Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
82 files
648 links
Download Telegram
👆یادداشت دکتر مرتضی کاظمی بر بازی #مسیر_زندگی
Forwarded from باهمزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 #مینی_گزارش باهمزی از رویداد بازی #مسیر_زندگی
کاری از گروه آسمان دانشگاه شریف
@systemsthinking
🎵Kalimba-Mr. Scruff
🔸
@Bahamzi
👆گزارش تصویری بازی #مسیر_زندگی به روایت صمد خطیبی از گروه باهمزی
و اما تخم مرغ

همه ما از تاسیس کردن نهاد، راه‌اندازی ستاد، تشکیل کارگروه و چیزهایی از این دست برای حل مساله‌های مختلف کشور زیاد شنیده‌ایم. برای مثال ستادی وجود دارد به نام:
"ستاد کشوری ترویج مصرف تخم مرغ"
وقتی به سایت این ستاد سری بزنیم، آخرین گزارش فعالیتها مربوط به سال ۹۳ است. این ستاد سال ۸۹ شکل گرفته است و ۱۲ نهاد در این ستاد عضو هستند.
به گزارش ایرنا، براساس مطالعه سال ۲۰۱۳ کمیسیون بین المللی تخم مرغ، ایران با سرانه مصرف بین ۱۸۵ تا ۱۹۰ عدد رتبه ۲۱ دنیا را داشته است، درحالی که از لحاظ تولید این محصول رتبه ۱۰ دنیا را دارد. در برنامه پنج ساله ششم توسعه، سرانه مصرف تخم مرغ ۲۵۰ عدد برای هر نفر تعیین شده است. دبیر کانون سراسری انجمن های صنفی پرورش دهندگان مرغ تخم گذار، درباره سرانه مصرف تخم مرغ در دیگر کشورها گفته است: میانگین سرانه مصرف تخم مرغ در مالزی، ژاپن و مکزیک بیش از ۳۳۰ عدد، برای اوکراین، چین، روسیه و امریکا بالای ۲۵۰ عدد و در کشورهای اروپایی ۲۴۰ عدد است. به هر حال، ماموریت ستاد کشوری ترویج مصرف تخم مرغ مشخص است: ترویج مصرف تخم مرغ.

بگذریم. فعلا که تخم مرغ گران شده و دولت، با تدبیر واردات در حال تنظیم بازار است! اما سخنان این هفته سخنگوی دولت با اشاره به گرانی برخی از اقلام مانند تخم‌مرغ جالب توجه است: «اتفاقات اخیر نشان داد که تصمیم دولت در تفکیک وزارت صنعت، معدن و تجارت واقع‌بینانه بوده است. چند سال قبل طبق تصمیمی که در برخی کشورها گرفته شده بود این تلفیق صورت گرفت و دو وزارتخانه (صنعت و معدن؛ بازرگانی) در هم ادغام شد. ولی ما به دو وزارتخانه مستقل نیاز داریم.» سخنگوی دولت افزود: «دولت پیشنهاد تفکیک این دو وزارتخانه را به مجلس با فوریت داده بود، ولی هنوز از طرف مجلس پاسخی داده نشده است.» وی با بیان اینکه ما نمی‌توانیم با قدرت خرید مردم درخصوص کالاهای اساسی اینگونه برخورد کنیم، گفت: «ما از مجلس انتظار داریم نسبت به جداسازی این دو وزارتخانه زودتر اقدام کند. انتظار داریم مجلس به این کار عملی دولت توجه کند تا ما دچار نوسان در برخی اجناس نشویم.»

در همین راستا روزنامه دنیای اقصاد نوشت: «آنچه از اظهارات جدید سخنگوی دولت برمی‌آید، مصداق ضرب‌المثل «از آب گل آلود ماهی گرفتن» است. این‌بار گرانی تخم‌مرغ و مجوز برای واردات آن با تعرفه ۵ درصدی، موجب شده تا بحث تفکیک وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت مجددا به بهانه تنظیم بازار مطرح شود. تخم‌مرغ بهانه‌ای شده تا دولت به هر قیمت و از هر راهی ثابت کند که تفکیک وزارتخانه می‌تواند به نفع همگان تمام شود. با تفکیک وزارتخانه فعلی مسیر چابک‌سازی دولت منحرف شده و مجددا به سمت دولتی بزرگ پیش خواهیم رفت. طراحان تفکیک وزارتخانه‌ها، مدعی هستند که دولت دوازدهم ماموریت‌های دیگری هم برای وزارتخانه‌های جدا شده در نظر گرفته است. این ادعا نیز با اشاره‌ به تجربیات تاریخی در ایران رد می‌شود. تجربیاتی که مربوط به دهه ۴۰ بوده و تنها یک وزارتخانه با معاونت‌های مختلف در اقتصاد کشور نقش‌آفرینی می‌کرد و اتفاقا دوران طلایی اقتصاد ایران بوده است. بنابراین آنچه باید مورد تاکید دولت باشد، تغییر ساختار در همین وزارتخانه است و چنانچه حتی دولت خواهان ایجاد تغییر در سازمان‌های زیرمجموعه وزارتخانه‌ها است، شاید بهتر باشد به جای تفکیک وزارتخانه، معاونت‌های گذشته را احیا کند. نه اینکه ‌صورت مساله را پاک کرده و تفکیک را به‌عنوان راهکار این نافرجامی در پیش بگیرد.»

در این میان، وقتی درباره علت گرانی تخم مرغ جست وجو کنیم، صحبت از شیوع گسترده آنفلوانزای مرغی است. از جمله در سخنان معاون اول رییس جمهور. ایشان هم در جلسه ستاد دیگری به این بحث اشاره کرده‌اند: "ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی"
راستش را بخواهید انگار یک ستاد دیگر هم داریم به نام: "ستاد هماهنگی امور اقتصادی"
و البته یک ستاد دیگر هم همیشه نامش در این مواقع شنیده می‌شود، آن هم: "ستاد تنظیم بازار"
و چون ماجرای آنفلوانزای مرغی است، شاید برایتان جالب باشد که نام "ستاد مقابله با آنفلوانزای فوق حاد پرندگان" هم در خبرها دیده می‌شود.

اگر وزارت صنعت و معدن از تجارت جدا بود و یک وزارت بازرگانی داشتیم، مساله تخم مرغ حل می‌شد؟ مشخص است که نه! چون باید می‌دیدیم ستادها و کارگروه‌های تخصصی آنجا چه می‌شود. جالب این که نتیجه کار تمامی این ستادها و کارگروه‌ها در آخر به ستاد شگفت انگیز تنظیم بازار می‌رسد.
البته اگر بعدها پای "ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی" به میان نیاید و داستان ختم به خیر شود.

نکته:
وقتی نام یک وزارتخانه، معاونت، شورا، ستاد، کارگروه و هر چیزی شبیه اینها را شنیدید؛ دو سوال بپرسید:
یک. اینجا تشکیل شده که چه کاری بکند؟
دو. آیا واقعا چنین کاری می‌کند؟

@kashizad | سیدعلیرضا کاشی‌زاد
-------------------------------------------
کانال تفکر سیستمی
@systemsthinking
اعتراضات مردمی و مساله «اقداماتی که نتایجی خلاف نظر اقدام کنندگان به وجود می آورند»

این روزها در شهرهای مختلف شاهد اعتراض های مردمی هستیم.
هدف بخشی از این اعتراض ها ممکن است جلب توجه مسوولین برای انجام اقداماتی باشد که وضع مردم را بهتر کند.
این در حالی است که همین روزها لایحه بودجه کشور به مجلس ارایه شده است و نمایندگان مجلس مشغول بررسی و تصویب قانون بودجه سال ۱۳۹۷ هستند.

بروز این اعتراضات مردمی در چنین شرایطی، نمایندگان مجلس را به سمت سیاست هایی سوق خواهد داد که آنها فکر می کنند مورد پسند مردم است.
یعنی در چنین شرایطی، قانون بودجه ۱۳۹۷ از سیاست هایی که «به نفع مردم» است به سیاست هایی که از نظر نمایندگان مجلس «مورد پسند مردم» است حرکت خواهد کرد.

متاسفانه در بسیاری از موارد بین «نفع مردم» و «تصور ما از پسند مردم» تفاوت قابل توجهی وجود دارد.
درنتیجه متاسفانه اعتراضات این روزها در عمل باعث بدتر شدن وضعیت مردم در بلند مدت خواهد شد.

روش بهبود ساختاری وضع موجود البته توجه بیشتر به ساختارهای پایداری مانند احزاب است که دارای مغز متفکر و جهت دهی منطقی هستند و به جای اعتراضات پراکنده با اهداف متشتت، در بستر زمان و با استفاده از پشتوانه مردمی، مطالبات مردم را به صورت هدفمند پیگیری می کنند.
ایجاد چنین ساختاری البته وظیفه دولت و نمایندگان مردم است.

t.me/systemsthinking
همراهان کانال تفکر سیستمی سلام

لطفا حدود یک تا دو دقیقه برای پر کردن این فرم وقت بگذارید و حداقل یک مسیر ارتباطی دیگر غیر از تلگرام ارایه کنید.

در پناه خدا باشید
محمدعلی اسماعیل زاده

https://goo.gl/skN3kk
Systems Thinking pinned «همراهان کانال تفکر سیستمی سلام لطفا حدود یک تا دو دقیقه برای پر کردن این فرم وقت بگذارید و حداقل یک مسیر ارتباطی دیگر غیر از تلگرام ارایه کنید. در پناه خدا باشید محمدعلی اسماعیل زاده https://goo.gl/skN3kk»
در این بخش از #کتاب_بخوانیم، قسمت‌هایی از کتاب "درمان شوپنهاور" را با هم می‌خوانیم:

📚 عشق میان #والدین، موجب عشق و مهربانی نسبت به فرزندان می‌شود. گاهی داستان‌هایی می‌شنویم درباره والدینی که عشق فراوانشان نسبت به یکدیگر، همه‌ی عشق موجود در خانه را می‌بلعد و تنها عشقی نیم سوز و نه چندان آتشین برای بچه‌ها بر جای می‌گذارد. ولی این نگاه اقتصادی دودوتا چهارتا به عشق بی‌معناست. عکس آن صحیح است: فرد هرچه بیشتر عاشق باشد، رفتاری محبت‌آمیز نسبت به فرزندان و به همه درپیش می‌گیرد.

📚 #اعتماد نخستینی که لازمه‌ی عشق به دیگران و باور داشتن عشق دیگران نسبت به خود و یا عشق به زندگیست، در کودکانی که از #عشق مادر محرومند، شکل نمی‌گیرد. آنها در بزرگسالی با دیگران احساس غریبی می‌کنند و به درون خود می‌گریزند و زندگی‌شان به رابطه‌ای خصمانه و رقابت با دیگران می‌گذرد. 


🗂 #کتاب درمان شوپنهاور، #نویسنده اروین دیوید یالوم، #مترجم سپیده حبیب #انتشارات قطره

@systemsthinking
Systems Thinking pinned «همراهان کانال تفکر سیستمی سلام لطفا حدود یک تا دو دقیقه برای پر کردن این فرم وقت بگذارید و حداقل یک مسیر ارتباطی دیگر غیر از تلگرام ارایه کنید. در پناه خدا باشید محمدعلی اسماعیل زاده https://goo.gl/skN3kk»
امیر مومنان علی (ع) فرموده‌اند:
كُن فِی الفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لا ظَهْرٌ فَیُرْكَبَ، وَلا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.
در زمان فتنه مانند بچه شتر باش كه نه پشت[توانایی]دارد تا بر آن سوار شوند، و نه پستانی كه از آن شیر بدوشند.

امیدوارم نا آرامی‌های این روزها با حداقل خسارت و آسیب به پایان برسد و درس‌آموخته‌های این حوادث موجب اصلاح و بهبود شود.

@systemsthinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه
#مدل_ذهنی
#یادگیری


این روزها دانش‌آموزان درگیر امتحانات پایان ترم خود هستند. روز گذشته مراقب امتحان علوم دانش‌آموزان پایه نهم بودم که یک تصویر توجه من را به خود جلب کرد؛ سؤال مربوط به قسمت‌های مختلف یک یاختۀ عصبی بود که اتفاقاً در دوران تحصیل من هم در کتاب بود. هر چه فکر کردم پاسخ را به یاد نیاوردم در حالی که در دوران تحصیل خود نمرۀ بالایی از این درس آورده بودم و به این فکر کردم که این مطالب چه فایده‌ای برای من داشته‌اند؟

عبارتی از کتاب پنجمین فرمان برای من تداعی شد: « افراد آن چیزی را یاد می‌گیرند که نیازمند یادگرفتن آن هستند، نه چیزی را که کس دیگری تصور می‌کند ایشان باید یاد بگیرند.»

احتمالاً این دانش‌آموزان نیز همچون معلمان خود این مطالبی را که حفظ کرده‌اند از یاد خواهند برد. بهتر است بسترهایی بسازیم که در آن دانش‌آموزان با مسائل واقعی روبه‌رو شوند، دغدغه پیدا ‌کنند و یاد بگیرند تا اینکه توانایی حل مسائل آینده خود و کشور را نیز داشته باشند.

http://t.me/systemsthinking
#سواد_رسانه‌ای و مدیریت رسانه‌ای منفعلانه

استراتژی سکوت:
ضعف پوشش‌دهی خبری از وقایع روزهای اخیر و نگاه منفعلانه رسانه‌های داخلی، بهترین پاس گل به شبکه‌های رسانه‌ای معاند و رسانه‌های خارجی مانند BBC بود.

بسیاری از مردمی که در جستجوی خبر از وقایع کشور به حال خود رها شده بودند، نهایتا به شبکه‌های خارجی مراجعه کردند. مثلا کانال تلگرامی BBC طی این چند روز ۲۰۰ هزار عضو جدید پیدا کرد و رکورد یک میلیون و دویست هزار عضو را پشت سر گذاشت. (در مقابل به طور مثال کانال تلگرامی ایسنا بدون تغییر قابل توجهی همان حدود ۱۴۰ هزار عضو را دارد).

در نهایت بعد از دو روز سکوت خبری و روشن شدن شکست استراتژی سکوت، رسانه‌های داخلی هم مجوز انعکاس خبرهای ناآرامی‌ها را پیدا کردند.

استراتژی فیلترینگ:
استراتژی رسانه‌ای منفعلانه بعدی، فیلتر کردن تلگرام بود که از روز سوم عملیاتی شد. برای بررسی اثربخشی این اقدام می‌توانیم به تعداد بازدیدهای پست‌های کانال تلگرامی BBC توجه کنیم: پیام‌هایی که صبح امروز ارسال شده‌اند، حدود ۶۰۰ هزار بازدید داشته‌اند.

در فضای رسانه‌ای امروز عکس‌العمل‌های منفعلانه کارایی خود را از دست داده‌اند. در چنین شرایطی به مدیران رسانه‌ای مسلط به دانش و ابزار روز و مدیریت رسانه‌ای فعال با استراتژی‌های کارآمد نیاز داریم. در غیر اینصورت فضای ذهنی مردم در بحران‌ها، با بمباران رسانه‌ای بازیگرانی مثل BBC مدیریت خواهد شد.

در شرایط بحران، به جای سکوت خبری و تلاش برای فیلتر کردن، دسترسی و اطلاع رسانی به محتوای خبری درست و با کیفیت باید افزایش پیدا کند.

t.me/systemsthinking
Forwarded from اقتصادنیوز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وضع زندگی تاسف‌بار یکی از نوابغ ایرانی

با اینگونه حمایت از نوابغ، فرار مغزها امری کاملا طبیعی خواهد بود!!!!
@Eghtesadnews_com
#کتاب_بخوانیم

مارشال: تو چه می‌خواهی که به دست نیاوردی؟

مُراجع: من نمی‌دانم چه می‌خواهم.

مارشال: من حدس می‌زدم که این را بگویی.

مراجع: چرا؟

مارشال: نظریه من این است که ما #افسرده می‌شویم چون چیزی را که می‌خواهیم به دست نمی‌آوریم و ما چیزی که می‌خواهیم به دست نمی‌آوریم چون هرگز به ما یاد نداده‌اند چیزی را که می‌خواهیم به دست بیاوریم. اما یاد گرفته‌ایم دختر و پسر و پدر و مادر خوبی باشیم. اگر بخواهیم یکی از این خوب‌ها باشیم عادت می‌کنیم افسرده باشیم. افسردگی جایزه‌ای است که ما برای "خوب بودن" دریافت می‌کنیم.
اما اگر می‌خواهی #احساس بهتری داشته باشی می‌خواهم مشخص کنی دوست داری مردم چه بکنند تا زندگی برای تو زیباتر شود.

مراجع: من فقط می‌خواهم یکی مرا دوست بدارد، این غیر منطقی نیست، هست؟

مارشال: این شروع خوبی است. حالا می‌خواهم دقیقا بگویی دوست داری مردم چه بکنند تا نیاز مورد محبت قرار گرفتن تو برآورده شود. برای مثال همین الان من چه می‌توانم بکنم؟

مراجع: اما شما می‌دانی...

مارشال: مطمئن نیستم که بدانم. می‌خواهم خودت بگویی که من یا دیگران چه کار کنیم تا عشقی را که به دنبالش هستی به تو بدهیم.

مراجع: این سخت است.

مارشال: بله! طرح تقاضای واضح سخت است. اما فکر کن که چقدر سخت‌تر خواهد بود اگر بخواهیم به تقاضایی پاسخ دهیم که واضح نیست.

مراجع: کم کم می‌توانم بفهمم برای تحقق نیازم به مورد محبت قرار گرفتن از دیگران چه می‌خواهم، اما #خجالت می‌کشم بگویم.

مارشال: بله! غالبا این‌طور است. خب از من یا دیگران چه می‌خواهی که انجام دهیم؟

مراجع: وقتی خوب فکر می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که می‌خواهم شما حدس بزنید من چه می‌خواهم قبل از اینکه حتی خودم به آن آگاه باشم. می‌خواهم شما همیشه این کار را بکنید.

مارشال: از این که نیازت را به وضوح بیان کردی سپاسگزارم. اگر نیاز تو واقعا چنین چیزی است امیدوارم متوجه شوی چرا نمی‌توانی کسی را بیابی که نیاز محبت تو را برآورده کند.

👌 مراجعان من اغلب به این نتیجه می‌رسند که #ناآگاهی خودشان از آنچه از دیگران می‌خواهند در #ناامیدی و افسردگی‌شان بسیار مؤثر است.

🗂 #کتاب: ارتباط بدون خشونت، زبان زندگی، #نویسنده: مارشال روزنبرگ، #مترجم: کامران رحیمیان. #نشر اختران

@systemsthinking
فیلتر شدن تلگرام: «روش مدیریت تنبیه جمعی» در مقابل روش مدیریت امیر مومنان علی (ع)

همه‌ی ما با روش مدیریت تنبیه جمعی یا به قولی دیگر «روش مدیریت پادگانی» آشنا هستیم: تنبیه برای همه و تشویق برای یک نفر.

میلیون‌ها نفر در ایران از تلگرام استفاده می‌کنند.
هزاران کانال و گروه ارزشمند با محتوای مفید در تلگرام وجود دارد.
افراد زیادی از بستر تلگرام برای کسب و کارشان استفاده می‌کنند.
چند کانال از این فضا سوء استفاده می‌کنند و محتوای نامناسبی منتشر می‌کنند.

نتیجه چه می شود؟
مدیران کشور تصمیم می‌گیرند تلگرام را فیلتر کنند.
یعنی تصمیم می‌گیرند میلیون‌ها کاربر و هزاران کانال را به خاطر چند کانال گناهکار جریمه کنند و صدها میلیون محتوای مفید را از دسترس خارج کنند.

این اولین باری نیست که با چنین مساله‌ای مواجه می‌شویم.
روش مدیریتی که مدیران ما در سطوح مختلف یاد گرفته‌اند همین است: تنبیه جمع، از ترس خطای گروهی اندک.
مثال‌های دیگرش را در سیستم قانون‌گذاری و قوه قضاییه و سیاست‌های کلان و بیمه و مالیات و بانک و گمرک و نظام سلامت و نظام‌های بازرسی و حتی دانشگاه‌ها و مدارس کشور به وفور می‌توانیم پیدا کنیم.

در مقابل این روش، نظام مدیریتی امیرمومنان علی (ع) قرار دارد. ایشان می‌فرمایند:

اُزْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ
گنهكار را با پاداش دادن به نيكوكار تنبيه كن

یعنی نه تنها نیکوکار را به جای گناه‌کار مجازات نکن، بلکه زمینه تشویق و رشد نیکوکار را فراهم کن.

t.me/systemsthinking
Forwarded from شرق
🔺فعالیت کانالهای تلگرامی یک هفته پس از فیلترشدن در حال بازگشت به رونق روزهای قبل؛ با این تفاوت که کاربران استفاده از فیلترشکن را هم یاد گرفته‌اند.
@sharghdaily
یک تحلیل سیستمی از وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
@systemsthinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه
#الگوی_انتقال_فشار


در ایام امتحانات، والدین بسیاری برای آنکه بتوانند مشکلات درسی دانش‌آموزان خود را رفع کنند متوسل به گرفتن معلم خصوصی می‌شوند. اما به تجربه بسیار دیده‌ایم که مشکل تعدادی از این دانش‌آموزان لزوماً این مسئله نیست و خانواده‌ها به ریشۀ مشکل فرزندان خود توجهی ندارند و سرانجام در بلند مدت مسئله حل‌نشده باقی می‌ماند. برای تشریح پویایی‌های این مسئله از یکی از الگوهای اساسی تفکر سیستمی استفاده خواهم کرد.

نام این الگو «انتقال فشار» است. در این الگو با بروز نشانه‌های مسئله یا مشکل، افراد یا سازمان‌ها درصدد اقدامی برای رفع مشکل بر می‌آیند. در مسئله ما نمرات پایین دانش‌آموزان از نشانه‌های بروز مشکل هستند. ریشه‌های آن ممکن است بخاطر انگیزه پایین، تمرکز کم، محیط نامناسب مدرسه و... باشد.

برای رفع مشکل می‌توان از راه‌حل‌های اساسی بهره برد که معمولاً با تاخیر و در بلندمدت بر ریشه مشکلات اثر می‌گذارند. با توجه به فشاری که در این راه برای حل ریشه مشکلات وجود دارد، عده‌ای رو به راه‌حل‌های مقطعی یا اصطلاحاً موقت می‌آورند. به طور معمول این راه‌حل‌های موقت ادامه پیدا می‌کنند و عوارضی را بر جای می‌گذارند که اجرای راه‌حل اساسی را مشکل‌تر می‌کنند.

در مثال ما شاید در کوتاه‌مدت دانش‌آموز با توسل به معلم خصوصی بتواند مشکل خود را حل کند، اما این راه‌حل مقطعی نه‌تنها کمکی در راستای توانمندسازی حقیقی او و ایجاد تغییر در انگیزه‌های او نمی‌کند، بلکه شاید فشار و اضطراب بیشتری را هم به دانش‌آموز وارد کند. در نتیجه او هر روز وابسته‌تر به شخص سومی برای حل مشکلات خود خواهد بود و ریشه مشکل نیز پابرجا خواهد ماند.

این الگو در سازمان‌ها و شیوه‌های حکمرانی کشورهای مختلف نیز بسیار تکرار می‌شود که به امید خدا در مورد آن‌ها خواهم نوشت.

http://t.me/systemsthinking
اراده‌ی تغییر

📗

پنج سال پیش همین ایام، آخرین ماه‌های زندگی من و همسرم در دبی بود.

یک تویوتا داشتیم که هرچند خودرو عادی آنجا محسوب می‌شد، ولی هنوز در ایران نتوانسته‌ایم دوباره معادل آن را داشته باشیم.

آپارتمان کوچک ما در بالاترین طبقه‌ی یک برج بزرگ، در چندقدمی یک gym (سالن ورزشی) و یک استخر روباز بود. (بیشتر آپارتمان‌های مسکونی دبی، استخر روباز روی پشت بام و gym دارند.) از آنجا که تقریبا کسی در آن برج اهل ورزش نبود، این سالن و آن استخر، تقریبا هرزمان که می‌خواستیم فقط مال ما بود.

به دلیل وضعیت اقتصادی ایران در آن زمان، ارزش هر «درهم امارات» ظرف مدت کوتاهی از 250 تومان به 1000 تومان رسیده بود. بنابراین گرچه حقوق ما در امارات تغییر نکرده بود، ولی درآمد تومانی ما چهار برابر بیشتر از سابق شده بود.

دبی همچنان در حال رشد بود و روزبه‌روز هم جاذبه‌ها و امکانات و جشن‌های آن پررونق تر می شد ... به طور خلاصه زندگی ما از بسیاری جنبه‌ها طوری بود که شاید برای بسیاری از مردم در حد آرزو باقی بماند، اما ...

اما یک جای داستان مشکل داشت. ویزای ما باید تمدید می‌شد و من و همسرم دیگر علاقه‌ای به زندگی در دبی نداشتیم. اگر ویزا را با زحمت زیادی تمدید می‌کردیم، سه سال دیگر باید می‌ماندیم. باید یک تصمیم محکم می‌گرفتیم. دبی دیگر برای ما جذاب نبود و هیچ تصوری نداشتیم که اگر به ایران برویم چه سرنوشتی در انتظار ماست. ما تصمیم گرفتیم. شرایط خوب زندگی را کنار گذاشتیم و پیش از نوروز همان سال به ایران برگشتیم. حتی یک دوست من هم با این کار ما موافق نبود. همه دلسوزانه می‌گفتند همان‌جایی که هستید بمانید. البته ما نماندیم!

*

کار به همین‌جا ختم نشد. مدیر یکی از شرکت‌های دبی که فرد بسیار محترم و ارجمندی است و اعتماد فراوانی به من داشت و من همچنان به دوستی با ایشان مفتخر هستم، به من پیشنهاد کرد برای زندگی به تهران بروم، اداره‌ی کارهای ایشان در تهران را بر عهده بگیرم و نگران خودرو و اجاره‌ی خانه در تهران هم نباشم و یک حقوق خوب ماهیانه هم داشته باشم. دیگر از این بهتر مگر می‌شد؟

اما ما تصمیم گرفته بودیم در برگشت به ایران، به دنبال رویاها و آرزوهای خود باشیم. من برنامه‌هایی برای رشد خودم داشتم. آزادی مهمترین اولویت من بود. مطالعات بیشتر، رشد شخصی، کار روی باورها و توانایی‌های شخصی‌ام ...

از همین رو با وجود تمام مشکلاتی که می‌دانستم پیش خواهد آمد محترمانه به ایشان «نه» گفتم و خطر کردم. پا در راهی گذاشتم که برایم آزادی داشت، ولی امنیت شغلی تضمین‌شده نداشت. برگشتیم و ساکن شهرستان شدیم.

*

خدا را شکر می کنم که من و همسرم، سال‌هاست که «اراده‌ی تغییر» داشته‌ایم و باز هم داریم. در باور ما، محدودیت‌های جغرافیایی زندگی یک توهم است. ما در شهرهای مختلف زندگی کرده‌ایم و چون باور داریم می‌توان آزاد زندگی کرد، زندگی نیز دست و پای ما را نبسته است و چهره‌ی سخاوتمند خود را پنهان نکرده است.

هیچ بعید نیست ظرف چند سال آینده مانند دوست خوبم محمدعلی (مدیر همین کانال)، به یک روستا برویم و حقیقتا این کار برای ما به همین سادگی است که تصمیم بگیریم، وسایل سفر را ببندیم و برویم.

*

15 سال است از تهران رفته‌ام. این روزها که مردم از زندگی خود در تهران بسیار گلایه می‌کنند، دوست دارم یادآوری کنم که یک چیز، و تنها یک چیز، مانع رفتن شما از تهران و داشتن یک زندگی عالی در هرکجای دیگر روی زمین پهناور خداست:

آن یک مانع خود شمایید، یا درست‌تر بگویم باورهای شماست.

علی اکبر کاویانی

@systemsthinking
#کتاب_بخوانیم

قبل از آنکه متن را کامل مطالعه کنیم قدری بر این دو پرسش‌ تأمل کنیم:

1⃣ آیا شما مسئولیت احساسات خود را قبول می‌کنید؟
2⃣ آیا دیگران می‌توانند علت جریان یافتن احساسات خوب و بد در ما باشند؟


#اپیکتتوس معتقد است مردم نه بر اثر وقایعی که برایشان اتفاق می‌افتد، بلکه با نوع نگاه‌شان به آن وقایع مضطرب می‌شوند.
#مارشال_روزنبرگ در کتاب ارتباط بدون خشونت آورده است: آنچه دیگران انجام می‌دهند، ممکن است تحریک کننده باشد، اما علت احساسات ما نیست.

👌 هنگامی که کسی به ما یک پیام منفی، چه کلامی و چه غیرکلامی می‌دهد، ما چهار گزینه برای دریافت آن داریم:

1⃣ یکی آنکه پس از شنیدن انتقاد و سرزنش، آن را درست بدانیم. مثلا شخصی عصبانی است و می‌گوید "تو خودخواه‌ترین آدمی هستی که من دیده‌ام!"
با #انتخاب گزینه سرزنش خود، عکس العمل احتمالی ما این است: "وای، من باید بیشتر حساس باشم!"
قبول #قضاوت دیگری و سرزنش خود #عزت_نفس ما را کم می‌کند و به سمت #احساس_گناه، سرزنش و افسردگی سوق می‌دهد.

2⃣ گزینه‌ی دوم این است که گوینده را سرزنش کنیم. مثلا در جواب "تو خودخواه‌ترین آدمی هستی که من دیده‌ام!" ممکن است اعتراض کنیم که "تو حق نداری چنین چیزی بگویی! من همیشه نیازهای تو را نظر گرفته‌ام. خودخواه واقعی خود تو هستی".
اگر با دریافت چنین پیامی گوینده را سرزنش کنیم احتمالا احساس #خشم می‌کنیم.

3⃣ گزینه‌ی سوم ما هنگام دریافت پیام منفی می‌تواند تابانیدن نور آگاهی بر احساسات و نیازهای‌مان باشد. در این صورت پاسخ چنین خواهد بود: "وقتی می‌شنوم که تو می‌گویی من خودخواه‌ترین آدمی هستم که تو دیده‌ای، آزرده می‌شوم، برای اینکه نیاز دارم تلاشم برای در نظر گرفتن اولویت‌های تو مورد توجه‌ات قرار گیرد." با تمرکز بر نیاز و احساسات‌مان آگاه می‌شویم که #احساس_رنج فعلی ما از #نیاز برای تشخیص تلاش‌های قبلی ما نشات گرفته است.

4⃣ گزینه‌ی چهارم برای دریافت یک پیام منفی این است که نور اگاهی را بر احساسات و نیازهای فرد دیگر، آنچنان که در حال حاضر بیان می‌کند، بتابانیم. مثلا ممکن است ما بپرسیم: "آیا تو رنجیده‌ای چون نیاز داری به اولویت‌هایت توجه بیشتری شود؟"

ما به جای آنکه دیگران را مسئول احساس‌های خود بدانیم و آنها را سرزنش کنیم با اذعان نیازها، امیال، انتظارات، ارزش‌ها، و افکارمان؛ خود را مسئول هر احساسی در خود می‌دانیم.

#کتاب ارتباط بدون خشونت، زبان زندگی. #نویسنده مارشال روزنبرگ. #مترجم کامران رحیمیان #انتشارات اختران

@systemsthinking