Forwarded from جمهورى سوم
قحطی ماسک در جامعه پرایدی-موشکی و یک استثنا
تحلیلی از کارکرد تکنولوژی در ایران
🔴سالهاست که فلسفه تکنولوژی و جامعه شناسی تکنولوژی بخشی از مطالعات و تأملاتم محسوب می شود اما آنچه در تحلیل تکنولوژی در ایران به آن رسیدم، به هیچ وجه مطابق یاوه های فلسفی-الهیاتی و تقلیدهای اقتصادی- مدیریتی ای که معمولاً در این حوزه گفته می شود نیست. در راستای تحلیلی که در یادداشت قبل ارائه کردم معتقدم که ما در ایران با سه نوع تکنولوژی مواجهیم:
1⃣ یکی تکنولوژی ای که یادگار ظهور امر سیاسی و جهش انقلابی ۵۷ است که به جای اینکه درون جامعه و اقتصاد بماند و تاریخ آینده ما را بسازد، بلافاصله پس از انقلاب به فرم «حکومت» و «سازمان» و «ایدئولوژی رسمی» و «حزب واحد حاکم» در آمد و پس از آن به شکل گلخانه ای راه زوال تدریجی خود را پیمود. نماد این تکنولوژی در جمهوری اسلامی «موشک» و «انرژی هسته ای» است. از آنجا که «دولت انقلابی» فرمی ناپایدار است، این تکنولوژی ها نیز به تدریج تنها وجهی «شعائری» و تبلیغاتی برای نمایش اقتدار، می یابند و بعنوان زائده هایی بر سیستم، برای بقای دولت وجه المصالحه مذاکرات دیپلماتیک قرار می گیرند.
2⃣دومی همان چیزی است که از نمودار استحاله بوروکراسی انقلابی به الیگارشی باقی می ماند. لاشه مرده ای از تکنولوژی که می توان آنرا «صنعت برندگان» و «سیستم تکنیکی استثمار عوام» دانست. تکنولوژی در این معنا ساختار انقیاد توده مردم است که مرکز را از دسترس مردم فرودست پیرامونی حفظ می کند و تقسیم منافع میان گروه های مختلف الیگارشی را بر عهده دارد. مرزهای دولت و امنیت ملی از این صنعت و بازرگانی مکمل آن حفاظت می کنند و توده مردم که در یادداشت قبل بعنوان کارمندان این نهادهای ویران معرفی شدند، کار تهیه این محصولات را بر عهده دارند بدون آنکه از ارزش افزوده فروش آن منتفع شوند.
🔺 واقعیت این است که ما در اینجا با هیچ چیزی که بتوان آنرا «تولید» یا «تکنولوژی» نامید مواجه نیستیم، بلکه تمام طیفی که از «واردات کامل - مونتاژ - سرهم بندی در داخل - تأمین قطعات و تعمیر و نگهداری داخلی – احداث خط تولید- انتقال تکنولوژی به داخل - صنعت ملی –صادرات به منطقه- شرکت دانش بنیان» با افتخار درباره کالاهای مختلف فنی در رسانه ها بیان می شود، همه و همه از یک منطق واحد تبعیت می کنند و آن اینکه «کالای اضطراری و مورد نیاز مردم در یک بازار انحصاری در یک بوروکراسی فشل زیر نظر یک الیگارشی تجاری-امنیتی تهیه می شود و ارزش افزوده اصلی آن نه از رقابت و تولید بلکه از ناحیه انواع رانت منابع طبیعی، منابع مالی، منابع انسانی؛ انواع اشکال کنترل بازار و تعرفه ها؛ نفوذ در قوانین و مقامات اجرایی و قضایی؛ و مستأصل و مضطر و مجبور نگه داشتن مصرف کنندگان بوجود می آید.»
🔺نماد این نوع تکنولوژی پراید است اما منطق آنرا می شود درباره انواع و اقسام کالاها و خدمات بنجل آموزشی (وضع مدارس و دانشگاه ها)، پزشکی (وضع سلامت) سیاسی (وضع رجال سیاسی) شهری (وضع آلودگی هوا و بافت شهری) قضایی (وضع حقوقی)، رسانه ای(وضع صداوسیما) و... به کار برد. احتکار و کنترل عرضه و رانتخواری آسیبهای عارضی این ساختار اقتصادی-تکنیکی نیستند، بلکه شالوده اصلی آنند و همانطور که گفته شد جامعه را همیشه در حالت محرومیت و قطحی زدگی نگه می دارند تا هیچگاه از این سیستم بی نیاز نشود، و حتی برای بدست آوردن کالای بنجل آن سر و دست بشکند. ما با استقبال از پراید و پوشک و امروز ماسکِ با قیمت گزاف بسیار آشناییم اما کمتر متوجهیم که «کنکور» و «انتخابات» و «تلویزیون» هم عیناً همین رفتار را در ما ایجاد کرده اند.
3⃣سومین نوع تکنولوژی در ایران چون یاقوت نایاب است و آن محصولی است که از معدود انسانهای مختار و مستقل و به قول علی شریعتی «زاهدی» که آلوده و معتاد این سیستم نشده برمی خیزد که چون منفعت خویش نمی جوید، برنامه کل این سیستم ربویِ الیگارشی-بورکراتیک-استثماری را بر هم می زند و روزنه ای از «امکان جور دیگر زیستن» را به روی جهان باز می کند. در این روزها که کرونا بر ما هجوم آورده است و بار دیگر این مردمان همیشه بازنده اند که دارند هزینه می دهند و طبقات بالا به کتمان، احتکار و کنترل امنیتی و رسانه ای و مراقبت از مالکیت و ارث خویش مشغولند؛ مردان بزرگی در شرکتی به نام بهیارصنعت اصفهان هستند که در راستای مقاومتشان برای انسان بودن و آلوده نشدن به منطق اقتصاد و تکنولوژی موجود، در ۴۸ ساعت خط تولید ماسک در کارخانه خود ایجاد کرده اند. من در سفری که اخیرا به اصفهان داشتم با این مردان و این نهاد نو دیداری داشتم و تصور می کنم به طرزی عجیب تکنولوژی برای آنها معنایی دیگر یافته است. نوع دیگری از تکنولوژی که اینبار نه مقوم سیستم استثماری موجود، بلکه به لطف الهی گشاینده راهی نو برای حرکت آزاد و عادلانه ی مهندس، کارگر و مصرف کننده زیرآوار مانده ایرانی خواهد بود.
تحلیلی از کارکرد تکنولوژی در ایران
🔴سالهاست که فلسفه تکنولوژی و جامعه شناسی تکنولوژی بخشی از مطالعات و تأملاتم محسوب می شود اما آنچه در تحلیل تکنولوژی در ایران به آن رسیدم، به هیچ وجه مطابق یاوه های فلسفی-الهیاتی و تقلیدهای اقتصادی- مدیریتی ای که معمولاً در این حوزه گفته می شود نیست. در راستای تحلیلی که در یادداشت قبل ارائه کردم معتقدم که ما در ایران با سه نوع تکنولوژی مواجهیم:
1⃣ یکی تکنولوژی ای که یادگار ظهور امر سیاسی و جهش انقلابی ۵۷ است که به جای اینکه درون جامعه و اقتصاد بماند و تاریخ آینده ما را بسازد، بلافاصله پس از انقلاب به فرم «حکومت» و «سازمان» و «ایدئولوژی رسمی» و «حزب واحد حاکم» در آمد و پس از آن به شکل گلخانه ای راه زوال تدریجی خود را پیمود. نماد این تکنولوژی در جمهوری اسلامی «موشک» و «انرژی هسته ای» است. از آنجا که «دولت انقلابی» فرمی ناپایدار است، این تکنولوژی ها نیز به تدریج تنها وجهی «شعائری» و تبلیغاتی برای نمایش اقتدار، می یابند و بعنوان زائده هایی بر سیستم، برای بقای دولت وجه المصالحه مذاکرات دیپلماتیک قرار می گیرند.
2⃣دومی همان چیزی است که از نمودار استحاله بوروکراسی انقلابی به الیگارشی باقی می ماند. لاشه مرده ای از تکنولوژی که می توان آنرا «صنعت برندگان» و «سیستم تکنیکی استثمار عوام» دانست. تکنولوژی در این معنا ساختار انقیاد توده مردم است که مرکز را از دسترس مردم فرودست پیرامونی حفظ می کند و تقسیم منافع میان گروه های مختلف الیگارشی را بر عهده دارد. مرزهای دولت و امنیت ملی از این صنعت و بازرگانی مکمل آن حفاظت می کنند و توده مردم که در یادداشت قبل بعنوان کارمندان این نهادهای ویران معرفی شدند، کار تهیه این محصولات را بر عهده دارند بدون آنکه از ارزش افزوده فروش آن منتفع شوند.
🔺 واقعیت این است که ما در اینجا با هیچ چیزی که بتوان آنرا «تولید» یا «تکنولوژی» نامید مواجه نیستیم، بلکه تمام طیفی که از «واردات کامل - مونتاژ - سرهم بندی در داخل - تأمین قطعات و تعمیر و نگهداری داخلی – احداث خط تولید- انتقال تکنولوژی به داخل - صنعت ملی –صادرات به منطقه- شرکت دانش بنیان» با افتخار درباره کالاهای مختلف فنی در رسانه ها بیان می شود، همه و همه از یک منطق واحد تبعیت می کنند و آن اینکه «کالای اضطراری و مورد نیاز مردم در یک بازار انحصاری در یک بوروکراسی فشل زیر نظر یک الیگارشی تجاری-امنیتی تهیه می شود و ارزش افزوده اصلی آن نه از رقابت و تولید بلکه از ناحیه انواع رانت منابع طبیعی، منابع مالی، منابع انسانی؛ انواع اشکال کنترل بازار و تعرفه ها؛ نفوذ در قوانین و مقامات اجرایی و قضایی؛ و مستأصل و مضطر و مجبور نگه داشتن مصرف کنندگان بوجود می آید.»
🔺نماد این نوع تکنولوژی پراید است اما منطق آنرا می شود درباره انواع و اقسام کالاها و خدمات بنجل آموزشی (وضع مدارس و دانشگاه ها)، پزشکی (وضع سلامت) سیاسی (وضع رجال سیاسی) شهری (وضع آلودگی هوا و بافت شهری) قضایی (وضع حقوقی)، رسانه ای(وضع صداوسیما) و... به کار برد. احتکار و کنترل عرضه و رانتخواری آسیبهای عارضی این ساختار اقتصادی-تکنیکی نیستند، بلکه شالوده اصلی آنند و همانطور که گفته شد جامعه را همیشه در حالت محرومیت و قطحی زدگی نگه می دارند تا هیچگاه از این سیستم بی نیاز نشود، و حتی برای بدست آوردن کالای بنجل آن سر و دست بشکند. ما با استقبال از پراید و پوشک و امروز ماسکِ با قیمت گزاف بسیار آشناییم اما کمتر متوجهیم که «کنکور» و «انتخابات» و «تلویزیون» هم عیناً همین رفتار را در ما ایجاد کرده اند.
3⃣سومین نوع تکنولوژی در ایران چون یاقوت نایاب است و آن محصولی است که از معدود انسانهای مختار و مستقل و به قول علی شریعتی «زاهدی» که آلوده و معتاد این سیستم نشده برمی خیزد که چون منفعت خویش نمی جوید، برنامه کل این سیستم ربویِ الیگارشی-بورکراتیک-استثماری را بر هم می زند و روزنه ای از «امکان جور دیگر زیستن» را به روی جهان باز می کند. در این روزها که کرونا بر ما هجوم آورده است و بار دیگر این مردمان همیشه بازنده اند که دارند هزینه می دهند و طبقات بالا به کتمان، احتکار و کنترل امنیتی و رسانه ای و مراقبت از مالکیت و ارث خویش مشغولند؛ مردان بزرگی در شرکتی به نام بهیارصنعت اصفهان هستند که در راستای مقاومتشان برای انسان بودن و آلوده نشدن به منطق اقتصاد و تکنولوژی موجود، در ۴۸ ساعت خط تولید ماسک در کارخانه خود ایجاد کرده اند. من در سفری که اخیرا به اصفهان داشتم با این مردان و این نهاد نو دیداری داشتم و تصور می کنم به طرزی عجیب تکنولوژی برای آنها معنایی دیگر یافته است. نوع دیگری از تکنولوژی که اینبار نه مقوم سیستم استثماری موجود، بلکه به لطف الهی گشاینده راهی نو برای حرکت آزاد و عادلانه ی مهندس، کارگر و مصرف کننده زیرآوار مانده ایرانی خواهد بود.
Telegram
IUTPatogh
🔅 همان عاملی که این روزها همه را از هم دور کرده، باعث شده یک عده دور هم جمع بشوند و مردانه قراری بگذارند و آن قرار چیزی نیست جز مبارزهی یک عده #مهندس با #کرونا
🔅این بار مهندسی را، مبارزه با #خفاش در دل #شب معنی میکند.
❓اگر امروز و در بحران #مهندسی به…
🔅این بار مهندسی را، مبارزه با #خفاش در دل #شب معنی میکند.
❓اگر امروز و در بحران #مهندسی به…
Forwarded from 🌍 کانال خبری انجمن دیدبان آب هوا زمین 🌍
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‼️تنها ژئوپارک ایران و خاورمیانه در خطر خروج از فهرست جهانی‼️
✳️ اقدام قانونی انجمن دیدبان آب هوا زمین در جلوگیری از واگذاری و تخریب اراضی سواحل غار نمکی و ژئوپارک طبیعی قشم
🌍ما فقط یک زمین داریم
برای حفاظت آن همه باهم باید بکوشیم🌍
با ما همراه شوید 👇
🆔 @didban_ahz
تلگرام
♊️ didban.ahz
اینستاگرام
www.didebanahz.ir
👀 دیدبان آب هوا زمین 🌏
✳️ اقدام قانونی انجمن دیدبان آب هوا زمین در جلوگیری از واگذاری و تخریب اراضی سواحل غار نمکی و ژئوپارک طبیعی قشم
🌍ما فقط یک زمین داریم
برای حفاظت آن همه باهم باید بکوشیم🌍
با ما همراه شوید 👇
🆔 @didban_ahz
تلگرام
♊️ didban.ahz
اینستاگرام
www.didebanahz.ir
👀 دیدبان آب هوا زمین 🌏
Forwarded from 🌍 کانال خبری انجمن دیدبان آب هوا زمین 🌍
‼️پیشنیازهای مقابله با ویروس کرونا‼️
دکتر محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ مسئولین محترم، من عضو کمیته تخصصی «اجتماعی، فرهنگی و رسانه» برای تدوین «گزارش ملی پلاسکو» و «گزارش ملی سیلابها» بودهام و در این متن میکوشم در نهایت اختصار، تجربه حاصل از این دو گزارش برای مواجهه با یک رخداد ملی را با شما و مردم به اشتراک بگذارم. امیدوارم همه این تجارب در برابر مسأله ورود ویروس کرونا به ایران رعایت شده باشد، اما به جهت اثربخش کردن تجربه دو گزارش ملی، مینویسم.
1⃣ مدیریت رخداد نیازمند «فرمانده» با وظایف، اختیارات و مسئولیتهای مشخص است. «فرمانده» را مشخص و به مردم معرفی کنید. مراکز استانها هم ستاد فرماندهی داشته باشند.
2⃣ اطلاعرسانی در هر دو رخداد فروریزی پلاسکو و مدیریت سیلابها، مشکلات اساسی داشت. موارد زیر برای بهبود اطلاعرسانی ضروری است:
🔸 دو-یک. به هر یک از رسانههای مهم (خبرگزاریها، رزونامهها و ...) یک میز اختصاصی در «ستاد فرماندهی» اختصاص دهید.
🔸 دو-دو. به هر رسانه رسماً اعلام کنید که خبرنگار/خبرنگاران ویژه پوشش خبری رخداد کرونا را به ستاد فرماندهی معرفی کنند. عین همین کار را در مراکز استانها هم انجام دهید.
🔸 دو-سه. خبرنگاران ویژه پوشش خبری رخداد از هر رسانه را به مردم معرفی کنید.
🔸 دو-چهار. یک حساب ویژه توئیتر و یک کانال تلگرام اختصاصی ستاد فرماندهی رخداد با مسئولیت فرمانده ستاد، راهاندازی کرده و از همه مراجع اطلاعرسانی به مردم و رسانهها اعلام کنید که فقط این دو مرجع رسانهای اطلاعرسانی درباره کرونا هستند.
3⃣ کلیه سازمانهای مردمنهاد (سمن) متخصص در زمینههای بهداشت عمومی یا علاقمند به فعالیت در این زمینه را به مراکز فرماندهی در تهران و استانها دعوت کنید و درخصوص نظام همکاری با آنها برای ارائه آموزشهای عمومی، توزیع ماسک، مراقبت از بیماران و ... هماهنگی کنید. درخصوص وظایف، اختیارات و مسئولیتهای مشخص برای ستادهای فرماندهی و سمنها به توافق برسید.
4⃣ از طریق حساب توئیتری، کانال تلگرامی و کلیه رسانهها، پروتکلها (دستورالعملها، استانداردهای ملی و ...) هر الزام قانونی درباره بروز چنین شرایطی را به اطلاع مردم و همه سازمانها برسانید.
5⃣ مواجهه با ویروس کرونا از جنس کارهای میانبخشی است، یعنی سازمانهای مختلف و مردم باید با یکدیگر همکاری کنند تا موفقیت به سطح مطلوبی برسد. گروهی را مسئول کنید که کلیه شرایط را بررسی کرده و در هر شرایطی، فهرستی از وظایف دستگاههای دیگر و مردم تهیه کنند.
6⃣ این فهرست وظایف را با مشارکت هر دستگاه بررسی کرده و به آنها ابلاغ کنید. وظایف دستگاهها را به اطلاع مردم هم برسانید تا مطالبه مردمی برای انجام وظایفشان افزایش یابد. وظایف و مسئولیتهای مردم، و البته اختیارات مردم را هم از کلیه مجاری رسانهای اطلاعرسانی کنید.
7⃣ اگر امکانپذیر است به صورت موقت، بخشی از برنامههای رادیو و تلویزیونهای مرتبط با سلامت را با اطلاعرسانی قبلی، به رخداد ویروس کرونا اختصاص دهید.
8⃣ هیچ چیزی را پنهان نکنید. این ویروس سبب بحران جهانی شده است و ورود آن به ایران مایه هیچ شرمساری نیست. ما در عصری زندگی میکنیم که هیچ چیز را نمیشود پنهان کرد. اطلاعرسانی شفاف و بیکموکاست، سبب ارتقای اعتماد و سرمایه اجتماعی میشود.
9⃣ پروتکلهای رسانهای مربوط به اطلاعرسانی این گونه رخدادها را با کمک متخصصان رسانه، اخلاق پزشکی و ... شناسایی کرده و به اطلاع خبرنگاران برسانید. مسأله عمومی است، اما حریم خصوصی افراد و خانوادههای بیماران احتمالی نباید خدشهدار شود.
0⃣1⃣ یک تیم تخصصی برای مستندسازی، تهیه فیلم و عکس، و ثبت جزء به جزء نوع مواجهه ملی با این رخداد تعیین کنید. شواهد و مستنداتی که این گروه تهیه میکنند برای مدیریت رخدادهای آینده بهکار میآیند. نشان دادن مقدار کار ملی انجامشده در خلال رخداد نیز به این مستندات نیاز دارد.
1⃣1⃣ انشاءالله مسأله هر چه زودتر پایان مییابد، اما از هماکنون برای ارائه گزارشی شفاف و توأم با ذکر تجارب، شکستها و موفقیتها در مواجهه با شیوع ویروس کرونا آماده باشید. این گزارش برای جلب اعتماد عمومی ضروری است.
✅ امید که همه با هم و با کمترین خسارت از این مسأله عبور کنیم. کرونا مساله همه، و نه فقط شما، است.
(با دوستانتان به اشتراک بگذارید.)
🔰 پی نوشت :
گرچه این مطلب با موضوع کانال ارتباط مستقیم ندارد اما بلحاظ اهمیت و حفاظت از جان هم وطنان و نسل بشر ، انتشار و مطالبه اطلاع رسانی شفاف ،آگاه سازی و آموزش مقابله ، مشارکت سمن ها و آحاد جامعه را می طلبد.
با ما همراه شوید 👇
🆔 @didban_ahz
تلگرام
♊️ didban.ahz
اینستاگرام
www.didebanahz.ir
👀 دیدبان آب هوا زمین🌏
دکتر محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ مسئولین محترم، من عضو کمیته تخصصی «اجتماعی، فرهنگی و رسانه» برای تدوین «گزارش ملی پلاسکو» و «گزارش ملی سیلابها» بودهام و در این متن میکوشم در نهایت اختصار، تجربه حاصل از این دو گزارش برای مواجهه با یک رخداد ملی را با شما و مردم به اشتراک بگذارم. امیدوارم همه این تجارب در برابر مسأله ورود ویروس کرونا به ایران رعایت شده باشد، اما به جهت اثربخش کردن تجربه دو گزارش ملی، مینویسم.
1⃣ مدیریت رخداد نیازمند «فرمانده» با وظایف، اختیارات و مسئولیتهای مشخص است. «فرمانده» را مشخص و به مردم معرفی کنید. مراکز استانها هم ستاد فرماندهی داشته باشند.
2⃣ اطلاعرسانی در هر دو رخداد فروریزی پلاسکو و مدیریت سیلابها، مشکلات اساسی داشت. موارد زیر برای بهبود اطلاعرسانی ضروری است:
🔸 دو-یک. به هر یک از رسانههای مهم (خبرگزاریها، رزونامهها و ...) یک میز اختصاصی در «ستاد فرماندهی» اختصاص دهید.
🔸 دو-دو. به هر رسانه رسماً اعلام کنید که خبرنگار/خبرنگاران ویژه پوشش خبری رخداد کرونا را به ستاد فرماندهی معرفی کنند. عین همین کار را در مراکز استانها هم انجام دهید.
🔸 دو-سه. خبرنگاران ویژه پوشش خبری رخداد از هر رسانه را به مردم معرفی کنید.
🔸 دو-چهار. یک حساب ویژه توئیتر و یک کانال تلگرام اختصاصی ستاد فرماندهی رخداد با مسئولیت فرمانده ستاد، راهاندازی کرده و از همه مراجع اطلاعرسانی به مردم و رسانهها اعلام کنید که فقط این دو مرجع رسانهای اطلاعرسانی درباره کرونا هستند.
3⃣ کلیه سازمانهای مردمنهاد (سمن) متخصص در زمینههای بهداشت عمومی یا علاقمند به فعالیت در این زمینه را به مراکز فرماندهی در تهران و استانها دعوت کنید و درخصوص نظام همکاری با آنها برای ارائه آموزشهای عمومی، توزیع ماسک، مراقبت از بیماران و ... هماهنگی کنید. درخصوص وظایف، اختیارات و مسئولیتهای مشخص برای ستادهای فرماندهی و سمنها به توافق برسید.
4⃣ از طریق حساب توئیتری، کانال تلگرامی و کلیه رسانهها، پروتکلها (دستورالعملها، استانداردهای ملی و ...) هر الزام قانونی درباره بروز چنین شرایطی را به اطلاع مردم و همه سازمانها برسانید.
5⃣ مواجهه با ویروس کرونا از جنس کارهای میانبخشی است، یعنی سازمانهای مختلف و مردم باید با یکدیگر همکاری کنند تا موفقیت به سطح مطلوبی برسد. گروهی را مسئول کنید که کلیه شرایط را بررسی کرده و در هر شرایطی، فهرستی از وظایف دستگاههای دیگر و مردم تهیه کنند.
6⃣ این فهرست وظایف را با مشارکت هر دستگاه بررسی کرده و به آنها ابلاغ کنید. وظایف دستگاهها را به اطلاع مردم هم برسانید تا مطالبه مردمی برای انجام وظایفشان افزایش یابد. وظایف و مسئولیتهای مردم، و البته اختیارات مردم را هم از کلیه مجاری رسانهای اطلاعرسانی کنید.
7⃣ اگر امکانپذیر است به صورت موقت، بخشی از برنامههای رادیو و تلویزیونهای مرتبط با سلامت را با اطلاعرسانی قبلی، به رخداد ویروس کرونا اختصاص دهید.
8⃣ هیچ چیزی را پنهان نکنید. این ویروس سبب بحران جهانی شده است و ورود آن به ایران مایه هیچ شرمساری نیست. ما در عصری زندگی میکنیم که هیچ چیز را نمیشود پنهان کرد. اطلاعرسانی شفاف و بیکموکاست، سبب ارتقای اعتماد و سرمایه اجتماعی میشود.
9⃣ پروتکلهای رسانهای مربوط به اطلاعرسانی این گونه رخدادها را با کمک متخصصان رسانه، اخلاق پزشکی و ... شناسایی کرده و به اطلاع خبرنگاران برسانید. مسأله عمومی است، اما حریم خصوصی افراد و خانوادههای بیماران احتمالی نباید خدشهدار شود.
0⃣1⃣ یک تیم تخصصی برای مستندسازی، تهیه فیلم و عکس، و ثبت جزء به جزء نوع مواجهه ملی با این رخداد تعیین کنید. شواهد و مستنداتی که این گروه تهیه میکنند برای مدیریت رخدادهای آینده بهکار میآیند. نشان دادن مقدار کار ملی انجامشده در خلال رخداد نیز به این مستندات نیاز دارد.
1⃣1⃣ انشاءالله مسأله هر چه زودتر پایان مییابد، اما از هماکنون برای ارائه گزارشی شفاف و توأم با ذکر تجارب، شکستها و موفقیتها در مواجهه با شیوع ویروس کرونا آماده باشید. این گزارش برای جلب اعتماد عمومی ضروری است.
✅ امید که همه با هم و با کمترین خسارت از این مسأله عبور کنیم. کرونا مساله همه، و نه فقط شما، است.
(با دوستانتان به اشتراک بگذارید.)
🔰 پی نوشت :
گرچه این مطلب با موضوع کانال ارتباط مستقیم ندارد اما بلحاظ اهمیت و حفاظت از جان هم وطنان و نسل بشر ، انتشار و مطالبه اطلاع رسانی شفاف ،آگاه سازی و آموزش مقابله ، مشارکت سمن ها و آحاد جامعه را می طلبد.
با ما همراه شوید 👇
🆔 @didban_ahz
تلگرام
♊️ didban.ahz
اینستاگرام
www.didebanahz.ir
👀 دیدبان آب هوا زمین🌏
Forwarded from عدالتخانه
⭕️موافق تعطیلی مجلس هستیم
✍ #حسین_شهبازی_زاده
🔹شتر سواری دولا دولا نمیشود.
آن همه بریز و بپاش و انتخابات و کشاکش رد و تایید صلاحیت و "استخاره کردم خوب آمد" و زحمت برای کهنسالان شورای نگهبان و پوستر و تبلیغ و غیر و ذلک برای اینست که مجلسی با آن ساختمان مجلل(که نمونه اش در دنیا شاید نباشد) و سلف سرویس و "آقا بشین روی صندلیت" تشکیل بشود که دست آخر بشود این!
شوراهای عالی آن طور، شورای شاهکار سران سه قوه و ماجرای خونین بنزین آن طور، محمود صادقی هم دیروز توییت کرده خیلی جاها وقتی میخواستیم نمایندگان را به چهارمیخ بکشیم از بالا هوا میشد. (حالا فعلا کاری به این نداریم که همین آقا اگر ناراضی است و پرنسیب
دارد چرا مجدد کاندید شد؟)
این هم از ماجرای بودجه.
به نظرتان تعطیل کنیم جایش همان جا یک اتاق ساده زیستانه پارتیشن بندی کنیم و اسمش را بگذاریم "معاونت پایش آراء ملت" که دونفر با دمپایی آنجا بنشینند و ماهی-سالی یک بار نظرات مردم را تخمین بزنند و محض اطلاع و تنوع بفرستند بالا، بهتر نیست؟
@adalat_khaneh
✍ #حسین_شهبازی_زاده
🔹شتر سواری دولا دولا نمیشود.
آن همه بریز و بپاش و انتخابات و کشاکش رد و تایید صلاحیت و "استخاره کردم خوب آمد" و زحمت برای کهنسالان شورای نگهبان و پوستر و تبلیغ و غیر و ذلک برای اینست که مجلسی با آن ساختمان مجلل(که نمونه اش در دنیا شاید نباشد) و سلف سرویس و "آقا بشین روی صندلیت" تشکیل بشود که دست آخر بشود این!
شوراهای عالی آن طور، شورای شاهکار سران سه قوه و ماجرای خونین بنزین آن طور، محمود صادقی هم دیروز توییت کرده خیلی جاها وقتی میخواستیم نمایندگان را به چهارمیخ بکشیم از بالا هوا میشد. (حالا فعلا کاری به این نداریم که همین آقا اگر ناراضی است و پرنسیب
دارد چرا مجدد کاندید شد؟)
این هم از ماجرای بودجه.
به نظرتان تعطیل کنیم جایش همان جا یک اتاق ساده زیستانه پارتیشن بندی کنیم و اسمش را بگذاریم "معاونت پایش آراء ملت" که دونفر با دمپایی آنجا بنشینند و ماهی-سالی یک بار نظرات مردم را تخمین بزنند و محض اطلاع و تنوع بفرستند بالا، بهتر نیست؟
@adalat_khaneh
Telegram
عدالتخانه
⭕️حکم حکومتی رهبری برای بودجه ٩٩
🔹لایحه بودجه به صحن علنی مجلس نمی رود.
🔸سخنگوی هیات رییسه مجلس:
در پی اعلام موافقت اکثریت نمایندگان با اصل ۸۵ شدن بودجه سال آینده (بررسی و تصویب در کمیسیون تلفیق به جای صحن علنی) و با توجه به اینکه ستاد مقابله با کرونا…
🔹لایحه بودجه به صحن علنی مجلس نمی رود.
🔸سخنگوی هیات رییسه مجلس:
در پی اعلام موافقت اکثریت نمایندگان با اصل ۸۵ شدن بودجه سال آینده (بررسی و تصویب در کمیسیون تلفیق به جای صحن علنی) و با توجه به اینکه ستاد مقابله با کرونا…
Forwarded from عدالتخانه
⭕️فرانسه یا سعودی؟
✍️ #علی_رمضانی
🔸وقتی قرار است آمار مشارکت در انتخابات به ۴۰ درصد برسد میشویم شبیه فرانسه اما وقتی قرار است بودجه مملکت با این همه هارت و پورت و حماسه مردم سالاری و... به تصویب برسد میشویم شبیه عربستان سعودی؟
بالاخره تکلیف چیست؟ اگر مجلس عُرضه تشکیل و تصویب ندارد پس دیگر چرا انتخابات برگزار میکنید؟ اصلا میزان، رأی کیست؟
حالا بگذریم! این فقره هم تقصیر دشمن!
فقط فردا یقه کی را بگیریم؟
چه کسی قرار است مسئولیت این بودجه و وضع مملکت در سال ۹۹ را برعهده بگیرد؟ شورای سران که مثلا در فقره بنزین یکی میگوید من مخالف بودم دیگری میگوید من نبودم آنیکی میگوید من هم صبح جمعه فهمیدم؟ کمیسیون تلفیق که ۷ نفرش غایب بودهاند و ۱۷ نفر مخالف؟ مجلسی که دور زده شده؟ آقای گلپایگانی یا حجازی؟ شورای نگهبان؟ دقیقا کجا؟
پ.ن: روند تصویب بودجه:
🔹بودجه قبل از اینکه به مجلس برود به شورای سران سه قوه که با حکم حکومتی ایجاد شده میرود/۹ آذر
🔹نهایتا بودجه تقدیم مجلس میشود/۱۷ آذر
🔹کلیات بودجه در جلسه شبانه کمیسیون تلفیق با ۲۰ رأی موافق و ۱۷ رأی مخالف و غیبت ۷ نفر تصویب میشود/۳ دی
🔹نمایندگان در صحن علنی با ۱۱۴ رأی مخالف و غیبت ۹۹ نفر با کلیات بودجه مخالفت کردند/۵ اسفند
🔹به درخواست علی لاریجانی و با حکم حکومتی رهبری لایحه بودجه از کمیسیون تلفیق مستقیما به شورای نگهبان ارسال شد و دیگر در صحن علنی مطرح نشد/۱۳ اسفند
#مجلس_فرمایشی
@adalat_khaneh
✍️ #علی_رمضانی
🔸وقتی قرار است آمار مشارکت در انتخابات به ۴۰ درصد برسد میشویم شبیه فرانسه اما وقتی قرار است بودجه مملکت با این همه هارت و پورت و حماسه مردم سالاری و... به تصویب برسد میشویم شبیه عربستان سعودی؟
بالاخره تکلیف چیست؟ اگر مجلس عُرضه تشکیل و تصویب ندارد پس دیگر چرا انتخابات برگزار میکنید؟ اصلا میزان، رأی کیست؟
حالا بگذریم! این فقره هم تقصیر دشمن!
فقط فردا یقه کی را بگیریم؟
چه کسی قرار است مسئولیت این بودجه و وضع مملکت در سال ۹۹ را برعهده بگیرد؟ شورای سران که مثلا در فقره بنزین یکی میگوید من مخالف بودم دیگری میگوید من نبودم آنیکی میگوید من هم صبح جمعه فهمیدم؟ کمیسیون تلفیق که ۷ نفرش غایب بودهاند و ۱۷ نفر مخالف؟ مجلسی که دور زده شده؟ آقای گلپایگانی یا حجازی؟ شورای نگهبان؟ دقیقا کجا؟
پ.ن: روند تصویب بودجه:
🔹بودجه قبل از اینکه به مجلس برود به شورای سران سه قوه که با حکم حکومتی ایجاد شده میرود/۹ آذر
🔹نهایتا بودجه تقدیم مجلس میشود/۱۷ آذر
🔹کلیات بودجه در جلسه شبانه کمیسیون تلفیق با ۲۰ رأی موافق و ۱۷ رأی مخالف و غیبت ۷ نفر تصویب میشود/۳ دی
🔹نمایندگان در صحن علنی با ۱۱۴ رأی مخالف و غیبت ۹۹ نفر با کلیات بودجه مخالفت کردند/۵ اسفند
🔹به درخواست علی لاریجانی و با حکم حکومتی رهبری لایحه بودجه از کمیسیون تلفیق مستقیما به شورای نگهبان ارسال شد و دیگر در صحن علنی مطرح نشد/۱۳ اسفند
#مجلس_فرمایشی
@adalat_khaneh
Forwarded from جمهورى سوم
کرونا به نفع سیاهچاله رضاشاهی تاریخ کنونی ایران
🔴همانطور که پیش از این هم نوشته ام، روند امور در دهه نود و بویژه در سه سال اخیر به سمتی است که در همه سناریوها گویی گام به گام به نقطه ای معلوم و محتوم نزدیک می شویم. شرایط به گونه ایست که سمتگیری پوزیسیون حکومتی، اپوزوسیون دولتی و آلترناتیو بیرونی نظام جمهوری اسلامی همگی در یک جهت سیر می کند و گویی این جبر تاریخ است که کشور ایران را در هر حال دارد به این ورطه پیش می راند. ویژگیهای این وضع محتوم را پیش از این بارها متذکر شده ام: افزایش قدرت و اختیارات دولت مرکزی، بی خاصیت شدن نهادهای عمومی، پوست اندازی الیگارشی، جامعه زدایی و سیاست زدایی، کاهش مفرط قدرت دموکراتیک و پراکنده شدن قوای مقاومت، خصوصی سازی مالکیت های ملی، اهمیت یافتن مساله ارث، بی رمق شدن ایدئولوژی و شریعت و اهمیت یافتن مضاعف امنیت ملی، سرعت یافتن سکولاریسم جزمی، طرد مفاهیم و ارزشهای انقلابی و جرم انگاری انقلابی گری، قدرت یافتن بیشتر نیروهای نظامی، افزایش طنین گزافه گوییهای تکنوکراتیکی که از وجود کپسول توسعه در جیب خود خبر می دهند، و در مجموع ظهور نوعی «ناسیونال-نولیبرالیسم میلیتاریستی».
🔴تجلی کامل این روند را در شعار «رضاشاه روحت شاد» می توان یافت که در جریان اعتراضات دی ماه ۹۶ سرداده شد. میل دارم که از این وضعیت به «سیاهچاله رضاشاهی» تاریخ کنونی ایران یاد کنم، چون گویی مفری از مغناطیس عظیم ظهور این هیولایی که امروزِ ایران آبستن آن است نیست و تنها رقابت بر سر آنست که چه کسی زودتر اعلام رضاشاهی کند و تاج بر سر بگذارد. دنبال کنندگان این کانال می دانند که من در پس حماقتهایی که بویژه در ده سال گذشته هرگونه امکان برون رفت از این سرنوشت محتوم را مسدود کرد و زبان سخن گویان و قلم اندیشمندان طرح کننده افقهای دیگر را برید و شکست، دستی از توطئه استعماری می بینم که هوشمندانه در حال «مدیریت این گذار کنترل شده ی جمهوری دوم به جمهوری سوم» است و مدتهاست که درباره آن هشدار می دهم و حتی به همین دلیل نام «جمهوری سوم» را پس از چپ اسلامی بر آن گذاشتم. با این همه حوادث آبان و دی و اسفند ایران به زعم من نشان داد که به هر تقدیر بازگشت از این مسیر دیگر ممکن نیست.
🔴نکته جالب اینجاست که اکنون که پس از زمهریر انتخابات مجلس، کرونا نیز به ملت بلازده ایران هجوم آورده، حتی آن هم به نحوی عجیب به جمع نیروهایی اضافه شده است که به سرعت ما را به سوی سیاهچاله به جلو می رانند. کرونا در مقطع کنونی از نظر من چیزی شبیه به بیماریها و قحطیهای سالهای پس از مشروطیت ایران است که بار دیگر ظهور دیکتاتوری منور و مسلحی مجهز به سلاح علم و کارشناسی و حل یک شبه مسائل را برای همگان جا می اندازد. کرونا دو نیروی بزرگ سیاسی در خود دارد: یکی تضعیف جامعه و دموکراسی و دوم تقویت یک دولت اقتدارگرا و مداخلهگر تکنوکرات. در این ایام بر خلاف دوستانی چون دکتر حسن محدثی و یا محسن حسام مظاهری اصلا از اینکه کرونا آخرین پایگاه های مقاومت سنتی مذهبی را در هم می شکند، خوشحال نیستم. بلکه برعکس تصور می کنم که کرونا به کمک نیروهای بسیار بزرگی آمده است که دو سده است که دلمشغولی اول و آخرشان از بین بردن رمق مقاومت جامعه ایرانی دربرابر «توسعه آمرانه» است و طرفه آنکه بارها هم شکست خورده اند و از جامعه ایرانی –با همه ضعفهایش- سیلی خورده اند، اما باز هم در کالبد همان رژیم های انقلابی حلول کرده اند.
♦️ما امروز به «زهد» و «خودسازی انقلابی» نیاز داریم. آلوده نشدن به منطق اقتصادی-تکنیکی استثماری دولت رانتیر بخشی از این زهد بود که در یادداشت قبلی به آن اشاره کردم و مقاومت در برابر مغناطیس سیاهچاله رضاشاهی تاریخ کنونی ایران بخش دیگری از این خودسازی انقلابی. مسائل ایران به تدریج با مقاومت و تلاش و رنج آرمانگرایانه خود ایرانیان حل خواهد شد و نه یک شبه به مدد یک دیکتاتوری مسلح مجهز به تکنوکراتهای مقلد و وابسته. متأسفم که روحانیون ما امروز به بخش مهمی از طرح این سیاهچاله تبدیل شده اند و اگر من جای دشمنان دانای ایران بودم قطعاً کسانی را در کنار روحانیون قم و تهران می گماشتم که تنور این دوقطبی استبداد سنتی-دیکتاتوری مدرن را بیشتر داغ کنند. در این برهه حساس تاریخی ما باید دست به دست هم دهیم و نگذاریم که این سیاهچاله ما را نیز شبیه دشمنانمان کند. برای مبارزه با گرگ نباید گرگ بود. می توان انسان بود و تا اطلاع ثانوی برای انسان بودن مقاومت کرد. در این شرایط کرونایی، دل از دولت ببریم، به فکر همدیگر باشیم و نگذاریم جامعه مدنی مان بیش از پیش از هم بپاشد.
.
🔴همانطور که پیش از این هم نوشته ام، روند امور در دهه نود و بویژه در سه سال اخیر به سمتی است که در همه سناریوها گویی گام به گام به نقطه ای معلوم و محتوم نزدیک می شویم. شرایط به گونه ایست که سمتگیری پوزیسیون حکومتی، اپوزوسیون دولتی و آلترناتیو بیرونی نظام جمهوری اسلامی همگی در یک جهت سیر می کند و گویی این جبر تاریخ است که کشور ایران را در هر حال دارد به این ورطه پیش می راند. ویژگیهای این وضع محتوم را پیش از این بارها متذکر شده ام: افزایش قدرت و اختیارات دولت مرکزی، بی خاصیت شدن نهادهای عمومی، پوست اندازی الیگارشی، جامعه زدایی و سیاست زدایی، کاهش مفرط قدرت دموکراتیک و پراکنده شدن قوای مقاومت، خصوصی سازی مالکیت های ملی، اهمیت یافتن مساله ارث، بی رمق شدن ایدئولوژی و شریعت و اهمیت یافتن مضاعف امنیت ملی، سرعت یافتن سکولاریسم جزمی، طرد مفاهیم و ارزشهای انقلابی و جرم انگاری انقلابی گری، قدرت یافتن بیشتر نیروهای نظامی، افزایش طنین گزافه گوییهای تکنوکراتیکی که از وجود کپسول توسعه در جیب خود خبر می دهند، و در مجموع ظهور نوعی «ناسیونال-نولیبرالیسم میلیتاریستی».
🔴تجلی کامل این روند را در شعار «رضاشاه روحت شاد» می توان یافت که در جریان اعتراضات دی ماه ۹۶ سرداده شد. میل دارم که از این وضعیت به «سیاهچاله رضاشاهی» تاریخ کنونی ایران یاد کنم، چون گویی مفری از مغناطیس عظیم ظهور این هیولایی که امروزِ ایران آبستن آن است نیست و تنها رقابت بر سر آنست که چه کسی زودتر اعلام رضاشاهی کند و تاج بر سر بگذارد. دنبال کنندگان این کانال می دانند که من در پس حماقتهایی که بویژه در ده سال گذشته هرگونه امکان برون رفت از این سرنوشت محتوم را مسدود کرد و زبان سخن گویان و قلم اندیشمندان طرح کننده افقهای دیگر را برید و شکست، دستی از توطئه استعماری می بینم که هوشمندانه در حال «مدیریت این گذار کنترل شده ی جمهوری دوم به جمهوری سوم» است و مدتهاست که درباره آن هشدار می دهم و حتی به همین دلیل نام «جمهوری سوم» را پس از چپ اسلامی بر آن گذاشتم. با این همه حوادث آبان و دی و اسفند ایران به زعم من نشان داد که به هر تقدیر بازگشت از این مسیر دیگر ممکن نیست.
🔴نکته جالب اینجاست که اکنون که پس از زمهریر انتخابات مجلس، کرونا نیز به ملت بلازده ایران هجوم آورده، حتی آن هم به نحوی عجیب به جمع نیروهایی اضافه شده است که به سرعت ما را به سوی سیاهچاله به جلو می رانند. کرونا در مقطع کنونی از نظر من چیزی شبیه به بیماریها و قحطیهای سالهای پس از مشروطیت ایران است که بار دیگر ظهور دیکتاتوری منور و مسلحی مجهز به سلاح علم و کارشناسی و حل یک شبه مسائل را برای همگان جا می اندازد. کرونا دو نیروی بزرگ سیاسی در خود دارد: یکی تضعیف جامعه و دموکراسی و دوم تقویت یک دولت اقتدارگرا و مداخلهگر تکنوکرات. در این ایام بر خلاف دوستانی چون دکتر حسن محدثی و یا محسن حسام مظاهری اصلا از اینکه کرونا آخرین پایگاه های مقاومت سنتی مذهبی را در هم می شکند، خوشحال نیستم. بلکه برعکس تصور می کنم که کرونا به کمک نیروهای بسیار بزرگی آمده است که دو سده است که دلمشغولی اول و آخرشان از بین بردن رمق مقاومت جامعه ایرانی دربرابر «توسعه آمرانه» است و طرفه آنکه بارها هم شکست خورده اند و از جامعه ایرانی –با همه ضعفهایش- سیلی خورده اند، اما باز هم در کالبد همان رژیم های انقلابی حلول کرده اند.
♦️ما امروز به «زهد» و «خودسازی انقلابی» نیاز داریم. آلوده نشدن به منطق اقتصادی-تکنیکی استثماری دولت رانتیر بخشی از این زهد بود که در یادداشت قبلی به آن اشاره کردم و مقاومت در برابر مغناطیس سیاهچاله رضاشاهی تاریخ کنونی ایران بخش دیگری از این خودسازی انقلابی. مسائل ایران به تدریج با مقاومت و تلاش و رنج آرمانگرایانه خود ایرانیان حل خواهد شد و نه یک شبه به مدد یک دیکتاتوری مسلح مجهز به تکنوکراتهای مقلد و وابسته. متأسفم که روحانیون ما امروز به بخش مهمی از طرح این سیاهچاله تبدیل شده اند و اگر من جای دشمنان دانای ایران بودم قطعاً کسانی را در کنار روحانیون قم و تهران می گماشتم که تنور این دوقطبی استبداد سنتی-دیکتاتوری مدرن را بیشتر داغ کنند. در این برهه حساس تاریخی ما باید دست به دست هم دهیم و نگذاریم که این سیاهچاله ما را نیز شبیه دشمنانمان کند. برای مبارزه با گرگ نباید گرگ بود. می توان انسان بود و تا اطلاع ثانوی برای انسان بودن مقاومت کرد. در این شرایط کرونایی، دل از دولت ببریم، به فکر همدیگر باشیم و نگذاریم جامعه مدنی مان بیش از پیش از هم بپاشد.
.
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️فقدان مرکزیت دینی یکی از علل مهم عقبماندهگی ایران
🔻وقتی در پژوهش "دین و نوسازی در ایران و مالزی" (نعمتیزاده، 1397) به این نتیجه رسیدیم که عدم تمرکز سازمانی روحانیت از عوامل ضد مدرنیزاسیون در ایران بوده، برای برخی باورپذیر نبود.
🔻اکنون ببینید که کارگزاران…
🔻وقتی در پژوهش "دین و نوسازی در ایران و مالزی" (نعمتیزاده، 1397) به این نتیجه رسیدیم که عدم تمرکز سازمانی روحانیت از عوامل ضد مدرنیزاسیون در ایران بوده، برای برخی باورپذیر نبود.
🔻اکنون ببینید که کارگزاران…
Forwarded from مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
⭕️ #دست_نامرئی یا وحشیگری مرئی: منطق #بازار_آزاد کدام است؟
◀️ «شنبه دوازدهم بهمن ماه ۱۳۹۲، اولین برف زمستانی در صومعه سرا بارید. مردم شادمان به کوچه و خیابان آمدند و برفبازی کردند. همان روز، کارشناسان هواشناسی از توده بارشی دیگری خبر دادند که دوشنبه، چهاردهم بهمن به صومعه سرا میرسید. موج جدید برف آغاز شد و تا سه روز بی وقفه ادامه یافت. منطقه زیر توده سهمگینی از برف مدفون شد که ضخامت آن بعضی جاها از دو متر بیشتر بود. تمام راههای ارتباطی مسدود شدند. برق در اغلب مناطق قطع شد. آب شهری در لولهها منجمد شد و از حرکت ایستاد.
🔸از هر چهار خانه، سقف یکیشان از وزن برف و یخی که بر آن انباشته شده بود، فرو ریخت. وضع طویلهها که استحکام کمتری داشتند از این هم بدتر بود. صدها اسب و گاو و گوسفند، زیر برف یخ زده و مردند. محصول بیشتر درختهای میوه یخ زد و گندم و برنج و نان نایاب شد. فاجعه فرا رسیده بود.
🔹تا آمدن نیروهای هلال احمر و دیگر نیروهای کمکی، در این مناطق حادثه دیده، کسب و کارهای تازهای راه افتاده بود. پرسودترینشان برفروبی از سقف خانهها بود. پیرمردها و پیرزنهایی که توانایی پارو کردن سقف خانههایشان را نداشتند، اگر میخواستند همچنان سقفی بالای سرشان باشد، مجبور بودند مبالغ گزافی به کسانی بدهند که توانایی چنین کاری را دارند.
🔸نرخها در چهاردهم بهمن ماه، دویست تا چهارصد هزارتومان به ازای یک سقف بود. فردای آن روز، قیمتها تا یک میلیون و دویست هزارتومان -مبلغی بسیار بیشتر از حقوق ماهانه کارمندان عادی دولت- رسید. فروشندگان گوشت، گندم میوه یا دیگر خوراکیها هم قیمتها را بالا و بالاتر بردند. تاکسیهای معدودی که همچنان در شهر رفت و آمد میکردند، فقط مسافر دربست قبول میکردند و آنها که ناچار بودند از تاکسی استفاده کنند، باید مبلغی بسیار بیشتری از معمول پرداخت میکردند.
▪️ چه رخ داده بود؟ فرصت طلبها و سودجوها به جان مردم نیکوکار و پاک دامن افتاده بودند؟ یا همین مردم ناگهان ارزشهای اخلاقی و عواطف نوعدوستانهشان را فراموش کرده بودند و تلاش میکردند تا در چنین وضعیت دردناک و فاجعهباری بهترین سود اقتصادی را ببرند؟ پاسخ هر چه باشد، میدانیم که این اتفاقات، نادر یا مختص به این واقعه نیستند. تقریباً یکی از معضلات همیشگی بعد از هر حادثه غیرمترقبه وسیع و ویرانگر، افزایش تصاعدی قیمتها، احتکار، سرقت و غارت است.
🔹اگر برای اقتصاددانی که عمر خود را صرف طرفداری از بازار آزاد و قوانین #دست_نامرئی کرده، چنین اتفاقاتی را شرح دهید، با خونسردی به شما خواهد گفت: «طبیعی است». این کاری بود که توماس سوئل، اقتصاددان دست راستی آمریکایی، تلاش کرد تا در مقالهای انجام دهد که درباره رویداهای غیرمترقبه نوشته بود. سوئل نوشت: [ممکن است در مواقعی، قیمتها بسیار بیشتر از قیمت همیشگی شود، اما باید توجه کرد که آن سطحی از قیمتها که مردم به آن عادت داشتهاند، از لحاظ اخلاقی هیچ تقدسی نداشته است. آن قیمتها نسبت به قیمتهایی که شرایط بازار بعد از یک گردباد ایجاد میکند، هیچ چیز به خصوص یا منصفانهای در خود نداشتهاند].
🔸افزایش قیمت ناشی از کاهش عرضه و افزایش تقاضا بوده است. هیچ چیز ناعادلانهای در میان نیست. این قیمتها قیمتهایی بودهاند که خریداران و فروشندگان بر سر آنها به توافق رسیدهاند.» (۱)
⚫️ برف باشد یا کرونا، در صومعهسرا باشد یا هر جای دیگر، هزینه برف روبی باشد یا قیمت ماسک، تفاوتی ندارد؛ پاسخ بازار آزاد، با همان خونسردی سابق است: «طبیعی است». چرا که عرضه ماسک و مواد ضدعفونیکننده کم بوده و در عوض تقاضا به شدت افزایش یافته است. این پاسخ همیشه در جیب نئولیبرالها آماده است که این قیمتها، قیمتهایی است که خریدار و فروشنده بر سر آن به توافق رسیدهاند و جای گله و شکایتی نیست.
🔺در این آشفتهبازار قیمتها، در میان فریادها و بد و بیراهها بر سر سودجویی و از بین رفتن ارزشهای اخلاقی، فراموش نکنیم تا وقتی تکلیفمان را با سیاستهای نئولیبرالیستی مشخص نکردهایم، نه تنها بلایی که به سرمان آمده را نفهمیدیم، بلکه با دادن آدرس غلط برای حل مشکل، باید منتظر فرصتطلبیها در بحرانهای آینده هم باشیم.
📚 (۱): برشی از مقدمهی کتاب ارزشمند لیبرالیسم و مسئله عدالت؛ انتشارات ترجمان؛ چاپ دوم؛ بهار ۱۳۹۵ (خرید اینترنتی کتاب)
🎬 @Mostazafin_TV
◀️ «شنبه دوازدهم بهمن ماه ۱۳۹۲، اولین برف زمستانی در صومعه سرا بارید. مردم شادمان به کوچه و خیابان آمدند و برفبازی کردند. همان روز، کارشناسان هواشناسی از توده بارشی دیگری خبر دادند که دوشنبه، چهاردهم بهمن به صومعه سرا میرسید. موج جدید برف آغاز شد و تا سه روز بی وقفه ادامه یافت. منطقه زیر توده سهمگینی از برف مدفون شد که ضخامت آن بعضی جاها از دو متر بیشتر بود. تمام راههای ارتباطی مسدود شدند. برق در اغلب مناطق قطع شد. آب شهری در لولهها منجمد شد و از حرکت ایستاد.
🔸از هر چهار خانه، سقف یکیشان از وزن برف و یخی که بر آن انباشته شده بود، فرو ریخت. وضع طویلهها که استحکام کمتری داشتند از این هم بدتر بود. صدها اسب و گاو و گوسفند، زیر برف یخ زده و مردند. محصول بیشتر درختهای میوه یخ زد و گندم و برنج و نان نایاب شد. فاجعه فرا رسیده بود.
🔹تا آمدن نیروهای هلال احمر و دیگر نیروهای کمکی، در این مناطق حادثه دیده، کسب و کارهای تازهای راه افتاده بود. پرسودترینشان برفروبی از سقف خانهها بود. پیرمردها و پیرزنهایی که توانایی پارو کردن سقف خانههایشان را نداشتند، اگر میخواستند همچنان سقفی بالای سرشان باشد، مجبور بودند مبالغ گزافی به کسانی بدهند که توانایی چنین کاری را دارند.
🔸نرخها در چهاردهم بهمن ماه، دویست تا چهارصد هزارتومان به ازای یک سقف بود. فردای آن روز، قیمتها تا یک میلیون و دویست هزارتومان -مبلغی بسیار بیشتر از حقوق ماهانه کارمندان عادی دولت- رسید. فروشندگان گوشت، گندم میوه یا دیگر خوراکیها هم قیمتها را بالا و بالاتر بردند. تاکسیهای معدودی که همچنان در شهر رفت و آمد میکردند، فقط مسافر دربست قبول میکردند و آنها که ناچار بودند از تاکسی استفاده کنند، باید مبلغی بسیار بیشتری از معمول پرداخت میکردند.
▪️ چه رخ داده بود؟ فرصت طلبها و سودجوها به جان مردم نیکوکار و پاک دامن افتاده بودند؟ یا همین مردم ناگهان ارزشهای اخلاقی و عواطف نوعدوستانهشان را فراموش کرده بودند و تلاش میکردند تا در چنین وضعیت دردناک و فاجعهباری بهترین سود اقتصادی را ببرند؟ پاسخ هر چه باشد، میدانیم که این اتفاقات، نادر یا مختص به این واقعه نیستند. تقریباً یکی از معضلات همیشگی بعد از هر حادثه غیرمترقبه وسیع و ویرانگر، افزایش تصاعدی قیمتها، احتکار، سرقت و غارت است.
🔹اگر برای اقتصاددانی که عمر خود را صرف طرفداری از بازار آزاد و قوانین #دست_نامرئی کرده، چنین اتفاقاتی را شرح دهید، با خونسردی به شما خواهد گفت: «طبیعی است». این کاری بود که توماس سوئل، اقتصاددان دست راستی آمریکایی، تلاش کرد تا در مقالهای انجام دهد که درباره رویداهای غیرمترقبه نوشته بود. سوئل نوشت: [ممکن است در مواقعی، قیمتها بسیار بیشتر از قیمت همیشگی شود، اما باید توجه کرد که آن سطحی از قیمتها که مردم به آن عادت داشتهاند، از لحاظ اخلاقی هیچ تقدسی نداشته است. آن قیمتها نسبت به قیمتهایی که شرایط بازار بعد از یک گردباد ایجاد میکند، هیچ چیز به خصوص یا منصفانهای در خود نداشتهاند].
🔸افزایش قیمت ناشی از کاهش عرضه و افزایش تقاضا بوده است. هیچ چیز ناعادلانهای در میان نیست. این قیمتها قیمتهایی بودهاند که خریداران و فروشندگان بر سر آنها به توافق رسیدهاند.» (۱)
⚫️ برف باشد یا کرونا، در صومعهسرا باشد یا هر جای دیگر، هزینه برف روبی باشد یا قیمت ماسک، تفاوتی ندارد؛ پاسخ بازار آزاد، با همان خونسردی سابق است: «طبیعی است». چرا که عرضه ماسک و مواد ضدعفونیکننده کم بوده و در عوض تقاضا به شدت افزایش یافته است. این پاسخ همیشه در جیب نئولیبرالها آماده است که این قیمتها، قیمتهایی است که خریدار و فروشنده بر سر آن به توافق رسیدهاند و جای گله و شکایتی نیست.
🔺در این آشفتهبازار قیمتها، در میان فریادها و بد و بیراهها بر سر سودجویی و از بین رفتن ارزشهای اخلاقی، فراموش نکنیم تا وقتی تکلیفمان را با سیاستهای نئولیبرالیستی مشخص نکردهایم، نه تنها بلایی که به سرمان آمده را نفهمیدیم، بلکه با دادن آدرس غلط برای حل مشکل، باید منتظر فرصتطلبیها در بحرانهای آینده هم باشیم.
📚 (۱): برشی از مقدمهی کتاب ارزشمند لیبرالیسم و مسئله عدالت؛ انتشارات ترجمان؛ چاپ دوم؛ بهار ۱۳۹۵ (خرید اینترنتی کتاب)
🎬 @Mostazafin_TV
Telegram
MTVLinks
⭕️ انیمیشنی که به خوبی یکی از بحرانهای #بازار_آزاد را توصیف میکند...
📎 @MTV_Links
🎬 @Mostazafin_TV
📎 @MTV_Links
🎬 @Mostazafin_TV
Forwarded from مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
⭕️ سورنای جراح، علیرضای کبابی
➖ #نابرابری آموزشی چطور سرنوشت یک جامعه را تغییر میدهد؟
◀️ حدود بیست نفر بودیم. کلاس پنجم ابتدایی. سال 1371. مدرسهمان، مدرسهی دولتی در حصارک کرج بود. سال اول فعالیتش بود و تازه افتتاح شده بود. دبستانمان، موقعیت مکانی خاصی داشت: زمین مدرسه را دانشگاه تربیت معلم فراهم کردهبود. در واقع مدرسه، در داخل محوطهی دانشگاه قرار داشت. این موقعیت، باعث شده بود مدرسه، دو جور دانشآموز داشتهباشد: دسته اول، دانشآموزانی که پدر یا مادرشان استاد همان دانشگاه یا کارمندانش بودند. دسته دوم، دانشآموزانی که پدر و مادرشان، اهالی معمولی منطقه، کارگر، مغازهدار، معلم یا از این دست مشاغل داشتند: پدر سورنا، استاد تمام ریاضی دانشگاه بود. مدتی بود که به تازگی از انگلستان آمده بود. احسان و علی، پدرشان استاد تربیت بدنی دانشگاه بود و از کانادا آمدهبودند. پیام، مادرش استاد جغرافیا بود. صادق اما پدرش مغازه ابزارفروشی داشت. پدر من، کارمند بخش فرهنگی دانشگاه بود. زند، پدرش فوت کرده بود و مادرش حقوق بازنشستگی پدرش را میگرفت. صفاریان لکنت داشت و پدرش کارگر ساختمانی بود. ما همه، همکلاسی بودیم. در لحظهای عجیب، همه کنار هم نشستهبودیم.
🔹 یادم هست که درس بعضی از بچههای غیردانشگاهیها، از درس آنها که پدر و مادر استاد داشتند، بهتر بود. گرچه عموماً، آخرش انگار بچههای استادها و کارمندها، سطح بالاتری داشتند. یادم هست علیرضا که پدرش کبابی داشت، شاگرد سوم کلاس بود. فوتبالش هم حرف نداشت. سورنا که پدرش استاد تمام بود، شاگرد چندان قویای نبود.
🔸 سالها گذشت. مدرسه تمام شد. از هم جدا شدیم. هر کس پی داستانش رفت. 28 سال گذشته است. هفتهی پیش، یاد خاطرهی نزدیکترین دوستم افتادم: سورنا. همانسالها از ایران به انگلستان رفتند. درست بعد از 28 سال! هیچ خبری از او نداشتم. جز همین که آن سالها از ایران رفته است. نمیدانم چرا حس کردم دلم میخواهد دنبالش بگردم. شروع کردم به جستجو. با اسمش. به فارسی چیزی نبود. به انگلیسی با شیوههای نوشتن مختلف جستجو کردم.. در یکی از جستجوها، عکسی دیدم که خیلی شبیه به چهرهای بود که از سورنا در خاطر داشتم. کلیک کردم. خودش بود. حالا جراحی بود در انگلستان. به ایمیلی که از او پیدا کردم پیامی دادم و بعد از چند روز جواب داد.
🔹 کنجکاو شدم که بقیه را هم جستجو کنم؛ بچههای خانوادههای دانشگاهیها را جستجو کردم: پیام، در امریکا پیدا شد؛ مهندس الکترونیک در یک شرکت معتبر بود. احسان و علی کانادا بودند و تا دکتری درس خوانده بودند و زندگی خوبی داشتند. من هم دکترایم را اینجا گرفته بودم. محمد جواد که پدرش استاد بود، مهندس موفقی بود برای شرکت هوآووی - فکر کنم در شرق آسیا- کار میکرد.
🔸 بچههای غیردانشگاهی چطور؟ از چندتایشان خبر داشتم: رییسی، در چلوکبابی پدرش در همان حصارک کار میکرد. عباسی، همان جا شیرینیفروشی داشت. صادقیان، در همان کرج، مغازه الکتریکی داشت. علیرضا، همان شاگرد سوم کلاس که پدرش کبابی داشت، خودش هم همان کار را ادامه داده بود.
🔹 عجیب بود. ما، همان همکلاسیها، از یک کلاس و یک مدرسه، چقدر سرنوشتهای متفاوتی پیدا کردهبودیم. سرنوشتهایی که انگار نه لزوماً با تلاش خودمان، نه با استعدادی که از قبل داشتیم، بلکه با جایگاه و امکانات پدر و مادرهایمان رقم خوردهبود. بچههای استادها، غالباً خارج بودند و جراح و مهندس؛ بچههای کارمندها، تحصیلکرده و غالباً در داخل و بچههای کارگرها و کاسبها، کارگر و کاسب... سرنوشتهای متفاوت ما را نه استعدادهای شخصیمان، که موقعیت پدر و مادرهایمان ساخته بود.
🔺 با خودم فکر میکنم اگر آن مدرسههای دولتی نبودند، اگر بعدها، بچههای آن کارگرها و دستفروشها و کاسبها هم به همان مدارس غیرانتفاعی میرفتند که بچههای استادها رفته بودند، اگر معلمهای خصوصی را داشتند که بچههای استادها داشتند، اگر علیرضاها هم کتابهای کمکدرسی سورناها را داشتند، آیا امرور علیرضاها، جای سورناها نبودند؟ چقدر سرنوشتهایشان فرق میکرد. سرنوشتی که ربطی به استعداد و تواناییشان نداشت؛ به جیب و توان اقتصادی پدر و مادرهایشان ربط داشت.
🖋#مهدی سلیمانیه
🔺@Atu_Sociology
🎬 @Mostazafin_TV
➖ #نابرابری آموزشی چطور سرنوشت یک جامعه را تغییر میدهد؟
◀️ حدود بیست نفر بودیم. کلاس پنجم ابتدایی. سال 1371. مدرسهمان، مدرسهی دولتی در حصارک کرج بود. سال اول فعالیتش بود و تازه افتتاح شده بود. دبستانمان، موقعیت مکانی خاصی داشت: زمین مدرسه را دانشگاه تربیت معلم فراهم کردهبود. در واقع مدرسه، در داخل محوطهی دانشگاه قرار داشت. این موقعیت، باعث شده بود مدرسه، دو جور دانشآموز داشتهباشد: دسته اول، دانشآموزانی که پدر یا مادرشان استاد همان دانشگاه یا کارمندانش بودند. دسته دوم، دانشآموزانی که پدر و مادرشان، اهالی معمولی منطقه، کارگر، مغازهدار، معلم یا از این دست مشاغل داشتند: پدر سورنا، استاد تمام ریاضی دانشگاه بود. مدتی بود که به تازگی از انگلستان آمده بود. احسان و علی، پدرشان استاد تربیت بدنی دانشگاه بود و از کانادا آمدهبودند. پیام، مادرش استاد جغرافیا بود. صادق اما پدرش مغازه ابزارفروشی داشت. پدر من، کارمند بخش فرهنگی دانشگاه بود. زند، پدرش فوت کرده بود و مادرش حقوق بازنشستگی پدرش را میگرفت. صفاریان لکنت داشت و پدرش کارگر ساختمانی بود. ما همه، همکلاسی بودیم. در لحظهای عجیب، همه کنار هم نشستهبودیم.
🔹 یادم هست که درس بعضی از بچههای غیردانشگاهیها، از درس آنها که پدر و مادر استاد داشتند، بهتر بود. گرچه عموماً، آخرش انگار بچههای استادها و کارمندها، سطح بالاتری داشتند. یادم هست علیرضا که پدرش کبابی داشت، شاگرد سوم کلاس بود. فوتبالش هم حرف نداشت. سورنا که پدرش استاد تمام بود، شاگرد چندان قویای نبود.
🔸 سالها گذشت. مدرسه تمام شد. از هم جدا شدیم. هر کس پی داستانش رفت. 28 سال گذشته است. هفتهی پیش، یاد خاطرهی نزدیکترین دوستم افتادم: سورنا. همانسالها از ایران به انگلستان رفتند. درست بعد از 28 سال! هیچ خبری از او نداشتم. جز همین که آن سالها از ایران رفته است. نمیدانم چرا حس کردم دلم میخواهد دنبالش بگردم. شروع کردم به جستجو. با اسمش. به فارسی چیزی نبود. به انگلیسی با شیوههای نوشتن مختلف جستجو کردم.. در یکی از جستجوها، عکسی دیدم که خیلی شبیه به چهرهای بود که از سورنا در خاطر داشتم. کلیک کردم. خودش بود. حالا جراحی بود در انگلستان. به ایمیلی که از او پیدا کردم پیامی دادم و بعد از چند روز جواب داد.
🔹 کنجکاو شدم که بقیه را هم جستجو کنم؛ بچههای خانوادههای دانشگاهیها را جستجو کردم: پیام، در امریکا پیدا شد؛ مهندس الکترونیک در یک شرکت معتبر بود. احسان و علی کانادا بودند و تا دکتری درس خوانده بودند و زندگی خوبی داشتند. من هم دکترایم را اینجا گرفته بودم. محمد جواد که پدرش استاد بود، مهندس موفقی بود برای شرکت هوآووی - فکر کنم در شرق آسیا- کار میکرد.
🔸 بچههای غیردانشگاهی چطور؟ از چندتایشان خبر داشتم: رییسی، در چلوکبابی پدرش در همان حصارک کار میکرد. عباسی، همان جا شیرینیفروشی داشت. صادقیان، در همان کرج، مغازه الکتریکی داشت. علیرضا، همان شاگرد سوم کلاس که پدرش کبابی داشت، خودش هم همان کار را ادامه داده بود.
🔹 عجیب بود. ما، همان همکلاسیها، از یک کلاس و یک مدرسه، چقدر سرنوشتهای متفاوتی پیدا کردهبودیم. سرنوشتهایی که انگار نه لزوماً با تلاش خودمان، نه با استعدادی که از قبل داشتیم، بلکه با جایگاه و امکانات پدر و مادرهایمان رقم خوردهبود. بچههای استادها، غالباً خارج بودند و جراح و مهندس؛ بچههای کارمندها، تحصیلکرده و غالباً در داخل و بچههای کارگرها و کاسبها، کارگر و کاسب... سرنوشتهای متفاوت ما را نه استعدادهای شخصیمان، که موقعیت پدر و مادرهایمان ساخته بود.
🔺 با خودم فکر میکنم اگر آن مدرسههای دولتی نبودند، اگر بعدها، بچههای آن کارگرها و دستفروشها و کاسبها هم به همان مدارس غیرانتفاعی میرفتند که بچههای استادها رفته بودند، اگر معلمهای خصوصی را داشتند که بچههای استادها داشتند، اگر علیرضاها هم کتابهای کمکدرسی سورناها را داشتند، آیا امرور علیرضاها، جای سورناها نبودند؟ چقدر سرنوشتهایشان فرق میکرد. سرنوشتی که ربطی به استعداد و تواناییشان نداشت؛ به جیب و توان اقتصادی پدر و مادرهایشان ربط داشت.
🖋#مهدی سلیمانیه
🔺@Atu_Sociology
🎬 @Mostazafin_TV
Forwarded from راه سوم
🔴 چرا مجری قمی ناچار به عذرخواهی از فریدالدین حداد شد؟
✍ داوود حشمتی
🔹در کمتر از 48 ساعت کمدین قمی که به فرید الدین حدادعادل در مورد خبر کرونا گرفتنش انتقاد کرده بود، ناچار به عذرخواهی شد. این انتقاد و عذرخواهی پس از آن، هر دو نیاز به واکاوی دارد تا از آن طریق زیرپوست جامعه و زیرپوست نهادهای حاکمیتی مثل صداوسیما را بهتر ببینیم.
🔹تصورش هم بسیار سخت است که در هجوم این همه اخبارکرونا ناگهان یک ویدئوی کوتاه در یک شبکه استانی کوچک آن چنان در سطح فضای مجازی بازتاب پیدا کند که رکوردهای پربازدید را بشکند. سئوال این است که چرا آن انتقادات تا این اندازه مورد توجه مردم قرار گرفت و دست به دست شد؟ خود مجری شاید یک هزارم درصد هم چنین احتمالی نمیداد. او فکر میکرد در گوشهای یک شبکه استانی حرفی زده که در نهایت چند مخاطب هم آن را در لحظه دیدهاند و دیگر ماجرا تمام است. اما اگر درست دقت کنیم می بینیم که دلیلی دیده شدن آن ویدئو این بود که حرفهایش حرف مردم بود. از همین جهت هم بود که با استقبال گستردهای روبه رو شد.
🔹او به آقازادگی تاخت، به ژستگرفتنها و مظلومنماییهای همه مسئولان با کرونا تاخت. به رفتن و آمدهای همه آقازادهها (نه لزوما فریدالدین حداد) به خارج از کشور،به سبک زندگی متفاوت آنها با مردم و در یک کلام به تبعیضی که مسئولان و فرزندانشان با مردم عادی داشتند حمله کرد. از همین رو به سرعت این ویدئو مورد استقبال مردم قرار گرفت. استقبال مردم از این ویدئو دماسنج خوبی است برای آنکه مسئولان (و به طور کلی وابستگان به حاکمیت) میزان محبوبیت خود در نزد مردم را بسنجند.
🔹در طرف دیگر هم طبیعی بود که مجری به سرعت ناچار به عذرخواهی شود. تعمدا از واژه «ناچار» استفاده میکنم. چراکه او راه دیگری نداشت. اگرچه فریدالدین حدادعادل گفته بود که در صداوسیما کارهای نیست (این البته با واقعیت منطبق نیست و او در شورای سیاستگذاری شبکه3 سیما حضور دارد، فلذا بیمسئولیت در این نهاد نیست) اما با این حال، مجری بینوا بعد از آن همه دیده شدن ویدئوی انتقادیاش، چه کار می توانست انجام دهد؟ مثال ماجرا مثال معروف بخشیدن شاه و نبخشیدن شاه قلی است. حتی اگر خود فریدالدین حداد هم آن بنده خدا را میبخشید، شاهقلیهای درون سیما برای نشان دادن مراتب چاکری و ارادت خود مجری بینوا را نمیبخشیدند. از همین روست که او ناگزیر میشود با دستان خود جام شکر را سر بکشد و در برنامه بعدی، آقازاده حدادعادل را از همه مواردی که بر شمرده بود مبرا کند. همچنین برای مورد بخشش قرار گرفتن عنوان کند که «این برنامه طنز بوده و طبیعت طنز غلوآمیز کردن موارد است.»
🔹وجهه اول ماجرا این بود که گفتیم مجری حرفی را زد که حرف دل مردم بود (به درست یا غلط بودن آن کاری نداریم). وجهه دوم ماجرا آن است که ببینید اگر در صداوسیما به یکی از وابستگان نهاد حاکمیت حرفی زده شود، حتی نیاز نیست که آن فرد برای احقاق حقش دست به دامن قوه قضائیه شده و تکذیبیه ارسال کند.
🔹سیستم به طور خودکار عمل کرده و ضمن پوزش و عذرخواهی تلاش می کند تا دلجویی صورت پذیرد. حالا سئوال این است: آیا چنین شرایط و وضعیتی برای همه آحاد مردم فراهم است؟ سئوال را محدودتر کنیم. آیا چنین شرایطی برای همه مسئولان و فرزندان مسئولان کشور به طور یکسان فراهم است؟ فریدالدین حدادعادل برای اینکه متوجه شود چرا مردم تا این اندازه به آن ویدئوی طنز اول احساس همدلانه نشان دادند، کافی است صادقانه به پرسش بالا نزد خود پاسخ دهد. درصورتی که صادقانه به آن جواب دهد شاید متوجه موضوعاتی شود که زیرپوست این جامعه زنده و در حال حرکت است.
@rahsevom
✍ داوود حشمتی
🔹در کمتر از 48 ساعت کمدین قمی که به فرید الدین حدادعادل در مورد خبر کرونا گرفتنش انتقاد کرده بود، ناچار به عذرخواهی شد. این انتقاد و عذرخواهی پس از آن، هر دو نیاز به واکاوی دارد تا از آن طریق زیرپوست جامعه و زیرپوست نهادهای حاکمیتی مثل صداوسیما را بهتر ببینیم.
🔹تصورش هم بسیار سخت است که در هجوم این همه اخبارکرونا ناگهان یک ویدئوی کوتاه در یک شبکه استانی کوچک آن چنان در سطح فضای مجازی بازتاب پیدا کند که رکوردهای پربازدید را بشکند. سئوال این است که چرا آن انتقادات تا این اندازه مورد توجه مردم قرار گرفت و دست به دست شد؟ خود مجری شاید یک هزارم درصد هم چنین احتمالی نمیداد. او فکر میکرد در گوشهای یک شبکه استانی حرفی زده که در نهایت چند مخاطب هم آن را در لحظه دیدهاند و دیگر ماجرا تمام است. اما اگر درست دقت کنیم می بینیم که دلیلی دیده شدن آن ویدئو این بود که حرفهایش حرف مردم بود. از همین جهت هم بود که با استقبال گستردهای روبه رو شد.
🔹او به آقازادگی تاخت، به ژستگرفتنها و مظلومنماییهای همه مسئولان با کرونا تاخت. به رفتن و آمدهای همه آقازادهها (نه لزوما فریدالدین حداد) به خارج از کشور،به سبک زندگی متفاوت آنها با مردم و در یک کلام به تبعیضی که مسئولان و فرزندانشان با مردم عادی داشتند حمله کرد. از همین رو به سرعت این ویدئو مورد استقبال مردم قرار گرفت. استقبال مردم از این ویدئو دماسنج خوبی است برای آنکه مسئولان (و به طور کلی وابستگان به حاکمیت) میزان محبوبیت خود در نزد مردم را بسنجند.
🔹در طرف دیگر هم طبیعی بود که مجری به سرعت ناچار به عذرخواهی شود. تعمدا از واژه «ناچار» استفاده میکنم. چراکه او راه دیگری نداشت. اگرچه فریدالدین حدادعادل گفته بود که در صداوسیما کارهای نیست (این البته با واقعیت منطبق نیست و او در شورای سیاستگذاری شبکه3 سیما حضور دارد، فلذا بیمسئولیت در این نهاد نیست) اما با این حال، مجری بینوا بعد از آن همه دیده شدن ویدئوی انتقادیاش، چه کار می توانست انجام دهد؟ مثال ماجرا مثال معروف بخشیدن شاه و نبخشیدن شاه قلی است. حتی اگر خود فریدالدین حداد هم آن بنده خدا را میبخشید، شاهقلیهای درون سیما برای نشان دادن مراتب چاکری و ارادت خود مجری بینوا را نمیبخشیدند. از همین روست که او ناگزیر میشود با دستان خود جام شکر را سر بکشد و در برنامه بعدی، آقازاده حدادعادل را از همه مواردی که بر شمرده بود مبرا کند. همچنین برای مورد بخشش قرار گرفتن عنوان کند که «این برنامه طنز بوده و طبیعت طنز غلوآمیز کردن موارد است.»
🔹وجهه اول ماجرا این بود که گفتیم مجری حرفی را زد که حرف دل مردم بود (به درست یا غلط بودن آن کاری نداریم). وجهه دوم ماجرا آن است که ببینید اگر در صداوسیما به یکی از وابستگان نهاد حاکمیت حرفی زده شود، حتی نیاز نیست که آن فرد برای احقاق حقش دست به دامن قوه قضائیه شده و تکذیبیه ارسال کند.
🔹سیستم به طور خودکار عمل کرده و ضمن پوزش و عذرخواهی تلاش می کند تا دلجویی صورت پذیرد. حالا سئوال این است: آیا چنین شرایط و وضعیتی برای همه آحاد مردم فراهم است؟ سئوال را محدودتر کنیم. آیا چنین شرایطی برای همه مسئولان و فرزندان مسئولان کشور به طور یکسان فراهم است؟ فریدالدین حدادعادل برای اینکه متوجه شود چرا مردم تا این اندازه به آن ویدئوی طنز اول احساس همدلانه نشان دادند، کافی است صادقانه به پرسش بالا نزد خود پاسخ دهد. درصورتی که صادقانه به آن جواب دهد شاید متوجه موضوعاتی شود که زیرپوست این جامعه زنده و در حال حرکت است.
@rahsevom
Forwarded from مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️محمد علی موحد (مورخ و استاد پیشین دانشگاه تهران) از مسئلهای مهم ولی مغفول مانده در این روزها میگوید.
💬 غم آن انبوه جماعتی بر دل من نشسته که برای ادامه زندگی محتاج کار روزانهاند ... تا بتوانند دم غروب قوت لایموتی برای زن و بچهشان ببرند.
🔺با طولانیتر شدن کسادی بازار و تعطیلیها، ضروری است فکری به حال مشاغل روزمزد کرده و از فاجعهای بدتر از کرونا در طبقات ضعیف جلوگیری شود.
🎬 @Mostazafin_TV
💬 غم آن انبوه جماعتی بر دل من نشسته که برای ادامه زندگی محتاج کار روزانهاند ... تا بتوانند دم غروب قوت لایموتی برای زن و بچهشان ببرند.
🔺با طولانیتر شدن کسادی بازار و تعطیلیها، ضروری است فکری به حال مشاغل روزمزد کرده و از فاجعهای بدتر از کرونا در طبقات ضعیف جلوگیری شود.
🎬 @Mostazafin_TV
Forwarded from عدالتخانه
🔴 مدیریت بحران در ایران با سرفصل #کرونا
🎙 گفتوگوی لایو اینستاگرامی با حسین شهبازی زاده
🕰 چهارشنبه 21 اسفند ساعت 22
📺 از پیج های اینستاگرامی :
📱 https://instagram.com/adalatkhaneh
📱 https://instagram.com/hosein_shahbazizade
@adalat_khaneh
🎙 گفتوگوی لایو اینستاگرامی با حسین شهبازی زاده
🕰 چهارشنبه 21 اسفند ساعت 22
📺 از پیج های اینستاگرامی :
📱 https://instagram.com/adalatkhaneh
📱 https://instagram.com/hosein_shahbazizade
@adalat_khaneh
Forwarded from راه سوم
🔴 این بساط اطلاع رسانی را تخته کنید!
🗣 عباس عبدی:
🔷️ تا حالا فکر میشد که اخبار و آمار متفاوت و متناقض به دلیل اظهارات افراد غیر مسئول رخ میدهد ولی این یکی را(گفته های فرماندار کاشان) نمیتوان به هیچ وجه نادیده گرفت و گفت اظهار نظر فرد غیرمسئول. فرماندار بالاترین مقام دولتی در شهرستان است.
🔷️ آمار رسمی تعداد کل مبتلایان در استان اصفهان را ۶۰۱ نفر می داند و ایشان فقط در یک شهرستان این استان ۱۰۵۶ نفر اعلام کرده. مردم کدام را باور کنند؟ یا این فرماندار را عزل کنید یا بساط اطلاعرسانی خود را تخته کنید.
🔷️ شاید برای تفاوت تعداد مبتلایان بشود توجیهی اورد هر چند پذیرفتنی نیست ولی تعداد مرگ و میر را مطلقا نمیتوان توجیه کرد.
_
اصلاحات نیوز
@rahsevom
🗣 عباس عبدی:
🔷️ تا حالا فکر میشد که اخبار و آمار متفاوت و متناقض به دلیل اظهارات افراد غیر مسئول رخ میدهد ولی این یکی را(گفته های فرماندار کاشان) نمیتوان به هیچ وجه نادیده گرفت و گفت اظهار نظر فرد غیرمسئول. فرماندار بالاترین مقام دولتی در شهرستان است.
🔷️ آمار رسمی تعداد کل مبتلایان در استان اصفهان را ۶۰۱ نفر می داند و ایشان فقط در یک شهرستان این استان ۱۰۵۶ نفر اعلام کرده. مردم کدام را باور کنند؟ یا این فرماندار را عزل کنید یا بساط اطلاعرسانی خود را تخته کنید.
🔷️ شاید برای تفاوت تعداد مبتلایان بشود توجیهی اورد هر چند پذیرفتنی نیست ولی تعداد مرگ و میر را مطلقا نمیتوان توجیه کرد.
_
اصلاحات نیوز
@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴قرنطینه و رفع حصر!
✍احمد زیدآبادی
🔷️قرنطینه همان حصر خانگی است و این چیزی است که اکنون بسیاری از ایرانیان از جمله مسئولان کشور فشار روانیاش را بر خود کاملاً لمس میکنند!
🔷️با این حساب، رنج و مشقت ناشی از بیش از ده سال حصر خانگیِ شیخ مهدی کروبی و مهندس میر حسین موسوی و خانم زهرا رهنورد برای تصمیمگیران قعدتاً باید قابل درک شده باشد!
🔷️من نمیدانم سران جمهوری اسلامی، حصر کاندیداهای معترض انتخابات سال 88 را تا به کجا میخواهند ادامه دهند؟ آیا اصولاً برای آن تقویم و انتهایی قائلاند یا اینکه در نظر دارند سرنوشت دکتر محمد مصدق برای محصوران تکرار شود؟
🔷️هر کس ذرهای از روشنبینی برخوردار باشد، به عیان میبیند که با توجه به تشدید تحریمهای بینالمللی، آثار شیوع ویروس کرونا بر معیشت خانوادهها و سقوط بیسابقۀ بهای نفت در بازارهای جهانی، چشمانداز تیره و تاری در انتظار اقتصاد ایران در سال آینده است؛ وضعیتی که در کنار دیگر مشکلات ساختاری اقتصاد کشور، از شهریور 20 به این سو سابقه نداشته است.
🔷️در مواجهه با چنین وضعیتی، عقل سلیم اقتضاء میکند که نظام سیاسی اگر قادر به کاهش فشارهای مادی و معیشتی بر مردم نیست؛ حداقل از فشارهای روانی بر جامعه بکاهد.
یکی از ابزارهای کاهش فشار روانی بر جامعه، پایان حصر سه چهرۀ معروف سیاسی کشور است.
🔷️برخی افراد و نهادها مدعیاند که نظام سیاسی تاکنون در چند مقطع، در صدد پایان دادن به حصر برآمده است، اما برخی اقداماتِ محصوران و یا احزاب هوادار آنها، مانع از رفع حصر و سبب تداوم آن شده است.
به جای مناقشۀ بیهوده بر سرِ این گزارۀ ابطالناپذیر، به نظرم اگر تصمیم گیران نظام واقعاً در پی فرصتی برای رفع حصر هستند، شرایط کنونی کشور بهترین فرصت را در اختیار آنها قرار داده است!
🔷️حتی اگر بخواهیم از موضعی محاجّهجویانه، همۀ نگرانیهای بیمورد و ناموجه نهادهای تصمیم گیر در امر حصر را هم به رسمیت شناسیم، شیوع کرونا در سرتاسر کشور تمام آن نگرانیها را به خودی خود تا اطلاع ثانوی رفع کرده است.
🔷️بنابراین، با توجه به این واقعیت، هرگونه تداوم حصر کروبی و موسوی و رهنورد به معنای آن است که ادعای برخی از افراد و نهادها مبنی بر فرصتسوزی محصوران و هواداران آنها برای رفع حصر، هیچ بنیاد و اساس واقعی نداشته و این دستگاه حاکم است که کمترین تمایل و انگیزهای برای پایان دادن به این تراژدی در هیچ صورتی ندارند!
@rahsevom
✍احمد زیدآبادی
🔷️قرنطینه همان حصر خانگی است و این چیزی است که اکنون بسیاری از ایرانیان از جمله مسئولان کشور فشار روانیاش را بر خود کاملاً لمس میکنند!
🔷️با این حساب، رنج و مشقت ناشی از بیش از ده سال حصر خانگیِ شیخ مهدی کروبی و مهندس میر حسین موسوی و خانم زهرا رهنورد برای تصمیمگیران قعدتاً باید قابل درک شده باشد!
🔷️من نمیدانم سران جمهوری اسلامی، حصر کاندیداهای معترض انتخابات سال 88 را تا به کجا میخواهند ادامه دهند؟ آیا اصولاً برای آن تقویم و انتهایی قائلاند یا اینکه در نظر دارند سرنوشت دکتر محمد مصدق برای محصوران تکرار شود؟
🔷️هر کس ذرهای از روشنبینی برخوردار باشد، به عیان میبیند که با توجه به تشدید تحریمهای بینالمللی، آثار شیوع ویروس کرونا بر معیشت خانوادهها و سقوط بیسابقۀ بهای نفت در بازارهای جهانی، چشمانداز تیره و تاری در انتظار اقتصاد ایران در سال آینده است؛ وضعیتی که در کنار دیگر مشکلات ساختاری اقتصاد کشور، از شهریور 20 به این سو سابقه نداشته است.
🔷️در مواجهه با چنین وضعیتی، عقل سلیم اقتضاء میکند که نظام سیاسی اگر قادر به کاهش فشارهای مادی و معیشتی بر مردم نیست؛ حداقل از فشارهای روانی بر جامعه بکاهد.
یکی از ابزارهای کاهش فشار روانی بر جامعه، پایان حصر سه چهرۀ معروف سیاسی کشور است.
🔷️برخی افراد و نهادها مدعیاند که نظام سیاسی تاکنون در چند مقطع، در صدد پایان دادن به حصر برآمده است، اما برخی اقداماتِ محصوران و یا احزاب هوادار آنها، مانع از رفع حصر و سبب تداوم آن شده است.
به جای مناقشۀ بیهوده بر سرِ این گزارۀ ابطالناپذیر، به نظرم اگر تصمیم گیران نظام واقعاً در پی فرصتی برای رفع حصر هستند، شرایط کنونی کشور بهترین فرصت را در اختیار آنها قرار داده است!
🔷️حتی اگر بخواهیم از موضعی محاجّهجویانه، همۀ نگرانیهای بیمورد و ناموجه نهادهای تصمیم گیر در امر حصر را هم به رسمیت شناسیم، شیوع کرونا در سرتاسر کشور تمام آن نگرانیها را به خودی خود تا اطلاع ثانوی رفع کرده است.
🔷️بنابراین، با توجه به این واقعیت، هرگونه تداوم حصر کروبی و موسوی و رهنورد به معنای آن است که ادعای برخی از افراد و نهادها مبنی بر فرصتسوزی محصوران و هواداران آنها برای رفع حصر، هیچ بنیاد و اساس واقعی نداشته و این دستگاه حاکم است که کمترین تمایل و انگیزهای برای پایان دادن به این تراژدی در هیچ صورتی ندارند!
@rahsevom
Forwarded from روزنامه همدلی
تعهدات دولت در قبال حق سلامت شهروندان ایرانی
#صفحه_یک
#یاداشت
#مسعد_سلیتی
📝حق سلامت از جمله حقوق بشر و شهروندی شهروندان ایرانی و مهمترین مسئولیت و تعهد دولت در دستیابی شهروندان به بیشترین سطح سلامت ممکن و ارتقای سلامتی عمومی و وضعیت بهزیستی کامل جسمی،روحی و اجتماعی شهروندان و مبارزه با بیماریها خصوصا بیماریهای واگیردار و مسری است. سلامتی همه شهروندان در هنگام احترام، حمایت و اجرای حقوق بشر وشهروندی بهبود مییابد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
#صفحه_یک
#یاداشت
#مسعد_سلیتی
📝حق سلامت از جمله حقوق بشر و شهروندی شهروندان ایرانی و مهمترین مسئولیت و تعهد دولت در دستیابی شهروندان به بیشترین سطح سلامت ممکن و ارتقای سلامتی عمومی و وضعیت بهزیستی کامل جسمی،روحی و اجتماعی شهروندان و مبارزه با بیماریها خصوصا بیماریهای واگیردار و مسری است. سلامتی همه شهروندان در هنگام احترام، حمایت و اجرای حقوق بشر وشهروندی بهبود مییابد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
Telegraph
تعهدات دولت در قبال حق سلامت شهروندان ایرانی
حق سلامت از جمله حقوق بشر و شهروندی شهروندان ایرانی و مهمترین مسئولیت و تعهد دولت در دستیابی شهروندان به بیشترین سطح سلامت ممکن و ارتقای سلامتی عمومی و وضعیت بهزیستی کامل جسمی،روحی و اجتماعی شهروندان و مبارزه با بیماریها خصوصا بیماریهای واگیردار و مسری…
Forwarded from سیدجواد میری مینق
بنیان هستی شناختی زندگی روزمره چیست؟
انسان از بدو ورودش به "جامعه انسانی" مجموعه ایی از اعمال و رفتارهای بدیهی را در ساختار ذهن و بدن خویش درونی می کند و ترکیب ناخودآگاه این مجموعه وسیع و در-همپیچیده و با-همتنیده بافتاری در ساحت فردی و ساختاری در اقلیم جمعی خلق می کند که به آن می توان عنوان "زندگی روزمره" داد و این زندگی روزمره منطقی دارد که شدیداً در حجاب قرار گرفته است. در حجاب بودن این منطق نه به دلیل رازآلود بودن آن بل به دلیل قریب بودن آن به ذهن و بدن ماست که ما را از فهم آن بی نیاز می کند. اما هنگامیکه آدمی ابتدایی ترین وجوه حیاتش به مخاطره می افتد آنگاه حجاب مجاورت دریده می شود و انسان هم بدن خویش را "میحسد" و هم حس خود را "میبیند". در حدیث نبوی از دو مولفه "صحت" و "امنیت" به عنوان دو بعد ناشناخته یاد شده است؛ صحت یا تندرستی با "تن آدمی" مرتبط است و "امنیت" با "جان" نسبت دارد. حال در وضعیت اضطراری کنونی (وضع کرونایی) هم تن در خطر است و هم حس امنیت تبدیل به نا امنی شده است و در این "وضع" منطق رندگی روزمره مختل شده است و دقیقاً در چنین وضعیتی است که ما تدریجاً درک می کنیم که چه حجم عظیمی از انباشت تاریخی و تمدنی و فرهنگی و مادی "جامعه" را نادیده انگاشته بودیم و "امور عادی" را به نادرست "معادل ناچیز" انگاشته بودیم. امور عادی "ناچیز" نیستتد بل بر اساس مکانیسم ذهن ما نسبت به خارق العاده بودن آنها غفلت داشتیم و این غفلت انتولوژیک موجب شده بود به آنها "عادت" (متعود بشویم) کنیم ولی متعود شدن با "عادی بودن" بسیار متفاوت است. اینجا دقیقاً همان نکته ای است که در "گفتار نبوی" از آن با مفهوم "مجهول بودن" یاد شده است. به سخن دیگر، اکنون که تن در خطر است و حس امنیت از ما سلب شده است نوعی خودآگاهی در جان ما در حال جوانه زدن است که چه بخش عظیمی از جهانِ پیرامونِ ما "بود" ولی ما به آن "شناخت" نداشتیم و این جهل صرفاً در ساحت اندیشه نیست بل هستی جمعی ما را به گونه ای "کرخت" کرده بود که درکی از عمق جامعه و حیات جمعی خویش در جهان نداشتیم. اِروین یالوم در باب چهار نگرانی نهایی در زندگی آدمی سخن می گوید؛ مرگ و آزادی و انزوا و بی معنایی. او این چهار مولفه را به عنوان بنیادی ترین ساحات زندگی آدمی شناسایی می کند. اکنون که زنجیره زندگی روزمره پاره شده و بوی مرگ استشمام می شود و حس محبوس شدن بر ما تحمیل شده و نوعی انزوای جمعی زنجیره "صله انسانی" را منقطع کرده است، در چنین وضعی بی معنایی بر جان آدمی مستولی می گردد و دقیقاً در این افق است که خودآگاهی به ساده ترین تحرکات متولد می شود و تو می توانی دست و پا و چشم و نفس های خود و فاصله های خویش با دیگری را -به دلیل خطر ابتلاء- بشماری و تازه در مییابی که حیات تو به "داشتن حیاط" نیست بل به "نفس های دیگری" است که جامعه انسانی توست و تو چقدر از آن غفلت کرده بودی و دائم در اندیشه "ساختن حیاط" بودی تا "التفات به حیات". حال که کرونا هم صحت انسان را نشانه رفته و هم امنیت او را هدف قرار داده است ما ملتفت شده ایم که آنچه جامعه را زنده نگه می دارد توهمات واهی حاکمانش نیست بل زندگی روزمره است که بر پایه "کوچکترین مولفه های جزیی" سوار شده است و همواره از چشمان ما می گریزد ولی "آنجاست" که اگر نباشد زندگی بر این کره خاکی ناممکن است.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
انسان از بدو ورودش به "جامعه انسانی" مجموعه ایی از اعمال و رفتارهای بدیهی را در ساختار ذهن و بدن خویش درونی می کند و ترکیب ناخودآگاه این مجموعه وسیع و در-همپیچیده و با-همتنیده بافتاری در ساحت فردی و ساختاری در اقلیم جمعی خلق می کند که به آن می توان عنوان "زندگی روزمره" داد و این زندگی روزمره منطقی دارد که شدیداً در حجاب قرار گرفته است. در حجاب بودن این منطق نه به دلیل رازآلود بودن آن بل به دلیل قریب بودن آن به ذهن و بدن ماست که ما را از فهم آن بی نیاز می کند. اما هنگامیکه آدمی ابتدایی ترین وجوه حیاتش به مخاطره می افتد آنگاه حجاب مجاورت دریده می شود و انسان هم بدن خویش را "میحسد" و هم حس خود را "میبیند". در حدیث نبوی از دو مولفه "صحت" و "امنیت" به عنوان دو بعد ناشناخته یاد شده است؛ صحت یا تندرستی با "تن آدمی" مرتبط است و "امنیت" با "جان" نسبت دارد. حال در وضعیت اضطراری کنونی (وضع کرونایی) هم تن در خطر است و هم حس امنیت تبدیل به نا امنی شده است و در این "وضع" منطق رندگی روزمره مختل شده است و دقیقاً در چنین وضعیتی است که ما تدریجاً درک می کنیم که چه حجم عظیمی از انباشت تاریخی و تمدنی و فرهنگی و مادی "جامعه" را نادیده انگاشته بودیم و "امور عادی" را به نادرست "معادل ناچیز" انگاشته بودیم. امور عادی "ناچیز" نیستتد بل بر اساس مکانیسم ذهن ما نسبت به خارق العاده بودن آنها غفلت داشتیم و این غفلت انتولوژیک موجب شده بود به آنها "عادت" (متعود بشویم) کنیم ولی متعود شدن با "عادی بودن" بسیار متفاوت است. اینجا دقیقاً همان نکته ای است که در "گفتار نبوی" از آن با مفهوم "مجهول بودن" یاد شده است. به سخن دیگر، اکنون که تن در خطر است و حس امنیت از ما سلب شده است نوعی خودآگاهی در جان ما در حال جوانه زدن است که چه بخش عظیمی از جهانِ پیرامونِ ما "بود" ولی ما به آن "شناخت" نداشتیم و این جهل صرفاً در ساحت اندیشه نیست بل هستی جمعی ما را به گونه ای "کرخت" کرده بود که درکی از عمق جامعه و حیات جمعی خویش در جهان نداشتیم. اِروین یالوم در باب چهار نگرانی نهایی در زندگی آدمی سخن می گوید؛ مرگ و آزادی و انزوا و بی معنایی. او این چهار مولفه را به عنوان بنیادی ترین ساحات زندگی آدمی شناسایی می کند. اکنون که زنجیره زندگی روزمره پاره شده و بوی مرگ استشمام می شود و حس محبوس شدن بر ما تحمیل شده و نوعی انزوای جمعی زنجیره "صله انسانی" را منقطع کرده است، در چنین وضعی بی معنایی بر جان آدمی مستولی می گردد و دقیقاً در این افق است که خودآگاهی به ساده ترین تحرکات متولد می شود و تو می توانی دست و پا و چشم و نفس های خود و فاصله های خویش با دیگری را -به دلیل خطر ابتلاء- بشماری و تازه در مییابی که حیات تو به "داشتن حیاط" نیست بل به "نفس های دیگری" است که جامعه انسانی توست و تو چقدر از آن غفلت کرده بودی و دائم در اندیشه "ساختن حیاط" بودی تا "التفات به حیات". حال که کرونا هم صحت انسان را نشانه رفته و هم امنیت او را هدف قرار داده است ما ملتفت شده ایم که آنچه جامعه را زنده نگه می دارد توهمات واهی حاکمانش نیست بل زندگی روزمره است که بر پایه "کوچکترین مولفه های جزیی" سوار شده است و همواره از چشمان ما می گریزد ولی "آنجاست" که اگر نباشد زندگی بر این کره خاکی ناممکن است.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Forwarded from راه سوم
🔴۲۶ کشته و ۱۵ زخمی در حمله به نیروهای نزدیک به ایران و حشد شعبی در سوریه
🔹سازمان دیدهبان حقوق بشر سوریه، از کشته شدن ۲۶ نفر و زخمی شدن ۱۵ نفر دیگر در حمله به منطقه حسبان در جنوب شهر بوکمال در شرق سوریه و در نزدیکی مرز عراق خبر داد.
🔹رامی عبدالرحمان، مدیر این سازمان غیردولتی که در لندن مستقر است، با اعلام وقوع «۱۰ انفجار» در این منطقه، گفت که «سه جنگنده، احتمالا متعلق به ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا، مواضع نیروهای نزدیک به ایران و شبهنظامیان متحدش از جمله حشد شعبی عراق» را در این منطقه بمباران کردند.
🔹پیشتر این سازمان آمار کشتهشدگان این حمله را ۱۸ نفر اعلام کرده بود.
شبکه خبری الحدث نیز گزارش داده بود که در این حملات ۳۰ تن از شبهنظامیان مورد حمایت ایران کشته شدند.
🔹شب گذشته حملهای راکتی به پایگاه تاجی، محل استقرار نیروهای ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا در شمال بغداد هم روی داد.
🔹در این حمله، دو سرباز آمریکایی و یک سرباز بریتانیایی کشته و۱۰ نفر دیگر زخمی شدند.
📢گزارش ها و اخبار راه سوم را در کانال ما بخوانید.
📣@rahsevom
🔹سازمان دیدهبان حقوق بشر سوریه، از کشته شدن ۲۶ نفر و زخمی شدن ۱۵ نفر دیگر در حمله به منطقه حسبان در جنوب شهر بوکمال در شرق سوریه و در نزدیکی مرز عراق خبر داد.
🔹رامی عبدالرحمان، مدیر این سازمان غیردولتی که در لندن مستقر است، با اعلام وقوع «۱۰ انفجار» در این منطقه، گفت که «سه جنگنده، احتمالا متعلق به ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا، مواضع نیروهای نزدیک به ایران و شبهنظامیان متحدش از جمله حشد شعبی عراق» را در این منطقه بمباران کردند.
🔹پیشتر این سازمان آمار کشتهشدگان این حمله را ۱۸ نفر اعلام کرده بود.
شبکه خبری الحدث نیز گزارش داده بود که در این حملات ۳۰ تن از شبهنظامیان مورد حمایت ایران کشته شدند.
🔹شب گذشته حملهای راکتی به پایگاه تاجی، محل استقرار نیروهای ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا در شمال بغداد هم روی داد.
🔹در این حمله، دو سرباز آمریکایی و یک سرباز بریتانیایی کشته و۱۰ نفر دیگر زخمی شدند.
📢گزارش ها و اخبار راه سوم را در کانال ما بخوانید.
📣@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴 بیست سال قرنطینه
✍🏻سعید حجاریان
🔹اکنون مدتی است که بیماری مهلکی عالمگیر شده و در ایران، بهدلیل اهمال مسئولین گویی بر سر بسیاری از شهرها گرد مرگ پاشیدهاند و عده زیادی خود را در خانه قرنطینه کردهاند. لذا سخن گفتن از اینکه بیست سال پیش یعنی 22 اسفند 1378 مورد سوء قصد واقع شدم و از آن به بعد در قرنطینه به سر بردهام، شاید خالی از اهمیت باشد؛ مردم به اندازه کفایت مشکل و مصیبت دارند که حتی به یادشان نیاید، چنین اتفاقی افتاده است.
🔹اما غرض از این نوشتار این است که بعضی تجارب را درباره قرنطینه با مردم در میان بگذارم.
🔹اطباء برای مقابله ویروس کرونا قرنطینه دو هفتهای تجویز کردهاند. من گمان دارم این لفظ صحیح نیست؛ قرنطینه (quarantine) بهمعنای حصر و ایزوله 40روزه است و با کلماتی مانند «کوارتت» و «کوارتر» همریشه است. من گمان دارم این لغت لاتین ریشه هندو اروپایی دارد و با کلمه چهار فارسی نسبت دارد. لابد، قدیمها برای امراضی مانند طاعون و تیفوس افراد به حصر چهل روزه میرفتند. از این گذشته اساساً عدد چهل برای پاک شدن واجد اهمیت است؛ موسی چهل روز در میقات ماند و حافظ هم میگوید،
ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه بماند اربعینی
🔹همچنین درباب چلهنشینی بارها شنیدهام. لذا، کلمه قرنطینه دو هفتهای قبیح است. اما چون این غلط رایجی است من نیز از واژه قرنطینه 20 ساله یا شاید بهتر باشد بگویم، حصر 20 ساله استفاده میکنم.
🔹من، بعد از ترور کیش خانهنشینی پیشه کردم البته گاهی برای آبدرمانی به استخر رفتهام و مدتی هم در سال 88 برای هواخوری به زندان سر زدهام! اما عمدتاً در این بیست سال در حصر خانگی بودهام و یکبار نیز پس از تهدید به حبس طویلالمدت گفتم، من به حبس و حصر عادت دارم و این تهدیدات در من اثر ندارد.
🔹پس از ترور و بعد از آنکه اندکی توانایی خود را بازیافتم، صاحبدلی به من گفت تو به قدر طاقت بشری تلاشات را کردهای و دیگر تکلیفی نداری. اما بهنظرم رسید که انسان تا زمانی که زنده است، تکلیف دارد؛ چه در قبال خانواده، چه در قبال اجتماع و چه در قبال سلامتی خودش. به هر حال به قول سیاوش کسرایی،
🔹آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش ،رقص شعلهاش در هر كران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
🔹من حتی زمانیکه در انفرادی هم بودم آن قدر برای خودم برنامه ریخته بودم که وقت کم میآوردم. مثلاً تلاش داشتم اوزان اشعار حافظ را در بیاورم و بدانم که حافظ در چه محوری غزل گفته است. یا مثلاً یک مسأله هندسی برای خودم طرح میکردم و ساعتها بهدنبال راهحل میگشتم. مثلاً آیا میتوان برای دایره اولر بهجای 9 نقطه، نقاط دیگری را کشف کرد یا نه؟
🔹البته انتظار ندارم مردم در دوران قرنطینه بهدنبال موضوعات انتزاعی از این قبیل بروند؛ آنها میتوانند در آستانه عید، امور درونی منزل را رتقوفتق کنند و غبار از خانههایشان بزدایند. اما برای افرادی مثل من، مهمتر از همه سکوت همراه با تفکر است بهخصوص معطوف به نقد گذشته خودمان؛ نقد فعالیتهای سیاسی-اجتماعیمان. و قرنطینه عیدانه زمان بسیار مناسبی است که درباره انواع و اقسام نقدهایی که به ما شده است، تأمل کنیم و عصارهای از آنها را بهدست آوریم تا بعد از طی این دوران آنها را با دیگران به بحث بگذاريم.
@rahsevom
✍🏻سعید حجاریان
🔹اکنون مدتی است که بیماری مهلکی عالمگیر شده و در ایران، بهدلیل اهمال مسئولین گویی بر سر بسیاری از شهرها گرد مرگ پاشیدهاند و عده زیادی خود را در خانه قرنطینه کردهاند. لذا سخن گفتن از اینکه بیست سال پیش یعنی 22 اسفند 1378 مورد سوء قصد واقع شدم و از آن به بعد در قرنطینه به سر بردهام، شاید خالی از اهمیت باشد؛ مردم به اندازه کفایت مشکل و مصیبت دارند که حتی به یادشان نیاید، چنین اتفاقی افتاده است.
🔹اما غرض از این نوشتار این است که بعضی تجارب را درباره قرنطینه با مردم در میان بگذارم.
🔹اطباء برای مقابله ویروس کرونا قرنطینه دو هفتهای تجویز کردهاند. من گمان دارم این لفظ صحیح نیست؛ قرنطینه (quarantine) بهمعنای حصر و ایزوله 40روزه است و با کلماتی مانند «کوارتت» و «کوارتر» همریشه است. من گمان دارم این لغت لاتین ریشه هندو اروپایی دارد و با کلمه چهار فارسی نسبت دارد. لابد، قدیمها برای امراضی مانند طاعون و تیفوس افراد به حصر چهل روزه میرفتند. از این گذشته اساساً عدد چهل برای پاک شدن واجد اهمیت است؛ موسی چهل روز در میقات ماند و حافظ هم میگوید،
ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه بماند اربعینی
🔹همچنین درباب چلهنشینی بارها شنیدهام. لذا، کلمه قرنطینه دو هفتهای قبیح است. اما چون این غلط رایجی است من نیز از واژه قرنطینه 20 ساله یا شاید بهتر باشد بگویم، حصر 20 ساله استفاده میکنم.
🔹من، بعد از ترور کیش خانهنشینی پیشه کردم البته گاهی برای آبدرمانی به استخر رفتهام و مدتی هم در سال 88 برای هواخوری به زندان سر زدهام! اما عمدتاً در این بیست سال در حصر خانگی بودهام و یکبار نیز پس از تهدید به حبس طویلالمدت گفتم، من به حبس و حصر عادت دارم و این تهدیدات در من اثر ندارد.
🔹پس از ترور و بعد از آنکه اندکی توانایی خود را بازیافتم، صاحبدلی به من گفت تو به قدر طاقت بشری تلاشات را کردهای و دیگر تکلیفی نداری. اما بهنظرم رسید که انسان تا زمانی که زنده است، تکلیف دارد؛ چه در قبال خانواده، چه در قبال اجتماع و چه در قبال سلامتی خودش. به هر حال به قول سیاوش کسرایی،
🔹آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش ،رقص شعلهاش در هر كران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
🔹من حتی زمانیکه در انفرادی هم بودم آن قدر برای خودم برنامه ریخته بودم که وقت کم میآوردم. مثلاً تلاش داشتم اوزان اشعار حافظ را در بیاورم و بدانم که حافظ در چه محوری غزل گفته است. یا مثلاً یک مسأله هندسی برای خودم طرح میکردم و ساعتها بهدنبال راهحل میگشتم. مثلاً آیا میتوان برای دایره اولر بهجای 9 نقطه، نقاط دیگری را کشف کرد یا نه؟
🔹البته انتظار ندارم مردم در دوران قرنطینه بهدنبال موضوعات انتزاعی از این قبیل بروند؛ آنها میتوانند در آستانه عید، امور درونی منزل را رتقوفتق کنند و غبار از خانههایشان بزدایند. اما برای افرادی مثل من، مهمتر از همه سکوت همراه با تفکر است بهخصوص معطوف به نقد گذشته خودمان؛ نقد فعالیتهای سیاسی-اجتماعیمان. و قرنطینه عیدانه زمان بسیار مناسبی است که درباره انواع و اقسام نقدهایی که به ما شده است، تأمل کنیم و عصارهای از آنها را بهدست آوریم تا بعد از طی این دوران آنها را با دیگران به بحث بگذاريم.
@rahsevom
Forwarded from راه سوم
#کرونا؛ یک #زن مهم در تاریخ مبارزه چریکی را برد
🔴 فراریدهنده اشرف دهقانی درگذشت
🔷️فاطمه موسوی، مشهور به عفت، از چهرههای نامدار تاریخ مبارزه چریکی در ایران، در ۷۳سالگی با بیماری کرونا درگذشت.
🔷️عفت موسوی، همسر محمد محمدی گرگانی، نماینده دورهاول مجلس از گرگان، استاد حقوق در دانشگاه و از چهرههای سرشناس سازمان مجاهدینخلق، در آغاز دهه ۱۳۵۰، در سال ۱۳۵۳، به فراری دادن اشرف دهقانی، چهره برجسته چریکهای فدایی خلق، از زندان کمک کرد.
🔷️نام عفت موسوی با همین فرار تاریخی که بخشی از ابهت ساواک را درهم شکست، گرهخورده؛
🔷️موسوی برای ملاقات با همسرش به زندان قصر میرفت و در ملاقاتی در نوروز۵۲، با برنامهریزی مجاهدین، با آوردن چادرسیاه به زندان، که با چادرهای زندان فرق داشت، توانست اشرف دهقانی، از کادرهای مهم چریکهای فدایی را از زندان فراری دهد اما ساواک موسوی را دستگیر و شکنجه کرد.
🔷️ گرگانی و همسرش، بعدتر با تغییر فکری مجاهدین از این سازمان جدا شدند.
🔷️موسوی مادر همسر احمد زیدآبادی است.
📢گزارش ها و اخبار راه سوم را در کانال ما بخوانید.
📣@rahsevom
🔴 فراریدهنده اشرف دهقانی درگذشت
🔷️فاطمه موسوی، مشهور به عفت، از چهرههای نامدار تاریخ مبارزه چریکی در ایران، در ۷۳سالگی با بیماری کرونا درگذشت.
🔷️عفت موسوی، همسر محمد محمدی گرگانی، نماینده دورهاول مجلس از گرگان، استاد حقوق در دانشگاه و از چهرههای سرشناس سازمان مجاهدینخلق، در آغاز دهه ۱۳۵۰، در سال ۱۳۵۳، به فراری دادن اشرف دهقانی، چهره برجسته چریکهای فدایی خلق، از زندان کمک کرد.
🔷️نام عفت موسوی با همین فرار تاریخی که بخشی از ابهت ساواک را درهم شکست، گرهخورده؛
🔷️موسوی برای ملاقات با همسرش به زندان قصر میرفت و در ملاقاتی در نوروز۵۲، با برنامهریزی مجاهدین، با آوردن چادرسیاه به زندان، که با چادرهای زندان فرق داشت، توانست اشرف دهقانی، از کادرهای مهم چریکهای فدایی را از زندان فراری دهد اما ساواک موسوی را دستگیر و شکنجه کرد.
🔷️ گرگانی و همسرش، بعدتر با تغییر فکری مجاهدین از این سازمان جدا شدند.
🔷️موسوی مادر همسر احمد زیدآبادی است.
📢گزارش ها و اخبار راه سوم را در کانال ما بخوانید.
📣@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴 سختترین دوران اقتصادی تاریخ معاصر را در چند ماه آینده خواهیم داشت
✍️ سعید لیلاز:
🔹وضعیت نفت طوری است که از سقوط قیمت نفت ناخرسند نیستم. کاهش قیمت نفت به ایران آسیب میزند ولی به سایر صادرکنندگان نفت بیشتر آسیب وارد میکند. ایران الان اصلا صادرکننده قابل اعتنایی نیست، چون بیشتر فرآورده و محصول پتروشیمی صادر میکنیم نه نفت خام.
🔹کاهش ۲۰ دلاری قیمت نفت به ایران روزی ۱۰ الی ۱۲ میلیون دلار آسیب میزند ولی عربستان روزی ۲۰۰ الی ۲۵۰ میلیون دلار آسیب میبیند، یعنی ۲۰ برابر ایران. عراق هم ۸ الی ۱۰ برابر ایران آسیب میبیند. قطعا کاهش قیمت نفت فشار به ما را تشدید میکند اما فشار به عربستان، روسیه و عراق به مراتب بیشتر ما است.
🔹کرونا ۲ الی ۳ درصد تولید ناخالص داخلی ایران را از بین میبرد. معتقد هستم اقتصاد ایران بر اثر کرونا ۲۰ الی ۳۰ میلیارد دلار آسیب میبیند. آسیب کرونا به بخش خدمات ایران بسیار جدی است. سهم خردهفروشی و حمل و نقل و رستورانداری در GDP کشور بالاست و حدود یک چهارم اقتصاد ایران را تشکیل میدهد که در اثر کرونا آسیب جدی دیدهاند.
🔹شاغلان در بخش خدمات، گردشگری، خردهفروشی، حمل و نقل و رستورانها از فرودستترین اقشار اجتماعی هستند که به دلیل کرونا در معرض بیکاری قرار دارند.
🔹کرونا هر چقدر از لحاظ مبتلا کردن، دموکراتیک عمل کرد و همه اقشار جامعه (فقیر و ثروتمند) را مبتلا کرد اما از نظر پیامدهای اقتصادی به شدت طبقاتی و علیه فقیرترین اقشار جامعه عمل کرده است.
🔹شدت و ژرفای بحران کرونا از نظر اقتصادی بر روی طبقات فرودست و طبقه کارگر به خصوص کارگران خویشفرما و کارگران غیرمتشکل شهری است و این قشر، بیشترین آسیب را دیدهاند. فشار بر روی این اقشار به قدری زیاد است که برای درک ابعادش نیاز به پژوهشهای جدی دانشگاهی است و در حال حاضر نمیتوان برآورد دقیقی از خسارت وارده به این اقشار داشت.
🔹باید ببینیم وضعیت کنونی تا چه زمانی ادامه پیدا میکند؟ اگر تا نیمه اردیبهشت فروکش نکند تبعات اقتصادی بسیار بدی خواهد داشت.
🔹بهار، فصل سنتی تورم در اقتصاد ایران است. صادرات نفت کشور هم به پایینترین میزان در تاریخ معاصر رسیده است. صادرات غیرنفتی مثل صادرات لبنیات و مواد غذایی بسیار کم شده و در مجموع صادرات غیرنفتی ایران ۲۰ درصد کاهش یافته است.
🔹من هشدار میدهم که سختترین دوران اقتصادی تاریخ معاصر را در چند ماه آینده خواهیم داشت و حکومت باید سریعا به فکر اقدامی جدی باشد. اما رفتار دولت نشاندهنده عدم انسجام است.
🔹دوران پساکرونا به لحاظ اجتماعی و فرهنگی از دوران پیشاکرونا بسیار متفاوت خواهد بود. معتقدم کرونا ایران را به سمت سکولاریسم پرتاب کرد.
@rahsevom
✍️ سعید لیلاز:
🔹وضعیت نفت طوری است که از سقوط قیمت نفت ناخرسند نیستم. کاهش قیمت نفت به ایران آسیب میزند ولی به سایر صادرکنندگان نفت بیشتر آسیب وارد میکند. ایران الان اصلا صادرکننده قابل اعتنایی نیست، چون بیشتر فرآورده و محصول پتروشیمی صادر میکنیم نه نفت خام.
🔹کاهش ۲۰ دلاری قیمت نفت به ایران روزی ۱۰ الی ۱۲ میلیون دلار آسیب میزند ولی عربستان روزی ۲۰۰ الی ۲۵۰ میلیون دلار آسیب میبیند، یعنی ۲۰ برابر ایران. عراق هم ۸ الی ۱۰ برابر ایران آسیب میبیند. قطعا کاهش قیمت نفت فشار به ما را تشدید میکند اما فشار به عربستان، روسیه و عراق به مراتب بیشتر ما است.
🔹کرونا ۲ الی ۳ درصد تولید ناخالص داخلی ایران را از بین میبرد. معتقد هستم اقتصاد ایران بر اثر کرونا ۲۰ الی ۳۰ میلیارد دلار آسیب میبیند. آسیب کرونا به بخش خدمات ایران بسیار جدی است. سهم خردهفروشی و حمل و نقل و رستورانداری در GDP کشور بالاست و حدود یک چهارم اقتصاد ایران را تشکیل میدهد که در اثر کرونا آسیب جدی دیدهاند.
🔹شاغلان در بخش خدمات، گردشگری، خردهفروشی، حمل و نقل و رستورانها از فرودستترین اقشار اجتماعی هستند که به دلیل کرونا در معرض بیکاری قرار دارند.
🔹کرونا هر چقدر از لحاظ مبتلا کردن، دموکراتیک عمل کرد و همه اقشار جامعه (فقیر و ثروتمند) را مبتلا کرد اما از نظر پیامدهای اقتصادی به شدت طبقاتی و علیه فقیرترین اقشار جامعه عمل کرده است.
🔹شدت و ژرفای بحران کرونا از نظر اقتصادی بر روی طبقات فرودست و طبقه کارگر به خصوص کارگران خویشفرما و کارگران غیرمتشکل شهری است و این قشر، بیشترین آسیب را دیدهاند. فشار بر روی این اقشار به قدری زیاد است که برای درک ابعادش نیاز به پژوهشهای جدی دانشگاهی است و در حال حاضر نمیتوان برآورد دقیقی از خسارت وارده به این اقشار داشت.
🔹باید ببینیم وضعیت کنونی تا چه زمانی ادامه پیدا میکند؟ اگر تا نیمه اردیبهشت فروکش نکند تبعات اقتصادی بسیار بدی خواهد داشت.
🔹بهار، فصل سنتی تورم در اقتصاد ایران است. صادرات نفت کشور هم به پایینترین میزان در تاریخ معاصر رسیده است. صادرات غیرنفتی مثل صادرات لبنیات و مواد غذایی بسیار کم شده و در مجموع صادرات غیرنفتی ایران ۲۰ درصد کاهش یافته است.
🔹من هشدار میدهم که سختترین دوران اقتصادی تاریخ معاصر را در چند ماه آینده خواهیم داشت و حکومت باید سریعا به فکر اقدامی جدی باشد. اما رفتار دولت نشاندهنده عدم انسجام است.
🔹دوران پساکرونا به لحاظ اجتماعی و فرهنگی از دوران پیشاکرونا بسیار متفاوت خواهد بود. معتقدم کرونا ایران را به سمت سکولاریسم پرتاب کرد.
@rahsevom
Forwarded from عدالتخانه
⭕️فراز و فرود مسیحیت در برابر طاعون
🔺نگاهی به دو تجربهی تاریخی از مواجهه دین با اپیدمی
✍ #محمد_اصغری
در قرن دوم و سوم میلادی دو اپیدمی مرگآور در روم باستان (۱۶۵ و ۲۵۱ میلادی) پدید آمد و در نتیجه آن قریب به ۱۰میلیون انسان کشته شدند. طاعون آنتونین و سیپریان اما فرصتی برای رشد مسیحیت در روم بود. مسیحیان با بهرهگیری از آموزههای دینی مبنی بر فداکاری و مراقبت توانستند با تلفات به مراتب کمتری روبرو شوند و از سویی تلاش مسیحیان برای درمان بیماران و تفسیر الهیاتی متفاوت ایشان از چرایی بیماری و مرگ، آنهم در شرایطی که کاهنان رومی طاعون را نتیجهی خشم خدایان میپنداشتند، زمینه را برای روی آوردن مردم به آموزههای مسیحیت فراهم کرد. مسیحیت توانست انسجام اجتماعی کارایی را در میان پیروان خویش ایجاد کند و از همین رهگذر نه تنها جان باورمندان به خود را از مهلکهی طاعون به سلامت گذر داد، بلکه توانست پایههای خویش را در روم مستحکمتر کرده و باعث گسترش مسیحیت شود، این درحالی بود که الهیات منحط رومی بیش از پیش ناکارآمدی و فساد خود را نمایان ساخت.
در قرن چهارده میلادی مسیحیت بار دیگر به واسطهی یک اپیدمی، در معرض یک آزمون بزرگ قرار گرفت. در آنسالها بیش از بیست میلیون اروپایی بر اثر طاعون کشته شدند. مرگ سیاهی که مسیحیت را با چالشی جدی روبرو کرد. روحانیون مسیحی طاعون سیاه را نتیجهی گناهان مردم میپنداشتند، به طوریکه مردم در معابر به خود شلاق میزدند تا بار گناهان خویش را تقلیل دهند. از سویی دیگر در مقطعی انگشت اتهام شیوع بیماری به سمت یهودیان گرفته شد و بیماری را حملهای از جانب آنها علیه مسیحیت خوانند و کار به جایی کشید که عدهای از یهودیان و برخی کنیسهها و محلات یهودینشین را سوزاندند. پناه آوردن مردم به کلیسا هم نتیجهای جز مرگ و میر بیشتر در کلیساها و سرایت گستردهی بیماری نداشت. اطبای آن دوره نیز مردم را به گردهمآیی برای دور کردن اجنه دعوت میکردند. ناتوانی مشهود کلیسا و حاکمان تحت حمایت کلیسا در مواجهه با طاعون سیاه و ترویج خرافات و جولان آموزههای منحط دینی در کنار نتایج خسارتبار آن، مقدمهای بر افول مسیحیت و یکی از انگیزانندههای جنبش رنسانس بود.
مسیحیتی که روزگاری توانسته بود در برابر بحران بیماری و مرگ با ایجاد همبستگی اجتماعی در میان پیروان خود، زمینهساز نجات انسانها از مهلکهی طاعون باشد، در نهایت به چنان ورطهی انحطاطی رفت که نه تنها با آموزههای خرافی و ایدههای الهیاتی فاسد زمینهساز مرگومیر بیشتر انسانها در برابر طاعون شد، بلکه میخ بزرگی بر تابوت خویش نیز کوبید.
@adalat_khaneh
🔺نگاهی به دو تجربهی تاریخی از مواجهه دین با اپیدمی
✍ #محمد_اصغری
در قرن دوم و سوم میلادی دو اپیدمی مرگآور در روم باستان (۱۶۵ و ۲۵۱ میلادی) پدید آمد و در نتیجه آن قریب به ۱۰میلیون انسان کشته شدند. طاعون آنتونین و سیپریان اما فرصتی برای رشد مسیحیت در روم بود. مسیحیان با بهرهگیری از آموزههای دینی مبنی بر فداکاری و مراقبت توانستند با تلفات به مراتب کمتری روبرو شوند و از سویی تلاش مسیحیان برای درمان بیماران و تفسیر الهیاتی متفاوت ایشان از چرایی بیماری و مرگ، آنهم در شرایطی که کاهنان رومی طاعون را نتیجهی خشم خدایان میپنداشتند، زمینه را برای روی آوردن مردم به آموزههای مسیحیت فراهم کرد. مسیحیت توانست انسجام اجتماعی کارایی را در میان پیروان خویش ایجاد کند و از همین رهگذر نه تنها جان باورمندان به خود را از مهلکهی طاعون به سلامت گذر داد، بلکه توانست پایههای خویش را در روم مستحکمتر کرده و باعث گسترش مسیحیت شود، این درحالی بود که الهیات منحط رومی بیش از پیش ناکارآمدی و فساد خود را نمایان ساخت.
در قرن چهارده میلادی مسیحیت بار دیگر به واسطهی یک اپیدمی، در معرض یک آزمون بزرگ قرار گرفت. در آنسالها بیش از بیست میلیون اروپایی بر اثر طاعون کشته شدند. مرگ سیاهی که مسیحیت را با چالشی جدی روبرو کرد. روحانیون مسیحی طاعون سیاه را نتیجهی گناهان مردم میپنداشتند، به طوریکه مردم در معابر به خود شلاق میزدند تا بار گناهان خویش را تقلیل دهند. از سویی دیگر در مقطعی انگشت اتهام شیوع بیماری به سمت یهودیان گرفته شد و بیماری را حملهای از جانب آنها علیه مسیحیت خوانند و کار به جایی کشید که عدهای از یهودیان و برخی کنیسهها و محلات یهودینشین را سوزاندند. پناه آوردن مردم به کلیسا هم نتیجهای جز مرگ و میر بیشتر در کلیساها و سرایت گستردهی بیماری نداشت. اطبای آن دوره نیز مردم را به گردهمآیی برای دور کردن اجنه دعوت میکردند. ناتوانی مشهود کلیسا و حاکمان تحت حمایت کلیسا در مواجهه با طاعون سیاه و ترویج خرافات و جولان آموزههای منحط دینی در کنار نتایج خسارتبار آن، مقدمهای بر افول مسیحیت و یکی از انگیزانندههای جنبش رنسانس بود.
مسیحیتی که روزگاری توانسته بود در برابر بحران بیماری و مرگ با ایجاد همبستگی اجتماعی در میان پیروان خود، زمینهساز نجات انسانها از مهلکهی طاعون باشد، در نهایت به چنان ورطهی انحطاطی رفت که نه تنها با آموزههای خرافی و ایدههای الهیاتی فاسد زمینهساز مرگومیر بیشتر انسانها در برابر طاعون شد، بلکه میخ بزرگی بر تابوت خویش نیز کوبید.
@adalat_khaneh