چراکه این دو مفهوم وابستگی بسیاری به یکدیگر دارند.
در رویکرد نوین توسعه نرمافزار، هر بسته نرمافزاری در یک کانتینر نگهداری میشود که این کانتینرها با کمک داکر ایجاد و…
در رویکرد نوین توسعه نرمافزار، هر بسته نرمافزاری در یک کانتینر نگهداری میشود که این کانتینرها با کمک داکر ایجاد و…
💯4❤2👍1
در یک نگاه معماری، کوبرنتیس روی چهار ستون اصلی تکیه دارد: Pod، Node، Service و Namespace.
هرکدام یک نقش کاملاً متفاوت دارند و هیچکدام جای دیگری را نمیگیرد. این چهار عنصر در کنار هم ساختار اجرایی، شبکهای، امنیتی و سازمانی کلاستر را میسازند.
و اما Pod : کوچکترین واحد اجرایی است؛ جایی که کانتینرها واقعاً اجرا میشوند. از دید معماری، پاد «محل اجرای سرویس» است و مسئولیت آن محدود به اجرای فرآیندها، اشتراک شبکه و ذخیرهسازی موقت بین کانتینرهای داخل خود است. پاد یک واحد کاملاً زودگذر است و بهصورت پویا توسط کنترلرها ایجاد یا نابود میشود؛ بنابراین معماری کوبر ( K8s) هیچگاه روی پاد بهعنوان یک آدرس یا موجودیت پایدار حساب نمیکند.
و Node: بستر فیزیکی/مجازی اجرای پادهاست. در معماری، نود حکم «ماشین کارگر» را دارد و مسئول اجرای کانتینرها، مدیریت منابع، ارتباط با API Server و اجرای شبکه داخلی است. هر نود مجموعهای از مؤلفههای حیاتی مانند kubelet و kube‑proxy را دارد که نقش سیستمعامل کلاستر را ایفا میکنند. از دید Capacity Planning، نود همان لایه زیرساخت است.
و Service نقش «هویت پایدار شبکهای» را بازی میکند. چون پادها دائماً ایجاد و حذف میشوند، Service یک آدرس ثابت برای مجموعهای از پادهای متغیر ارائه میدهد. این مفهوم در معماری توزیعشده حیاتی است؛ بدون Service امکان Load Balancing، Service Discovery و ارتباط پایدار بین سرویسها وجود ندارد. سرویس در حقیقت Network Abstraction لایه Application است.
و Namespace: لایهٔ سازماندهی و مرزبندی منطقی است. از نگاه معماری، Namespace ساختار «تقسیم دامنه» را فراهم میکند: جداکردن تیمها، محیطها، سیاستها، RBAC، ResourceQuota و NetworkPolicy. این مفهوم امنیت، مدیریت، توسعه مستقل و جلوگیری از تداخل سرویسها را ممکن میسازد. اگر پاد واحد اجراست، Namespace واحد حاکمیت و کنترل است.
در کنار هم، این چهار عنصر چارچوب کامل اجرای برنامههای توزیعشده در کوبرنتیس را شکل میدهند.
#آکادمی_روزبه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍4❤2🙏2👏1
Plan، Code، Build، Test، Release، Deploy، Operate و Monitor.
کنترل XDR فقط محدود به CI/CD نیست. حضورش در DevOps سه سطح دارد:
سطح ۱: Pre‑runtime (Build, Test, Release)
سطح ۲: Admission & Deploy
سطح ۳: Runtime & Monitor (قلب XDR)
۱) عملکرد XDR در سطح Pre‑runtime
(Build, Scan, Release)
وXDR در این مرحله نقش Image Security Platform را دارد:
• اسکن کامل Image قبل از Push به Registry (CVE، بدافزار، Library Attack)
• شناسایی ضعفهای Dockerfile (مثل اجرای با user root)
• بررسی Base Image ها و وابستگیها
• ارتباط مستقیم با Pipeline (GitLab, GitHub, Jenkins, Azure DevOps)
• اعمال Policy: اگر Image خلاف Rule باشد بلاک
• امضای Image (Content Trust) و تولید Evidence برای مرحله Deploy
خروجی این مرحله:
این Image «تأیید شده» وارد Registry میشود و XDR یک SBOM و Risk Score به آن اختصاص میدهد.
این Score در مراحل بعدی استفاده میشود.
۲) عملکرد XDR در Admission & Deploy
(در ورودی Kubernetes)
اینجا XDR در این سطح در کنار Admission Controller قرار میگیرد:
• بررسی اینکه ایمیج امضا شده و در مرحله Build تأیید شده باشد
• تطبیق Manifest با Policyهای امنیتی:
– privileged: false
– hostPath ممنوع
– Limitها تعریف شده
– Image Pull از Registry معتبر
• جلوگیری از Deploy پادهای ناسازگار
• ارتباط با Kubernetes API Server برای Block/Allow
• وابسته بودن تصمیمگیری به همان SBOM و Risk Score
• هماهنگی با Kyverno/Opa Gatekeeper (اگر باشند)
نتیجه:
پادهایی که در مرحله Build «پاک» شدهاند، فقط در صورتی وارد کلاستر میشوند که Manifest آنها هم امن باشد.
این همان لایه دوم XDR است.
۳) عملکرد XDR در Runtime & Monitor
(قلب XDR در K8s)
اینجاست که XDRقدرت اصلیاش را نشان میدهد:
• سنسور eBPF روی Node برای نظارت Syscall
• رفتارشناسی Runtime برای تشخیص حملات واقعی:
– Lateral Movement
– Container Escape
– Reverse Shell
– Cryptomining
– مشکوک شدن Process Tree
• Drift Detection:
– نوشتن فایل غیرمجاز
– اجرای باینری ناشناخته
– تغییر Config در Container
– اتصال شبکه غیرعادی
• تحلیل Telemetry از کل کلاستر:
– ترافیک شبکه
– Process Behavior
– File Integrity
– API Server Events
• XDR Analytics:
– ارتباطدهی بین رویدادها (Correlation)
– جستوجوی حملات End-to-End (Kill Chain View)
• Response خودکار:
– توقف پاد
– quarantine container
– block outbound connection
– scale down سرویس آلوده
– Ticket به SIEM/SOAR
نتیجه:
اینXDRتبدیل میشود به چشم سازمان روی کلاستر ؛ جایی که حمله واقعی در Runtime اتفاق می افتد
#آکادمی_روزبه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤7👏3🙏2
اسکنر ایمیج (در CI/CD یا Registry)
کجا نصب میشود؟
روی هیچ سروری نصب نمیشود.
با CI/CD یا Registry «ادغام» میشود.
مدل کار به جای نصب، اینهاست:
• یک API Key از XDR میگیرید
• داخل GitLab/GitHub/Jenkins قرار میدهید
وXDR مرحله Build را اسکن میکند
اگر Registry مثل Harbor داشته باشید، XDR به آن وصل میشود و ایمیج را اسکن میکند.
پس بخش اسکن ایمیج هم Agent ندارد ؛ فقط یک Integration است.
۳) بخش سوم: Runtime Sensor (Agent روی Node)
این «تنها بخشی است که واقعاً روی سرور نصب میشود».
روی Nodeهای Kubernetes نصب میشود، نه روی پادها.
نصبش شبیه این است:
• از داخل XDR یک فایل YAML میگیرید
• آن را روی کلاستر apply میکنید
این YAML چه کار میکند؟
• یک Agent روی هر Node نصب میکند
• این Agent با eBPF رفتار پادها را پایش میکند
• دادهها را به XDR گزارش میدهد
این بخش قلب Runtime Protection است.
#آکادمی_روزبه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤7👏2🙏2
شرکت هامون برگزار میکند
یک دوره با چهار منبع جهانی
✔️ دوره مدیر ارشد امنیت CISO
www.haumoun.com
09902857290 مرکز تماس آموزش
یک دوره با چهار منبع جهانی
www.haumoun.com
09902857290 مرکز تماس آموزش
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5👏2
سالهاست که در مصاحبه های فارنزیک حضور داشته ام . هر مصاحبه برایم اندوخته ای داشته است و هرسال با مطالعات بیشتر ، خودم رو به واقعیتی که باید باشم نزدیک کرده ام. در هر سازمان و شرکت بالاخره انجام مصاحبه فارنزیک و جرم شناسی لازم خواهد شد پس بهتر است برای آن لحظه آمده باشید.
مصاحبهٔ فارنزیک یکی از مهمترین مراحل تحقیقات جرمشناسی دیجیتال است و نقش کلیدی در کشف حقیقت، بازسازی رویداد و استخراج شواهد معتبر دارد. پیش از آغاز هر تحقیق، سازمان باید سیاستها، رویههای استاندارد و چارچوب حفظ حریم خصوصی را تدوین کند تا فرآیند مصاحبه مشروع، سازگار با قوانین و قابل استناد باشد. مصاحبه معمولاً در پنج مرحله انجام میشود: معرفی، ایجاد رابطهٔ اعتماد، پرسشگری، جمعبندی و خاتمه. پرسشها باید ترکیبی از سؤالات باز و بسته باشند و فضایی برای گفتوگوی آزاد فراهم کنند. CISO و تیم فارنزیک باید با دقت کامل پاسخها را ثبت، راستیآزمایی، و بدون قضاوت تحلیل کنند. علاوه بر فرد اصلی، مصاحبه با شاهدان و افراد مرتبط ضروری است. هنگامی که مصاحبه توسط افراد متخصص درون سازمانی انجام میشود، رعایت حقوق مصاحبهشونده، محرمانگی دادهها و مستندسازی بیطرفانه الزامی است. خروجی معتبر این فرآیند، بنیان تحلیل فنی، تصمیمگیری مدیریتی و مستندسازی حقوقی تحقیقات سایبری خواهد بود.
📡 بخشی از درس مدیر ارشد امنیت CISO
متن کامل را در ویرگول نوشته ام .
https://vrgl.ir/HxtmL
مصاحبهٔ فارنزیک یکی از مهمترین مراحل تحقیقات جرمشناسی دیجیتال است و نقش کلیدی در کشف حقیقت، بازسازی رویداد و استخراج شواهد معتبر دارد. پیش از آغاز هر تحقیق، سازمان باید سیاستها، رویههای استاندارد و چارچوب حفظ حریم خصوصی را تدوین کند تا فرآیند مصاحبه مشروع، سازگار با قوانین و قابل استناد باشد. مصاحبه معمولاً در پنج مرحله انجام میشود: معرفی، ایجاد رابطهٔ اعتماد، پرسشگری، جمعبندی و خاتمه. پرسشها باید ترکیبی از سؤالات باز و بسته باشند و فضایی برای گفتوگوی آزاد فراهم کنند. CISO و تیم فارنزیک باید با دقت کامل پاسخها را ثبت، راستیآزمایی، و بدون قضاوت تحلیل کنند. علاوه بر فرد اصلی، مصاحبه با شاهدان و افراد مرتبط ضروری است. هنگامی که مصاحبه توسط افراد متخصص درون سازمانی انجام میشود، رعایت حقوق مصاحبهشونده، محرمانگی دادهها و مستندسازی بیطرفانه الزامی است. خروجی معتبر این فرآیند، بنیان تحلیل فنی، تصمیمگیری مدیریتی و مستندسازی حقوقی تحقیقات سایبری خواهد بود.
متن کامل را در ویرگول نوشته ام .
https://vrgl.ir/HxtmL
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤8
چرا تشخیص ترافیک TLS جعلی برای امنیت سازمان حیاتی است
در سالهای اخیر، ترافیک رمزشده به ستون فقرات ارتباطات سازمانی تبدیل شده است. اما همین نقطهقوت، بهسرعت به یک سطح حمله مؤثر برای مهاجمان پیشرفته بدل شده است؛ زیرا بسیاری از فعالیتهای مخرب اکنون در قالب «TLS جعلی» مخفی میشوند. TLS جعلی یعنی ارتباطی که از بیرون شبیه یک ارتباط امن و استاندارد TLS دیده میشود، اما در واقع توسط ابزارهای خودکار، Reverse Tunnelها، C2 Frameworkها یا اسکریپتهای ساده Go/Python ایجاد شده و هیچگونه انطباقی با الگوهای کلاینتهای معتبر ندارد.
تشخیص چنین ترافیکی برای تیمهای SOC و CISOها حیاتی است؛ زیرا مهاجمان از این روش برای دور زدن فایروال، پنهانسازی Beaconing، استخراج داده و حرکت عرضی استفاده میکنند. اولین شاخص مهم، TLS Fingerprintهای غیرطبیعی مانند JA3/JA3S است که اغلب با مرورگرها همخوانی ندارند. نبود SNI، تعداد کم Cipher Suiteها، ALPN ناسازگار و Session Ticketهای غیرمعمول نیز همگی نشانههای واضحی از جعلی بودن ارتباط هستند.
در کنار تحلیل ساختاری، رفتار ترافیک نیز اهمیت دارد: ارتباطات کوتاه و مکرر، تبادل داده بسیار کم، و الگوهای زمانی ثابت، همگی نشاندهنده یک کانال C2 پنهانشده داخل TLS است.
سازمانهایی که این نشانهها را پایش نمیکنند، عملاً Blind Spot بزرگی ایجاد میکنند؛ جایی که مهاجم میتواند آزادانه تعامل کند، بدون اینکه توسط فایروال یا IDS دیده شود.
👍 در دوره CISO به اندازه نیاز CISO به این مقولات خواهیم پرداخت
در سالهای اخیر، ترافیک رمزشده به ستون فقرات ارتباطات سازمانی تبدیل شده است. اما همین نقطهقوت، بهسرعت به یک سطح حمله مؤثر برای مهاجمان پیشرفته بدل شده است؛ زیرا بسیاری از فعالیتهای مخرب اکنون در قالب «TLS جعلی» مخفی میشوند. TLS جعلی یعنی ارتباطی که از بیرون شبیه یک ارتباط امن و استاندارد TLS دیده میشود، اما در واقع توسط ابزارهای خودکار، Reverse Tunnelها، C2 Frameworkها یا اسکریپتهای ساده Go/Python ایجاد شده و هیچگونه انطباقی با الگوهای کلاینتهای معتبر ندارد.
تشخیص چنین ترافیکی برای تیمهای SOC و CISOها حیاتی است؛ زیرا مهاجمان از این روش برای دور زدن فایروال، پنهانسازی Beaconing، استخراج داده و حرکت عرضی استفاده میکنند. اولین شاخص مهم، TLS Fingerprintهای غیرطبیعی مانند JA3/JA3S است که اغلب با مرورگرها همخوانی ندارند. نبود SNI، تعداد کم Cipher Suiteها، ALPN ناسازگار و Session Ticketهای غیرمعمول نیز همگی نشانههای واضحی از جعلی بودن ارتباط هستند.
در کنار تحلیل ساختاری، رفتار ترافیک نیز اهمیت دارد: ارتباطات کوتاه و مکرر، تبادل داده بسیار کم، و الگوهای زمانی ثابت، همگی نشاندهنده یک کانال C2 پنهانشده داخل TLS است.
سازمانهایی که این نشانهها را پایش نمیکنند، عملاً Blind Spot بزرگی ایجاد میکنند؛ جایی که مهاجم میتواند آزادانه تعامل کند، بدون اینکه توسط فایروال یا IDS دیده شود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6
چالشهای هاردنینگ ویندوز: بحث LSA و Credential Guard در جلوگیری از سرقت اعتبار بدون ایجاد ناسازگاری
هاردنینگ LSA و فعالسازی Credential Guard از مهمترین لایههای دفاعی در ویندوز برای جلوگیری از Credential Theft هستند؛ اما اجرای درست آنها بدون ایجاد اختلال در سرویسهای عملیاتی، یکی از چالشهای اصلی تیمهای امنیتی و حتی مدیران دارای تجربههایی مانند CISSP است.
مقوله LSA Protection با اجرای فرآیند LSASS در حالت محافظتشده (RunAsPPL)، مانع دسترسی ابزارهایی مانند Mimikatz به حافظه میشود؛ اما اگر سیستم دارای درایورها یا Agentهای قدیمی باشد، این فعالسازی میتواند موجب خطا در احراز هویت، VPN، SmartCard و حتی خدمات Domain Join شود. به همین دلیل، تست سازگاری پیش از اعمال سیاست روی محیط Production ضروری است.
این Credential Guard نیز با جداسازی اطلاعات حساس احراز هویت در محیط Virtualization-Based Security، حملات Pass-the-Hash و Pass-the-Ticket را بهشدت محدود میکند. با این حال، برخی سرویسهای Legacy یا ابزارهای قدیمی مایکروسافت با آن کاملاً سازگار نیستند و ممکن است رفتار غیرمنتظره داشته باشند.
چالش اصلی اینجاست: حداکثر امنیت بدون قربانی کردن Availability. راهحل عملی شامل ارزیابی وابستگیها، تست مرحلهای، استفاده از Telemetry برای پایش رفتار پس از فعالسازی و مستندسازی کامل تغییرات است. فقط در این حالت میتوان به بالاترین سطح امنیت دست یافت بدون آنکه سرویسهای حیاتی سازمان دچار اختلال شوند.
⭐ دوره مدیر امنیت CISO
ترکیبی از چهار دوره مهم جهانی
هاردنینگ LSA و فعالسازی Credential Guard از مهمترین لایههای دفاعی در ویندوز برای جلوگیری از Credential Theft هستند؛ اما اجرای درست آنها بدون ایجاد اختلال در سرویسهای عملیاتی، یکی از چالشهای اصلی تیمهای امنیتی و حتی مدیران دارای تجربههایی مانند CISSP است.
مقوله LSA Protection با اجرای فرآیند LSASS در حالت محافظتشده (RunAsPPL)، مانع دسترسی ابزارهایی مانند Mimikatz به حافظه میشود؛ اما اگر سیستم دارای درایورها یا Agentهای قدیمی باشد، این فعالسازی میتواند موجب خطا در احراز هویت، VPN، SmartCard و حتی خدمات Domain Join شود. به همین دلیل، تست سازگاری پیش از اعمال سیاست روی محیط Production ضروری است.
این Credential Guard نیز با جداسازی اطلاعات حساس احراز هویت در محیط Virtualization-Based Security، حملات Pass-the-Hash و Pass-the-Ticket را بهشدت محدود میکند. با این حال، برخی سرویسهای Legacy یا ابزارهای قدیمی مایکروسافت با آن کاملاً سازگار نیستند و ممکن است رفتار غیرمنتظره داشته باشند.
چالش اصلی اینجاست: حداکثر امنیت بدون قربانی کردن Availability. راهحل عملی شامل ارزیابی وابستگیها، تست مرحلهای، استفاده از Telemetry برای پایش رفتار پس از فعالسازی و مستندسازی کامل تغییرات است. فقط در این حالت میتوان به بالاترین سطح امنیت دست یافت بدون آنکه سرویسهای حیاتی سازمان دچار اختلال شوند.
ترکیبی از چهار دوره مهم جهانی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6
مهندسی امنیت و بانکداری دیجیتال:مدلسازی تهدید
نفوذ در تراکنش
در مثالی در مقاله زیر ضعف در درک صحیح «عملکرد مورد انتظار سیستم» و «جریان کاری کاربران» در سیستم بانکداری اینترنتی را بررسی کرده ام که باعث میشود مهاجم با سوءاستفاده از نقاط کور در منطق اعتبارسنجی و مدیریت نشست، فرآیندهای تراکنش بانکی را دور بزند.
مهاجم با ترکیب ضعفهای workflow، تزریق رفتارهای خارج از مسیر طراحیشده، و دستکاری توالی درخواستها، یک تراکنش جعلی ایجاد کرد که در کنترلهای امنیتی تشخیص داده نشد. از دید CISSP، ریشه حمله در نقص Threat Modeling و Security-by-Design ،اعتبارسنجی ناکامل state، سوءمدیریت session، و فقدان کنترلهای توالی رویدادها امکان بهرهبرداری را فراهم کردند.
امنیت سایبری در بانکداری فراتر از خرید WAF و پیادهسازی SSL است. این سناریو نشان میدهد که خطرناکترین حملات، آنهایی هستند که «طبق قوانین سیستم» رفتار میکنند اما آخر سر سیستم را دور میزنند.
https://vrgl.ir/y9plN
🎉 متن کامل را در ویرگول بخوانید
تبصره: بنا به ضروریات محرمانگی و قانونی ، بخشهایی ساده سازی شده اند.
نفوذ در تراکنش
در مثالی در مقاله زیر ضعف در درک صحیح «عملکرد مورد انتظار سیستم» و «جریان کاری کاربران» در سیستم بانکداری اینترنتی را بررسی کرده ام که باعث میشود مهاجم با سوءاستفاده از نقاط کور در منطق اعتبارسنجی و مدیریت نشست، فرآیندهای تراکنش بانکی را دور بزند.
مهاجم با ترکیب ضعفهای workflow، تزریق رفتارهای خارج از مسیر طراحیشده، و دستکاری توالی درخواستها، یک تراکنش جعلی ایجاد کرد که در کنترلهای امنیتی تشخیص داده نشد. از دید CISSP، ریشه حمله در نقص Threat Modeling و Security-by-Design ،اعتبارسنجی ناکامل state، سوءمدیریت session، و فقدان کنترلهای توالی رویدادها امکان بهرهبرداری را فراهم کردند.
امنیت سایبری در بانکداری فراتر از خرید WAF و پیادهسازی SSL است. این سناریو نشان میدهد که خطرناکترین حملات، آنهایی هستند که «طبق قوانین سیستم» رفتار میکنند اما آخر سر سیستم را دور میزنند.
https://vrgl.ir/y9plN
تبصره: بنا به ضروریات محرمانگی و قانونی ، بخشهایی ساده سازی شده اند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ویرگول
مهندسی امنیت و بانکداری دیجیتال:مدلسازی تهدید - ویرگول
تحلیل آسیبپذیری: نقش حیاتی درک Workflow در امنیت سامانههای بانکیچگونه نقص در مدلسازی منطق کسبوکار (Business Logic) منجر به دستکاری تراک…
❤5
نقش Actionable Intelligence در تصمیمسازی امنیتی و مدیریت تداوم کسبوکار
مقوله Actionable Intelligence به معنای اطلاعات پردازششده، معتبر و قابلاتکا است که میتواند مستقیماً یک تصمیم، اقدام عملی یا بهبود اجرایی را هدایت کند. برخلاف داده خام یا گزارشهای کلی، این نوع هوش شامل تحلیل، بافت زمینهای (Context)، اولویتبندی و پیشنهادهای عملیاتی است؛ به همین دلیل در امنیت سایبری، مدیریت ریسک و برنامهریزی تداوم کسبوکار نقش حیاتی دارد.
در محیطهای امنیتی مانند SOC، Actionable Intelligence کمک میکند تهدیدات خام به هشدارهای قابل اقدام ترجمه شوند: مثلاً تشخیص اینکه یک IP مخرب فقط در Threat Feed آمده یا واقعاً به یکی از داراییهای حیاتی سازمان متصل شده است. این «قابلیت اقدام» باعث کاهش زمان واکنش، جلوگیری از تحلیلهای اشتباه و تمرکز منابع بر مهمترین تهدیدها میشود.
در حوزه BCP/DR نیز یافتههای تستها-مانند RTOهای محققنشده، ضعفهای لجستیکی یا نقصهای ارتباطی-باید به بینشهایی تبدیل شوند که اصلاح ساختار برنامه، ارتقای رویهها و افزایش آمادگی عملیاتی را هدایت کند. بدون Actionable Intelligence، نتایج تستها یا گزارشهای امنیتی فقط اسناد آرشیوی میشوند و تأثیری بر بهبود واقعی ندارند.
🌎 بخشی از دوره مدیریت امنیت CISO
مقوله Actionable Intelligence به معنای اطلاعات پردازششده، معتبر و قابلاتکا است که میتواند مستقیماً یک تصمیم، اقدام عملی یا بهبود اجرایی را هدایت کند. برخلاف داده خام یا گزارشهای کلی، این نوع هوش شامل تحلیل، بافت زمینهای (Context)، اولویتبندی و پیشنهادهای عملیاتی است؛ به همین دلیل در امنیت سایبری، مدیریت ریسک و برنامهریزی تداوم کسبوکار نقش حیاتی دارد.
در محیطهای امنیتی مانند SOC، Actionable Intelligence کمک میکند تهدیدات خام به هشدارهای قابل اقدام ترجمه شوند: مثلاً تشخیص اینکه یک IP مخرب فقط در Threat Feed آمده یا واقعاً به یکی از داراییهای حیاتی سازمان متصل شده است. این «قابلیت اقدام» باعث کاهش زمان واکنش، جلوگیری از تحلیلهای اشتباه و تمرکز منابع بر مهمترین تهدیدها میشود.
در حوزه BCP/DR نیز یافتههای تستها-مانند RTOهای محققنشده، ضعفهای لجستیکی یا نقصهای ارتباطی-باید به بینشهایی تبدیل شوند که اصلاح ساختار برنامه، ارتقای رویهها و افزایش آمادگی عملیاتی را هدایت کند. بدون Actionable Intelligence، نتایج تستها یا گزارشهای امنیتی فقط اسناد آرشیوی میشوند و تأثیری بر بهبود واقعی ندارند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5
یک جمله طلایی در BCPو DRP
هرقدر زمان قابلتحمل توقف (RTO) کمتر باشد، سازمان مجبور میشود به سمت معماریهای پیچیدهتر، خودکارتر و بسیار گرانتر حرکت کند.
برای RTO < 1 دقیقه، معماری زیر مرسوم است:
Active-Active Datacenter
Database Synchronous Replication
Kubernetes Self-Healing Cluster
Load Balancer with Health Checks
Distributed Storage
Real-Time Failover
🫴 دوره مدیر امنیت CISO شرکت هامون www.haumoun.com
هرقدر زمان قابلتحمل توقف (RTO) کمتر باشد، سازمان مجبور میشود به سمت معماریهای پیچیدهتر، خودکارتر و بسیار گرانتر حرکت کند.
برای RTO < 1 دقیقه، معماری زیر مرسوم است:
Active-Active Datacenter
Database Synchronous Replication
Kubernetes Self-Healing Cluster
Load Balancer with Health Checks
Distributed Storage
Real-Time Failover
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5💯2
مدیریت ارشد از سیاستهای راهبری (Governance Policies) برای کنترل فرایندهای تصمیمگیری خود و برای ایجاد سایر سیاستها استفاده میکند.
مثال:
قبل از اینکه سیاستی نوشته شود، مدیریت ارشد سیاست Governance زیر را وضع کرده:
«تمام سیاستها باید ریسکمحور باشند.»
«مطابق با استانداردهای ISO 27001 و قوانین کشور باشند.»
«مسئولیتها باید مشخص و قابل حسابرسی باشند.»
حالا تیم امنیت وقتی میخواهد Patch Policy بنویسد، باید:
✔ مبتنی بر ریسک باشد
✔ با قوانین کشور تضاد نداشته باشد
✔ نقشها (CISO، IT Ops، SOC) را دقیقاً مشخص کند
این یعنی Governance، چارچوب ساخت همهٔ سیاستها را تعیین میکند.
قانون اساسی کشور : Governance
قوانین عادی مجلس : سایر سیاستها
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4💯2
آنچه که در ایران امروز برای برون سپاری بدان نیازمندیم:
نقش SOC 2 Type II در کنترلهای زنجیره تأمین (Supply Chain Security Controls)
در مدیریت امنیت زنجیره تأمین، یکی از چالشهای اصلی این است که سازمان بتواند اعتماد قابل اتکا نسبت به امنیت عرضهکنندگان (vendors)، ارائهدهندگان سرویس، و پیمانکاران ایجاد کند. بسیاری از تهدیدهای امروزی نه از طریق نقطهضعف داخلی، بلکه از طریق زیرتأمینکنندگان (Sub-tier Suppliers) وارد محیط سازمان میشوند. به همین دلیل، چارچوبهای مدیریت ریسک پیشرفته مانند NIST SP 800-161 و برنامههای آموزش ISSMP تأکید میکنند که سازمانها باید مکانیسمهایی برای تأیید امنیت عملیاتی تأمینکنندگان داشته باشند. یکی از معتبرترین روشها برای این ارزیابی، دریافت و بررسی گزارش SOC 2 Type II است.
گزارش SOC 2 Type II، برخلاف Type I، تنها طراحی کنترلها را ارزیابی نمیکند، بلکه اثربخشی واقعی کنترلها را در یک دوره زمانی چندماهه بررسی میکند. این ویژگی، SOC 2 Type II را به یک ابزار قدرتمند در ارزیابی امنیت زنجیره تأمین تبدیل میکند؛ زیرا به سازمان نشان میدهد که آیا عرضهکننده در عمل به کنترلهای امنیتی پایبند بوده است یا خیر، نه فقط روی کاغذ.
در حوزه زنجیره تأمین، این گزارش نقشهای کلیدی زیر را ایفا میکند:
✅️تأیید یکپارچگی عملیاتی Vendor از طریق شواهد مستند عملکرد کنترلها (Access Control, Logging, Incident Response).
✅️کاهش ریسک ناشی از Third-Party Software و Cloud Providers با بررسی مستمر رویههای امنیتی آنها.
✅️کاهش احتمال نفوذهای زنجیره تأمینی؛ مشابه حملاتی مانند SolarWinds که در اثر ضعف Vendor رخ داد.
✅️تضمین انطباق (Compliance Assurance) در برابر نیازهای قانونی، قراردادی و سیاستهای داخلی سازمان.
✅️ایجاد قابلیت اعتماد (Assurance) برای اعطای ATO؛ بهویژه در محیطهایی که سیستمها بر مبنای اعتماد به تأمینکنندگان بنا شدهاند.
در نهایت، SOC 2 Type II بهعنوان یک ابزار ساختاریافته و مبتنی بر شواهد، به مدیر امنیت کمک میکند تا ریسکهای زنجیره تأمین را قابل اندازهگیری، قابل مانیتور و قابل کنترل سازد. استفاده از این گزارش، بخشی حیاتی از فرآیند Third-Party Risk Management (TPRM) و الزامی برای دریافت اعتماد امنیتی در معماریهای مدرن و اکوسیستمهای امروزی است.
📊 برگرفته از دوره مدیر امنیت CISO
09902857290 www.haumoun.com
نقش SOC 2 Type II در کنترلهای زنجیره تأمین (Supply Chain Security Controls)
در مدیریت امنیت زنجیره تأمین، یکی از چالشهای اصلی این است که سازمان بتواند اعتماد قابل اتکا نسبت به امنیت عرضهکنندگان (vendors)، ارائهدهندگان سرویس، و پیمانکاران ایجاد کند. بسیاری از تهدیدهای امروزی نه از طریق نقطهضعف داخلی، بلکه از طریق زیرتأمینکنندگان (Sub-tier Suppliers) وارد محیط سازمان میشوند. به همین دلیل، چارچوبهای مدیریت ریسک پیشرفته مانند NIST SP 800-161 و برنامههای آموزش ISSMP تأکید میکنند که سازمانها باید مکانیسمهایی برای تأیید امنیت عملیاتی تأمینکنندگان داشته باشند. یکی از معتبرترین روشها برای این ارزیابی، دریافت و بررسی گزارش SOC 2 Type II است.
گزارش SOC 2 Type II، برخلاف Type I، تنها طراحی کنترلها را ارزیابی نمیکند، بلکه اثربخشی واقعی کنترلها را در یک دوره زمانی چندماهه بررسی میکند. این ویژگی، SOC 2 Type II را به یک ابزار قدرتمند در ارزیابی امنیت زنجیره تأمین تبدیل میکند؛ زیرا به سازمان نشان میدهد که آیا عرضهکننده در عمل به کنترلهای امنیتی پایبند بوده است یا خیر، نه فقط روی کاغذ.
در حوزه زنجیره تأمین، این گزارش نقشهای کلیدی زیر را ایفا میکند:
✅️تأیید یکپارچگی عملیاتی Vendor از طریق شواهد مستند عملکرد کنترلها (Access Control, Logging, Incident Response).
✅️کاهش ریسک ناشی از Third-Party Software و Cloud Providers با بررسی مستمر رویههای امنیتی آنها.
✅️کاهش احتمال نفوذهای زنجیره تأمینی؛ مشابه حملاتی مانند SolarWinds که در اثر ضعف Vendor رخ داد.
✅️تضمین انطباق (Compliance Assurance) در برابر نیازهای قانونی، قراردادی و سیاستهای داخلی سازمان.
✅️ایجاد قابلیت اعتماد (Assurance) برای اعطای ATO؛ بهویژه در محیطهایی که سیستمها بر مبنای اعتماد به تأمینکنندگان بنا شدهاند.
در نهایت، SOC 2 Type II بهعنوان یک ابزار ساختاریافته و مبتنی بر شواهد، به مدیر امنیت کمک میکند تا ریسکهای زنجیره تأمین را قابل اندازهگیری، قابل مانیتور و قابل کنترل سازد. استفاده از این گزارش، بخشی حیاتی از فرآیند Third-Party Risk Management (TPRM) و الزامی برای دریافت اعتماد امنیتی در معماریهای مدرن و اکوسیستمهای امروزی است.
09902857290 www.haumoun.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4💯2
چرا امنیت سایبری ایران شکننده است؟ حلقه مفقوده «پذیرش ریسک»
یکی از بزرگترین چالشهای امنیت سایبری در ایران، ضعف تکنولوژیک یا کمبود دانش فنی نیست؛ بلکه ریشه در یک نقیصه ساختاری و مدیریتی عمیق دارد: «عدم پذیرش رسمی ریسک توسط مدیران ارشد». در حالی که استانداردهای جهانی مانند NIST و سرفصل CISSPبر این اصل استوارند که امنیت صددرصدی وجود ندارد و ریسکهای باقیمانده (Residual Risk) باید توسط بالاترین مقام اجرایی سازمان پذیرفته شوند، در ایران این چرخه معیوب است.
فقدان مالکیت ریسک در سطح مدیریت
در چارچوبهای استاندارد جهانی، مدیر ارشد سازمان (Authorizing Official) تنها کسی است که حق دارد مسئولیت ریسک باقیمانده را بپذیرد و مجوز بهرهبرداری (ATO) صادر کند. در ایران اما، این فرآیند اغلب وارونه است. مدیران ارشد به جای آنکه «مالک ریسک» باشند، مسئولیت امنیت را تماماً به تیمهای فنی و IT واگذار میکنند. این تصور غلط که «اگر نفوذی رخ داد، تقصیر واحد IT است»، باعث میشود ریسکهای حیاتی پنهان بمانند و سرمایهگذاری لازم برای امنیت انجام نشود.
فرهنگ واکنشی به جای رویکرد مبتنی بر ریسک
مشکل دیگر، تبدیل شدن امنیت از یک فرآیند «ریسکمحور» (Risk-Based) به یک واکنش «رخدادمحور» (Event-Based) است. در مدل صحیح، ابتدا تحلیل ریسک انجام میشود، بودجه تخصیص مییابد و پس از پذیرش ریسک توسط مدیر، سیستم عملیاتی میشود. اما در بسیاری از سازمانهای ایرانی، سیستمها صرفاً به دلیل «نیاز عملیاتی» و بدون دریافت مجوز امنیتی واقعی (ATO) راهاندازی میشوند. استراتژی غالب این است: «سیستم را بالا ببرید، اگر مشکلی پیش آمد، آن را وصلهپینه میکنیم.»
ترس از امضا و مسئولیتپذیری
ریشه این نابسامانی در «ترس مدیران از امضا» نهفته است. در سیستمهای استاندارد، امضای مدیر ارشد به معنای پذیرش آگاهانه ریسک است. اما در غیاب ساختارهای شفاف پاسخگویی، مدیران از پذیرش رسمی مسئولیت طفره میروند. نتیجه این است که ریسک نه کاهش مییابد، نه منتقل میشود و نه پذیرفته میشود؛ بلکه در فضای سازمان «رها» میشود تا زمانی که بحرانی امنیتی رخ دهد. تا زمانی که مفهوم Risk Acceptance به صورت رسمی و حقوقی در لایه مدیریت ارشد نهادینه نشود، امنیت سایبری کشور همچنان آسیبپذیر باقی خواهد ماند.
❤️ دوره مدیر امنیت CISO
www.haumoun.com
09902857290
یکی از بزرگترین چالشهای امنیت سایبری در ایران، ضعف تکنولوژیک یا کمبود دانش فنی نیست؛ بلکه ریشه در یک نقیصه ساختاری و مدیریتی عمیق دارد: «عدم پذیرش رسمی ریسک توسط مدیران ارشد». در حالی که استانداردهای جهانی مانند NIST و سرفصل CISSPبر این اصل استوارند که امنیت صددرصدی وجود ندارد و ریسکهای باقیمانده (Residual Risk) باید توسط بالاترین مقام اجرایی سازمان پذیرفته شوند، در ایران این چرخه معیوب است.
فقدان مالکیت ریسک در سطح مدیریت
در چارچوبهای استاندارد جهانی، مدیر ارشد سازمان (Authorizing Official) تنها کسی است که حق دارد مسئولیت ریسک باقیمانده را بپذیرد و مجوز بهرهبرداری (ATO) صادر کند. در ایران اما، این فرآیند اغلب وارونه است. مدیران ارشد به جای آنکه «مالک ریسک» باشند، مسئولیت امنیت را تماماً به تیمهای فنی و IT واگذار میکنند. این تصور غلط که «اگر نفوذی رخ داد، تقصیر واحد IT است»، باعث میشود ریسکهای حیاتی پنهان بمانند و سرمایهگذاری لازم برای امنیت انجام نشود.
فرهنگ واکنشی به جای رویکرد مبتنی بر ریسک
مشکل دیگر، تبدیل شدن امنیت از یک فرآیند «ریسکمحور» (Risk-Based) به یک واکنش «رخدادمحور» (Event-Based) است. در مدل صحیح، ابتدا تحلیل ریسک انجام میشود، بودجه تخصیص مییابد و پس از پذیرش ریسک توسط مدیر، سیستم عملیاتی میشود. اما در بسیاری از سازمانهای ایرانی، سیستمها صرفاً به دلیل «نیاز عملیاتی» و بدون دریافت مجوز امنیتی واقعی (ATO) راهاندازی میشوند. استراتژی غالب این است: «سیستم را بالا ببرید، اگر مشکلی پیش آمد، آن را وصلهپینه میکنیم.»
ترس از امضا و مسئولیتپذیری
ریشه این نابسامانی در «ترس مدیران از امضا» نهفته است. در سیستمهای استاندارد، امضای مدیر ارشد به معنای پذیرش آگاهانه ریسک است. اما در غیاب ساختارهای شفاف پاسخگویی، مدیران از پذیرش رسمی مسئولیت طفره میروند. نتیجه این است که ریسک نه کاهش مییابد، نه منتقل میشود و نه پذیرفته میشود؛ بلکه در فضای سازمان «رها» میشود تا زمانی که بحرانی امنیتی رخ دهد. تا زمانی که مفهوم Risk Acceptance به صورت رسمی و حقوقی در لایه مدیریت ارشد نهادینه نشود، امنیت سایبری کشور همچنان آسیبپذیر باقی خواهد ماند.
www.haumoun.com
09902857290
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4👏3
#نکته_ریزه_در_امنیت
تقویت امنیت احراز هویت MAB در شبکههای سازمانی مبتنی بر Cisco ISE
در معماریهای شبکه سازمانی که از Cisco ISE (Identity Services Engine) برای کنترل دسترسی استفاده میکنند، روش MAB – MAC Authentication Bypass اغلب برای تجهیزاتی به کار میرود که از احراز هویت 802.1X پشتیبانی نمیکنند؛ مانند چاپگرها، تلفنهای IP یا تجهیزات IoT. این مکانیزم به سوئیچ اجازه میدهد با استفاده از آدرس MAC دستگاه، احراز هویت اولیه را انجام دهد. هرچند MAB ساده و سازگار با تجهیزات قدیمی است، اما ذاتاً ضعف امنیتی مهمی دارد: آدرس MAC را میتوان بهآسانی جعل (Spoof) کرد و مهاجم میتواند با تقلید MAC دستگاه مجاز، دسترسی غیرمجاز به شبکه بهدست آورد. این مسئله بهویژه در لایه دسترسی (Access Layer) خطرناک است، زیرا مهاجم مستقیماً به شبکه داخلی متصل میشود و ممکن است به منابع حساس دسترسی پیدا کند.
برای کنترل این ریسک، باید MAB در کنار چندین لایه حفاظتی استفاده شود. نخستین اقدام، فعالسازی Device Profiling در ISE است تا نوع واقعی دستگاه بر اساس ویژگیهای شبکهای (DHCP، SNMP، LLDP Fingerprint) شناسایی شود و از ورود دستگاههای جعلشده جلوگیری گردد. سپس، تخصیص VLAN محدود (Restricted VLAN) برای همه دستگاههای MAB باعث میشود حتی در صورت حمله، دسترسی مهاجم به حداقل برسد. در سطح سوئیچ نیز باید از Port Security با تنظیم پارامترهایی مانند Sticky MAC و Maximum 1 MAC per Port استفاده کرد تا ورود MAC جدید غیرمجاز موجب غیرفعال شدن پورت شود.
افزونبر این، اجرای زمانبندی Re-authentication، محدود کردن مدت اعتبار نشستها، و بهکارگیری Cisco TrustSec SGT Tagging برای تفکیک منطقی جریانهای ترافیکی موجب کاهش سطح حمله و افزایش قابلیت کنترل میشود. ترکیب این ابزارها موجب میشود MAB- با وجود سادگی و ضعف ذاتی در برابر Spoofing-به روشی امنتر و قابل اعتماد برای شبکههای بزرگ تبدیل گردد.
متخصص کسی است که چالش را حل میکند. متخصص امنیت کسی است که برای دنیای پرچالش امنیت راهکارهای مقرون به صرفه در راستای بیزنس و قانون دارد ( بخشی از درس CISSP)
تقویت امنیت احراز هویت MAB در شبکههای سازمانی مبتنی بر Cisco ISE
در معماریهای شبکه سازمانی که از Cisco ISE (Identity Services Engine) برای کنترل دسترسی استفاده میکنند، روش MAB – MAC Authentication Bypass اغلب برای تجهیزاتی به کار میرود که از احراز هویت 802.1X پشتیبانی نمیکنند؛ مانند چاپگرها، تلفنهای IP یا تجهیزات IoT. این مکانیزم به سوئیچ اجازه میدهد با استفاده از آدرس MAC دستگاه، احراز هویت اولیه را انجام دهد. هرچند MAB ساده و سازگار با تجهیزات قدیمی است، اما ذاتاً ضعف امنیتی مهمی دارد: آدرس MAC را میتوان بهآسانی جعل (Spoof) کرد و مهاجم میتواند با تقلید MAC دستگاه مجاز، دسترسی غیرمجاز به شبکه بهدست آورد. این مسئله بهویژه در لایه دسترسی (Access Layer) خطرناک است، زیرا مهاجم مستقیماً به شبکه داخلی متصل میشود و ممکن است به منابع حساس دسترسی پیدا کند.
برای کنترل این ریسک، باید MAB در کنار چندین لایه حفاظتی استفاده شود. نخستین اقدام، فعالسازی Device Profiling در ISE است تا نوع واقعی دستگاه بر اساس ویژگیهای شبکهای (DHCP، SNMP، LLDP Fingerprint) شناسایی شود و از ورود دستگاههای جعلشده جلوگیری گردد. سپس، تخصیص VLAN محدود (Restricted VLAN) برای همه دستگاههای MAB باعث میشود حتی در صورت حمله، دسترسی مهاجم به حداقل برسد. در سطح سوئیچ نیز باید از Port Security با تنظیم پارامترهایی مانند Sticky MAC و Maximum 1 MAC per Port استفاده کرد تا ورود MAC جدید غیرمجاز موجب غیرفعال شدن پورت شود.
افزونبر این، اجرای زمانبندی Re-authentication، محدود کردن مدت اعتبار نشستها، و بهکارگیری Cisco TrustSec SGT Tagging برای تفکیک منطقی جریانهای ترافیکی موجب کاهش سطح حمله و افزایش قابلیت کنترل میشود. ترکیب این ابزارها موجب میشود MAB- با وجود سادگی و ضعف ذاتی در برابر Spoofing-به روشی امنتر و قابل اعتماد برای شبکههای بزرگ تبدیل گردد.
متخصص کسی است که چالش را حل میکند. متخصص امنیت کسی است که برای دنیای پرچالش امنیت راهکارهای مقرون به صرفه در راستای بیزنس و قانون دارد ( بخشی از درس CISSP)
❤4💯3
محیط های کوبرنتیز و کانتینر در خیلی از سازمانها رها شده اند در سلسله مقالاتی خطراتی که متوجه این سازمانها هستند را بررسی میکنم
خطرات نبود EDR در محیطهای Kubernetes
نبود EDR در محیطهای Kubernetes یکی از شکافهای امنیتی رایج، اما بسیار پرریسک است؛ زیرا معماری Container‑Based با سرعت بالا، ماهیت Ephemeral و توزیعشده خود نقطههای کور زیادی ایجاد میکند. در چنین محیطی، نبود EDR باعث میشود بخش کلیدی از زنجیره تلهمتری و کنترل تهدید از بین برود. مهمترین خطرات عبارتاند از:
1. عدم توانایی در شناسایی رفتارهای مخرب داخل Pod
حملات Runtime مانند اجرای Shell در کانتینر، تغییر مسیرهای فایل، اجرای ابزارهای مهاجم (curl/wget/nc) و سوءاستفاده از کتابخانهها قابل مشاهده نیستند.
2. چشمپوشی کامل از حملات Drift Runtime
اگر یک کانتینر رفتار متفاوتی از Image پایه انجام دهد (مثل دانلود باینری جدید، ایجاد کانکشن غیرمعمول)، بدون EDR هیچکس متوجه نمیشود.
3. ناتوانی در تشخیص حرکت جانبی (Lateral Movement) داخل کلاستر
مهاجم با دسترسی به یک Pod میتواند:
• به Kubelet دسترسی بگیرد
• وSecrets را استخراج کند
• به سرویسهای مجاور Pivot کند
بدون اینکه SIEM یا NIDS چیزی ببیند.
4. عدم مشاهده تهدیدات مبتنی بر Node
اگر مهاجم از طریق Container Escape وارد Node شود، بدون EDR رفتارهای سیستمعاملی Node قابل مشاهده نیست و این یعنی Blind Spot کامل.
5. ریسک Exfiltration نامحسوس
کانتینر آلوده میتواند داده را بهصورت Low‑and‑Slow خارج کند؛ معمولاً در Long Tail قرار میگیرد و شما دست خالی هستید .
6. وضعیت فاجعهبار در برابر APT و حملات Supply Chain
حملاتی مثل:
• آلوده شدن Base Image
• سوءاستفاده از کتابخانه آلوده
• بارگذاری Image از ریجستری جعلی
بدون EDR هیچوقت در Runtime دیده نمیشوند.
7. چشمپوشی از Indicators of Attack (IoA)
لاگهای Kubernetes فقط فعالیتهای Control Plane را نشان میدهند
ولی هیچ چیز درباره رفتار داخل Pod یا Node نمیگویند.
8. مشکل جدی در Incident Response
وقتی EDR نباشد:
• مساله Capture کردن Memory
• و Timeline ناقص
• فهم Pivot مهاجم تقریباً غیرممکن
یعنی Incident Response فقط «حدس» است، نه Investigation.
**امروزه به جای واژه EDR در محیط کوبرنتیز، بیشتر از ابزارهای Runtime Security یا CWPP (Cloud Workload Protection Platforms) استفاده میشود
خطرات نبود EDR در محیطهای Kubernetes
نبود EDR در محیطهای Kubernetes یکی از شکافهای امنیتی رایج، اما بسیار پرریسک است؛ زیرا معماری Container‑Based با سرعت بالا، ماهیت Ephemeral و توزیعشده خود نقطههای کور زیادی ایجاد میکند. در چنین محیطی، نبود EDR باعث میشود بخش کلیدی از زنجیره تلهمتری و کنترل تهدید از بین برود. مهمترین خطرات عبارتاند از:
1. عدم توانایی در شناسایی رفتارهای مخرب داخل Pod
حملات Runtime مانند اجرای Shell در کانتینر، تغییر مسیرهای فایل، اجرای ابزارهای مهاجم (curl/wget/nc) و سوءاستفاده از کتابخانهها قابل مشاهده نیستند.
2. چشمپوشی کامل از حملات Drift Runtime
اگر یک کانتینر رفتار متفاوتی از Image پایه انجام دهد (مثل دانلود باینری جدید، ایجاد کانکشن غیرمعمول)، بدون EDR هیچکس متوجه نمیشود.
3. ناتوانی در تشخیص حرکت جانبی (Lateral Movement) داخل کلاستر
مهاجم با دسترسی به یک Pod میتواند:
• به Kubelet دسترسی بگیرد
• وSecrets را استخراج کند
• به سرویسهای مجاور Pivot کند
بدون اینکه SIEM یا NIDS چیزی ببیند.
4. عدم مشاهده تهدیدات مبتنی بر Node
اگر مهاجم از طریق Container Escape وارد Node شود، بدون EDR رفتارهای سیستمعاملی Node قابل مشاهده نیست و این یعنی Blind Spot کامل.
5. ریسک Exfiltration نامحسوس
کانتینر آلوده میتواند داده را بهصورت Low‑and‑Slow خارج کند؛ معمولاً در Long Tail قرار میگیرد و شما دست خالی هستید .
6. وضعیت فاجعهبار در برابر APT و حملات Supply Chain
حملاتی مثل:
• آلوده شدن Base Image
• سوءاستفاده از کتابخانه آلوده
• بارگذاری Image از ریجستری جعلی
بدون EDR هیچوقت در Runtime دیده نمیشوند.
7. چشمپوشی از Indicators of Attack (IoA)
لاگهای Kubernetes فقط فعالیتهای Control Plane را نشان میدهند
ولی هیچ چیز درباره رفتار داخل Pod یا Node نمیگویند.
8. مشکل جدی در Incident Response
وقتی EDR نباشد:
• مساله Capture کردن Memory
• و Timeline ناقص
• فهم Pivot مهاجم تقریباً غیرممکن
یعنی Incident Response فقط «حدس» است، نه Investigation.
**امروزه به جای واژه EDR در محیط کوبرنتیز، بیشتر از ابزارهای Runtime Security یا CWPP (Cloud Workload Protection Platforms) استفاده میشود
❤3👏2
فناوریهای نوین در خدمت BCP
فناوری Kubernetes به عنوان یک پلتفرم ارکستریشن کانتینر، نقش مهمی در تحقق الزامات Business Continuity Planning (BCP) ایفا میکند و از دید یک CISSP، ارزش آن فراتر از یک ابزار فنی است.
نخستین مزیت Kubernetes، توانایی Self‑Healing و مدیریت هوشمند خرابی است. در معماریهای سنتی، توقف یک سرویس نیازمند مداخله انسانی است و این وضعیت RTO را افزایش میدهد. اما در Kubernetes، سرویسها دائماً پایش میشوند و در صورت توقف، کانتینر یا Pod جدید بهطور خودکار جایگزین میشود. این رفتار، RTO را به نزدیک صفر میرساند و از منظر BCP یک مزیت ساختاری محسوب میشود.
مزیت دوم، توانایی Auto‑Scaling است که از توقف سرویس در زمان حملات ترافیکی، رخدادهای پیشبینینشده یا تغییرات ناگهانی بار جلوگیری میکند. با افزایش بار، Kubernetes ظرفیت پردازشی را افزایش میدهد و در زمان کاهش بار، هزینهها را پایین میآورد. این تطبیقپذیری مستقیم به هدف BCP یعنی حفظ Availability در شرایط فشار کمک میکند.
مزیت سوم، معماری دکلراتیو و مبتنیبر GitOps است. در بحرانهایی که زیرساخت فیزیکی یا منطقی آسیب میبیند، Kubernetes اجازه میدهد کل سیستم در چند دقیقه در یک Cluster جدید بازسازی شود، زیرا وضعیت کل محیط در قالب فایلهای YAML و ذخیرهشده در Git نگهداری میشود. این ویژگی RPO را به شکل چشمگیری کاهش میدهد.
مزیت چهارم، امکان استقرار Multi‑Cluster و Multi‑Region است. سازمانها میتوانند یک Cluster در دیتاسنتر و یک نمونه در Cloud داشته باشند و با استفاده از Service Mesh یا Load Balancing هوشمند، Tolerance جغرافیایی ایجاد کنند. این موضوع یکی از نیازمندیهای کلیدی BCP در NIST 800‑34 است.
در مجموع، Kubernetes با ارائه Self‑Healing، Auto‑Scaling، بازسازی سریع، معماری دکلراتیو و تابآوری جغرافیایی، یک توانمندساز جدی برای BCP است؛ البته به شرط طراحی درست، Observability کامل و بلوغ تیم DevSecOps.
و اما معایب کوبر چیست ؟
www.haumoun.com
📡 دوره های CISSP و دوره CISO
09902857290
فناوری Kubernetes به عنوان یک پلتفرم ارکستریشن کانتینر، نقش مهمی در تحقق الزامات Business Continuity Planning (BCP) ایفا میکند و از دید یک CISSP، ارزش آن فراتر از یک ابزار فنی است.
نخستین مزیت Kubernetes، توانایی Self‑Healing و مدیریت هوشمند خرابی است. در معماریهای سنتی، توقف یک سرویس نیازمند مداخله انسانی است و این وضعیت RTO را افزایش میدهد. اما در Kubernetes، سرویسها دائماً پایش میشوند و در صورت توقف، کانتینر یا Pod جدید بهطور خودکار جایگزین میشود. این رفتار، RTO را به نزدیک صفر میرساند و از منظر BCP یک مزیت ساختاری محسوب میشود.
مزیت دوم، توانایی Auto‑Scaling است که از توقف سرویس در زمان حملات ترافیکی، رخدادهای پیشبینینشده یا تغییرات ناگهانی بار جلوگیری میکند. با افزایش بار، Kubernetes ظرفیت پردازشی را افزایش میدهد و در زمان کاهش بار، هزینهها را پایین میآورد. این تطبیقپذیری مستقیم به هدف BCP یعنی حفظ Availability در شرایط فشار کمک میکند.
مزیت سوم، معماری دکلراتیو و مبتنیبر GitOps است. در بحرانهایی که زیرساخت فیزیکی یا منطقی آسیب میبیند، Kubernetes اجازه میدهد کل سیستم در چند دقیقه در یک Cluster جدید بازسازی شود، زیرا وضعیت کل محیط در قالب فایلهای YAML و ذخیرهشده در Git نگهداری میشود. این ویژگی RPO را به شکل چشمگیری کاهش میدهد.
مزیت چهارم، امکان استقرار Multi‑Cluster و Multi‑Region است. سازمانها میتوانند یک Cluster در دیتاسنتر و یک نمونه در Cloud داشته باشند و با استفاده از Service Mesh یا Load Balancing هوشمند، Tolerance جغرافیایی ایجاد کنند. این موضوع یکی از نیازمندیهای کلیدی BCP در NIST 800‑34 است.
در مجموع، Kubernetes با ارائه Self‑Healing، Auto‑Scaling، بازسازی سریع، معماری دکلراتیو و تابآوری جغرافیایی، یک توانمندساز جدی برای BCP است؛ البته به شرط طراحی درست، Observability کامل و بلوغ تیم DevSecOps.
و اما معایب کوبر چیست ؟
www.haumoun.com
09902857290
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4👏2
مثالی از سه شاخصه در SOC
بیس لاین: کاربر X معمولا از IP ایران ساعت ۸ تا ۱۷ لاگین میکند
کشف آنومالی: کاربر ساعت ۳ صبح از روسیه لاگین کرده است
نقش KRI شاخصه ریسک:
کاربر X دارای سطح دسترسی حساس است پس ریسک بالا است
بسیاری از دوستان عامل سوم را درنظر نمیگیرند درصورتی که همین عامل نقش بسزایی در دقت و بهروه وری SOC دارد .
#اشتراک_دانش و #تجربه
بیس لاین: کاربر X معمولا از IP ایران ساعت ۸ تا ۱۷ لاگین میکند
کشف آنومالی: کاربر ساعت ۳ صبح از روسیه لاگین کرده است
نقش KRI شاخصه ریسک:
کاربر X دارای سطح دسترسی حساس است پس ریسک بالا است
بسیاری از دوستان عامل سوم را درنظر نمیگیرند درصورتی که همین عامل نقش بسزایی در دقت و بهروه وری SOC دارد .
#اشتراک_دانش و #تجربه
❤10