طرحی دیگر از جوانان نیروی سومی برای توسعه ی فرهنگ کتاب خوانی در کف خیابان...
#کتاب_گرد
#نیروی_سوم
@thirdpower
#کتاب_گرد
#نیروی_سوم
@thirdpower
طرحی دیگر از جوانان نیروی سومی برای توسعه ی فرهنگ کتاب خوانی در کف خیابان...
#کتاب_گرد
#نیروی_سوم
@thirdpower
#کتاب_گرد
#نیروی_سوم
@thirdpower
با جوانان کنش گر نیروی سومی در تهران دانشگاه شهید بهشتی...
#استقلال_در_اندیشه
#پایان_دو_جناح_اصلاح_گرا_و_اصول_طلب
#نیروی_سوم
@thirdpower
#استقلال_در_اندیشه
#پایان_دو_جناح_اصلاح_گرا_و_اصول_طلب
#نیروی_سوم
@thirdpower
مردم و سازمانهای مردم نهاد ، جامعه کوه نوردی و مردم طبیعت دوست و دغدغه غم مند خواستار اجرای حکم قانونی و قطعی رفع تصرف از ۶۵ هکتار اراضی ویرانی شاندیز (بوستان شادی) می باشند!اجرای قانون برای تمام آحاد مردم و نهادهاو سازمانهایی که از قانون تخطی می نمایند باید یکسان باشند.
@thirdpower
@thirdpower
بیانیه خانه مطبوعات و رسانه های خراسان رضوی در محکومیت توهین معاون فرهنگی شهردار مشهد به خبرنگاران...
@thirdpower
@thirdpower
۱۳ تیر زادروز حسن رشدیه
میرزا حسن تبریزی مشهور به رشدیه ( زاده ۱۳ تیر ۱۲۳۰ تبریز -- درگذشته ۱۸ آذر ۱۳۲۳ قم ) نخستین مؤسس مدارس جدید در تبریز و دومین مدرسه در تهران (بعد از دارالفنون) بود، او را پدر فرهنگ جدید ایران نامیدهاند. رشديه پدر معارف ايران، بنيان گذار آموزش نوين در ايران است.
وی در محله چرندآب تبريز به دنيا آمد و پس از گذراندن مقدمات در زادگاه خود تصميم گرفت براي ادامه تحصيل به نجف برود اما با خواندن مقاله ای در روزنامه ثريا که شمار ايرانيان با سواد را از هر هزار نفر ده نفر ذکر کرده بود، از سفر به نجف چشم پوشيد و عازم بيروت شد و در دارالمعلمين آنجا به فراگرفتن شيوه هاي نوين آموزش پرداخت. در سال ۱۲۶۱ با هدف تأسيس مدرسه به شيوه نوين، از مدارس جديد استانبول بازديد کرد و در همانجا الفباي صوتي را براي جايگزينی با روش قديمي آموزش در مدارس جديد ابداع کرد.
در سال ۱۲۶۲ نخستين مدرسه به سبک نو را براي کودکان مسلمان قفقاز تأسيس کرد و در سال ۱۲۶۶ نخستين مدرسه نوين ايران را در محله ششگلان تبريز بنا نهاد. اين مدرسه و به دنبال آن پنج مدرسه ديگري که در تبريز و مشهد تأسيس کرد با کار شکني ها و دسيسه هاي درباريان و تاريک انديشان پي درپي بسته شد. رشديه با فروش املاک خود و با اجازه ي علماي نجف، مسجد شيخ الاسلام تبريز را به مدرسه تبديل کرد و در کلاس ها ميز، نيمکت و تخته سياه گذاشت و به تدريس با روش جديد مبادرت ورزید ،
اين مدرسه نيز با هجوم گروهي بي بصيرت بسته شد و حتي يکي از شاگردان جان خود را از دست داد و رشديه نيز زخمي شد و مجبور به ترک وطن گرديد. وقتي ميرزا علي خان امين الدوله که سياستمداري روشن بين بود به واليگري آذربايجان انتخاب شد، رشديه را به تبريز فراخواند و با ايمان به پايمردي و ميهن دوستي او، مدرسه ي بزرگي در تبريز باز کرد. رشديه در اين مدرسه به ۶۰ نفر دانش آموز کلاه و لباس يکسان پوشاند و به آموزش آن ها پرداخت اما با برکناري امين الدوله، دوباره مدرسه رشديه مورد يورش قرار گرفته و به آتش کشيده شد.
رشديه علاوه بر فعاليت هاي آموزشي و بنا نهادن آموزش نوين در ايران، روزنامه هايي به نام «مکتب» و «طهران» منتشر مي کرد؛ از او ۲۷ جلد اثر به جا مانده است که از ميان آنها مي توان به این موارد اشاره کرد: بدايه التعليم، هدايه التعليم، نهايه التعليم، تحفه الصبيان، صد درس، تنبيه الغافلين، ارشاد الطالبين و ...
ميرزا حسن رشديه در اواخر عمر براي در امان ماندن از دشمني مخالفان به قم رفت و در ۲۱ آذر سال ۱۳۲۴ در همانجا درگذشت.
در واپسین روزهای زندگی، چنین وصیت کرده بود:
”مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود."
@thirdpower
میرزا حسن تبریزی مشهور به رشدیه ( زاده ۱۳ تیر ۱۲۳۰ تبریز -- درگذشته ۱۸ آذر ۱۳۲۳ قم ) نخستین مؤسس مدارس جدید در تبریز و دومین مدرسه در تهران (بعد از دارالفنون) بود، او را پدر فرهنگ جدید ایران نامیدهاند. رشديه پدر معارف ايران، بنيان گذار آموزش نوين در ايران است.
وی در محله چرندآب تبريز به دنيا آمد و پس از گذراندن مقدمات در زادگاه خود تصميم گرفت براي ادامه تحصيل به نجف برود اما با خواندن مقاله ای در روزنامه ثريا که شمار ايرانيان با سواد را از هر هزار نفر ده نفر ذکر کرده بود، از سفر به نجف چشم پوشيد و عازم بيروت شد و در دارالمعلمين آنجا به فراگرفتن شيوه هاي نوين آموزش پرداخت. در سال ۱۲۶۱ با هدف تأسيس مدرسه به شيوه نوين، از مدارس جديد استانبول بازديد کرد و در همانجا الفباي صوتي را براي جايگزينی با روش قديمي آموزش در مدارس جديد ابداع کرد.
در سال ۱۲۶۲ نخستين مدرسه به سبک نو را براي کودکان مسلمان قفقاز تأسيس کرد و در سال ۱۲۶۶ نخستين مدرسه نوين ايران را در محله ششگلان تبريز بنا نهاد. اين مدرسه و به دنبال آن پنج مدرسه ديگري که در تبريز و مشهد تأسيس کرد با کار شکني ها و دسيسه هاي درباريان و تاريک انديشان پي درپي بسته شد. رشديه با فروش املاک خود و با اجازه ي علماي نجف، مسجد شيخ الاسلام تبريز را به مدرسه تبديل کرد و در کلاس ها ميز، نيمکت و تخته سياه گذاشت و به تدريس با روش جديد مبادرت ورزید ،
اين مدرسه نيز با هجوم گروهي بي بصيرت بسته شد و حتي يکي از شاگردان جان خود را از دست داد و رشديه نيز زخمي شد و مجبور به ترک وطن گرديد. وقتي ميرزا علي خان امين الدوله که سياستمداري روشن بين بود به واليگري آذربايجان انتخاب شد، رشديه را به تبريز فراخواند و با ايمان به پايمردي و ميهن دوستي او، مدرسه ي بزرگي در تبريز باز کرد. رشديه در اين مدرسه به ۶۰ نفر دانش آموز کلاه و لباس يکسان پوشاند و به آموزش آن ها پرداخت اما با برکناري امين الدوله، دوباره مدرسه رشديه مورد يورش قرار گرفته و به آتش کشيده شد.
رشديه علاوه بر فعاليت هاي آموزشي و بنا نهادن آموزش نوين در ايران، روزنامه هايي به نام «مکتب» و «طهران» منتشر مي کرد؛ از او ۲۷ جلد اثر به جا مانده است که از ميان آنها مي توان به این موارد اشاره کرد: بدايه التعليم، هدايه التعليم، نهايه التعليم، تحفه الصبيان، صد درس، تنبيه الغافلين، ارشاد الطالبين و ...
ميرزا حسن رشديه در اواخر عمر براي در امان ماندن از دشمني مخالفان به قم رفت و در ۲۱ آذر سال ۱۳۲۴ در همانجا درگذشت.
در واپسین روزهای زندگی، چنین وصیت کرده بود:
”مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود."
@thirdpower
دکتر امیرحسین نوربخش، پس از 16 سال فعالیت در جبهه ی اصلاح طلبان، رسما به حضورش در این جریات پایان داد. وی در اینستاگرام شخصی اش از شکست مشی اصلاح طلبی و اصول گرایی در نظر و عمل سخن گفته و به لزوم در انداختن طرحی جدید اشاره کرده است!
@thirdpower
@thirdpower
🔺لایحه جدیدی برای حمایت از حقوق حیوانات تدوین می شود
🔸معاون ارتباطات و پیگیری اجرای قانون اساسی معاونت حقوقی رئیس جمهوری از تدوین لایحه جدیدی برای حمایت از حقوق حیوانات خبر داد و گفت: فضا برای توقف لایحه پیشنهادی سازمان حفاظت محیط زیست برای اصلاح ماده 679 قانون مجازات اسلامی کاملا مساعد است و این خبر خوبی برای فعالان محیط زیست و هواداران حقوق حیوانات است.
@thirdpower
🔸معاون ارتباطات و پیگیری اجرای قانون اساسی معاونت حقوقی رئیس جمهوری از تدوین لایحه جدیدی برای حمایت از حقوق حیوانات خبر داد و گفت: فضا برای توقف لایحه پیشنهادی سازمان حفاظت محیط زیست برای اصلاح ماده 679 قانون مجازات اسلامی کاملا مساعد است و این خبر خوبی برای فعالان محیط زیست و هواداران حقوق حیوانات است.
@thirdpower
حمله روزنامه كيهان به جريان سوم:
مدعیان اصلاحات و حمله به نظارت استصوابی
روزنامه زنجیرهای «همدلی» در یادداشت صفحه اول خود نوشت: «جریان سوم شهروندی از بارزترین تعهدات جمهوری اسلامی در برگزاری انتخابات شفاف، آزاد و عادلانه را حق دستیابی شهروندان ایرانی به نامزدهای انتخاباتی میداند که به ایدهها، باورها یا منافع آنها نزدیکتر باشند و نظارت استصوابی و رد صلاحیت نامزدهای انتخاباتی توسط شورای نگهبان را برخلاف این تعهدات میداند.»
در ادامه مطلب این روزنامه زنجیرهای آمده است: «جریان سوم شهروندی شاخصترین تعهد جمهوری اسلامی جهت تحقق حقوق بشر و شهروندی و برگزاری انتخابات دورهای شفاف، آزاد و عادلانه را در بازنگری قانون اساسی منطبق با اصول و ارزشهای حقوق بشر و شهروندی، معیارهای انتخابات آزاد و عادلانه، حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و ایجاد دادگاه قانون اساسی میداند.»
نکته قابلتأمل آنکه مدعیان اصلاحات چند وقتی است که در راستای خط «انتخابات مشروط» حجاریان دست پیش را گرفته تا پس نیفتند! آنها که نیک میدانند ستاره بختشان در انتخابات آینده رو به افول رفته و شانسی برای پیروزی ندارند برای توجیه شکست در انتخابات آینده، رد صلاحیت نامزدهای مسئلهدار توسط شورای نگهبان را بهانه کرده و حرف از انتخابات عادلانه، دادگاه قانون اساسی و مخالفت با نظارت استصوابی
میزنند!
#كيهان
#جريان_سوم
@thirdpower
مدعیان اصلاحات و حمله به نظارت استصوابی
روزنامه زنجیرهای «همدلی» در یادداشت صفحه اول خود نوشت: «جریان سوم شهروندی از بارزترین تعهدات جمهوری اسلامی در برگزاری انتخابات شفاف، آزاد و عادلانه را حق دستیابی شهروندان ایرانی به نامزدهای انتخاباتی میداند که به ایدهها، باورها یا منافع آنها نزدیکتر باشند و نظارت استصوابی و رد صلاحیت نامزدهای انتخاباتی توسط شورای نگهبان را برخلاف این تعهدات میداند.»
در ادامه مطلب این روزنامه زنجیرهای آمده است: «جریان سوم شهروندی شاخصترین تعهد جمهوری اسلامی جهت تحقق حقوق بشر و شهروندی و برگزاری انتخابات دورهای شفاف، آزاد و عادلانه را در بازنگری قانون اساسی منطبق با اصول و ارزشهای حقوق بشر و شهروندی، معیارهای انتخابات آزاد و عادلانه، حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و ایجاد دادگاه قانون اساسی میداند.»
نکته قابلتأمل آنکه مدعیان اصلاحات چند وقتی است که در راستای خط «انتخابات مشروط» حجاریان دست پیش را گرفته تا پس نیفتند! آنها که نیک میدانند ستاره بختشان در انتخابات آینده رو به افول رفته و شانسی برای پیروزی ندارند برای توجیه شکست در انتخابات آینده، رد صلاحیت نامزدهای مسئلهدار توسط شورای نگهبان را بهانه کرده و حرف از انتخابات عادلانه، دادگاه قانون اساسی و مخالفت با نظارت استصوابی
میزنند!
#كيهان
#جريان_سوم
@thirdpower
اين دو جناح فاسد خانوادگي و ادم هاي وابسته به انان هرگز نمي توانند راه حلي ارائه كنند، چون خودشان بخشي اساسي از مشكل هستند!
#فروپاشي_جناحي
#حل_مسئله
#نيروي_سوم
@thirdpower
#فروپاشي_جناحي
#حل_مسئله
#نيروي_سوم
@thirdpower
http://kayhan.ir/fa/news/165010/%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%AF%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C حمله مجدد روزنامه محافظه كار كيهان به جريان سوم : یکی از روزنامههای زنجیرهای نیز در 4 تیر سالجاری در یادداشت صفحه اول خود نوشته بود: «جریان سوم شهروندی شاخصترین تعهد جمهوری اسلامی جهت تحقق حقوق بشر و شهروندی و برگزاری انتخابات دورهای شفاف، آزاد و عادلانه را در بازنگری قانون اساسی منطبق با اصول و ارزشهای حقوق بشر و شهروندی، معیارهای انتخابات آزاد و عادلانه، حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و ایجاد دادگاه قانون اساسی میداند.»
@thirdpower
@thirdpower
kayhan.ir
راهکار مدعیان اصلاحات برای فرار از پاسخگویی؛ تشکیل دیکتاتوری به اسم جمهوری!
گفتهها و نوشتههای مدعیان اصلاحات حاکی از آن است که آنها وقتی خود را در شطرنج سیاست و بهویژه انتخابات پیشرو به دلیل کارنامه منفی خود بازنده میبینند، تحرکات و اقدامات رادیکالیتر مانند حمله به قانون اساسی را در دستور کار خود قرار دادهاند.
جنبش هاي رايزوميك، رهبران نامريي
#امير_حسين_نوربخش
حركت هاي اجتماعي امروز ديگر مانند گذشته درختي و از بالا به پايين نيستند، بلكه شبكه اي براي مبارزه در عرض جامعه مي باشند. رخدادهاي سياسي كنوني مانند ريشه هاي درخت رايزوم هستند كه تنها در سطح خاك رشد مي كنند و وسعت توده ها را در مي نوردند. لذا عمقي ندارند و خود جوش هستند. هر شخص يا جرياني كه ادعاي كنترل ان ها را داشته باشد، دروغ گوست. جليقه زرد ها، بهار عربي و حوادث دي ماه ٩٦ همگي از اين جنس جنبش ها مي باشند كه مبنايي پست مدرنيستي دارند. چون انكار هر گونه معنا اند. آن ها نه تنها با خوانش سبك جديد همراهي ندارند، بلكه ساختارهاي كلاسيك متني و ميداني را از ريشه انكار مي كنند. پس داراي مقدمه، متن اصلي و نتيجه گيري نبوده و اصولا هدف روشن و رهبري شفافي نيز ندارند و انگار دولت و جامعه ي مدني را در برابر امري از پيش تعيين شده و رخدادي از قبل اماده گشته قرار مي دهند. به بيان ديگر، ان ها اصلا جنبش نيستند. چنان كه رنه ماگريت در اثر نقاشي جاودانش، "خيانت تصوير" شكل يك پيپ را كشيده اما زيرش كوتاه نگاشته : "اين يك پيپ نيست!" باري، در تحليل اجتماعي راديكال از هنر، خيانت تصاوير در نهضت هاي امروز بسيار اشكار است. به همين دليل دال هاي سياسي-اجتماعي مدام براي خويش به دنبال مدلول مي گردند! لذا رانه هاي هيجان افرين هم عصرمان، پيوسته به دنبال رهبران نداشته ي خويش هستند. در اين ميان چهره هاي نداشته و شخصيت هاي نامرئي يكي پس از ديگري از راه مي رسند. گم ناماني كه از رانت ديده شدن در رسانه هاي دولتي يا غير دولتي و شبه دولتي بهره مند نبودند و اكنون به مدد معجزه ي تكنيك مانند ديو هايي غول اسا از شيشه ها بيرون مي ايند و در دل اربابشان وحشت عجيب مي اندازند! اين پريان در هيات هاي گوناگون ظهور ميابند. دست فروشي عصيان گر، كارگري رنجيده، دختري بي پوشش، كاربري فيلتر شده، دانشجويي بر انگيخته، رقصنده اي رها، تك معترضي عصباني و...حتي گاهي تروريستي متعرض، ناگهان از راه مي رسند و ديگر بازيگران صحنه سياست را با رويدادي نو، تازه و ناب مواجه مي سازند! به راستي در برابرشان چه مي توان كرد؟ چون ديگر مانند قبلي ها بر چسب هاي ليبرال شهروند، متخلف، مجرم و...و يا عناوين اقتدارگرايانه اي چون: ضد جمهوري و بيگانه پرست و ...هم به تنشان به راحتي نمي چسبد! زيرا اصولا موجودات چسبنده و متمركزي نيستند و سركوب انان بسيار پر هزينه است چون شناخت درستي ازشان موجود نيست و سبب معرفي بهترشان به حوزه عمومي و اجتماعي پر شمار از ناراضيان رو به تزايد مي گردد.
#جنبش_هاي_رايزوميك
#مبارزه_در_عرض
#نيروي_سوم
@thirdpower
#امير_حسين_نوربخش
حركت هاي اجتماعي امروز ديگر مانند گذشته درختي و از بالا به پايين نيستند، بلكه شبكه اي براي مبارزه در عرض جامعه مي باشند. رخدادهاي سياسي كنوني مانند ريشه هاي درخت رايزوم هستند كه تنها در سطح خاك رشد مي كنند و وسعت توده ها را در مي نوردند. لذا عمقي ندارند و خود جوش هستند. هر شخص يا جرياني كه ادعاي كنترل ان ها را داشته باشد، دروغ گوست. جليقه زرد ها، بهار عربي و حوادث دي ماه ٩٦ همگي از اين جنس جنبش ها مي باشند كه مبنايي پست مدرنيستي دارند. چون انكار هر گونه معنا اند. آن ها نه تنها با خوانش سبك جديد همراهي ندارند، بلكه ساختارهاي كلاسيك متني و ميداني را از ريشه انكار مي كنند. پس داراي مقدمه، متن اصلي و نتيجه گيري نبوده و اصولا هدف روشن و رهبري شفافي نيز ندارند و انگار دولت و جامعه ي مدني را در برابر امري از پيش تعيين شده و رخدادي از قبل اماده گشته قرار مي دهند. به بيان ديگر، ان ها اصلا جنبش نيستند. چنان كه رنه ماگريت در اثر نقاشي جاودانش، "خيانت تصوير" شكل يك پيپ را كشيده اما زيرش كوتاه نگاشته : "اين يك پيپ نيست!" باري، در تحليل اجتماعي راديكال از هنر، خيانت تصاوير در نهضت هاي امروز بسيار اشكار است. به همين دليل دال هاي سياسي-اجتماعي مدام براي خويش به دنبال مدلول مي گردند! لذا رانه هاي هيجان افرين هم عصرمان، پيوسته به دنبال رهبران نداشته ي خويش هستند. در اين ميان چهره هاي نداشته و شخصيت هاي نامرئي يكي پس از ديگري از راه مي رسند. گم ناماني كه از رانت ديده شدن در رسانه هاي دولتي يا غير دولتي و شبه دولتي بهره مند نبودند و اكنون به مدد معجزه ي تكنيك مانند ديو هايي غول اسا از شيشه ها بيرون مي ايند و در دل اربابشان وحشت عجيب مي اندازند! اين پريان در هيات هاي گوناگون ظهور ميابند. دست فروشي عصيان گر، كارگري رنجيده، دختري بي پوشش، كاربري فيلتر شده، دانشجويي بر انگيخته، رقصنده اي رها، تك معترضي عصباني و...حتي گاهي تروريستي متعرض، ناگهان از راه مي رسند و ديگر بازيگران صحنه سياست را با رويدادي نو، تازه و ناب مواجه مي سازند! به راستي در برابرشان چه مي توان كرد؟ چون ديگر مانند قبلي ها بر چسب هاي ليبرال شهروند، متخلف، مجرم و...و يا عناوين اقتدارگرايانه اي چون: ضد جمهوري و بيگانه پرست و ...هم به تنشان به راحتي نمي چسبد! زيرا اصولا موجودات چسبنده و متمركزي نيستند و سركوب انان بسيار پر هزينه است چون شناخت درستي ازشان موجود نيست و سبب معرفي بهترشان به حوزه عمومي و اجتماعي پر شمار از ناراضيان رو به تزايد مي گردد.
#جنبش_هاي_رايزوميك
#مبارزه_در_عرض
#نيروي_سوم
@thirdpower
بن بست دهه نود
📍بخش اول
1️⃣دهه نود بدون شک بدترین دهه ی جمهوری دوم بوده است و به اعتقاد من نظام باید همه تلاش خود را برای برون رفت از بن بستی که در دهه نود ایجاد شده است به کار گیرد. وقتی صحبتهای سردار جعفری، رییس سابق سپاه در سخنرانی ای مربوط به انتخابات ۸۸ که به تازگی از سوی اصلاح طلبان افشا شده است را گوش می دادم، این احساس که دهه نود دهه انحطاط نظام و انقلاب بود، بیش از پیش در من تقویت شد. گذشته از این مسأله مهم که این سخنرانی بار دیگر بر نامشخص بودن «قلمرو نظامی» در جمهوری اسلامی صحه می گذارد، مواجهه دوباره با نوع گفتمانی که عزیز جعفری در این سخنرانی به کار می گیرد، تحولی اساسی نظام در یک دهه اخیر را به ما تذکر می دهد.
2️⃣سردار جعفری در این سخنرانی آشکارا از گفتمانی چپ برای صورت بندی مقولات و مفاهیم و ارزشها و نظریه سیاسی انقلاب اسلامی در اواخر دهه هشتاد استفاده می کند. او در این سخنرانی با لحنی شورمندانه «علیه الیگارشی» پدیده آمده در ساختار جمهوری اسلامی سخن می گوید، وقتی از تحلیل اینکه آراء خاموش به سمت چه کسی رفته است صحبت می کند، موضعی اساسا «اپوزوسیونی» اتخاذ می کند و با تأکید چند باره بر «مبارزه با فقر و فساد و تبعیضی» که در استخوان بندی نظام رخنه کرده و با بیان اینکه «حتی متاسفانه بی عدالتی و ترجیح قدرتمند بر ضعیف به درون سپاه هم خزیده است» گفتمانی چپ، رهایی بخش، مردمی و ضد سلطه را برای تداوم انقلاب در دهه چهارم فراخوان می کند، دهه چهارمی که او با شوقی حماسی، از آن به «دوران جدید» تعبیر می کند.
3️⃣امروز که در انتهای دهه نود به سر می بریم اما همه اینها بیشتر به سرابی برآمده از جهانی دیگر شبیه است. دهه نود بی تردید اوج گرفتن عجیب و بی سابقه چپ زدایی از جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر است. علی رغم حضور گفتمان منحط روحانیت و خرده بورژوازی محافظه کار که جمهوری اسلامی را رژیمی سنتی با اقتصادی آلوده به سرمایه داری تجاری رانتی می دانند و آزادی جویی و دموکراسی و عدالت خواهی و ظهور امر سیاسی را گناهانی بخشش ناپذیر تلقی می کند و در اتحاد با نیروهای امنیتی عرفی و تکنوکراتهای ملی گرای مصلحت اندیش که انقلابی گری و پیگیری گفتمان انقلاب را جرم علیه امنیت ملی و اخلال در نظم دولتی می دانند، همواره کسانی چون شهید بهشتی، میرحسین موسوی، محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد در کنار آیت الله خامنه ای، روحانی روشنفکر و خطیب معروف مدافع جامعه بی طبقه توحیدی در دهه پنجاه، بوده اند که از تداوم روح انقلاب در مقابل یورش این محافظه کاران دست راستی حفاظت کرده اند. اما دهه نود اینچنین نبود. دهه نود، دهه پیروزی راست مدرن و راست سنتی بر انقلاب و دستیابی آنها به قدرت فائقه ای برای حمله به آرمانها بود. دهه نود دهه پیروزی «حیوانی ترسیده و ستیزه جو» بر «انسان سیاسی» بود.
ادامه👇👇👇
📍بخش اول
1️⃣دهه نود بدون شک بدترین دهه ی جمهوری دوم بوده است و به اعتقاد من نظام باید همه تلاش خود را برای برون رفت از بن بستی که در دهه نود ایجاد شده است به کار گیرد. وقتی صحبتهای سردار جعفری، رییس سابق سپاه در سخنرانی ای مربوط به انتخابات ۸۸ که به تازگی از سوی اصلاح طلبان افشا شده است را گوش می دادم، این احساس که دهه نود دهه انحطاط نظام و انقلاب بود، بیش از پیش در من تقویت شد. گذشته از این مسأله مهم که این سخنرانی بار دیگر بر نامشخص بودن «قلمرو نظامی» در جمهوری اسلامی صحه می گذارد، مواجهه دوباره با نوع گفتمانی که عزیز جعفری در این سخنرانی به کار می گیرد، تحولی اساسی نظام در یک دهه اخیر را به ما تذکر می دهد.
2️⃣سردار جعفری در این سخنرانی آشکارا از گفتمانی چپ برای صورت بندی مقولات و مفاهیم و ارزشها و نظریه سیاسی انقلاب اسلامی در اواخر دهه هشتاد استفاده می کند. او در این سخنرانی با لحنی شورمندانه «علیه الیگارشی» پدیده آمده در ساختار جمهوری اسلامی سخن می گوید، وقتی از تحلیل اینکه آراء خاموش به سمت چه کسی رفته است صحبت می کند، موضعی اساسا «اپوزوسیونی» اتخاذ می کند و با تأکید چند باره بر «مبارزه با فقر و فساد و تبعیضی» که در استخوان بندی نظام رخنه کرده و با بیان اینکه «حتی متاسفانه بی عدالتی و ترجیح قدرتمند بر ضعیف به درون سپاه هم خزیده است» گفتمانی چپ، رهایی بخش، مردمی و ضد سلطه را برای تداوم انقلاب در دهه چهارم فراخوان می کند، دهه چهارمی که او با شوقی حماسی، از آن به «دوران جدید» تعبیر می کند.
3️⃣امروز که در انتهای دهه نود به سر می بریم اما همه اینها بیشتر به سرابی برآمده از جهانی دیگر شبیه است. دهه نود بی تردید اوج گرفتن عجیب و بی سابقه چپ زدایی از جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر است. علی رغم حضور گفتمان منحط روحانیت و خرده بورژوازی محافظه کار که جمهوری اسلامی را رژیمی سنتی با اقتصادی آلوده به سرمایه داری تجاری رانتی می دانند و آزادی جویی و دموکراسی و عدالت خواهی و ظهور امر سیاسی را گناهانی بخشش ناپذیر تلقی می کند و در اتحاد با نیروهای امنیتی عرفی و تکنوکراتهای ملی گرای مصلحت اندیش که انقلابی گری و پیگیری گفتمان انقلاب را جرم علیه امنیت ملی و اخلال در نظم دولتی می دانند، همواره کسانی چون شهید بهشتی، میرحسین موسوی، محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد در کنار آیت الله خامنه ای، روحانی روشنفکر و خطیب معروف مدافع جامعه بی طبقه توحیدی در دهه پنجاه، بوده اند که از تداوم روح انقلاب در مقابل یورش این محافظه کاران دست راستی حفاظت کرده اند. اما دهه نود اینچنین نبود. دهه نود، دهه پیروزی راست مدرن و راست سنتی بر انقلاب و دستیابی آنها به قدرت فائقه ای برای حمله به آرمانها بود. دهه نود دهه پیروزی «حیوانی ترسیده و ستیزه جو» بر «انسان سیاسی» بود.
ادامه👇👇👇