⚠️ هشدار! مغز شما در حال فریب دادن شماست!
تا حالا شده با اطمینان یه حرفی بزنی یا تصمیمی بگیری و بعد بفهمی اشتباه کردی؟ 🤯
مغز ما با همه قدرتش، پر از تلههای ذهنی (سوگیریهای شناختی) هست.
✅ چرا مغزمون گول میخوره؟
مغز برای صرفهجویی در انرژی و تصمیمگیری سریع، از میانبرهای ذهنی استفاده میکنه. این میانبرها تو زندگی کمک میکنن اما تو پژوهش میتونن خطرناک باشن!
✅ میخوای بدونی این تلهها چی هستن و چطور ما رو فریب میدن؟
🔴 پست بعدی...
تا حالا شده با اطمینان یه حرفی بزنی یا تصمیمی بگیری و بعد بفهمی اشتباه کردی؟ 🤯
مغز ما با همه قدرتش، پر از تلههای ذهنی (سوگیریهای شناختی) هست.
✅ چرا مغزمون گول میخوره؟
مغز برای صرفهجویی در انرژی و تصمیمگیری سریع، از میانبرهای ذهنی استفاده میکنه. این میانبرها تو زندگی کمک میکنن اما تو پژوهش میتونن خطرناک باشن!
✅ میخوای بدونی این تلهها چی هستن و چطور ما رو فریب میدن؟
🔴 پست بعدی...
🔴 تلههای ذهنی خطرناک برای پژوهشگران 🧠💣
📌 سوگیری تأییدی:
فقط دنبال شواهدی میگردیم که فرضیهمون رو تأیید کنه و مخالفها رو نادیده میگیریم.
✅ راهحل: دنبال شواهد مخالف باش، از نقد استقبال کن، پروتکل پژوهش رو از قبل ثبت کن.
📌 اثر لنگر انداختن:
اولین اطلاعاتی که میشنویم بیش از حد روی تصمیماتمون تأثیر میذاره.
✅ راهحل: منابع مختلف بخون، طوفان فکری بدون قضاوت اولیه داشته باش.
📌 سوگیری در دسترس بودن:
چیزی که راحتتر یادمون میاد رو مهمتر از بقیه میدونیم.
✅ راهحل: به آمار و شواهد واقعی تکیه کن، مرور ادبیات سیستماتیک انجام بده.
📌 سوگیری نتیجهنگر:
فقط به نتیجه نگاه میکنیم، نه به کیفیت روش.
✅ راهحل: فرآیند پژوهش رو مستقل از نتیجه ارزیابی کن، نتایج منفی هم ارزشمند هستن.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
📌 سوگیری تأییدی:
فقط دنبال شواهدی میگردیم که فرضیهمون رو تأیید کنه و مخالفها رو نادیده میگیریم.
✅ راهحل: دنبال شواهد مخالف باش، از نقد استقبال کن، پروتکل پژوهش رو از قبل ثبت کن.
📌 اثر لنگر انداختن:
اولین اطلاعاتی که میشنویم بیش از حد روی تصمیماتمون تأثیر میذاره.
✅ راهحل: منابع مختلف بخون، طوفان فکری بدون قضاوت اولیه داشته باش.
📌 سوگیری در دسترس بودن:
چیزی که راحتتر یادمون میاد رو مهمتر از بقیه میدونیم.
✅ راهحل: به آمار و شواهد واقعی تکیه کن، مرور ادبیات سیستماتیک انجام بده.
📌 سوگیری نتیجهنگر:
فقط به نتیجه نگاه میکنیم، نه به کیفیت روش.
✅ راهحل: فرآیند پژوهش رو مستقل از نتیجه ارزیابی کن، نتایج منفی هم ارزشمند هستن.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
❤3👌1
مبحث P-value به زبان ساده 🔍
فکر کنید شما یه کارآگاه هستید و میخواید یه معمای علمی رو حل کنید. مثلاً اینکه «آیا یه داروی گیاهی جدید واقعاً میتونه سردرد رو بهتر کنه یا نه؟» اینجور وقتا، پای دوتا «مظنون اصلی» یا همون «فرضیه» به داستان ما باز میشه:
📌 مظنون شماره ۱: فرضیه «هیچ اتفاقی نیفتاده» (ایشون همون فرضیه صفر یا H₀ هستن) 🥱
• شخصیتش چطوریه؟ این فرضیه خیلی بدبین و محافظهکاره. همیشه میگه: «نه بابا! هیچ خبری نیست. این دارو الکیه، هیچ تأثیری نداره. اگه هم چند نفر بعد از خوردنش بهتر شدن، کاملاً شانسی بوده و ربطی به دارو نداشته.»
• حرف حسابش چیه؟ فرضیه صفر همیشه میگه «هیچ تأثیری وجود نداره» یا «هیچ تفاوتی بین گروهها نیست». این یه جورایی حالت پیشفرض ماجراست. ما اول فرض میکنیم که هیچ اتفاق خاصی نیفتاده.
📌 مظنون شماره ۲: فرضیه «یه خبرایی هست» (ایشون همون فرضیه یک یا H₁ هستن) 🥳
• شخصیتش چطوریه؟ این فرضیه خیلی امیدوار و کنجکاوه. همیشه دنبال یه کشف جدیده و میگه: «چرا که نه! به نظر من این دارو واقعاً یه کاری میکنه و سردرد رو بهتر میکنه.»
• حرف حسابش چیه؟ فرضیه یک دقیقاً برعکس فرضیه صفره و همون چیزیه که ما به عنوان پژوهشگر، معمولاً دلمون میخواد بتونیم ثابتش کنیم. یعنی «یه تأثیر واقعی وجود داره» یا «بین گروهها تفاوت معناداری هست».
📌 حالا کارآگاه (یعنی شما🫵🏻) چطور باید تصمیم بگیره حق با کیه؟ اینجا پای P-value وسط میاد ⚖️
شما به عنوان کارآگاه، یه تحقیقی انجام میدید. مثلاً به یه گروه از آدمایی که سردرد دارن، داروی گیاهی رو میدید و به یه گروه دیگه، یه قرص الکی (دارونما یا پلاسیبو). بعد نتایج رو با هم مقایسه میکنید.
حالا P-value مثل یه «دستگاه دروغسنج» عمل میکنه. شما نتایج تحقیقتون رو میدید به این دستگاه، و دستگاه بهتون میگه:
• معنیش چیه؟ یعنی «اگه این دارو واقعاً الکی بود، خیلی خیلی بعید بود (کمتر از ۵٪ شانس داشت) که ما ببینیم این همه آدم بعد از خوردنش بهتر شدن. این دیگه نمیتونه شانسی باشه!»
• تصمیم کارآگاه (شما): پس به احتمال زیاد، فرضیه «هیچ اتفاقی نیفتاده» راستشو نمیگه! ما شواهد کافی داریم که حرفشو رد کنیم و بگیم «فرضیه "یه خبرایی هست" درست میگه. این دارو واقعاً یه تأثیری داره.». به این میگن نتیجه «از نظر آماری معنادار». یعنی انقدر تفاوت بزرگه که دیگه نمیشه به شانس نسبتش داد. 🎉
📌 سناریوی دوم: P-value یه عدد بزرگ نشون میده (مثلاً بیشتر از ۰.۰۵). 📟➡️😕
• معنیش چیه؟ یعنی «خب، اگه این دارو الکی هم بود، باز هم احتمال زیادی داشت (مثلاً ۴۰٪ شانس) که ما همین نتایج رو شانسی ببینیم. خیلی چیز عجیبی نیست.»
• تصمیم کارآگاه (شما): پس ما نمیتونیم با اطمینان بگیم که فرضیه «هیچ اتفاقی نیفتاده» دروغ میگه. شواهدمون کافی نیست که محکومش کنیم. در این حالت، میگیم نتیجه «از نظر آماری معنادار نیست».
• خیلی مهم: این به معنی این نیست که دارو «حتماً» بیاثره! فقط یعنی «ما تو این تحقیق نتونستیم ثابت کنیم که اثر داره». شاید اگه با تعداد آدمای بیشتری تحقیق میکردیم، یا روشمون یه کم فرق داشت، نتیجه عوض میشد.
📌 چطور P-value رو به دست بیاریم؟ 💻
خوشبختانه لازم نیست خودتون این عدد رو حساب کنید. نرمافزارهای آماری مثل SPSS یا R این کار رو براتون انجام میدن. شما دادههاتون رو بهشون میدید، میگید چه چیزی رو میخواید مقایسه کنید، و اونا P-value رو بهتون تحویل میدن (معمولاً با اسم Sig. یا P-value تو خروجیها نشون داده میشه).
📌 حالا چندتا نکته خیلی خیلی مهم که حکم فوت کوزهگری رو داره: 🏺✨
• مقدار P-value کوچیک، به معنی «درمان معجزهآسا» نیست! فقط میگه نتیجه شانسی نبوده. اینکه اون دارو چقدر حال بیمار رو «واقعاً» بهتر میکنه، یه داستان دیگهست و با چیزی به اسم «اندازه اثر» (Effect Size) سنجیده میشه.
• عدد طلایی ۰.۰۵ هم وحی منزل نیست! فقط یه قرارداد رایجه. اصل قضیه، فهمیدن داستان پشت عدده.
• مراقب باشید با دادههاتون بازی نکنید تا به زور P-value رو پایین بیارید!
• اگه P-value بزرگ شد، دنیا به آخر نرسیده! این هم یه نتیجه علمیه و نشون میده که (حداقل با این تحقیق) نتونستید اون چیزی که فکر میکردید رو ثابت کنید. این هم برای علم مهمه و باید گزارش بشه.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
فکر کنید شما یه کارآگاه هستید و میخواید یه معمای علمی رو حل کنید. مثلاً اینکه «آیا یه داروی گیاهی جدید واقعاً میتونه سردرد رو بهتر کنه یا نه؟» اینجور وقتا، پای دوتا «مظنون اصلی» یا همون «فرضیه» به داستان ما باز میشه:
📌 مظنون شماره ۱: فرضیه «هیچ اتفاقی نیفتاده» (ایشون همون فرضیه صفر یا H₀ هستن) 🥱
• شخصیتش چطوریه؟ این فرضیه خیلی بدبین و محافظهکاره. همیشه میگه: «نه بابا! هیچ خبری نیست. این دارو الکیه، هیچ تأثیری نداره. اگه هم چند نفر بعد از خوردنش بهتر شدن، کاملاً شانسی بوده و ربطی به دارو نداشته.»
• حرف حسابش چیه؟ فرضیه صفر همیشه میگه «هیچ تأثیری وجود نداره» یا «هیچ تفاوتی بین گروهها نیست». این یه جورایی حالت پیشفرض ماجراست. ما اول فرض میکنیم که هیچ اتفاق خاصی نیفتاده.
📌 مظنون شماره ۲: فرضیه «یه خبرایی هست» (ایشون همون فرضیه یک یا H₁ هستن) 🥳
• شخصیتش چطوریه؟ این فرضیه خیلی امیدوار و کنجکاوه. همیشه دنبال یه کشف جدیده و میگه: «چرا که نه! به نظر من این دارو واقعاً یه کاری میکنه و سردرد رو بهتر میکنه.»
• حرف حسابش چیه؟ فرضیه یک دقیقاً برعکس فرضیه صفره و همون چیزیه که ما به عنوان پژوهشگر، معمولاً دلمون میخواد بتونیم ثابتش کنیم. یعنی «یه تأثیر واقعی وجود داره» یا «بین گروهها تفاوت معناداری هست».
📌 حالا کارآگاه (یعنی شما🫵🏻) چطور باید تصمیم بگیره حق با کیه؟ اینجا پای P-value وسط میاد ⚖️
شما به عنوان کارآگاه، یه تحقیقی انجام میدید. مثلاً به یه گروه از آدمایی که سردرد دارن، داروی گیاهی رو میدید و به یه گروه دیگه، یه قرص الکی (دارونما یا پلاسیبو). بعد نتایج رو با هم مقایسه میکنید.
حالا P-value مثل یه «دستگاه دروغسنج» عمل میکنه. شما نتایج تحقیقتون رو میدید به این دستگاه، و دستگاه بهتون میگه:
«اگر حرف فرضیه "هیچ اتفاقی نیفتاده" (فرضیه صفر) درست باشه، و این دارو واقعاً هیچ اثری نداشته باشه، چقدر احتمال داشت که شما این نتایجی رو که الان تو دستتونه، همینجوری شانسی و اتفاقی ببینید؟»📌 سناریوی اول: P-value یه عدد خیلی کوچیک نشون میده (مثلاً کمتر از ۰.۰۵ یا ۵٪). 📟➡️😲
• معنیش چیه؟ یعنی «اگه این دارو واقعاً الکی بود، خیلی خیلی بعید بود (کمتر از ۵٪ شانس داشت) که ما ببینیم این همه آدم بعد از خوردنش بهتر شدن. این دیگه نمیتونه شانسی باشه!»
• تصمیم کارآگاه (شما): پس به احتمال زیاد، فرضیه «هیچ اتفاقی نیفتاده» راستشو نمیگه! ما شواهد کافی داریم که حرفشو رد کنیم و بگیم «فرضیه "یه خبرایی هست" درست میگه. این دارو واقعاً یه تأثیری داره.». به این میگن نتیجه «از نظر آماری معنادار». یعنی انقدر تفاوت بزرگه که دیگه نمیشه به شانس نسبتش داد. 🎉
📌 سناریوی دوم: P-value یه عدد بزرگ نشون میده (مثلاً بیشتر از ۰.۰۵). 📟➡️😕
• معنیش چیه؟ یعنی «خب، اگه این دارو الکی هم بود، باز هم احتمال زیادی داشت (مثلاً ۴۰٪ شانس) که ما همین نتایج رو شانسی ببینیم. خیلی چیز عجیبی نیست.»
• تصمیم کارآگاه (شما): پس ما نمیتونیم با اطمینان بگیم که فرضیه «هیچ اتفاقی نیفتاده» دروغ میگه. شواهدمون کافی نیست که محکومش کنیم. در این حالت، میگیم نتیجه «از نظر آماری معنادار نیست».
• خیلی مهم: این به معنی این نیست که دارو «حتماً» بیاثره! فقط یعنی «ما تو این تحقیق نتونستیم ثابت کنیم که اثر داره». شاید اگه با تعداد آدمای بیشتری تحقیق میکردیم، یا روشمون یه کم فرق داشت، نتیجه عوض میشد.
📌 چطور P-value رو به دست بیاریم؟ 💻
خوشبختانه لازم نیست خودتون این عدد رو حساب کنید. نرمافزارهای آماری مثل SPSS یا R این کار رو براتون انجام میدن. شما دادههاتون رو بهشون میدید، میگید چه چیزی رو میخواید مقایسه کنید، و اونا P-value رو بهتون تحویل میدن (معمولاً با اسم Sig. یا P-value تو خروجیها نشون داده میشه).
📌 حالا چندتا نکته خیلی خیلی مهم که حکم فوت کوزهگری رو داره: 🏺✨
• مقدار P-value کوچیک، به معنی «درمان معجزهآسا» نیست! فقط میگه نتیجه شانسی نبوده. اینکه اون دارو چقدر حال بیمار رو «واقعاً» بهتر میکنه، یه داستان دیگهست و با چیزی به اسم «اندازه اثر» (Effect Size) سنجیده میشه.
• عدد طلایی ۰.۰۵ هم وحی منزل نیست! فقط یه قرارداد رایجه. اصل قضیه، فهمیدن داستان پشت عدده.
• مراقب باشید با دادههاتون بازی نکنید تا به زور P-value رو پایین بیارید!
• اگه P-value بزرگ شد، دنیا به آخر نرسیده! این هم یه نتیجه علمیه و نشون میده که (حداقل با این تحقیق) نتونستید اون چیزی که فکر میکردید رو ثابت کنید. این هم برای علم مهمه و باید گزارش بشه.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
👍2❤1👌1
بچهها، یادتونه در مورد «راهحلهایی که تو خواب جرقه میزنن» حرف زدیم؟ 😴✨ انگار استاد مجتبی کاشانی هم با ما همعقیده بوده 😉 ایشون تو یه شعر فوقالعاده، تعریف خیلی قشنگی ارائه میدن. میگن خوشبخت واقعی اونیه که:
خلاصه که، وقتی اونقدر تو کارِت غرق بشی که حتی تو خواب هم داری مسئله حل میکنی، بدون که به بهترین جای ممکن رسیدی✨
🔴 پست بعدی با هم میریم سراغ چند نمونه واقعی از الهاماتی که توی خواب شکل گرفتن...
بخت از آن کسی است که مناجات کند با کارش و در اندیشهٔ یک مسئله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد در زیر سرش و ببیند در خواب، حل یک مسئله را...
باز با شادی درگیری یک مسئله بیدار شود
خلاصه که، وقتی اونقدر تو کارِت غرق بشی که حتی تو خواب هم داری مسئله حل میکنی، بدون که به بهترین جای ممکن رسیدی✨
🔴 پست بعدی با هم میریم سراغ چند نمونه واقعی از الهاماتی که توی خواب شکل گرفتن...
بچهها، یادتونه تو پست «راز خلاقیت در سکوت شب» گفتیم که گاهی بهترین ایدهها وقتی سراغمون میان که انتظارشو نداریم؟ 🦉🌙 وقتی که ذهن منطقی و سختگیر ما یه کم خسته میشه و به «ناخودآگاه» اجازه میده که حرفشو بزنه؟ امروز میخوایم چندتا داستان واقعی از آدمایی رو ببینیم که مهمترین ایدههای زندگیشون دقیقاً تو همین لحظات، یعنی تو خواب و رویا، بهشون الهام شده. فرقشون با بقیه چی بود؟ بلند شدن، نوشتن، و عمل کردن.
📌 دیمیتری مندلیف – وقتی جدول تناوبی در رویا خودش را مرتب کرد 🧪
این دانشمند بزرگ روسی برای دستهبندی عناصر شیمیایی دنبال راهی میگشت. کلی فکر کرد، نوشت، پاک کرد… اما به هیچ نتیجهای نمیرسید. تا اینکه یه شب، خسته و ناامید، خوابش برد و در عالم رویا، تمام عناصر رو دید که خودشون خیلی شیک و مرتب، بر اساس وزن اتمی و خواصشون، روی یه جدول قرار گرفتن 😮
مندلیف بلافاصله از خواب پرید و همون چیزی که دیده بود رو روی یه تیکه کاغذ کشید. و اون طرح، شد پایهی اصلی چیزی که الان ما به اسم «جدول تناوبی عناصر» میشناسیم و تو تمام کتابهای شیمی دنیا هست.
📌 ککوله – راز ساختار حلقوی بنزن در دم یک مار 🐍
آگوست ککوله، شیمیدان آلمانی، مدتها بود که درگیر ساختار مولکولی بنزن بود و نمیتونست بفهمه چرا فرمولش با بقیه ترکیبات فرق داره. تا اینکه یه شب، جلوی شومینه خوابش برد و خواب دید که اتمها مثل مار دارن جلوی چشمش میرقصن و ناگهان، یکی از مارها دم خودش رو به دهن گرفت و شروع به چرخیدن کرد.
ککوله از خواب پرید. اون تصویر مار، کلید حل معما بود. همون موقع فهمید که ساختار مولکولی بنزن باید به صورت یک حلقه باشه. بعدها خودش توی سخنرانی معروفش گفت: «بیایید یاد بگیریم که رویا ببینیم، آنگاه شاید حقیقت را بیابیم.» (چون تیم تولید محتواتون به فلسفه علاقهمنده، بعداً حتماً دربارهش حرف میزنیم.)
📌 لری پیج – وقتی ایده «گوگل» در یک خواب متولد شد 🖥️🌐
لری پیج، یکی از موسسان گوگل، وقتی فقط یه دانشجوی ۲۲ ساله تو دانشگاه استنفورد بود، یه شب یه خواب عجیب دید. اون تو خوابش به این فکر افتاد: «اگه بشه کل اینترنت رو دانلود کرد و صفحات رو نه بر اساس محتواشون، بلکه بر اساس اینکه چندتا صفحه دیگه بهشون "لینک" دادن، مرتب کرد چی؟»
اون با هیجان از خواب پرید، جزئیات ایدهاش رو روی چندتا کاغذ نوشت، و اون ایده به ظاهر ساده، شد هسته اصلی الگوریتم انقلابی PageRank و در نهایت، موتور جستجوی گوگل. 😄
📌 چطور ما هم به این «جرقه ناخودآگاه» برسیم؟
یادتونه گفتیم برای ارتباط با ناخودآگاه باید ذهن خودآگاه و منطقی رو یه کم آروم کنیم؟ این داستانها هم همینو میگن.
• قبل از خواب، ذهنتون رو با مسئله درگیر کنید: قبل از خواب به اون مشکل پژوهشی یا سوالی که ذهنتون رو درگیر کرده، خوب فکر کنید. تمام اطلاعات رو برای ناخودآگاهتون آماده کنید.
• به رویاهاتون اهمیت بدید و یادداشتشون کنید: یه دفترچه کنار تختتون داشته باشید (روی این مورد خیلی تأکید میکنم ✍🏻). به محض بیدار شدن، حتی اگه خوابتون بیربط به نظر میاد، ایدهها یا تصاویر اصلیش رو یادداشت کنید. گاهی جواب تو دل همون تصاویر بیربط پنهان شده.
• به ذهنتون استراحت بدید: گاهی وقتا فاصله گرفتن از مسئله و دادن یه استراحت کوتاه به ذهن، بهترین راه برای رسیدن به راهحله.
• از «حالت آلفا» استفاده کنید: اون حالت خلسه و آرامش بین خواب و بیداری، بهترین زمان برای دسترسی به ناخودآگاهه. تو اون لحظات، سعی کنید به مشکلتون فکر کنید و ببینید چه چیزی به ذهنتون میرسه.
تو پست بعدی، میریم سراغ داستانهای شگفتانگیز دیگهای که از دل «اتفاقات شانسی» بیرون اومدن✨ پس با ما همراه باشید.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
📌 دیمیتری مندلیف – وقتی جدول تناوبی در رویا خودش را مرتب کرد 🧪
این دانشمند بزرگ روسی برای دستهبندی عناصر شیمیایی دنبال راهی میگشت. کلی فکر کرد، نوشت، پاک کرد… اما به هیچ نتیجهای نمیرسید. تا اینکه یه شب، خسته و ناامید، خوابش برد و در عالم رویا، تمام عناصر رو دید که خودشون خیلی شیک و مرتب، بر اساس وزن اتمی و خواصشون، روی یه جدول قرار گرفتن 😮
مندلیف بلافاصله از خواب پرید و همون چیزی که دیده بود رو روی یه تیکه کاغذ کشید. و اون طرح، شد پایهی اصلی چیزی که الان ما به اسم «جدول تناوبی عناصر» میشناسیم و تو تمام کتابهای شیمی دنیا هست.
📌 ککوله – راز ساختار حلقوی بنزن در دم یک مار 🐍
آگوست ککوله، شیمیدان آلمانی، مدتها بود که درگیر ساختار مولکولی بنزن بود و نمیتونست بفهمه چرا فرمولش با بقیه ترکیبات فرق داره. تا اینکه یه شب، جلوی شومینه خوابش برد و خواب دید که اتمها مثل مار دارن جلوی چشمش میرقصن و ناگهان، یکی از مارها دم خودش رو به دهن گرفت و شروع به چرخیدن کرد.
ککوله از خواب پرید. اون تصویر مار، کلید حل معما بود. همون موقع فهمید که ساختار مولکولی بنزن باید به صورت یک حلقه باشه. بعدها خودش توی سخنرانی معروفش گفت: «بیایید یاد بگیریم که رویا ببینیم، آنگاه شاید حقیقت را بیابیم.» (چون تیم تولید محتواتون به فلسفه علاقهمنده، بعداً حتماً دربارهش حرف میزنیم.)
📌 لری پیج – وقتی ایده «گوگل» در یک خواب متولد شد 🖥️🌐
لری پیج، یکی از موسسان گوگل، وقتی فقط یه دانشجوی ۲۲ ساله تو دانشگاه استنفورد بود، یه شب یه خواب عجیب دید. اون تو خوابش به این فکر افتاد: «اگه بشه کل اینترنت رو دانلود کرد و صفحات رو نه بر اساس محتواشون، بلکه بر اساس اینکه چندتا صفحه دیگه بهشون "لینک" دادن، مرتب کرد چی؟»
اون با هیجان از خواب پرید، جزئیات ایدهاش رو روی چندتا کاغذ نوشت، و اون ایده به ظاهر ساده، شد هسته اصلی الگوریتم انقلابی PageRank و در نهایت، موتور جستجوی گوگل. 😄
📌 چطور ما هم به این «جرقه ناخودآگاه» برسیم؟
یادتونه گفتیم برای ارتباط با ناخودآگاه باید ذهن خودآگاه و منطقی رو یه کم آروم کنیم؟ این داستانها هم همینو میگن.
• قبل از خواب، ذهنتون رو با مسئله درگیر کنید: قبل از خواب به اون مشکل پژوهشی یا سوالی که ذهنتون رو درگیر کرده، خوب فکر کنید. تمام اطلاعات رو برای ناخودآگاهتون آماده کنید.
• به رویاهاتون اهمیت بدید و یادداشتشون کنید: یه دفترچه کنار تختتون داشته باشید (روی این مورد خیلی تأکید میکنم ✍🏻). به محض بیدار شدن، حتی اگه خوابتون بیربط به نظر میاد، ایدهها یا تصاویر اصلیش رو یادداشت کنید. گاهی جواب تو دل همون تصاویر بیربط پنهان شده.
• به ذهنتون استراحت بدید: گاهی وقتا فاصله گرفتن از مسئله و دادن یه استراحت کوتاه به ذهن، بهترین راه برای رسیدن به راهحله.
• از «حالت آلفا» استفاده کنید: اون حالت خلسه و آرامش بین خواب و بیداری، بهترین زمان برای دسترسی به ناخودآگاهه. تو اون لحظات، سعی کنید به مشکلتون فکر کنید و ببینید چه چیزی به ذهنتون میرسه.
تو پست بعدی، میریم سراغ داستانهای شگفتانگیز دیگهای که از دل «اتفاقات شانسی» بیرون اومدن✨ پس با ما همراه باشید.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
❤4
Forwarded from WINCELL | وینسل 🌱
🔰 مجموعه علمی وینسل برگزار میکند:
💡کارگاه آنلاین نانوبیوسنسورها: طراحی و کاربردهای پزشکی و صنعتی
👩💻 مدرس: زهرا ولی پناه
دکتری نانوفناوری پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران
🕰 زمان: ۱۸ و ۱۹ تیر، ساعت ۲۰ الی ۲۲
📜 همراه با گواهی معتبر انگلیسی
💎 پشتیبانی و دسترسی مادام العمر
💰هزینه: با احترام، ۱۷۹ هزار تومان
🏷 ثبت نام: آیدی تلگرامی
@cmbadmin
وینسل، دانش بدون مرز💚🩵
#⃣ #کارگاه_آنلاین | #بیوسنسورها | #نانو_مواد
➖️➖️➖️➖️➖️➖️
🆔️ @wincellco
💡کارگاه آنلاین نانوبیوسنسورها: طراحی و کاربردهای پزشکی و صنعتی
👩💻 مدرس: زهرا ولی پناه
دکتری نانوفناوری پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران
🕰 زمان: ۱۸ و ۱۹ تیر، ساعت ۲۰ الی ۲۲
📜 همراه با گواهی معتبر انگلیسی
💎 پشتیبانی و دسترسی مادام العمر
✍🏻 سرفصلها
● تعریف و تاریخچه بیوسنسورها
● اجزای اصلی بیوسنسورها
● معیارهای ارزیابی بیوسنسورها
● کاربرد نانومواد در بیوسنسورها
● کاربرد DNA در بیوسنسورها
● انواع بیوسنسور بر اساس مبدل
● کاربرد های پیشرفته بیوسنسورها
● چالش ها و آینده بیوسنسورها
💰هزینه: با احترام، ۱۷۹ هزار تومان
🏷 ثبت نام: آیدی تلگرامی
@cmbadmin
وینسل، دانش بدون مرز💚🩵
#⃣ #کارگاه_آنلاین | #بیوسنسورها | #نانو_مواد
➖️➖️➖️➖️➖️➖️
🆔️ @wincellco
Forwarded from مفدا اردبیل
«السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
🏴 فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی (ع) تسلیت باد
▪️روابط عمومی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
🆔 @Mefda_Ardabil
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
🏴 فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی (ع) تسلیت باد
▪️روابط عمومی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
🆔 @Mefda_Ardabil
💔2
Forwarded from استارتاپ آموزشی آکام 🚀
#یکبار_برای_همیشه
🆔 @poshtibany_javaneh
🆔 @poshtibany_javaneh
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
وقتی «خرابکاری» به «شاهکار» تبدیل میشود: داستان اختراعاتی که کاملاً اتفاقی بودند 😲💥💡
بچهها، تو پست قبلی دیدیم که چطور ناخودآگاه ما شبها و در خواب، معماهای علمی رو حل میکنه. اما اگه بهتون بگم خیلی از کاربردیترین اختراعات تاریخ، از دل یه اشتباه ساده، یه حواسپرتی، یا حتی یه لجبازی بامزه بیرون اومدن، چی؟ 😉 این داستانها به ما یاد میدن که گاهی بزرگترین فرصتها، تو غیرمنتظرهترین جاها قایم شدن✨
🔴 بیایید با هم روایتشون رو بخونیم...
بچهها، تو پست قبلی دیدیم که چطور ناخودآگاه ما شبها و در خواب، معماهای علمی رو حل میکنه. اما اگه بهتون بگم خیلی از کاربردیترین اختراعات تاریخ، از دل یه اشتباه ساده، یه حواسپرتی، یا حتی یه لجبازی بامزه بیرون اومدن، چی؟ 😉 این داستانها به ما یاد میدن که گاهی بزرگترین فرصتها، تو غیرمنتظرهترین جاها قایم شدن✨
🔴 بیایید با هم روایتشون رو بخونیم...
👌1
📌 پنیسیلین – وقتی کپک، قهرمان نجات بشریت شد 🦠
الکساندر فلمینگ داشت روی باکتریها تحقیق میکرد. قبل از اینکه بره تعطیلات، یکی از ظرفهای آزمایشگاهیش رو فراموش کرد تمیز کنه. وقتی برگشت، دید یه نوع کپک آبی-سبز روی ظرف رشد کرده و یه اتفاق عجیب افتاده: اطراف اون کپک، هیچ باکتریای زنده نمونده بود 😳
یه دانشمند معمولی شاید اون ظرف کثیف رو مینداخت دور، ولی فلمینگ کنجکاو شد. اون فهمید که این کپک (که بعداً اسمش رو گذاشت پنیسیلیوم) یه مادهای تولید میکنه که باکتریها رو میکشه. همین کشف اتفاقی، شد پایهی ساخت اولین آنتیبیوتیک دنیا، یعنی پنیسیلین، و جان میلیونها نفر رو نجات داد✨
📌 مایکروویو – وقتی شکلاتِ تو جیب، یه مهندس رو به فکر انداخت 🍫
یه مهندس به نام پرسی اسپنسر داشت با مگنترونها (که برای سیستمهای رادار استفاده میشدن) کار میکرد. یه روز متوجه شد شکلاتی که تو جیبش بود، آب شده. اون اولش فکر کرد شاید به خاطر گرمای بدنش باشه، ولی کنجکاویش گل کرد.
روز بعد، با خودش چندتا دونه ذرت به آزمایشگاه برد و اونها رو جلوی دستگاه گرفت. ذرتها شروع کردن به پریدن تو کل آزمایشگاه. آزمایش بعدی رو با یه تخممرغ انجام داد که تو صورت همکارش منفجر شد 😄 اسپنسر فهمید که این امواج مایکروویو میتونن غذا رو از داخل گرم کنن. همین مشاهده ساده، به ساخت اولین دستگاه مایکروویو در سال ۱۹۴۷ منجر شد.
📌 چسب زخم – اختراعی که از دل نگرانی برای یک همسر بیرون اومد ❤️🩹
در اوایل دهه ۱۹۲۰، یه کارمند جوان شرکت جانسون اند جانسون به نام ارل دیکسون، همسری داشت که موقع آشپزی مدام دستش رو میبرید🙁 ارل از اینکه باید هر بار یه تیکه گاز استریل و چسب نواری بزرگ رو برای زخمهای کوچیک همسرش آماده کنه، کلافه شده بود.
یه شب یه فکر خلاقانه به ذهنش رسید. اومد چندتا تیکه کوچیک گاز استریل رو با فاصله روی یه نوار چسب بلند چسبوند و روش رو با یه لایه پارچه پوشوند. اینطوری همسرش میتونست هر وقت دستش رو برید، یه تیکه از این نوار آماده رو ببره و سریع روی زخمش بچسبونه. اون این ایده رو به رئیسش نشون داد و چسب زخم، یکی از کاربردیترین اختراعات پزشکی، از دل یک نیاز ساده و عاشقانه خانوادگی متولد شد.
📌 تفلون – مادهای که از یه خرابکاری آزمایشگاهی به آشپزخونهها راه پیدا کرد 🍳
در سال ۱۹۳۸، یه شیمیدان به نام روی پلانکت در شرکت دوپونت، داشت روی ساخت یه گاز خنککننده جدید برای یخچالها کار میکرد. یه روز صبح، وقتی رفت سراغ یکی از کپسولهای گاز، دید که با اینکه کپسول پر به نظر میرسه، ولی هیچ گازی ازش خارج نمیشه. اون کپسول رو اره کرد تا ببینه داخلش چه خبره.
داخل کپسول، یه پودر سفید و خیلی لغزنده پیدا کرد. این ماده در برابر حرارت و مواد شیمیایی فوقالعاده مقاوم بود و تقریباً هیچی بهش نمیچسبید. اولش فکر کردن این ماده به درد نخوره، ولی سالها بعد، یه مهندس فرانسوی به این فکر افتاد که میشه از این خاصیت نچسب بودنش برای روکش ماهیتابهها استفاده کرد. و اینطوری بود که تفلون وارد آشپزخونههای ما شد.
📌 چطور ما هم ذهن «شکارچی فرصت» خودمون رو فعال کنیم؟ 💡🎯
این داستانها فقط سرگرمکننده نیستن، بلکه یه درس خیلی بزرگ دارن:
• کنجکاو باشید و سوال بپرسید: وقتی با یه چیز غیرمنتظره یا عجیب روبرو میشید، به سادگی از کنارش نگذرید. از خودتون بپرسید «چرا اینجوری شد؟».
• از اشتباهات و خرابکاریها نترسید: گاهی وقتا، یه اشتباه کوچیک میتونه در رو به روی یه دنیای جدید باز کنه. مهم اینه که ازش درس بگیرید.
• ارتباطات غیرمنتظره ایجاد کنید: چه کسی فکر میکرد بین تکنولوژی رادار و پاپکورن یا بین یه گاز یخچال و ماهیتابه نچسب ارتباطی وجود داشته باشه؟ سعی کنید بین مفاهیم به ظاهر بیربط، پل بزنید.
• به نیازهای روزمره دقت کنید: به مشکلات و نیازهای کوچیک اطرافتون توجه کنید. گاهی بهترین ایدهها، راهحلهایی برای همین مشکلات ساده هستن.
📌 دوستان، ناخودآگاه ما فقط تو خواب فعال نیست. تو بیداری هم دائماً در حال پردازش اطلاعاته. با تقویت کنجکاوی، مشاهده دقیق، و نترسیدن از اشتباه، ما هم میتونیم به اون جرقههای ناگهانی اجازه بدیم که خودشون رو نشون بدن.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
الکساندر فلمینگ داشت روی باکتریها تحقیق میکرد. قبل از اینکه بره تعطیلات، یکی از ظرفهای آزمایشگاهیش رو فراموش کرد تمیز کنه. وقتی برگشت، دید یه نوع کپک آبی-سبز روی ظرف رشد کرده و یه اتفاق عجیب افتاده: اطراف اون کپک، هیچ باکتریای زنده نمونده بود 😳
یه دانشمند معمولی شاید اون ظرف کثیف رو مینداخت دور، ولی فلمینگ کنجکاو شد. اون فهمید که این کپک (که بعداً اسمش رو گذاشت پنیسیلیوم) یه مادهای تولید میکنه که باکتریها رو میکشه. همین کشف اتفاقی، شد پایهی ساخت اولین آنتیبیوتیک دنیا، یعنی پنیسیلین، و جان میلیونها نفر رو نجات داد✨
📌 مایکروویو – وقتی شکلاتِ تو جیب، یه مهندس رو به فکر انداخت 🍫
یه مهندس به نام پرسی اسپنسر داشت با مگنترونها (که برای سیستمهای رادار استفاده میشدن) کار میکرد. یه روز متوجه شد شکلاتی که تو جیبش بود، آب شده. اون اولش فکر کرد شاید به خاطر گرمای بدنش باشه، ولی کنجکاویش گل کرد.
روز بعد، با خودش چندتا دونه ذرت به آزمایشگاه برد و اونها رو جلوی دستگاه گرفت. ذرتها شروع کردن به پریدن تو کل آزمایشگاه. آزمایش بعدی رو با یه تخممرغ انجام داد که تو صورت همکارش منفجر شد 😄 اسپنسر فهمید که این امواج مایکروویو میتونن غذا رو از داخل گرم کنن. همین مشاهده ساده، به ساخت اولین دستگاه مایکروویو در سال ۱۹۴۷ منجر شد.
📌 چسب زخم – اختراعی که از دل نگرانی برای یک همسر بیرون اومد ❤️🩹
در اوایل دهه ۱۹۲۰، یه کارمند جوان شرکت جانسون اند جانسون به نام ارل دیکسون، همسری داشت که موقع آشپزی مدام دستش رو میبرید🙁 ارل از اینکه باید هر بار یه تیکه گاز استریل و چسب نواری بزرگ رو برای زخمهای کوچیک همسرش آماده کنه، کلافه شده بود.
یه شب یه فکر خلاقانه به ذهنش رسید. اومد چندتا تیکه کوچیک گاز استریل رو با فاصله روی یه نوار چسب بلند چسبوند و روش رو با یه لایه پارچه پوشوند. اینطوری همسرش میتونست هر وقت دستش رو برید، یه تیکه از این نوار آماده رو ببره و سریع روی زخمش بچسبونه. اون این ایده رو به رئیسش نشون داد و چسب زخم، یکی از کاربردیترین اختراعات پزشکی، از دل یک نیاز ساده و عاشقانه خانوادگی متولد شد.
📌 تفلون – مادهای که از یه خرابکاری آزمایشگاهی به آشپزخونهها راه پیدا کرد 🍳
در سال ۱۹۳۸، یه شیمیدان به نام روی پلانکت در شرکت دوپونت، داشت روی ساخت یه گاز خنککننده جدید برای یخچالها کار میکرد. یه روز صبح، وقتی رفت سراغ یکی از کپسولهای گاز، دید که با اینکه کپسول پر به نظر میرسه، ولی هیچ گازی ازش خارج نمیشه. اون کپسول رو اره کرد تا ببینه داخلش چه خبره.
داخل کپسول، یه پودر سفید و خیلی لغزنده پیدا کرد. این ماده در برابر حرارت و مواد شیمیایی فوقالعاده مقاوم بود و تقریباً هیچی بهش نمیچسبید. اولش فکر کردن این ماده به درد نخوره، ولی سالها بعد، یه مهندس فرانسوی به این فکر افتاد که میشه از این خاصیت نچسب بودنش برای روکش ماهیتابهها استفاده کرد. و اینطوری بود که تفلون وارد آشپزخونههای ما شد.
📌 چطور ما هم ذهن «شکارچی فرصت» خودمون رو فعال کنیم؟ 💡🎯
این داستانها فقط سرگرمکننده نیستن، بلکه یه درس خیلی بزرگ دارن:
• کنجکاو باشید و سوال بپرسید: وقتی با یه چیز غیرمنتظره یا عجیب روبرو میشید، به سادگی از کنارش نگذرید. از خودتون بپرسید «چرا اینجوری شد؟».
• از اشتباهات و خرابکاریها نترسید: گاهی وقتا، یه اشتباه کوچیک میتونه در رو به روی یه دنیای جدید باز کنه. مهم اینه که ازش درس بگیرید.
• ارتباطات غیرمنتظره ایجاد کنید: چه کسی فکر میکرد بین تکنولوژی رادار و پاپکورن یا بین یه گاز یخچال و ماهیتابه نچسب ارتباطی وجود داشته باشه؟ سعی کنید بین مفاهیم به ظاهر بیربط، پل بزنید.
• به نیازهای روزمره دقت کنید: به مشکلات و نیازهای کوچیک اطرافتون توجه کنید. گاهی بهترین ایدهها، راهحلهایی برای همین مشکلات ساده هستن.
📌 دوستان، ناخودآگاه ما فقط تو خواب فعال نیست. تو بیداری هم دائماً در حال پردازش اطلاعاته. با تقویت کنجکاوی، مشاهده دقیق، و نترسیدن از اشتباه، ما هم میتونیم به اون جرقههای ناگهانی اجازه بدیم که خودشون رو نشون بدن.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
❤1👌1
Forwarded from MAMA Learn Academy
همراه با بررسی #کیسبالینی و متدهای کاربردی بر اساس شواهد
▫️اصول پایه و تکنیک های شرح حال گیری استاندارد درمانگاه #زنان، #پرهناتال و #زایمان
▪️تشخیص، تفسیر، مشاوره و مدیریت کیس های #شایع و پرریسک با شرح حال حرفه ای
▫️بررسی اصول اخلاقی، رازداری، بررسی انواع تاریخچه و...
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👌1
Forwarded from 💎new webinar
✅✅ اگه قصد کارکردن در داروخانه داری و یا دانشجو و فارغ التحصیلی هستی که میخوای به نسخه ها و داروهای مختلف مسلط بشی 👇👇
💊 💊 دوره تکنسین داروخانه
📑 سرفصل های دوره :
فقط ۷۹۸ تومان (( در صورت ثبت نام گروهی شهریه دوره به صورت زیر خواهد بود :
۱) گروه ۳ نفره : هر نفر فقط ۶۹۸ تومان
۲) گروه ۶ نفره : هر نفر فقط ۵۹۸ تومان
۳) گروه ۹ نفره و به بالا : هر نفر فقط ۴۹۸ تومان ))
ساعت ۲۰ لغایت ۲۲
( بعد از برگزاری هر جلسه آنلاین ، محتوای جلسه نیز در اختیار افراد ثبت نامی قرار خواهد گرفت )
https://www.newwebinar.ir/s/1208
اقدام نمایید و جهت ثبت نام گروهی به آیدی (( @new_webinar )) پیام دهید.
https://news.1rj.ru/str/new_wbinar
♡⠀ 〇⠀ ⎙ ⌲
ˡⁱᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#دارو
#نسخه
#تکنسین_داروخانه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👌1
📍معرفی میکنم: Jamovi
سلام به همه پژوهشگرای عزیز کمیته تحقیقات گرمی 👋🏻 امروز میخوایم یه نرمافزار آماری فوقالعاده کاربردی رو بهتون معرفی کنیم که شاید کمتر اسمش رو شنیده باشید، ولی احتمالاً بعد از این پست درموردش کنجکاو بشید. اسم این نرمافزار، «Jamovi» هست.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
سلام به همه پژوهشگرای عزیز کمیته تحقیقات گرمی 👋🏻 امروز میخوایم یه نرمافزار آماری فوقالعاده کاربردی رو بهتون معرفی کنیم که شاید کمتر اسمش رو شنیده باشید، ولی احتمالاً بعد از این پست درموردش کنجکاو بشید. اسم این نرمافزار، «Jamovi» هست.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
👌1
📌 نرمافزار Jamovi اصلاً چی هست؟ 🤔
بدون مقدمهچینی بگم، Jamovi یه نرمافزار آماری مدرن، رایگان، و متنباز (Open Source) هست که با یه هدف بزرگ ساخته شده: تحلیل آماری رو برای همه ساده و در دسترس کنه. رابط کاربریش خیلی شیک و ساده و شبیه به SPSS خودمونه، یعنی لازم نیست حتماً کدنویسی بلد باشید. دادههاتون رو وارد میکنید، از منوها تحلیل مورد نظرتون رو انتخاب میکنید، و تمام✨
📌 چرا تیم تولید محتوای ما از Jamovi خوشش اومد؟ 🤫
راستش رو بخواید، چیزی که ما رو خیلی سر ذوق آورد، یه ویژگی فوقالعاده قدرتمند بود: Jamovi روی موتور زبان برنامهنویسی R ساخته شده و به شما اجازه میده که اگه دلتون خواست، مستقیماً داخلش کد R بزنید 🤯 این یعنی چی؟ یعنی شما همزمان هم سادگی و محیط گرافیکی SPSS رو دارید، هم قدرت و انعطافپذیری بینهایت R😍 انگار یه ماشین سواری راحت دارید که هر وقت اراده کنید، تبدیل به یه ماشین مسابقه فرمول یک میشه 🚀
📌 حالا Jamovi در مقابل SPSS: چه فرقی با هم دارن؟
اگه بخوایم این دوتا رو کنار هم بذاریم، تفاوتهای کلیدیشون ایناست:
• از نظر هزینه، Jamovi کاملاً رایگان و قانونیه ❤️، در حالی که SPSS بسیار گرانقیمته و متاسفانه در ایران اغلب از نسخههای کرکشده و غیرقانونیاش استفاده میشه 😔.
• از نظر رابط کاربری، Jamovi خیلی مدرن، ساده و کاربرپسنده. در مقابل، SPSS ظاهری قدیمیتر داره، ولی خب برای خیلیها آشناتر و راحتتره.
• در خروجی و جداول، Jamovi یه مزیت بزرگ داره: خروجیهاش به صورت زنده آپدیت میشن و به راحتی به فرمت استاندارد APA برای مقاله قابل کپی هستن. اما تو SPSS، خروجیها تو یه پنجره جدا نشون داده میشن و فرمتبندیشون برای مقاله گاهی زمانبره.
• و اما از نظر انعطافپذیری، Jamovi به لطف امکان کدنویسی با R، فوقالعاده قدرتمنده، در حالی که SPSS به گزینههایی که شرکت IBM ارائه میده، محدوده.
📌 حرف آخر: آیا باید به Jamovi کوچ کنیم؟
اگه شما فقط چندتا تحلیل آماری ساده و روتین دارید و با SPSS هم راحتید، شاید نیازی به تغییر فوری نداشته باشید. اما اگه دنبال یه ابزار مدرن، رایگان، اخلاقی، و فوقالعاده قدرتمند هستید که هم برای کارهای ساده مناسب باشه و هم دستتون رو برای تحلیلهای پیشرفته و گرافیکهای خفن باز بذاره، به شدت توصیه میکنیم که Jamovi رو امتحان کنید. یادگیریش خیلی راحته و قول میدیم که از کار کردن باهاش لذت ببرید.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
بدون مقدمهچینی بگم، Jamovi یه نرمافزار آماری مدرن، رایگان، و متنباز (Open Source) هست که با یه هدف بزرگ ساخته شده: تحلیل آماری رو برای همه ساده و در دسترس کنه. رابط کاربریش خیلی شیک و ساده و شبیه به SPSS خودمونه، یعنی لازم نیست حتماً کدنویسی بلد باشید. دادههاتون رو وارد میکنید، از منوها تحلیل مورد نظرتون رو انتخاب میکنید، و تمام✨
📌 چرا تیم تولید محتوای ما از Jamovi خوشش اومد؟ 🤫
راستش رو بخواید، چیزی که ما رو خیلی سر ذوق آورد، یه ویژگی فوقالعاده قدرتمند بود: Jamovi روی موتور زبان برنامهنویسی R ساخته شده و به شما اجازه میده که اگه دلتون خواست، مستقیماً داخلش کد R بزنید 🤯 این یعنی چی؟ یعنی شما همزمان هم سادگی و محیط گرافیکی SPSS رو دارید، هم قدرت و انعطافپذیری بینهایت R😍 انگار یه ماشین سواری راحت دارید که هر وقت اراده کنید، تبدیل به یه ماشین مسابقه فرمول یک میشه 🚀
📌 حالا Jamovi در مقابل SPSS: چه فرقی با هم دارن؟
اگه بخوایم این دوتا رو کنار هم بذاریم، تفاوتهای کلیدیشون ایناست:
• از نظر هزینه، Jamovi کاملاً رایگان و قانونیه ❤️، در حالی که SPSS بسیار گرانقیمته و متاسفانه در ایران اغلب از نسخههای کرکشده و غیرقانونیاش استفاده میشه 😔.
• از نظر رابط کاربری، Jamovi خیلی مدرن، ساده و کاربرپسنده. در مقابل، SPSS ظاهری قدیمیتر داره، ولی خب برای خیلیها آشناتر و راحتتره.
• در خروجی و جداول، Jamovi یه مزیت بزرگ داره: خروجیهاش به صورت زنده آپدیت میشن و به راحتی به فرمت استاندارد APA برای مقاله قابل کپی هستن. اما تو SPSS، خروجیها تو یه پنجره جدا نشون داده میشن و فرمتبندیشون برای مقاله گاهی زمانبره.
• و اما از نظر انعطافپذیری، Jamovi به لطف امکان کدنویسی با R، فوقالعاده قدرتمنده، در حالی که SPSS به گزینههایی که شرکت IBM ارائه میده، محدوده.
📌 حرف آخر: آیا باید به Jamovi کوچ کنیم؟
اگه شما فقط چندتا تحلیل آماری ساده و روتین دارید و با SPSS هم راحتید، شاید نیازی به تغییر فوری نداشته باشید. اما اگه دنبال یه ابزار مدرن، رایگان، اخلاقی، و فوقالعاده قدرتمند هستید که هم برای کارهای ساده مناسب باشه و هم دستتون رو برای تحلیلهای پیشرفته و گرافیکهای خفن باز بذاره، به شدت توصیه میکنیم که Jamovi رو امتحان کنید. یادگیریش خیلی راحته و قول میدیم که از کار کردن باهاش لذت ببرید.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
👍1👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📢 خبر فوری | تحقیقات نیوز گرمی
ما با نگاهی متفاوت، اومدیم پاسخ سوالایی باشیم که همیشه تو ذهنت بودن، اما هیچوقت کسی درست جوابشونو نداد ❓🤔
✅ توی پیج اینستاگراممون قراره چیکار کنیم؟
🔹 میریم سراغ موضوعات مهم، چالشی و بعضاً جنجالی که تا حالا کسی جرات نکرده دربارهشون حرف بزنه!
🔹 با خرافات و باورهای بیپایه علمی مقابله میکنیم و پشت هر ادعایی دنبال سند و مدرک میگردیم.
🔹 با آدمای کاربلد حوزه پرستاری و پژوهش گپ میزنیم، تجربههاشونو میشنویم و ازشون یاد میگیریم.
📍ما رو تو اینستاگرام دنبال کن:
https://www.instagram.com/src_nrs_germi?igsh=Y2JscmZ4anEzaXdo
🧠 تا دنیا رو از زاویه دیگهای نشونت بدیم.
ما با نگاهی متفاوت، اومدیم پاسخ سوالایی باشیم که همیشه تو ذهنت بودن، اما هیچوقت کسی درست جوابشونو نداد ❓🤔
✅ توی پیج اینستاگراممون قراره چیکار کنیم؟
🔹 میریم سراغ موضوعات مهم، چالشی و بعضاً جنجالی که تا حالا کسی جرات نکرده دربارهشون حرف بزنه!
🔹 با خرافات و باورهای بیپایه علمی مقابله میکنیم و پشت هر ادعایی دنبال سند و مدرک میگردیم.
🔹 با آدمای کاربلد حوزه پرستاری و پژوهش گپ میزنیم، تجربههاشونو میشنویم و ازشون یاد میگیریم.
📍ما رو تو اینستاگرام دنبال کن:
https://www.instagram.com/src_nrs_germi?igsh=Y2JscmZ4anEzaXdo
🧠 تا دنیا رو از زاویه دیگهای نشونت بدیم.
❤4👌1
🚀 سوال از شما، پاسخ از ما 🚀
سلام به همه همراهان 👋
ما قراره یه کارگاه انتقال تجربه کاربردی با حضور یه مدرس کاربلد برگزار کنیم.
ایشون درحال تحصیل گرایش ارشد پرستاری روان توی دانشگاه شهید بهشتی هستن. 🧠💡
هر سوالی درباره این رشته یا مسیر تحصیلی دارید، ناشناس از اینجا بپرسید تا تو کارگاه ازشون بپرسیم. 👇
📎 اینجا کلیک کن و سوالتو بپرس
- منتظر سوالاتتون هستیم 😉
سلام به همه همراهان 👋
ما قراره یه کارگاه انتقال تجربه کاربردی با حضور یه مدرس کاربلد برگزار کنیم.
ایشون درحال تحصیل گرایش ارشد پرستاری روان توی دانشگاه شهید بهشتی هستن. 🧠💡
هر سوالی درباره این رشته یا مسیر تحصیلی دارید، ناشناس از اینجا بپرسید تا تو کارگاه ازشون بپرسیم. 👇
📎 اینجا کلیک کن و سوالتو بپرس
- منتظر سوالاتتون هستیم 😉
Telegram
حرفینو | پیام ناشناس
حرفینو، سریعترین و امن ترین ربات پیام ناشناس با اعتماد بیش از 1.8 میلیون کاربر✨
🤩3👌1
⚠️ تابستان ۱۴۰۴ - فایل صوتی ضبط شده از یک مکالمه محرمانه
بازپرس: پرونده شما با چیزی که ما انتظار داشتیم، نمیخونه. یه چرخش ۱۸۰ درجهای! یه تغییر مسیر ناگهانی. ما میخوایم بدونیم اون «جرقه» چی بود؟ 🧐
مسئول کارگروه آموزش: جرقه نبود... یه تکلیف ساده بود. برای یه درس عمومی...
بازپرس: از اون روز برام بگید... چی شد دقیقاً؟ 📝🤨
🔴 پست بعدی...
بازپرس: پرونده شما با چیزی که ما انتظار داشتیم، نمیخونه. یه چرخش ۱۸۰ درجهای! یه تغییر مسیر ناگهانی. ما میخوایم بدونیم اون «جرقه» چی بود؟ 🧐
مسئول کارگروه آموزش: جرقه نبود... یه تکلیف ساده بود. برای یه درس عمومی...
بازپرس: از اون روز برام بگید... چی شد دقیقاً؟ 📝🤨
🔴 پست بعدی...
❤5👌1
از یک «تکلیف ساده» تا کشف یک «رسالت»: داستان مسئولیتپذیری که زندگیام را عوض کرد 🚀🔥✨
دوستان، فکر میکنید بزرگترین فرصتهای زندگی چطور سراغ آدم میان؟ با برنامهریزی دقیق؟ با تلاش شبانهروزی؟ گاهی آره...
اما گاهی، فقط با انجام دادن «درست» و «دلی» یه کار ساده، یهویی یه در جدید به روتون باز میشه که اصلاً فکرش رو هم نمیکردید✨ این داستان منه، داستان اینکه چطور از یه دانشجوی شاید بیهدف، تبدیل شدم به مسئول کارگروه آموزشی کمیته تحقیقات دانشجویی گرمی.
📌 جرقه ماجرا: یک تکلیف ساده برای درس عمومی ✍️
راستش رو بخواید، من هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی سروکارم با پژوهش و آموزش اون بیفته. علاقهای به پروپوزالنویسی و اینجور کارها نداشتم. همه چیز از یه تکلیف خیلی معمولی برای درس «اندیشه اسلامی یک» شروع شد. یه پروپوزال نوشته بودم، همین! اما انگار با تمام وجودم نوشته بودمش، چون استاد درس اندیشه اسلامی اون پروپوزال رو دیده بودن و خوششون اومده بود.
📌 یک «تعریف» و یک «دعوت» غیرمنتظره... 🗣️
ترم سه بودیم، سر کلاس نشسته بودیم که سرپرست کمیته تحقیقات اومدن و گفتن: «خانم رضایی، یه لحظه تشریف بیارید، صحبتی باهاتون دارم.». با کلی استرس رفتم. گفتن: «استادِ درس اندیشه اسلامی خیلی از شما تعریف کردن... نظرتون چیه به جمع کمیته تحقیقات اضافه بشید؟»
راستش رو بخواید، همون لحظه دنیا برام یه شکل دیگه شد. من؟ کمیته تحقیقات؟ با کلی شک و تردید ولی یه حس کنجکاوی، گفتم «چرا که نه؟». و اینجوری بود که من هم وارد جمع کمیته تحقیقات گرمی شدم...
📌 از «بیهدفی» تا «احساس مفید بودن»: کمیته تحقیقات با من چه کرد؟ 🌟
✨ چشمام باز شد! 👁️ شاید قبل از اون، حتی نمیدونستم «بند ک» چیه یا چطور میشه ازش استفاده کرد. اما تو کمیته تحقیقات گرمی، یهو با یه دنیای جدید و هیجانانگیز از مفاهیم، فرصتها و چالشها روبرو شدم. انگار یه مه غلیظ از جلوی چشمام کنار رفت.
✨ احساس «مفید بودن» پیدا کردم: ❤️ دیگه فقط یه دانشجو نبودم که سر کلاس میشینه و جزوه مینویسه. حالا داشتم یه کاری میکردم که هم برای خودم، هم برای بقیه دانشجوها مفید بود. این حس که میتونستم به دوستام کمک کنم مسیر پژوهش رو بهتر یاد بگیرن، یه انگیزه فوقالعاده بهم میداد.
✨ برای آیندهام «سرمایهگذاری» کردم: 💼📈 کمکم فهمیدم که تمام این تلاشها، فقط برای کمیته تحقیقات نیست، بلکه داره یه رزومه قوی و واقعی برام میسازه. رزومهای که پر از مهارتهای عملیه. فرقی نمیکنه که در آینده بخوام برای ارشد بخونم یا تو یه بیمارستان بزرگ کار کنم، میدونم که این تجربهها و مهارتها، بهترین و معتبرترین بخش رزومه من خواهند بود.
✨ و در نهایت... علاقهای که کشف شد 😊
اون بیعلاقگی اولیه، خیلی زود جاش رو به یه شور و اشتیاق عمیق داد. فهمیدم که وقتی یه کاری رو درست و با تعهد انجام میدی، وقتی تأثیر مثبتش رو تو زندگی بقیه میبینی، دیگه نمیتونی عاشقش نشی🤍 حالا دیگه پروپوزالنویسی برام یه تکلیف نیست، یه هنره. کمک کردن به شماها برام یه وظیفه نیست، یه رسالته.
این داستان من بود. داستان اینکه چطور یه جرقهی کوچیک، میتونه مسیر زندگی آدم رو عوض کنه. شاید اون جرقهی بزرگ زندگی شما هم تو دل همین کارهای به ظاهر ساده، همین مسئولیتهای کوچیک، یا همین تلاش برای بهتر انجام دادن یه تکلیف کلاسی پنهان شده باشه.
پس به کارهایی که انجام میدید، حتی کوچیکترینهاشون، با تمام وجودتون عشق بورزید و بهشون اهمیت بدید. شما هیچوقت نمیدونید کدوم یکی از اونها قراره درهای بزرگ آینده رو به روتون باز کنه!
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
دوستان، فکر میکنید بزرگترین فرصتهای زندگی چطور سراغ آدم میان؟ با برنامهریزی دقیق؟ با تلاش شبانهروزی؟ گاهی آره...
اما گاهی، فقط با انجام دادن «درست» و «دلی» یه کار ساده، یهویی یه در جدید به روتون باز میشه که اصلاً فکرش رو هم نمیکردید✨ این داستان منه، داستان اینکه چطور از یه دانشجوی شاید بیهدف، تبدیل شدم به مسئول کارگروه آموزشی کمیته تحقیقات دانشجویی گرمی.
📌 جرقه ماجرا: یک تکلیف ساده برای درس عمومی ✍️
راستش رو بخواید، من هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی سروکارم با پژوهش و آموزش اون بیفته. علاقهای به پروپوزالنویسی و اینجور کارها نداشتم. همه چیز از یه تکلیف خیلی معمولی برای درس «اندیشه اسلامی یک» شروع شد. یه پروپوزال نوشته بودم، همین! اما انگار با تمام وجودم نوشته بودمش، چون استاد درس اندیشه اسلامی اون پروپوزال رو دیده بودن و خوششون اومده بود.
📌 یک «تعریف» و یک «دعوت» غیرمنتظره... 🗣️
ترم سه بودیم، سر کلاس نشسته بودیم که سرپرست کمیته تحقیقات اومدن و گفتن: «خانم رضایی، یه لحظه تشریف بیارید، صحبتی باهاتون دارم.». با کلی استرس رفتم. گفتن: «استادِ درس اندیشه اسلامی خیلی از شما تعریف کردن... نظرتون چیه به جمع کمیته تحقیقات اضافه بشید؟»
راستش رو بخواید، همون لحظه دنیا برام یه شکل دیگه شد. من؟ کمیته تحقیقات؟ با کلی شک و تردید ولی یه حس کنجکاوی، گفتم «چرا که نه؟». و اینجوری بود که من هم وارد جمع کمیته تحقیقات گرمی شدم...
📌 از «بیهدفی» تا «احساس مفید بودن»: کمیته تحقیقات با من چه کرد؟ 🌟
✨ چشمام باز شد! 👁️ شاید قبل از اون، حتی نمیدونستم «بند ک» چیه یا چطور میشه ازش استفاده کرد. اما تو کمیته تحقیقات گرمی، یهو با یه دنیای جدید و هیجانانگیز از مفاهیم، فرصتها و چالشها روبرو شدم. انگار یه مه غلیظ از جلوی چشمام کنار رفت.
✨ احساس «مفید بودن» پیدا کردم: ❤️ دیگه فقط یه دانشجو نبودم که سر کلاس میشینه و جزوه مینویسه. حالا داشتم یه کاری میکردم که هم برای خودم، هم برای بقیه دانشجوها مفید بود. این حس که میتونستم به دوستام کمک کنم مسیر پژوهش رو بهتر یاد بگیرن، یه انگیزه فوقالعاده بهم میداد.
✨ برای آیندهام «سرمایهگذاری» کردم: 💼📈 کمکم فهمیدم که تمام این تلاشها، فقط برای کمیته تحقیقات نیست، بلکه داره یه رزومه قوی و واقعی برام میسازه. رزومهای که پر از مهارتهای عملیه. فرقی نمیکنه که در آینده بخوام برای ارشد بخونم یا تو یه بیمارستان بزرگ کار کنم، میدونم که این تجربهها و مهارتها، بهترین و معتبرترین بخش رزومه من خواهند بود.
✨ و در نهایت... علاقهای که کشف شد 😊
اون بیعلاقگی اولیه، خیلی زود جاش رو به یه شور و اشتیاق عمیق داد. فهمیدم که وقتی یه کاری رو درست و با تعهد انجام میدی، وقتی تأثیر مثبتش رو تو زندگی بقیه میبینی، دیگه نمیتونی عاشقش نشی🤍 حالا دیگه پروپوزالنویسی برام یه تکلیف نیست، یه هنره. کمک کردن به شماها برام یه وظیفه نیست، یه رسالته.
این داستان من بود. داستان اینکه چطور یه جرقهی کوچیک، میتونه مسیر زندگی آدم رو عوض کنه. شاید اون جرقهی بزرگ زندگی شما هم تو دل همین کارهای به ظاهر ساده، همین مسئولیتهای کوچیک، یا همین تلاش برای بهتر انجام دادن یه تکلیف کلاسی پنهان شده باشه.
پس به کارهایی که انجام میدید، حتی کوچیکترینهاشون، با تمام وجودتون عشق بورزید و بهشون اهمیت بدید. شما هیچوقت نمیدونید کدوم یکی از اونها قراره درهای بزرگ آینده رو به روتون باز کنه!
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
❤9👌1
📌 اپیژنتیک به زبان خیلی ساده یعنی چی؟ 🤔
فکر کنید DNA شما یه پیانوی خیلی بزرگه که از پدر و مادرتون به ارث رسیده. کلیدهای این پیانو (یعنی ژنهای شما) ثابت و مشخصن.
• اپیژنتیک چیه؟ اپیژنتیک مثل اون نوازندهایه که پشت این پیانو نشسته. این نوازنده تصمیم میگیره کدوم کلیدها رو بزنه (ژنها رو روشن کنه)، کدومها رو نزنه (ژنها رو خاموش کنه)، و حتی کدومها رو آرومتر یا محکمتر بزنه!
• نکته کلیدی: نوازنده، خودِ پیانو رو عوض نمیکنه، ولی با انتخاب اینکه چه نتی و با چه شدتی نواخته بشه، یه آهنگ کاملاً متفاوت (یعنی ویژگیهای بیولوژیک شما) خلق میکنه.😯
📌 چه چیزهایی دست این نوازنده رو هدایت میکنه؟
این نوازنده (که همون برچسبهای اپیژنتیکی هستن) خیلی تحت تأثیر محیط و سبک زندگی ماست. یعنی:
• چی میخوریم: غذایی که میخوریم میتونه به نوازنده بگه کدوم ژنهای مربوط به چاقی یا دیابت رو ساکت کنه یا برعکس، فعالشون کنه.
• چقدر استرس داریم: استرسهای شدید و طولانی (مثل فقر یا تجربیات تلخ کودکی) میتونن روی ژنهای سلامت روان ما برچسبهای منفی بذارن که اثرشون تا سالها باقی بمونه.
• چقدر فعالیم: ورزش منظم میتونه به نوازنده ما بگه که ژنهای خوب و مثبت رو بیشتر بنوازه.
• کجا زندگی میکنیم: آلودگی هوا و سموم محیطی هم میتونن آهنگ زندگی ما رو ناکوک کنن.
📌 به ارث بردن خاطرات اجدادمان 🤯👵➡️🧑
آیا ممکنه ترسها و استرسهای نسلهای قبل، امروز روی سلامت روان شما تأثیر بذاره؟
علم اپیژنتیک میگه: «به احتمال زیاد، بله!»
• تحقیقات نشون داده که بعضی از این برچسبهای اپیژنتیکی که به خاطر تجربیات خیلی سخت (مثل قحطی یا جنگ) روی DNA اجداد ما نشستن، میتونن به ما هم به ارث برسن! یعنی «خاطره» اون تجربه سخت، یه جورایی تو بیولوژی ما هم ثبت میشه و میتونه ما رو برای ابتلا به بعضی مشکلات (مثل اضطراب یا بیماریهای متابولیک) مستعدتر کنه. انگار ما داریم بار خاطرات نسلهای قبلی رو هم به دوش میکشیم!
• امید به «بازنویسی مجدد»: خبر خوب اینه که خیلی از این برچسبهای اپیژنتیکی دائمی نیستن! میشه با تغییر تو سبک زندگی، رژیم غذایی، و کم کردن استرس، به اون نوازنده درونیمون بگیم که یه آهنگ جدید و شادتر بنوازه. این یه پنجره امید بزرگه و نقش ما رو به عنوان آموزشدهنده سلامت، خیلی پررنگتر میکنه.
📌 اپیژنتیک به ما یادآوری میکنه که ما فقط یه سری کد ژنتیکی از پیش نوشته شده نیستیم، بلکه محصول یه تعامل پیچیده بین ژنها، محیط، جامعه، و حتی تاریخ هستیم.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
فکر کنید DNA شما یه پیانوی خیلی بزرگه که از پدر و مادرتون به ارث رسیده. کلیدهای این پیانو (یعنی ژنهای شما) ثابت و مشخصن.
• اپیژنتیک چیه؟ اپیژنتیک مثل اون نوازندهایه که پشت این پیانو نشسته. این نوازنده تصمیم میگیره کدوم کلیدها رو بزنه (ژنها رو روشن کنه)، کدومها رو نزنه (ژنها رو خاموش کنه)، و حتی کدومها رو آرومتر یا محکمتر بزنه!
• نکته کلیدی: نوازنده، خودِ پیانو رو عوض نمیکنه، ولی با انتخاب اینکه چه نتی و با چه شدتی نواخته بشه، یه آهنگ کاملاً متفاوت (یعنی ویژگیهای بیولوژیک شما) خلق میکنه.😯
📌 چه چیزهایی دست این نوازنده رو هدایت میکنه؟
این نوازنده (که همون برچسبهای اپیژنتیکی هستن) خیلی تحت تأثیر محیط و سبک زندگی ماست. یعنی:
• چی میخوریم: غذایی که میخوریم میتونه به نوازنده بگه کدوم ژنهای مربوط به چاقی یا دیابت رو ساکت کنه یا برعکس، فعالشون کنه.
• چقدر استرس داریم: استرسهای شدید و طولانی (مثل فقر یا تجربیات تلخ کودکی) میتونن روی ژنهای سلامت روان ما برچسبهای منفی بذارن که اثرشون تا سالها باقی بمونه.
• چقدر فعالیم: ورزش منظم میتونه به نوازنده ما بگه که ژنهای خوب و مثبت رو بیشتر بنوازه.
• کجا زندگی میکنیم: آلودگی هوا و سموم محیطی هم میتونن آهنگ زندگی ما رو ناکوک کنن.
📌 به ارث بردن خاطرات اجدادمان 🤯👵➡️🧑
آیا ممکنه ترسها و استرسهای نسلهای قبل، امروز روی سلامت روان شما تأثیر بذاره؟
علم اپیژنتیک میگه: «به احتمال زیاد، بله!»
• تحقیقات نشون داده که بعضی از این برچسبهای اپیژنتیکی که به خاطر تجربیات خیلی سخت (مثل قحطی یا جنگ) روی DNA اجداد ما نشستن، میتونن به ما هم به ارث برسن! یعنی «خاطره» اون تجربه سخت، یه جورایی تو بیولوژی ما هم ثبت میشه و میتونه ما رو برای ابتلا به بعضی مشکلات (مثل اضطراب یا بیماریهای متابولیک) مستعدتر کنه. انگار ما داریم بار خاطرات نسلهای قبلی رو هم به دوش میکشیم!
• امید به «بازنویسی مجدد»: خبر خوب اینه که خیلی از این برچسبهای اپیژنتیکی دائمی نیستن! میشه با تغییر تو سبک زندگی، رژیم غذایی، و کم کردن استرس، به اون نوازنده درونیمون بگیم که یه آهنگ جدید و شادتر بنوازه. این یه پنجره امید بزرگه و نقش ما رو به عنوان آموزشدهنده سلامت، خیلی پررنگتر میکنه.
📌 اپیژنتیک به ما یادآوری میکنه که ما فقط یه سری کد ژنتیکی از پیش نوشته شده نیستیم، بلکه محصول یه تعامل پیچیده بین ژنها، محیط، جامعه، و حتی تاریخ هستیم.
- تیم تولید محتوای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پرستاری گرمی 🌱
❤2